بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب داستانهای شگفت انگیز از زیارت عاشورا و تربت سید الشهدا, حیدر قنبرى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     TOR00001 -
     TOR00002 -
     TOR00003 -
     TOR00004 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

خواب ديدن درباره توسل به زيارت عاشورابراىحل مشكلات
يكى از علما مى نويسد با مشكل دشوارى مواجه شدم كه راه حلى نداشت ، اين باعث آزردگىو ناراحتى روحى من شد تا اينكه به كتاب (زيارت عاشورا) دست يافتم وقتى كتاب راخواندم و از محتوى آن آگاه شدم تصميم گرفتم ازاول ماه صفر سال 1412 به مدت چهل روز زيارت عاشورا را با صد بار لعن و صد بارسلام با ساير آداب آن و دعاى علقمه براى حل مشكلاتم بخوانم ضمناًمشكل ازدواج برادرم نيز بود، مشغول به خواندن شدم تا روز سى و چهارم رسيد و مصادفبا روزهاى عيد زهرا عليهاالسلام شد، مشغول به تهيهوسايل و لوازم لازم براى عيد شدم ، و خواندن زيارت را فراموش كردم ، بعد از چند روزدر خواب ديدم در منزل پدرم مجلسى براى ختم سوره انعام برگزار شده ، همگى جمع شدهبودند و منتظر آمدن قارى بودند، ولى او تأ خير كرد، و از من خواستند دعا و ختم سورهانعام را بخوانم .
موضوع خوابم را به صورت تلفنى به يكى از مفسران خواب در اصفهان بازگو كردم، به من گفت :
در كار شما سه مطلب وجود دارد... و سومين آن : شما زيارت عاشورا را مى خواندى و آن راترك كردى ، مى توانى اين عمل را با تداوم در خواندن زيارت اصلاح كنى . خواندنزيارت را مجدداً ادامه دادم ، و در عصر روز چهلم همه مشكلاتحل شدند، و موقعيت مناسب براى گرفتن يك منزل مهيا شد.
اما پس از لحاظ خريد منزل با مشكلى رو به رو شدم ، نذر كردم به مدتچهل روز ديگر زيارت عاشورا را بخوانم و الحمدللّه قادر شدم منزلى خريدارى كنم وبعد از آن مشكل ازدواج برادرم نيز حل شد.(23)
نجات يافتن از مرگ به واسطه توسل به زيارت عاشورا
يكى از علما گويد: زنم بيمار بود و دچار غده هاى كيسه اى شده بود، ولى ما از بيمارىاو آگاهى نداشتيم ، در يكى از شبها در عالم خواب ديدم گويى در يك سالنى هستم كهراهى به بيرون ندارد، و سقف سالن سه دريچه جهت تنفس داشت ، پس از مدتى شترى آمدو بر روى اين دريچه ها نشست و راه تنفس را بست ، من براى رهايى از اين مهلكهمشغول به دعا شدم ، در اين حالت از خواب بيدار شدم .
پس از چند روز، بيمارى همسرم شدت يافت ، نزد پزشك رفتيم او بيمارى همسرم را غدههاى كيسه اى تشخيص داد و به دليل وخامت تأ كيد كرد كه بايد در انجامعمل جراحى شتاب كرد و گر نه ...
با جمعى از پزشكان مشورت كردم ، گفتند: پزشكان ايرانى قادر به انجام اينعمل نيستند، سرانجام دكترى را ديديم ، او گفت : من اينعمل را انجام مى دهم ولى اجرت آن سيصد هزار تومان مى شود.
مضطرب و حيران شدم ، براى رهايى از اين مشكل نذر كردم و شروع به خواندن زيارتعاشورا كردم پس از چند روز عمل انجام شد و براى تسويه حساب رفتم ، دكتر گفت :مبلغى دريافت نمى كنم ؛ زيرا تعداد غده ها سه عدد بود وعمل نيز دشوار بود. من اميدى به موفقيت عمل نداشتم ، براى همين نذر كردمعمل را رايگان انجام دهم ، و عمل به موفقيت پايان يافت و بيمار از مرگ رهايى يافت .
پروردگار را سپاس مى گويم كه موفقيت را نصيب ما فرمود. سپس به دكتر گفتم :وقتى همه راهها به روى من بسته شد نذر كردم زيارت عاشورا را بخوانم ، و خداوند ما رايارى نمود، و با مشكلى رو به رو نشديم .(24)
قضاوت اشتباه و عجولانه در ثمر ندادن زيارت عاشورا
يكى از علما مى نويسد: در سال 1370 دولت كسانى را كه قبلاً اجازه سفر نداشتند ازمسافرت به خانه خدا منع كرده بود. من شوق بسيارى براى سفر داشتم ولى اجازه سفرنداشتم نذر كردم زيارت عاشورا را بخوانم ، نذرم را ادا كردم وتوسل زيادى نمودم ، اما نتيجه اى نگرفتم .
در آن شب برادرم به من گفت : آيا براى اين موضوع تلاش بسيار نموده اى ؟ بار ديگرنزد مسؤ ول مربوطه برو و با او تماس بگير ممكن است نتيجه اىحاصل شود.
روز بعد به تهران سفر كردم ، و از صبح تا ساعت يك بعد از ظهر هر چه در توانم بودتلاش كردم ليكن نتيجه اى نگرفتم ، تصميم به بازگشت به قم گرفتم .
پس از آن برادرم با حالتى نااميدانه و شكوه آميز گفت : يك بار ديگر با مسؤول مربوطه تماس بگير، و ما در دفترش ، منتظر او شديم ولى نتيجه اىحاصل نشد، پس از آن به برادرم گفتم : چيزى به دست نياورديم و اگر موفق شويمتوفيقمان به لطف و عنايت و به بركت زيارت عاشورا خواهد بود، در اين لحظه به ماگفتند: براى ملاقات برويد به داخل . ما نيزداخل اتاق او شديم و درباره اين موضوع با او گفتگو كرديم ، گفت : راهى براى اين كارنيست ، در اين اثنا تلفن زنگ زد، و از او خواستند پانزده عدد جواز خروج به نامهاى ...صادر كند ما نيز گفتيم :
به اين اسامى نام دو نفر ديگر را اضافه كن ، در اين اثنا تلفن بار ديگر زنگ زد و اوگوشى را برداشت به او گفتند فوراً در بيمارستان حاضر شود؛ زيرا مادر شما درلحظه هاى آخر زندگى است ، و سرانجام او با دادن اجازه سفر موافقت كرد.
در روز اول ماه ذى الحجه براى اتمام مراحل قانونى اقدام كردم ، و در روز دوم اجازه سفرصادر شد، و در روز سوم با آخرين هواپيما به جده سفر كردم و در آنسال به حج خانه خدا مشرف شدم .
شايان ذكر است كه كسانى از مسؤ ولين توسلات عجيبى براى دادن حج داشتند و بعضىاز آنها اجازه سفر را اخذ كردند اما موفق به حج خانه خدا نشدند، از يكى از آنها كه دوستمن بود پرسيدم : آيا زيارت عاشورا را همراه با ساير دعاهايى كه به آنهامتوسل شدى خواندى گفت : خير، همه دعاها را خواندم فقط زيارت عاشورا را نخواندم .
