| نهج البلاغه - خطبه هاي حضرت عليه السلام | |
|
تَجْرِي هذَا الْمجْرى وَ ذَلِكَ يَوْمٌ يَجْمَعُ اللَّهُ فِيهِ الْاءَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ لِنِقاشِ الْحِسابِ وَ جَزَاءِ الْاءَعْمَالِ، خُضُوعاقِيَاما، قَدْ اءَلْجَمَهُمُ الْعَرَقُ، وَ رَجَفَتْ بِهِمُ الْاءَرْضُ، فَاءَحْسَنُهُمْ حَالاً مَنْ وَجَدَ لِقَدَمَيْهِ مَوْضِعا، وَلِنَفْسِهِ مُتَّسَعا. مِنْهَا: فِتَنٌ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ، لا تَقُومُ لَها قائِمَةٌ، وَ لا تُرَدُّ لَها رايَةٌ، تَأْتِيكُمْ مَزْمُومَةً مَرْحُولَةًيَحْفِزُها قَائِدُها، وَ يَجْهَدُها راكِبُها، اءَهْلُها قَوْمٌ شَدِيدٌ كَلَبُهُمْ، قَلِيلٌ سَلَبُهُمْ يُجاهِدُهُمْ فِي اللَّهِقَوْمٌ اءَذِلَّةٌ عِنْدَ الْمُتَكَبِّرِينَ، فِي الْاءَرْضِ مَجْهُولُونَ، وَ فِي السَّمَاءِ مَعْرُوفُونَ. فَوَيْلٌ لَكِ يَا بَصْرَةُ عِنْدَ ذلِكِ مِنْ جَيْشٍ مِنْ نِقَمِ اللَّهِ لا رَهَجَ لَهُ وَ لا حَسَّ، وَ سَيُبْتَلَى اءَهْلُكِبِالْمَوْتِ الْاءَحْمَرِ، وَ الْجُوعِ الْاءَغْبَرِ.
خطبه اى از آن حضرت (ع ) در همين باب :
| روز رستاخيز، روزى است كه خداوند در آن روز، پيشينيان را و آنان را، كه پس از آنها آمده اند،گرد مى آورد، تا به حسابشان برسد و پاداش اعمالشان را بدهد. مردم در آن روز خاضعانهبر پاى ايستاده اند و عرق از چهره هايشان به دهانهايشان روان است . لرزش زمين مىلرزاندشان . نيكوحال ترين آنها، كسى است كه براى خود جاى پايى بيابد و براى آسايشخود مكانى فراخ . و از اين خطبه : فتنه هايى است چون ظلمت شب . كس را ياراى آن نيست كه در برابرشان برپاى خيزد. هيچيك ازدرفشهايش واپس نخواهد نشست . فتنه ها همانند اشترى مهار كرده و پالان بر پشت نهاده ، كه آنكه مهارش را مى كشد به شتابشوادارد و آنكه بر آن سوار شده تا حد توان مى دواندش ، به سوى شما مى آيند. آن فتنهجويان قومى هستند كه سخت دلى و آزارشان بيش و رخت و جامه شان اندك است . گروهى با آناندر راه خدا جهاد مى كنند كه در چشم خودخواهان مشتى فرومايه اند. در روى زمين هيچ جا كسى آنانرا نمى شناسد ولى در آسمان نزد همه شناخته اند. اى بصره ، در آن زمان واى بر تو، ازلشكرى كه نشانى است از انتقام خداوندى . چنان آيند كه نه غبارى برانگيزند و نه آوازىبرآورند. ساكنانت به مرگ سرخ گرفتار آيند و گرسنگيشان به خاك هلاك افكند.
انْظُرُوا إ لَى الدُّنْيَا نَظَرَ الزَّاهِدِينَ فِيهَا، الصَّادِفِينَ عَنْهَا، فَإِنَّهَا وَ اللَّهِ عَمّا قَلِيلٍ تُزِيلُالثَّاوِيَ السَّاكِنَ، وَ تَفْجَعُ الْمُتْرَفَ الْآمِنَ، لا يَرْجِعُ ما تَوَلَّى مِنْها فَاءَدْبَرَ، وَ لا يُدْرى ما هُوَ آتٍمِنْها فَيُنْتَظَرَ، سُرُورُها مَشُوبٌ بِالْحُزْنِ، وَ جَلَدُ الرِّجَالِ فِيها إ لَى الضَّعْفِ وَ الْوَهْنِ، فَلايَغُرَّنَّكُمْ كَثْرَةُ مَا يُعْجِبُكُمْ فِيها، لِقِلَّةِ مَا يَصْحَبُكُمْ مِنْهَا. رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً تَفَكَّرَ فَاعْتَبَرَ، وَ اعْتَبَرَ فَاءَبْصَرَ، فَكَاءَنَّ ما هُوَ كائِنٌ مِنَ الدُّنْيَا عَنْ قَلِيلٍلَمْ يَكُنْ، وَ كَاءَنَّ ما هُوَ كائِنٌ مِنَ الْآخِرَةِ عَمّا قَلِيلٍ لَمْ يَزَلْ، وَ كُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ، وَ كُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍوَ كُلُّ آتٍ، قَرِيبٌ دَانٍ. مِنْهَا: الْعالِمُ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ، وَ كَفى بِالْمَرْءِ جَهْلاً اءَنْ لا يَعْرِفَ قَدْرَهُ، وَ إِنَّ مِنْ اءَبْغَضِ الرِّجَالِ إ لَىاللَّهِ تَعَالَى لَعَبْدا وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَى نَفْسِهِ، جَائِرا عَنْ قَصْدِ السَّبِيلِ، سَائِرا بِغَيْرِ دَلِيلٍ، إِنْدُعِيَ إ لَى حَرْثِ الدُّنْيَا عَمِلَ، وَ إ نْ دُعِيَ إ لَى حَرْثِ الْآخِرَةِ كَسِلَ، كَاءَنَّ ما عَمِلَ لَهُ وَاجِبٌ عَلَيْهِ وَكَاءَنَّ ما وَنى فِيهِ سَاقِطٌ عَنْهُ. وَ مِنْهَا: وَ ذَلِكَ زَمَانٌ لا يَنْجُو فِيهِ إِلا كُلُّ مُؤْمِنٍ نُوَمَةٍ، إ نْ شَهِدَ لَمْ يُعْرَفْ، وَ إ نْ غابَ لَمْ يُفْتَقَدْ اءُولَئِكَمَصَابِيحُ الْهُدَى ، وَ اءَعْلاَمُ السُّرَى ، لَيْسُوا بِالْمَسَايِيحِ، وَ لا الْمَذَايِيعِ الْبُذُرِ، اءُولَئِكَيَفْتَحُ اللَّهُ لَهُمْ اءَبْوابَ رَحْمَتِهِ، وَ يَكْشِفُ عَنْهُمْ ضَرَّاءَ نِقْمَتِهِ. اءَيُّهَا النَّاسُ، سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ زَمانٌ يُكْفَأُ فِيهِ الْإِسْلاَمُ كَما يُكْفَأُ الْإِنَاءُ بِما فِيهِ، اءَيُّهَاالنَّاسُ إ نَّ اللَّهَ قَدْ اءَعَاذَكُمْ مِنْ اءَنْ يَجُورَ عَلَيْكُمْ، وَ لَمْ يُعِذْكُمْ مِنْ اءَنْ يَبْتَلِيَكُمْ، وَ قَدْ قالَ جَلَّمِنْ قائِلٍ: إ نَّ فِي ذ لِكَ لاَي اتٍ وَ إ نْ كُنّ ا لَمُبْتَلِينَ. قال السيد الشريف اءمَا قَوْلُهُ ع : (كُل مُؤ مِن نُوَمَةٍ) فَإ نَّما اءَرادَ بِهِ الْحامِلَ الذَّكْرِ الْقَلِيلَ الشَّرِ، وَ الْمَسايِيحُجَمْعُ مِسْياح ، وَ هُوَ الَّذِي يَسيِحُ بَيْنَ الناسَ بِالْفسادِ وَ النَّمائِمِ، وَ الْمَذايِيعُ جَمْعُ مِذْياعٍ، وَ هُوالذي إ ذا سَمِعَ لِغَيرِه بِفاحِشَة اءَذاعَها وَ نوَهَّ بِها، وَ الْبُذُرُجَمْعَ بَذُورٍ، وَ هُو الَّذِي يَكْثَرَ سَفَهُهُوَ يَلْغُو مَنْطِقُهُ.
به اين دنيا به همان چشم بنگريد كه زاهدان و روى برتافتگان از آن ، در آن مى نگرند.زيرا، به خدا سوگند، پس از اندك زمانى ، كسانى را كه در آن جا خوش كرده اند، بيرون مىراند و صاحبان نعمت و امنيت را به رنج و درد گرفتار مى سازد. هر چه از آن پشت كرده و رفته است ، باز نمى گردد و كس نمى داند كه آنچه در راه آمدن استچيست ، تا چشم به راه آمدنش باشد. شاديش به اندوه آميخته است و دليرى و چالاكى مردانش بهضعف و سستى مى گرايد. نفريبد شما را آنهمه چيزهايى كه به اعجابتان وامى دارد، زيرا،زمان همراهى آنها با شما اندك است . رحمت خداوند بر كسى كه بينديشد و عبرت گيرد و چون عبرت گرفت ، ديده دلش گشوده شود.گويى ، هر چه در دنيا موجود است ، پس از اندك زمانى از ميان خواهد رفت و، هر چه از آخرت است، هرگز زوال نيابد. هر چه به شمار در آيد، پايان يافتنى است و هر چه انتظارش را برند،آمدنى است (و هر چه آمدنى است زودا كه از راه برسد.) و هم از اين خطبه : دانا كسى است كه پايگاه خود را بشناسند. نشان نادان بودن انسان همين بس ، كه پايگاه خودنشناسد. دشمنترين مردمان در نزد خدا، بنده اى است كه خدا او را به خود واگذارد و او پاى ازراه راست بيرون هشته ، بى هيچ راهنمايى ، راه مى پيمايد. اگر به مزرعه دنيايش فراخوانندبه كار پردازد و اگر به مزرعه آخرتش فراخوانند، اظهار ملالت و كاهلى كند، چنانكه گويى، كار مزرعه دنيا بر او واجب است و كار آخرت ، كه هر بار به تاءخيرش مى افكند، وظيفه اونيست . و هم از اين خطبه : در آن زمان كه در پيش است ، رهايى نيابد، مگر آن مؤ منى كه گمنام زيسته باشد و شرّ او بهكس نرسد. اگر در جمعى حاضر آيد، نشناسندش و اگر از آنجا برود به جستجويشبرنخيزند. چنين كسان ، چراغهاى هدايت اند و براى كسانى كه در تاريكى گرفتارند، نشانههاى روشن . اينان سخن يكى به ديگرى نبرند و عيوب نهان كسان آشكار نسازند. در آنهانشانى از سفاهت نيست . خداوند درهاى رحمتش را به روى آنان گشاده است و سختى عقوبت و سخطخويش از آنان برمى دارد. اى مردم ، بزودى زمانى بر شما خواهد آمد، كه اسلام همانند ظرفىشود كه وارونه اش كرده اند تا هر چه در آن بوده ريخته باشد. اى مردم ، خدا شما را پناه داده، كه بر شما ستم نشود، ولى پناه نداده كه شما را نيازمايد. خداىجليل و بزرگ فرمايد (هر آينه در اين نشانه هاست و گرچه ما خود آزماينده بوده ايم .) شريف رضى گويد : اما گفته امام (ع ): (كلّ مؤ من نومة ) گمنامى را اراده كرده كه شر و فسادى از او نزايد.(مساييح ) جمع كلمه (مسياح ) است ، يعنى كسى كه سخن چينى كند و (مذاييع ) جمع (مذياع) است و آن كسى است كه چون زشتى و ناشايست كسى در بشنود آن را فاش كند و بر همهبگويد. و (بذر) جمع (بذور) است و آن كسى است كه در او سفاهت بسيار است و سخنانبيهوده گويد.
اءَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّدا صَلّى اللّهُ عَلَيهِ وَ آلِه وَ لَيْسَ اءَحَدٌ مِنَ الْعَرَبِ يَقْرَاءُكِتَابا، وَ لاَ يَدَّعِي نُبُوَّةً وَ لاَ وَحْيا، فَقَاتَلَ بِمَنْ اءَطَاعَهُ، مَنْ عَصَاهُ يَسُوقُهُمْ إِلَى مَنْجَاتِهِمْ، وَيُبَادِرُ بِهِمُ السَّاعَةَ اءَنْ تَنْزِلَ بِهِمْ، يَحْسِرُ الْحَسِيرُ، وَ يَقِفُ الْكَسِير،ُ فَيُقِيمُ عَلَيْهِ حَتَّىيُلْحِقَهُ غَايَتَهُ، إِلا هَالِكا لاَ خَيْرَ فِيهِ. حَتَّى اءَرَاهُمْ مَنْجَاتَهُمْ، وَ بَوَّاءَهُمْ مَحَلَّتَهُمْ، فَاسْتَدَارَتْ رَحَاهُمْ، وَ اسْتَقَامَتْ قَنَاتُهُمْ. وَ ايْمُ اللَّهِ لَقَدْ كُنْتُ مِنْ سَاقَتِهَا حَتَّى تَوَلَّتْ بِحَذَافِيرِهَا، وَ اسْتَوْسَقَتْ فِي قِيَادِهَا، مَاضَعُفْتُ، وَ لاَ جَبُنْتُ، وَ لاَ خُنْتُ، وَ لاَ وَهَنْتُ. وَ ايْمُ اللَّهِ لَاءَبْقُرَنَّ الْبَاطِلَ حَتَّى اءُخْرِجَ الْحَقَّ مِنْ خَاصِرَتِهِ. قال السيد الشريف الرضي وَ قد تَقَّدَم مُخْتارُ هذِهِ الْخُطْبَةِ إ لاَ اءَنَّنِي وَجَدتُها فِي هذِهِ الرَّوايَةِ عَلى خِلافِ ما سَبَقَ مِنْ زِيادَةٍوَ نُقْصان فَاءَوجَبَتِ الْحالُ إ ثْباتَها ثانِيةَ.
خطبه اى از آن حضرت (ع ) ،گزيده اى از آن را كه با اين روايت متفاوت است پيش از اينآورديم .
| اما بعد. خداوند سبحان ، محمّد (صلى اللّه عليه و آله ) را به رسالت فرستاد. در حالى كه ،هيچيك از عربها نه كتابى خوانده بود و نه دعوى پيامبرى و وحى كرده بود. محمّد (ص ) بهپايمردى كسانى كه از او فرمان مى بردند، با كسانى كه نافرمانيش مى كردند، پيكار نمودو آنان را به جايى كه رستگاريشان در آن بود براند و كوشيد كه پيش از آنكه مرگشان دررسد از گمراهى برهند. و آنان را، كه همانند اشتران خسته از سنگينى بار در زير بار عقايدباطل و فساد و گمراهى خويش درمانده شده بودند، يارى داد تا از جاى برخيزند و خويشتن رابه سر منزل سعادت برسانند، مگر هلاك شدگانى كه خيرى در آنان نبود. محمّد (ص ) جاىرستگار شدنشان را به ايشان نمود و هر كس را در مكانى كه مى بايست بنشاند. تا اندك اندك ،آسيابهاى خاموششان به گردش افتاد و نيزه هايشان استقامت گرفت . به خدا سوگند، كه منپيشرو لشكر اسلام بودم و لشكر كفر را مى راندم تا همگى از كيش ديرين خود بازگشتند وفرمانبردار شدند. من ، در همه اين احوال ، سستى به خرج ندادم و از مرگ نهراسيدم و به خيانتآلوده نشدم و در كارم ناتوانى پديد نيامد. به خدا سوگند،باطل را مى گشايم تا حق را از درون آن بيرون كشم . شريف رضى گويد: گزيده اى از اين خطبه را پيش از اين آورده ايم و اين روايت را از حيث زيادت و نقصان با آنتفاوتهايى بود، از اينرو بر خود لازم دانستيم كه بار ديگر آن را بياوريم .
حَتَّى بَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّدا صَلّى اللّهُ عَلَيهِ وَ آلِه شَهِيدا وَ بَشِيرا وَ نَذِير،ا خَيْرَ الْبَرِيَّةِ طِفْلاً،وَ اءَنْجَبَهَا كَهْلاً، وَ اءَطْهَرَ الْمُطَهَّرِينَ شِيمَةً، وَ اءَجْوَدَ الْمُسْتَمْطَرِينَ دِيمَةً، فَمَا احْلَوْلَتْ لَكُمُ الدُّنْيَافِي لَذَّتِهَا، وَ لاَ تَمَكَّنْتُمْ مِنْ رَضَاعِ اءَخْلاَفِهَا، إِلا مِنْ بَعْدِ مَا صَادَفْتُمُوهَا جَائِلاً خِطَامُهَا، قَلِقاوَضِينُهَا، قَدْ صَارَ حَرَامُهَا عِنْدَ اءَقْوَامٍ بِمَنْزِلَةِ السِّدْرِ الْمَخْضُودِ، وَ حَلاَلُهَا بَعِيدا غَيْرَ مَوْجُودٍ، وَصَادَفْتُمُوهَا، وَ اللَّهِ ، ظِلًّا مَمْدُود، ا إِلَى اءَجْلٍ مَعْدُودٍ، فَالْاءَرْضُ لَكُمْ شَاغِرَةٌ وَ اءَيْدِيكُمْ فِيهَامَبْسُوطَةٌ، وَ اءَيْدِي الْقَادَةِ عَنْكُمْ مَكْفُوفَةٌ، وَ سُيُوفُكُمْ عَلَيْهِمْ مُسَلَّطَةٌ، وَ سُيُوفُهُمْ عَنْكُمْمَقْبُوضَةٌ. اءَلاَ وَ إِنَّ لِكُلِّ دَمٍ ثَائِرا، وَ لِكُلِّ حَقِّ طَالِبا، وَ إِنَّ الثَّائِرَ فِي دِمَائِنَا كَالْحَاكِمِ فِي حَقِّ نَفْسِهِ، وَهُوَ اللَّهُ الَّذِي لاَ يُعْجِزُهُ مَنْ طَلَبَ، وَ لاَ يَفُوتُهُ مَنْ هَرَبَ؛ فَأُقْسِمُ بِاللَّهِ يَا بَنِي اءُمَيَّةَ عَمَّا قَلِيلٍلَتَعْرِفُنَّهَا فِي اءَيْدِي غَيْرِكُمْ وَ فِي دَارِ عَدُوِّكُمْ. اءَلاَ إِنَّ اءَبْصَرَ الْاءَبْصَارِ مَا نَفَذَ فِي الْخَيْرِ طَرْفُهُ، اءَلاَ إِنَّ اءَسْمَعَ الْاءَسْمَاعِ مَا وَعَى التَّذْكِيرَوَ قَبِلَهُ. اءَيُّهَا النَّاسُ اسْتَصْبِحُوا مِنْ شُعْلَةِ مِصْبَاحٍ وَاعِظٍ مُتَّعِظٍ وَ امْتَاحُوا مِنْ صَفْوِ عَيْنٍ قَدْ رُوِّقَتْمِنَ الْكَدَرِ. عِبَادَ اللَّهِ لاَ تَرْكَنُوا إِلَى جَهَالَتِكُمْ وَ لاَ تَنْقَادُوا لِاءَهْوَائِكُمْ فَإِنَّ النَّازِلَ بِهَذَا الْمَنْزِلِ نَازِلٌبِشَفَا جُرُفٍ هَارٍ يَنْقُلُ الرَّدَى عَلَى ظَهْرِهِ مِنْ مَوْضِعٍ إِلَى مَوْضِعٍ لِرَاءْيٍ يُحْدِثُهُ بَعْدَ رَاءْيٍ يُرِيدُاءَنْ يُلْصِقَ مَا لاَ يَلْتَصِقُ وَ يُقَرِّبَ مَا لاَ يَتَقَارَبُ فَاللَّهَ اللَّهَ اءَنْ تَشْكُوا إِلَى مَنْ لاَ يُشْكِيشَجْوَكُمْ وَ لاَ يَنْقُضُ بِرَاءْيِهِ مَا قَدْ اءَبْرَمَ لَكُمْ. إِنَّهُ لَيْسَ عَلَى الْإِمَامِ إِلا مَا حُمِّلَ مِنْ اءَمْرِ رَبِّهِ الْإِبْلاَغُ فِي الْمَوْعِظَةِ وَ الاِجْتِهَادُ فِي النَّصِيحَةِ وَالْإِحْيَاءُ لِلسُّنَّةِ وَ إِقَامَةُ الْحُدُودِ عَلَى مُسْتَحِقِّيهَا وَ إِصْدَارُ السُّهْمَانِ عَلَى اءَهْلِهَا فَبَادِرُوا الْعِلْمَمِنْ قَبْلِ تَصْوِيحِ نَبْتِهِ وَ مِنْ قَبْلِ اءَنْ تُشْغَلُوا بِاءَنْفُسِكُمْ عَنْ مُسْتَثَارِ الْعِلْمِ مِنْ عِنْدِاءَهْلِهِ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تَنَاهَوْا عَنْهُ فَإِنَّمَا اءُمِرْتُمْ بِالنَّهْيِ بَعْدَ التَّنَاهِي .
از خطبه اى از آن حضرت (ع )
| تا اينكه محمد (صلى اللّه عليه و آله ) را به رسالت فرستاد. گواه ، مژده دهنده و، بيم دهنده .او در خردسالى بهترين مردمان بود و چون به سنكمال رسيد، برگزيده ترين آنها. به سرشت ، پاكتر از همه پاكان بود. باران نرم بخششاو بيش از هر بخشنده اى تشنگان را سيراب مى نمود. پس ، دنيا به كامتان شيرين نگرديد و خوردن شير پستانهايش برايتان ميسّر نشد، مگر آنگاهكه آن را چون اشترى يافتيد، گسسته مهار، كه از لاغرى تنگش سست و لغزان بود. در نزداقوامى ، حرامش به مثابه درخت سدرى از خار پيراسته و حلالش دور از دسترس و ناياب .بهخدا سوگند، كه دنياى شما چونان سايه اى است تا زمانى معين بر زمين گسترده . عرصه زمينخالى افتاده و بى صاحب و، دست شما بر آن گشاده ، و دست پيشوايان واقعى را بر شما بستهاند، زيرا شمشيرهاى شما بر آنان مسلط است و شمشيرهاى آنها از شما برداشته . بدانيد، كههر خونى را طلب كننده خونى است و هر حقى را جوينده اى . آنكه به خونخواهى ما بر مى خيزد،در ميان شما چنان داورى كند كه گويى در حق خود داورى مى كند. او خدايى است كه هر كه را كهخواهد كه به دست آورد، توان گريختنش نيست و هر كه بگريزد از او رهايى نيابد. اى بنىاميه ، به خدا سوگند مى خورم ، كه بزودى دنيا را خواهيد يافت كه در دست ديگرى است غير ازشما و، در سراى دشمنان شماست . بدانيد، كه بيناترين چشمها، چشمى است كه نظرش در خير باشد و شنواترين گوشهاگوشى است كه پند نيوشد و بپذيرد. اى مردم از شعله چراغ آن اندرز دهنده اى كه خود به آنچه مى گويدعمل مى كند فروغ گيريد. و از آن چشمه اى آب برگيريد كه آبش صافى و گواراست نهتيره گون و گل آلود. اى بندگان خدا، به نادانيهاى خود ميل و اعتماد مكنيد و در پى هواهاى نفس مرويد، كه آنكه در چنينمنزلى فرود آيد، به كسى ماند كه بر كناره آب برده رودى فرود آمده كه هر لحظه بيم فروريختنش باشد. بار هلاكت خود را بر دوش گرفته از جايى به ديگر جاى مى برد. زيرا هربار راءيى ديگر مى دهد و مى خواهد چيزى را كه سازوار نيست ، سازوار سازد و آنچه بهنزديك نمى آيد به نزديك آورد. خدا را، شكايت به نزد كسى مبريد كه اندوه شما نزدايد و نيازتان بر نياورد. و آنچه را كهبراى شما مبرم و محكم است با راءى فاسد خود نقص كرده بشكند. هر آينه ، آنچه بر عهده امام است ، اين است كه آنچه را كه خداوند به او فرمان داده به جا آوردچون ، رساندن مواعظ و سعى در نيكخواهى و احياى سنت پيامبر و اقامه حدود خدا بر كسانى كهسزاوار آن هستند و اداى حق هر كس از بيت المال . پس به تحصيل علم بشتابيد، پيش از آنكه كشته اش خشك شود. و پيش از آنكه به خودپردازيد و از بر گرفتن ثمره علم از صاحبان حقيقيش محروم مانيد. خود مرتكب كارهاى ناپسندمشويد و ديگران را از ارتكاب آن باز داريد. زيرا شما ماءمور شده ايد كه نخست خود از منكربپرهيزيد و سپس ، ديگران را از ارتكاب آن نهى كنيد.
