بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب طبیب دله, صادق حسن زاده   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     M-400001 -
     M-400002 -
     M-400003 -
     M-400004 -
     M-400005 -
 

 

 
 

fehrest page

back page

ميرزا جواد آقا در محضر امام زمان عج  
حكايت كرد براى ما جناب حجة السلام حاج سيد جعفر شاهرودى كه از علماى عصر حاضرطهران است دو مكاشفه را كه مفصل است مجمل آن را براى يافتن مقام و منزلت صاحب ترجمهمى نگارم : فرمود شبى در شاهرود خواب ديدم كه در صحرايى حضرت صاحب الامر عليهالسلام با جماعتى تشريف دارند و گويا به نماز جماعت ايستاده اند، جلو رفتم كه جمالشرا زيارت و دستش را بوسه دهم ، چون نزديك شدم شيخ بزرگوارى را ديدم كهمتصل به آن حضرت ايستاده وآثار جمال و وقار و بزرگوارى از سيمايش ‍ پيداست ت چونبيدارشدم در اطراف آن شيخ فكر كردم كه كيست تا اين حد نزديك و مربوط به مولاى مااما زمان است ، از پى يافتن او به مشهد رفتم ، نيافتم . در طهران آمدم ، نديدم . به قممشرف شدم ، او را در حجره اى از حجرات مدرسه فيضيهمشغول به تدريس ديدم . پرسيدم كيست ؟ گفتند: عالم ربانى آقاى حاج ميرزا جواد آقاىتبريزى است ؛ خدمتش مشرف شدم تفقد زيادى كردند و فرمود كى آمدى گويا مرا ديده وشناخته از قضيه آگاهند. پس ملازمتش را اختيار نمودم و چنان يافتم او را كه ديده بودم ومى خواستم .
تا شبى كه نزديك سحر در بين خواب و بيدارى ديدم درهاى آسمان روى من گشوده وحجابها مرتفع گشته تا زير عرش عطيم الهى را مى بينم پس ‍ مرحوم استاد حاج ميرزاجواد آقا را ديدم كه ايستاده و دست به قنوت گرفته گرفته ومشغول تضرع و مناجات است به او مى نگريستم و تعجب از مقام او مى نموديم كه صداىكوبيدن در خانه را شنيدم و متنبه گشته برخاستم در خانه رفتم ، يكى از ملازمين ايشانرا ديدم كه گفت :
بيا منزل آقا گفتم : چه خبر است ؟ گفت : سرت سلامت خدا صبرت دهد آقا از دنيا رفت .
قبرش در شيخان نزديك قبر ميرزا ابوالقاسم قمى صاحب قوانين است و ماده تاريخ آنبر لوحه قبرس به عربى ( رفع العلم و ذهب الحلم ) و در قصيده اى كه به فارسى درمرثيه ايشان گفته شده اين بيت است (ار جهان جان رفت واز ملت پناه ) 1343 هجرى
.
تاليفات ايشان متعدد از جمله است و ديگر سير سلوك نسخه خطى آن نزد سيدالاعلام عالمزاهد و عابد و متقى و پارسا حاج آقا حسين فاطمى قمى است كه از شاگردان ايشان بودهو نيز نزد حضرت آية اللّه حاج سيد ابوالقاسم خوئى در نجف اشرف و بعض تلامذهديگر ايشان موجود است .
سلسله اساتيد عرفان ميرزا جواد آقا  
يج - سلسله مشايخ سير و سلوك عرفان علمى مرحوم حاج ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى :
چنانكه مكرر گفته آمد استاد ايشان جمال السالكين آية اللّه مرحوم آخوند ملاحسينقلى همدانىبوده است . آن جناب به فرموده بعضى از مشايخ ما در حدود سيصد تن از اولياء اللّهپرورانده است و ترتيب كرده است كه از جمله آنها مرحوم حاج ميرزا جواد ملكى است . واستاد ايشان ، ملا قلى جولا، و بعد از ملا قلى جولا بلكه خود ملا قلى جولا را نمى شناسمو خود حاج سيد على شوشترى هم او را نمى شناخت به تفصيلى كه در علامه طباطبائىذكر كرده ام .
لوح قبر ميرزا جواد آقا  
يد- لوح قبر.
بر روى تربيت شريفش كه مزار خواص اهل دل است ، سنگى سرتاسرى مفروش است و برآن چنين مفقوش است :
قد ارتحال عن دار الغرور الى دارالسرور، وعن بيت الظلمة و الدثور الى البيتالمعمور و عالم النور، طود العالم و التقى ومعدن الحلم و الخساء من هو فى مضمار موتور قبل ان تموتوا بلغ عاية السباق ، و فى ائتمار و ارواحهم فى ابدانهمطرفة عين
.
و هوالمطابق ليله الجمعة الحاديه عشر من شهر ذى الحجة من شهور سنه 1343 اين بودآنچه كه بر لوح تربت آن جناب حجارى شده است ؛ و جمله :( و رفع العلم و ذهب الحلم
حرف واو درآغاز جمله جزء حروف تاريخ نيست زيرا كه رفع العلم ء ذهبالحلم مطابق 1343 است . و نيز به حسب سياق عبارت وجود و او ضرورت ندارد مگربه تكليف معنى شود و ظاهر اين كه زيادتى از سهو حجار باشد.
و ديگر اين كلمه الحادية عشر تذكير عشر حجارى شده است كه موجب شكست ودونيمه شدن لوح شده است و عبارت وصل الى اللّه حدالاستباق ، و تدوالاتاد والعمادالضاد در شلارف از بين رفتن است . (38)
و احتمال اين كه عبارت ( وتدو الاوتاد والعباد و الزهاد ) با رسم نقوشىكه حكايت از اصل آن مى كرد، بعيد مى نمايد.
كيف كان خداوند درجات وى را متعالى و ما و شما را از بركات انفاس ‍ اولياى الهى بهرهمند بفرمايد.
دعويهم فيها سبحانك الهم و تحيهم فيها سلام و آخر دعويهم ان الحمداللّه ربالعالمين .
روز عيد فطر1404ه .ق دهم تير 1363 ه .ش . 
قم حسن زاده آملى
شايان ذكر است كه اين مقاله اولين بار در مجله ارزنده كيهان انديشه شماره 8،سال 1365 ه . ش منتشر شد. سپس در كتاب در آسمان معرفت آورده شد و اينك دركتاب هزار ويك كلمه علامه آملى كه توسط دفتر تبليغات چاپ شده است آمده ،كه ما نيز از آن نقل كرديم .
حكايات آموزنده ازصادق حسن زاده 
قليان را چاق كن !  
حجة السلام والمسلمين حاج آقا محدث مرندى از آيت اللّه ميرزاعلى اكبر آقا مرندىنقل كردند كه اولين بار كه ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى خدمت ملاحسينقلى همدانى مىرسد، آن مربى بزرگ عرفان نگاهى بر او مى اندازد و مى فرمايد: برو برايم قليانرا چاق كن بياور! ميرزا جواد آقا با آن مرتبه علمى و مراتبى كه براى خودشقائل بود وقتى در ميان جمع زيادى از علما و فضلاى نجف اين دستور ملاحسينقلى را دريافتمى كند مى رود و اولين قدم را در هم مى شكند ومثل يك آبدارچى قليان را آماده مى سازد و خدمت استاد مى آورد.
كفش هاى مخالفانت را جفت كن  
همانطور كه علامه حسن زاده آملى در مقاله اش آورده ، بعد از دوسال باز استاد براى او يك دستور ظاهرا ساده اما بسيار بسيار سخت و كار ساز صادر مىكند. ميرزا جواد آقا به ملا حسينقلى همدانى ، عرضه مى دارد كه دوسال است در خدمتتان به سير سلوك مشغولم ولى به جايى نرسيده ام . استاد مى فرمايد:برو كفش هاى كسانى را كه قبولشان ندارى پيش پايشان جفت كن و ايشان نيز چنين مىكند!
تجربه شگفت انگيز  
ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى در كتاب ارزنده المراقبات مى فرمايد: مرا در ايامتحصيل در نجف اشرف ، ( شيخى بود (كه همان ملاحسينقلى همدانى است ) كه در ترتيب ،مرجع طلاب متقى زمان خود بود و از آنچه اعمال بدنى در تاثيرحال سالك الى اللّه تجربه كرده بود از او پرسيدم ، دو امر را بيان كرد: يكى آنكه درهر روز و شبى يك سجده طولانى كند و در بسيار بگويد: ( لااله الاانت ، سبحانك انىكنت من الظالمين ) (كه معروف به ذكر يونسيه است ) و در آن قصد كند كه روح من درزندان اسير به اين قيود است . (39)
اعتكاف در مسجد سهله  
ميرزا ابوالقاسم امين الشرع خوئى كتابى نوشته به نام ( تذكرة المعاصرين ) كهخطى بود و اخيرا به زيور طبع آراسته شده در باره ملاحسينقلى همدانى و شاگردانايشان كه از جمله آنها ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى است ، چنين مى نگارد:
و منهم العالم العابد والمتهجد الزاهد مولانا حسينقلى همدانى - طالب ثراه - وىمردى زاهد ومتصوف ومتهجد بودند. و هكذا تلامذه ايشان نيز همگىمايل به مذهب تزهد و تصوف واعتزال بودند و غالبا در شبهاى تابستان ، چهار شنبه وپنج شنبه و جمعه را در خدمت آن جناب در مسجد سهله اعتكاف داشتند و در قنوت نماز صداىايشان به تضرع و ابتهال بلند همى شد. و شاگردان آخوند مخصوصا چندين هزار طلبه، امتيازى داشتند و با اكثر مردم مراوده و معاشرت نمى كردند وقبل از شروع به تدريس ، شرح مبسوطى از علم اخلاق مى فرمود و اصحاب خود را بهمكارم اخلاق و حسن معاشرت امر مى فرمود
. (40)
تبعيت از روش ميرزا جواد آقا تبريزى  
آيه اللّه مصلحى درباره پدرش آيت اللّه العظمى حاج شيخ محمد على اراكى ، مى فرمايد:
... ايشان اهل ديد و باز ديد و مجلس فاتحه و رفت و آمد نبود و هيچ جا نمى رفت بدوناستثناء. حتى هنگامى كه حضرت امام - رحمه اللّه عليه - از زندان آزاد شدند، ايشاننرفتند. و امام به اينجا تشريف آوردند .ايشان هيچ كجا نمى رفتند و در اين مورد مىگفتند كه تبعيت از ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى مى كند... ايشان با مرحوم ميرزا جواد آقاخيلى مانوس بودند و مى گفتند كه در اين رفتار از ايشان تبعيت مى كنم . براى اينكهمعاشرتها مضراتى دارد كه هم وقت انسان را مى گيرد خصوصا مجالست بااهل غفلت كه خود موجب غفلت از حضرت حق - جلا و علا - است ... دى دو بازديد با هيچ كسنداشت خصوصا در قم حتى آقاى بروجردى و چون ديگران داب ايشان را مى دانستند آنانبه اينجا مى آمدند. ولى در غير قم به ديد و بازديد مى رفتند. در تهران دو جلسه خدمتحضرت امام رحمه اللّه عليه رفتيم ... (41)
على رفت !  
آيه اللّه العظمى اراكى فرمودند: ... يك آقا سيد احمد نامى داشتيم كه بهش ‍ آقا تركمى گفتند. ترك تبريزى بود، مى آمد پشت سر آقا ميرزا جواد آقا، براى نماز مى ايستاد.ماه رمضان بود، من هم مى رفتم . در آن وقت وبا آمده بود و هر روز آدم بود كهكشته مى شد. آقا سيد احمد گفت : رفتم به ديدن آقا ميرزا جواد آقا تااحوال پرسى كنم . رفتم نشستم گفت : آقا ميرزا على رفت ! (ميرزا على فرزند ميرزا جوادآقا بود). من خيال كردم به مسافرت رفته . باهمانحال طبيعى گفت :! آقا ميرزا على رفت . آقا ميرزا على كه بود؟ چه علمى داشت . من آميرزاعلى را ديده بودم . چه علميتى و چه تقوايى داشت . او جانشين پدر مى شد! جوان بود، بين25 تا 30 ساله بود. وبا او را كشت . آن وقت آقا ميرزا جواد مى گفت : آقا ميرزاعلى رفت ، بدون اين كه گريه بكند، مثل اينكه سفر رفته است ! (42)
به مقام مكاشفه رسيده اى ؟  
آيت اللّه اراكى فرمودند: ... يك آقا سيد مهدى كشفى بود پسر آقا سيد ريحان اللّهكشفى - نوه آقا سيد جعفر كشفى - كه از بروجرد بودند و پدرش ‍ در تهران بزرگ شدو (خود او در قم ) در كوچه ما منزل داشت . اين آقا سيد مهدى با دايى زاده آقا طالقانى بهنام آقا سيد محى الدين پيش بنده مكاسب مى خواندند. اين آقا سيد مهدى (در اين ) اواخرمتخصصين و مخصوصين آقا ميرزا جواد آقا شد. به درس او خيلى علاقه مند بود و سلام وعليك زياد داشتند و به او اخلاص و مودت زياد داشت .
ايشان نقل كرد و گفت : يك شب توى خانه خودم توى اطاق خوابيده بودم ، ديدم كه صداىمحرق القلبى از حياط مى آيد. از بس محرق القلب (و سوزناك ) بود، هراسان از خواببرخاستم كه چه خبر است ؟ رفتم در را باز كردم ، ديدم در اين حياط ما كه به اين كوچكىاست ، يك كاروانسراى بزرگى است و دور تا دورش حجره مى باشد. و صدا از يك حجرهمى آيد. دويدم پشت حجره ، هر كار كردم در باز نشد از شكاف درب نگاه كردم ببينم چهخبر است ، ديدم يكى از رفقاى ما كه اهل بازار تهران است افتاده و به اندازه نصف كمرانسان سنگ آسيا روى او چيده اند و يك شخصى بد هيبت از آن بالاى حلقوم دهان او عملياتىمى كند و او از زير دارد صدا مى زند. ناراحت شدم ، هر چه كردم در باز نشد. هر چهالتماس كردم به آن شخص كه چرا به رفيق ما اينطور مى كنى ؟ اصلا نگفت تو كىهستى ؟ اين قدر ايستادم كه خسته شدم . برگشتم آمدم توى رختخواب ، ولى خواب از سرمبه كلى پريد. نشستم تا صبح شد. حال نماز خواندن نداشتم . رفتم در خانه ميرزا جوادآقا و در زدم ، به ميرزا جواد آقا گفتم : من همچو چيزى ديدم . گفت :ها! شما مقامى پيدا كردهايد. اين مكاشفه است ! آن شخص در آن ساعت نزع روح مى شد.
من تاريخ برداشتم ، بعد كاغذ آمد كه آن رفيق در همان ساعت فوق كرده است ! (43)
اجتماع ارواح در قبرستان وادى السلام  
آيت اللّه حاج شيخ محمد رضا طبسى مى فرمايد: هنگامى كه من در مشهد مقدسمشغول تحصيل بودم ، حوزه علميه قم درحال شكل گيرى و پايه ريزى بود. تازه مرحومحاج شيخ عبدالكريم حائرى به قم آمده و درحال تشكيل حوزه علميه بودند. مرحوم ملا هاشم خراسانى كه از علماى بزرگ خراسانبودند طى نامه اى سفارش مرا پيش حاج شيخ عبدالكريم نمودند. در هيجده سالگى بهقم مشرف شدم . مرحوم حاج شيخ عبدالكريم ، حجره اى را در مدرسه فيضيه برايم معينكردند. بنده ، كتاب مكاسب شيخ و دو جلد كتاب آخوند را در قم خدمت ميرزا على يثرى ورسائل شيخ و مقدارى از كتاب منظومه مرحوم سبزوارى را خدمت آقا سيد محمد تقى چ و كتابرياض (المسائل ) را نزد مرحوم آقا ميرزا جواد ملكى تبريزى و فلسفه منظومه را خدمتميرزا على اكبر يزدى و مرحوم آقا شيخ حسن كاشى و كتاب فصوص الحكم محى الدين رانزد مرحوم آقا ميرزا محمد على شاه آبادى و كتاب اسفار را نزد مرحوم آقا سيد ابوالحسنرفيعى خواندم . همچنين از محضر شريف آقايان : شيخ محمد رضا اصفهانى و حاج ميرزاصادق اصفهانى (هنگامى كه آن دو بزرگوار در قم بودند) نيز استفاده كردم .
بنده يكى از مقيدين بحث اخلاق مرحوم آقا ميرزا جواد ملكى بودم و پيش ‍ ايشان درسخصوصى داشتم . ايشان دو ساعت به غروب در مدرسه فيضيه رياض مىفرمود. يادم هست يك روز در بحث اين آيه را مطرح كردند: الذين قالوا ربنا اللّه ثماستقاموا و فرمودند: نمردم و در وادى السلام نجف اشرف به راى العين ديدم كهارواح مومنين دور هم حلقه زدند! (44)
درس خصوصى ميرزا جواد آقا  
آيت اللّه سيد مصطفى خوانسارى فرمودند: مرحوم حاج ميرزا جواد ملكى ، بحثىخصوصى داشت كه امام جزو شركت كنندگان در آن بحث بود. در آن درس ، حدود ده - دوازدهنفر شركت مى كردند و عصرهاى جمعه هم به مدرسه مى آمدند و درس اخلاق مى گفتند وبعضى از بازاريها هم در اين جلسات شركت مى كردند. حضرت امام رضوان اللّه تعالىعليه - بعد از رحلت مرحوم ملكى اين درس اخلاق عصر روزهاى جمعه را با شرح منازل السائرين خواجه عبداللّه انصارى براى جمعى ازاهل علم و جمعى از مقدسين بازار، ادامه داد. اين درس در مدرس مدرسه فيضيه برقرار بوداما عمال رضاخان ملعون خبيث از آن جلوگيرى كردند، لذا اين درس به مدرسه مرحوم حاجملا صادق منتقل شد. (45)
مجاهد نامى در محضر عارف كامل  
درباره مجاهد نامى آيت اللّه بافقى - كه مبارزه سرسختى با رضاخان داشت - چنين آمدهاست :
در نجف ، مربى و استاد عرفان عملى و نظرى او، عارف نامدار، استاد عرفاى متاخر ومعاصر، مرحوم سيد احمد كربلائى (شاگرد ملاحسينقلى همدانى ) بود كه از محضر اوفيضهاى بسيار برد... در قم نيز معاشرت عرفانى و سلوكى او بيشتر با (شاگردديگر ملاحسينقلى همدانى ) عارف نامدار حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى بود و بايكديگر بسيار مانوس ‍ بودند. (46)
تحت تاثير ميرزا جواد آقا ملكى تبريز  
آخوند ملا على همدانى مرد خدا، اهل دعا و ذكر و تهجد، حليف خلوت و انيس جلوت بود و طلابرا هم به تهجد تشويق مى فرمود و از بزرگاننقل مى كرد: طلبه اى كه در دوران طلبگى نماز شب نخواند به جايى نخواهد رسيد وعاقبت خوبى نخواهد داشت .
وى در عرفان و اخلاق شديدا تحت تاثير حكيم هيدجى و مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكىتبريزى بود و مراتب عرفان و اخلاق را در نزد اين دو بزرگوار و مرحوم گنبدى طىكرده بود. (47)
شنيدن صداى فرشتگان !  
مرحوم ملكى ، به تمام معنا اهل عبادت و تهجد بود و از بكائون زمان خويش محسوب مىشود... او در كتاب اسرار الصلوه خود مى نويسد.
... اقول : لاتكن كافرا بهذه الاخبار و انى اشهداللّه انى اعرف من المتهجدين من كانيسمع من يوقظه و يناديه وقت تهجده فى اوائل امره بلفظه آقا، فيقوم لورده ! ... اين روايات را بپذير و انكار نكن ، خدا را شاهد مى گيرم كه من از متهجدين و شبزنده داران كسى را مى شناستم كه به هنگام سحر صداى فرشته اى كه او را بيدار مىكند مى شنود، فرشته بالفظ آقا به او خطاب مى كند و آن شخص با اين سخنبيدار مى شود و به نماز شب مى ايستد. تصور مى شود اين شخص كه با صداىفرشته براى اقامه نماز شب در سحرگاهان از خواب برمى خيزد، خود ميرزا جواد آقاستكه براى پرهيز از توهم خودستايى ، اين حقيقت را بدين عبارت بيان كرده است .(48)
روش سالكان در بيان مقامات خود  
علامه سيد محمد حسين طهرانى در تاييد چنين روحيه اى كه در عارفان هست ، مى فرمايد:
يكى از اساتيد بزرگ ما در علم عرفان الهى ؛ مرحوم رضوان مقام ، عرفان الحق واليقين آيه اللّه آقاى حاج شيخ جواد انصارى همدانى - رحمه اللّه عليه - مى فرمودند: يكنفر از سالكين كه شب براى نماز شب برخاسته بود، شنيده بود كه سگ همسايه سوره و الشمس را مى خواند! اينجانب چنين گمان دارم كه اين قضيه براى خود ايشانبوده و ليكن چون بزرگان غالبا در مقام بيان ، اينگونه امور را نسبت به خود نمى دهند؛فلهذا به عنوان يك نفر سالك بيان كرده اند و باز در نزد حقير، خواندن سگ سوره والشمس را، مكاشفه بوده است كه براى ايشان از صداى سگحاصل شده است و چون ايشان در آن وقت به مجاهدت نفسانيه براى تزكيه نفس ‍اشتغال داشته اند اين سوره كه داراى سوگندهاى بسيار براى اثبات نجاح و رستگارىنسبت به تزكيه كنندگان نفس است براى ايشان تحقق پذيرفته است
. (49)
دستور ميرزا جواد آقا براى رويت ائمه عليهم السلام در خواب  
آيت اللّه سيد موسى شبيرى زنجانى فرمودند: مرحوم آخوند ملا على همدانىنقل مى كرد كه مرحوم ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى در يكى از مجالس فرمود: هر كسبخواهد يكى از ائمه معصومين صلوات اللّه عليهم اجمعين را در خواب ببيند بايد يك روزروزه بدارد و پس از افطار، پيش از خواب صد مرتبه قل هو اللّه احد يا انا انزلناه و يا هر سوره را بخواند ترديد دراينكه كدام را بخواند؟ توحيد يا قدر يا هر دو را، از ما است . (50)
اخلاص درچاپ كتاب  
ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى فرمودند: من كتابى نوشته بودم و پيش از چاپ متوجه شدمكه مرحوم فيض كاشانى كتابى درباره همين موضوعى كه من به آن پرداخته بودم ،تاليف كرده است . از اين رو به به چاپ برسانم ؟ براى رفع آن ترديد روزه گرفتهبه توصيه مزبور عمل كردم (همان دستورالعمل براى رويت امامان عليه السلام در خواب )و به حضرت امام صادق عليه السلام متوسل شدم كه در خواب از حضرتشسوال كردم كه با وجود كتاب مرحوم فيض ، كتابم را چاپ كنم يا نه ؟ در خواب از آنحضرت سوال كردم آيا كتاب من بهتر است يا تاليف فيض ؟ حضرت سكوت كردند عرضكردم : امثلك يخيب السائل ؟! آيا همچو تويىسائل رامحروم مى كند؟! آنگاه فرمودند: كتاب فيض بهتر است . من هم كتابم را محو كردم! (51)

fehrest page

back page

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation