بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب جوان در کلام نور, مرتضى روحانى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     fehrest.01 -
     FOOTNT01 -
     JAVAN001 -
     JAVAN002 -
     JAVAN003 -
 

 

 
 

 

fehrest page

back page

جامعه انسانى و نورانى در گرو تربيت الهى  
اگر چنان چه اين اطفال را از اول ، يك نحو تربيت بكنند كه در آن انحراف نباشد، تربيتهاى مناسب با انسان باشد، مناسب با فطرت پاك انسان ها باشد؛ از آناول وقتى كه آن معلمين دبستان و كودكستان و بعد بالاتر تحت تربيت واقع مى شوند؛با همان تربيت وارد مى شوند به دبيرستان مثلا و اگر آن جا هم تربيت به صراطمستقيم باشد و آن ها را به آن راهى كه فطرتشان اقتضا دارد هدايت كنند معلمين ، از باباين كه جوان هستند و اول بچه بودند و حالا جوان ديگرى شدند و در آن جا اگر بازتعليم و تربيت يك تربيت انسانى باشد، با همانحال كه پذيرش هر تربيتى در نوسال ها و ميانسالها خيلى زود انجام مى گيرد، وارد مىشوند به مراتب بعد، آنجا هم اگر چنان چه تربيت ، يك تربيت انسانى باشد و موافقبا فطرت انسان كه همان فطرت وديعه گذاشته از خداست فطرت الله التى فطرالناس ‍ عليها (172) آن طور باشد،، در دانشگاه هم همان جور تربيت باشد، اين هابعد كه تحويل به جامعه مى شوند و مقدرات جامعه ، قهرا به دست اينها سپرده مى شود،با كمال ، يك كشور نورانى ، كشور انسانى ، كشور به فطرت الله تربيت مى كنند وكشور را به جلو مى برند. (173)
شما اگر بتوانيد اين بچه ها را تربيت كنيد به طورى كه ازاول بار بيايند به اين كه خدا خواه باشند، توجه به خدا داشته باشند؛ شما اگرعبوديت الله را و پيوند با خدا را به اين بچه ها تزريق كنيد، اين بچه ها زودقبول مى كنند امر را. اگر عبوديت خدا را به اين ها و تربيت الهى را و آن كه هر چه هست ازاوست به اين ها القا كنيد و آن ها بپذيرند؛ خدمت كرديد به اين جامعه . بعدها دسترنج هاىشما، ارزشمند خواهند شد و اگر خداى نخواسته بر خلاف اين باشد... خيانت كرده است واين غير از همه خيانت هاست به انسان است ، خيانت به اسلام است ، خيانت به عبوديت اللهاست . (174)
نقش تربيت دينى در تقويت روحيه خودباورى جوانان  
من به همه مسئولين و دست اندركاران سفارش مى كنم كه به هرشكل ممكن ، وسايل ارتقاى اخلاقى و اعتقادى و علمى و هنرى جوانان را فراهم سازيد و آنانرا تا مرز رسيدن به بهترين ارزش ها و نوآورى ها همراهى كنيد و روحاستقلال و خودكفايى را در آنان زنده نگه داريد. مبادا اساتيد و معلمينى كه به وسيلهمعاشرتها و مسافرت به جهان به اصطلاح متمدن ، جوانان ما را كه تازه از اسارت واستعمار رهيده اند، تحقير و سرزنش نمايند و خداى ناكرده از پيشرفت و استعداد خارجى هابت بتراشند و روحيه پيروى و تقليد و گداصفتى را در ضمير جوانان تزريق نمايند وبه جاى اين كه گفته شود كه ديگران كجا رفتند و ما كجا هستيم ، به هويت انسانى خودتوجه كنند و روح توانايى و راه و رسم استقلال را زنده نگه دارند. (175)
همه بايد اين معنا را احساس كنيم كه كارها را خودمان انجام دهيم و اين مسئله خلافى كه بهذهن دانش آموزان و دانشجويان ما تلقين كرده بودند كه به غير از رفتن به آمريكا وفرانسه و انگلستان در جاى ديگرى امكان ندارد به جايى رسيد... ما مى دانيم كه شرقىها و غربى ها با ما خوب نيستند و نخواهند بود و خير و صلاح ما را نمى خواهند و دليلشهم وضعى است كه شما مى بينيد كه اكثر جناح هايى كه در دنيا هستند بر ضد ما تبليغمى كنند و اين به خاطر آن است كه آنها اسلام را نمى خواهند و هر كشورى كه بخواهد بهاسلام عمل كند، مورد تهاجم آنها قرار مى گيرد... لذا بايد فكرى بكنيم كه جوانهاى ما درهمين جا خوب تحصيل بكنند و بر فرض ، احتياجى به خارج رفتن باشد به كشورهايىبروند كه استعمارى نباشد و طمع اين كه ما تحت سلطه آنان باشيم ، نداشه باشند.(176)
بايد كوشش كنند ملت ايران و كوشش كنند آنهايى كه با جوانها و با نيم سالها و باخردسالها سر و كار دارند؛ كوشش كنند كه اينها رامستقل از حيث افكار و مستقل از حيث فرهنگ بار بياورند. اين ها هستند كه بعدها اين كشور رادر دست مى گيرند و اگر شما اين را تربيت خوب كنيد، هر كارى كه آنها بكنند، براىشما ثواب دارد. (177)
با آموزش است كه انسان مى تواند تربيت كند جوان ها را به طورى كه مصالح دنيا وآخرت خودشان را خوشان حفظ كنند... جوانها، پيرها ، بچه ها، روستايى ها، شهرى ها همهبايد كمك كنند و اين امر مهمى كه تمدن شما، اسلام شما، انسانيت شما و همه چيز شما،تابع اوست و بسته به اوست ، تربيت كنيد اين ها را و همه چيز، بسته به اوست همهبايد كمك كنند. (178)
جوان ها را با اعتماد به نفس ، با استقلال نفسانى بار بياوريد. معلم ها، جوان ها رامستقل ، آزاد بار بياوريد، معتمد به نفسشان كنيد. (179)
محبت ، موثرترين عامل تربيت  
اين جوانها، جوانهايى ، بچه هايى كه پيش شما، اين جوانهايى كه مى آيند، اين هافرزندان شما هستند؛ يك تربيت با محبت و همان طورى كه فرزند خودتان را مى خواهيدتربيت كنيد، اينها را هم همانطور ان شاء الله تربيت كنيد. (180)
علما و روحانيون ، ان شاء الله به همه ابعاد و جوانب مسئوليت خود آشنا هستند؛ ولى ازباب تذكر و تاكيد و عرض مى كنم ، امروز كه بسيارى از جوانان و انديشمندان درفضاى آزاد كشور اسلاميمان احساس مى كنند كه مى توانند انديشه هاى خود را درموضوعات و مسائل مختلف اسلامى بين دارند، با روى گشاده و آغوش باز حرفهاى آنان رابشنوند و اگر بى راه مى روند با بيانى آكنده از محبت و دوستى ، راه راست اسلامىرانشان آنها دهيد...
اين ها كه امروز اين گونه مسائل را عنوان مى كنند، مسلما دلشان براى اسلام و هدايتمسلمانان مى تپد والا، داعى ندارند كه خود را با طرح اينمسائل به دردسر بيندازند.
اين ها معتقدند كه مواضع اسلام در موارد گوناگون همان گونه اى است كه خود فكر مىكنند، به جاى پرخاش و كنار زدن آنها با پدرى و الفت با آنها برخورد كنيد. اگرقبول هم نكردند مايوس نشويد، در غير اين صورت خداى ناكرده به دامليبرال ها و ملى گراها و يا چپ و منافقين مى افتند و گناه اين كم تر از التقاط نيست .وقتى ما مى توانيم به آينده كشور و آينده سازان اميدوار شويم كه به آنان درمسائل گوناگون بها دهيم و از اشتباهات و خطاهاى كوچك آنان بگذريم و به همه شيوه هاو اصولى كه منتهى به تعليم و تربيت صحيح آنان مى شود، احاطه داشته باشيم .(181)
اين جانب از حضرات اعلام تقاضا دارم كه بانسل جوان با مهر و عطوفت رفتار نمايند. (182)
خانواده ، زمينه ساز پرورش و تربيت دينى  
امروز بايد پدران و مادران مواظب رفتار فرزندان خويش باشند كه در صورت مشاهدهحركات غير عادى ، آنان را نصيحت نمايند تاگول منافقين و منحرفين را نخورند كه در اين صورت ، سعادت دنيوى و اخروى آنان تباهمى گردد. مادران و پدران بايد توجه داشته باشند كه سنين دانش آموزى و دانشگاهى ،سالهاى شور و هيجان فرزندانشان مى باشد و با اندك شعارى جذب گروهها و منحرفينمى شود. (183)
از اين رو است كه نقش خانواده و خصوصى مادر در نونهالان و پدر در نوجوانان ، بسيارحساس است و اگر فرزندان در دامن مادران و حمايت پدران متعهد به طور شايسته و باآموزش صحيح تربيت شده و به مدارس ‍ فرستاده شوند، كار معلمان نيز آسان تر خواهدبود. اساسا تربيت از دامان پاك مادر و جوار پدر شروع مى شود و با تربيت اسلامى وصحيح آنان استقلال و آزادى و تعهد به مصالح كشور پايه ريزى مى شود. (184)
اول خودتان را اصلاح كنيد، اول مهذب بشويد و تعليمات اسلامى را كه براى آدم سازىاست ، آن تعليمات را عمل به آن كنيد و بعد هم جوانها را، بچه ها را تربيت كنيد كه مابعد از يك مدتى ، متحول بشويم به يك انسانهايى كه اسلام مى خواهد؛ نه يكانسانهايى كه استعمار مى خواهد. (185)
دامان مادر، مدرسه تربيت  
شما بانوان رد اين جا ثابت كرديد كه در پيشاپيش اين نهضت قدم برداشتيد. شما سهمبزرگى در نهضت اسلامى ما داريد، شما در آتيه براى مملكت ما پشتوانه هستيد.پشتوانهملت هستيد، شماها در تحصيل كوشش كنيد كه براىفضايل اخلاقى ، فضايل اعمالى مجهز شويد. شما براى آتيه مملكت ما، جوانان نيرومندتربيت كنيد. دامان شما يك مدرسه اى است كه در آن بايد جوانان بزرگ تربيت بشود.شما فضايل تحصيل كنيد، تا كودكان شما در دامان شما به فضيلت برسند. (186)
برنامه طويل المدت براى شما خانم ها، براى همه ، اين است كه اگر شما يك انسانمهذب باشيد، مقاصد اسلامى را پيش مى بريد؛ اگر اين خانم ها بچه هاى مهذب باربياورند، بچه هاى اسلامى بار بياورند شما هم دينتان و هم دنياتان محفوظ است . اگرخداى نخواسته در دامن اين ها بچه غير مهذب ، بچه غير اسلامى پيدا بشود و در كفالتشما، جوانها، بچه هاى غير اسلامى ، بچه هاى غير مهذب پيدا بشود و در دبستانهاى ما كهبچه ها مى روند، مهذب و مودب به آداب اسلامى نباشند و در دبيرستانهاى ما كه جوانهاىما مى روند تهذيب در كار نباشد و در دبيرستانهاى ما كه جوانهاى ما مى روند تهذيب دركار نباشد؛ ادب اسلامى در كار نباشد و در دانشگاه ... اسلامى نباشد و از علوم اسلام و ازاحكام اسلام ، خبرى نباشد رو به زواليم ؛ يعنى هم اسلام به باد مى رود هم كشور.(187)
رسالت اساتيد و معلمان و اهميت شخصيت ايشان در الگوپردازى 
رسالت اساتيد و معلمان و اهميت شخصيت ايشان در الگوپردازى تكليف شما آقايان ايناست كه اين جوانها را بار بياوريد به طورى كه پرورش كنند، همان آموزش تنها نباشد.سابق نه آموزش تنها نباشد. سابق نه آموزش بود نه پرورش ... اسلام مى خواهد اين هارا مهذب كند؛ يعنى در خدمت اسلام ، در خدمت تربيت جوانها قرار بدهد و ما هم كه ماموريماين جوانهايى را كه دست ما هستند و با آنها رابطه داريم ، اين ها را بايد تربيت اسلامى، تربيت دينى و متوجه به مسائل روز بكنيم . جورى كه ازاول ، اين بچه ها و جوان ها مسائل روز دستشان باشد و بفهمند كه بايد چه بكنند در آتيه. (188)
فرهنگى ها، يك مسئله بسيار بزرگى در گردنشان هست و آن تربيت است ، تربيت جوانها،تربيت بچه ها، اين تربيت بچه ها اگر درست تحقق پيدا كند كه اين بچه هاى كوچك كهتحت تربيت معلمين هستند خوب تربيت بشوند، مملكت ما، بعدها نجات پيدا مى كند... مابايد كوشش كنيم كه اين مغزهاى كوچولوى بچه ها را از حالا سالم بار بياوريم تابتوانند اين ها، بعدها دفاع كنند از كشورمان . آتيه كشور شما دست اين بچه هاست كهبعدها بايد اين ها دست بگيرند. (189)
معلمان عزيز خود بهتر مى دانند كه فرهنگ استعمارى در زمان اين پسر و پدر، جه بهروز اين كشور و ملت آورده است . به فرهنگ غنى ايران اسلامى تكيه كنيد و مطمئن باشيدكه پيروزى از آن شماست . فرزندان عزيزتان را در سر كلاسها به صورتى تربيتنماييد كه فارغ التحصيل مى شوند، جوانان برومندىتحويل جامعه گردند كه با تمام وجود، معتقد باشند كه آن چه بدبختى داشتند از ابرقدرتهاى شرق و غرب و شرق زدگى و غرب زدگى است . (190)
اين شغل ، شريف ترين شغل هاست و مسئوليتش بزرگ ترين مسئوليت هاست و ما و شما كهاين شغل را داريم ، ما در طرف روحانيت و شما در طرف دانشگاه ها،مسئول اين جوانها هستيم . در پيشگاه خداى تبارك و تعالىمسئول هستيم كه اين ها را خوب بار بياوريم ، اين ها را اشخاصى كه به درد يك مملكتبخورند، اشخاصى كه خدمت گزار باشند به اسلام ، خدمت گزار باشند به كشورخودشان ، امين باشند، خيانت كار نباشند و همه اين زير بيرق توحيد است ، اسلام است ،اسلامى بار بياوريد بچه ها را و اسلامى بشويد همه تان . (191)
در راس هر امرى ، اين است كه با اين تعليم ها تربيت را مقدم بداريد. اين جوان هانفوسشان مستعد است از براى گرفتن هر چيزى كه وارد بشود در نفوس . نفوس جوانها يكآيينه صيقلى است كه باز از آن فطرت خودش جدا نشده است و اين آيينه ، همه چيز در آننقش مى شود ببندد. اگر چنان چه معلم ، يك معلمى باشد كه دعوت به نور بكند، دعوتبه صلاح بكند، دعوت به اسلام بكند، دعوت به اخلاق صالحه بكند دعوت به ارزشهاى انسانى بكند، آن ارزش هايى كه انبيا مردم را از ظلمات به نور مى كشانند، اين معلمهم بچه ها را از ظلمات به نور مى كشانند، اين معلم هم بچه ها را از ظلمات به نور واردمى كند و همين شغلى است كه شغل انبياست و اگر خداى نخواسته معلمى يا معلم هايى برخلاف مسير حق باشند، تربيت نشده باشند، تزكيه نشده باشند و بر خلاف صراطمستقيم الهى باشند، اين آيينه هاى صيقلى كه نفوس جوانهاى ماست ، در آن همان تعليماتاعوجاجى اى كه در اين خود معلم هست ، نقش مى بندد و او را رو به انحراف مى برد يا بهطرف شرق و يا به طرف غرب . (192)
آنها كه گمان مى كنند كه مدارس بايد علم در آن باشد و ديگر كارى به اينمسائل نداريم ، بايد متخصصين باشند، ساده انديش اند آنها ساده انديشى است كه انسانگمان كند كه يك معلمى انحراف دارد معلمى كه يا طرف شرق است و يا طرف غرب ، ياتربيت شرقى دارد يا تربيت غربى ، آن را ما معلم قرار بدهيم از براى اين فرزندانىكه نفوسشان مثل آيينه صيقلى است و هر چه در او وارد بشود مى پذيرد.
ساده انديشى است كه ما جوان هاى خودمان را به دست معلمى بدهيم كه به طرف شرق مىرود و بچه هاى ما را شرقى كند يا به طرف غرب مى رود و بچه هاى ما را غربى كند.
ساده انديشى است كه ما گمان كنيم كه فقط تخصص ، ميزان است و علم ميزان است ، علمالهى هم ميزان نيست ، علم توحيد هم ميزان نيست ، علم فقه و فلسفه هم ميزان نيست ، هيچعلمى ميزان نيست ، آن علمى است و آن علمى براى بشر سعادت است كه تربيت در او باشدكه از مربى القا شده باشد، از كسى كه تربيت الهى شده است القا بشود به بشر.اگر چنان چه در همه مدارس ما، چه مدارس علوم اسلامى و چه مدارس علوم ديگر، اگر درهمه آنها اين معنا باشد و انحراف در كار نباشد و استقامت باشد، چندى نمى گذرد كه همهجوانهاى ما كه اميد آتيه اين مملكت هستند، همه اصلاح مى شوند و همه نه شرقى و نهغربى بار مى آيند و همه بر صراط مستقيم واقع مى شوند. (193)
جوان ها ما، آنهايى كه مقدرات مملكت به دست آنها خواهد آمد زير دست معلمين بايد تربيتبشوند؛ اگر تربيت صالح شدند، مملكت صالح به دست ما مى افتد و اگر خداىنخواسته تربيت هاى غير الهى شد مملكت از دست مى رود. معلم ، بيدار شو. (194)
يك بچه اى كه از يك مدرسه بيرون مى آيد، بايد هممسائل دينى اش را بداند، هم مسائل نماز و روزه اش را بداند، هم تربيت هاى علمى بشودمطابق هر جورى كه سيستمى كه هست و هم تربيت سياسى بشود... و اين چيزى كه برعهده شماست و آن تربيت انسان است از اهم مسائل است . تربيت انسان كه به عهده شما يكمقداريش هست ، آن را به طور صحيح و به طور خوبعمل بفرماييد. (195)
مسئوليت عالمان دينى در تبيين فرهنگ غنى اسلام  
الان جوانهاى ما، اين جوانهاى دانشگاه ، چه در اين جا، چه در ايران چه در ساير ممالكى كههستند، اين ها نمى دانند كه اصل اسلام چه چيز است ؛ اسلام را غير از يك نمازى و غير از يك- عرض مى كنم كه طهارت و امثال ذلك ، چيز ديگر را ادراك نكردند و استدلالشان اين استكه خوب ما اگر چنان چه بخواهيم مسلم بشويم و به اسلامعمل كنيم ، چيزى ندارد كه عمل كنيم . مى گويند كه چه برنامه اى اسلام دارد كه ماعمل كنيم ؟ خوب ، فلان طايفه برنامه دارد، فلان طريقه برنامه دارد، برنامه زندگىدارد، ما زندگى مى خواهيم ؛ اسلام يك مطلبى است فردى ما بين انسان و بالا بنابراينبرنامه اى ندارد كه ما عمل بكنيم . اين براى آن است كه مطلع نيستند از اسلام ، اطلاعى ازاحكام اسلام ندارند تا اين كه خيال مى كنند كه برنامه ندارد اسلام . بر علماى اسلام استكه اين مطلب را تثبيت كنند، اسلام را، همه شؤ ون اسلام را، همه فنون اسلام را، همه احكاماسلام را بنويسند، بيان كنند، عرضه بدارند به دنيا. قوانين اسلام را در هر رشته اىكه هست بنويسند، منتشر كنند، اسلام را آن طورى كه هست معرفى كنند به دنيا، كه ما چهداريم . اين مسئوليت بزرگى است كه بر دوش علماى اعلام - اعلى الله كلمتهم - شمافضلاى اعلام و علماى جوان هم مسئوليت داريد، آتيه اسلم به دوش شماست . (196)
اسلام نسبت به تمام شؤ ون مادى و معنوى انسان حكم دارد. درباره چيزهايى كه در رشدمعنوى و تربيت عقلانى انسان دخيل است ، احكام دارد و در مرتبه پايين تر هم كه مرتبهاخلاق باشد، دستورات اخلاقى و تربيت اخلاقى دارد، در مرتبه معاش هم قانون دارد،براى انسان فى نفسه و در رابطه با همسر و اولاد و همسايه و هم وطن و هم دين و نسبهبه كسى كه مخالف دين است احكام دارد. قبل از اين كه تولدى در كار باشد وقبل از ازدواج ، تا وقت ازدواج و حمل و تولد و تربيت در بچگى ، تا حد بلوغ و جوانى ،تا وقت پيرى و تا وقت مردن و در قبر و بعد القبر، براى تمام اين مراتب احكام دارد...(197)
سهم رسانه ها در رشد و تربيت دينى جوانان  
نقش مطبوعات در كشورها، منعكس كردن آرمان هاى ملت است . مطبوعات بايدمثل معلمينى باشند كه مملكت را و جوانان را تربيت مى كنند و آرمان ملت را منعكس مى كنند.(198)
مجله بايد در خدمت كشور باشد. خدمت به كشور اين است كه تربيت كند، جوان تربيت كند،انسان درست كند، انسان برومند درست كند انسان متفكر درست كند، تا براى مملكت مفيدباشد... آن كه از همه خدمت ها بالاتر است اين است كه نيروى انسانى ما را رشد بدهد واين به عهده مطبوعات است ، مجله هاست ، راديو و تلويزيون است ، سينماهاست ،تئاترهاست . اين ها مى توانند نيروى انسانى ما را تقويت كنند و تربيت صحيح بكنند وخدمتشان ارزشمند باشد... اگر خودتان را متحول كرديد، كشورتان را هم مى توانيدنجات بدهيد. اگر به همان حال باشيد و اسمتان را عوض كرديد، با اسم نمى توانيد يككشورى اداره شود، با لفظ با لفظ جمهورى اسلام ، با راى به جمهورى اسلامى نمىتوانيد يك مملكتى اسلامى بشود. مملكت اسلامى محتوايش بايد اسلامى باشد. شما هم كهمجله مى نويسيد مى توانيد خدمت كنيد، جوآنها را برومند كنيد با مقالاتتان ، مقالاتصحيحتان . دنبال اين باشيد كه از نويسنده هاى متعهد اسلامى انسانى نيرو بگيريد،مقالات صحيح بنويسيد، درد و دوايش را بنويسيد، همه چيز را انتقاد كنيد. (199)
ما با سينماهايى كه برنامه هاى آن فاسد كننده اخلاق جوانان ما و مخرب فرهنگ اسلامىباشد مخالفيم ، اما با برنامه هايى كه تربيت كننده و به نفع رشد سالم اخلاقى وعامى جامعه باشد موافق هستيم . (200)
دستگاه تلويزيون يا دستگاه راديو بايد آموزنده باشد، قدرت بدهد به جوانهاى ما،جوانهاى ما را نيرومند كند... مردم را و جوان را عادت به آموزندگى بدهيد. (201)
راديو تلويزيون كه شما هستيد، اسلامى باشد، لغويات و لهويات و نمى دانم صورتهاى كذا نباشد. اصلاح بايد بشود اين ها.
اگر اين دستگاه كه بايد يك دستگاه آموزنده باشد... امور اخلاقى باشد، امور فرهنگىباشد، چيزهايى كه به درد جوان هاى ما مى خورد و جوانهاى ما را تربيت مى كند(باشد)... همه ملت را برايش آموزندگى دارد و اگر خداى نخواسته انحراف داشتهباشد، ملت را انحراف مى كشد. (202)
بسيج و جوانان  
بسيج مستضعفان كه سال روز آن را به ملت ايران و جوانان متعهد و مومن تبريك مى گويم، در تعليم و تربيت جوانان و نوجوانان مساعى جميله خود را روزافزون كنند. (203)
اعتياد، فلج كننده جوانان  
شما اين را يك مسئله اتفاقى ندانيد كه من باب اتفاق ، يك دسته اى هروئين فروش شدهاند و يك دسته اى هم مبتلا شده اند. اين هم يك توطئه است كه قدرت هاى بزرگ به اينوسيله به ما ضرر مى زنند، قشر جوان قشرى است كه مى تواند اقتصاد ما را اداره كند.
قشر جوان مى تواند خود را در مقابل جهات فرهنگى ، نظامى و سياسى مجهز كند. اينجوان در حالى كه جوانيش ارزشمند است افكارش آن قدر عميق نيست كه توطئه را تا آخربتواند بخواند. خيال مى كند كه خوب ، حالا دلمان مى خواهد كه ترياك و يا هروئينبكشيم . اين يك نقشه اى است كه براى تو نيست ، براى قوم نيست ، براى سرتاسركشور است ، براى فلج كردن جوانهاى ماست .
يك آدم هروئينى نمى تواند در سياست فكر كند، نمى تواند در اقتصادعمل كند. اگر يك گرفتارى پيش بيايد، نمى تواند در جنگ شركت كند. يك آدمى كه بهمواد مخدر مبتلا شده است ، يك موجود مهملى به بار آمده كه اگر همه عالم به هم بخورد، اودر آنجا نشسته ، چرت مى زند يا مشغول عياشى مى باشد. اين از نقشه هاى مختلفى استكه براى جوانهاى ما ريخته اند. نجات معتاد نجات يك فرد نيست نجات اسلام است ...
بايد اين ها را معالجه كرد و هم چنين نصيحتشان بكنند كه آقا، چرا خودت رامهمل مى كنى ، بايد در بين مردم و در جناح خلاقه واقع گردى . (204)
حسن ختام  
در پايان اين كتاب و نوشتار، حسن ختام را با دعاى امام خوبان ، خمينى عزيز در حق جوانانمزين مى نماييم . (205)
بارالها، نسل جوان و دانشجويان دينى و دانشگاهى را توفيق عنايت فرما تا در راه اهدافمقدسه اسلام بپا خيزند و با صف واحد در راه خلاص ، ازچنگال استعمار و عمال خبيث آن و دفاع از كشورهاى اسلامى ، اشتراك مساعى كنند. (206)
بارالها، فقها و دانشمندان را موفق كن كه در هدايت و روشن كردن افكار جامعه كوشاباشند و اهداف مقدسه اسلام را به مسلمين ، خصوصا بهنسل جوان برسانند و در برقرارى حكومت اسلامى مجاهدت كنند. (207)
اى عزيز، اى تحفه آسمانى ، اى قانون بزرگ خدايى ، اى راهنماى سعادت بشر، اينخورشيد تابان از افق غيب اى مايه سربلندى ملت اسلام ، اى در هم شكن اساس نادرستىها، تو ملت ما را بيدار كن ، تو جوانان وطن ما را هشيار كن ، تو روح وحدت و برادرى بهآنان بده ، تو قوه سلحشورى و حس ‍ فداكارى را در آنها زنده كن ، تو پشت و پناه جوانانما باش . (208)
بارالها، پشتيبان ملت و جوانان عزيز ما باش كه اينان براى رضاى تو بپا خاسته اندو با نهضت خود، دشمنان دين را از صحنه رانده اند. (209)
از خداوند متعال ، بيدارى و هوشيارى هر چه بيش ترنسل جوان را خواستار و رشد و تعالى علمى و اخلاقى آنان را خواهانم . (210)
از خداوند متعال ، توفيق كافه مسلمانان و خصوص طبقه جوان را در محو استعمار وعمال خائن آن خواستارم . (211)
از خداوند متعال ، عظمت اسلام را كه كفيل وحيد عدالت واستقلال و مدافع حقيقى مظلومان است ، خواستارم و ملت ايران خصوصا جوانان متدينبرومندش را به خداى متعال مى سپارم . (212)
خداوند، پشتيبان شما باشد. شماها ان شاء الله در آتيه ، براى اسلام و براى كشورخودتان سرباز لايق ان شاء الله باشيد. خداوند در تحت تربيت اسلام و تربيت امام زمان- سلام الله عليه - و تربيت قرآن ، شما را يك جوانان برومند براى ملت ما قرار بدهد.شما از خود من هستيد و من هم از خود شما، ان شاء الله موفق باشيد.
مويد باشيد، جديت كنيد در تحصيل ، جديت كنيد در يادگرفتن معارف الهيه ، جديت كنيد دراين كه خودتان را خوب بار بياوريد. خدا حفظتان كند سلامت باشيد ان شاء الله .(213)
من اميدوارم خداى تبارك و تعالى به شما جوآنها عزت ، سلامت و سعادت عنايت فرمايد: مااز خداى تبارك و تعالى ، استقلال كشور خودمان را و آزادى خودمان را مسئلت مى كنيم . شماجوآنها كه در اين مدت زحمت كشيديد و از حالا به بعد هم وظيفه داريد. شما ذخيره ما هستيد ومن خدمت گزار شما هستم . (214)
خدا ان شاء الله شما را حفظ كند، همه تان را حفظ كند. ان شاء الله خدا اين جوان هاى ما،اين جوانهاى ما كه مشغول بودند از اول تا حالا و فداكارى كردند براى ما، براى اسلامنگه دارد اين ها را. من دعاگوى اين ها هستم ، من خدمت گزار اين ها هستم . (215)
من اميدوارم كه همه شما همه ملت ما، راه سعادت را به پيش بگيرند و همه سعادتمندبشنوند و جوانهاى ما از گرفتارى هايى كه برايشان دارند منحرفين پيش مى آورند،نجات بدهد خداى تبارك و تعالى ، خداوند همه شما را حفظ كند. (216)
من از خداى تبارك و تعالى ، توفيق شما جوانان را و همين طور جوانان عزيزى كه درخارج از كشور به اسلام خدمت مى كنند، از خداى تبارك و تعالى مى خواهم . آنها مجاهدينىهستند كه با كمال اخلاص دارند خدمت مى كنند به ايران و شما مجاهدينى هستيد كه باكمال اخلاص دارند خدمت مى كنند به ايران و شما مجاهدينى هستيد كه با اخلاص داريد خدمتمى كنيد به كشورتان و خداوند با شماست و شما را پيروز مى كند. (217)
خداوندا، ما هيچيم ، هيچ ، و هر چه هست از تو و به سوى توست ، ما به قدرت مطلق تواميدوارم و از تو استمداد مى كنيم . اگر تو با مايى ، شكست و پيروزى را به پشيزىنمى شناسيم . تو خود، يار اين ملت و اين جوانان مخلص باش . (218)
و هميشه از خدا خواسته ام كه شما جوانان بتوانيد معضلات كشور در زمينه هاى مختلف راحل كنيد. (219)
من پدر شما هستم و من آيه خدا هستم به سر اين ملت خدمت گزار.
من خدمت گزار شما بچه ها هستم ، شما بچه ها از خود من هستيد... خداوند پشتيبان شماباشد. شماها ان شاء الله باشيد. خداوند در تحت تربيت اسلام و تربيت امام زمان (عج ) وتربيت قرآن ، شما را يك جوانان برومند براى ملت ما قرار بدهد. من به همه شما ارادتدارم ، اخلاص دارم ، دوستى دارم ، شما از خود من هستيد و من از خود شما. ان شاء الله موفقباشيد. (220)

fehrest page

back page