بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب تقابل فرهنگی در روابط بین الملل اسلام و غرب, احمد علیخانى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     TAGH0001 -
     TAGH0002 -
 

 

 
 

 

fehrest page

back page

تشيع و تسنن ، دو مذهب اصلى دين اسلام 
مذهب تشيع  
اين مذهب برگرفته از مشى على عليه السلام و خاندان اوست . مذهب تشيع به تدريج بهفرق گوناگونى چون اسماعيليه ، زيديه و اثنى عشرى (Twelvers) تقسيم شد. مبناىاين تقسيم بندى مشروعيت و مقبوليت عالمان دينى يا امامان نزد پيروان اين فرق بود.بزرگترين گروه اين مذهب ، شيعه دوازده امامى كه بر ايران معاصر حكومت دارد، معتقد استكه دوازدهمين امام شيعه در سال 873 ميلادى از نظر غايب و پيش از خاتمه تاريخ(آخرالزمان )، با نام مهدى (عج ) براى گسترشعدل و داد ظهور خواهد يافت . شيعيان در طول تاريخ اسلامى و در دوران حكومت سلسله بنىاميه و بنى عباس كه سنى و مخالف سرسخت شيعه بودند، آزار و اذيت هاى بسيارى رامتحمل شدند. در نتيجه ، شيعيان كه در جوامع اسلامى آن دوران در اقليت بسر مى بردند،مجبور به ترك خانه و كاشانه خويش ‍ و عزيمت به مناطق دور افتاده (براى ايمنى يافتناز اين مصائب ) و مخفى كردن ايمان و مذهب خود (تقيه ) بودند. روحانى شيعىمستقل تر از روحانى سنى است و همچنين در روحانيت شيعى ، سازمان يافتگى و سلسلهمراتب علمى - معنوى بيشترى به چشم مى خورد.
مذهب تسنن  
پيروان مذهب تسنن (يا اسلام خلافتى ) معتقد به پيروى از سنت پيامبر اسلام صلى اللهعليه و آله و چهار خليفه پس از او، به ترتيب ابوبكر، عمر، عثمان و على عليه السلامهستند. در مذهب تسنن چهار فرقه وجود دارد كه اين تعداد ناشى از قرائت هاى متفاوت علماىاهل تسنن از قرآن است . اين چهار فرقه عبارتند از: حنفى ، شافعى ، حنبلى و مالكى . درتعاليم مذهب تسنن چنين است كه رهبرى جامعه اسلامى بايد در اختيار خليفه باشد. خليفهشخصيتى است سياسى و در عين حال مذهبى ، اما عمر چندانى از ظهور اسلام نگذاشته بودكه قدرت حاكميت ، در قبضه سلاطين و سلسله پادشاهى ظالم افتاد. اسلام سنى از هماندوران قرون وسطى به بعد جانب حكومت و نظام حاكم را گرفت كه مصداق آن اين نكتهاست كه در مذهب تسنن ، مادامى كه حاكم شريعت (ظاهرى ) اسلام را اجرا مى كرد، شورشعليه او هر چند كه ظالم و جبار بود، مردود شمرده مى شد.
نكات اصلى  
اسلام همواره در خاورميانه نيروى فرهنگى عظيمى بوده است . با هويدا شدن بى لياقتىدولتها و كشورهاى سوسياليست و ضد مذهب در اين منطقه ، زمان آن فرا رسيده بود كهقلب تپنده فرهنگ و سياست گردد.
پيدايش نو انديشهايى در زمينه فقه شيعه و سنى ، آغازگر موج گسترده اى از احياطلبى هاى اسلامى گشت كه در دهه 1970 خاورميانه را در بر گرفت . از اهداف اصلىاين جنبشها و حركتهاى اصلاح طلبانه ، حاكم سازى نظام اسلامى در قالب ايجاد يك كشوراسلامى و اجراى شريعت اسلامى در آن بود.
انقلاب اسلامى ايران در سال 79- 1978، الگوى طرفداران احياى اسلام شد.
استقبال توده مردم از حركتهاى اصلاح طلبانه اسلامى 
گسترش حركتها احياطلبانه اسلامى در دهه 1970 تا حدود زيادى وامدار بحرانهاىحاصل از روند رو به رشد مدرنيزه سازى در خاورميانه بود. رشد سريع جمعيت كشورهاىاين خطه و مهاجرت بى رويه روستاييان به شهرها، منجر به ظهور پديدهاى ناميمونىچون زاغه نشينى در اطراف شهرهاى بزرگ ، كمبود مسكن ، فقر و بيكارى گستردهگرديد. اغلب كشورهاى خاورميانه به علت نرخ بالاى جمعيت ، كشورهاى جوانى بودند.
جمعيت جوانى كه از حداقلامكانات برخوردار بود؛ از آن بدتر اينكه دولتها و حكام نيز كه اغلب خودكامه و ضددين بودند، دل نگرانى هاى اين قشر عظيم را احساس ‍ نمى كردند. در حقيقت در دهه 1970تعهدات مردمى بر دوش اكثر دولتهاى خاورميانه بسيار سنگينى مى كرد و اين دولتهابه هيچ وجه قادر به ايجاد اشتغال ، حتى براى قشر تحصيلكرده و پرداخت يارانهنبودند. از اين رو نهادهاى نيكوكار اسلامى دست به كار شدند و با مدارس و درمانگاههاىخيريه و يارى رسانى به قشر آسيب پذير و بى بضاعت ، به يارى مردم آمدند. نهادهاىاسلامى با انجام اين خدمات بشردوستانه جايگاه خود را در ميان مردم باز كردند. در نتيجه، حركتهاى اصلاح طلبانه اسلامى نيز با استقبال توده هاى مردمى مواجه شد.
مدرنيزه سازى ، الگوهاى زندگى سنتى را از ميان برده بود، اما دولتهاى لائيك منطقهبا طرح شعارهاى ملى گرايى و سوسياليسم در ميان آحاد مردم نوعى همبستگى ايجاد كردهبودند. پى آمد مدرنيزه سازى ، جهانى شدن بود، پديده اى كه شعارهاى روز را بهكنارى افكند و از ميزان همبستگى ملى ، قدرت كشور و نخبگان ضد دين حاكم كاست .پيوستن اقتصاد جهانى ، موجد عقايد، منافع و سازمان بنديهاى جديدى در ميان نخبگانلائيكى گرديد كه به استقلال با ملت و ارزشهاى سنتى سر عناد داشتند. بدين ترتيبنخبگان ، غرب و ارزشهاى فرهنگى آن را قبله خويش ساختند.
در مصر، شكست اقتصاد سوسياليستى دولت محورجمال عبدالناصر، جانشين او انور سادات را بر آن داشت تا سياست (انفتاح ) يا درهاىباز را در پيش گيرد. نتيجه ، پيدايش نخبگان سياسى - اقتصادى با ديدگاههاى بينالمللى و فرا ملى بود، افرادى كه در چنان رفاهى غوطه ور بودند كه اكثريت مردم مصرحتى در روياهاى خود نيز نمى توانستند آن را متصور شوند. اين چنين شد كه نخبگان ،تافته اى جدا بافته از توده مردم گشتند. در اين دوران كه نخبگان از عامه مردم كنارهگيرى مى كردند، اسلام احيا طلب به كنار مردم آمد. سادات سعى مى كرد خود را حامىاسلام بنمايد، اما نزد توده مردم اعتبارى نداشت . بسيارى از جوانان مصرى ، به خصوصجوانان تحصيل كرده كم درآمد طبقه متوسط، فوج فوج به اسلام و اخوان المسلمين روى مىآورند، زيرا معتقد بودند كه اين دو، به اقشار فقير و بيچاره ، كرامت نفس مى دهند. برخىاز اسلام خواهان به تشكيل انجمنهاى اسلامى و زيرزمينى و مخفى و اقدامات خشونت بارعليه رژيمهاى (فاسد) روى آورند. چنين حركتهاى اصلاح طلبانه اسلامى كه سر منشاآن مصر بود، در سرتاسر جهان اسلام طنين انداز شد و پيروان بسيارى يافت .
تعارض فرهنگى اسلام و غرب 
اين تفكر كه اسلام و غرب همواره در تعارض تاريخى با يكديگر قرار داشته اند،مشروعيت بخش اصلى حركتهاى احياطلبانه اسلامى بود، خواه اين حركتها از جانب دولتهاىاسلامى باشد، خواه از جانب اپوزسيون هاى اسلام گرا. آنچه كه از ظاهر اين تعارض برمى آمد، دشمنى اسلام با فرهنگ منحط غربى بود. البته تعارض اسلام و غرب بسيارعميق تر از اين بود و حتى در نگرشهاى كاملا متفاوت اين دو تمدن نسبت به زندگىسياسى - اجتماعى ريشه داشت . غرب با رهايى از خفقان قرون وسطى و ورود به عصرروشنگرى ، به طور عمده در فكر دستيابى به پيشرفت بشرى و پى ريزى آينده اىدرخشان بود، اما پيروان حركتهاى اصلاح طلبانه اسلامى در فكر حاكميت مجدد اسلامراستين و همگون سازى جوامع اسلامى كنونى با جامعه صدر اسلام بودند. به زعم ايشان، حكومت صدر اسلام به رهبرى پيامبر صلى الله عليه و آله ، مظهر حكومتهايى است كهبشر را به سوى كمال رهنمون مى كنند و نيز عقيده دارند كه رمزكمال و سعادتمندى در قرآن و فرمايشات پيامبران و عالمان دينى (ائمه ) نهفته است .
اصلاح طلبان اسلامى كه خواهان برقرارى مجدد اسلام راستين هستند، قرآن و شريعت را ازقانون اساسى برتر مى دانند قرآن و شريعتى كه بر اساس آن حاكميت مطلق از آنخداست ، نه بشر. اينان معتقدند از آنجا كه حاكميت از آن خداست ، هر نوع قانون اساسىكه به دست بشر وضع شده باشد، مشروعيت ندارد. خدا كه دمكرات نيست !!
پيروان اسلام راستين نه تنها ليبراليسم و مشاركت نهادينه مردم در تعيين سرنوشتخويش (از ديدگاه غرب ) را زايد، بلكه غير اسلامى نيز مى دانند. بسيارى از مسلمانانمعتقدند دولتهاى اسلامى بايد اصل شورا و مشورت را سرلوحه امور خويش قرار دهند، امادموكراسى در نظر مسلمانان از آن ارزشى كه در غرب دارد، برخوردار نيست .
در جوامع اسلامى ، هيچ گاه هنجارها و نهادهاى دموكراتيك بر شرع اسلام ارجحيت و تقدمندارد. از جمله نمادهاى تحجر و عقب ماندگى اسلام در نزد غربيان ، وجود قوانين جزايىاست كه قطع اعضا و اعدام در ملا عام را مجاز مى شمارد و همچنين قوانين مربوط به زنانغيرمسلمان است . اما پيروان اسلام راستين كه روز به روز هم بر جمعيتشان افزوده مى شودبا حذف اين قوانين و رفع اين محدوديتها مخالفند. از منظر اسلام گرايان ، ليبراليسم ،نماد انحراف و انحطاط بوده و اشاعه ارزشهاى دموكراتيك از سوى غرب در راستاى تحققمنافع استثمارى و امپرياليستى آنها، البته درشكل نوين آن مى باشد.
گسترش كنش گرايان اسلامى 
دشمنى احيا طلبان با غرب تنها در جبهه نظريات سياسى و تبليغات و القاهاى فرهنگىنبود. در خلال دهه هاى 1980- 1970 حركتهاى اصلاح طلب به خشونت نيزمتوسل شدند. اوج گيرى روندهاى احياطلبانه اسلامى پس از دهه 1970 در تمام كشورهاىخاورميانه طنين انداز شد و اين پرسشها را در اذهان غربيان مطرح ساخت كه آيا تمدناسلامى با تمدن غربى سر خصومت دارد؟ آيا به يك نيروى قدرتمند منطقه اى وتهديدگر منافع غرب ، تبديل خواهد شد؟
ظهور خشونتهاى اسلامى پس از دهه 1970 آشكارا مبين انزجار مسلمانان از غرب بود. ازسوى ديگر در اذهان غربيان نيز نوعى بدبينى نسبت به اسلام وجود داشت . غرب ، اسلامرا همزاد خشونت ، اغتشاش و تعصب مى يافت . غربيان در پى يافتن پاسخى به اينپرسش ها بودند كه 1- آيا اوج گيرى روندهاى احياطلبانه اسلامى از جمله نمودهاىمحدود و منطقه اى تنازعات سياسى است ؟ 2- آيا اين امر حكايتگر خيزشى است عظيم درسرتاسر امت اسلامى ؟ به بيان ديگر، آنچه كه در ذهن غربيان مساله ساز بود اين بودكه آيا درگيرى و تقابل تمدنى مشخصى ميان تمدن اسلامى و تمدن غربى به وجودخواهد آمد؟
نكات اصلى  
مدرنيزه سازى به غرابتهاى اجتماعى گسترده اى در خاورميانه انجاميده است . جهانگرايى، بيشتر نخبگان كشورهاى منطقه را از آمال و آلام مردمشانغافل ساخته است . از اين رو، اسلام سياسى قدم به ميان نهاده ، سعى در پر نمودن اينخلاءهاى سياسى - اجتماعى دارد.
اسلام احيا طلب با غرب تعارض فرهنگى دارد.
پيروان اسلام راستين ، فرهنگ عمومى غرب و همچنين عقايد سياسىليبرال آن را منحط مى دانند و آن را محكوم مى كنند.
اوج گيرى خشونت در حركتهاى اصلاح طلبانه اسلامى در دهه هاى 1970 و 1980 بر اينتصور كه تعارض تمدنى آشكارى ميان اسلام و غرب وجود دارد، مهر تاييد زد.
شفافيت تهديدات تمدن اسلامى براى غرب 
بحث بر سر اين كه آيا اسلام نوعى چالش تمدنى براى غرب محسوب مى شد يا خيربسيار مهم مى نمود، زيرا زمانى اين مباحث در اوج خود بود كه جنگ سرد رو به پايان ومتفكرين غربى در تلاش بودند تا جهان را بر پايه هاى عقلايى تازه اى استوار كنند.اين تيپ سازى هاى جديد ممكن بود بار ديگر اسلام را در نظر غربيان بهشكل يك (بيگانه ) جلوه گر سازد. براىمثال ، ساموئل هانتينگتن معتقد بود كه (موازنه فرهنگها) جايگزين ملاحظات سنتى درمورد قوا و ايدئولوژى سياسى مى شود كه زمانى مبناى اصلى همكارى وتشكيل اتحاديه ها و ائتلافها بود. به عقيده وى ، با گذر زمان همگرايى به تدريج ميانكشورهاى اسلامى تقويت خواهد شد. اين تيپ سازى جديد موجب مى گشت كه اسلام و غربعليه يكديگر موضع گيرى و سنگربندى كنند وملل اسلامى با رواج واژگانى چون (تروريسم اسلامى ) و (بنيادگرايى اسلامى) از سوى غربيان به گونه اى ناعادلانه و كلى عقب مانده ، متحجر و غيرمتمدن جلوه گرشوند. گرچه ردپاى غرب ستيزى در ميان مسلمانان پيدا بود، اما صحبت از وجود يك تمدنواحد و مشخص اسلامى ، موضوعى ديگر است . واقع امر اين بود كه تفرقه هاى بسيارىميان مسلمانان وجود داشت و هر كشور اسلامى تنها خود را (سخنگوى اسلام ) مى دانست .در طول تاريخ ، هيچگاه از عدم اتحاد و اختلافات ميان دو مذهب اصلى اسلام يعنى شيعه وسنى كاسته نشده است و تقسيم بندى اين دو مذهب به فرقه هاى متعدد كه بيشتر از آنسخن به ميان آمد نيز باعث پيدايش چندصدايى و هياهو و نه تك صدايى رسا كه مبيناسلام باشد، شده است . گذشته از اينها، پتانسيل منطقه اى اسلام در قالب كشورهاى متعدداسلامى گنجانيده شده است و بى ترديد نظام كشوردارى نيز با محدوديتها و موانعىروبروست كه مانع پايبندى هميشگى به مفاهيم اسلامى مى گردد.
اعراب تا حدودى از پذيرش تقسيم بنديهاى كشورى كه پس از جنگ جهانىاول از سوى استعمارگران غربى به منطقهتحميل شده بود امتناع مى ورزيدند، اما در ميان اعراب نخبگانى نيز بودند كه پيرونظريه پيدايش كشورهاى مستقل و داراى حق حاكميت بر سرنوشت خويش بودند. براىنمونه ، حتى در عربستان سعودى كه سخت پايبند شعائر اسلامى است نيز شاهعبدالعزيز در اواخر دهه 1920 جنگهاى داخلى گسترده اى را براى سركوب برخى ازگروههاى مسلمان به نام (اخوان ) كه حاضر به تسليم شدن در محدوديتهاى ناشى ازپيدايش نظام كشوردارى نبودند، آغاز كرد. البته شخص شاه عبدالعزيز نيز به قدرتاستعمارگر اصلى منطقه يعنى امپراطورى بريتانيا پى برده بود و محدوديتهايى را كهاين امپراطورى بر كشورش تحميل كرده بود احساس مى كرد.
چنين انتظار مى رفت كه مردم كشورهاى مختلف منطقه خاورميانه تا حدودى بهدليل همگرايى عربى و همگرايى اسلامى ، مشروعيت پرسش برانگيز حكومت هايشان رانپذيرفتند، اما در حال حاضر كشورها به عنوان نهادهاىمستقل ، جايگاه خود را در منطقه مستحكم كرده اند. حكومت ، اهرمهاى قدرت را در دست دارد وتقريبا تمامى گروههاى سياسى نيز هم خود را صرف پرداختن به سياست در سطحكشورى كرده اند. اسلام يك دين جهانى است ، با آيين ها و احكام فرا ملى و فرا كشورى ،اما در دوران معاصر اسلام گرايان تنها در چارچوب مرزهاى كشورى به نشر عقايد ومواضع و ديدگاههاى خويش ‍ پرداخته اند و هرگز از آن پا فراتر نگذاشته اند؛ يعنىدست به فعاليتهاى اسلام خواهانه منطقه اى يا حتى جهانى نزده اند. حتى چنين مى توانگفت كه از جمله اهداف اصلى بنيادگرايان اسلامى ، فقط به قدرت رسيدن در يك كشوراسلامى و اسلامى كردن آن بوده است .
گنجاندن بحر اسلام در ظرف كشور نه تنها از قدرت جهانى اسلام نكاسته ، بلكه موجبگسترش حركتهاى احياطلبانه اسلامى شده است . گروههاى اسلامى خاورميانه در راهرسيدن به اهداف خود با مانع عظيمى به نام كشور مواجه شده اند، نهادى كه عموما ازتوانمندى جبارانه بسيارى برخوردار است . شكافى كه در ميان گروههاى مختلف احياءطلب اسلامى به وجود آمده نقشى اساسى در تحولات دنياى اسلام دارد. گرچه تمامى اينگروهها اهداف مشتركى را در سر مى پرورانند كه همانا ايجاد كشورمستقل اسلامى و پياده كردن شريعت اسلامى است ، اما بر سر نحوه رسيدن به اين اهدافاختلافاتى در ميان آنان مشهود است . اغلب گروههاى اصلاح طلب اسلامى از اينكه درگيرجنگى تمام عيار با دولتهاى ضد دين اسلام شوند اكراه دارند و در عوض در صددگشودن باب گفتگو و تفاهم و تزريق تدريجىاصول و شرايع اسلامى به نظام سياسى حاكم هستند. همچنين اكثريت سازمانهاى (اخوانالمسلمين ) نيز عزم خود را جزم تقويت جايگاهشان به عنوان موسسات و انجمنهاى خيريه وگسترش نفوذشان در درون سازمانهاى حرفه اى كرده اند.
استفاده از زبان مجاب كننده و آموزش از سوى اكثريت اصلاح طلبان اسلامى با استفاده اززبان جنگ و جهاد از جانب برخى گروههاى احياء طلب اسلامى كه نسبت به گروه پيشين دراقليت هستند، تفاوتهاى فاحشى دارد. اغلب اين گروههاى در اقليت ، دولتهاى كنونى رافاسد دانسته ، آماده اند به منظور سرنگونى آن دست به اقدامات خشونت آميز زنند.
از اين رو، دغدغه هاى عمده دولتهاى خاورميانه و آفريقاى شمالى ، جلوگيرى از پيوستناكثريت گروههاى اصلاح طلب اسلامى به گروههاى اقليت بنيادگرا بوده است . در اردن، گروه (اخوان المسلمين ) با موفقيت به نظام سياسى حاكم پيوست و جزئى از آن شد.در مصر نيز دولت سعى داشته است مانع پيوستن سازمان (اخوان المسلمين ) بهگروهها و سازمانهاى ستيزه جوى مخفى شود. ولى در الجزاير، دولت به رهبرى ارتش ‍دست به اتخاذ تدابير غلطى زد كه منجر به همصدا شدن دو گروه اكثريت و اقليت وتوافق آنها بر سر نحوه و راه رسيدن به اهداف اصلاح طلبانه اسلامى و در نهايت جنگخونين داخلى شد كه هنوز هم فروكش نكرده است .
توجه دولتهاى اسلامى به منافع حياتى ملى ، تلاشهاى گروههاى احيا طلب در دروناين كشورها را براى ايجاد يك كشور احيا طلب اسلامى با شكست روبرو ساخته است .براى روشن تر شدن موضوع به انقلاب اسلامى ايران درسال 1979 توجه كنيد. اين انقلاب در ابتدا به هيچ وجه حاضر به پذيرش مفاهيمى چوندولت ملت نبود، بلكه خواهان جامعه جهانى اسلامى بود. ايجاد اتحاد ميان مسلمانانسراسر عالم تحت لواى اسلام ، يكى از اصول روشن قانون اساسى جمهورى اسلامىايران است . در پى تحقق اين اصل ايران دست به اتخاذ سياستها وتشكيل سازمانهايى زد كه حق حاكميت ديگر كشورها در آنها لحاظ نشده بود و بين المللىرايج بود. در نتيجه ، ايران متحمل خسارات جبران ناپذيرى شد كه از آن جمله مى توانبه تلاش گسترده براى انزواى سياسى - اقتصادى اين كشور و در راس همه آنها، تجاوزگسترده عراق به خاك ايران اشاره كرد.
اداره همزمان امور كشورى و جنگ در ايران ، مقتضياتى را مى طلبيد كه بى ترديد پيروىاز آنها آرمانهاى انقلاب را متاثر از خود مى ساخت . از اين رو، در اواسط دهه 1980 راه رابراى ورود (مصلحت انديشان ) به درون دستگاههاى اجرايى كشور كه به منافع ملىنيز مى انديشند همواره شد و ايران به تدريج سياستهاى خود را تحتكنترل در آورد و سعى نمود خود را با نظام بينالملل هماهنگ سازد. جمهورى اسلامى از اصول اوليه انقلاب مبنى بر حمايت از جهانى شدناسلام كه منافع غرب و بسيارى از كشورهاى خاورميانه را تهديد مى كرد دست بر نداشت، رحلت آيت الله العظمى خمينى در سال 1989 نيز به انجام بازنگرى هاى بيشترى دردرون نظام طرحهاى بازسازى همه جانبه را در دستور كار خويش قرار دادند و رفتارهاىاوليه ، پويايى خود را از دست دادند. به بيان ديگر، انقلابسال 1989 انقلاب سال 1979 نبود و به ظاهر قدم در راه ديگرى گذاشته بود. ازديگر مصاديق حاكى از تحت كنترل درآمدن سياستهاى خارجى جمهورى اسلامى ايران ، نحوهنگرش نظام اسلامى به تحولات لبنان ، افغانستان ، آذربايجان و سكوت آن در برابرحمله ، نظامى وسيع نيروهاى متحدين به سركردگى آمريكا عليه عراق بود. همچنينكمكهاى مستقيم ايران در جهت بسط آرمانهاى جهانى اسلام محدودتر و گزينشى تر شدهاست . البته اين بدان معنا نيست كه جمهورى اسلامى ايران ديگر خواهان احقاق حقوقمسلمانان سراسر جهان و دفاع از اين حقوق در مجامع بين المللى نيست .
حقيقت انكارناپذير براى نيروى تمدن اسلام اين بود كه(گل اسلام ) تنها مى توانست درون (گلدان ) حكومت نشو و نما بيابد، اما به هرحال اسلام سعى دارد به تقويت جايگاه خود در درون كشورهاى اسلامى اهتمام نمايد. بهنظر نمى رسد كه هيچ كشور اسلامى بتواند به تنهايى رهبرى امت اسلامى را به دستگيرد، حتى ايجاد اتحاد ميان كشورهاى اسلامى همانند همان اقداماتى كهجمال عبدالناصر در اتحاد محدود ميان كشورهاى عربى انجام داد، ناممكن مى نمايد. رهبرانبالقوه امت اسلامى يعنى جمهورى اسلامى ايران و عربستان سعودى نيز هر يكبرداشتهاى مختلفى از اسلام دارند و اين برداشتها نيز در فعاليتهاى تبليغى شان درسراسر دنيا انعكاس يافته است و به قول (جيم پيسكاتورى ) (21:2 1992Piscatori Gim) (معلوم نيست كه سخنگوى اسلام كيست ). افزون بر اين شكافهاىعميقى نيز در برداشتها و اصول مذهبى - سياسى اين دو كشور نمودار است . در حقيقت ،وجود جنگ سرد ميان ايران و عربستان از موانع اصلىشكل گيرى مواضع مشترك و هماهنگ اسلامى است به خصوص در سازمان كنفرانس اسلامىكه سازمانى است بين المللى . گرچه در شعار، اين دو كشور مواضع مشترك درقبال كشمير، چچن و بوسنى اتخاذ كرده اند، اما از شعار تاعمل فاصله بسيار است و تحقق آن آرمانى دست نيافته به نظر مى رسد. توجه به منافعملى و كشورى از سوى رهبران اين كشورها، سازمان كنفرانس اسلامى را فلج ساخته است .از اين رو بعيد به نظر مى رسد كه در آينده اى نزديك ، بهدليل اختلافهاى موجود، نيروى قهارى با نام اسلام و تمدن اسلامى پا به عرصه بينالمللى بگذارد و بتواند از ميزان تسلط غرب و تمدن غربى بر نظام بين المللى بكاهد.
اوج گيرى اسلام احيا طلب از اواخر دهه 1970 به بعد 
انقلاب اسلامى ايران (79-1978). انقلابيون مسلمان از انحطاط و فساد غرب سخن مىگفتند و آمريكا را (شيطان بزرگ ) خطاب مى كردند. دانشجويان ايرانى در نوامبر1979 وارد سفارتخانه آمريكا در تهران شدند و كاركنان آن را به گروگان گرفتند.اين انقلاب در سرتاسر خاورميانه طنين انداز شد و در نهايت به جنگ عراق و ايران منجرشد.
تصرف مسجدالحرام در مكه به سال 1400 ه -ق توسط العتيبه (يكى از متحجرين اسلامى)، كه اين واقعه منجر به كشته شدن صدها تن در فاصله ماههاى نوامبر تا دسامبر 1979گرديد.
انورالسادات ، رئيس جمهور وقت مصر، در 16 اكتبر 1981 در يك مراسم عمومى به دستعناصر بنيادگراى اسلامى در ارتش اين كشور بهقتل رسيد.
گسترش احيا طلبى شيعى در لبنان پس از تهاجم رژيم صهيونيستى به جنوب اينكشور در سال 1982. سازمانهاى (امل ) و (حزب الله ) جهاد مقدس را عليه رژيمصهيونيستى و غرب آغاز كردند كه از جمله اقداماتشان مى توان به بمب گذارى درپادگان تفنگداران آمريكايى مقيم بيروت درسال 1983؛ ربودن يك فروند هواپيماى مسافربرى (TWA) درسال 1985 و به گروگان گرفتن غربيان در بيروت اشاره كرد.
بمب گذارى و انفجار يك فروند هواپيماى مسافربرى (Am-Pan) بر فرازلاكروبى اسكاتلند در دسامبر 1988.
پيدايش جنجالهاى بسيار بر سر كتاب (آيات شيطانى ) نوشته سلمان رشدى .انتشار اين كتاب كه به عقيده مسلمانان جهان اهانت به مقدسات اسلامى بود، احساساتمسلمين را جريحه دار كرد؛ آيت الله خمينى نيز با صدور فتوايى در ايران ، اين نويسندهرا به مرگ محكوم كرد. همچنين يك ميليون دلار جايزه براى به هلاكت رساندن رشدى تعيينشد. در همين رابطه تظاهرات ضد آمريكايى در 12 فوريه 1989 در پاكستان به راهافتاد.
آغاز جنگهاى داخلى الجزاير. اين جنگهاى خونين داخلى هنگامى آغاز شد كه على رغمپيروزى جبهه نجات اسلامى در انتخابات عمومى دسامبر 1991 ارتش ، حق مسلم اين جبههرا غصب كرد و مانع از به قدرت رسيدن اسلام گرايان در اين كشور شد. بدين سبباقدامات تروريستى بر ضد دولت فرانسه شد.
با آغاز انتفاضه در سال 1987 (حماس ) يا (حركت مقاومت اسلامى )تشكيل شد. سازمانهاى (حماس ) و جهاد اسلامى بر شدت اعتراضات و مخالفتهاى ملتفلسطين عليه رژيم صهيونيستى افزودند.
پيدايش بنيادگرايى اسلامى در افغانستان . پس از پايان يافتن جهاد عليهاشغال گران شوروى سابق و نيروهاى تحت الحمايه آن ، اسلام گرايان مبارزى كهخواهان برقرارى اسلام بودند، با نيروهاى محافظه كار اسلامى وارد جنگ داخلى شدند.به تدريج طلاب مدارس علميه ، ارتشى به نام ارتش طالبانتشكيل داده ، بخش عمده افغانستان را به تصرف خود در آورند. گروهى تندروى اسلامىدر بوسنى (حدود 4000 نفر در سال 1993)، براى كسباستقلال از دولت صربستان و تشكيل كشور مستقل بوسنى جنگهايى را عليه نيروهاىصرب آغاز كردند.
پس از اعلام استقلال جمهورى چچن از كشور روسيه ، رزمندگان مسلمان با حمايت جهاناسلام ، درگير نبردهاى خونين و طولانى با قواى ارتش روسيه شدند.
طرفداران اسلام سلفى و بنيادگرا، چالشهايى را براى حكومت عربستان سعودى ،كشورهاى حوزه خليج فارس ، مصر، اردن ، عراق و تمامى كشورهاى آفريقاى شمالىپديد آورند. اقدامات تروريستى عليه اهداف و منابع غرب در اين كشورها، نگرانيهاىكشورهاى غربى را تاييد كرد.
نكات اصلى  
ساموئل هانتينگتن در نظريه خود به نام (برخورد تمدنها) درباره تهديد نيروىاسلامى ، بى شك اغراق كرده است .
جنبشهاى اسلامى در درون حصار كشورها محصور مانده اند. شكافى عميق ميان گروههاىمختلف احيا طلب از جمله سازمانهاى (اخوان المسلمين ) كه اغلب اعتقاد به اصلاحتدريجى سياسى و اجتماعى دارند و برخى ديگر از گروههاى احيا طلب كه در پىاقدامات خشونت آميز در قالب محافل مخفى هستند، بر سر نحوه رسيدن به اهداف عاليهاسلامى پديدار شده است .
در نظام بين الملل معاصر، كشورهاى اسلامى هر يك ابتدا به منافع ملى - كشورى خويش ‍مى انديشند و همين امر باعث شده است تا اين كشورها سياستها وآمال اسلامى خويش را تعديل بخشند.
نتيجه گيرى 
اسلام سياسى ، نيرويى است كه از دهه 1970 خيزشى دوباره يافته است ، اين هماننيرويى است كه آشكارا مبين تقابل فرهنگى با غرب است .نيروى بنيادين نهفته در فرهنگاسلامى و اين حقيقت كه اسلام كاملا (غير غربى ) و غرب ستيز است ، غربيان را بيمناكساخت و در انديشه فرو برد كه آيا ممكن است نوعىتقابل فرهنگى عمده اسلام و غرب ظهور يابد ؟ گرچه رفته رفته از ميزان فورانآتشفشان انقلاب اسلامى ايران كاسته شده است ، اما اين انقلاب ، غربيان را مبهوت و(نگران ) خود نموده است . غرب همچنين از رشد اسلام در ميان توده هاى مردمى درالجزاير، مصر و عربستان سعودى وحشت دارد، زيرا معتقد است كه رخداد هر گونه انقلاباسلامى در هر يك از اين كشورها، شكاف فرهنگى ميان اسلام و غرب را عميق تر خواهد ساختو از اين رو، حياتى ترين منافع غرب در معرض تهديد و مخاطره قرار خواهند گرفت .
ايناستدلال كه تمدن اسلامى بيش از پيش تمدن غربى را تهديد خواهد كرد، بسيارمشكل آفرين است . اسلام مانند اتحاد جماهير شوروى سابق در دوران جنگ سرد، چالشىنظامى - سياسى براى بقاى غرب نيست . اسلام به صورت موضعى چالشهايى را براىهژمونى غرب بر نظام بين الملل پديد آورد، اما بهدليل وجود قرائت هاى مختلف از آن و تعدد كشورهاى اسلامى كه هر يك به منافع خود مىانديشد، از نيروى بالقوه اى كه در تمدن اسلامى وجود داشته كاسته شده است . روند درحال رشد جهانگرايى ممكن است كه به جدايى هر چه بيشتر نخبگان سكولار كشورهاىاسلامى از توده مردم و از اين رو تشويق و تحريك حركتهاى احياطلبانه اسلامى غيرمتحمل مى نمايد. پايان سخن اينكه ، حتى پيدايش وحدت رويه در ميان كشورهاى اسلامىبعيد به نظر مى رسد به اتحاد اين كشورها وتشكيل پيكره اى منسجم .
پرسشها 
1- فرهنگ چيست و شناخت آن چه تاثيرى بر شناخت ساختارهاى روابط بينالملل دارد؟
2- از ديدگاه فرهنگى ، واژه (بيگانه ) چگونه توصيف مى شود؟
3- چرا ساموئل هانتينگتن معتقد بود كه پس از پايان جنگ سرد، برخورد تمدن ها،جايگزين جنگهاى سياسى - ايدئولوژيك خواهد شد؟
4- واكنش ملل خاورميانه در قرن بيستم در قبال سلطه جوييهاى غرب چه بود؟
5- حركتهاى احياطلبانه اسلامى كه از دهه 1970 رخ نمودند، بر چه پايه هاى اعتقادىاستوار بود؟
6- فرهنگ غرب چه چالشهايى را براى فرهنگ اسلامى پديد آورده و پديد خواهد آورد؟
7- اختلاف عمده اى كه ميان گروههاى مختلف احيا طلب اسلامى ظاهر گشت چه بود؟
8- آيا اسلام يك تمدن و يك نيروى سياسى بارز و متحد است ؟
9- با توجه به انقلاب اسلامى ايران ، بيان كنيد كه اگر اسلام در قالب نظام حكومتىدرآيد چه آينده اى فراروى آن خواهد بود؟
10- تهديدات اسلام عليه غرب و غرب عليه اسلام را تا چه حد جدى و خطر آفرينتصور مى كنيد؟

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation