باب يازدهم
در آداب خروج از منزل
قالَ الصَّادُِِ (عليه السلام) : إِذا خَرَجْتَ مِنْ مَنْزِلِكَ فَاخْرُجْ خُرُوجَ مَنْ لا يَعُودُ ، وَلا يَكُنْ خُرُوجُكَ إلاّ بِطاعَة أَوْ في سَبَب مِنْ أَسْبابِ الدّينِ .
وَأَلْزِمِ السَّكينَةَ وَالْوِقارَ وَاذْكُرِ اللهَ سِرّاً وَجَهْراً ، سَئَلَ بَعْضُ أصْحابِ أَبي ذَرٍّ أَهْلَ دارِهِ عَنْهُ فَقالَتْ : خَرَجَ ، فَقالَ : مَتى يَعُودُ ؟ قَالَتْ مَتى يَرْجِعُ مَنْ رُوحُهُ بِيَدِ غَيْرِهِ وَلا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَلا ضَرّاً .
وَاعْتَبِرْ بِخَلْقِ اللهِ تَعالى بِرّهِمْ وَفاجِرِهِمْ أَيْنَما مَضَيْتَ وَاسْئَلِ اللهَ تَعالى أَنْ يَجْعَلَكَ مِنْ خاصِّ عِبادِهِ وَأَنْ يَلْحَقَكَ بِالْماضينَ مِنْهُمْ وَيَحْشُرَكَ في زُمْرَتِهِمْ .
وَاحْمَدْهُ وَاشْكُرْهُ عَلى ما عَصَمَكَ عَنِ الشَّهَواتِ وَجَنَّبَكَ عَنْ قُبْحِ أَفْعالِ الْمُجْرِمينَ . وَغُضَّ بَصَرَكَ عَنِ الشَّهَواتِ وَمَواضِعِ النَّهْيِ وَاقْصُدْ في مَشْيِكَ وَراقِبِ اللهَ في كُلَّ خُطْوَة كَأَنَّكَ عَلَى الصِّراطِ جائِزٌ وَلا تَكُنْ لَفّاتاً وَافْشِ السَّلامَ لاَِهْلِهِ مُبْتَدِئاً وَمُجيباً وَأَعِنْ مَنِ اسْتَعانَ بِكَ في حَقٍّ وَارْشِدِ الضّالَّ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلينَ .
وَإِذا رَجَعْتَ وَدَخَلْتَ مَنْزِلَكَ فَادْخُلْ دُخُولَ الْمَيِّتِ فِى الْقَبْرِ حَيْثُ لَيْسَ لَهُ هِمَّةٌ إلاّ رَحْمَةَ اللهِ تَعالى وَعَفْوِهِ .
قالَ الصَّادُِِ (عليه السلام) : إِذا خَرَجْتَ مِنْ مَنْزِلِكَ فَاخْرُجْ خُرُوجَ مَنْ لا يَعُودُ .
امام ششم (عليه السلام) مى فرمايد :هنگامى كه از خانه ات بيرون رفتى ، تصور كن كه ديگر به خانه بر نمى گردى .
مسئله بيرون رفتن از خانه و برنگشتن تاكنون براى ميليون ها نفر اتفاق افتاده ، و بايد هر انسانى از اين اتفاق عبرت گرفته و پند بياموزد .
چه تاجرانى كه با هزاران نقشه تجارتى از خانه بيرون رفتند و برنگشتند ، چه اميرانى كه با هزاران نقشه سياسى از منزل خارج شدند و برنگشتند ، چه آرزودارانى كه با هزاران آرزو از خانه رفتند و به خانه نيامدند ، چه دامادها و نوعروس ها كه با ميليونها آمال و خواسته از خانه به در آمدند و به خانه بازنگشتند ، چه عالمان و دانشمندانى كه از منزل براى هدفى والا بيرون رفتند و به خانه نيامدند ، شايد تو هم يكى از اين قافله باشى كه از خانه خارج شوى به اميد اينكه پس از رسيدن به آرزوهايت به خانه برگردى ولى براى ابد برنگردى !!
چه مى دانى ساعت مرگت چه وقت است ؟ مگر به تو ضمانت داده اند كه چون از خانه بيرون روى به خانه برگردى ؟
عمرو ليث صفارى با چند هزار نيروى رزمى و هزاران آمال و آرزو براى جنگ با امير اسماعيل سامانى از خانه بيرون رفت .
هنوز آتش جنگ شعلهور نشده بود ، كه اسب عمرو سركشى كرده او را نزديك اردوى امير اسماعيل آورد ، و به چنگ سربازان امير اسماعيل سپرد !!
به دستور امير اسماعيل عمرو را در خيمه اى در كنار لشگر زندانى كردند ، چون شب شد ، از امير اسماعيل دستور غذا براى عمرو خواستند ، بنا شد غذائى گرم در يك سطل معمولى براى عمرو ببرند ، سطلى از غذاى داغ در حالى كه بخار از بر مى خواست برابر عمرو گذاشتند ، در اين حال سگى گرسنه سر رسيد ، سر به سطل برد ، از داغى غذا پوزه اش بسوخت ، با عجله سر از سطل بيرون كرد ، دسته سطل به گردن سگ افتاد ، سطل را با خود برداشته و با شتاب به بيبان روان شد ، عمرو خنده بلند و تلخى كرد ، زندانبان از او سبب خنده پرسيد ، پاسخ گفت : شب قبل رئيس آشپزخانه ام از كمبود مركب جهت حمل آشپزخانه ناله داشت دستور دادم صد شتر براى حمل وسائل به شترانش اضافه كنند ، شب گذشته دويست شتر از حمل آشپزخانه ام عاجز بودند ، امشب سگى ظرف غذايم را به راحتى برد ، از اين جهت خنده ام گرفت ، عمرو مدت كمى اسير امير بود تا كشته شد و ديگر به خانه برنگشت .
به قول فروغ الدين اصفهانى :
بنگر بچرخ و گردش وارونش *** گردن منه ببازى گردونش
غره مشو به صلح سحرگاهش *** غافل ممان زجنگ شبيخونش
بگسل بقهر رشته طنبورش *** بشكن به سنگ ساغر گلگونش
زهر است در عصاره ترياقش *** درد است در خميره معجونش
رنگى كه او بحيله بياميزد *** نتوان همى سترد بصابونش
دنيا متاع بازى طفلانست *** تف بر چنين متاع و بمفتونش
اگر انسان خروج از منزل را همچون سفر قابل بازگشت به حساب آورد ، آنچه لازمه سفر غير قابل برگشت است از وصيت و تحصيل برائت ذمه از حقوِ الله و حقوِ الناس بجا آورد ، چون در هر نفسى احتمال موت مى رود ، و انسانى كه در تمام امور زندگى خود نسبت ه حق و خلق پاك و پاكيزه است ، اگر پس از بيرون رفتن از منزل به كام مرگ افتد براى او پشيمانى و حسرت و اندوه و غبن نخواهد بود .
ملكيت خانه ملكيت اعتبارى است ، اولا به خاطر بدست آوردن ملك اعتبارى خود را آلوده به حرام مكن ، در ثانى به ملكى كه قبل از تو صدها نفر در آن زندگى كردند و مردند و عن قريب از دست تو هم خواهد رفت دل مبند !!
خانه را نعمتى از نعم حق و وسيله اى از وسايل الهى بدان ، كه براى عبادت و راحت در اختيار تو گذاشته اند ، و اين وسيله مانند همه وسائل از دست رفتنى است .
در حد لازم و ضرورت عمر و مال را خرج خانه كن ، از اسراف در اين زمينه بپرهيز ، كه در دادگاه الهى جواب از خطا و عصيان كار مشكل بلكه محال است .
خوشا به حال مردمى كه خانه و كوچه و بازار و خيابان ، و در هر كجا هستند ، براى آنان مسجد و محل ذكر و مركز عبادت است ، و خلاصه از هر قطعه و نقطه زمين به عنوان مركز كار براى دنيا و آخرت استفاده مى كنند ، و در هر كجا كه قرار مى گيرند ياد خدا نموده ، و آن را وسيله اى براى رسيدن به محبوب واقعى قرار مى دهند .
و چه بدبخت و تيره روز آن مردمى كه در خانه و كوچه و خيابان و مغازه و در هر نقطه از زمين كه هستند ، آن را محل فساد ، و افساد و معصيت و عصيان و گناه و خطا قرار مى دهند ، اينان تا زمانى كه از قطعات زمين ، اين چنين خائنانه استفاده مى كنند منفور و مبغوض حقند و جز ضرر و زيان و خسارت مادى و معنوى چيزى نصيب آنان نمى گردد !!
انسان بنا به فرموده اميرالمؤمنين در نهج البلاغه نسبت به قطعات زمينى كه در اختيار دارد مسئول خدا است .
خانه را براى خود و زن و فرزند محل تربيت ، فضيلت ، كرامت ، همت ، درستى ، عبرت آموزى و عبادت قرار دهيد .
سعى كنيد از خانه شما ، افرادى پاك ، خوش اخلاِ ، درستكار ، بصير ، با بينش بيرون بيايند .
خانه را مركز توجه حضرت معبود قرار دهيد ، خانه بايد خانه اسلام و خانه قرآن ، و خانه انبياء و خانه اهل بيت وحى باشد .
سعى كنيد فضاى خانه شما از غيبت ، دروغ ، خطا ، گناه ، مهمانيهاى خلاف شرع و وسائل معصيت خالى باشد .
اهل خانه بايد اهل الله بوده ، و چون بيرون مى روند ، فضائل و حسنات را با خود به بيرون برده و به ديگران منتقل كنند .
خانه از آن خانه هائى نباشد كه هر ساعت و هر لحظه و هر روز و هر شب از دست ساكنانش به حضرت دوست بنالد و بگويد خداوندا من از اعظم نعمت هاى تو هستم كه در دست اين مردمم ولى شاهد باش كه اهل من از من در راه مخالفت و جنگ با تو بهره بردارى مى كنند !!
سعى كنيد به قول رسول اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) ، خانه شما براى اهل سماوات همچون درخشنده ترين ستاره براى اهل زمين بدرخشد .
در خانه خود ساعتى در هر شب ، در آن وقتى كه همه خواب اند و مشغول استراحت ، با حضرت دوست خلوت كنيد و بر عمر گذشته اندوه خورده و اشكى بريزيد كه آن قطعه از زمين در قيامت به نفع شما شهادت دهد .
وقتى به خانه و بيرون خانه و تمام دنيا و مافيها به نظر وسيله بنگرى ، و توجه داشته باشى كه آنچه در دست تو است از دستت مى رود ، از تعلق قلبى و محبت خارجى از حد نسبت به آنها آزاد مى شوى و به جاى افتادن در موج خطرناك گناه ، پروانهوار به دور معشوِ حقيقى به گردش آمده و دائم نسبت به حضرت او احساس فقر و نياز و احتياج كرده از ضربه و زيان و خسارت استغناء كه بدترين مرض و مهلك ترين آفت است دور خواهى ماند ، و با قدرت احساس فقر نسبت به حضرت حق به آنجائى خواهى رسيد كه دست ملك مقرب از آن كوتاه است .
به قول عارف نيشابورى :
در كلاه فقر مى بايد سه ترك *** ترك دنيا ، ترك عقبا ترك ترك
گر كلاه فقر خواهى سر ببر *** از خود و هر دو جهان يك سر ببر
اين كلاه بى سران است اى پسر *** كى دهندت تا تو مى نازى به سر
شعر وشرع وعرش از هم خاستند *** اين دو عالم زين سه حرف آراستند
ترك دنيا گير تا سلطان شوى *** ورنه گر چرخى تو سرگردان شوى
باچنين عمرى كه بيش ازبرِ نيست *** گر بخندى ور بگويى فرِ نيست
كار بيرون است از تصوير تو *** چند جنبانم سر زنجير تو
كاملى گفت است مى بايد بسى *** علم و حكمت تا شود گويا كسى
يا كه بايد عقل بى حد و قياس *** تا شود خاموش يك حكمت شناس
آرى دنيا و آنچه در اوست به هنگام مرگ از دست تو گرفته مى شود ، عاقلانه نيست كه خود را براى از دست رفتنى به رنج حرام و ظلم و جور افكنى ، آنچه براى تو مى ماند همان است كه براى حضرت دوست خالصانه بجاى آورده اى كه فرموده اند :
الدُّنيا كُلُّها ظُلُماتٌ إلاّ مَوْضِعُ الْعِلْمِ وَالْعِلْمُ كُلُّهُ هَباءٌ إلاّ مَوْضِعُ الْعَمَلِ ، وَالْعَمَلُ كُلُّهُ هَباءٌ إلاّ مَوْضِعُ الإِخْلاصِ .
دنيا تاريكى ها است مگر جاى علم ، و تمام علم بر باد است مگر جاى عمل ، و تمام عمل بر باد است الا عمل خالص .
و در خبر است :
لَمّا ماتَ مُوسى (عليه السلام) قالَتِ الْمَلائِكَةُ : لَمّا ماتَ مُوسى كَليمُ اللهِ فَأَىُّ الْخَلْقِ لا يَمُوتُ ؟ إخْواني لابُدَّ مِنَ الْمَوْتِ وَإِنْ طالَ الْعُمُرُ لاَِنَّ حَياتَنا عارِيَةٌ فَلابُدَّ أَنْ تُؤْخَذَ مِنّا الْعارِيَةُ كَما قالَتِ الْحُكَماءُ الْعيشُ عارِيَةٌ وَالرُّوحُ عارِيَةٌ وَالدُّنْيا عارِيَةٌ وَالْمالُ عارِيَةٌ وَسَتُؤْخَذُ الْعارِيَةَ .
زمانى كه موسى از دنيا رفت ، ملائكه گفتند : وقتى موسى كليم خدا بميرد ، پس چه كسى نمى ميرد ؟ برادران از مرگ چاره اى نيست گرچه عمر طولانى شود ، براى اينكه حيات ما عاريتى است و به ناچار اين حيات عاريت از ما گرفته مى شود ، چنانكه حكما گفته اند :زندگى و روح و دنيا و مال همه عاريت است ، و به همين زودى اين عاريت از دست گرفته خواهد شد !!
بيا كزين قفس تنگ خاكدان برويم *** گشوده پر به تماشاى گلستان برويم
دل از ملازمت تنگناى تن بگرفت *** خوشا دمى كه به خلوتسراى جان برويم
براى پرورش روح ما مكان تنگ است *** بيا به عرصه ميدان لامكان برويم
خوشا مصاحبت اهل حال و مجلس انس *** كه مهربان بنشينيم و مهربان برويم
دو روز عمر تمتع نمى دهد برخيز *** كه هم چو خضر پى عمر جاودان برويم
نتيجه معرفت است از وجود ما حيف است *** چنانكه آمده بوديم آنچنان برويم
خوش آن بود كه گذاريم در جهان اثرى *** به يادگار از آن پيش كز جهان برويم
دليل اهل سعادت نشان بندگى است *** بدا بدا گر از اين نشئه بى نشان برويم
هنوز پرده زاعمال بر نداشته اند *** نعوذ بالله اگر پاى امتحان برويم
عذاب روح بود صحبت فلان و فلان *** بيا به گوشه اى از دست اين و آن برويم
از اين عناصر فرتوت كار ساخته نيست *** بيا به جستجوى عنصر جوان برويم
آرى به قول حضرت صادِ (عليه السلام) : إِذا خَرَجْتَ مِنْ مَنْزِلِكَ فَاخْرُجْ خُرُوجَ مَنْ لا يَعُودُ .
زمانى كه از منزل خارج شدى ، خروجت خروج كسى باشد كه اصلا اميد برگشت به خانه ندارد !!
كه پايه دنيا و اساس زندگى بر يك نفس است ، اگر اجازه آمدن آن نفس را ندادند به ناگاه رابطه ات با تمام برنامه ها قطع مى شود ، و به عالم ديگر برده مى شوى ، براى اينكه به تمام لحظات عمرت رسيدگى شود ، چه بهتر كه بطور دائم آماده خروج از دنيا باشى ، خروجى كه برگشتى برايش نيست !!
خانه از نظر اسلام
اسلام اين فرهنگ جامع و پر بركت الهى نسبت به تمام شئون حيات و زندگى انسان داراى نظريات مهم و قابل توجهى است .
اسلام براى سعادت انسان در تمام جوانب زندگى قانون وضع كرده ، و برنامه از برنامه هاى انسان را از ديده دور نگاه نداشته .
براى انسان چيزى نيست ، پا چيزى پيش نمى آيد ، مگر اينكه اسلام براى آن برنامه اى سازنده و نقشه اى الهى دارد .
شايد مسئله خانه و منزل و مسكن و سكنى از نظر مردم چيزى نباشد ، ولى اسلام براى خانه و محيط خانه و اهل خانه و مسئوليت انسان نسبت به خانه مسائل بسيار بسيار مهمى دارد .
اسلام علاقه دارد مرد با زن و فرزندش داراى خانه باشد ، و داشتن خانه وسيع با به قدر حاجت و ضرورت را از سعادت و خوشبختى مرد مى داند .
اسلام براى خانه و ساختن آن و ورود به آن و خروج از آن شرايط بسيار مهم و قابل توجهى دارد كه لازم است در اين بخش به بخشى از شرايط اسلام نسبت به خانه و ورود و خروج آن و اساساً نظر پاك اسلام درباره منزل اشاره شود ...
رواياتى كه در اين بخش ذكر مى شود از جلد هفتاد و شش و هفتاد و پنج و هفتاد و چهار كتاب با عظمت «بحار»است ، خوانندگان عزيز براى ديدن روايات مفصل اين مسائل به اين چند مراجعه كنند .
فيما أَوْصى بِهِ النَّبِيُّ (صلى الله عليه وآله وسلم) عَلِيّاً (عليه السلام) : يا عَلِيُّ الْعيشُ في ثَلاثَة : دارٌ قَوْراءٌ ، وَجارِيَةٌ حَسْناءٌ وَفَرَسٌ قَبّاءٌ .
در سفارشات پيامبر به على (عليه السلام) است : يا على زندگى در سه چيز است :خانه وسيع ، زن زيبا ، اسب شكم لاغر . «اسب نژاد تازى» «مركب خوب» .
عَنْ أَبي عَبْدِاللهِ (عليه السلام)قالَ : ثَلاثَةٌ لِلْمُؤْمِنِ فيهِنَّ راحَةٌ :دارٌ واسِعَةٌ تُوارِي عَوْرَتُهُ وَسُوءَ حالِهِ عَنِ النّاسِ ، وَامْرَأَةٌ صالِحَةٌ تُعينُهُ عَلى أَمْرِ الدُّنْيا وَالآخِرَةَ ، وَابْنَتٌ أَوْ أُخْتٌ يَخْرُجُها مِنْ مَنْزِلِهِ بِمَوْت أَوْ بِتَزْويج .
امام ششم (عليه السلام) فرمود : در سه چيز براى مؤمن راحت است ، خانه وسيعى كه عيب و بدحالى او را از مردم بپوشاند ، همسر شايسته اى كه او را بر برنامه هاى دنيا و آخرت كمك كند ، دختر يا خواهرى كه به مرگ يا به ازدواج از خانه او بيرون رود .كنايه از اينكه به فساد اخلاقى كشيده نشود .
قالَ النَّبِيُّ (صلى الله عليه وآله وسلم) :مَنْ بَنى بُنْياناً رياءً وَسُمْعَةً حَمَلَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنَ الأَرْضِ السّابِعَةِ وَهُوَ نارٌ تَشْتَعَلُ ، ثُمَّ يُطَوُِِّ في عُنُقِهِ وَيُلْقى فِي النّارِ ، فَلا يُحْبَسُهُ شَيئيٌ مِنْها دُونَ قَعْرِها إِلاّ أَنْ يَتُوبَ قيلَ :يا رَسُولَ اللهِ كَيْفَ يَبْنى رِياءً وَسُمْعَةً ؟ قالَ : يَبْنى فَضْلا عَلى ما يُكْفيهِ إسْتِطالَةً مَنْهُ عَلى جيرانِهِ وَمُباهاةً لاِِخْوانِهِ .
پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :كسى كه براى خودنمائى و شهرت خانه اى بسازد ، آن خانه را تا طبقه هفتم زمنيش در قيامت به دوش خواهد گرفت ، و آن آتش شعلهورى است كه طوِ گردن اوست و به همان صورت به جهنم خواهد رفت ، چيزى در اين زمينه از او فروگذار نمى شود مگر اينكه توبه كند ، گفتند اى رسول خدا چگونه براى ريا و شهرت بنا كند ، فرمود اضافه از اندازه بنا كند تا نسبت به همسايگانش سرفرازى كرده و با آن خانه به برادرانش فخرفروشى كند .
در روايت آمده در پيشگاه حضرت صادِ (عليه السلام) درباره شومى سخن گفته شد ، حضرت فرمود : شومى در سه چيز است :زن ، مركب ، خانه .
اما بدى زن در مهر زياد و عاِ بودن نسبت به شوهر است ، اما بدى مركب ، در چموشى و سوارى ندادن است ، اما بدى خانه در تنگى و كوچكى محيط آن و بدى همسايه و زيادى عيب و نقص آن است .
عَنْ أَبي عَبْدِاللهِ (عليه السلام) قالَ : مِنَ السَّعادَةِ سِعَةُ الْمَنْزِلِ .
امام ششم (عليه السلام) فرمود : وسعت خانه از سعادت است .
... إِنَّ أَبَا الْحَسَنِ (عليه السلام) سُئِلَ عَنْ أَفْضَلِ عيشِ الدُّنْيا فَقالَ :سِعَةُ الْمَنْزِلِ وَكَثْرَةُ الْمُحِبّينَ .
از ابا الحسن (عليه السلام) پرسيدند : بهترين لذت دنيا چيست ؟ فرمود : خانه وسيع و دوستداران زياد .
قالَ النَّبِيُّ (صلى الله عليه وآله وسلم) :مِنْ سَعادَةِ الْمَرْءِ الْمِرْءَةُ الصّالِحَةِ ، وَالْمَسْكَنُ الْواسِعُ ، وَالْمَرْكَبُ الْبَهِيُّ ، وَالْوَلَدُ الصّالِحُ .
پيامبر فرمود :از سعادت مرد زن شايسته ، خانه وسيع ، مركب زيبا و فرزند صالح است .
على (عليه السلام) در بصره براى عيادت علاء بن زياد آمد ، چون خانه وسيع او را ديد ، فرمود : چنين خانه وسيعى را در دنيا براى چه مى خواهى ، تو در آخرت به خانه وسيع محتاج ترى ، آرى اگر به وسيله اين خانه وسعت خانه آخرت بخواهى ، در آن از مهمان پذيرائى كن ، و صله رحم بجاى آر ، و حقوِ شرعيه را از آن آشكار كن ، چون چنين عمل كنى به خانه وسيع آخرت رسيده اى .
مسمع كه يكى از ياران حضرت صادِ است مى گويد :امام ششم نامه اى به من نوشت كه دوست دارم در بعضى از اطاقهايت در منزل جائى را به عنوان مسجد انتخاب و اتخاذ كنى ، آنگاه دو جامه كهنه زبر بپوشى سپس آزادى از آتش جهنم و ورود به بهشت را از خداوند بخواهى ، و در آنجا كلمه باطل و سخن خارج از حدود شرعى از تو صادر نشود .
شرايط ورود به منزل و خروج از آن در اسلام
اسلام براى ورود به منزل و خروج از آن آداب بسيار مهمى دارد ، كه رعايت آن آداب بر هر فرد مسلمانى لازم است .
اميرالمؤمنين (عليه السلام) مى فرمايد :هرگاه يكى از شما داخل در خانه خود شد بر اهل خانه سلام كند ، اگر نبودند بگويد : سلام بر ما از جانب پروردگار و نيز سوره اخلاص را بخواند ، كه زداينده فقر است .
در روايت بسيار مهمى آمده :
وقتى قصد خروج از منزل كردى بگو :
بِسْمِ اللهِ وَلا حَوْلَ ولا قُوَّةَ إِلاّ بِاللهِ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللهِ .
چون گفتى : بسم الله ملكى مى گويد راهنمائى شدى ، چون گفتى : لا حول و لا قوة الا بالله مى گويد از هر شرى حفظ شدى ، چون گفتى : توكلت على الله ، مى گويد خداوند تو را كفايت كرد ، در اين حال است كه شيطان مى گويد ، چه كنم با بنده اى كه راهنمائى شده و حفظ گرديده و او را كفايت كرده اند .
سپس قل هو الله را از جانب راست و چپ و روبرو و پشت سر و بالاى سر و زير پا بخوان ، كه در تمام روز در امان خدا باشى .
و وقتى وارد منزل شدى بر اهل بيت خود سلام كن اگر نبودند بگو :
بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَالسَّلامُ عَلى رَسُولِ اللهِ وَالسَّلامُ عَلَيْنا وَعَلى عَبادِ اللهِ الصَّالِحينَ .
در جميع برنامه هايت تقوا پيشه كن ، خلقت را نيكو گردان ، در معاشرت با بزرگ و كوچك جانب اعتدال را رعايت كن ، با اهل علم و دين متواضع باش ، با آن كسى كه در يد قدرت تو است مدارا كن ، با برادران ايمانى هم پيمان باش ، در قضاء حاجت و حل مشكل آنان سرعت به خرج بده .
از غيبت و سخن چينى و سوء خلق با زن و فرزندت بپرهيز ، با همسايه نيكى كن ، كه خداوند از تو نسبت به همسايه مى پرسد !
از پيامبر عزيز اسلام آمده كه خداوند از تو نسبت به همسايه سفارش كرد ، در حدى كه گمان بردم از من ارث مى برد !!
امام صادِ (عليه السلام) فرمود : كسى كه وقت خروج از منزل ده بار قل هو الله را بخواند در حفظ و مراقبت خداست تا برگردد .
امام هشتم (عليه السلام) مى فرمايد :پدرم هرگاه از منزل خارج مى شد مى گفت :
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ خَرَجْتُ بِحَوْلِ اللهِ وَقُوَّتِهِ لا بِحَوْلي وَقُوَّتي بَلْ بِحَوْلِكَ وَقُوَّتِكَ يا رَبِّ مُتَعَرَّضاً لِرِزْقِكَ فَإِنَّني بِهِ في عافِيَة .
امام هشتم (عليه السلام) از پدرش از حضرت صادِ (عليه السلام) نقل مى كند :هرگاه از منزلت بيرون رفتى بگو :
بِسْمِ اللهِ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللهِ ما شاءَ اللهُ لا قُوَّةَ إلاّ بِاللهِ اللّهُمَّ إِنّي أَسْئَلُكَ خَيْرَ ما خَرَجْتُ لَهُ وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ ما خَرَجْتُ إِلَيْهِ ، اللّهُمَّ وَسِّعْ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ وَأَتِمَّ عَلَيَّ نِعْمَتَكَ وَاسْتَعْمِلْني في طاعَتِكَ وَاجْعَلْني راغِباً فيما عِنْدَكَ وَتَوَفَّني في سَبيلِكَ وَعَلى مِلَّتِكَ وَمِلَّةِ رَسُولِك .
عَنْ أبي جَعْفَر (عليه السلام) قالَ : مَنْ قالَ حينَ يَخْرُجُ مِنْ بابِ دارِهِ :
أَعُوذُ بِاللهِ عاذَتْ بِهِ مَلائِكَةُ اللهِ وَرِسُولِهِ مِنْ شَرِّ هذَا الْيَوْمِ الْجَديدِ الَّذي إذا غابَتْ شَمْسُهُ لَمْ تَعُدْ ، مِنْ شَرِّ نَفْسي وَمِنْ شَرِّ غَيْري وَمِنْ شَرِّ الشَّياطينِ وَمِنْ شَرِّ مَنْ نَصَبَ لاَِوْلِياءِ اللهِ وَمِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَالإِنْسِ وَمِنْ شَرِّ السِّباعِ وَالْهَوامِ وَمِنْ شَرِّ رُكُوبِ الْمَحارِمِ كُلِّها ، أُجيرُ نَفْسي مِنَ اللهِ مِنْ كُلِّ سُوء .
امام باقر (عليه السلام) فرمود : كسى كه اين دعا را هنگام خروج از منزل بخواند ، خدا او را مى آمرزد ، و به او توجه مى كند و مهم او را كفايت كرده ، و از بدى و شر او نگهدارى مى كند .
خانه و همسايه در اسلام
اسلام براى همسايه منزل ارزش فوِ العاده قائل شده ، و دوست دار آنان كه با هم همسايه هستند مقررات اسلام را نسبت به همسايه رعايت كرده و باب عواطف و محبت را به روى خويش باز گذارده و غم خوار و دوستدار و معين يكديگر باشند .
در اين زمينه در جلد هفتاد و چهارم بحار صفحه صد و پنجاه به بعد روايات مهمى نقل شده كه لازم است به بعضى از آنها اشاره شود :
پيامبر عزيز اسلام فرمود : كسى كه يك وجب از زمين به همسايه خيانت كند ، خداوند آن يك وجب را تا هفتم مرحله زمين در قيامت به گردن او آويزد مگر اينكه توبه كند و از خيانتش دست بردارد ، و فرمود :هركس همسايه را بيازارد بوى بهشت بر او حرام مى شود ، و جايش در جهنم است و بد جائى است ، و هركس حق همسايه اش را ضايع كند از ما نيست ، جبرئيل مرتب سفارش همسايه را به من مى كرد تا جائى كه گمان بردم از او ارث مى بردم .
عَنْ أَبي بَصير قالَ : سَمِعْتُ أَباعَبْدِاللهِ (عليه السلام) يَقُولُ : مَنْ كَفَّ أَذاهُ عَنْ جارِهِ أَقالَهُ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ عَثْرَتَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ ، وَمَنْ عَفَّ بَطْنَهُ وَفَرْجَهُ كانَ فِى الْجَنَّةِ مَلِكاً مَحْبُوراً وَمَنْ أَعْتَقَ نَسِمَةً مُؤْمِنَةً بَنَى اللهُ لَهُ بَيْتاً فِى الْجَنَّةِ .
ابى بصير مى گويد از حضرت صادِ (عليه السلام) شنيدم فرمود : كسى كه از آزار همسايه اش خوددارى كند ، در قيامت خداوند از لغزشهايش مى گذرد ، و هركس شكم و شهوتش داراى عفت باشد در بهشت ملك مسرورى خواهد بود ، و هركس انسان مؤمنه اى را از راه خدا آزاد كند ، خداوند در بهشت خانه اى براى او بنا مى كند .
پيامبر در فرمايشاتش به على (عليه السلام) فرمود : چهار چيز كمرشكن است ، پيشوائى كه معصيت خدا كند و ملت از او فرمان ببرند ، زنى كه شوهرش از هر جهت او را مراعات كند ولى او به شوهر خيانت كند ، فقرى كه دوائى براى آن نباشد ، همسايه بد در خانه اى كه اقامتگاه انسان است .
على (عليه السلام) فرمود : حريم مسجد چهل ذرع است ، و همسايه از هر طرف چهار خانه .
قالَ الرَّضا (عليه السلام) : لَيْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يَأْمَنْ جارَهُ بَوائِقَهُ .
امام هشتم (عليه السلام) فرمود : از ما نيست كسى كه همسايه اش از شرش در امان نباشد .
به پيامبر عزيز اسلام گفتند :غير زكات در مال حقى هست ؟ فرمود : آرى ، نيكى با مال با رحمى كه به انسان پشت كرده ، صله نسبت به همسايه مسلمان ، به من ايمان ندارد كسى كه شب را سير بخوابد و همسايه اش آن هم همسايه مسلمانش گرسنه باشد سپس فرمود :جبرئيل آنقدر سفارش همسايه را كرد در حدى كه گمان كردم از او ارث مى برم .راوى مى گويد مردى از انصار خدمت رسول اسلام آمد عرض كرد :خانه اى در بنى فلان خريده ام نزديكترين همسايه ام كسى است كه اميدى به خير او نيست و از شرش در امان نيستم ، حضرت به سلمان و اباذر و يك نفر ديگر كه يادم نيست گمان مى كنم مقداد باشد امر فرمود در مسجد فرياد بزنند در كمال فرياد ، كه هركس همسايگان از شرش در امان نباشد ايمان ندارد و اين مسئله را سه مرتبه فرياد كردند ، آنگاه فرياد كشيده شد از هر طرف خانه تا چهل خانه همسايه است .
قالَ اميرُالْمُؤْمِنين (عليه السلام) في وَصِيَّتِهِ عِنْدَ وَفاتِهِ اللهُ اللهُ في جيرانِكُمْ فَإِنَّهُ وَصِيَّةُ نَبِيِّكُمْ مازالَ يُوصي بِهِمْ حَتّى ظَنَنّا أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُمْ .
اميرالمؤمنين (عليه السلام) به هنگام ساعت وفاتش فرمود :خدا را خدا را نسبت به همسايگان كه سفارش پيامبر شماست ، به طورى وصيت نسبت به آنان كرد كه گمان برديم از آنان ارث مى بريم .
اين بود قسمتى از مسائل مهمى كه درباره اصل خانه و ورود به آن و خروج از آن ، و حقوِ همسايه آن در اسلام آمده كه به مناسبت لفظ «دار» در اصل روايت به آن اشاره شد .
اميد است خانه همه ما خانه عبادت ، تربيت ، فضيلت ، كرامت ، اجراى حقوِ الهى باشد و خروج ما از منزل همراه با عبرت و به نيت خدمت به تمام مسلمين و گره گشائى از گرفتاران عالم باشد ، و همانطور كه حضرت صادِ فرمودند : به گونه اى از خانه خارج شو كه گوئى ديگر به آن بر نمى گردى !!
جداً آنان كه به اين خانه هاى از دست رفتنى و به اين خشت و گل ناقابل دل بسته اند ، و براى بدست آوردن و حفظ آن خود را به هر آب و آتشى مى زنند ، و مراعات حلال و حرام خدا را نمى كنند ، از نور عقل محجوب و از بارگاه قدس دور و از فيوضات ربانى آئينه دل آنان مستور است .
به قول يكى از ادباء درباره دنيا :
بيابانست و كوه و خانه اى چند *** درون خانه ها ديوانه اى چند
نه مردى بينى اينجا نه حقيقت *** سراسر كودك و افسانه اى چند
همه پير خراباتش بنامند *** كهن رندى كه زد پيمانه اى چند
ز روى سالكانش چشم بد دور *** پرى جويان زهم ديوانه اى چند
بسوزد شمع اينجا خويشتن ر *** براى خاطر پروانه اى چند
نه گنجى هست و نه جوياى گنجى *** همه در كاوش ويرانه اى چند
چه خوش بودى گر اين دارالمجانين *** شدى خلوتگه فرزانه اى چند
و كمال الدين اسماعيل در اين زمينه فرموده :
دل بر اين گنبد گردنده منه كاين دولاب *** آسيائى است كه بر خون عزيزان گردد
حرص تست اينكه همه چيز تو را ناياب است *** آز كم كن تو كه نرخ همه ارزان گردد
كار دنيا كه تو دشوار گرفتى بر خود *** گر تو بر خويشتن آسان كنى آسان گردد
وَلا يَكُنْ خُرُوجُكَ إلاّ بِطاعَة أَوْ في سَبَب مِنْ أَسْبابِ الدّينِ .
امام ششم (عليه السلام) روايت مى فرمايد ، بيرون رفتنت از خانه يا براى طاعت از حق و انبياء و امامان باشد ، يا علت خروجت مسئله از مسائل دين الهى .
آنچه در اسلام خير و نيكى شناخته شده ، انجام آن اطاعت از امر حق ، و بجاى آوردن آن عبادت و بندگى خداست .
خروج از منزل اگر به نيت كار خير ، و انجام يك برنامه نيك و گره گشائى از كار مسلمين باشد ، در حقيقت گردش و حركت در مدار طاعت خداست .
در زمينه هر كار خير ، و هر عمل نيكى كه انسان به هنگام خروج از خانه نيت انجام آن را داشته باشد روايات بس مهمى در كتب معتبره حديث چون«اصول كافى» ، و «من لا يحضر» ، و «وسائل»و «بحار»آمده كه لازم است به قسمتى از آن احاديث به نقل از كتاب شريف«كافى»جلد دوم و «بحار»جلد هفتاد و چهار و هفتاد و پنج و هفتاد و شش اشاره شود :
قالَ رَسُولُ اللهِ مَنْ أَصْبَحَ وَلا يَهْتَمَّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِم .
نبى اكرم فرمود :هركس صبح كند و تصميم به قيام جهت امور مسلمانان نداشته باشد مسلمان نيست .
قالَ رَسُولُ اللهِ (عليه السلام) أَنْسَكُ النّاسِ نُسْكاً أَنْصَحَهُمْ جَيْباً وَأَساًلَمَهُمْ قَلْباً لِجَميعِ الْمُسْلِمينَ .
پيامبر خدا فرمود :خداپرست ترين مردم آن كس است كه نسبت به مردم خيرخواه تر و دل پاك تر براى تمام مسلمانان باشد .
قالَ : سَمِعْتُ أَباعَبْدِاللهِ (عليه السلام) يَقُولُ : عَلَيْكَ بِالنُّصْحِ للهِِ في خَلْقِهِ فَلَنْ تَلْقاهُ بِعَمَل أَفْضَلَ مِنْهُ .
امام ششم (عليه السلام) به راوى فرمود : چنانچه راوى مى گويد از حضرت شنيدم : بر تو باد كه خيرخواه خلق باشى و اندرزگوى آنان كه به كارى بهتر از آن با حضرت حق برخورد نكنى .
عَنْ أبي عَبْدِاللهِ (عليه السلام) قالَ : قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) :الْخَلْقُ عِيالُ اللهِ فَأَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَى اللهِ مَنْ نَفَعَ عِيالُ اللهِ وَأَدْخَلَ عَلى أَهْلِ بَيْت سُرُوراً .
امام ششم فرمود :رسول خدا فرمودند :خلق روزى خور و عيال خدايند ، و محبوبترين مردم نزد خدا كسى است كه به عيال خدا سود دهد و براى خانواده اى سرور و شادى فراهم كند .
سُئِلَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) : مَنْ أَحَبُّ النّاسِ إلَى اللهِ ؟ قَالَ أَنْفَعُ النّاسِ لِلنّاسِ .
از پيامبر پرسيدند :محبوبترين مردم نزد خدا كيست ؟ فرمود : سودمندترين مردم براى مردم .
قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) : مَنْ رَدَّ عَنْ قَوْم مِنَ الْمُسْلِمينَ عادِيَةَ ماء أَوْ نار وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة .
پيامبر اسلام فرمود :كسى كه از مسلمانان ضرر هجوم آبى يا آتشى را بگرداند ، بهشت بر او واجب مى شود .
آرى به نيت اين برنامه ها نسبت به مسلمين هركس از خانه خارج شود ، خروج او خروج در طاعت و عبادت خداست ، اگر تمام مرد و زن مسلمان در بيرون رفتن از خانه با چنين قصد و نيتى خارج گردند بسيارى از مشكلات مردم حل خواهد شد و زندگى بر همگان آسان خواهد گشت .
در روايات مهم اسلامى آمده كسى كه از خانه خود براى صله رحم و رسيدگى به مشكلات اقوام وخويشان خود قدم بردارد ، ثواب آن قدم در پيشگاه حضرت دوست ثوابى عظيم و فوِ العاده است .
في مَناهِى النَّبِيِّ قالَ : مَنْ مَشى إِلى ذي قَرابَة بِنَفْسِهِ وَمالِهِ لِيَصِلَ رَحِمَهُ أَعْطاهُ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ أَجْرَ مِأَةَ شَهيد وَلَهُ بِكُلِّ خُطْوَة أرْبَعُونَ أَلْفَ حَسَنَة وَيَمْحى عَنْهُ أرْبَعُونَ أَلْفَ سَيِّئَة وَيَرْفَعُ لَهُ مِنَ الدَّرَجاتِ مِثْلُ ذلِكَ وَكَأَنَّما عَبَدَ اللهَ مِأَةَ سَنَة صابِراً مُحْتَسِباً .
پيامبر فرمود :كسى كه با جان و مال براى صله رحم حركت كند ، ثواب صد شهيد در نامه عملش نوشته مى شود ، و براى او به هر قدمى چهل هزار حسنه و پاك شدن چهل هزار گناه است ، و به همين صورت داراى درجات است ، و گوئى خدا را صد سال صابر و محتسب عبادت كرده است .
امام چهارم (عليه السلام) فرمود : هيچ قدمى نزد خداوند محبوبتر از دو قدم نيست ، قدمى كه مؤمنى بر مى دارد و با آن صف جهاد را محكم مى كند ، و قدمى را كه براى صله رحم بر مى دارد .
امام ششم فرمود : صله رحم و نيكى به مردم حساب قيامت را آسان و آدمى را از گناه حفظ مى كند ، به رحم خود برسيد ، و با برادران نيكى كنيد ، گرچه به خوبى سلام كردن و جواب سلام باشد .
امام باقر (عليه السلام) فرمود : على (عليه السلام) مى فرمود :ما اهل بيتى هستيم كه دستور داريم اطعام طعام كرده ، و به داد مصيبت زده رسيده ، و به هنگامى كه مردم در خوابند نماز بخوانيم .
امام ششم (عليه السلام) فرمود : براى نماز از خانه درآمده و به مسجد حاضر شويد ، براى مردم همسايه نيكى باشيد ، اقامه شهادت كنيد ، و در تشييع جنازه حاضر گرديد ، شما را جز زندگى با مردم چاره اى نيست ، كه حيات كسى بى نياز از مردم نمى باشد ، ما آنقدر با مردم خون گرميم كه حتى در كنار جنازه آنان حاضر مى شويم ، بر شماست كه با مردم به مانند ما ائمه رفتار كنيد ، تا مردم اهل اسلام و ايمانند ، اگر بخواهيد از مردم جدا گرديد از هواپرستان جدا شويد ، سپس حضرت فرمود : نماز را نيكو بجا آوريد ، و براى آخرت و به نفع خويش عمل كنيد ، كه مردى نسبت به امر دنيا زرنگ است مى گويند فلانى زرنگ است ولى زرنگ واقعى فقط زرنگ نسبت به آخرت است .
پيامبر فرمود : اگر كسى شما را دعوت كرد اجابت كنيد ، به عيادت مريض برويد ، هديه را بپذيريد ، و به احدى از مسلمانان ظلم نكنيد .
قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) : سائِلُوا الْعُلَماءَ ، وَخالِطُوا الْحُكَماءَ ، وَجالِسُوا الْفُقَراءَ .
پيامبر عزيز خدا فرمود :از علما بپرسيد ، با حكما همنشين شويد ، و با فقرا مجالست كنيد .
معلى بن خنيس به حضرت صادِ (عليه السلام) عرضه داشت : حق مؤمن بر مؤمن چيست ؟ حضرت فرمود : هفت حق واجب است كه مخالفت با هريك خروج از ولايت خدا و طاعت اوست !!
عرضه داشتم : چيست ؟ فرمود : اى معلى دوست توام و بر تو مى ترسم كه اين حقوِ را بگويم و تو ضايع كنى و در مقام حفظش بر نيائى و بدانى و عمل ننمائى ، عرضه داشتم لا قوة الا بالله فرمود :آسانترين حق اين است كه دوست بدارى براى او آنچه را براى خود دوست دارى و نخواهى براى او آنچه را براى خود نمى خواهى .
حق دوم اين است كه در برآوردن حاجتش حركت كرده و كوشش كنى ، و خشنودى و رضاى او را بجوئى و با گفتارش مخالفت ننمائى .
حق سوم اين است كه با نفس و مال نسبت به او توجه كنى ، و با دست و قدم و زبان به او يارى دهى .
حق چهارم اين است كه ديدبان و دليل و آئينه و پوشش او باشى .
حق پنجم اينكه تو سير نباشى او گرسنه ، تو پوشيده نباشى او برهنه ، تو سيراب نباشى او تشنه .
حق ششم اين است كه اگر براى تو زن و خدمتكار هست ولى او بدون زن و خدمتكار است ، خدمتكار خود را به خانه او فرستى ، كه لباسش را بشويد ، و طعامش را آماده كند ، و رختخوابش را پهن نمايد كه اينها حقوِ بين تو و اوست .
حق هفتم اين است كه قسمش را تصديق كنى ، دعوتش را اجابت نمائى ، به تشييع جنازه اش حاضر شوى ، و در مرضش از او عيادت نمائى ، بدنت را براى حل مشكلش آماده كنى ، كارى كنى كه حاجتش را مجبور نشود از تو بخواهد ، بلكه به محض فهميدن حاجت او به قضاى حاجتش اقدام كنى ، چون اين حقوِ را به جاى آوردى ولايت و دوستى ات را به او متصل و از آن جانب به ولايت حق متصل شده است !!
قالَ أبُوعَبْدِاللهِ (عليه السلام) :أَحْسِنْ يا إسحاَِ إلى أَوْلِيائي ما اسْتَطَعْتَ فَما أَحْسَنَ مُؤْمِنٌ إلى مُؤْمِن وَلا أَعانَهُ إلاّ خَمُشَ وَجْهُ إبليسَ وَقَرَّحَ قَلْبُهُ .
امام ششم فرمود :اى اسحاِ به دوستانم تا جائى كه مى توانى نيكى كن ، كه مؤمن به مؤمن نيكى نمى كند مگر اينكه صورت ابليس لطمه خورده و قلبش پر از هم و غم مى گردد .
امام ششم (عليه السلام) فرمود : مؤمن برادر مؤمن و چشم او و راهنماى اوست ، به او خيانت نمى كند ، و خذلان او را نمى خواهد ، مؤمن براى مؤمن بركت است ، دو مؤمن وقتى وارد منزل مؤمنى مى شوند و آن مؤمن گرسنگى آنها را برطرف مى نمايد بهتر از آزاد كردن يك بنده است ، وقتى مؤمنى به مؤمنى قرض بدهد به خاطر خدا ، اجرش همانند صدقه است ، و وقتى مؤمن براى حل مشكل مؤمن قدم بردارد ، به هر قدمى حسنه اى به او عنايت مى شود ، و سيئه اى از او محو مى گردد ، و درجه اى از او بالا مى رود ، و پس از آن به ده حسنه رسيده و ده حاجتش برآورده مى گردد ، و مؤمنى كه پشت سر مؤمن دعا كند ، ملكى مى گويد همانند اين براى خود تو است ، و مؤمنى كه غمى زا دل مؤمن بر دارد خدا غمى از غم هاى آخرت او بر مى دارد ، و مؤمنى كه مظلومى را كمك دهد برايش از روزه يك ماه و اعتكاف در مسجد الحرام بالاتر است ، و هرگاه مؤمنى مؤمن را يارى دهد خدا در دنيا و آخرت او را يارى دهد .
در اين زمينه ها روايت و حديث به قدرى زياد است ، كه اگر نسبت به هر فصلى به دو روايت اشاره شود خود كتاب جامع و كاملى خواهد گشت ، رواياتى كه خوانديد دور نمائى از روايات بسيار مهمى است ، كه وظيفه انسان را به هنگام خروج از خانه معين كرده ، و مى خواهد انسان مسلمان به هنگام خروج از خانه فقط براى طاعت يا امرى از امور دين خارج گردد ، چون به اين نيت خارج شود ، و نيت خود را در تمام زمينه ها عملى سازد خروجش خروج طاعت ، و موقعيتش در پيشگاه حضرت ربوبى بهترين موقعيت خواهد گشت .
راستى چه پر ارزشند آن بزرگوارانى كه به قصد خدمت به اسلام و مسلمين از خانه خارج مى شوند .
به قول يكى از رهروان راه :