بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب برنامه سلوک در نامه های سالکان, ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     SOLOOK00 -
     SOLOOK01 -
     SOLOOK02 -
     SOLOOK03 -
     SOLOOK04 -
     SOLOOK05 -
     SOLOOK06 -
     SOLOOK07 -
     SOLOOK08 -
     SOLOOK09 -
     SOLOOK10 -
 

 

 
 

1-اشاره است به مضمون آيه شريفه (الذين آمنوا و تطمئن قلوبهم بذكر اللهالا بذكر الله تطمئن القلوب ...) آنان كه ايمان آورده اند و دلهاشان با ياد خدا آرامگيرد. هان با ياد خدا دلها آرام گيرد رعد / 28
2-(حشر / 18): اى آنان كه ايمان آورده ايد، از خدا پروا كنيد، و هركس بنگرد براىفردا (ى قيامت ) چه پيش فرستاده و تقواى خدا پيشه سازيد، خدا بدانچه انجام مى دهيدآگاه است .
3-بنگر چه كسى را نافرمانى كرده اى
4-برگرفته از نامه حضرت امام خمينى قدس سره به گرامى فرزندشان سيداحمد خمينى ، نوشته شده در تاريخ 26 تير 63، چاپ شده در كتاب نقطه عطف .
5-محرم راز، سفارش نامه حضرت امام قدس سره به جناب احمد آقا در تاريخ 27ربيع الثانى 1408
6-رحمتش همه چيز را فرا گرفته است
7-(زمر / 53): از رحمت خدا مايوس مشويد، زيرا خدا همه بندگان را مى آمرزد.
8-(نحل / 70): و از ميان شما كسى را به پيرى مى رساند تا هر چه را آموخته است ازياد ببرد.
9-برگرفته از نامه حضرت امام خمينى به خانم فاطمه طباطبايى چاپ شده دركتاب باده عشق
10-المحجه البيضاء، ج ص 45: علم نورى است كه خدا دردل هر كه بخواهد مى افكند
11-(نمل / 18) مورچه اى گفت : اى مورچگان به خانه هاى خود شويد، مبادا سليمان وسپاهيانش ناآگاهانه شما را پايمال كنند.
12-(محمد / 24) آيا در قرآن انديشه و تدبر نمى كنند يا بر دلهايشانقفل ها (زده شده ) است
13-گلستان سعدى ، باب اول ، حكايت چهارم .
14-غرر الحكم ، فصل 30، حديث 11: به گفته بنگر. نه به گوينده
15-(جمعه / 5) در مثل آنان كه تورات بر آنها بار باشد...
16-اشاره است به روايتى از رسول خدا صلى الله عليه وآله كه در آن آمده است (وان اهل النار ليتاذئون بريح العالم التارك لعلمه ..)الخصال ، ج 1، ص 51
17-برگرفته از نامه حضرت امام خمينى - رحمه الله عليه - خطاب به خانمفاطمه طباطبائى چاپ شده در كتاب ره عشق .
18-در اين نوشتار نسخه منتشر شده توسط موسسه فرهنگى رجاء مورد استفاده قرارگرفته و آدرس مطالب بر اساس همان چاپ است
19-چهل حديث ، ص 94 و 95
20-در اصل : غورى ورى
21-چهل حديث ص 130 و 131
22- در اصل : مانع
23-سوره طه ، آيات 1 و 2
24-نهج البلاغه فيض ، خطبه 195
25-در مفاتيح الجنان ، اعمال شب 27 ماه مبارك رمضان اين چنين آمده (اللهم ارزقنىالتجافى عن دار الغرور، و الا نابه دار الخلود و...)
26-چهل حديث ، ص 151 و 152
27-احياة العلوم ، ج 4، ص 14 -كنوز الحقائق (در حاشيه الجامع الصغير، ج 1) ص133
28-غوالى اللئالى ، ج 4، ص 7
29-چهل حديث ، ص 220 و 221
30-سوره آل عمران : آيه 54
31-چهل حديث ص 232 - 234
32-چهل حديث ، ص 5 و 6
33-چهل حديث ، ص 7
34-چهل حدى ، ص 7 و 8
35-چهل حديث ، ص 8 و 9
36-چهل حديث ، ص 10 و 11
37-چهل حديث ، ص 249 و 250
38-چهل حديث ، ص 16
39-در اصل : يا سرو دست
40-چهل حديث ص 358 - 361
41-سوره زمر: آيه 55
42-سوره حج : آيه 2
43- چهل حديث ، ص 2 و 21
44-چهل حديث ، ص 23 و 24
45-سوره روم آيه 30
46-چهل حديث ، ص 32 و 34
47-المنهج القوى ، ج 5، ص 516 - علم اليقين ، ج 1، ص 381
48-چهل حديث ، ص 38 و 39
49-بحار الانوار، ج 70، ص 240 و 242
50-چهل حديث ، ص 43 و 44
51-چهل حديث ، ص 62 و 63
52-چهل حديث ، ص 65 و 66
53-نهج البلاغه فيض ، خطبه 195
54-سوره همزه : آيه 6
55-سوره اعراف : آيه 12
56-چهل حديث ، ص 86 و 87
57-چهل حديث ، ص 267
58-وسائل الشيعه ، ج 18، ص 85 ص 105
59-سنن دارمى ، ج 1، ص 100
60-چهل حديث ، ص 322 و 323
61-سوره فاطر: آيه 28
62-چهل حديث ص 323 و 324
63- تهيدست
64- چهل حديث ، ص 483 و 484
65- چهل حديث ، ص 555 و 556
66- به نقل از (كلمات قصار، پندها و حكمتها )، موسسه تنظيم و نشر آثار امامخمينى (ره )، ص 85 - 65
67- (نقباء البشر) ج 2، ص 674 تا ص 678 (بهنقل از كتاب توحيد علمى و عينى ص 13 و 14)
68- اعيان الشيعه ، ج 6، ص 136
69- فوائد الرضويه ، ص 148
70- مهر تابان ، ص 14 - بخش دوم .
71- تاريخ حكما و عرفاى متاخر بر صدر المتالهين ، ص 133 و 134
72- توحيد علمى و عينى ، ص 14
73- شايان ذكر است كه در تنظيم شرححال اين مرد بزرگ و نيز شرح حال مرحوم ميرزا آقاى تبريزى از كتاب (سيماىفرزانگان ) تاليف برادر بزرگوار حجه الاسلام رضا مختارى ، بهره فراوان بردم
74-تذكره المتقين ، ص 207 - 214
75-تذكره المتقين ، ص 214، 222
76-بقيه اين مقال از قلم افتاده
77-تذكره المتقين ، ص 229 - 231
78-تذكره المتقين ، ص 231 - 247
79-توحيد علمى و عينى ، ص 17 و 18
80-رساله محاكمات (چاپ شده در يادنامه شهيد قدوسى ) ص 269 - 270
81-استا ايشان در اين هنگام مرحوم آقاى شيخ على محمد نجف آبادى بوده است . شرححال اين مرد بزرگ در (نقبا البشر) ج 4 ص 1622 و ص 163 آمده است
82-توحيد علمى و دينى ، ص 20 - 23
83-رساله لب اللباب ، ص 36
84-توحيد علمى و عينى ، ص 24 و 25
85-(يونس / 63 - 64): كسانى را كه ايمان آوردند و پرهزكارى مى كردن ، بشارتاست ايشان را در دنيا و آخرت ، سخن خدا دگرگون نمى شود.
86-هر كه درى را كوبيد و اصرار ورزيد. سرانجامداخل خواهد شد
87-(نساء / 100): و هر كس از خانه خويش بيرون آيد تا به سوى خدا و رسولشمهاجرت كند و آنگاه مرگ او را دريابد، مزدش بر عهده خداست .
88-همزه / 6 - 9: آتش افروخته خداست ، كه بر دلها غلبه مى يابد، و از هر سو درميانشان گرفته است . در شعله هائى برافراشته .
89-تذكره المتقين ، ص 195 - 197
90-اى خدايى كه نامش درمان بخش و يادش شفا بخش است
91-درمانت در درون جان توست ، و نمى بينى ، و دردت از درون خودت است و نمىدانى
92-نهج البلاغه صبحى صالح ، خطبه 193: متقين بسان كسى هستند كه آتش را مىبينند و در آن معذب مى باشند.
93-تدكره المتقين ، ص 198 - 201
94-خواب برادر مرگ است
95-زمر / 41: خدا جانها را به هنگام مردنشان مى گيرد، و نيز جان كسانى را كه درخواب خود نمرده اند
96-همان گونه كه مرده در قبر قرار داده مى شود
97-زمر / 42: جانهايى را حكم مرگ بر آنها رانده شد نگه مى دارد و ديگران را تازمانى كه معين است باز مى فرستد
98-مومنون /99- 100: اى پروردگار من ، مرا باز گردان ، شايد كارهاى شايستهاى را كه ترك كرده بودم ، به جاى آوردم ..
99-مومنون / 100 هرگز، اين سخنى است كه او مى گويد
100-انعام / 91:بگو ان الله است ، آنگاه رهايشان ساز
101-زمين و آسمان من گنجايش مرا ندارند امادل بنده مومن گنجايش مرا دارد
102-احزاب / 72: ما اين امانت را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه داشتيم ، ازتحمل آن سرباز زدند و از آن ترسيدند، انسان آن امانت بر دوش گرفت
103-هر كس خود را بشناسيد خداى خويش را شناخته است
104-ذاريات / 21: و نيز در وجود خودتان (آيات و نشانه هاى است ) آيا نمى بينيد
105-فصلت / 53: زودا كه آيات قدرت خود را در آفاق و در وجود خودشان به آنهانشان خواهيم داد تا برايشان آشكار شود كه او حق است
106-احزاب / 33: اى اهل بيت خدا مى خواهد پليدى را از شما دور كند و شما را چنانكه بايد پاك دارد
107-تذكره المتقين ص 186 - 194
108-توحيد علمى و عينى ، ص 17
109-اعيان الشيعه ، ج 9 ص 402
110- توحيد علمى و عينى ، ص 17
111-آل عمران / 190 - 194
112-تذكره المتقين ، ص 99- 111
113-تذكره المتقين ، ص 111 - 114
114-بقره / 222: خداوند بسيار توبه كنندگان را دوست مى دارد
115-آنكه از گناهانش توبه كرده است چونان كسى كه اصلا گناهى مرتكب نشدهاست
116-يس / 8 و 9
117-نهج البلاغه ، كلمات قصار، كلمه 417: استغفار يك كلمه است اما شش معناومرحله دارد: نخست پشيمانى از گذشته . دوم تصميم برترك هميشگى در آينده سوم اينكهحقوقى را كه از مردم ضايع كرده اى به آنها باز گردانى ، به طورى كه هنگام ملاقاتپروردگار حقى بر تو نباشد. چهارم اينكه هر واجبى كه از تو فوت شده حق آن را بجاآورى (قضا كنى ). پنجم آنكه : گوشتهايى كه در اثر حرام بر اندامت روئيده با اندوهبر گناه آب كنى تا چيزى از آن باقى نماند و گوشت تازه به جاى آن برويد و ششمآنكه به همان اندازه كه شيرينى معصيت و گناه را چشيده اى زحمت طاعت را نيز بچشى پساز انجام اين مراحل مى گويى استغفرالله
118-يعنى سوره ناس و سوره فلق
119-صحيفه سجاديه ، دعاى 31
120-اقتباس از آيه 79 از سوره واقعه : جز پاكان دست بر آن نزنند
121-اعراف / 23
122-انبياء / 83
123-اين امور تحت عنوان (آداب مراقبه ) درفصل آتى آمده است
124-نهج البلاغه ، خطبه اول : با همه چيز است اما نه اينكه قرين آن باشد و مغايربا همه چيز است ، اما نه اينكه از آن بيگانه و جدا باشد.
125-هركجا باشيد خدا باشد
126-انبيا / 87، هيچ خدايى جز تو نيست تو منزه هستى و من از ستمكاران هستم
127-حديث قدسى : من نزد دلشكستگانم
128-انسان بر آيين دوست خويش است و لذا هر كس بايد خوب بنگرد با چه كسىدوستى مى ورزد
129-نجم / 26: از كسى كه از سخن ما روى گردان مى شود و جز زندگى دنيوى رانمى جويد اعراض كن
130-در اصل : سيراته
131-بپرهيز از برادرى و دوستى با كسى كه براى طمع ، يا ترس يا خوردن وآشاميدن تو را مى خواهد، و در پى دوستى و برادرى با پرهيزكاران باش ، هر چند كه درتاريكهيهاى زمين باشد، و هر چند عمر خود را در طلب اينان فانى كنى ، زيرا خداوند برروى زمين پس از پيامبران بهتر از آنان نيافريد و هيچ نعمتى خداوند به بنده اش ندادهكه مثل نعمت دوستى و مصاحبت با اينان باشد، خداوند مى فرمايد: دوستان در روز قيامت بايكديگر دشمنند مگر متقين )
132-بيست درهم را كه به برادر دينى خود بدهم دوست تر مى دارم تا صد درهم راكه بر مساكين صدقه دهم
133-در نهج البلاغه كلمه 40 از قصار الكلم چنين آمده است : لسانالعاقل وراء قلبه و قلب الاحمق وراء لسانه . زبانعاقل پشت قلب او قرار دارد و قلب احمق پشت زبان اوست .
134-اشاره است به آيه 32 از سوره مائده كه مى فرمايد ن و من احياها فكانما احياالناس جميعا هر كس به يك نفر حيات بخشد چون به يك نفر حيات بخشد چون كسى استكه همه مردم را حيات بخشيده است .
135-تحريم / 6: اى كسانى كه ايمان آورده ايد خود و خانواده خود را از آتشى كههيزم آن مردم و سنگها هستند نگه داريد.
136-دوستى يك روز ميل است و دوستى يك ماه خويشى و قرابت است و درستى يكسال پيوند بسيار نزديك است ، كه هر كس آن را ببرد خداوند از او خواهد بريد
137-از دورى دوستان و وحشت قبر و قيامت
138-در اصل : الكلفه
139-هكذا در اصل
140-مائده / 2: با يكديگر در نيكوكارى و پرهيز كارى همكارى كنيد
141-آل عمران / 97. هر كه بدان داخل شود ايمن است
142-آل عمران / 97: هر كه بدان داخل شود ايمن است
143-از بزرگترين گناهان است كه حاجى در عرفات حاضر شود و گمان برد كهخداوند او را نمى آمرزد
144-اقتباس از آيه 170 سوره آل عمران : پس از ايشان زنده اند و نزدپروردگارشان به ايشان روزى مى دهند از فضيلتى كه خدا نصيبشان كرده است ،شادمانند
145-حجرات / 2: صداى خود را از صداى پيامبر بلندتر مى كند
146-آيا دوست نداريد كه در راه ما دچار هراس گرديد؟
147-اين بخش گزيده اى است از (كشف المحجه لثمره المهجه ) تاليف سيد بنطاووس كه توسط دكتر اسدالله مبشرى به فارسى بازگردانده شده است . كشف المحجهرا فيض كاشانى تلخيص كرد و در اين گزيده از آن تلخيص سود برده ام .
148-(حاقه / 44) اگر رسول سخنى كه ما نگفته باشيم به مانسبت دهد باكمال قدرت او را كيفر مى دهيم و رگ (حيات ) او را مى بريم و هيچ يك از شما قدرتجلوگيرى ندارد
149-مصباح الشريعه ، باب ششم (لاتحل الفتيا لمن لا يستفتى من الله - عزوجل - بصفاء سره و اخلاص عمله و علانيته و برهانمن ربه فى كل حال ، لان من افتى فقد حكم ، و الحكم لا يصح الا باذن من الله و برهانه ،و من حكم بالخبر بلا معاينه فهو جاهل ماخوذ بجهله و ماثوم بحكمه )
150-مصباح الشريعه ، باب ششم (اجراكم على الفتيا، اجراكم على الله -عزو جل - اولا يعلم المفتى انه هو الذى يدخل بين الله تعالى و بين عباده و هو الحاجز بينالجنه و النار؟
151-مصباح الشريعه ، باب ششم : (و ذلك لربما ولعل و لعسى ، لان الفتيا عظيمه )
152-مصباح الشريعه ، باب ششم : (هل تعرف الناسخ من المنسوخ ؟ قال : لا، قالفهل اشرفت على مراد الله عزوجل - فى امثال القرآن ؟قال : لا، قال : اذن هلكت و اهلكت .)
153-(انعام / 197) و مى بينى كه به سوى تو نظر مى افكنند اما ترا نمى بينند
154-صدر آيه شريفه چنين است : (و فى السما رزقكم و ما توعدون ) (روزى شماو آنچه به شما وعده داده شده است در آسمان ، به پرودگار آسمان و زمين كه اين سخن حقاست )
155-مراد از عوام الناس كسانى هستند كه نسبشان بهرسول گرامى نمى رسد اگر چه عالم باشند
156-ورام بن على بنابى فراس حى ، از فرزندان مالك اشتر نخعى قدس سره
157-حمصى ، شيخ الامام سديد محمود بن على بن الحسين الحمصى رازى علامه زمانخود، پرهيزگار و ثقه داراى تصنيفهاى بسيار
158-ابوجعفر محمد بن حسن على طوسى قدس الله روحه متولد رمضان 385 عارفاخبار و رجال و فقه و كلام و ادب بيش از سيصد تن از علماى شيعه كه به درجه اجتهادرسيدند و بسيارى از علماى عامه شاگردان او بوده اند آن بزرگوار از شاگردان شيخمفيد ابوعبدالله محمد بن نعمان قدس سره و سيد مرتضى علم الهدى قدس سره بوده استدر عصر خلافت (قايم بالله ) كه دولت آل بويه منقرض شد و سلجوقيان پديد آمدند،دشمنان ، خانه او را تاراج كردند ناچار به نجف اشرفانتقال يافت و تا پايان زندگى در آن آستن مقدس اقامت گزيد و حوزه علمى نجف را بنيادنهاد. در محرم 460 در گذشت و در خانه خود مدفون شد و امروز اين (مسجد طوس ) بهنام مرحوم معروف است
159-بدانيد كه جز خدا همه چيز نابود است ، و تمامى نعمتها، لاجرم ، از بين رفتنىاست .
160-مصباح الشريعه ، باب 67
161-نقباء البشر ج 1، ص 329 و 330
162-در كتاب (معراج السالكين و صلوه العارفين ) (چاپ شده در يادنامه شهيدمطهرى ج 1، ص 56) مى فرمايند (... و از علما معاصر كتب شيخجليل القدر، عارف بالله حاجى ميراز جواد تبريزى قدس سره مطالعه نما. شايد انشاءالله از اين تابى و تسعف خارج شود)
163-گنجينه دانشمندان ، ج 1، 232 و 233 (بهنقل از كتاب سيماى فرزانگان )
164-رساله لقاء الله مقدمه ، ص ه‍ (بهنقل از كتاب سيماى فرزانگان )
165-يك سطرنامه به جهت در دست نداشتناصل نامه و استفاده از زيراكس متاسفانه به هيچ وجه خوانده نشد
166-علامه مير سيد حسين قزوينى (1126 - 1208 ه‍ ق ) از فقهاى بزرگ شيعه ،شيخ اجازه سيد بحر العولم و داراى تاليفات فراوان است كه نوشتان حاضر يكى از آنهاست جناب آيه الله استادى به صورت پاورقى ، آيات و روايت متناسب با مضامين اينرساله را بر آن افزوده اند و آن را به هيات كنونى عرضه كرده و با بزرگوارى اجازهنشر آن را به حقير دادند
167- و ما تفعلوا من خير يعلمه و تزودوا فان خير الزاد التقوى و اتقون يااولى الالباب . (سوره بقره آيه 197 )
168-يا ايها الذين آمنوا اذكروا الله ذكرا كثيرا. (سوره احزاب آيه 41 ) شما كهايمان داريد خدا را بسيار ياد كنيد.
عن الصادق عليه السلام قال : سيد الاعمال ثلاثه انصاف الناس من نفسك حتىلاترضى بشى الا رضيت لهم مثله و مواساتك الاخ فىالمال و ذكر الله على كل حال ليس سبحان الله و الحمدالله و لا له فقط و لكن اذا وردعليك شى امر الله عزوجل به اخذت به و اذا ورد عليك شى نهى الله عزوجل عنه تركته سفينه البحار 2 / 594
امام صادق عليه السلام فرمود: سه عمل بالاتر از همهاعمال است 1 - انصاف دادن به مردم به حدى كه هر چه براى خود مى پسندى براى مردمهم بپسندى (و هر چه براى خود نمى پسندى براى آنان نيز نپسندى ) 2 - با اين كهخودت به مالى كه دارى نيازمند باشى برادر دينى خود را بر خود مقدم بدارى و به اوبدهى تا نيازش را رفع نمايد (و ايثار كنى ) 3 - ياد خدا بودن در همهاحوال ، و منظور از ياد خدا بودن فقط اين نيست كه با زبان سبحان الله و الحمدالله ولااله الاالله بگوئى بلكه مقصود از ياد خدا بودن اين است كه اوامر او را اطاعت كنى و هرچه را نهى كرده است ترك نمائى .
169- و من يتق الله يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لا يحتسب و منيتوكل على الله فهو حسبه (سوره طلاق آيه 2 و 3 )
هر كه از خدا بترسد و تقوى داشته باشد خدا براى وى راه برون رفتنى از (همهگرفتاريها )قرار مى دهد و او را روزى مى دهد از جائى كه به فكرش نرسد و هر كهبر خدا توكل كند همو وى را بس است عن الحسن ين الجهمقال : سالت الرضا عليه السلام فقلت : جعلت فداك ما حدالتوكل فقال لى : ان لا تخاف مع الله احدا. (سفينه البحار 2 / 683 )
از امام رضا عليه السلام پرسيدند توكل چيست ؟ فرمود:توكل اين است كه غير از خدا از هيچ كسى نترسى ، (چون غير از خدا هيچ كس نمى تواندبه تو زيان و ضررى وارد سازد و يا سود و نفعى را از تو منع كند )
170-ما اتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا و اتقوا الله ان الله شديدالعقاب (سوره حشر آيه 7 )هر حكم و دستورى كه پيامبر صلى الله عليه و آله براىشما مى آورد بگيريد (و عمل كنيد )و از آنچه نهى مى كند اجتناب كنيد واز خدا بترسيد كهخدا شديد العقاب است .
171- قال على عليه السلام الزهد كله بين كلمتين من القران(قال الله سبحانه : لكيلا تاسوا على ما فاتكم و لا تفرحوا بما اتاكم )و من لم ياسعلى الماضى و لم يفرح بالاتى فقد اخذ الزهد بطرفيه . (نهج البلاغه 3 / 258 )زهد در دو جمله قرآن خلاصه شده است براى اينكه بر آن چه (از دنيا و ماديات ) از شمافوت مى شود تاسف نخوريد و ناراحت نشويد و بر آنچه بدست شما مى آيد (از دنيا وماديات )شاد نگرديد دينا به دست او مى آيد شادمان نشود زاهد به تمام معنى است .
قال على عليه السلام : افضل الزهد اخفا الزهد (نهج البلاغه 3 / 156 )
با فضيلت ترين زهد پنهان كردن زهد است يعنى دنيا در نظر او واقعا بى ارزش باشدولى تظاهر به زهد نكند.
172- قال النبى صلى الله عليه و آله :افضل الزهد فى الدنيا ذكر الموت و افضل العباده ذكر الموت وافضل التفكر ذكر الموت ..(جامع الاخبار ص 193 )
پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله فرمود: بالاترين زهد در دنيا ياد مرگ بودن است وبالاترين عبادت ياد مرگ بودن است و با فضيلت ترين تفكر ياد مرگ بودن و از فكرمرگ غافل بودن است .
كان رسول الله صلى الله عليه و آله : كثيرا ما يوصى اصحابه بذكر الموت . (امالىطوسى ، ص ..)
پيامبر صلى الله عليه و آله اصحاب خود را به ياد مرگ بودن سفارش مى كرد.
قيللاميرالمومنين عليه السلام : ما الاستعداد للموت ؟قال : اذا الفرائض و اجتناب المحارم و الاشتمال على المكارم ...(سفينه البحار 2 / 554)
از على عليه السلام پرسيدند آماده مرگ بودن چيست ؟
فرمود: انجام واجبات و دورى از محرمات و گناهان ، و داشتن مكارم اخلاق و صفات پسنديده...
173-عن ابى الحسن الماضى صلوات الله عليهقال : ليس منا من لم يحاسب نفسه فى كل يوم فانعمل حسنا ازداد الله شكرا و ان سيئا استغفرالله و تاب اليه (محاسبه النفس ابن طاوس ‍ص 13 )
امام كاظم عليه السلام فرمود: از ما (شيعه ما )نيست كسى كه هر روز به حساب خود نرسدو عملكرد خود را مورد بررسى و حساب قرار ندهد تا ببيند اگرعمل صالح و نيك انجام داده بيشتر از خدا تشكر كند كه چنين توفيقى به او مرحمت كردهاست و اگر گناه و عمل زشت انجام داده از خد طلب آمرزش كند و توبه و بازگشت نمايد.
عن النبى صلى الله عليه و آله : حاسبوا انفسكمقبل ان تحاسبوا و زنوا ان توزنوا و تجهزوا للعرض الاكبر (محاسبه النفس ص 13 )
ازرسول خدا صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود به حساب خود برسيد پيش ازآنكه (پس از مرگ ) به حساب شما رسيدگى شود واعمال خود را بسنجيد پيش از آنكه اعمال شما در ميزان الهى سنجيده شود و براى حضور درمحكمه الهى خود را آماده كنيد
174- فاقروا ما تيسر منه و اقيموا الصلوه و اتوا الزكوه و اقرضوا اللهقرضا حسنا و ما تقدموا لانفسكم من خير تجدوه عندالله هو خيرا و اعظم اجرا و استغفرو اللهان الله غفور رحيم (سوره مزمل آيه 20 )از قرآن هرچه ميسر شود بخوانيد و نمازرا به پاداريد و زكوه بدهيد و به خدا قرض الحسنه بدهيد (در راه خدا انفاق كنيد )هرنيكى و خير كه براى خودتان (براى زندگى حقيقى و هميشگى خودتان ) از پيشبفرستيد آن را نزد خدا بهتر و بزرگتر خواهيد يافت از خدا آمرزش بخواهيد كه اوآمرزنده و رحيم است
قال رسول الله صلى الله عليه و آله طوبى لمن وجد فى صحيفه عمله يوم القيامهتحت كل ذنب استغفر الله (محاسبه النفس ص 15 )
از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه فرمود: خوشا بهحال كسى كه در روز قيامت در نامه عمل خود زير هر گناهى استغفار طلب آمرزش از خدا رابيابد.
175- و اذ قال لقمان لابنه و هو يعظه يا بنى لا تشرك بالله ان الشرك لظلمعظيم ...يا بنى اقم الصلوه و امر بالمعروف وانه عن المنكر و اصبر على ما اصابك انذلك من عزم الامور.
(سوره لقمان آيه 17 )
و آن زمان كه لقمان به پسر خويش كه پندش مى داد گفت : اى پسركم به خدا شرك مياركه شرك ستمى بزرگ است ...اى پسر كم نماز را به پادار و امر به معروف كن و مردمرا به كارهاى نيك وادار و نهى از منكر كن و آنان را از گناه و كار زشت بازدار و بر مصيبتهايى كه برايت پيش مى آيد صبور باش كه اين از كارهاى مطلوب است .
عن على عليه السلام ان الامر بالمعروف و النهى عن المنكر لا يقربان مناجل و لا ينقصان من رزق (نهج البلاغه عبده 3 / 244 )
از على عليه السلام امر به معروف و نهى از منكر مرگ را نزديك نمى كند و روزى را كمنمى كند يعنى انسان نبايد از ترس كشته شدن يازيان هاى مالى و مادى دست از امر بهمعروف و نهى از منكر بردارد زيرا تا خدا نخواهد كسى نمى تواند آسيبى برساند.
عن على عليه السلام : لعن الله الامرين بالمعروف التاركين و الناهين عن المنكر العاملينبه . از رحمت خدا دور باشند كسانى كه مردم را به كارهاى نيك ، امر و دعوت مى كنند ولىخودشان مرتكب مى شوند (نهج البلاغه 2 / 17 )
176- و تعاونوا على البرع و التقوى و لا تعاونوا على الاثم و العدوان واتقوا الله ان الله شديد العقاب (سوره مائده آيه 2 )
به انجام نيكى و پرهيزگارى و تقوى يكديگر را كمك و يارى كنيد و در انجام گناه وتجاوزگرى يكديگر را كمك نكنيد و از خدا بترسيد كه او شديد المجازات است .
عن الصادق عليه السلام قال : من كان فى حاجه اخيه المسلم كان الله فى حاجته ماكان فى حاجه اخيه (سفينه البحار 1 / 351 )
از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود: هركسدنبال انجام تقاضاى برادر مسلمانش باشد، تازمانى كه به آن كارمشغول است خدا هم مشغول انجام خواسته هاى خود او و رفع نيازهاى او خواهد بود
روى عن رسول الله صلى الله عليه و آلهقال : اربعه انالهم شفيع يوم القيامه المكرم لذريتى و القاضى لهم حوائجهم و الساعىلهم فى امور هم عند اضظرار هم اليه و المحب لهم بقلبه و لسانه .(فضائل السادات ص 120 )
از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه فرمود من در رزو قيامت چهار گروه راشفاعت خواهم كرد 1 - كسانى كه فرزندان مرا گرامى بدارند و اكرام كنند 2 - كسانى كهحوائج ذريه مرا برآورده كنند 3 - كسانى كه در هنگام اضطرار ذريه من براى انجام كارآنان سعى و كوشش مى كنند 4 - كسانى كه با زبان ودل آنان را دوست داشته باشند.
177- عن رسول الله صلى الله عليه و آله : انى اخاف عليكم استخفافا بالدين... (بحار 72 / 227 )
از رسول خدا صلى الله عليه و آله : بر شما مى ترسم از اين كه دين را سبك بشماريدو استخفاف كنيد
عن ابى عبدالله عليه السلام قال : اياكم و الغفله فانه منغفل فانما يعفل عن نفسه و اياكم و التهاون بامر الله عزو وجل فانه من تهاون بامر الله اهانه الله يوم القيامه . (بحار 72 / 227 )
از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود: از غفلت بپرهيز زيرا هر كس غفلت كند ازخويش غفلت كرده است (غفلت از خدا و معنويات مساوى است با غفلت از خويشتن خويش وفراموش شدن انسانيت انسان )و از سبك شمردن فرمان خدا اجتناب كنيد زيرا هركس بهفرمان خدا بى اعتنايى كند و آن را سبك بشمارد روز قيامت خداوند او را خوار خواهد كرد
عن ابى عبدالله عليه السلام : قال لا تحقروا مومنا فقيرا فان من حقر مومنا فقيرا اواستخف به حفره الله و لم يزل ماقتا له حتى يرجع عن حقرته او يتوب (سفينهالبحار 1 / 40 )
از امام صادق عليه السلام : هيچگاه مومن فقير و تنگدست را تحقير نكنيد او را كوچكنشماريد زيرا هركس كرد و چنين شخصى هميشه مورد غضب خدا است تا اينكه توبه كند
در روايت ديگر حرمت و احترام مومن رديف حرمت و احترامرسول اكرم صلى الله عليه و آله قرار داده شده است (بحار 74 / 232 )
178- يا ايها الذين آمنوا استعينوا بالصبر و الصلوه ان الله مع الصابرين . (سوره بقره آيه 153 )شما كه ايمان داريد، از صبر و نماز يارى جوييد كه خدابا صابران است .
عن الاصبغ قال قال امير المومنين عليه السلام : الصبر صبران صبر عند المصيبتهحسن جميل و احسن من ذلك الصبر عند ما حرم الله عليك . و الذكر ذكران اللهعزوجل عند المصيبه و افضل من ذلك ذكر الله عند ما حرم عليك فيكون حاجزا. (سفينهالبحار 2 / 5 )
از على عليه السلام : صبر بر دو قسم است 1 - صبر در هنگام پيش آمدن مصيبت و اين صبرنيكو و جميل است 2 - صبر نيكوتر از صبر بر مصيبت ، و آن صبر و خويشتن دارى استهنگامى كه زمينه انجام يكى از گناهان و محرمان الهى پيش مى آيد، و ياد خدا بر دو قسماست : 1 - ياد خدا را ياد كردن هنگام پيش آمدن مصيبت 2 - ياد خدا بودن هنگام بهتر از قسماول ، ياد خدا بودن در هنگامى است كه زمينه انجام گناه و حرام فراهم شود و انسان با يادكردن خدا و توجه به او، از گناه و معصيت منصرف گردد و ياد خدا مانع انجام آن گناهشود.
و در بعضى از رويات آمده است كه صبر بر سه قسم است صبر در مصيبت ، صبر درخوددارى از گناه و صبر در انجام وظائف واجب (ارشاد القلوب ص 114 )
179- قال موسى بن جعفر عليه السلام : اولى العلم بك مالا يصلح لكالعمل الا به و واجب العمل (العلم ظ )عليك ما انتمسول عن العمل به والزم العلم لك ما دلك على صلاح قلبك و اظهر لك فساده و احمد العلمعاقبه مازاد فى علمك العاجل ، فلا تشغلن بعلم مالا يضرك جهله و لا تغفلن عن علم ما يزيدفى جهلك تركه (سفينه البحار 2 / 219 )
امام كاظم عليه السلام فرمود: سزاوارترين دانشى كه بايد آن راتحصيل كنيد دانشى است كه اعمال شما بدون آن دانش درست و صالح نيست (منظور علم فقهاست كه بدون آن اعمال انسان درست انجام نمى شود )و لازم ترينعمل بر شما عملى است كه از آن سوال خواهيد شد و در مورد آن مسوليت داريد و لازم تريندانش براى شما دانشى است كه شما را به صلاح و فساددل و بيماريهاى قلبى و علاج آنها آشنا سازد (منظور علم اخلاق است كه با استفاده ازقرآن و روايات بيماريهاى روحى و قلبى را به انسان ارائه مى دهد و نيز راه علاج آنهارا بيان مى كند )
عن النبى صلى الله عليه و آله قال : انما العلم ثلاثه ايه محكمه و فريضه عادلهو سنه قائمه و ما خلاهن فهو فضل
(سفينه البحار 2 / 219 )اين روايت به سه علماصول عقائد واخلاق و فقه تفسير شده است .
180- فاعبد الله مخلصا له الدين الا الله الدين الخالص . سوره زمر آيه 2 اياك نعبد و اياك نستعين ، پرستش فقط براى خدا است .
عن ابى عبدالله عليه السلام قال : الابقا علىالعمل حتى يخلص اشد من العمل الخالص الذى لا تريد ان يحمدك عليه احد الا اللهعزوجل (بحار 230 / 70)
از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود: نگاه داشتنعمل از آلوده شدن به ريا و شرك سخت تر از خودعمل است وعمل خالص آن است كه هدفت از انجام آن اين نباشد كه غير از خداىعزوجل تو را بر آن عمل ستايش كند. عن سفيان بن عيينه عن ابى عبدالله عليه السلام: قال سالته عن قول الله عزو جل (الا من اتى الله بقلب سليمقال : القلب السليم الذى يلقى ربه و ليس فيه احد سواه وقال : و كل قلب فيه شرك او شك فهو ساقط و انما ارداوا الزهد فى الدنيا لتفرغقلوبهم للخره . (بحار 239 / 70) از امام صادق عليه السلام پرسيدند منظور از قلبسليم در آيه شريفه سوره شعرا چيست ؟
حضرت فرمود: قلب سليم قلبى است كه پروردگارش را ملاقات كند در حاليكه هيچ كسغير خدا در قلب او نباشد
و فرمود: هر دلى كه در آن شرك و ريا و شك و بى ايمانى باشد آندل نزد خدا از درجه اعتبار ساقط است . بندگان خدا زهد پيشه مى كنند تا دلشان يك جابا خدا و آخرت باشد.
181- روى عن رسول الله صلى الله عليه و آله صله الرحم تزيد فى العمر وتنفى الفقر (بحار 103 / 74 ) از رسول خدا صلى الله عليه و آله : صله رحم عمر رازياد و فقر و تنگدستى را برطرف مى كند.
عن ابى عبدالله عليه السلام : ان صله الرحم تهون الحساب يوم القيامه . (بحار102 / 74) از امام صادق عليه السلام : صله رحم حساب روز قيامت را آسان مى كند.
ووقينا الانسان بوالديه حسنا و ان جاهداك لتشرك بى ماليس لك به علم فلاتطعهما...سوره عنكبوت آيه 8.
عن منصور بن حازم عن ابى عبدالله عليه السلامقال قلت : اى الاعمال افضل ؟ قال : الصلوه لوقتها و بر الوالدين و الجهاد فىسبيل الله . (بحار 45 / 74)
از حضرت صادق پرسيدند كدام عمل از همه اعمال بهتر و با فضيلت تر است ؟ فرمود:نماز را در وقت (فضيلت و اول وقت )خواندن و نيكوئى كردن به پدر و مادر و جهاد در راهخدا.
عن الرضا عليه السلام برالوالدين واجب و ان كانا مشركين و لا طاعه لهما فى معصيهالخالق . (بحار 72 / 74) از امام هشتم عليه السلام : نيكوئى كردن به پدر و مادر لازماست گرچه مسلمان نباشند ولى اگر از فرزند بخواهند كه خدا را معصيت و نافرمانى كنداطاعتشان حرام است .
182- عن ابى عبدالله عليه السلامقال : من زار اخاه فى الله قال الله عزوجل اياى زرت و ثوابك على و لست ارضى لكثوابا دون الجنه . (بحار 34 / 74)
از امام صادق عليه السلام هر كس زيارت كند برادر مومنش را و به ديدار او برود (و اينزيارت و ديدار براى خدا باشد نه به قصد ديگر ) خداىعزوجل خطاب به او مى گويد: مرا زيارت كردى و ثواب تو بر عهده من است و به هيچثوابى غير از بهشت برايت راضى نمى شوم .
روى عن الصادق عليه السلام انه يقول لاصحابه : اتقوا الله و كونوا اخوه بررهمتحابين فى الله ، متواصلين متراحمين تزاورا تلاقوا و تذاكروا و احيواامرنا (بحار 352/ 74)
از امام صادق عليه السلام روايت شده كه به اصحابش فرمود: از خدا بترسيد (تقواپيشه كنيد و با هم برادر و نسبت به هم نيكو كار باشيد به خاطر خدا يكديگر را دوستداشته باشيد با هم مرتبط و از يكديگر باخبر باشيد، نسبت به هم مرحمت و رحمت داشتهباشيد به زيارت و ديدار هم برويد و با هم ملاقات كنيد (و در ملاقات ها دربارهمسائل دين و ولايت و امامت ما ) مذاكره و گفتگو كنيد، كلمات ما را براى همنقل كنيد وامر ما را زنده كنيد (نگذاريد معارف شيعه فراموش شود و از بين برود )
183-نهايت كمال و غايت سعادت از براى هر شخصى اتصاف اوست به صفت عدالتو ميانه روى در جميع صفات و افعال ظاهره و باطنه خواه از امورى باشد كه مخصوصذات او و متعلق به خود او باشد يا امرى باشد كه ميان او وديگرى بوده باشد و نجاتدر دنيا و آخرت حاصل نمى شود مگر به استقامت بر وسط و ثبات بر مركز پس از جانبرادر اگر طالب سعادتى سعى كن تا جميع كمالات را جامع باشى و در جميع امورمختلفه وسط و ميانه روى را شعار خود كن پساول سعى كن كه متوسط باشى ميان علم و عمل و جامع اين هر دو مرتبه باشى به قدراستطاعت و امكان ، و اكتفا به يكى از اين دو مكن كه هر كه اكتفا به يكى نمايد ازشكنندگان پشت پيغمبر خواهد بود همچنانكه در حديث آمده است ..(معراج السعاده ص 49)
عن ابى عبدالله عليه السلام قال : لا تكرهوا الى انفسكم العباده . (بحار 213 / 71) ازامام صادق عليه السلام با افراط و زياده روى در انجام عبادات مستحب موجب نشويد كه رغبتخودتان را نسبت به عبادات از بين ببريد..
عن على عليه السلام قال : قليل من عمل مدوم عليه خير منعمل كثير مملول منه . (بحار 219 / 71) على عليه السلام مى فرمايد:عمل كم و دائم بهتر است از عمل زياد كه موجب خستگى گردد و ادامه پيدا نكند.
عن على عليه السلام فى وصيته عند وفاته : واقتصد يا بنى فى معيشتك و اقتصد فىعبادتك و عليك فيها بالامر الدائم الذى تطيقه . (بحار 214 / 71)
على عليه السلام هنگام وفات در ضمن وصيتهايش فرموده است : اى پسركم در زندگى وامور معاش مقتصد و ميانه رو باش ودر عبادت كردن نيز ميانه رو باش و لازم است كهدرعبادت برنامه ات جورى باشد كه طاقت ادامه آن را داشته باشى .
184-قالرسول الله صلى الله عليه و آله : اعقل الناس اشدهم مداراه للناس واذل الناس من اهان الناس (بحار 52 / 75) ازرسول خدا صلى الله عليه و آله : عاقل ترين مردم كسى است كه مداراتش با مردم بيشترباشد و خوارترين مردم كسى است كه به مردم اهانت كند.
قال رسول الله صلى الله عليه و آله : انا امرنا معاش الانبيا بمدارة الناس كما امرنابادا الفرائض . (بحار 53 / 75) رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: ماپيامبران از طرف خدا موظفيم كه با مردم مدارا كنيم همان طور كه موظفيم واجبات الهى رابه جا آوريم .
در روايتى از امام هشتم عليه السلام آمده است كه حضرت براى كسى كه مباحث اعتقادى رابراى مردم عنوان مى كرد پيام داد يكلم الناس بما يعرفون و يكف عما ينكرون به اوبگوييد براى مردم چيزهايى را بگويد كه مردم درك مى كنند واز گفتن چيزهايى كه مردمدرك نمى كنند و انكار مى نمايند خوددارى كند.
185- قال ابو عبد الله كان ابى عليه السلاميقول : انه ليس من عبد مومن الا فى قلبه نوران نور خيفه و نور رجا لو وزن هذا لم يزدعلى هذا لم يزد على هذا. (بحار 352 / 70)
از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود پدرم مى فرمود هيچ بنده مومنى نيست مگراينكه در قلب او دو نور هست نور ترس و خوف از خدا و نور اميد و رجا به خدا اگر اين دونور را با هم بسنجيده هيچ كدام از ديگرى زيادتر نيست .
عن الصادق عليه السلام قال : كان فيما اوصى به لقمان ابنه يا بنى خف اللهخوفا لو وافيته ببر الثقلين خفت ان يعذبك و ارج الله رجا لو وافيته بذنوب الثقلينرجوت ان يغفر لك (بحار 384 / 70) امام صادق عليه السلام فرمود: از وصيتهاىلقمان به فرزندش اين بود: اى پسركم از خدا بترس ترسى كه اگراعمال نيك جن وانس را انجام داده باشى باز بترسى از اينكه خدا تو را عذاب كند و به خدااميدوار باش اميدى كه اگر گناه جن و انس را انجام داده باشى باز اميد اين را داشتهباشى كه خدا تو را بيامرزد.
186-عفت عبارت است از اينكه قوه شهريه در فرمان و اطاعتعقل باشد و همه تصرفات آن موافق و مطابق امر ونهى قوه عاقله بوده باشد و آنچهمتضمن مصلحت معاش و معاد باشد بر آن اقدام نمايد و هر چه موجب مفسده بوده باشد از آندورى كند و كناره جويد و هرگز مقتضاى صواب ديدعقل را مخالفت نكند و باعث بر اين فرمانبردارى و اطاعت هم نباشد مگركمال نفس يا بزرگى ذات او يا تحصيل سعادت دنيا و آخرت ، و غرض او فريب مردم يامحافظت آبروى خود نباشد و ترس شحنه و سلطان او را بر اين نداشته باشد و بسيارىاز كسانند كه ترك دنيا را به جهت دنيا نموده اند و ترك بعضى لذات دنيويه را نمودهاند و مطلب ايشان رسيدن به لذات بالاتر است پس چنين اشخاص صاحب فضيلت عفتنيستند و همچنين آن كسانى كه از راه اضطرار و الجاء يا سبب بى آلتى و بى وقوفى يابه جهت اينكه از بسيارى آنهامتنفر شده اند... يا از بيم اطلاع مردم و خوف ملامت ايشانترك لذت مى كنند پس چنين كسان را عفيف نتوان گفت ...(معراج السعاده نراقى ص 31)
187-آشنائى با علوم اسلامى ، ج 3 ص 69
188-فوائد الرضويه ، ص 127، با تصرف .
189-كتاب قواعد الاحكام كه اين وصيت نامه در پايان آن نگارش يافته است
190-وسايل الشيعه ، ب 38 از ابواب بقيه الصلوه حديث 24
191-وسائل الشيعه ب 107 از ابواب العشره از كتاب الحج ، حديث 7
192-شورى / 23
193-وسائل الشيعه ، ب 17 از ابوابفعل المعروف ، از كتاب الامر بالمعروف حديث 2
194-وسائل الشيعه ، ب 17 از ابوابفعل المعروف ، حديث 3
195-بقره / 159
196-وسائل الشيعه ، ب 40 از ابوابفعل از كتاب الامر بالمعروف ، حديث 1
197-ايضاح الفوائد، ج 4 ص 752 - 756
198-مقصود كتاب شريف (وافى ) ، تاليف ملا محسن فيض كاشانى قدس سره استكه اين سفارشنامه در پايان حاشيه مرحوم شعرانى بر آن نگارش يافته است