|
|
|
|
|
|
اسـلام خـدمـت مـى كـردنـد و بـعـد هم كه پيروز مى شدند در صدد اين نبودند كه رئيس يكجـايـى بـاشـنـد و يك پستى براى آنها باشد. شما قصدهاى خودتان را براى خدا خالصكنيد، براى خداى تبارك و تعالى عمل كنيد. اين عبادت است ، خالص باشيد در اين عبادت .ايـن نـهـضـت تـمـامش عبادت بود، اين انقلاب تمامش عبادت است و شما خالص باشيد در اينعبادت ، خداوند همراه شماست . اگر چنانچه مسائلى داريد، البته بايد رسيدگى بشود وبـه نـظـر مـن تـمـام ايـن مـسـائل در مـجـلس شـوراى اسـلامـى بـايـدحـل شـود و انـشـاءالله مـوافـق مـيـل هـاى شـمـا كـه هـمـانمـيـل اسلام است و خواست هاى همه كه خواست اسلام است تمام كارها انشاءالله درست بشود واصـلاح بـشـود و امـيـدوارم كه تا زمانى كه مجلس به كار خودش ادامه بدهد و باز بشودمـجـلس ، ديـگـر وقـت زيـادى نـمـانده باشد و طرح هايى كه شما مى دهيد طرح ها در مجلسباشد كه يك امر ثابت مستدام باشد و بحمدالله افرادى كه در مجلس انتخاب شده اند بهحـسـب غـالب ، اكـثـريـت قـاطـع ، اكـثريت اسلامى و متعهد است . و من اميدوارم كه همه ما موفقبـشـويـم به اينكه با قصد خالص براى اسلام خدمت بكنيم همانطورى كه خداى تبارك وتـعـالى هـر چـه ما داريم از اوست ، ما هيچ نداريم ، الا از جانب خداى تبارك و تعالى ما هيچهـسـتيم آنچه هست اوست و ما هيچ ها بايد ما هيچ ها، ما اشخاصى كه نيستيم و به اراده او چيزپيدا كرديم و باز همه مال اوست جديت كنيم كه اين امانتى كه خداى تبارك و تعالى به ماسـپـرده اسـت و آن امـانـت روح اسـت ، امانت زندگى است ، امانت حيات است ، امانت اسلام است ،امانت قرآن است ، اينها را پاسدارى كنيم از آن ، و وقتى كه وارد مى شويم در محضر خداىتـبـارك و تـعـالى با روى سفيد وارد بشويم . خداوند تعالى همه شما را نصرت بدهد وخـداى تـبـارك و تعالى دشمنان اسلام را هدايت كند، و اگر نمى شود شكست بدهد و نابودكند. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته تاريخ : 29/2/59 بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اهالى جماران و ساير مناطق شميرانات بسم الله الرحمن الرحيم بـايـد بـا اتكا به خدا و صرف نظر از اميال شخصى بيرق اسلام را در سراسر جهانبه اهتزاز در آوريم من اين چهره هاى نورانى مصمم را هر وقت مى بينم ، اين چهره هاى نورانى مسلمانان متعهد راهـر وقـت مـشـاهده مى كنم غرق سرور و مباهات مى شوم . شما برادران جوان و خواهران ، اميدمـلت هـسـتـيـد. نـهـضـت را شـما جوانان ، خواهران و برادران با نثار خون خودتان به پيشبـرديـد. انـقلابى كرديدكه در دنيا بى نظير يا كم نظير بود، انقلاب اسلامى ، انقلابگروهى كه متعهد به اسلام بودند. من هر جا باشد خدمتگزار همه هستم و آنقدر خدمتى كه ازمـن مـى آيـد و آن دعاست در حق شما جوانان ، برادران ، خواهران مى كنم . من اميدوارم كه شماجوانان ، خواهران و برادران همانطور كه از اول نهضت با كوشش ، انقلاب بزرگ را تحققبـخـشـيـديـد از ايـن بـه بـعـد هـم بـا وحـدت كـلمـه و بـااتـكـال بـه خـداى تـبـارك و تعالى اين نهضت را ادامه دهيد. ما در بين راه هستيم و بايد راهطـولانـى را طى كنيم و آن راه طولانى اين است كه بيرق اسلام را در همه قطب هاى زمين بهاهـتـزاز در آوريـم . مـن امـيـدوارم كـه مـوفـق شـويـم و بـا هـمـت واتكال به خداى تبارك و تعالى اين راه طولانى را به آسانى طى كنيم و مهم اين است كهاز آمـال شـخـصـى ، گـرفتارى شخصى ، خواست هاى شخصى دست برداريم و به خواستهـاى اسـلام و بـه خـواسـت هـاى بـلنـد پـايـه قـرآن كـريـم ،دنـبـال خواست بزرگ خداى تبارك و تعالى باشيم و اطاعت اوامر خداى تبارك و تعالى رابكنيم كه ما را دعوت به اتحاد، دعوت به اجتماع فرموده است و دعوت به اخلاص و دعوتبه فعاليت براى پيشبرد اسلام فرموده است . ما بايد اسلام را به پيش ببريم و در همهجاى دنيا انشاءالله اسلام را صادر كنيم و قدرت اسلام را به تمام ابرقدرت ها بفهمانيمو شما برادران و خواهران كه در اينجا مجتمع هستيد، من از همه تان تشكر مى كنم و من در هرجـا هـستم ، براى شما زحمت هستم لكن دعاگو هم هستم . من در اينجا كه آمده ام در اين چند روزهم زحمت به آقاى امام (حجت الاسلام سيد مهدى امام جمارانى ) دادم كه از دوستان عزيز است وهـم بـه آقـاى مـوسوى كه از دوستان عزيز است و هم به ساير اهالى اين مرز من اميد آن رادارم كـه بـتـوانـيم انشاءالله اين خدمتى را كه شروع كرديم به آخر برسانيم و بتوانيمبـا وحدت كلمه ، با اتكال به خداى تبارك و تعالى بيرق اسلام را در همه جا به اهتزازدرآوريم . امـر بـر مـقـابـله دادگـاه هـا و مـردم با مفسده جوئى هاى سرسپردگان اجانب و شما دوستانبايد متوجه باشيد كه در داخل كشور ما گروه هاى مختلفى هستند كه فساد مى كنند و تشتتبين برادرها ايجاد مى كنند. گروه هائى هستند وابسته به رژيم سابق ، گروه هائى هستندوابـسـتـه بـه امـريـكـا يا احيانا به شوروى و شما بايد با هوشيارى و با تسليم الهىتـوطـئه هـاى ايـنـهـا را خـنـثـى كـنـيـد و نـگـذاريـد ايـن عـدهقـليـل زحـمـت بـراى نـهـضـت مـا و انـقـلاب مـا ايـجـاد كنند. الان وقت خرمن است ، وقت برداشتمـحـصول اين خلق مستمند است و همين ها كه ادعاى اين را دارند كه ما فدايى خلق هستيم ، همينهـايـى كـه ادعـاى ايـن را دارنـد كـه مـا بـراى مـسـتـمـنـدان خـدمـت مـى كـنـيـم ،مشغول آتش زدن خرمن ها شده اند و در يك روزنامه اى خواندم كه صد خرمن در يك ناحيه اىآتـش زده انـد. ايـنها اگر چنانچه قدرت پيدا بكنند، همه چيز را آتش مى زنند. مقصد آنها واسـاس تـفـكـر آنها تفكرى است كه با تفكر اسلامى نمى سازد و چون مى بينند كه اسلامدارد شـكـوفا مى شود و احكام اسلام دارد در ايران و انشاءالله ساير مناطق پياده مى شود،ايـنـهـا بـه دسـت و پا افتاده اند، در بين مردم ايجاد تفرقه مى كنند، زراعت هاى مردم را مىسـوزانـنـد، كـارخـانـه هـا را نـمـى گـذارنـد كـه بـه كـار خـودشـانمـشـغـول بـاشند. بايد همه شما متوجه باشيد كه اين اشخاصى كه مفسده مى كنند، انفجارايـجـاد مـى كـنـنـد در بـازار مـسـلمـيـن ، انـفـجـار ايـجـاد مـى كـنـنـد در لوله هـاى نـفـت كـهمال مستمندان است ، انفجار ايجاد مى كنند در جاهائى كه گروه هاى زيادى از مسلمانان هستند،اينها در اصل مفسد فى الارض هستند و بايد با تمام قدرت اينها را سركوب كرد و دادگاههـا در هـر جا باشند اينطور اشخاص را بايد محكوم به مرگ كنند. اينها حياتشان جز رحمتبـراى جـامـعـه و جـز تـفـرقـه انـدازى و جـز خـوردنمـال مـردم و ايـران را بـه اغـتشاش كشيدن براى اينكه باز ابرقدرت ها تسلط به ما پيداكنند، هيچ كار ديگر ندارند. شما جوان ها همه مراقبت كنيد، جوان هاى مملكت همه مراقبت كنند وجـلوگـيـرى كـنـنـد از ايـن فـسـادهـائى كـه اينها مى كنند. مراقبت خرمن هايى را كه با خوندل مـردم جـمـع كـرده اند، مراقبت باغاتى را كه مردم ايجاد كردند، مراقبت همه چيز به عهدهخـود شـمـاسـت . اتـكال به دولت تنها نكنيد، اتكال به قواى انتظامى تنها نكنيد. آنها هممشغول خدمت هستند، شما هم بايد مشغول خدمت باشيد و همه با هم دست به هم بدهيم و براىاسـلام و مـسـلمـيـن خدمت كنيم . خداوند همه شما را اجر عنايت كند و سلامت ، و كشور شما را ازاشـخـاصى كه فاسد هستند و ريشه هاى فساد هستند پاك همه شما را به سعادت دنيوى واخروى برساند. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته تاريخ : 31/2/59 بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـــنــى در ديـدار بـا مدير واحد اطلاعات و اخبار صدا و سيماىجمهورىاسلامى بسم الله الرحمن الرحيم تلويزيون بايد بنگاه تعليمات اسلامى باشد من هميشه از اين راديو و تلويزيون نگرانى داشته ام براى اينكه اين راديو و تلويزيونيـك بـنـگـاهـى اسـت كه از تمام رسانه هاى گروهى مهمتر است و براى اينكه الان در تمامدهـات و شـهـرسـتانها تقريبا راديو تلويزيون عمومى شده است و آنا هر مطلبى واقع مىشـود، هـمـه جـاى ايـران و خـارج مـتوجه مى شوند. و اين راديو و تلويزيون بايد اصلاحبشود، يعنى بايد متحول بشود به يك بنگاه تعليمى آن هم تعليمات اسلامى . اخـبـارى كـه در آنـجـا گـفته مى شود بايد بر خلاف موازين اسلام نباشد كه هر گروهىبـخـواهـنـد توطئه كنند، بيايند در راديو و تلويزيون حرف هائى بزنند كه توطئه آميزباشد. البته نه اينكه ما مى گوئيم بايد سانسور باشد، ما مى گوئيم بايد بر طريقاسلام و ملت باشد. ملت ، اسلام را مى خواهد و همه نهادهائى كه در ايران هست بايد اسلامى باشد. معنى آزادىاين نيست كه كسى بخواهد توطئه كند. در توطئه هم آزاد است ؟! نه ، در توطئه آزاد نيست .يـا حـرف هـائى را بزند كه شكست ملت است ، شكست نهضت است ، اين آزادى نيست . در چهارچـوب ايـن نـهـضـت ، انـقـلاب اسـلامـى ، هـمه مردم آزاد هستند، كسانى كه حرف دارند، حرفهـايـشـان را مـى زنـنـد حـتـى هـر فـرقـه اى هم كه باشند، اما اگر بخواهند توطئه كنند وبـخـواهـنـد اسـلام را بـشـكـنـنـد، بـخـواهـنـد نـهـادهـائى را كـه الانمشغول فعاليت اسلامى هستند اينها را بشكنند، يك همچو چيزى نمى شود باشد. شـمـا هـم از ايـن تـيـپ روشـنـفـكـرى كـه هـمـيـشـه بـا سـر قـلمـشـانمـشـغول يك فساد كارى هستند، از اينها هيچ وقت نترسيد، اينها مى خواهند بهانه اى دستشانبـيـايـد، هر چه دلشان مى خواهد بگويند. از اولى هم كه اين نهضت شروع شد كه رو بهرشـد و ترقى گذاشت ، اين طايفه (البته نه همه شان اما آنهائى كه سوء قصد دارند وغربزده هستند)، آنها مشغول فعاليت بر ضد انقلاب بودند، هر مطلبى پيش مى آيد اينهايـك سـنـگـى جـلوى پـا مـى انداختند. بايد از اينها شما هيچ ملاحظه اى نكنيد و از اينكه يكدسـتـه اى مـثـلا مخالفت با شما بكنند ابدا باكى نداشته باشيد. البته هر كار مهمى يكدسـتـه مـخـالف دارد. شـما با قاطعيت در آنجا اشخاصى كه مى بينيد در آنجا فاسد هستند،اشخاصى كه در آنجا توطئه گر هستند، بايد با شركت همه اين نهادهاى اسلامى ، آنها راكنار بگذاريد و نگذاريد فعاليت بكنند. بايد راديو و تلويزيون مربى مردم كشور باشد و بـالاخـره يـك راديـو تـلويـزيـون اسـلامـى و مـربـى جـامـعـه درطـول مـدتـى كه محمد رضا شاه مخلوع ، اين تلويزيون را در تحت سيطره خودشان داشتندكوشش مى كردند كه جوان هاى ما را منحرف كنند يعنى نگذارند اين قوه اى كه بايد براىكشور خدمت بكند، اينها راهشان را كج مى كردند كه در خدمت ديگران باشند اين بايد درستبـشـود، بـايـد مـتـحـول بـشـود، بايد راديو و تلويزيون مربى جوان هاى ما، مربى مردمكـشـور باشد، نه اينكه مطالبى در آن گفته شود كه مخالف وضعيت كشور است ، مخالفبـا مـصـلحـت كـشـور است و جوان هاى ما را جورى بار مى آورند كه براى خودشان نباشند،بـراى ديـگـران بـاشند. جوان ها را يك قسمشان را اينطورى بار مى آوردند كه به مراكزفـسـاد مـى كـشـانـد، هـمـه جـاى ايـران را بـه صـورت مـراكـز فـساد درست كرده بودند وفـاسـدشـان مـى كـردنـد. از راه شـهـوات يـك دسـتـه شـان را مـى كـشـيـدنـددنبال مواد مخدره ، از اين راه فاسدشان مى كردند و تمام نقشه اين بود كه اين قوه فعالهاى كـه هـمـه كـار از آن بـايد بر آيد و مملكت خودش را اداره كند، اين ، يا لاقيد بشود و يااينكه مخالف بشود با كشور خودش (من حيث لايشعر) و بعضى هم با توجه . و يكى ازمـوارد و بـنـگـاه هـائى كـه در ايـن مطلب خيلى كوشش مى كرد راديو و تلويزيون بود كهاول از پـخـش كردن چيزهائى كه مخدرات خودش بود، اين موسيقى ها همه مخدر هستند، يعنىجوان هاى ما را، جوانى كه عادت به موسيقى كرد ديگر نمى تواند كار انجام بدهد، ديگرنـمـى تـوانـد قـاطـع بـاشـد. راديـو و تلويزيون تقريبا اكثر اوقات جوان هاى ما را بهگوش كردن اينطور چيزها وا مى داشت . از طريق چشم جوان هاى ما را فاسد مى كردند، زنهـاى كـذا و كذا را پشت تلويزيون نمايش دادند و جوان ها از اين راه فاسد مى شدند و همهمـقـصـد ايـن بـود كـه در ايـران يـك قـوه فـعـاله اى كـه بـتـوانـد كـه درمـقـابـل دشـمـنان اسلام و ايران كه هستند بايستد، نباشد تا هر كارى كه دلشان مى خواهدبـكـنـنـد. ايـن راديـو و تـلويـزيـون بـايـد متحول و همچو باشد كه جوان ها را طورى باربـيـاورد كـه مـسـتـقـل ، داراى اراده و تـصـمـيـم بـاشـد، نـه پـايـبـنـد آنمـسـائل شـهـوانـى يـا ايـن مـسـائل ديـگـرى مـثـل هـروئيـن وامـثـال ذلك . ايـنـهـا بـايـد در راديـو و تـلويـزيـون جـورىعـمـل بـشـود كـه ايـنـهـا را مـحـتـرز