بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب میزان الحکمة ج 2, آیت الله محمد محمدى رى شهرى ( )
 
 

بخش های کتاب

     fehrest - ميزان الحكمة ج 2
     miz2_002 - ميزان الحكمة ج 2
     miz2_003 - ميزان الحكمة ج 2
     miz2_004 - ميزان الحكمة ج 2
     miz2_005 - ميزان الحكمة ج 2
     miz2_007 - ميزان الحكمة ج 2
     miz2_008 - ميزان الحكمة ج 2
     miz2_009 - ميزان الحكمة ج 2
     miz2_010 - ميزان الحكمة ج 2
     miz2_011 - ميزان الحكمة ج 2
 

 

 
 

زرد اسـت و يك لنگه دارد و چه كم اند كسانى كه از اين در وارد شوند .. .
واما دروازه اعظم .
از اين دروازه بندگان صالح وارد بهشت مى شوند.
ـ امام على (ع ) : بهشت هشت دروازه دارد: دروازه اى كه پيامبران و صديقان از آن وارد مى شوند, دروازه اى كه شهيدان و صالحان از آن داخل مى شوند و پنج دروازه ديگر كه شيعيان و دوستداران مـا از آن وارد مى شوند .. .
و يك دروازه ديگر كه ديگر مسلمانانى كه به يگانگى خدا گواهى دهند و در دلشان ذره اى دشمنى نسبت به ما خاندان نباشد از آن به بهشت در مى آيند.
ـ پيامبر خدا (ص ) : بهشت را هشت دروازه است .. .
هر كه خواهد از هشت دروازه وارد شود بايد به چهار خصلت چنگ زند: صدقه دادن , بخشندگى , خوشخويى و نيازردن بندگان خدا.
ـ همانا دروازه هاى بهشت در سايه شمشيرهاست .

درجات بهشت .

قرآن .

((و آنان كه با ايمان نزد او آيند و كارهاى شايسته كنند,درجاتى بلند دارند)).
((بـنگر كه چگونه بعضيشان را بر بعضى ديگر برترى نهاده ايم و در آخرت درجات و برتريها, برتر و بالاتر است )).
ـ امام صادق (ع ) : نگوييد يك بهشت است .

ـ پيامبر خدا (ص ) : در بهشت درجه روى درجه است چنان كه ميان آسمان و زمين ! بنده نگاهش را بـه بالا مى دوزدو نورى خيره كننده بر او مى درخشد چندان كه نزديك است ديدگانش را كور كند, او شادمان مى شود و مى پرسد:اين چيست ؟
گفته مى شود: اين نور برادر مؤمن توست .

مى كرديم و اينك اينچنين بر من برترى داده شده است ؟
گفته مى شود: او از تو در عمل برتر بود سـپـس , موجبات خشنودى دل او (بنده مخاطب ) چندان فراهم مى آيد تا آن كه سرانجام خشنود مى شود.
ـ امـام عـلى (ع ) در وصف بهشت مى فرمايد: بهشت داراى درجاتى است كه يكى بر ديگرى برترى دارد و داراى منازلى است كه با هم تفاوت دارند.
ـ امـام سـجـاد (ع ) : بر تو باد به قرآن , زيرا خداوند بهشت را آفريد .. .
و درجات آن را به اندازه آيات قرآن قرار داد.پس هر كه قرآن بخواند, قرآن به او گويد: بخوان و بالا رو.
مرتبه تر از او نخواهد بود مگر پيامبران و صديقان .

ـ پـيـامـبـر خدا (ص ) : خداوند گروهى را وارد بهشت مى كند و به آنها چندان عطا مى فرمايد كه آرزوهايشان برآورده مى شود.
پـروردگـارا! ايـنـان برادران ما هستند و در دنيا با هم بوديم , پس , به چه سبب آنها را بر ما برترى دادى ؟
جـواب مـى آيـدكـه : هيهات ! زمانى كه شما سير بوديد آنان گرسنه بودند, زمانى كه شما سـيراب بوديد آنان تشنه بودند, زمانى كه شمامى خوابيديد آنها (به عبادت ) بيدار بودند و آن گاه كه شما زندگى خوش و آسوده اى داشتيد آنان در سختى وناراحتى به سر مى برند.
ـ امـام عـلـى (ع ) : مـنـازل شـيـعـه ما به ديده بهشتيان چنان به نظر مى رسد كه هر يك از شما ستارگان را در كرانه آسمان به زحمت مى بيند.

درجات ويژه در بهشت .

ـ پـيـامبر خدا (ص ) : خداى تعالى در بهشت ستونى از ياقوت سرخ آفريده است كه روى آن هفتاد هزار قصر است و هر قصرى هفتاد هزار اتاق دارد.
اين قصرها را براى كسانى آفريده است كه به خاطر او يكديگر را دوست بدارند و ديد و بازديد كنند.
ـ در بهشت قصرى است كه وارد آن نشود مگر كسى كه ماه رجب را بسيار روزه بدارد.
ـ در بـهشت درجه و مقامى است كه به آن دست نيابد مگر پيشواى دادگر يا خويشاوندى كه زياد صله رحم به جاآورد و يا عيالوار صبور.
ـ امـام باقر (ع ) : خداى عزوجل بهشتى دارد كه جز سه كس وارد آن نشود: مردى كه درباره خود بـه حـق داورى كـند,مردى كه به خاطر خدا به ديدن برادر مؤمن خود رود و مردى كه براى خدا برادر مؤمن خود را بر خويشتن ترجيح دهد.
ـ پـيـامـبـر خدا (ص ) : در بهشت اتاقهايى است كه بيرون آن از داخل ديده مى شود و درون آن از بيرون .

آن كس از امت من سكنا خواهد گزيد كه سخن نيكو بگويد, اطعام كند, به همگان سلام گويد, بر روزه مداومت كند وشب هنگام كه مردم در خوابند نماز بگزارد.
ـ در بهشت منزلهايى است كه بندگان با اعمال خود بدانها نمى رسند.
زير آنها ستونى [ در آسمان معلقند ].
.

عاليترين نعمت بهشت .

قرآن .

((خـدا بـه مـردان مؤمن و زنان مؤمن بهشتهايى را وعده داده است كه جويها در آن جارى است و بهشتيان همواره در آنجايند و نيز خانه هايى نيكو در بهشت جاويد.
پيروزى بزرگ , خشنودى خداوند است )).
ـ امـام على (ع ) : عاليترين و لذتبخش ترين نعمت بهشت همانا دوست داشتن خدا ودوست داشتن به خاطر خدا و حمد و ستايش خداست .

كه حمد و ستايش از آن خداست كه پروردگار جهانيان است )).
شور محبت در دلهايشان برخيزد و فرياد برآورند: حمد و ستايش خداى را كه پروردگار جهانيان است .

ـ امام سجاد (ع ) : آن گاه كه بهشتيان وارد بهشت شوند و دوست خدا به باغها و خانه هايش درآيد .. .
خداى جبار برآنان مشرف شود و بگويد: آيا به شما بگويم بهتر از آنچه اينك داريد چيست ؟
عرض كـنـند: پروردگارا! چه چيزبهتر از اين وضعى است كه ما داريم ؟
.. .
پس خداوند تبارك و تعالى به آنـهـا فـرمايد : خشنودى من از شما و محبت من به شما بهتر و بالاتر از اين وضع است كه داريد ...
سـپـس امـام (ع ) ايـن آيـه را تلاوت كرد: ((.. .
و خشنودى خدا برتراست , اين همان پيروزى بزرگ است )).
ـ امـام صـادق (ع ) : خـداوند را در هر روز جمعه بر بندگان مؤمن خود كرامت و بخششى است ...
هرگاه گرد هم آيندپروردگار تبارك و تعالى برايشان جلوه كند و چون به او بنگرند به سجده در افتند.
ـ در حديث معراج آمده است : اى احمد! همانا در بهشت كاخى است .. .
ويژه خاصگان : روزى هفتاد بـار بـه آنهامى نگرم و با ايشان سخن مى گويم .. .
آن گاه كه بهشتيان از خوراك و نوشيدنى لذت مى برند آنان از ياد و سخن و گفته من متلذذ مى گردند.
گويى و شكمهايشان را از زياده خورى باز داشته اند.
ـ امـام صـادق (ع ) ـ در تـوصـيف مؤمنان در بهشت ـ : خداى تبارك و تعالى فرمايد: اى بندگان راستين من ! در دنيا ازنعمت عبادت من برخوردار شويد, زيرا در آخرت به آن متنعم مى شويد.
ـ در تـفـسـيـر آيـه ((پروردگار ما! در دنيا و آخرت به ما نيكويى عطا فرما)) ـ : نيكويى در آخرت همان خشنودى خدا و بهشت است و در دنيا وسعت روزى ومعاش و خوشخويى .

پايين ترين منازل بهشت .

ـ پـيـامـبـر خدا (ص ) : دون پايه ترين فردبهشت مردى است كه هزار سال به قلمرو پادشاهى خود مـى نـگرد و دورترين نقطه آن را مى بيند و همسران وخدمتگزاران و اورنگهاى خويش را مشاهده مى كند.
ـ امـام صـادق (ع ) : كمترين فرد بهشت چنان است كه اگر جن و انس ميهمان او شوند همه را از خوراك و آشاميدنى پذيرائى كند و از آنچه دارد چيزى كم نشود!.
ـ پـيـامبر خدا (ص ) : موسى (ع ) از پروردگارش پرسيد: پروردگارا! كمترين فرد بهشت كيست ؟
فرمود: مردى كه بعداز همه بهشتيان وارد بهشت شود.

هزينه ساخت بهشت .

ـ پيامبر خدا (ص ) : آن شب كه به آسمان برده شدم به بهشت درآمدم .

كار دست مى كشند.
هـزينه شما چيست ؟
گفتند: اين سخن مؤمن در دنيا : سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الااللّه و اللّه اكبر (پاك و منزه است خدا و ستايش از آن خداست و خدايى جز اللّه نيست و خدا بزرگتر است ).
ـ هـركـس بـگـويـد سبحان اللّه (پاك و منزه است خدا) خداوند به سبب آن يك درخت در بهشت بـرايش بنشاند, وهر كس بگويد الحمد للّه (ستايش از آن خداست ) خداوند به سبب آن يك درخت در بـهـشت برايش بنشاند, و هركس بگويد لا اله الا اللّه (خدايى جز اللّه نيست ) خداوند به سبب آن يك درخت در بهشت برايش بنشاند, و هر كس بگويد اللّه اكبر (خدا بزرگتر است ) خداوند به سبب آن يك درخت در بهشت برايش بنشاند.

اى پيامبر خدا! درختهاى زيادى در بهشت داريم ؟
! فرمود: درست است , اما مبادا آتشى بفرستيد و

همه آنها رابسوزانيد, زيرا خداى عزوجل مى فرمايد: ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد .. .
كارهاى خود را از بين نبريد)) .
صفت بهشت .

قرآن .

((صـفـت بـهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده , آب اززير درختانش روان است و ميوه ها و سايه هايش هميشگى است .

((وصـف بـهـشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده اين است كه در آن نهرهايى است از آبهايى تـغـيـيـر نـاپـذيـر و نـهـرهايى از شيرى كه طعمش دگرگون نمى شود و نهرهايى از شراب كه آشامندگان از آن لذت مى برند و نهرهايى از عسل مصفا.
ـ امـام عـلـى (ع ) : بـهشتى كه خداى تعالى به مؤمنان وعده داده است چشم بينندگان را خيره مى كند.
است يكى برتر از ديگرى و منازلى است يكى بالاتر از ديگرى .

اقامت كننده در آن كوچ نمى كند و جاويدان در آن پير نمى شود و ساكن آن آسيبى نمى بيند, اهل آن از مـرگ درامانند و هراسى به دل راه نمى دهند, زندگى به كام آنهاست , نعمت برايشان پايدار اسـت در جـويـهـايـى از آبـهايى تغييرناپذير و نهرهايى از شير كه طعمش دگرگون نمى شود و نهرهايى از شراب كه آشامندگان از آن لذت مى برند.
ـ لـذتـهـا و خوشيهاى بهشت دل را نمى زند, انجمن آن از هم نمى پاشد, ساكنانش در پناه خداى رحمانند و در برابرآنها غلامانى با طبقهاى زرين پر از ميوه و سبزيهاى خوشبو ايستاده اند.
ـ بـه احـنـف بـن قـيس فرمود: اى احنف ! نكند نگاه تو به دنيا تو را غافل كرده است از خانه اى كه خـداوند سبحان آن را از مرواريد سپيد آفريد و نهرها در آن جارى كرد و آن را از دختركان نورسته سيه چشم بياكند و سپس اوليا وفرمانبرداران خود را در آن جاى داد.
وارد شده اند.
ـ اگـر ديـده دلـت را بـه سـوى آنـچه از بهشت براى تو وصف مى شود بيفكنى هر آينه نفس تو از خـواهـشـهـا و خـوشيها و زيب وزيورهاى مناظردنيادورى كندوباانديشيدن در جنبش شاخه هاى درخـتـانـى كـه بـر كـنار جويهاى بهشت ريشه هاى آنها در تپه هاى مشك پنهان است .. .
حيران و سـرگـشـتـه شـود .. .
اى شـنـونـده ! اگـر دل خود را براى رسيدن به اين منظره هاى دل انگيز مـشـغول دارى جانت از شوق آن برآيد و براى رسيدن هر چه زودتر به آنها از همين مجلس من به همسايگى خفتگان درگورها روى .

ـ امام باقر (ع ) : زمين بهشت , مرمرهايش نقره است و خاكش ورس و زعفران و خاكروبه اش مشك و سنگ ريزه هايش در و ياقوت .

ـ امام صادق (ع ) : كمترين نعمت بهشتيان چنان است كه بويش از فاصله هزار سال به مسافت دنيا به مشام مى رسد.
ـ پيامبر خدا (ص ) : هر آينه جايگاه يك تازيانه در بهشت بهتر است از دنيا و هر آنچه در دنياست .

ـ امام صادق (ع ) : در بهشت درختى است كه بادهاى بهشت به فرمان خدا وزيدن مى گيرند و آن درخـت آهـنـگهايى مى زند كه خلايق به زيبايى آنها نشنيده اند آن گاه فرمود: اين پاداش كسانى است كه در دنيا از ترس خدا گوش سپردن به ساز و آواز را ترك كرده باشند.

نخستين كسى كه وارد بهشت مى شود.

ـ امام على (ع ) : رسول خدا (ص ) به من فرمود: تو نخستين كسى هستى كه وارد بهشت مى شود.
مى شوم ؟
! فرمود: آرى , (زيرا) تو پرچمدار من در آخرتى , همچنان كه در دنيا پرچمدار من هستى و پرچمدارپيشرو است .

ـ امام باقر (ع ) : نخستين بهشتيانى كه وارد بهشت مى شوند نيكوكارانند.
ـ پيامبر خدا (ص ) : نخستين خلق خدا كه وارد بهشت مى شوند تهيدستانند.
ـ نـخـستين كسى كه داخل بهشت مى شود شهيد است و بنده اى كه نيكو عبادت پروردگارش را كرده باشد.
ـ سـه گـروه پـيش از همه وارد بهشت مى شوند: شهيد در راه خدا, برده اى كه بردگيش او را از طاعت خداوندگارش باز نداشته است و تهيدست عيالوار پاكدامن .

ـ امـام عـلـى (ع ) : مـردمانى به سوى بهشتهاى جاويدان پيشى گرفته اند كه از ديگران نه بيشتر روزه مـى گـرفـتند, نه بيشتر نماز مى خواندند و نه بيشتر حج و عمره مى كردند بلكه چون پند و اندرزهاى خدا را دريافتند و پذيرفتند.
ـ پيامبر خدا (ص ) به على (ع ) فرمود: نخستين چهار نفرى كه وارد بهشت مى شوند من هستم و تو و حسن و حسين .

ـ نخستين گروه بهشت تهيدستان مهاجرى هستند كه سپر بلايا و سختيها مى باشند.

بهشتيان .

ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) : آيا اهل بهشت را به شما نشناسانم ؟
! هر ناتوان مستضعفى كه اگر به خدا سوگند خورد خداوند سوگندش را تصديق كند.
به شما معرفى نكنم ؟
هر گردنفراز مالدار خسيس .

ـ همانا بهشتيان ژوليدگان گرد گرفته هستند, همانان كه چون از اميران بار خواهند به آنان بار داده نـشود و چون به خواستگارى روند كسى به آنان همسر ندهد و هر گاه سخن بگويند كسى به سخنانشان گوش ندهد نيازهايشان درسينه هايشان انباشته است .

ـ امام على (ع ) : همانا اهل بهشت هر مؤمن آرام و با وقار و نرمخويى است .

ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) : آيـا شـمـا را از بهشتيان خبر ندهم ؟
(اهل بهشت همان ) ناتوانان شكست خورده اند.
ـ حاملان قرآن رؤساى (قبيله ) اهل بهشتند و مجاهدان در راه خداى تعالى سرداران اهل بهشت و پيامبران سروران اهل بهشت .

خصوصيات اهل بهشت .

ـ پـيـامبر خدا (ص ) : اهل بهشت بدنى كم مو ((11)) و چهره بى مو ((12)) و چشمانى سرمه كشيده دارند.
جامه هايشان فرسوده نمى شود.
ـ بـهـشـتـيان در حالى وارد بهشت مى شوند كه بدنهايى كم مو وچهره اى بى مو و چشمانى سرمه كشيده دارند و سنشان سى يا سى و سه سال است .

فراگير بودن بهشت .

ـ پـيـامبر خدا (ص ) : همه شما به بهشت مى رويد مگر كسى كه از طاعت خدا بگريزد همچنان كه شتر از دست صاحب خود مى رمد و مى گريزد.
ـ امام سجاد (ع ) : اى گروه شيعيان ما! بهشت دير يا زود حتما به شما مى رسد اما براى رسيدن به درجات آن با هم رقابت كنيد.
ـ امام صادق (ع ) : به خدا سوگند احدى از شما به دوزخ نمى رود.
كنيد و با پارسايى دل دشمن خود را دردمند سازيد.

گنجهاى بهشت .

ـ امام على (ع ) : نيكوكارى , پنهان كردن عمل , صبر در برابر مصيبتها و پوشيده داشتن گرفتاريها از گنجهاى بهشت است .

ـ پـيـامـبر خدا (ص ) : چهار چيز از گنجهاى بهشت است : نهان داشتن فقر, نهان داشتن صدقه , نهان داشتن مصيبت ونهان داشتن درد.

اعراف .

قرآن .

((و ميان آن دو [ بهشت و دوزخ ] حايلى است .

مردانى هستند كه همه را به نشانى شان مى شناسند و اهل بهشت را آواز مى دهند كه سلام بر شما باد.
بدان داخل نشده اند)).
((ساكنان اعراف مردانى را كه از نشانى شان مى شناسند آواز دهند و گويند: آن خواسته كه گرد آورده بوديد و آن همه سركشى كه داشتيد شما رافايده اى نبخشيد)).
ـ امام على (ع ) : اهل يقين و مخلصان و ايثارگران از اعرافيانند.
ـ امام صادق (ع ) : اعراف بلنديهايى است ميان بهشت و دوزخ .

هستند كه با پيروان خود بر فراز اين تپه ها و بلنديها مى ايستند.
ـ امام باقر (ع ) در باره آيه ((و بر اعراف مردانى هستند ...)) به بريد عجلى فرمود: اين آيه درباره اين امت نازل شده و آن مردان همان امامان از خاندان محمدند.
دوزخ .

ـ امـام عـلى (ع ) : من شهريار مؤمنانم .. .
من تقسيم كننده بهشت و دوزخم , من صاحب اعرافم .
ـ امـام بـاقـر (ع ) : مـايـيـم اعراف , همانان كه جز با شناخت ما خداوند شناخته نشود, ماييم اعراف , هـمانان كه تا كسى مارا نشناسد و ما او را نشناسيم به بهشت نرود و تا كسى ما را انكار نكند و ما او را انكار نكنيم به دوزخ نرود.
مـى خـواسـت خود را به مردم بشناساند بيگمان چنين مى كرد اما او ما را سبب و راه و در ورودى شناخت خود قرار داد.

بهشت از ارواح مؤمنان خالى نيست .

ـ امـام بـاقر (ع ) : به خدا سوگند بهشت از همان زمان كه خداوند آفريدش از ارواح مؤمنان خالى نبوده است .

خلقش كرد از ارواح كافران وگنهكاران خالى نبوده است .

جن .

جن .

قرآن .

((و جن را پيش از آن از آتشى سوزان و بى دود آفريده بوديم )).
((عـفـريـتـى از مـيـان جـنيان گفت : من , قبل از آن كه از جايت برخيزى , آن را نزد تو تو حاضر مى كنم , كه من بر اين كار هم توانايم و هم امين )).
ـ ابو حمزه ثمالى : براى رسيدن به خدمت امام باقر (ع ) اجازه خواستم .

هستند.
من اجازه شرفيابى داد.
خـون مى چكد (و شما با اينان ملاقات مى كنى )؟
فرمود: اى اباحمزه ! آنها هياتى از جنيان شيعه ما بودند كه براى پرسش از مسائل دينى خود آمده بودند.

ديوانگى .

انواع ديوانگى .

ـ امـام عـلى (ع ) : عصبانيت نوعى ديوانگى است زيرا آدم عصبانى پشيمان مى شود و اگر پشيمان نشود ديوانگيش پابرجاست .

ـ امام صادق (ع ) : هر كس به هر سؤالى كه از او مى شود جواب دهد ديوانه است .

ـ پيامبر خدا (ص ) : جوانى شاخه اى از ديوانگى است .

ديوانه حقيقى .

ـ پيامبر خدا (ص ) بر ديوانه اى گذشت وپرسيد: او را چه شده است ؟
عرض شد: او ديوانه است .

بر آخرت برگزيند.
ـ با اصحاب خود بود كه مردى از آن جا گذشت .

نه , او آسيب ديده است .

ـ جـابـر بـن عـبداللّه انصارى : رسول خدا(ص )بر مردى مبتلا به صرع گذشت .. .
فرمود: اين ديوانه نـيست .
آيا شما را از ديوانه حقيقى آگاه نسازم ؟
.. .
فرمود: ديوانه حقيقى كسى است كه با تكبر راه رود, خودپسند باشد و پهلو و شانه بجنباند (كنايه از تبختر و غرور).
و اين بيمار.

جهاد 1 ((جهاد اصغر)).

جهاد.

قرآن .

((اى پيامبر! با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنها سخت بگير.
((بگو: اگر پدرانتان و فرزندانتان .. .
براى شما از خدا و پيامبرش و جهاد در راه او دوست داشتنى تر است , درنگ كنيد تا خدا فرمان خويش بياورد وخدا گروه فاسقان را هدايت نمى كند)).
ـ امـام عـلى (ع ) : همانا جهاد يكى از درهاى بهشت است كه خداوند آن را براى اولياى خاص خود گشوده است .

جهاد جامه تقوى و زره استوار خداوند و سپر محكم اوست .

ـ جهاد ستون دين و راه روشن نيكبختان است .

ـ پـيـامـبر خدا (ص ) : هر كس بدون آن كه نشانى از جهاد در خود داشته باشد خدا را ديدار كند, هنگام ملاقات با او درخود خللى يابد.
ـ امام صادق (ع ) : جهاد برترين كارها بعد از فرايض است .

ـ پيامبر خدا (ص ) : كسى كه جهاد نكرده يا آرزوى جهاد نداشته باشد و بميرد به نوعى نفاق مرده است .

ـ مردى براى عبادت خدا به كوهى رفت و خانواده اش او را نزد پيامبر آوردند.
فرمود: اگر مسلمان يك روز در ميدانى از ميدانهاى جهاد پايدارى ورزد برايش بهتر است از چهل سال عبادت كردن .

ـ امـام عـلى (ع ) : خداوند جهاد را واجب گردانيد و آن را بزرگ داشت و مايه پيروزى و ياور خود قرارش داد.
سوگند كار دنيا و دين جز با جهاد درست نمى شود.
ـ پيامبر خدا (ص ) : هر امتى را جهانگردى و سياحتى است , سياحت امت من جهاد در راه خداست .

ـ هيچ گامى نزد خدا دوست داشتنى تر از دو گام نيست : گامى كه مؤمن با آن در راه خدا صفى را پر مى كند و گامى كه مؤمن براى رابطه برقرار كردن باخويشاوندى كه از او بريده بر مى دارد.
ـ امـام عـلـى (ع ) در نـامه اى به كارگزار خود مخنف مى نويسد: همانا جهاد كردن با كسى كه به سبب بيزارى از حق ازآن روى گردانده و كورى و گمراهى را برگزيده و در خواب آن فرو رفته , بر آگاهان واجب است .

ـ همانا جهاد شريفترين كارها بعد از اسلام است .

علاوه بر آن كه عزت و اقتدار مى آورد اجرى بزرگ دارد.
نويد به بهشت است بعد از رسيدن به شهادت .

ـ زكات بدن جهاد و روزه است .

ـ زكات شجاعت جهاد در راه خداست .

ـ امام صادق (ع ) : جهاد كردن در ركاب پيشوايى دادگر واجب است .

مجاهد.

قرآن .

((مؤمنانى كه با هيچ رنج و آسيبى از جنگ فرومى نشينند با كسانى كه در راه خدا جهاد مى كنند برابر نيستند)).
((و شما را مى آزماييم تا مجاهدان و صابرانتان را معلوم داريم و حديثتان را آشكار كنيم )).
ـ پيامبر خدا (ص ) : بهشت دروازه اى دارد به نام ((دروازه مجاهدان )).
مى روند و خلايق در محشر و فرشتگان به آنان خوشامد مى گويند.
ـ امام على (ع ) : درهاى آسمان به روى مجاهدان گشوده است .

ـ خداوند براى گروهى كشته شدن را مقدر فرموده و براى ديگران مردن را.
خوشا به حال مجاهدان در راه خدا و كشته شدگان در راه طاعت او.
ـ پيامبر خدا (ص ) : بهترين مردمان مردى است كه خود را وقف راه خدا كرده است و با دشمنان او جهاد مى كند وخواستار مرگ يا كشته شدن در ميدان كارزار است .

ـ اعـمـال همه بندگان نزد مجاهدان در راه خدا نيست مگر به مانند پرستوى دريايى كه با منقار خود مقدارى آب ازدريا برداشته است .

ـ امام باقر (ع ) : مردى خدمت پيامبر (ص ) آمد و عرض كرد: من خواهان و شيفته جهاد هستم .

راه خـدا جـهـاد كن , زيرا اگر كشته شوى نزد خدا زنده اى و روزى مى خورى , اگر بميرى اجر و پاداشت با خداست واگر برگشتى از گناهان پاك گشته اى ((14)) .

ـ پيامبر خدا (ص ) : گرد و غبار در راه خدابا دود جهنم جمع نمى شود.
ـ شمشيرها كليدهاى بهشتند.

نخستين پيكارگر در راه خدا.

ـ پـيـامبر خدا (ص ) : نخستين كسى كه در راه خدا جنگيد ابراهيم خليل است و آن زمانى بود كه روميها لوط را به اسارت گرفتند و ابراهيم (ع ) نيرويى بسيج كردو او را از دست آنها نجات داد.
ـ امام على (ع ) : نخستين كسى كه در راه خدا جهاد كرد ابراهيم است .

يورش بردند و او را اسير كردند.
ابراهيم نخستين كسى است كه پرچم جنگ برافراشت .

كمك كردن به مجاهدان .

و نكوهش آزردن آنها.

ـ امـام عـلى (ع ) در پاسخ به سؤال از تامين هزينه جهاد واجب يا مستحب فرمود: اگر جهاد واجب بـاشـد, بـه ايـن معنا كه براى مقابله با كافران كسى نباشد كه ازديگر مسلمانان نيابت كند در اين صـورت , نـزد خداوند ثواب يك درهم هزينه كردن (در راه خدا و كمك به مجاهدان ) هفتصد هزار است .

سـبقت گرفته باشند ونيازى به او نباشد در اين صورت يك درهم هفتصد حسنه و ثواب دارد كه هر حسنه اى صدهزار بار بهتر است از دنيا و هر آنچه در دنياست .

ـ پـيامبر خدا (ص ) : هر كس از جنگاورى غيبت كند يا او را آزار رساند يا در غياب او با خانواده اش بـد رفتارى كنددر روز رستاخيز براى او پرچمى برافراشته مى شود و كاملا به حسابش رسيدگى مى گردد و در آتش سرنگون مى شود.
ـ هـر كـس جـنـگـاورى را بـه يـك نخ يا سوزن مجهز كند خداوند گناهان گذشته و آينده او را ببخشايد.
ـ هر كس از جهاد بترسد بايد مردى را كه در راه خدا جهاد مى كند كمك مالى رساند.
ديـگرى تجهيز شود فضيلت جهاد از آن اوست و فضيلت و ثواب خرج كردن در راه خدا از آن كسى كـه او را تجهيزكرده است هر دو كار فضيلت و ثواب دارد اما جانبازى در راه خدا از صرف پول در اين راه برتر است .

ـ امام على (ع ) : شركت آدم ترسو در جنگ روا نيست , زيرا ترسو خيلى زود فرار مى كند.
وسيله اى مى خواهد بجنگد آن را در اختيار ديگرى گذارد.
و از اجر وى چيزى كم نمى شود.
ـ پيامبر خدا (ص ) : هر كس نامه جنگاورى را برساند همچون كسى است كه بنده اى را آزاد كند و در دروازه ((ثواب )) جنگ او با وى شريك باشد.
ـ از آزردن مجاهدان در راه خدا بپرهيزيد, زيرا خداوند به خاطر آنان به خشم مى آيد, همچنان كه به خاطرپيامبران و دعاى آنان را اجابت مى كند, همچنان كه دعاى پيامبران را.

فرمان به جهادكردن بادست وزبان ودل .

ـ امام على (ع ) : در راه خدا با دستهاى خود بجنگيد, اگر نتوانستيد با زبانهاى خود بجنگيد و اگر باز هم نتوانستيد با دلهاى خود بجنگيد.
ـ در نـامـه اش بـه اشـتر مى فرمايد: و خداى سبحان را با دل و دست و زبان خود يارى رساند, زيرا خـداوند ـ جل اسمه ـمتعهد شده است كه يارى كننده خود را يارى رساند و ارجمند دارنده اش را ارجمند دارد.
ـ نـخـستين جهادى كه درباره آن وارسى مى شويد جهاد با دستهايتان است , سپس با زبانهايتان و زان پس بادلهايتان .

شود.
ـ پيامبر خدا (ص ) : همانا مؤمن با شمشير و زبان خود جهاد مى كند.
ـ امام على (ع ) : خدا را, خدا را, در جهاد كردن با مالها و جانها و زبانهايتان در راه خدا.

تشويق به جهاد.

قرآن .

((اى پيامبر! مؤمنان را به پيكار تشويق كن )).
((شـمـا را چـه شـده اسـت كـه در راه خدا و (نجات ) مردان و زنان و كودكان ناتوان نمى جنگيد, همانان كه مى گويند: بار خدايا! ما را از اين قريه اى كه مردمش ستمگرند بيرون بر و از جانب خود يار و مددكارى قرار ده )).
ـ امـام على (ع ) براى تشويق مردم به جنگ با اهل شام فرمود: سوگند به خدا كه شما بد شعله اى بـراى آتـش جـنگ هستيد! (زيرا) به شما نيرنگ مى زنند و شما نيرنگ نمى زنيد, شهرهاى شما را مـى گـيرند و شما خشمگين نمى شويد,دشمن از شما غافل نيست و شما در غفلت و بى خبرى به سـر مـى بـريد .. .
به خدا سوگند مردى كه دشمنش را بر خودچنان مسلط كند كه گوشتش را تا استخوان بخورد و استخوانش را درهم شكند و پوستش را بكند, مردى بس ناتوان وزبون است و در سينه اش دلى ضعيف دارد.
بـلكه با شمشيرهايى مشرفى چنان بر او خواهم نواخت كه ريزه استخوانهاى سر او بپرد و دستها و پاها به هر سوپراكنده شود.
ـ در جنگ صفين آن گاه كه سپاه معاويه آب فرات را در اختيار گرفت , فرمود: (با اين اقدامشان ) از شما خواستندتا دست به جنگ بگشاييد, اينك شما يا به خوارى اعتراف كنيد و منزلت شجاعت و شـرافت را از دست نهيد ياشمشيرها را از خونها سيراب كنيد تا از آب سيراب شويد, زيرا اگر زنده بـمـانـيـد امـا شكست خورده باشيد در حقيقت مرده ايد و اگر بميريد اما پيروز شويد در حقيقت زنده ايد.
ـ در تـشـويق و ترغيب يارانش فرمود: از خدا بترسيد و چشمانتان را فرو بنديد .. .
بار خدايا! به آنان صبر و پايدارى عطا فرما و پيروزشان گردان و پاداش بزرگ عطايشان كن .

ـ بعد از كشته شدن محمد بن ابى بكر فرمود: با آن كه در ميان شما عالمان و فقيهان و نژادگان و فـرزانگان و قرآن شناسان و شب زنده داران و آباد كنندگان مساجد با تلاوت قرآن وجود دارند آيا بـه خشم نمى آييد و اهميتى نمى دهيد به اين كه نادانان و اشرار و فرو مايگان شما براى حكومت بر شما با شما ستيزه و كشمكش كنند؟
!.
ـ بـا تـيغه شمشيرها از دين خود دفاع كنيدو شمشيرها را با فرا پيش نهادن گامهايتان به دشمن برسانيد و از خدا يارى جوييد تا يارى شويد و پيروز گرديد.

ارزش سلاح برداشتن در راه خدا.

ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) : خداى عزوجل به وجود كسى كه شمشيرش را در راه خدا حمايل كند بر فرشتگان فخر مى فروشد و تا زمانى كه شمشير در ميان داردفرشتگان به او درود مى فرستند.
ـ نـمـازى كـه مـرد با شمشير حمايل شده بخواند هفتصد بار برتر از نمازى است كه بدون حمايل كردن شمشيربخواند.

فرمان به جنگ با سران كفر.

قرآن .

((با سران كفر بجنگيد)).
ـ پيامبر خدا (ص ) : سران مشركان را بكشيد و جوانانشان را زنده نگه داريد.

ترك كردن جهاد.

ـ پيامبر خدا (ص ) : هر كس جهاد را واگذارد خداوند جامه خوارى بر جان او پوشاند و زندگيش را دستخوش فقر سازد و دينش را از بين ببرد.
تبارك و تعالى عزت و اقتدار امت مرا در سمهاى اسبانشان و نوك نيزه هايشان قرار داده است .

ـ امـام على (ع ) : كسى كه به جهاد بى ميلى كرده آن را فرو گذارد, خداوند جامه خوارى و رداى بـلا و گـرفـتارى بر اوبپوشاند و به خوارى و فرومايگى درافتد و بر دلش پرده هاى گمراهى زده شود و به سبب فرو گذاشتن جهاد, حق ازاو رويگردان شود و به باطل درافتد.

اقسام جهاد.

ـ امام على (ع ) : جهاد چهار شاخه دارد: امر به معروف , نهى از منكر, پايدارى در جبهه هاى جنگ و دشمنى با تبهكاران .

پـشـتـيـبانى كرده است و هر كه نهى از منكر كند بينى منافق را به خاك ماليده است و هر كه در جبهه ها پايدارى ورزدوظيفه خود را انجام داده است و هر كه با تبهكاران دشمنى كند و براى خدا خشم گيرد, خداوند نيز برايش خشم گيرد.

مرز دارى .

قرآن .

((تا آن جا كه مى توانيد نيرو و اسبان سوارى آماده كنيدتا دشمنان خدا و دشمنان خود و جز آنها را بترسانيد)).
((اى كـسـانـى كـه ايـمان آورده ايد! شكيبا باشيد و ديگران را به شكيبايى فرا خوانيد و در جنگها پايدارى كنيد و از خدا بترسيد, باشد كه رستگار شويد)).
ـ پيامبر خدا (ص ) : يك روز مرزبانى در راه خدا بهتر است از دنيا و هر چه در آن است .

ـ يك روز مرزبانى بهتر است از يك ماه روزه دارى و شب زنده دارى .

ـ هـر عـملى پس از مرگ صاحبش از او جدا مى شود مگر عمل كسى كه در راه خدا مرزبانى كند, عمل چنين كسى رشد مى كند و تا روز قيامت روزيش داده مى شود.
ـ نماز مرزبان با پانصد نماز برابرى مى كند.

ارزش نگهبانى دادن .

ـ پـيامبر خدا (ص ) : يك شب نگهبانى دادن در راه خدا برتر است از هزار شبانه روز كه شبهايش به عبادت و روزهايش به روزه دارى سپرى شود.
ـ اگـر سه شب از مرزهاى مسلمانان نگهبانى كنم خوشتر دارم تا شب قدر را در يكى از دو مسجد مدينه يا بيت المقدس درك كنم .

ـ خداى رحمت كناد نگهبان نگهبانان را.
ـ دو چـشمند كه با آتش تماس نمى يابند: چشمى كه از ترس خدا بگريد و چشمى كه شبها در راه خدا نگهبانى دهد.

رفتن به بهشت با زنجير.

ـ پـيـامـبر خدا (ص ) : از آن مردمى خنده ام مى گيرد كه از جانب مشرق به سوى شما مى آيند در حالى كه با زور به سوى بهشت رانده مى شوند.
ـ بر آن مردمى مى خندم كه بسته در زنجير به سوى بهشت رانده مى شوند.
ـ تعجب خدا از مردمانى است كه به زنجير بسته وارد بهشت مى شوند.
ـ آيـا نمى پرسيد از چه مى خندم ؟
مردمى از امت خود را ديدم كه آنان را به زنجير بسته اند و با زور به سوى بهشت مى كشانند.
و آنها را به اسلام در مى آورند.

جهاد 2 ((جهاد اكبر)).

انواع جهاد.

قرآن .

((اى پـيـامـبـر! بـا كافران و منافقان جهاد كن و بر آنها سخت بگير و جايگاهشان دوزخ است و بد سرانجامى است )).
((هر كس جهاد كند جز اين نيست كه براى خود جهاد كرده است .

((كسانى را كه در راه ما جهاد كنند به راههاى خويش هدايت مى كنيم و خدا با نيكوكاران است )).
((از كافران اطاعت مكن و به حكم خدا با آنها جهاد كن , جهادى بزرگ )) ((15)) .

ـ امام حسين (ع ) : جهادبر چهارگونه است : دو جهاد واجب است , يك جهاد سنت است كه بدان اقدام نشود مگر باجهاد واجب , يكى هم جهاد سنت است .

ـ پـيـامـبر خدا (ص ) : برترين جهاد آن است كه انسان روز خود را آغاز كند در حالى كه در انديشه ستم كردن به احدى نباشد.
ـ امام على (ع ) : جهاد زن اين است كه خوب شوهردارى كند.

تشويق به جهاد با نفس .

ـ امام على (ع ) : جهاد با نفس كابين بهشت است .

ـ مبارزه با خواهشهاى نفسانى بهاى بهشت است .

ـ نـخـسـتـين جهادى كه آن را ناخوش مى داريد جهاد با نفسهايتان است و آخرين چيزى كه گم مى كنيد مبارزه كردن با خواهشهايتان واطاعت از فرمانروايانتان است .

ـ كـسـى كـه در راه فرمانبرى از خدا و دورى از نافرمانى او با نفس خويش مبارزه كند نزد خداى سبحان منزلت نيكوكار شهيد را دارد.
ـ مبارزه كردن با نفس خصلت مردمان شريف و بزرگوار است .

ـ من روزى خود را كاملا دريافت مى كنم و با نفس خويش مى ستيزم .

ـ امـام كـاظم (ع ) : براى بازداشتن نفس خود از خواهشهايش با آن مبارزه كن كه مبارزه با نفس , همچون مبارزه بادشمنت , بر تو واجب است .

ـ امـام عـلـى (ع ) : خردمند را سزد كه در هيچ حالى از طاعت پروردگارش و پيكار با نفسش باز نايستد.
ـ با نفس خود بستيز و توبه ات را پيش انداز تا به طاعت پروردگارت دست يابى .

ـ در هنگام خواهشها , نفست را جلوگيرى كن و در هنگام شبهات آن را به كتاب خدا ارجاع ده .

ـ پيامبر خدا (ص ) : مجاهد كسى است كه به خاطر خدا با نفس خود مبارزه كند.