بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب چهره درخشان قمر بنی هاشم جلد 3, حجت الاسلام شیخ على ربانى خلخالى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     ABA00001 -
     ABA00002 -
     ABA00003 -
     ABA00004 -
     ABA00005 -
     ABA00006 -
     ABA00007 -
     ABA00008 -
     ABA00009 -
     ABA00010 -
     ABA00011 -
     ABA00012 -
     ABA00013 -
     ABA00014 -
     ABA00015 -
     ABA00016 -
     ABA00017 -
     ABA00018 -
     ABA00019 -
     ABA00020 -
     ABA00021 -
     ABA00022 -
     ABA00023 -
     ABA00024 -
     ABA00025 -
     FOOTNT01 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

فصل سوم  
سقا خانه ها  
در صحن حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام دو سقا خانه عمومى وجود داشته است :
1. يكى از اين آبخورگاه ها در ضلع شرقى صحن و درمقابل مقبره راجه قرار داشته و بهره مند (طايفه اى از اسماعيليان ) آن را نوسازى كردهبودند و در جوار آن نيز دو درخت ميوه و يك درخت سدر بوده است .
2. ديگرى در ضلع غربى ، در جوار باب السوق بوده و در نزديك آن دو درخت خرما وجودداشته است . البته امروزه از اين آبخورگاه ها و همچنين از درختاننخل و سدر اثرى نيست .
آبرو نريخت

آبى براى رفع عطش در گلو نريخت
جان داد تشنه كام و به خاك آبرو نريخت
دستش ز دست رفت ، و به دندان گرفت مشك
كاخ بلند همت خود را فرو نريخت
چون مهر خفت ، در دل خون شفق وليك
اشكى به پيش دشمن خفاش خو نريخت
چون رشته اميد بريدش ز آب ، گفت
خاكى ، چو من كسى به سر آرزو نريخت (87)
(سقا) يا (ساقى تشنگان كربلا)  
(سقا) يا (ساقى تشنگان كربلا)، از ديگر لقب هاى قمر بنى هاشم حضرتابوالفضل العباس عليه السلام مى باشد. و روايت هاى مختلف در اين باره اتفاق نظردارند. البته سقا بودن و آب رساندن ، در اين خاندان تازگى ندارد، خداوند براىعبدالمطلب چشمه اى از زمين سخت برجوشاند، براىرسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در سوق ذى المجاز چشمه اى برجوشيد، بر راهامير مومنان على عليه السلام به صفين چشمه اى آشكار گشت ، براى امام حسين عليهالسلام در كربلا چشمه اى از زمين جوشيد، و حضرت عباس عليه السلام نيز آب رسان وآب آور بود.
ابن عساكر در (تاريخ دمشق ) (ج 7، ص 347) روايتى از طريق جابر آورده و اين روايتبه صراحت برساقى بودن اين خاندان دلالت دارد و براى هر كس كه عناد و خيره سرىواگذاشته باشد يك نص است . در آنجا آمده است :
(سالى مدينه گرفتار قحطى و بى آبى شده بود. در آنسال سه بار از خدا باران طلبيدند و باران نيامد. پس عمر گفت : من به چه چيزى ازخداوند باران خواهم خواست كه خواسته مان را برآورد و بر ما باران فرستد. پس ‍ مردمرا بر آن داشت خداوند را به على ، به حسن و به حسين عليهم السلام بخوانند. آن گاه درپى بنى هاشم فرستاد كه وضو سازيد و جامه پاك بر تن كنيد. سپس نزد عباس(88) رفت و بر در خانه اش كوبيد چون بنى هاشم نزد او گرد آمدند بر آنان عطرماليد، سپس عباس بيرون آمد، در حالى كه على عليه السلام پيشاپيش او، امام حسن عليهالسلام بر جانب راست او و امام حسين عليه السلام بر جانب چپ او بود و بنى هاشم در پىاو روان بودند. عباس عليه السلام در اين هنگام به عمر گفت : كسى از غير ما خاندان باماهمراه مكن ، پس به جايگاه نماز آمد و ايستاد. خداى را سپاس و ستايش ‍ كرد و آن گاه گفت :خداوندا! تو خود بى آنكه از ما نظر بخواهى ما را آفريدى . تو خود مى دانى چه مى كنيماما اين دانستنت تو را از روزى دادنمان باز نداشت .
خداوندا! همان گونه كه در آغاز خلقت بر مافضل و لطف روا داشتى ، اينجا نيز بر ما لطف كن . راوى مى گويد: هنوز اين طلب بارانبه پايان نرسيده بود كه در آسمان ابرى آشكار شد و هنوز به خانه هاى خود نرسيدهبوديم كه بارانى سخت فرو باريد. در اين هنگام عباس گفت : من فرزند آن كسى ام كهبه مردمان آب مى رساند. او اين سخن را پنج بار تكرار كرد).
به هر روى ، سقايت و آب رساندن از ديرباز از آن خاندان بنى هاشم بوده و عباس بنعلى عليهماالسلام نيز فرزند همين پاكان است . شيخ محسن ابوالحب (متوفاى 1305هجرى قمرى ) در بيت شعرى مى گويد:
اذا كان ساقى الحوض فى الحشر حيدر
فساقى عطا شا كربلاء ابوالفضل
(اگر ساقى حوض كوثر در فرداى قيامت حيدر است ، سقاى تشنگان كربلاابوالفضل است ).
بر خلاف آنچه برخى مقتل نويسان نوشته و آب آوردن عباس عليه السلام در كربلا رايك بار دانسته اند، او سه بار براى تشنگان خيمه گاه اباعبدالله عليه السلام آبآورد. (89)
در كتاب هاى مقتل آورده اند كه : حضرت عباس عليه السلام به شريعه رسيد، دست بهزير آب برد، دو مشتى پر آب كرد تا بخورد. ناگاه تشنگى امام حسين عليه السلام وفرزند شير خواره و ديگر مردان و زنان و كودكان را به ياد آورد، آب بر روى آب ريخت، مشك را پر آب كرد و راهى خيمه ها شد. در راه دشمنان كمين داشتند. آنان به سوى حضرتعباس عليه السلام تير مى افكندند و در اين ميان تيرى به مشك رسيد. حضرت عباسعليه السلام با مهاجمان به سختى پيكار كرد تا آنكه دست راستش از تن جدا شد. بادست چپ شمشير زد اما دست چپ او را نيز بريدند. دشمنان او را از هر سوى در ميان گرفتندو از اسب بر زمين افتاد و در خون خويش غلتيد. (90)
حفر زمزم  
چون عبدالمطلب چاه زمزم را كند و دو آهوى طلا وزره ها و شمشيرها را از آن بيرون آورد كهجرهميان در آن ريخته بودند و حجر الاسود را از ركن كنده بودند و گريخته بودند،قريش نيمى از آنها را ادعا مى كردند، و ناگزير قرعه زدند و آهوها به نام كعبه ، وشمشير وزره ها به نام عبدالمطلب در آمد، شمشير وزره را فروخت و درى براى كعبه تهيهديد و آهوها را نيز به آن در آوريخت و ابولهب آنها را دزديد و فروخت و بهاى آن را در خمرو قمار به كار برد.
عبدالمطلب آب زمزم را جارى ساخت و قريش ادعا كردند كه ما را سهمى است در آن ، زيرااين چاه از جد ما اسماعيل است ، بعد از مخاصمه راضى به محاكمه زن كاهنه كه نزديك شامبود شدند، بين راه آبهاى فرزندان عبد مناف تمام شد و ساير قريش از دادن آب به آنهامضايقه كردند، آنان قبرهاى خود را كندند و آماده مردن از تشنگى بودند، كه عبدالمطلبسوار بر ناقه خود شد و گفت : بايد جستجو كنيم تا آب بيابيم و چون ناقه اش حركتكرد از زير پاى آن ، آب جارى شد، و عبدالمطلب فرياد زد: الله اكبر و ديگران اين كرامترا ديدند تكبير گفتند، منازعه تمام شد و گفتند: خدا ميان ما و تو حكم كرد و چاه زمزم از آنتو گشت . و رفتن نزد زن كاهنه لازم نيست ، وقبائل قريش را از آن آب نگاه كردند و عبدالمطلب روز به روز عظمتش ‍ افزون گشت والقاب سيد البطحاء و ساقى الحجيج و حافر الزمزم به او داده شد، و مردم درگرفتارى ها به او پناهنده مى شدند. (91)
زمزم و هاجر
قحط آب است و صدف از رنگ گوهر شد خجل
هم ز مادر طفل و هم از طفل مادر شد خجل
كافرى از بس كه زان مسلم نمايان ديد دين
سر به پيش افكند و در پيش پيمبر شد خجل
هاجرى زمزم پديد آورد و طفلش تشنه بود
سعى بى حاصل شد و زمزم ز هاجر شد خجل
با عمو مى گفت طفل تشنه كام خود وليك
سر فرازم كن رباب از روى اصغر شد خجل
مشك خالى و دلى پر از اميد آورده بود
و ز رخ بى آب و رنگش آب آور شد خجل
سخت سقا بهر آب و آبرو كوشيد ليك
عاقبت كوشش ، ز سعى آن فلك فر، شد خجل
مايه آن پايه همت ، گشت نوميدى ز آب
و ز لب خشكيده او، ديده تر، شد خجل
روح غيرت ، جان مردى ، ذات عشق ، اصل وفا
هر يك ، از آن ساقى كوثر، حوض كوثر شدخجل
زان طرف ، عباس از طفلان خجل ، زين سو، حسين
آمد و ديد آن فتوت ، از برادر شد خجل
خواست ، برخيزد به پا بهر ادب ، دستى نبود
و آن قيامت قامت ، از خاتون محشر شد خجل
ريزش اشكت كند (انسانيا) اين سان سخن
بى سخن زين درفشانى در و گوهر شد خجل
قالرسول صلى الله عليه و آله و سلم : افضل الاعمال ايراد الكبد الحرى ، يعنى سقى الماء.(92)
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: برترين كردارها خنك كردن جگرسوخته است يعنى آشاماندن آب .
سقاخانه صحن مطهر حضرت ثامن الحجج ، امام على بن موسى الرضا عليهآلافالتحية و الثناء در مشهد مقدس
در وسط صحن قديم و كنار جوى وسيع مقابل ايوان طلا سقاخانه نادرى است به ناماسماعيل خان طلايى معروف شده و با صفحات طلا زينت شده از مختصات اين سقاخانه سنگآب آنجاست كه از يك پارچه سنگ مرمر نفسيى است و به اندازه 75سانت گنجايش دارد كه به امر نادرشاه آن را از هرات آورده و در اينجا قرار داده و نادرشاه از مزرعه دهشك مالك بوده وقف اين سقاخانه نموده است . (93)
تاريخچه سقاخانه معروف اهواز به نامحضرت ابوالفضل العباس عليه السلام
يكى از موقوفات معروف اهواز به نام سقاخانهابوالفضل العباس ‍ عليه السلام واقع در خيابان سى مترى نبش كيكاوس روبه روىمسجد اصفهانى ها كه به مساحت پانزده متر مربع ساخته شده و يكى از آثار مذهبىتاريخى قرن چهاردهم هجرى است . اين سقاخانه در اهواز، بسيارقابل توجه به شما مى آيد و در نوع خود منحصر به فرد است . اينمحل خاطره وقايع عاشوراى حسينى را در ميان شيعيان زنده مى كند. بناى مذكور به همتفردى نيكوكار به نام مرحوم دكتر ميرزا حسن حكيم باشى به تاريخ 1321 شمسىمطابق 1361 قمرى احداث گرديده است . اين مكان مقدس ‍ تاريخى بهشكل مربع مستطيل كه داراى شش ضلع و يك گنبد كوچك و نماى بيرونى آن با كاشىكارى زيبايى به سبك دوره قاجاريه با اشعار چهارده بند شاعر معروف مرحوم محتشمكاشانى كه در ذكر مصائب كربلا سروده تزيين شده است . همچنينداخل سقاخانه داراى گچ بريهايى به سبك معمارى سنتى قديم است . تاريخ كاشىكارى سقاخانه به سال 1371 قمرى كه بريدند كاشى بالاى بنا حك شده است . اينمكان مقدس به نام سقاى كربلا، حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام نام گذارى شده، مورد احترام اهالى اهواز و نذورات اين بقعه شريف زير نظر سازمان اوقاف و امورخيريه خوزستان اداره مى شود. نوسازى و تعميرات كاشى كارى جديد به همت جناب آقاىحاج محمد حسين دزفولى ، معاونت عمرانى اداره اوقاف و امور خيريه خوزستان كه درتاريخ آبان ماه 1373 شمسى مطابق جمادى الاخرت 1415 قمرى انجام شده است . جنابآقاى سيد لطف الله ناصرى بهبهانى ، مقيم اهواز يكى از شعراى معاصر خوزستان ، ايناشعار را در وصف سقاخانه سروده است .
سقاخانه حضرت عباس
تاسيس شده به شهر اهواز
شش ضلعى و گنبد نمايى
با گچ برى و نقوش دلباز
منقوش به شعر محتشم شد
تزيين به نما و طرح دمساز
ميرزا حسن حكيم باشى
تاسيس نموده آن ز آغاز
در وصف چنين مكان مقدس
بشنو تو ز ناصرى سخن باز
اين سقاخانه در اهواز بسيار معروف و مشهور، و در ايام عاشوراى حسينى مورد احترام هيئتهاى عزادار است .
سالروز رحلت قهرمان كربلا حضرت زينب عليهاالسلام .
15 رجب 1415 قمرى
محمد حسين هدايت اهوازى
چند حديث در فضيلت سقايت
عن على بن الحسين عليهماالسلام قال : من اطعم مومنا من جوع اطعمه الله من اثمار الجنة ،و من سقى مومنا من ظماء سقاء الله من الرحيق المختوم . (94)
امام چهارم عليه السلام فرمود: آن كه اطعام كند گرسنه اى را از گرسنگى ، خداوند او رااز ميوه هاى بهشتى اطعام كند، و آن كه بياشاماند مومنى را از تشنگى ، خداوند شرابخالص و رحيق مختوم او را بياشاماند.
عن ابى سعيد الخدرى ، عن رسول الله صلى الله عليه و آله و سلمقال : اعطيت فى على خمس خصال هى احب الى من الدنيا و ما فيها، اما واحدة ، فهو ذاب بينيدى الله عزوجل حتى يفرع من الحساب ، و اما الثانيه ، فلواء الحمد بيده و ادم عليهالسلام و من ولد تحته ، و اما الثالثه ، فواقف على عقر حوضى يسقى من عرف من امتى . واما الرابعه ، فساتر عورتى و مسلمى الى ربىعزوجل ، و اما الخامسه ، فلست اخشى عليه ان يرجع زانيا بعد احصان ولا كافرا بعد ايمان. (95)
خاصه و عامه روايت كرده اند كه : پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: به علىعليه السلام پنج خصلت داده شده كه نزد من از دنيا و آخرت محبوب تر است :اول : روز قيامت على عليه السلام مقابل پروردگار مدافع است تا خداوند از حساب مردمفارغ مى شود.
دوم : پرچم حمد به دست على است و آدم عليه السلام و فرزندانش زير آن پرچم هستند.
سوم : على عليه السلام بر بلنداى حوض كوثر من ايستاده و هر كه را بشناسد از امت منسيراب مى كند.
چهارم : على عليه السلام مى پوشاند عورت مرا، و مرا تسليم پروردگارم مى كند (مرادفن مى كند).
پنجم : هيچ بر او بيمناك نيستم كه پس از پارسايى و پاكدامنى زناكار گردد و پس ازايمان كافر گردد.
ابن ابى الحديد، بيست و چهار حديث در فضيلت اميرالمؤ منين عليه السلام از عامهنقل مى كند و اين حديث نوزده است .
سقا خانه ابوالفضل العباس عليه السلام اهواز  
آدمى در شرايط معمولى قدر آب را نمى داند، حتى دقيق ترين و تجربى ترين دانشمنداننيز از كنار اين گوهر حيات به سادگى مى گذرند. آنها حداكثر خواهند گفت كه آب مركباست نه ساده ، و آب همان هيدروژن است كه تشكيل يكفرمول شيميايى مركب را مى دهد. ساده نباشيم ، آب اين عصاره حيات ، آن گاه ارزش واعتبار منطقى خود را به رخ آدم مى كشد كه زندگى در لهيب سوزناك عطش پايان يافتهتلقى شود و آرزوهاى بلند ناكام بماند. حكايت آب در فرهنگ خونبار تشيع ، خودش هزاردفتر مصيبت و مرثيه است كه بماند. امروز وقتى گذرى به بعضى شهرستان هاىدورتر، در حاشيه اماكن و گذرگاه ها سقاخانه هاى قديمى مانند سقاخانهابوالفضل العباس عليه السلام اهواز كه از قهر انسان ها مصون مانده اند، كم و پيش خودنمايى مى كنند. در سنت ها و اعتقادات مردم ما، آب رساندند به لب هاى مسافران و رهگذرانتشنه ، اجر و ثوابى فراوان دارد اين باورها و سنت هاى مقدس از يك موقعيت زمانى ومكانى مايه مى گيرد. عاشورا و كربلا را مى گويم . آب حق است ، چرا كه عاشورا حق است.
سقاى خوزستانى به بازديد كنندگان نمايشگاه ايرانگردى آب مراد مى دهد
سقاى خوزستانى به ياد حضرت ابوالفضل عليه السلام سقاى دشت كربلا به بازديدكنندگان ششمين نمايشگاه ايران گردى ، آب مراد مى دهد: سيد على احمدى سقاى شصتساله اهوازى كه خانواده شهيد نيز هست به طور افتخارى و به ياد سقاى لب تشنه گاندشت كربلا به بازديد كنندگان آب مى دهد و بر آورده شدن حاجاتشان را از بابالحوائج عليه السلام طلب مى كنند وى به هر بازديد كننده اى كه آب مى دهد آرام مىگويد: براى لب تشنگان شهداى خط خوزستان نيز فاتحه بخوانيد. (96)
نمايشگاه ايرانگردى در سال 1375 شمسى در مرداد ماه درمحل نمايشگاه بين المللى تهران از سوى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى جمهورى اسلامىايران ايران به مدت ده روز تشكيل شد.
عن ابى عبداللعه عليه السلام ، عن آبائه عليهم السلامقال : قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم : ليشرب ساقى القوم اخرهم .(97)
امام صادق عليه السلام ، از پدرانش ، از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم كهفرمود: هر آينه مى آشامد سقاى مردم آخر آنها (يعنى سقا آخرين نفر خواهد بود كه آب مىآشامد.
سقاخانه حضرت اباالفضل العباس عليه السلام واقع درآستان مقدس حضرت علىبنمهزيار اهواز
طى مراسمى باحضور امام جمعه اهواز، و مسوولان اوقاف و امور خيريه خوزستان ، هيئتامناى مساجد و جمعى از زوار محترم ، سقاخانه حضرت على بن مهزيار اهوازى به تاريخچهار شنبه 13/5/1378 شمسى ساعت 5/7 بعد از ظهر افتتاح شد. در اين مراسم ، بعد ازگزارش سقاخانه توسط جناب آقاى حسينى مديركل اوقاف و امور خيريه خوزستان سپس آيت الله موسوى جزايرى امام جمعه محترم اهواز دراهميت صدقات جاريه سخنانى ايراد نمودند اين سقاخانه كه با معمارى سنتى هشت ضلعىاحداث شده است به مساحت پانزده متر مربع و با ارتفاع شش مترى داراى شش دهنه آبخورى و داراى يك گنبد فيروزه و كاشى كارى است و ازمحل كمك هاى ادارى و مردمى هزينه آن تامين شده است . ضمنا ساختمان سقاخانه زير نظرمهندس درفشان ساخته شده است .
28 محرم الحرام 1421 قمرى ، محمد حسين هدايت اهوازى
سقا خانه هايى كه در اهواز به نام سقا كربلا، معروف و مشهورند
1. سقاخانه ابوالفضل العباس عليه السلام كه تاريخچه آن نوشته شده است .
2. سقاخانه باب الحوائج خيابان سى مترى روبه روى مسجد آية الله انصارى .
3. سقاخانه قمر بنى هاشم بانى آن مرحوم ملا حسين است خيابان زند خاقانى .
4. سقاخانه ابوالفضل العباس عليه السلام خيابان فردوسى جنب عباسيه .
5. سقاخانه باب الحوائج عليه السلام ، تاريخ 1405 قمرى خيابان سعدى .
6. سقاخانه عاشقان ثار الله جنب حسينيه اعظم .
7. ده ها آب سردكن جنب ايستگاه سقاخانه در نقاط مختلف شهر اهواز موجود است و مورداستفاده عموم مردم مى باشد.
عن الصادق عليه السلام ، عن ابيه عليه السلامقال : ان اول مايبدء به يوم القيامه صدقه الماء.
امام صادق عليه السلام ، از پدر خود عليه السلام روايت كند كه فرمود: روز قيامتاول صدقه ى راكه ثواب مى دهند، صدقه آب مى باشد.
آستان مقدس حضرت محمد بن جعفر طيار عليهالسلام در دزفول
در صحن آستانه دو سقاخانه موجود است و تاريخ بناهاى آنها يكى 1366 شمسى وديگرى 1377 شمسى تاسيس شده و داراى كاشى كارى با نوشته هاى قرآنى و بالاىآنها: السلام عليك يا ابا عبدالله الحسين عليه السلام و باب الحوائجابوالفضل العباس عليه السلام و اين زيارتگاه در پنج كيلومترى جادهدزفول ، شوش واقع شده و مساحت هر يك از سقاخانه حدودا بيست متر است .
تاريخ تاسيس سقاخانه نبى دانيال عليه السلام بهسال 1377 شمسى در حرم مطهر حضرت دانيال نبى عليه السلام يكى از پيامبران الهىواقع در شوش خوزستان است .
سقاى كنيز  
عن الاعمش قال : رايت جارية سوداء تسقى الماء وهىتقول : اشربوا حبا لعلى بن ابى طالب عليهماالسلام وكانت عمياءقال : فرايتها بمكه بصيره تسقى الماء وهىتقول : اشربوا حبا لمنرد به الله على بصرى ، فقلت : يا جاريه رايتك فى المدينهضريره تقولين : اشربوا حبا لمولاى على بن ابى طالب عليهماالسلام وانت اليومبصيره فما شانك ؟ قالت : بابى انت انى رايت رجلاقال : يا جاريه انت مولاه لعلى بن ابى طالب و و محبته ؟ فقلت : نعم ،فقال : اللهم ان كانت صادقه فرد عليها بصرها، فوالله لقد رد الله على بصرى ،فقلت : من انت ؟ قال : انا الخضر عليه السلام و انا من شيعه على بن ابى طالبعليهماالسلام .
اعمش گويد: كنيز سياهى را ديدم كه نابينا بود و به مردم آب مى داد و مى گفت : بنوشيدبه خاطر محبت على بن ابى طالب عليهماالسلام ، پس از مدتى او را در حالى كه بينابود در مكه ديدم كه سقايى مى كرد و مى گفت : آب بنوشيد به خاطر محبت كسى كه خدابه سبب او بينايى را به من باز گردانيد. گفتم اى كنيز تو را در مدينه نابينا ديدم كهمى گفتى بردوستى مولايم على بن ابى طالب عليهماالسلام بنوشيد، ولى امروز بيناهستى . جهت آن چيست ؟ كنيز گفت : مردى را ديدم به من گفت اى كنيز تو بنده على بن ابىطالب عليهماالسلام و محب او هستى ؟ گفتم : آرى ، آن گاه گفت : پروردگارا اگر اين زندر گفتارش راستگوست بينايى اش را به او باز گردان . به خدا سوگند پروردگارمبينايى ام را به من باز گرداند. سپس گفتم تو كيستى ؟ گفت : من خضر هستم كه ازشيعيان على بن ابى طالب عليهماالسلام مى باشم . (98)
مساجد شهرستان شوش دانيال و حومه كه به نامحضرت ابوالفضل عليه السلام نامگذارى شده است
1. مسجد حضرت ابوالفضل عليه السلام خيابان خوزستان ؛
2. مسجد حضرت ابوالفضل عليه السلام خيابان جمهورى ، منطقه شهيد فكورى ؛
3. مسجد حضرت ابوالفضل عليه السلام روستاى ابوذر غفارى ؛
4. مسجد حضرت ابوالفضل عليه السلام روستاى ميثم تماز؛
5. عباسيه اعظم ؛
6. مسجد حضرت ابوالفضل عليه السلام - هفت تپه .
شوش يكى از شهرهاى تاريخى و زيارتى خوزستان است كه حرم مطهر حضرت نبىدانيال عليه السلام يكى از انبياى بنى اسرائيل كه در زمان كورش كبير در اين شهر ازسرزمين بيت المقدس به ديار آمده كه اين مكان رحلت نمود و دفن شد و درسال 17 هجرى به دست مسلمانان و به دستور حضرت على عليه السلام شناسايىگرديد و از آن زمان تا امروز زيارتگاه اهالى خوزستان گرديده است و حرم آنبزرگوار در ايام محرم و صفر محل عزادارى حسينى مى باشد.
عباسيه اهواز
يكى از تكاياى معروف و مشهور اهواز به نام عباسيه است كه يكى از موقوفات مرحومحاج فتح الله فتحى به سال 1328 قمرى تاسيس گرديده است . اين تكيه مذهبى واقعدر خيابان فردوسى است و در طول سال مجالس اعياد وسوگوارى ائمه اطهار عليهمالسلام طبق مجالس سنتى و اطعام برگزار مى گردد. كرامت هايى نيز در اين مكان ديدهشده است و اهالى اهواز درباره خانه حضرتابوالفضل العباس عليه السلام اعتقاد بسيار دارند.
شاعر و مداح معاصر خوزستان ، جناب حاج يوسف بى دردسر دزفولى مقيم اهواز، اشعارزير را درباره خانه عباس عليه السلام سروده :
در وصف و مدح عباسيه اهواز
بيا كه خانه عباس با وفا اين جاست
درى كه بسته نگرددبه روى ما اين جاست
بگير حاجت خود را از اين در گه فيض
به هر كجا كه روى صاحب شفا اين جاست
اگر چه دورى از آن بارگاه مرقد او
به صدق صاف بيا نور با صفا اين جاست
اين خانه كه عباس على صاحب آن است
چشم همه عالميان جانب آن است
بسيار دوا گشته در آن حاجت مردم
اين است كه خلق دو جهان طالب آن است
كرامتى از عباسيه اهواز
حاج محمد رضا آهنگرى يكى از خدمتگزاران عباسيه اهواز است او مى گويد:
مرحوم پدرم در چندين سالقبل خانه شخصى خود را فروخت و خيلى در اضطراب بود براى خريد خانه جديد. شبىدر عباسيه خواب بودم و در عالم رويا خدمت مرحوم سيد عباس يكى از سادات محترمعبدالحنان رسيدم و ايشان فرمودند: محمد رضا به پدرت بگو راحت باش و صبح كه ازخواب بيدار شدم ماجرا را به پدرم گفتم . همان روز يكى از دوستان منزلى در نزديكىعباسيه معرفى كرد و پدرم خريدارى كرد و به بنده فرمود: خواب شما به حقيقت پيوست. اين ماجرا را جزء كرامت حضرت عباس ‍ (عليه السلام ) مى دانم .
مزار سيد عباس يكى از از بقاع مشهور خوزستان كه در جاده اهواز - شوش ‍ واقع وزيارتگاه اهل ايمان مى باشد.
دركتاب (گوهر شب چراغ ) آمده است كه ميان نماز مغرب و عشاء، دو ركعت نماز حاجت بهجاى آورد در يك وقت ويك ساعت ، تا چهل و يك شب ، و شب آخر را به گروگان نگاه داردتا وقتى كه حاجت روا گرددبعد از آن بخواند و ختم نمايد: يا من يجيب المضطر اذا ويكشف السوء يارب يارب يارب يا عباس بن على الامان الامان ادركنى ادركنى ادركنى .
آن قدر كلمه الامان و ادركنى را تكرار نمايد كه نفس وى قطع شود ان شاء الله به مقصودنايل گردد. (البته اين دعا بايد بعد از نماز خوانده شود)
السلام عليك ايها العبد الصالح المطيع لله و لرسوله و لاميرالمؤ منين و الحسن والحسين صلى الله عليهم و سلم .
پس از سلام و احترام به پيشگاه يگانه پرچمدار رشيد اسلام ، خدمت حضرت عالى نيزعرض ادب مى نمايم و اميدوارم كه ان شاء الله سلام گرم اين حقير را پذيرا باشيد. اينحقير به سادات بالاخص به خاندان بزرگوار سادات محترم ساوجى (حضرت والامقامسبط احمدى ) ارادت خاصى داشته و ان شاء الله تعالى خواهم داشت انگيزه نوشتن وارسال اين نامه ، ارتباط باحضرت عالى و كسب فيض از محضرتان بوده و مسبب آن نيزآقا سيد محمد سبط احمدى سرور گرامى است . در يكى از روزهاى نيمهاول ماه شعبان ضمن گفتگو بين حقير و ايشان صحبت از مقام و منزلت مولا قمر بنى هاشمعليه السلام به ميان آمد. حقير سروده اى خواندم و مجلس را شورو حالى فراگرفت .ايشان اشاره اى به كتاب مقدس (چهره درخشان قمر بنى هاشمابوالفضل العباس عليه السلام ) تاليف حضرت عالى كردند و افزودند: مطالب آنتوسط عاشقى زحمتكش تاليف گرديده و ايشان با حضرت حاج سيد حسن سبط احمدىرابطه بسيار نزديك دارد، و كرامتى نيز از آقا قمر بنى هاشم عليه السلام درمورد عالمفقيد ميرزا احمد مجتهد ساوجى (يا سيد ميرزا عماد ساوجى ) مندرج و ثبت است نتيجتا آقا سيدمحمد بذل محبت نمودند كه سيرى در پى اين كتاب و كرامات مربوط به حضرت مولا قمربنى هاشم عليه السلام بنمايم و سپس در اسرع وقت اين سروده را به آدرسى كه مرقومفرموده اند ارسال و تقديم حضور نمايم حقير نيز اطاعت امر كردم و شعرى را كه دربارهعلمدار با وفاى حضرت سيد الشهداء عليه السلام سروده امارسال حضور عالى نمودم يا كاشف الكرب عن وجه الحسين عليه السلام اكشف كربىبحق اخيك الحسين عليه السلام
هر كه شاگردى استاد هنر كرد آخر
نشد استاد اگر هم ، هنرى پيدا كرد (99)
شمر عباسيه
جناب مستطاب آقاى محمد حسين هدايت اهوازى درباره معجزه آقا امام حسين عليه السلام كه درتعزيه خوانى مرحوم مشهدى محمد سيفى (كبايى ) از پسر بزرگش جناب مستطاب آقاىحاج عبدالسيد سيفى كرامتى را نقل كرده اند در اين جا مى آوريم .
مرحوم مشهدى محمد (كبابى ) فرزند مرحوم حجة الاسلام حاج شيخ حيدر سيفى (واعظ) درنجف اشرف به دنيا آمد. محمد دوران كودكى تا سنين بلوغ را در نزد پدر به آموختنمسائل دينى پرداخت . او از دوران جوانى علاقه زيادى به خاندان عصمت و طهارت بهخصوص حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام داشت . دوران سلطنت رضا خان پهلوىبود كه در اهواز ساكن و به شغل كبابى مشغول شد. در اين زمان با مردى به نام زايرحسون كه خادم عباسيه اهواز بود مردى فاضل وارسته و صاحب نفس ‍ بود آشنا شد و بابعضى از دوستان در زمره خادمان عباسيه در آمدند. درسال 1325 شمسى - حدود چهل سال قبل - مرحوم محمد به فكر تعزيه دارى افتاد، با كمكمرحوم حاج احمد ليلى زاده كه مردى طراح و خوش ‍ سليقه بود. درسال 1336 شمسى اولين تعزيه عزادارى از عباسيه آغاز شد و سپس او را به شوشتردعوت كردند و در آن جا هم برنامه تعزيه دارى را رواج داد و به نام شمر عباسيه و درشوشتر به نام شمر شوشتر معروف شد.
آن مرحوم چنان جاذبه اى داشت كه بعضى فكر مى كردند اين همان شمر كربلا است كهقدى بلند و چشمانى درشت و ابرويى كشيده باسبيل هايى پر پشت و صدايى رسا داشت . چنان با علاقه و مهارت ايفاى نقش مى كردكسى باور نمى كرد كه اين شمر واقعى نيست چه بسا چندين بار او را با سنگ و خنجرمجروح كردند، اما باز علاقه او به تعزيه بيشتر مى شد از خاطراتى كه اين جانب بهياد دارم زياد است .
خاطراتى كه خود به چشم ديده ام در سال 1340 شمسى درقريه سيدخور در حوالى اهوازاست . سيد خور كه بزرگ خاندان بود به مرض سرطان مبتلا شد، بعد از رفت و آمدهاىزياد در نزد پزشكان ، به ناچار دكترها او را جواب كردند. اين مرد بزرگوار به آقااباعبدالله الحسين عليه السلام متوسل كه : يااباعبدالله مرا شفا بده ، براى شماتعزيه دارى مى كنم . شب در عالم رويا آقا را در خواب مى بيند و آقا او را شفا مى دهد،مرحوم سيد دوستى داشت به نام مرحوم حاج عبدالكريم و خوابى برايش تعريف مى كند ومبلغ 14 تومان ، كه آن زمان پول زيادى بوده ، به حاج عبدالكريم مى دهد. حاجى همپول ها را به دست مشهدى محمد داد تا وسائل تعزيه را آماده كند.
مرحوم مشهدى محمد وسايل تعزيه را از قم به تهران و اهواز فراهم ساخت و افرادى را همكه مى بايستى نقش آفرينى كنند انتخاب كرد و تعليم داد به جز دو نفر: يكىطفل شش ماهه و يك زن كه نقش حضرت زينب عليهاالسلام را بازى كند. سيد فرزندى داشتكه بچه دار نمى شد، او هم نذر كرد كه : يا اباعبدالله ، اگر خداوند به من فرزندىبدهد تعزيه ات را برپا خواهم كرد. خداوند به او فرزند داد. درست روزى كه ما بهسوى قريه سيد نور براى تعزيه مى رفتيمطفل شش ماهه بود. روز عاشوراى همان سال تعزيه آن جا بود. رفتيم بچه را از مادرگرفتيم و به دست شخصى كه نقش ‍ امام را بازى مى كرد دادند، نمى دانم چطور شد.اسب رم مى كند، فرزند شش ماهه از دست امام خوان به زمين مى افتد ديدند نفس او در نمىآيد. خبر را براى مادر طفل مى برند كه چرا نشسته اى ! فرزندت در ميدان معركه تعزيهاز دنيا رفت .
مرحوم مشهدى محمد - كه همان شمر عباسيه باشد - آن بچه را از زمين بلند كرد و روبهكربلا امام حسين عليه السلام كرد و گفت : يا حسين ، زمانى كه بچه شش ماهه ات را ازرباب گرفتى ، چه حالتى داشتى و حال آن كه بچه خودت بود، اما يا حسين ، اين بچهامانت است . فورى به امر پروردگار وبه لطف آقا امام حسين عليه السلام بچه بهگريه افتاد و مادر بچه به ميدان رسيد و بچه را به او دادند. مادر بند قنداقه را بازكرد، هر چه جست وجو كرد اثرى از ناراحتى ياجاى كبودى را پيدا كند، نتوانست . فرزندرا در همان جا به نام على اصغر نام گذارى كرد كه حالا هم زنده است و مردى با تقوى وبا ايمان است .
مرحوم مشهدى محمد تمام عمر خود را به اباعبدالله الحسين عليه السلام خدمت كرد. درتاريخ 27 محرم الحرام سال 1346 شمسى از دنيا و آرامگاه او در على بن مهزيار اهوازپشت آرامگاه آيت الله سيد محمد رضا شفيعى دفن گرديد.
حاج عبدالله سيفى ، فرزند مرحوم مشهدى محمد سيفى
اماكن مذهبى و اسامى هيئت هاى مذهبى كه به نام حضرت عباس عليه السلام درشهرهاىخوزستان موجود است
1. عباسيه دزفول
2. عباسيه شوشتر
3. عباسيه خرمشهر
4. حسينيه ابوالفضل العباس عليه السلام بهبهان
5. عباسيه حيدر كرار آبادان
6. عباسيه اعظم شوش
7. عباسيه اهواز
8. مقام عباس دزفول
9. هيئت عزاداران ابوالفضل العباس عليه السلامدزفول
10. مسجد ابوالفضل العباس عليه السلام ، شوشدانيال
11. بقعه عباس ، رامهرمز
12. هيئت عزاداران اباالفضل العباس عليه السلام بهبهان
13. حسينيه اباالفضل العباس عليه السلام اهواز خيابان خاقانى
14. عباسيه سوسنگرد.
اسامى اماكنى كه در اهواز به نام حضرت عباس عليه السلام نام گذارى شدهاست
1. عباسيه اهواز، خيابان فردوسى بازار زرگرها.
2. مسجد حضرت ابوالفضل ، كمپلو، خيابان كيان .
3. حسينيه ابوالفضل العباس ، خيابان خاقانى چهار راه ديده بان .
4. هيئت عزاداران قمر بنى هاشم ، خيابان امام جنب بيمارستان آريا.
5. مسجد حضرت ابوالفضل ، حصير آباد خيابان چهاردهم .
6. حسينيه ابوالفضل العباس ، خيابان دوازهم .
7. مسجد حضرت ابوالفضل ، گلستان ، كوى مجاهد.
8. هيئت عزاداران شباب ابوالفضل العباس ، مستقر در حسينيه جاسم .
9. صندوق قرض الحسنه ابوالفضل العباس ، خيابان سيروسمقابل حسينه آيه الله بهبهانى .
10. موسسه خيريه حضرت العباس عليه السلام ، خيابان سعدى ، كوچه صبا.
11. هيئت و حسينيه بنى هاشم ، خيابان زند بين مسلم و سعدى .
12. خيابان بنى هاشم ، كمپلو.
13. حسينيه ام البنين عليهاالسلام خاقانى ، نزديك خيابان رضوى .
14. حسينه ام البنين حصير آباد خيابان سوم اصلى رو به روى مدرسه ايران .
15. تكيه قمر بنى هاشم .
16. حسينيه ابوالفضل ، آخر اسفالت كوى ابوذر.
17. مجتمع پزشكى ابوالفضل العباس عليه السلام .
مجتمع حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام در مشهدمقدس
مجتمع حضرت ابى الفضل العباس عليه السلام كه به همت يكى از متدينان و خيران مشهد،آقاى حاج حسين كوهستانى احداث گرديد.
در سال 1361 شمسى نامبرده مقدار هفت هزار متر مربع از اراضى شخصى خود كه در يكىازمحل هاى مستضعف نشين و پر جمعيت و محتاج به رشد فرهنگى و مذهبى و امور درمانى مىباشند واقع در مشهد، اول جاده سرخش ، جنب ميدان بار رضوى ، خيابان امير آباد، جهتتاسيس مجتمعى عبارت از درمانگاه و مدرسه و مسجد به نام حضرت ابىالفضل العباس ‍ عليه السلام اختصاص و بامخارج شخصى خود شروع به ايجاد و باحول و قوه الهى درسال 1365 هر سه بنا تمام و بهره بردارى از آن آغاز شد.
1. درمانگاه داراى بخش هاى مختلف درمانى و راديولژى و دندانپزشكى و داروخانه باپزشكان و آشپزخانه هاى متعدد و حمام عمومى و متخصص ‍ صبح و عصر درخدمت بيماران است.
2. مدرسه در دو طبقه ساخته شده و داراى يكصد و سيزده اتاق و مدرس و كتابخانه وآشپزخانه هاى متعدد و حمام عمومى و سالن هاى مجهز جهت مراسم اعياد و سوگوارى ها وتاسيسات حرارتى و برودتى است و تا سيصد نفر در اين مدرسه بهتحصيل عقايد، اخلاق ، احكام ، صرف ، نحو، معانى ، بيان ، تجويد، و تفسير قرآن و نهجالبلاغه ، كلام ، اصول ، فقه كه نهايتا اتمامرسائل و مكاسب است اشتغال دارند.
اساتيد مدرسه عده اى هستند كه درهمين مدرسه به مرتبه مدرسى رسيده اند و عده اى باسرويس مدرسه همه روزه حتى روزهاى پنجشنبه از مدرسه آيت الله العظمى آقاى حاج سيدابوالقاسم خوئى (ره )، دانشگاه رضوى ومحل هاى مختلف ديگر به مدرسهمنتقل مى شوند و تاكنون عده زيادى از طلاب مدرسهمراحل نهايى خود را طى كرده و در قم و مدرسه نواب ، دانشگاه رضويه و مدرسه آيتالله العظمى خوئى (ره ) و مراكز ديگر اشتغال بهتحصيل و تدريس و ترويج مذهب جعفرى دارند.
گزارشى از نمايشگاه عكس سقاخانه هاى تهران
از حدود 50 سقاخانه كه از 30 تا 120 سال قدمت دارند، 500 قريم عكاسى شده است كهاز ميان آنها 75 قطعه عكس در اين نمايشگاه به نمايش گذاشته شده است .
سقاخانه دارى را مى توان يكى از مراسم مقدس ، و سقاخانه را مكان تقديس ‍ شده آب ، كهجوهر حيات (و عبادت ) است در نظر داشت . معنى لغوى سقاخانه در لغت نامه دهخدا چنينآمده است : (جايى كه در آن جا آب براى تشنگان ذخيره كنند و آن جا را متبرك دانند)، و امانقش آن در باورها و اعتقادات مردم داراى اهميت ويژه اى است .
سقاخانه هاى موجود حداكثر، تاريخى درحدود 100 تا 120سال و حداقل 30 سال دارند البته تا آن جا كه هنوز موجود است و يادى از گذشته در يادبازماندگان وجود دارد.
نمايشگاهى از مجموعه عكس هاى مامك يحيى پور با عنوان (سقاخانه هاى تهران ) از 2تا 15 تيرماه در نگارخانه منطقه يك بر پا بود.
تصاوير به نمايش در آمده در نمايشگاه بيشترحامل اطلاعاتى براى بيننده است وكاملا روشن است موضوع عكاسى خيلى بيش از نحوهعكاسى براى عكاس اهميت داشته است .
كادر بندى هايى ساده و خام و يا به عبارتى برخوردى ساده با سوژه (سقاخانه ) داشتهاست . شايد بتوان گفت اغلب عكس ها جنبه كار بردى دارد و تكتيك خاص و يا هنرى در عكسها مشهود نيست .
وى در مورد شروع و انتخاب اين پروژه و نوع كارش مى گويد:
(اين كار از اوايلسال 70 در ذهنم كاملا ذوقى شروع شد تا سال 74 كه تصميم گرفتم روى اين سوژهكارى تحقيقى انجام دهم . البته كار اصلى من پيدا كردن سقاخانه ها ازنظر موقعيت مكانىدر تهران بود.
از حدود 50 سقاخانه كه از 30 تا 120 سال قدمت دارند، حدود 500 فريم عكاسى كردمكه از ميان آنها 75 قطعه عكس به نمايش گذاشته شده است .
مسجد حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام در گوگان ، ازتوابع آذربايجان
مسجد حضرت ابوالفضلالعباس عليه السلام واقع در شهر گوگان از توابع آذرشهر در استان آذربايجانشرقى معروف و مشهور است كه اين مكان مقدس مورد توجه حضرت عباس علمدار كربلاباب الحوائج عليه السلام قرار دارد. به طورى كه نه تنها اهالى اين شهر به اين مكانمقدس توجه دارند، بلكه همه نواحى و اطراف آن منطقه به اينمحل اميدوار بوده و چشم دوخته اند. مردم نذورات زيادى اعم ازنقدى و قربانى به مكانمزبور مى آورند، به خصوص در شب هاى محرم تاسوعا و عاشورا و روز سيزدهم محرمبراى اداى حوائج و شفاى بيماران خود در اين مسجد توقف مى كنند. حتى درداخل مسجد گاو صندوقى را براى ريختن نذورات نقدى تعبيه كرده اند.
شايان ذكر است اين مسجد قدمت و سابقه صدهاسال دارده مردم منطقه ، آن محل راهمواره براى خود ملجا و پناهگاه مى دانند ونذر مى كنند وحوايج خود را توسط دستان با كفايت قمر بنى هاشم عليه السلام از خداوند منان مىگيرند. ازجمله كرامت زير به عنوان نقل مى شود.
در تاريخ 14/1/1380 شمسى مطابق با 8 ماه محرم الحرامسال 1422 قمرى جناب عمده الاخيار آقاى حاج على اصغر اسماعيلى فرزند مرحوم حاجعبدالحسين در منزل برادرش آقاى مشهدى يعقوب اسماعيلىاهل و ساكن روستاى قشلاق از توابع گوگان در رابطه با كرامت حضرتابوالفضل عليه السلام چنين نقل كردند:
اين جانب در سال 1353 با جناب آقاى حاج احمد خاملوئى جهت معاينه و آزمايش خون براىاعزام به مكه مكرمه جهت زيارت خانه خدا به شهرستان تبريز مى رفتيم و درمسير راهبراى اداى فريضه ظهر و عصر به مسجد حضرتابوالفضل عليه السلام واقع در شهر گوگان رفتيم . پس از خواندن نماز، حاج احمدخاملوئى به من گفت : من اولاد ندارم ، چند ماه قبل آمدم و گفتم : يا حضرت عباس عليهالسلام ، من فرزند ندارم از شما يك فرزند مى خواهم - خواه پسرباشد يا دختر - نذر مىكنم كه مبلغ پانصد تومان به صندوق اين مسجد واريز مى كنم . پس از نذر كردن يك روزهمسرم به من گفت : درخود احساس حاملگى مى كنم معلوم شد خانم از عنايت حضرت عباسعليه السلام بچه دار شده است . به هر حال ، رفتيم به زيارت خانه خدا به مكه مكرمهو برگشتيم ديديم كه خداوند به آنها پسرى عنايت فرموده كه اكنون در قيد حيات است ودر تاكسى تلفنى گلستان گوگان مشغول به كار است . لازم به يادآورى است كه حاجاحمد مزبور به غير از اين پسر فرزند ديگرى ندارد.
فصل چهارم : گلچينى از هيئت هاى سقايى جهان اسلام  
سقايى چيست و عزادارى سقايى كدام است ؟  
اميد است ان شاء الله با توفيق الهى و عنايت حضرت قمر بنى هاشمابوالفضل العباس عليه السلام ، تتمه سقاخانه هاى ايران و جهان را، در حد توان ،درجلدهاى بعدى ، به دوستداران آن حضرت ، عرضه نماييم .
سقايى در لغت به معناى آب دادن و آب آوردن است و آن كس كه كارش ‍ آب آوردن و آب بهمردم است او را سقا ناميده و عمل او را سقايى مى نامند.
اما در اصطلاح عزاداران حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام به آن قسم ازخوانندگى و عزادارى كه به وسيله دسته جات سقاها اجرا مى گردد سقايى نام نهاده ومعرفى مى نمايند و علت اينكه اين قسم عزادارى را به اين اسم ناميده و معرفى مى كننداولا به خاطر آن است كه دسته جات سقايى به موجب سنتى كه از قديم الايام و بدوتاسيس داشته اند، بايد در مواقع خارج شدن براى عزادارى مشكى از آب بر دوش افكندهو جام يا كشكولى از آب را در دست داشته باشند و در مسير عزادارى به مردم آب داده وضمن آب دادن مصائب امام حسين عليه السلام خاصه تشنگى آن حضرت واهل بيت و اصحابش را خوانده و به اين كيفيت عزادارى نمايند و عزادارى آنها به صورتذكر گرفتن و نوحه سرايى دسته جمعى نمودن است و اشعار آنها بسيار حزين و سنگينخوانده مى شود و سينه زدند و زنجير زدن هم ندارد.
و علت اينكه بعضى از اشعار و آهنگ هاى مصيبت خوانى را سقايى نام گذارده اند و مىگذارند به خاطر آن است كه آن اشعار و آهنگها اختصاص به دسته جات سقاها دارد كهدرموقع عزادارى به نحو سنگين و حزين مى خوانند و درموقع حركتشان براى عزادارى باخود آب حمل نموده و به مردم آب مى دهند از اين جهت اين عزادارى و اين قسم خوانندگى و اينگونه اشعار را سقايى ناميده و مى نامند و به افرادى كه اين گونه عزادارى وخوانندگى مى كنند سقا نام نهاده و سقا معرفى مى نمايند.
عزادارى سقايى براى چه تاسيس شده و به اين اسم ناميده گرديد؟  
به موجب شهادت معمرين و مطلعين از دسته جات سقاها و غير هم و تحقيقاتى كه بهعمل آمده ، علت اينكه عزادارى سقايى تاسيس گرديده و به اين نام معروف و مشهور شدهاست :
اولا: به خاطر آن است كه از بدو تاسيس آن تا زمان حكومت پهلوىاول كه عزادارى را منع نمودند و بسيارى از مراسم سنتى متروك گرديد، بين آنها رسمبوده كه در موقع حركت نمودن براى عزادارى ، مشكى از آب بر دوش ‍وكشكول يا جامى از آب در دست داشته اند كه در وسط بعضى از جامهاى آب دست تشبيهىحضرت عباس عليه السلام نصب بوده و در طول مسير عزادارى به مردم تشنه آب مى داده وبا نشان دادن آب و خواندن اشعار نوحه سرايى مناسب مردم را به ياد تشنگى امام حسين واهل بيت و اصحابش عليهم الصلاة و السلام مى انداخته و به آنها متذكر مى شده اند كهجنايات بنى اميه و عمالشان را فراموش ننمائيد كه آبى را كه وحش و طيور بيابان از آنمى نوشيدند بر اولاد پيغمبر حرام نموده و بر روى آنها بستند و فرزند و ذرارىرسول خدا را با لب تشنه كشتند و براى يك مشك آب سقاى خيام و علمدار لشكر امام حسين ،عباس ابن على عليهماالسلام را در حالى كه براىاطفال برادر آب مى برد كشته و دستهايش را از پيكرش جدا و فرق نازنينش را دو تا وبدنش را با تير و شمشير سوراخ سوراخ و پاره پاره نمودند و به جاى آب دادن بهطفل شش ماهه شير خوار، گلوى او را با تير زهر آلود پاره نموده و كشتند و بر صغير وكبير اولاد و عترت پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم رحم نكردند.
لذا ما اين مصائب را تا قيامت فراموش نخواهيم كرد و به اين منظور دسته جات عزادارىسقايى را تاسيس نموده اند كه با نشان دادن آب و ذكر نوحه سرايى مناسب و محزونجنايات ضداسلامى و انسانى بنى اميه و عمالشان راافشا نموده و از مظلوميت امام حسين واهل بيت عليهم السلام و اصحابش ياد آورى و طرفدارى نمايند.
و ثانيا به خاطر آن است كه يكى از القاب و منصب هاى حضرت عباس ‍ عليه السلام سقاوسقايى بوده كه در كربلا گرفته ، زيرا به امر امام حسين عليه السلام مامور آوردن آببراى خيام آن حضرت گرديد و در همين راه نيز او را با لب تشنه شهيد نمودند.
لذا براى زنده نگاهداشتن واقعه كربلا و خاطره شهادت سقاى كربلا و علمدار حضرتسيد الشهداء يعنى ابوالفضل العباس عليهماالسلام اين عزادارى را تاسيس نموده و بهنام سقايى ابوالفضل عليه السلام نامگذارى كرده اند تا با اين نام و وسيله درطول سال خاصه در ليالى و ايام عاشورا كه سالگرد شهادت آن حضرت است ، ازسقايى و فداكارى و ايثار آن حضرت تجليل و تبليغ نمايند.
و در دست گرفتن كشكول و جامهاى آب هم به خاطر افشاگرى از جنايات بنى اميه استكه مدعى اسلام و انسانيت بودند و اولاد و عترت پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله و سلمرا از نوشيدن آب منع نموده و با لب تشنه كشتند و بالاترين جنايت را درتاريخ براىحفظ رياست و منافع دنيوى مرتكب گرديدند.
ثالثا: به خاطر آن است كه چون تشنگى امام حسينواهل بيت و اصحابش ‍ عليهم الصلاة و السلام از مصائب بزرگ وارده بر آنهاست كهجبرئيل به امر خداوند متعال اين مصيبت را براى حضرت آدم ابوالبشر عليه السلام خواندهو حضرت آدم بر آن حضرت گريسته .
ضمنا پيغمبر اكرم و ائمه معصومين عليهم السلام نيز هر گاه مصائب وارده بر آن حضرتخاصه تشنگيش را به ياد مى آوردند بر آن حضرت مى گريستند و از طرفى هر كس آببنوشد و ياد از امام حسين عليه السلام نموده و بر قاتلان آن حضرت لعنت نمايد، طبقاخبارى كه از ائمه معصومين عليهم السلام رسيده و بعدا ذكر مى گردد از اجر و ثوابزيادى بر خوردار مى گردد، لذا شيعيان از قديم الايام به خاطر زنده نگاهداشتن واقعهكربلا و ياد آورى تشنگى حضرت اباعبدالله و ظلم و جنايات بنى اميه لعنهم الله و آبنوشيدن و امام حسين و اهل بيت و اصحابش را ياد كردن وبر قتله آن حضرت لعنت فرستادندسته جات سقايى را تاسيس نموده اند تا براى هميشه و همه ساله مصائب امام حسين عليهالسلام را براى مردم بازگو نمود و جنايات بنى اميه را افشا كرده و از آنها اظهار تنفرو بيزارى نمايند.
ضمنا دسته جات حسينى را سابقا سنت بر اين بوده كه هر هيئتى براى عزادارى حركت مىنموده يك دسته سقا نيز به همراه خود مى برده تا درطول راه به مردم تشنه آب داده و نوحه سرايى نمايند واز اجر و ثواب آب دادن ونوحهسرايى كردن آنها هر دو بهره مند گردند.

next page

fehrest page

back page