كـنـنـد از آنـهـا، بـتـرسـانـنـد آنـهـا را از آنـطـورمـسـائل . و هـمـيـن طـور بـايـد فـيـلم هـائى كه در راديو و تلويزيون نمايش داده مى شودآمـوزنـده بـاشـد، فـيـلم هـائى باشد ولو از خود ايران درست كنند، آموزنده باشد يا فيلمهـائى كه از خارج مى آيد درست تفتيش بشود كه چنين نباشد. آنها ممكن است با شيطنت فيلمهائى را به ايران بفرستند كه بخواهند جامعه ما را فاسد كنند. بايد وضع آنجا درست واسـلامـى بـشـود، روى مـصالح و مقصد كشور باشد، در خدمت خود كشور باشد، نه در خدمتديگران . امـيـدوارم كـه شـما موفق باشيد و با قدرت و با تصميم و اراده به آنجا برويد، اصلاحكـنـيـد آن قـسـمـت را و بـخـش اخـبار را در اختيار بگيريد و نگذاريد يك امورى كه برخلافمـصـالح كشور است پخش بشود. من دعا مى كنم كه انشاءالله موفق و مويد باشيد و سايرنـهـادهـاى اسلامى هم با شما انشاءالله همفكر هستند و انشاءالله همه با هم اين مركز را يكمـراكـز اسلامى ، يك مركزى كه براى تربيت جوان هاى ما باشد و مربى باشد بسازند.اما راجع به افراد، از قرارى كه من شنيده ام بعضى از افرادى كه متعهد بودند و مسلمان بودند و براى كشور خودشان دلسوز بودند را از آنجاكـنـار گـذاشـتـنـد و بعضى افرادى كه بايد تصفيه بشوند، اينها باز سر كارها هستند.شـما بايد با ساير آقايان كه در آنجا هستند و متعهد، با هم اين افرادى را كه الان براىمملكت ما مضر هستند، اين چپى ها، اينهائى كه به اين طرف وآن طرف رابطه دارند، اينها رابـايـد تـصفيه كنيد و بدون اينكه بترسيد تصفيه كنيد اينها را و به جاى آنها جوان هاىمـتـعـهـد و اسـلامى را بياوريد و آنهائى كه متعهد بودند و بيرون كردند باز ببينيد اگركـسـانـى هـسـتند كه به درد مى خورند اينها را وارد كنيد. كسانى كه مضر هستند براى اينمـركز ولو فرض كنيد متخصص هم باشند، متخصص مضر، ضررش بيشتر از غير متخصصاسـت ، ايـنها بايد كنار بروند و انشاءالله راديو و تلويزيون تصفيه بشود. انشاءاللهتعالى موفق و مؤ يد باشيد. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته تاريخ : 3/3/59 بـــيـــانـات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن هاى دانشجويان دانشگاه هاى سراسر كشورواساتيد دانشگاه و حوزه و طلاب =حوزه عمليه قم بسم الله الرحمن الرحيم در راءس برنامه هاى رضاخان تضعيف روحانيت بود مـن بـايد يك تاريخچه اى براى شما آقايان كه درك زمان رضاشاه را نكرديد عرض كنمتـا بـفـهميد كه اين دست هائى كه در كار است چه دست هائى است . رضا خان بعد از اينكهكودتا كرد و آمد تهران را گرفت ، به صورت يك آدم مقدس اسلامى خدمتگزار به ملت درآمـد. حـتـى در جـلسـه هائى كه در محرم انجام مى گرفت در تكيه هاى زيادى كه در تهرانبـود آن وقـت ، مى گفتند او مى رود و شركت مى كند و دستجاتى كه از نظامى ها در تهرانبيرون مى آمد من خودم ديده ام و مجلس روضه اى كه از طرف خود رضاخان با شركت خودشتـاءسـيـس مـى شـد مـن يـكـى اش را خودم ديده ام ، اين بود تا وقتى كه حكومتش مستقر شد.اغـفـال كـرد مـلت را، اغـفال كرد همه قشرها را تا اينكه جاى پايش محكم شد، وقتى كه جاىپايش محكم شد هدف اول و آن چيزى كه در راءس برنامه اى بود كه براى او تنظيم كردهبـودنـد تـضـعيف روحانيت بود. شروع شد برنامه به تضعيف اين قشر. برنامه اين بودكه اين قشر در بين ملت حيثيت خودش را از دست بدهد تا اينكه بتوانند آن كارهائى كه مىخواهند انجام بدهند. روزنامه نويس هاى آن وقت و رسانه هاى گروهى آن وقت و قلمداران آنوقـت مـجـهـز شـدنـد و همه به ضد روحانيت مشغول كار شدند. طورى كردند كه روحانيت رامنزوى كردند و حتى در ماشين ها و تاكسى سوار نمى كردند اينها را. تبليغات به طورىدامـنـه دار بـود كـه جـوان هـاى مـا را حـتـى جـوان هـاى مـتـديـن را مـنـحـرف كـردنـد.اول ، هـدف روحـانـيـت بـود. ايـن مـدرسـه فـيـضـيه را كه ملاحظه مى كنيد كه آن وقت شايدشـشـصـد، هـفـتـصـد نـفـر طـلبه در خود مدرسه فيضيه ساكن بود، روز نمى توانستند درمـدرسـه بـاشـنـد، فـرار مـى كـردنـد به باغات شهر و آخرهاى شب مى آمدند براى اينكهمـاءمـورها دنبال اين بودند كه اينها را بگيرند و ببرند و عمامه هاشان را بردارند. علماىتـهـران را تعقيب مى كردند و بعضى از اشخاص موجه از علما را در كلانترى مى بردند وهمانجا لباسشان را مى بريدند كه بلند نباشد، لباس روحانى نباشد، همانجا قيچى مىكـردنـد. آن چـه دسـتـى بـود كه روحانيون را در آن روز سرنگون كرد و كوبيد؟ و در عينحـال كـه آنـهـمـه كـوبـيـدنـد روحـانـيـون را، مـعـذلك گـروهـى كـه فـقـط قـيـام كـرد درمـقـابـل رضـاخان ، همان روحانيون بودند. يك دفعه از تبريز علماى تبريز، يك دفعه ازخراسان علماى خراسان ، يك دفعه از اصفهان كه اين از همه دامنه اش زيادتر بود. علماى اصفهان آمدند به قم و علماى بلاد همبـه ايـنها متصل شدند و مع الاسف همه قيام ها را شكستند. قم هم كه قيامش اساسى تر بودبـسـيـار از ينها را آمدند بازى دادند، اغفال كردند و از قرار كه مى گفتند در راس آنها كهمرحوم حاج آقا نورالله اصفهانى بود از قرارى كه مى گفتند او را هم مسموم كردند و همانقـم فـوت شـد. آن چه دستى بود كه روحانيون را اينطور كوبيد و روى چه مقصدى بود؟آن چـه دسـتى بود كه روحانيون را با قشر دانشگاهى آنطور از هم جدا كرد كه در دانشگاهاسـم روحـانـى را نمى شد ببرى و در مدرسه فيضيه هم دانشگاهى را؟ اين چه دستى بودكه اينها را از هم جدا كرد و با هم دشمن كرد؟ و اين چه دستى بود كه دانشگاه ما را به آنصـورت در آورد كـه اشـخـاصـى كـه از آن بـيـرون آمـدند، مگر يك دسته متعهد، انحرافىبـودنـد و گـرايـش بـه مـكتب هاى ديگر داشتند؟ و آن چه دستى بود كه در همان زمانى كهانقلاب پيروز شد دانشگاه را به صورت يك دژ جنگى درآورد؟ و آن چه دستى است كه الانمشغول كاراست و مى خواهد باز روحانيت را بكوبد؟ اينها چه ديده بودند از روحانيت و اخيراچـه ديـدنـد كه اينطور در فكر اينند كه در بلاد شروع كردند كه باز همان مطالبى كهزمـان رضاخان بود اعاده كنند و به روحانيون و معممين جسارت كنند و اهانت كنند؟ روحانيونمـگـر چـكـاره اند و آنها چه ديده بودند؟ اين چه دستى است كه اين دو قشر را از هم اينطورجـدا كـرده بـود و حـالا هـم جـدا كـرده اسـت ؟ مـگـر انـشـاءالله بـهفضل الهى اينها با هم پيوند كنند. اگر بخواهند ملت را تحت سلطه بياورند بايد مردم را از روحانيين جدا كنند ايـنـهـا بـا مطالعه هاى طولانى كه از مردم شرق و مسلمانان و بلاد اسلامى دارند و داشتهانـد و كـارشـنـاس هـاى آنـهـا در ايـن بـلاد اسـلامـى بـاشـكـل هـاى مـختلف آمده اند و مطالعه كرده اند و بررسى كرده اند، اين را يافتند كه تودههاى مسلمين با روحانيين نزديكند و روحانيين در آنها نفوذ دارند. در هر شهرى ملاى آن شهر،امـام جـمـاعت آن شهر با مردم روابط دارد و مردم از او حرف شنوى دارند، پس اگر بخواهندايـن مـلت را بـشـكافند و تحت سلطه بياورند بايد مردم را از اين روحانيين جدا و آنها را ازآنـهـا جـدا كـنـنـد. خـوب ، بـيـن دانـشـگـاه و روحانى چرا اينطور اختلاف ايجاد كردند كه دردانـشـگـاه نشود اسم روحانى را برد و دانشگاهى كه بخواهد نماز بخواند به طور قاچاقنماز بخواند و در مدرسه هاى ما هم اگر اسمى از دانشگاه بيايد، او را به خوبى دريافتنـكـنـنـد؟ ايـن هـم روى همان مطالعاتى كه آنها دارند و اين ديگر واضح تر است كه اين دوقـشـر مـغز متفكر جامعه هستند، اين دو قشر را اگر از هم جدا كنند مى توانند كارهائى را كهمـى خـواهـنـد انـجـام بـدهـنـد و ايـن دو قـشـر اگـر بـا هـماتصال پيدا بكنند، اينها نمى توانند مقاصد خودشان را انجام بدهند و لهذا قلم ها و نطق هاو رسـانـه هـا و ايـنـهـا كه در خدمت اجانب بود، به كار افتادند، اينها را از هم جدا كردند ودشـمـن كـردنـد و در هـر قـشـرى هـم ايجاد اختلافات كردند. حالا كه اينها ديدند، آن قدرتاسـلام را ديـدند و قدرت روحانيون را ديدند و قدرت دانشگاه را ديدند كه يك همچو قدرتشـيـطـانـى را ايـنـهـا بـا هـم وقـتـى كـه شـدنـد سـرنـگـون كـردنـد كـه در دنـيـا كـسـىاحتمال اين را نمى داد كه بتواند ايران اين مرد خائن را بيرون كند زيرا همه قدرت ها پشتسر او بودند، همه قدرت ها، چه قدرت هاى غير اسلامى كه مهم امريكا بود، براى شوروى هم و چه حكومتهـاى انـحـرافـى بـلاد مـسلمين ، تمام اينها طرفدار او بودند. شاهديد كه ما وقتى در عراقخواستيم كه شروع كنيم به طور بارزى به مقابله با شاه ، عراق نگذاشت ما آنجا بمانيمو وقتى خواستيم به كويت برويم كويت هم نگذاشت كه ما وارد بشويم و من ديدم كه ما درهر يك از بلاد مسلمين برويم ، همين حرف است . و خدا خواست كه بهتر بشود و ما رفتيم بهيـك محلى كه تحت سيطره ايران نبود گرچه آنجا هم ابتدائا با ما مخالفت هائى شد، لكنكـم كـم آن مـخالفت ها تخفيف پيدا كرد. اينها امروز از زمان رضاشاه بيشتر در فكر هستند.زمان رضاخان مطالعات بود و دهنيات كه اگر چنانچه روحانى با دانشگاهى پيوند كند واگـر روحـانى قدرت روحانيت خودش را دارا باشد نمى گذارد كه ما آنطور كه مى خواهيماسـتـفـاده كـنيم از ايران ، اين يك ذهنيتى بود مطابق با واقع هم بود اما ذهنيت بود. امروز آنذهـنـيت ديگر براى آنها عينى شد، ديدند كه از روحانيت شروع شد و دانشگاه هم آنقدرى كهمتعهد بودند پيوند كردند و آنها هم كه نبودند، الزام پيدا كردند به اينكه همصدا باشندو سـايـر قـشـرهـا هـم ، هـمـه مـلت . ايـنـهـا ديـدنـد كـه ايـن روحـانـيين در عين حالى كه آنهاخـيـال مى كردند كه نفوذ دارد لكن نمى دانستند اينقدر نفوذ دارد. آن وقتى كه شاه به عذرخـواهـى افـتـاد، شـاه مـخلوع به عذر خواهى افتاد و شريف امامى را آورد روى كار، اينها هىگفتند كه خوب ، ما اشتباه كرديم ، ما نمى دانستيم كه مردم اينطور روحانيت را مى خواهند ومـا ايـن اشـتـبـاه را بـر مى گردانيم ، ما خدمت مى كنيم به روحانيون . از اين چرندها شروعكردند گفتن براى اغفال ، ليكن خوب ، ديگر گوش ها نمى شنيد. هيچ ارگانى نبايد در كار ارگان ديگر دخالت كند ايـنـهـا امـروز ديـده اند قدرت اسلام را، ديده اند كه يك جمعيت سى و پنج ميليونى كه اينجـوان هـائى كـه بـتـوانـنـد كـار بكنند شايد پانزده ميليون ، هيجده ميليون ، بيست ميليونباشد بدون اينكه داراى يك تجهيزاتى باشند و بدون اينكه تربيت نظامى ديده باشندايـنـهـا بـا مـشـت غلبه كردند بر همه قدرت ها و آن كسى را كه آنها همه مى خواستند نگهدارند نتوانستند، اينها عينى شد بر ايشان كه اسلام چقدر قدرت دارد، حالا بدتر و بيشتردرصدد اين هستند كه اسلام را نگذارند تحقق پيدا كند. اين سنگر بندى ها كه در دانشگاه هاشـد بـراى چـى بـود و كـى بـودنـد؟ آنـهـائى كـهمـيـل داشـتـنـد كـه دانـشـگاه كه تبديل شده بود به يك غرب ساختگى ، غربزده ساختگى ،بـرگـردد بـه يـك دانـشـگـاه اسلامى كه وقتى وليده او مى آيد، نتيجه او بيرون مى آيد،افراد مسلم و متعهد باشد، اينها بودند كه سنگر گرفتند؟ يا همان ها بودند كه همان قلمو همان قدم و همان چيزهائى كه زمان رضاخان مى خواستند بشكنند اين اسلام را و اين قدرترا؟ اينها هستند كه سنگرگيرى كردند. ما كه مى گوئيم انقلاب فرهنگى و البته در همهچـيـز بايد باشد، لكن بايد مخلوط نكنيم امور را به هم . اينهائى كه در انقلاب فرهنگىهـى صـحبت مى كنند و صحبت كردند و من شنيدم اينها مخلوط مى كنند امور را به هم و اين راهرا دور مـى كـند. دانشگاه و فيضيه ، بايد فقط راجع به دانشگاه شروع كنند. كار به ايننداشته باشند اقـتـصـاد مـلت چـيـسـت . اگر دانشگاه بيايد راجع به اقتصاد بخواهد فرهنگ را جارى كند وفرهنگ اسلامى درست كند، از فرهنگ اسلامى دانشگاه هم باز مى ماند، و اگر قشرى ديگرىكـه مـى تـوانـد انـقـلاب فـرهـنـگـى در مثلا ارتش بكند بيايد بخواهد مخلوط كند و انقلابفرهنگى را در دانشگاه بخواهد بيايد عمل كند، اين كار خودش هم از دستش مى رود. بايد هرقشرى در همان محل خودشان و در همان بنگاهى كه آنها جزئيت دارند در آنها و عضويت دارنددر آنـجا، همان را مشغول بشوند، نه شما انقلاب اقتصادى را دنبالش برويد، نه آنهائىكـه مـى خـواهـنـد انـقـلاب اقـتـصـادى درسـت كـنـنـد بـيـايـنـددنـبـال دانـشـگاه ها. و من به شما حالا دارم عرض مى كنم كه اين اختلاطها البته افرادى همكه اين اختلاطرا مى گويند من سراغ ندارم كه افرادى باشند كه خداى نخواسته خيانتكاربـاشند، اغفال مى شوند. اينهائى كه مى خواهند، مى گويند همه را بايد با هم درست كردو جـدا نـمـى كنند، قسمت قسمت نمى كنند، همه چيز را يعنى اين دستگاه را با آن دستگاه ، آندسـتـگـاه را بـا اين دستگاه و روى هر يك عليحده متخصصان خودشان ، متخصصان آن بنگاهمـشـغـول كـار نـمـى گـذارنـد بـشـونـد، ايـنـهـا مـتـحـمـل اسـت كـهاغـفـال شده باشند. نبايد ما وقتى مى خواهيم دانشگاه را درست بكنيم و يك انقلاب فرهنگىدر دانـشـگاه درست بكنيم بيائيم همه چيز را با هم مخلوط بكنيم ، همه جا بايد چه بشود اماهـر كـدام در محل خودش . بازار بايد درست بشود، لكن دانشگاهى به بازارى كارى نبايدداشـتـه بـاشـد. بـازار يـك دسته اى بايد بروند و آنجا انقلاب اسلامى و فرهنگى را درآنـجـا پـيـاده كنند، اينها يك دسته بازارى متعهد بايد باشند. ارتش هم بايد انقلاب در آنپـيـدا بـشود و اميد است كه بسيار وقتش شده باشد لكن ارتش نبايد كار داشته باشد كهدانـشـگـاه چـه مـى گـذرد در آن ، به او چه ربطى دارد. در عين حالى كه همه با هم پيوندهـسـتند، لكن هر كدام كار خودشان را بايد انجام بدهند. پيشتر مى گفتند كه در آن تعزيههايى كه در مى آوردند سابقا، مى گفتند كه شمر خوب اين است كه شمر باشد، اگر بنابـاشـد كـه شـمـر هـم وقـتـى صـحـبـت مـى كـنـد يـا شـعـر مـى خـوانـدمـثـل امـام حسين بخواند اين شمر نيست ، در عين حالى كه همه بنگاه واحد بودند و همه با هممى خواستند يك صحنه اى را درست كنند، لكن هر كس كار خودش را بايد خوب انجام بدهد،نبايد او دخالت كند در كار ديگرى . اگر هر كدام دخالت كنند در كار ديگرى ، اين صحنه، صـحـنـه خوب نمى شود. ما هر كدام بايد كار خودمان را خوب انجام بدهيم اگر هر كسىدر هر كارى دخالت بكند هيچ كدامش را نمى تواند انجام بدهد. با هم اجتماع كنيد و مواظب باشيد قلم هاى مسموم شما را بازى ندهند و مـن حـالا بـه شـمـا عـرض مـى كـنـم كـه قـلم هـا، قـدم هـا، نـطـق هـا، شـيـطـنـت هـادنـبـال ايـن اسـت كـه نـگـذارنـد شـمـا ادامـه بـدهـيـد بـه ايـن چـيـزى كـهمشغول شده ايد، اينها مى خواهند نگذارند كه قشر روحانى با قشر دانشگاهى يكى بشود.شـما الان اول كارتان است ، تازه شروع كرده ايد. ممكن است به حسب حدسى كه من مى زنمكه بيايند بيخ گوش اشـخـاصـى كـه در فـيـضـيـه و در جـاهـاى ديـگـر، در مراكز علمى هستند، بيخ گوش اينهاچـيـزهـائى بخوانند كه نتيجه اش اين باشد كه شما با اين دسته كنار برويد، و بيايندبـيـخ گـوش دانـشگاهى ها مطالبى بگويند كه شما را از آنها جدا كنند. اينها صدمه ديدهانـد از اتـحـاد ايـن ملت ، اينها از اسلام الان ترسيدند به طورى كه ديدند خارجا چه جورواقـع شـد. ايـنها مى بينند اين تظاهرات شما را، اينها مى بينند اين اجتماعات شما را و اينفرياد اسلامى شما و ناراحت مى شوند. چند روز پيش از اين در يك نوشته اى ديدم كه مى گويد كه چرا از ملى مى ترسيد شماها؟چـرا نـمـى گـوئيـد مـجـلس شـوراى مـلى ؟ مـن به آن آقا مى گويم شما چرا از اسلامى مىتـرسـيـد؟! مـا ايـن مـلى كـه مـجـلس شـوراى مـلى بـاشـد، حـالا بـيـش از پـنـجـاهسـال هـم از آن مـى گذرد و ما يك اثر صحيحى از اين نديديم . هر وقت يك آدم صحيح پيدامـى شـد، يـك پنجاه نفر هم از نوكرهاى استعمار پيدا مى شدند و او را مى كوبيدند. من مىگـويـم بـه ايـنـها كه ما تابع اين ملت هستيم ، اين جمعيت . ما كه خودمان براى خودمان يككـاره نـيـستيم ، ما مى خواهيم ببينيم خواست اين سى و پنج ميليون جمعيت چى است . ما ديديمكه خواست اين سى و پنج ميليون جمعيت اين بود كه ما اسلام را مى خواهيم ، در تمام صحبتها از اول تا آخر اين نبود كه ما ملى گرا هستيم ، ملى گرايى بر خلاف اسلام است . اسلامآمـده اسـت كه همه را يك نحو به آن نظر بكند، همه جوامع را. ملى گرايى اين است كه الاندر آمريكا بين سياه و سفيد دارد واقع مى شود و اين كارترى كه دعوى اين را مى كند كه منطـرفـدار بـشـر هـسـتـم ايـن سياهان را اينطور مى كشد و اين طور آزار مى دهد. ملى گرايىايـنـسـت كـه بعضى از اين دولت هاى عربى مى گويند عربيت و نه غير. ملى گرايى اينپان ايرانيسم است ، اين پان عربيسم است . اين بر خلاف دستور خداست و بر خلاف قرآنمـجـيـد اسـت مـا كه مى گوئيم جمهورى اسلامى ، مجلس شوراى اسلامى ، براى اينكه از آنامـامـزاده مـا مـعـجـزه اى نـديـديـم ! پـنـجاه سال است ، بيشتر، ما را عقب ، عقب راندند، پنجاهسال بيشتر كه اينها كارشكنى كردند. در طول مدتى كه مجلس شوراى ملى آنها بود حتىيك دفعه نشد كه مردم ، مردم سراسر كشور آزاد راى بدهند. آن وقتى كه رضا خان نبود ومـحـمـدرضـا خان نبود و زمان قاجار، من يادم هست ، آن وقت خان ها بودند، شاهزاده ها بودند،خان ها دسته دسته اين مردم را به زور مى آوردند و به صندوق ها راى براى خودشان مىگـرفـتـند، مردم هيچكاره بودند، نمى دانستند كه چيست ، يك ورقه اى را به آنها مى دادند،اينها هم مى آوردند در صندوق مى انداختند. زمانى كه رضاخان سلطه پيدا كرد و محمدرضاسـلطـه پـيـدا كـرد كـه هـمه مى دانيد كه يعنى زمان محمدرضا را اكثرا ديديد كه به مردمارتـبـاطـى نـداشـت . خود محمدرضا گفت ، در يك گفتگوئى گفته است به اينكه ليست اينوكـلا را از سـفـارتـخـانـه هـا مـى فـرسـتـنـد پـيـش مـا مـى فـرسـتـادنـد مى خواهد بگويدحال اينجور نيست ، مى فرستادند پيش ما و ما همان ها را ملزم بوديم كه تعيين كنيم . اين يكاقـرارى اسـت از يـك كـسـى كـه بـه غـصـب سلطنت براى اين مملكت مى كرد و مطلع بود برمـسـائل . و ايـن مـا را شـناساند كه به ما مى فهماند كه افرادى كه آن وقت در اين مجالسبـود چـه اشـخـاصـى بـودنـد. افـرادى بـودنـد كـه با ليست سفارت آمريكا يا با ليستسـفـارت شـوروى تـحـميل مى شدند، اين حرفى است كه محمدرضا گفت كه ليست ها را مىفـرسـتـادنـد. اين را براى اين تعريف كرد كه مى خواست بگويد من ديگر اينطور نيستم .حـتـى پـدرش را تـضعيف كرد كه خودش رو بيايد و مردم به خودش توجه پيدا كنند. ايناقرارى بود كه ايشان كرد كه ليـسـت را مـى فـرسـتـادنـد و مـا مجبور بوديم كه همان ليست را، افراد را تعيين كنيم . ايننمايانگر اين است كه اينهايى كه در مجلس شوراى ملى بودند نه شوراى اسلامى ، اينهاچـه اشـخاصى بودند، اينها نوكرهائى بودند كه نوكرهاى خارجى بودند و با زور ايننـوكـر بـزرگ ايـنها مى رفتند در مجلس . در طول تاريخ مشروطيت نمى توانيد پيدا كنيدكـه هـمـه ايـران خـودشـان راى داده انـد، حـتـى در آن دوره هـاىاول ، بـله ، تـهـران در آن دوره هـاى اول خـودشـان راى مى دادند لكن در تهران خان ها نمىتـوانـسـتـنـد كـارى بكنند اما در شهرهاى ديگر و در دهات و در اينطور چيزها اين خان خانىبود و همان اشراف و همان خان ها مردم را مى بردند به آن كسى كه نظرشان بود راى مىدادنـد. شـمـا امـروز... يـا يـك انـحرافى حاصل شده ، آن هم آن مقدارى است كه ديده اند چيزنـاچـيـزى بوده ، اينطور آزاد مردم بروند و آنطور زن و مرد، بچه و بزرگ ، آنهائى كهمى توانستند راى بدهند، آزاد بروند آنجا راى خودشان را بريزند. خوب ، شما تهران راديديد، قم را ديديد، بعضى جاها را هم ديده ايد و از بعضى جاها هم شنيده ايد، اينها نمىخـواهـنـد كـه يـك هـمـچـو مـجـلسـى كـه مـال مـلت اسـت ومـال اسـلام اسـت و افـرادش بـه حسب غالب ، اسلامى هستند الا آنجاهايى كه قالب زده اند،نمى توانند ببينند اين را. اينها نمى توانند ببينند كه دانشگاهى و روحانى زير يك سقفىجـمـع شدند با هم مخلوطند. اينها، من تنبه به شما مى دهم كه اينها مشغولند كه شما را ازهم جدا كنند. شما الان يك نهال كوچكى هستيد كه تازه ، اين ارتباطتان تازه رس است ، بازشـروع شـده اسـت الان ، نـرسـيـده اسـت بـه جـايـى و شما همه در هدف آنها واقع هستيد كهنـگـذارنـد، نـگـذارنـد در دانـشـگـاه يـك كـار مـثـبـتـى انجام بگيرد، اگر شد با تفنگ و باسـنـگـرگـيـرى و اگـر اين نشد، با شيطنت . آن چه دستى است كه در ديوارهاى دانشگاه آنشـعـارها را مى نويسند؟ او چه مى خواهد بكند؟ آنى كه جمع مى كند جمعيت را، يك بر خلافاسـلام چـيـزى مـى گويد، چه نظرى اينها دارند؟ اينها واقعا اشخاصى هستند كه مى بيننددانـشـگاه و روحانيون مضر به ملت هستند و چون اينها ضرر براى ملت دارند، مى خواهند مارا از بين ببرند.؟ خوب ، همين طايفه اى هستند كه روبروى اين ملت تفنگ مى كشند و اسلحهدارنـد و الان هـم اسـلحـه هـايـشـان در محل هايى هست براى وقتى كه فرصت پيدا كنند. همينهـايـى هـسـتـنـد كه مى خواهند كردستان به همان انقلاب و اينطور چيزها باشد و بحمداللهآنجا تصفيه شد و تصفيه مى شود. همين هايى هستند كه تفنگ هايى كه دارند و چيزهاى كهدارند، مارك هايى كه دارد معلوم است از اسرائيل هست ، از شوروى هم هست ، از طرفين قضيه. ايـنـهـا اسـلام را مى بينند كه مقابلشان مى ايستد، آن بزرگترها، اينها كه بچه اند، آنبزرگترهايى كه اينها را هدايت مى كنند و اينها را وادار مى كنند به امور، اينها ديدند كهاسلام اگر چنانچه باشد، روحانى و دانشگاهى اگر با هم باشند، اين دو مغز متفكر با همجـوش بـخـورنـد قـهـرا سـايـر مـردم هـم بـا ايـنـهـا جـوش مى خورند، نمى توانند دوبارهبـرگـردنـد به اينجا و كارهايى را كه مى خواهند بدهند، انجام بدهند. اينها مى دانند حالاكـه هيچ كودتايى در ايران نمى تواند درست باشد، كسى هم فكرش نمى تواند باشد،از خـارج هـم هـيچ كسى نمى تواند در اينجا بيايد و دوام هم بياورد. اينها از افغانستان هميـك درسـى گـرفـتـه اند كه همه سلاح هاى مدرن را آوردند و همه هليكوپترها و طياره ها وحتى نظامى هاى تدريب شده را آوردنـد افـغـانـسـتـان ، لكـن نـتـوانستند ملت افغانستان را خاضع كنند و هر روز رو بهشكستند. افغانستانى كه دولتش با آنها موافق است و آن اشخاصى كه تبع دولتش هستندبـا آنها موافق هستند، ايرانى كه دولت و ملت ديگر نيست و همه باهمند، همه دستشان توىدسـت هـم اسـت ، اينها نمى توانند در اينجا بيايند و يك مثلا كارى انجام بدهند. علاوه خداىتـبـارك و تعالى با ماست . ما براى خدا مى خواهيم اين اجانب را از كشورمان بيرون كنيم وايـنـهـائى كـه خلاف اسلامند عذرشان را بخواهيم يا هدايتشان كنيم . وقتى ما براى خدا مىخواهيم اين انجام بگيرد، خداى تبارك و تعالى با ما همراهى مى كند، لكن به اين شرط كهمـا همانطورى كه اول انقلاب و در جوشش انقلاب همه مقصدها را كنار گذاشته بوديم و يكمـقـصـد داشـتـيـم و آن جـمـهـورى اسـلامـى و اسـلام ، و هـيـچ يـك از مـادنـبـال ايـن نبوديم كه شب شاممان چيست يا در اداره منصبمان چيست ، همانطور پيش برويم .شـمـا خـيـال نـكـنـيـد كه ما، ديگر حالا گذشت و تمام شد و حالا برويم سراغ زندگيمان ،نخير. اگر بخواهيد يك زندگى با شرافت داشته باشيد، با عزت داشته باشيد، بايداز ايـن چـيـزهـايـى كه القا مى كنند به شماها، يعنى به ملت ، القا مى كنند به اينها كهجـمـهـورى اسـلامـى هـم آمد و كارى انجام نداد، اين براى اين است كه دلسرد كند شما را ازجـمـهـورى اسـلامـى ، نـقـشه است كه شما كنار برويد جمهورى اسلامى را بكوبند و تمامكـنـنـد. در صورتى كه در اين يك سالى كه جمهورى اسلامى بوده است با همه كارشكنىهـايـى كـه از همه جا شده است ، به قدر طول سلطنت اين دو مرد خائن خدمت شده است به اينمـردم . دهـاتـى كـه هـيـچ نـداشـتند در طول سلطنت غاصب اين دو خيانتكار، همه را از همه چيزمـحـروم كـرده بـودنـد، الان در بـسـيـارى از جـاهـا خـدمـتمـشـغـول شده است و مردم ، خود ملت و دستگاه هاى دولتى و ملى با هم دست به هم گذاشتهاند و آباد كرده اند آنجاها را. ملت ما نبايد گوشش به حرف اين اشخاصى باشد كه برخلاف اسلام شعار مى نويسند، نبايد حرف هاى آنها را گوش كند كه كارى انجام نگرفته. اگـر هيچ كارى انجام نگرفته بود الا اينكه من و شما حالا آزاد مى توانيم اينجا بنشينيمصحبت كنيم ، از آزادى بهتر يك چيزى ما داريم در دنيا؟ اگر هيچ كارى انجام نگرفته بودالا ايـنـكـه دسـت اجـانـب از ممللكت ما قطع شد، ولو حالا ريشه هايش يك قدرى هست اگر هيچنـشـده بـود، ايـنـهـا را نـبـايد ما چيز حساب كنيم ؟ ما نبايد رفتن محمدرضا را كه با آنهمهقـدرت بـود يـك چـيزى حساب كنيم ؟ جمهورى اسلامى آمد و هيچ كارى نكرد؟ پس اين چيست ؟حـالا بـاز مـحـمـدرضـا تـوى مـمـلكـت مـاسـت و سـلطـنـت مـى كـنـد و سـاواك هـممـشـغـول بـه نـانـجـيـبـى هـاى خـودش اسـت ؟ ايـنـهـا جـوان هـا را مـى خـواهـنـدگـول بـزنـنـد و جـوان مـا الحـمـدالله بـيـدار شـده انـد وگـول نـمـى خورند به اين زودى . اينهايى كه شما را مى خواهند سرد كنند و اينكه كارىانـجـام نـشـده اسـت ، و چيزى نشده است ، شما مى خواهيد چه كارى انجام بشود؟ در ظرف يكسال و چند ماه تمام نهادهائى كه براى يك كشور اسلامى است تمام تحقق پيدا كرد. در هيچجـاى دنـيـا هـمـچـو چـيـزى نـبـوده ، جـاهـاى ديـگـر بـيـسـتسـال ، سـى سـال ، پنجاه سال وقتى انقلاب كردند باز نتوانستند قانون اساسى داشتهبـاشند. عراق الان هم قانون اساسى ندارد، الان هم چند نفر دور هم نشسته اند با زور بهمـردم حـكـومـت مـى كنند. اما ايران از باب از خود مردم بود اين جوشش ، از متن جامعه بود اينانقلاب ، و و هـمـه هـم اسـلامى بودند، همه آن چيزهايى كه بايد براى يك مملكتى اساس مملكت باشدانـجـام گـرفـتـه . مـا ديـگر چيزى ، معطلى در اين باب نداريم ، بعد بايد سازندگى هابشود كه انشاءالله مشغولند و خواهد شد. شما را بازى ندهند اين قلم هاى مسموم ، اين مجلهها و بعضى روزنامه هايى كه در خدمت ديگران هستند و مع الاسف به آنها اجازه نشر مى دهندهـر روز، ايـنها شما را اغفال نكنند. آن چيزهايى كه بيخ گوش شما در دانشگاه مى خوانند،يا در مدرسه مثلا فيضيه مى خوانند به گوشتان نرود. اين اجتماعى كه شما با هم كرديدالان هـدف واقـع شديد از براى آنهائى كه با اسلام مخالفند و با دانشگاه مخالفند و بافـيـضـيه مخالفند. الان شما هدف آنها هستيد. ادامه دادن كار بالاتر از ايجادش است ، ايجادرا مـى شـود، سـه روز رفـتـيـد در قـم و بـحـمدالله با هم صحبت كرديد و تفاهم كرديد والحـمدلله با هم نزديك شديد، لكن ادامه اين مهم است . بايد شما قرار بدهيد هر چند روز،هر چند وقت يك دفعه با هم اجتماع كنيد و با هم يكصدا باشيد. اگر دانشگاه از اول در خدمت مردم بود حالا ما محتاج نبوديم و مـن امـيـدوارم كـه ايـن ائتـلاف شـمـا بـا هـم يـك امر بسيار مباركى باشد و با اين ائتلافبـتوانيد دانشگاه ها را، مراكز علمى را به صورت اسلامى در آوريد كه اشخاصى كه از،مـا هر بنگاهى را كه ، هر كارخانه اى را، از آن چيزى ك بيرون مى دهد مى فهميم چيست . آنكـارخـانه اى كه شكر بيرون مى دهد مى بينيم شكرش چطور است بعد مى فهميم كارخانهاش چـطور است . آن كه فرض كنيد كه فاستونى بيرون مى دهد ما مى فهميم چطور است .مـا از ايـن مـحـصول كارخانه دانشگاهمان بايد بفهميم چى بوده ، اين محصولش چه بوده .ايـن آقـايـانـى كـه مـى گـويـنـد كـه مـا خـودمـان در ايـن يـكسـال دانـشـگاه را چه كرديم ، در اين يك سال ما ببينيم اين آقايان چه كرده اند؟ محصولشچـه بـوده ؟ در ايـن پـنـجـاه سـال مـحـصـولش چـه بـوده ؟ در ايـن پـنـجـاهسال مثلا يك ميليون دانشگاهى ملت براى ملت خدمت بكند نه براى ديگران ، درست شده است؟ دانـشـگاه بيرون داده است افرادى كه نظرشان اين باشد كه براى ملتشان كار بكنند وبـه ديـگـران مـربـوط نباشند؟ اين كمونيست ها از كجا آمده اند؟ اين ماركسيست ها از كجا آمدهاند؟ از توى دانشگاه ها. ما معلم ها را از اينها مى فهميم ، كه دانشگاه داخلش چه بوده براىاينكه محصولش اين است . يك عده اى البته متعهد هستند، در هر جا هستند اما دانشگاهى كه چندمـيـليـون جـمـعـيـت در آن بـايـد بـاشـد و در عـرض ايـن پـنـجـاهسال بايد بيشتر از صد ميليون جمعيت از آن بيرون آمده باشد و آمده و رفته باشد، اگربنا بود كه اين دانشگاه يك محصول دلخواهى داده بود بيرون ، حالا گلستان بود مملكت ما،مـحـتـاج بـه جـنـگ نـبـوديـم ، مـحـتـاج بـه نـهـضـت نـبـوديـم ، مـحـتـاج به انقلاب نبوديم .مـحـصـول آنـجـا يـك مـحـصول نامطلوبى بود كه در هر پستى وارد شدند براى اجانب كاركـردنـد. ايـنـهـايـى كـه در ايـن پـسـتها وارد شدند، براى كى كار كردند؟ براى ملت كاركردند؟ اينها محصول همين دانشگاه بودند و از دانشگاه آمدند در وزارتخانه ها در راس اموروارد شـدنـد و هـمـه اش بـراى اجانب كار كردند. اگر اينها براى ايران كار كرده بودند،اگر دانشگاه در خدمت ايران بود حالا ما ديگر محتاج بوديم كه جنگ و نزاع كنيم ؟ دانشگاه ديـگـر مـركـز اين سنگربندى ها مى شد؟ ادارات ما به اين صورت در مى آمد كه نكنند كاررا، كم كارى بكنند؟ دانشگاه نتوانسته آن خدمت خودش را بكند به اين ملت ، دانشگاه در خدمتديـگـران بـوده اسـت ، جـوان هـاى مـا را دانـشـگـاه هـا ايـنـطـور كـردنـد. الان هـمدنـبـال ايـن هـسـتـنـد كـه نگذارند اين دانشگاه يك دانشگاه در خدمت خود مردم باشد. ما كه مىگوئيم دانشگاه اسلامى ، ما مى خواهيم كه يك دانشگاهى داشته باشيم كه روى احتياجاتىكـه ايـن ملت داشته باشد، كرسى داشته باشد و براى ملت باشد. تربيت نبوده است دراين دانشگاه ، تربيت بر ضد بوده است . آمـوزش و پـرورش لفـظـى بـوده اسـت كه وزارت آموزش و پرورش ! نه آموزش ، آموزشبـوده اسـت ، نـه پـرورش ، پـرورش . آمـوزش ايـن بـوده اسـت كه جوان هاى ما را گرايشغربى و شرقى مى دادند و پرورش هم اين بوده است كه لاابالى بار مى آورده اند و همينچـيـزهـايـى كـه مـى بـينيد. حفظ كنيد اين وحدت خودتان را. اينها الان هجوم مى آورند كه ازدسـتـشـان بـگـيـرنـد ايـن را. بـخـواهـيـد كـشـورتـان كـشـورمـسـتـقل و خودتان اشخاص آزاد باشيد، اين را تعقيب كنيد و شما دو قشر با هم ارتباط دائمداشته باشيد و برنامه ها را خود دانشگاهى ها و خود علماى حوزه برنامه ها را تنظيم كنندكـه يـك آمـوزش مـوافـق با احتياج مملكت ، نه اين چيزهايى را بخوانند كه اصلا به درد مانـمـى خورد، خيلى از چيزهاست كه اصلا به مملكت مربوط نيست و يك پرورش صحيح ، كهاز دانـشـگـاه وقـتـى بـيـرون مـى آيـنـد مـسـتـقـل در فـكـر بـاشـنـد،مستقل در عمل باشند، تحت تاثير گرايش هاى شرقى و غربى نباشند، خدمتگذار به كشورخـودشـان بـاشـنـد نـه خـدمـت بـه ديـگران بكنند. اين معنى انقلاب دانشگاه است . ما انقلابدانـشـگـاه را از مـحـصـولش بـايـد بـفـهـمـيـم ، اگـر انـشـاءالله بـعـد از چـنـدسـال ديـگـر مـحـصـول ، محصولى شد انسانى ، محصولى شد اسلامى ، محصولى شد كهبـراى كـشـور خـودشـان زحـمـت مـى كـشـنـد و كـار مـى كـنـنـد، مـى فـهـمـيـمتحول پيدا شده و اگر چنانچه همان باشد و از آن كمونيست بيرون بريزد و مسلمان ها رااز آن طـرف بـريـزنـد، كـمـونيست از آنجا در بياورند، اگر اينطور باشد ما تا ابد لنگهـسـتـيـم و مـنتظر بدترش بايد باشيم . لكن ما اميدواريم كه خداى تبارك و تعالى با ماهـمـراهـى و كـمـك كـنـد و به زحمت هاى شما علما و شما دانشمندان ، انشاءالله ما به واسطهزحمات شما مملكتمان اصلاح بشود. والسلام عليكم و رحمه الله تاريخ : 4/3/59 بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس شوراى اسلامى مجلس محل طرح مسائل دلخواه اسلام و مردم است بسم الله الرحمن الرحيم مـن خـوف ايـن را دارم كـه مـطـالبى كه آقاى حجازى فرمودند درباره من ، باورم بيايد. منخـوف ايـن را دارم كـه بـا ايـن فـرمـايـشـات ايـشـان وامـثـال ايـشان براى من يك غرور و انحطاطى پيش بيايد. من به خداى تبارك و تعالى پناهمـى بـرم از غـرور. مـن اگـر خـودم را بـراى خـودم نـسـبـت بـه سـاير انسان ها يك مرتبتىقـائل بـاشـم ، ايـن انـحـطـاط فـكـرى اسـت و انـحـطـاط روحـى . مـن در عـيـنحال كه از آقاى حجازى تقدير مى كنم كه ناطق برومندى است و متعهد، لكن گله مى كنم كهدر حضور من مسائلى كه ممكن است من باورم بيايد بيان كردند. مـن چـنـد كـلمه اى كه مى خواهم در حضور آقايان عرض كنم از باب اينكه امر شده است بهتـذكـر، (فـان ذكرى تنفع المومنين ). تصادف خوبى است كه امروز كه آقايان در اينجاتـشـريـف دارنـد و با هم مواجه هستيم !!! كه !!! مواجه با ملت هستيم ، تمام ملت خلاصه دروجـود شما آقايان است ، تصادف خوبى است كه با روز عيد مباركى مصادف شده است و ازآن بـهـتـر ايـن است كه روز گشايش مجلس اسلامى در روزى است كه عدالت در عالم متولدشـده است ، روزى است كه اميرالمومنين سلام الله عليه به دنيا آمدند، اين مظهر همه عدالتهـا و اعـجـوبـه عـالم هـسـتـنـد و از صـدر عـالم تـا ابـد بـه جـزرسـول اكـرم كـسـى بـه فـضـيـلت او نـيـسـت . ايـن را مـا بـهفـال نـيـك مـى گـيريم و اين فكر را مى كنيم كه آقايان كه در يك روزى كه مظهر عدالتخدا، پرتو عدالت انسانى در آن روز متولد شده است و شما مجلس را در آن روز افتتاح مىكـنـيـد بدانيد كه بايد همان رشته را، همان رشته على عليه السلام را پيروى كنيد. من دربعضى مجالس زمان رضاخان رفته ام در مجلس ، به عنوان تماشاگرى و مجالس ديگرىهـم كـه از آن زمان تا اخير بوده است شنيده ام . آنجائى كه من ديده ام ، مجلس ، مجلس شورانـبـوده اسـت ، مـجلس مبارزه بين افراد در آمال خودشان بود، جنگ و نزاع بود، حتى بعضىاشخاص كه اشخاص صحيحى بودند و در خارج از مجلس حدود را حفظ مى كردند در مجلسكـه وارد مى شدند مثل اينكه ملزم مى شدند به اينكه نظير آنهاى ديگرى كه به طور غيراسلامى رفتار مى كردند، گاهى هم بعضى از آنها منحرف بشوند. مجلس شوراى اسلامىمجلس مشورت است ، مجلسى است كه بايد متفكرين ، آقايان مسائلى كه مايحتاج ملت است وكشور است در ميان بگذارند و با هم مشورت كنند، مباحثه كنند فقط آن چـيـزهائى كه مربوط به ملت است و به اسلام . مجلس شوراى اسلامى كه شما آقايانوكـيـل هـسـتيد از طرف ملت براى خدمت در آن بنگاه بايد آنكه دلخواه ملت است در آنجا طرحبشود و آنچه دلخواه اسلام است بحث و مشورت بشود و به ترتيبى كه مقرر است تصويببـشـود و هـمـه چـيـزش اسـلامـى بـاشـد. اغـراض شـخيصه را بايد همه ما كنار بگذاريم .فرضا كه من با شما خداى نخواسته يك حساب و خرده دارم اين در مجلس نبايد، در مجلسىكه مجلس اسلامى است نبايد اين خرده حساب ها را آنجا به آن رسيد. مجلس شوراى اسلامىدر يـك مـحفظه سربسته نيست كه اگر خداى نخواسته انحرافى در آن پيدا شد همان اجزاهخـود مـجـلس بفهمند، اين سرباز است و راديو و تلويزيون اين را منتشر مى كند همه ايرانمـى بـيـنـنـد و مـى شـنوند و خارج از ايران هم تا آنجائى كه موج اينها مى رود آنها هم مىشـنـونـد و مـى فـهـمـنـد كـه چـه شـده اسـت . اگـر بـنـا بـاشـد كـه خـداى نـخـواسـتـه ازاول صف آرائى بشود براى جنگ اعصاب و آن مجالسى كه در زمان طاغوت بود، آن مجالس، بـاز مـحـتـوايش تكرار بشود، اين مجلس اسلامى نيست و آقايان به وظيفه شرعى و الهىخـودشـان عـمـل نـكـرده اند. من اميدوارم كه آقايان بدون اينكه جهات نفسيت را در نظر داشتهبـاشند و بدون اينكه اغراض خودشان را و مخالفت هاى شخصى كه با اشخاص دارند درنـظـر داشـتـه بـاشـنـد، بـه آن چـيـزى كـه وكـيـل او، بـه آن چـيـزى كـه در آن چـيـزوكـيـل هـسـتـنـد، انـديشه كنند و مباحثه كنند و شور كنند. شورى كه در محيطى واقع شد كهاسـلامـى است و اخلاق اسلامى است منتهى به جنگ نمى شود، منتهى به آن مسائلى كه در آنمـجـلس هـا و بعضى از آن مجلس ها واقع مى شد كه انصافا شرم آور است نمى شود بايدهـمـانـطـورى كـه تـا حـالا تـحـولات زيـادى پـيـدا شـده اسـت در ايـن مـلت شـمـا كـهوكـيل از جانب ملت هستيد و عصاره فضائل ملت هستيد، بايد در آنجا همان معنائى كه مامور آنشـديـد از طـرف مـلت ، هـمان معانى باشد. ملت يك ملت اسلامى است و اسلام را مى خواهد واحـكـام اسـلام را مـى خـواهـد شـمـا وكـيـل نـيـستيد كه برويد آنجا بنشينيد و حساب هائى كهخـودتـان بـا هم داريد صاف كنيد اگر يك همچو كارى بشود، اين انحراف است و غصب استآن مـحـل بـراى شما. شما بايد (انشاءالله همين طور هم هست ) شما بايد در آنجا معلم اخلاقبـاشـيد و از براى همه كشور، براى اينكه مطالب شما به همه كشور بسط پيدا مى كند.وقـتـى كـه هـمـه مـردم در تمام كشور ديدند كه اين وكلايشان با راستى و صداقت در خدمتكشور هستند و در خدمت اسلام هستند و مناظره هائى كه مى كنند مناظره هاى اسلامى است و بحثو تـفـتيش اسلامى است ، اين يك تعليمى مى شود به همه افرادى كه در اين كشور هستند وبـه آنـجـائى كـه ايـن موج ها مى رسد در خارج كشور. مابايد همه قشرها را تربيت كنيم .شـمـاهـا بـايـد در مـجـلس كـه مى رويد علاوه بر اينكه مسائلى كه طرح مى شود كه مورداحتياج ملت است بايد آنها را در آن طرح كنيد، با سلاح اخلاق اسلامى وارد بشويد و با آنسـلاح مـردم را تـربـيت كنيد كه وقتى چند سال از مجلس گذشت ، در مردم آثار گفتگوهاىشـمـا و مـنـاظـرات شـمـا پيدا باشد. از مجلس منعكس مى شود كارهاى شما، علاوه بر اينكهخداى تبارك و تعالى حاضر است در همه جا و ناظر است در همه جا و پرونده هاى همه شماپـيـش اوسـت و هـمـه عـالم ، علاوه بر اينكه بايد ملاحظه كنيد كه در حضور خداى تبارك وتعالى هستيد و هر نفسى كه
|
|
|
|
|
|
|
|