سرانجام دانستم انجام كارم و مشرف شدنم به زيارت خانه خدا به بركت زيارت عاشورابوده و اول بار كه گفتم زيارت عاشورا نمى تواند مثمر ثمر باشد شتاب كردم و اينخطا بود.(25)
عظمت زيارت عاشورا از نظر آيت اللّه شيخ عبدالنبى اراكى
مرحوم آيت اللّه شيخ عبدالنبى اراكى مى گويد: يكى از جنبه هاى حديث شريف (ما أ وذى نبى مثل ما أ و ذيت هيچ پيامبرى آنچنان كه من اذيت شدم اذيت نشده )آزار رسول اكرم صلى الله عليه و آله به وسيله حوادثى بعد از اوست يعنى آزاراهل بيت و شيعان آنان است . پيامبر از حوادث بعد از خود آگاه بود. پيامبر بسيار اندوهگينو غمگين بود براى همين خداوند متعال زيارت عاشورا را قرار داد، و فوايد آن را در دنيا وآخرت شناساند. سپس خواندن آن را تضمين نمود و بعدجبرئيل را فرستاد تا آن را براى سعادت رسول خدا واهل بيتش و سعادت شيعيانش به آنها برساند:
اول : از فوايد اخروى بهره گيرند.
دوم : براى فوايد دنيوى به آن متوسل شوند.
براى همين امام جعفر بن محمد، به واسطه محمد بن على ، به واسطه على بن الحسين ، بهواسطه حسين بن على ، به واسطه حسن بن على ، به واسطه على بن ابى طالب عليهالسلام ، به واسطه پيامبر صلى الله عليه و آله ، به واسطهجبرئيل ، به واسطه قلم ، به واسطه لوح ، بواسطه خداوندمتعال تضمين نموده كه هر كس نزد پروردگار حاجتى داشته باشد و اين زيارت رابخواند، خداوند متعال با قدرت مطلق و به فضل خويش بر محمد و خاندان محمد صلىالله عليه و آله و شيعيانش و دوستدارانش حاجتهاى آنها را بر آورده مى كند.
اين بنده ضعيف براى بر آورده شدن حاجت مشكلم شروع به خواندن زيارت عاشورا كردم ،و خداوند متعال به حُرمت آن بزرگان دعاى مرا پذيرفت ، و من تا كنون نمى دانم حاجتمچگونه بر آورده شد، لذا تصميم گرفتم به طور خلاصه و فهرست وار نحوهتوسل را بنويسم تا اينكه هر كس حاجتى داشت به وسيله آن و به طور حتمى و بدونترديد حاجتش بر آورده شود انشاء اللّه .(26)
مداومت بر قرائت زيارت عاشورا
بكوش تا خير دنيا و آخرت را در خواندن مستمر زيارت عاشورا به دست آورى كهاول صبح هر روز فضيلت خواندن آن مى باشد. در حالات شهيد محراب آيت اللّه اشرفىاصفهانى نقل شده است كه 60 سال مستمر هر صبح پس از نماز به قرائت آن مى پرداختهاست . اگر هر روز نمى توانى برنامه اى تنظيم كن كه هفته اى سه بار آن را بخوانى .و بعد كه بدان عادت كردى كم كم آن را در روزهاى ديگر هم بخوان باشد تا ان شا اللّهبا امام حسين عليه السلام محشور گردى .
در فضيلت زيارت عاشورا همين بس كه از سنخ ساير زيارات نيست كه به ظاهر از انشاءو املاى معصومى باشد (هر چند كه از قلوب مطهر ايشان چيزى جز آنچه از عالم بالا بهآنجا برسد بيرون نيايد) بلكه از سنخ احاديث قدسيه است كه به همين ترتيب از زيارتو لعن و سلام و دعا از حضرت احديت به جبرئيل امين و از او به خاتم النبيين رسيده و بهحسب تجربه ، مداومت آن در چهل روز يا كمتر، در بر آورده شدن حاجات ونيل به مقاصد و دفع دشمنان بى نظير است .(27)
صفوان مى گويد امام صادق عليه السلام به من فرمود: مواظب باش بر اين زيارت(عاشورا) پس به درستى كه من ضامن قبولى زيارت كسى هستم كه از دور و نزديك اينزيارت را بخواند و سعى او مشكور باشد و سلام او به آن حضرت برسد و محجوبنماند و حاجت او از طرف خدا بر آورده و به هر چه كه خواهد برسد و خدا او را نوميد برنگرداند.
اى صفوان ! اين زيارت را به اين ضمان يافتم از پدرم و او از پدرش ... و او از اميرالمؤمنين و او از رسول خدا و او از جبرئيل و او از خداى تعالىنقل نمودند كه خداوند عزوجل به ذات مقدس خود قسم فرموده كه هر كس حسين عليه السلامرا به اين زيارت از دور و نزديك زيارت كند، زيارت او راقبول مى كنم و خواهش او را مى پذيرم ، به هر قدر كه باشد و خواسته او را بر مى آورمپس ، از حضور من نوميد بر نمى گردد و او را با چشم روشن و حاجت بر آورده شده و فوزجنت و آزادى از دوزخ بر مى گردانم و شفاعت او را در حق هر كس كه شفاعت كند مى پذيرم .(جز در مورد دشمن ما اهل بيت ).(28)
(در كتاب شريف مفاتيح الجنان در اين رابطه داستان هاى آموزنده و جالبى ذكر شده استكه طالبين مى توانند بدان رجوع نمايند).
ترك نشدن زيارت عاشورا از امام خمينى
حجة الاسلام والمسلمين غيورى نقل مى كند كه :
زيارت عاشوراى امام خمينى ترك نمى شد. اخيراً هم يك صحبتى كه خود من با ايشان داشتمكه من و ايشان بوديم . البته ايشان تصريح نفرمودند ولى من متوجه شدم زيارتعاشوراى ايشان ترك نمى شود. زيارت عاشورا با آن صد لعن و صد سلامش را تركنمى كنند.(29)
O روز اول محرم در نوفل لوشاتو مصادف بود با اولين شبى كه مردم ايران در پشتبامها تكبير مى گفتند. همان شب شخصى از تهران تلفن زد و گفت گوشى را مى گذارمكنار پنجره تا صداى تكبير مردم را كه با گلوله مخلوط شده بود ضبط كرده به خدمتامام بردم . امام در داخل اتاق ، تسبيح به دست درحال ايستاده مشغول ذكر بودند و زيارت عاشورا مى خواندند. در حالى كه ما متوجهمسائل ماه محرم نبوديم ايشان در سرزمينى زيارت عاشورا را مى خواندند كه شايد براىاولين بار در آنجا خوانده مى شد.(30)
اهميّت زيارت عاشورا
فقيه زاهد عادل مرحوم شيخ جواد بن شيخ مشكور عرب كه از اجله علما و فقهاى نجف اشرفو مرجع تقليد جمعى از شيعيان عراق بوده و نيز از ائمه جماعت صحن مطهر بوده است درسال 1337 در حدود نود سالگى وفات نموده و در جوار پدرش و در يكى از حجره هاىصحن مطهر مدفون گرديد.
آن مرحوم در شب 26 ماه صفر 1336 در نجف اشرف در خواب حضرتعزرائيل ملك الموت را مى بيند، پس از سلام از او مى پرسد از كجا مى آيى ؟ مى فرمايداز شيراز و روح ميرزا ابراهيم محلاتى را قبض كردم .
شيخ مى پرسد:
روح او در برزخ در چه حالى است ؟
مى فرمايد:
در بهترين حالات و در بهترين باغهاى عالم برزخ و خداوند هزار ملكموكل او كرده است كه فرمان او را مى برند. گفتم براى چه عملى ازاعمال به چنين مقامى رسيده است ؟ آيا براى مقام علمى و تدريس و تربيت شاگرد؟
فرمود: نه .
گفتم : براى نماز جماعت و رساندن احكام به مردم ؟
فرمود: نه .
گفتم : پس براى چه ؟
فرمود: براى خواندن زيارت عاشورا (مرحوم ميرزاى محلاتى سىسال آخر عمرش زيارت عاشورا را ترك نكرد و هر روز كه به سبب بيمارى يا امر ديگرنمى توانست بخواند نايب مى گرفته است ).
و چون شيخ مرحوم از خواب بيدار مى شود فردا بهمنزل آيت اللّه ميرزا محمد تقى شيرازى مى رود و خواب خود را براى ايشاننقل مى كند.
مرحوم ميرزا محمد تقى گريه مى كند، از ايشان سبب گريه را مى پرسند مى فرمايد:
ميرزاى محلاتى از دنيا رفت و استوانه فقه بود. به ايشان گفتند: شيخ خوابى ديده وواقعيت آن معلوم نيست . ميرزا مى فرمايد: بلى خواب است اما خواب شيخ مشكور است نهافراد عادى . فرداى آن روز تلگراف فوت ميرزاى محلاتى از شيراز به نجف اشرف مىرسد و صدق رؤ ياى شيخ مشكور آشكار مى گردد.
اين داستان را جمعى از فضلاى نجف اشرف كه از مرحوم آيت اللّه سيد عبدالهادى شيرازىشنيده بودند كه ايشان در منزل مرحوم ميرزا محمد تقى هنگام ورود شيخ مرحوم ونقل رؤ ياى خود حاضر بودند نقل كردند و نيز دانشمند گرامى جناب حاج صدر الدينمحلاتى فرزند زاده آن مرحوم از شيخ مرحوم ، اين داستان را شنيده اند.(31)
چاره بلا با زيارت عاشورا
علاّمه بزرگوار حضرت آقاى شيخ حسن فريد گلپايگانى كه از علماى طرازاول تهران هستند از استاد خود مرحوم آيت اللّه حاج شيخ عبدالكريم يزدى حائرى اعلى اللّهمقامه نقل نمود كه فرمود: اوقاتى كه در سامرامشغول تحصيل علوم دينى بودم ، وقتى اهالى سامرا به بيمارى وبا و طاعون مبتلا شدندو همه روز عده اى مى مردند.
روزى در منزل استادم مرحوم سيد محمد فشاركى اعلى اللّه مقامه جمعى ازاهل علم بودند ناگاه مرحوم آقاى ميرزاى محمد تقى شيرازى رحمة اللّه عليه - كه در مقامعلمى مانند مرحوم فشاركى بود تشريف آوردند و صحبت از بيمارى وبا شد كه همه درمعرض خطر مرگ هستند.
مرحوم ميرزا فرمود: اگر من حكمى بكنم آيا لازم است انجام شود يا نه ؟ همهاهل مجلس تصديق نمودند كه بلى ...
سپس فرمود: من حكم مى كنم كه شيعيان ساكن سامرا از امروز تا ده روز همهمشغول خواندن زيارت عاشورا شوند و ثواب آن را هديه روح شريف نرجس خاتون والدهماجده حضرت حجة بن الحسن عليه السلام نمايند تا اين بلا از آنان دور شود.اهل مجلس اين حكم را به تمام شيعيان رساندند و همهمشغول زيارت عاشورا شدند.
از فردا تلف شدن شيعه موقوف شد ولى همه روزه عده اى از سنى ها مى مردند به طورىكه بر همه آشكار گرديد.
برخى از سنى ها از آشنايانشان از شيعه پرسيدند سبب اينكه ديگر از شما كسى تلفنمى شود چيست ؟ به آنها گفته بودند زيارت عاشورا. آنها هممشغول شدند و بلا از آنها هم برطرف گرديد.
جناب آقاى فريد سلمه اللّه تعالى فرمودند: وقتى گرفتارى سختى برايم پيش آمدفرمايش آن مرحوم به يادم آمد از روز اول محرم سرگرم زيارت عاشورا شدم روز هشتمبه طور خارق العاده برايم فرج شد.
شكى نيست كه مقام ميرزاى شيرازى از اين بالاتر است كه پيش خود چيزى بگويد و چوناين توسل يعنى خواندن زيارت عاشورا تا ده روز در روايتى از معصوم نرسيده است شايدآن بزرگوار به وسيله رؤ ياى صادقه يا مكاشفه يا مشاهده امام عليه السلام چنيندستورى داده بود و مؤ ثر هم واقع شده است .
مرحوم حاج شيخ محمد باقر شيخ الاسلام نقل نمود كه : در كربلا ايام عاشورا در خانهمرحوم ميرزاى شيرازى روضه خوانى بود و روز عاشورا به اتفاق طلاب و علما به حرمحضرت سيدالشهدا عليه السلام و حضرت ابالفضل العباس عليه السلام مى رفتند وعزادارى مى نمودند و عادت ميرزا اين بود كه هر روز در غرفه خود زيارت عاشورا مىخواند، سپس پايين مى آمد و در مجلس عزا شركت مى نمود؛ روزى خودم حاضر بودم كه پيشاز موسم آمدن ميرزا ناگاه با حالت غير عادى پريشان و نالان از پله هاى غرفه به زيرآمد و داخل مسجد شد و مى فرمود: امروز بايد از مصيبت عطش حضرت سيدالشهدا عليهالسلام بگوييد و عزادارى كنيد. تمام اهل مجلس منقلب شدند و بعضى حالت بى خودىعارضشان شد، سپس با همان حالت به اتفاق ميرزا به صحن شريف و حرم مقدس مشرفشديم گويا ميرزا مأ مور به تذكر شده بود. بالجمله هر كس زيارت عاشورا را يك روزيا ده روز يا چهل روز به قصد توسل به حضرت سيدالشهدا عليه السلام (نه به قصدورود از معصوم ) بخواند البته صحيح و مؤ ثر خواهد بود و اشخاص بى شمارى بدينوسيله به مقاصد مهم خود رسيده اند.
مرحوم ميرزا محمد تقى شيرازى در سنه 1338 در كربلا وفات و در جنوب شرقى صحنشريف مدفون گرديد.(32)
زيارت عاشوراى بانويى ، عذاب را از اهل قبرستان دور كرد
علامه نورى نوشته : حاج ملا حسن مجاور نجف كه حق مجاورت را ادا كرد و عمرش را درعبادت سپرى كرد، از قول حاج محمد على يزدى به من گفت :
مردى فاضل و صالح به خود پرداخته بود و هميشه در انديشه آخرت شبها در مقبرهبيرون شهر معروف به (مزار) كه جمعى از صلحا در آن دفن شده بودند، به سر مىبرد.
همسايه اى داشت كه دوران خردسالى را نزد معلم و... با هم گذرانده بودند و در بزرگىگمركچى شده بود، پس از مرگ ، او را در آن گورستان كه نزديكمنزل آن مرد صالح بود به خاك سپردند.
بيش از يك ماه از مرگ گمركچى نگذشته بود كه مرد صالح او را در خواب مى بيند كهاو حال خوشى دارد و از نعمتهاى الهى بر خوردار است !
نزد او مى رود و مى گويد: من از آغاز و انجام و درون و بيرون تو باخبرم ، تو كسىنبودى كه درونت خوب باشد و كار زشتت حمل بر صحت شود، نه تقيه و نه ضرورتىايجاب مى كرد كه بدان شغل اشتغال ورزى و نه ستمديده اى را يارى رساندى ، كارتعذاب آور بود و بس ، پس از كجا به اين مقام رسيدى ؟
گفت : آرى ! چنان است كه گفتى ، من از لحظه مرگ تا ديروز در سخت ترين عذاب بودم ،اما روز قبل همسر استاد اشرف آهنگر از دنيا رفته و در اينجا به خاكش سپردند، اشاره بهجايى كرده كه پنجاه قدم از گورش دورتر بوده ، ديشب سه مرتبه امام حسين به ديدنشآمدند.
بار سوم فرمودند: عذاب را از اين گورستان بر دارند، لذا من در نعمت و آسايش قرارگرفتم .
مرد صالح از خواب بيدار شده و در بازار آهنگران به جستجوى استاد اشرف مى رود، اورا يافته و از حال همسرش مى پرسد، استاد اشرف مى گويد: ديروز از دنيا رفته و درفلان مكان يعنى (مزار) به خاكش سپرديم .
مرد صالح مى پرسد: به زيارت امام حسين رفته بود؟ مى گويد: نه . مى پرسد: ذكرمصيبت او مى كرد؟ جواب مى دهد: نه . سؤ ال مى كند روضه خوانى داشت ؟ مى گويد: نه .
مى گويد: از اين سؤ الات چه مقصودى دارى ؟ مرد صالح خوابش رانقل مى كند و مى گويد: مى خواهم بدانم ميان او و امام حسين چه رابطه اى بوده ؟ استاداشرف پاسخ مى دهد: زيارت عاشورا مى خواند.(33)
ديدار امام حسين عليه السلام از قبرستان و عنايت آن حضرتبه اهل قبرستان به خاطر زيارت عاشورا
حجة الاسلام والمسلمين آقاى حاج نظام الدينى اصفهانى رحمه الله عليه نوشته اند: روزىمنزل حاج عبدالغفور (يكى از حاجى هاى موجه و ملازم آية اللّه حاج سيد محمد تقى فقيهاحمد آبادى صاحب كتاب شريف (مكيال المكارم فى فوائد الدعاء للقائم عليه السلام )بودم ، يكى از رفقاى ايشان به نام حاج سيّد يحيى مشهور به پنبه كار گفت : برادرم راكه مدتى بود فوت نموده در خواب ديدم با وضع و لباس خوبى كه موجب شگفتى بود.
گفتم : داداش ديگر آن دنيا كلاه چه كسى را برداشتى ؟
گفت : من كلاه كسى را بر نداشتم .
گفتم : من تو را مى شناستم اين لباس و اين موقعيت از آن تو نيست .
گفت : آرى ديشب شب اول قبر مادر قبر كن بود آقا سيدالشهدا به ديدن آن زن تشريفآوردند و فرمودند: به كسانى كه اطراف آن قبر بودند خلعت ببخشند و من هم از آن عناياتبهره مند شدم بدين جهت از ديشب وضع و حال ما خوب شده و اين لباس فاخر را پوشيده ام.
از خواب بيدار شدم نزديك اذان صبح بود، كارهاى خود را انجام داده و حركت كردم براىتخت فولاد (قبرستان تاريخى و با عظمت اصفهان ) براى تحقيقات سر قبر برادرمرفتم ، بعضى قرآن خوانها كنار قبرها قرآن مى خواندند، از قبرهاى تازه پرسش كردم ،قبر مادر قبركن را معرفى كردند، گفتم : كى دفن شده ؟ گفتند: ديشب شباول قبر او بوده . متوجه شدم تاريخ با گفته برادرم در خواب مطابق است .
رفتم نزد آقاى قبر كن در تكيه مرحوم آية اللّه آقا ميرزا ابوالمعالى (استاد مرحوم آيةاللّه العظمى بروجردى و صاحب كرامات عجيبه ) كه محاذى قبر آن زن بود، احوالپرسىنمودم و از فوت مادرش سؤ ال كردم ، گفت : ديشباول قبر او بود.
گفتم : روضه خوانى مى كرد؟ روضه خوان بود؟ كربلا مشرف شده بود؟ گفت : خير،سؤ ال كرد: اين پرسشها براى چى است ؟ خواب خود را گفتم ، گفت : هر روز زيارتعاشورا مى خواند.(34)
عنايات غيبى و فراهم شدن وسيله براى خواندن زيارت عاشورا
آقاى حاج ... مردى صالح كه من او را در نائين ملاقات كردم واهل توسل بود و حالت خوبى داشت و هر وقت با او برخورد كرديم جلسه ما يكپارچهتوسل و گريه مى شد و مى گفت : چرا شما آقاياناهل علم كمتر به زيارت عاشورا توجه مى كنيد؟! مى گفت : من هر روز صبح مقيّدم زيارتعاشورا را بخوانم . سالى در سفر مشهد از راه كناره مى رفتم ماشين براى نماز نگهداشت من مفاتيح همراه نداشتم ناراحت شدم كه امروز زيارت عاشورا از من ترك مى شود يكوقت نگاه كردم جلوى من پرده اى نمايان شد روى آن زيارت عاشورا نوشته شده بود خيلىخوشحال شدم و زيارت عاشورا را خواندم . موقعنقل اين واقعه گريه مى كرد و مى گفت چه بگويم .(35)
سفارش علامه امينى به زيارت عاشورا
فرزند آيت اللّه علامه امينى آقاى دكتر محمد هادى امينى مى نويسد: پس از گذشت چهارسال از فوت مرحوم آيت اللّه العظمى علامه امينى نجفى پدر بزرگوارم مؤ لف كتابالغدير يعنى سال 1394 هجرى قمرى شب جمعه اى
قبل از اذان فجر وى را در خواب ديدم او را شاد و خرسند يافتم جلو رفته و پس از سلام ودست بوسى عرض كردم : پدر جان ! در آنجا چه عملى باعث سعادت و نجات شما گرديد؟گفتند: چه مى گويى ؟ مجدّداً عرض كردم : آقا جان ! در آنجا كه اقامت داريد كدامعمل موجب نجات شما شد كتاب الغدير يا ساير تأ ليفات يا تأ سيس و بنياد كتابخانهاميرالمؤ منين عليه السلام ؟
پاسخ دادند: نمى دانم چه مى گويى قدرى واضح تر و روشن تر بگو. گفتم : آقا جان! شما اكنون از ميان ما رخت بر بسته ايد و به جهان ديگرمنتقل شده ايد در آنجا كه هستيد كدامين عمل باعث نجات شما گرديد از ميان صدها خدمات وكارهاى بزرگ علمى و دينى و مذهبى ؟
مرحوم علامه امينى درنگ و تأ ملى نمودند سپس فرمودند: فقط زيارت ابا عبداللّه الحسينعليه السلام .
عرض كردم شما مى دانيد اكنون روابط بين ايران و عراق تيره و تار است و راه كربلابسته ، چه كنم ؟
فرمود: در مجالس و محافلى كه جهت عزادارى امام حسين عليه السلام بر پا مى شود شركتكن ثواب زيارت امام حسين عليه السلام را به تو مى دهند.
سپس فرمودند: پسر جان ! در گذشته بارها تو را ياد آور ساختم و اكنون به توتوصيه مى كنم كه زيارت عاشورا را هيچ وقت و به هيچ عنوان ترك و فراموش مكن مرتباًزيارت عاشورا را بخوان و بر خودت وظيفه بدان ؛ اين زيارت داراى آثار و بركات وفوايد بسيارى است كه موجب نجات و سعادت در دنيا و آخرت تو مى باشد و اميد دعا دارمفرزندم .
فرزند مرحوم آيت اللّه امينى مى نويسد: علامه امينى با كثرتمشاغل و تأ ليف و مطالعه و تنظيم و رسيدگى به ساختمان كتابخانه اميرالمؤ منين عليهالسلام در نجف اشرف مواظبت كامل به خواندن زيارات عاشورا داشته و سفارش به زيارتعاشورا مى نمودند و بدين جهت من خودم نيز حدود 30سال است مداوم به زيارت عاشورا مى باشم .(36)
بخش دوّم : داستانهايى از تربت سيّدالشهدا عليه السلام
آداب همراه داشتن تربت سيدالشهدا عليه السلام
تا مى توانى تربت مبارك حضرت سيدالشهدا را با خود همراه داشته باشد و با آن نمازبخوان كه هم ثواب زيادى دارد و هم تو را از خطرات و بلاها محافظت مى كند. مقداربسيار اندكى از آن را در اول هر ماه در آب حل كن و بخور تا عشق حسين عليه السلام باخونت عجين شود. البته بايد حرمت آن را نگه دارى و در جاى مناسب با خودحمل كنى و حتماً آن را در چيزى قرار بده كه با فرش و قالى و لباس ، تماس مستقيمنداشته باشد.
1 در روايت است كه حوريان بهشت چون يكى از ملائكه را مى بينند كه از براى انجامكارى به زمين مى آيد به او التماس مى كنند كه براى ما تسبيح و تربت قبر امام حسينعليه السلام را هديه بياور.(37)
2 نقل شده است كه شخصى گفت : حضرت امام رضا عليه السلام براى من از خراسانبسته متاعى فرستاد، چون گشودم در ميان آن خاكى بود. از آورنده آن پرسيدم كه اين خاكچيست ؟ گفت : خاك قبر امام حسين است و هرگز آن حضرت از جامه و غير جامه چيزى بهجايى نمى فرستد مگر آنكه اين خاك را در ميان آن مى گذارد و مى فرمايد: اين امان است ازبلاها به اذن و مشيّت خدا.(38)
3 امام صادق عليه السلام به ابوحمزه ثمالى فرمود: از تربت قبر امام حسين عليهالسلام مى توان شفا كرد (از خاكى بردارند كه از ميان قبر تا چهار فرسخ فاصلهباشد) پس بگير از آن خاك كه شفاى هر درد است و سپرى است براى دفع هر چه از آن مىترسى و هيچ چيز با آن برابرى نمى كند از چيزهايى كه از آن طلب شفا مى كنند بهغير از دعا. چيزى كه آن را فاسد مى كند آن است كه در ظرفها و جاهاى بد مى گذارند ونيز كم بودن يقين كسانى كه بدان معالجه مى كنند. هر كس يقين داشته باشد كه اين خاكاز براى او شفاست هر گاه معالجه به آن كند او را كافى خواهد بود و محتاج به داروىديگرى نخواهد شد.
آن تربت را شياطين و كافران جن فاسد مى كنند؛ چون حسد مى برند فرزندان آدم را برآن و خود را به آن مى مالند. به طورى كه بيشتر نيكى و بوى خوش آن بر طرف مىشود و هيچ تربت از حاير قبر امام حسين عليه السلام بيرون نمى آيد مگر مهيا مى شونداز براى آن تربت ، آنقدر كه ايشان را به غير از خدا نمى تواند بشمرد و آن تربت دردست صاحبش است و ايشان خود را بر آن مى مالند و ملائكه نمى گذارند ايشان را كهداخل حاير شوند. اگر تربت از شرّ اينها سالم بماند هر بيمار را كه به آن معالجهنمايند در آن ساعت شفا مى يابد. پس چون تربت را بردارى پنهان كن و نام خدا را بر آنبسيار بخوان و شنيده ام كه بعضى از آنها كه تربت را بر مى دارند آن را سبك مىشمارند.(39)
4 در روايت است كه سجده به تربت امام حسين عليه السلام هفت حجاب را پاره مى كند؛يعنى باعث قبولى نماز مى شود و مشهور ميان علما آن است كه خوردن خاك ، مطلقاً جايزنيست مگر تربت مقدّس امام حسين عليه السلام به قصد شفا. كه اندازه آن به قدر درشتىعدسى باشد كه در دهان بگذارد و پس از آن آب بخورد.(40)
امام خمينى تربت امام حسين عليه السلام را به عنوان شفا مى خورد.(41)
به خون مبدل شدن تربت امام حسين عليه السلام
اينجانب عبدالحميد حسانى فرزند عبدالشهيد حسانى ، ساكن فراشبند فارس نسبت بهتربت خونين امام حسين عليه السلام قبلاً در داستانهاى شگفت تأ ليف حضرت آيت اللّهالعظمى آقاى حاج سيد عبدالحسين دستغيب شيرازى خوانده بودم ، خودم واهل خانه كه سواد فارسى داشته اند خواندند و در ضمن درسال اخير قبل از محرم ، پدرم عازم كربلا شد و مقدارى تربت خريد كرده و آورد. خواهرىدارم به نام (ساره خاتون حسانى ) متوسل شدند به ائمه ، تربتى كه پدرم آورده بودمقدار كمى از آن را با پارچه اى از حرم ابوالفضل عليه السلام مى پيچد و شب را احيا مىدارد (يعنى شب عاشورا) و از ائمه و فاطمه زهرا صلى الله عليه و آله مى خواهد كه اگرما يك ذرّه نزد شما قابليم اين تربت همان حالتى كه آقا در كتاب نوشته اند براى مابشود، اتفاقاً روز عاشوراى گذشته بعد از نماز ظهر ساعت يك و ده دقيقه بعد از ظهربه آن نگاه مى كنند. دو خواهرم و زن برادرم آن را مى بينند و يك مرتبه مى افتند بهگريه و زارى ، مى بينند همان حالتى كه آقا! در كتاب نوشتند اتفاق افتاده و تربتمزبور حالت خون پيدا كرده بود و حقير كه بعد از مسجد آمدم خودم هم ديدم و مقدارى از آنرا آوردم به خدمت حضرت آيت اللّه العظمى آقاى دستغيب و تربت مزبور هم هنوز موجود استو رنگ تربت به طور كلى جگرى شده رطوبت كمى برداشته بود، بعد به تدريجحالت خشكى پيدا كرده و هنوز هم باقى است با همان رنگ جگرى .
و نظير همين قضيه فوق كه ذكر شد مقدارى تربت درسال 98 قمرى باز در فراشبند فارس ، كوى مسجد الزهرا،منزل مشهدى عبدالرضا نوشادى بوده و در جلسه نشان دادند كه به خونمبدل شده و همه آن را مشاهده كردند.
تربت خونين
مرحوم حاجى مؤ من فرمود: وقتى مخدره محترمه اى كه نماز جمعه را با مرحوم آقا سيد هاشمدر مسجد سردزك ترك نمى كرد به من خبر داد كه مقدار نخودى تربتاصل حسينى عليه السلام به من رسيده و آن را جوف كفن خود گذارده ام و هر ساله روزعاشورا خونين مى شود به طورى كه رطوبت خونين به كفن سرايت مى كند و بعد متدرجاًخشك مى شود.
مرحوم حاج مؤ من فرمود: از آن مخدره خواهش كردم كه در روز عاشورا منزلش بروم و آن راببينم قبول كرد، پس روز عاشورا رفتم بقچه كفنش را آورد و باز كرد، عقد خون در كفنمشاهده كردم و تربت مبارك را ديدم همانطورى كه آن مخدره گفته بودتر و خونين و علاوهلرزان بود.
از ديدن آن منظره و تصور بزرگى مصيبت آن حضرت سخت گريان و نالان و از خود بىخود شدم .
نظير اين داستان در دارالسلام عراقى از ثقهعادل ملا عبدالحسين خوانسارى نيز نقل شده كه گفت : مرحوم آقا سيد مهدى پسر آقا سيدعلى صاحب شرح كبير در آن زمانى كه مريض شده بود و براى استشفاى شيخ محمد حسينصاحب فصول و حاج ملا جعفر استرابادى را كه هر دو ازفحول علماى عدول بودند فرستاد كه غسل كنند و با لباس احرامداخل سرداب قبر مطهر حسين عليه السلام شوند و از تربت قبر مطهر به آداب واردهبردارند و براى مرحوم سيد بياورند و هر دو شهادت دهند كه آن تربت قبر مطهر است وجناب سيد مقدار يك نخود از آن را تناول نمايد.
آن دو بزرگوار حسب الامر رفتند و از خاك قبر مطهر برداشتند و بالا آمدند و از آن خاكقدرى به بعضى حضار اخيار عطا كردند كه از جمله ايشان شخصى بود از معتبرين وعطار و آن شخص را در مرض موت عيادت كردم و باقيمانده آن خاك را از ترس اينكه بعداز او به دست نا اهل افتد به من عطا كرد و من بسته آن را آورده و در ميان كفن والده گذاشتم. اتفاقاً روز عاشورا نظرم به ساروق آن كفن افتاد رطوبتى در آن احساس كردم چون آن رابرداشته گشودم ديدم كيسه تربت كه در جوف كفن بود مانند شكرى كه رطوبت ببيندحالت رطوبتى در آن عارض شده و رنگ آن مانند خون تيره گرديده و خونابه مانند اثرآن از باطن كيسه به ظاهر و از آن به كفن و ساروق رسيده با آنكه رطوبت و آبى آنجانبود.
پس آن را در محل خود گذارده در روز يازدهم ساروق را آورده گشودم آن تربت را به حالتاول خشك و سفيد ديدم اگر چه آن رنگ زردى در كفن و ساروق كماكان باقيمانده بود وهمچنان بعد از آن در ساير ايام عاشورا كه آن تربت را مشاهده كردم همينطور آن را متغيرديده ام و دانسته ام كه خاك قبر مطهر در هر جا باشد در روز عاشورا شبيه به خون مىشود.(42)
سجده امام صادق عليه السلام بر تربت امام حسين عليه السلام
امام صادق عليه السلام همراه خود پارچه سبزى داشت كه در آن مقدارى تربت (خاك قبر)امام حسين عليه السلام گذاشته بود، و هنگامى كه وقت نماز مى رسيد آن تربت را برسجّاده اش مى ريخت و بر آن سجده مى كرد.
آرى نمازى كه با ياد ايثارگرى امام حسين عليه السلام باشد، موجبكمال نماز است ، و به نماز روح تازه اى مى بخشد.
بى احترامى به تربت
شيخ عباس قمى رحمه الله عليه نقل مى كند كه استاد ما محدّث متبحّر ثقه الاسلام نورىرحمه الله عليه در دارالسّلام نقل فرموده كه روزى يكى از برادران من به خدمت مرحومهوالده ام رسيد، مادرم ديد كه تربت امام حسين عليه السلام را در جيب پايين قباى خودگذاشته ، مادرم او را زجر كرد كه اين بى ادبى به تربت مقدّسه است زيرا كه در زيرران واقع شود و شكسته گردد.
برادرم گفت : چنين است كه فرمودى و تا بهحال دو مُهر شكسته ام و ليكن عهد كرد كه بعد از آن در جيب پايين نگذارد.
پس چند روزى از اين قضيه گذشت ، پدرم بدون آنكه از اين مطلب اطلاع داشته باشد درخواب ديد كه مولاى ما حضرت اباعبداللّه الحسين عليه السلام به زيارت او تشريف آوردو در اطاق كتابخانه نشست و ملاطفت و مهربانى بسيار كرد و فرمود: بخوان پسران خودرا بيايند تا آنها را اكرام كنم ، پس پدرم پسرها را طلبيد و با من پنج نفر بودند، پسايستادند در مقابل آن حضرت و در نزد آن حضرت از جامه و چيزهاى ديگر بود، پس يك يكرا مى خواند و چيزى از آنها به او مى داد، پس نوبت به برادر مزبور كه به تربت بىاحترامى كرده بود رسيد حضرت نظرى به او افكند مانند كسى كه در غضب باشد والتفات فرمود به سوى پدرم و فرمود: اين پسر تو دو تربت از تربت هاى قبر من رادر زير ران خود شكسته است ، پس مثل برادران ديگر او را نخواند، بلكه به سوى اوچيزى افكند و الا ن در ذهنم است كه گويا قاب شانه ترمه به او داد.
پس علاّمه والد بيدار شد و خواب خود را براى مادرنقل كرد و والده حكايت را براى ايشان بيان كرد. پدرم از صدق اين خواب تعجّبكرد.(43)
تربت شفابخش
در فضيلت و آداب تربت مقدّسه امام حسين عليه السلام روايات بسيار وارد شده كه تربتآن حضرت شفاى هر درد و مرض است مگر مرگ ؛ و امان است از بلاها و باعث ايمنى از هرخوف و بيم است .
در كتاب فوائد الرضويه در احوال سيد نعمت اللّه جزايرى رحمه الله عليه آمده است كهآن سيّد جليل در تحصيل علم زحمت بسيارى كشيده و سختى و رنج بسيار برده و دراوايل تحصيل چون قادر بر تهيّه چراغ نبوده در روشنى ماه مطالعه مى نموده تا اينكه ازكثرت مطالعه در ماهتاب و بسيار نوشتن و مطالعه كردن ، چشمانش ضعف پيدا كرده بود.
پس به جهت روشنى چشم خود تربت مقدّسه حضرت سيدالشهدا و تراب مراقد شريفهائمه عراق عليهم السلام را بر چشم مى كشيد كه به بركت آن تربت ها چشمش نورانى مىگرديد.
مبادا اهالى عصر ما به واسطه معاشرت با كفار و افراد بى ايمان اين مطلب را استعجابنمايند همانا كمال الدين دميرى در حيوة الحيواننقل كرده كه افعى هرگاه هزار سال عمر كرد چشمانش كور مى شود، حق تعالى او را ملهمفرموده كه براى رفع كورى ، چشم خود را به رازيانج تر بمالد، به ناچار با چشمكور از بيابان عبور مى كند تا برسد به بساتين و جاهايى كه رازيانج در آن جا باشداگر چه مسافتى طولانى در بين باشد، پس خود را به آن گياه مى رساند و چشم خود رابر آن مى مالد تا روشنى چشم او برگردد.
و اين مطلب را زمخشرى و ديگران نقل كرده اند، پس هر گاه حق تعالى در يك گياه ترىاين خاصيّت را قرار داده باشد كه مارِ كور پى آن برود و بهره خود را از آن بگيرد چهعجب و استبعادى دارد كه در تربت پسر پيغمبر صلى الله عليه و آله كه در راه او، خودشو عترتش كشته شده اند شفا از جميع امراض و فوايد و بركاتى قرار داده باشد تاشيعيان و محبّان از آن بهره ها ببرند.
جالب آن كه حوريان بهشتى يكى از ملائكه را مى بينند كه براى كارى بر زمين مى آيدبه او التماس مى كنند كه براى ما تسبيح و تربت قبر امام حسين عليه السلام به هديّهبياور.(44)
مناظره اى درباره سجده بر مهر و تربت امام حسين عليه السلام
يكى از علماى اهل تسنّن كه از فارغ التحصيلان دانشگاه (الازهر) مصر است به نام(شيخ محمد مرعى انطاكى ) از اهالى سوريه ، بر اثر تحقيقات دامنه دار به مذهب تشيّعگراييد، و در كتابى به نام (لماذا اخترت مذهب الشّيعه )علل گرايش خود را با ذكر مدارك متقن ذكر نموده است ، در اينجا به يكى از مناظرات او بادانشمندان اهل تسنّن پيرامون سجده بر مهرى كه از تربت حسينى است . توجّه كنيد:
محمد مرعى در خانه اش بود، چند نفر از دانشمنداناهل تسنّن كه بعضى از آنها از دوستان سابق او در دانشگاه الازهر بودند، به ديدار اوآمدند و در آن ديدار، بحث و گفتگوى زير رخ داد:
دانشمندان : شيعيان بر تربت حسينى سجده مى كنند، آنها به همين علّت كه بر مهر تربتحسينى سجده مى كنند، مشرك هستند.
محمد مرعى : سجده بر تربت ، شرك نيست ؛ زيرا شيعيان بر تربت براى خدا، سجده مىكنند، نه اينكه براى تربت سجده كنند، اگر به پندار شما به فرضمحال ، در درون تربت چيزى وجود دارد، و شيعيان به خاطر آن چيز، آن را سجده كنند، نهاينكه بر آن سجده نمايند، البته چنين فرضى ، شرك است ، ولى شيعيان براى معبودخود كه خدا باشد سجده مى كنند، نهايت اينكه هنگام سجده براى خدا، پيشانى را برتربت مى گذارند.
به عبارت روشنتر: حقيقت سجده ، نهايت خضوع در برابر خدا است ، نه در برابر مهرتربت .
يكى از حاضران (به نام حميد): احسن بر تو كه تجزيه وتحليل زيبايى نمودى ، ولى اين سؤ ال براى ما باقى مى ماند كه چرا شما شيعيان ،اصرار داريد كه بر تربت حسينى سجده نماييد؟ چرا بر ساير چيزها سجده نمى كنيد؟همان گونه كه بر تربت سجده مى كنيد؟
محمّد مرعى : اينكه ما بر خاك سجده مى كنيم ، بر اساس حديثى است كه مورد اتفاق همهفرقه هاى اسلامى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: (جُعِلَتْ لِىَالاَرضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً) : (زمين براى من سجده گاه و پاكيزه قرار داده شدهاست ).
بنا بر اين به اتّفاق همه مسلمين ، سجده بر خاك خالص ، جايز است ، از اين رو ما برخاك سجده مى كنيم .
حميد: چگونه مسلمانان بر اين امر اتّفاق نظر دارند؟
محمد مرعى : هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله از مكّه به مدينه هجرت كرد، درهمان آغاز، به ساختن مسجد دستور داد، آيا اين مسجد فرش داشت ؟
حميد: نه ، فرش نداشت .
محمّد مرعى : پس پيامبر صلى الله عليه و آله و مسلمانان بر چه چيزى سجده مى كردند؟
حميد: بر زمينى كه از خاك ، فرش شده بود، سجده مى كردند؟
محمّد مرعى : بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله ، مسلمانان در عصر خلافتابوبكر و عمر و عثمان بر چه سجده مى كردند؟ آيا مسجد فرش داشت ؟
حميد: نه ، فرش نداشت ، آنها نيز بر خاك زمين مسجد سجده مى نمودند.
محمّد مرعى : بنابراين به اعتراف شما، پيامبر صلى الله عليه و آله در همه نمازهاى خودبر زمين سجده كرده است ، همچنين مسلمانان در عصر او و در عصر بعد از او، روى اين اساس، قطعاً سجده بر خاك ، صحيح است .
حميد: اشكال من اين است كه شيعيان ، تنها بر خاك ، سجده مى كنند، آن هم خاكى كه اززمينى گرفته و به صورت مهر در آورده ، آن را در جيب خود مى نهند و بر آن سجده مىنمايند.
محمد مرعى : اوّلاً؛ به عقيده شيعه ، سجده بر هر گونه زمين ، خواه سنگ فرش باشد وخواه زمين خاكى باشد، جايز است .
ثانيا؛ نظر به اينكه شرط است محل سجده پاك باشد، پس سجده بر زمين نجس يا خاكآلود جايز نيست ، از اين رو قطعه اى از گِل خشكيده (به نام مهر) را كه از خاك پاك تهيّهشده ، با خود حمل مى كنند، تا در نماز بر خاكى كه مطمئناً پاك و تميز است سجده كنند،با علم به اينكه آنها سجده بر خاك زمين را كه نجس بودن آن را نمى دانند، جايز مىدانند.
حميد: اگر منظور شيعه ، سجده بر خاك پاك خالص است چرا مقدارى از خاك راحمل نمى كنند، بلكه (مُهر) حمل مى كنند؟
محمد مرعى : نظر به اينكه حمل خاك موجب خاك آلودگى لباس مى شود، از اين رو خاك رادر هر جا بگذارند طبعاً دست و لباس ، خاك آلود مى شود، شيعيان همان خاك را با آب مىآميزند و گل مى كنند و سپس همان گل در قالب زيبا، خشك مى شود و به صورت مهر در مىآيد، كه ديگر حمل آن ، زحمت نيست و موجب خاك آلودگى لباس و دست نخواهد شد.
حميد: چرا شما بر غير خاك ، مانند حصير و قالى و زيلو و... سجده نمى كنيد؟
محمد مرعى : گفتيم غرض از سجده ، نهايت خضوع در برابر خدا است ، اينك مى گوييم ،سجده بر خاك ، خواه خشكيده (مهر) و خواه نرم ، دلالت بيشترى بر خضوع در برابر خدادارد؛ زيرا خاك ، ناچيزترين اشيا است ، و ما بالاترين عضو بدن خود (يعنى پيشانى ) رابر پايين ترين چيز (خاك ) در حال سجده مى نهيم ، تا با خضوع بيشتر، خدا را عبادتكنيم ، از اين رو، مستحب است كه جاى سجده پايينتر از جاى دستها و پاها باشد، تابيانگر خضوع بيشتر گردد، و همچنين مستحب است در سجده ، سر بينى خاك آلود شود، تادلالت بيشتر براى خضوع داشته باشد، بنابراين ، سجده بر قطعه اى از خاك خشكيده(مهر)، بهتر از سجده بر ساير اشيايى است كه سجده بر آن روا است ، چرا كه اگرانسان در سجده ، پيشانى خود را بر روى سجّاده گرانقيمت يا بر قطعه طلا و نقره وامثال آنها و يا بر قالى و لباس ‍ گرانبها بگذارد، از تواضع و خضوعش ، كاسته مىشود، و چه بسا هيچ گونه دلالتى بر كوچكى بنده در برابر خدا نداشته باشد.
با اين توضيح : آيا كسى كه سجده بر خاك خشكيده (مهر) مى كند تا تواضع و خضوعشدر پيشگاه خدا، رساتر باشد، مشرك و كافر خواهد بود؟ ولى سجده بر چيزى (مانندقالى و سنگ مرمر و...) كه مخالف تواضع است ، تقرّب به خدا است ؟!، هر كس چنينتصوّر كند، تصوّر باطل و بى اساسى نموده است .
حميد: پس اين كلمات چيست كه بر روى مهرهايى كه شيعه بر آنها سجده مى كنند، نوشتهشده است ؟
محمد مرعى : اوّلاً؛ همه تربتها داراى نوشته نيست ، بلكه بسيارى از آنها بدون نوشتهاست .
ثانياً؛ در بعضى از آنها نوشته شده كه : (سُبْحانَ رَبِىَّ الاَعْلى وَ بِحَمْدِهِ) كه اشاره اى به ذكر سجده است ، و در بعضى نوشته شده كه اين تربت از زمينكربلا گرفته شده ، تو را به خدا سوگند آيا اين نوشته ها، موجب شرك است ؟ و آيااين نوشته ها، تربت را از خاكى كه سجده بر آن صحيح مى باشد، خارج مى كند؟
حميد: نه ، هرگز موجب شرك و عدم جواز سجده بر آن نيست ، ولى يك سؤال ديگر دارم و آن اينكه در تربت زمين كربلا، چه خصوصيّتى وجود دارد، كه بسيارى ازشيعيان مقيّد هستند تا بر تربت حسينى ، سجده كنند؟
محمد مرعى : رازش اين است كه در روايات ما از امامان اهلبيت عليهم السلامنقل شده كه : ارزش سجده بر تربت امام حسين عليه السلام بر تربتهاى ديگر بيشتراست .
امام صادق عليه السلام فرمود: (اَلسُّجُودُ عَلى تُرْبَةِ الْحُسَيْنِ يَخْرِقُ الْحُجُبَالسَّبْعِ) : (سجده بر تربت حسين عليه السلام حجابهاى هفتگانه را مىشكافد)(45) يعنى موجب قبولى نماز، و صعود آن به سوى آسمان مى گردد.
نيز روايت شده كه : (آن حضرت فقط بر تربت حسين عليه السلام سجده مى كرد، بهخاطر تذلّل و كوچكى در براى خداى بزرگ ).(46)
بنابراين ، تربت حسين عليه السلام داراى يك نوع برترى است كه در تربتهاى ديگر،آن برترى نيست .
حميد: آيا نماز بر تربت حسين عليه السلام موجبقبول شدن نماز در پيشگاه خدا مى شود، هر چندباطل باشد؟
محمد مرعى : مذهب شيعه مى گويد: نمازى كه فاقد يكى از شرايط صحّت نماز باشد،باطل است و قبول نخواهد شد، ولى نمازى كه داراى همه شرائط صحّت است ، اگر درسجده اش بر تربت امام حسين عليه السلام سجده گردد،قبول مى شود و موجب ارزش و ثواب بيشتر خواهد شد.
حميد: آيا زمين كربلا از همه زمينها، حتى از زمين مكّه و مدينه برتر است ، تا گفته شود كهنماز بر تربت حسين عليه السلام بر نماز بر همه تربت ها برتر مى باشد؟
محمّد مرعى : چه مانعى دارد كه چنين خصوصيّتى را خداوند در تربت زمين كربلا قرار دادهباشد.
حميد: زمين مكّه كه همواره از زمان آدم عليه السلام تا كنون ، جايگاه كعبه است ، و زمين مدينهكه جسد مطهّر پيامبر صلى الله عليه و آله را در بر گرفته است ، آيا مقامى كمتر از مقامزمين كربلا دارند؟ اين عجيب است ، آيا حسين عليه السلام بهتر از جدّش پيامبر صلى اللهعليه و آله است ؟
محمد مرعى : نه ، هرگز؛ بلكه عظمت و شرافت حسين عليه السلام به خاطر عظمت مقام وشرافت رسول خدا صلى الله عليه و آله است ، ولى راز اين كه خاك كربلا برترىيافته اين است كه امام حسين عليه السلام در آن سرزمين در راه دين جدّش به شهادت رسيدهاست ، مقام حسين عليه السلام جزئى از مقام رسالت است ، ولى نظر به اينكه آن حضرت وبستگان و يارانش ، در راه خدا و برپا دارى اسلام ، و استوارى اركان دين ، و حفظ آن ازبازيچه هوسبازان ، جانبازى كرده و به شهادت رسيده اند، خداوندمتعال به خاطر آن ، سه ويژگى به امام حسين عليه السلام داده است :
1 دعا در زير قبّه مرقد شريفش به استجابت مى رسد.
2 امامان ، از نسل او هستند.
3 و در تربت او، شفا هست .
آيا اعطاى چنين خصوصيتى به تربت حسين عليه السلام اشكالى دارد؟ و آيا معنى اينكهبگوييم زمين كربلا از زمين مدينه برترى دارد، اين است كه بگوييم امام حسين عليهالسلام بر پيامبر صلى الله عليه و آله برترى دارد، تا شما به مااشكال كنيد؟!
بلكه مطلب به عكس است ، بنابراين ، احترام به تربت امام حسين عليه السلام احترام بهحسين عليه السلام است و احترام به او، احترام به خدا، و جدّ امام حسين عليه السلام يعنىرسول خدا صلى الله عليه و آله است .
وقتى كه سخن به اينجا رسيد، يكى از حاضران كه قانع شده بود، در حالى كه شادمانبود برخاست و بسيار سخن مرا ستود و از من تمجيد كرد و كتابهاى شيعه را از مندرخواست نمود و به من گفت : گفتار تو بسيار بجا و شايسته است ، منخيال مى كردم كه شيعيان ، حسين عليه السلام را برتر ازرسول خدا صلى الله عليه و آله مى دانند، اكنون حقيقت را دريافتم ، و از بيانات زيبا وگوياى شما سپاسگزارم ، از اين پس خودم مهرى از تربت كربلا را همراه خود بر مىدارم و بر آن نماز مى خوانم .(47)

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation