|
|
|
|
|
|
مقصد دوازدهم خاتمه مقاصد است . هر گاه اين كيفيت ها و خواص عجيب را شنيدى و علاوه بر آنها، شنيدىكه در روايت آمده است كه هر چيزى ثواب مشخصى دارد، بجز اشكى كه به خاطر ما ريختهمى شود؛ يعنى ميزان ثواب آن معلوم نيست حدودقابل ذكرى ندارد، تعجب نكن و آن را به خاطر اينعمل اندك ، زياد به حساب نياور؛ زيرا در واقع اين اجر و ثواب و عطاى بر گريه كننده، به خاطر ارزش آن قطره اشك نيست ، بلكه عطا و بخششى از جانب حسين عليه السلام درازاى آن چيزى است كه شخص گريه كننده بذل كرده است ؛ و اين مقدار از جانب آن حضرتزياد نيست ، چرا كه در اخبار مربوط به احوال پادشاهان و ملوك با سخاوت آمده است كهآنها در قبال يك خدمت جزئى يا در ازاى قصيده اى كه در مدح آنها سروده شده ، آنچنانبذل و باقى مانده است به عنوان مثال ، معن بن زائد صد هزار درهم به كسى كه در مدح اويك بيت شعر گفت ، عطا كرد. آنگاه روز بعد اين عطا را دو برابر نمود و روز سوم نيزبه مقدار آن افزود. سپس روز چهارم در پى آن شاعر فرستاد. آمدند و گفتند: از ترساينكه مبادا آن عطايا را از او باز پس بگيرى فرار كرده است . معن گفت : اگر مى ماندتمام خزائنم را در عطاى به او هزينه مى كردم . در صورتى كه معن بن زائد تمام خزائن خود را - كه جز آن چيزى نداشت و به آن محتاجبود - به كسى مى بخشد كه او را با يك بيت شعر، آن هم زبانى نه قلبى ، مدح كردهاست ، آيا ممكن است خدايى كه خزائنش پايان ناپذير است و جود و كرم جز بر كثرتعطايش نيفزايد، به كسى كه جان ، سر، و دست و تمام اعضا و جوارح ، فرزند،عيال ، راحتى و حيات خود را در راه او بذل كرده است ، مانند آن را عطا نكند؟! علاوه براينها، آن حضرت ، غمگين ، تشنه لب و در امور مربوط بهاهل و عيال و كودكانش متحير بود و زخم هاى شمشير و زخم زبان ، نيزه و سنان ، سرزنش ودشنام و سنگ هر لحظه هم بر ايشان مى باريد. همچنين حكايت شده است كه معشوقه هشام ، زنى به نام خالصه ، تمام زيور و جواهراتخود را به شاعرى داد تا يك حرف از حروف الف باء را در يك بيت شعر خود تغيير دهد وبه اين ترتيب آن بيت شعر را از هجو او به مدح و ستايش اوتبديل كند. وقتى زنى تمام مايملك خود را كه برايش بسيار عزيز است ، مى بخشد تا يك حرف ازحروف الف باء را به خاطر خود تغيير دهد، عطاى خالق آسمان ها و زمين و آنكه بخشندهترين است ، به كسى كه تمام وجودش را در راه او داده است ، چگونه خواهد بود؟ پس اگر خداوند هر آنچه را كه قابل تصور است و مى توان به كسى بخشيد، به حسينعليه السلام عطا كرده باشد، جاى تعجب و شگفتى ندارد و نبايد منكر چنين عطايى از جانبخداوند شد؛ زيرا در غير اين صورت ، به خداوند جواد و بخشنده نسبتبخل داده مى شود و آن طور كه سيد على حسينى در خواب ديده و مرحوم مجلسى و ديگران آنرا نقل كرده اند، باعث شكستن دل زهراى بتول سلام الله عليها مى شود و همچنين موجبكاستن از قدر حسين عليه السلام و تقليل اجر آن حضرت مى گردد. پس همه آن ثواب ها ناشى از اجر حسين عليه السلام است . بنابراين اگر به اين خاطركه حسين عليه السلام از شهر و ديارش رانده شد، قلبت متاءثر شد و اشك از ديده اتجارى گرديد، اجر و پاداش تو با آن ويژگى كه ذكر كرديم ، به خاطر اشك تو نيستتا آن را زيادى بپندارى ، بلكه اجر و پاداشى است براى چگونگى رانده شدن و در بهدرى آن حضرت ، به نحوى كه ايشان از هر نقطه اى بر روى زمين رانده و آواره شدند، تاجايى كه حتى دشمنانش اجازه نمى دادند كه سر بريده و پيكر بر زمين افتاده آن حضرتدر جايى استقرار يابد. بنابراين ، آن اجر و پاداشى كه توصيف آن گفته شد، دراصل اجر و پاداش چنين حالتى براى آن حضرت است . آيا چنان اجرى نسبت به آن حضرتزياد است ؟! و اگر به خاطر تشنگى حسين عليه السلام متاءثر شدى و به اين خاطر اشك از ديدگانتجارى شد، اجر و پاداشى كه به تو داده مى شود، اجر جارى شدن اشك نيست ، حتى تنهااجر و پاداشى كه به تو داده مى شود، اجر جارى شدن اشك نيست ، حتى تنها اجر عطش آنحضرت نيست ، بلكه اجر سوزش كبد آن حضرت و اجر زخمى شدن زبان ايشان است كه ازشدت تشنگى از بس آن را دور دهانش چرخاند زخمى گرديد و همچنين اجر خشك شدن لبانآن حضرت و تيره و تار شدن آسمان در مقابل چشمانشان از شدت تشنگى مى باشد وبالاتر از اينها، اجر قلب سوخته آن حضرت به خاطر زخم زبانى است كه دشمن بهايشان زد و گفت به تو آب نمى دهيم تا وارد جهنم شوى و از حميم آن بياشامى . و اگر به خاطر زخمى شدن اعضاى تو بدن آن حضرت متاءثر شدى و اشك در چشمانتجمع شد، اجرى كه به تو داده مى شود، اجرتحمل زخم هاى وارده بر آن حضرت است كه زخمى بر روى زخم ديگر وارد مى شد. وقتىتصور شود بدنى كه 7 وجب طول آن است ، چهار هزار تير، هفتاد و اندى ضربت شمشير وبه همين تعداد ضربت نيزه بر او وارد شده است ، به جاى اشك ، از ديده خون جارى مىشود. و اگر به خاطر نحوه شهادت آن حضرت متاءثر شوى و اشك از چشمانت جارى شود، اجر وپاداش تو به خاطر اين كار، همان اجرى است كه به آن حضرت داده مى شود، آن هم اجر وپاداشى كه نه تنها به خاطر شهادت آن حضرت ، بلكه به خاطر اينكه او را چونگوسفند سر بريدند. چه مصيبت بزرگى ! اين مصيبت در آسمان ها و زمين ها چه بزرگاست !! عنوان هفتم : خصوصيات زيارت حسين عليه السلام اين عنوان درباره ويژگى هاى زيارت آن حضرت است كه از عظيم ترينوسايل حسينى است و در چند باب بيان مى شود: باب اول اين باب درباره فضائل خاص زيارت حسين عليه السلام است كه داراى يازده ويژگىبه شرح زير است : 1 - جامع بودن حكمت بالغه خداوند سبحان چنين اقتضا مى كند كه بندگانش مكلف به اعمالى ، بويژهواجبات و مستحبات بشوند كه هر يك در رسيدن به تقرب به او داراى آثار خاصى هستند.مانند خواص غذاها براى بدن ها، به گونه اى كه يكى از آنها، ما را از ديگرى بى نيازنمى كند و لذا يكى از محققين يادآور شده است كه شايسته نيست انسانافضل عبادات مستحب را طلب كند و به آن اكتفا نمايد، چرا كه ديگر خصوصيات از دست مىرود. اما اين اطاعت يعنى زيارت امام حسين اين خصوصيت را دارد كه خواص همه عبادت هاى واجب ،مستحب ، عبادت هاى قولى و فعلى ، بدنى و قلبى در آن جمع است ، هر چند كه تكليفواجبات از انسان ساقط نمى شود، زيرا كه آن امر ديگرى است . اما نماز نماز كه ستون دين و افضل اعمال است ، دستيابى به آن از دو طريق ميسر مى باشد؛اول ؛ با زيارت آن حضرت و اقامه نماز در كنار قبر ايشان اجر و پاداش نماز بلكهچندين برابر آن تا بى نهايت ، به دست مى آيد. دوم ؛ با زيارت قبر آن حضرت ثواب نماز هفتاد هزار ملائكه ، كه نماز هر يك از آنهامعادل نماز هزار هزار آدميان است ، به دست مى آيد. آن طور كه در روايات آمده ، ملائكه دركنار قبر حسين عليه السلام ، نماز مى خوانند و ثواب نماز آنها به زائران آن حضرتاختصاص دارد. اما زكات آن طور كه در روايت آمده ، هر بار زيارت قبر آن حضرت ، ثواب هزار زكاتمقبول درگاه خداوند را دارد. اما حج حج كه افضل اعمال ، حتى برتر از نماز است - چرا كه در آن نماز هم هست - در مقايسه بازيارت حسين عليه السلام ، نقل شده كه زيارت قبر آن حضرت ،معادل يك عمره و همچنين آمده است كه معادل ، يك ، دو، ده ، بيست ، بيست و دو، هشتاد، صد وهمچنين سوى قبر آن حضرت برداشته شود معادل يك حج و برداشتن هر قدمىمعادل يك عمره است . در روايت بشيرالدهان در زيارت عرفه است كه هر كس از شما در كنار فراتغسل كند بعد به زيارت قبر حسين عليه السلام بيايد و آگاه به حق آن حضرت باشد، هرقدمى كه بر مى دارد و مى گذارد، خداوند درقبال آن ثواب صد حج مقبول و صد عمره مبرور را به او مى بخشد. در برخى از روايت هابه اين ميزان افزوده شده و اين حج در ركاب پيامبر خدا صلى الله عليه وآله قلمداد شدهاست . در بعضى از روايت ها هم آمده كه ثواب زيارت قبر آن حضرتمعادل ثواب حج با رسول خدا صلى الله عليه وآله و حجى است كهقبول درگاه حق واقع شده و زاكيه است . در برخى از روايت ها نيز ثواب 50 حج بارسول خدا و در برخى ديگر ثواب صد حج در ركاب آن حضرت را ذكر كرده اند. حتى بالاتر از اينها، به ميزان ثواب زيارت قبر آن حضرت تا آنجا افزوده اند كه باعثتعجب است و آن اين كه ثواب زيارت قبر آن حضرت مانند ثواب حجى است كه خود پيامبرخدا صلى الله عليه وآله به جا آورده باشند، نه اينكه انسان در ركاب او حج به جا آوردهباشد، و نه يك حج پيامبر، بلكه بيشتر؛ كه اين مطلب در روايت عايشه آمده است و ما قبلاآن را ذكر كرديم . در آخر آن روايت آمده است كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: هركس حسين را زيارت كند خداوند نود حج از حج هاى من با عمره هايش را براى او مقرر مىگرداند. و اين اختلاف در پاداش مربوط به اختلاف در مراتب و درجات زائران آن حضرت، بر حسب قدرت ايمان و درجات معرفت آنها به خداوند و به حق پيامبر واهل بيت آن حضرت و مخصوصا به حق حسين عليه السلام و به مقدار يقين به فضيلت وخصايص آن حضرت است . كه يكى از خصوصيات آن حضرت اين فرمايش پيامبر خداست كه من از حسينم كهاز آن وجوهى منشعب مى شود و از جمله ، اين مطلب كه شايد علت آنكه زيارت آن حضرتمعادل حج پيامبر است اين باشد كه وقتى زائر، به شوق آن حضرت و به عشق او و پيامبرخدا صلى الله عليه وآله رو به سوى آن حضرت مى آورد، حج بيت حقيقى خدا را با قلبىمتناسب با قلب پيامبر صلى الله عليه وآله در عشق به او، به جا مى آورد و به اين خاطربا او مرتبط مى شود. و هنگامى كه زائر در كنار قبر آن حضرت حاضر مى شود و يا قلب خود را از سرزمينىدور متوجه او مى نمايد و به خاطر مصيبت هايى كه بر آن حضرت رفت ، او را با قلبىشكسته زيارت مى كند، گويى با قلب پيامبر صلى الله عليه وآله ، قصد آن حضرت راكرده است . وقتى زائر آن حضرت اين مطلب را به خاطر آورد كه پيامبر خدا آنگاه كه درحال سجده بودند و حسين عليه السلام بر پشتشان سوار بود،مايل نبودند حتى با ملايمت و مهربانى او را بر زمين بگذارند، اما در عينحال تصور كند كه در كربلا چگونه بر زمين افتاد و چگونه ابن وهب زناكار او را بانيزه مورد اصابت قرار داد، آنگاه با سلام بر او قلبش را به او عطا كند و ببخشد، قصداو مانند قصد پيامبر صلى الله عليه وآله درباره حسين عليه السلام است ؛ و از آنجا كهآن حضرت ، بنابر فضيلتى ، اعظم از بيت است ، ثواب زيارت ايشان به نود حج -بسته به درجات ايمان و وقوف بر نود راز از اسرار مخصوص به پيامبر صلى اللهعليه وآله - پيامبر مى رسد. اما صدقه بنا بر روايت صحيح ، زيارت آن حضرت ، ثواب هزار صدقهمقبول را دارد. اما روزه بنا بر حديث صحيح ، زيارت آن حضرت ، ثواب هزار روزه دار را دارد. اما يارى رساندن در راه خدا كسى كه آن حضرت را زيارت كند، مانند كسى است كه در راه خدا به هزار سواركار مجهزو آماده حمله كرده است . اما جنگ و جهاد زيارت حسين عليه السلام ، اجر هزار شهيد از شهداى بدر را دارد، بلكه به واسطه آن ،ثواب به خون خود غلطيدن در راه خدا، به دست مى آيد. اما آزاد كردن بنده زيارت آن حضرت ، ثواب آزاد كردن هزار بنده در راه خدا را دارد. در روايت وارد شده استكه هر كس قبر حسين عليه السلام را پياده زيارت كند، خداوند براى هر قدمى كه او برمى دارد و مى گذارد، ثواب آزاد كردن يك بنده از فرزنداناسماعيل عليه السلام را مقرر داشته است . اما ذكر و تسبيح در روايت آمده است كه خداوند از هر قطره عرق زائران حسين عليه السلام هفتاد هزار ملك خلقمى كند كه خداوند را حمد و ستايش و تقديس مى كنند. همچنين به واسطه زيارت حسين عليه السلام ، زائر به ثواب ملائكه مقرب ذاكر خداوندنايل مى آيد. اما صله رحم و احسان به اهلايمان زيارت حسين عليه السلام به جا آوردن صله رحم نسبت به پيامبر خدا صلى الله عليهوآله مى باشد، چرا كه آن حضرت پدر حقيقى است و همچنين زيارت او، احسان به پيامبر،على ، فاطمه ، حسن و حسين عليهم السلام است . اما اطعام هر گاه با اين گفته كه سلام بر آن كسى كه پيكر مطهرش در بيابان افتاد، حسين عليهالسلام را زيارت كنى ، گويى كه يتيم خويشاوندى يا فقير زمينگيرى را در روزگرسنگى اطعام كرده اى . همچنين زيارت حسين عليه السلام چون سيراب كردناهل بيت تشنه او و احسان به امامى است كه زمينگير شد. اما زيارت مؤ من حسين سيدالمؤ منين است و زيارت او تحفه محبتى است كه به ايشان اهداء مى شود و بهمنزله تعظيم و بزرگداشت ايشان است . با سلام بر حسين و اكرام آن حضرت ولو بهمجلسى و تعظيمى ، اجر و ثواب زيارت مؤ من به دست مى آيد. اما قرض الحسنه خداوند به كسى كه به مؤ من مضطرى قرض مى دهد، آن را قرض به خود ناميده است . وچون تو به امام مؤ منين ، امام مضطر دور از وطن كه مردم آن حضرت را از همه چيزبازداشتند، تا جايى كه جسدش بر زمين باقى ماند، قرض مى دهى و قصد آن حضرت وزيارت او را كنى ، اين امر عظيم ترين قرض به خداوند است و من نمى دانم كه خداوند اورا چند برابر مى كند و آن اجر كريمى است كه خداوند به خاطر اين قرض نيكو وعده آنرا داده است ، به چه ميزان مى رسد؟ اما عيادت مريض عيادت مريض به قدرى اهميت دارد كه خداوند كسى كه اينعمل را ترك كرده است ، مورد عتاب قرار مى دهد و مى گويد: اى بنده من ! من بيمار شدم ، اماتو به عيادتم نيامدى ؛ در حالى كه زيارت حسين عليه السلام اگر به كنه آن بينديشى، عيادت از بيمارى كه به علت بيمارى آن ، تب يا سردرد نيست و براى تفقد ازحال ايشان هم نيست ؛ بلكه عيادت از مجروح تشنه لب و بالاتر از آن ، عيادت از كسى استكه اعضاى او را قطعه قطعه و بدنش را در هم كوبيده اند. حضرت زهراء سلام الله عليهاهمين مضمون را هنگام زيارت حسين عليه السلام و بر سر قبر او در رؤ ياى صحيح ، ذكركرده اند: اى چشم ها! اشك بريزيد و گريه كنيد، در كربلا بدنى درهم شكسته ، رهاشده است . از او پرستارى نكردم در حالى كه كشته شد، او مريض و بيمار نبود. پس تو هر گاه به كنار قبر آن حضرت رفتى ، قصد عيادت او را بنما، چرا كه گويىاز شهيدى پرستارى كرده اى و كسى را كه بر زمين افتاده عيادت كرده اى . و هر گاهداخل روضه آن حضرت شدى ، اين مساءله را در تاءثيرات نگاه كردن به قبر شريفايشان ملاحظه مى كنى . اما تشييع جنازه و كفن و دفن مؤ من تشييع جنازه و كفن و دفن مؤ من ، بويژه اگر غريب و تنها باشد، داراى فضيلتى است كهبه شمار نيايد، در حالى كه زيارت امام حسين عليه السلام در كنار قبرشان ، تشييعجنازه بر زمين افتاده و غسل و كفن نمودن آن بدن عريان و دفن نمودن آن در قلب است ،بنابراين براى آن حضرت قبرى باطنى حاصل مى شود. اما ادخال سرور در قلب مؤ من اين مساءله از افضلاعمال است و حكمى است كه به هنگام جميع اهوال به آن بشارت داده شده . از امام صادقعليه السلام در باب زيارت امام حسين عليه السلام آمده است كه ؛ اگر زائر حسين بداندكه چه شادى و سرورى را بر پيامبر خدا صلى الله عليه وآله ، و اميرالمؤ منين و فاطمهو ائمه عليهم السلام و شهداى ما از اهل بيت وارد مى كند و به اين وسيله از دعاى آنها چهثوابى در دنيا و آخرت به او باز مى گردد و چه چيزى در نزد خدا براى او ذخيره مىشود، بدون شك دوست دارد كه روح از جسدش پرواز كند. يعنى زائر به شوق رسيدنبه آنچه كه خداوند از كرامت خود براى او مهيا كرده است ، روح از بدنش جدا مى شود. و از جمله شگفتى ها اين است كه با يك بار به زيارت حسين عليه السلامنايل شدن ، ثواب زيارت هاى آن حضرت - بنا بر روايت صحيح از صفوان كه بعداخواهد آمد - تا روز قيامت حاصل مى شود. 2 - زائر حسين عليه السلام ، در هر حالتى از حالات خود، به فضيلتى نايل مى آيد و منحاصل آنها را از احاديث صحيح معتبر، در شانزده حالت جمع آورى كرده ام : * اول ؛ وقتى شخص قصد زيارت او را كند؛ امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند دركنار قبر حسين عليه السلام ملائكه موكلى دارد، كه چون قصد زيارت حسين را بنمايد،خداوند گناهان او را به آنها بدهد و چون گام بردارد، آن گناهان را محو و نابود سازد؛ وچون گام هاى بعدى را بر دارد، خداوند نيكى و حسناتش را براى او چند برابر كند وهمچنان بر آن مى افزايد تا اينكه بهشت بر او واجب گردد و هنگامى كهغسل كند و به زيارت او نايل شود، محمد صلى الله عليه وآله به او پيام مى دهد كه اىوارد شونده بر خدا! تو را بشارت باد به همراهى من در بهشت ، و على عليه السلامخطاب به او مى گويد: من برآورده شدن حوايج تو را تضمين مى كنم و ملائكه از چپ وراست او را در بر دارند تا بر مى گردد. * دوم ؛ چون شروع به آماده شدن براى زيارت كند،اهل آسمان امر او را بر عهده مى گيرند. * سوم ؛ اگر براى آماده شدن هزينه كند، خداوند درمقابل هر درهمى كه او هزينه كرده است ، به اندازه كوه احد به او حسنات مى بخشد و چندبرابر آنچه هزينه كرده است براى او جايگزين مى كند و بلايى را كه مى بايست بر اونازل شود، از او باز مى گرداند. در روايت ابن سنان آمده است كه به ازاى هر درهم ،براى او هزار، هزار و هزار - تا ده بار شمرد - واجب مى شود. سپس فرمود: و رضاىخداوند براى او بهتر است و همچنين دعاى محمد صلى الله عليه وآله و دعاى اميرالمؤ منين ودعاى ائمه عليهم السلام براى او بهتر است . * چهارم ؛ هر گاه زائر آن حضرت از خانه اش بيرون آيد، او را ششصد ملك در جهاتشش گانه ، مشايعت مى كنند. * پنجم ؛ زائر حسين عليه السلام هر قدمى كه بر مى دارد و پايش را روى هر چيزى مىگذارد، آن شى ء براى او دعا مى كند و در هر قدم هزار حسنه براى او نوشته مى شود. * ششم ؛ آن طور كه از امام صادق عليه السلامنقل شده است ؛ چون آفتاب بر زائر حسين عليه السلام بتابد، گناهان او را ذوب مى كند،همان طور كه آتش هيزم را مى بلعد. * هفتم ؛ در مزارالكبير روايت شده است كه اگر زائر حسين عليه السلام از شدت گرما ويا قحط خستگى عرق كند، از هر قطره عرق او هفتاد هزار ملك خلق مى شود كه حمد و تسبيحخدا را مى گويند و براى زائران حسين عليه السلام تا روز قيامت طلب مغفرت مى كنند. * هشتم ؛ زائر حسين عليه السلام وقتى به قصد زيارت در فراتغسل مى كند، گناهانش ريخته مى شود، سپس پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم خطاب بهاو مى فرمايد: اى وارد شونده بر خدا! تو را به همراهى من در بهشت بشارت باد. سپساميرالمؤ منين عليه السلام خطاب به او مى گويد: من برآوردن حاجات تو و رفع بلا دردنيا و آخرت از تو تضمين مى كنم . * نهم ؛ بعد از آنكه غسل كرد و به راه افتاد خداوند به هر قدمى كه بر مى دارد و مىگذارد ثواب صد حج مقبول و صد عمره مبرور و صد غزوه در ركاب پيامبرمرسل ، با دشمن ترين دشمنان او، براى او مقرر مى گرداند. * دهم ؛ چون به كربلا نزديك شود، هزار صنف از ملائكه بهاستقبال او مى آيند كه از اين بين ، چهار هزار آنها فرشتگانى هستند كه در روز عاشورابراى يارى امام آمدند، سپس ماءمور شدند كه در مجاورت قبر امام بمانند و يك گروه ديگراز آنها هفتاد هزار و گروه هاى ديگر تعداد ديگرى هستند كهتفصيل آن در عنوان مربوط به ملائك خواهد آمد. * يازدهم ؛ زائر حسين عليه السلام ، چون قبر او را زيارت كند، حسين عليه السلام بهاو نظر افكند و بر او دعا كند، سپس از جد و پدرش تقاضا نمايد كه براى او طلب مغفرتكنند، آنگاه ملائكه براى او دعا مى كنند و بعد تمام پيامبران و رسولان براى او دعا مىنمايند و در پى آن براى او ثواب مجموع عبادت ها نوشته مى شود و بعد ملائكه با اومصافحه مى نمايند و سپس بر چهره او مهرى از نور عرش مى زنند كه بر آن اين جمله نقشبسته است : اين زائر قبر فرزند خاتم الانبياء صلى الله عليه وآله سيدالشهداءعليه السلام است * دوازدهم ؛ وقتى به سوى خانواده اش باز گردد، گروه هايى از ملائكه ، بويژهجبرئيل ، ميكائيل و اسرافيل و همچنين 74 هزار ملك بخصوص دو فرشته او را مشايعت مىكنند و با او خداحافظى مى كنند و به او مى گويند: اى ولى خدا! تو آمرزيده شده اى ،تو از حزب الله و حزب رسول الله صلى الله عليه وآله و حزباهل بيت او هستى . به خدا سوگند هرگز آتش جهنم را به چشمت نمى بينى و آن هم تو رانمى بيند. سپس منادى ندا مى دهد: خوشا به حالت ، پاك و پاكيزه شدى و بهشت گواراىتو باد. * سيزدهم ؛ اگر يك سال يا دو سال بعد از آن بميرد، فرشتگان بر جنازه او حاضرشده و برايش طلب مغفرت مى كنند، سپس حسين عليه السلام به ديدارش مى آيد. روايت شده است كه آن حضرت فرمود: هر كس مرا زيارت كند، بعد از مرگش به ديدار اومى آيم ؛ و ممكن است ديدار آن حضرت در همان ابتداى موت باشد يا هنگامى كه در قبرگذاشته مى شود و يا در شب وحشت باشد. پس اى كسانى كه در قبرها تنها و غريب هستيد و اىاهل تنهايى و وحشت ، اى كسانى كه مى دانيد چون روح از بدنتان جدا شود، ديگر كسى رودر رو شما را ملاقات نمى كند، بلكه اگر به ديدارتان بيايند از شما فاصله مىگيرند، و اى كسانى كه مواجهه ميان شما و همه مردم قطع مى شود و ديگر آنها را نمىبينيد! اگر به زيارت حسين عليه السلام نايل شويد، آن حضرت در آن شرايط بهسوى شما مى آيد و او را در مقابل خودتان مى بينيد و ايشان هم شما را مى بينند.بنابراين آيا احتمال مى دهى كه بعد از ملاقات آن حضرت و سلام ايشان به تو، ديگرترس و وحشت و غمى برايت باقى بماند؟ به تعداد دفعاتى كه آن حضرت را زيارتمى كنى و به ميزان شوق و اشتياق تو به زيارت ايشان ، آن حضرت هم به ملاقات تومى آيد و در آن حالت تنهايى و وحشت ، با تو مونس و همدم مى شود. * چهاردهم ؛ اگر زائر در راه زيارت از دنيا برود، از امام صادق عليه السلامنقل شده است كه ملائكه او را تشييع مى كنند و براى او حنوط و لباسى از بهشت مى آورندو بر او نماز مى خوانند و بر روى كفنش ، كفن مى پوشانند و زير پايش ريحان فرشمى كنند و براى او درى از بهشت به قبرش مى گشايند و روح و ريحان آن بر او وارد مىشود تا قيامت برپا گردد. * پانزدهم ؛ از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه اگر زائر حسين عليهالسلام در بين راه زندانى و يا مورد ضرب واقع شود، درمقابل هر روزى كه زندانى شده و بر او غم وارد گرديده ، برايش در روز قيامتخوشحالى است . از آن حضرت سؤ ال شد كه اگر در راه بازگشت ، بعد از آنكه زندانىشد، مورد ضرب هم واقع گرديد، چگونه مى شود؟ فرمود: درمقابل هر ضربه اى كه بر او وارد مى شود، به او يك حوراء مى دهند و درمقابل هر درد و رنجى كه بر او وارد شود، هزار هزار حسنه برايش مى نويسند و هزار هزارسيئه برايش مى نويسند و هزار هزار مرتبه به درجه او مى افزايند و شخص به مقامىمى رسد كه با رسول خدا صلى الله عليه وآله هم صحبت مى شود. حتى از حساب فارغمى گردد و حاملان عرش با او مصافحه مى كنند و به او مى گويند هر چه مى خواهىدرخواست كن . آنگاه ضارب او را براى پس دادن حساب مى آورند، از او هيچ سؤ الى نمىشود و چيزى براى او به حساب نمى آيد، او را مى گيرند و نزد ملكى مى برند و به اوآبى از حميم و آبى از غسلين مى دهند و بر كوهى از آتش مى گذارند و به او مى گويند:بچش ، اين همانم چيزى است كه خودت پيش فرستادى و اين شخص همان كسى است كه تواو را زدى ، در حالى كه او وارد شونده بر خدا و پيامبرش بود. آنگاه شخص مضروب رابه باب جهنم مى آورند و به او مى گويند: نگاه كن و ضارب خود را و آنچه بر سرشآمده ، ببين ، آيا دلت آرام و خنك شد، به خاطر تو او را قصاص كرديم . آنگاه مضروب مىگويد: حمد و سپاس خدايى را كه مرا در مورد فرزند فرزندرسول خدا يارى كرد. * شانزدهم ؛ در حديثى از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه چون زائر در راهاو كشته شود، به واسطه اول قطره خون او، تمام خطاهايش آمرزيده مى شود و طينت او كهملائكه از آن خلق شده اند، غسل داده مى شود تا اينكه خالص شود،اهل كفر مخلوط بوده ، پاك مى گردد و قلبش را شست و شو مى دهند و شرح صدر پيدا مىكند و پر از ايمان مى گردد و در حالى خدا را ملاقات مى كند كه از هر آنچه كه بدن ها وقلب ها را ناخالص مى گرداند، خالص مى شود؛ و براى او شفاعت دربارهاهل بيتش و هزار نفر از برادرانش را مقرر مى دارند و ملائكه به همراهجبرئيل و ملك الموت برايش مى آورند، قبرش را وسيع مى كنند و چراغ هايى در قبرش مىگذارند و برايش درى از بهشت مى گشايند و مدت 18 روز به سوى حظيرة القدس او رابالا مى برند و او همچنان در آن جايگاه در كنار اولياى خداست ، تا اينكه نفحه اى بر اوبوزد كه هيچ چيز باقى نمى گذارد و چون نفحه دوم بشود و از قبرش بيرون آيد، اولينكسانى كه با او مصافحه مى كنند، پيامبر خدا صلى الله عليه وآله ، اميرالمؤ منين عليهالسلام و اوصياء او صلوات الله عليهم مى باشند و به او بشارت مى دهند و مى گويند:ملازم ما باش و او را بر حوض مى نشانند و از آن مى نوشد و هر كس را كه دوست داشتهباشد، سيراب مى كند. 3 - زائر آن حضرت به نحو خاصى از گناهان خالص مى شود. در نزديك بهچهل حديث از احاديث صحيح معتبر آمده است كه خداوند تمام گناهان زائر حسين عليه السلامرا مى آمرزد. در احاديث ديگرى آمده است كه شخص به مانند روزى مى شود كه از مادر متولدشده است و در بعضى از روايت ها آمده است كه از گناهان پاك مى شود، همان طور كهلباس كثيف در آب پاك مى شود. از شگفتى ها اين است كه در روايتى آمده است همه اينها درهمان قدم اول واقع مى شود و بعد در هر گامى كه بر مى دارد، مورد تقديس و تكريمقرار مى گيرد تا به مرتبه اى مى رسد كه خداوند او را مخاطب قرار داده و مى فرمايد:بنده من ! از من درخواست كن تا به تو عطا كنم . در روايت ديگرى آمده است كه پس از نماززيارت ، فرشته اى نزد او مى آيد و به او مى گويد: پيامبر خدا صلى الله عليه وآلهبه تو سلام مى رساند و مى فرمايد گناهان تو بخشيده شد و تلاش وعمل را از سر آغاز كن . 4 - شخص زائر، به اين وسيله موجب رهايى و خلاص ديگران هم مى شود. در روايتى ازسيف تمار به نقل از امام صادق عليه السلام وارد شده است كه فرمود: زائر حسين عليهالسلام در روز قيامت شفيع صد نفر مى شود كه آتش جهنم بر همه آنها واجب شده است . درروايت هاى ديگر وارد شده است كه به او گفته مى شود: دست هر كس را كه دوست دارىبگير و او را وارد بهشت كن .
5 - هر عملى سرانجام منقطع مى شود، اگر چه ثوابش باقى بماند، اما زيارت حسينعليه السلام - به جهت وقوع - تا روز قيامتمتصل است و از زائر منقطع نمى شود. شرح مطلب : صفوان از امام صادق عليه السلام روايت كرده است : هر گاه شخص به قصدزيارت قبر حسين عليه السلام از خانه اش خارج شود، هفتصد ملك از هر جهت او را مشايعتمى كنند، تا او را به ماءوايش برسانند؛ و چون حسين عليه السلام را زيارت كند، منادىخطاب به او مى گويد تو آمرزيده شدى و كار و تلاش را از سر آغاز كن ، سپس همراه اوبرمى گردند و او را تا منزلش همراهى مى كنند و چون به منزلش وارد شود مى گويند،تو را به خدا مى سپاريم ، آنها همچنان تا روز وفاتش او را زيارت مى كنند و سپس هرروز قبر حسين عليه السلام را زيارت مى كنند و ثواب اين زيارت نصيب آن شخص زائرمى شود. 6 - زائر به واسطه اين كار به اجر و ثوابىنايل مى شود كه امكان وقوعش در غير اين صورتمحال است ، و آن عبارت است از به جا آوردن حج بارسول خدا صلى الله عليه وآله . و اين مطلب در روايت هاى متعددى آمده است كه لطيف ترينآنها روايتى است از موسى بن قاسم خضرى ؛ اونقل كرده است كه امام صادق عليه السلام در اوايل ولايت پدر بزرگوارشان امام باقرعليه السلام تشريف آوردند و در نجف منزل گزيدند و فرمودند: اى موسى ! بر سر جادهبزرگ برو و آنجا بايست و مواظب باش ، مردى از ناحيه قادسيه به سوى تو خواهد آمد،چون به تو نزديك شد، به او بگو در اينجا يكى از فرزندان پيامبر خدا صلى اللهعليه وآله حضور دارد و تو را مى طلبد، او با تو خواهد آمد. رفتم و در راه ايستادم ، هوابسيار گرم بود، آن قدر ايستادم كه نزديك بود از دستور سرپيچى كنم و باز گردم .ناگهان متوجه شدم كه مردى سوار بر شترى ، دارد مى آيد. او را زير نظر گرفتم تابه من نزديك شد، آنگاه به او گفتم : اى شخص ! در اينجا يكى از فرزندان پيامبر خداصلى الله عليه وآله تشريف دارند و تو را به حضور مى طلبند، ايشان شما را به منمعرفى كرده است . گفت : به نزد ايشان برويم . آمديم تا اينكه شترش را در ناحيهنزديك به خيمه خواباند. آن عرب باديه نشين به پيش ايشان دعوت شد و وارد گرديد.من هم نزديك رفتم و به در خيمه رسيدم ، سخن آنها را مى شنيدم ، اما آنها را نمى ديدم . امام صادق عليه السلام از او پرسيد: از كجا آمده اى ؟ گفت : از نقطه دورى از يمن . امام فرمود: از فلان منطقه هستى ؟ جواب داد بله از همان جا هستم . امام پرسيد: فقط براىزيارت آمده اى و هيچ مقصود ديگرى نداشتى ؟ گفت : هيچ مقصودى نداشتم جز اينكه در كنارقبرش نماز بخوانم و او را زيارت كنم و بر او سلام و درود بفرستم و نزد خانواده امبازگردم . امام صادق عليه السلام به او فرمود: در زيارت او چه چيزى را ملاحظه مىكنى ؟ گفت : بركت : در جان ، خانواده ، فرزند،اموال ، معاش و برآورده شدن حوايج مان را ملاحظه مى كنم . امام صادق عليه السلام فرمود: اى برادر يمنى ! دوست دارى فضلى از فضلش بر توبيفزايم ؟ گفت : بر من بيفزا اى فرزند رسول خدا! امام فرمود: زيارت ابا عبدالله عليهالسلام معادل حج مقبولى است كه در ركاب پيامبر خدا به جا آورده شده باشد. آن مرد از اين سخن تعجب كرد. امام فرمود: به خدا سوگند، بلهمعادل دو حج مبرور و مقبول با رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم است . آن مرد شگفت زدهشد. امام همچنان به تعداد افزود تا به سى حج رسيد و فرمود: برابر با سى حج مبرورمقبول در ركاب پيامبر خدا صلى الله عليه وآله است . 7 - زائر به واسطه زيارت حسين عليه السلام به ثوابى مى رسد كه فى نفسه وقوعآن غيرممكن است و آن اين است كه حج تو، همان حج پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلمباشد. اين موضوع در روايتى از عايشه وارد شده است و ما قبلا آن را يادآور شديم . 8 - خداوند سوگند ياد كرده است كه هر كس او را زيارت كند، نااميدش نگرداند. اين مطلب در روايتى از ابن محبوب از ابوجعفر، امام باقر عليه السلام آمده است كهفرمود: حسين عليه السلام صاحب كربلا، مظلومانه ، لب تشنه و با غم و غصه بهشهادت رسيد، و خداوند عز و جل به نفس خود سوگند ياد كرده است كه هر انسان غمزده ،گناهكار، تشنه لب و بيمارى كه به سوى حسين عليه السلام بيايد و در كنار قبر او دعاكند و به واسطه حسين بن على عليهماالسلام به خداوند عز وجل تقرب جويد، غم و اندوه او را بر طرف سازد، خواسته اش را برآورده كند، گناهانش رابيامرزد، به طول عمرش بيفزايد و به رزق و رويش گسترش دهد. اى صاحبان انديشهعبرت بگيريد!! 9- زيارت آن حضرت ويژگى خاصى دارد كه نهايت آرزوى هر انسانى است ، و آن اين استكه روايت شده ، چون خدا زائر حسين را ملاحظه نمايد كه شب زنده دار است و روز در رنج وزحمت مى باشد، به او نظرى مى افكند كه فردوس اعلى بر او واجب مى شود. 10 - زيارت آن حضرت داراى تاءثيرات خاص است ، از جمله اين كه در روايت هاى متعددآمده است كه اين كار عمر را افزايش مى دهد و به رزق و روزى مى افزايد. در زيارتعرفه نيز آمده است كه زيارت حسين عليه السلام موجب اطمينان در عقايد حقه و رفعشبهات مى شود كه اين اثر از هر اثر ديگرى كه متوقف بر آن است ، برتر و بالاتراست . همچنين زيارت آن حضرت بلاها و حوادث بد و مرگ هاى سوء را دفع مى كند. همچنينزيارت حسين عليه السلام موجب مى شود كه شخص در زمره كسانى واقع شود كه پيامبرصلى الله عليه وآله ضمانت آنان را نموده است . در حدود پانزده حديث مطلبى به اينمضمون آمده است كه : رسول خدا تضمين كرده است كه هر كس حسين يا پدر يا برادر يامادرش را زيارت كند، او را در قيامت ملاقات نمايد و او را از شدايد و امور هولناك آن روزنجات دهد. 11 - زيارت آن حضرت ، برتر از زيارت امام حى و زنده است . به عنوانمثال اگر امام صادق عليه السلام در قيد حيات بود و تو به خدمت ايشان مى رسيدى و بااو سخن مى گفتى و ايشان با تو سخن مى گفت ، زيارت امام حسين عليه السلام درحال حاضر برتر از آن است . ابن ابى يعقوبنقل كرده است كه چون به ديدار امام صادق عليه السلام رفتم به ايشان عرض كردم :شوق ديدار شما رنج و زحمت را بر من هموار كرد. امام فرمود: به خدا اشك نكن ، به ديداركسى كه حق عظيم ترى نسبت به من بر تو دارد، نرفته اى . (اين فرمايش ايشان كه توبه ديدار كسى كه حق عظيم ترى نسبت به من بر تو دارد، نرفته اى ، براى من سنگينتر بود از اينكه به خدا شك نكن .) پرسيدم : چه كسى بر من حق عظيم ترى از شما دارد؟ حسين بن على عليهماالسلام . اگربه زيارت حسين عليه السلام نايل شدى ، در كنار قبر ايشان دعا كن و رفع حاجت هايت رااز خدا بخواه . مطلب ديگر اينكه امام باقر عليه السلام به ديدار كسانى كه از زيارت قبر حسين عليهالسلام باز مى گشتند، مى رفت . از حمران نقل شده است كه گفت : قبر حسين عليه السلامرا زيارت كردم و چون بازگشتم ابوجعفر عليه السلام به پيش من آمد، عمربن على بنعبدالله بن على نيز همراه ايشان بود. ابوجعفر عليه السلام فرمود: بشارت باد بر تواى حمران ! زيرا هر كس قبور شهداى آل محمد را به قصد قربت زيارت كند، تمامگناهانش آمرزيده مى شود و مانند روزى مى شود كه از مادر متولد شده است . از جمله لطايف فضائل زيارت آن حضرت نيز اين است كه زائران آن حضرت هنگام ورودبه بهشت داراى ويژگى خاصى هستند و مى بايست آنهاچهل سال قبل از بهشت وارد آن شوند و همه چيز به زائر آن حضرت تبرك مى جويد و درنگاه به زائران آن حضرت اميد و آرزوى خير دارد. از ديگر شگفتى هاى فضائل آن حضرت اين است كه تمام فضيلت هاى اين كار براى مردمبيان نشده است . در روايت صحيح وارد شده است كه اگر مردم مى دانستند زيارت حسين چهفضائلى دارد، از شوق ديدار جان مى دادند. و در روايت ديگرى است كه اگر مردم بهفضيلت اين كار آگاه بودند از دورترين نقاط چهار دست و پا مى آمدند. باب دوم اين باب درباره فضيلت خاص زيارت حسين عليه السلام است كه به خاطر امتياز وويژگى كه دارد، به تنهايى آورده شده است و تشريح آن نياز به يك مقدمه دارد. مقدمه : تمام آنچه درباره ثواب اعمال و خواص آنها گفته مى شود، فقط در بيان مقتضاى آنكارها و خواص آنها - آن طور كه بايد باشد - است . مثلا، مانند خواصى كه داروها دارند وهر كدام از آنها موانعى دارند كه مقتضاى آن را برطرف مى سازد، و اين مساءله خاصيت آنرا نفى نمى كند. مثلا سكنجبين صفرا را از بين مى برد؛ اما اگر به خاطر وجود مانعىصفرا ايجاد نشود، منافاتى به اين امر ندارد و سكنجبين صفرا را از بين مى برد. بنابراين تمام آنچه درباره فضائل ثواب اعمال و دعاها و كارهايى از اينقبيل گفته مى شود، ممكن است با مانعى برخورد كند كه خاصيت آن را از بين ببرد و دفعكند. و چه بسا آن مانع ، اثر آن كار يا دعا را به طور كلى از بين ببرد و يا مقدارى از آنباقى بماند؛ و همين خاطر، حالت مردم در هنگامى كه محشور مى شوند با هم متفاوت است .ممكن است آنهايى كه مقدارى ايمان دارند آن اعمال ، آنها را در همانحال اول احتضار نجات دهد و چه بسا پس از عذاب احتضار نجات يابد و ممكن است پس ازمدتى عذاب در برزخ و يا بعد از برزخ و يااول حشر نجات يابد و چه بسا در طى روز قيامت و در يكى از مواقف آن نجات پيدا كند؛ وهمچنين ممكن است مانع غلبه پيدا كند و به خاطر سلب ايمان از شخص ، هيچكدام از مواردفوق تحقق پيدا نكند و شخص براى هميشه گرفتار آتش جهنم بشود. پناه به خدا مىبريم . اين سخن و حكم درباره تمام اعمال و ثواب ها صادق است .حال ، پس از ذكر اين مقدمه بدان كه : زيارت حسين عليه السلام فضيلت خاصى دارد كه برتر از همهفضائل است و آن عبارت از اين است كه اگر موانعى كه ذكر آنها رفت محقق شود، امكان ازبين رفتن همه تاءثيرات زيارت وجود ندارد، زيرا راه هاى نجات پيدا كردن به واسطهآن و مواقف آن بسيار است . و هر گاه مانعى درمقابل تاءثير آن ايجاد شود، مقتضاى ديگرى براى تاءثير ديگرى ايجاد مى شود و درصورتى كه براى آن هم مانعى ايجاد شود يا مقتضاى آنباطل شود، مقتضاى ديگرى تحقق پيدا مى كند. توضيح اين مطلب اين گونه است : تمام اعمال نجات بخش را خداوند مقرر فرموده است كهظهور اثرشان داراى مقام خاصى از حالت هاى نشاءت برزخى و محشرى باشد. و چونمانعى ، از ظهور اثر در محل مقرر جلوگيرى كند، بناچار اثر به طور كلىباطل مى شود و در مرتبه و مقام ديگرى در مواطن احتياج ظاهر نمى شود، اما اثر زيارتامام حسين عليه السلام باطل نمى شود و هر گاه گناهان مانع از تاءثير آن در محلىگردد، در محلى ديگر ظاهر مى شود و اين معنا از زمان احتضار تا بعد از انقضاى روز قيامتو قرار گرفتن هر يك از آمرزيده شدگان يا معذبان در جاى خودشان ، ادامه دارد. مجموعه روايات مربوط به فضيلت زيارت آن حضرت ،دال بر اين مطلب است . همچنين در روايتى از امام حسين عليه السلام به اين مطلب اشاره شده است كه بعدا آن راخواهيم آورد. كما اينكه جابر بن عبدالله انصارى هنگامى كه عازم زيارت ابا عبدالله عليهالسلام در روز اربعين شد و آن حضرت را به شيوه خاصى زيارت كرد، اين مطلب رابيان كرده است و بعد در فضيلت آن مطالبى گفته است از جمله اينكه : اگر پاىدوستدار و زائر آن حضرت به خاطر گناهانى در موقعيتى بلغزد، براى او قدم ديگرى درمقام ديگرى ثابت مى شود. بنابراين مى توان گفت : - بنا به دلايلى كه ذكر شد - بر زيارت زائر حسين عليهالسلام آثار و فضائل ثابتى مترتب مى شود، كه در نتيجه شخص زائر روزى كه از مادرمتولد شده ، از دنيا مى رود و به واسطه آن به عالى ترين درجات در اعلى علييين مىرسد و يا از كروبيان مى شود و اگر كثرت گناهان مانع از دستيابى به اينمراتب و درجات بشود و زائر گناهكار از دنيا برود، اين اميدوارى هست كه به واسطهزيارت حسين عليه السلام ، هنگام مرگ و در همان حيات برزخى اش امر او اصلاح گردد، واگر اين كار به دليلى و به خاطر عظمت گناهان زائر به تاءخير افتد، اميد آن داريمكه حسين عليه السلام در دوران برزخ شخص زائر، به ملاقات او برود، و تاءخير وتعجيل در دوران برزخ ، بر حسب آنچه در قابليت ها و موانع مقرر گرديده ، مى باشد. و اگر قابليت اين كار را در دوران برزخ نداشته باشد و موانع مقرر شديد باشد وشخص زائر در تمام دوران برزخش معذب واقع شود، وقتى مردم محشور مى شوند و پيامبرصلى الله عليه وآله به همراه جبرئيل عليه السلام بيايند و بر چهرهاهل محشر با دقت بنگرند تا زائران حسين عليه السلام را انتخاب نمايند - زائران امام بانشانى از نور كه بر پيشانى دارند و نوشته شده اين زائر قبر بهترين شهدا است ،شناسايى مى شوند - هر كس چنين نورى بر چهره دارد، دست او را بگيرند و او را ازسختى هاى قيامت و عذاب آن نجات دهند. و اگر در شخص چنين قابليتى هم نبود و ظلمتگناهان ، آن نشان از نور و نوشته را از پيشانى محو كرده باشد و در مياناهل محشر مبتلا باقى بماند، اميد به نجات او، از راه ديگرى وجود دارد و آن اين است كه درروز قيامت خطاب مى آيد كه شيعه آل محمد در كجاست ؟ آنگاه گردن هايى از ميان مردم كشيدهمى شود كه جز خدا آنها را شمارش نمى كند. سپس ندا مى آيد زائران قبر حسين بن علىكجا هستند؟ در آن هنگام مردمى بپا مى خيزند، آنگاه به آنها گفته مى شود، دست كسانى راكه دوست داريد بگيريد و وارد بهشت بشويد. شخص زائر دست هر كس را كه دوست دارد، مى گيرد، تا جايى كه كسى به او مى گويد،من روزى براى تو، فلان كار را كردم ، كه دست او را هم بدون هيچ مانعى مى گيرد. اگر حتى در تو چنين قابليتى هم نبود و تو شايستگى آن را نداشتى كه دستت رابگيرند، اميد آنكه از طريق ديگرى نجات پيدا كنى وجود دارد و آن هنگامى است كه نداىخاص ديگرى مى آيد. در حديث معتبر از امام صادق عليه السلام آمده است كه فرمود: چونروز قيامت شود، منادى ندا دهد كه زائران حسين بن على كجا هستند؟ آنگاه گردن هايى از ميانمردم كشيده مى شود كه جز خداوند آنها را شمارش نمى كند، سپس از آنها مى پرسند، شمااز زيارت قبر حسين چه قصد و چه منظورى داشتيد؟ در جواب مى گويند: اى خدا! اين كار رابه خاطر عشق به پيامبر خدا و على و فاطمه عليهم السلام از امام حسين عليه السلام بهخاطر اعمالى كه درباره ايشان مرتكب شدند، انجام داديم . به آنها گفته مى شود: محمد وعلى و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام اينجا هستند، به آنها ملحق شويد، شما دردرجاتشان با آنها هستيد، به زير لواى رسول خدا صلى الله عليه وآله درآييد. اينپرچم در دست حضرت على عليه السلام مى باشد و زائران از هر طرف در زير آن قرارمى گيرند. اى گناهكاران ! اگر از زائران حسين عليه السلام هستيد و اين شايستگى را از دست داده ايدكه پيامبر صلى الله عليه وآله و جبرئيل عليه السلام به سوى شما بيايند و دست شمارا بگيرند و از شدايد و سختى ها نجات دهند، و اگر كسى دست شما را نگرفت تا واردبهشت بشويد و حتى اگر قابليت اين را نداشتيد كه به اين پيام پاسخ دهيد و برخيزيدو به زير پرچم درآييد، باز هم از آثار زيارت حسين عليه السلام وتوسل به آن حضرت نااميد نشويد و منتظر نجات و رهايى در حالت ديگرى باشيد كه درمحشر واقع مى شود، كه همان حالت رجاى عظيم مى باشد. بيان مطلب چنين است : حضرت فاطمه سلام الله عليها نسبت به محبانش در محشر كيفيتخاصى دارند و براى ايشان لباس مخصوصى است به نام حلة الكرامة كه باآب حيوان آميخته شده و بر روى آن ، هزار لباس از لباس هاى بهشتى است و بر روى آنبا خط سبز نوشته شده است . همچنين قبه اى از نور الهى بر بالاى سر دارند كهظاهرش از باطنش و باطنش از ظاهرش پيداست و تاجى از نور دارند كه 70 ركن است و هرركنى مزين به در و ياقوت است و مانند ستاره درخشان نورافشانى مى كند و هنگام ورودبه محشر، سوار بر شترى از شترهاى بهشتى است كه آن شتر از هر جهت مزين شده وجبرئيل عليه السلام آن را مى راند و با صداى بلند خطاب مى كند: نگاه هاى خود رابركشيد تا فاطمه دختر پيامبر بگذرد. استقبال كنندگان آن حضرت نيز داراى ويژگىخاصى هستند و از بهشت مى باشند. در روايت است كه دوازده هزار حورى كهقبل از آن از كسى استقبال نكرده اند، به استقبال حضرت فاطمه مى آيند. هر يك از اينحوريان مشعلى از نور به دست دارند و تاجى از جواهر به سر. سپس مريم دختر عمرانبه همره هفتادهزار حورى از ايشان استقبال مى كند. بعد مادرش خديجه سلام الله عليها درميان هفتاد هزار فرشته كه هر يك در دست خود پرچم هايى دارند كه بر روى آنها اللهاكبر نوشته شده ، از ايشان استقبال مى كند. بعد نوبت به حوا و آسيه مى رسد كه باهفتاد هزار فرشته به استقبال مى آيند. محل جلوس آن حضرت نيز ويژگى خاصى دارد؛ منبرى از نور براى ايشان برپا مى شودكه هفتاد پله دارد، و در ميان پله ها ملائكه به صف ايستاده اند؛ و در روايت هاى بسيار آمدهاست كه با خود لباسى آغشته به خون دارند، و در برخى زا روايات آمده كه با خودپيراهن حسين عليه السلام را كه آغشته به خون اوست ، دارند. نحوه دادخواهى آن حضرت نيز به شيوه خاصى است . آن حضرت در وسط زمين محشر مىگويد: اى خدا! حسن و حسين را به من بنمايان ! حسين عليه السلام در حالى كه ايستاده وسر در بدن ندارد و از رگ هايشان خون جارى است براى ايشان نمايان مى شود، چون حسينعليه السلام را اين گونه مى بيند فريادى مى كشد و از روى شتر به زمين مى افتد.پيامبر خدا صلى الله عليه وآله هنگام بيان اين مطلب فرمود: من نيز به خاطر فاطمهفرياد مى زنم و ملائكه نيز به همان خاطر فرياد مى زنند. در برخى از روايات است كهحسين عليه السلام در حالى كه سر خود را در دست دارد، مى آيد و چون فاطمهعليهاالسلام او را مى بيند، چنان فريادى مى زند كه تمام ملائكه مقرب و پيامبرانمرسل و مؤ منان گريه مى كنند. سپس فاطمه عليهاالسلام شروع به دادخواهى مى كند وپيراهن حسين عليه السلام را روى دست مى گيرد و مى گويد: خدايا! اين پيراهن فرزندمحسين است . چنين خصوصيتى از خصايص حسين عليه السلام است ؛ چرا كه روز قيامت ، روز جزاىاعمال مى باشد، امام حسين عليه السلام به تنهايى مى ايستد در حالى كه سر در بدنندارد و از رگ هايش خون مى ريزد، همان طور كه در دنيا واقع شد؛ و اين صحنه قلبزهراء سلام الله عليها را مى سوزاند و پيراهن را به عنواندليل و حجت قرار مى دهد، يا به خاطر اينكه آثار پارگى به وسيله شمشيرها، نيزه ها وتيرها در آن وجود دارد و يا به آن خاطر كه آن را از بدن مبارك حسين عليه السلام بهغارت بردند؛ كه اين كار فجيع تر از زخم هاست . در آن هنگام خداوند از قاتلان حسينعليه السلام و فرزندان آنها و فرزندان فرزندان آنها كه نسبت بهاعمال پدرانشان راضى بوده اند، انتقام مى گيرد. سپس شعله سياهى از جهنم زبانه مىكشد و آنها را مى بلعد، آن طور كه پرنده ، دانه را مى چيند و گرفتار عذابى مى شوندكه در جهنم براى آنها تدارك ديده شده است . آنگاه حضرت فاطمه شفاعتشان داراىويژگى خاصى است - كه ما اين حديث را به همين منظور ذكر كرديم و اينجاى مطلب منظورماست كه - خطاب به ايشان گفته مى شود: يا فاطمه ! حاجت خود را بخواه . مى گويد: خداى من ! شيعيان مرا درياب . خداوند مى فرمايد: آنها را آمرزيدم . حضرت فاطمه مى گويد: اى خدا! شيعيان فرزندم را هم درياب . خداوند مى فرمايد: آنهارا هم آمرزيدم . حضرت زهراء عرض مى كند: شيعيان شيعيان مرا هم درياب . از جانب خداخطاب مى رسد: حركت كن ، هر كس به تو متوسل شود، با تو است . حضرت به راه مى افتد و همه آنها بر مى خيزند و به همراه ايشان حركت مى كنند. پس اى كسانى كه قبر فرزند فاطمه سلام الله عليها را زيارت كرده ايد و آن حضرترا با گريه بر فرزندش كمك و يارى نموده ايد! اگر اين شايستگى را نيافتيد كهپيامبر دست شما را بگيرد و نجات دهد و يا هنگامى كه منادى ندا مى دهد، نتوانستيدبرخيزيد، بدانيد كه در چنين حالتى و هنگام شفاعت فاطمه ، در عذاب و سختى ها باقىنمى مانيد، زيرا آنگاه كه فاطمه خطاب به خدا مى گويد شيعيان مرا درياب ،شامل حال شما مى شود و اگر اين خطاب شاملحال شما نشود، آنگاه كه از خدا مى خواهد شيعيان شيعيان او را هم بيامرزد،شامل شما خواهد شد. مگر نه اين است كه توحداقل يكى از شيعيان آن حضرت را دوست دارى . حتى اگر اين حالت همشامل تو نشود؛ اين فرمايش حضرت حق به فاطمه سلام الله عليها كه هر كس به تومتوسل شود، با تو است ، شامل حالت خواهد شد. و چه توسلى محكمتر از زيارتفرزندش حسين عليه السلام و گريه بر آن حضرت ؛ چرا كه حضرت زهراء سلام اللهعليها به آنچه كه به حسين تعلق دارد، اهتمام دارند. بنابراين من گمان ندارم ، بعد از آنكه حضرت فاطمه به طرف بهشت حركت مى كند، تودر سرزمين قيامت باقى بمانى و به همراه ايشان به راه نيفتى ، در حالى كه حسين عليهالسلام را زيارت كرده باشى . با اين وجود اگر به خاطر شدت تاءثير گناهانت ، مىترسى كه حتى نسبت به اين حالت هم دچار ياءس و نااميدى شوى و بعد از آن در محشرمعذب و گرفتار باقى بمانى ، و هيچ راهى نيست جز اينكه تو را به جهنم ببرند، اگردچار چنان عذابى شدى ، باز هم نااميد نشو، زيرا حسين عليه السلام به ديدار تو خواهدآمد. كه اين وضعيت آخرين اوقات ملاقات آن حضرت از كسانى است كه او را زيارت كردهباشند؛ زيرا از آن حضرت روايت شده است كه فرمود: هر كس مرا زيارت كند؛ بعد ازوفاتش او را زيارت مى كنم و اگر او را در آتش بيابم ، او را بيرون مى آورم . چنينحالتى ، آخرين حالت رهايى براى پست ترين زائر آن حضرت و گناه كارترين آنهااست .
|
|
|
|
|
|
|
|