بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب برگی از آسمان, حجت الاسلام میرزا على بابائى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     fehrest01 -
     FOOTNT01 -
     MAHDI001 -
     MAHDI002 -
     MAHDI003 -
     MAHDI004 -
     MAHDI005 -
     MAHDI006 -
     MAHDI007 -
     MAHDI008 -
     MAHDI009 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

با طناب شيطان به چاه نرويد  
كمثل الشيطان اذ قال للانسان اكفر فلما كفرفال انى برى منك انى الله رب العالمين تشبيهى در درباره منافقان پرداخته مىفرمايد داستان آنها نيز همانند داستان شيطان است .به انسان گفت كافر شو تا مشكلاتتو را حل كنم اما هنگامى كه كافر شد گفت من از تو بيزارم من از خداوندى كه پروردگارعالميان است بيم دارم .
داستان حيرت انگيز برصيصاى عابد بنام برصيصانقل بعضى از مفسران و ارباب حديث در ذيل اين آيه روايتى پرمعنى از عابد از بنىاسرائيل كرده اند كه مى تواند درس عبرت بزرگى براى همه افراد باشد تا هرگزبا طناب پوسيده شيطان و منافقان به چاه نروند كه رفتن همان و سرنگون شدن در قعرچاه همان . خلاصه داستان چنين شده است :
در ميان بنى اسرائيل عابدى بود بنام برصيصا كه زمانى طولانى عبادت كرده بود وبه آن حد از مقام قرب رسيده بود كه بيماران روانى را نزد او مى آوردند و با دعاى اوسلامت خود را باز مى يافتند. روزى زن جوانى را از يك خانواده با شخصيت به وسيلهبرادرانش نزد او آوردند و بنا شد مدتى بماند تا شفا يابد. شيطان در اينجا بهوسوسه گرى مشغول شد و آنقدر صحنه را در نظر او زينت داد تا آن مرد عابد باورتجاوز كرد. چيزى نگذشت كه معلوم شد آن زن باردار شده (و از آنجا كه گناه هميشهسرچشمه گناهان عظيم تر است ) زن را به قتل رسانيد و در گوشه اى از بيابان دفنكرد. برادرانش از اين ماجرا با خبر شدند كه مرد عابد دست به چنين جنايت هولناكى زدهاين خبر در تمام شهر پيچيد و به گوش امير رسيد. او با گروهى از مردم حركت كرد تااز ماجرا باخبر شود. هنگامى كه جنايات عابد مسلم شد او را از عبادتگاهش فرو كشيدندپس از اقرار به گناه دستور داد او را به دار بياويزند. هنگامى كه بر بالاى چوبه دارقرار گرفت شيطان در نظرش مجسم شد. گفت من بودم كه تو را به اين روز افكند واگر آنچه را مى گويم اطاعت كنى موجبات نجات تو را فراهم خواهم كرد. عابد گفت : چهكنم . گفت : تنها يك سجده براى من كن كافى است . عابد گفت : در اين حالتى كه مىبينى توانايى ندارم . شيطان گفت اشاره اى كفايت مى كند. عابد با گوشه چشم يا بادست خود اشاره اى كرد و سجده شيطان آورد و در دم جان سپرد و كافر از دنيا رفت.(163)
فصل دوازدهم : نماز شب 
و عليك بصلوة الليل فان النبى صلى الله عليه و آله اوصى عليا عليه السلامفقال عليك بصلوة الليل ثلاث مرات و من استخف بصلوةالليل فليس منا فاعمل بوصيتى و اءمر شيعتى حتى يعملوا عليه آن حضرت نماز شبوصيت مى كند به صدوق اول چنانكه حضرترسول وصيت كرد به على عليه السلام كه فرمود يا على بر تو است نماز شب سهمرتبه فرمود نماز شب بخوان و هر كس نماز شب را سبك بشمارد از ما نيست پس بوصيت منعمل كن و به شيعيان من امر كن تا اينكه آنها عمل كنند و نماز شب را ترك ننمايند.
در حديثى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم :ما من حسنة الا و لها ثواب مبين فىالقرآن الا صلوة الليل فان ان عزوجل اسمه لم يبين ثوابها لعظيم خطرهاقال فلا تعلم نفس ‍ مااخفى من قرة عين هيچ عمل نيكى نيست مگر اينكه ثواب آن را روشننساخته بخاطر اهميت آن لذا فرموده است هيچ كس نمى داند چه ثوابهايى كه مايهروشنايى چشمان است براى آنها نهفته شده است .(164)
در حديثى از امام باقر عليه السلام چنين مى خوانيم كه به يكى از يارانش فرمود:الااخبرك بالاسلام اصله و فرعه و ذروة سنامه آيا ريشه و شاخه و بلندترين قله اسلامرا بتو معرفى كنم راوى عرض كرد بفرماييد و فدايت شوم فرمود:اما اصله الصلوة وفرعه الزكوة و ذروة سنامه الجهادريشه اش نماز است و شاخه اش زكات و قله مرتفعشجهاد است . سپس افزود اگر بخواهى تمام ابواب خير را به تو معرفى كنم . راوى مىگويد بفرماييد فدايت شوم . امام فرمود:الصوم جنة و الصدقة تذهب بالخطيئة و قيامالرجل فى جوف الليل بذكر الله ثم قراء تتجافى جنوبهم عن المضاجع روزه سپرىاست در مقابل آتش و صدقه محو كننده گناه است و برخاستن انسان دردل شب او را بياد خدا مى اندازد سپس آيه تتجافى جنوبهم عن المضاجع را تلاوتفرمود.(165)
آيه شريفه تتجافى جنوبهم عن المضاجع يدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقناهمينفقون يعنى پهلوهايشان از بسترها در دل شب دور مى شود (بپا مى خيزند و رو بهدرگاه خدا مى آورند) پروردگارا خود را با بيم و اميد مى خوانند و از آنچه به آنها روىداده ايم انفاق مى كنند.(166)
بررسى رواياتى كه در فضيلت نماز شب وارد شده  
1.پيغمبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد:خيركم من اطاب الكلام و اطعم الطعام و صلىبالليل و الناس نيام بهترين شما كسانى هستند كه در سخن گفتن مؤ دبند گرسنگانرا سير مى كنند و در شب در آن هنگامى كه مردم خوابند نماز مى خوانند.(167)
2. امام صادق عليه السلام اميرالمؤ منين عليه السلام مى فرمايد:قيامالليل مصحة للبدن و مرضاة للرب عزوجل و تعرض للرحمة و تمسك باخلاق النبينقيام شب موجب صحت و خوشنودى پروردگار و در معرض رحمت او قرار گرفتن و تمسك بهاخلاق پيامبران است .(168)
3. حضرت امام صادق عليه السلام فرمود به يكى از يارانش :لاتدع قيامالليل فان المغبون من حرم قيام الليل دست از قيام شب و خواندن نماز شب بر مدار مغبونكسى است كه از قيام و خواندن نماز شب و عبادت شب محروم گردد.(169)
4. رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد:من صلىبالليل حسن وجهه بالنهاركسى كه نماز شب بخواند صورت (و سيرتش ) در روزنيكو خواهد بود.(170)
5. مردى نزد على عليه السلام آمد و عرض كرد من از نماز شب محروم شدم على عليهالسلام فرمود: اءنت رجل قد قيدتك ذنوبك تو كسى هستى كه گناهت تو را بهبند كشيده است .(171)
6. در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم :انالرجل ليكذب الكذبة و يحرم بها صلوة الليل فاذا حرم بها الرزق انسان گاهىدروغ مى گويد و سبب محروميتش از نماز شب مى شود هنگامى كه از نماز شب محروم شد ازروزى (و مواهب مادى و معنوى ) نيز محروم مى شود.(172)
7. با اينكه مى دانيم كسى همچون على عليه السلام هرگز ترك نماز شب نمى كرد در عينحال اهميت موضوع تا آن پايه است كه پيامبر در وصايايش به او فرمود:اوصيك فىنفسى بخصال فاحفظها ثم قال اللهم اعنه و عليك بصلوةالليل عليك بصلوة الليل و عليك بصلوة الليل تو را به امرى سفارش مى كنم همه راحفظ كن سپس فرمود خداوندا او را بر انجام وظايف يارى فرما... تا آنجا كه فرمود برتو باد به نماز شب و بر تو باد نماز شب بر تو باد نماز شب .(173)
8. پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به جبرئيل فرمود مرا پند دهجبرئيل گفت :يا محمد عش ماشئت فانك ميت واجب ما شئت فانك مفارقة واعمل ما شئت فانك ملاقيه و اعلم ان شرف المؤ من صلوتهبالليل و عزه كفه عن اءعراض الناس اى محمد هر چه مى خواهى عمر كن اما بدان كهسرانجام خواهى مرد و به هر چه مى خواهى دل ببند اما بدان سرانجام از آن جدا خواهى شدو هر عملى مى خواهى انجام ده و بدان سرانجام عملت را خواهى ديد و نيز بدان كه شرفمؤ من نماز شب او است و عزتش خوددارى از ريختن آبروى مردم است .(174)
9. امام صادق عليه السلام مى فرمايد:ثلاثة هى فخر المؤ من و زينة فى الدنيا والاخرة الصلوة فى اخر الليل و ياءسه مما فى ايدى الناس و ولاية الامام منآل محمدسه چيز است كه افتخار و زينت او در دنيا و آخرت است : نماز در آخر شب و بىاعتنايى به آنچه در دست مردم است و ولايت امام ازاهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله .(175)
در تفسير مجمع البيان از معاذبن جبل چنين نقل شده كه در غزوه تبوك در خدمترسول خدا صلى الله عليه و آله بودم ؛ گرما همه را سخت ناراحت كرده بود و هر كس بهگوشه اى پناه مى برد ناگهان ديدم كه پيامبر صلى الله عليه و آله از همه به مننزديك تر است . خدمتش رفتم عرض كردم اىرسول خدا صلى الله عليه و آله ! عملى به من بياموز كه مرا وارد بهشت كند و از آتشدوزخ دور سازد. فرمود: سؤ ال بزرگى كردى اما پاسخ آن براى كسى كه خدا بر اوآسان كرده است مشكل نيست سپس افزود:تعبد الله و لا تشرك به شيئا و تقيم الصلوةالمكتوبة تودى الزكوة المفروضة و تصوم شهر رمضان خدا را پرستش كن و چيزى براو شريك قرار قرار نده نمازهاى واجب را انجام ده و زكات واجب و حق مستمندان را اداء كن و ماهرمضان را روزه بگير بعد فرمود و اگر بخواهى ابواب خيرات به تو خبر مى دهم عرضكردم اى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بفرماييد. فرمود:الصوم الجنة من النار والصدقة تكفر الخطيئة و قيام الرجل فى جوفالليل يبتغى وجه الله ثم قرء هذه الايه تتجافى جنوبهم عن المضاجع روزه سپرىاست در برابر آتش جهنم و انفاق در راه خدا كفاره گناهان است قيام انسان براى نماز شبدر دل شب براى خشنودى خدا سپس آيه تتجافى جنوبهم را قرائت فرمود.(176) آنها شبهنگام از بستر برمى خيزند.
كانوا قليقا من الليل ما يهجعون (18) و بالاسحار هم يستغفرون آنها كمى از شبها رامى خوابيدند در سحرگاهان استغفار مى كردند.(177) در روايتى در تفسير دارالمنثورآمده است كه پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود آخر شب براى تهجد و نماز شب نزد منبهتر و محبوبتر است از آغاز آن زيرا خداوند مى فرمايد پرهيزكاران در سحرگاهاناستغفار مى كنند. مولاى متقيان على عليه السلام فرمود هر كه در وقت سحر هفتاد مرتبهبگويد استغفر الله از جمله آن كسان است كه خداوند در حقشان فرموده والمستغفرين بالاسحار و هم فرمود هر كه در شب هفتاد آيه از قرآن تلاوت كند جزو غافلينمحسوب نخواهد شد.(178)
امام صادق عليه السلام فرمود:ان من روح الله تعالى ثلاثة التهجدبالليل و افطار الصائم و لقاء الله سه چيز از عنايات مخصوص الهى است عبادت ونماز شب و افطار دادن به روزه داران و ملاقات برادران مسلمان .(179) در حديث ديگرىآمده كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:الركعتان فى جوفالليل احب الى من الدنيا و ما فيهادو ركعت نماز دردل شب از دنيا و آنچه در آن است نزد من محبوب تر است .(180)
روايت شده از حضرت رسول صلى الله عليه و آله كه شرافت مؤ من بخواندن نماز شباست و عزت او بى نيازى از مردم است (كه طمع بهاموال مردم نداشته باشد) و فرمود در قيامت پس از اينكه خداوند جمع فرمايد اولين وآخرين را منادى كند و گويد پيش آيند كسانى كه نيمه هاى شب از خواب گاه خود دور مىشدند و پروردگار را مى خواندند و از خشم و غضبش ترسناك و به رحمتش اميدوار بودندپس جمعى پيش روند و قبل از مردمان ديگر به جايگاه خود روند و بعد از آنها به حسابمردم رسيدگى نمايند.(181)
و روايت شده از آن حضرت كه جنات عدن اسبانى است داراى زين هاى ياقوت و زبرجد ويالهاى بلند و نه سرگين مى اندازند و نهبول مى كنند.بر آنها سوار مى شوند اولياءالله و در بهشت مى گردند پساهل بهشت گويند اى برادران ما با انصاف با ما رفتار نكرديد (كه شفاعت كنيد تا ما نيزبه مقام قرب برسيم ) سپس گويند پروردگارا چگونه شده است كه اينها به اين مقامقرب رسيده اند فرشته اى از وسط عرش جواب گويد كه آنان شب ها نمى گرفتيد وصدقه مى دادند نمى داديد و بخيل بوديد و بسيار ياد خدا مى نمودند و شما سستى وكاهلى مى كرديد و هميشه از خوف خدا مى گريستند و نسبت به ديگران مهربانى مىكردند.(182)
منقول است حضرت رسول صلى الله عليه و آله هر خانه اى كه در آن نماز شب خواندهشود و تلاوت قرآن گردد نورى از آن ساطع شود كه روشنايى دهداهل آسمان ها را هم چنان كه ستارگان درخشنده نور مى دهند براىاهل زمين بدانيد هيچ چيزى مؤ من را به خدا نزديك نمى كند مگر نماز شب و خواندن قرآن تاطلوع فجر و متصل نمودن نماز شب به نماز صبح . پس هر كه چنين باشد او را بشارتمى دهم برزق وسيع كه بدون رنج و زحمت و زور بازو بدستش مى آيد و به صحت وسلامتى بدنش و بشارت مى دهم او را هرگاه از دنيا رفت به نعمت در قبر و روشنى آنبنور نمازش تا روز محشر و بشارت مى دهم كه خداوند او را بپاى حساب نكشاند و امرفرماييد بملائكه در اعلاء علين برندش در همسايگى حضرترسول و اهلبيت طاهرينش صلوة الله عليهم اجمعين . پس خوشا بر كسانيكه فرصت را غنيمتشمارند و چقدر نيكو است عاقبت آن كسى كه عبادتش سالم از ريا و عجب باشد و فرمود آنحضرت به اميرالمؤ منين عليه السلام وصيت مى كنم تو را به نماز شب و اين را سهمرتبه فرمود.(183)
منقول است از عابدى كه گفت شبى در خواب ديدم كنار كنار نهرى بودم كه آب آن از مشگ واطراف آن درختانى از لؤ لؤ بود و دختران بى شمارى ديدم با لباس هاى عالى وصورت هاى همچون ماه و مى گفتند:سبحان الله المسبحبكل لسان سبحانه سبحان الموجود فى كل مكان سبحانه سبحان الدائم فىكل الازمان سبحانه پس سؤ ال كردم از آنها شما چه كسانيد در جواب اين شعر را گفتند:
ذراءنا اله الناس رب محملقوم على الاطرافبالليل قوم
يناجون رب العالمين و تسرى هموم القوم و الناس توم
يعنى خلق فرموده ما را خداى مردم پروردگار محمد صلى الله عليه و آله براى مردمى كهشب ها را بيدارند و با خداى خود مناجات مى كنند و از ترس او اشگ ديدگانش برصورتشان جارى است در حاليكه مردم به خواب هستند گفتم خوشا بهحال آنان كيانند ايشان گفتند آن كسانى هستند كه شب ها را به تهجد و نماز شب مشغولند وتلاوت قرآن مى نمايند و خدا را بسيار ياد مى كنند در پنهانى و آشكارا و انفاق بهفقراء و مساكين مى كنند و سحرگاهان استغفار و طلب عفو مى نمايند.(184)
در ضمن خبرى مفصل كه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام به جماعتى فرمود قصه آنلشگرى را كه رسول خدا صلى الله عليه و آله به جهاد كفار فرستاده بود دشمنانشبيخون زدند آن شب تاريك و سخت ظلمانى بود و مسلمانان در خواب بودند و كسى ازايشان بيدار نبود جز زيد بن حارثه و عبد الله بن رواحه و قتادة بن نعمان و قيس بنعاصم منقرى كه هر كدام در يك جانب ايشان بيدار ومشغول نماز و قرآن خواندن بودند دشمنان مسلمانان را تيرباران كردند و بواسطهتاريكى شب نديدند مسلمانان دشمنان را تا از آنها احتراز كنند؛ نزديك بود هلاك شوند كهناگاه از دهان اين چند نفر نور ساطع شد كه لشگرگاه مسلمانان را روشن كرده و سببقوت و دليرى ايشان شده پس شمشير كشيده و دشمنان را كشته و زخمدار و اسير نمودند وچون مراجعت نمودند و براى شما است در غره ماه شعبان پس يك يك آنعمل را حضرت نقل كردند الخ مفاتيح الجنان (185)
حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: خداى تعالى بيان داشته كه : بنده من باخواندن نمازهاى نافله و مستحب در صورت خلوص نيت كه قصدش فقط تقرب به من باشدتقربى به من پيدا مى كند تا محبوب من مى شود و او را دوست مى دارم و هرگاه محبوب ودوست من شد از دريچه چشم و گوش خود كه من مى بينم و مى شنوم ، مى بيند و مى شنود ونيروى دست او نيروى خدايى را مى گردد و چنين بنده هر چه بخواهد و در خواست كند به اوعطا مى كنم و اگر به من پناه آورد او را پناه مى دهم و فرمود آن حضرت هر گاه بنده اىشب از خوابگاه خود برخواست در حاليكه سنگينى خواب در چشمان او باشد و براىرضاى خداوند نماز شب بخواند پروردگار مباهات مى كند به ملائكه خود برخواسته وخواب لذيذ را ترك نموده براى خواندن نماز كه بر او واجب نكرده ام پس شاهد باشيد كهاو را آمرزيدم .(186)
مروى است از نبى اكرم صلى الله عليه و آله كه فرمود عجب است از اولاد آدم اگر مالشزياد شود خرسند مى گردد و اگر كم شود سخت محزون مى شود و ليكن شبانه روز كهبر او مى گذرد و عمرش را كوتاه مى كند مهموم و مغموم نمى شود و بى نياز و راحت نمىگردد كسى كه مالش زياد شود و عمرش كوتاه باشد.(187)
گفته شد به يكى از بزرگان كه فلانى در اموالش استفاده شايانى نموده . گفت آياايامى غير از عمرش استفاده كرده كه در آن انفاق كند و صرف و خرج نمايد و گفته شدملكيست ندا مى كند و مى گويد اى پنجاه سالگان همانند كشت و زرعى هستيد كه وقت چيدنآن رسيده باشد و اى شصت سالگان براى خود چهعمل صالحى انجام داده ايد پيش فرستاده ايد چقدراموال واگذارده ايد براى كسانيكه براى شما رحم نمى كنند (صدقه و خيرات و مبرات وبراى شما نمى دهند) و اى هفتاد سالگان خود را جزو مردگان بشماريد سپس گويد اىكاش مردم خلق نمى شدند و حال كه خلق شده اند ايكاش مى دانستند براى چه خلق شدهاند.(188)
فصل سيزدهم : بر تو باد صبر كردن 
خداوند متعال مردم صابر و شكيبا را در قرآن كريم به اوصاف عديده ستوده و تعريففرموده و مكررا از صبر ياد كرده و بسيارى از نيكى ها و درجات را بدان نسبت داده و آنهارا نتيجه صبر شمرده .
الله تعالى و جعلنا هم ائمة يهدون بامرنا لما صبروا(189)آنان را پيشوايانىقرار داده ايم كه هموار0 در برابر ناروائى ها شكيبايند و صابرند و مردم را به راه ما ودستورات ما رهبرى مى كنند ايضاو لنجزين الذين صبروا اجرهم باحسن ما كانوا يعملون(190)ما كسانى را كه در راه اطاعت فرمانمان (به خصوص ايستادگى در برابرسوگندها و عهدها) صبر و استقامت مى كنند به بهترين اعمالشان پاداش خواهيم داد.ايضااولئك يوتون اجرهم مرتين بما صبروا(191)آنها كسانى هستند كه اجر وپاداششان را بخاطر صبر و شكيبائيشان دوبار دريافت مى دارند.
الله تعالى :بلى تصبروا و تتقوا و ياتوكم من فورهم هذا يمددكم ربكم بخمسة الافمن الملائكة مسومين (192)آرى امروز هم اگر استقامت بخرج دهيد و صبر كنيد و بهاستقبال سپاه قريش بشتابيد و تقوا و پرهيزكارى را پيشه كنيد و مانند روز گذشته بافرمان پيغمبر مخالفت ننمائيد اگر در اين حال مشركان به سرعت بسوى شما برگردندخداوند بوسيله پنج هزار نفر از فرشتگان كه همگى داراى نشانه هاى مخصوص هستندشما را يارى خواهد كرد اين آيه مباركه اشاره به جنگ بدر است كه پنج هزار فرشته باعمامه هاى سفيد براى يارى مسلمانان آمدند حضرت صادق عليه السلام فرمود فرشتگانكه روز بدر براى كمك مسلمانان آمدند پس از آن به آسمان صعود نكردند و همچنان صعودنمى كنند تا صاحب امر را يارى نمايند.(193)
سيد بن طاوس رضى الله عنه روايت كرده است كه چون حضرت اميرالمؤ منين از جنگ احدمراجعت نمود هشتاد جراحت ببدن مبارك آن حضرت رسيده بود كه فتيلهداخل آنها مى شد پس حضرت رسول به ديدن آن حضرت آمد و با آنحال بر روى نطعى خوابيده بود چون او را ديد گريست و فرمود كسى كه در راه خدا اينطعب بكشد بر خدا لازم است كه ثواب جزيل بى نهايت او را كرامت فرمايد پس حضرت اميرگريست و فرمود خدا را شكر مى كنم كه از تو پشت نگردانيدم و نگريختم و ليكنمحزونم كه چرا به سعادت شهادت نرسيدم حضرترسول صلى الله عليه و آله فرمود انشاء الله بعد از اين به شهادت فائز خواهىگرديد پس حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود ابوسفيان عده اى به نبرد مافرستاده است به تهديد و وعيد؛ و گفته است وعده ما و شما در حمراءالاسد است . حضرتامير عليه السلام فرمود پدر و مادرم فداى تو باد يارسول الله از خدمت تو نميمانم و سبقت مى گيرم به اين جنگ هر چند بايد كه مرا بر روىدست بگيرند و ببرند پس حق تعالى اين آيه را در شاءن حضرت فرستاد:
و كاين من نبى قاتل معه ربيون كثير فما وهنوا لما اصابهم فىسبيل الله و ما ضعفوا و ما استكانوا و الله يحب الصابرين برين (194)و چه بسيارپيامبرانى كه مردان الهى فراوانى به همراه آنها جنگ كردند آنها هيچ گاه در برابرآنچه در راه خدا به آنها مى رسيد سست نشدند و ناتوان نگرديدند و تن به تسليمندادند و خداوند صبر و استقامت كنندگان را دوست دارد.(195)
در كتاب معالم العبر از حلبى از حضرت صادق عليه السلام ماءثور است كه خداوندمتعال به داود سلام الله عليه وحى فرستاد به درستى كه خلاده دختر اويس را به بهشتبشارت بده و او را آگاه كن كه در بهشت با تو پيوسته و زوجه خواهد بود حضرت داودعليه السلام بسراى او راه گرفت و در بروى بكوفت خلاده بيرون شد و عرض آيادرباره من آيتى و حكمى نازل شده است فرمود آرى عرض كرد آن چيست حضرت داود فرموديزدان ودود و خداوند متعال بسوى من وحى نمود و خبر به من داده كه تو در بهشت قرينه ودقيق من باشى و اينكه تو را به بهشت بشارت دهم (خانم ) خلاده عرض كرد آيا تواندبود كه اسم ديگرى بامن توافق كرده باشد فرمود مقصود تو باشى عرض كرد اىپيغمبر خدا من ترا تكذيب نمى كنم و سوگند به خداى در نفس خود اين توصيف كهفرمودى آشنا نيستم حضرت داود فرمود مرا از ضمير و سريرت خود بازگوى (يعنىببينم صاحب چه عملى و چه عمل صالحه انجام دادى كه مستحق بهشت شدى با من ) عرضكرد اما اين را به تو خبر مى دهم كه هرگز دردى و المى هر چه خواهد باشد مرا درنيافته و زيانى و خسرانى در حاجت و رنجى از گرسنگى بهر طور كه خواهد شد بر منچنگ نيانداخته جز اينكه بر آن صبر و شكيبائى گرفته ام و از حضرت يزدان كشف آنضر و دفع آن بليت را مسئلت ننموده ام تا خداوند بهفضل خود به عافيت تبديل داده و به وسعت محول ساخته و من بدلى براى آن طلب نكردهام و شكر و حمد خداى را بر آن بگذاشته ام حضرت داود پيغمبر عليه السلام فرمود، بههمين صبر و شكيبايى و رضاى به قضاى الهى و شكرگزارى رسيدى به آنجا كه رسيدآنگاه حضرت امام صادق عليه السلام فرمود اين است آن دين و كيش و آئين خداوندى كهبراى صالحان پسنديده مى دارد.(196)
صبر عبارت است از ثبات و اطمينان نفس و مضطرب و پريشان نگشتن آن در بلايا و مصائبو شدائد. در اين باره آياتى از قرآن مجيد دارد كه خداوندمتعال امر مى كند انسان را به صبر كردن (197)
1.واصبر على ما يقولون و اهجرهم هجرا جميلاو در برابر آنچه آنها (دشمنان ) مىگويند شكيبا باش و بطرزى شايسته از آنها دورى نما مرحوم طبرسى در مجمع البياندر ذيل آيه شريفه مى گويد:و فى هذا دلالة على وجوب البصر على الاذى لمن يدعوالدين و المعاشرة باحسن الاخلاق و استعمال الرفق ليكونوا اقرب الى الاجابة اين آيهدلالت مى كند كه مبلغين اسلام و دعوت كنندگان بسوى قرآن بايد درمقابل ناملايمات شكيبايى پيشه كنند و با حسن خلق و مدارا با مردم معاشرت نمايند تاسخنان آنها زودتر پذيرفته شود.(198)
2.و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم لهو خير الصابرين و هرگاه خواستيد مجازات كنيد تنها به مقدارى كه به شما تعدى شده كيفر دهيد و اگرشكيبايى پيشه كنيد اين كار براى شكيبايان بهتر است در بعضى از روايات مى خوانيمكه اين آيه در جنگ احد نازل شده هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله وضع دردناكشهادت عمويش ‍ حضرت حمزه بن عبدالمطلب را ديد (كه دشمن بكشتن او قناعت نكرده بلكهسينه و پهلوى او را با قساوت عجيبى دريده و كبد و قلب او را بيرون آورده است و گوشو بينى او را قطع نموده بسيار منقلب شد و فرمود:اللهم لك الحمد و اليك المشتكى وانت المستعان على ما ارى خدايا حمد از آن توست و شكايت بتو مى آورم و تو در برابرآنچه مى بينم يار و مددكار مايى . سپس فرمود: لئن ظفرت لامثلن لامثلن اگر منبر آنها چيره شوم آنها را مثله مى كنم آنها را مثله مى كنم (طبق روايت ديگر فرمود هفتاد نفرآنها را مثله خواهم كرد) و در اين هنگام آيه نازل شد:و ان عاقبتم فعاقبوابمثل ما عوقبتم به الخ بلافاصله پيامبر صلى الله عليه و آله عرض كرد اصبراصبر خدايا صبر مى كنم خدايا صبر مى كنم (199).اصبرو ما صبرك الا باللهو لاتحزن عليهم و لاتك و ضيق مما يمكرون شكيبايى پيشه كن و اين شكيبايى تو جزبراى خدا و به توفيق پروردگار نمى تواند باشد بر آنها اندوهگين مباش از توطئههاى آنها نگران مباش و محدود نشو و در تنگناى قرار مگير.ان الله مع الذين اتقوا والذين هم محسنون خداوند با كسانى است كه تقوى پيشه مى كنند و كسانى كهنيكوكارند.(200)
پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله در جنگ بدر گاهى از مقر فرماندهى پايين مى آمدمسلمانان را براى نبرد در راه خدا و حمله بر دشمن تحريك و تحريص مى نمود يك بار آمددر ميان مسلمانان با صداى بلند فرمود:و الذى نفس محمد ببد لاتقاتلهم اليومرجل فيقتل صابرا محتسبا مقبلا غير مدبر الا دخله الله الجنه فرمود بخدايى كه جانمحمد در دست او است هر كس امروز با بردبارى نبرد كند نبرد او براى رضاى خدا باشد ودر راه خدا كشته شود خداوند او را وارد بهشت مى كند سخنان فرماندهكل قوا نبى اكرم صلى الله عليه و آله آنچنان تاءثير مى كرد كه برخى براى اينكهزودتر شهيد شوند زره از تن كنده و مشغول جنگ مى شدند.(201)
حضرت امام سجاد عليه السلام فرمود روز عاشوراء كه درگيرى شدت يافت و آتش جنگپيوسته فروزانتر مى شد امام حسين عليه السلام اصحاب بزرگوار و با ايمان خودمخاطب ساخت و با آنان چنين فرمودصبرا بنى اكرم فما الموت الا قنطرة تعبر بكم عنالبوس و الضراء الى الجنان الواسعة و النعيم الدائمه فايكم يكره انيقتل من سبحن الى قصراى اولاد كرام و بزرگوار و اى فرزندان رشيد اسلام شكيبا وصابر باشيد كه مرگ براى شما همانند پلى است كه از محيط رنج و زحمت عبورتان مىدهد و به بهشت وسيع و نعمتهاى جاودان مى رساند كداميك از شما بىميل و ناراضى است كه از تنگناى زندان به كاخ مرفهىمنتقل گردد(202).عن النبى صلى الله عليه و آله انهسئل من اصحابه و ما انتم فقالوا مؤ منون فقال ما علامة فقالوا نصبر على البلاء و نشكرعند الرخاء و ترضى بمواقع القضا فقال مؤ منون و رب الكعبه از حضرترسول خدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه آن بزرگوار از طائفه (جماعتى ) ازاصحاب خود پرسيد كه شما چه نوع كسانيد عرضه كردند مااهل ايمانيم فرمود علامت ايمان شما چيست گفتند صابريم در وقت بلا و شاكريم در هنگامنعمت و رخاء و راضى هستيم بموارد قضا حضرت فرمود مؤ منانيد قسم به پروردگاركعبه (203) انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب صابران و شكيباياناجر و پاداش خود را بى حساب دريافت مى دارند تعبير به يوفى كه از ماده وفى و بهمعنى اعطاء كامل است از يكسو و تعبير بغير حساب از سوى ديگر نشان مى دهد كهصابران با استقامت برترين اجر و پاداش را در پيشگاه خدا دارند و اهميت هيچ عملى بهپايه صبر و استقامت نمى رسد شاهد اين سخن حديث معروفى است كه امام صادق عليهالسلام از رسول الله صلى الله عليه و آلهنقل مى كنداذا نشرت الدواوين و نصبت الموازين ام ينصبلاهل البلاء ميزان و لم ينشر لهم ديوان ثم تلاهذه الايه انما يوفى الصابرون اجرهمبغير حساب هنگامى كه نامه هاى اعمال گشوده مى شود و ترازوهاى عدالت پروردگارنصب مى گردد براى كسانى كه گرفتار بلاها و حوادث سخت شدند و استقامت ورزيدندنه ميزان سنجش نصب مى شود و نه نامه عملى گشوده خواهد شد سپس پيغمبر اسلام صلىالله عليه و آله به عنوان شاهد سخنش آيه فوق را تلاوت فرمود كه خداوند اجرصابران را بى حساب مى دهد.(204) صبر و شكيبائى رمز هر پيروزى است .
در حديثى مى خوانيم كه حضرت امام صادق عليه السلام به يكى از دوستانش (كه شايددر شرايط سخت آن زمان بى تابى مى كرد) فرمودعليك بالصبر فى جميع اموركبر تو لازم است كه در تمام كارها صبر و مدارا دستور داد و او صبر كرد تا نسبتهاىبسيار ناروا به او دادند تا آنجا كه سينه اش تنگ شد خداوند اين آيه را بر اونازل كردو لقد نعلم انك يضيق صدرك بما يقولون فسبح بحمد ربك و كن منالساجدين ما مى دانيم كه به خاطر سخنان آنها ناراحت مى گردى و سينه ات تنگ مىشود تسبيح و حمد پروردگارت را بجا آور از سجده كنندگان باش باز او را تكذيبكردند و تيرهاى تهمت از هر سو بطرفش پرتاپ نمودند و از اين جهت محزون و غمگين شدباز خداوند براى دلداريش اين آيه را نازل فرمودقد نعلم انه ليحزنك الذى يقولونفانهم لا و لكن الظالمين بايات الله يجحدون (205) و لقد كذبترسل من قبلك فصبروا على ما كذبوا و اوذوا حتى اتاهم نصرنا(206) ما مى دانيم كهسخنان آنها تو را اندوهگين مى كند ولى آنها تو را تكذيب نمى كنند بلكه ستمگران آياتخدا را تكذيب كردند و آنها در برابر تكذيبها و آزارها صبر نمودند تا يارى ما بهكمكشان آمد سپس حضرت امام صادق عليه السلام مى افزايد پيامبر صلى الله عليه و آلهخود را وادار به صبر و شكيبايى كرد اما در اين هنگام آنها از حد گذراندند و نام خدا رابردند و نسبت به ساحت مقدسش تكذيب كردند پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود من دربرابر ناملايمات خود و خانواده و حيثيتم صبر كردم ولى در برابر بدگوئى بهپروردگارم شكيبائى ندارم در اينجا خداوند عزوجل اين آيه (آيه مورد بحث ) رانازل فرمودو لقد خلقنا السموات و الارض و ما بينهما...ما آسمان و زمين و آنچه درميان اين دو است در شش روز آفريديم (و در آفرينش جهان شتاب و عجله نكرديم ) و تعب ورنج به ما نرسيد بنابراين تو هم عجله مكن و در برابر سخنان آنان صابر باش اينجابود كه پيامبر صلى الله عليه و آله صبر و شكيبائى را در تمام حالات پيش گرفت (تابر دشمنانش پيروز شد)(207)
حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود صبر بر سه قسم است صبر در مصيبت وصبر بر طاعت و صبر از گناه پس هر كه بر مصيبت صبر كند تا آن را با تسلى خوبىرد كند خدا برايش 300 درجه نويسد كه ميان هر درجه تا درجه ديگر باندازه فاصلهميان آسمان و زمين باشد و هر كه بر طاعت صبر كند خدا برايش 600 درجه نويسد كهميان هر درجه تا درجه ديگر باندازه قعر زمين تا عرش باشد و هر كه از گناه صبر كندخدا برايش 900 درجه نويسد كه ميان هر درجه باندازه فاصله قعر زمين تا پايان عرشباشد.(208)
از حضرت صادق عليه السلام حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود زمانى براىمردم پيش آيد كه سلطنت جز به وسيله كشتن و ستمگرى بدست نيايد و ثروت جز با غصبو بخل پيدا نشود و دوستى جز به وسيله بيرون بردن دين و پيروى هوس به دست نيايدپس كسى كه به آن زمان برسد و به فقر صبر كند با آنكه بر ثروت توانايىداشته باشد و دشمنى مردم صبر كند با آن كه بر دوستى توانا باشد (يعنى بتواند ازراه از دست دادن دين و پيروى هرس جلب دوستى كند ولى نكند) و بر ذلت صبر كند باآنكه بر عزت توانا باشد خدا ثواب پنجاه صديق از تصديق كنندگان مرا به اودهد.(209)
قال الباقر عليه السلام الكمال كل الكمال التفقه فى الدين و الصبر على النائبهو تقدير المعيشة فرمود كمال تمام كمال است تفقه و بصيرت پيداكردن در دين و صبركردن در مصيبت و كار دشوار و اندازه آوردن امر معيشت يعنى بسنجد آنچه عايد او مى شوددر ماه مثلا (210) امام زين العابدين پناه مى برد به خدا از ضعف صبر اللهم انىاعوذبك من هيجان الحرص و سورة الغضب و غلبة الحسد و وضعف الصبر و قلة القناعةاى خداوند متعال من پناه مى برم به تو از تحريك حرص و طمع و از حدة غضب و غلبةالحسد و ضعف صبر و كمى قناعت (211)
حضرت باقر عليه السلام فرمود چون وفات پدرم على بن الحسين عليهما السلام فرارسيد مرا به سينه خود چسبانيد و فرمود پسر جان تو را به چيزى وصيت و سفارش مىكنم كه پدرم هنگام وفاتش به من سفارش كرد و گفت پدرش او را به آن وصيت فرمودهاست اى پسر جان بر حق صبر كن اگر چه تلخ باشد.(212)
حضرت امام صادق عليه السلام فرمود بردباريم و شيعيان ما از ما بردبارتر راوىگويد عرضه كردم چگونه شيعيان شما از شما بردبارترند فرمود زيرا ما بر آنچهمى دانيم صبر مى كنيم و شيعيان ما بر آنچه نمى دانند صبر مى كنند.(213) مترجمكافى شرح مى دهد يعنى ما بر بلا و مصيبتى را پيش از آمدنش مى دانيم ولى بر سرشيعه ناگهان و ندانسته وارد مى شود از اين رو تحملش براى آنها دشوارتر است و بااينكه ما توانى را كه خدا به صابران مى دهد و حكمت مصيبت ديدن مردم و رفعت درجه و مقامرا به سبب صبر به خوبى مى دانيم بدين جهت صبر كردن بر ما گواراتر است تا برشيعيان ما كه اين مطالب را چون ما نمى دانند.(214)
فصل چهاردهم : شكيبائى و انتظار فرج 
عليك بالصبر و انتظار الفرج قال النبى صلى الله عليه و آلهافضل اعمال امتى انتظار الفرج لاتزال امتى ولايزال شيعتنا فى حزن حتى يظهر ولدى الذى بشريه النبى صلى الله عليه و آله انهيملاء الارض عدلا و قسطا كما ملئت ظلما و جورا
زيرا كه پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود بهترين كارهاى امت من انتظار فرج بودن اواست همواره امت من و پيروان ما در اندوه هستند تا فرزندم كه پيغمبر صلى الله عليه و آلهبه ظهور او خبر و نويد داده است آشكار گردد زمين را پر ازعدل و داد كند چنانكه پر از ظلم و جور باشد.
روايت در اين باره زياد است  
جابر بن عبد الله انصارى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله روايت مى كند كه فرمودحجت خدا از نظر آنها غائب مى گردد و نام برده نمى شود تا آنكه خداوند او را ظاهرگرداند پس ‍ وقتيكه خداوند او را آشكار ساخت زمين را پر ازعدل و داد مى كند چنانكه پر از ظلم و ستم شده باشد سپس فرمود خوشبحال آنها كه در غيب وى پايدارند خوش بحال كسانيكه در راه روشن خود ثابت قدم مىمانند اينانند كه خداوند درباره شان فرموده است : و الذين يؤ منون بالغيب (215) و فرموده :اولئك حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون (216)يعنىاينان طرفداران خدا هستند بدانيد كه طرفداران خدا رستگارند.(217) در دعوات راوندىروايت كرده كه پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود: انتظار الفرج بالصبر عبادة يعنى انتظار فرج با صبر و بردبارى عبادة است .(218)
صدوق در كمال الدين از جابر جعفى از امام هشتم عليه السلام روايت نموده كه فرمودزمانى بر مردم خواهد گذشت كه امام آنها از نظرشان غائب گردد خوشبحال آنها كه در آن زمان بر عقيده خود نسبت به ما ثابت مى مانند كمترين ثوابى كه آنهادارند اينست كه خداوند متعال آنها را با اين كلام صدا زند بندگان من كه ايمان به منآورديد و غيبت مرا تصديق كرديد شما را به ثواب نيكوى خود مژده مى دهم شما بندگان وكنيزان حقيقى من هستيد عبادت شما را مى پذيرم و از تقصيرات شما مى گذرم و شما را مىآمرزم و به خاطر شما بندگانم را از باران سيراب مى كنم و بلا را از مردم بر طرف مىسازم اگر براى خاطر شما نبود عذاب خود را بر آنان (كه در بدبينى و غفلت و معصيتبسر مى برند) فرو مى فرستادم جابر گويد عرض كردم يابنرسول الله بهترين كارى كه شخص با ايمان در آن زمان مى تواند انجام دهد چيست ؟فرمود: حفظ ايمان خود و ماندن در خانه .(219)
ابى عبدالله امام صادق عليه السلام كه آن حضرت روزى فرمود آيا شما را خبر ندهم ازچيزى كه خداوند هيچ عملى را از بندگان بدون آن نمى پذيرد عرض كردم چرا بفرماييدفرمود گواهى دادن بر اينكه معبودى بجز الله نيست و اينكه محمد صلى الله عليه و آلهبنده او و فرستاده او است و اقرار نمودن بهر آنچه خداوند به آن امر فرموده است ودوستى از براى ما و بيزارى از دشمنان ما يعنى ما امامان بخصوص و تسليم شدن بهآنان و پرهيز و كوشش و اطمينان داشتن و چشم به راه قائمعجل الله تعالى فرجه الشريف بودن سپس ‍ فرمود ما را دولتى در پيش است كه هر وقتخدا بخواهد آن را پيش خواهد آورد سپس فرمود هر كس از بودنش در شمار ياران امام قائمشادمان است بايد بانتظار باشد و با همين حال انتظار به پرهيز و اخلاق نيكو رفتاركند پس اگر اجلش فرا رسيد و امام قائم پس از مرگ او قيام كرد پاداش او همانند پاداشكسى است كه امام قائم پس از مرگ او قيام كرد پاداش او همانند پاداش كسى است كه امامقائم را درك كرده باشد پس كوشا باشيد و بانتظار بنشينيد گوارا باد بر شما اىگروهى كه مشمول رحمت خدائيد.(220)
در كتاب كمال الدين از ابوبصير از امام صادق عليه السلامنقل شده كه فرمود:طوبى شيعة قائمنا المنتظرين بظهور فى غيبته و المطيعين له فىظهوره اولئك اولياء الله الذين لاخوف عليهم و لاهم يحزنون خوشابحال پيروان امام قائم كه در غيبتش (با خودسازى ) انتظار ظهورش را مى كشند و بهظهورش مطيع فرمان اويند آنها اولياى خدا هستند همانا كه نه ترسى دارند و نه غمى.(221)
از كافى از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت كرده كه فرمود:ان اعظم الناسيقينا قوم يكونون فى آخرالزمان لم يلحقوا النبى و حجب عنهم الحجة فامنوا بسواد فىبياض ‍ همانا بزرگترين مردم از جهت يقين گروهى هستند كه در آخر زمان مى باشندپيغمبر صلى الله عليه و آله را درك نكرده اند و حجت و امام نيز از ايشان در پرده استايمان آورده اند به سياهى كه در سفيدى است يعنى به قرآن و آثار و اخيارى كه از نبىاكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اطهار به آنها رسيده .(222)
نيز در بحار ج 13، ص 136 از كافى از حضرت امام سجاد عليه السلام روايت شده كهفرموده :من ثبت على ولايتنا فى غيبة قائمنا اعطاه الله اجر الف شهيدمثل شهداء احد و بدركسى كه بر ولايت ما در هنگام غائب بودن قائم ما ثابت باشدخداوند اجر هزار شهيد مانند شهداء بدر و احد به او اعطاء فرمايد.(223)
نيز در بحار ص 136 از كافى از حضرت صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود:منمات منكم على هذا الامر منتظرا له كان كمن فى فسطاط القائم عليه السلام كسى كهبميرد از شما بر اين امر در حاليكه منتظر ظهور حضرت قائم عليه السلام باشد مانندكسى كه در خيمه قائم با او باشد.(224)
و نيز در بجار است از كه اميرالمؤ منين سؤ ال شد:اىالاعمال احب الى الله عزوجل قال انتظار الفرج از اميرالمؤ منين عليه السلام سؤال شد كدام اعمال و كارها نزد خداى تعالى محبوب تر است فرمود انتظار فرج .(225)
نيز در بحار از ابى حمزه از ابى خالد كابلى از على بن الحسين عليه السلام حديثىروايت كرده كه در آن مى فرمايد:فان اهل زمان غيبته القائلون بامامته المنتظرونبظهوره افضل اهل كل زمان لان الله تعالى اعطاهم منالعقول و الافهام و المعرفة ما صارت به الغيبة عندهم بمنزلة المشاهدة و جعلهم فى ذلكالزمان بمزلة المجاهدين بين يدى رسول الله صلى الله عليه و آله بالسيف اولئكالمخلصون حقا و شيعتنا صدقا و الدعاة الى دين الله سترا و جهرا
به درستى كه اهل زمان غيبت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه كهقائل به امامت او و منتظر ظهور او هستند بهتريناهل هر زمانى مى باشند براى اينكه خداى تعالى ازعقل و فهم و معرفت باندازه اى به آنها اعطاء فرموده كه غيبت نزد آنها به منزله حضور ومشاهده شده است و آنان را در اين زمان بمنزله مجاهدين با شمشير در جلورسول خدا صلى الله عليه و آله قرار داده اينان بندگان خالص خدا و براستى شيعيان ماو دعوت كنندگان بدين خدا در نهان و آشكار هستند.(226)در غيبت نعمانى ازفضل بن يسار نقل مى كند كه گفت از امام باقر عليه السلام شنيدم مى فرمود كسى كهبميرد در حالى كه امام خود را مى شناخته زيانى نبرده خواه ظهور امام زمان زود واقع شودو يا تاءخير بيافتد و هر كس بميرد و امام خود را بشناسد مانند كسى است كه با مهدىمنتظر (عج ) در خيمه اش بوده است .(227)
نيز در آن كتاب از عمرو بن ابان روايت كرده كه گفت شنيدم امام صادق عليه السلام مىفرمود علامت (ظهور قائم آل محمد) را بشناس كه اگر آنرا بشناسى ضررى به تو نمىرساند خواه اين امروز واقع شود يا بتاءخير بيافتد خداوند عالم مى فرمايد: يومتدعو كل اناس بامامهم يعنى روز قيامت هر دسته اى را با امام خودشان مى خوانيم پسهر كس امام خود را بشناسد مانند كسى است كه در خيمه منتظر بوده است .(228)
يوم ندعو كل اناس بامامهم روز قيامت هر گروهى را با امام و رهبرشان مى خوانيم.(229)
در حديثى كه شيعه و اهل تسنن از امام على بن موسى الرضا عليه السلام به سندهاىصحيح نقل كرده اند چنين مى خوانيم كه آن امام عليه السلام از پدرانش از پيامبر صلىالله عليه و آله در تفسير آيه فوق نقل فرموده يدعىكل اناس بامام زمانهم و كتاب ربهم سنة نبيهم در آنروز هر قومى همراه امام زمانشان وكتاب پروردگار و سنت پيامبرشان خوانده مى شوند.(230)
نيز از امام صادق عليه السلام چنين مى خوانيم :الا تحمدون الله اذا كان يوم القيمة فدعاكل قوم الى من يتولونه و دعانا الى رسول الله و فرعتم الينا فالى اين ترون يذهببكم الى الجنة و رب الكعبه قالها ثلاثاآيا شما حمد و ستايش و سپاس خدا را بجانمى آوريد هنگامى كه روز قيامت مى شود خداوند هر گروهى را با كسى كه ولايت او راپذيرفته مى خوانند ما را همراه پيامبر صلى الله عليه و آله و شما را همراه ما فكر مىكنيد در اين حال شما را بكجا مى برند به خداوند كعبه بسوى بهشت سه بار امام عليهالسلام اين جمله را تكرار كرد.(231) اعتقاد شيعه به وجود يك امام معصوم در هر زمانفلسفه اش همين است . آن گونه كه حضرت على عليه السلام فرمود:اللهم بلى لاتخلوالارض من قائم لله بحجة اما ظاهرا مشهورا و اما خائفا مغمورا لئلاتبطل حجج الله و بيناته آرى به خدا سوگند صفحه روى زمين هرگز از رهبرى كهبا حجت الهى قيام خالى نشود خواه ظاهر و آشكار باشند يا (بر اثر نداشتن پيروانكافى ) ترسان و پنهان تا نشانه هاى الهى ودلائل فرمان او از ميان نرود.(232)
در نهج البلاغه از على عليه السلام چين آمده است :لتطفن الدنيا علينا بعد شيماسيهاعطف الفروس على ولدها و تلى عقيب ذلك و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض ‍ونجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين دنيا پس از چموشى و سركشى همچون شترى از دادنشير به دوشنده اش خوددارى مى كند و براى بچه اش نگه مى دارد به ما روى مى آوردسپس آيه شريفه را تلاوت فرمود: نريد ان نمن على الذين الخ
يعنى مى خواهيم برآنانكه در زمين منت نهيم و آنها را مشمول مواهب خود نمائيم آنها را پيشوايان و وارثين روىزمين قرار دهيم .(233)
از اميرالمؤ منين عليه السلام روايت نموده اند كه گفترسول خدا فرمود كه مهدى (عج ) از ما و از اهل بيت ما خواهد بود و حق تعالى اصلاح كار اورا در يك شب خواهد نمود.(234) و در كشف الغمه از ابن عباس روايت نمود كه گفت ازرسول خدا شنيدم كه فرمود بدرستى كه خلفاى من و اوصياى من كه حجت هاى خالق اندبر خلق بعد از من دوازده اند اول ايشان برادر من و آخر آنها فرزند من است پس يكى ازحضار سؤ ال نموده گفت يا رسول الله برادر شما كيست و فرزند شما كيسترسول خدا در جوابش فرمود كه برادر من على بن ابيطالب عليه السلام است و فرزند منمهدى است كه در آخرالزمان ظهور كند و زمين را پر ازعدل و راستى نمايد بعد از آنكه از جور و ظلم پر شده باشد به حق آن خدايى كه مرابراستى به خلق فرستاده و بشير و نذير كرده كه اگر باقى نماند از دنيا مگر يكروز كه البته حق تعالى دراز گرداند عيسى بن مريم عليه السلام را از آسمان و عيسىاقتدا به او نموده در عقب ، او نماز كند و مهدى نورانى خواهد ساخت روى زمين را بنور وجودخود و حكم او به مشرق و مغرب عالم خواهد رسيد و از شرك اثرى باقى نخواهد گذاشت.(235)
ابن اعثم كوفى در كتاب فتوح از اميرالمؤ منين روايت نمود كه آن حضرت فرمود كهآفرين بر طالقان بدرستى كه حق تعالى را در آنجا گنجى است نه طلا و نه نقره وليكن در آن زمين از مؤ منان و موحدان كه حق تعالى را شناسد چنانچه حق شناختن باشد و ازمددكاران و معاونان مهدى (عج ) باشند در آن روزى كه مهدى موعود خروج نموده به نوروجود خود جهان را منور و مزين سازد.(236)
از على بن عقبه مروى است كه از امام صادق عليه السلام شنيدم كه فرمود چون قائم ماقيام نكند حكم به عدل و راستى خواهد نمود و جور و ظلم در عهد او بالكله بر طرف خواهدشد و راهها امنيت خواهد يافت و زمين بركتهاى خود و دفينه هاى خود را بيرون خواهد داد و هرحقى به صاحب حق خواهد رسيد و هيچ دينى و مذهبى به غير از دين اسلام نخواهد ماند واهل هر ملت و مذهب به اسلام ميل خواهند نمود و اعتراف به ايمان خواهند كرد. نشنيده اى كه حقتعالى فرموده :له اسلم من فى السموات و الارض طوعا و كرها و اليه ترجعون(237)يعنى از بركت وجود آن حضرت اسلام مى آورند هر چه در آسمان ها و زمين هاباشد يا به طوع و رغبت يا به جبر و اكراه و بازگشت همه مردمان و خلقان به حقتعالى است حكم خواهد كرد.آن حضرت در ميان خلق به حكم داود نبى و جدش محمد صلىالله عليه و آله و از بركت وجود آن حضرت ارزانى و فراوانى و خوشى روزگار ورفاهيت در عهد او به جايى رسد كه مردمان مستحق زكوة ومحل صدقات خود را نيابند و فقير و بى چيز در زمين نماند و غنا و توانگرى خلق را ازسؤ ال بى نياز گرداند بعد از اينها فرمود به درستى كه دولت ما آخر همه دولت هااست و باقى نخواهد ماند هيچ اهل ملتى كه ايشان را دولتى باشد مگر آن كه پيش از مابه دولت خود برسند و حكمرانى خود بكنند تا آنكه چون سيرت ما را بينند و سلوك ما رابا خلق مشاهده نمايند بگويند كه اگر ما را دولتى نصيب مى شد و صاحب حكم مى شديمسيرت و سلوك ايشان خواستى بودن و اشاره به اين است كه آنكه حق تعالى مى فرمايدو العاقبة للمتقين يعنى آخرين دولت ها و متمم عهدها متقيان و پرهيزكاران است .
خبر ابراهيم كوفى  
صدوق در كمال الدين از ابراهيم كوفى روايت نموده كه گفت خدمت حضرت امام صادقعليه السلام نشسته بودم ديدم موسى بن جعفر عليه السلام كه در آن وقت بچه بود واردگشت و من جا از برخاستم سر مبارك او را بوسيدم و سپس نشستم حضرت صادق عليهالسلام فرمود اى ابو ابراهيم اين كودك بعد از من امام تو است آگاه باش كه قومىدرباره او از دين خود منحرف مى شوند و جمعى ديگر به سعادت مى رسند خداوندقاتل او را لعنت و عذاب او را افزون گرداند آگاه باش كه خداوند بعد از كارهاى عجيبىكه از راه حسد بر وى مى گذرد كسى را كه در زمان خود بهترين مردم روى زمين باشد ازصلب او پديد آورد خداوند آنچه را خواسته است عملى مى سازد هر چنداهل شرك ناخوش بدارند خداوند بقيه دوازده امام مهدى سلام الله عليه را كه بهبزرگوارى ممتاز گردانيده و جايگاه مقدسى به آنها روزى نموده از وى بوجود آورد كسىكه منتظر ظهور امام دوازدهم باشد مانند كسى است كه با شمشير برهنه در ركاب پيغمبردشمن را از حضرتش دفع مى كند. در اين وقت مردى از دوستان اميه وارد گشت و حضرت همسخن خود را قطع فرمود بعد از آن پانزده مرتبه خدمت امام صادق عليه السلام رسيدمديدم حضرت نشسته است در آن حال فرمود اى ابو ابراهيم ... او كسى است بعد از تنگىطاقت فرسا و بلا و ظلم طولانى شيعيان خود را از غم نجات مى دهد پس خوشبحال آنها كه آن زمان را درك كنند اى ابو ابراهيم همين قدر بس است ابوابراهيم گفت چنانخوش حال شدم كه هيچ گاه بدانگونه از خدمتش برنگشته بودم .(238)
شيخ الطائفه در غيبت از رفاعة بن موسى و معاويه بن وهب از حضرت صادق عليه السلامو آن حضرت از پيغمبر صلى الله عليه و آله روايت كرده كه فرمود خوشبحال كسى كه قائم اهل بيت مرا درك مى كنند در حالى كه پيش از قيامش از وى پيروى مىنموده دوست او را دوست مى داشته و از دشمنش بيزارى مى جسته و تمام ائمهقبل از او را دوست داشته است آنها رفيقان و دوستان من و گرامى ترين امت من مى باشند.رفاعه گفت : حضرت فرمود آنها در نزد من گرامى ترين خلق خدا هستند.(239)
نيز در غيبت شيخ طوسى از عبدالله بن سنان از حضرت امام جعفر صادق عليه السلامروايت كرده كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:سياءتى قوم من بعدكمالرجل الواحد منهم له اجر خمسين منكم يعنى مردمى بعد از شما خواهند آمد كه يك مرد آنهاثواب پنجاه نفر از شما دارند.
اصحاب عرض كردند يا رسول الله ما در جنگ بدر و احد و حنين در ركاب شما پيكار كردهايم قرآن در ميان ما نازل شده است (يعنى چطور مى شود كه مردمى بيايند كه يك نفر آنهاثواب پنجاه نفر ما را داشته باشد) فرمود آنچه را آنهامتحمل مى گردند اگر شما ببينيد نمى توانيد مانند آنها صبر كنيد.(240)
در غيبت نعمانى از حضرت صادق عليه السلام روايت مى كند كه فرمود صاحب الامر راغيبتى است كه هر كس در غيبت وى بخواهد دين خود را حفظ كندمثل اين است كه درخت خاردار قتاد را با دست خود از خار صاف كند سپس حضرت با دستاشاره كرد و فرمود اينطور و فرمود كدام يك از شما با دست خار درخت قتاد را چنگ زده استآنگاه كه يك لحظه سكوت نمود و سپس فرمود صاحب اين امر (قائمآل محمد) غائب مى شود پس به هنگام غيبت او بايد بندگان خدا از خدا بترسند و دين خود رااز دست ندهند.(241)
صدوق رحمة الله در كمال الدين از عبدالله بن سنان روايت مى كند كه حضرت صادقعليه السلام فرمود: عنقريب شبهه اى براى شما پديد مى آيد كه نه علامتى براىيافتن راه (حق ) هست و نه امامى كه (شما را) راهنمايى كند كسى جز آنها كه دعاى غريق مىخوانند از آن ورطه نجات نمى يابند عرض كردم دعا غريق چگونه است ؟ فرمود: مىگوئى :يا الله يا رحمن يا رحيم يا مقلب القلوب ثبت قلبى على دينك عرض كردميا مقلب القلوب و الابصار ثبت قلبى على دينك فرمود خداوند مقلب القلوب و الابصاراست ولى اينطور كه من مى گويم يا مقلب القلوب ثبت قلبى على دينك (242)
و نيز نعمانى در كتاب غيبت از ابوبصير و از حضرت صادق عليه السلام روايت مى كندكه روزى فرمود آيا شما را از چيزى مطلع نگردانم كه خداوندعمل بندگانش را جز به وسيله آن قبول نمى پذيرد من گفتم بفرماييد بدانيم آن چيست .فرمود آن گواهى دادن به يگانگى خدا و رسالت محمد صلى الله عليه و آله و اعتقاد بهآنچه خدا فرموده و دوستى ما و بيزارى از دشمنان ما ائمه و تسليم در برابر آنها وپارسائى و كوشش در امر دين صبر و انتظار براى ظهور او باشد و پرهيزكارى پيشهسازد و داراى اخلاق نيكو باشد و بدينگونه انتظار آن روز كشد اگر در اين حالت بميردو بعد از مرگ او قائم نمايد ثواب كسى دارد كه آن حضرت را درك كرده است پس سعىكنيد و منتظر باشيد خوش بحال شما اى مردمى كه خداوند شما رامشمول رحمت گردانيده است .(243)
قال تعالى نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض نجعلهم ائمة و نجعلهمالوارثين و نمكن لهم فى الارض و نرى فرعون و هامان و جنودهما منهم ما كانوا يحذروناراده و مشيت ما بر اين قرار گرفته است كه بر مستضعفين در زمين منت نهيم و آنها رامشمول مواهب خود نمائيم و آنها را پيشوايان و وارثين روى زمين قرار دهيم آنها را نيرومند وقوى و صاحب قدرت و حكومتشان را مستقر و پابرجا سازيم و به فرعون و هامان ولشگريان آنها آنچه را از سوى مستضعفين بيم داشتند نشان دهيم .
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام در تفسير آيه فوق وارد شده حضرت فرمود:همآل محمد صلى الله عليه و آله يبعث الله مهديهم بعد جهدهم فيعزهم ويذل عدوهم اين گروه آل محمد صلى الله عليه و آله هستند خداوند مهدى آنها را بعد اززحمت و فشارى كه بر آنان وارد مى شود بر مى انگيزد و به آنها عزت مى دهد و دشمنانرا ذليل و خوار مى كند.(244)
در حديثى از امام زين العابدين على بن الحسين مى خوانيم :و الذى بعث محمدا بالحقبشيرا و نذيرا ان الابرار اهل البيت و شيعتهم بمنزلة موسى و شيعته و ان عدونا و اشياعهبمنزلة فرعون و اشياعه سوگند به كسى كه محمد صلى الله عليه و آله را به حقبشارت دهنده و بيم دهنده قرار داد كه نيكان از مااهل البيت و پيروان آنها به منزله موسى و پيروان او هستند و دشمنان ما و پيروان آنها بهمنزله فرعون و پيروان او مى باشند. (سر انجام ما پيروز مى شويم و آنها نابود مىشوند و حكومت حق و عدالت از آن ما خواهد بود).(245)
فاصبر يا شيخى واءمر جميع شيعتى بالصبر فان الارض لله يورثها من يشاء منعباده و العاقبة للمتقين و السلام عليك و على جميع شيعتنا و رحمة الله و بركاته وحسبناالله و نعم الوكيل و نعم المولى و نعم النصيرپس اى شيخ من صبر كن و همهپيروان ما را به صبر دستور ده زيرا كه زمين براى خداست از بندگانش به هر كهبخواهد مى دهد و عاقبت براى پرهيزكاران است و سلام بر تو و بر همه پيروان و شيعيانما و بركت خدا بر شما باد و خدا ما را بس است و نيكووكيل است و دوست و يارى كننده خوبى است .
سوره اعراف آيه 128:قال موسى لقومه استعينوا بالله واصبروا ان الارض للهيورثها من يشاء من عباده و العاقبة للمتقين موسى به قوم خود گفت از خدا يارى جوئيد وصبر و استقامت پيشه كنيد كه زمين از آن خدا است و آن را به هر كس بخواهد (و شايستهبدانند) واگذار مى كند و سرانجام نيك براى پرهيزكاران است .
در روايتى كه در كتاب كافى از امام باقر عليه السلامنقل شده چنين مى خوانيم :قال وجدنا فى كتاب على صلوة الله عليه ان الارض للهيورثها من يشاء من عباده و العاقبة للمتقين انا و و اهلبيتى الذين اورثنا الله الارض و نحنالمتقون در كتاب على عليه السلام چنين يافتيم كه پس از تلاوت آيه ان الارض للهيورثها... فرمود من و اهل بيتم همان كسانى هستيم كه خداوند را به مامنتقل ساخته و مائيم پرهيزكاران .(246)
در كتاب كمال الدين از جابر جعفى و او از جابر بن عبدالله انصارى روايت مى كند پيغمبرصلى الله عليه و آله فرمود:المهدى من ولدى اسمه اسمى و كنيته كنيتى اشبه الناسبى خلقا و خلقا تكون له غيبة و حيرة تضل فيه الامم و ثميقبل كالشهاب الثاقب فيملاوها عدلا و قسطا كما ملئت ظلما و جورا
يعنى مهدى از اولاد من است نامش نام من و كنيه اش كنيه من مى باشد صورت و سيرتش ازهمه كس به من شبيه تر است غيبتى كند كه مردم دچار حيرت گردند و بسيارى از فرقه هاگمراه شوند. آنگاه مانند ستاره تابانى از پرده غيبت بدر آيد و زمين را پر ازعدل و داد كند آن كه پر از ظلم و جور و ستم شده باشد(247). و نيز دركمال الدين از حضرت باقر عليه السلام نقل كرده كه پيغمبر صلى الله عليه و آلهفرمود: خوش بحال كسى كه قائم اهل بيت مرا ببينند در غيبت و پيش از قيامش از وى پيروىكند و دوستانش را دوست و دشمنانش ‍ را دشمن بدارد اينان دوستان و رفقاى من هستند و روزقيامت نزد من بسيار گرامى مى باشند (248).
و نيز در آن كتاب از سعيد بن جبير از ابن عباس روايت نمود كه پيغمبر اكرم صلى اللهعليه و آله فرمود على بن ابيطالب پيشواى امت من است و بعد از من جانشين من خواهد بودقائم منتظر كه زمين را از عدل و داد پر گرداند چونانكه از ظلم و جور پر شده ازفرزندان او است بخدايى كه مرا براستى به پيغمبرى برانگيخته كسانى كه در زمانغيبت به وجود و ظهور او ثابت قدم بمانند از كبريت احمر كمياب تر مى باشند جابر بنعبدالله انصارى برخاست و عرض كرد يا رسول قائم كه فرزند شماست غائب مى شودفرمود آرى و الله و ليمحصن الله الذين امنوا و يمحق الكافرين (249) خداوند (بدانوسيله ) اهل ايمان را امتحان نموده خالص مى گرداند و كافران را آزمايش كرده از ميان مىبرد اى جابر اين از كارهاى عجيب خداوند و سرى از اسرار الهى است كه بر بندگانشپوشيده است پس از شك در كار خدا بپرهيز كه كفر است (250).
غيبت نعمانى از حضرت صادق عليه السلام روايت مى كند كه در زمان اميرالمؤ منين عليهالسلام وقتى آب فرات زياد شد حضرت با دو فرزندش امام حسن و امام حسين عليهماالسلام سوار شده و از قبيله ثقيف گذشتند مردم گفتند على آمده است آب را برگرداندحضرت فرمود من و اين دو پسرم شهيد خواهيم شد و خداوند در آخرالزمان مردى ازنسل من برانگيزد كه انتقام خون ما را بگيرد و از نظر غائب شود تااهل باطل شناخته شوند تا آنكه جاهل مى گويد: ما لله فىآل محمد من حاجة خداوند را به آل محمد حاجتى نيست (251).

هزار حيف نبودم بروز عاشورا...


كه يارى نمايم بدشت كربلا

ولى تلافى آن مى كنم بصبح و مساء


لاندبنك فى كل حال يا جداه

روا نبود كه طفلان پياده شمر سوار


بروى خار مغيلان روند در شب تار

طناب و غل بگذارند گردن بيمار


لاندبنك فى كل حال يا جداه

گهى بخانه خولى تو مهمان بودى


گهى بفكر يتيمان بى كسان بود

گهى بنيزه گهى بر سر سينان بودى


لاندبنك فى كل حال يا جداه

بى شفاعت امت تو تشنه جان دادى


لبان خويش دم چوب خيزران دادى

بشب قريب دو دستت بساربان دادى


لاندبنك فى كل حال يا جداه

در حديثى از امام باقر عليه السلام مى خوانيم كه فرمود:للعارف منكم هذا الاءمرالمنتظر له المحتسب فيه الخير كمن جاهدو الله مع قائمآل محمد صلى الله عليه و آله بسيفه ثم قالبل و الله كم مع رسول الله صلى الله عليه و آله بسيفه ثمقال الثالثة بل و الله كم استشهد مع رسول الله صلى الله عليه و آله فى فسطاطه وفيكم اية فى كتاب الله قلت اى اية جعلت فداكقال قول الله تعالى عزوجل والذين امنوا بالله و رسله اولئك هم الصديقون و الشهداءعند ربهم ... ثم قال صرتم و الله صادقين شهداء عند ربهم
آن كس از شما كه به مساءله ولايت آشنا باشد و در انتظار ظهور مهدى عليه السلام بهسر برد و خود را آماده (حكومت عدل جهانى او) سازد مانند كسى است كه با مهدىآل محمد صلى الله عليه و آله با سلاحش جهاد كرده باشد سپس فرمود بلكه به خداسوگند مانند كسى است كه همراه رسول الله صلى الله عليه و آله با سلاحش جهاد كردهباشد سپس براى مرتبه سوم افزود بلكه به خدا سوگند همانند كسى است كه بارسول الله صلى الله عليه و آله و در خيمه او شهيد شده باشد سپس افزود درباره شماآيه اى از قرآن نازل شده است (كه او مى گويد كدام آيه فدايت شوم فرمود اين سخنخداوند كه مى فرمايد: آنها كه ايمان به خدا و فرستادگانش آورده اند صديقين و شهداءنزد پروردگارتان هستيد(252).
آياتى كه در روايات اهل بيت تاءويل به ظهور حضرت ولى عصر امام زمان عليه السلامشده است :
قل ارايتم ان اصبح ماؤ كم غورا فمن ياءتيكم بماء معين مى فرمايد به آنها بگوبه من خبر دهيد اگر آبهاى مورد استفاده شما در زمين فرو رود چه كسى مى تواند آب جارىدر دسترس شما قرار دهد در رواياتى كه از ائمهاهل بيت عليهم السلام به ما رسيده آيه شريفه به ظهور مهدى عليه السلام وعدل جهان گستر او تفسير شده است از جمله در حديثى از امام باقر عليه السلام در تفسيراين آيه است :نزلت فى الامام القائم عليه السلاميقول ان اصبح امامكم غائبا عنكم لاتدرون اين هو فمن ياءتيكم بامام ظاهر ياءتيكم باخبارالسموات و الارض و حلال الله و حرامه ثم قال و الله ما جاءتاءويل هذه الاية و لابدان يجئى تاءويلهااين آيه درباره امامىنازل شده است كه قيام به عدل الهى مى كند (حضرت مهدى ) مى گويد اگر امام شماپنهان گردد و نمى دانيد كجاست چه كسى براى شما امامى مى فرستند كه اخبار آسمان هاو زمين و حلال و حرام خدا را براى شما شرح دهد سپس فرمود بخدا سوگندتاءويل اين آيه نيامد و سرانجام خواهد آمد(253).
ظاهر آيه شريفه مربوط به آب جارى است كه مايه حيات موجودات زنده است و باطن آيهمربوط به وجود مقدس امام و علم و عدالت جهان گستر او است كه آن نيز مايه حيات جامعهانسانى است و يكى از آيات قرآنى درباره امام زمان عليه السلامنازل شده آيه هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله و لوكره المشركون يعنى خداوند فرستاده خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا بر همهدين ها غالب شود هر چند مشركين نخواهند. اين آيه نيز درباره قائمآل محمد است و او امامى است كه خداوند او را بر همه كيش ها غالب گرداند و او زمين را ازعدل و داد پر كند همچنان كه از ظلم و ستم پر شده است اين آيه نيز از آياتى است كهگفتيم تاءويلش بعد از تنزيل مى باشد.
در كتاب غيبت از ابوبصير روايت نموده كه گفت از امام هشتم از آيه هو الذىارسل رسوله بالهدى ... سؤ ال كردم فرمود هنوز موقعتاءويل آيه نرسيده است گفتم قربانت گردم كى موقع آن مى رسد انشاءالله هنگامى كهقائم قيام كند و چون قيام هر جا كافر و مشركى باشد ظهور او را ناخوش دارد تا جائيكهاگر كافر در دل سنگى پنهان شود سنگ صدا مى زند اى مؤ من كافر و يا مشركى در منپنهان شده او را بكش خداوند او را بيرون مى آورد و ياران قائم (عج ) او رابقتل مى رسانند(254).
يكى از آيات كه تاءويل امام زمان و ياران آن بزرگوار شده در سوره حج آيه41:الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة و امروا بالمعروف و نهىعن المنكر و لله عاقبة الاموريعنى ياران خدا كسانى هستند كه هر گاه در زمين به آنهاقدرت بخشيديم نماز را برپا دارند و زكات را ادا مى كنند و امر به معروف و نهى ازمنكر مى نمايند و پايان همه كارها از آن خداست در بعضى روايات اسلامى آيه فوق بهحضرت مهدى عليه السلام و يارانش يا آل محمد صلى الله عليه و آله بطور عموم تفسيرشده است چنانكه از حديثى از امام باقر عليه السلام مى خوانيم كه در تفسير آيهالذين ان مكناهم فى الارض ... فرمود اين آيه تا آخر از آنآل محمد و مهدى عليه السلام و ياران او است يملكهم الله مشارق الارض و مغاربها ويظهر الدين و يميت الله به و باصحابه البدع والباطل كما امات الشقاة الحق حتى لايرى اين الظلم و ياءمرون بالمعروف و ينهون عنالمنكرخداوند شرق و غرب زمين را در سيطره حكومت آنها قرار مى دهد آيينش را آشكار مىسازد و به وسيله حضرت مهدى عليه السلام و يارانش بدعت وباطل را نابود مى كند آنچنانكه تبهكاران حق را نابود كرده بودند و آنچنان تبهكاران رانابود كرده بودند و آنچنان مى شود كه بر صفحه زمين اثرى از ظلم ديده نمى شود (چراكه ) آنها امر بمعروف و نهى از منكر مى كنند(255).
يكى از آيات قرآن مجيد درباره امام زمان عليه السلام آيه 14 سوره بقره است.فاستبقوا الخيرات اينما تكونوا ياءت بكم الله جميعا ان الله علىكل شى قدير
در نيكى ها و اعمال خير بر يكديگر سبقت بجوييد هر كجا باشيد خداوند شما را (براىپاداش و كيفر در مقابل اعمال نيك و بد در روز رستاخيز) حاضر مى كند زيرا او بر هركار توانا است در غيبت نعمانى از جضرت امام صادق عليه السلام روايت نموده كه فرموداين آيه درباره قائم آل محمد و ياران او نازل شده و آنها پيش از آنكه موقع آمدنشان معلومگردد اجتماع مى كنند(256).
نيز در غيبت نعمانى از عبدالعظيم حسنى روايت نموده كه گفت به حضرت امام محمد تقىعليه السلام عرض كردم من اميدوارم قائم آل محمد كه مى آيد و زمين را پر ازعدل و داد مى كند چنانكه پر از ظلم و ستم شده باشد شما باشيد فرمود اى ابوالقاسمهر يك از ما ائمه براى پيشرفت فرمان خدا قيام كرده ايم و راهنماى دين الهى مى باشيمولى آن قائم كه خداوند بوسيله او زمين را از دست كفار و منكران گرفته و پر ازعدل و داد مى كند من نيستم او كسى است كه ولادتش بر مردم پوشيده خواهد ماند و خودشغائب مى شود و افشاى نامش حرام است او در نام و كنيه هم نام پيغمبر خدا است و او است كهزمين برايش هموار مى گردد و هر امر دشوارى برايش آسان مى شود و سيصد و سيزده تناز يارانش به تعداد نفرات لشگر اسلام در جنگ بدر از نقاط دور زمين در اطرافش گردآيند چنانكه خداوند در اين آيه شريفه مى فرمايد:اينما تكونوا ياءت بكم الله جميعا انالله على كل شى قدير
يعنى هر كجا كه باشيد خداوند شما را حاضر مى كند زيرا او بر هر كارى توانا استچون عده اى در نزد وى اجتماع كنند كار او بالا گيرد و بعد از آنكه پيمان وفادارى ميان اوو يارانش ‍ كه ده هزار مرد مى باشد منعقد گرديد به فرمان الهى قيام مى نمايد چندان ازدشمنان خدا را به قتل رساند كه خداوند خشنود گردد عرض كردم آقا چگونه بدانيمخداوند خشنود شده است فرمود خداوند رحمتى بهدل وى مى فرستد و او مى داند كه ديگر خداوند از كشتن آنهمه دشمنان دين خشنود شده است(257).
كسانى كه حضرت ولى عصر امام زمان عليه السلام را در غيبت كبرى ديده اند.

next page

fehrest page

back page