بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب زیتون (ترجمه خصائص الحسینیه ), آیه الله شیخ جعفر شوشترى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     M-700001 -
     M-700002 -
     M-700003 -
     M-700004 -
     M-700005 -
     M-700006 -
     M-700007 -
     M-700008 -
     M-700009 -
     M-700010 -
     M-700011 -
     M-700012 -
     M-700013 -
     M-700014 -
     M-700015 -
     M-700016 -
     M-700017 -
 

 

 
 

fehrest page

back page

باب موسى عليه السلام
وقتى امام حسين عليه السلام از مدينه خارج شد تعدادى از آيات مربوط به موسى عليهالسلام را تلاوت نمود و چون وارد مكه شد برخى از آن آيات را تلاوت كرد. در تلاوتاين آيات اشاره به مقايسه حالات خودش با حالت هاى حضرت موسى عليه السلام دارد. مادر تشريح اين مطلب مى گوييم :
* موسى عليه السلام كليم الله است ؛ حسين عليه السلام نيز اين افتخار و شرافتبرايش به اثبات رسيد كه او هم در دوران حياتش هم كليم الله مى باشد، كما اينكه اينمطلب در روايتى كه ما آن را در عيون المجالس بهنقل از انس بن مالك آمده متذكر شده ايم ؛ و همچنين به هنگام شهادت وقتى طبق روايت مخاطباين فرمايش خدا يا ايتهاالنفس ‍ المطمئنه ... واقع گرديد، نيز كليم اللهشد.
* موسى عليه السلام صاحب يد بيضاء است ، يعنى دست آن حضرت گاهى نورافشانىمى كرد، براى حسين بيش از اينها مى باشد، چرا كه پيشانى اش نورافشانى مى كرد،گلويش از بس پيامبر آنجا را بوسيده بود، مى درخشيد و سيماى مباركش نيز وقتى بهخون و خاك آغشته شد، آنچنان نورافشانى مى كرد، كه بيننده را از توجه به نحوهشهادت آن حضرت بازداشت و به هنگامى كه حامل راءس مبارك از كنار خانه او مى گذشت ،نورافشانى مى كرد و همچنين بنا به روايت آن زارع بنى اسد در كنار رود علقمه ، بدنامام نيز مى درخشيد.
* براى موسى عليه السلام آب از صخره جارى شد و ضربه اى كه خود حضرتموسى با سنگ زد، بر آن اثر گذاشت و بر حسب كرامت و اعجاز، از آن سنگ چشمه ها جارىشد. مصيبت امام حسين عليه السلام نيز در جارى شدن خون از صخره ها، چنان كه در سنگريزه هاى بيت المقدس ‍ وجود دارد، اثر گذاشت و در روايت است كه در شامگاهقتل حسين عليه السلام هر سنگ و كلوخى كه برداشته مى شد، زير آن خون تازه وجودداشت ، تا اينكه سپيده دميده شد. همچنين براى امام حسين عليه السلام آب مخصوصى جارىاست كه سرچشمه آن ، ديدگان مخلوقاتى است كه ديده مى شوند و يا به چشم نمى آيند،بلكه سرچشمه آن ، ديدگان كسانى است كه نام آن حضرت را بر زبان مى آورند - كمااينكه اين مطلب در روايت آن حضرت آمده است - و اين مطلب حتى براى نام آن حضرت و نهحتى براى نام آن حضرت و نه حتى شنيدن مصيبت او و اطلاع بر آنها ثابت است و اين ازهمان روزى كه خداوند اسم ها را خلق كرد وجود داشته است و، اين اثر هنگامى كه خداونداسم ها را به آدم ياد داد، تحقق پيدا كرده است ، كما اينكه اين مطلب در روايتى در تفسيراين فرمايش خداوند كه فتلقى آدم من ربه كلمات فتاب عليه ... (111) آمده است .
* براى موسى عليه السلام من سلوى (112) از آسماننازل شد. براى حسين عليه السلام از آسمان ثمرات بسيارىنازل شد، يك بار طبقى از خرما، و يك بار طعام پخته شده اى براى آن حضرت و يك بارانار، گلابى و سيب فرستاده شد و هنگامى كه حضرت فاطمه سلام الله عليها وفاتنمودند، انار مفقود شد، هنگامى كه على عليه السلام به شهادت رسيد گلابى از دسترفت ، در صورتى كه سيب تا روز عاشورا نزد آن حضرت باقى بود و آن را مى بوييدو از رايحه آن نسبت به عطش آرامش مى يافت . على بن الحسين عليهماالسلام فرمود: وقتىعطش آن حضرت شديد شد، دندان در آن (سيب ) فرو برد و چون به شهادت رسيد، اثرىاز آن پيدا نشد و هنگامى كه بعد از آن ، قبر او را زيارت كردم ، رايحه آن را از قبرشاستشمام نمودم و شيعيان مخلص ما كه به هنگام سحر قبر ايشان را زيارت كنند، آن رايحهرا استشمام خواهند كرد.
* طور سينا به واسطه موسى عليه السلام شرافت پيدا كرد، تا آنجا كه خداوند بهآن سوگند ياد نمود. حسين عليه السلام نسبت به سرزمين كربلا چنين حالتى دارد، بلكهدر روايات آمده كه كربلا، طور سينا است .
* موسى عليه السلام صاحب عصايى است كه در آن معجزات او ظاهر شد.
حسين عليه السلام صاحب شمشيرى است كه به واسطه آن شجاعت نبوى كه امام آن را بهارث برده بود، در آن ظاهر شد و به شجاعت حسينى شهرت يافت .
* موسى عليه السلام به درگاه الهى عرض كرد واجعل لى وزيرا من اهلى هارون اخى (113) يكى را از اهلم معاون من قرار بده ،برادرم ، هاورن را؛ خداوند براى حسين عليه السلام ازاهل خودش ، برادرش عباس ‍ را معاون قرار داد و او را در امرش شركت داد و به واسطه اوپشتش را محكم گردانيد، به همين خاطر امام به هنگام شهادت او فرمودند اينك كمرمشكست .
* دريا براى موسى عليه السلام شكافته شد. اگر تنها يك دريا براى موسى عليهالسلام شكافته شد تا بنى اسرائيل وارد آن شوند، اما همه درياها به خاطر حسين عليهالسلام به تلاطم درآمدند تا جايى كه ماهى ها از آن بيرون آمدند و نوحه سر دادند، و آنهنگامى بود كه ملكى از ملائكه بهشت بر درياهانازل شد و بال هايش را بر آنها گشود و گفت : اىاهل درياها! لباس غم بپوشيد كه فرزند رسول خدا سر بريده شد. در روايت ديگرى آمدهكه وقتى حضرت فاطمه سلام الله عليها براى حسين عليه السلام گريه مى كند وفرياد مى زند نزديك است درياها شكافته شوند و در هم فرو روند، پس ‍ براى هردريائى فرشته اى موكل مى شود. از روايات آشكار مى شود كه اين كار از آن حضرت ،بسيار واقع مى شود و لذا بعد از ذكر اين مساءله گفته شده است : آيا تو دوست ندارى ازكسانى باشى كه فاطمه عليهاالسلام را خشنود مى كنند.
* موسى عليه السلام با دست خودش ، آرامگاه خودش را كند. ماجرا از اين قرار بود كهوقتى از كنار مردى مى گذشت كه قبرى را حفر مى كرد، از او پرسيد، اين قبر براى كيست؟ او گفت : براى يكى از بندگان صالح خدا مى باشد. موسى گفت : به تو در اين كاركمك مى كنم ؛ آنگاه به او حفر قبر كمك كرد و لحد راكامل نمود. بعد آن مرد به موسى عليه السلام گفت : در آن بخواب تا بنگريم خوب استيا نه . آن حضرت در قبر خوابيد، و مقامش ‍ به او نشان داده شد، آنگاه از خدا خواست كهفيض روح شود و در همان قبرش ، قبض روح گرديد. حسين عليه السلام از آنجا كه تاسه روز بدنشان به خاك سپرده نشد، خداوند به پيامبرش صلى الله عليه وآله دستورداد كه قبر حسين عليه السلام و حتى قبور اصحاب او را حفر نمايد؛ چرا كه ام سلمه درروز عاشورا پيامبر صلى الله عليه وآله را در خواب ، خاك آلود و در حالى ديد كه روىسرشان اثر خاك بود، و آن حضرت فرمود كه مردم فرزندم را مورد حمله قرار دادند و اورا به شهادت رساندند، من او را در حالى كه شهيد شده بود، مشاهده كردم و اينك از حفرقبر حسين و اصحابش فارغ شده ام .
* موسى عليه السلام ، وقتى خانواده فرعون او را از دريا گرفت ، خواهرش ‍ آمد ومخفيانه مراقب حالش بود و از دور او را مى ديد، در حالى كه آنها نمى فهميدند(114) و ديد زنان بزرگ مصر او را دست به دست و دامن به دامن مى گردانند و جمعشده اند تا او را شير بدهند، اما او شير نمى نوشد. آنگاه خواهرش گفت : هل ادلكم على اهل بيت يكفلونه لكم و هم له ناصحون (115) آيا مايليد شما راراهنمايى كنم به خانواده اى كه در كمال محبت و مهربانى تربيت او را عهده دار شوند؟ وتا آخر مقصد. حسين عليه السلام وقتى از اسب بر زمين افتاد،آل سفيان او را محاصره كردند و هنگامى كه از بازگشتن به نزداهل و عيالش تاءخير كرد، خواهرش در پى او خارج شد و از فرعون لشكر يزيد كمكخواست و گفت : اى ابن سعد! ابا عبدالله كشته مى شود و تو نظاره گرى ؟!
* موسى عليه السلام ، وقتى با اهل بيت خود حركت كرد و به وادى سينا رسيد و درشبى تاريك دچار سرما و باران شدند و نتوانستند آتش ‍ برافروزند، انس منجانب طورا نارا، قال لاهله امكثوا انى انست نار لعلى آتيكم منها بخبر او جذوة من النار لعلكم (116) آتشى از جانب طور ديد، بهاهل بيت خود گفت : شما در اينجا مكث كنيد كه آتشى به نظرم رسيد، مى روم تا شايد از آنخبرى بياورم يا براى گرم شدن شما شعله اىصطلون برگيرم .
در اينجا اگر خواستى كليم الله ، حسين فرزندرسول الله صلى الله عليه وآله را قصد كن كه بهاهل بيت خود گفته بود كه من در وادى مقدس در بقعه مباركه آتشى ديدم ، پس حركت كنيد؛يعنى خداوند خواسته است شما را اسير ببيند.
* موسى عليه السلام از شدت گرسنگى و لاغرى و خوردن گياهان و سبزيجات براىرفع گرسنگى ، اثر سبزى در پوست شكمش ديده مى شد، حسين عليه السلام نيزسرخى خون از تمام اجزاى بدن ، سر، مو و پوستش ‍ ديده مى شد و لبانش از شدت عطشكبود شده بود.
باب اسماعيل ذبيح الله عليه السلام
اسماعيل عليه السلام خود را تسليم كرد تا پدرش او را به عنوان قربانى به درگاهخدا با رفق و احسان ذبح كند، از اين رو خداوند او را حليم توصيف كرد. حسين عليهالسلام نيز حليمى است كه خود را تسليم نمود تا دشمنانش او را به نحوى به شهادتبرسانند و بعد از آن تا ابد رخ نمى دهد، و اگر تمام ابعاد مصيبت وارده بر آن حضرت وكيفيت آن را مورد دقت قرار دهى ، در مى يابى كه چنين حادثه اى نه تا بهحال رخ داده و نه بعد از آن رخ مى دهد.
باب اسماعيل صادق الوعد عليه السلام
خداوند در قرآن از او ياد كرده و فرموده است و اذكر فى الكتاباسماعيل انه كان صادق الوعد و كان رسولا نبيا (117) و ياد كناسماعيل را كه در وعده بسيار صادق و پيغمبرى بزرگوار بود. اين شخصيت غير ازاسماعيل فرزند ابراهيم مى باشد او پيامبر قومى بود. او را گرفتند و پوست صورتشرا كندند، در نتيجه خداوند بر آن قوم ، فرشته عذاب را فرستاد تا انتقام او را بگيرد،آنگاه اسماعيل گفت : اسوه من حسين بن على عليهماالسلام است ، بنابراين او به طور كلىدر جدا شدن پوست صورتش ‍ به حسين عليه السلام تاءسى كرد. پدر و مادرم فداى آنمستضعف غريبى بشود كه تمام پوست بدنش با تير و شمشير و نيزه ها جدا گرديد و بااين وجود قطعه قطعه شدن بدنش نيز بر آن افزوده شد، كما اينكه آن حضرت اينگونهدر رثاى خود گفت كه كاءنى باءوصالى تقطعها عسلان الفلوات گويا مى بينم كه گرگ هاى بيابان بدنم را تكه تكه مى كنند.
باب داوود عليه السلام
خداوند تعالى در قرآن فرمود: واذكر عبدنا داود ذالايد انه اواب ع(118) و از بنده ما داوود ياد كن كه بسيار نيرومند بود و دايم به درگاه ما توبهو انابه مى كرد. يعنى او به درگاه الهى بسيار نوحه و انابه مى كرد. حضرت داوودبر بالاى منبر رفت و نسبت به بدى هايش نوحه سر مى داد و مردم دور او جمع مى شدند وبا او گريه مى كردند و نوحه سر مى دادند، حتى تعداد زيادى از شدت نوحه برگناهان و حزن انگيز بودن صداى او جان دادند. حسين عليه السلام نيز فرياد استغاثهاش بلند شد كه من گناهى ندارم ! پس در آن هنگام عده اى جان خود را براى يارى آنحضرت فدا كردند و براى او پرندگان و وحوش نوحه سر دادند و نوحه و عزاى او تاروز قيامت از جانب عاشقان آن حضرت برپاست .
باب سليمان عليه السلام
* خداوند به حضرت سليمان فرمانروايى عظيمى داد؛ به نحوى كه جن و انس ، وحوشو پرندگان و باد را مسخر او گردانيد تا آنجا كه هر دستورى كه مى داد، اجرا مىكردند؛ اما سليمان كربلا، خداوند آسمان ها و زمين ها و وحوش و پرندگان و بادها ودرياها را و هر آنچه خلق كرد، حتى بهشت و جهنم را و آنچه ديده مى شود و آنچه به چشمنمى آيد، براى او مسخر كرد و همه آنها به مجرد اينكه سر مبارك آن حضرت از تن جداگرديد به يكباره فرياد و ضجه زدند؛ كه اين مطلب درمحل خودش ذكر شد.
سليمان عليه السلام مبتلى به گرفتن انگشترى شد، اما حسين عليه السلام انگشتش راقطع كردند و انگشترش را ربودند.
باب عيسى عليه السلام
عيسى فرزند عذراء است ، حسين فرزند فاطمه زهراست . عيسى فرزند مريم است كهملائكه او را مخاطب قرار داده گفتند يا مريم ان الله اصطفيك و طهرك و اصطفيكعلى نساءالعالمين (119) اى مريم خداوند تو را برگزيد و پاكيزه گردانيدو برترى بخشيد بر زنان جهانيان . حسين عليه السلام فرزند كسى است كه ملائكه اورا عيسى روح الله و كلمه او خطاب كردند. حسين نورالله و باب رحمت الهى است .
* عيسى فرزند سرور زنان جهان دوران خودش مى باشد. حسين فرزند زنان جهانيان درتمام دوران ها است .
* عيسى بن مريم همان كسى است كه سنگ زير سرش مى گذاشت . اما حسين سرى نداشتكه بر سنگ يا خاك بگذارد.
* عيسى بن مريم لباس خشن مى پوشيد، عيسى (فرزند فاطمه ) لباسى نداشت .
* عيسى بن مريم غذاى خشن مى خورد، عيسى (فرزند فاطمه ) سه شبانه روز چيزىنخورد.
* عيسى بن مريم مالى نداشت كه آن را بربايند، عيسى (فرزند فاطمه ) صاحب خيمههاى به غارت رفته و لباس مسلوب است .
* عيسى بن مريم فرزندى نداشت كه غم از دست دادن فرزند او را غمگين كند، عيسى(فرزند فاطمه ) داراى فرزندى بود كه مصيبت از دست دادن او، توان آن حضرت را ازميان برد و ديدگانش را تيره و تار كرد؛ اما براى خدا نسبت به اين مصيبت صبر كرد.
* عيسى بن مريم سايه اش در مشارق زمين و مغارب آن بود، اما عيسى (فرزند فاطمه )پيكر مطهرش سه روز در زير آفتاب افتاده بود.
* عيسى بن مريم ، مركبش پاهايش و خادمش دست هايش بود، اما عيسى (فرزند فاطمه ) رانگذاشتند روى پا بايستد و پس از شهادت آن حضرت دست ها و انگشت مباركش را قطعكردند و انگشتر از دستش ربودند.
مقصد سوم
اين مقصد درباره صفاتى است كه به انبياء، به واسطه امام حسين عليه السلام عطا شدهكه آن دو چيز است :
اول : حسين براى آنها اسوه است ؛ چرا كه هرگاه هر يك از آنها دچار مصيبتى مى شدند، بهحسين عليه السلام تاءسى مى كردند و به پيروى از حسين نسبت به آن صبر مى كردند؛به همين خاطر روزى على عليه السلام به امام حسين گفت : اى ابا عبدالله ! تو ازروزگار قديم اسوه بوده اى .
دوم : هر مشكل و گرفتارى كه (براى آنان ) پيش مى آمد، با بردن نام حسين عليه السلامبراى آن مشكل فرجى حاصل مى شد.
در اين باره رواياتى وجود دارد؛ از جمله :
- روايت اول درباره قبول توبه آدم عليه السلام است ؛ وقتى خداوند اسماء خمسه را بهآدم تعليم داد، زمانى دعايش مستجاب شد كه خدا را به حق حسين سوگند داد.
- روايت دوم درباره آرام گرفتن سفينه نوح عليه السلام است ؛ هنگامى كه خداوند به اووحى فرمود كه به خمسه طيبه متوسل شود، كشتى وقتى بر كوه جودى قرار گرفت كهنوح خطاب به خداوند عرض كرد به حق حسين .
- روايت سوم درباره استجابت دعاى زكريا عليه السلام است . وقتى او خطاب به درگاهالهى گفت : خدايا! از جانب خودت فرزندى شايسته و جانشينى صالح به من عطا فرما،خداوند اسماء خمسه را به او تعليم داد و بشارت به يحيى زمانى به او داده شد كهخداوند را به حق حسين سوگند داد.
- روايت چهارم درباره نجات يونس عليه السلام ازدل نهنگ است ؛ آن حضرت به حق خمسه طيبه به درگاه الهى دعا كرد و هنگامى به دشتافتاد كه گفت به حق حسين .
- روايت پنجم درباره برطرف شدن گرفتارى از ايوب عليه السلام مى باشد. زمانىآسيب و ناراحتى آن حضرت برطرف شد كه در دعا وتوسل به خمسه طيبه خدا را به حق حسين عليه السلام سوگند داد.
- روايت ششم درباره دستيابى به فدايى براىاسماعيل عليه السلام است ؛ چرا كه در روايت آمده است منظور از ذبح عظيم ، همان حسين عليهالسلام است . اين مطلب معنا و مفهومى دارد كه از آن نتيجه نمى شود كهاسماعيل رتبه عالى ترى نسبت به امام حسين عليه السلام دارد.
- روايت هفتم درباره بيرون آمدن يوسف عليه السلام از درون چاه است ؛ اين كار باتوسل به خمسه طيبه حاصل شد و كاروانى آمد و سقاى كاروان را فرستادند، و او هنگامىدلو خود را به چاه انداخت كه يوسف گفت : به حق حسين .
- روايت هشتم درباره بيرون آمدن يوسف عليه السلام از زندان مى باشد. وقتى آن حضرتپس از چند سال به پنج تن آل عبا، متوسل شد و وقتى گفت : و به حق حسين ،زندانبان آمد و گفت : اى يوسف ، اى صديق ! ما را به تعبير اين خواب آگاه كن ، تا آخرماجرا...
- روايت نهم درباره برطرف شدن غم و غصه يعقوب عليه السلام است ؛ وقتى كار بر اودشوار شد، به درگاه الهى عرض كرد: خدايا! به من رحم كن ، چشمانم از دست رفت و نورندارد. آنگاه خداوند به او وحى كرد كه بگو خدايا به حق محمد و على و فاطمه و حسن وحسين ، از تو مسئلت دارم كه چشمم و نور چشمم را به من بازگردانى . به محض اينكه نامحسين عليه السلام را به زبان آورد، بشارت دهنده آمد و (با بشارت به يوسف ) يعقوببينايى اش را بازيافت .
- روايت دهم درباره برطرف شدن مشكلات و گرفتارى هاى پيامبران و رفع بلا از آنها،همزمان با ذكر نام حسين عليه السلام مى باشد كه اين امر بسيار واقع گرديد.
همچنين بردن نام حسين عليه السلام همزمان مى شده است با غلبه گريه بر آنها، بدوناينكه علت را بدانند.
در اينجا مى گويم : ما هم گرفتاريم ، گرفتار گناه و بلا، مصيبت هاى ناشى ازخطاهايمان بس عظيم است ؛ لذا از درگاه الهى طلب مى كنيم كه بلا و مصيبت ها را بهبركت نام و تاءثير اسم آن حضرت از ما دفع نمايد.
عنوان دوازدهم : امام حسين عليه السلام و افضل پيامبران
اين عنوان درباره خصوصيات حسين عليه السلام است كه متعلق بهافضل پيامبران مى باشد. البته اين مطلب علاوه بر خصوصياتى است كه در عنوانمربوط به ويژگى هايى كه خداوند ازافضل مخلوقات به آن حضرت عطا فرموده ذكر گرديد.
در اينجا منظور تبيين اين مساءله است كه تمامفضايل خاتم الانبياء صلى الله عليه وآله و رنج ها و آزمون هاى آن حضرت براى حسينعليه السلام نيز محقق است ؛ چرا كه :
* حضرت محمد صلى الله عليه وآله افضل خلايق است و اوافضل از حسين مى باشد و حسين از افضل مخلوقين وافضل مخلوقين از اوست .(120)
* حضرت محمد خاتم پيامبران مى باشد و حسين خاتم سيدالشهداء و الصديقين است .
* حضرت محمد به خاطر عام و فراگير شدن فيض و رحمت الهى به واسطه او از جهاتعديده رحمت براى جهانيان (رحمة العالمين ) است ؛ حسين عليه السلام هم به همان خاطر وبه همان دليل براى جهانيان است .
* حضرت محمد شاهد و مبشر است ، حسين هم در روز قيامت به نفع زائران خود و كسانىكه بر او گريه كرده اند، شهادتى مى دهد كه امر آنها را اصلاح مى كند و اينك نيز آنحضرت به زائر و گريه كننده بر او، بشارت مى دهد؛ آن حضرت از يمين عرش خطابمى كند: اى گريه كننده ! اگر بدانى براى تو چه فراهم شده خوشحالى ات بيشتر ازجزع تو مى شود.
* خداوند حضرت محمد را به اين فرموده خود اختصاص داد كه انا اعطيناكالكوثر ، همچنين خداوند به حسين عليه السلام از فيض ‍ خودش كوثرى عطافرمود كه گريه كنندگان بر او، از آن بنوشند. كما اينكه اين مطلب در روايت مسمع بنعبدالملك آمده است .
* خداوند تعالى به حضرت محمد صلى الله عليه وآله وسيله را كه همان يكىاز مقامات براى شفاعت است ، عطا فرمود؛ و خداوند حسين عليه السلام را به طور عام وسيلهقرار داد.
* خداوند به حضرت محمد صلى الله عليه وآله فرمود عسى ان يبعثك ربك مقامامحمودا (121) باشد كه خدايت تو را به مقام محمود مبعوث گرداند. كه اينمقام عالى ترين مقام از مقامات شفاعت است . حسين عليه السلام هم از اعظم اسباب شفاعتپيامبر مى باشد. در روايت وارد شده است ، وقتى حضرترسول در جريان شهادت حسين عليه السلام قرار گرفت ، از جمله مواردى كهجبرئيل به آن حضرت گفت اين بود كه اگر مى خواهى شهادت دو فرزندت ، ذخيره اىبراى شفاعت گناهكاران باشد پس به اين امر رضايت بده و اگر مى خواهى از خداونددرخواست كن كه آنها را از سم و قتل حفظ كند.
* خداوند براى هر يك از اعضاى بدن حضرت محمد صلى الله عليه وآله كرامت ظاهرىقرار داد؛ حسين عليه السلام نيز اعضاى بدن مطهرش مظهر كرامات است ؛ زيرا از بسپيامبر خدا پيشانى و گلوى آن حضرت را بوسيده بود مى درخشيد. همين پيامبر بالاى نافحسين عليه السلام را نيز مى بوسيد؛ اما كسىدليل اين كار را نمى دانست تا اينكه تير سه شعبه بر قلب امام اصابت كرد و همين تيرعلت واقعى شهادت امام بود؛ آنگاه معلوم شد كه آن بوسه ها به اين خاطر بوده است و ايناز معجزات آن حضرت مى باشد.
* حضرت محمد صلى الله عليه وآله داراى معراجى با كيفيت خاصى است .
حسين عليه السلام نيز معراجى با كيفيت خاص دارد، آن حضرت در روز شهادت داراى معراججسمانى و روحانى بود.
* حضرت محمد مخاطب اين فرمايش خداوند قرار گرفت كه فاصدع بما تؤ مر (122) با صداى بلند آنچه ماءمورى به خلق برسان . پس ‍ به تنهايىايستاد و ندا داد و متحمل مشقت انواع جنگ ها مانند بدر، احد، حنين و احزاب و... شدند. امام حسينهم به آنچه ماءمور بود، با صداى بلند آن را ابلاغ كرد و در حالى كه تنها و غريببود ايستاد و ندا داد و تمام مشقت هاى آن دشمنى ها در جهادش در روز عاشورا فراهم گرديدكه هر يك تفصيل جداگانه اى دارند.
و كوتاه سخن اينكه حضرت محمد فرموده است حسين از من است و من از حسينم پسبه جاى ادامه سخن به اين گفته اكتفا مى كنيم كه محمد از حسين است و حسين ازمحمد و اين امر ما را از مطابقت فضايل و گرفتارى هاى ديگر آن دو بزرگوار كفايتمى كند.

fehrest page

back page

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation