بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب زنان دانشمند و راوی حدیث, احمد صادقى اردستانى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     fehrest - زنان دانشمند و راوى حديث
     zanan_01 - زنان دانشمند و راوى حديث
     zanan_02 - زنان دانشمند و راوى حديث
     zanan_03 - زنان دانشمند و راوى حديث
     zanan_04 - زنان دانشمند و راوى حديث
     zanan_05 - زنان دانشمند و راوى حديث
     zanan_06 - زنان دانشمند و راوى حديث
     zanan_07 - زنان دانشمند و راوى حديث
     zanan_08 - زنان دانشمند و راوى حديث
     zanan_09 - زنان دانشمند و راوى حديث
     zanan_10 - زنان دانشمند و راوى حديث
     zanan_11 - زنان دانشمند و راوى حديث
     zanan_12 - زنان دانشمند و راوى حديث
     zanan_13 - زنان دانشمند و راوى حديث
 

 

 
 

 

از جـمـلـه احاديث ام هشام كه آن را ابن حجر عسقلانى و مسلم آورده اند, چنين است : يحيى بن عبدالرحمن بن سعدبن زراره , از ام هشام دخترحارثة بن نعمان , روايت مى كند كه , ام هشام گفته اسـت : زمـان آمـوزش مـن و نـوريـابـى ما از پيغمبر(ص ) يكى بود, زيرا مدت دو سال يا يكسال و انـدى ,من آموزش و حفظ سوره ق والقرآن المجيد را, جز از زبان پيامبر(ص ) دريافت نمى داشتم , چون در طى اين مدت , رسول خدا(ص ) درهرجمعه اى اين سوره را بر فراز منبر مى خواند, و براى مردم ايراد خطابه مى كرد.
اين حديث را مسلم در باب كوتاه خواندن نماز و خطبه جمعه آورده , و دليل انتخاب سوره ق را هم از سـوى رسول خدا(ص ) دانشمندان اين جهت دانسته اند, كه محتواى اين سوره را مطالب مربوط به مرگ و قيامت , و موعظه ها و آموزش اخلاقى تشكيل مى دهد.
البته روايتى كه گذشت , خواندن سوره ق را در خطبه مطرح مى كند, اما طبق روايات شيعه , در ركـعـت اول نماز جمعه , خواندن سوره جمعه و درركعت دوم سوره منافقون در مرحله اول مورد سفارش قرار گرفته است .
بــه هــر حـال , ام هشـام , راوى حـديث از رسول خدا(ص ) بـوده , و شـرايـط خانوادگى وى هم بگونه اى بوده , كه وقتى عبداللّه بن ابى خـانواده ابـوبكر و از جـمله عايشـه را به مدينه آورد, آنان را در خانه حارثة بن نعمان يعنى پدر ام هشام اسكان داد.

36 ـ حزامة دختر وهب .

حزامه بنت وهب را, شيخ طوسى , و ديگران از راويان حديث و صحابى رسول خدا(ص ) دانسته اند, اما متاسفانه مورخين و رجال نويسان ديگر,مانند: ابن اثير, ابن عبدالبر, و ابن حجر عسقلانى , از اين بانو و خصوصيات واحاديث او, يادى به ميان نياورده اند!.

37 ـ خنسا دختر خذام .

خنسا دختر خذام بن خالد انصارى را نيز, علامه مامقانى و ابن اثير جزرى از بانوان راوى حديث از رسول خدا(ص ) دانسته اند.
عـبـدالرحمن و مجمع پسران يزيد بن جاريه از او حديث روايت نموده و نوشته اند: در حالى كه او دخـتـر بـاكـره اى بود, پدرش تصميم گرفت او را به ازدواج دهد, اما وى از ازدواج كراهت داشت , نـاچـار وى نـزد رسـول خـدا(ص ) رفـت و مـوضـوع ازدواج اجـبارى خود را از سوى پدرش با آن حضرت مطرح نمود, اما پيامبر(ص ) چنين ازدواجى را ناپسند و غير قابل اطاعت شمرد.
بـرخـى هم نوشته اند, پدرش او را به ازدواج مردى از قبيله بنى عمروبن عوف در آورد, و اولاددار نشد, آن گاه او مشكل خود را با رسول خدا(ص )مطرح كرد, و رسول خدا به پدر او سفارش نمود, در كـار ازدواج دخـتـر اجـبـار بـه كـارنـگـيـرد, او را بـه اختيار خود بگذارد, و سرانجام خنسا با ابولبابه ازدواج كرد.

38 ـ خوله دختر ثامر انصارى .

مـامـقـانـى نـويـسـنده كتاب مهم تنقيح المقال مى گويد: شيخ طوسى , ابن عبدالبر, ابن منده , ابـونعيم , و ابن اثير, خوله دختر ثامر انصارى را از زنان صحابى رسول خدا(ص ) و راوى حديث از آن حضرت دانسته اند.
ثامر, لقب پدر خوله بوده اما نام اصلى پدر وى قيس بن فهدبن قيس بن ثعلبة بن عبيد بوده , و اين زن , كه كنيه , او ام محمد است همسر حمزة بن عبدالمطلب عموى بزرگوار رسول خدا(ص ) بوده است .
از خـصـوصيات بيشتر اين بانو, تاريخ چيزى را به ما ارائه نمى دهد, بلكه عمر رضا كحاله نويسنده كـتـاب 6 جـلدى اعلام النسا فى عالمى العرب والاسلام مى نويسد: خوله , فقط دو حديث از رسول خدا روايت كرده .
اما احاديثى را كه ابن عبدالبر و ابن اثير و ابن حجر عسقلانى , به وسيله نعمان بن ابى عياش زرقى و ديـگـران از خوله روايت كرده اند بيشتر است ,كه سه نمونه آن را مورد مطالعه قرار مى دهيم : 1ـ نـعـمـان مـى گـويد: خوله انصارى گفت : رسول خدا(ص ) با حمزة بن عبدالمطلب در باره مال دنيامذاكره مى كردند, كه رسول خدا(ص ) فرمود: ان الدنيا خضرة حلوة , فمن اخذها بحقها, بورك له فيها, ورب متخوض فى مال اللّه , له الناريوم القيامة .
دارايــى دنـيـا, چـون سـبـزه شيرينى است , هـركس از راه صـحيـح آن را بدسـت آورد, و در راه مـشــروع حـق آن را ادا كــنـد, آن دارايـى بـراى او مـايه خير و بركت خواهد بود, امـا چه بسـيار افــرادى هـستـند كـه , در مال و نعمت الهى غرق مى شوند, و حقوق واجب آن را نمـى پـردازند, و سـزاى آنـان آتـش دوزخ در روز قيـامت مى بـاشـد.
2ـ هـمـچــنـيـن خــوله دختر قيس بن فهد روايت مى كند, كه رسـول خـدا(ص ) فـرمـود: آيـا مـى خـواهـيـد راه پـاك كردن گناهان را از دامن خويش , براى شما بيان كنم ؟ افراد حاضر جواب موافق دادند.
پيامبر(ص ) هم فرمود: در همه حال با وضو باشيد, زياد به مسجدها رفت وآمد كنيد, و هرنمازى را كه خوانديد, عشق و انتظار انجام دادن نماز بعدى را در دل بپرورانيد.
3ـ روايـت ديگرى را معاوية بن اسحاق از خوله بازگو مى كند, كه وى مى گويد: رسول خدا(ص ) فرموده : ما يقدس اللّه امة , لاياخ ذ ض عيفها من قويهاحقه غير متعتع .
خداوند امتى را ستايش و سعادتمند نخواهد كرد, كه در ميان آن شخص ضعيفى نتواند حق خود را از قدرتمند, بدون دلهره و اضطراب پس بگيرد, هركس از طلبكار خود صرف نظر كند و براين كار راضى باشد, حتى حيوانات و ماهيهاى دريا هم , بر چنين كسى درود مى فرستندب .

39 ـ خوله دختر حكيم انصارى .

خـوله دختر حكيم انصارى را, مورخينى مانند: ابن اثير و ابن حجر عسقلانى , از زنان راوى حديث شـمـرده و حـديـث وى را هـم از رسـول خدا(ص )در باره وجوب غسل جنابت براى بانوان مطرح كرده اند.
اما بايد توجه داشت , مسئله اى را كه خوله دختر حكيم مطرح كرده , آن روز وقتى چنين مسئله از سـوى برخى ديگر از زنان در حضور پيامبر(ص )عنوان مى شد, حتى بعضى از همسران رسول خدا هـم , آن را مـغـايـر بـا رعـايـت ادب و حـيـا مـى دانـسـتـنـد, و بـر سر بانوى سوال كننده , فرياد مى كشيدند:فضحت النسا!.
يعنى , با چنين سوال كردنى , موجب آبروريزى را براى زنان فراهم كرده اى !.
ولى بانوانى كه , منشا حيا عاقلانه را از زبان پيامبر(ص ) عقل و خردمندى , و حيا احمقانه را موجب جهل و نادانى يافته بودند پاسخ مى دادند: ان اللّه لايستحيى من الحق .
خـداوند, از بيان مطالب حق حيا نمى كند, و براى روشن شدن حقيقت نبايد شرم ناروا به خود راه داد.
بدين جهت آنان مسائل زنانه خود را, كه در ارتباط با غسل و عبادت بود, پرسش مى نمودند.
آرى , بـر ايـن اسـاس است كه , مى خوانيم : خوله دختر حكيم , مى گويد: از رسول خدا(ص ) سوال كردم : آيا زن هم مانند مرد در حال خواب خود,خواب شيطانى مى بيند, و حالت احتلام به او دست مى دهد؟ و در صورت واقع شدن احتلام , تكليف چيست ؟.
رسول خدا(ص ) فرمود: اذا رات ذلك , فلتغتسل .
اگر زن هم در خواب چنين وضعى ديد, و چنين حالتى به او دست داد, حتما بايد غسل انجام دهد.
در مـنـابـع شـيـعى هم , مى خوانيم حلبى از امام صادق (ع ) سوال مى كند, و مى گويد: سالته عن المراة ترى فى المنام مايرى الرجل , قال : اذا انزلت فعليهاالغسل .
در رسـالـه هـاى عملى هم آمده : آيا زن بدون عمل آميزش هم جنب مى شود؟ و در صورت مثبت بودن جواب , غسل جنابت بر او واجب است ؟!.
جواب : ممكن است , و اگر يقين پيدا كند, به خارج شدن منى , غسل واجب مى شود.

40 ـ خوله دختر حكيم بن اميه .

خـوله , دختر حكيم ابن اميه سلمى را, شيخ طوسى و مامقانى , و ابن اثير, و ابن حجر عسقلانى , از زنـان صـحـابـى و راوى حـديـث دانسته و عمررضاكحاله هم مى نويسد: اين بانو پانزده حديث از پيغمبر(ص ) روايت نموده , و افراد زيادى هم , از خوله حديث روايت كرده اند.
ابـن حجر عسقلانى , و ديگران , او را زنى فاضل و صالح دانسته , و مى نويسند: منظور از زن مومنى كه , قرآن كريم فرموده : خود را به پيامبر(ص )واگذار كرده و بخشيده است همين خوله بوده , كه نـخـسـت هـمـسـر عـثـمان بن مظـعون بود, بعد از اين مرحله هم , به همسرى رسول خدا(ص ) درآمده است .
كـنـيه اين بانو ام شريك بوده , و برخى هم نام وى را خويله قيد كرده اند, و تعدادى از احاديث وى هـم بـدين شرح است : 1ـ سعدبن ابى وقاص , ازخوله روايت مى كند, كه وى گفته است : از رسول خـدا(ص ) شـنـيـدم كـه مـى فـرمـود: هـركسى در هر منزلى وارد شود, اين دعا را بخواند: اعوذ بـكـلـمـات اللّه الـتـامات , من شر ماخلق , تا در آن مكان هست , چيزى به او آسيب نمى رساند, تا به سلامت از آن منزل كوچ كند.
2ـ هـمـچنين خوله دختر حكيم بن امية بن اوقص سلمى , و همسر عثمان بن مظعون همان زنى اسـت كه , به حضور رسول خدا(ص ) آمد و گفت : اگرخداوند سرزمين طائف را براى تو گشود و بـه پـيروزى رسيدى , زر و زيور فارعه دختر خزاعى , يا باديه دختر غيلان را به من عطا كن (چون ايـن دوزن از زيـباترين زنان قبيله ثقيف بودند) اما رسول خدا(ص ) فرمود: اى خوله ! اگر خداوند براى ما, اجازه فتح طائف را نداده باشد, چه مى شود!؟.
3ـ در روايـت ديـگـرى كـه , در منابع شيعى , از امام صادق (ع ) هم روايت شده , مى خوانيم : خوله , هـمـسر عثمان بن مظعون به حضور پيامبر(ص )مى رسد, و عايشه او را ژوليده و بدون آرايش مى بيند, و او را مورد اعتراض قرار مى دهد كه , اين چه وضعى است ؟.
خـوله , پاسخ مى دهد: عثمان علاقه اى به زنان ندارد, بلكه پيوسته روزها را روزه مى گيرد و شبها را بـه عـبـادت و شـب زنـده دارى مى پردازد, و به همين دليل توجهى به زندگى و خودآرايى زن ندارد!.
امـا رسـول خدا(ص ) وقتى از اين روش افراطميز در عبادت , و بى توجهى به زن و زندگى با خبر مى شود, بقدرى ناراحت مى گردد, كه كفش خود رابدست مى گيرد, با عجله حركت مى كند, به خانه عثمان مى آيد, و او را در حال نماز خواندن مى يابد.
عـثـمـان با مشاهده رسول خدا(ص ) با آن وضع , نماز خود را قطع مى كند! آن گاه پيامبر(ص ) با ناراحتى فرياد برمى آورد: يا عثمان !لم يرسلنى اللّه بالرهبانيه , ولكن بعثنى بالحنفيه السهلة السمحة , اصوم واصلى و المس اهلى , فمن احب فطرتى , فليتسن بسنتى , ومن سنتى النكاح .
اى عـثـمـان ! خداوند مرا براى رهبانيت و ترك مظاهر دنيا نفرستاده , بلكه بعثت من , براى آوردن شـريعت سهل و آسان , و روش صحيح و بزرگ منشانه است , من خود هم روزه مى گيرم , هم نماز مى خوانم , و هم با همسر خويش مباشرت و رفتار مسئولانه دارم .
بنابراين , هركس دين مرا كه براساس فطرت بشرى و نيازهاى صحيح انسانى استوار است , دوست مـى دارد, بايد از شيوه معتدلانه من پيروى كند, واز جمله سنتهاى صحيح اسلام , نكاح و ازدواج و رسيدگى به مسائل زناشويى است .

41 ـ خوله , خدمتگزار پيامبر(ص ).

خـوله , خدمتگزار پيامبر(ص ) را هم مورخينى مانند: ابن اثير, و ابن عبدالبر, و ابن حجرعسقلانى , راوى حديث از رسول خدا(ص ) دانسته اند.
خـولـه , جـده حـفـص بـن سـعـيد قرشى است , و حفص مى گويد: مادرم , از مادر خود خوله كه خـدمتگزار رسول خدا(ص ) بود, براى من روايت كرد كه :بچه سگى داخل خانه پيامبر(ص ) شد, و زيـرتـخـتـى پـنهان گرديد, و در همانجا مرد, و اين حادثه سبب شد كه مدت چهار روز, وحى بر پيامبر(ص )نازل نشود!.
پيغمبر(ص ) فرمود: اى خوله ! آيا چه چيزى در خانه پيش آمده , كه جبرئيل نزد من نمى آيد؟!.
گفتم : اى رسول خدا! امروز جز كار نيك و خيرى از ما سر نزده است .
آن گـاه رسـول خدا, عباى خود را بدوش گرفت , و از خانه بيرون رفت , و من هم پيش خود فكر كردم , شايد چيز آلوده اى در خانه هست , از اين جهت مشغول جاروب زدن و نظافت خانه گرديدم و مـتوجه شدم چيز سنگينى زير تخت افتاده , وقتى آن را بيرون آوردم , ديدم توله سگى است ,آن را بـيـرون درب خـانـه پـرت كـردم , كـه نـاگاه پيغمبر(ص ) در حالى كه دست خود را به محاسن مى كشيد و حالت اضطراب داشت وارد شد و فرمود:اى خوله ! رختخواب روى من بينداز, و سپس سوره والضحى والليل اذا سجى ب تا ولسوف يعطيك ربك فترضى , نازل شد.
توضيح ها.
در باره , اصل موضوع انقطاع وحى , مدت , و علت آن , اين نكات را بايد مورد توجه داشته باشيم :.
1ـ اصـل ايـن موضوع را كه مدتى در مكه , وحى و ارتباط آسمانى با رسول خدا(ص ) تعطيل شده , مفسرين و متكلمينى مانند: علامه محمدحسين طباطبايى و علامه محمدباقر مجلسى پذيرفته اند.
و اين معنى از لحن آيه : خدا با تو وداع نگفته , و از دست تو غضبناك نيست هم بدست مى آيد.
2ـ امـا مـدت تـعـطيل شدن وحى را, ابن حجر عسقلانى , سه روز, سيوطى چهار روز و بالاخره تا مدت 45 روز هم دانسته اند.
كه در اين مدت دشمنان هم ماجراجوئيهايى كردند, سخنان ناروايى عليه پيامبر(ص ) ساز نمودند, و مشركان مى گفتند: پروردگار محمد(ص ) او را رهاكرده و دشمن داشته , اگر راست مى گويد مـامـوريـت او از جـانـب خـداسـت , بـايـد وحى بطور مرتب بر او نازل مى شد علامه مجلسى هم مى نويسد:پيامبر(ص ) از اين ناحيه گرفتار ناراحتى شديدى شده بود!.
3ـ آيا فلسفه انقطاع و تعطيل شدن وحى در اين مدت چه بوده ؟ در روايتى از رسول گرامى اسلام مى خوانيم : كيف ينزل على الوحى , وانتم لاتنقون ب رامجكم , ولاتقلمون اظفاركم ؟ چگونه وحى بر مـن نـازل شـود, در حـالـى كـه شـمـا مـفـاصـل انـگـشـتان , يا برنامه زندگى خود را پاكيزه و تنظيم نمى كنيد؟ و ناخنهاى خود را هم را نمى گيريد, و كوتاه نمى كنيد؟!.
آرى , اگـر فـلـسـفـه تعطيل شدن وحى آسمانى براى رسول خدا(ص ) كثيفى و نامرتبى مفاصل انـگـشتان و ناخنها بوده باشد, با حديث خوله كه وجودتوله سگ مرده را علت انقطاع وحى مطرح كـرده , ايـن نقطه اشتراك وجود دارد, كه در هردو بيان , وجود كثيفى و اشيا آلوده موجب تعطيل شـدن وحـى آسمانى گرديده , وپس از نظافت و برطرف شدن آلودگى در خانه پيامبر(ص ) يا در ميان مسلمانان , وحى الهى همچنان برقرار گرديده است .
4ـ غير از دو حديثى كه در باره تعطيل شدن وحى نسبت به وجود مقدس رسول خدا(ص ) مطرح شد, طورى كه از محتواى آيه هاى اول سوره ضحى بدست مى آيد, فلسفه انقطاع وحى , چيزى برتر و مـهمتر از اينها بوده , و در واقع خداوند مى خواهد به افراد بشر بفهماند, حتى پيامبر(ص ) هم در زمـنـيـه وحى اختيارى از خود ندارد, وحى صرفا از ناحيه خداوند است , و مانند ساير گفتارهاى قـبـلـى رسـول خـدا(ص ) جـنـبه الهى و آسمانى دارد, وبهمين دليل اگر افرادى از پيامبر(ص ) درخـواستهاى نامشروع و ناروايى داشته باشند, بايد توجه كنند, كه آنچه موجب خواست و رضاى پروردگارعالم است , از نظر پيامبر(ص ) هم پذيرفته خواهد شد, و جز اين هركارى و هردرخواستى نابجا خواهد بود.
چـنـانـكه واسطه وحى , يعنى جبرئيل هم , وقتى شوق و انتظار رسول خدا(ص ) براى ملاقات با او مطرح مى كند, پاسخ مى دهد: ولكنى عبد ماموروماننزل الا بامر ربك .
من هم بنده مامورى بيش نيستم , و جز به دستور خداى تو, حق نزول و پيام ندارم .
بـه هر حال خوله , خادم رسول خدا(ص ) و بانوى راوى حديث بوده , و همانطور كه مطالعه كرديم , يكى از كسانى كه مسئله انقطاع وحى را روايت كرده , او بوده است .

42 ـ خوله دختر يسار.

خـولـه , دخـتـر يـسـار را هم دانشمندانى مانند: ابن اثير جزرى , ابن حجر عسقلانى , ابن عبدالبر اندلسى , و عمررضا كحاله از بانوانى دانسته اند, كه به حضور رسول خدا(ص رسيده , در زمينه غسل و طهارت مسئله شرعى پرسيده , و آن را براى ديگران روايت كرده است .
در بـاره حديث خوله دختر يسار, با توجه به فقر و محدوديت شرايط جامعه آن روز مى خوانيم : وى به حضور رسول خدا(ص ) رسيد و پرسيد: اى رسول خدا! وقتى من رگل و عادت ماهيانه مى شوم , يك دست لباس بيشتر ندارم , تكليفم چيست ؟!.
پـيامبر(ص ) فرمود: ايرادى ندارد, همان لباس را بشوى تا پاك شود, و آن گاه با همان لباس نماز خود را بخوان .
خـوله مى گويد: ادامه دادم : اى رسول خدا! گاهى لباس خون آلود را كه بعد از شستن ملاحـظه مى كنيم , در آن هنوز رنگ خون باقى است .
رسـول خـدا(ص ) فـرمود: اگر صرفا رنگ خون در لباس باقـى مانده باشد ايرادى ندارد, با همان لباس مى شود نماز خواند.
البته از نظر فقهى و فتوايى هم مطلب چنين است , و در رساله هاى عملى مراجع تقليد مى خوانيم : اگـر خون را از لباس برطرف كنند و لباس را آب بكشند, و رنگ خون در آن بماند, پاك مى باشد, امـا چـنـانـچـه بـه واسطه بو يا رنگ , يقين كنند يا احتمال دهند, كه ذره هاى نجاست در آن چيز مانده ,نجس است .

43 ـ خوله , دختر يمان .

خـولـه , دخـتـر يمان و خواهر صحابى معروف رسول خدا حذيفة بن يمان را دانشمندان , از بانوان راوى حـديـث از پـيـامبر(ص ) دانسته , و تا جايى كه بررسى شد اين بانو, دو حديث زير را از رسول خـدا(ص ) روايـت كـرده اسـت : 1ـ ابـو سلمة بن عبدالرحمن , از خوله دختر يمان روايت مى كند, كـه وى گـفـته است : در هر اجتماعى زنان , چون زياد سروصدا راه مى اندازند, خير و نفعى وجود ندارد, بلكه چنين اجتماع و سروصداهايى براى مجالس سوگوارى مردگان مفيد خواهد بود, زيرا بدين ترتيب آنان مجلس سوگوارى را خوب گرم مى كنند!.
2ـ ربعى بن خراش از بانويى كه وى از خواهر حذيفه شنيده , روايت مى كند, كه گفته است : رسول خـدا(ص ) در مـيان اجتماع ما زنان به پاى خاست ,و فرمود: اى جماعت بانوان ! آيا شما نقره نداريد كـه خـود را زيور كنيد؟ آيا طلا نداريد كه خود را بياراييد؟ اما بايد توجه داشته باشيد, اگر زنى با طـلاخود را بيارايد, و زينت او آشكار و نمايان براى اشخاص نامحرم گردد, خداوند بوسيله همان طلا, او را مجازات خواهد كرد.
البته , برخى از اين بيان استفاده كرده اند كه , رسول خدا(ص ) زنان را از استفاده نمودن از زينت با طـلا خـواسته است , منع نمايد اما در احاديث ما, نه تنها براى استفاده و زينت نمودن زنان به طلا منعى وجود ندارد, بلكه زينت نمودن و خودآرايى زن براى شوهر به عنوان يكى از وظايف اخلاقى وحقوقى زن , مورد سفارش و تاكيد قرار گرفته است .
امام باقر(ع ) فرموده است : لاباس على المراة بما تزينت به لزوجها.
هيچ ايـرادى بـراى زن ندارد, كه خود را براى شوهر زينت وزيور نمايد.
امـام صـادق (ع ) نـيز مى فرمايد: رسول خدا(ص ) در پاسخ زنى كه وظايف حقوقى خود را در برابر شوهر سوال مى كرد, فرمود: وعليها ان تتطيب باطيب ط يبها, وتلبس احسن ثيابها, وتتزين باحسن زينتها, و تعرض نفسها عليه .
بـراى زن لازم اسـت , خود را به بهترين بوها براى شوهر خوشبو كند, بهترين لباسها را براى شوهر خود بپوشد, و بهترين زينتها را براى شوهر خودبكار گيرد, و خود را به شوهر عرضه نمايد.
آرى , تاكنون درباره بانوان راوى حديثى كه نام آنها خوله بود, توانستيم6 مورد آن را برگزينيم , و تـا حـدى با تفكيك شرح حال و خصوصيات اخلاقى و حديثى , وضعيت آنان را بررسى كنيم , و اين بـررسـى راسـتـى كـار دشوارى است , زيرا در كتابهاى كهن تاريخى موجود, از دوازده تا بيست و هـشـت مـورد زن بـنام خوله مطرح شده اند, كه عموما سمت روايت حديث هم نداشته اند, بلكه از جهات ديگرى مورد توجه مورخين واقع شده اند.

44 ـ ربيع دختر معوذ عفرا انصارى .

ربيع بنت معوذ عفرا انصارى را هم , دانشمندان رجالى , مانند: مامقانى , شيخ طوسى , ابن عبدالبر, ابن اثير, و عمر رضا كحاله , از صحابه خوب رسول خدا(ص ) و از بانوان راوى حديث , دانسته و عمر رضا كحاله هم , مى نويسد: اين بانو از پيامبر(ص ) بيست و يك حديث روايت كرده است .
ربيع دختر معوذ, با اياس بن بكير ليثى ازدواج كرد و براى وى فرزندى زاييد, كه نام او محمد بود.
ايـن بانو جزو بيعت كنندگان بيعت شجره ورضوان بوده و غير از خدمات فرهنگى خود, به همراه رسـول خـدا(ص ) در جبهه جنگ هم شركت مى كرده , به مداواى مجروحان جنگى مى پرداخته , و جسدهاى شهدا را هم از ميدان جنگ به مدينه منتقل مى نموده است .
ربـيـع بـخـاطـر مصاحبت و معاشرت با رسول خدا(ص ) مطالبى را از آن حضرت مى آموخته و به عـنوان احاديث رسول خدا(ص ) آن را براى مردم مدينه روايت مى كرده , و افرادى هم مانند: فرزند او عـايـشـه دخـتـر انـس بـن مـالـك , سليمان بن يسار, ابوسلمة بن عبدالرحمن , خالدبن ذكوان , عبداللّه بن محمدبن عقيل , و ابوعبيدة بن محمد بن عمار ياسر, از وى حديث روايت كرده اند.
واقـدى , و ابـن اثـير, داستانى را بدين ترتيب از ربيع بنت معوذ عفرا نقل مى كنند: ربيـع , گفـتـه اســت : در زمــان خلافـت عمـربن خطاب , همـراه گروهى از زنان انصار, نزد اسما دختر مخربه مـادر ابـوجـهل رفتـيم , پسر وى عبداللّه بن ابى ربيعه عطرى را از يمن برايش فـرستاده بـود و آن رامـى فــروخــت , مــا هم مـقـدارى از عطرها را خريديم , و آن گاه كه شيـشه هاى ما را پر كرد, گفت : حق و طلب مرا بنويسيد تا فراموش نشود!(ظاهراضرب المثلى است ). من گفتم : همه آن را به حساب ربيع دختر معوذ بنويس !.
مـادر ابـوجـهـل گفت : من پسر مرده هستم , و تو دختر كسى هستى , كه سرور خود (ابوجهل ) را كشته است !.
گفتم : اينطور نيست , من دختر كسى هستم كه , قاتل بنده خود مى باشد!.
مادر ابوجهل گفت : بخدا سوگند, من از اين عطر چيزى بتو نمى فروشم !.
من هم گفتم : بخدا سوگند, من هم هرگز از تو عطر نخواهم خريد, تازه عطر خوبى هم نيست , البته در واقع عطر خوبى بود, اما من آن را بدشمردم , تا مادر ابوجهل را به خشم آورم !.
دو نمونه از احاديث ربيع هم بدين شرح است :.
1ـ ابـو عـبـيـدة بـن محمدبن عمار ياسر, مى گويد: از ربيع دختر معوذبن عفرا خواستم , سيماى رسول خدا(ص ) را برايم توصيف كند.
وى گفت : يابنى لو رايته , لرايت الشمس الطالعة .
اى فرزندم ! اگر پيامبر(ص ) را ديده بودى , مثل اين بود, كه خورشيد درخشانى را مى ديدى .
2ـ خـالـدبـن ذكوان , مى گويد: ربيع دختر معوذ, براى من روايت كرد و گفت : رسول خدا(ص ) صـبحگاهى به خانه من وارد شد, و همين جا وروى همين فرشى كه تو الان نشسته اى نشست , در حـالـى كـه دخـتـران كـوچـك , دايـره مى زدند, و بر كشته شدگان ما در جنگ بدر ندبه و ناله و سـوگـوارى مى كردند, و حتى يكى از آنان مى گفت : در ميان ما پيامبرى وجود دارد, كه مى داند در آيـنده چه خواهد شد! رسول خدا(ص ) او را مورد خطاب قرارداد, و فرمود: بس است , از چنين گفتار و كردارى خوددارى كن , و همان مطالب خوبى را كه قبلا مى گفتى , ادامه بده !.
بـارى , در باره اين حديث , بايد توجه داشته باشيم , در عين حالى كه دايره زدن در خانه و در ميان خـود بانوان براى سوگوارى بوده , رسول خدا(ص )دستور تعطيلى آن را داده و از سوى ديگر, اين دسـتـور تـعـطـيـلـى دادن , دلـيـلى بر غير مجاز بودن نوحه سرايى و سوگوارى براى مردگان نخواهدبود.
آرى , اگـرچـه در شرح زندگى ام عطيه در فصلهاى قبل ,از نوحه سرايى براى مردگان نكوهش اسـتـفـاده شـد, اما آنطور كه از احاديث شيعى , و ازنظريه هاى فقهاى بزرگ استفاده مى كنيم , با استناد به سيره روزگار رسول خدا(ص ) كه او سوگوارى و گريه بر مردگان را امضا كرده است , بـدسـت مـى آوريـم : سوگوارى و نوحه سرايى براى مردگان , يك جريان فطرى و انسانى است , و مـطلوب هم خواهد بود, منتهى در نوحه سرايى , اين جهات مى بايست رعايت شود: 1ـ نوحه سرايى بـراى مـردگـان در شـب صـورت نـگـيـرد, زيـرا در حـديـث مـى خوانيم : اذا جا الليل فلاتوذى الملائك;127;رذچ&بالن وح .
وقتى شب شد, فرشتگان را با نوحه سرايى خود, اذيت نكنيد.
2ـ در نـوحه سرايى , مطالب باطل و بى اساس , و ناروا, هرگز نبايد مطرح گردد, زيرا امام باقر(ع ) بـه خديجه دختر عمربن على ـ ع مى فرمود: انماتحتاج المراة الى النوح , لتسيل دمعتها, ولاينبغى لها ان تقول هجرا.
بـه راسـتـى زن بـه نوحه سرايى احتياج دارد, تا اشك چشم او جارى گردد, اما شايسته نيست كه مطالب ناروا و بى اساس به زبان جارى كند.
3ـ در نـوحـه سـرايـى و كلماتى كه به زبان جارى مى گردد, درستى و صداقت گفتار مى بايست كاملا مورد توجه باشد, چون امام باقر(ع ) فرموده است :لاباس بكسب النائحة , اذا قالت صدقا.
اگـر زنـى بـراى مـردگـان نـوحه سرايى كند, و حتى از اين كسب پول هم بگيرد, در صورتيكه زمزمه هاى راست و درست داشته باشد, درآمد او هم ايرادى نخواهد داشت .
4ـ بـه مـنـظـور احـيـا يـاد و نام درگذشتگانى , كه راه و نام آنان , تداوم بخش جريانهاى مقدس اعتقادى و آزادانه زيستن است , سوگوارى و نوحه سرايى ,حتى مورد توصيه جدى هم قرار گرفته و مـثلا امام باقر(ع ) به فرزند خويش امام صادق (ع ) وصيت مى كند: در مدينه قطعه ملكى را وقف كـنـد و ازدرآمـد آن , بـراى مـدت بيست سال در سرزمين منا در مكه معظمه , براى امام باقر(ع ) روزهايى كه حجاج در منا هستند, مجلس عزادارى و سوگوارى برقرار نمايد.
5ـ اضـافـه بـرايـن , رسول گرامى اسلام , ندبه و نوحه سرايى همسر گرامى خويش ام سلمه را در مرگ وليدبن مغيره مشاهده كرد, و اينكار را عيب ندانست .
وقـتـى هـم حمزه سيد الشهدا در جنگ احد شهيد شد, و رسول خـدا شنيد بر كشـتگان احـد در مـديـنـه سـوگوارى مـى كننـد, و حمـزه گريه كن وسوگوار ندارد, متاسف شد, و فرمود: لكن الحمزة لابواكى له .
آن گـاه مـردان انـصـار بـه زنـان خويش سفارش كردند, براى حمزه ندبه و نوحه سرايى كنند, و عبداللّه بن رواحه هم اشعار مرثيه سرايى را سرود.
همچنين پيامبر(ص ) پس از شهادت جعفربن ابيطالب فرمود: على مثل جعفر فلتبك البواكى .
براى شخصى مثل جعفر واقعا بايد گريه كنندگان اشك بريزند و سوگوارى كنند.
بـه هـر حـال , از ربـيع دختر معوذ عفرا انصارى سخن مى گفتيم , كه شيخ طوسى , او را از بانوان راوى حديث خوب و ستايش شده هم , محسوب داشته .
و اين زن حامل مطالب و معارف اسلامى از سوى رسول خدا(ص ) بوده است .

45 ـ زينب همسر ابن مسعود.

زيـنـب دخـتـر عـبـداللّه بن معاوية بن عتاب بن اسعد, و همسر عبداللّه بن مسعود ثقفى را, شيخ طوسى , مامقانى , ابن اثير, ابن عبدالبر, اردبيلى وعليارى تبريزى از زنان صحابى رسول خدا(ص ) و راوى حديث , از آن بزرگوار شمرده اند.
عمر رضا كحاله , هم مى نويسد: زينب دختر عبداللّه , هشت حديث روايت كرده است .
افرادى هم مانند: بسر بن سعيد, و پسر برادر زينب , از وى حديث روايت نموده اند, كه هر دو حديث آنان را مورد مطالعه قرار مى دهيم :.
1ـ بـسـربـن سـعيد, از زينب همسر عبداللّه بن مسعود روايت مى كند, كه وى گفته است : رسول خدا(ص ) فرمود: اذا شهدت احداكن العشا, فلاتمس طيبا.
هرگاه يكى از شما بانوان فصل عشا شب را درك كرد, با بوى خوش تماسى نداشته باشد!.
الـبـته فراموش نكرده ايد, در شرح زندگى خوله دختر يمان يادآور شديم , استعمال بوى خوش از سوى زن براى شوهر, مورد توصيه روايات ماقرار گرفته , و از وظايف اخلاقى و حقوقى حتمى زن نسبت به شوهر قلمداد شده است .
2ـ در حـديث ديگرى كه پسر برادر زينب از وى روايت مى كند, مى خوانيم : زينب گفته است : من بـراى پـرسيدن موضوعى به خانه رسول خدا(ص )رفتم , در آنجا متوجه شدم بانوى ديگرى هم كه نام او زينب است و سوال او هم مانند سوال من مى باشد, حضور دارد.
البته ابن عبدالبر مى گويد: آنان بلال را واسطه سوال خود از پيغمبر(ص ) قرار داده اند.
امـا ديـگـران نـوشـته اند: آن دو زينب , خود به حضور رسول خدا(ص ) رسيدند, و سوال كردند: ما كودكان يتيمى در خانه داريم (وشوهرهاى ما از تامين مخارج زندگى آنان ناتوانند) آيا مى توانيم , صدقه خود را به فرزندان شوهرهايمان بدهيم ؟.
رسـول خـدا(ص ) فـرمـود: نعم , ل كما اجران : اجر الصدقة , واجر القرابة آرى , صدقه دادن شما به فـرزنـدان شـوهرهاى خود مانعى ندارد, بلكه اينكارداراى دو پاداش هم خواهد بود, پاداش صدقه دادن را مى بريد, و پاداش صله رحم و كمك به قوم و خويش را هم دريافت خواهيد داشت .

46 ـ زينب دختر ابى سلمه .

زيـنب دختر ابى سلمة , عبداللّه بن عبدالاسدبن عمروبن مخزوم مادر او ام سلمة يعنى هند, همسر بـزرگـوار رسول خدا(ص ) بود, و زينب كه نام اصلى وى بره بود, ربيبه , يعنى دختر زن , و پرورش يافته پيامبر(ص ) محسوب مى شد, زيرا پس از اينكه , ام سلمه همسر خويش ابو سلمه را بعد ازجنگ احد از دست داد, رسول خدا(ص ) در اواخر شوال سال چهارم هجرت , با اين بانو ازدواج كرد.
مـورخـيـن و دانـشـمـندان رجالى , مانند: مامقانى , شيخ طوسى , ابن اثير, ابن عبدالبر, ابن حجر عـسـقـلانى , و اردبيلى پس از اين مرحله كه زينب راصحابى رسول خدا(ص ) و راوى حديث از آن حضرت دانسته اند, او را فقيه ترين زنان عصر خويش در مدينه معــرفى كـرده اند.
عــمر رضـا كحاله هـم مـى نويسد: زينب دخــتر ابى سلمه , تعداد هفت حديث از رسول خدا(ص ) روايت كرده است .
افـرادى هم كه از زينب حديث روايت كرده اند, عبارتند از: ابوعبيداللّه , پسر زينب , محمدبن عطا, عـراك بـن مـالـك , حميدبن نافع , عروة بن زبير,ابوسلمة بن عبدالرحمن , على بن الحسين , يعنى زين العابدين (ع ) و ديگران .
زينب دختر كوچكى بود كه به همراه مادر خود ام سلمه همسر رسول خدا(ص ) در زندگى و مهد تـربـيـت آن حـضرت قرار گرفت , و مادر وى هم اصرار داشت , اين دختر هرگونه رفتار عبادى و عملى را از رسول خدا(ص ) بياموزد.
به همين جهت زينب مى گويد: وقتى رسول خدا(ص ) مى خواست غسل كند, مادرم سفارش كرد, داخل آن محوطه شوم , وقتى نزديك رسول خدا(ص ) رفتم , آن حضرت غسل انجام مى داد, و حتى قطره هاى آب غسل وى به صورت من ترشح مى كرد, آن گاه مادرم گفت : بر گردم .
روى ايـن حـسـاب ,زيـنـب از كودكى و كوچكى در كنار رسول خدا(ص ) بوده , آموزش مى ديده , مطالب مى آموخته و حفظ مى كرده , و بعد فقيه ترين زنان مدينه گرديده , و پس از شهادت رسول خدا(ص ) هم , آنطور كه تاريخ بازگو مى كند: وى از ثقات تابعين محسوب مى گرديده است .
در باب حداد يعنى حدنگهداشتن , و خودارى از شوهر كردن و زينت ننمودن زنى كه همسر خود را از دست داده , به مدت چهار ماه و ده روز, كه يكى از وظايف واجب زن در برابر شوهر مى باشد.
زيـنـب دخـتـر ام سـلمه مى گويد: براى ديدن ام حبيبه همسر رسول خدا(ص ) ـ كه پدر خود ابو سفيان بن حرب را از دست داده بود ـ رفتم و با عطرى كه همراه داشتم ام حبيبه را خوشبو كردم , و يـا دست معطر و روغن آلود خودهم , به پيشانى او ماليدم , وى گفت : من الان به عطر و خوشبو كـردن ,احـتياجى ندارم , اما اكنون با اينكار موافقم , زيرا رسول خدا(ص ) فرمود:لايحل لامراة تومن باللّه واليوم الاخر, ان تحد على ميت اكثر من ثلاثة ايام , الاعلى زوج اربعة اشهر وعشرا.
بـراى هـر زنى كه , به خدا و روز قيامت ايمان دارد, مجاز نيست بيش از سه روز براى مردن كسى حـد نـگـهـدارد و از زيـنـت خـوددارى نـمايد, مگر زنى كه شوهر خود را از دست بدهد, كه بدين مـنـاسـبت , براى زن واجب خواهد بود, به مدت چهار ماه و ده روز ـ كه عده وفات از نظر قرآن و حديث هم مى باشد ـ از زينت خوددارى نمايد.
بـارى , مـسـئله خوددارى زن شوهر مرده از زينت , از نظر فتوايى همچنين است , و در رساله هاى عـمـلـى هـم مى خوانيم : زنى كه در عده وفات مى باشد, حرام است لباس الوانى كه زينت حساب مـى شـود بـپـوشـد, و سـرمـه بـكـشـد, همچنين كارهاى ديگرى كه زينت حساب مى شود, بر او حرام مى باشد.
زينب بعد از پيامبر(ص ). از خـصـوصيات مهم زينب و مادرش ام سلمه و برادرش عمر بن ابى سلمه اينست , كه آنان بعد از شـهـادت رسول خدا(ص ) هم چنان عشق و ارادت و اطاعت خود را نسبت به على بن ابيطالب (ع ) حـفـظ كـردنـد, و در تـحولات سياسى ناصالح هضم نگرديدند, حتى ام سلمه در باره برافروخته شدن جنگ جمل نامه هايى به على (ع ) و عايشه نوشت , تا از جنگ جلوگيرى به عمل آيد.
همچنين خدمات خالصانه و صادقانه عمربن ابى سلمه در كنار على (ع ) به گونه ايست , كه وقتى آن حـضـرت بـه حـكـومت و خلافت مى رسد, عمربن ابى سلمه را به عنوان حاكم بحرين منصوب مى گرداند.
آن گـاه هـم كـه خبر شهادت على (ع ) به گوش عايشه دختر عبداللّه مى رسد, و او ضمن شعرى خـرسـنـدى خود را از قتل على (ع ) ابراز مى دارد, زينب دختر ام سلمه كه آنجا حاضر بوده , از اين برخورد ناراحت مى شود, و به او مى گويد: آيا در باره على (ع ) چنين مى گويى ؟.
عايشه مى گويد: متوجه نبودم , هرگاه من گرفتار فراموشى شدم , مرا يادآورى كنيد!.
به هر حال , زينب دختر ابى سلمه , كه راوى حديث , يار رسول خدا(ص ), وافقه زنان مدينه بود, در مـاجـراى حـمـله مسلم بن عقبه در سال 62هجرى , از سوى يزيدبن معاويه به مدين;127;رذچ&الرسول , كه با پـنـجـهـزار نفر آن شهر مورد حمله آتشين قرار گرفت , و وقعه حره ناميده شد زينب هم دوپسر خويش را از دست داد, و آن گاه كه جنازه آنها را آوردند و جلوى چشم او قرار دادند, وى هم ناله بـرآورد: بـخدا سوگند, مصيبت من در مرگ شما بزرگ است و خود زينب هم در سال 73 هجرى وفات كرد.

47 ـ زينب عطر فروش .

زيـنـب عـطـر فـروش , كـه بـا لقب حولا يا خوله مطرح مى شود, از كسانى است كه , علامه برقى , مامقانى , و محلاتى , وى را از بانوان راوى حديث ازرسول خدا(ص ) شمرده اند.
ابن حجر عسقلانى , طبرسى , و كلينى هم , از او حديث روايت كرده اند.
در شـرح زنـدگى زينب مى نويسند: روزى زينب كه در مدينه حرفه عطرفروشى داشت , به خانه رسول خدا(ص ) آمد, و نزد همسران آن حضرت نشست .
همينكه پيامبر(ص ) وارد خانه شد, او را مخاطب قرار داد, و فرمود: هروقت تو نزد ما مى آيى , همه خانه ما بوى عطر مى گيرد, و خوشبومى شود!.
زينب پاسخ داد: اى رسول خدا! اطاقها از بوى خوش خود شما, خوشبوتر از اين عطرها مى باشد.
آن گاه رسول خدا(ص ) او را مورد موعظه قرار داد و فرمود: هرگاه عطر مى فروشى , جنس سالم بـا قـيـمت مناسب تحويل مردم بده و هرگز در جنس خود تقلب روا مدار, زيرا معامله سالم پاكتر است , و سبب خير و بركت مال و درآمد مى گردد.
سـپس زينب گفت : اى رسول خدا! اكنون من براى فروختن عطر نيامده ام , بلكه آمده ام , در باره عظمت خداوند از تو پرس وجو كنم .
آن گاه رسول خدا(ص ) فرمود: خداوند بسيار بزرگتر از آنست كه به توصيف درآيد.
در عين حال , برخى از آثار عظمت خداوند در اين پهنه هستى را, براى تو بازگو مى كنم : آرى , اين زمـيـن با آنچه در آن وجود دارد, نسبت به زمينى كه زير آن قرار دارد, مانند حلقه اى مى ماند, كه در بـيـابـان پـهـنـاورى افتاده باشد, و اين دو زمين نسبت به زمين سومى كه زير آنها قرار دارد, مـانندحلقه اى مى باشند كه در سرزمين پهناورى افتاده باشند, و وضع بدين ترتيب است , تا زمين هـفـتـم , سـپـس حـضرت اين آيه قرآن را تلاوت كرد:خداوند آسمانهاى هفتگانه , و نيز زمينهاى هفتگانه را آفريده است .
و هـمـه هفت زمين هم با آنچه در آنهاست بر پشت خروسى قرار دارد, كه يك بال آن در مشرق و بال ديگر آن در مغرب است , و همه اينها مانندحلقه ايكه در بيابان پهناورى افتاده باشد خواهد بود.
در حـديث ديگرى كه , راجع به حقوق متقابل زن و شوهر وارد شده , در باره زينب عطر فروش كه گاهى نام وى در برخى متون حولا آمده ,مى خوانيم : حولا,به خانه رسول خدا(ص ) وارد شد, و در اعـتـراض بـه شـوهـر خـود با عايشه اينگونه به سخن پرداخت : من هر شب خود را خوشبو وزينت مـى گردانم , و نزد شوهرم مى روم , اما او ناراحت مى شود و روى خود را از من مى گرداند, تكليف من چيست ؟!.
عايشه گفت : عجله نكن و آرام بگير, الان رسول خدا(ص ) مى آيد, مطلب را با آن حضرت در ميان بگذار.
وقتى رسول خدا(ص ) وارد شد, فرمود: من بوى عطر حولا را مى شنوم , آيا او اينجا آمده و شما هم از وى عطر خريده ايد؟.
عـايـشـه گـفـت : اى رسول خدا(ص )! ما عطرى نخريده ام , بلكه حولا اينجا آمده و از شوهر خود شكايت دارد.
رسول خدا(ص ) حولا را مخاطب قرار داد و فرمود: چه شده است ؟.
حولا مطالبى را كه قبلا گفته بود, باز تكرار كرد, و از پيغمبر(ص ) راهنمايى خواست .
رسـول خدا(ص ) هم فرمود: اى حولا! خدا را در نظر داشته باش , حرف گوش كن و از شوهر خود اطاعت داشته باش .
حولا ادامه داد: اى رسول خدا(ص ) وظايف شوهرم نسبت به من چيست ؟.
رسول خدا(ص ) فرمود: شوهر وظيفه دارد, غذايى را كه خود مى خورد به تو نيز بدهد, لباسى را كه خود مى پوشد, براى تو هم تهيه نمايد, به توضربه و كتكى وارد نياورد, و بر سر تو داد و فرياد هم راه نيندازد.
حولا گفت : مسئوليت من در برابر شوهر چيست ؟.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation