مداحى و ذكر اهل بيت عصمت و طهارت (ع)
برادران عزيز خيلى لطف كرديد،بلبلان خوشخوان گلزار نبوى دل ما را روشن كرديد و محيط كار ما را با عطر اين مدايح و اين كلمات زيبا و شيوا معطر كرديد..انشاء الله نه فقط اين جلسه،بلكه جلسات و كارها و حركات و سكنات ما مورد عنايت فاطمهى زهرا (س) قرار بگيرد. (1)
شجرهى شما و سلسلهى شما يك سلسلهى طولانى و يك شجرهى طيبه است و از زمان ائمه عليهم السلام هميشه سختترين كارهاى تبليغى را در مقايسه با دشمنان حق و حقيقت،شما بر دوش گرفتهايد...شجرهى شما،سلسلهى معنوى شما به«دعبل»،و«كميت»و سيد حميرى و از اين قبيل مىرسد.همان كسانى كه در سختترين دورانهاى تاريخ اسلام پرچمى را بر دوشگرفتند كه هر كس آن پرچم را بر دوش مىگرفت،سختترين شكنجهها براى او وجود داشت.
مساله آن بود كه اين اشعار حامل پيك پيام بود،حامل يك رسالتبود.دعبل مىگفت:من پنجاه سال است كه دار خودم را بر دوش مىكشم.اگر اين پيامنبود،هيچ كار با آنها نداشتند... سيد حميرى كسيست كه خواندن اشعار او حتى در مجالس سه نفره و چهار نفره ممنوع بود، چرا؟براى خاطر آنكه حامل همان پيام بود.كميت كسيست كه به جرم محبت اهل بيت (ع)پس از سالها در بدرى بدستحكام بنى اميه مظلومانه به شهادت رسيد.
...هيچ خليفهاى در زمان دعبل نيامد مگر اينكه دعبل يك داغ باطلهاى از شعر خود بر پيشانى او كوبيد...و براى هر كدام بر يك كتيبهى پاك نشدنى و محو نشدنى در تاريخ يكنقش زشتى كشيد كه از دهها سخنرانى بالاتر بود.
شما بايد آن پيامى را كه به مادحان اهل بيت ارزش مىداده حفظ كنيد و آن پيام عبارتست از:
پيام حفظ دين حق الهى در سايهى ولايت اهل بيت،مبارزه با دشمنان اهل بيت،مبارزه بادشمنان حق و مبارزه با تمام طواغيت و عصيانگرانى كه در مقابل حق قرار دارند.
برادران!اين انقلاب برادران دشمن دارد،دشمنان جدى هم دارد.اين انقلاب در مقابل آن دشمنان روى دوش ايمان مردم قرار گرفته است و اين ايمان بايد عمق پيدا كند.و صفا و جلا پيدا كند...كدام زبان از زبان مادحان اهل بيت مناسبتر؟اين شما هستيد كه بايد شعرهاى استوار و قوى،از لحاظ معيارهاى شعرى:بالا،و در عين حال حامل پيام انقلاب را...براى مردم بخوانيد...با همان پيامى كه همهى پيامبران و اولياء و اوصياء داشتند:پيام دفاع از حق و مبارزهبا باطل،باطلى كه امروز دنيا را فرا گرفته است.
الحمد لله امروز شاعر هم زياد داريم،شعراى خوب.اين برادر عزيزمان شعرى خواندند...چون جاهايى از آن به بنده اشاره داشت،نمىخواستم تحسين كنم،اما انصافا شعر بسيار قوى وزيبايى بود.
بنابر اين اولين چيزى كه بايد مورد توجه قرار گيرد،پيام انقلاب است.در مصيبت،در مدح و در اخلاقيات...چه بهتر كه شعر با زبانى مردمى كه شماداريد و با آهنگى كه شما درستمىكنيد...به مردم آموخته شود.
آمريكا را به مردم بشناسانيد،هر صحبتى كه مىكنيد و هر منبرى كه مىرويد و هر جا كه مىخوانيد،يزيد اين روزگار و شمر اين روزگار و بنى اميه و استثمارگر اين روزگار را مشخصكنيد.
مسالهى ديگر زبان است.مىدانيد كه ادبيات ما امروز تا حدود زيادى در گرو همين خواندنها و گفتنهاست.شعرهاى خوب و مايههاى شعرى خوب انتخاب كنيد...ما شعراى خوبى داريم. شما مىتوانيد ادبيات خوب و ادبيات فاخر فارسى را با محتواهايى كه حامل همان پيام است، در سطح تودهى مردم منتشر كنيد...اميدوارم كه خداى متعال به شما توفيق دهد و ايندعاهايى را كه امروز به زبان شعر و نثر كرديد،مستجاب فرمايد.
سخنرانى در جمع مداحان اهل بيت عليهم السلام (2)
بسم الله الرحمن الرحيم
...بسيار دنياى خوبىست اين دنياى ذكر و مدح و غرق شدن در عشق اهل بيت و مستغرق كردن ديگران و روشن نگهداشتن شعلهى محبتخاندان پيغمبر در دلها و تشويق دلها به عشق ورزيدن روز افزون به اين شجرهى طيبه.به نظرم اين بيت صائب را يكبار ديگر براىشما خواندم كه:
عشاق را به تيغ زبان گرم مىكنيمچون شمع،تازيانهى پروانهايم ما
شما مصداق اين بيتيد،آرى:
عمرى استحلقهى در ميخانهايم ما در حلقهى تصرف پيمانهايم ما از نو رسيدگان خرابات نيستيم چون خشت،پا شكستهى ميخانهايم ما عشاق را به تيغ زبان گرم مىكنيمچون شمع،تازيانهى پروانهايم ما
حقا شما مصداق اين همهايد.
بسيار دنياى خوبىست و حرفهى مباركىست،و در خدمتبهترين محبتها و عشقهاست،كه خود عشق براى بشر بهترين خصلتهاست،و بهترينش را كه محبتبه عباد الله الصالحين و اولياء الله و خاندان پيغمبر است،در پى اين عالم شما هم مىتوان مشاهده كرد و آن بخش عمده اين است كه شما به مردم ارائه مىدهيد.من چون در بارهى ذكر و مدح و ستايشگرى خاندان پيغمبر (ص) در سالهاى قبل دو سه نكته به برادران عرض كردهام،نمىخواهم آنها را تكرار كنم،لكن يك نكته را مىخواهم تاكيد كنم،شايد قبلا هم آن را گفته باشيم،ايرادى ندارد كه تكرار بشود،و آن اين است كه انقلاب ما بر پايهى معرفت و درك مردم بنا شده است. من در يك سخنرانى گفتم:بيشتر انقلابهاى ديگر جهان بر پايهى گرسنگى بنا شده است: انقلاب اكتبر،به خاطر گرسنه بودن مردم صورت گرفت،يعنى در انقلاب اولى (چون در سال 1917 در فاصلهى چند ماه دو حركت عظيم مردمى در روسيه انجام گرفت كه دومى انقلاب بلشويكى بود و در اكتبر واقع شد) اگر مردم نان داشتند و گرسنه نبودند،در پايتختبه خيابانها نمىريختند.پايتخت روسيه آن روز پتروگراد بود.سربازخانهها را تصرف كردند و ادارات را و قصر پادشاه مخلوع روسيه را گرفتند و همان گرسنگى وسيلهى يك حركت عظيم عمومى شد.اين صريح تاريخ است و تحليل و برداشت من نيست.در جاهاى ديگر نيز نيازهاى مادى تاثير زياد و تعيين كننده داشت.اما در كشور ما اين گونه نبود،پايهى اين انقلاب معرفت مردم بود،درك مردم بود،سال 49 اين گروههاى چپ كه تازه شروع كرده بودند به كارهاى عملى و مبارزات،با ما هم بعضىشان ارتباط داشتند،اين جوانها چريك بودند و وضع ما به گونهاى بود كه آن جوانها مىآمدند سراغ ما،يك روز به يكى از آنها گفتم:شما در مردم مقبوليت نداريد،براى مقدمهى يك كار سياسى-نظامى،بايد كار فرهنگى انجام گيرد.با لبخند تمسخر آميزى گفت كه:اين طرز فكر اسلامىست!طبق طرز فكر شما همينجور است، اما طرز فكر ما اين نيست،ما بايد برويم جنگ مسلحانه را شروع كنيم و بر آنها تحميل كنيم. ديديم چكار كردند،يك سه چهار سالى كه آن كارها را ادامه دادند،اختناق را در مملكت ما بيشتر كردند،اگر آنها نبودند مبارزه ما بهتر پيش مىرفت،مزاحم كار مبارزه اسلامى ما هم شدند،مبارزهى اسلامى بر پايهى معرفت است،امروز هم اين معرفت هر چه در مردم عميقتر بشود اين انقلاب راسختر خواهد شد.معرفتبه چه؟به همهى چيزهايى كه بايد به آن معرفت ورزيد،معرفتبه اصول عقايد،توحيد،معاد،نبوت و امامت.معرفتبه معارف گوناگون دينى:قضا و قدر،اخلاقيات،صفات مذموم،صفات ممدوح،آداب معاشرت،مفاهيم رايج در عرف قرآن و حديث مانند:صبر،جهاد،تقيه،دنيا و آخرت و...همچنين معرفتبه امور سياسى:شناخت جريانهاى عظيم سياسى در دنيا،شناخت دوستان،شناخت دشمنان،شناختشيوهها،شناخت دشمنىها،دشمن چه گونه ضربه مىزند،از كجا وارد مىشود،ما در مقابلش بايد چه بكنيم. امروز تكليف ما معرفت دادن به مردم و قدرت تحليل دادن به مردم است،اين معرفتها بايد در مردم ما عمق پيدا بكند،از توحيد گرفتيم تا مرگ بر آمريكا كه اينها همه يكىست،به هم وصل مىشود،شعار مرگ بر آمريكا هم،كار سياسى هم بر پايهى دين،بر پايهى توحيد و بر پايهى عقايد است،طيف وسيعى از معارف،از اصول عقايد گرفته تا آداب معاشرت،تا اخلاق،تا وظايف دينى،تا احكام،تا توجه در نماز،تا اهتمام به حج،تا كار سياست،تا آگاهگرى سياسى، همه و همه بايد در مردم عمق پيدا كند.اگر عمقپيدا كرد،انقلاب همچنان استوار خواهد شدبه طوريكه اگر كسى مشت هم به آن بزند،مشتخودش خرد مىشود،توجه كرديد؟
حالا،اين آگاهى مردم به وسيلهى چه كسى بايد انجام بگيرد؟به دهها وسيله،و يكى از مهمترينش شما هستيد.من مىگويم جامعهى مداح بايد نقش آگاه سازى را در جامعه ايفا كند.ممكن استشما بگوييد در زمينههايى كه تو گفتى گيرم در مورد سياستبتوان كارى كرد،اما در زمينههاى فرهنگى عميق و وسيع چكار كنيم؟بحمد الله شعر فراوان است،كما اينكه شما مىبينيد برادرانى كه در دواوين شعرا غور مىكنند و نمونههايش را بعضى از برادرها خواندند،مىبينيد همه چيز هست،در همهى زمينهها گفتهاند،مخصوصا همانطور كه آقاى انسانى اشاره كردند علاقهى من به سبك هندى به خاطر همين است چون شعراى سبك هندى هر چه را بخواهيد به بهترين زبان گفتهاند.آن برادر عزيزمان كه اول يك غزل خواندند و نمىدانم از كه بود مربوط به اخلاقيات بود و بسيار خوب،آغاز مجلس را اگر با اخلاق،با سياست،با معارف،آداب معاشرت،با همينگونه شعرها پر كنيد مىبينيد كه فوق العاده است.با همين اشعارى كه ايشان خواندند با آن صداى گرم خوبشان،با آن برادر عزيزمان كه از قم تشريف آوردند و خواندند.خوب الحمد لله يكى از يكى بهتر،آدم نمىتواند يكى يكى بشمرد،يادم نمىماند و الا اگر يادم مىماند مىتوانستم يكى يكى به برخى از خصوصيات آن اشعار اشاره كنم.اينها در بالا بردن سطح فرهنگ جامعه بسيار مؤثر است.درمدح اهل بيت هم همينطور.
دو خصوصيت عمده در مدح اهل بيت وجود دارد كه لا اقل يكى از آنها بايد رعايتشود:يكى اينكه محبت ما را به اهل بيت زياد كند،هر شعرى كه محبت انسان را،مستمع را،به اهل بيت زياد كند از مدايح خوب است.اين يك امر اصولىست،خيال نشود كه فرعىست،چون خود محبت ضامن همه چيز است.شعرهايى هست راجع به اخلاقشان،مكارمشان،علمشان، نسبشان،فضائلشان،اينها خيلى خوب و تامين كنندهى اين خصوصيت است.دوم آنكه دستور العمل و الگوى زندگى را در زندگى آنها به ما نشان دهد:صراحتشان،شجاعتشان، حقگويىشان،ايثارشان،جهادشان،انفاقشان،محو كردن خود در مقابل خدايشان و از اين قبيل.اين دو خصوصيت عمده است.البته چيزهاى ديگر هم هست كه در درجهى بعدىست. مدايحى كه اين دو خصوصيت را ندارد براى جامعهى ما مفيد نيست.نمونههاى آن دو شعرى كه اشاره كردم در همين مجلس خوانده شد،در بارهى ائمه (ع) و حضرت زهرا سلام الله عليها.
در باب زندگى ائمه (ع) و در اخلاقيات و در معارف،هميشه مىتوان اشعارى آموزنده و بسيار مفيد جست و خواند و جامعهى مداح و ذاكر و ستايشگران اهل بيت،طبقهاى هستند كه در سايهى اين روش مىتوانند بيشترين تاثير را در تعميق فرهنگ اسلامى و معارف اسلامى در ذهن مردم داشته باشند.اين البته انجمنهايى مىخواهد،انجمنهايى كه در آن شعرشناسان و نقادان ادبى از يكسو و صاحبنظران كار مدح،اساتيد همين فن،كه اين كارها را در فن شما تجربه كردهاند،از يكسو شركت داشته باشند و آن شعرى را كه خوانده مىشود،آن شعرى را كه گفته مىشود نقد كنند،مثلا الآن برادران شعرهايى خواندند،بسيار خوب اما گاهى مثلا يك كلمهيى«به تو»در شعرى شده است:«بر تو»،همين شعر را خراب مىكند.چقدر خوب است كه از لحاظ ادبى اين ظرافتها،دقتها،كاملا مورد رعايت قرار بگيرد تا شما زبان فارسى را هم ضمنا به محافل تودهى مردم منتقل كنيد.زبان فارسى امروز زبان انقلاب است،زبان دين است، بايد آن را محكم كرد.استوار كرد تا معارف اسلام را در سراسر عالم پخش كند.پس با رعايت موازين ادبى در شعر،زبان هم ضمنا تقويتخواهد شد.در آن انجمنها عدهاى از اين جهات شعر را بسنجند،مضمونا و لفظا.يك عده هم هنر مداحى را.امروز بحمد الله مداح زياد است. در گذشته،مداحان خيلى كم بودند،سى چهل سال پيش،ما در مشهد دو نفر مداح داشتيم، اما انصافا مداحهاى خوبى بودند.خدا رحمت كند هر دوشان را،حالا كه در جمع شما هستيم، يادى از اين دو نفر شده باشد:يكى مرحوم ستايشگر،كه بسيار هم سيد خوش سيما و خوش صدايى بود و يكى هم مرحوم افصح كه ايشان تا اين اواخر زنده بود.در تهران هم چند نفرى بودند،البته در تهران بيشتر بودند،اما اينقدر كه حالا در تهران و در همهى شهرستانها،با لباسهاى مختلف،با تيپهاى مختلف و با سبكهاى مختلف هستند،آن وقتها نبود.حالا كه هستبايد از اين فرصتبراى اسلام و انقلاب و ايمان مردم حداكثر استفاده را كرد و مىتوانكرد و اعتقاد من بر اين است كه اين كار عملىست.
پىنوشتها:
1) -سخنرانى در جمع«مداحان و ذاكران اهل بيت عصمت و طهارت»از تهران و قم،23/12/1363.
2) -اين سخنرانى در مراسم ديدار مداحان و ذاكران اهل بيت در تاريخ 20/11/1366 ايرادشده است.