(آقاى محمّد بن زياد) و (آقاى محمّد بن يسار) كه هر دو از بزرگان شيعه بودند،گفتند: ما از (آقا حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام ) تفسير بسم اللّهالرحمن الرحيم را سؤ ال كرديم .
(آقا امام حسن عسكرى عليه السلام ) فرمود:
(الله كسى است كه مردم بعد از نااميد شدن از مخلوقات در موقع حاجات و ابتلا وگرفتارى هاى شديد، به او توجّه كامل مى كنند).
و مثل اينستكه گويى : (بسم اللّه ) يعنى : يارى و استعانت و كمك مى خواهم در كارهايماز خدايى كه مستحق پرستش است . و هر وقت به سويش استغاثه مى كنم ، به فريادم مىرسد.
يعنى : او را بخوانى و دعا كنى و مسئلت نمائى . او استمداد كند و دعايت را مستجاب مىفرمايد.(73)
اى ذكر جانفزاى تو مفتاح بابها
|
وى نام دلفروز تو زيب كتابها
|
عشق تو مرهم جگر ريش عاشقان
|
ياد تو راحت دل بى صبر و تابها
|
گردن نهاده اند بفتراك بندگى
|
بر درگه جلال تو مالك رقابها
|
جا در درون ذرّه ناچيز مى دهد
|
مهرت ز فرط جلوه گرى ، آفتابها
|
گر جلوه جمال حقت نيست در نظر
|
رو فكر چاره باش كه دارى حجابها
|
قومى خدا پرست و گروهى هواطلب
|
بيدارها چنين و چنانند خوابها
|
آن كور دل كه ميكند انكار ذات حق
|
دارم بهر سئوال كه دارد جوابها
|
جز باغبان صنع چه كس آورد پديد؟
|
گلهاى روح بخش ز گلها و آبها
|
غير از دل شكسته نباشد مقام او
|
اين گنج را مجوى ، مگر در خرابها
|
آرى به كنه ذات خدا ميرسد بشر
|
وقتى به قعر آب رسندى حبابها
|
يارب ، به آه خشك جگر خستگان عشق
|
يارب ، بديدگان تر دل كبابها
|
بگذر برحمت از گه بى حساب ما
|
آندم كه مى كشند زمردم حسابها(74)
|
(شادروان هادى پيشرفت (رنجى )تهرانى )
الله كيست ؟
شخصى محضر مقدّس (آقا حضرت امام صادق عليه السلام ) آمد و عرض كرد:
اى پسر رسول خدا مرا دلالت و راهنمايى و ارشاد فرمائيد به اينكه (الله ) چيست ؟
چون خيلى از مردم درباره (خدا) با من مجادله و بحث و گفتگو مى كنند و مرا به حيرت وتعجب مى اندازند.
آقا حضرت امام صادق عليه السلام فرمود:
اى بنده خدا، آيا تا بحال سوار كشتى شده اى ؟
گفت : بله فدايت شوم .
حضرت فرمود: آيا تا بحال شده كه وسط دريا كشتى شما بشكند و كشتى ديگرى براىنجات شما نباشد كه بفرياد شما برسد و شما را نجات دهد، و شما هم شنا بلد نباشيدكه بتوانيد شنا كنيد و خودتان را به ساحل برسانيد؟!
گفت : بله يابن رسول اللّه برايم پيش آمده !
حضرت فرمود: آيا در چنين حال و موقعيّتى دلت بجائى متوجّه شده و تصوّر كرده اى كهممكن است چيزى يا موجودى توانا تو را بدون هيچ اسبابى از غرق شدن نجاتت دهد؟!
گفت : بله يابن رسول اللّه ، تمام اينهايى كه فرموديد: برايم پيش آمده .
حضرت فرمود: (همان موجودى كه دلت متوجّه آن شده كه مى تواند ترا از بيچارگىنجات دهد و به فريادت برسد، همان خداست ، همان الله است ).(75)
يا رب بغير درگه تو رو كجا كنم
|
بر درگه كه رو كنم و التجا كنم
|
گفتى كه بندگان چو بيايند بر درم
|
از لطف خويش حاجت آنها روا كنم
|
بگذشت عمر و قافله مرگ در رسيد
|
بايد سفر بجانب ملك بقا كنم
|
در پيشگاه عز و جلال تو اى كريم
|
آخ نشد كه پشت عبادت دو تا كنم
|
يارب سياه روى و تبه كار و مجرمم
|
خود اعتراف جرم و گناه و خطا كنم
|
كارم ز حد گذشت و مرا نيست چاره اى
|
جز حضرت تو را به تضرّع رضا كنم
|
حاشا ز آستان تو قطع رجا كنم
|
(محمود سيف شيرازى )
آگاهى از بسم الله
مردى خدمت با سعادت (آقا امام زين العابدين عزيز دين عليه السلام ) مشرف شد وعرض كرد: مرا از معنى بسم اللّه الرحمن الرحيم آگاه فرمائيد.
(آقا حضرت سجّاد عليه السلام ) فرمود:
پدر بزرگوارم (آقا حضرت امام حسين عليه السلام ) فرمود:
پدر گرامى و ارجمندم (آقا حضرت امير المؤ منين على عليه السلام ) فرمودند:
مردى از من معناى بسم الله الرحمن الرحيم را سؤال كرد؟
گفتم : گفتن كلمه (الله )، بزرگترين اسم از اسامى پروردگار است .) و (الله )اسمى است كه ناميده نشده به آن اسم ، مگر خداوند عالم .
آن مرد عرض كرد: پس تفسير الله چيست ؟!
حضرت فرمود: (الله آن كسى است كه همه مردم بعد از ماءيوس شدن از ماسوى اللّه ،يعنى : از غير خدا نااميد شدند. و هنگام شدايد و گرفتارى ها و احتياجات و نيازمندىهايشان به طرف او توجّه مى كنند.)(76)
حكم تو گر دل به ارادت كشد
|
عيش دو عالم شده او را نصيب
|
با تو بود هر كه قرين اى حبيب
|
حلقه بگوش تو همه عالم است
|
جانم از آن شعله چه خوش بر فروخت
|
(حاج شيخ حسين انصاريان (مسكين )
دعاى مستجاب
(آقا حضرت امير المؤ منين على عليه السلام ) فرمود:
هر وقت گرفتار شديد، و غم و اندوه و حُزنى به شما رسيد و يا كارى براى شما پيشآمد.
از روى اخلاص (يعنى : دل از همه مردم ببريد و از صميمدل ) بگوئيد: بسم اللّه الرحمن الرحيم .
بعد با دل پاك و توجّه تام به خدا، مطلبتان را بگوئيد.
خداوند تبارك و تعالى ؛ هم تمام حاجات شما را در دنيا برآورده و يا آنكه (اگر صلاح اونباشد) پيش خودش ذخيره مى كند. البتّه هرچه پيش خدا ذخيره بشود، براى مؤ من بهتر است.(77)
هست بسم اللّه الرحمن الرحيم
|
آن كتاب اللّه كه گنج حكمتست
|
افتتاح او به باب رحمت است
|
باب ايجاد او به رحمت كرد باز
|
رحمت خود را مدار از ما دريغ
|
(صفى عليشاه )
رانندگى در حال خواب
يكى از معانى (ب ) در عربى ، يارى خواستن است ، بنابر اين وقتى مى گوئيم : للّهللّه بسم اللّه الرحمن الرحيم . يعنى : از خداوند بخشنده مهربان يارى مىجوئيم .
راننده اى كه اهل تقوا بود، تعريف مى كرد:
من خودم را عادت داده ام هميشه وقتى پشت فرمان مى نشينم ، ابتدا بسم اللّه الرحمنالرحيم مى گويم .
شبى ، سوار كاميون بودم و از يك سر بالايى بالا مى رفتم ، ناگهان خواب بر چشمانمغالب شد.
نمى دانم چقدر گذشت كه ناگهان با صداى بوق ممتدى از خواب پريدم .
وقتى حساب كردم ، ديدم از آنجايى كه به خواب رفتم ، تا اينجا حدود چند كيلومتر مىشود، يعنى من چند كيلومتر در خواب رانندگى كرده بودم .
چه كسى او را در اين مدّت نگه داشت ؟
جاده سر بالا فرمان هم آزاد و مرگ هم در كمين . معلوم مى شود وقتى راننده از خداوند، مَددخواسته است ، (خداوند، هم به كمك او شتافته و او را از مرگ نجات داده است (78).)
مديح و نيايش هم او را سزا
|
اِلها تويى فرد و حىّ و قديم
|
تو پاينده هستىّ و هستى فنا
|
تو توبه پذيرىّ و ما تائبيم
|
تو بخشنده اىّ و گنهكار ما
|
(على اكبر پيروى )
هنگام وضو
(پيغمبر عزيز اسلام صلى الله عليه و آله ) فرمود:
هر كس در اوّل وضويش بسم اللّه الرحمن الرحيم بگويد، تماممعاصى و گناهان از بدنش پاك و پاكيزه و مطهّر مى گردد.
و اگر در وضوى اوّل بسم الله الرحمن الرحيم بگويد،ومتصل به وضوى دوّم نمايد، كفاره براى گناهانش مى شود.
و هر كس بسم اللّه الرحمن الرحيم نگويد، بدنش از گناه پاك نمىشود، مگر همان اعضايى كه آب وضو به آنها رسيده باشد.
و فرمود: اى ابا هُرَيْره ؛ هنگامى كه وضو مى گيرى ، بسم اللّه الرحمن الرحيم بگو. زيرا ملائكه هاى حفظ اعمالت ، از نوشتن حسناتت استراحت ندارند، تااينكه از وضو فارغ شوى .(79)
مقاصد را بجو ز اللّه اكبر
|
(مقدم )
گوينده بسم الله
پيغمبر عزيز صلى الله عليه و آله فرمود:
هر كس بسم اللّه الرحمن الرحيم بگويد، خداوندمتعال به هر حرفى از آن ، چهار هزار حسنه خواهد نوشت و چهار هزار گناه از او محو كند وچهار هزار درجه بالا به او عنايت خواهد نمود.
و همچنين فرمودند:
هنگامى كه مؤ من از پل صراط مى خواهد بگذرد مى گويد: بسم اللّه الرحمنالرحيم گرماى سوزنده جهنّم خاموش و سرد و خنك مى شود.
جهنّم ، صدايش بلند مى شود و مى گويد: اى مؤ من زود بگذر زيرا نور تو لهيب وگرماى مرا خاموش و سرد كرد.
و در حديث طولانى در خلقت قلم از نور محمّد صلى الله عليه و آله ، خداوندمتعال فرمود:
به عزّت و جلالم قسم هر كس از امّت محمّد صلى الله عليه و آله بگويد: بسمالله الرحمن الرحيم در كتاب حسناتش ، عبادت هفتصد ساله براى او مىنويسم .(80)
بر قضاىِ خدا بُوَد دل شاد
|
ترك عصيان كند بغيب و شهود
|
مرده است آنكه ترك ذكر نمود
|
الحمد للّه رب العالمين
حمد و ستايش و تشكّر و مدح و ثنا و سپاس مخصوص خداوندى است كه پرورش دهندهجهانيان و سرپرست نظام هستى و صاحب همه نعمتهاى مادّى و معنوى است .
همه ستايش ها از آن خداست ، كه امكان رشد و تربيت را در انسان و همه موجودات فراهمكرده است .
مگر مى توان سپاسى درخور، و تشكرى شايسته ربوبيّت و پروردگاريش نمود؟
از ابن عباس روايت شده است كه :
اوّلين كسانيكه در روز قيامت به بهشت دعوت مى شوند كسانى هستند كه در تمام حالاتسختى و آسانى و غم و شادى خدا را حمد و ستايش مى كنند.(81)
سپاس آفريننده عقل و جان را
|
حكيمى كه بخشيد بر نسل آدم
|
همه نعمت عقل و نطق و بيان را
|
به گسترده خوانها كران تا كران را
|
همه عيب پوشاى آگاه و گمراه
|
همه جرم بخشاى پيرو جوان را
|
به نور نبى كرده روشن جهان را
|
الهى به ارواح هشت و چهارت
|
به زهرا كه پرورد اين گلستان را
|
چنان كن پيش تو آسان بر آيم
|
سر انجام مَربُوته امتحان را
|
(كنى پور)
تفسير حمد
مردى محضر باسعادت امام رضا عليه السلام شرفياب شد و تفسير الحمدللّه را پرسيد؟ حضرت فرمود: شخصى محضر مقدس آقا مولى الموحدين امير المؤ منينحضرت على عليه السلام شرفياب شد و عرض كرد:
آقا جان كلمه حمد را برايم تفسير فرمائيد؟!
حضرت فرمود: خداى سبحان بعضى از نعمتهاى خود را آن هم سربسته و در بسته بطوراجمال براى بندگان خود معرفى فرموده ، چون مردم قدرت و توانايى آن را ندارند كهتمام نعمت هاى خدا را بفهمند و بشناسند، و بطورتفصيل به آن واقف شوند.
چون عدد آنها بيش از حد آمار و شناختن است و قابل شمارش نيست .
لذا به آنها دستور داد كه فقط بگويند: الحمد للّه على ما انعمه اللّه علينا ربّالعالمين يعنى : سپاس و ستايش مخصوص خداوندى است كه به ما نعمت عطافرمود، همان خدايى كه تربيت كننده دو جهان است .(82)
شكر للّهِ كه خدا طبع روانم داده
|
عقل و فكر و قلم و نطق بيانم داده
|
هرچه دارم همه از اوست زپنهان و عيان
|
حكمت و معرفت و صبر و توانم داده
|
نعمتش را نتوان شكر نمودن هرگز
|
كه پس از بخشش آن شكر بر آنم داده
|
او مرا ياد دهد مطلب و خير و احوال
|
صحت جسم و دل و ذكر و امانم داده
|
(مقدم )
حق شكر
روزى حضرت صادق عليه السلام از مسجد بيرون آمد، ديد حيوان سواريش گم شده است .
فرمود: اگر خداوند آن را به من باز گرداند، حق شكرش را به جا مى آورم ، طولى نكشيدكه مركب آن حضرت را آوردند، فرمودند: الحمد لله حمد و سپاسمخصوص خدا است .
شخصى از امام پرسيد: (فدايت شوم ، مگر نفرمودى اگر مركبم پيدا شود، حقّ شكر خدارا بجا مى آورم ؟)
حضرت فرمود: مگر نشنيدى كه گفتم الحمد لله
همين كلمه اگر به درستى گفته شود، نشان دهنده حقِ شكر گزارى خدا است .(83)
درخور حمد و ثنا بار خدائيست كريم
|
كه زخوان كرمش بهره برد ديو رجيم
|
نيك و بد را ننمود از در احسان محروم
|
سلطنت داد به فرعون و نبوت به كليم
|
آيت بخشش او نقد روانست و خرد
|
چشم بيننده و گوش شنوا، قلب سليم
|
احد است و صمد و لم يلد و لم يولد
|
حاكم منتقم و عادل و علاّم و حكيم
|
آشكار است بر او راز نهان همه كس
|
كه سميع است و بصير است و خبير است و عليم
|
در خور نعمت او نيست سپاس ثقلين
|
شكر حادث نبود در خور احسان قديم
|
بار الها به شفيعان جزا احمد و آل
|
در گذر از گنه خلق ، ز الطاف عميم
|
(محيط قمى )
راءس شكر
آقا حضرت رسول اللّه صلى الله عليه و آله فرمود:
اَلْحَمْدُ رَاءْسُ الشُّكرِ، ما شَكَرَ اللّهُ مَنْ لَمْ يَحْمَدْهُ يعنى (حمد راءس وسر شكر است . و خداوند متعال را شكر نكرده آن كسى كه حمد او را بجاى نياورد).(84)
سعيد قماط از فضل روايت نموده كه گفت : به آقا حضرت ابى عبداللّه عليه السلامگفتم :
آقا جان دعائى به من ياد بدهيد كه جامع جميعوسائل باشد.)
حضرت فرمود:
خدا را حمد كن به اين لفظ، الحمد للّه (85).
در روايتى آمده :
به حضرت موسى عليه السلام وحى شد: (آنچه كه حقّ شكر و سزاوار سپاسگزارى مناست بجا آور.)
حضرت موسى عليه السلام فرمود: (پروردگارا! چگونه حقّ شكر تو را بجا آورم ، بااينكه هر شكر را كه بجا آورم خود آن ، نعمتى از جانب تو است كه نياز به شكر دارد؟)
خداوند به او وحى فرمود: (اكنون (حق ) شكر مرا بجاى آوردى ، از اين رو كه فهميدى ،همان شكرگزاريت هم از من است ).(86)
خالقا حمد تو گويم كه تو لايق بثنايى
|
نتوان وصف تو گفتن برى از چون و چرايى
|
زتو پيدا شده هستى بتو عالم همه بر پا
|
تويى آن قادر دانا، همه را راه نمايى
|
به خيال و خِرد و ديده درّاكه نگنجى
|
ز نشان ها و صفات همه مخلوق جدايى
|
روز روشن ز شب تيره برون آورى آنگه
|
روز را شام سيه پوشى و هم صبح گشايى
|
نقش بر آب زنى خلق كنى صورت زيبا
|
ز كرم بنده نواز و همه با مهر و وفايى
|
گل خوشرنگ لطيف از گل و از خاك بر آرى
|
تو لطيفى و خبيرى همه درمان و دوايى
|
عِزّ پاينده دهى آنكه كند بندگيت را
|
بى نيازى زخلايق همه جودى و عطايى
|
روزى كافر و مشرك نبُرى از كرم خود
|
عيب پوشنده و بخشنده هر جرم و خطايى
|
آگهى از دل غمديده بيچاره مضطر
|
تو بر آرنده حاجت ز همه شاه و گدايى
|
(مقدم )
راز سجده شكر
آقا حضرت صادق آل محمد صلى الله عليه و آله فرمود: حضرترسول اكرم صلى الله عليه و آله در سفر كوتاهى بر شتر ماده خود سوار بودند، درمسير راه ناگاه پياده شدند، و پنج بار سجده فرمودند، سپس سوار بر شتر شدند.
همراهان پرسيدند: (شما كارى كرديد كه قبلاً چنين كارى را از شما (با اين كيفيّت وكميّت ) نديده بوديم ، چرا اين سجده ها را بجا آورديد؟)
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: حضرتجبرئيل از جانب خدا نزدم آمد و مژدهايى به من داد، من براى هر يك از آن مژده ها، يك سجدهشكر بجا آوردم .
در بعضى از روايات ، چنين بيان شده است :
رسول خدا صلى الله عليه و آله همراه جمعى از مسلمانان ، به مسافرت رفتند، در بينسفر كه سوار بر مركب بودند، ناگاه ديدند؛ پيامبر صلى الله عليه و آله از مركب پيادهشدند و پنج سجده پشت سر هم انجام دادند، و سپس سوار بر مركب شده و به پيمودن راهادامه دادند.
يكى از حاضران عرض كرد: (اى رسول خدا! امروز چيزى (پنج سجده ) از شما ديديم ،كه هرگز چنين چيزى را قبلاً از شما مشاهده نكرده بوديم ، رازش چه بود؟.)
حضرت فرمود: هنگام حركت ، حضرت جبرئيل نزد من آمد و مرا بشارت داد، كه على عليهالسلام در بهشت است ، پياده شدم و سجده شكر بجا آوردم ، هنگامى كه سر از سجدهبرداشتم ، حضرت جبرئيل به من گفت : فاطمه سلام اللّه عليها در بهشت است ، به سجدهرفتم و سجده شكر بجا آوردم .
هنگاميكه سر از سجده برداشتم ، حضرت جبرئيل به من گفت : حسن و حسين (عليهماالسَّلام) دو آقا و جوانان اهل بهشت هستند، سجده شكر بجا آوردم .