مقاله هشتم در سعادت حقيقى و لذات روحانى و حب و ذكر و اشتياق به خدا كلمه 1 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : اسعد الناس العاقل ترجمه : خردمند و عاقل با سعادت ترين مردم عالم است . شرح : عاقل آنكس است كه در طلب علم و ايمان و معرفت خداست در مقامعقل نظرى و بكار تزكيه و تربيت و تهذيب نفس است درعقل عملى و در تكميل قوه دانش و كنش خود، آنجا كه بتواند سعى مى كند و چنين كسبمراتب كمال سعادت التبه خواهد رسيد و در دنيا و عقبى مسعود و محبوب است و بعكسفرمود: الجاهل اشقى الناس مرد نادان محروم ترين خلق است . كلمه 2 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : ذكر الله مسرد كل متق ولذة كل موقن ترجمه : ياد خدا سرور و شادى خاطر اهل تقواى و لذت و بهجبتاهل يقين است . ترجمه : هر كس بياد خداست همنشين و همصحبت خداست چنانكه در كلمه ديگر فرمود: ذاكر الله مجالسه و موانسه و لازمه اش صفاى نفس و عظمت روح وكمال عقل و ايمانست كه هر كس با خدا بواسطه اين صفات انس گيرد حق را شهود كند و هركه حسن الهى را مشاهده كرد فوق هر لذت و مسرت را يافته است چون خداكل الجمال و كل الحسن و كل الوجود است پس با شهود مبدء وجود و آفريننده حسن وجمال و سلطان ملك هستى روح انسان را نشاط بى انتها و لذات حقيقى بيحد و نهايت استچنانكه هرگاه كسى با سلاطين دنيا جليس و انيس باشد بدان فخر و مسرت و ابتهاجيابد اما ميان آن سلطان حقيقى با اينان تفاوت بين نور وظل و شمس و فيى و حقيقت و مجاز است . كلمه 3 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : ذكر الله راس مال كل مؤ من وربحه السلامة من الشيطان ترجمه : ياد خدا سرمايه اهل ايمانست و سودش سلامتى از آسيب شيطان انس و جنى است . شرح : ياد خدا براى اهل ايمان سرمايه تجارت دنيا و آخرت است چون با ياد خدا هر كار كنندبنفع دنيا و عقباست و شيطان را در آن مداخله اى نيست پس از زيان شيطان و وسوسه نفسكسى كه بياد خداست ايمن است و در كلمه ديگر فرمود: السهر روضة المشتاقين شب بيدارى و تا صبح بياد خدا و راز و نياز با خدابودن باغ مشتاقان خداست . كلمه 4 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : عليك بلزوم الحلال و حسن البرمع العيال و ذكر الله فىكل حال ترجمه : بر تو باد بكسب و كار حلال و حسن اخلاق و نيكوئى باعيال و تدبير منزل بنحو احسن و ياد خدا بودن در هرحال . شرح : حضرت اينجا به سه امر مهم تذكر داده كه هر يك منشاء سعادت و لذت جسم و روح است : اول آنكه هر چه مى كنيم كسب حلالباشد كه بكسى ظلم و تعدى و خيانت نكرده باشيم . دوم آنكه با خانواده از زن و فرزند و خويش نيكوئى كنيم و بحسن تدبيرمنزل پردازيم و به رزق حلال بر آنها توسعه داده ووسايل تربيت روح و جسم آنها را فراهم آريم و به خلق خوش با آنها رفتار كنيم . سوم آنكه در هر حال از حالات كس و كار و انفراد و اجتماع وحال شهوت و غضب و رياست و حكومت كه هستيم بياد خدا باشيم تا از گناه و خطاء محفوظمانيم . كلمه 5 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : مداومة الذكر قوت الارواح و مفتاح الصلاح ترجمه : دائم بياد خدا بودن و ذكر حق را بر دل و زبان داشتن قوت روح قدسى انسانست و كليدهر خير و صلاح . شرح : چنانكه بدن را قوت وغذائى است كه از آن لذت برد و اگر به او نرسد متالم شود همينگونه روح را قوت و غذائى است و ذكر خدا و شوق و انس با خدا قوت لذيذ و الذ غذاهاىروح انسانست و چنانكه هر قفلى را كليدى استقفل مشكلات و مهمات عالم را نيز كليدى است و ياد خدا كليد آنقفل است هر مهمى و حادثه مشكل و خطرناكى با ياد خدا گشايش خواهد يافت . كلمه 6 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : ما اعظم سعادة من بوشر قلبه ببرد اليقين ترجمه : )) چه سعادت بزرگى يافته آنكس كه قلبش مباشر با برد يقين و اطمينان بخداىسبحان است . شرح : برد يقين اشاره است بكمال اطمينان خاطر انسان به الطاف بى حد و نعم بى شمار خدا درعالم آخرت يا اشاره است بحال استقرار نفس سالك ووصول بمقام شهود كه پس از حرارت شوق و حركت و التهاب طلب كه موجب عطش شديدعارف گردد مقام وصال بمنزله آب سرد و شيرين براى تشنگان وادى عشق است و عارفاناز اين كلام حضرت اصطلاح برد اليقين را ((بعد از علم اليقين و عين اليقين و حق اليقين)) براى شهود كامل وضع كردند. كلمه 7 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : ما اعظم فوز من اقتفى اثر النبيين ترجمه : چه سعادت و فوز عظيمى يافت آنكس كه از جان ودل پيرو پيغمبران خدا گرديد. شرح : يعنى هر كس از پى رجال وحى و اكمل آنان خاتم رسولان رود و به پيروى آنان وتعليمات آنها راه شريعت و طريقت و حقيقت كه طريق تربيت جسم و جان و روح است بهپيمايد آنكس جسم را در عالم دنيا از رنج و زحمت و مرض حفظ كند و جان را در جهان ابدبرحمت و سعادت جاويد رساند و روح قدسى را در بهشت لقاى الهى مقام دهد و آنبزرگترين فوز و سعادتست . رزقناالله و اياكم بحق رحمته الواسعة . كلمه 8 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : ما ابعد الخير ممن همته بطنه و فرجه . ترجمه : چقدر دور از خير و سعادت است آنكس كه همتش تمام صرف شكم و فرج است . شرح : چون لذات حقيقى روحانى در ترك هواى نفس و دورى از شهوات حيوانى است مگر بقدرضرورت و بقصد نتيجه عقلى پس هر كه تمام همتش در عمر براى لذات شكم و فرج استاين لذات بدنى فانى او را از لذات معنوى و سعادت ابدى كه علم و معرفت و محبت خداستباز مى دارد و از لذات روحانى اخروى باقى محروم مى گرداند و بهلاكت ابد مى كشاندلذا فرمود: دورترين مردم از خير و سعادت آن كسانند كه تمام عمر همتشان صرف لذات شكم و فرجشود. در حديثى از پيغمبر اكرم - صلى الله عليه و آله وسلم - است كه فرمود: هلاك المرء فى ثلاث : فى قبقبه و ذبذبه و لقلقه هلاك انسان در سه چيزاست . در لذت شكم و فرج و لقلقه زبان اوست . گناهان زبان هم از غيبت و دروغ واستهزاء بمردم و لغو گوئى و غيره در اين حديث نبوى اضافه است و اين امور موجب هلاكانسان و محروم شدنش از سعادت بهشت رضوان است . اعاذناالله منه . كلمه 9 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : اعظم الناس سعادة اكثرهم زهادة . ترجمه : فرمود هر كه زهدش در جهان بيشتر است سعادتش در دو عالم بالاتر است . شرح : در مطالب گذشته بسيار شرح اين كلام است و اين نكته را اضافه كنيم كه معنى زهد نهآنست كه انسان از هر لذت در دنيا دورى جويد زيرا چه بسا كسى كه تارك الدنياللدنياست پس او نه زاهد است بلكه زاهد آنكس كه غنى و فقر بروى يكسان و اين جهان چندروزه را به چيزى نشمرد و بدار و ندارش شاد و غمگين نشود حضرت فرمود: معنى زهد اين دو كلمه است ليكلا تاسوا على مافاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم . كلمه 10 - قالاميرالمؤ منين عليه السلام : الا انه ليس لا نفسكم ثمن الا الجنة تبيعوها الا بها . ترجمه : الا اى مردم محققا بدانيد كه قيمت نفوس شما جز بهشت ((بهشت رضوان و بهشت لقاى خدا وبهشت شهود)) چيزى نخواهد بود پس قيمت خود را بدانيد و جز ببهشت برين نفروشيد((يعنى جان را بقيمت ارزان كه متاع پست فانى دنياى دو روزه است نفروشيد)) كه ارزانفروخته ايد بلكه .
گر دوست بهر دو كون بفروشى |
يوسف به جوى دهى زيان كارى | مقاله نهم در احسان به خلق ، به مال و جاه و قدرت و زبان غيره كلمه 1 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : طوبى لمن احسن الى العباد و تزود للمعاد . ترجمه : خوشا بر حال آنانكه به بندگان خدا احسان كنند و ((به آن احسان )) زاد و توشه سفرآخرت مهيا گردانند. در كلمه ديگر فرمود: نعم زادالمعاد الاحسان الى العباد براى سفر آخرت احسان بخلق توشه اى نيكو است . در كلمه ديگر فرمود: الايثار افضل الاحسان بهترين احسان آنست كه انسان چيزيرا كه خود بدان محتاجاست بمحتاجان بذل كند و آن را بر خود مقدم دارد مستغنى از شرح است . كلمه 2 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : افضل الشرف كف الاذى و بذل الاحسان . ترجمه : بهترين شرافت انسان ترك اذيت و آزار و بذل احسان بخلق است . حضرت - عليه السلام - اول ترك ظلم و آزار بخلق را موجب شرافت ، دوم نيكى و احسان راسبب عزت شمرد. و در كلمه ديگر فرمود: خير الناس من كافى على القبيحبالجميل بهترين مردم آنكس است كه در مقابل بدى كه با او كنند نيكى كند ادفعبالتى هى احسن السيئه . كلمه 3 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : افضل الناس النفعهم للناس . ترجمه : نيكوترين مردم آنكس است كه نفعش بخلق بيشتر از غنى از شرح است . و در كلمه ديگرفرمود: هر كه نيت خير بخلق دارد ارزقش را زياد گرداند و هر كه بهاهل و عيال خود خير و نيك رفتار باشد عمر طولانى يابد و هر كه ببندگان خدا بجاى خيرو احسان ظلم و عدوان كند علاوه بر خلق خدا هم او را دشمن دارد و هر كه احسان كند خدا او رادوست دارد ان الله يحب المحسنين خدا كسانى را كه به مردم احسان مى كنند محققادوست مى دارد. كلمه 4 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : افضل الايمان الاحسان . ترجمه : )) نيكوترين اعمال ايمان احسانست . غنى از شرح است . در كلمه ديگر فرمود: اتباع الاحسان بالاحسان من كمال الجود از پى احسان ، احسان ديگر گردن مرتبهكامل احسانست . يعنى بكسى كه احسان كرديد با هم مكرر اعاده احسان كنيد و احساناول شما را مانع از احسان دوم و سوم و پى در پى نشود تا بمرتبهكمال احسان كه لازمه محبت كالم خداست نائل شويد ((مقام احسان نزد عارفان توجهكامل بخداست )). كلمه 5 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : لا فضيلة اعلى من الاحسان . ترجمه : فضيلت و شرافتى براى انسان بالاتر از احسان بخلق نيست . به شرح نيازمند نيست . ودر كلمه ديگر فرمايد: بداد مظلومان رسيدن و رفع ظلم ظالمى را از سر مظلومى كردن از بهترين احسانهاست . كلمه 6 - قالاميرالمؤ منين عليه السلام : السخاء يمحص الذنوب و يجلب محبة القلوب . ترجمه : صفت سخاوت انسان را از گناهان پاك مى سازد و محبوب قلوب خلق مى گرداند. مستغنى ازشرح است . كلمه 7 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : المروة صدق اللسان و بذل الاحسان . ترجمه : جوانمردى و فتوت ، راستگوئى و احسان بخلق است . شرح : راستگوئى صفت مردان پاك با فتوت است و سخاوت و احسان و خير خواهى بخلق يك صفتديگر انسان است و لازمه صفت اول كه صدق و صراحت لهجه است صفا و وفا و درستىعمل و لازمه صفت دوم شجاعت و قوت نفس و همت بلند است . كلمه 8 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : من احسن الى الناس حسنت عواقبه و سهلت له طرقه . ترجمه : هر كه بخلق احسان كند عاقبت امورش نيكو شود و راههاى صعب ومشكل امور بر او آسان گردد يعنى كسى كه كارش احسان و خيرخواهى و خدمت بخلق است خدامشكلات عالم را بر او آسان كند، يا مشكلات عواقب امور را كه عقبات برزخ و قيامت است براو آسان سازد. كلمه 9 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : الكريم يعفو مع القدرة و يعدل مع الامرة و يكف اسائته ويبذل احسانه . ترجمه : بزرگوار مردم با وجود قدرت بر انتقام بد كاران عفو مى كنند، و در دوران رياست وامارت بعدل و داد مى پردازند، و آزار بخلق نمى كنند، و از هر نيكى و احسان كه مىتوانند ((از مال و جاه و قلم و قدم و غيره )) از هيچ كس دريغ ندارند. كلمه 10 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : ابذل معروفك للناس كافة فان فضيلة(فعل ) المعروف لا يعدلها عندالله سبحانه شيى ء . ترجمه : )) احسان خود را بتمام مردم مبذول دار كه هيچ كار شرف و فضيلتش نزد خدا برابر احسانبخلق نيست . شرح : از هر گونه احسانى كه بتواند بهر كه باشد مضايقه مكن احسان بهمال احسان بزبان احسان بقلم به قدرت و توانائى و رفع ظلم و داد خواهى مظلوم ، احسانعلمى ((كه بهترين احسانست بتعلم جاهلان و هدايت گمراهان )) و به همه كس احسان و خيرخود را تعميم ده و متصف بصفت رحمانى الهى باش از دشمن و دوست احسان را دريغ مدارزيرا هيچ كار نزد خدا و براى جلب عنايت مغفرت و احسان حق بالاتر از احسان به خلقنيست كه خدا احسان كنندگان را دوست مى دارد و در دوستى خدا هر گونه خير و سعادتبراى بنده مهياست وفقنا الله تعالى . مقاله دهم در امور اجتماعى كلمه 1 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : من احسن الى رعيته نشرالله عليه جناح رحمته و ادخله فى مغفرته . ترجمه : هر كه بر قومى سرورى يابد و با رعيتش احسان كند خدا پر وبال رحمتش را بر او گشايد و از هر چه كرده بر او به بخشايد. شرح : اين بيان حضرت شامل سلاطين عالم و امراء و حكام بلاد و كدخداى دهكده حتى ريئس خانواده وپدر نسب بزن و فرزند و نوكر و كلفت عموم راشامل است كه در حديث ديگر فرمود: كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته همه بالنسبة پيشوا هستند و همه شما در قيامتاز حقوق زير دستان و رعيت سوال خواهيد شد كه آيا با آنهابعدل و احسان رفتار كرديد يا نه ، ايا سياست شما و تدبيرمنزل آسايش زن و فرزند را رعايت كرديد. پس در آخرت چنين مسئوليتى داريد در دنيا سعى كنيد تا جواب مثبت براى سلطان حقيقتداشته باشيد و مورد لطف و رحمت حضرت احديت شويد عزسلطانه . كلمه 2 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : افضل الملوك من حسن فعله و نيته و عدل فى جنده و رعيته . ترجمه : بهترين پادشاهان عالم آنست كه فعلش نيكو و نيتش خير مى باشد و با سپاه و رعيتش عدالت كند. كلام روشن است و محتاج شرح نيست . كلمه 3 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : ما حصن الدول مثل العدل . ترجمه : فرمود هيچ صفتى دولتها را مانند صفت عدل بر رعيت از حوادث عالم حفظ نتوان كرد. شرح : عدالت يگانه وسيله حفظ دول است چنانكه ظلم يگانه موجب انحطاطملل كه در كلمه ديگر فرمود: ضلم المرء يوبقه و يصرعه ظلم انسان موجب هلاك و سقوط اوست . و در كلمهديگر فرمود: العدل قوام البراية عدالت نگهبان خلق است . بشرح نيازمند نيست . كلمه 4 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : احسن الملوك حالا من حسن عيش الناس فى عيشه و عم رعيته بعدله . ترجمه : بهترين سلاطين ((در عالم دنيا و آخرت )) آن سلطانست كه در روزگارش مردم خوش زندگانى كنند و عدلش بتمام رعيت شامل باشد. بشرح نيازمند نيست . كلمه 5 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : اجل الامراء من لم يكن الهوى عليه اميرا . ترجمه : بزرگترين فرمان داران عالم آن كس است كه محكوم فرمان هواى نفس نباشد. از شرح بىنياز است . كلمه 6 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : لا يسونك ما يقول الناس فيك فانه ان كان كما يقولون كان ذنبا عجلت عقوبته ، و انكان على خلاف ما قالوا كانت حسنة لم تعملها . ترجمه : از بدگوئى و عيب جوئى خلق دل شكسته و آزرده خاطر مباش كه اگر راست مى گويند آنبدگوئى كيفر عمل تست كه در دنيا بتو رسيده و ديگر در عقبى عقاب ندارد و اگر دورغمى گويند آن بد گوئى حسنه و ثوابى شود در نامه عملت كه تو عملى نكرده بدانثواب رسيده اى . خلاصه انسان بايد روحش قوى باشد و تحت تاءثير سخن بد گويانقرار نگيرد و از آنچه مى گويند متاءثر نشود و حس غضب و كينه بر او حكومت نكند بلكهبا فكر و عقل چنين قضاوت كند كه على - عليه السلام - فرمود تا عيب جوئى خلق بر هروجه بخير او باشد. كلمه 7 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : العدل راس الايمان و جماع الاحسان . ترجمه : عدالت با خلق اصل ايمان و اساس دين است وشامل انواع احسان بخلق است عدل انسان با زير دستان و با هر كس كه بفرمان اوستاحسان عام و نيكى جامع است و در حقيقت احسانى كهشامل جميع مردم است و از جميع جهات احسان است همان عدالت است ساير احسانها احسانهاىجزئى است مانند عدل سعه و كليت نتواند داشت و احسان بعموم نيست . كلمه 8 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : يكرم العالم لعلمه ، و الكبير لسنه ، و ذوالمعروف ، و السلطان لسلطانه . ترجمه : عالم را بايد براى عملش اكرام كنند، و پيران تجربه آموخته را براى كثرت سن ((وتجارب او))، و نيكوكاران و خير خواهان بشر را براى خير و احسان ، و سلاطين را براىسلطنت . يعنى هر كس را بر آن جهت حسن و خوبى كه داراست بايد گرامى و محترم داشتعلماء را براى علم و دانش كه علمشان چراغ هدايت خلق است ، پيران را براى استفاده ازتجارب بواسطه طول عمرشان ، و خيرخواهان واهل احسان را براى احسانشان ، سلاطين را براى سلطنت يعنى براى حسن انتظام و عدالت ورفع ظلم و آزار از مظلومان كه لازمه وجود سلطانست بايد محترم و بزرگ دانست . خلاصهيعنى در هر كس جهت كمال وجود دارد بايد بر آن جهتكمال او را گرامى داست . كلمه 9 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : لا يكون العالم عالما حتى لا يحسد من فوقه ، و لا يحتقر من دونه ، و لا ياخذ عن عملهشيئا من حطام الدنيا . ترجمه : )) عالم را نبايد عالم حقيقى دانست الا آنكس كه بر ما فوق خود در علم حسد نبرد، و بمادونخود از تكبر و نخوت اهانت نكند، و از علم خود اخذمال دنيا نكند و علم و دين را بحطام دنيا نفروشد ((حطام يعنى متاع ناچيز بى قدر)) بهشرح محتاج نيست . كلمه 10 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : ينبغى للعاقل ان يحترس من شكر المال و سكر القدرة و سكر العلم و سكر المدح وسكر الشباب فان لكل ذلك ريحا خبيثة تسلبالعقل و تستحف الوقار . ترجمه : سزاوار است عاقل احتراز كند از مستى و ثروت ومال و مستى قدرت و جاه و مستى علم و دانش و مستى مدح و ثناى مردم و مستى و غرور جوانىكه تمام اينها را بوى ناخوش و عفنى است كهعقل انسان را زائل مى كند و ادب و وقار انسانيست را سبك و خفيف مى سازد يعنىمال و جاه و علم و مدح مردم و دوران جوانى همه مانند شراب انسان را مس مى كند وعقل را فاسد مى گرداند و ادب را زائل مى كند بايد انسانعاقل از سكر و مستى اين امور دنيوى خود را حفظ كند و مست دنيا و مغرور علم و جاه وجلال دنيا نشود و الا از درگاه خدا بخطاب لا تقربوا الصلواة و انتم سكارى دور مى شود و اگر مست نشد و عقل و دين را با وجودمال و جلال و علم و غيره حفظ كرد از اين امور در زندگانى دنيا و آخرت بهره مند خواهدگشت . خاتمه ، مقالات در منثور از كلمات قصار كلمه 1 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : من سر مسلما سره الله يوم القيامة . ترجمه : هر دل مسلمانى را بچيزى شاد كند خدا در قيامت او را شاد مى گرداند. كلمه 2 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : الحكمة روضة العقلاء . ترجمه : كلام حكمت و علم معرفت الله باغ و بوستان خردمندان عالم است . كلمه 3 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : ينبغى ان يكون فعلالرجل احن من قوله و لا يكون قوله احسن من فعله . ترجمه : سزاوار است كه مرد فعلش بهتر از قولش باشد نه ((ماننداهل دنيا و دنيا پرستان )) قولش بهتر از فعل او. كلمه 4 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : حصنوا انفسكم بالصدقة . ترجمه : بصدقه دادن از شرور عالم خود را در حصار محكم خدا حفظ كنيد. كلمه 5 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : الحسد شر الامراض . ترجمه : حسد بدترين مرض است كه اين مرض نفسانى ايجاد امراض جسمانى مانندسل و تب و سوء هاضمه و غيره مى كند. كلمه 6 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : الحسد يذيب الجسد . ترجمه : حسد بدن را رنجور و لاغر مى سازد. كلمه 7 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : ما اقبح بالانسان باطنا عليلا و ظاهرا جميلا . ترجمه : چقدر زشت است و قبيح كه انسان باطنش مريض و بد سيرت و ظاهرش زيبا و آراسته باشديعنى بد باطن و خوش ظاهر باشد كه منافق است و منافق دراسفل السافلين جهنم است . كلمه 8 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : لا تسئوا الا الله فانه ان اعطاكم اكرمكم و ان منعكم خازنكم . ترجمه : از غير خدا سوال نكنيد و هر چه مى خواهيد از خداسوال كنيد كه خدا اگر اعطا كرد با اكرم عطا مى كند و اگر منع كرد ذخيره براى شماحفظ مى كند ((بخلاف خلق )). كلمه 9 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : من تتبع عورات الناس كشف الله عورته . ترجمه : هر كس در پس عيب جوئى مردم بر آيد خدا پرده از روى عيب و گناهش بر دارد و او را رسواكند. كلمه 10 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : العارف وجهه مستبشر و قلبه محزون . ترجمه : عارف رويش خندان و دلش از توجه تعاليم آخرت و حضور سلطان احديت هميشه محزون وگريان است . كلمه 11 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : من كشف مقالات الحكماء انتفع بحقائقها . ترجمه : هر كه از مقالات حكما پرده بگشايد بحقائق علمى آنها بهره مند شود. كلمه 12 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : نال الفوز الاكبر من ظفر بمعرفة النفس . ترجمه : هر كه خود را شناخت بزرگترين سعادت را يافت كه از معرفت خود به معرفت خدا مىرسد و اين بزرگترين سعادت است . كلمه 13 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : لن يحرز العلم الامن يطيل درسه . ترجمه : هرگز بحد كمال علمى نمى رسد مگر كسى كهطول مدت بكار آن علم پردازد و ادامه فكر و نظر و بحث در آن علم دهد. كلمه 14 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : للحق دولة و للباطل جولة . ترجمه : حق را دولت باقى و پايدار است و باطل را جولانى بيش نيست و زود نابود شود. كلمه 15 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : الفقر صلاح المومن و مريحه من حسد الجيران و تملق الاخوان و تسلط السلطان . ترجمه : فقر و نادارى صلاح مومن است كه او را از حسد آشنا و همسايگاه و تملق برادران و خويشانو از تعدى عمال سلطان آسوده مى دارد ((چون پادشه خراج نخواهد خراب را.)) كلمه 16 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : الشريعة رياضة النفس . ترجمه : شريعت بحقيقت رياضت نفوس است براى وصول بحدكمال و سعادت و لذات ابد. كلمه 17 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : من عذب لسانه كثر اعوانه . ترجمه : هر كه با خلق خوش زبان باشد يارانش بسيار باشند. كلمه 18 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : الدين الادب . ترجمه : دين ادب و تربيت است . كلمه 19 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : لو عقل اهل الدنيا لخربت الدنيا . ترجمه : اگر تمام مردم دنيا را عقل بودى دنبا خراب شدى ((چون عاقلان بزيب و زيور دنيا علاقهندارند)) العقل ماعبدبه الرحمن و اكتسب به الجنان . كلمه 20 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : افضل المعروف اغاثة الملهوف . ترجمه : بهترين احسان بداد مظلوم رسيدن است . كلمه 21 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : من اشد عيوب المرء ان تخفى عليه عبوبه . ترجمه : بتر و سخت تر از هر عيب در انسان آنست كه عيب او بر او پنهان باشد. (عيبهاى او بر اوپنهان باشند). كلمه 22 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : قيمة كل امرء ما يعلم . ترجمه : قيمت هر كس بقدر علم و دانش اوست . كلمه 23 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : الخوف جلباب العارفين . ترجمه : خدا ترسى و بياد عظمت خدا بودن لباس عارفان است . كلمه 24 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : نفسك اقرب اعدائك اليك . ترجمه : نزديك ترين دشمنان بتو نفس تست پس مقدم از دشمنان ديگر با نفس بايد جهاد كرد چوننزديكتر از ساير دشمنانست ((اين سخنان در مكتب انبياء است كه مهذب روح بشرند)). كلمه 25 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : الشرف بالهمم العالية لابالرمم البالية . ترجمه : شرافت و فخر بهمت بلند تست نه بانسب پدران مرده پوسيده . كلمه 26 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : اعد عدوك نفسك اللتى بين جنبيك . ترجمه : بزرگترين دشمن تو نفس اماره تو است كه دائم حضور تست و پيوسته بدشمنى تو مىكوشد ((مردم مادى به اين سخنان و قرى نمى گذارند چونجاهل بنفس قدسى و روح باقى خويشند. كلمه 27 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : الشوق خلصان العارفين . ترجمه : عشق و شوق بخدا خاصه عارفانست . كلمه 28 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : نزه نفسك عن كل دنية . ترجمه : نفس ناطقه قدسيه خود را از هر كار پست و وصف دنائت دور دار تا بمقام معرفت خدا وشهود حق و لذت ابد نائل شوى . كلمه 29 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : من يكتسب مالا بين غير حله يصرفه فى غير حقه . ترجمه : هر كس مالى را از غير راه حق و حلال بدست آورد بمصرف ناحق صرف خواهد كرد. كلمه 30 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : صلة الارحام من افضل شيم الكرام . ترجمه : صله رحم و دوستى و احسان بخويشان بهترين سيرت نيكوكارانست . در كلمه ديگرفرمود: صله رحم موجب زيادى مال و درازى عمر است . كلمه 31 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : من جهل علما عاداه . ترجمه : هر كه علمى را نداند دشمن آن علم است مانند مكت معاويه و تهافت الفلاسفه نويسان كه بعلوم على - عليه السلام - و شيعيانشحكماى الهى ، جاهل و دشمنند. كلمه 32 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : من ابصر عيب نفسه لم يعب احدا . ترجمه : هر كس عيب خود را ديد به عيب جوئى مردم نپردازد چنانكه اگر ضررى بر او رسد بفكر دفع ضرر خود است نه ضرر ديگران . كلمه 33 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : من لاعقل له لادين له . ترجمه : هر كه را عقل نيست آئين نيست . كلمه 34 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : اسعد الناس العاقل . ترجمه : عاقل با سعادت ترين مردم است . كلمه 35 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : ما آمن بالله من قطع رحمه . ترجمه : هر كس قطع رحم كند ايمانش بخدا كامل نيست . كلمه 36 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : جالس الحكماء يكمل عقلك و تشرف نفسك و ينتف (عنك ) جهلك . ترجمه : با حكماء بنشين تا عقل تو كامل و نفست شريف وجهل و نادانيت بر طرف شود. كلمه 37 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : جالس العلماء تسعد . ترجمه : با علماء بنشين تا به سعادت رسى . كلمه 38 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : جالس العلماء تزدد علما . ترجمه : با علماء بنشين تا علمت افزون شود. كلمه 39 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : الكتب بساتين العلماء . ترجمه : كتب علم باغ و بستان دانشمندانست . كلمه 40 - قال اميرالمؤ منين عليه السلام : العلم حياة و الجهل موت . ترجمه : علم زنده ابد شدن و جهل مرگ دايم يافتن است آب حيات كه در ظلمات است كنايه از علم است كه در نفس پنهان است كسى زنده ابد نشودجز بعلم و حكمت و معرفت الهى . از رسول اكرم - صلى الله عليه و آله وسلم - پرسيدندبا كه مجالست كنيم آن بزرگوار فرمود: جالسوا من يذكركم الله رويته و يزيد فى علمكم منطقه و يرغبكم فى الاخرة عمله . با كسى مجالست كنيد كه ديدار او شما را بياد خدا آورد، و زبانش بر علم و معرفتشما بيفزايد، ((اخلاق )) و اعمالش شما را بعالم آخرت مشتاق و راغب گرداند. خلاصهبا كسى همنشين شويد كه ديدار و گفتار و كردارش شما را بياد خدا آورد و علم و معرفتشما بيفزايد و توجه و شوق و عشق بعالم بقا در شما پديد آرد چون نفس درمثل آئينه ايست با هر كه مقابل شود از اخلاق و آثار او نقش مى گيرد هر كه خواهد نقشالهى و زنگ صبغت الله پيدا كند كه بزرگترين سعادت است بايد بارجال الهى نشيند و با سخنان و نصايح آنان انس گيرد تا به آن سعادت بزرگنائل شود و البته مسلم كل است كه على - عليه السلام - بزرگترينرجال الهى است بر شما باد بمطالعه علوم و كلمات وعمل به ايات و دلالات آن بزرگوار تا نقش او در نفوس قدسى شما پديد آيد صلواتالله عليه و على آله المعصومين كه آن بزرگوار پند و اندرز و تعليمات آسمانيش كهعالمى را پر از نور علم و معرفت نموده همه از قلب مطهر اوست و هر وصف كمالى ذكرفرموده مصداق اعلى و اتم آن وصف را خويش دارا بوده چنانكه خود آن حضرت فرمود: من امر نكردم شما را بچيزى جز آنكه اول خودعمل كردم پس انس و مطالعه و مذاكره گفتار حكمت آثار و كلمات قصارش انسان رابكمال انسانيت و اعلى ربته حكمت و سعادت ابد مى رساند و بى شك از هر كتاب حكمت و هردفتر علم و معرفت حكمتش كامل تر است و از هر سخن كلامش فصيح و بليغ تر و بلندىمطالب و علو قدر سخنش افزون است . و اينك حديثى از آن بزرگوار راجع به اوصافدوستان و شيعيانش ذكر كرده . اينجا خاتمه را پس از ترجمه حديث شريف بنصيحت جامع وحجت بالغ آن بزرگوار ختم مى كنيم . عشرون خصلة فى محب اهل البيت - عليهم السلام - عشر منها فى الدنيا، و عشر فىالآخرة : اما اللتى فى الدنيا فالزهد فى الدنيا و الحرص على العلم و الورع فى الدينو الرغبة فى العبادة و التوبة قبل الممات و النشاط فى قيامالليل و الياس عما فى ايدى الناس و الحفظ لامر الله و نهيه و بغض الدنيا والسخاء. و العشر اللتى فى الآخرة فلا ينشر له ديوان و لا ينصب له ميزان و يعطى كتابهبيمينه و تكتب له برائة من النار و يبيض وجهه و يكسى منحلل الجنة و يشفع فى ماة من اهل بيته و ينظر الله تعالى اليه بالرحمة و يتوج بتيجانالجنة و يدخلها بغير حساب فطوبى لمحبى ولدى و عشيرتى واهل بيتى . ((ترجمه حديث )) بيست خصلت نيكو براى دوستاناهل بيت پيغمبر است ده خصلت در دنيا و ده در آخرت . اما آن ده خصلت نيكوى دنيا: 1 - در دنيا زاهدند. 2 - بتحصيل علم حريصند. 3 - در دين پارسا و پاكدامنند. 4 - بعبادت خدا مشتاقند. 5 - پيش از مرگ موفق بتوبه اند. 6 - بنماز شب و سحر خيزى با وجد و نشاطند. 7 - چسم اميد بخلق ندارند ((تنها بخدا اميدوراند)). 8 - اوامر و نواهى الهى را محافظت مى كنند. 9 - دنيا را دشمن دارند ((و ابدا حب دنيا در دل آنها نيست )). 10 - داراى خلق جود و سخاوتند. اين ده صفت لازمه دوستان و شيعياناهل بيت اطهار است در دنيا. اما ده خصلت آخرت آنها: 1 - ديوان حساب بر آنها باز نشود. 2 - ميزان و حساب بر آنان بر پا نگردد. 3 - كتاب نامه عمل شان را بدست راست دهند. ((تااهل بهشت باشند)). 4 - و بر آنان حكم آزادى از جهنم نويسند. 5 - بمحشر با روى سفيد آيند ((كه بهشتى شناخته شوند)) 6 - از لباس فاخر زيباى بهشتى بر تن پوشند. 7 - صد نفر از اهل بيت خود را شفاعت كنند. 8 - خدا به آنها نظر لطف و رحمت كند ((كه از همه بهتر و بالاتر است )) 9 - در بهشت تاج پادشاهى بر سر آنان نهند. 10 - بى حساب وارد بهشت شوند. پس خوشا براحوال محبان فرزندان و عشيره و اهل بيت من صلوات الله عليهم اجمعين . نصيحت حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام و ختم كتاب قال اميرالمؤ منين عليه الصلوة والسّلام : يا ايهاالناس اقبلوا النصيحة ممن نمصحكم و تلقوها بالطاعه ممن حملها اليكم و اعلمواان الله سبحانه لم يمدح من القلوب الا اوعاها للحكمه و من الناس الا اسرعهم الى الحقاجابه و اعلموا ان الجهاد الاكبر جهادالنفس فاشتغلوا بجهاد انفسكم تسعدوا وارفضوالقيل والقال تسلموا و اكثروا ذكر الله تغنموا و كونوا عبادالله اخوانا تفوزوا لديهبالنعيم المقيم . الا اى مردم نصيحت آنكس كه بشما ((براى خدا)) اندرز و پند ميدهد نيكو بشنويد و اطاعتكنيد و بدانيد كه خدا مدح نگويد ((و دوست ندارد)) مگر دلهائى را كه لايق تر براىآموختن حكمت و معرفتند و زودتر دعوت خدا را اجابت ((و امر او را اطاعت )) مى كنند و بدانيدكه بزرگ ترين جهاد جهاد با نفس اماره است پس آماده شويد و جدا بجهاد با نفس خودبپردازيد تا بسعادت ابد رسيد و قيل و قال را بيك سو نهيد و حرف و گفتگو را بدورريزيد ((و بكار پردازيد)) تا بساحل سلامت رسيد و خدا را بسيار ياد كنيد تا به ذكرخدا غنيمت بزرگ و لذات ابد يابيد و اى بندگان خدا با هم برادر ايمانى باشيد((يكدل و يكرنگ با صفا با هم زندگى كنيد)) تا نزد خدا در بهشت نعيم جاودانىبسعادت و فيروزى رسيد. رزقناالله سبحانه تعالى بحق رحمته الواسعة . ((محيى الدين مهدى الهى قمشه اى )).
|