بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب آفتاب علم,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     0 - آفتاب علم
     00 - آفتاب علم
     01 - آفتاب علم
     02 - آفتاب علم
     03 - آفتاب علم
     04 - آفتاب علم
     05 - آفتاب علم
     fehrest - آفتاب علم
 

 

 
 

كلام صاحب أعيان الشيعه سيد محسن أمين

«السيد أبوالقاسم الدهكردى نزيل أصفهان، توفى فى شوال سنة 1353، كان عالماً جامعاً عارفاً مرجعاً فى الشرعيات، له تأليفات، منها: 1ـ الوسيله فى السير و السلوك 2ـ حاشيه على متاجر الشيخ مرتضى الانصارى. يروى عن الشيخ زين العابدين المازندرانى الحائرى والميرزا حسين نورى و ميرزا (محمّد) حسن نجفى و يروى عنه جماعة منهم السيد شهاب الدين الحسينى النجفى المرعشى النسّابه المعاصر نزيل قم.»(77)

كلام صاحب ريحانة الادب مدرّس تبريزى

«از اكابر اماميه عصر حاضر ماست كه از تلامذه حاج ميرزا محمّد حسن شيرازى و شيخ زين العابدين مازندرانى و حاج ميرزا حسين نورى بوده از تأليفات اوست: حاشيه تفسير صافى; حاشيه وافى; و الوسيله، در سير و سلوك; رساله اى در قبض. و از مشايخ روايت آقانجفى مرعشى مى باشند.»(78)

كلام مرجع عالى قدر آية اللّه العظمى مرعشى نجفى(قدس سره)

«فألقَيْتُهُ فَوْقَ ما كُنْتُ أَسْمَع مِنْ فضائله و محامده عِلماً و عملا، و كان من الذين تَذْكرك رؤيته الدار الآخرة، صائماً قائماً متهجداً ناسكاً متبتلاً مرتلا سالكاً سامراً زاهداً»(79); يافتم او را بالاتر از آنچه شنيده بودم از فضائل و محامدش از جهت علم و عمل، (آية اللّه دهكردى) از كسانى بود كه ديدن او انسان را به ياد آخرت مى انداخت، هميشه روزه دار و اهل تهجّد و عبادت بود و انسان سالك و زاهدى بود.

كلام حضرت آية اللّه مشكوة(قدس سره)

«حوزه اصفهان، افراد نابغه و ملاّ خيلى داشت; دارالعلم بود. آقايان مراجع: سيد ابوالقاسم دهكردى، سيد محمّد باقر دُرچه اى و سيد مهدى درچه اى در رأس حوزه بودند.»(80)

زندگى نامه خودنوشت آية اللّه العظمى دهكردى(قدس سره)

مقدمةً عرض مى كنم كه دو زندگى نامه به قلم ايشان موجود مى باشد كه هر دو زندگى نامه مشتمل بر فوائد سودمندى است: يكى را به تقاضاى آية اللّه العظمى مرعشى نجفى(قدس سره) در 24 صفر الخير سال 1347 قمرى نوشته اند، كه ما در مقدمه جلد اوّل منبر الوسيله تمام اين زندگى نامه را نقل كرديم;(81) و ديگرى را به خواهش استاد معظم و مورّخ محقّق دانشمند، مرحوم معلّم حبيب آبادى(قدس سره) نوشته اند، كه اين زندگى نامه را از كتاب آية اللّه چهارسوقى تماماً نقل مى نماييم(82):

«السيد ابوالقاسم الدهكردى النجفى، كان مولده فى قصبة دهكرد; قاعده چهار محال. و هو على ما ضبط والده السيد الجليل النبيل السيد محمّد باقر هكذا: تاريخ تولد نورچشمى از عمر و جان بر خوددارى سيد أبوالقاسم بين الطلوعين نيم ساعت تخميناً به طلوع آفتاب يوم شنبه غره شهر رجب المرجب، آفتاب درحُوت، قمر در حمل، زُحل در جوزا، مريخ در حُوت، مشترى در ميزان، زهره در دلو، عطارد در حُوت، غره شهر رجب سنه (1272) هزار و دويست و هفتاد و دو از هجرت خاتم انبياء گذشته.

در سن يازده سالگى يا سيزده سالگى به جهت تحصيل در اصفهان در مدرسه صدر آمده، از بدايت علم عربيت شروع به تلمّذ نموده، بعد از فراغ از مقدمات مشغول فقه و اصول و حكمت شده، و در سن بيست و پنج سالگى به درجه اجتهاد رسيده، أساتيد او تصديق اجتهاد او نموده، ترك تقليد نموده و صلوات گذشته را قضا مى نمود.

قرائت فقه و اصول در اصفهان در خدمت عالم أورع أتقى، ميرزا أبوالمعالى، فرزند ارجمند عالى قدر حاجى محمّد ابراهيم كرباسى، و عالم متبحر حاج شيخ محمّد باقر (نجفى) و عالم ممتحن آميرزا محمّد حسن نجفى، و عالم ألمعى، آخوند ملاّ محمّد باقر فشاركى. و علم حكمت را غالباً نزد حكيم متأله، حاجى ملاّ اسماعيل حكيم، ساكن در محله درب كوشك كه از تلامذه آسيد رضى رشتى و آميرزا حسن آخوند و ميرزا حسن، تلميذ پدرش حكيم ماهر الهى آخوند ملاّ على نورى. و خصوص «اسفار» آخوند ملاّصدرا در مدت چهار سال نزد آن حكيم ماهر قرائت كردى و در سن بيست و نه سال متأهل شده و در همان سال به حُكم استخاره و اصرار بعضى از اولياء خدا به عزم عتبه بوسى حضرت شاه اولياء و امام اتقيا، اميرالمؤمنين(عليه السلام)، به جهت تكميل تحصيل در سالى كه قدغن اكيد از سلطان ايران ناصرالدين شاه بود كه زُوار از ايران حركت ننمايند و حكومت كرمانشاه و تمام آن حدود با حُكمران اصفهان، حضرت والا، ظلّ السلطان بود به تقريبى كه در رساله «واردات غيبيه» با آنچه از كرامات مشهود شده و آنچه واردات غيبيه معاينه گرديده ذكر نموده، اگر دسترسى به آن رساله پيدا كنى كُنوز مخفيه و اسرار مخبيه در او مى يابى.

بالجمله در سنه (1301) هزار و سيصد و يك از اصفهان عازم زيارت ائمه عراق شده، چندى در بلده طيبه سامره، كه آن زمان انموذج شهر جابلقا و جابلسا بود، در خدمت حضرت آية اللّه فى الانام، الحاج ميرزا محمّد حسن شيرازى ـ تغمّده اللّه برضوانه ـ مشغول تحصيل فقه شدم. و بود اكثر استيناس حقير در اقتباس معارف و اسرار توحيد با عالم ربانى، حاجى ملاّفتحعلى سلطان آبادى، و زين المجاهدين و سراج طريق السالكين و قُطب المحدّثين، حاجى ميرزا حسين نورى، كه شيخ او هم در معارف و توحيد حاجى ملاّ فتحعلى ـ انار اللّه برهانه ـ بود در ازمنه متماديه، و ألحق از آن بزرگوار مستفيض شدم ـ روح اللّه روحهما ـ پس از مدتى به اشاره آن بزرگوار (حاجى ملاّفتحعلى) به زيارت اربعين مشرف به عتبه بُوسى خامس آل كسا(عليهم السلام) شده و شاهَدتُ فى حرم مولينا أبى الفضل العباس و فى غيره ما شاهدت مما يدل على أن طينتى من فاضل طينتهم. و قرأت فى النجف الغرى مُدة اقامتى مما يقرب سبع سنين على الشيخ الامام العلامة الحاج ميرزا حبيب اللّه الرشتى و على علام العلماء المحققين آخوند ملاّ محمّد كاظم الخراسانى ـ روح اللّه روحهما ـ شطراً وافياً و حزباً كاملا من الفقه و أصوله. و كنت شديد الاُنس بالمسجد السهلة حتى ورد علىّ فيه فيوضات كثيرة.

و مشايخ اجازه حقير: سيد العلماء المتبحرين آميرزا محمّد هاشم چهارسوقى، و شيخ العلماء العاملين آميرزا محمّد حسن نجفى، و قدوة الفقهاء الكاملين آخوند ملاّ محمّد باقر فشاركى، و علامة العلماء المحققين آخوند ملاّ محمّد كاظم خراسانى، القاطن فى النجف الغروى، و عالم ربانى حاجى ميرزا حسين نورى، الساكن فى السامراء ثم فى النجف الاشرف.

و بعد از رجوع از نجف اشرف در اصفهان توطن نموده در مدرسه صدر مشغول تدريس فقه و اصول شدم و تاكنون كه شصت و دو سال از عمر گذشته به حُسن توفيق الهى موفق به تحصيل علم و تدريس و تصنيف هستم.

در فقه «شرح بر شرايع» نوشتم دو مجلد در بيع است و سطرى در طهارت; و در اصول فقه يك جلد در «مباحث الفاظ» تصنيف نمودم; و كتاب «منبر الوسيله» بَرَزَ مِنهُ مُجلّدان فى الاصول الخمسة الاعتقادية; و تفسير بعض آيات قرآنيه; و شرح بعض احاديث مشكله; و «رساله در لمعات فى شرح دعاء السمات»; و كتاب «الفوائد» مجموعه پر فايده است; و كتاب «ذخيره» در ادعيه و ختومات مجرّبه; و رساله «واردات غيبيه» كه مسمى شده به «بشارات السالكين» در احوالات خود اين حقير است و فيها الكنوز المخبيه; و رساله «جنّة المأوى» در علم اخلاق; و «حاشيه بر نُخبه»، رساله عمليه حاجى كرباسى; و «حاشيه بر جامع عباسى»; و «رساله عمليه».

فعلا از خدا طلب مى كنم كه موفق شدم به اتمام شرح فارسى مجلسى تقى بر «من لايحضره الفقيه» شيخ صدوق، كه تا كتاب قضا نوشته، و من از كتاب قضا شروع نمودم به اتمام او برحسب خواهش بعضى.

و از اصحاب مباحثه حقير از بركت امام عصر ـ ارواحنا له الفِداء ـ جمع كثيرى به درجه علم و تقوا و اجتهاد رسيده و از حقير مجاز شده و در ساير اصقاع و بلاد مشغول ترويج شريعت مقدسه و تدريس هستند.

و از طُرفه وقايع كه دوست داشتم نقل كنم و آن اين است كه بعد از اين كه مرحوم خلد مقام والد ماجد، به اذن مرحوم فردوس وَساده، حاجى كرباسى ـ اعلى اللّه مقامه ـ بناى عقد والده ماجده ام گذاشته كه زن صالحه عفيفه و متهجّده و با سخاوت طبع و با بركت و صله ارحام خيلى مى نموده و بنت عالم جليل آخوند ملاّمحمّد ابراهيم دهكردى بود.(83) حاجى كرباسى دو نفر يا سه نفر از وجوه تلامذه خود را به جهت اخذ اذن و اقرار به دهكرد فرستاد كه على الظاهر مرحوم آسيد حسين خراسانى كه در مسجد جارچى امام جماعت بوده و مرحوم آسيد شفيع شوشترى كه از اجله علما بوده و مرحوم شيخ جعفر خراسانى كه اينها از رفقاى مرحوم والد هم بودند بعد از مراجعت و تحصيل اذن، خود مرحوم حاجى كرباسى صيغه نكاح ما (را) جارى فرموده و در سجل قباله به خط شريف خود مرقوم فرموده و به خاتم منيف مزين فرموده كه من خودم به رأى العين ديدم آن قباله شريفه را: (بسم اللّه الرحمن الرحيم: أسأل اللّه تعالى البركة و كثرة النسل والاولاد الصالح).

و از تأثير نفس قُدسى سمات آن بزرگوار بركت در خانواده ماها مشهود است و كثرت نسل موجود است. مادرم از دنيا رفت غير از اولادهاى متوفاى او، چهل و دو نفر از اولادهاى بطنى خود از اولاد بلاواسطه و نواده و نتيجه هاى خود را ديد و همه موجود بودند. واقعاً كوثر بود، و الآن كه محرم سنة 1335 است و از عمر من شصت و دو سال و شش ماه مى گذرد شصت و يك نفر از صُلب پدر و بطن مادرم بلاواسطه و مع الواسطه موجودند: (تبارك اللّه أحسن الخالقين). و همه اولادهاى پدرم، عالم و صالح و متّقى هستند به جز اين أحقر كه از صلحا نيستم و لكن صُلحا را دوست مى دارم و ان شاء اللّه تعالى با آنها محشور مى شوم: لما قد صحّ عن النبى(صلى الله عليه وآله) و أهل بيت العصمة أنَّ مَنْ أحبَّ شيئاً حشره اللّه معه.

و أما نسب اين حقير به مقتضاى تذكره اى كه داريم منتهى مى شود به عبداللّه بن السيد السجاد زين العابدين الامام الهمام على بن الحسين بن اميرالمؤمنين على بن أبى طالب(عليهم السلام).

و ما كَتَبْتُ هَذِهِ العِجالَة الاّ اجابةً لمسئول بعض اخواننا الصُلحاء الاتقياء، و هو الصالح التقى، المُهذّب الزكىّ الرضىّ، آقا محمّد على البرخوارى ـ بلغه اللّه الى أقصى المدارج و الامانى.

كتبه بيمناه الداثره أحوج المربوبين الى خالق البرية أبوالقاسم الحسينى الدهكردى النجفى فى ظهيرة يوم الاربعاء، الثانى و العشرين من شهر ربّى من شهور سنة 1335 خمس و ثلاثين و ثلاث مأة بعد الالف الهجرية على هاجرها الف آلاف التحيه. والسلام على عباد اللّه الصالحين.(84)   محل مهر ابوالقاسم الحسينى (الدهكردى)


پى‏نوشت‏ها:
77 ـ اعيان الشيعه، ج 2، ص 417.
78 ـ ريحانة الادب، ج 2، ص 244.
79 ـ المسلسلات، ج 2، ص 33.
80 ـ مجله حوزه، ش 31، ص 47.
81 ـ اصل اين زندگى نامه در كتاب المسلسلات فى الاجازات، ج 2، ص 33 به بعد، مذكور است.
82 ـ زندگى آية اللّه چهارسوقى، تأليف دانشمند محقق سيد محمّدعلى روضاتى، صص 191ـ196.
83 ـ شرح حال اين عالم جليل القدر و فرزندانشان در فصل خاندان ايشان ذكر مى گردد.
84 ـ نقل از كتاب زندگانى آية اللّه چهارسوقى، صص 191ـ196.
 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation