بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اسرار عاشورا, سید محمد نجفى یزدى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     ASRA0001 -
     ASRA0002 -
     ASRA0003 -
     ASRA0004 -
     ASRA0005 -
     ASRA0006 -
     ASRA0007 -
     ASRA0008 -
     ASRA0009 -
     ASRA0010 -
     ASRA0011 -
     FOOTNT01 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

اى كه به عشقت اسير خيل بنى آدمند 

اى كه به عشقت اسير خيل بنى آدمند
سوخته گان غمت با غم دل خرمند
هر كه غمت را خريد عشرت عالم فروخت
با خبران غمت بى خبر ازعالمند
يوسف مصر بقا در همه عالم توئى
در طلبت مرد و زن آمده با درهمند
تاج سر ابوالبشر خاك شهيدان توست
كاين شهدا تا ابد فخر بنى آدمند
گشت چو كرب و بلا رايت عشقت بلند
خيل ملك در ركوع پيش لوايت خمند
خاك سر كوى تو زنده كند مرده را
زانكه شهيدان او جمله مسيحا دمند
هر دم از اين تشنه گان گرطلبى بذل جان
در قدمت جان فشان با قدمى محكمند
در غم جسمت محب اشك نبارد چرا
كاين قطرات عيون زخم تو رامرهمند
عاشورا شعار شيعه است ، آن را زنده نگهداريد 
پس از جريان عاشورا، ائمه اطهار عليهم السلام و بهدنبال آن شيعيان ايشان ، با تمام تلاش در حفظ دست آورد عاشورا تلاش نمودند.
و عاشورا را بعنوان روز عزاى آل محمد و روز مصيبت بزرگاهل البيت معرفى كرده اند، تشويق و ترغيب در زيارت سيدالشهداء، و برقرارى مجالسعزا و گريه و زارى بر حضرت ، و طلب شفا از تربت پاك ايشان و مسائلى از اينقبيل ، نشانگر همين مساءله است .
ائمه مكرر سفارش مى كردند و خود نيز اقدام مى كردند بر اينكه عزاى حسينى ، هرسال و هر چه با شكوه تر برگزار شود، و دستور دادند تا عاشورا بعنوان روز مصيبت وعزاى عمومى اعلام شود و امام رضا عليه السلام فرمود: هر كه روز عاشورا، كار كردن رارها كند - كار را تعطيل كند - خداوند نيازهاى دنيا و آخرت او را برآورده كند، و هر كه روزعاشورا را روز مصيبت و خون و اندوه و گريه قرار دهد، خداوند روز قيامت را روز شادمانىو سرور او قرار مى دهد و بواسطه ما چشمش در بهشت روشن مى گردد، و هركس روزعاشورا را روز بركت نامد و براى منزل چيزى در آن روز ذخيره كند، در آن پس انداز بركتنبيند و روز قيامت با يزيد و عبيدالله و عمر ابن سعد - لعنهم الله - در دركاسفل محشور خواهد شد. (291)
دشمنان دين با عاشورا مبارزه مى كردند  
و در مقابل ائمه اطهار عليهم السلام ، بنى اميه و دشمنان نيز، روز عاشورا و محرم را روزخير و بركت و شادى و سرور قرار دادند، و با شئونات عاشورا و سيدالشهداء به مقابلهبرخواستند،
1- عبدالله ابن فضل هاشمى از امام صادق عليه السلام پرسيد: اى پسر پيامبر، چرا عامهروز عاشورا را روز بركت ناميده اند؟ حضرت فرمود: وقتى حسين كشته شد، مردم براىخودشيرينى به يزيد، شروع به نقل اخبار دروغ كردند و بخاطر آن جائزه مى گرفتندو به اين جهت آن را روز بركت شمردند، تا مردم از حزن و اندوه و گريه ، به شادى وسرور و تبرك روى آورند، خداوند ميان ما و آنها حكم كند. (292)
2- و در زيارت عاشورا مى خوانيم كه : خدايا اين (عاشورا) روزى است كه بنى اميه وفرزند زن جگرخوار همان ملعون پسر ملعون ، كه به زبان پيامبرت در هر مكانى كهپيامبر توقف نمود، لعنت شد، به اين روز تبرك جستند.
3- و يكى از كارهائى كه دشمنان براى نابودى عاشورا و ياد سيدالشهداء انجام مىدادند، مبارزه سرسخت حكومتهاى طاغوتى با مجالس عزادارى و زيارت امام حسين عليهالسلام مى باشد،
4- و در روايت ديگرى وقتى حضرت صادق عليه السلام به مسمع ابن عبدالملك فرمود:تو از اهل عراق هستى آيا به زيارت قبر حسين عليه السلام مى روى ؟ مسمع گويد: منمردى معروف هستم ، و طرفداران خليفه اطراف ما هستند، مى ترسم گزارش دهند و مرا اذيتكنند. (293)
5- و يا نوه ابوحمزه ثمالى گويد: در آخر دوران بنى اميه به زيارت قبر حسين عليهالسلام رفتم ، ولى پنهان از اهل شام ، تا اينكه به قبر رسيدم ، در يك دهى پنهان شدم ،تا اينكه نصف شب شد، در تاريكى نزد يك قبر آمدم ، كه مردى جلو آمد و گفت : اجر خود رابردى ، برگرد، با ترس برگشتم ، نزديك اذان صبح كه شد، نزد آن مرد رفتم وگفتم : چرا نزد قبر نروم ، من از كوفه آمده ام ، ميان من و حضرت مانع مشو، من مى ترسمصبح شود، و اهل شام مرا اينجا ببينند، و بكشند، آن مرد گفت : كمى صبر كن ، زيرا موسىابن عمران با هفتاد هزار فرشته به زيارت قبر حسين آمده است و منتظر طلوع فجر است ،سپس به آسمان خواهند رفت ، گفتم : شما كيستى ؟ گفت : من از فرشتگان محافظ قبر حسينو استغفاركنندگان براى زوار او هستم ، با شنيدن اين سخن نزديك بودمعقل از سرم برود، بعد از طلوع فجر، به زيارت رفتم ، كسى مانع من نشد، سلام كردم وبر قاتلين حضرت نفرين كردم ، بعد از نماز صبح از ترساهل شام به سرعت برگشتم . (294)
6- و امام سجاد عليه السلام به زايدة كه به زيارت قبر سيدالشهداء با تمام خطراتشاقدام مى كرد، فرمود: چرا با وجود آن ارتباط نزديك كه با سلطان دارى ، به زيارت مىروى ، با وجود آنكه سلطان تحمل هيچيك از دوستان ما را وفضائل و حقوق ما را ندارد؟ زايده گفت : من بخاطر خدا ورسول اين كار را ميكنم و اعتنائى به خشم كسى ندارم ، و هيچ سخنى در راه زيارت اوبرايم گران نيست ! حضرت فرمود: تو را بخدا چنين است ؟ عرض كردم : بخدا كههمينگونه است ، حضرت سه بار تكرار نمود من هم سه بار تكرار كردم ، حضرت : سهبار فرمود: مژده باد تو را، مژده باد تو را، مژده باد تو را، سپس حضرت حديثى را دراين رابطه به وى تذكر داد. (295)
در حديث ديگرى امام صادق عليه السلام به محمد ابن مسلم كه از فقهاء بزرگ اصحابحضرت است فرمود: آيا به نزد قبر حسين عليه السلام مى روى ؟ عرض كرد: آرى ولىبا ترس و لرز، حضرت فرمود: هر چه ترس و دلهره بيشتر باشد، ثواب هم بيشتراست و سپس حضرت شروع فرمود در بيان ثواب زيارت حضرت از روى دلهره . (296)
8- و امام صادق عليه السلام به معاويه ابن وهب فرمود: زيارت قبر حسين عليه السلام رابه خاطر ترس رها مكن . (297) الحديث
و زينب كبرى سلام الله عليها وقتى هنگام عبور از كنار اجساد، حضرت سجاد را در آنحال سخت ديد، فرمود: قبر پدر شما سيدالشهداء اثرش كهنه نمى شود و با گذشت شبو روز از بين نمى رود، پيشوايان كفر و پيروان گمراهى ، سخت تلاش مى كنند تا اثرقبر را نابود كنند ولى جز ظهور بيشتر و بالارفتن امر او اثرى نخواهد داشت . (298)
متوكل عباسى مرقد مطهر سيدالشهداء را ويران نمود  
مخالفين اهل البيت كه از اجتماع و ازدحام جمعيت زوار در كنار مرقد ابى عبدالله الحسيننگران بودند! سعى در نابودى آن مى گماشتند.
بار اول هارون الرشيد بود كه چون ازدحام جمعيت زوار را در كنار مرقد سيدالشهداء ديد،دستور داد تا آن مرقد مطهر را ويران كردند و زمين را شخم زدند.
پس از هارون ، متوكل خليفه عباسى بود كه گفته اند هفده بار قبر مطهر را ويران نمودزيرا هر بار كه خراب مى كردند، شيعيان پس از مدتى آن را از نو برپا مى كردند، روزبه روز بر جمعيت زوار افزوده مى شد! به گونه اى كهمتوكل اعلام نمود، خليفه بيزار است از كسى كه به زيارت كربلا رود، و تمام اراضىكربلا را به آب بست ، طبق روايتى ، مردى بنام ديزج كه يهودى بود، قبر را شكافت ،بورياى تازه اى كه بنى اسد آورده بودند، ديد كه تازه است و جسد مطهر سيدالشهداءبر روى آن است ولى به متوكل نوشت كه قبر را نبش كردم ، اما چيزى نيافتم .
آرى كربلا شعار شيعه است ، عاشورا پرچم اسلام است ، و تا عاشورا هست ، اسلام هم هست، و تا شيعه باقيست ، عاشورا هم پرشور و با صلابت ادامه دارد.
اهل بيت پيامبر و عزادارى سيدالشهداء  
ما عزادار حسينيم  
امام صادق عليه السلام در حديثى فرمود: اى زرارة ، آسمانچهل صبح بر حسين خون گريست ، زمين چهل بامداد با سياهى بر حسين گريست ، خورشيدچهل بامداد با كسوف و قرمزى گريست ، كوهها پاره پاره شد، درياها منفجر شد و ملائكهچهل صبح بر حسين گريستند.
هيچ زنى از ما (اهل البيت ) خضاب نكرد، آرايش نكرد و زينت ننمود مگر وقتى كه سرعبيدالله ابن زياد را آوردند (در زمان امام سجاد، عبيدالله توسط سپاه مختار كشته شد، وسر او را نزد حضرت سجاد فرستادند)
هيچ زنى از ما (اهل البيت ) خضاب نكرد، آرايش نكرد و زينت ننمود مگر وقتى كه سرعبيدالله ابن زياد را آوردند (در زمان امام سجاد، عبيدالله توسط سپاه مختار كشته شد وسر او را نزد حضرت سجاد فرستادند)
و ما زلنا فى دمعة بعده ، ما همواره بعد از حسين گريان اوئيم ، جد من (امامسجاد) هر گاه حسين را ياد مى كرد چنان مى گريست كه محاسن حضرت از اشك پر مى شد،هر كه مى ديد نيز دلش ‍ مى سوخت و گريان مى شد. الحديث
اى ز داغ تو روان خون دل از ديده حور
بى تو عالم همه ماتمكده تا نفخه صور
ديده ها گو همه دريا شو و دريا همه خون
كه پس از قتل تو منسوخ شدآئين سرور
جان فداى تو كه از حالت جانبازى تو
در طف ما ريه از ياد بشد شور نشور
قدسيان سر به گريبان به حجاب ملكوت
حوريان دست به گيسوى پريشان زقصور
غرق درياى تحير ز لب خشك تو نوح
دست حسرت به دل از صبر توايوب صبور
مرتضى با دل افروخته لا حول كنان
مصطفى با جگر سوخته حيران وحسور
امام صادق عليه السلام جلسه روضه خانگى بر پا مى كند  
ابوهارون گويد: نزد امام صادق عليه السلام رفتم حضرت فرمود: اى ابا هارون ،برايم (از مصيبت ) حسين بخوان ، من شروع كردم شعرى خواندن حضرت فرمودند:همچنانكه خودتان مى خوانيد، همچنانكه در سر قبر او مى خوانيد، (معلوم مى شود كه درزمان امام صادق عليه السلام مجالس روضه آنهم با شور وحال رائج بوده است ) يعنى با سوز و حال بخوان ، من هم شروع كردم بخواندن
يك شعر خواندم ، حضرت گريان شد، من ادامه ندادم ، حضرت فرمود: بگذر، سپس فرمود:برايم بيشتر بخوان برايم بيشتر بخوان ، من ادامه دادم ، حضرت گريست ، بانوان نيزمضطرب شدند و شور گرفتند، وقتى آرام شدند حضرت گويا (بعنوان جايزه و پاداشبه اين مداح اهل البيت ) فرمود: اى اباهارون هر كه براى حسين شعر بگويد و ده نفر رابگرياند بهشت براى اوست ، سپس حضرت تعداد را يكى يكى كم نمود تا اينكه فرمود:هر كه براى حسين شعر بگويد و يك نفر را بگرياند، بهشت براى اوست ، سپس فرمود:هر كه حسين را ياد كند و گريان شود، بهشت براى اوست . (299)
مؤ لف گويد: اين حديث شريف نكات ارزنده اى در بردارد و شيعيان را تشويق مى كند، تاهر چه مى توانند جلسه روضه تشكيل دهند، شعرا تا مى توانند در رثاى حضرت شعربسرايند، مردم به ياد حضرت باشند و بگريند، مداحاناهل البيت در جلسات با شور و حال ، روضه بخوانند، و سعى كنند مردم را در مصيبتسيدالشهداء منقلب كنند و بگريانند، و از روايات بدست مى آيد كه اين روشاهل بيت عليهم السلام بوده است و از فرصتهاى گوناگون براى اقامه عزاى سيدالشهداءاستفاده مى كردند گاهى كه مداحان همانند ابى عماة متشد و يا جعفر ابن عفان و يا عبداللهابن غالب و يا ابى هارون مكفوف و يا دعبل خزاعى بر امام صادق عليه السلام و امام رضاوارد مى شدند، حضرت مى فرمود: برايم روضه حسين را بخوان .
با حضرت فاطمه هم ناله شويد  
امام صادق عليه السلام فرمود: هيچ چشمى نزد خداوند و هيچ اشك چشمى نيست كه جارىشود؛ و هيچ گريه كننده اى نيست كه بر حسين بگريد مگر اينكه به حضرت فاطمه كمكمى دهد، به رسول الله صله داده ، حق ما را ادا كرده است ، در روز قيامت تمام مردم گريانهستند مگر گريه كنندگان بر جدم حسين ، كه چشمشان روشن است و مژده به آنهاست وشادى در صورت آنها نمايان است ، و اين در حالى است كه مردم در اضطراب هستند، اما آنها در امانند، از مردم اعراض مى شود ولى اينها با حسين در زير عرش و در سايه عرش همصحبت هستند، از سختى حساب واهمه ندارند، به آنها مى گويند: وارد بهشت شويد، اما آنهاهم صحبت و همنشينى با حسين را بر بهشت ترجيح مى دهند. (300)
عظمت مصيبت ابا عبدالله الحسين  
ابونصير گفت : نزد امام صادق عليه السلام با حضرت سخن مى گفتم ، كه پسرى واردشد، حضرت به او فرمود: مرحبا خوش آمدى و او را بوسيد و به آغوش گرفت و گفت :خداوند تحقير كند، كسى كه شما را حقير كرد و انتقام بگيرد از آنكه شما را تنها گذارد ويارى نكرد، خدا لعنت كرد كسى كه شما را كشت ، خداوند ولى و ياور و نگهدار شماست ،چقدر بانوان و پيامبران و صديقين و شهداء و ملائكه آسمان گريستند؟! سپس حضرتگريست و فرمود: اى ابا بصير: وقتى چشمم به فرزندان حسين مى افتد، بخاطر آنچهبر آنها و پدرشان رفته ، بى اختيار مى شوم ،
اى ابابصير همانا (حضرت ) فاطمه عليهاالسلام بر او مى گريد و فرياد مى زند، بهگونه اى كه جهنم زبانه مى كشد، و اگر نه اين بود كه نگهبانان جهنم آن را مهار مىكنند، اهل زمين را به آتش مى كشيد.
درياها از ناله حضرت فاطمه نزديك است به تلاطم افتد، ملائكه واهل عرش و اطراف آن بر حسين گريه و زارى ميكنند صداى ملائكه به تقديس بلند مىشود تا مبادا بر اهل زمين (عذاب ) رسد، اگر يكى از آن صداها به زمين رسد همه را نابودو كوهها را تكه تكه و زمين را متزلزل مى كند.
ابوبصير گويد: عرض كردم ، فدايت شوم اين امر بسيار عظيم است ! حضرت فرمود:عجيب تر از آن هم هست تا نشنيدى سپس فرمود: يا ابابصير اما تحب ان تكون فيمنيسعد فاطمة عليهاالسلام .
آيا نمى خواهى در ميان كسانى باشى كه فاطمه را يارى مى دهند (در عزادارى )ابوبصير گويد: با شنيدن اين سخن چنان گريه ام گرفت كه قدرت بر سخن گفتننداشتم ، حضرت نيز نتوانست با من سخن گويد، و رفت بهمحل نماز تا به نيايش بپردازد، من از نزد ايشان با آنحال بيرون آمدم ، ميل به غذا نداشتم ، خوابم نبرد، فردا را از خوف روزه گرفتم ، و نزدحضرت صادق آمدم ، وقتى آرامش حضرت را ديدم ، من نيز آرام گرفتم . (301)
در روايات ديگرى امام صادق فرمود: هزار پيامبر و هزار صديق و هزار شهيد و يك ميليوناز كروبيان حضرت فاطمه را در گريه يارى مى دهند حضرت ناله اى سر مى دهد كه هيچفرشته اى در آسمانها نمى ماند مگر اينكه از صداى حضرت گريان مى شود و پيامبرحضرت را آرامش مى دهد. (302)
سيدالشهداء اشك هر مؤ من 
اميرالمؤ منين به سيدالشهداء نگاه نمود و فرمود: اى اشك هر مؤ من ، امام حسين عرضه داشت: من اى پدر؟
حضرت فرمود: آرى . (303)
امام صادق عليه السلام فرمود: حسين اشك هر مؤ منى است . (304)
امام حسين عليه السلام نيز فرمود: من كشته گريه ام ، هيچ مؤ منى مرا ياد نمى كند مگراينكه گريان شود. (305)
مگو كه پيكر شاه شهيد غسل نيافت
كه هم زخون گلو غسل و هم وضودارد
قتيل گريه بود نور چشم پيغمبر
كسى مضايقه كى آب چشم از او دارد
فضائل گريه كنندگان بر سيدالشهداء  
در مصيبت امام حسين بايد ضجه و ناله و بى تابى كرد  
امام صادق عليه السلام به مسمع ابن عبدالملك فرمود: اى مسمع تو ازاهل عراق هستى آيا به زيارت قبر حسين عليه السلام مى روى ؟ مسمع گويد: عرض كردم ،من مردى معروف هستم ، طرفداران خليفه اطراف ما هستند، مى ترسم گزارش دهند و مرا اذيتكنند، حضرت فرمود: آيا مصائب سيدالشهداء را ياد مى كنى عرض كردم : آرى ، حضرتفرمود: بى تابى مى كنى ؟ عرض كردم : آرى بخدا سوگند، چنان متاءثر و گريان مىشوم ، كه خانواده من آن را در من مشاهده كرده ، از غذا خوردن مى افتم ، حضرت فرمود: خدااشك تو را رحمت كند.
تو از كسانى هستى كه اهل جزع بر ما اهل بيت مى باشند، بخاطر خشنودى ما خوشحالند وبراى ناراحتى ما ناراحتند،... بدان كه هنگام مرگ ، پدران ما خواهى ديد كه ملك الموت رابراى تو سفارش مى كنند، و بشارتى كه بتو مى دهند برتر است ، ملك الموت بر تواز مادر دلسوز نسبت به فرزندش مهربان تر خواهد بود، سپس حضرت گريست ، من همگريان شدم سپس پس از جملاتى فرمود:
هر كه بخاطر دلسوزى بر ما و آنچه بر سر ما آمد گريان شد، خداوندقبل از خارج شدن آن اشك بر او ترحم مى كند، و چون بر گونه اش جارى شود، اگر يكقطره از آن اشكها در جهنم افتد، حرارت جهنم را از بين ببرد به گونه اى كه حرارتىدر آن نماند. (306) الحديث
امام صادق عليه السلام فرمود: هر چيزى ثواب (مشخصى ) دارد جز اشك براى ما،(307) (كه ثواب آن اندازه ندارد.)
بر مثل حسين بايد گريه كنند 
ابراهيم ابن ابى محمود از امام رضا عليه السلام روايت كند كه حضرت فرمود:اهل جاهليت در ماه محرم جنگ و خونريزى را حرام مى دانستند، اما اين مردم خون ما را (در كربلا)حلال دانستند و احترام ما را نگه نداشتند و اطفال و زنان ما را اسير نموده ، خيمه هاى ما راآتش زدند و اموال ما را به غارت بردند و درباره ما احترامرسول الله صلى الله عليه و آله را مراعات نكردند، سپس فرمود: روزقتل حسين عليه السلام اشك از چشمهاى ما جارى نمود و پلك چشمهاى ما را مجروح ساخته وعزيز ما را در كربلا ذليل نمود و غصه و بلا را براى ما تا قيامت به ارث نهاد، پس برمثل حسين بايد گريه كرد، همانا گريه بر حسين گناهان را پاك مى كند.
سپس حضرت فرمود: پدرم (موسى بن جعفر عليه السلام ) وقتى ماه محرم مى آمد، كسىحضرت را خندان نمى ديد، پريشانى بر حضرت غلبه مى كرد، تا اينكه روز عاشوراميشد، آنروز روز مصيبت و غصه و گريه او بود، و مى فرمود:
امروز روز شهادت حسين است . (308)
همه موجودات بر سيدالشهداء گريستند 
امام باقر عليه السلام فرمود: انسان و جن و پرنده و وحوش بر حسين ابن على گريستندو اشكشان جارى شد. (309)
اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: پدر و مادرم فداى حسين باد كه در پشت كوفه كشته مىشود، گويا مى بينم . حيوانات وحشى را كه كنار قبر او گردن كشيده اند و شب تا صبحبر او مى گريند و نوحه مى كنند، وقتى آن زمان شد، مبادا كه جفا كنيد (يعنى شما ازحيوانات وحشى كمتر نباشيد، شما هم گريان باشيد). (310)
در غمت اعين و اشياء همه از منطق كون
هر يكى مويه كنان بر دگرى نوحه سراست
رفت بر عرشه نى تا سرت اى عرش خدا
كرسى و لوح و قلم بهر عزاى توبپاست
گريه بر زخم تنت چون نكند چشم محب
اى شه كشته كه بر زخم تنت گريه دواست
اى حسينى كه توئى مظهر آيات خدا
اين صفت از پدر و جد تو در جوهرتست
زينب غم زده چون ديد سرت بر نى گفت :
آنكه بايد به اسيرى برودخواهر تست
اى كه در كرب و بلا بى كس و يارو گشتى
چشم بگشا و ببين خلق جهان ياور تست
اى حسينى كه به هر كوى عزاى تو بپاست
عاشقان را نظرى در دم جانپرور تست
اين جوان كشته مى شود و هيچكس او را يارى نمى دهد 
راوى گويد: نزد اميرالمؤ منين رفتم ، ديدم حسين عليه السلام كنار حضرت نشسته است ،حضرت با دست بر كتف امام حسين زده فرمود: اين (جوان ) كشته ميشود و هيچكس او را يارىنمى كند، عرض كردم : يا اميرالمؤ منين آن زمان چه زندگى بدى خواهد بود (كه كسىپسر پيامبر را يارى ندهد) حضرت فرمود: اين كار خواهد شد.
در حديث ديگرى اميرالمؤ منين به امام حسين عليه السلام فرمود: يا ابا عبدالله تو از پيشالگو بوده اى ! امام حسين عرض كرد: فدايت گردم ،حال من چيست ! حضرت فرمود: چيزى مى دانى كه ديگران جاهلند، و بزودى عالم از علم خودبهره ور مى شود، پسرم قبل از اينكه حادثه بيايد بشنو و بينا باش ، سوگند به آنكهجانم در دست اوست ، بنى اميه خون تو را مى ريزند اما نمى توانند تو را از دينت سستكنند و از ياد خدا غافل نمايند،
امام حسين عليه السلام عرض كرد: بخدائى كه جانم به دست اوست همين مرا بس است (كهدينم محكم و پابرجا مى ماند) به آنچه خدا نازل نموده اعتراف مى كنم ، سخن پيامبر راتصديق دارم و گفته پدرم را تكذيب نمى كنم . (311)
پيشگوئى حضرت امير عليه السلام و سؤال سعد
اميرالمؤ منين عليه السلام براى مردم خطبه مى خواند و مى فرمود: از من بپرسيدقبل از اينكه مرا نيابيد، بخدا سوگند از هيچ خبر گذشته و با آينده نمى پرسيد مگراينكه به شما خبر مى دهم .
سعد ابن ابى وقاص (از كسانى است كه با حضرت على عليه السلام بيعت نكرد)برخاست و (گويا از روى استهزاء) گفت : يا اميرالمؤ منين ، سر و ريش من چند عدد مو دارد!حضرت فرمود: بخدا سوگند، سؤ الى كردى كه دوستم پيامبر به من خبر داده بود از اينسؤ ال تو، (بدان ) كه در سر و ريش تو موئى نيست مگر اينكه در بيخ آن شيطانىنشسته است و (و چون گفتن تعداد موى سر و ريش آن شخص براى اوقابل تصديق نبود، حضرت نشانه اى داد تا بداند حضرت راست مى گويد، لذا فرمود)در خانه تو بزبچه اى است كه پسرم حسين را ميكشد، راوى گويد: عمر پسر سعد در آنموقع طفلى بود كه بر زمين مى خزيد. (312)
خوشا به حال عزاداران سيدالشهداء  
1- امام صادق عليه السلام به فضيل فرمود: آيا جلسه داريد و حديث بازگو مى كنيد؟(يعنى اهل جلسه و مذاكره احاديث اهل البيت هستيد؟) عرض كرد: آرى حضرت فرمود: من آنجلسه ها را دوست مى دارم ، امر ما را (ولايت ما را) زنده كنيد، خدا رحمت كند كسى را كه امر رازنده كند، اى فضيل كسى كه ياد ما كند، يا نزد او ياد ما شود و چشمهايش گريان شود،گرچه بمقدار بال مگسى باشد، خداوند گناهان او را مى آمرزد، هر چند به مقدار كف درياباشد. (313)
2- امام صادق عليه السلام فرمود:
هر گريه و بى تابى در هر چيزى مكروه است ، مگر گريه بر حسين ابن علىعليهماالسلام كه در آن پاداش مى باشد. (314)
3- امام رضا عليه السلام : به ريان ابن شبيب فرمود: اى پسر شبيب اگرخوشحال مى شوى كه ثوابى همانند ثواب كسانى كه با حسين شهيد شدند داشتهباشى ، هرگاه آنها را ياد كردى بگو:
يا ليتنى كنت معهم فافوز فوزا عظيما . اى كاش من با شما بودم و بهرستگارى بزرگ نائل مى شدم . (315)
4- امام صادق عليه السلام فرمود: هركس كه ياد ما نزد او شود، و از چشمهاى او اشكسرازير شود، گرچه به مقدار بال مگسى باشد، خداوند گناهان او را مى آمرزد هر چندبمقدار كف دريا باشد. (316)
5- امام رضا عليه السلام به ريان ابن شبيب فرمود: اى پسر شبيب اگر براى چيزىگريان مى شوى براى حسين ابن على گريان شو، كه او را مانند گوسفند سر بريدند،و با او دوازده نفر از خاندان او بود كه روى زمين همانند نداشتند، و آسمانهاى هفتگانه وزمينها بر او گريستند - تا آنجا كه فرمود:
اى پسر شبيب اگر بر حسين گريه كنى ، به گونه اى كه اشكهايت بر گونه اتسرازير شود، خداوند تمام گناهان تو را، كوچك باشد يا بزرگ ، كم باشد يا زياد مىآمرزد. (317) الحديث
6- و از حضرت رضا عليه السلام روايت است كه در حديثى فرمود: بر همانند حسين بايدگريه كنندگان ، همانا گريه بر حسين ، گناهان بزرگ را پاك مى كند. (318)
عظمت قتل و شهادت سيدالشهداء  
امام صادق عليه السلام فرمود: وقتى جبرئيل به نزد پيامبر اكرم آمد و خبر كشته شدنحسين عليه السلام را داد، حضرت رسول ، دست على عليه السلام را گرفت و مدتى ازروز با حضرت تنها بود، و هر دو به گريه افتادند، هنوزجدا نشده بودند كهجبرئيل نازل شد و گفت : خداوندتان به شما دو نفر سلام مى رساند و مى فرمايد: برشما لازم كردم كه صبر كنيد! حضرت فرمود: پس صبر مى كنيم . (319)
ديده ها گو همه دريا شو و دريا همه خون
كه پس از قتل تو منسوخ شدآئين سرور
مرتضى با دل افروخته لا حول كنان
مصطفى با جگر سوخته حيران وحسور
سيدالشهداء مقتداى انبياء است  
امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند پيامبرى را براى گروهى فرستاد، آن گروه برپيامبر مسلط شدند، پوست صورت و سر او را كندند، از جانب خداوند، فرشته اى نزد اوآمد و گفت : پروردگارت به تو سلام مى رساند و مى فرمايد: آنچه با تو انجام شدهديدم ، خداوند مرا تحت اختيار شما قرار داده است ، هر چه خواهى فرمان ده ، آن پيامبرگرامى فرمود: لى بالحسن اسوة ، من به حسين اقتدا و پيروى مى كنم .(320)
عظمت مصيبت سيدالشهداء به خاطر عظمت شخصيت حضرت است  
مؤ لف گويد: عظمت مصيبت و مظلوميت سيدالشهداء كه زمين و زمان را در عزا فرو برده است، بايد در وجود مقدس و مطهر اباعبدالله الحسين عليه السلام جستجو كرد.
عليرغم آنكه بسيارى عظمت مصيبت آن امام مظلوم را، در شدت و فجيع بودن مصائب وارده برحضرت مى دانند، عظمت مصيبت در اين است كه شخصيت والا و بى همتاى عالم اسلام به دستتبهكارانى مثل يزيد به شهادت مى رسد، بزرگى مصيبت حضرت ، رابطه مستقيم باعظمت شخصيت حضرت دارد،
شما مى دانيد كه اهانت به يك مرجع تقليد، دهها بار سنگين تر و بزرگتر است از ضربو شتم ، افراد عادى ، چرا كه اهانت به يك مرجع و يا عالم دينى ، اهانت به فرد نيست ،اهانت به مرجعيت و دين و يك ملت است ،
شهادت سيدالشهداء، اهانت به دين بود، اهانت به پيامبر بود، اهانت به خداوند بود،كسى مى تواند پى به عظمت مصيبت سيدالشهداء ببرد كه هرچه بيشتر پى به شخصيتوالاى سيدالشهداء برده باشد، بيهوده نيست كه امام زمان در زيارت ناحيه مى فرمايد.بجاى اشك ، بر تو - اى حسين - خون مى گريم ، زيرا حضرت بهتر از هر كس ، پى بهعظمت سيدالشهداء و به دنبال آن به عظمت مصيبت حضرت ، خواهد برد.
پس سعى كنيد اى عزيزان ، هر چه بيشتر، نسبت بهاهل البيت مخصوصا اباعبدالله الحسين معرفت پيدا كنيد، كه در اين صورت ، از صميمدل محزون مى شويد، و بى اختيار دل مى شكند و اشك چشم جارى مى شود و چه ارزشمنداست آن اشكى كه از روى معرفت جارى گردد.
عزادارى و حوش بيابان در عزاى حسينى  
شهيد بزرگوار آيت الله دستغيب ره مى فرمايد:
عالم كامل و بزرگوار و صاحب كرامات و مقامات آخوند ملازين العابدين سلماسى اعلىالله مقامه گويد:
از سفر زيارت حضرت رضا عليه السلام مراجعت كرديم ، عبور ما به كوه الوند كهنزديك همدان است افتاد، فصل بهار بود، در آنجا پياده شديم ، همراهانمشغول برافراشتن خيمه بودند، و من به دامنه كوه نگاه مى كردم .
ناگاه چشمم به چيزى افتاد، دقت كردم پيرمرد محاسن سفيدى را ديدم كه عمامه كوچكى برسر داشت و بر سر سكوئى نشسته كه چهار ذرع بلندى داشت و بر دور آن سنگهاىبزرگى چيده كه جز سر او چيزى معلوم نبود نزديك او رفتم و سلام كردم و مهربانىنمودم ، به من انس گرفت و از جاى خود پائين آمد و به من گفت :
كه از گروه ضاله نيست (از دراويش و صوفيه نيست ) كه بخاطر فرار از تكاليف عمده ،نامهاى گوناگون بر خود گذارده و به اشكال عجيبه بيرون مى آيند، بلكه او داراىخانواده و اولاد بوده و پس از منظم كردن امور آنها براى فراغت در عبادت از آنها كنارهگيرى كرده است ، نزد او نيز رساله هاى عمليه علماء آن زمان بود و هيجدهسال بود كه آنجا اقامت داشت ، از او درخواست كردم از امور شگفت كه مشاهده كرده براى منبيان كند، او گفت : ماه رجب بود كه من به اينجا آمدم ، پنج ماه و اندى گذشت ، شبىمشغول نماز مغرب بودم ناگاه صداى ولوله عظيمى آمد و آوازهاى غريبى شنيدم ، ترسيدمو نماز را تخفيف دادم ، نگاه كردم ، ديدم بيابان پر شده از حيوانات مخالف يكديگرمثل شير و آهو و گاو كوهى و پلنگ و گرگ ، جمع شده اند و با صداى عجيبى فرياد مىزنند و دور من جمع شده و سرهاى خود را به طرف من بلند نمودند، با خود گفتم : دور استكه سبب اجتماع اين وحوش و درندگان كه با هم دشمن هستند، براى دريدن من باشد، زيرابه خود حمله نمى كنند،
فهميدم اين اجتماع براى امرى بزرگ و حادثه اى عجيب است ، خوب كه دقت كردم بخاطرمآمد كه امشب شب عاشورا است و اين فرياد و فغان براى مصيبت حضرت سيدالشهداء است ،وقتى مطمئن شدم ، عمامه از سر برداشتم و بر سر زدم و خود را ميان آنها انداختم و صدازدم ، حسين حسين ، شهيد حسين ، و مانند اين كلمات مى گفتم ،
حيوانات در وسط خود جائى برايم خالى كردند و دور من حلقه زدند، بعضى سر بر زمينمى زدند، و بعضى خود را در خاك مى انداختند تا اذان صبح ، سپس حيواناتى كه وحشىتر بودند زودتر و ديگران بعدا رفتند تا همگى متفرق شدند و از آنسال تا به حال كه مدت هيجده سال است اين كار عادت ايشان است ، به گونه اى كهعاشورا بر من مشتبه مى شود، از اجتماع آنها در اينمحل ، مى فهمم كه عاشوراست . (321)
سپس شهيد بزرگوار از جناب آقاى حاج شيخ حسن مولوى آن مرد ثقه با فضيلتنقل مى فرمايد كه ايشان از جانب حاج سيد محمد رضوى كشميرىنقل مى كند كه در كشمير در دامنه يك كوه ، حسينيه اى است كه هر ساله ايام عاشورا در آناقامه عزاى حضرت سيدالشهداء مى شود، از شباول محرم از بيشه نزديك حسينيه شيرى مى آيد، مى رود بالاى پشت بام (كه از دامنه كوهطبعا صعود به آن آسان است ) و سرش را از روزنه اى كه بخاطر روشنائى و تهويهمقدارى باز است ، داخل مى كند و عزاداران را مى نگرد و قطرات اشك او پشت سر هم مىريزد تا شب عاشورا هر شب اين كار را انجام مى دهد، و پس از پايان مجلس مى رود.
و فرمود: در اين قريه اول محرم هيچگاه مشتبه و مورد اختلاف نمى شود. (322)
خوشا به حال برپاكنندگان مجالس حسينى  
پيامبر اكرم به حضرت فاطمه عليهاالسلام خبر شهادت امام حسين را دادند، حضرتش سختگريان شدند، پرسيدند: اى پدر اين واقعه چه وقت خواهد بود؟ حضرت فرمود: وقتىكه من و تو و على هيچكدام نباشيم ، با شنيدن اين خبر، گريه زهراى مرضيه شديد شد،و عرضه داشت : اى پدر، چه كسى بر او مى گريد و اقامه عزا مى كند؟
حضرت فرمود: اى فاطمه زنان امت من بر زناناهل البيت گريه مى كنند و مردان آنها بر مرداناهل بيت ، و اين عزادارى را طايفه اى پس از طايفه ديگر هرسال تجديد مى كنند، چون روز قيامت شود من مردان آنها را شفاعت مى كنم و تو زنهاى آن هارا، و هر كه در مصيبت حسين گريه كرده است ، دستش را گرفته به بهشت مى بريم ،سپس فرمود: اى فاطمه هر چشمى در قيامت گريان است ، جز چشمى كه بر حسين گريستهباشد. (323)
تذكرات مخلصانه به عزاداران سيدالشهداء  
مؤ لف گويد: در اينجا بجاست كه به شيعياناهل البيت عليهم السلام مطالبى را در رابطه با جلسات عزادارى تذكر بدهيم .
1- به مجالس روضه و عزادارى ، هر چه بيشتر اهميت دهيد، مبادا كه آن مجالس را تحقيركنيد و كم ارزش و بى رونق قرار دهيد، چرا كه هر مسلمانى امروز بايد بداند، كه رمزبقاء دين و مكتب اهل البيت در اقامه همين مجالس است ، همين جلسات كوچك و بزرگ كه دركوچه و محله و بازار بطور پراكنده تشكيل مى شود، سستى و اهميت ندادن به اين جلسات، به معناى ضايع كردن دين و خون شهيدان كربلاست .
2- جلسات عزادارى از زمان ائمه اطهار عليهم السلام بطور مستمر با توصيهاهل البيت تا امروز برقرار بوده است . شيعيان و دوستداراناهل البيت با توصيه و راهنمائى علماء اعلام و مراجع عظام ، با تمام وجود در تداوم آنكوشيده اند، تا امروز به امانت به دست من و شما رسيده است ، مبادا ما در امانت خيانت كنيم ،و نتوانيم آن را پرشور و با عظمت به نسل بعد از خودمنتقل كنيم ،
فرزندان خود را حسينى و اهل جلسه قرار دهيد.  
اين زنجيره حدود هزار و چهار صد سال است كه با تمام سختيها و فراز و نشيبها برقرارمانده و به هم متصل شده است ، اگر يك نسل در آنخلل ايجاد شود، خدا مى داند كه چه ضربه جبران ناپذيرى به دين وارد خواهد شد،
فرزندان خود را حسينى تربيت كنيد، آن ها را از كودكى ، با امام حسين و عشق و شور حسينىآشنا كنيد، آنها را در سنى كه هنوز عقل آنها رشد نكرده ، روحشان را با امام حسين آشنا كنيد،در ميان خانه به نام حسين احترام بگذاريد، در مصيبت حضرتش شما پدر و مادر،مقابل كودكان خود گريه كنيد، بگذاريد عواطف سنگينطفل نسبت به پدر و مادر تحريك شود، و او هم گريان شود، عاشق حسين شود، نامهاىحسينى براى اطفال خود انتخاب كنيد.
رحمت و درود خدا بر آن پدر و مادرى كه در ايام عزا، لباس عزا مى پوشند و بر كودكانخود نيز مى پوشانند، كودك آنها از همان كودكى ، با يكتحول و دگرگونى در وضع خود و خانواده مواجه مى شود، و روح او متاءثر مى گردد،بگذاريد عزاى حسينى را در وجود خود، در وجود شما، در اطراف شهر و در و ديوار محله وحسينيه و مسجد ببيند و دگرگون شود.
چه زيبا و پرشكوه است ، عشقبازى و سينه زنى كودكان و جوانانى كه در عزاى سرورشهيدان سينه برهنه كرده و با حزن و اندوه و پريشانى ، بر سر و روى مى زنند،
اينها باقيات الصالحات شما خواهند بود، شما با تربيت اينگونه كودكان اسلام راتقويت مى كنيد، و آخرت خود را بيمه مى نمائيد.
كودكان خود را هر چه بيشتر با جلسات حسينى آشنا كنيد، مشكلات راحل كنيد، بهانه ها را كنار بگذاريد، به هر طريقى كه ممكن است سعى كنيد فرزند شمادر جلسات فعاليت كند، گرچه با كوبيدن يك سياهى و يا برداشتن يك پرچم و يا دادنچاى و آب و مانند اينها باشد،
از جلسات حسينى حداكثر استفاده را ببريد، به كم قانع نباشيد  
3- از مجلس سيدالشهداء عليه السلام حداكثر استفاده را ببريد، اين درست است كه تمامشركت كنندگان در عزاى حسينى از عنايت الهى بهره مند هستند، اما افراد متفاوتند، هر كسبمقدار ظرفيتى كه دارد از اين درياى بيكران فيض الهى بهره مى برد، مبادا شما ازكسانى باشيد، كه از مجالس امام حسين ، به ماديات و يا كسب ثواب اكتفا كنيد، ثواب درمجلس سيدالشهداء كمترين بهره اى است كه يك انسان مى تواند ببرد، همت خود را بالاببريد، شما در مجلس امام حسين ، معارف كسب كنيد، خدا را به دست آوريد، صفا بدستآوريد، شور و عشق حسينى بدست آوريد، و در يك كلام حسينى شويد، هر كه به كمتر ازاين راضى باشد، از بهره خود كاسته است .
به همين جهت است كه توصيه مى شود، حتما از عالم و واعظى كه شما را به خدا و دين وحسينى شدن و عشق به امام حسين نزديك مى كند، دعوت كنيد و پس از دعوت نيز، عنايت تامداشته باشيد، كه پاى سخن او بنشينيد، و گوش بدهيد و روى سخن او فكر كنيد.
به گونه اى باشيد كه خداى ناكرده پس از سالها در جلسات و نشستن پاى سخنرانيها وموعظه ها، هنوز از نظر معارف و خداشناسى و عشق به سيدالشهداء در مرحله ابتدايىباشيم ، برخى در جلسات همانند آبكش در ميان آب هستند كه تا وقتى در آب است پر است، اما وقتى بيرون مى آيد، چيزى درون آن نمى ماند، شما از جلسات فائده ببريد و استفادهكنيد، و پس از فهم و شعور، راه حسينى شدن و سيماى سيدالشهداء را در زندگى پيادهكنيد، مثل يك دوستدار بامعرفت امام حسين در زندگى رفتار كنيد، كه اين است رمز مهممجالس عزادارى سالار شهيدان ،
4- مجلس امام حسين ، جاى شور و عشق و خدا و كمال و معنويت است . آن را به ناسزاگوئى وتندى و يا دروغ و گناه آلوده نكنيد، مبادا كه در مجلس حسينى ، نغمه هاى غنا و آوازهخوانيهاى نامشروع و يا وسائل لهو و لعب ، مشاهده شود، در مجلس سيدالشهداء از آن چهسيماى دينى ندارد به شدت بايد اجتناب شود، و يكى از همين امور مساله بلند كردن بيشاز حد صدا به گونه اى كه موجب اذيت همسايگان شود مى باشد.
5- شركت كنندگان در مجالس حسينى ، خود نيز حفظ حرمت مجالس را داشته باشند، جوانانبا يكديگر از برخوردهاى ناهنجار و سبك اجتناب كنند، مبادا با صحبت كردن در ميان جلسهموجب مزاحمت ديگران و سبب بر هم خوردن توجه مردم شويم ، كه اين كار عملا به معناىمخالفت با جلسه حسينى است و در همين جا لازم مى دانم نسبت به اقدام و تشويق بيشترنسبت به جوانان در جلسات تاكيد كنم ، مبادا در جلسات عزا با جوانان و بانوان تندبرخورد شود، با جوانان به مقتضاى جوانى آنها و درك موقعيت آن ها بايد برخورد شود،از خطاهاى آنها چشم پوشى كنيد و با كرامت و بزرگوارى آنها را تشويق كنيد.
در عزادارى و مخارج افراط و تفريط نكنيد 
6- در روايات ما وارد شده است كه در عبادت خود را خسته نكنيد، اينگونه نباشد كه ازعبادت زده شويد، و بخاطر زيادى آن ، ملول گرديد، در روضه و نوحه خوانى و عزادارىنيز حد متوسط را از نظر زمان در نظر بگيريد، مبادا كه با زياده روى در عزادارى ، مردمرا از مجالس عزا دلسرد كنيم .
7- از اسراف و مخارج بيهوده كه حاصلى دربر ندارد خوددارى كنيد بسيار ديده مى شودكه اهل جلسه بيش از آنكه به فكر خرج كردن در راه اطعام و منبر و نشر كتاب و مانند اينامور باشند، به فكر خريدن وسائلى مى افتند كه جز رحمت و مشقت و تشريفات اضافىسود ديگرى ندارد،
برداشتن ، پرچم و علم كه نشاندهنده حالت عزا و اعلان مصيبت است ، كارى نيكوست ،بشرط آنكه هر روز بر تعداد و وزن آن افزوده نگردد، و واقعيت عزا فداى ظواهر آن نشود.
در عزاى حسينى از خود سخاوت نشان دهيد  
8- حضرت امير عليه السلام فرمود: خداوند تبارك و تعالى به زمين توجه نموده و ما راانتخاب نمود، و براى ما شيعيانى برگزيد كه ما را يارى مى كنند، و براى شادى ما،شادند و براى حزن و اندوه ما، اندوهگين هستند، در راه مامال و جان مى بخشند، اينان از ما هستند و سرانجامشان به طرف ماست . (324)
دهها آية و صدها روايت از معصومين عليهم السلام نسبت به انجام كار خير و انفاق در راه خداو خدمت به اسلام و مسلمين و اهميت فوق العاده آن ، و ثواب و پاداشهاى سرسام آورى كه دردنيا و آخرت دارد، دلالت مى كند،
و هيچ عاقلى نيست كه بعد از شناخت و اهميت مجالس اباعبدالله الحسين ، در فضيلت كمككردن به اقامه اين مجالس چه از نظر جان و مالى ترديد داشته باشد،
خدمت به مجالس سيدالشهداء و خرج كردن براى اين مجالس ، و برقرارى هر چه باشكوه تر اين مجالس ارزشى است كه دنيا و آخرتاهل خير را آباد مى كند، كدام جهادى در راه خدا، برتر از كمك و خدمت به اين مجالس ،كسانى كه در اين مورد اقدام كرده اند، خود مى دانند كه خداوند چه بركتى و صفا ونورانيتى به آن ها عطا مى كند و اين امر مجربى است ليكن از آن جا كه شيطان لعين ، هرجا كه بيشتر مورد عنايت دين باشد، بيشتر وسوسه و فعاليت مى كند، امورى را مخلصانهبه صاحبان جلسات و برپاكنندگان عزاى سيدالشهداء تذكر مى دهيم :
با امام حسين شريك شويد تا سود دنيا و آخرت را برده باشيد  
1- مشاهده مى شود، كه برخى از اهل خير، به بهانه گرانى و يا كسادى و كم شدن درآمد،و مانند اينها، از كمك خود به مجالس سيدالشهداء كم مى كنند و يا دريغ مى نمايند.
عزيزان من ، آيا شما به خاطر گرانى ، از ضروريات زندگى خود صرفنظر مى كنيد؟حتى از امورى كه جنبه ضرورى هم ندارد چشم مى پوشيد؟ شما كهقبول داريد، هرچه خير و بركت هست ، در اين مجالس ‍ است ، و اگر مشلكى بايد گشودهشود، بايد از اين مجالس باشد، چرا كم لطفى مى كنيد، و به سعادت خود پشت پا مىزنيد؟!
من و شما كه ، براى اسباب فرزندان و يك مسافرت تفريحى و يا مسائلى از اينقبيل حاضريم ، دهها برابر خرج كنيم ؟ چرا راجع به سيدالشهداء دريغ مى كنيم ؟
آيا گرانى و كسادى را به پاى سيدالشهداء بايد گذاشت ، امام صادق عليه السلامفرمود: آن ها كه به خاطر كار خير زنده اند، بيشتر از كسانى هستند كه بخاطراجل زنده اند، پس كار خير را ادامه دهيد، و به فكر آخرت خود باشيد و خود را از فوائد وفضائل اقامه عزا محروم نكنيد.
2- همه مردم ، هر كس ، در هر سطحى كه از نظر دارائى و تمكن مادى مى باشد، سعىكنند، كم يا زياد، در مخارج جلسات شركت كنند، نگوئيد بحمدالله ،اهل خير هستند، آرى هستند، اما شما چرا از اين دريا بهره نمى بريد، شما گمان نكنيد كههداياى شما، فقط به نفع جلسات است ، خير، آنكه از همه بيشتر بهره مى برد، خودشمائيد، نگذاريد همه بركات و فضائل را ديگران از آن خود كنند، نگوئيد، ما چيزىنداريم و زندگى خودمان دچار كمبود است ، عزيزان من ، اين مخارج هم براى خودتان استنه ديگران ، شما براى زندگى معنوى و آخرت ، بيش از دنيا، كمبود و نياز داريد، ازخودتان و نسبت به خودتان بخيل نباشيد، يك روش بسيار پسنديده و مفيد اين است ، كه باسيدالشهداء و ابالفضل شريك شويد، در طىسال بطور ماهيانه ، و يا هر وقت كه چيزى بدستتان رسيد، بعنوان پس انداز اخروىكنار، بگذاريد و هنگام محرم در مجالس عزا صرف كنيد.
خدمت به عزاى حسينى او را نجات داد  
محدث نورى رضوان الله عليه از علامه ربانى شيخ عبدالحسين طهرانىنقل مى فرمايد كه يكى از درباريان محمد شاه قاجار مردى بود بنام ميرزا نبى خان ، اوغرق در گناه و معصيت شده بود، بگونه اى كه به هر گناهى آلوده شده ، نزديك بود كهدر طغيان و تظاهر به گناه ، ضرب المثل شود. اين مرد از دنيا رفت ، در عالم خواب ديدمكه من در باغستانهائى كه داراى عمارتهاى عالى بودمشغول گردش هستم ، باغستانهائى كه گويا از بهشت بود، با من راهنمائى بود كه آنقصرها را معرفى مى كرد، تا اينكه به مكانى رسيدم ، مرد راهنما گفت : اينجامال ميرزا نبى خان است !، اگر ميخواهى او را ببينى ، آنجا نشسته است ، نگاه كردم ، ديدمآرى ، تنها در ساختمانى كه تالار گويند نشسته است ، همينكه مرا ديد، اشاره كرد كهبالا بيا، نزد او رفتم ، برخاست بر من سلام كرد، و مرا به بالاى مجلس فراخواند.
من نشستم ولى در حالات او فكر مى كردم كه با آنحال و اين مقام ؟!
او از حالت من به فكرم پى برد و گفت : اى شيخ ، گويا در تعجبى از اين مقام من ، باوجود آن كارهايم در دنيا كه موجب عذاب دردناك بود؟! آرى كار همانگونه كه مى پندارىبود (يعنى من مستحق عذاب بودم بخاطر آن اعمال ناپسندم ) اما من يك معدن نمك در طالقانداشتم ، كه هر سال درآمد آن را به نجف اشرف مى فرستادم ، تا در عزاى حسينى عليهالسلام صرف شود، (اكنون پس از مرگ ) اينجا را درمقابل آن به من داده اند، آن عالم بزرگوار گويد: از خواب با تعجب برخواستم ، و خوابرا در مجلس بحث مطرح كردم ، يكى از فرزندان عالمفاضل مولى مطيع طالقانى گفت : اين خواب راست است ، او يك معدن نمك در طالقان داشت ،كه اجاره او (در آن زمان ) يكصد تومان مى شد، و آن را به نجف مى فرستاد، و پدرممتولى خرج آن مال در عزاى امام حسين بود، آن عالم ربانى مى فرمود: من قبلا نمى دانستمكه او در طالقان چيزى دارد و اجاره آن يكصد تومان است و براى عزادارى صرف مى كند،و الحمدالله الكريم الوهاب . (325)

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation