|
|
|
|
|
|
1-داستان حضرت آدم و نوح هر كدام در دوازده سوره ، داستان حضرت ابراهيم در هيجدهسوره ، داستان حضرت صالح در يازده سوره ، داستان حضرت داوود در پنج سوره ،داستان حضرت هود و سليمان هر كدام در چهار سوره و داستان حضرت عيسى و زكريا هركدام در سه سوره ذكر شده است . تفسير حدائق . 2-تفسير نمونه . 3-ق ، 9. 4-انفال ، 11. 5-بقره ، 129. 6-انفال ، 24. 7-فرقان ، 49. 8-(هذا كتاب انزلناه مبارك ...). انعام 92. (انزلنا من السماء ماء مباركا). ق 9. 9-(انهم يقولون انّما يعلّمه بشر لسان الذى يلحدون اليه اعجمى وهذا لسان عربىمبين )نحل ، 103. 10-تفسير كنزالدقائق . 11-هود، 120. 12-كهف ، 13. 13-اعراف ، 7. 14-اعراف ، 176. 15-يوسف ، 111. 16-مؤ منون ، 4. 17-زمر، 23. 18-غافر، 64. 19-نساء، 125. 20-نور، 38. 21-هود، 7. 22-يونس ، 92. 23-نور، 23. 24-تفسير مجمع البيان . 25-بحار، ج 14، ص 441. 26-تفسير الميزان ، ج 11، ص 299. 27-انفال ، 43. 28-فتح ، 27. 29-طه ، 39. 30-صافات ، 10. 31-تفسير نمونه به نقل از بحار، ج 74، ص 78. 32-مائده 32. 33-اعراف 21. 34-حكمت 390 نهج البلاغه . 35-تفسير نورالثقلين . 36-در قرآن چهار نوع گريه و اشك داريم ؛ 1 اشك شوق : گروهى از مسيحيان با شنيدن آيات قرآن اشك مى ريختند. (ترى اعينهمتفيض من الدمْع ممّا عرفوا من الحقّ) مائده ، 83. 2 اشك حزن و حسرت : مسلمانان عاشق همينكه ازرسول اكرم صلى الله عليه و آله مى شنيدند كه امكانات براى جبهه رفتن نيست گريهمى كردند.(تفيض من الدمع حزناً الا يجدوا ما ينفقون ) توبه ، 92. 3 اشك خوف : همين كه آيات الهى براى اوليا تلاوت مى شد گريه كنان به سجده مىافتادند، (خرّوا سُجدا وبُكيّاً) مريم ، 58، (ويخِرّون للاءذقان يبكون ويزيدهم خشوعا)اسراء، 109. 4 اشك قلابى و ساختگى : همين آيه كه برادران يوسف گريه كنان نزد يعقوب آمدند كهگرگ يوسف را دريد. (يبكون ) 37-در داستان يوسف همه گروه ها تصميم بر كتمان گرفتند، ولى خداوند مشت همهرا باز كرد. همانگونه كه برادران به چاه انداختن يوسف را و زليخا عاشق شدن خود راكتمان كردند. 38-بحار، ج 10، ص 227. 39-تفسير كشف الاسرار. 40-يوسف معصوم و پاكدامن بود به دليل گفتار همه كسانى كه به نحوى بايوسف رابطه داشته اند. كه ما نمونه هايى از آن را بيان مى كنيم : 1 خداوند مى فرمايد: (لنصرف عنه السوء و الفحشاء انّه من عبادنا المخلصين ) 2 يوسف مى گفت : (رب السجن احبّ الىّ مما يدعوننى اليه ) پرودگارا زندان براى من ازگناهى كه مرا به آن دعوت مى كنند بهتر است . در جاى ديگر گفت : (انّى لم اخنه بالغيب ) من به صاحبخانه ام در غياب او خيانت نكردم . 3 زليخا گفت : (لقد راودته عن نفسه فاستعصم ) من با يوسف مراوده كردم و او معصومبود. 4 عزيز مصر گفت : (يوسف اعرض عن هذا و استغفرى لذنبك ) اى يوسف تو اين ماجرارامسكوت بگذار و به زليخا گفت از گناهت استغفار كن . 5 شاهدى كه گواهى داد و گفت اگر پيراهن از عقب پاره شده معلوم مى شود كه يوسفپاكدامن است (ان كان قميصه ...) 6 زنان مصر كه گفتند: (ما علمنا عليه من سوء) ما هيچ گناه و بدى درباره او سراغنداريم . 7 ابليس كه وعده فريب همه را داده ، مخلَصين را استثنا كرده : (الاّ عبادك منهم المخلصين ) واين آيه يوسف را مخلَص ناميده است . (انّه من عبادنا المخلصين ) 41-نساء، 76. 42-تفسير نمونه . 43-تفسيرالميزان . 44-تفسير نورالثقلين ميزان الحكمه (سجن ). 45-يونس ، 34. 46-يونس ، 35. 47-انعام ، 164. 48-نمل ، 59. 49-تفسير الميزان . 50-تفسير نورالثقلين . 51-تفسير كبير و الميزان . 52-تفسير اطيب البيان و كبير، ذيل آيه 28 سوره مؤ من . 53-تفسير الميزان . 54-((ممّا تحصنون )) يعنى در حصن و حرز ذخيره كردن . 55-تفسير اطيب البيان . 56-تفسير اطيب البيان . 57-(من يتق ا يجعل له مخرجا. ويرزقه من حيث لايحتسب ) هر كس از خداپروا كند، براى او راه خروج قرار مى دهد . و از جايى كه حسابش را نمى كند، به اوروزى مى رساند. طلاق 3و2. 58-تفسير مجمع البيان و الميزان . 59-تفسير نمونه . 60-غررالحكم . 61-امام سجاد عليه السلام در مناجات شاكّين براى نفس 15 خطر بيان فرموده كهتوجه به آن مفيد است . 62-در اين آيه ، چهار نوع تاءكيد بكار رفته است . (انّ لام تاءكيد صيغه مبالغه جمله اسميه ) 63-تفسير مجمع البيان . 64-طه ، 13.3. طه ، 41. 65-حضرت على در نهج البلاغه خطاب به استاندار خود مى فرمايد: بعد ازشناسايى و گزينش كارمندان آنرا حقوق مكفى بده .(و اسبغ عليهم الارزاق ) 66-نجم ، 32. (فلا تزكّوا انفسكم ). 67-هود، 113. (لا تركنوا الى الذين ظلموا... ). 68-تفسير نورالثقلين . 69-وسايل الشيعه ، ج 12، ص 139. 70-وسايل الشيعه ، ج 12، ص 146. 71-تفسير نورالثقلين . 72-تفسير مجمع البيان . 73-سجده ، 18. 74-واقعه ، 1011. 75-انفال ، 72. 76-بقره ، 247. 77-مريم ، 28. 78-نساء، 95. 79-خداوند در آيه شريفه يوسف را از جمله مصاديق ((محسنين )) ياد مى كند. در قرآنبيش از ده لطف خاص خداوند نسبت به محسنين ياد شده است . 80-تفسير نورالثقلين . 81-زمر، 34. 82-فرقان ، 15. 83-زمر، 74. 84-زمر، 10. 85-واقعه ، 19. 86-بقره ، 112. 87-يوسف وقتى از چاه بيرون آمد، نوجوان بود (يا بشرى هذا غلام ) چند سالى درخانه عزيز خدمتكار بود و سالها نيز در زندان به سر برد و از زمان آزادى او از زنداننيز هفت سال (دوره وفور نعمت و پر آبى ) گذشته بود وحال كه ساليان قحطى بود، برادران به مصر آمده بودند. 88-تفسير كبير. 89-در قرآن مى خوانيم بدى ها را با خوبى دفع كنيد؛ (ادفع بالتى هى احسن).فصلت ، 34. 90-در رواياتى نيز به موعظه در آستانه ى سفر اشاره دارد. 91-در روايات مى خوانيم : تجار تمام ثروت خود را در يك راه سرمايه گزارىنكنند تا اگر راهى بسته شد راه هاى ديگر باز باشد. 92-نساء، 81. 93-آل عمران ، 173. 94-هر سخن جايى و هر نكته مقامى دارد. 95-مفردات . 96-تفسير نورالثقلين . البته اين عمل را در اصطلاح توريه مى نامند كه گويندههدفى دارد ولى شنونده هدف ديگرى را مى فهمد. به هرحال اگر مراد از مؤ ذن در آيه يوسف باشد اين توريه صحيح است . وا العالم 97-تفسير نورالثقلين . 98-نظير فيلم ها و نمايش ها و صحنه هاى تئاتر كه افراد در ظاهر و درشكل مجرم و گناهكار احضار و مخاطب مى شوند و يا حتى شكنجه مى گردند ولى آنهابخاطر توجيه قبلى و رضايت شخصى و مصلحت مهمترى آنرا پذيرا شده اند. 99-تفسير الميزان ، ج 11، ص 244. 100-در تفسير اطيب البيان آمده است كه ((صواع )) ظرفى است كه گنجايش يكصاع (حدود3 كيلوگرم ) گندم را دارد. 101-مفردات . 102-بگفته مجمع البيان ، بردگى به مدتيكسال بوده است . 103-تفسير نمونه . 104-امّا سخن صاحب الميزان مناسبتر است چون پيدا شدن پيمانه در بار بنيامينبراى عموم مردم سبب علم به دزدى مى شود و ماندن برادر بزرگتر در مصر نيز براىپيگيرى كار يا جلب عواطف و رحم بود و كيفرى هم كه ذكر شده مجازات سارق در منطقهآنان بوده است بنابراين در هيچ يك از سه مسئله جلوه نفسانى نبود تا گفته شود(بل سولت لكم انفسكم ). 105-شيطان نيز اين دسيسه را بكار مى برد؛ (زيّن لهم الشيطان اعمالهم ) انعام ،43. و همانگونه كه زرق و برق دنيا نيز اين زيبانمايى را دارد (حتى اذا اخذت الارضزخرفها وازّينت ) يونس ، 24. 106-تفسير نورالثقلين . 107-يعقوب سوزى دارد كه افراد عادى آنرا درك نمى كنند. (به روضه و مصيبتخرده نگيريم ) 108-دست حاجت چون برى ، نزد خداوندى بر
|
كه كريم است و رحيم است و غفور است و ودود.
|
نعمتش نامتناهى كرمش بى پايان
|
هيچ خواننده از اين در نرود بى مقصود.
| 109-بر اساس روايات ياءس از رحمت خداوند از گناهان كبيره است . (من لايحضرهالفقيه ، باب معرفة الكبائر). 110-تفسير نمونه . 111-بحار، ج 12، ص 283. 112-چراغى را كه ايزد بر فروزد هر آنكس پف كند ريشش بسوزد 113-تفسير قرطبى . 114-نهج البلاغه كلمات قصار 11. 115-بحار، ج 12، ص 280. 116-فخر رازى ، ج 18، ص 206 بهنقل از تفسيرنمونه . 117-و2. تفسير نمونه . 118-منافقان در فاصله ى يكى دو سال آية ا مدنى ، صدوقى و دستغيب را درنماز جمعه يا مسير رفتن به نماز جمعه ، با نارنجك قطعه قطعه نمودند. 119-در تفاسير (مجمع البيان اطيب البيان ) مى خوانيم كه حضرت يعقوب درانتظار شب جمعه يا سحر بود تا براى فرزندانش دعا كند. 120-روايات زيادى در اين مضمون وارد شده است . 121-تفسير نمونه و مجمع البيان . 122-گروهى از مردم از سنگ هاى كوه خانه سازى كردند تا در امان باشند ولى قهرخداوند امنيت آنان را به هم زد؛ (و كانوا ينحتون منالجبال بيوتاً امنين فاخذتهم الصيحة مصبحين ) (حجر، 83) 123-امام هادى عليه السلام فرمودند: سجده يعقوب و فرزندان ، سجده شكر بود.(احسن القصص ) 124-همانگونه كه همسر فرعون در كاخ به فكر قيامت بود و مى گفت : (رب ابنلى عندك بيت الجنة ) پروردگارا در بهشت براى من جايى نزد خود قرار بده . 125-تفسير الميزان . 126-يوسف كه خداوند از اول او را حفظ كرد، به او علم داد، به او حكومت داد، خطر رااز او دور كرد، باز نگران عاقبت خود است . واى بهحال كسانى كه قدرت و كرسى و مال و علم خود را با حيله بدست آورده اند، آنان چهعاقبتى خواهند داشت !. 127-شورى ، 23. 128-سباء، 47. 129-تفسير الميزان . 130-سفرنامه حج آية ا صافى . 131-تفسير نمونه . 132-سفينة البحار، ج 1، ص 697. 133-كافى ، ج 2، ص 292.4. تفسير نمونه .5. انسان ، 9. 134-كهف ، 110.7. يونس ، 72.8. نور، 32. 135-انعام ، 91. 136-احزاب ، 39. 137-بقره ، 165.2. نور، 37.3. نساء، 139. 138-توبه ، 102.5. مؤ منون ، 53.6. ماعون ، 67. 139-نساء، 77.8. تكاثر، 1.9. جمعه ، 11. 140-هود، 36. 141-نوح ، 27. 142-هود، 27. 143-اسراء، 101. 144-روم ، 47. 145-هود، 58. 146-نباء، 37. 147-معارج ، 4. 148-شورى ، 52. 149-انفال ، 24. 150-كلمه ى ((اَتى )) فعل ماضى مى باشد، گويا عذاب آمده است . 151-در آيه 109 سوره ى بقره و 24 سوره ى توبه ، خداوند وعده داده بود كه(حتى ياءتى ا بامره ) اكنون مى فرمايد: (اتى امرا ) 152-انعام ، 124. 153-در آيات ديگر ازجمله 20 مرسلات ، قرآن از نطفه ، به ((ماء مهين )) ((آبىپَست )) تعبير مى كند. چگونه ((ماء مهين )) ،((خصيم مبين )) مى شود؟ 154-ليل ، 12. 155-لقمان ، 19. 156-جلد هفتمِ كتاب ((اولين دانشگاه وآخرين پيامبر)) در بيان خواص انگور وخرما مىباشد. 157-نهج البلاغه ، خطبه 91. 158-نورالثقلين ، ج 3، ص 44. 159-تفسير نورالثقلين ، ج 3، ص 47. 160-نساء، 31. 161-نازعات ، 40. 162-تفسير الميزان . 163-تفسير نورالثقلين ، ج 3، ص 61. 164-اسرا، 40. 165-بحار، ج 104، ص 94. 166-وسائل ، ج 15، ص 103. 167-انفال ، 22. 168-اين افراد در آيات ديگر نيز چنين معرفى شده اند: (يحسبون انهم يحسنونصنعاً)، كهف ، 104 و (لئن رجعت الى ربى انّ لى عنده للحسنى )، فصلت ، 50. 169-ص ، 33. 170-قصص ، 7. 171-انعام ، 121. 172-همانگونه كه بهترين نوع گوشت ، گوشت تازه است نه منجمد. (لحماً طرياً)نحل ، 14. 173-مؤ منون ، 51. 174-حج ، 28. 175-بقره ، 172. 176-انعام ، 141. 177-در آيه پنجم سوره حج نيز راجع به دوران كهولت ، مشابه اين آيه تكرارشده است
178-قرآن در آيه 32 سوره زخرف مى فرمايد: (و رفعنا بعضهم فوق بعضدرجات ليتّخذ بعضهم بعضاً سخريّاً) يعنى ما بعضى انسان ها را بر بعضى ديگربرترى داديم تا بدين وسيله ، استخدام پيش آيد. (كلمه ((سُخريا)) به معناى تسخير واستخدام و ((سِخريا)) به معناى استهزا است ) 179-(انما هم اخوانكم فاكسوهم مما تكسون و اطعموهم مما تطعمون ) تفسيركنزالدقائق . 180-زخرف ، 32. 181-حذف مقدمات ، نظير سخن گفتن حضرت عيسى در گهواره و سرعت بخشيدن بهمقدمات ، مانند آوردن تخت بلقيس نزد حضرت سليمان در يك لحظه . 182-در جنگ هاى پيشرفته امروزى ، برخى هواپيماها در فاصله اى پرواز مى كنندكه از تيررس پدافندها خارج اند. ولى پرندگان هركجا روند در قبضه قدرت الهى مىباشند. 183-روزى در هواپيما نشسته بودم . سرمهماندار اعلام كرد تا چند دقيقه ديگر درفرودگاه خواهيم نشست . به او گفتم چرا ان شاءا نگفتى ؟ او گفت : كامپيوتر هواپيمابراى ما زمان ، مسافت و فاصله و همه چيز را روشن كرده است و نيازى به ان شاءانيست . به او گفتم مگر هواپيماهايى كه در شرق و غرب عالم سقوط مى كنند كامپيوترندارند، آرى اراده خدا منتظر كامپيوتر شما نيست . او كمى فكر كرد و برگشت و اعلام كردكه تا چند لحظه ى ديگر ان شاءا در زمين خواهيم نشست . من از نيز با هديه اى از اوتشكر كردم . 184-نمل ، 14. 185-و3. بقره ، 146. 186-بقره ، 89. 187-تفسير كنزالدقائق . 188-بحار، ج 8، ص 245. 189-تفسير مجمع البيان . 190-توبه ، 105.2. سباء، 31.3. صافات ، 29. 191-سجده ، 12.5. مؤ منون ، 100.6. سجده ، 14. 192-مرسلات ، 36. 193-(انى كفرت بما اشركتمون من قبل ) ابراهيم ، 20. 194-(و يوم القيامة يكفرون بشرككم ) فاطر، 14. 195-(قال سبحانك ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق ) مائده ، 116. 196-قصص ، 22. 197-نساء، 100. 198-بقره ، 273. 199-آل عمران ، 195. 200-نحل ، 125.2. آل عمران ، 146.3. نساء، 76. 201-آل عمران ، 169.5. اعراف ، 30.6و7. اعراف ، 45. 202-انفال ، 36. 203-و2و3. تفسير كنزالدقائق . 204-تفسير نورالثقلين . 205-تفسير فرقان . 206-حشر، 7. 208-تفسير كبير. 209-مفردات راغب . 210-تفسير صافى و دّر المنثور. 211-در آيه ى 89 سوره مائده مى خوانيم : خداوند شما را به خاطر سوگندهاى لغومؤ اخذه نمى كند، (لايؤ اخذكم ا باللغو فى ايمانكم ) 212-تفسير فرقان . 213-اين جمله را دو گونه مى توان تفسير كرد: الف شما بخاطر قدرت و كثرت گروهى ، پيمانى را كه با گروه كوچك تر بسته ايدنشكنيد. ب شما بخاطر آنكه ابرقدرت شده ايد، پيمان خود را با گروه هاى كوچك نشكنيد. 214-تفسير فرقان . 215-اسرا، 45. 216-تفسير كنزالدقائق . 217-(القى الشيطان فى امنيّته ) يعنى شيطان در اهداف و آرزوهاى پيامبر چيزى راالقاء مى كند، ولى خداوند توطئه اش را خنثى مى نمايد. حج ، 52. 218-(اذا مسهم طائف من الشيطان تذكروا) اعراف ، 201. 219-(يوسوس فى صدور الناس ) ناس ، 5. 220-(فهو له قرين ) زخرف ، 36. 221-درباره نزول قرآن هم جمله ((انزلنا)) بكار رفته است ، نظير آيه (انّا انزلناهفى ليلة القدر) و هم جمله ((نزّله )) و اين بخاطر آن است كه قرآن دونزول دارد؛ يك بار دفعةً بر قلب پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در شب قدرنازل شده است و يكبار به تدريج در مدت بيست و سهسال . 222-تفسير الميزان . 223-الحاقه ، 46. 224-مرتد دو گونه است ؛ 1 مرتد فطرى و آن كسى است كه از پدر و مادر مسلمانتولد يافته و بعد از قبول اسلام به كفر برگشته است ، كيفر او (بخاطر ضربه اىكه از طريق ارتدادش به جامعه اسلامى و تزلزل عقايد مردم وارد مى شود)قتل و اموالش مصادره و توبه اش پذيرفته نيست . 2 مرتد ملّى كه به كسى گويند كه پدر و مادرش به هنگام انعقاد نطفه اش مسلمان نبودهاست ولى او مسلمان شده و بعد كافر گشته . توبه اينگونه مرتد پذيرفته مى شود. اما اگر دليلى ديگر بر استثنا نباشد از همين آيه مى توان استفاده كرد كه هر دو مرتداگر بعد از انحراف اهل هجرت و جهاد و صبر باشد مورد عفو قرار مى گيرد. تفسير اطيبالبيان 225-انعام ، 123. 226-اعراف ، 38. 227-سبا، 31. 228-تفسير نمونه . 229-حشر، 7. 230-هرگونه قانون گذارى كه بر خلاف وحى الهى باشد بدعت است . 231-(كتب ربكم على نفسه الرحمة انه منعمل منكم سوء بجهالة ثم تاب من بعده واصلح ...) انعام ، 54 (انما التوبة على ا للذين يعملون السوء بجهالة ثم يتوبون من قريب ...) نساء،17. 232-تفسير صافى . 233-تفسير مراغى . 234-تفسير طبرى . 235-تفسير فرقان . 236-تفسير نمونه . 237-تفسير مجمع البيان . 238-(رب هب لى حكما والحقنى بالصالحين ) شعراء، 83.
|
|
|
|
|
|
|
|