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي شَرَعَ الْإِسْلاَمَ فَسَهَّلَ شَرَائِعَهُ لِمَنْ وَرَدَهُ وَ اءَعَزَّ اءَرْكَانَهُ عَلَى مَنْ غَالَبَهُ فَجَعَلَهُاءَمْنا لِمَنْ عَلِقَهُ وَ سِلْما لِمَنْ دَخَلَهُ وَ بُرْهَانا لِمَنْ تَكَلَّمَ بِهِ وَ شَاهِدا لِمَنْ خَاصَمَ عَنْهُ وَ نُورا لِمَنِاسْتَضَاءَ بِهِ وَ فَهْما لِمَنْ عَقَلَ وَ لُبّا لِمَنْ تَدَبَّرَ وَ آيَةً لِمَنْ تَوَسَّمَ وَ تَبْصِرَةً لِمَنْ عَزَمَ وَعِبْرَةً لِمَنِ اتَّعَظَ وَ نَجَاةً لِمَنْ صَدَّقَ وَ ثِقَةً لِمَنْ تَوَكَّلَ وَ رَاحَةً لِمَنْ فَوَّضَ وَ جُنَّةً لِمَنْ صَبَرَ فَهُوَاءَبْلَجُ الْمَنَاهِجِ وَ اءَوْضَحُ الْوَلاَئِجِ مُشْرَفُ الْمَنَارِ مُشْرِقُ الْجَوَادِّ مُضِي ءُ الْمَصَابِيحِ كَرِيمُالْمِضْمَارِ رَفِيعُ الْغَايَةِ جَامِعُ الْحَلْبَةِ مُتَنَافِسُ السُّبْقَةِ شَرِيفُ الْفُرْسَانِ التَّصْدِيقُ مِنْهَاجُهُ وَالصَّالِحَاتُ مَنَارُهُ وَ الْمَوْتُ غَايَتُهُ وَ الدُّنْيَا مِضْمَارُهُ وَ الْقِيَامَةُ حَلْبَتُهُ وَ الْجَنَّةُ سُبْقَتُهُ. مِنْهَا فِي ذِكْرِ النَّبِيِّ ص : حَتَّى اءَوْرَى قَبَسا لِقَابِسٍ وَ اءَنَارَ عَلَما لِحَابِسٍ فَهُوَ اءَمِينُكَ الْمَأْمُونُ وَ شَهِيدُكَ يَوْمَ الدِّينِ وَبَعِيثُكَ نِعْمَةً وَ رَسُولُكَ بِالْحَقِّ رَحْمَةً. اللَّهُمَّ اقْسِمْ لَهُ مَقْسَما مِنْ عَدْلِكَ وَ اجْزِهِ مُضَعَّفَاتِ الْخَيْرِ مِنْ فَضْلِكَ. اللَّهُمَّ اءَعْلِ عَلَى بِنَاءِ الْبَانِينَ بِنَاءَهُ وَ اءَكْرِمْ لَدَيْكَ نُزُلَهُ وَ شَرِّفْ عِنْدَكَ مَنْزِلَهُ وَ آتِهِالْوَسِيلَةَ وَ اءَعْطِهِ السَّنَاءَ وَ الْفَضِيلَةَ وَ احْشُرْنَا فِي زُمْرَتِهِ غَيْرَ خَزَايَا وَ لاَ نَادِمِينَ وَ لاَنَاكِبِينَ وَ لاَ نَاكِثِينَ وَ لاَ ضَالِّينَ وَ لاَ مُضِلِّينَ وَ لاَ مَفْتُونِينَ. قال الشريف وَ قَدْ مَضى هذَا الْكَلامُ فِيما تَقَدَمَ إ لاَ اءَنَّنا كَرَّرناهُ هاهُنا لِما فِي الرَّوايَتَيْنِ مِنَ الاْخِتِلافِ. وَ مِنْهَا فِي خِطَابِ اءَصْحَابِهِ: وَ قَدْ بَلَغْتُمْ مِنْ كَرَامَةِ اللَّهِ تَعَالَى لَكُمْ مَنْزِلَةً تُكْرَمُ بِهَا إِمَاؤُكُمْ وَ تُوصَلُ بِهَا جِيرَانُكُمْ وَيُعَظِّمُكُمْ مَنْ لاَ فَضْلَ لَكُمْ عَلَيْهِ وَ لاَ يَدَ لَكُمْ عِنْدَهُ وَ يَهَابُكُمْ مَنْ لاَ يَخَافُ لَكُمْ سَطْوَةً وَ لاَ لَكُمْعَلَيْهِ إِمْرَةٌ. وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَةً فَلاَ تَغْضَبُونَ وَ اءَنْتُمْ لِنَقْضِ ذِمَمِ آبَائِكُمْ تَأْنَفُونَ وَ كَانَتْاءُمُورُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ تَرِدُ وَ عَنْكُمْ تَصْدُرُ وَ إِلَيْكُمْ تَرْجِعُ فَمَكَّنْتُمُ الظَّلَمَةَ مِنْ مَنْزِلَتِكُمْ وَاءَلْقَيْتُمْ إِلَيْهِمْ اءَزِمَّتَكُمْ وَ اءَسْلَمْتُمْ اءُمُورَ اللَّهِ فِي اءَيْدِيهِمْ يَعْمَلُونَ بِالشُّبُهَاتِ وَيَسِيرُونَ فِي الشَّهَوَاتِ وَ ايْمُ اللَّهِ لَوْ فَرَّقُوكُمْ تَحْتَ كُلِّ كَوْكَبٍ لَجَمَعَكُمُ اللَّهُ لِشَرِّ يَوْمٍ لَهُمْ.
حمد باد خداوندى را كه اسلام را آشكار ساخت و براى تشنگان آن راه ورود به آبشخورش راآسان گردانيد و اركانش را استوارى بخشيد تا كسى را ياراى چيرگى بر آن نباشد. و آن راامان قرار داد براى كسى كه چنگ در آن زند و نشان صلح و آرامش براى كسى كه بدانداخل شود، اسلام برهان است ، براى كسى كه بدان سخن گويد و گواه است براى كسى كهبدان دادخواهى كند و روشنايى است براى كسى كه از آن روشنى طلبد و فهم است براى كسىكه در آن تعقل كند و خرد است براى كسى كه در آن تدبّر جويد و نشانه است براى كسى كهدر پى نشانه باشد و بينايى است براى كسى كه عزيمت كارها كند و عبرت است براى كسىكه پند گيرد و رهايى است براى كسى كه تصديقش كند و اعتماد است براى كسى كهتوكّل كند و راحت است براى كسى كه كارش را به خدايش واگذارد و سپر است براى كسى كهشكيبايى ورزد. اسلام روشن ترين راه هاست و واضح ترين مذهبها است . مرتفع است نشانه هاى او، تابناك استطريق او و تابان است چراغهاى او. سبقت در ميدان مسابقه اش ارجمند است و پايان مسابقه اشوالاست . گرد آورنده شهسواران است كه براى ربودن جايزه بر يكديگر پيشى گيرند.سواركارانش بس ارجمندند. تصديق آوردن ، راه روشن اوست واعمال نيك و پسنديده علامت اوست . مرگ پايان مدت ، و دنيا جاى مسابقت و مكان دوانيدن اسبهاى آنقيامت است و بهشت جايزه كسى است كه در مسابقت پيش افتد. هم از اين خطبه (در ذكر پيامبر ص ): تا آنكه شعله اى افروخت ، تا ديگران از آن پاره آتشى برگيرند و مشعلى نهاد تاسرگشتگان وادى حيرت را راه نمايد. او امين توست و مورد اعتماد توست و گواه توست در روزجزا. نعمتى است كه از سوى تو به جهانيان ارزانى شده و پيامبر و فرستاده بر حق توست كهرحمت و بخشايش است . اى خداوند، او را از عدل خود بهره و نصيبى ده و ازفضل خويش ، فراوان ، پاداش نيكش عطا كن . بار خدايا، بناى دين او را از آنچه ديگران فرابرده اند، فراتر بر. بر خوان نعمت خود گراميش دار. و منزلتش را در نزد خود بيفزاى و او راوسيلت عطا كن و، برترى و فضيلتش بخش . ما را در گروه او محشور فرماى نه در گروهرسوايان و پشيمانان و نه در آن زمره كه از حق منحرف شده اند. يا آنان كه پيمان شكسته اند ونه گمراهان و گمراه كنندگان . شريف رضى گويد : اين سخن زين پيش گذشت و ما به سبب اختلاف دو روايت در اينجا تكرارش كرديم . و هم از اين خطبه (در خطاب به اصحابش ): به كرم و لطف خداوندى به مقامى رسيديد كه حتى كنيزانتان را هم گرامى مى دارند و خواهند كههمسايگانتان را نيز بهره مند گردانند. در برابر شما سر فرود مى آورد، آنكه شما را بر اوبرترى نيست ، و احسانى در حق او نكرده ايد. و از شما مى ترسد كسى كه از سطوت و قدرتشما در امان است و شما را بر او فرمانى نيست . اكنون مى نگريد، كه پيمانهاى خدا شكسته مىشود و خشمگين نمى گرديد در حالى كه ، شكستن پيمانهاى پدرانتان را برنمى تابيد و ننگخود مى دانيد. احكام خدا را از شما مى پرسيدند و شما پاسخ مى داديد و در كشاكشها داورى مىنموديد، ولى جاى خود را به ستمكاران واگذاشتيد و زمام كار خود به دست آنان سپرديد وكارهايى را كه خدا بر شما مقرر داشته بود به آنان تسليم كرديد، در حالى كه ، آنان بهشبهات باطل در دين عمل مى كنند و در پى خواهشهاى نفس خود مى روند. به خدا سوگند، كه اگرهر يك از شما را در زير ستاره اى بپراكنند، خدا شما را براى ديدن سرانجام شوم ايشان گردخواهد آورد.
و من كلام له ع فِي بَعضِ اءَيَامِ صِفَينَ
| وَ قَدْ رَاءَيْتُ جَوْلَتَكُمْ وَ انْحِيَازَكُمْ عَنْ صُفُوفِكُمْ تَحُوزُكُمُ الْجُفَاةُ الطَّغَامُ وَ اءَعْرَابُ اءَهْلِ الشَّامِوَ اءَنْتُمْ لَهَامِيمُ الْعَرَبِ وَ يَآفِيخُ الشَّرَفِ وَ الْاءَنْفُ الْمُقَدَّمُ وَ السَّنَامُ الْاءَعْظَمُ. وَ لَقَدْ شَفَى وَحَاوِحَ صَدْرِي ، اءَنْ رَاءَيْتُكُمْ بِاءَخَرَةٍ تَحُوزُونَهُمْ كَمَا حَازُوكُمْ، وَ تُزِيلُونَهُمْ عَنْمَوَاقِفِهِمْ كَمَا اءَزَالُوكُمْ حَسّا بِالنِّصَالِ، وَ شَجْرا بِالرِّمَاحِ، تَرْكَبُ اءُوْلاَهُمْ اءُخْرَاهُمْ كَالْإِبِلِالْهِيمِ الْمَطْرُودَةِ، تُرْمَى عَنْ حِيَاضِهَا، وَ تُذَادُ عَنْ مَوَارِدِهَا.
سخنى از آن حضرت (ع ) در يكى از روزهاى صفين :
| گريختن و بازگشتن شما را از صفهايتان ديدم . اعراب باديه نشين شام و مشتى مردم فرومايهو گمنام به هزيمتتان دادند و، حال آنكه ، شما پيشتازان عرب و تارك بلند شرف هستيد. شمامقدّم بر همگانيد، آنسان ، كه بينى در جلو اعضاى بدن است و بلند مرتبه ترين آنهاييد، چونان، كوهان شتر كه بلندترين جاى اوست . ولى غم و اندوه ازدل من رخت بر بست ، آنگاه كه ديدم ، سرانجام ، به هزيمتشان مى دهيد آنسان ، كه شما را بههزيمت داده بودند و آنان را از جاى بجنبانيديد، آنسان كه شما را از جاى بجنبانيدند. گاه بهضرب نيزه هاى جان شكار و گاه با پرش تيرهاى پران آنها را از پاى درآورديد. آنان واپسمى نشستند و بر روى هم به سر در مى آمدند، چونان اشتران تشنه كه از آبشخورشان مى رانندو از آن دور مى سازند.
و من خطبة له ع وَ هِىٍَّ مِنْ خُطَبِ الْمَلاحِمِ
| الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ، وَ الظَّاهِرِ لِقُلُوبِهِمْ بِحُجَّتِهِ، خَلَقَ الْخَلْقَ مِنْ غَيْرِ رَوِيَّةٍ،إِذْ كَانَتِ الرَّوِيَّاتُ لاَ تَلِيقُ إِلا بِذَوِي الضَّمَائِرِ، وَ لَيْسَ بِذِي ضَمِيرٍ فِي نَفْسِهِ، خَرَقَ عِلْمُهُبَاطِنَ غَيْبِ السُّتُرَاتِ، وَ اءَحَاطَ بِغُمُوضِ عَقَائِدِ السَّرِيرَاتِ. مِنْهَا فِي ذِكْرِ النَّبِيِّ ص : اخْتَارَهُ مِنْ شَجَرَةِ الْاءَنْبِيَاءِ، وَ مِشْكَاةِ الضِّيَاءِ، وَ ذُؤَابَةِ الْعَلْيَاءِ، وَ سُرَّةِ الْبَطْحَاءِ،وَمَصَابِيحِ الظُّلْمَةِ، وَ يَنَابِيعِ الْحِكْمَةِ، وَ مِنْهَا: طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ، قَدْ اءَحْكَمَ مَرَاهِمَهُ، وَ اءَحْمَى مَوَاسِمَهُ، يَضَعُ مِنْ ذَلِكَ حَيْثُ الْحَاجَةُ إِلَيْهِ، مِنْقُلُوبٍ عُمْيٍ، وَ آذَانٍ صُمِّ، وَ اءَلْسِنَةٍ بُكْمٍ، مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ، وَ مَوَاطِنَ الْحَيْرَةِ،لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِاءَضْوَاءِ الْحِكْمَةِ، وَ لَمْ يَقْدَحُوا بِزِنَادِ الْعُلُومِ الثَّاقِبَةِ، فَهُمْ فِي ذَلِكَكَالْاءَنْعَامِ السَّائِمَةِ، وَ الصُّخُورِ الْقَاسِيَةِ. قَدِ انْجَابَتِ السَّرَائِرُ لِاءَهْلِ الْبَصَائِرِ، وَ وَضَحَتْ مَحَجَّةُ الْحَقِّ لِخَابِطِهَا، وَ اءَسْفَرَتِ السَّاعَةُعَنْ وَجْهِهَا، وَ ظَهَرَتِ الْعَلاَمَةُ لِمُتَوَسِّمِهَا. مَا لِي اءَرَاكُمْ اءَشْبَاحا بِلاَ اءَرْوَاحٍ، وَ اءَرْوَاحا بِلاَ اءَشْبَاحٍ، وَ نُسَّاكا بِلاَ صَلاَحٍ، وَ تُجَّارا بِلاَاءَرْبَاحٍ، وَ اءَيْقَاظا نُوَّما، وَ شُهُودا غُيَّبا، وَ نَاظِرَةً عَمْيَاءَ، وَ سَامِعَةً صَمَّاءَ، وَ نَاطِقَةً بَكْمَاءَ. رَايَةُ ضَلاَلٍ قَدْ قَامَتْ عَلَى قُطْبِهَا، وَ تَفَرَّقَتْ بِشُعَبِهَا، تَكِيلُكُمْ بِصَاعِهَا، وَ تَخْبِطُكُمْبِبَاعِهَا، قَائِدُهَا خَارِجٌ مِنَ الْمِلَّةِ، قَائِمٌ عَلَى الضَّلَّةِ، فَلاَ يَبْقَى يَوْمَئِذٍ مِنْكُمْ إِلا ثُفَالَةٌكَثُفَالَةِ الْقِدْرِ، اءَوْ نُفَاضَةٌ كَنُفَاضَةِ الْعِكْمِ، تَعْرُكُكُمْ عَرْكَ الْاءَدِيمِ، وَ تَدُوسُكُمْ دَوْسَالْحَصِيدِ، وَ تَسْتَخْلِصُ الْمُؤْمِنَ مِنْ بَيْنِكُمُ اسْتِخْلاَصَ الطَّيْرِ الْحَبَّةَ الْبَطِينَةَ مِنْ بَيْنِ هَزِيلِالْحَبِّ. اءَيْنَ تَذْهَبُ بِكُمُ الْمَذَاهِبُ، وَ تَتِيهُ بِكُمُ الْغَيَاهِبُ، وَ تَخْدَعُكُمُ الْكَوَاذِبُ؟ وَ مِنْ اءَيْنَ تُؤْتَوْنَ وَ اءَنَّى تُؤْفَكُونَ؟ فَلِكُلِّ اءَجَلٍ كِت ابٌ، وَ لِكُلِّ غَيْبَةٍ إِيَابٌ، فَاسْتَمِعُوا مِنْرَبَّانِيِّكُمْ وَ اءَحْضِرُوهُ قُلُوبَكُمْ، وَ اسْتَيْقِظُوا إِنْ هَتَفَ بِكُمْ، وَلْيَصْدُقْ رَائِدٌ اءَهْلَهُ، وَلْيَجْمَعْشَمْلَهُ، وَلْيُحْضِرْ ذِهْنَهُ، فَلَقَدْ فَلَقَ لَكُمُ الْاءَمْرَ فَلْقَ الْخَرَزَةِ، وَ قَرَفَهُ قَرْفَ الصَّمْغَةِ. فَعِنْدَ ذَلِكَ اءَخَذَ الْبَاطِلُ مَآخِذَهُ، وَ رَكِبَ الْجَهْلُ مَرَاكِبَهُ، وَ عَظُمَتِ الطَّاغِيَةُ، وَ قَلَّتِ الدَّاعِيَةُ، وَصَالَ الدَّهْرُ صِيَالَ السَّبُعِ الْعَقُورِ، وَهَدَرَ فَنِيقُ الْبَاطِلِ بَعْدَ كُظُومٍ وَ تَوَاخَى النَّاسُ عَلَىالْفُجُورِ، وَ تَهَاجَرُوا عَلَى الدِّينِ، وَ تَحَابُّوا عَلَى الْكَذِبِ، وَ تَبَاغَضُوا عَلَى الصِّدْقِ. فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ كَانَ الْوَلَدُ غَيْظا، وَ الْمَطَرُ قَيْظا، وَ تَفِيضُ اللِّئَامُ فَيْضا، وَ تَغِيضُ الْكِرَامُغَيْضا، وَ كَانَ اءَهْلُ ذَلِكَ الزَّمَانِ ذِئَابا، وَ سَلاَطِينُهُ سِبَاعا، وَ اءَوْسَاطُهُ اءُكَّالاً، وَ فُقَرَاؤُهُ اءَمْوَاتا،وَ غَارَ الصِّدْقُ، وَ فَاضَ الْكَذِبُ، وَ اسْتُعْمِلَتِ الْمَوَدَّةُ بِاللِّسَانِ وَ تَشَاجَرَ النَّاسُ بِالْقُلُوبِ، وَصَارَ الْفُسُوقُ نَسَبا، وَ الْعَفَافُ عَجَبا، وَ لُبِسَ الْإِسْلاَمُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوبا.
خطبه اى از آن حضرت (ع ) در اين خطبه از وقوع پيشامدهاى بزرگ ياد مى كند
| سپاس خداوندى را، كه به سبب آفرينش خود بر آفريدگانش آشكار شده است و بادلايل روشن خود در دلهايشان نمودار گرديده است . موجودات را بى آنكه فكر و انديشه اى بهكار دارد بيافريد. زيرا انديشه تنها سزاوار كسانى است ، كه داراى ضمير باشند و، در ذاتاو ضميرى نيست . علم او درون پرده هاى غيب را بشكافته و بر عقيده هاى رازناك و مكنون احاطهدارد. هم از اين خطبه (در وصف پيامبران ص ): او را از شجره نبوت برگزيد و از آنجا كه خاستگاه نور است . از خاندانى بلند پايه ، ازناف بطحاء، از چراغهاى ظلمت شكن و از چشمه هاى حكمت . و هم از اين خطبه : طبيبى است كه در ميان بيماران مى گردد، تا دردشان را درمان كند. داروها و مرهمهاى خود را مهياكرده است و ابزار جراحى خويش گداخته است . تا هر زمان كه نياز افتد آن را بر دلهاى نابيناو گوشهاى ناشنوا و زبانهاى ناگويا برنهد. با داروهاى خود در پى يافتن غفلت زدگاناست يا سرگشتگان وادى ضلالت ، مردمى كه از انوار حكمت پرتوى نمى گيرند و از آتشزنه دانش شراره اى نمى ستانند. در اين حال ، همانند ستورانى هستند كه جز چريدن هدفىنشناسند يا همچون صخره هاى سخت كوهستان ، در قساوت به سر برند. براى كسانى كه ديده بصيرتشان گشوده است ، حقايق و اسرار آشكار گشته و راه حق براىآنان ، كه ندانند به كجا مى روند، پديدار و روشن گرديده . قيامت ، پرده از رخ برگرفته ونشانه هاى آن براى هوشياران هويدا شده . چيست كه شما را كالبدهاى عارى از جان مى بينم كهدرنمى يابيد و جانهاى بى كالبد كه در مى يابيد ولى به كار نمى بنديد. مردمى به ظاهر اهل عبادت ولى ، ناپرهيزگار. بازرگانى سود نابرده ، بيدارانى خوابگرفته ، به تن حاضر و به دل غايب . توان ديدنتان هست و چون كوران نمى بينيد. توانشنيدنتان هست و چون كران نمى شنويد. توان سخن گفتنتان هست و چون لالان ، هيچ ، نمىگوييد. ضلالت را مى نگرم كه چون درختى استوار، قامت برافراشته و شاخه هاى خود را به اطرافپراكنده است . براى شما به پيمانه خود مى پيمايد و شما را در زير مشتها فرو مى كوبد.پيشواى آن از ملت اسلام بيرون است و در گمراهى خويش پاى مى فشرد. آن روز كسانى كه ازشما باقى بمانند، مردمى حقيرند، چون ته مانده هاى ديگ يا خرد و ريزهايى كه از بارها برزمين ريزد. آنسان ، كه چرم را در دباغى فرو مالند و گندم درو شده را فرو كوبند، شما رانيز فرو مالد و فرو كوبد. و مؤ منان را از ميان شما جدا كند، آنسان ، كه پرنده اى دانه هاىفربه را از دانه هاى لاغر جدا مى كند.در اين راهها كارتان به كجا كشد و در اين تاريكيها تاچند حيران و سرگردان خواهيد بود و اين دروغها تا چند فريبتان دهد. شما را از كجا مى آورند وبه كجا باز مى گردانند. هر زمانى را سرانجامى است و هر رفتنى را آمدنى . از مردان خدا، كهدر ميان شما هستند، سخن بشنويد. دلهايتان را حاضر آوريد، كه اگر شما را فراخواند، بيدارشويد. پيشواى قافله بايد كه به اهل قافله دروغ نگويد و پراكندگان را گرد آورد وانديشه خود به كار دارد. درون كار را براى شما بشكافت ، آنچنانكه مهره را شكافند يا پوستبركند آن را آنچنانكه ، براى گرفتن صمغ پوست درخت را بر كنند. در اين هنگام (هنگام سلطه ضلالت ) است كه باطل در جاى خود استقرار يابد وجهل بر اسبش سوار گردد و طغيانها و فتنه ها همه جا را فراگيرند و داعيان حق اندك شوند وروزگار، همانند درنده اى ديوانه حمله كند و باطل ، همانند اشترى پس از خاموشى نعره برآوردو مردم براى بزهكارى همدست گردند و در كار دين از يكديگر دورى جويند و در دروغ با همدوستى ورزند و در راست دشمنى كنند. چون چنين روزگارى فراز آيد، فرزند، خشم پدر را برانگيزد و از باران ، سوزش و گرمىزايد و فرومايگان سر بردارند و بزرگواران سر در لاك خود فرو برند. مردم اين روزگار،چون گرگان اند و پادشاهانشان چون درندگان و ناتوانان طعمه آنان و بينوايان ، مردگان .راستگويى سرفرو كرده و دروغ شايع شده . دوستيها به زبان باشد و دشمنيها بهدل . جمعى به گناهكاران نسبت جويند و پاكدامنى سبب شگفتى گردد و پوستين اسلام بهگونه اى وارونه پوشيده شود.
| نهج البلاغه - خطبه هاي حضرت عليه السلام | |
| |