|
|
|
|
|
|
صحيفة المهدي ( عج ) تأليف جواد القيوميالاصفهانيتحقيق مؤسسة النشر الاسلامي التابعة لجماعةالمدرسين بقم المقدسة‹ صفحه 2 › صحيفة المهدي ( عج ) مؤلف : جواد قيومي أصفهاني قطع : وزيري موضوع : دعا و كلمات امام زمان ( عج ) نوبت چاپ : دوم محل چاپ : چاپخانه دفتر انتشارات اسلامي تعداد مجلدات : يك جلد تعداد صفحات : 392 تاريخ انتشار : تابستان 1375 تيراژ : 2000 قيمت : 800 تومان دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسينحوزه علميه قم ‹ صفحه 3 › مقدمه ناشربسمه تعالى دعا و زيارت ، مطلوب و محبوب رب جليل است .دعا و نيايش ، نوع على عبادت و خضوع در برابر قادر متعال است . دعا و مناجات با ربمتعال - آن هم از روى خوف و خشيت از مقام كبريائي حضرت احديت - مايه آرامش دل وتسكين ضمير است . دعا ، بلا و قضا را بر گردانده ورد مى كند . دعا ، باعث نجاتانسان از اعداء و موجب فور ارزاق است . دعا ، وسيله فيض و موجب وصول به مقاماتعاليه است . و نيز : زيارت وسيله توسل به پاكان و آبرومندان حضرت احديت مى باشد .و بالاخره : دعا مستجاب مى شود : " ادعوني استجب لكم " ، أما . . . حضرتامام جعفر صادق عليه السلام مى فرمايد : " دعا كننده بايد دقت كند كه كسب أوطيب و از مظالم ناس برئ باشد " . و نيز مى فرمايد : " . . . قال اللهتعالى : وعزتي وجلالى لا اجيب دعوة مظلوم دعاني في مظلمة ظلمها ولاحد عنده مثل تلكالمظلمة " . به عزت و جلالم سوگند مستجاب نمى كنم دعاى مظلوم را در حالى كهمثل همان مظلمه در نزد او باشد مجموعه دعاها و زيارات و كلماتى كه در پيش روى شمااست ، از منابع و مآخذ روائى وحديثى معتبر و معروف ، بوسيله برادر تلاش گر فاضلگرانمايه جناب آقاى جواد قيومي ادام الله توفيقاته گرفته و جمع آورى شده است . ‹ صفحه 4 › و از آن جائى كه تمامي اين دعاها و كلمات درمنابع ياد شده ، به كعبه مقصود ، هسته مركزى وجود ، صاحب رايت هدى ، و مشعل پرفروغ فلاح ، منتقم خون الشريف ، منتسب و مستند شده ، لذا اين مجموعه بنام : "صحيفة المهدي ( عج ) " نام گرفته است . باشد كه گام مباركى باشد ، تا مجموعهو صحيفه هاي ديگر از اختران تابناك عصمت و امامت عليهم السلام ، در آينداى - نهچندان دور - به بوسيله اين دفتر ، تقديم عاشقان معارف الهى ، از سرچشمه زلالخاندان وحى و رسالت صلوات الله عليهم اجمعين گردد . دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسينحوزه علميه قم ‹ صفحه 5 › اهداء كتاب : سزاوار بو كه كتاب حاضر را به پيشگاه والاىاين واژه ها و دعاها ، كعبه مقصود و قبله موعود تقديم دارم ، اما چه كنم كه هر چهانديشيدم شايستگي اين جسارت را در خود نيافتم ، تابستان مورى اين اثر را به خاكپاى سليمان اقليم وجود اهداء نمايم . از اين رو آن به پدر و مادر بزرگوار و پرمهرى تقديم مى دارم كه مرا شيفته آن حضرت و نياكان گرانقدرش تربيت كردند ، و مهر ومحبت آنان را با جانم آميختند ، آرى پاداش اين اثر را به آن دو تقديم مى دارم .فرزندتان جواد . ‹ صفحه 7 › مقدمه مؤلف :امام رضا عليه السلام فرمودند در قنوت نمازجمعه بخوان بار خدايا ! كار [ ظهور و قيام پر شكوه ] بنده [ برگزيده ] و خليفهشايسته ات را بدان وسيله كه كار پيام آوران و فرستادگان گرانقدرت را بسامان آوردى، آنگونه كه زيبنده است ، بسامان آر ، و او را [ از سر مهر ] با انبوه فرشتگانبىشمارت در بر گير ، و بوسيله فرشته وحى از جانب خود نيرويش بخش ، و از پيش رو وپشت سرش مراقباتى روان ساز ، تا او را از هر رخداد بد و ناخوشايند محافظت كنند ، ونگرانى و هراسش را به امنيت و آرامش خاطر تبديل نما ، كه أو تنها تو را مىپرستد ونظير و همتائى براى تو نخواهد گرفت ، و به هيچ يك از پديده ها و آفريدگانت ذره اىچيرگى و اقتدار به زيان دسوت [ و سر رشته دار امور بندگانت ] قرار مده ، و اجازهپيكار بر ضد دشمانت و دشمنانش را به أو عنايت فرما ، و مرا از ياران پاك باخته اشقرار ده ، كه تو [ اى آفريدگار من ] بر انجام هر كارى توانائى .‹ صفحه 9 › ولادت آن اختر تابناك : در پگاه نيمه شعبان سال 255 هجري آفتابعالمتابى رخ نمود كه پرتوهاى پرتوانش رمق دركالبد انسانيت دميد و مايه هستى كائناتگرديد . سرانجام وعده هاي الهى عليرغم اقدامات منكران حضرتش به وقوع پيوست و حضرتمهدى ( عليه السلام ) متولد گرديد ، و كوششهاى خلفاى اموى و عباسى و مخالفين آنحضرت كه مذبوحانه براى خاموش كردن نور خدا قيام كرده بودند ، مفتضحانه به ناكامىكشيده شد . چرا كه هر گاه اراده خداوندى بر امرى تعلق گيرد كسى توان گردنكشى ومبارزه با آن را نخواهد داشت ، آيا ممكن است وعده هاي قطعى الهى تحقق نپذيرد ، وشيادان زورگو ، عنان گسيخته با مقدرات و سرنوشت رقم خورده الهى به پيكار برخيزند ؟بارى در سحرگاه نيمه شعبان سال 255 هجري امام حسن عسكري ( عليه السلام ) سيماىملكوتى و درخشان فرزندش را ديد ، سيماى فرزندى كه ساليان دراز زندگانى خواهد كرد وتمام وعده ها و بشارات الهيه را تحقق خواهد بخشيد . امامت آن بزرگوار : آن حضرتفرزند خود را دور از دسترس دشمنان واغيار قرار مى داد ، و تنها گهگاه شيعيان بافضيلت به حضورش بار مى يافتند ، تا آنكه در سال 260 هجري امام حسن عسكري ( عليهالسلام ) رحلت فرموده و امر ‹ صفحه 10 › ولايت الهى به آخرين گوهر تابناك خاندانپيامبر ، حضرت صاحب الامر ( عليه السلام ) رسيد . هر چند آن بزرگوار در ميان خلقظاهر نمى شدند اما افراد مورد اعتمادى مرتب خدمت ايشان رسيده و مشكلات شيعيان راعرض نموده و راهنمائيها و فرامين آن پرتو فروزنده الهى را به مردم ابلاغ مى كردند، اين اشخاص كه از نظر ايمان و پرهيزكارى و اعتماد و وثوق ، سرآمد مسلمانان آندوره بودند ، واسطه بين مردم و آن حضرت بشمار مى رفتند و راهنماييها و ارشاداتايشان را به مردم مى رساندند . از ميان نواب آن حضرت چهار نفر مشهورتر و خاص تر مىباشند ، كه واسطه بين ايشان و عموم مردم بوده و به نواب اربعه معروفند و عبارتنداز : عثمان بن سعيد عمرى ، محمد بن عثمان بن سعيد عمرى ، حسين بن روح نوبختى ، علىبن محمد سيمرى . غيبت كبراى آن حضرت : نواب اربعه ساليانى واسطه فيض بين امام ومردم بودند ، تا آنكه در سال 329 هجري اين طومار بسته شد و بر اساس مشيت الهى غيبتكبراى آن حضرت آغاز گرديد ، همان غيبتى كه از مدتها پيش پيامبر و امامان شيعه بدانخبر داده بوده ، و مسلمانان در آن دوره آزمايش مى شوند ، تا هنگاميكه حضرتش بفرمانپروردگار توانا ظهور كرده و لباس تحقق بر آرمانهاى الهى بپوشاند . از سال 329 هجريكه غيبت كبرى آغاز مى گردد باب نيابت خاصه آن حضرت مسدود مى شود ، و در دوران غيبتهر كسى ادعاى بابيت و نيابت كند بنا به تصريح خود ايشان دروغگوست . ‹ صفحه 11 › در احاديث ائمه ( عليهم السلام ) فائده امامرا در زمان غيبت به فائده خورشيد ، آن هنگام كه در پس ابرها قرار دارد تشبيه كردهاند ، هم چنان كه خورشيد در پس ابر نيز سبب حيات و بقاى جانداران است امام در حجابغيبت نيز مايه هستى و دوام جهان آفرينش است . در زمان غيبت بسيارى از افراد بهخدمت حضرتش بار يافته و به زيارت آن بزرگوار فائز گشته اند ، اما هيچ يك ادعاىنيابت ننموده اند . آرى ! ايشان آفتاب را به چشمان خود ديده اند و قلبهاشانمالامال از ايمان به امام عصر ( عليه السلام ) شده است . اين افتخار ويژه برخى ازدانشمندان والامقام شيعه نبوده بلكه بسيارى از مردم پارسا و عامى نيز به اينافتخار نائل آمده اند ، حتى با كمال تعجب كسانى را مى بينيم كه در گناهان و اعمالناشايست غوطه ور بوده اند اما پس از آنكه واقعا پشيمان شده و توبه كرده اند وقلبشان از محبت مولاى خود لبريز شده به اين شرافت كبرى رستگار شده اند . همچنين دردوران غيبت براى افراد و بزرگانى از علماى اسلام توقيعهايى از جانب آن حجت بر حقصادر گرديده كه در آنها حل دشواريها و مسائل جديد ذكر و راهنماييهاى لازم آمده است. شيعه هم اكنون در دوران غيبت كبراى امام خود بسر برده و حساس ترين لحظات خود رامى گذراند . در احاديث آنگاه كه از غيبت ولى عصر ( عليه السلام ) صحبت مى شود ، بهشدت و دشوارى اين امتحان الهى كه همان عدم حضور امام است اشاره شده ، چگونگى ايماناين شيعيان را با ايمان آورندگان انگشت شمار نوح پيامبر ، كه پس از امتحان دشوار برآن حضرت باقى ماندند ، تشبيه شده است . ‹ صفحه 12 › مهدى ( عليه السلام ) درسائر مذاهب : البته شيعه در اين عقيده تنها نيست ، بلكه أودر اين راه پيشتاز كاروانى است كه دين باوران و ديگر مردمان را نيز با مسافتهاى كمو زياد بدنبال دارد ، زيرا كه آرمان پيروزى صالحان در انجام جهان و پيدائى راهبرىيگانه و رهنمايى الهى ، فصل مشترك تمام يا بيشتر باورداران به مذاهب راستين خدايىاست ، و آنچه كه شيعه را به كاروان سالارى اين قافله رسانده ، روشنى افزون ترزواياى اين عقيده و چهره درخشان آن در اين مكتب مى باشد ، كه ويژگيهاى "راهبرى " ، " رهبرى " ، " هنگامه ظهور " و ديگر مسائلتشكيل آن حكومت جهانى در تمامى ابعاد آن طرح شده است ، و از اينرو است كه انتظارىواقعى با برخوردارى از آمادگى و تحرك در شيعه بوجود آورده است . جمعى از متفكرانبشر در گذشته و حال طرحهايى مشابه را براى آينده پيشنهاد مى كنند ، كه "مدينه فاضله افلاطون " نمودارى بر عقيده مندى گذشتگان ، " اتوپيا "، " جورجيا " و " كشور خورشيد " نمودى از تلاش جارى بشر درتدارك و طرح ريزى آن آينده بهشت گونه است . چرا كه تكنولوژى پيشرفته نتوانسته استأو را غنى سازد بلكه بر سرگردانى و يأس أو افزوده ، و مى يابد كه نيازمند رهبرىاست تا نابسامانيش را به سامان رساند ، و شيعه پيشتاز كاروانيانى است كه حل نهايىمسائل جامعه اسلامي را در سايه راهبرى الهى مى جويند . وظيفه ما در دوران غيبت :ما اكنون در زمان غيبت كبراى آن حضرت قرار گرفته ايم ، وظيفه ما ‹ صفحه 13 › چيست و چه مسئوليتهائى بر دوش ما است ؟ بىگمان اولين وظيفه ما آشنائى با خود آن حضرت است ، أو را شناخته و به أو مأنوسباشيم ، شناسايى آن حضرت بقدرى پر اهميت و حساس است كه در حديثى از پيامبر خداچنين مى خوانيم : " هر كس از دنيا رود ، در حالى كه نسبت به امام زمانش عرفانو شناخت نداشته باشد ، همچون كسى است كه در دوران جاهليت مرده است " . مرگ دردوران جاهليت يعنى از اسلام و ايمان بى بهره بودن ، و پيداست آن كسى كه امام زمانشرا نشناخته باشد در زمره بى ايمانان معرفى شده است . وظيفه ديگر شيعيان در زمانغيبت مسألة انتظار فرج است كه ائمه عليهم السلام مكررا بدان اشاره فرموده اند ." منتظر " كسى است كه خود را براى ظهور امام خود آماده كند ، ويژگيها وصفات ياوران آن حضرت را دارا باشد و از بذل جان و مال خويش در راه أو دريغ نورزد ،از اينرو ست كه امام صادق ( عليه السلام ) مى فرمايد : " آن كس كه منتظر امرماست همانند كسى است كه در راه خدا در خون خود غوطه ور باشد . " در حديثىديگر از آن حضرت در شأن ياوران حضرتش چنين آمده است : " هر كه شور ياورى قائمرا دارد بايد انتظار كشد ، در حال انتظار پرهيزكارانه عمل كند و رفتار نيكو وشايسته پيش گيرد ، اين چنين فردى اگر هم مرگ را در آغوش كشد ، و قائم ، پس از مرگشقيام نمايد ، پاداشى همچون ياران و ياوران حضرت را خواهد داشت ، پس بكوشيد و منتظر‹ صفحه 14 › باشيد ، ( و اين كوشش و انتظار ) گوارايتانباد اى گروه آمرزيده ! " پس از خدا بخواهيم تا از منتظران امام زمانمان باشيم، اعمال و رفتارمان نيز نشان دهنده درستى ادعايمان باشد ، ابتدا خود در مسيرشناسايى حضرتش گام برداريم ، و سپس ديگران را نيز دلالت كنيم ، منكران و مخالفانحضرتش را ارشاد و راهنمائى نماييم ، ويژگيهاى ياوران حضرت مهدى ( عليه السلام ) راداشته و هر لحظه منتظر باشيم تا آن حضرت ظهور كرده ، آنگاه جان بى ارزش خود را بافداكردن در قدومش ارزشمند و گرانقدر نماييم . آرى ! شيعه در زمان غيبت بايد پيوستهدر سرش شور أو ، قلبش مالامال از عشق به أو ، سينه اش لبريز از محبت أو ، انديشهاش جانفشانى در ركاب أو ، آرزويش ديدار أو ، دعايش صلوات بر أو ، نيايشش گشايش فرجأو ، وجودش يك پارچه سوز و گداز ، و هستى اش شعله اى زبانه كشيده از عشق أو باشد .و اين اثر تلاشى است هر چند ناچيز در جهت شناساندن هرچه بيشتر آن حضرت با اين آرزوكه تحفه اى باشد درويشانه به پيشگاه سليمان زمانه . جعلنا الله بحقه من الفائزين بلقائه في غيبتهو من انصاره واعوانه بعد ظهوره جواد قيومى اصفهاني 1 / 4 / 1373 ‹ صفحه 15 › فصل اول نيايشها وادعيهءآن حضرت 1 - ادعيه آن حضرت در ثناء الهى و درخواستحوائج از أو 2 - دعيه آن حضرت در صلوات بر پيامبر وخاندانش 3 - ادعيه آن حضرت در مورد نماز و آنچه بدانارتباط دارد 4 - ادعيه آن حضرت در رفع شدائد و مهمات 5 - ادعيه آن حضرت در زوال اندوهها و قضاءحوائج 6 - ادعيه آن حضرت در پنهان شدن از دشمنان ودفع خطرات 7 - ادعيه آن حضرت در ماه رجب 8 - ادعيه آن حضرت در ماه مبارك رمضان 9 - ادعيه آن حضرت در امور متفرقه 10 - ادعيه آن حضرت در زيارات ‹ صفحه 17 › 1 - ادعيه آن حضرت در ثناءالهى و درخواست حوائج از أو در تسبيح و تنزيه خداوند ، در روز هجدهم ماتا آخر آن . در امور دنيا و آخرت . براى نيازمندان و بيماران و سائر مؤمنان . براىگشايش كارها . براى بخشيده شدن گناهان شيعيان . ‹ صفحه 19 › ( 1 ) دعاى آن حضرت در تسبيح و تنزيه خداوند، در روز هجدهم ماه تا آخر آن پاك و منزه است خداوند به تعداد مخلوقاتش ، پاك ومنزه است خداوند تا آنگاه كه خشنود گردد ، پاك و منزه است خداوند بشمارش موجوداتش، پاك و منزه است خداوند به اندازه وزن عرش أو ، و حمد و سپاس مخصوص خداوند استهمانند اين مقادير . ( 2 ) دعاى آن حضرت در امور دنيا و آخرت بارالها ! بما توفيقفرمانبردارى ، و پرهيز از گناه و نافرمانى ، و نيت پاك و بى آلايش ، و شناخت ومعرفت به آنچه نزد تو ارزشمند است ، عطا فرما ، و ما را به هدايت و پايدارى گرامىدار ، و زبان ما را به صدق و صواب بر كلام حكيمانه و شايسته گويا ساز ، و دل ما رااز علم و معرفت لبريز فرما ، و شكم ما را از طعام حرام و شبهه ناك پاك بگردان ، ودست ما را از ظلم و تعدى و تجاوز بازدار ، و چشم ما را از گناه و خيانت محفوظ بدار، و گوش ما را از شنيدن سخنان بيهوده و غيبت مسدود گردان . ‹ صفحه 21 › و به دانشمندان ما زهد و بى رغبتي به دنيا ونصيحت و خير خواهى ، و به دانش آموزان ما جديت وشوق و رغبت ، و به شنوندگان پيروىو پندپذيرى ، و به بيماران مسلمان شفا و آسايش ، و به مردگان آنان رأفت و رحمت ، وبه پيرمردان ما وقار و متانت ، و به جوانان بازگشت بسوى تو و توبه ، و به زنان حياو عفت عنايت كن . و به ثروتمندان تواضع وسعه صدر ، و به فقيران صبر و قناعت ، و بهرزمندگان نصرت و پايدارى ، و به اسيران آزادى و آسايش ، و به اميران و فرماندهاندادگرى و مهربانى ، و به مردم انصاف و سرشت نيك عطا فرما . و به توشه و سرمايهحجاج و زائران بركت عنايت كن ، و حج و عمره اى كه بر آنان واجب ساخته اى را ادافرما ، به فضل و رحمتت اى مهربانترين مهربانان . ( 3 ) دعاى آن حضرت براىنيازمندان و بيماران و سائر مؤمنان پروردگارا ! تو را سوگند مى دهم به حق كسى كهبا تو مناجات مى كند ، و به حق آنكه در خشكى و دريا تو را مى خواند ، بر مردان وزنان مؤمن فقير بى نيازى و ثروتمندى ، و به بيماران از زنان و مردان مؤمن شفا ‹ صفحه 23 › و تندرستى ، و به زندگان از آنان لطف وبخشايش ، و به درگذشتان آنان آمرزش و رحمت ، و به دورماندگان از وطن از ايشانبازگشت به وطنهايشان همراه با سلامتى و موفقيت ، تفضل فرما ، به حق محمد و تمامخاندان أو . ( 4 ) دعاى آن حضرت براى گشايش كارها اى آنكه پس از بسته شدن كارهاراه گشايشى از براى ما مى گشايد كه اوهام بدان راه ندارد ، پس بر محمد و خاندانشدرود فرست و براى امورى كه مرا در تنگنا قرار داده راه گشايشى قرارده كه انديشه اىبدان راه ندارد ، اى مهربانترين مهربانان . ( 5 ) دعاى آن حضرت براى بخشيده شدنگناهان شيعيان پروردگارا ! شيعيان ما از شعاع انوارمان و باقيمانده طينت ما آفريدهشده اند ، و ايشان بر اساس تكيه بر محبت و ولايت ما گناهان بسيارى را انجام دادهاند . اگر گناهانشان بين تو و ايشان مانع ايجاد كرده از آنان درگذر ، ما از ايشانخشنود شده ايم ، و خطاهايى كه بين خودشان مرتكب شده اند را ‹ صفحه 25 › در برابر خمس ما برايشان ببخشاى ، و آنان رادر بهشت وارد ساز و از دوزخ دور گردان ، و ايشان را شامل غضبى كه بر دشمنانمان روامى دارى ، قرار نده . ‹ صفحه 27 › 2 - ادعيه آن حضرت درصلوات بر پيامبر و خاندانش در صلوات بر پيامبر و خاندانش در صلوات برپيامبر و خاندانش ، به آل يس . ‹ صفحه 29 › ( 6 ) دعاى آن حضرت در درود بر پيامبر وخاندانش بنام خداوند بخشنده بخشايش گر ، پروردگارا ! درود فرست بر محمد برترينفرستاده شده و آخرين پيامبر و حجت پروردگار جهانيان ، كسى كه در عالم ذرو ميثاقانتخاب گرديده ، و در عالم اشباح و سايه ها برگزيده شده است ، كسى كه از هر آفتىدور ، و از هر عيبى منزه مى باشد ، آنكه اميد نجات و شفاعت به أو بوده ، و دينخداوند به او واگذار شده است . بار الها ! بنيادش را بلند ، و دليلش را محكم ، وحجتش را روشن ، و درجه اش را بلند ، و نورش را درخشنده ، و رويش را سپيد گردان ، وبه أو فضل و مرتبه اى بلند ، و رفعت و مقامى برتر عطا فرما ، و او را در مرتبهپسنديده اى مبعوث گردان كه اولين و آخرين بر أو غبطه خورند . [ خداوندا ! ] و درودفرست بر على امير مؤمنان و وارث رسولان و پيشواى سپيد رويان و سيد اوصياء و حجتپروردگار جهانيان ، و درود فرست بر حسن بن على پيشواى مؤمنان و وارث رسولان و حجت ‹ صفحه 31 › پروردگار جهانيان ، و درود فرست بر حسين بنعلى پيشواى مؤمنان و وارث رسولان و حجت پروردگار جهانيان . و درود فرست بر محمد بنعلى پيشواى مؤمنان و وارث رسولان و حجت پروردگار جهانيان ، و درود فرست بر جعفر بنمحمد پيشواى مؤمنان و وارث رسولان و حجت پروردگار جهانيان ، و درود فرست بر موسىبن جعفر پيشواى مؤمنان و وارث رسولان و حجت پروردگار جهانيان . و درود فرست بر علىبن موسى پيشواى مؤمنان و وارث رسولان و حجت پروردگار جهانيان ، و درود فرست برمحمد بن على پيشواى مؤمنان و وارث رسولان و حجت پروردگار جهانيان ، و درود فرست برعلى بن محمد پيشواى مؤمنان و وارث رسولان و حجت پروردگار جهانيان ، و درود فرست برحسن بن على پيشواى مؤمنان و وارث رسولان و حجت پروردگار جهانيان . و درود فرست برخلف صالح هدايتگر و هدايت شده ، پيشواى مؤمنان و وارث رسولان و حجت پروردگارجهانيان . پروردگارا ! درود فرست بر محمد و خاندانش ، امامان هدايتگر هدايت شده ، دانشمندانراستگوى ، نيكان تقوى پيشه ، ستونها و پايه هاي توحيدت ، و بازگو كنندگان وحيت ، وحجتهاى تو بر آفريدگانت ، و جانشينان ‹ صفحه 33 › تو در زمينت ، كسانى كه براى خويش اختياركرده و بر بندگانت برگزيدى ، و براى دينت پسنديده ، و به شناختت اختصاص دادى ، و جامهكرامتت را بر اندامشان پوشانده ، و مشمول رحمتشان گردانيدى ، و به نعمتت پرورشداده ، و ايشان را سرشار از حكمت خود نمودى ، و نور خويش را برايشان پوشانده و دراوج ملكوتت بالا بردى ، و بوسيله فرشتگانت آنان را احاطه نموده و به پيامبرتشرافتشان بخشيدى . خداوندا ! بر محمد و خاندانش درود فرست ، درودى جاودانه و بسيارپاكيزه كه جز ذات تو آن را احاطه نكند ، و جز علم تو آن را در نيابد ، و شمارش آندر توان كسى جز تو نباشد . بار الها ! درود فرست بروليت كه احياگر سنتت ، به پاخاسته به امرت ، دعوت كننده بسويت ، دلالت كننده بر تو ، و حجت تو بر خلقت ، وخليفه ات در زمينت ، و گواه و شاهد تو بر بندگانت مى باشد . پروردگارا ! پيروزيشرا محكم ، و عمرش را طولانى نما ، و زمين را با طولانى شدن عمرش زينت بخش ،خداوندا ! از تجاوز حسودان أو را نگهدار ، و از شر نيرنگ بازان در پناه خويش مصونشدار ، و خواسته هاي [ شوم ] ستمگران را از أو دور فرما ، و او را از دست سركشانرها ساز . بارالها ! در مورد خود و فرزندانش ، و شيعيان و دوستدارانش ، و خاص وعام أو ، و دشمنش و تمام اهل دنيا ، به أو آنچه كه ‹ صفحه 35 › چشمش را به آن روشن ساخته و دلش را با آنخرسند گردانى ، عطا فرما ، و أو را به برترين آرزويش در دنيا و آخرت برسان ، كه توبر هر چيز توانائى . پروردگارا ! به [ ظهور ] أو آنچه از دينت محو شده را تجديدگردان ، و هرچه از كتابت تحريف شده را احيا كن ، و احكامى كه تغيير يافته را آشكارساز ، تا اينكه دين تو به او و بر دست أو دوباره تازگى و شادابى و خلوص و بىپيرايگى يابد ، كه شكى در آن نبوده و شبهه اى به آن راه نيافته ، و باطلى كنارشنمانده ، و بدعتى در پيشگاهش يافت نشود . خداوندا ! به نور أو هر تاريكى را روشن ،و به استوارى أو هر بدعتى را از جاى بركن ، و هر گمراهى را با قدرتش منهدم نما ،هر سركشى را با أو درهم شكن ، و با شمشيرش هر آتشى را خاموش ساز ، و هر ستمگر رابه عدالت أو هلاك گردان ، و حكمش را بر هر فرمانى برترى ده ، و هر سلطه اى را براىحكومتش خوار فرما . بار الها ! هر آنكه با أو ستيزه كند را ذليل كن و هر كه با أودشمنى ورزد را هلاك گردان ، و نيرنگ هر كه به أو نيرنگ زند را بى اثر ساز ، و هركه حقش را انكار نمايد ، و امرش را سبك شمارد ، و در پى خاموش كردن نورش تلاش كند، و قصد فرونشاندن نامش را داشته باشد را از ريشه بركن . خدايا ! درود فرست برمحمد مصطفى ، وعلى مرتضى ، و فاطمة زهرا ، وحسن راضى به قضايت ، و حسين برگزيده ،و تمام اوصياء و جانشينان پيامبر ، چراغهاى روشنگر تاريكى ، و نشانه هاي هدايت ، وپرتوهاى تقوى ، و دستگيره محكم و ريسمان قوى و راه راست . ‹ صفحه 37 › و درود فرست بر ولى خودت و واليان عهد أو وامامان از فرزندانش ، وعمر هايشان را طولانى كرده و بر اجلهايشان بيفزاى ، و آنانرا به آخرين مرحله آرزوهايشان در دنيا و آخرت برسان ، كه براستى تو بر هر چيزتوانائى . ( 7 ) دعاى آن حضرت در صلوات بر پيامبران وخاندانش ، بنام آل يس سلام بر آل ياسين [ خاندان پيامبر ] ، سلام بر تو اى دعوتكننده خلق بسوى خدا ، و مظهر آيات الهى و ائينه صفات ربانى حق متعال ، سلام بر تواى درگاه [ رحمت ] خدا ، و بر پا دارنده دين أو ، سلام بر تو اى جانشين خدا و نصرتبخش [ دين ] أو ، سلام بر تو اى حجت خدا و رهنماى بندگان به مقاصد الهى و خواستههاي پروردگار . سلام بر تو اى تلاوت كننده كتاب خدا و مفسر آن ، سلام بر تو درتمام ‹ صفحه 39 › ساعات شب و روزت ، سلام بر تو اى باقيماندهحجتهاى أو در زمين ، سلام بر تو اى عهد و پيمان خداوند كه پروردگار آن را [ درعالم ارواح ] از خلق گرفت و آن را محكم و موكد گردانيد ، سلام بر تو اى وعده تضمينشده خداوند . سلام بر تو اى پرچم افراشته ، و علم موهوبى الهى ، و پناه خلق ، ورحمت واسعه خدا ، كه وعده أو [ در ظهور و قيام تو ] هرگز تخلف پذير نيست . سلام برتو آنگاه كه قيام مى كنى ، سلام بر تو آن هنگام كه مى نشينى ، سلام بر تو آن زمانكه [ قرآن را ] خوانده و تفسير مى كنى ، سلام بر تو هنگاميكه به نماز ايستاده وقنوت مى خوانى ، سلام بر تو در آن هنگام كه به ركوع و سجده مى روى ، سلام بر توهنگاميكه لا إله الا الله والله اكبر مى گوئى ، سلام بر تو در آن هنگام كه بهستايش خدا و استغفار مى پردازى ، سلام بر تو در صبحگاهان و شامگاهانت ، سلام بر تودر شب و روز . سلام بر تو اى امام ايمنى بخش ، سلام بر تو اى مقدم و اى مورد آرزوىمشتاقان ، سلام بر تو با تمام جوانب و مراتب سلام و تحيت . اى مولاى من ! تو را گواهمى گيرم بر اينكه شهادت مى دهم كه هيچ خدائى جز خداى يكتا نيست ، و هيچ شريكىندارد ، و اين كه حضرت محمد بنده خدا و فرستاده اوست ، و خداوند غير أو و خاندانشحبيب و دوستى ندارد . اى مولايم ! و تو را گواه مى گيرم كه حجتهاى خداوند : أميرالمؤمنين ، ‹ صفحه 41 › وحسن ، و حسين ، وعلى بن حسين ، و محمد بنعلى ، و جعفر بن محمد ، و موسى بن جعفر ، وعلى بن موسى ، و محمد بن على ، وعلى بنمحمد ، و حسن بن على مى باشند ، و شهادت مى دهم كه تو حجت خداوندى . شما اولين وآخرين [ موجود ] مى باشيد ، و رجعت شما حق است و در آن هيچ شكى نمى باشد ، در آنروز كه ايمان هيچ كس - اگر پيش از آن روز ايمان نياورده باشد يا ايمانش باعث كسبخير نشده باشد - به أو سودى نمى دهد ، و شهادت مى دهم كه مرگ حق است ، سنجش اعمالحق است ، حشر حق است ، محاسبه حق است ، بهشت و جهنم حق است ، وعده به بهشت و ترساندناز جهنم حق است . اى مولايم ! شقى و بدبخت كسى است كه با شما خاندان رسالت مخالفتكند ، و كسى سعادتمند است كه طاعت شما را گردن نهد ، پس اى مولايم گواهى ده برآنچه تو را بر آن گواه گرفتم ، و من دوست تو و بيزار از دشمنت مى باشم ، حق آنستكه شما آن را بپسنديد ، و باطل آنكه شما بر آن خشم آوريد ، كار نيكو آنست كه شمابدان امر نمائيد ، و عمل زشت عملي است كه شما از آن نهى كنيد . پس من به خداىيكتاى بى شريك ايمان دارم ، و به پيامبرش و به امير مؤمنان و به همه شما معتقدم ،اى مولاى من به فرد اول و آخر شما اعتقاد ‹ صفحه 43 ›داشته و ياريم براى شما مهيا است ، و دوستيمنسبت به شما خالصانه است ، خداوندا همه اين دعاهايم را مستجاب فرما . دعاى بعد ازاين زيارت : خداوندا ! از تو مى خواهم كه بر پيامبر رحمتت و كلمه نورانيت درودفرستى ، و دلم را از نور يقين ، و سينه ام را از نور ايمان ، و فكر و انديشه ام رااز نور نيات خالصانه ، و عزم و اراده ام را از نور علم ، و توانم را از نور عمل ،و زبانم را از نور صدق و راستى ، و دينم را از نور بصيرتها از جانب خود ، چشمم رااز نور ديدن ، گوشم را از نور شنيدن ، و دوستيم را از نور دوستى و ولايت محمد وخاندانش - كه بر تمامى آنان سلام باد - لبريز فرما ، تا اينكه تو را ملاقات كنم ،در حالى كه بعهد و پيمانت وفا كرده باشم ، و تو نيز مرا غرق در رحمت خود گردانى ،اى مولا و اى ستوده . بارالها ! بر محمد [ امام زمان ] ، حجتت در زمينت ، جانشينتدر شهرهايت ، دعوت كننده خلق براهت ، قيام كننده به اجراى عدالت ، و برانگيزندهمردم به امر تو ، درود فرست . أو دوست و سرپرست مؤمنان ، نابود كننده كافران ،فروغ بخش ظلمت و تاريكى ، آشكار كننده حق ، گويا بحكمت و راستى ، كلمه تو در زمينت، مراقب و در انتظار [ فرمانت ] و خائف و ترسان مى باشد . مولاى خير خواه ، كشتىنجات ، و نشانه و راهنماى هدايت ، و نور ديدگان ‹ صفحه 45 › خلائق ، و بهترين فرد كه رداى [ امامت ]پوشيد ، و بينا كننده نابينايان است ، و أو كسى است كه زمين را از عدل و داد پر مىكند ، همانگونه كه از ظلم و ستم لبريز شده باشد ، و تو بر هر چيز توانائى .خداوندا ! درود فرست بر وليت و فرزند اوليائت ، آنان كه به اطاعتشان امر كرده و حقآنان را واجب ساخته ، و پليدى و نقص را از ساحت ايشان زدودى ، و پاك و منزهشانقرار دادى ، بارالها ! او را يارى كن و بسبب أو دينت را يارى بخش ، و بواسطه أودوستانت ، و شيعيان و دوستانش و يارانش را امداد نما ، و ما را نيزاز آنان قرارده. خدايا ! تو آن بزرگوار را از شر هر فرد سركش و طغيان گر ، و از شر همه خلق خوددر پناهت حفظ نما ، و آن حضرت را از پيش رو و از پشت سر ، و طرف راست و چپ محفوظدار ، و از رسيدن هر امر ناگوار و آسيب نگهدار ، و بسبب أو پيامبر و خاندانش رامحافظت كرده ، و بواسطه أو عدل را ظاهر كن ، او را با كمك خود تأييد كرده ، يارانشرا يارى فرما ، و آنان كه از يارى أو سرباز زنند را بخودشان واگذار . و جبارانكافر را به واسطة أو درهم شكن ، كافران و منافقان را توسط أو بقتل برسان ، و تمامملحدان را در شرق و غرب زمين ، و در سرزمينها و درياهاى جهان ، بوسيله حضرتش نابودساز ، و به ظهورش زمين را پر از عدل و داد كن ، و دين پيامبرت - كه درود خدا بر أوو خاندانش باد - آشكار فرما . پروردگارا ! مرا از ياران و انصار و پيروان و شيعيانآن حضرت قرار ده ، ‹ صفحه 47 › و آنچه را كه خاندان پيامبر آرزومندند ، وآنچه كه دشمنانشان از آن در هراسند را به من [ با ظهور مولايم ] بنمايان ، اى خداىحق دعايم را مستجاب فرما ، اى صاحب جلالت و بزرگوارى و بخشش ، و اى مهربانترينمهربانان . و در روايت ديگر اين دعا اين گونه آمده است : سلام بر آل ياسين [خاندان پيامبر ] ، و اين فضل آشكارى است ، و خداوند براى كسى كه أو را به راه راستهدايت كند صاحب فضل عظيم و بزرگ است ، اى آل يس خداوند خلافت خود و دانش مقدراتشدر آنچه در جهان تدبير فرموده و حكم كرده و اراده نموده ، را به شما ارزانى داشت ،و حجابها را براى شما بر طرف نمود . وشما خازنان علم أو ، و گواهان و دانايان وامينان أو ، و سياست مداران بندگان ، و اركان شهرها و مجريان احكام ، و درهاىايمان ، و فرزندان پيامبران ، و برگزيدگان رسولان و خاندان برگزيده پروردگارجهانيان مى باشيد . و از تقديرات الهى عطاى محتوم و لازم اوست براى شما ، هيچ چيزىنمى باشد جز آنكه سبب و علت آن شما هستند و راه آن بسوى شماست ، اختيار الهى براىدوستان شما نعمت ، و غضب أو انتقام خداوند از دشمنانتان مى باشد ، راه نجات وفرارى جز شما نبوده و غير از شما راه فرارى نيست ، اى چشمان بيناى الهى ، و حاملاندانش أو ، و جايگاههاى توحيد أو در زمين و آسمانش . ‹ صفحه 49 › و تو اى مولاى من و اى حجت الهى باقيماندهكمال نعمت أو ، و جانشين پيامبران و خلفاى او در تمامى زمانها ، و رجعت كننده ، كهتحقق بخش وعده الهى در حكومت حق و گشايش ما ، و ياريگر ما و عزت بخش ما مى باشى .سلام بر تو اى پرچم افراشته ، و اى دانش سرشار ، و پناه و رحمت گسترده ، و وعده اىكه متحقق خواهد شد ، سلام بر تو اى بينا و شنوا ، كه مواثيق أو در ديدگاه خدا وعهدهايش بدست أو و سلطنتش به يارى اوست . تو حكيمى هستى كه غضب أو را در انجام كاربه تعجيل وا نمى دارد ، و بزرگوارى هستى كه نگاهداشتن چيزى او را بخيل نمى كند ، ودانايى هستى كه تعصب تو را به جهل دچار نمى سازد ، جهاد تو در راه خدا با مشيتالهى توام ، و مقاومت تو در راه أو انتقام أو ، و صبر تو در راهش أو صبر الهى ، وشكر تو در بر دارنده رحمت و فضل الهى براى توست . سلام بر تو اى كه در حفاظت خدايى، خداوند نور پيشاپيش و پشت سر ، و سمت راست و چپ ، و بالا و پائين أو مى باشد ،سلام بر تو اى كه نور ديدن و شنيدنش در قدرت الهى نگاهدارى شده است . سلام بر تواى وعده ضمانت شده الهى ، اى كسى كه پيمان أو گرفته شده و مؤكد گرديده است ، ‹ صفحه 51 › سلام بر تو اى خواننده بسوى خدا و ائينه صفاتاو ، سلام بر تو اى خليفه الهى و ياور حق . سلام بر تو اى حجت الهى و دليل اراده أو، سلام بر تو اى خواننده كتاب الهى و مبين آن ، سلام بر تو در تمامى لحظات شب وروز ، سلام بر تو اى باقيمانده خدا در زمينش ، سلام بر تو آنگاه كه بر مىخيزى ،سلام بر تو آن هنگام كه مى نشينى ، سلام بر تو در زمانيكه مى خوانى و تفسير مى كنى، سلام بر تو هنگامى كه نماز خوانده و قنوت مى گيرى . سلام بر تو آن هنگام كه بهركوع و سجده مى روى ، سلام بر تو آن زمان كه به خدا پناه برده و او را مىستايى ،سلام بر تو آنگاه كه به وحدانيت أو گواهى داده و او را تكبير مى گويى ، سلام بر توهنگامى كه حمد و ستايش أو گفته و استغفار مى كنى ، سلام بر تو در آن زمان كه بهتمجيد و تسبيح خدا مى پردازى . سلام بر تو در شامگاهان و صبحگاهان ، سلام بر توآنگاه كه تاريكى شب فرا مى رسد ، و آن گاه كه روشنائى روز در جهان پهنه مى گستراند، سلام بر تو در دنيا و آخرت ، سلام بر شما اى حجتهاى الهى و حافظان ما ، و هدايتگران ما و خوانندگان ما بسوى أو ، و رهنمايان و پيشوايان ما . سلام بر شما ، شمانور ما و آبروى ما در هنگام نماز ، و حافظان ما مى باشيد ، و دعاهايمان و نمازها وروزه ها و استغفارها ، و تمامى اعمالمان از شما مى باشد . ‹ صفحه 53 › سلام بر تو اى امام امين ، سلام بر تو اىامام آرزو كرده شده ، سلام بر تو با تمامى جوانب سلام . اى مولايم ! گواهى بده كهمن شهادت مى دهم به وحدانيت خداوند و عدم شريك براى أو ، و اين كه محمد بنده وفرستاده اوست ، دوستى براى خدا جز أو و خاندانش نمى باشد . و اين كه أمير المؤمنينوحسن و حسين ، وعلى بن حسين و محمد بن على و جعفر بن محمد ، و موسى بن جعفر وعلىبن موسى ، و محمد بن على وعلى بن محمد ، وحسن بن على و تو ، حجتهاى الهى مى باشيد، و پيامبران خوانندگان و هدايت گران راه شمايند . شما اول و آخر و پايان مى باشيد، رجعت شما حق بوده و شكى در آن نيست ، و [ در آن روز ] كه ايمان هيچ كس - اگر پيشاز آن روز ايمان نياورده باشد يا در آن خيرى كسب نكرده باشد - به أو سودى نمى دهد. و مرگ حق است و حساب گران در قبر منكر و نكير حق مى باشند ، برانگيختن و مبعوثشدن حق بوده ، و صراط و كمين گاه الهى ، و ميزان ‹ صفحه 55 › و حساب رسى حق است ، و بهشت و جهنم حق وپاداش به اين دو به خاطر وعده و وعيد الهى حق است ، و شفاعت شما حق است ورد نخواهدشد ، از مشيت الهى سبقت نگرفته و به فرمان أو عمل مى كنيد . و رحمت و قدرت از آناوست ، و نيكى و نعمت بدست اوست ، جن و انس را براى بندگى خلق كرده و از بندگانشهمين انتظار را دارد گروهى شقى وعده اى سعادتمند مى شود ، شقى كسى است كه با شمامخالفت نموده و پيروان شما سعادتمند مى باشند . و تو اى مولاى من بر آنچه تو راگواه گرفتم گواه باش ، نزد خود از آن نگاهبانى كن ، تا بر آن مرده و بر آنبرانگيخته شوم ، و بر اساس آن بعنوان دوست تو و بيزار از دشمنانت ، و متنفر ازكسانى كه بدخواه شمايند ، و دوستدار دوستدارانت معرفى گردم . حق چيزى است كه شمااز آن خشنود باشيد و باطل امرى است كه مبغوض شما باشد ، كار نيك كارى است كه بدانامر كرده ، و كار زشت عملي است كه از آن نهى نموده باشيد ، و حكم ثابت الهى حكمىاست كه اراده شما بدان تعلق گرفته ، و حكم تغيير پذير حكمى است كه بر اساس راه شمانباشد . پس معبود حقى جز خدا نبوده و شريكى براى أو نيست ، و محمد بنده و رسولاوست ، وعلى أمير المؤمنين وحسن و حسين ، وعلى و محمد ‹ صفحه 57 › و جعفر ، و موسى وعلى و محمد ، وعلى وحسن وتو ، حجت خدائيد ، شما حجج الهى و برهان و دليل أو هستيد . اى مولايم ! از بيعتىكه خداوند از من گرفته ، و آن مرگ در راه اوست ، كه جان مؤمنين را بدان خريده باشدخرسند مى باشم ، پس جانم به خداوند بزرگ كه شريكى ندارد و به رسول أو و به اميرالمؤمنين و به شما اى مواليان من ، به اولين و آخرين شما ، مؤمن مى باشد و يارى منبراى شما آماده و محبتم تنها براى شماست ، و بيزاريم از دشمنانتان كه اهل نبرد وجدالند ثابت و براى انتقام آماده است ، من دوستدار شما هستم ، و خداوند معبود حقمرا اين گونه قرار مى دهد ، خداوندا ، اجابت فرما ، اجابت فرما . در آنچه بدانمعتقد شدم ، و بدان چنگ زدم جز تو كسى را ندارم ، مرا در آنچه به تو نزديك شدمنگاهبان باش ، اى نگاهبان الهى و حجاب أو و بركت أو مرا بى نياز گردان ، نزديكگردان ، مرا درياب ، مرا به خود متصل گردان و منقطع نساز . پروردگارا ! توسلم ونزديكيم بسوى تو به آنان است ، پروردگارا بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا بهآنان متصل ساز و منقطع نكن ، و به حجتت مرا نگهبان باش ، و سلام تو بر آل يس ،مولاى من تو نزد خدايت و خداى من آبرومند مى باشى ، تو ستوده و بزرگوارى .پروردگارا ! از تو مى خواهم بنامت كه بدان خلق كرده ، و در تو بوده و نزد ‹ صفحه 59 › فرد ديگرى نيست ، اى جاودان ، اى خالق ، اىبرتر ، اى منزه ، اى مهربان ، اى رؤوف ، اى نيكى كننده . از تو مى خواهم هم چنانكه أو را تازه آفريدى ، بر محمد پيامبر رحمتت و مخلوق نورانيت ، وجد هدايت گرانرحمتت درود فرستى ، و قلبم را از نور يقين و سينه ام را از نور ايمان ، و فكرم رااز نور ثبات ، و تصميمم را از نور توفيق ، و انديشه ام را از نور علم ، و نيرويمرا از نور عمل ، و زبانم را از نور صدق و راستى ، و دينم را از نور بصيرت ، وديدگانم را از نور ديدن ، و گوشم را از نور پذيرش حكمت ، و دوستيم را از نور دوستىمحمد و خاندانش ، و جانم را از نور بيزارى از دشمنانشان پر گردان . تا آنگاه كه تورا ديدار كنم ، و در حالى كه به عهد و ميثاقت وفا كرده باشم ، و پس رحمتت را شاملمن گردان ، اى دوست ، اى ستوده ، اى حجت الهى ، دعايم در معرض ديد تو و در معرضشنوايى توست ، پس حاجتهايم را متحقق ساز ، به تو پناه برده ، با توام با توام باتوام ، شنيدنم و خشنوديم ، اى بزرگوار . ‹ صفحه 61 › 3 - ادعيه آن حضرت در موردنماز و آنچه به آن ارتباط دارد براى توجه نمودن به نماز بعد از گفتن تكبيردر ركوع نمازهاى واجب در قنوت در حال قنوت در تعقيب نمازهاى واجب در استخاره دراستخاره در نماز حاجت و استخاره ‹ صفحه 63 › ( 8 ) دعاى آن حضرت براى توجه نمودن به نمازبعد از گفتن تكبير چهره ام را بسوى كسى قرار مى دهم كه آسمانها و زمين را خلق كرد، در حالى كه در راه مستقيم قرار داشته و تسليم أو هستم ، و به دين حضرت ابراهيم ومحمد و هدايت حضرت على قرار داشته و نسبت به خدا شريكى قرار نداده ام . نماز واعمالم و زندگى و مرگم براى پروردگار جهانيان بوده ، شريكى براى أو نيست و بدينامر مأمور شده ام و از مسلمانان هستم . پروردگارا ! مرا از مسلمانان قرارده ، ازشر شيطان رانده شده به خداوند شنواى دانا پناه مى برم . ( 9 ) دعاى آن حضرت بعد از ذكر ركوع درنمازهاى واجب پروردگارا ! بر محمد و خاندانش درود فرست ، و بر ناتوانى ما رحم نما، و به حق آنان بفريادمان برس . ‹ صفحه 65 › ( 10 ) دعاى آن حضرت در قنوت پروردگارا ! برمحمد و خاندانش درود فرست ، و اوليائت را با قطعى ساختن وعده ات گرامى دار ، وآنان را به آنچه از ياريت اميد دارند برسان ، و دشمنى كسى كه به مخالفت تو برخاسته، و از محرمات تو سركشى نموده و آنها را انجام داده ، و با كمك عنايات و نعمتهاىتو در صدد از هم گسستن حدت بر آمده ، و با همان نعمتهايت قصد نيرنگ با تو را نموده، و بردبارى تو شامل حال أو گرديده ، را از ايشان بازدار ، تا أو را آشكار برگيرى، يا در حالى كه مغرور شده باشد از ريشه برآورى . پروردگارا ! بدرستى كه تو فرمودهاى و فرموده است حق است : " آنگاه كه زمين سبزى و زينت به خود گرفت و اهل آنگمان كردند بر آن قادر هستند امر ما در شب يا روز فرا رسيد پس آن را نابود ساختيمگويا كه ديروز هيچ ‹ صفحه 67 › سبزه اى وجود نداشته ، اين چنين آيات را براىگروهى كه انديشه كنند شرح مى دهيم " ، و نيز فرموده اى : " پس چون ما رابه خشم آوردند از آنان انتقام گرفتيم . " و براستى كه آخرين فرصت نزد ما بسرآمده ، و ما براى خشم تو غضبناك ، بر يارى حق هماهنگ ، و به آمدن فرمانت مشتاق ، وبراى تحقق يافتن وعده ات در انتظار بسر برده ، و فرود آمدن عذابت را بر دشمنانتخواهانيم . بارالها ! پس در آن امر بما اذن ده ، و راههايش را بگشاى ، و نحوهبيرون آمدن از آن را آسان گردان ، و زمينه هاى پيمودنش را فراهم نما ، و راههاى آنرا برويمان بگشاى ، و سپاهيان و ياورانش را تأييد فرما ، و عذابت را بر ستمگرانزودتر برسان ، و شمشير نعمتت را بر دشمنان معاندت بگستران ، و انتقام خونها رابگير كه تو بسيار بخشنده و مكر كننده اى . ( 11 ) دعاى آن حضرت در حال قنوت پروردگارا! اى صاحب ملك هستى ، به هر كس كه خواهى ملك و سلطنت داده ، و از هر كه خواهى جامهملك بدر مى كنى ، هر كه را خواهى عزيز گردانده ، و هر كسى را كه بخواهى ذليل مىگردانى ، خير و نيكى در دست توست ، براستى كه تو بر هر چيز توانائى . اى بزرگوار ،اى بخشنده ، اى صاحب جلالت و عظمت ، اى بسيار ‹ صفحه 69 › سخت گيرنده و صاحب قدرت ، اى كسى كه هر چهاراده كند انجام پذيرد ، اى صاحب نيروى جاودانه ، اى مهربان ، اى زنده در هنگاميكههيچ زنده اى وجود نداشته باشد ، اى زنده . پروردگارا ! از تو مى خواهم به آن اسمپنهان و پوشيده كه در عالم غيب نزد خودت قرارداده اى ، و هيچ يك از مخلوقاتت بر آنآگاهى ندارند ، و از تو مى خواهم به آن اسم كه به آن مخلوقاتت را هرگونه كه بخواهىدر رحمها شكل مى دهى ، و به آن اسم روزيهايشان را در چند طبقه تاريك از ميان رگهاو استخوانها مى فرستى . و از تو مى خواهم به آن نامت كه با آن ميان دلهاى دوستانتالفت داده ، و نيز بين يخ و آتش هماهنگى برقرار كرده اى ، كه نه اين آن را آب مىكند و نه آن اين را خاموش مى سازد . و تو را مى خوانم به آن نامت كه با آن طعمآبها را پديد آورده اى ، و تو را مى خوانم به آن نامت كه با آن آب را در ريشه هايگياهان ميان طبقات خاك جارى ساخته اى ، و آب را به رگ و ريشه درختان در ميان سنگخارا فرستاده اى . و از تو مى خواهم به آن نامت كه به آن طعم ميوه ها و رنگ آنهارا پديد آورده اى ، و از تو مى خواهم به آن نامى كه با آن پديد آورده و باز ‹ صفحه 71 › مى گردانى ، و تو را مى خوانم به آن اسميكتاى بى همتاى . تو كه در وحدانيت يكتاست و در بى نيازى بى همتا . و تو را مىخوانم به آن نامت كه با آن آب را از سنگ سخت شكافته و از هر جا كه اراده نمودىجارى ساخته اى ، و تو را مى خوانم به آن نامت كه با آن خلقت را آفريدى ، و هر گونهكه خواسته اى و هر طورى كه خواسته اند روزيشان داده اى . اى كسى كه روزها و شبهاأو را تغيير ندهند ، تو را مى خوانم به آنچه نوح تو را با آن خواند ، آن هنگام كهتو را مخاطب قرارداد ، پس أو و همراهانش را نجات داده و قومش را هلاك نمودى . و تورا مى خوانم به آنچه خليل تو ابراهيم با آن تو را خواند ، آنگاه كه تو را مخاطبقرارداد ، پس أو را نجات داده و آتش را به روى سرد و سلامت نمودى . و تو را مىخوانم به آنچه كليم تو موسى تو را با آن خواند ، پس دريا ( رود نيل ) را شكافتى واو و بنى اسرائيل را نجات داده و فرعون و قومش را در آن غرق ساختى . و تو را مىخوانم به آنچه روح تو عيسى تو را با آن خواند ، آنگاه كه تو را مخاطب قرار داد ،پس أو را از دشمنان نجات داده و بسوى خودت بالا بردى ، و تو را مى خوانم به آنچهحبيب تو و برگزيده و پيامبرت محمد ، تو را با آن خواند ، پس دعايش را اجابت كرده واز احزاب و گروهها نجاتش دادى و بر دشمنانت ياريش نمودى . ‹ صفحه 73 › و از تو مى خواهم به آن نامت كه هرگاه با آنخوانده شوى اجابت مى فرمايى ، اى كسى كه خلق و امر از آن توست ، اى آنكه دانش أوهمه چيز را فراگرفته ، اى آنكه تعداد همه چيز را مى داند . اى آنكه روزها و شبهاأو را تغيير ندهند ، و صداها بر أو مشتبه نگردد ، زبانها بر أو پوشيده نمى ماند ،و اصرار كنندگان أو را به ستوه در نياورند . از تو درخواست مى كنم كه بر برگزيدگانخلقت محمد و خاندانش با برترين درودهايت درود فرستى ، و بر تمامى پيامبران وفرستگانت كه هدايت را از جانب تو تبليغ كرده و پيمانهاى اطاعتت را محكم نمودند ،درود فرستى ، و بر بندگان صالحت درود فرست . اى آنكه خلف وعده نمى كنى ، وعده اىرا كه به من داده اى تحقق بخش و اصحابم را برايم جمع كرده و آنان را صبور گردان ،و مرا بر دشمنانت و دشمنان فرستاده ات يارى بخش ، و دعايم را نا اميد مگردان ، كهمن بنده تو فرزند بنده ات ، فرزند كنيزت هستم ، اسير درگاه توام . اى آقاى من توهستى كه اين مقام را بر من منت نهاده اى و از ميان بسيارى از مخلوقاتت بر من تفضلفرموده اى . ‹ صفحه 75 › از تو درخواست مى كنم ، كه بر محمد و خاندانشدرود فرستى و آنچه به من وعده كرده اى را تحقق بخشى ، بدرستى كه گفتارت صادق بودهو خلف وعده نمى كنى ، و بر هر چيز توانائى . ( 12 ) دعاى آن حضرت بعد از نمازهاىواجب پروردگارا ! مرا از غم واندوه و بيمناك بودن و وسوسه هاي شيطان رهايى بخش ،به رحمتت اى مهربانترين مهربانان . ( 13 ) دعاى آن حضرت در استخاره از آن حضرتروايت شده كه فرمود : در دو كاغذ مى نويسى : اختيار خداوند و پيامبرش براى فلانپسر فلان ، و در يكى مى نويسى : بكن ، و در ديگرى : نكن ، سپس آنها را در دو گلولهگلى قرار داده و در قدح آبى مى اندازى ، آنگاه وضو گرفته و دو ركعت نماز مى گذارى، و پس از آن اين دعا را مى خوانى : پروردگارا ! از تو طلب خير مى كنم ، طلب خيركسى كه امورش را به تو ‹ صفحه 77 › واگذار كرده و در آنها به تو توكل مى كند ، ودر آنچه بر أو وارد شده تسليم تو مى باشد . خداوندا ! براى من خير را اختيار كن نهشر ، و مرا يارى نما و از خودت دور نساز ، و به من قدرت عنايت فرما ، و بسوى خيرهدايتم كن و گمراهم ننما ، و نسبت به قضا و قدرت راضى نموده ، و مقدراتت را بر منمبارك گردان ، تو هر چه بخواهى انجام داده و آنچه را بخواهى عطا مى فرمايى .خداوندا ! اگر خير و صلاح من در اين كار - كه اين چنين است - مى باشد ، مرا برانجام آن يارى ده و قادر ساز ، و امر به انجام آن بنما ، و راه هدايت را برايمتبيين فرما . خدايا ! و اگر غير از اين مى باشد ، توجه مرا بسوى كارى كه خير من درآنست ، معطوف كن ، بدرستى كه تو قادر بوده و من توانا نيستم ، و آگاه بوده و منآگاه نيستم ، و تو داناى پنهانى ها هستى ، اى مهربانترين مهربانان . آنگاه سجدهكرده و صدبار مى گويى : از خداوند طلب خير همراه با سلامتي مى كنم . پس سر برداشتهدر انتظار بيرون آمدن كاغذها از گلوله هاي گلى باش ، هر كدام كه بيرون آمد بهمقتضايش عمل نما . ‹ صفحه 79 › ( 14 ) دعاى آن حضرت در استخاره از آن حضرتنقل شده : ده مرتبه سوره حمد را مى خوانى - و حداقل آن سه بار است و كمتر از آن يكمرتبه مى باشد - پس ده بار " انا انزلناه " را خوانده ، آنگاه سه باراين دعا را مى خوانى : خداوندا ! از تو طلب خير مى كنم ، به جهت آنكه تو بهسرانجام كارها دانائى ، و با تو مشورت مى كنم به جهت گمان نيكويم به تو در آنچهبدان آرزومند و هراسانم . بارالها ! اگر اين كار فلانى از امورى است كه آغاز وانجامش با بركت توأم ، و روزها و شبهايش بكرامت قرين گشته ، خداوندا برايم در آنخير را اختيار فرما ، كه سختى هايش را به آسانى و روزهايش را به شادمانى خاتمه دهى. پروردگارا ! اگر امر است فرمانبرى نموده ، و اگر نهى است خود دارى كنم ، خدا يا ازتو طلب خير مى كنم ، با رحمتت ، خيرجوئى در سلامتي كامل . آنگاه نيت كرده و قسمتىاز تسبيح را بدست مى گيرى اگر تعداد آن قطعه زوج است آن كار را انجام ده و اگر فرداست انجام نده ، يا بالعكس . ‹ صفحه 81 › ( 15 ) دعاى آن حضرت در نماز حاجت و استخارهبنام خداوند بخشنده مهربان ، پروردگارا از تو مى خواهم بنامى كه بر آسمانها و زمينحكم رانده و به آنان گفتى : به اختيار يا اكراه منقاد و مطيع گرديد ، گفتند : مطيعتو هستيم ، و بنامت كه بر عصاى موسى حكم رانده ، پس آنگاه آنچه ساخته بودند رابلعيد . و از تو مى خواهم بنامت كه قلبهاى ساحران را بسوى خود معطوف داشته تا آنجاكه گفتند : به پروردگار جهانيان ايمان آورديم ، پروردگار موسى و هارون ، توپروردگار جهانيان هستى ، و از تو مى خواهم با قدرتى كه هر چيز جديد بدان فرسودهشده ، و هر شئ فرسوده متجدد مى گردد . و از تو مى خواهم به تمام حقوقى كه براىتوست و حقوقى كه براى خود قرار داده اى ، اگر اين كار در دين و دنيا و آخرتم خيربدنبال دارد ، بر محمد و خاندانش درود و سلام فرستى و آن را بر من آماده كرده وسهل و آسان گردانى ، و بر من در آن لطف و مرحمت نمائى ، بدرستى كه تو بهترين رحمكنندگانى . و اگر بر آن در دين و دنيا و آخرتم شر مترتب مى باشد بر محمد ‹ صفحه 83 › و خاندانش درود و سلام فرستى ، و اين كار رابه هر نحو و به هر چه كه مى خواهى از من دور دارى ، و مرا نسبت به قضايت راضىگردانده و مقدراتت را بر من مبارك گردانى ، تا اينكه تعجيل آنچه آن را به تأخيرانداخته اى و تأخير آنچه تعجيل آن را مقدر كرده اى را خواستار نباشم . بدرستى كههيچ توان و نيرويى جز با كمك تو وجود ندارد ، اى برتر ، اى بزرگوار ، اى داراىجلالت و اكرام . ‹ صفحه 85 › 4 - ادعيه آن حضرت در رفعشدائد و مهمات در شدائد و مهمات ، معروف به دعاى علوى مصرىدر كارهاى مهم ، معروف به دعاى عبرات براى رهائى از دشواريها ‹ صفحه 87 › ( 16 ) دعاى آن حضرت در شدائد و مهمات ،معروف به دعاى علوى مصرى از محمد بن على علوى حسينى مصرى روايت شده كه گفت : ازطرف يكى از رهبران كشور دچار مشكل بزرگى شده و غم شديدى مرا فرا گرفت ، بطور يكهراه فرارى از آن متصور نبود . تصميم گرفتم به كربلا رفته و مشكلم را با امام حسينعليه السلام در ميان گذارم ، تا آنجا كه گويد : در بين خواب و بيدارى امام زمان وخليفه الهى ( عليه السلام ) را ديدم كه فرمود : اى فرزندم از فلان شخص ترسيدى ؟گفتم : آرى ، قصد آزارم را دارد ، به اوليائم متوسل شدم تا مرا نجات دهند . فرمود:. چرا خدايت و خداى پدرانت را به دعاى پيامبراننمى خوانى ، كه آنان اين دعا را در هنگام شدت و سختى خوانده و خداوند ناراحتيشانرا بر طرف نمود ، گفتم : با چه دعائى خدايشان را خواندند تا همان دعا را بخوانم ؟ ‹ صفحه 89 › فرمود : شب جمعه از خواب برخيز و غسل كرده ونماز گذار ، پس از انجام سجده شكر اين دعا را در حالى كه نشسته اى با تضرع و زارىبخوان : پروردگارا ! چه كسى تو را خواند و تو دعايش را اجابت نكردى ، و چه كسى ازتو درخواست نمود و به أو عطا نفرمودى ، و چه كسى با تو مناجات كرد و او را نا اميدساختى ، يا خود را به تو نزديك نمود و او را دور ساختى . خدايا ! اين فرعون جباراست كه با عناد و كفر و سر پيچى و ادعاى ربوبيتش ، و با علم به اينكه تو به نمىكند ، و بازگشت نمى نمايد ، و ايمان نمى آورد ، و خاضع نمى گردد ، دعايش را اجابتكرده و خواسته اش را برآوردى ، به جهت بزرگوارى وجود و بخششت و كم ارزش بودنخواسته اش در مقابل عظمت تو . تا بر عليه أو حجت و دليل داشته و آن را تأكيد نمائى، در آن هنگام كه گناه كرده و كفر مى ورزد ، بر قومش برترى جسته ، و ظلم و تعدىنموده و بسبب كفرش بر آنان افتخار مى كند ، و بر اثر ستمگريش در حق خويش تكبرنموده ، و به جهت بردباريت خود برتر بين گرديد ، و بسبب جرأت و جسارتش بر عليهخويش چنين حكم كرد كه مجازات أو غرق شدن در آبست ، و او را بدانچه خود بر عليهخويش حكم نمود مجازات كردى . پروردگارا ! و من بنده تو ، پسر بنده تو و پسر كنيزتو بوده و معترف ‹ صفحه 91 › به بندگى تو هستم ، به خداوندى تو اقرار مىكنم و جز تو معبود و پروردگارى ندارم ، و به اينكه تو پروردگارم بوده و بازگشتمبسوى توست اعتراف مى كنم ، مى دانم كه تو بر هر كار قادرى ، آنچه بخواهى انجامداده و به آنچه مى خواهى حكم مى كنى ، بازخواست نشده و مانعى در انجام فرامينتايجاد نمى شود ، تو اول و آخر و ظاهر و باطن مى باشى . از چيزى خلق نشده و از چيزىجدا نمى باشى ، قبل از هر موجودى بوده و بعد از همه خواهى بود ، و ايجاد كننده هرموجود بوده ، همه چيزها را با محاسبه پديد آورده اى ، و تو شنوا و بينائى . وگواهى مى دهم كه اين چنين بوده و خواهى بود ، و تو زنده و پايدارى ، خواب و چرت تورا نمى گيرد و با اوهام توصيف نشده و با حواس درك نمى شوى ، با مقياسات قياس نشدهو به مردم تشبيه نمى گردى ، تمامى مردمان بندگان و كنيزان تواند ، و تو پروردگار وما پرورش يافتگان توايم ، تو آفريدگار و ما آفريده هاي تو ، و تو روزى دهنده و مااز تو روزيمان را دريافت مى داريم . پروردگارا ! تو را سپاس كه مرا به صورت بشرخلق كردى ، و بعد از آنكه كودكى بيش نبودم مرا بى نياز گرداندى ، از پستان شيرگوارايى به من روزى كرده و از غذاى پاك و پاكيزه به من خوراندى ، مرا مرد نمونه وسالمى قرار دادى . ‹ صفحه 93 › سپاسى كه بشمارش در نيايد و در مكانى نگنجد ،سپاسى كه از تمامى سپاس سپاس گزاران برتر بوده و از سپاس هر چيز والاتر باشد ، وعظيم تر و فراتر از تمامى اينها و هر چيز كه سپاس الهى را بگويد باشد . و سپاسمخصوص خداوند است آنگونه كه خدا دوست دارد سپاسگزارى شود ، و سپاس از آن اوست بهتعداد مخلوقات و وزن آنها ، و وزن سنگين ترين و سبك ترين آنها ، و بشمارش بزرگترينو كوچك ترين مخلوقاتش . و سپاس مخصوص خداست تا خشنود گردد و بعد از آن نيز ، و ازأو مى خواهم كه بر محمد و خاندانش درود فرستد و مرا مورد آمرزش قرار دهد و كلاممرا سپاس گفته و بر من ببخشايد ، بدرستى كه او توبه پذير و مهربان است . پروردگارا! تو را مى خوانم بنامت كه برگزيده ات پدر ما حضرت آدم ، در هنگام انجام خطا واحساس گناه تو را بدان نام خواند ، و تو خطايش را بخشيده و توبه اش را پذيرفتى ودعايش را مستجاب كرده ، و به أو نزديك بودى ، اى نزديك ، و از تو مى خواهم كه برمحمد و خاندانش درود فرستاده و خطايم را ببخشى و از من خشنود شوى ، و اگر از منخشنود نمى باشى مرا كه گناهكار و خطاكار و ستمكار به خويش هستم ، ببخشى ، چرا كهمولا بنده اش را مورد بخشايش قرار مى دهد در حالى كه از أو خشنود نيست ، ‹ صفحه 95 › و نيز مخلوقاتت را از من خشنود گردانى و ضررشان را از من دور دارى . خداوندا ! و تو را مى خوانم بنامت كه ادريس تو را بداننام خواند ، و أو را پيامبرى راستگو قرار داده ، و مقام بلندى را به او عطا كرده ،و دعايش را مستجاب نمودى ، و به او نزديك بودى اى نزديك ، بر محمد و خاندانش درودفرست و پايانم را به بهشت و جايگاهم را در رحمتت قرارده ، و با عفوت مرا در بهشتساكن گردان ، و به قدرتت اى قادر مرا از حور العين تزويج كن . بارالها ! و از تومى خواهم بنامت كه نوح در هنگامى كه شكست خورده و يارى مى خواست تو را بدان نامخواند ، و تو با ران سيل آسا را برايش فرو فرستاده ، و از زمين چشمه ها جوشيد و آببه اندازه مشخصى بالا آمد و تو أو را در كشتى نجات دادى . و دعايش را اجابت كرده وبه او نزديك بودى اى نزديك ، بر محمد و خاندانش درود فرست و از ظلم هر ستمگر مرارها ساخته ، و شر پاد شاهان زورگو و دشمن متسلط و خوار شمرنده قدرتمند ، و جباركينه توز ، و هر شيطان رانده شده و انسان خشمگين و نيز كيد هر حيله گر را از مندور دار ، اى بردبار اى مهربان . خدايا ! و از تو مى خواهم بنامت كه بنده وپيامبرت صالح تو را بدان ‹ صفحه 97 › نام خواند ، و او را از فرو رفتن در زميننجات داده و بر دشمنش پيروز گردانده ، و دعايش را اجابت فرمودى ، و به أو نزديكبودى اى نزديك ، بر محمد و خاندانش درود فرستاده و مرا از شر دشمنان و حسد حسوداننجات داده ، و مرا بكفايت خود كفايت كرده و به سرپرستى خود سرپرستى فرمائى ، و بههدايتت قلبم را هدايت و به تقوايت ياريم گردانى ، و مرا بدانچه خشنودى تو در آنستراهنمايى فرموده و به بى نيازيت بى نياز نمائى ، اى مهربان . بارالها ! و از تو مىخواهم بنامت كه بنده و پيامبر و دوستت ابراهيم در هنگامى كه نمرود أو را در آتشانداخت تو را بدان نام خواند ، و آتش را بر أو سرد و آرام گردانده و دعايش رااجابت كردى ، و به أو نزديك بودى اى نزديك ، بر محمد و خاندانش درود فرستاده و آتشدوزخت را بر من سرد گردانده و زبانه هاي آن را خاموش و از گرماى آن مرا نجات دهى ،و آتش دشمنانم را به خود شان بازگردانده ، وكيد شان را دامن گيرشان بنمايى ، وآنچه به من عطا فرموده اى را بر من مبارك گردانى ، هم چنان كه بر أو و پيروانشمبارك گرداندى ، بدرستى كه تو بخشنده ستوده و برترى . خداوندا ! و از تو مى خواهمبنامت كه اسماعيل تو را بدان نام خواند ، و او را پيامبر و فرستاده قرارداده ، وحرمت را محل عبادت و جايگاه ‹ صفحه 99 › آرامش أو نمودى ، و با رحمتت دعايش را اجابتكرده ، و به أو نزديك بودى ، اى نزديك ، بر محمد و خاندانش درود فرستاده و قبرم راوسيع و گناهانم را آمرزيده ، و پشتم را محكم ، و خطاهايم را ببخشى . و مرا موفق بهتوبه نمايى ، بهمراه بخشش گناهان ، و مضاعف نمودن نيكيها ، و بر طرف شدن مشكلات ،و سود دهى تجارتها ، و دفع آثار گناهان ، بدرستى كه شنواى دعاها ، و نازل كنندهبركات ، و دهنده حاجات ، و عطا كننده خيرات ، و قدرتمند آسمانهايى . پروردگارا ! واز تو مى خواهم بنامت كه فرزند دوستت [ اسماعيل ] كه أو را از كشته شدن نجات دادهوفديه بزرگى را در مقابلش قراردادى ، و كارد را برايش برگرداندى ، و در حالى كهيقين به مرگ داشت و از كار پدرش خشنود بود با تو مناجات نموده . و تو دعايش رامستجاب و به أو نزديك بودى اى نزديك ، بر محمد و خاندانش درود فرستاده و مرا از هربدى و ناراحتى رها ساخته ، و هر ظلمت و نا اميدى را از من دورگردانى ، و تمام اموردنيا و آخرتم و آنچه از آن در هراسم ، وشر تمامى مخلوقاتت را كفايت فرمائى ، به حقخاندان پيامبر . پروردگارا ! و از تو مى خواهم بنامت كه لوط تو را بدان نام خواند، ‹ صفحه 101 › او و خاندانش را از فرو رفتن در زمين ونابودى و هر رنج و شدتى رهانيدى ، و آنان را از سختى و مشكلات خارج ساخته و دعايشرا اجابت كرده ، و به أو نزديك بودى ، اى نزديك ، بر محمد و خاندانش درود فرستادهو پراكندگى هايم را مبدل به اجتماع ، و چشمانم را به فرزندان و خانواده و اموالمشادمان سازى ، و امورم را اصلاح و تمامى احوالم را مبارك گردانده و تمامى آروزهايمرا برآورى . و مرا از آتش رها ساخته وشر اشرار را كفايت فرمائى ، به حق برگزيدگاننيكان ، پيشوايان بزرگوار و نور انوار ، محمد و خاندان پاك و پاكيزه و پيشوايانهدايتگر و برگزيده ، كه درود تو بر تمامى آنان باد ، و ما را همنشين ايشان گردان ،و همراهى با آنان را بر ما منت گذار ، وبما توفيق هم صحبتى با ايشان را عنايت نما، همراه پيامبران فرستاده شده و فرشتگان مقرب و بندگان صالح و فرمانبران درگاهت ،و حاملان عرش و فرشتگان درگاهت . بارالها ! و از تو مى خواهم بنامت كه يعقوب ، درهنگامى كه چشمانش كور و زندگيش پراكنده و فرزندش گم شده بود ، تو را بدان نامخواند ، و تو دعايش را اجابت و خانواده اش را مجتمع و چشمانش را روشن و مشكلش رابر طرف نمودى . ‹ صفحه 103 › و به او نزديك بودى اى نزديك ، بر محمد وخاندانش درود فرست و پريشانى زندگيم را بر طرف ، و چشمانم را به فرزندان و خانوادهو اموالم روشن ، و كارهايم را اصلاح ، و تمامى لحظات زندگيم را مبارك گردانى ، وآروزهايم را برآورده و كارهايم را اصلاح نمايى ، و بر من منت گذار ، اى بزرگوار ،اى صاحب اخلاق نيكو ، به رحمتت اى مهربانترين مهربانان . خداوندا ! و از تو مىخواهم بنامت كه بنده و پيامبرت يوسف تو را بدان نام خواند ، و او را از تاريكيهاىچاه نجات داده ، و مشكلش را حل نموده ، وكيد و مكر برادرانش را بر طرف ، و او رابعد از بندگى پادشاه نمودى ، و دعايش را مستجاب كرده ، و به أو نزديك بودى اىنزديك ، بر محمد و خاندانش درود فرستاده و مكر هر حيله گر وشر هر حسودى را از منبر طرف سازى ، تو بر هر كار قادر و توانائى . پروردگارا ! و از تو مى خواهم بنامتكه بنده و پيامبرت موسى بن عمران ، آنگاه كه فرمودى : " و از جانب طور اميناو را خوانده و به خود نزديك نموديم " ، تو را خواند ، و راه خشكى در بيندريا برايش مهيا ساخته و او و پيروانش از بنى اسرائيل را نجات ، و فرعون و هامان ويارانشان را ‹ صفحه 105 › غرق نمودى ، و دعايش را اجابت ، و به اونزديك بودى اى نزديك . از تو مى خواهم كه بر محمد و خاندانش درود فرستاده و مرا ازشر مخلوقاتت در امان قرار داده ، و عفوت را شامل من گردانى ، و فضل خود را بر منارزانى دارى ، تا از تمامى مخلوقاتت بى نياز گردم و مشمول غفران و خشنودى تو بشوم، اى سرپرست من و سرپرست مؤمنين . بارالها ! و از تو مى خواهم بنامى كه بنده وپيامبرت داود تو را بدان نام خواند ، و دعايش را اجابت ، و كوهها را مسخر اوگرداندى ، كه همراه أو صبحگاه و شامگاهگان تسبيح گفته ، و پرندگان در تسخير أوبوده ، و پادشاهيش را محكم نموده ، و حكمت و قضاوت به او عطا كردى ، و آهن رابرايش نرم ، و صنعت ساختن سپر را به او تعليم نموده ، و خطايش را بخشيدى . و به أونزديك بودى اى نزديك ، بر محمد و خاندانش درود فرست و تمام كارهايم را مسخرم گردان، و مقدرات را بر من آسان نما ، و غفران و بندگيت را روزيم نما ، و ظلم ستمكارانوكيد دشمنان و مكر حيله گران و قدرت نمائى جباران زمان و حسد حسودان را از مندورنما ، اى امنيت بخش وحشت زدگان ، و اى همسايه پناه خواهان ، و اى محل وثوقمعتمدان ، اى دستگيره مؤمنان ، و اى اميد اميدواران ، و اى معتمد صالحان ، اىمهربان مهربانان .
|
|
|
|
|
|
|