بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب آفریدگار جهان, آیت الله ناصر مکارم شیرازى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     a01 - آفريدگار جهان / ص 3 ـ ص 22
     a02 - آفريدگار جهان / ص 23 ـ ص 37
     a03 - آفريدگار جهان / ص 38 ـ ص 55
     a04 - آفريدگار جهان / ص 56 ـ ص 69
     a05 - آفريدگار جهان / ص 70 ـ ص 85
     a06 - آفريدگار جهان / ص 86 ـ ص 101
     a07 - آفريدگار جهان / ص 102 ـ ص 114
     a08 - آفريدگار جهان / ص 115 ـ ص 130
     a09 - آفريدگار جهان / ص 131 ـ ص 145
     a10 - آفريدگار جهان / ص 146 ـ ص 161
     a11 - آفريدگار جهان / ص 162 ـ ص 178
     a12 - آفريدگار جهان / ص 179 ـ ص 190
     a13 - آفريدگار جهان / ص 191 ـ ص 207
     a14 - آفريدگار جهان / ص 208 ـ ص 223
     a15 - آفريدگار جهان / ص 224 ـ ص 238
     a16 - آفريدگار جهان / ص 239 ـ ص 254
     a17 - آفريدگار جهان / ص 255 ـ ص 268
     a18 - آفريدگار جهان / ص 269 ـ ص 283
     a19 - آفريدگار جهان / ص 284 ـ ص 295
     FEHREST - فهرست
 

 

 
 
back pagefehrest pagenext page

[115]

با 000,000,11 قطر خود اتم (يعنى000,000,000,1001ميليمتر) مى باشد!) يعنى اندازه اجزاى اتم، نسبت به اتم به اندازه هاى كوچك است كه اگر بر فرض يك دانه اتم را به اندازه يك گنبد بزرگى در نظر بگيريم; حجم الكترونهاى آن به اندازه يك دانه غبارى مى شود كه فقط 102 ميليمتر حجم آن است! و نيز از جمله نكات شگفت انگيز اتم ها، وزن آنهاست كه از نهايت ناچيزى، براى ما قابل درك نيست. وزن الكترون ها بر حسب گرم (000/11كيلوگرم) مطابق عدد زير
است.(1)
009,000,000,000,000,000,000,000,000/0
15. به همين ترتيب اگر فرضاً تمام اجزا و ذرات اتمى كره زمين، در هم فشرده شود، تمام حجم آن - با آن همه عظمتى كه دارد- به اندازه يك نارنج خواهد شد كه در عين حال وزنش برابر وزن كنونى زمين، يعنى 5974 كُنتيليون تُن (1810×5974) خواهد بود!!
16. در اتم اورانيوم و پاره اى از اتم هاىِ مشابه آن (از قبيل راديوم) موضوع جالبى ديده شده كه بايد آن را «تولد و مرگ اتم ها» نام نهاد. توضيح
ــــــــــــــــــــــــــــ
1- نقل از كتاب: «از اتم تا ستاره».
اين كه: ضمن آزمايش هاى مربوط به اكتشاف راديو اكتيويته، مشاهده گرديده كه اورانيوم به طور دائم از خود تشعشع (انرژى) بيرون مى فرستد (تولد)، كه منبعى جز خود جسم راديواكتيو براى آن نبود و نيز به اين نكته متوجه شدند كه از جسم مزبور، گازى به نام «رادون» متصاعد مى شود كه نصف اين گاز متولد شده از راديوم در ظرف مدت چهار روز به كلى به انرژى تبديل مى شود و به اين وسيله دو اصل معروف «لاوازيه» (هيچ ماده اى از عدم ايجاد نمى شود و هيچ ماده اى از بين نمى رود) آن همه قداست و اعتبارى كه تا آن زمان در نظر عده اى از دانشمندان علوم طبيعى داشت، از دست داده و به بايگانى فرضيه هاى باطل فرستاده شد، ولى متأسفانه تاكنون فرضيه مزبور در پاره اى از كتب كلاسيك به طور دست نخورده ديده مى شود!!
17. البته تحت شرائط خاص ممكن است سرعت الكترون ها زيادتر گردد و براى اين منظور از بارهاى الكتريكى زياد استفاده مى شود به طورى كه ممكن است به اين طريق، سرعت الكترون ها تا 160 هزار

[116]

كيلومتر در ثانيه افزايش يابد.!
18. انفجار در بمب اتمى به اين طريق صورت مى گيرد كه: دو يا چند قطعه از ماده قابل انفجار اتمى را (235u) ناگهان به هم نزديك مى كنند تا جِرم آنها برابر مقدارى شود كه فيزيكدان ها آن را «جرم بحرانى» مى گويند و آن وقت بدون آنكه انرژى از خارج به آن بدهند، انفجار خود به خود شروع مى شود و در نتيجه مقدار فوق العاده زيادى انرژى - كه بيشتر آن حرارتى است - رها مى گردد.
البته بايد دانست كه اينها اطلاعات مختصر و سربسته اى است كه در نوشته هاى دانشمندان، ديده مى شود، و گر نه جزئيات كيفيّت انفجار اتمى از جمله اسرار جنگى و علمى است كه دولت هاى بزرگى كه به آن پى برده اند در پنهان كردن آن، كوشش فراوانى به عمل مى آورند.
19. خطرناك تر از بمب هاى اتمى، بمب هاى هيدروژنى است كه قدرت تخريبى و انرژى توليد شده آنها بيش از 2 هزار برابر انرژى حاصله از انفجار اتمى است! براى انفجار اين بمب هاى خطرناك، چندين ميليون درجه حرارت لازم است! كه آن هم به وسيله انفجار يك بمب اتمى حاصل مى گردد! يعنى براى انفجار يك بمب هيدروژنى ابتدا بايد يك بمب اتمى منفجر كنند تا در اثر حرارت آن، انفجار هيدروژنى به وقوع پيوندد!

[117]

نظم در وجود ما

انسان (مجموعه اسرار آفرينش)

هيچكس به انسان، نزديك تر از خودش نيست و آنچه را كه ما در مطالعه ساير موجودات جست و جو مى كنيم، به طور روشن ترى در وجود خود ما نهفته است; بنابراين شايسته نيست كه ما اسرار توحيد و نظام شگفت انگيز آفرينش را فقط در اعماق آسمان ها، كهكشان ها و در دل اتم ها جست و جو كنيم، ولى از نكات و دقايق آفرينش وجود خودمان - (كه در تمام عمر در دسترس ما قرار دارند) - غفلت بورزيم.
به خصوص اين كه چنين مطالعه پرسودى، احتياج چندانى به محاسبات پر پيچ و خم رياضى و امثال آن - (كه در بررسى آسمان ها و اتم ها به آن نيازمند بوديم) - ندارد و موضوع هماهنگى، وحدت هدف و نقشه - (كه پيش از اين، آن را يكى از اصول و مظاهر نظم شمرديم) - در اين كارگاه اسرارآميز به طور واضح ترى نمايان مى باشد.
به علاوه دانستن اسرار و نكات دقيق و ظريف بدن، بدون در نظر گرفتن نتايج سودمند توحيدى و علمى، يك فايده مهم ديگرى نيز- كه از آثار خودشناسى است - در بردارد و آن اين كه: انسان وقتى به اين همه شگفتى ها و اسرار خلقت - كه در سازمان بدن وى به كار رفته

[118]

پى ببرد و كار فعاليت هاى دستگاه هاى گوناگون بدن خود را كه ضامن بقا و ادامه زندگى وى هستند از نظر بگذراند و سرانجام از نعمت هاى شگرفى كه آسايش و نيازمندى هاى زندگى او را تأمين مى نمايد اطلاع حاصل كند، به طور مسلّم، حسّ شكر گزارى در او تحريك شده و در مقابل عظمت و لطف آفريدگار آن، سر تعظيم فرود آورده و محبت زايد الوصفى - كه همراه با خضوع و كرنش است- در اعماق دل خود احساس مى كند.

انسان شناسى

علوم بسيارى در پيرامون وجود اسرارآميز انسان صحبت مى كند كه هر كدام، اين موجود عجيب را از يك جنبه، مورد بحث قرار مى دهند، ولى در ميان آنها سه علم، داراى جذابيّت و اهميّت ويژه اى است كه عبارت اند از:
1. «علم تشريح» كه در آن از اجزا و اعضا ساختمان بدن و دستگاه هاى مختلف آن بحث مى شود.
2. «علم فيزيولوژى» كه در آن، طرز كار، نوع رابطه و وظيفه اعضا و دستگاه هاى بدن، مورد گفت و گو قرار مى گيرد.
3. «روان شناسى» (پسيكولوژى) كه از چگونگى مسايل روانى و قوانين آنها گفت و گو مى كند.
البته آنچه كه بيشتر در مطالعات توحيدى ما مورد نظر است، بررسى وظايف، اسرار و نكات دقيق توحيدى اعضا و كارگاه هاى مهم بدن مى باشد و در ضمن تا حدودى با تشريح اجزاى آن نيز آشنا

[119]

خواهيم شد، ولى مجدداً يادآور مى شويم كه منظور اصلى ما از اين مطالعات، بررسى مظاهر نظم، در دستگاه هاى مختلف اين جهان هستى است.

دستگاه ها و مراكز حساس بدن (جهاز)

در ساختمان بدن انسان دستگاه هايى وجود دارد كه هر كدام از اعضا گوناگونى تشكيل يافته و يك قسمت از اعمال حياتى انسان را انجام مى دهند.(1)
مى توان اين دستگاه ها را از نظر هدفى كه دارند و عملى كه انجام مى دهند به دو دسته تقسيم كرد:
1. «دستگاه هاى عمومى بدن» كه عمل و نتيجه كار آنها عمومى بوده و مربوط به تمام بدن است. مهم ترين آنها چهار دستگاه بزرگ «هضم يا گوارش، دستگاه گردش خون، دستگاه تنفس و دستگاه عصبى» مى باشد.
2. «دستگاه هاى جزئى بدن» مانند: چشم، گوش، دستگاه تناسلى و...
كه هر كدام به نوبه خود بحث جداگانه اى دارند.

* * *

در اينجا پيش از آنكه به مطالعه نكات دقيق نظم و اسرار توحيدى دستگاه هاى مختلف بدن بپردازيم، لازم است به دو موضوع جالب زير توجه فرماييد:
ــــــــــــــــــــــــــــ
1- البته بايد دانست كه معمولا در فيزيولوژى حيوانى، اعمال حياتى انسان را به سه قسمت تقسيم مى كنند: الف) اعمال تغذيه كه به وسيله مجموع دستگاه هاى گوارش، جذب، گردش خون، تنفس و دفع انجام مى گيرد. ب) اعمال ارتباطى كه به وسيله دستگاه مخصوص مغز و سلسله اعصاب، تأمين مى شود. ج) اعمال توليد مثل كه توسط دستگاه تناسلى انجام مى گيرد.

[120]

1. سلول (آجرهايى كه در ساختمان بدن به كار رفته)

همان طورى كه يك ساختمان بزرگ از واحدهاى كوچكى به نام سنگ و آجر با نظم و شيوه مخصوصى بر پا مى گردد، ساختمان بدن جانداران نيز از واحدهاى كوچكى تشكيل يافته كه با نقشه و نظم خاصى بر روى هم چيده شده و اين همه اعضا، دستگاه هاى گوناگون و زيبايى هاى بدن آنان را به وجود آورده است;
ولى با اين تفاوت كه «اولا» واحدهاى تشكيل دهنده پيكر جانداران، داراى حيات بوده و هر كدام يك واحد مستقل حياتى هستند.
«ثانياً» واحدهاى تمام اعضا بدن، يكسان نيستند و هر عضو را واحدهاى مخصوصى تشكيل مى دهد كه با واحدهاى ديگر تفاوت كلى دارد. «ثالثاً» اين واحدها از هم جدا و بيگانه نبوده، همكارى كامل در ميان آنها حكمفرما مى باشد.
به طور كلى ساختمان تمام موجودات زنده روى زمين از اين واحدهاى زنده به وجود آمده است كه انسان - اين پيكر زيبا و شگفت انگيز - نيز يكى از آنها مى باشد و همين واحدهاى زنده، (سلول و ياخته) اساس و شالوده حيات نباتى و حيوانى محسوب مى شوند! خلاصه اين كه تمام اعضا و دستگاه هاى بدن انسان از تعداد بيشمارى سلول ـ (كه هر كدام يك موجود زنده بوده و با هم همكارى كامل دارند و به سوى هدف واحدى گام بر مى دارند) ـ تشكيل يافته است!

[121]

بزرگى يك سلول
معمولا سلول ها به اندازه چند ميكرون و در پاره اى از موارد، بزرگى آنها از چند دهم ميكرون تجاوز نمى كند. بعضى از آنها هم به اندازه51 ميليمتر يا 21 ميليمتر مى باشند. به همين جهت اگر با چشم عادى (غير مسلّح) در اين سلول ها دقيق شويم مى توانيم آنها را مشاهده نماييم، زيرا چشم انسان مى تواند تا 101 ميليمتر را مشاهده نمايد، ولى مطالعه قسمت هاى مختلف آن احتياج به دستگاه هاى مخصوصى دارد.
يك سلول را دقيقاً مانند بدن يك انسان تشريح (كالبد شكافى) مى كنند و براى مطالعه و تشريح سلول ها از «ميكرسكوپ، ميكروتوم، و رنگ هاى حياتى» استفاده مى شود و با همين وسايل است كه بشر به قسمت هاى زيادى از ساختمان اسرارآميز سلول، پى برده و فعاليت هاى حياتى آن را مطالعه كرده است.
سرشمارى سلول هاى بدن انسان
در ميان جانداران بزرگ و كوچك، موجوداتى هستند كه سر تا پاى ساختمان وجود آنها را يك سلول تشكيل مى دهد.
اين دسته از جانوران به «تك ياخته اى» معروف اند كه انواع گوناگونى دارند و معمولا تعداد زيادى از آنها در آبهاى ساكن زندگى مى كنند.(1)
اما اگر از سلول هاى ساختمان يك انسان معمولى، سرشمارى به
ــــــــــــــــــــــــــــ
1- اين دسته از حيوانات كه به نام «تك سلولى» خوانده مى شوند، داراى انواع مختلف بوده و از نظر وسائل حركت به چند تيره تقسيم مى گردند از قبيل مژه داران، آميب ها و... كه آثار حياتى و چگونگى فعاليت زندگى آنها را در گذشته به طور مختصر دانستيم.

[122]

عمل آوريم، تعداد آنها از عدد فوق العاده بزرگى (ده كاترميليون 000,000,000,000,000,10) سر در مى آورد
بزرگى اين عدد به اندازه اى است كه اگر بخواهيم در هر ثانيه يك توده هزار عددى را بشماريم، بايد بيش از سه هزار سال به طور شبانه روز، وقت صرف كنيم تا از عهده اين كار برآييم!!!

ساختمان اسرارآميز سلول

سلول، يك موجود بسيط و ساده نيست و چنانكه خواهيم ديد، ساختمان آن از قسمت هاى مختلفى تشكيل شده است كه هر كدام دفترى است از معرفت كردگار. به طور كلى هر سلول از سه قسمت مهم «هسته» (در وسط)، «پوسته خارجى» (غشاء) و «ماده اى شفاف»، در ميان آن دو ساخته شده است. در ضمن ساختمان اين سه قسمت نيز ساده نبوده و هر يك داراى اجزا و تشكيلات شايان توجهى است.1 ولى با اين همه، ساختمان ياخته ها بسيار ظريف مى باشد به طورى كه تنها ضخامت غشاء آنها در بعضى از سلول ها يك ميكرون است.
هم چنان كه در گذشته اشاره شد مى توان سلول را مانند بدن يك انسان تشريح كرد و براى اين كار، ابتدا سلول را در زير ميكروسكوپ قرار داده و اجزاى آن را رنگ آميزى مى كنند تا بيشتر قابل ديدن شوند. سپس به وسيله سوزن هاى بسيار ظريفى، سلول را شكافته و تشريح مى كنند و در پاره اى از موارد از دستگاه ميكروتوم براى قطع و برش سلول ها استفاده مى كنند كه بعداً براى مطالعه، برش هاى حاصله را با رنگ هاى مخصوصى رنگ آميزى مى كنند; ولى ابزار مخصوصى

[123]

وجود دارد كه به وسيله آنها مى توانند بدون قطع و برش پوسته، سلول رنگ را به قسمت هاى داخلى آن تزريق نموده و از بيرون غشاء بى رنگ، قسمت هاى رنگ آميزى شده را مورد مطالعه قرار دهند. ظرافت اين دستگاه، جالب توجه است.

اعمال حياتى سلولها

عجيب تر آنكه هر سلول به تنهايى (مانند: انسان و ساير حيوانات پر ياخته) اعمال حياتى را به خوبى انجام مى دهد.
اعمال حياتى سلول، عبارت است از:
تغذيه، هضم، جذب، دفع، پاسخ به تحريك2 و توليد مثل.
در ابتدا سلول براى اين كه مواد غذايى مورد نياز محيط خود را قابل جذب نمايد، ماده اى به نام «دياستاز» از خود ترشح كرده و آنها را در خارج، هضم مى نمايد و سپس مواد غذايى هضم شده را به داخل جذب نموده و زوايد را كه در حقيقت، حكم مدفوع حيوانات پر ياخته را دارد - از خود بيرون مى دهد.
قسمتى از مواد جذب شده به مصرف تأمين انرژى و حرارت سلول رسيده و قسمت ديگر به صورت تركيبات مختلف در رشد سلول به كار مى رود.3 سلول در اثر تغذيه و رشد به مرحله اى مى رسد كه ديگر نمى تواند از آن حد تجاوز كند، در اين زمان است كه توليد مثل سلول از راه تقسيم انجام مى گيرد و يك سلول به دو سلول زنده تبديل گرديده، هر كدام از آن دو، به طور جداگانه به فعاليت حياتى خود ادامه مى دهند.

[124]

اكنون ملاحظه كنيد كه يك سلول با اين ظرافت و كوچكى- كه اين همه نكات و دقايق نظم و اسرار شگفت انگيز در وجود آن نهفته است - هرگز مى تواند معلول تصادف و علل فاقد شعور طبيعى باشد؟ راستى اگر در جهان، موجودى به جز يك سلول وجود نداشت، همان كافى نبود كه وجود يك قدرت و عقل با هدفى را ثابت كند؟ آرى هر سلول از سلول هاى بدن انسان، يك نشانه حق، يك دليل خداشناسى و يك مصداق روشن از برهان نظم مى باشد. مهم ترين و جالب ترين نكته توحيدى سلول، همان اسرار مربوط به حيات آن است

2. نطفه (سرچشمه پيدايش انسان)

درست است كه ساختمان بدن انسان معمولى، از تعداد ده كاتريليون، سلول هاى گوناگون تشكيل شده است، ولى اين را هم بايد دانست كه وجود ابتدايى وى چنين نبوده، بلكه در مراحل اوليه به صورت نطفه بسيار ساده و كوچكى به وجود آمده و پس از طى مراحل متعددى به صورت انسانِ ده كاتريليون سلولى مى شود.
به اين ترتيب كه ابتدا نطفه اوليه انسان (تخم) در اثر تركيب و آميزش دو سلول جنسى نر به نام «اسپرماتوزوئيد» و ماده اى به نام «اوول» در رحم مادر به عمل آمده; پس از تقسيمات متوالى، به سرعت رشد كرده و به صورت جنين ظاهر مى گردد. سرانجام جنين هم، پس از طى مراحل زيادى به صورت طفلى كامل در مى آيد.4
ياخته هاى جنسى نر كه در دستگاه مخصوص جنسى مرد ساخته مى شود تقريباً «دوكى» شكل بوده و طول آنها در حدود 200 ميكرون

[125]

مى باشد و سلول هاى ماده نيز در دستگاه مخصوص تخمدان جنس ماده توليد شده و معمولا كروى شكل و قطرشان به 200 تا 300 ميكرون مى رسد.5 (سلول ماد0 در مقايسه با سلول نر مانند نارنجى است در مقابل سنجاق معمولى) البته كيفيّت تركيب سلول نر با سلول ماده و مراحل رشد تخم، داستان مفصلى دارد كه در علم جداگانه اى به نام «امپريولوژى» (جنين شناسى) درباره آن گفت و گو مى شود.6
راستى اگر بشر مراحل ابتدايى وجود خود را به ياد بياورد و كيفيّت پيدايش و تكوين خود را مورد مطالعه دقيق قرار دهد در صورتى كه وجدان فطرى او انحراف پيدا نكرده باشد، نه تنها از بسيارى از خودخواهى ها، ستم ها و سرانجام غرور و نخوت خويش خواهد كاست، بلكه بى درنگ سرتعظيم در پيشگاه با عظمت پروردگارى كه از آن حالت ضعف و ناتوانى و حقارت به اين مقام فعلى رسانيده فرود مى آورد و با قلبى سرشار از محبت و ايمان خواهد گفت: «اى پروردگار بزرگ! اين همه اسرار شگفت انگيز و نكات حيرت آور را بى هدف و باطل نيافريده اى» ولى چه قدر جاى تأسف است كه گروهى مى خواهند از اين حقايق چشم پوشى كرده و خود را به غفلت بزنند.

[126]

دستگاههاى اصلى بدن

اكنون كه از مطالعه سلول و نطفه، فراغت حاصل كرديم; بهتر است تا آن جايى كه امكان دارد از چند دستگاه اصلى بدن، ديدن كنيم. البته براى يك بازديد كامل، ماه ها وقت لازم است!

1- دستگاه گوارش (آبدارخانه و آشپرخانه بدن)

دستگاه گوارش كه از مهم ترين دستگاه هاى بدن انسان است، مأمور تأمين نيازمندى هاى غذايى بدن مى باشد.
موقعيت اين دستگاه در زندگى بدن به اندازه اى است كه با تعطيل شدن آن در شرائط عادى، ادامه حيات براى انسان امكان پذير نخواهد بود.
اين دستگاه از تعدادى اعضا و كارگاه هاى فرعى تشكيل شده كه با يك نظم و هماهنگى بى نظيرى، مواد غذايى را از خارج بدن دريافت داشته و آنها را در اثر فعاليت هاى مداوم شبانه روزى، به صورتى در مى آورد كه قابل ورود به خون و تغذيه سلول ها باشد.
غذاهاى خارج از بدن، به صورت معمولى قابليت ندارند كه به طور مستقيم، جزء بدن انسان بشوند.
براى درك اين واقعيت، كافى است كه يك مقدار شير، سبزى و

[127]

ميوه را با گوشت، خون و پوست انسان مقايسه كنيد و ببينيد تا چه اندازه تفاوت دارد؟
از اين گذشته تمام آنها به درد بدن نمى خورد.
بنابراين براى اين كه اين گونه مواد غذايى بتوانند جايگزين انرژى، حرارت و مواد مصرف شده بدن شوند بايد قسمت هاى مورد نياز آن تجزيه شده، به صورت كاملا مناسبى درآيند و بقيه قسمتهاى زايد دفع گردد. اين كار در طى چند مرحله در دستگاه گوارش صورت مى گيرد كه اينك به شرح قسمت هاى جالب آن مى پردازيم.
الف) غذا در گمرك دهان
غذا در اولين مرحله كه وارد فضاى دهان مى شود براى اين كه آماده هضم شود بايد در آنجا نرم و به صورت نيمه مايعى درآيد. اين كار كه بايد در آستانه دستگاه گوارش انجام گيرد، توسط 32 دندان محكم، دو فكّ قوى و نيرومند و سه جفت غدّه بزاقى با نظارت و هدايت زبان تأمين مى شود. به اين ترتيب كه:
وقتى غذا وارد محوطه دهان شد فك پايين به وسيله بالا و پايين آمدن و با قدرت عجيبى كه دارد، دندان ها را به كار مى اندازد; دندان ها هم كه سه دسته ممتاز هستند شروع به فعاليت كرده و غذا را بريده، دريده و خرد مى كنند.
از سوى ديگر چشمه هاى بزاقى شروع به كار كرده و با ترشح نمودن مايع لزج مخصوصى، كار دندان ها را راحت و جويده شدن و نرم شدن غذا را تكميل مى نمايند; زبان هم امر هدايت را به عهده گرفته و با جَست و خيزهاى ماهرانه خود، تكه هاى غذا را به اين

[128]

طرف و آن طرف هدايت مى كند و غذاهاى جويده شده را به عقب رانده و آنهايى را كه هنوز جويده نشده است به زير دندان ها تحويل مى دهد. تصديق مى فرماييد كه كار زبان خطرناك است!
ولى چنان در كار خود ورزيده و ماهرانه عمل مى كند كه همواره در طول اين مدت، جان خود را از نيش دندان ها حفظ مى كند و به ندرت اتفاق مى افتد كه انسان زبان خود را بجود. البته اين هم لطفى است در جهت آگاهى و بيدارى انسان كه اگر نظمى در كار نبود مى بايست در هر بار، براى جويدن غذا، زبان هم همراه غذا جويده شود!
سرانجام پس از گذراندن مراحل تشريفات، گذرنامه عبور غذا از مرزِ گلو به سوى معده صادر مى گردد.
نظم و كاربرد دندان ها
تعداد 32 دندان كه تا حدود 30 سالگى تكميل مى شوند، در دو طرف آرواره ها با نظم و نقشه مخصوصى قرار دارند كه از نظر شكل و نوع كار به سه دسته تقسيم مى شوند كه عبارتنداز:
1.هشت عدد از دندان هاى پيشين (چهار تا بالا و چهار تا پايين) كه به نام «ثنايا» خوانده مى شوند و مأمور بريدن غذا مى باشند.
2. چهار دندان (دو تا بالا و دو تا پايين) كه در دو طرف دندان هاى ثنايا قرار گرفته و به نام «انياب» ناميده مى شود; به جهت تيز بودنشان، به كار دريدن غذا مى خورند.
3. هشت عدد دندان «آسياى كوچك» (چهار تا بالا و چهار تا پايين) كه در دو طرف دندان هاى انياب جاى گرفته است و سرانجام دوازده عدد دندان «آسياى بزرگ» (شش تا بالا و شش تا پايين) كه هم پهن است و

[129]

هم برجستگى هايى دارد و براى ساييدن غذا مورد استفاده قرار مى گيرند.
چشمه هاى بزاق
سه جفتِ چشمه هاى بزاقى، در دهان به قدرى حساس و بيدارند كه به محض اين كه انسان غذا را مى بيند و يا آن را تصور مى كند شروع به فعاليت نموده و مايع مخصوص بزاق را ترشح مى كنند. ترشح بزاق در هر شبانه روز در حدود 300 گرم تا 1100 گرم مى باشد كه تقريباً در سال، حدود 300 كيلوگرم مى شود!
جالب تر آنكه غذه هاى مزبور كه يك جفت آن در انتهاى دهان و ابتداى حلق قرار داشته، يك جفت ديگر در فك زيرين و جفت سومى نيز در زير زبان جاى دارند; همه يك نوع بزاق ترشح نمى كنند، بلكه هر كدام بزاق مخصوصى از خود بيرون مى دهند و هر كدام وظيفه خاصى به عهده دارند.
اين مايعات در نرم كردن غذا، لغزندگى آن، سهولت بلع و همچنين در امر هضم، تأثير فراوانى دارند و گذشته از تمام اينها به دهان يك نوع آمادگى و طراوت دائمى مى بخشند!

* * *

شيرين كارى هاى زبان
زبان در آن گيرودار و بزن و بكوبِ جويده شدنِ غذا، كارهاى عجيب و غريبى هم مى كند، از آن جمله: كنترل و بازرسى غذاهاى وارده است كه مانند يك كارشناس ماهر، واردين را بررسى كرده، صالح و ناصالح، ترش و شيرين و تلخ و... را از هم تميز مى دهد و

[130]

سرانجام در آخر كار، نقش يك «سُپور» را هم بازى مى كند، زيرا به وسيله مهارت و احتياط خاصى، گوشه و كنار دهان را جاروب نموده، لابلاى دندان ها را پاك مى سازد و در كار بلع تأثير زيادى دارد.
در نهايت پس از تمام اين مقدمات - كه در كمتر از 30 ثانيه انجام مى گيرد- با همكارى آرواره ها، دندان ها، غده هاى بزاقى و زبان، غذاى نرم، مايع و لغزنده شده براى فرو رفتن آماده مى شود.
البته بايد دانست كه غذا در اين مرحله تا اندازه اى هضم شده و در اثر ترشحات بزاقى، قسمتى از فعل و انفعالات لازمه روى آن انجام مى گيرد به همين جهت از نظر بهداشتى لازم است كه غذا را در دهان، بهتر و كامل تر جويد. يكى از دانشمندان در اين باره مى گويد: خداوند به انسان 32 دندان داده تا هر لقمه را به تعداد دندان ها بجود!
ب) بلعيدن، آن قدر هم آسان نيست!
زمانى كه غذا نرم و به صورت گلوله لغزنده اى در مى آيد بايد دهان را ترك گفته و به قسمت ديگر دستگاه گوارشى تحويل گردد.
back pagefehrest pagenext page
 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation