بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب نجاشی راوی شناس بزرگ‏, محمدحسن امانى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 -
     02 -
     03 -
     04 -
     05 -
     06 -
     07 -
     08 -
     09 -
     10 -
     fehrest -
 

 

 
 

بخش هفتم: از شعاع نوريان

از زبان معاصران

نوريان مرنوريان را طالبند.

ناريان مرناريان را راغبند.

بى‏شك دانشمندان بزرگ و راويان نور را ديگر دانشمندان اين رشته،بهتر از ديگران مى‏شناسند. سرشناسانوادى علم و تحقيق و ژرف‏نگرانى‏كه عمرى را در درياى عميق دانش غواصى كرده‏اند و با مشكلات وسختى‏هاىفراوان توانسته‏اند گوهرهاى درخشان علم و معرفت را صيدكنند، قدر و ارزش زحمات محققان سخت‏كوش رامى‏دانند و خدمات وآثار ارزشمند آن‏ها را ارج مى‏نهند.

همه آنان‏كه در دانش‏ها و معارف دين، به ويژه در رشته شناخت‏راويان حديث كتابى نوشته‏اند و از خود آثارى بهيادگار گذارده‏اند، ازنجاشى كه پيشگام اين فن بود به عظمت نام برده و همگى به وثاقت،دقت‏نظر، خبرويت واستوارى نظرياتش در علم رجال تاكيد نموده و به‏سخنان صائب و دقيق وى در اين رشته به ديده احتراممى‏نگرند. بى‏جهت‏نيست كه كتاب گرانسنگ رجالش به عنوان يكى از كتاب‏هاى اصلى‏رجالى مطرح مى‏گردد وحتى در صورت اختلاف سخن او با سخنى كه دركتاب‏هاى ديگر علم رجال باشد گفتار و نظريه وى را مقدممى‏دارند.

رجالى شهير، ميرزا محمد استرآبادى مى‏نويسد:

«خلافى بين طريق شيخ طوسى و نجاشى نيست. گرچه احتمال داردنجاشى در شناخت راويان استوار و ثابت‏ترباشد.». (1) .

ابن غضائرى رجالى معروف و معاصر با نجاشى در ستايش از اومى‏نويسد:

«هرگاه تعارض كرد ثقه يا ضعيف بودن يكى از راويان در سلسله سندحديث، به سبب اختلافى كه خبرگان وشخصيت‏هاى آگاه به راويان‏دارند - مثلا شيخ طوسى كسى را مورد وثوق و اطمينان و همان شخص‏را نجاشىضعيف و غير اعتماد مى‏داند - در اين صورت جرح (2) وتضعيف راوى بر توثيق و تعديل (3) آن مقدم است. و ظاهرحال نجاشى‏اين است كه او آگاه‏ترين و اضبطترين افراد است نسبت‏به زندگى وحالات راويانى كه حديث نقلكرده‏اند.». (4) .

سخنان سبز

در اين‏جا ديدگاه‏هاى بعضى از بزرگانى را كه درباره نجاشى ابرازعقيده كرده‏اند مى‏آوريم; چرا كه سخنانهميشه سبز سپيدراى‏هاى شيعى‏راهى براى شناخت‏بيشتر مقام بلند نجاشى، احياگر راويان نور است.

رجالى معروف ابن داود مى‏نويسد:

«نجاشى نويسنده كتاب رجال، چهره‏اى مورد اعتماد و بسيار بزرگواراست و نوشته‏هاى زيادى دارد.». (5) .

علامه حلى از نجاشى چنين ياد مى‏كند:

«ابوالعباس نجاشى، شخص ثقه، تكيه‏گاه و مورد اعتماد من است.كتاب رجال از او است كه ما در كتابمان(خلاصة‏الاقوال) و ديگر آثار ونوشته‏ها از سفره هميشه احسان او استفاده‏هاى زيادى برديم.». (6) .

علامه مامقانى در ستايش از او مى‏گويد:

«نجاشى شخصيتى است در نهايت‏بزرگوارى و مورد اطمينان، و نظرتمام دانشمندان ديگر نيز چنين است وجاى شبهه‏اى نيست.». (7) .

سيدبحرالعلوم چنين اظهارنظر مى‏كند:

«نجاشى از اساتيد مورد اعتماد، عادل و ثابت‏ترين شخص است. وى ازبزرگان بنيان‏گذار دانش شناخت راويانحديث است و در اين رشته ازديگر دانشمندان داناتر است. عالمان دين اتفاق دارند در اعتماد بر او ونيز وحدتنظر دارند بر اين‏كه در شرح حال شخصيت‏هاى روايى برسخنش استناد كنند. علامه حلى و ديگران به بزرگوارىو توثيق اوتصريح نموده و مدح و ستايش كرده‏اند.». (8) .

شرح حال نويس بزرگ، محقق خوانسارى مى‏نويسد:

«نسب نجاشى آن طور كه خود در كتاب رجالش يادآورى كرده به‏عبدالله نجاشى مى‏رسد كه استاندار و والىاهواز بوده و رساله‏مشهورى از طرف امام صادق‏عليه السلام داشته. ديندارى و نسب وى در بين‏دانشمندانشيعى در نهايت‏شهرت است و جاى هيچ انكارى‏نيست.». (9) .

محدث نامى، شيخ حر عاملى مى‏نويسد:

«نجاشى شخصيتى بلندمرتبه و مورد اعتماد است. وى معاصر با شيخ‏طوسى است و از شيخ مفيد روايت نقلمى‏كند.». (10) .

محدث نورى مى‏نويسد:

«نجاشى، نقاد بينا، متبحرى نيرومند و آگاه بود، فرزانه‏اى كه در فن‏رجال قلم به دست گرفت و سخنان بسمحكم و مستند در اين زمينه به‏رشته تحرير درآورد. بلندمرتبه و كم‏نظير بود و هراندازه در زندگى اوتحقيقكنيم به وثاقت و اعتماد بر او بيشتر پى خواهيم برد. وى صاحب‏كتاب معروف است كه محور اتكاى دانشوران ومحققان در طول تاريخ‏است.

بزرگوارى و مقام بلند او در بين دانشمندان و محدثان، ما را بى‏نيازمى‏كند كه سخنان ديگران را درباره‏اش يادآورشويم.». (11) .

شيخ عباس قمى، محدث با اخلاص چنين نظر مى‏دهد:

«نجاشى، نقدكننده بينا، خبره، ثقه، بزرگوار، صاحب كتاب معروف‏رجال و محور اتكاى دانشمندان شيعى است.وى ركن بزرگى در توثيق‏و تضعيف راويان است و عالم‏ترين دانشمندان در اين رشته. شخصيتى‏كه هيچ كس جزخودش با او مقايسه نمى‏شود و غير از خودش احدى‏با او برابرى نمى‏كند. اصحاب ما در اعتماد بر ايشان و نيز دراستناد به‏سخن ايشان در شرح حال راويان نور اتفاق‏نظر دارند.

بزرگوارى و مرتبه بلند او در بين دانشمندان، مشهورتر از اين است كه‏بخواهيم سخن ديگران را در مورد وى ذكركنيم. در توثيق و تضعيف‏راوى، مواردى كه سخن ايشان با ديگر فرزانگان ابرارنويس وپيشوايان اين دانش تعارضكند، همه انديشمندان و محققان، سخن‏ظاهر ايشان را بر نص و تصريح ديگران مقدم مى‏دارند.». (12) .

علامه آغابزرگ تهرانى، كتاب‏شناس قرن، چنين اظهارنظر مى‏كند:

«دانشمند آگاه و نقاد، ابوالعباس نجاشى از فرزندان عبدالله نجاشى‏است، همو كه امام صادق‏عليه السلام رسالهاهوازيه را برايش نوشت. نجاشى‏برترين فرزانه‏اى است كه در علم رجال قلم بر صفحه كاغذ نهاد و دراين زمينهسخن گفت. غير از خودش كسى با او برابرى نمى‏كند و نظيرندارد. نظريات محققانه او در شناخت راويانحديث‏بر ديگر پيشوايان‏اين تخصص كه آثارى از آنان به يادگار مانده است‏برترى دارد; چنانچه‏سيد بحرالعلوم دررجالش فرموده است:

گروهى از دانشوران شيعى به صراحت نظر داده‏اند به تقديم سخن‏نجاشى به سبب كتابى كه نوشته و بى‏نظيراست و اين سخنى است كه‏تحقيق و راستى آن را تاييد مى‏كند.».

نجاشى را استاد ما محدث نورى در خاتمه مستدرك از دوازده نفرى‏شمرده است كه به آن‏ها، اساتيد بزرگ پايانمى‏يابد.» (13) .

حديث فراق

دست تقدير اين گونه رقم خورد كه حوزه علميه بغداد كه تا سال‏448قمرى از رونق و شهرت جهانى برخورداربود و عالمان وپژوهشگران از گوشه و كنار در اين شهر، دور هم جمع بودند و بحث ومناظرات علمى حرارتبيشترى داشت، از هم متلاشى گردد و ديگر آن‏شور و هيجانى كه در رفت و آمدها براى استفاده از محضر فقهاوانديشمندان بزرگ به چشم مى‏خورد و نيز از تدريس دانش‏هاى مختلف‏در محيط فرهنگى شهر دانش كه بسپرآوازه بود چيزى مشاهده نگردد.

جنگ و گريزهايى كه در بغداد به وجود آمده بود و آشوب‏هاى‏داخلى و خارجى براى انتقال قدرت، محيط علم وآرامش حوزه‏هاى‏درس را به هم زده بود. در نهايت، اوضاع نامناسب به جايى رسيد كه‏حكومت از آل بويه شيعهمذهب به سلجوقيان منتقل شد. به ناچار زعيم وپيشواى شيعيان، شيخ طوسى از بغداد به نجف هجرت كرد وخانه و آثاراين فقيه سترگ به غارت رفت. كرسى تدريس و بعضى از نشانه‏هاى شيعى‏در محله شيعه‏نشين بغداددر آتش سوخت.

از آن پس فقها، محدثان و علماى بزرگ يكى پس از ديگرى بغداد رارها كرده، بعضى به نجف و عده‏اى به نقاطديگر هجرت نمودند.نجاشى، محدث و چهره سرشناس نيز با دگرگونى اوضاع سياسى واجتماعى شهر بغداد وگسستن و از بين رفتن حوزه فرهنگ شيعى در سال‏448قمرى به ناچار آن‏جا را رها كرد. گويا بر اثر كهولت‏سن وگرماى زيادو نيز علاقه قلبى كه نسبت‏به خاندان رسالت داشت‏به منطقه‏اى در شمال‏بغداد نزديك سامرا هجرتكرده باشد.

او در حالى كه اواخر عمر را مى‏گذراند و از نظر جسمى ضعيف وناتوان بود ولى هر از چند گاه به سامرا، شهرغيبت‏حضرت حجت(عج)مى‏رفت و به زيارت دو امام معصوم مدفون در اين سرزمين مى‏شتافت. هروقت واردحرم مى‏شد، آن‏جا كه بدن مطهر امام هادى و امام حسن‏عسكرى‏عليهما السلام مدفون است و در هماننقطه‏اى كه امام زمان(عج) در پرده‏غيبت پنهان گشته است، در كنار تربت مقدس اين دو امام براىمظلوميت‏ائمه معصومين‏عليهم السلام اشك مى‏ريخت و نيز براى ظهور خورشيد امامت وولايت از پس پردهغيبت دست‏به دعا برمى‏داشت كه:

«پروردگارا! در ظهور آقا و مولايمان مهدى فاطمه تعجيل فرما!».

...اما او كه عمرى را در خدمت معارف اهل‏بيت‏عليهم السلام سپرى كرده ودر معرفى ابرار و ستاره‏هاى هميشهجاويد تشيع و شناساندن آثار ارزشمندآنان همت‏بلندى داشت، هم‏چنان در انتظار رؤيت‏خورشيدهل‏بيت‏باقى‏ماند تا آن‏كه دست اجل مهلتش نداد و در جمادى‏الاولى 450قمرى درمطيرآباد (14) روح پاكش بهارواح مطهر ابرار و صالحان و اولياى خاص الهى‏پيوند خورد و در جوار رحمت ربوبى جاى گرفت. سال وفاتش باجمله‏«ان‏الرحمة عليه‏» موافق گرديد. (15) رحمت و رضوان خدا بر او باد!

پى‏نوشتها:

1) فوائدالرجاليه، ج‏2، ص‏46.

2) سخنانى كه در تضعيف و عدم اعتماد به راوى حديث گفته شود، جرح راوى مى‏گويند.

3) سخنانى كه در اعتماد و اطمينان به راوى حديث گفته شود، تعديل راوى مى‏گويند.

4) فوائدالرجاليه، ج‏2، ص‏45.

5) الرجال، ص‏32.

6) خلاصة الاقوال، ص‏12.

7) تنقيح‏المقال، ج‏1، ص‏70.

8) فوائدالرجاليه، ج‏2، ص‏35.

9) روضات‏الجنات، ج‏1، ص‏60.

10) امل‏الآمل، ج‏2، ص‏15.

11) اعيان‏الشيعه، ج‏3، ص‏32.

12) الكنى و الالقاب، ج‏3، ص‏239; فوائدالرضويه، ص‏19.

13) الذريعه، ج‏10، ص‏154.

14) همان مطيره است و آن منطقه‏اى سرسبز در اطراف سامرا است و از گردشگاه‏هاى‏عمومى بغداد و سامرا.معجم‏البلدان، ج‏5، ص‏151.

15) خلاصة الاقوال، ص‏12; الكنى و الالقاب، ج‏3، ص‏239.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation