بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اهل بیت,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 - يادداشت مترجم بر چاپ اول
     02 - اهل بيت در قرآن
     03 - آيه تطهير در تفسير پيامبرصلى الله عليه وآله
     04 - تفسير معقول و مقبول
     05 - ظهور سياقى
     06 - دلالت و استدلال
     07 - نقد و بررسى
     08 - دلايل واهى در شمول همسران پيامبرصلى الله عليه وآله
     09 - از گفته‏هاى ضعيف تا دلايل ضعيف‏تر
     10 - تار عنكبوت
     11 - كتاب‏نامه
     fehrest -
 

 

 
 

بخش دوم:

نقد و بررسى

فصل اول: توجيهات نادرست

دليل ضعيف

از دو زاويه به دليل ضعيف نگريسته مى‏شود:1. منشا2. اثرمى‏كوشيم‏اين دو زاويه را توضيح دهيم:

1. ضعف دليل از جهت منشا: گاهى اوقات سبب ضعف دليل، قصور و ياتقصير استدلال كننده است و آنهنگامى است كه وى در علم، كم مايه بوده ويا از محدوديت‏يا قصور در فهم و يا از تتبع اندك در مسائلى كه نيازبه‏پژوهش و تتبع دارد رنج مى‏برد. گاهى اوقات هم اين ضعف ناشى از سوء نيت‏و بدى طينت است و آن هنگامىاست كه مى‏خواهد مخالفان فكرى خود رابه عنوان كسانى مطرح كند كه به هر علف هرز و به هر آنچه كه ازتارعنكبوت سست‏تر است چنگ مى‏زنند. از اين جهت، از روى مكر و نيرنگ وبى‏انصافى و ستم پيشگى عليه آنانبه دلايلى بيهوده و واهى استدلال مى‏كند.ممكن است هدف وى از اين استدلال و تعليلى كه براى مخالفان خودرديف‏مى‏كند اين باشد كه آنان را به چيزى ملتزم كند كه بدان ملتزم نيستند و آن رانمى‏پذيرند و با اصولتفكرات و عقايد آنان تناسب ندارد.

2. ضعف دليل از جهت اثر: اين ضعف هنگامى است كه استدلال ضعيف وسخيف سبب مى‏شود تا انسان غافل،اطمينان خويش را به پايه‏هاى علمى خوداز دست داده آن را به كنارى نهد و به دنبال جايگزينى براى آن برآيد.اين‏جاست كه‏به گمراهى و سرگردانى دچار مى‏شود و آنان كه در كمين او هستند به عنوان‏نجات دهنده و رهايىبخش به سراغش آمده او را به تاريكى‏هاى خود وارد ودر درياى ترهات و نادانى‏هاى خويش غرق و با مطالبگمراه كننده و سخنان‏بى پايه او را نابود مى‏سازند. او را ديگر راه رهايى از اين منجلاب نباشد ونداند كه چگونه وكى خويشتن را از آن خلاص كند.

از اين رو لازم است كه دست‏به كار شده در جست و جوى حق و نابودى‏و رسوايى باطل برآيد تا خداوند حق را باكلمات خود پايدار سازد.

بل نقذف بالحق على الباطل فيدمغه فاذا هو زاهق ولكم الويل مماتصفون; (1) .

بلكه ما هميشه حق را بر باطل غالب و پيروز مى‏گردانيم تا باطل را محوونابود سازد. واى بر شما مردم جاهل كهخدا را به وصف كار باطل و بازيچه‏متصف مى‏گردانيد.

در اين جا به بيان نمونه‏هايى چند از استدلال‏هاى ضعيفى مى‏پردازيم كه‏دانشمندان آزاده ما به آنها توجه والتفاتى نكرده‏اند. چون هدف اين ادله رامى‏دانستند.

الف) قرابت

بعضى دخول على، فاطمه، حسن و حسين‏عليهم السلام را در اهل بيت از جهت قرابت‏آنان با پيامبر صلى اللهعليه وآله و ارتباط نسبى با وى تعليل كرده‏اند. آن گاه روايات پيشين‏را - كه تصريح دارد اينان اهل بيتپيامبرصلى الله عليه وآله و سبب نزول آيه تطهيرند - مؤيداين استدلال خويش قرار داده‏اند. (2) در رد ايناستدلال مى‏گوييم:

1. اگر قرابت نسبى علت آن بود، مى‏بايست پيامبرصلى الله عليه وآله عمويش عباس را باآنان وارد مى‏كرد; زيراعمو از پسرعمو - كه على‏عليه السلام باشد نزديك‏تر است.هم‏چنين عقيل و فرزندان عباس و جعفر هم دررابت‏با على‏عليه السلام در يك‏رتبه‏اند. پس چرا فقط على‏عليه السلام را داخل كرد نه آنان را؟

2. اگر قرابت نسبى معيار بود بايد فاسقان و مشركانى هم كه به هاشم‏نسبت مى‏برند، از اهل بيت‏باشند؟! درحالى كه بعضى از ايشان تا زمان فتح‏مكه اسلام نياورده بودند، مانند عتبه و معتب پسران ابولهب.

ب) معاشرت

بعضى دخول على‏عليه السلام در اهل كساء را به خاطر معاشرت وى با فاطمه‏دختر پيامبرصلى الله عليه وآله وملازمت و معاشرت با خود آن حضرت‏صلى الله عليه وآله دانسته‏اند. (3) پاسخ استدلال وى اين است:

1. ما نمى‏دانيم كه از كى صرف معاشرت سبب استحقاق اين نشان بزرگ‏گرديده كه بالاترين آرزوها وهايت‏بلندپروازى‏هاست.

2. رواياتى كه در فصل پيش آورديم بر خروج زنان پيامبرصلى الله عليه وآله تصريح‏دارد، با اين كه معاشرت آنانبا پيامبرصلى الله عليه وآله و حضور دائمى آنان در خانه‏اش‏چيزى است كه احدى در آن ترديد ندارد. از سوىديگر در قرآن آمده:

ونادى نوح ربه فقال رب ان ابنى من اهلى وان وعدك الحق وانت‏احكم الحاكمين قال يا نوح انه ليس من اهلكانه عمل غير صالح; (4) .

نوح به درگاه خدا عرض كرد: بار پروردگارا! فرزند من از اهل بيت من است ووعده تو هم حتمى است كه توقادرترين حكمفرمايانى، خدا به نوح خطاب‏كرد كه فرزند تو هرگز از اهل تو نيست، او را عملى بسيار ناشايستهاست.

در حقيقت هدف از طرح ادعاهايى از قبيل: قرابت و معاشرت، براى‏بازداشتن انظار از حقيقت امتياز اينبرگزيدگان بر ديگراندر فضايل و خصال‏نيك و در تمام خوبى‏ها و زيبايى هاست.

ج) استعمال كلمه اهل البيت

ابن حجر هيثمى پيرامون اين كلمه مى‏گويد: «اهل بيت دو استعمال دارد:يك استعمال به معناى اعم كه گاهىاوقات شامل تمام افراد خاندان مى‏شود وگاهى اوقات شامل زنان و گاهى اوقات هم شامل افرادى است كه درمحبت وولايت وى صادق هستند. استعمال ديگر به معناى اخص و آنان كسانى هستند كه‏در خبر مسلم نام بردهشده‏اند.» (5) مقصود از كسانى كه در خبر مسلم آمده همان‏اصحاب كساء است. در اين باره مى‏گوييم: اين مطلبجاى تامل دارد; زيرا:

1. صحت استعمال اهل بيت‏براى زنان، جز با نوعى مجازگويى ومسامحه معلوم نشده است. پيش از اين بيانكرديم كه گروهى از دانشمندان‏لغت اين استعمال را انكار و يا در آن تشكيك كرده‏اند.

2. وجود چند استعمال براى يك لفظ، در اين جا براى ما اهميت ندارد وبلكه صحت‏يا عدم صحت استعمال اهلبيت‏براى زنان پيامبرصلى الله عليه وآله هم براى مامهم نيست. آنچه اهميت دارد اين است كه مشخص شودمنظور از اين لفظ درخصوص آيه تطهير چيست؟ گفتيم: رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله كه از هر كس به اهدافومعانى قرآن آگاه‏تر است، آن را مشخص و معين فرموده است. پيامبرصلى الله عليه وآله‏توضيح داده است كهمنظور خصوص اهل كساء هستند و تصريح نموده كه‏ديگران و خصوصا همسرانش از دايره شمول آن خارجمى‏باشند. پيامبرصلى الله عليه وآله‏تاييد كرده كه آنان از اهل اويند ونه از اهل بيتش.

3. آنچه كه درباره سؤال ام سلمه و ديگران گذشت كه از حضرت‏صلى الله عليه وآله‏پرسيد آيا او هم از اهل بيتاست، بر عدم صحت استعمال اين لفظ برهمسران پيامبرصلى الله عليه وآله دلالت دارد وگرنه پرسش آنان كهاهل زبان بودند چه‏معنايى داشت؟

واثله روايت كرده كه از رسول خداصلى الله عليه وآله شنيدم مى‏گفت: فاطمه! تو اولين‏كسى هستى كه از اهلبيتم به من مى‏پيوندد و زينب اولين فرد از همسرانم‏است كه به من ملحق مى‏شود. (6) .

اين تفصيل بين دو لفظ، دال بر فرق موجود بين دو تعبير است.

4. سخن بعضى پيرامون مساله‏اى دور مى‏زند كه آن را مسلم گرفته‏اند وآن اين كه منظور از بيت در عبارت اهلالبيت، خانه مسكونى ساخته شده ازسنگ و خاك است و «الف‏» و «لام‏» هم «الف‏» و «لام‏» جنس و يا خانهنسبى;در حالى كه اظهر و ارجح اين است كه مراد از بيت، بيت نبوت و رسالت‏باشد، با اين احتمال كه «الف‏» و«لام‏»، «الف‏» و «لام‏» عهد خارجى باشد و درنتيجه منظور خصوص خانه‏اى باشد كه اهل كساء در آن اجتماعكردند. روشن‏است كه بنا بر احتمال ارجح و اقوى براى آن كه يك انسان بتواند جزء بيت‏نبوت گردد منوطست‏به حصول كمال اهليت و استعداد براى نيل به اين‏مقام عالى. بنابراين ابولهب نمى‏تواند از بيت نبوت باشد وهمين طور دوفرزندش عتبه و معتب كه پس از نزول آيه تطهير به اسلام گراييدند. خداوندمتعال آنانى را كه بهكمالات لازم جهت نيل به اين مقام رسيده‏اند مى‏شناسدو آنان را به پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله معرفى و آنحضرت هم آنان را از طريق حديث‏كساء و ديگر متونى كه از او به ما رسيده براى‏مان معين مى‏كند.

د) توجيه نادرست

ملاحظه ديگرى كه يكى از نويسندگان در اين جا ثبت كرده اين است كه‏حديث ام سلمه و ابوسعيد با اينحقيقت تصادم دارد كه آيه تطهير، يك آيه‏مستقل نيست، بلكه بخشى از يك آيه است. پس چگونه يك جزءآيه‏مى‏تواند در يك امر و مناسبت نازل شود و جزء دوم آن ناظر به آن مناسبت‏نباشد و متعرض آن مساله نشود...؟ حق اين است كه گفته شود اين شمول(شموليت اهل كساء) يا حصر، با استناد به اين جمله قرآنى و سياق وشرايطنزول آن درست نيست. (7) .

آنچه كلام او را توجيه مى‏كند احاديث منسوب به پيامبرصلى الله عليه وآله است كه اگرصحيح باشد، قصدتعميم مدلول اين جمله قرآنى را دارد تا افزون برزنان پيامبرصلى الله عليه وآله چهار تن پاكيزه: على، فاطمه،حسن و حسين را هم در بر گيرد. (8) .

ما در اين جا چند نكته را بيان مى‏داريم:

1. در وجود جمله‏هاى معترضه و نيز التفات در قرآن ترديدى نيست.هدف از اين التفات بيان چيزى استمربوط به همان موضوعى كه سايرفقرات قبلى و بعدى آيه به بررسى آن پرداخته است. با توجه به اين وجه‏جايىبراى ملاحظه وى مبنى بر اين كه آيه تطهير، آيه مستقلى نيست، بلكه‏جزئى از يك آيه است‏باقى نمى‏ماند.

2. پيش از اين بيان كرديم كه سياق آيات، سخن با پيامبرصلى الله عليه وآله و بيان كرامت‏اهل بيت اوست.پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله با آن اوامر و نواهى همسرانش را موردخطاب قرار داده يا خطاب الهى از بابالتفات متوجه زنان او شده و با بيان‏مطالبى آنان را مورد خطاب قرار داده كه در تعظيم و تكريم مقام اقدسنبوت‏مدخليت دارد. سپس برگشته تا كلام را در بيان آنچه كه در آغاز شروع نمودبه پايان رساند. اين امر - بنا بههر دو تقدير - موجب هيچ‏گونه مخالفتى باسياق آيات نمى‏شود. ما اين مطلب را پيش از اين توضيح داديم. ازانحصارمقصود از اهل بيت در اصحاب كساء هيچ گونه معذورى پيش نمى‏آيد، نه ازحيث مخالفت‏با سياق و نه ازحيث‏شرايط نزول آيه مباركه.

3. سخن اين مرد به وجود شكى در صحت‏حديث كساء اشاره مى‏كند.درحالى كه ما پيش از اين آورديم كه درصحاح سته و ديگر كتاب‏هاى مهم‏آمده و از روايات متواتر است. اگر جايز بدانيم كه بر اين حديث‏شك وترديدوارد شود، پس از اين به كدام حديث مى‏توان اعتماد كرد؟! و چگونه‏هم‏كيشان وى رضايت مى‏دهند كه دراحاديث صحيح مسلم، جامع الصحيح‏ترمذى، مسند احمد بن حنبل و ديگران تشكيك كند؟!

4. اگر قرآن دال بر چيزى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله از عبارت اهل البيت‏مى‏خواهد و بيان فرموه، توجيهاين مرد بى معناست و اگر دال بر آن نيست،ولى پيامبرصلى الله عليه وآله خواسته كه مدلول آن را تعميم بخشد، بايد گفت كه اين غيرممكن است; زيرا دلالت امرى است واقعى و به صرف خواست و محبت وى،از سوى مردمتحقق نخواهد يافت، مگر اين كه منظور اين باشد كه پيامبرصلى الله عليه وآله‏قصد داشت از راه تنزيل و مجاز،دايره حكم قرآنى را توسعه دهد و اشخاصى‏را كه در حقيقت از اهل بيت نيستند از آنان شمارد. اگر منظور اينباشد پيش‏از اين آورديم كه عكس آن درست است; زيرا كلمه اهل بيت جز با نوعى‏مجاز گويى بر زنان پيامبرصلىالله عليه وآله صدق نمى‏كند.

5. رواياتى كه در فصل دوم بخش اول تقديم داشتيم بيان كرد كه پيامبرصلى الله عليه وآله‏مى‏خواست زنانش رااز اهل بيت نفى كند. بنابراين، بر اين نويسنده بود كه با توجه‏به آن مدعى شود كه پيامبرصلى الله عليه وآلهمى‏خواست معانى قرآنى را تغيير داده، دلالت آيات‏را از وجه اصلى آن بگرداند; خصوصا كه روايات مورد نظر ايننويسنده بر حسب‏تصريح خود وى خصوص احاديث ام سلمه و ابوسعيد خدرى بوده است ومقتضاى اين احاديثآن است كه ما بيان كرديم نه آنچه وى گفته است.

و) پيامبرصلى الله عليه وآله براى تطهير آنان دعا كرد.

ابن تيميه و ديگران گفته‏اند: مضمون اين احاديث اين است كه پيامبرصلى الله عليه وآله‏براى آنان دعا كرد كهخداوند پليدى را از آنان ببرد و آنها را پاكيزه گرداند. (9) نهايت اين كه پيامبرصلى الله عليه وآله پس از نزول آيهبراى آنان دعا كرده باشد كه ازپرهيزگارانى باشند كه خداوند پليدى را از آنان زدوده و آنها را پاكيزه‏گردانده است، لذا رسول خداصلى الله عليه وآله دوست داشته كه آنان را در آيه‏اى داخل كندكه همسرانش مورد خطاب آنهستند. بنابراين، دعايى است‏خارج از قرآن وبى‏ارتباط با آن. (10) .

بنا به تعبير دهلوى اين دليل صريحى است كه نزول آيه فقط درباره زنان‏پيامبرصلى الله عليه وآله بوده است.پيامبرصلى الله عليه وآله با دعاى مبارك خود اين چهار تن‏رحمهم الله را در آن‏كرامت داخل كرده است و اگر آيهدرباره آنان فرود آمده بود نيازى به دعاى‏پيامبرصلى الله عليه وآله نبود. چرا پيامبرصلى الله عليه وآله تحصيلحاصل مى‏كرد؟ به همين دليل است كه‏ام سلمه را در اين دعا شريك مى‏كند با اين كه مى داند اين دعا در حقوى‏تحصيل حاصل است. (11) و بنا بر تعبير آلوسى، اگر اراده، اراده تكوينى باشد، اين‏دعا بى معناست. (12) .

ما در اين جا چند نكته را بيان مى‏كنيم:

1. اين گفته وى كه اگر اين آيه درباره اهل كساء نازل شده بود، نيازى به‏اين دعا براى آنان نبود; چه اين دعاتحصيل حاصل است، گفته نادرستى است;زيرا فايده دعا، استمرار و تداوم اين تطهير در آينده است. بنابراين،هيچ‏اشكالى ندارد كه اين آيه درباره اهل كساء فرود آمده باشد كه از اول ازهرگونه پليدى پاكيزه بودند و پيامبراكرم‏صلى الله عليه وآله هم براى آنان دعا فرموده تا درآينده نيز اين طهارت تداوم يابد. ممكن است فايده ايندعا، زيادت مراتب ودرجات خلوص و پاكيزگى آنان و تعميق و ترسيخ آن به صورت قوى‏تر وكامل‏تر باشد. ممكناست كه فايده آن هر دو مساله باشد.

2. علامه مجلسى‏رحمه الله مى‏گويد: «بنا بر آنچه كه در بعضى از روايات آمده‏اين آيه پس از دعاى پيامبرصلىالله عليه وآله براى آنان فرود آمده است.» (13) .

3. در پاسخ به آلوسى كه گفت: اگر اراده، اراده تكوينى باشد، اين دعابى معناست، بيان مى‏داريم: اگر اراده، ارادهتشريعى هم باشد، باز نيازى به دعانيست; زيرا معنا ندارد كه آن حضرت‏صلى الله عليه وآله بگويد: خدايا!خاندانم را مشمول‏اوامر و نواهى خود قرار ده و اگر به اوامر و نواهى تو عمل كردند، آنان را ازآثار مخالفت‏با اوامرو نواهى خود دور گردان. هر كس كوچك‏ترين فهمى‏داشته باشد چنين دعا نمى‏كند تا چه رسد به عقل كل،مدير كل و امام كل.

4. ابن تيميه هم كه آن گفته را بر زبان آورده، حديث كساء را صحيح‏دانسته و بيان كرده كه مسلم و احمد [بنحنبل] آن را روايت كرده‏اند. دراين‏جا چند نكته را بيان مى‏داريم:

الف) كسانى كه ابن تيميه آنان را نام برده علاوه بر اين كه حديث كساء راروايت كرده‏اند، بيان داشته‏اند كهرسول خداصلى الله عليه وآله هنگامى اين آيه را خواند كه‏اهل كساء را جمع كرده بود، نه اين كه به مضمون آيهبراى آنان دعا فرمود.بعضى از اينان تصريح كرده‏اند كه آيه در اين مناسبت نازل شد. ده‏ها منبع‏ديگر هم به همينمطلب تصريح كرده‏اند; بدان جا مراجعه نماييد.

ب) شخص ابن تيميه همان متنى را برگزيده كه در آن تصريح شده اين آيه‏در همين مناسبت نازل شد، (14) اماآن‏گاه كه درصدد اعتراض و مناقشه برمى‏آيد،متن ديگرى را مورد اعتراض قرار مى‏دهد كه به گمان وى دررسيدن به هدف‏وى كه ناشى از ناصبى‏گرى، كينه‏توزى و عداوت با على‏عليه السلام، خاندان و شيعيان‏اوست;يعنى برگراندن هرگونه فضيلتى كه از آن ايشان است‏به دشمنان وبدخواهانشان مفيد است.

5. حتى اگر پيامبرصلى الله عليه وآله آن گونه براى شان دعا فرموده و اصلا آيه تطهيرنازل نشده بود، باز خداوندسبحان فرموده: «ادعونى استجب لكم‏» حال آياگمان مى‏رود كه خدا دعاى پيامبرش را رد كند و او را ناكام سازد،در حالى كه‏خود اينان اعتراف كرده‏اند كه پيامبرصلى الله عليه وآله مستجاب الدعوه بود. (15) حال كهخداوندسبحان دعاى پيامبرصلى الله عليه وآله را پذيرفته است، پس صحيح است كه بگوييم: خداوندپليدى را ازاصحاب كساء زدوده و آنان را پاكيزه گردانيده است و اين كه‏پيامبرصلى الله عليه وآله اين تعبير را برگزيده، همانگونه كه روشن است‏بدان اشاره دارد.

6. دهلوى سخن خود را نقض كرده مى‏گويد: «... ليكن محققان اهل سنت‏عقيده دارند كه اگر چه اين آيه دربارهزنان پاكيزه پيامبرصلى الله عليه وآله فرود آمده، امابه حكم اين كه عموميت لفظ معتبر است نه خصوصيت‏سبب، همه اهل بيت‏در اين بشارت داخل هستند و دعاى پيامبرصلى الله عليه وآله در حق اين چهار تن با توجه‏بهخصوص سبب بوده است.» (16) .

7. اما اين كه گفت: آيه تطهير در اراده زنان صراحت دارد، ليكن‏پيامبرصلى الله عليه وآله دوست داشت كهاصحاب كساء را در ضمن آنان داخل كند...; پيش‏از اين آورديم كه نه تنها سياق آيات از اراده اصحاب كساء بدونزنان‏پيامبرصلى الله عليه وآله ابا ندارد، بلكه انسجام و مناسبت‏بيش‏ترى دارد تا اين كه زنان‏مخاطب باشند. مااين مطلب را در بخش اول كتاب توضيح داديم.

8. در اين جا اين سؤال پيش مى‏آيد كه چرا رسول خداصلى الله عليه وآله دوست داشت‏كه فقط اين اشخاص رادر اهل بيت داخل كند؟ اگر اين كار به خاطر قرابت‏نسبى آنان بود، بايد دانست كه افرادى بودند كه از اين جهتاز بعضى از اينان‏به پيامبرصلى الله عليه وآله نزديك‏تر بودند و يا افرادى در همين رتبه قرار داشتند -چنان‏كه‏پيش از اين آورديم - پس چرا آنان را نياورد؟ علاوه بر اين كه ماپيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله را بالاتر ازآن مى‏دانيم كه حركات و مواضعش ناشى ازتعصبات قومى و خويشاوندى باشد. اگر اين اقدام پيامبرصلى اللهعليه وآله به واسطه‏خصوصيتى در اينان بود، حال اگر اين خصوصيت در زنانش هم موجود بودمثل معاشرت،چنان كه ادعا كرده‏اند، پيش از اين آورديم كه معاشرت موجب‏اين مدال عظيم و اين تكريم و گرامى داشت مهمنمى‏شود; و اگر اين خصوصيت‏در زنانش موجود نبود، مثل عصمت و برگزيده خدا بودن، به مقتضاىاين‏خصوصيت، زنان از مفاد آيه خارج مى‏شوند.

هيثمى و به هم آميختن غث و سمين

هيثمى مى‏گويد: [ اين آيه] با كلمه «انما» كه مفيد حصر است‏شروع شده‏تا بيان دارد كه اراده خداوند منحصر بهزدودن پليدى - كه گناه و شك درچيزى است كه بايستى بدان ايمان داشت - از آنان و نيز پاكيزگى آنها ازتمامى‏احوال و اخلاق مذموم است.» (17) .

همو گويد: «حكمت‏ختم آيه به كلمه تطهيرا، مبالغه در رسيدن آنان به‏بالاترين رتبه طهارت و رفع توهم مجازبودن تطهير است. تنوين آن هم تنوين‏تعظيم و تكثير و اعجاب است و مفيد اين مطلب مى‏باشد كه اين طهارتازجنس طهارت متعارف و مانوس مردمان نيست. آن‏گاه پيامبرصلى الله عليه وآله تمام آن رابا تكرار درخواستآنچه در اين آيه آمده، با اين دعا تاكيد فرمود: خداوندا!اينان اهل بيت من هستند...، چنان كه گذشت، و نيز باداخل كردن خود درشمار آنان در تاكيد آن كوشيده تا از اندراج آنان در سلك خويش به آنان نيزبركت رسد. درروايتى آمده پيامبرصلى الله عليه وآله جبرئيل و ميكائيل را هم در اشاره به‏علو مرتبت آنان همراه ايشان كردهاست. با درخواست صلوات بر آنان هم‏براين معنا تاكيد كرده است.» (18) وى آن‏گاه بخشى از روايات را در اينباره‏برشمرده است. اگرچه ما با اين گفته‏هاى هيثمى موافق هستيم، اما حق خودمى‏دانيم كه دو نكته را در اينباره متذكر شويم:

1. وى پليدى را در گناه و شك در آنچه كه بايد بدان ايمان داشت منحصركرده است، اما پليدى (رجس) عام‏تر ازآن است. بروسوى گفته: «و شما را ازآلودگى‏هاى گناهان به نحو شايسته‏اى پاكيزه گرداند. استعاره رجسبراى‏معصيت و ترشيح به تطهير براى افزونى تنفر از معاصى است.» (19) .

اين سخن پيامبرصلى الله عليه وآله را با استناد به آيه تطهير آورديم كه فرمود: من واهل بيتم از گناهانپاكيزه‏ايم.

رازى گفته: «ليذهب عنكم الرجس; يعنى گناهان را از شما دور سازد.» (20) .

ابن عباس هم مى‏گويد: «رجس، عمل شيطان است و هرآنچه كه رضاى‏خدا در آن نباشد.» (21) .

خداوند فرموده:

انما الخمر و الميسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشيطان; (22) .

همانا كه شراب و قمار و بت‏پرستى و تيرهاى گروبندى، همه اينها پليد و ازعمل شيطان است.

الا ان يكون ميتة او دما مسفوحا او لحم خنزير فانه رجس (23) ;

جز آن كه ميته (حيوان مرده) باشد يا خون ريخته يا گوشت‏خوك پليد است.خداوند متعال درباره اغنيا كه ازرفتن به جهاد سرباز زده بودند، مى‏فرمايد:

فاعرضوا عنهم انهم رجس وماواهم جهنم (24) ;

از آنها اعراض كنيد كه مردمى پليدند و به موجب كردار زشت‏خود به آتش‏دوزخ ماوا خواهند يافت.

آنچه بر اين مطلب دلالت دارد فراوان است و ما در اين مختصر مجال‏تتبع همه آن را نداريم. در اين باره به كتابهاى تفسير، حديث و تاريخ‏مراجعه كنيد. (25) .

2. اين كه گفت: «آن‏گاه پيامبرصلى الله عليه وآله تمام آن را با تكرار درخواست آنچه دراين آيه آمده، با اين دعاتاكيد فرمود...» به رواياتى اشاره دارد كه مى‏گويد:پيامبرصلى الله عليه وآله دعا كرد كه خداوند پليدى را از اهلكساء بزدايد و آنان را پاكيزه‏گرداند. سؤال اين جاست كه چرا وى به اين مطلب اشاره نكرده كه آيه تطهيردربارهاين مناسبت و در اجابت دعاى پيامبرصلى الله عليه وآله و پاسخ درخواستش نازل‏شده است. چنان كه رواياتفراوانى بدان تاكيد دارد؟ چرا به رواياتى اشاره‏نكرده كه تصريح دارد پيامبرصلى الله عليه وآله چندين ماه بههنگام هر نماز به در خانه‏فاطمه‏صلى الله عليه وآله مى‏آمد و آيه تطهير را تلاوت مى‏كرد و بلكه در بعضى از متونآمده‏كه آن حضرت‏صلى الله عليه وآله تا هنگام وفات به اين كار ادامه داد؟! ما پاسخ آن رانمى‏دانيم. چه بسا كهزيركان تيزهوش براى آن پاسخى بيابند.

پى‏نوشتها:

1) انبيا (21) آيه 18.

2) ر.ك: فتح القدير، ج‏4، ص‏280.

3) ر.ك: اسعاف الراغبين، ص‏108 به نقل از شرح قطلانى بر صحيح بخارى و از: خطيب، رازى،تفسير كبير،ج‏25، ص‏209; غرايب القرآن، ج‏22، ص‏10.

4) هود (11) آيات 36 - 45.

5) الصواعق المحرقه، ص‏277.

6) مجمع البيان، ج‏8، ص‏356; مختصر التحفة الاثنى عشريه، ص‏151; كنز العمال، ج‏21، ص‏108 وج‏13، ص‏703،(به نقل از ابن عساكر).

7) ر.ك: التفسير الحديث، ج‏8، ص‏263.

8) همان; ر.ك: نوادر الاصول، ص‏266.

9) صيغه دعا در شمارى از منابع آمده است از جمله:

مختصر التحفة‏الاثنى عشريه، ص‏151; منهاج السنه، ج‏3، ص‏4; التبيان، ج‏8، ص‏307; الدرالمنثور، ج‏5، ص‏198;مجمع البيان، ج‏8، ص‏356 - 357; البرهان فى تفسير القرآن، ج‏3، ص‏320;بحار الانوار، ج‏35، ص‏320; مسنداحمد، ج‏6، ص‏292 و 304; الاستيعاب، ج‏3، ص‏37; المحاسن‏و المساوى، ج‏1، ص‏481; تهذيب التهذيب، ج‏2،ص‏297; الاتقان، ج‏2; تاريخ بغداد، ج‏10،ص‏278; ذكر اخبار اصبهان، ج‏1، ص‏108; اسد الغابه، ج‏3، ص‏413 و ج‏4،ص‏29; ينابيع الموده،ص‏107 - 108 و 228 - 230; احقاق الحق، ج‏2، ص‏568; مجمع البيان، ج‏8، ص‏357.

10) ر.ك: منهاج السنه، ج‏3، ص‏4 و ج‏4، ص‏20; نوادر الاصول، ص‏266; مرقاة الوصول، ص‏105;الجامع لاحكامالقرآن، ج‏14، ص‏184.

11) مختصر التحفة الاثنى عشريه، ص‏151.

12) روح المعانى، ج‏22، ص‏18.

13) چند روايت‏بر اين معنا دلالت دارد. ر.ك: آية التطهير فى احاديث الفريقين، ج‏1، ص‏46 - 48،107، 112، 182و 228.

14) منهاج السنه، ج‏3، ص‏4 و ج‏4، ص‏20.

15) همان، ج‏4، ص‏22.

16) مختصر التحفة الاثنى عشريه، ص‏151.

17) الصواعق المحرقه، ص‏142 - 143.

18) همان، ص‏143.

19) روح البيان، ج‏1، ص‏171; مرقاة الوصول، ص‏107.

20) بحار الانوار، ج‏35، ص‏234; التفسير الكبير، ج‏25، ص‏209.

21) مجمع البيان، ج‏8، ص‏356.

22) مائده (5) آيه 90.

23) انعام (6) آيه 145.

24) توبه (9) آيه 95.

25) ر.ك: التبيان، مجمع البيان، تفسير نيشابورى، تنوير المقياس، انوار التنزيل، مفردات راغب، مجمع‏البحرين، صحاح اللغه، النهاية فى اللغه، المصباح المنير، القاموس المحيط، اقرب الموارد و تمام‏كتب تفسير ذيل آيهتطهير.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation