بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب نقش امامت در زندگی انسانها, سید حمید فتاحى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     EMAMAT01 -
     EMAMAT02 -
     EMAMAT03 -
     EMAMAT04 -
     EMAMAT05 -
     EMAMAT06 -
     EMAMAT07 -
     fehrest01 -
     FOOTNT01 -
 

 

 
 

 

fehrest page

back page

احمد بن حنبل دركتاب مسند خود مى گويد:
لم يَكُنْ اَحدٌ منْ اصحاب النَّبى صلى الله عليه و آلهيقول : سَلُونى الاّ على بن ابيطالب .(280)
((هيچ فردى از صحابه رسولخدا صلى الله عليه و آله نگفته است از من هرچه مى خواهيدسئوال كنيد مگر على بن ابيطالب عليه السلام .))
تمامى اصحاب پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به حضرت على عليه السلام مراجعهمى كردند و مشكلات خود را برطرف مى ساختند و در تمام زمينه ها از ايشان استفاده مىنمودند و اين حقيقتى است كه دركتابهاى عامه و خاصّهنقل شده است .(281)
آنچه معلوم و مبرهن است اينكه پيشوايان معصوم (صلوات اللّه عليهم اجمعين ) سرچشمهتمام فضائل و كمالات هستند و هر ترقى و پيشرفت در زندگى انسانها، در هر زمينه اىباشد از آنها دريافت شده است زيرا راه ورود به خزينه علم خداوندى براى آنها بدونمانع است و لذا در هيچ موردى از پاسخ دادن عاجز نشده اند و در عصر و زمان خودشان ازتمام مردم ممتاز بوده اند و حضرت امام رضا عليه السلام به اين نكته اشاره مى كند:
ان الانبياء و الاوصياء (صلوات اللّه عليهم ) يوفقهم الله و يسدِّدهم ويؤ تيهم من مخزونعلمه و حكمته مالايؤ تيه غيرهم ، يكون علمه فوق علماهل زمانه ...(282)
نبياء و جانشينان آنها را خداى متعال توفيق داده و يارى مى كند واز مخزن علم و حكمش بهآنها مى دهد كه به غير آنها ندهد علم و دانش او [امام ] برتر از دانش همهاهل زمان خودش مى باشد.
ادلّه عقلى ونقلى حقيقت موضوع را ثابت مى كند كه پيشوايان معصوم (صلوات اللّه عليهم )در زمان خودشان اعلم و افضل از ديگران بوده اند در غير اين صورت معانى براى امام ويا پيشوائى باقى نمى ماند و عقل اجازه نمى دهد كه انسان با وجود فرد اَعْلم وافضل ، از مفضول پيروى و تبعيّت كند و معنى واقعى امام اين است كه او در جايگاه ورتبهويژه اى قرار گرفته است كه از تمام مردم هم عصر خودش مقدم است و اين تقدّم از كمالاتروحى و معنوى امام حكايت مى كند كه در ديگران نيست و اگر باشد در مرتبه خيلى پائيناست .
و علمى كه امتيازات انسانى را مشخص مى كند و او را براى مطالعه كردن در جهان هستى وكشف اسرار آن يارى مى كند معناى وسيعى دارد كه از برنامه هاى دبستان تا پاياندانشگاه تجارب واندوخته هاى حرفه اى وبجريان انداختن سيستم تفكر و انديشه ودريافتن مغز مطالب وو... را شامل مى شود و آن علمى كه در امام عليه السلام است همه ايننكات را تحت پوشش خود قرار مى دهد بلكه علوم و تجارب موجود در اختيار بشر امروزى، سهم خيلى كوچك و ضعيفى از علم است اساسى ترين علمى كه معدن و مخزنش امام معصومعليه السلام است معرفت و شناخت به پروردگارمتعال است و در اثر همين شناخت ، نيرو و قدرتى در انسان ايجاد ميشود كه مى تواند دستبه بزرگترين اختراعات واكتشافات بزند و در يك چشم بهم زدن مسافتها را طى كند بااينكه امروزه انسان بوسيله علم و دانش دست بكارهائى مى زند كه همگان را مبهوت و حيرانمى كند و بتدريج افكار عمومى را بخود متوجه نموده است اما اگر مقدارىمعتدل بوده و مطالعات در روى پديده ها از راهاعتدال صورت گيرد روشن مى شود كه بشر نمى تواند به اتكاء فكر و انديشه خودشدست به اختراع واكتشاف بزند زيرا چنين حركتى بر او ميسّر نيست اما اگر علم و دانش ومطالعات خويش را در شعاع شناخت و معرفت بخداىمتعال قرار داده باشد مى تواند در مصداق اين حديث شريف واقع شود حضرت امام صادقعليه السلام فرمود:
العَلِمُ نورٌ يَقْذِفُهُ اللّهُ فى قَلْبِ مَنْ يَشآء.(283)
علم نور و روشنائى است كه خداوند در قلب كسانى كه مى خواهد قرار مى دهد.
در يك نگاه به آثار همين علمى كه از راه شناخت خداىمتعال صورت مى گيرد كاربُرد كوچك و ضعيف علم و دانش ‍ امروز، واضح مى شود در اينجابه يك داستانى كه آيات واحاديث مؤ يّد آنست توجه كنيم :
حضرت امام صادق عليه السلام مى فرمايد: علم الكتاب كلُّه واللّه عندنا وما اعطى وزيرسليمان بن داود عليهم السلام انما عنده حرف واحد من الاسم الاعظم وعلم بعض الكتاب كانعنده قال تعالى : قال الذّى عنده علم من الكتاب اَنَا اَتيكَ به قَبْلَ اَنْ يَرْتَدَّ اليكَ طرفُك...(284)
در زمان حضرت سليمان حكومتى در كشور صبا بدست فردى بنام بلقيس بود هركسى درباره آوردن وى با تاج و تختش ‍ پيشنهاداتى مى كرد يكى مى گفت در مدت چند روزديگرى مى گفت در مدت چند دقيقه ... وزير حضرت سليمان عليه السلام پيشنهاد كرد كهمن آن را تا چشم بهم زنى حاضر مى كنم وبقولش وفا نمود و او را با تاج و تختش دريك لحظه در مقابل حضرت سليمان عليه السلام حاضر كرد.
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: بخداقسم علم تمام كتاب آسمانى پيش ماست وآنچهوزير سليمان بن داود عليهم السلام انجام دادبخاطر اينكه يك حرف از اسم اعظم وعلمبعضى از كتاب را در اختيار داشت كه خداوند در قرآن به آن اشاره مى كند: آن كسى كه درپيش او علم بعضى از كتاب بود چنين گفت : كه من او را زودتر از آنچه چشمت را بازكنىدراينجا حاضر مى كنم .(285)
در باره حضرت موسى عليه السلام مى فرمايد: وَ كَتَبَنا لَهُفى اَلاْلواحِ مِنْ كُلّ شَىٍمَوْعِظَة .(286) و براى او در الواح از بعض ‍ چيزهاى مواعظه نوشتيم .
در باره حضرت عيسى عليه السلام مى فرمايد: و ليبيّنَ لكم بعض الذّى تَختلفون فيه(287) تا براى شما روشن كند بعضى از آن چيزها را كه مورد اختلاف شماست .
در اين چند آيه انبياء اولوالعزم مورد خطاب هستند ليكن خداىمتعال بعضى از مطالب را در اختيار آنها قرار مى دهد اما در باره حضرت على عليه السلاممى فرمايد: ((قُل كَفى بِاللّه شهيدا بينى و بينكُمْ و مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الكتاب )): اى پيامبربگو درميان من و شماها خدا و كسى كه علم كتاب پيش اوست كفايت مى كند.
ابوسعيد خدرى از رسولخدا صلى الله عليه و آله از اين آيهسئوال كرد آن كسى كه علم كتاب پيش اوست كيست پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: آنبرادرم على بن ابيطالب است .(288)
و مراد از كتاب ممكن است همان قرآن باشد و شايد مقصود از آن كتاب تكوين است و چونقرآن مجيد درمقام ((تبيانا لكل شى ))(289) قرار گرفته است و هر چيزى كه در عالمهستى وجود پيدا كرده است توسط آيات الهى معرفى مى شود واگرقول اول و دوم را جمع كنيم كه مراد از كتاب همان قرآن است و حضرت امير عليه السلامبه تمام رموزات قرآن عالم بود واز همين راه مى توانست از گذشته وحال و آينده و زمين و آسمان و ملائك و... و تمام مخلوقات الهى خبر دهد قرآنى كه توضيحدهنده كتاب تكوين ،ومعدن رموزات آن مى باشد كه به صريح آيات مى فرمايد: مافَرَّطْنا فى الكِتابِ مِنْ شَى : وما در كتاب از گفتن هيچ چيزى فروگذار ننموديم.(290)
در آيه ديگر مى فرمايد: وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِس اِلاّ فىِ كِتابٍ مُبين : هيچ خشك وتَرى نيستمگر اينكه دركتاب بيان و مطرح شده است .(291)
در هر حال مراد از كتاب همان قرآن است كه تمام رموزات و مطالب جهان تكوين را با خوددارد و هركس نمى تواند آنها را بفهمد مگر آن بزرگوارى كه تمام علم كتاب پيش اوباشد.
((علوم و فضائل پيشوايان دينى در قرآن 
اگر در باره علم و فضائل انبياء و امامان معصوم (صلوات اللّه عليهم اجمعين ) به قرآنمجيد مراجعه كنيم واينكه اين همه علم و دانش چگونه در وجود يكفردشكل مى گيرد آيات زيادى دستگير ما مى شود براى اينكه بشر هر اندازه از نبوغ فكرىهم برخوردار باشد در يك جزء خيلى كوچك و ضعيف مى تواند تخصص پيدا كند اماپيشوايان دينى عليهم السلام كه دركل عالم و ذرّاتش صاحب تخصّص هاى خيلى بالائىبوده اند وحضرت على عليه السلام ويا ساير امامان عليه السلام به تنهائى براىتمام سئوالات در هر زمينه اى كه بود پاسخ مى دادندشكل گرفتن چنين علم گسترده اى در وجود آنها، مطلبى است كه بايد از آيات الهىرموزاتش را فهميد همانطور كه حضرت امام رضا عليه السلام در ادامه سخنانش بهآياتى چند، در اين زمينه اشاره فرمودند:
1 قال الله عزوّجل : اَفَمنْ يَهْدى اِلى الحَقِّ،اَحَقُّ اَنْ يُتَّبع اَمَّن لا يَهدّى الاّ اَنْ يُهْدى فمالَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمون .(292)
آن كسى كه بسوى حق هدايت يافته سزوار تبعيت و پيروى است يا آن كسى كه هنوز هدايتنيافته مگر اينكه بعدا هدايت پيدا كند شما چگونه قضاوت مى كنيد؟ وكداميك را انتخاب مىكنيد.
2 قال الله تعالى : فى قصة طالوت : انّ اللّه اصطفاه عليكم و زاده بَسْطَةً فى العلمو الجسم واللّه يؤ تى ملكه مَنْ يَشآء.(293)
خداوند او را براى شما انتخاب كرده در علم و قدرت جسم بوى گسترده گى خاصّى داد وخداوند ملك و پادشاهى را بر هر كسى كه دوست مى دارد عنايت مى كند.
3 و قال الله تعالى فى قصة داود عليه السلام : ((وقتل داود جالوت و آتاه اللّه الملك والحكمة و عَلَّمه ممّا يشاء))(294)
حضرت داود عليه السلام جالوت را بقتل رساند و خداوند به او پادشاهى وحكمت عنايتفرمود و از چيزهائى كه مى خواست به او تعليم داد.
4 و قال لنبيّه صلى الله عليه و آله : ((و اَنزَل عليك الكتاب والحكمة و علّمك ما لم تكنتعلم و كان فضل اللّهِ عليك عظيما))(295)
خداوند به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: به تو (اى پيامبر) كتاب و حكمتنازل كرديم تو را بر آن چيزهائى كه نمى دانستى آگاهى دادم توجه وفضل الهى براى تو خيلى بزرگ است .
4 و در باره اهل بيت وعترت پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: ام يَحْسدون الناسَعَلى ما آتاهم اللّه مِنْ فضله ...
چرا مردم بر نعمتهائى كه خداوند به آنها تفضّل نموده است حسادت مى كنند.
آنچه از آيات استفاده مى شود:
علم پيشوايان معصوم (عليهم السلام ) كه از ناحيه خداىمتعال در اختيار آنها قرار داده شده است از تحصيلات و آموزشهاى كلاسيك امروز جداست بااينكه علم در غير خداى سبحان كسبى وتحصيلى است وتنها علم او ذاتى است ليكن كسبوتحصيل علم الهى ، متناسب با خودش ، دانشگاه ويژه اى دارد وآن تحقّق مراتب يقين استيقين وقتى كه در قلب بشر شكل بگيرد متناسب با آن ، آگاهى و علم در اختيار انسان قرارمى دهد كه مى تواند از حقايق و اسرار جهان و موجودات با خبر شود و بر محيطى كهحواسّ پنجگانه بشر نفوذ ندارد وارد مى شود و از آن محيط مخفى خبرها وگزارشها مى دهدشعاع علم وگسترده گى آن به يقين وابسته است هركسى كه اين مرحله را به نهايترسانده و با تمام وجودش از مراحل علم اليقين وحق اليقين گذشته و در عين اليقين قرارگرفته است مى تواند از تمام جهان هستى و مخلوقات موجود در آن گزارشها دهد زيرا دراين صورت عالم هستى يك پارچه در مقابل وى حاضر است در آيهاول هدايت يافتن مورد توجه قرار گرفته است فردى كه به اين مقامنائل شده است لياقت و شايستگى علم الهى را دارا مى باشد پيشوايان دينى خصوصاامامان معصوم (صلوات اللّه عليهم اجمعين ) مصداق روشن [اَفَمنْ يَهدى الى الحق ...] هستند درآيه دوم و سوم و قابليّت انسان از جهت كمالات معنوى براى گسترده گى علم وبدستآوردن پادشاهى و حكومت الهى ملاك قرار گرفته است .
در آيه چهارم شخصيّت رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مدّنظر قرار گرفتهاست بعد از عنايت كتاب و حكمت ، تعليم دادن هر چيزى كه نمى دانست براى ايشان از ناحيهخداوندى ، بزرگترين تفضّل را معنى مى دهد كه در آخر آيه مى فرمايد: ((كانَفضل اللّهِ عليك عظيما)) يعنى قابليّت پيامبر اسلام (صلوات اللّه عليهم وآله ) و مقام ومنزلت در پيشگاه ذات اقدس تعالى در يك سطح خيلى بالائى بوده كه مى توانست درشعاع تفضّل وكرامات بزرگ الهى واقع شود.
در آيه بعد فضل الهى بر امامان معصوم (صلوات اللّه عليهم اجمعين ) مورد توجّه قرارگرفته است آنها به تمام نعمتهاى الهى متنعّم بودند مقام و منزلت آنها در پيشگاه خداىمتعال ، به جز خاتم انبياء صلى الله عليه و آله از تمام پيامبران بالاتر است مطابقاحاديثى كه قبلا اشاره كرديم تمامى انبياء به ولايت و امامت چهارده اختران عالم هستىيعنى حضرت محمد و فاطمه و على و يازده فرزندان معصومش (صلوات اللّه عليهم اجمعين )مقرّ و معترف بوده و آن را سبب نيل به اين مقام مى دانند.
خلاصه مطلب حق مى باشد يعنى به تمام معلومات علم حضورى دارد و زمان و مكان و...مانع آن نمى شود وقتى كه خداى سبحان متناسب با قابليّت ها ازآن علم نامحدودش بركسى مى بخشد همين اثر را ايفاء مى كند كه امام معصوم عليه السلام در كره زمين نشسته واز تمامى عالم و كرات ديگر خبر دهد.
((مقام بندگى ، فضل الهى را جذب مى كند 
نكته مهمّى كه براى مطالعه كنندگان در شخصيت و مقامات معصومين عليهم السلامضرورت دارد توجه به مقام بندگى است زيرا بدون احراز مقام بندگى هيچ قابليتى درانسان پيدا نمى شود منشاء تمام قابليّت ها براى كسبفضل و كرامات الهى ، بدست آوردن مقام بندگى است و هر پيامبر و امامى كه به آن مقامشامخ نائل شده است از راه بندگيش بوده است همانطورى كه در تشهّد هر نماز اين نكتهمورد اقرار نماز گزاران است كه مى گوئيم : اَشْهَدُ اَنَّ محمّدا عَبْدُه و رَسولُه ...
گواهى مى دهم كه حضرت محمد صلى الله عليه و آله بنده ورسول خداست .
اولين مطلب اشاره به مقام بندگى است وقتى كه مقام بندگى وى در برابر خداىمتعال محرز شد مقام رسالت نبوت و امامت بعد از آنشكل مى گيرد حضرت امام رضا عليه السلام در اين زمينه مى فرمايد:
و انّ العَبْدَ اذا اَخْتارَه اللّه لاِمور عِبادِه شَرَح صدره لذلك و اءودع قَلْبَهُ يَنابِيع الحكمةواَطْلَق عَلى لِسانِهِ فلم يَعْى بَعده بِجَواب و لم يَجِدْ فيه غَير صَوابٍ...(296)
اگر بنده اى را خداوند براى امورات بندگانش انتخاب نمايد حوصله و آمادگى وى را كههمان شرح صدر است براى اين كار كامل مى كند و چشمه هاى حكمت را در قلب وى پايهگذارى نموده و آن را بر زبان وى جارى مى سازد كه بعداز آن در برابر هيچ سئوالىعاجز نمى ماند و هر جوابى كه مى دهد همه صواب و مطابق دستور الهى خواهد بود.
انتخاب خداى متعال انسانى را براى مقام نبوت يا رسالت وامامت يا هر مقامى كه براىپياده كردن دستورات الهى لازم باشد ملاك و الگوى خاصى دارد و آن احراز نمودن مقامبندگى است و در ادعيه و مناجات تكرارا اين نكته مورد اشاره قرار گرفته است و حتى درآيات و روايات مقام بندگى ملاك كسب تمام ارزشهاى معنوى معرّفى شده است در داستانحضرت يوسف عليه السلام ميفرمايد: ((و لَمّا بَلَغ اَشُدَّهُ آتَيناهُ حُكْما وعِلْما وكذلِكَ نَجْزِىالمُحسِنينَ)):(297) هنگام كه به مرحله بلوغ و قوت وتكامل جسم و جان رسيد [و آماده گى براى دريافت وحى پيدا كرد] ما حكم و علم به او داديمو اين گونه نيكوكاران را پاداش مى دهيم .
در آخر آيه كه مى فرمايد: ((كذلك نجزى المحسنين )) بهتريندليل بر مدعى است كه دريافت مقامات معنوى و رسيدن به آن علم ودانش و حكمتى كه بركل عالم رسوخ و نفوذ دارد از همين راه بندگى ميسّر است و چون در مبارزه با نفس و مهاركردن غرائز، مجاهدتهاى زيادى كرده است وتنها شيرينى و لذت بندگى خدارا انتخابنموده است و لذا حضرت رضا عليه السلام ميفرمايد: فَهُو موَفّقٌ مُسدَّد مؤ يَّد، قد اءَمِنَ مِنَالخَطاءِ والذَّلِلَ، خَصّهُ بِذلك ليكُونَ ذلكَ حُجَّةً على خَلْقِهِ، شاهِدا على عِبادِهِ،فهَل يقدِرُونَ عَلى مِثل هذا فيختارونه فَيَكُونَ مختارهم بهذه الصِّفةِ.(298)
امام از ناحيه خداوندى موفق و مسدد و مويَّد است و از خطا ولغزش در امان است خداوند آنها رابه چنين ويژه گى وامتياز مزيّن نموده است تا براى مخلوقاتش حجت وبر بندگانش گواهباشند آيا آنان [يعنى مردم ] قدرت دارند كسى را به مقام امام انتخاب نمايند كه صاحب اينهمه امتياز و صفات كماليه بوده باشد؟
چنانكه در بحث عصمت اشاره شد يك انسان الگو بايد به تمام كمالات مجهز و مسلّحباشد براى اينكه فرد ناقص ، هر مقدار توفيق پيدا كند منحصرا نقص خود را بر طرفخواهد كرد و نمى تواند معيار ارزشهاى الهى قرار گيرد واين عمده تريندليل براى اثبات ولايت و امامت حضرت على و يازده فرزندان معصومش (صلوات اللّهعليهم اجمعين ) مى باشد ادعيه و زيارات خصوصا زيارت جامعه اگر مورد دقت قراربگيرد امامان معصوم عليهم السلام را بطور صريح و روشن معرفى مى كند زيرا دعاها وزيارات روزنه و پنچره هائى هستند كه انسان را با عالم معنويت آشنا مى كند وپيشواياندينى را در آن عالم به ما نشان ميدهد كه مى فرمايد: عَصَمكُم اللّه مِنَ الذَّلَلِ واَمَنَكُم منالفِتَن ...(299)
خداوند شما را از لغزشهاى باطن و ظاهر منع كرد واز فتنه ها نجات داد.
اَنْتُم الصِّراطُ الاَقْوَم و شُهداء دار الفَناء... و الرَّحْمَةُ المُوصُولَة ...(300)
شما قوى ترين و محكمترين راه توحيد، و گواهان دنياى فانى ، و رحمتمتصل الهى مى باشد.
ما نمى توانيم در اين زمينه بطور كامل مطلب را هضم كنيم براى اينكه ويژه گيهائى امامتدر يك سطح خيلى بالائى هستند فكر و انديشه ، انسانها عادّى نمى تواند آنها را بطوركامل حل نمايد بعنوان مثال : نوزادى كه از دنياى رحم مادر جدا مى شود به غذا نيازمند استليكن معده و دستگاه گوارش وى خيلى كوچك و ظريف است كه به غير از شير مادر، چيزديگرى را نمى تواند هضم كند اگر غذاى جوان بيست ساله اى را در اختيارش قرار بدهىنمى تواند ميل كند واگر به زور وارد معده اش ‍ بشود دستگاه گوارش قادر نيست آن راهضم نمايد.
وقتى كه مقام عصمت مطرح مى شود عمده گناه نكردن وميل به سمت آن ننمودن مورد توجه واقع مى شود لكن در باره بنده گى و تمسّك واعتصامامامان بخداى متعال ، مطالعات خيلى محدود است و مغز انسان نمى تواند حتى شنيدن ويژهگيهاى ائمه عليهم السلام را تحمّل كند.
ولى در يك صورت ممكن است كه انسان به پيشرفتهاىنائل شود وآن اينكه در ساختمان قلبش طرح و نقشه هاى جديد پياده كند و خود را بتدريجوارد اين مباحث و مراحل بنمايد وقتى كه سلمان (رضوان اللّه عليه ) مدت زيادى از عمرشرا در اين مسير قرار داد توانست به مقام محرميّتاهل بيت در معارف نائل شود كه رسولخدا صلى الله عليه و آله مى فرمود: سلمان از مااهل بيت است .
عصمت آن اثر و نمودى است كه ازبنده گى واتصال به خداى سبحان ايجاد مى شود حتى اشتغال به مباحات هم ، بر ايشان يكنوعفاصله از خداى متعال تلّقى شده كه در دعاهاى وارده با بيان استغفار روشن مى كنند در هرحال علم و كمال و مقام عصمت و هر صفت كاملى كه در وجود شان متبلور است از مقام تسليم وبندگى براى ذات اقدس تعالى ريشه مى گيرد يك نمونه از مقام تسليم حضرت اميرعليه السلام نقل مى كنيم تا روشن شود اين همه عزّت و عظمت آن بزرگوار در پيشگاهالهى به بنده گى و اطاعتش وابسته بود.
در داستان ليلة المبيت (شبى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در آن شب مخفيانه از مكه بهمدينه هجرت فرمود و على عليه السلام در بستر او خوابيد) مى خوانيم : هنگامى كه سرانقريش بخانه ريختند وعلى عليه السلام را در بستر پيامبر صلى الله عليه و آلهيافتند، صدا زدند محمد كجا است ؟
فرمود: شما او را به من نسپرده بوديد شما نخواستيد او در شهر شما باشد او خودبيرون رفت در اين هنگام ((سراقه بن مالك مخزومى )) گفت : اكنون كه محمد صلى اللهعليه و آله نيست على عليه السلام را از دست ندهيد وجهان را از وجودش خالى كنيد ((ابوجهل )) گفت : دست ازاين ساده لوحى برداريد كه محمد او را فريفته وفدائى خود ساختهاست اينجا بود كه حضرت على عليه السلام رو بهابوجهل كرده فرمود: يا اباجَهْلُ بلِ اللّه قَدْ اَعْطانى مِنَالعقل ما لو قُسِّمَ عَلى جميعِ حُمَقاء الدُّنيا و مَجانِيِنها لَصارُو بِه عُقَلاء وَ مِنَ القوَّةِ ما لَوْقُسِّم عَلى جميعِ ضُعَفاءِ الدُّنيا لَصارو به اَقْوِياء و مِنَ الشُجّاعَة ما لو قُسِّمَ عَلى جميعجُبَناء الدُّنيا لَصارُوا شَجْعانا ومِنَ الحِلمِ ما لَو قُسِّمَ على جميعِ سُفَهاء الدُّنيا لَصارُوبِهِ حُلَماءِ...(301)
اى ابو جهل ، خداوند آن قدر به من عقل وخرد بخشيده كه اگر بر تمام ابلهان و ديوانههاى دنيا تقسيم كنند همگى عاقل خواهند شد وآن قدر قوت داده است كه اگر بر همهناتوانهاى جهان قسمت كنند همگى نيرومند مى شوند و آن قدر شجاعت عطا فرموده كه اگربر تمام ترسوهاى دنياتقسيم نمايند همگى شجاع خواهند شد و آن قدر حلم و تدبير وحوصله در امور بخشيده كه اگر برتما سفيهان جهان تقسيم نمايند همگى صاحب تدبيرمى شوند.(302)
جمع بندى و انصاف
آنچه تا اينجا مورد بحث و دقت قرار گرفت نقش امامت در فلسفه زندگى است و هرانسانى با نگاه منصفانه خود اگر آن را مورد ارزيابى قرار دهد با اذعان و يقين اعترافمى كند كه مسئله امامت يك مقام و منصب الهى است و شايستگى احراز اين مقام را تنها خداىمتعال مى تواند بيان كند و از عهده بشر خارج است واز مجموع آيات و احاديث هم استفاده مىشود كه امام و خليفه مسلمين رابايد خدا معرّفى كند زيرا امام معصوم عليه السلام حقيقتىاست كه جهان هستى بوجود او قائم است و تمامى حركات معنوى و رشد و كمالات جامعهانسانى بوسيله امامت شكل مى گيرد و مانند آفتاب ، تخم هاى معنوى و دينى را كه درفطرت بشر آفريده شده است پرورش داده و بسوىكمال و سعادت سوق مى دهد و شخصيّت ايشان در فكر و انديشه هاى انسانى نمى گنجدكه برنامه هاى امام معصوم عليه السلام را، ماننداعمال و رفتار افراد عادّى تحليل نمائيم بلكه امام نماينده تمام عيار و تامّالاختيارپروردگار احديّت جلّت عظمته مى باشد و تمامى برنامه هايش به امر الهى صورت مىگيرد اميد است اين تحفه ناقابل مقبول پيشگاه حضرت بقية اللّه امام زمان(عجل اللّه تعالى فرجه الشريف ) واقع شود و ما را براى ، هميشه به توفيق خدمتگذارىاين آئين آسمانى مزيّن ، و بر همگان باتابش نور ولايت خير و سعادت و آسايش هردوجهان را عطاء فرمايد.
والسّلام على من اتبع الهدى
(التماس دعا سيد حميد فتاحى )

fehrest page

back page