بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب تفسیر نور جلد 2, حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     DAF00001 -
     DAF00002 -
     DAF00003 -
     DAF00004 -
     DAF00005 -
     DAF00006 -
     DAF00007 -
     DAF00008 -
     DAF00009 -
     DAF00010 -
     DAF00011 -
     DAF00012 -
     DAF00013 -
     DAF00014 -
     DAF00015 -
     DAF00016 -
     DAF00017 -
     DAF00018 -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

تفسير آيه :(200) يََّاءَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ واتَّقُواْا للَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
ترجمه :
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! (در برابر مشكلات و هوسها) استقامت كنيد و (در برابر دشمنان نيز) پايدار باشيد (و ديگران را به صبر دعوت كنيد) و از مرزها مراقبت كنيد و از خداوند پروا داشته باشيد، شايد كه رستگار شويد.
نكته ها 
O اين آيه ، صبر در برابر انواع حوادث و مصائب را توصيه مى كند؛
در مرحله ى اوّل در برابر ناگوارى هاى شخصى و هوسها صبر كنيد. (اصبروا)
در مرحله ى دوّم در برابر فشارهاى كفّار، مقاومت بيشتر كنيد. (صابروا)
در مرحله ى سوّم در حفظ مرزهاى جغرافيايى از هجوم دشمن ، حفظ مرزهاى اعتقادى و فكرى ، از طريق مباحثات علمى و حفظ مرز دلها، از هجوم وسوسه ها بكوشيد. (رابطوا)
O كلمه ى ((رابطوا)) از ريشه ى ((رباط)) به معناى بستن چيزى در مكانى است . به كاروانسرا نيز به اين دليل رُباط مى گويند كه كاروان ها در آنجا اتراق كرده و مال التجاره و اسب و شترها را در آنجا نگه مى دارند. همچنين به قلبى كه محكم و بسته به لطف خدا باشد، رُباط گفته مى شود. كلماتِ ((ارتباط))، ((مربوط)) و ((رباط)) ريشه ى واحدى دارند.
O در روايات ، ((رابطوا)) به معناى انتظار اقامه ى نماز آمده است .(222) گويا مسلمانان دل و جان خود را با پيوندى كه در نماز ايجاد مى كنند، محكم مى سازند.
O امام صادق عليه السّلام فرمود:
((اصبروا على الفرائض )) در برابر واجبات صبر كنيد.
((صابروا على المصائب )) در برابر مشكلات صبر كنيد.
((ورابطوا على الائمّه )) از پيشوايان خود دفاع كنيد.(223)
O رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: ((اصبروا على الصَلَوات الخمس وصابروا على قتال عدوّكم بالسيف ورابطوا فى سبيل اللّه لعلّكم تفلحون )) بر نمازهاى شبانه روزى پايدارى كنيد ودر جهاد با دشمن ، فعّال ودر راه خدا با يكديگر هماهنگ باشيد تا رستگار شويد.(224)
پيام ها 
1- در سايه ى ايمان ، به كمالات مى رسيد. (يا ايها الّذين امنوا اصبروا و صابروا...)
2- تا در مشكلات فردى صابر نباشيد، نمى توانيد در برابر دشمنان دين مقاومت كنيد. ابتدا (اصبروا) سپس (صابروا)
3- از ديگران عقب نمانيد، اگر كفّار در كفر خود مقاومت مى كنند، كشته مى دهند و مال خرج مى كنند، شما نيز در راه خدا با جان و مال پايدارى كنيد. (صابروا)
4- مسلمانان بايد مشكلات يكديگر را تحمل كنند، و يكديگر را به صبر سفارش كنند. (صابروا)
5- اسلام ، دين ارتباط است . ارتباط با مردم ، خدا و پيامبران . (رابطوا)
6- صبر و مصابره و مرابطه بايد جهت دار باشد و در مسير تقوى و رضاى الهى قرار گيرد، وگرنه كفّار هم اين امور را دارند. (صابروا و رابطوا واتقوااللّه )
7- اسلام دين جامعى است ، صبر و تقوى در كنار توجّه به مرزها بيان شده است . (اصبروا... رابطوا)
8- تقوى ، مرتبه اى بالاتر از ايمان است . (امنوا... واتقوا)
9- صبر، زمينه ى رسيدن به سعادت و پيروزى است . (لعلّكم تفلحون )
سيماى سوره نساء 
اين سوره يكصد و هفتاد و شش آيه دارد و در مدينه نازل شده است . محتواى آن ، دعوت به ايمان و عدالت ، عبرت از اُمّت هاى پيشين ، قطع رابطه ى دوستانه با دشمنان خدا، حمايت از يتيمان ، احكام ازدواج و ارث ، لزوم اطاعت از رهبر الهى ، هجرت ، جهاد در راه خدا و... است . و از آنجا كه سى و پنج آيه ى اوّل اين سوره ، پيرامون مسائل خانوادگى است ، به سوره ى نساء (زنان ) نام گذارى شده است .
تفسير آيه :(1) يََّاءَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمْ الَّذِى خَلَقَكُم مِّنْ نَّفْسٍ وَ حِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَنِسَآءً وَاتَّقُواْ اللَّهَ الَّذِى تَسَآءَلُونَ بِهِ وَا لاَْرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً
ترجمه :
اى مردم ! از پروردگارتان پروا كنيد، آن كس كه شما را از يك نفس آفريد و همسرش را نيز از (جنس ) او آفريد و از آن دو، مردان و زنان بسيارى را (در روى زمين ) پراكنده ساخت واز خدايى كه (با سوگند) به او از يكديگر درخواست مى كنيد، پروا كنيد. و (نسبت ) به ارحام نيز تقوا پيشه كنيد (وقطع رحم نكنيد) كه خداوند همواره مراقب شماست .
بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
نكته ها 
O اميرالمؤ منين على عليه السّلام فرمودند: صله ى رحم كنيد، گرچه با سلام دادن باشد، خداوند فرمود: (و اتّقوا اللّه ... و الارحام ...)(225)
پيام ها 
1- آغاز سوره ى خانواده ، با سفارش به تقوا شروع شده است ، يعنى بنيان خانواده ، بر تقواست و مراعات آن بر همه لازم است . (يا ايّها الناس اتّقوا)
2- خلقت و تربيت انسان ، هر دو به دست خداست ، پس پروا و اطاعت هم بايد از او باشد. (اتّقوا ربكم الّذى خلقكم )
3- همه ى انسان ها از يك نوعند، پس هر نوع تبعيض نژادى ، زبانى ، اقليمى و... ممنوع است . (خلقكم من نفس واحدة )
4- زن و مرد در آفرينش وحدت دارند و هيچكدام از نظر جنسيّت بر ديگرى برترى ندارند. (خلق منها زوجها)
5- همه ى انسان ها در طول تاريخ ، از يك پدر ومادرند. (بثّ منهما رجالاً...)
روايات درباره ى ازدواج فرزندان آدم دو نوع است ، آنچه با قرآن هماهنگ است ، رواياتى است كه مى گويد فرزندان آدم با يكديگر ازدواج كردند.(226)
6- در مسائل تربيتى ، تكرار يك اصل است . (اتّقوا ربّكم ... اتّقوا اللّه )
7- رعايت حقوق خانواده و خويشاوندان ، لازمه ى تقواست . (اتّقوا اللّه ... والارحام ) امام باقر عليه السّلام فرمود: قرابت دلبستگان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را بايد با موّدت مراعات كرد.(227)
تفسير آيه :(2)وَءَاتُواْ الْيَتَمَىَّ اءَمْوَ لَهُمْ وَلاَ تَتَبَدَّلُواْ الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَلاَتَاءْكُلُوَّاْ اءَمْوَ لَهُمْ إِلَىَّ اءَمْوَ لِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوباً كَبِيراً
ترجمه :
و اموال يتيمان را به آنان (باز) دهيد و اموال بد (خودتان ) را با اموال خوبِ (يتيمان ) تبديل نكنيد و اموال آنان را با اموال خود نخوريد، همانا اين (تصرّفاتِ ظالمانه ) گناهى بزرگ است .
پيام ها 
1- اموال يتيمان را بايد به آنان پس داد، هرچند خود ندانند يا فراموش كنند. (آتوا اليتامى اءموالهم )
2- اسلام ، حامى طبقه ى محروم و ضعيف است . (اليتامى )
3- كودكان يتيم ، حقّ مالكيّت دارند. (اموالهم )
4- ممانعت ، تبديل وكاستن از مال يتيم ، گناه بزرگ است . (انّه كان حوباً كبيراً)
5- گناهان ، كبيره و صغيره دارند. (حوباً كبيراً)
تفسير آيه :(3) وَإِنْ خِفْتُمْ اءَلا تُقْسِطُواْ فِى الْيَتَمَى فَانْكِحُواْ مَا طَابَ لَكُمْ مِّنَ النِّسَآءِ مَثْنَى وَثُلَثَ وَرُبَعَ فَإِنْ خِفْتُمْ اءَلا تَعْدِلُواْ فَوَحِدَةً اءَوْ مَا مَلَكَتْ اءَيْمَنُكُمْ ذَ لِكَ اءَدْنَىَّاءَلا تَعُولُواْ
ترجمه :
و اگر مى ترسيد كه عدالت را درباره ى (ازدواج با) دختران يتيم مراعات نكنيد، (از ازدواج با آنان صرف نظر نماييد و) با زنان دلخواه (ديگر) ازدواج كنيد، دوتا، سه تا، يا چهار تا. پس اگر ترسيديد كه (ميان همسران ) به عدالت رفتار نكنيد، پس يك همسر (كافى است ) يا (به جاى همسر دوّم از) كنيزى كه مال شماست (كام بگيريد، گرچه كنيز هم حقوقى دارد كه بايد مراعات شود) اين نزديك تر است كه ستم نكنيد.
نكته ها 
O بعضى مردان ، دختران يتيم را براى تكفّل و سرپرستى به خانه مى بردند، بعد هم با آنان ، با مهريه ى كم ازدواج كرده و به آسانى هم آنان را طلاق مى دادند. آيه نازل شد كه اگر از بى عدالتى بيم داريد، با زنان ديگر ازدواج كنيد. آيه ى قبل ، درباره ى رعايت عدالت در اموال يتيمان بود، اين آيه ، فرمان عدالت در ازدواج با دختران يتيم است .
O درباره ى حكمتِ تعدّد زوجات ، مى توان به موارد زير اشاره نمود:
الف : تلفات مردها در جنگ ها و حوادث بيشتر است و زنانى بيوه مى شوند.
ب : جوانان ، كمتر حاضرند با بيوه ازدواج كنند.
ج : همه ى زنان بيوه و بى همسر، تقواى كافى و قدرت كنترل خود را ندارند.
د: زنان در هرماه ، مدّتى عذر دارند و مسائل زناشويى تعطيل است .
نتيجه آنكه براى حفظ حقوق بيوه ها طبق شرايطى مرد مى تواند همسر دوّم بگيرد تا مشكل هر دو طرف حل شود.
O سؤ ال : در اين آيه مسئله ى بى عدالتى به صورت مشكوك بيان شده است : (ان خفتم الا تقسطوا)، امّا در آيه 129 همين سوره مى فرمايد: (لن تستطيعوا) كه شما قدرت آن را نداريد، اين دو آيه را چگونه مى توان جمع نمود؟
پاسخ : در مسائل مادّى مانند لباس ، مسكن ، خوراك و هم خوابى بايد عادل باشيد و اگر مى ترسيد عادل نباشيد برنامه ديگرى را براى خود تنظيم كنيد، ولى در آيه 129 مى فرمايد: شما هرگز قدرت بر عدالت نداريد كه مراد عدالت در علاقه و تمايلات قلبى است چون علاقه در اختيار انسان نيست تا بتواند آن را يكسان تقسيم كند. اين پاسخ با استفاده از حديثى از امام صادق عليه السّلام مى باشد.(228)
پيام ها 
1- اسلام ، حامى محرومان ، به ويژه يتيمان و بالاخص دختران يتيم است ، آن هم در مساءله ى عفّت و زناشويى و پرهيز از سوء استفاده از آنان . (...فى اليتامى )
2- لازم نيست براى ترك ازدواج با يتيمان ، يقين به بى عدالتى داشته باشيم ، احتمال و ترس از آن هم كافى است . (ان خفتم )
3- در انتخاب همسر، مى توان سراغ ايتام رفت ، مگر آنكه خوف بى عدالتى باشد. (ان خفتم ... فانكحوا)
4- در انتخاب همسر، تمايل قلبى يك اصل است . (طاب لكم )
5- اسلام ، با تعدّد همسر براى مرد، فى الجمله موافق است . (فانكحوا... مثنى و ثلاث و رباع فان خفتم ... فواحدة )
6- تعدّد زوجات ، هم محدود به چهار همسر است و هم مشروط به مراعات . ه است .(229) (فانكحوا... رباع فان خفتم ... فواحدة )
تفسير آيه :(4) وَءَاتُواْ النِّسَآءَ صَدُقَتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَىْءٍ مِّنْهُ نَفْساً فَكُلُوهُ هَنِيئَّاً مَّرِيَّئاً
ترجمه :
ومهر وكابين زنان را به صورت هديه و با رغبت بدهيد و اگر با ميل و رغبت خويش چيزى از آن را به شما بخشيدند، آن را حلال وگوارا مصرف كنيد.
نكته ها 
O كلمه ى ((نِحلَة )) به گفته ى راغب اصفهانى ، از ((نَحل )) به معناى زنبور عسل است . چون زنبور عسل به مردم عسل مى بخشد و توقّعى هم ندارد، به هديه هم ((نحلة )) گفته مى شود. البتّه بعضى مفسّرين ((نحلة )) را به معناى ((دَين )) گرفته اند. يعنى مهريّه ، دَين و بدهى قطعى مرد است .
O در حديث است : بهترين اموال خويش را براى سه مصرف قرار دهيد:
1- مهريّه . 2 حج . 3 كفن . اگر بهترين اموال را صرف مهريّه كنيد، فرزندان شما صالح مى شوند.(230)
پيام ها 
1- پرداخت مهريّه به زن حقّ او و الزامى است . (و آتوا النساء...)
2- مهريّه ، نرخ زن نيست ، بلكه نشانه ى صداقت مرد در علاقه و دوستى به همسر است . (صدقاتهن )
3- زن ، مالك مهريه ى خود است . پدر و بستگان زن ، حقّ گرفتن مهريه ى او را براى خود ندارند.(231) (آتوا النّساء صدقاتهن )
4- مهريّه ، بهاى زن نيست ، بلكه هديه ى مرد به همسرش مى باشد. (نحلة )
5- زن ، در گرفتن يا بخشيدن مهريه ، آزاد و مستقل است . (فان طبن لكم )
6- مال گوارا، مالى است كه صاحبش آنرا با طيب خاطر و رضايت ببخشد. (فان طبن ... هنيئاً)
7- رضايت ظاهرى كافى نيست . رضايت قلبى لازم است . بخشش هاى اكراهى ، اجبارى و يا رودربايستى اعتبار ندارد. (طبن ... نفسا)
8- مهر و هبه ، از اسباب مالك شدن است . (صدقاتهنّ، فَان طبن لكم عن شى ء)
9- زنان تحت تاءثير عواطف همه ى مهر خود را نبخشند. (شى ء منه )
تفسير آيه :(5) وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَآءَ اءَمْوَ لَكُمْ الَّتى جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَماً وَ ارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلاً مَّعْرُوفاً
ترجمه :
و اموال خود را كه خداوند وسيله ى برپائى زندگى شما قرار داده ، به دست سفيهان ندهيد (ولى ) رزق و مخارج آنان را از درآمد آن بدهيد و آنان را بپوشانيد و با آنان سخن شايسته و نيكو بگوييد.
نكته ها 
O در روايات ، افراد شرابخوار و فاسق ، سفيه خوانده شده اند.(232) پس اموال عمومى نبايد در دست چنين افرادى قرار گيرد، زيرا مال ، قوام جامعه است و سپردن هرگونه مقام و مسئوليتِ مالى به اين افراد، خيانت به جامعه است .
O امام صادق عليه السّلام به شخصى فرمودند: مال خود را حفظ كن ، چون مال موجب قوام دين تو است . و آنگاه اين آيه را تلاوت فرمودند. (و لاتؤ توا السفهاء اموالكم التى جعل اللّه لكم قياما...)(233)
O امام باقر عليه السّلام درباره ى معناى (السفهاء) فرمودند: مقصود كسى است كه به او اطمينان ندارى .(234)
پيام ها 
1- سفيه ، از تصرّف در مال خود ممنوع است . (لاتؤ توا السفهاء)
2- مالى كه سبب برپا ماندن جامعه است ، نبايد در اختيار سفيه باشد. (اموالكم التى ... قياما)
3- حاكم شدن سفيه حتّى بر اموال خود، ضربه ى اقتصادى به جامعه است و جامعه نست به اموال شخصى افراد حقّ دارد. (اموالكم ) به جاى ((اموالهم ))
4- در برخوردها، به مصالح اقتصادى جامعه و رشد فكرى افراد بايد توجّه كرد، نه عواطف و ترحّم هاى گذرا. (لاتؤ توا السفهاء اموالكم )
5- مال و ثروت ، قوام زندگى و اهرم نظام است . (جعل اللّه لكم قياماً)
6- سرمايه نبايد راكد بماند. اموال يتيمان و سفيهان هم ، بايد در مدار توليد و سوددهى قرار گيرد و از درآمدش زندگى آنان بچرخد، نه از اصل مال . (وارزقوهم فيها) به جاى ((منها))
7- به ابعاد روحى و شخصيّت محرومان بايد توجّه كرد. (قولوا لهم قولاً معروفا)
8- ممنوع كردن افراد از تصرّف در اموالشان ، واكنش دارد. چاره ى آن برخورد و سخن نيكوست . (قولاً معروفا)
 تفسير آيه :(6)َابْتَلُواْ الْيَتَمَى حَتَّىَّ إِذَا بَلَغُواْ النِّكَاحَ فَإِنْ ءَاَنَسْتُمْ مِّنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوَّاْ إِلَيْهِمْ اءَمْوَ لَهُمْ وَلاَ تَاءْكُلُوهَآ إِسْرَافاً وَبِدَاراً اءَنْ يَكْبَرُواْ وَ مَنْ كَانَ غَنِيّاً فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيراً فَلْيَاءْكُل ْبِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ اءَمْوَ لَهُمْ فَاءَشْهِدُواْ عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيباً
ترجمه :
و يتيمان را بيازماييد، تا هنگامى كه به (سنّ بلوغ و ازدواج ) برسند، پس اگر در آنان رشدى (فكرى ) يافتيد، اموالشان را به ايشان برگردانيد و آن را به اسراف و شتاب ، از (بيم ) اينكه بزرگ شوند (و اموالشان را از شما بگيرند) مصرف نكنيد. وهر (قيّم وسرپرستى ) كه بى نياز است ، عفّت به خرج دهد (و از گرفتن حق الزّحمه ى امور يتيمان چشم بپوشد) وآن كه نيازمند است ، به مقدار متعارف (در برابر نگهدارى از مال يتيم ) مى تواند ارتزاق كند. پس هرگاه اموالشان را به آنان ردّ كرديد، (افرادى را) بر آنان گواه وشاهد بگيريد. (اين گواهى براى حفظ حقوق يتيمان است ، وگرنه ) خدا براى محاسبه كافى است .
پيام ها 
آيين نامه ى پرداخت اموال يتميان 
1- يتيمان را پيش از بلوغ ، از نظر رشد اقتصادى ، آزمايش كرده و با كارآموزى و ياددادن روش دادوستد انان را رشد دهيد. (وابتلوا اليتامى ...)
2- يتيم ، زير نظر ولىّ خود، حقّ تصرّف در مال خود را دارد. لازمه ى عمل به ((وابتلوا))، آن است كه يتيم زير نظر ولىّ خود تصرّف كند، تا آزمايش شود.
3- براى در اختيار داشتن سرمايه ، علاوه بر بلوغ جنسى ، بلوغ اقتصادى و اجتماعى هم لازم است . (اذابلغوالنكاح فان آنستم منهم رشداً)
امام صادق عليه السّلام فرمودند: مراد از (آنستم رشدا) اين است كه بتواتند مال خود را حفظ كند.(235)
4- در سپردن اموال يتيم به او، حدس و گمان كافى نيست . بايد اطمينان به رشد داشته باشيد. (آنستم منهم رشداً)
5- مالكيّت ، همواره همراه با جواز تصرّف نيست . يتيم مالك هست ، امّا تا رشد نيابد، حقّ تصرّف ندارد. (فَان انستم منهم رُشداً)
6- افراد متمكّن ، خدمات اجتماعى را بدون چشمداشت انجام دهند. (من كان غنياً فليستعفف )
7- در گرفتن حقّالزّحمه ، حدّ متعارف را در نظر بگيريد. (فلياءكل بالمعروف )
امام صادق عليه السّلام فرمودند: مراد از (فلياكل بالمعروف ) به مقدارى است كه شكم خود را سير كند.(236)
8- هم اموال يتميان را حفظ كنيد، هم با شاهد گرفتن و جلوگيرى از اختلافات و تهمت هاى آينده ، آبروى خود را حفظ كنيد. (فاشهدواعليهم )
9- گواهى مردم ، براى حفظ عزّت دنياست و گواهى خدا براى عزّت آخرت . (وكفى باللّه حسيباً)
10- گواه گرفتن در جامعه ، نزاع را خاتمه مى دهد، ولى حساب قيامت همچنان پابرجاست . (وكفى باللّه حسيباً)
تفسير آيه :(7) لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا تَرَكَ الْوَ لِدَانِ وَالاَْقْرَبُونَ وَلِلنِّسَآءِ نَصِيبٌ مِّمَّا تَرَكَ الْوَلِدَانِ وَالاَْقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ اءَوْ كَثُرَ نَصِيباً مَّفْرُوضاً
ترجمه :
براى مردان ، از آنچه پدر و مادر ونزديكان ، (پس از مرگ ) بر جاى گذاشته اند سهمى است ، وبراى زنان (نيز) از آنچه پدر ومادر وخويشاوندان بر جاى گذاشته اند، سهمى است ، خواه (مقدار مال ) كم باشد يا زياد، سهمى معيّن و مقرّر است .
پيام ها 
1- زنان همانند مردان حقّ ارث دارند و دين ، حافظ حقوق آنان است . (للرّجال نصيب ... للنّساء نصيب )
2- ارث ، از اسباب مالكيّت است . (للرّجال نصيبٌ)
3- خويشاوندى كه نزديك تر است ، در ارث مقدّم تر است . (الاقربون )
4- تقسيم عادلانه ى ميراث ، مهمّ است ،نه مقدار آن .(قَلّ منه او كثر)
5- سهم ارث ، تغيير ناپذير است . (نصيباً مفروضا)
تفسير آيه :(8) وإ ذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ اءُوْلُواْ الْقُرْبَى وَالْيَتَمى والْمَسَكِينَ فَارْزُقُوهُمْ مِّنْهُ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلاً مَّعْرُوفاً
ترجمه :
واگر هنگام تقسيم (ارث ) خويشاوندانى (كه ارث نمى برند)ويتيمان ومستمندان حاضر شدند، پس چيزى از آن مال به آنان روزى دهيد و با آنان پسنديده سخن بگوئيد.
نكته ها 
O از اينكه كلمه ى ((اولواالقربى )) در كنار ((اليتامى )) و ((المساكين )) آمده ، معلوم مى شود كه مراد از بستگان ، بستگانى هستند كه فقيرند وبه طور طبيعى ارث نمى برند، و سفارش عاطفى آخر آيه نيز اين معنا را تاءييد مى كند.
پيام ها 
1- به نگاه ها، حضورها وتوقّعات طبيعى محرومان توجّه كنيد. (واذا حضر القسمة )
2- اموال ارثى را مخفيانه تقسيم نكنيد، تا امكان حضور ديگران هم باشد. (حَضر القسمة اولوا القربى )
3- در تقسيم ارث ، علاوه بر افرادى كه سهم مشخّص دارند، به فكر محرومان و يتيمان نيز باشيد. (نصيبا مفروضا... فارزقوهم منه )
4- با هداياى مالى و زبان شيرين ، از كينه ها و حسادت ها، پيشگيرى و پيوندهاى خانوادگى را مستحكم تر كنيد. (فارزقوهم ... قولوا)
5- هداياى مادّى ، همراه با محبّت و عواطف معنوى باشد. (قولوا لهم قولاً معروفاً)
تفسير آيه :(9) وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَفاً خَافُواْ عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُواْ اللَّهَ وَلْيَقُولُواْ قَوْلاً سَدِيداً
ترجمه :
و كسانى كه اگر پس از خود فرزندان ناتوانى به يادگار بگذارند، بر (فقر آينده ) آنان مى ترسند، بايد (از ستم درباره يتيمان مردم نيز) بترسند. از خداوند پروا كنند و سخنى استوار گويند.
نكته ها 
O به گفته ى روايات ، خوردن مال يتيم ، هم بازتاب دنيوى دارد و هم اخروى . در دنيا خسارت به اولاد مى رسد، كه در اين آيه مطرح شده و در آخرت ، عذاب دوزخ دارد كه در آيه ى بعد مطرح شده است .(237)
O ممكن است مراد آيه ، نهى از انفاق و وصيت هاى غير متعادل باشد، بدين معنا كه : مبادا با داشتن كودكان خردسال و ضعيف ، همه ى اموال خود را وقف يا انفاق كنيد و پس از مرگ ، اولاد خود را در فقر و بدبختى رها سازيد.(238) و ممكن است خطاب آيه به كسانى باشد كه فرزندان عقب افتاده دارند، تا آينده ى آنان را با برنامه ريزى تاءمين كنند.(239)
O در رسيدن به خير يا شرّ، ميان نسل ها ارتباط است ، زيرا آثار عمل محدود به عمر ما نيست ، شرّ كار پدر به فرزند مى رسد و به عكس ، اولاد از آثار كار نيك پدر بهره مند مى شود. داستان موسى و خضر و مرمّت ديوارى كه گنج يتيم را در خود داشت ، از نمونه هاى آن است كه قرآن درباره آن مى فرمايد: (كان اءبوهماصالحاً)(240)
پيام ها 
1- بايد خود را جاى ديگران گذاشت ، تا دردها را بهتر درك كرد. با يتيمان مردم چنان رفتار كنيم كه دوست داريم با يتيمان ما آنگونه رفتار شود. (تركوا من خلفهم ذرّيةً ضعافاً)
2- هركه آتشى روشن كند، دودش به چشم خودش مى رود. ظلم امروز به ايتام مردم ، به صورت سنّت در جامعه در مى آيد و فردا دامن يتيمان ما را هم مى گيرد. (وليخش ‍ الّذين لو تركوا...)
3- در شيوه هاى تبليغى ، بايد از عواطف وفطريّات هم استفاده كرد. (ذرّية ضعافاً)
4- نه خيانت در اموال يتيمان ، نه خشونت در گفتار با آنان . (فليتّقوااللّه وليقولوا...)
5- يتيمان ، در كنار لباس وخوراك ، به محبّت و عاطفه و ارشاد هم نياز دارند. (وليقولوا قولاً سديداً)
تفسير آيه :(10) إِنَّ الَّذِينَ يَاءْكُلُونَ اءَمْوَ لَ الْيَتَمَى ظُلْماً إِنَّمَا يَاءْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيراً
ترجمه :
همانا، آنان كه اموال يتيمان را به ستم مى خورند، در حقيقت ، آتشى را در شكم خود فرو مى برند و بزودى در آتشى افروخته وارد خواهند شد.
نكته ها 
O علامه طباطبايى اين آيه را دليل بر تجسّم اعمال در قيامت دانسته است ، زيرا قرآن مى فرمايد: مال يتيم به صورت آتش مى شود و خورنده ى آن را مى سوزاند.
پيام ها 
1- چهره ى واقعى خوردن مال يتيم در دنيا، به صورت خوردن آتش در قيامت آشكار خواهد شد. (ياءكلون اموال اليتامى ... ياءكلون ... نارا)
2- حضور در منزل ايتام و خوردن از مال آنان ، در صورتى كه مايه ى ضرر و زيان به آنان نباشد، اشكالى ندارد. (ياءكلون ... ظلما)
تفسير آيه :(11) يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِىَّ اءَوْلَدِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الاُْنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَآءًفَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَ حِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لاَِبَوَيْهِ لِكُلِّ وَ حِدٍ مِّنْهُمَا وَلَدٌ فَإِنْ لَّمْ يَكُنْ لَّهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ اءَبَوَاهُ فَلاُِمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلاُِمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِى بِهَآ اءَوْ دَيْنٍ ءَاَبَآؤُكُمْ وَ اءَبْنَآؤُكُمْ لاَ تَدْرُون َاءَيُّهُمْ اءَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَرِيضَةً مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيماً حَكِيماً
ترجمه :
خداوند درباره (ارث ) فرزندانتان به شما سفارش مى كند، براى پسر مانند سهم دو دختر است ، پس اگر وارثان از جنس زن و بيش از دو نفر باشند، دوسوّم ميراث ، سهم آنان است و اگر يكى باشد، نصف ميراث از آنِ اوست . و براى هر يك از پدر و مادرِ (ميّت )، يك ششم ميراث است ، اگر ميّت ، فرزندى داشته باشد. امّا اگر فرزندى نداشته و پدر ومادر، تنها وارث او باشند، مادر يك سوّم مى برد (و باقى براى پدر است ) و اگر متوفّى برادرانى داشته باشد، مادرش يك ششم مى برد. (البتّه تقسيم ارث ) پس از عمل به وصيّتى است كه او (متوفّى ) سفارش كرده يا پرداخت بدهى اوست . شما نمى دانيد پدران و پسرانتان ، كداميك برايتان سودمندترند. اين احكام ، از سوى خدا واجب شده است ، همانا خداوند دانا و حكيم است .
نكته ها 
O گرچه دريافتى ارث زن نصف مرد است ، ولى بهره گيرى اش دو برابر مرد است . فرض كنيد مقدار موجودى 30 باشد كه دختر 10 و پسر 20 مى برد، ولى دختر به خاطر آنكه تعهّدى ندارد، سهم خود را پس انداز مى كند و براى مخارج زندگى از سهم پسر كه 20 بود بهره مند مى شود. پس نياز خود را از سهم مرد تاءمين كرده و سهم خود را ذخيره دارد. بنابراين دختر در گرفتن نصف مى گيرد، ولى در بهره گيرى كاملاً تاءمين است .
O در حديثى از امام جواد عليه السّلام آمده است : هيچگونه هزينه فردى واجتماعى بر عهده زن نيست ، علاوه بر آنكه هنگام ازدواج مهريه مى گيرد، ولى مرد هم مهريه مى دهد، هم خرج زن را عهده دار است . زن بى هيچ مسئوليّتى سهم ارث دريافت مى كند وحقّ پس انداز دارد ولى در بهره گيرى ، از همان سهم مرد بهره مى گيرد.(241)
O احكام ارث ، در تورات نيز بيان شده (242) و در انجيل آمده است كه مسيح گفت : من نيامده ام تا احكام تورات را تغيير دهم .
O عرب جاهلى ، زنان و كودكان را از ارث محروم مى كرد، ولى اسلام براى هريك از فرزند و همسر، متناسب با نيازهاى آنان سهم الارث قرار داد.
O رسيدن ارث به فرزند، انگيزه ى فعّاليت بيشتر است . اگر انسان بداند كه اموالش به فرزندش نمى رسد، چندان تحرّك از خود نشان نمى دهد. در فرانسه ، هنگامى كه قانون ارث لغو شد، فعّاليت هاى اقتصادى ضعيف شد.
O بيشتر بودن سهم فرزندان متوفّى از والدين او، شايد براى آن است كه والدين ، سال هاى پايانى عمر را مى گذرانند و نياز كمترى دارند. اگر متوفّى برادر نداشت ، سهم مادر يك سوّم ، و اگر داشت يك ششم ، و باقى براى پدر است . شايد بدان جهت كه مخارج برادران متوفّى معمولاً به عهده ى پدر است ، نه مادر.
O امام صادق عليه السّلام فرمود: پرداخت بدهى ميّت برانجام وصيّت او مقدّم است (243) چنانكه اگر وصيّت او خلاف شرع باشد نبايد عملى شود.(244)
O شخصى از اينكه زنش دختر زاييده بود، نگران بود. امام صادق عليه السّلام اين قسمت از آيه را براى او تلاوت فرمود كه : (لاتدرون ايّهم اقرب لكم نفعاً)(245)
پيام ها 
1- اسلام ، آيين فطرت است . آن گونه كه وجود فرزند، تداوم وجود والدين است و خصوصيّات و صفات جسمى و روحى آنان به فرزند منتقل مى شود، اموال هم بايد به فرزندان منتقل گردد. (يوصيكم اللّه فى اولادكم )
2- وصيّت كه حقّ خود انسان است ، بر حقوق وارثان مقدّم است . (من بعد وصيّة )
3- حقوق مردم ، بر حقوق وارثان و بستگان مقدّم است . (من بعد... دين )
4- در تفاوت سهم ارثِ بستگان ، حكمت هايى نهفته است كه ما نمى دانيم . سهم ارث ، بر اساس مصالح واقعى بشر استوار است ، هرچند خود انسان بى توجّه باشد. (لاتدرون ايهم اقرب لكم نفعاً)
5- علم و حكمت ، دو شرط ضرورى براى قانونگذارى است . احكام ارث ، بر علم و حكمت الهى استوار است . (فريضة من اللّه ...حكيماً عليما)
تفسير آيه :(12) وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ اءَزْوَ جُكُمْ إِنْ لَّمْ يَكُنْ لَّهُنَّ وَلَدُ فَإِنْ كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌفَلَكُمْ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ يُوصِينَ بِهَآ اءَوْ دَيْنٍ وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَّمْ يَكُنْ لَّكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِّنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَآ اءَوْ دَيْنٍ وَإِنْ كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَللَةً اءَوْ مْرَاءَةٌ وَلَهُ اءَخٌ اءَوْ اءُخْتٌ فَلِكُلِّ وَ حِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كَانُوَّاْ اءَكْثَرَ مِنْ ذَ لِكَ فَهُمْ شُرَكَآءٌ فِى الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصى بِهَآ اءَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَآرٍّ وَصِيَّةً مِّنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ
ترجمه :
و براى شما (مردان ) نصف ارثى است كه همسرانتان به جا گذاشته اند، اگر آنان فرزندى نداشته باشند، (هر چند از شوهر ديگر)، ولى اگر براى آنان فرزندى باشد، سهم شما يك چهارم از ميراث است ، البتّه پس از عمل به وصيّتى كه كرده اند يا اداى دَينى كه دارند و (امّا اگر شوهر از دنيا رفت ) سهم زنان يك چهارم از چيزى است كه به جا گذاشته ايد، البتّه اگر فرزندى نداشته باشيد، ولى اگر فرزندى داشته باشيد (اگر چه از همسر ديگر) سهم همسران يك هشتم از چيزى است كه بر جاى نهاده ايد. (اين تقسيم ) پس از عمل به وصيّت يا پرداخت دينى است كه داريد و اگر مرد يا زنى كه از او ارث مى برند كلاله باشد (يعنى والدين و فرزندى نداشته باشد) و براى او برادر و خواهر باشد، براى هر يك از آنان يك ششم است و اگر آنان (خواهر و برادر) بيش از يكى باشند، همه آنان در يك سوّم ، به تساوى شريكند، (البتّه ) پس از انجام وصيّتِ ميّت يا اداى دينِ او، بى آنكه وصيّت ، ضرر به وارث داشته باشد. اين ، سفارشى از سوى خداست و خداوند، دانا و بردبار است .
نكته ها 
O در آيه گذشته ، ارث فرزندان و والدين مطرح بود، در اين آيه ، ارث زن و شوهر و برادر و خواهر مادرى مطرح است . البتّه احكام ارث را بايد به كمك روايات اجرا كرد، چون فروع و شاخه هاى زيادى دارد، كه در آيات قرآن نيامده است .
O لفظ ((كلاله )) دوبار در قرآن آمده است ؛ يكى در اين آيه و ديگرى در آخرين آيه ى همين سوره . اين كلمه در لغت به معناى احاطه است ، فاميلى كه انسان و فرزند انسان را احاطه كرده اند. ((اَكليل ))، نيز تاجى است كه سر را احاطه مى كند. كُلّ، عددى است كه اعداد ديگر را احاطه كرده است .
اين كلمه در بحث ارث دو معنى دارد:
1- برادران و خواهرانِ مادرى ميّت ، كه در اين آيه به كار رفته است .
2- برادران و خواهرانِ پدر و مادرى يا پدرىِ ميّت ، كه مراد آيه آخر است .
O گرچه پرداخت بدهى ، بر انجام وصيّت مقدّم است ، لكن چون در عمل ، انجام وصيّت سخت تر است ، خداوند در آيه ، اوّل عمل به وصيّت را آورده ، بعد پرداخت بدهى را.(246)
O در حديث آمده است : وصيّت به ثلث مال ، زياد است ، سعى كنيد وارثان شما بهره ى بيشترى از ارث ببرند، تا همه بى نياز باشند. و ضرر رسانى در وصيّت از گناهان كبيره است . و عمل به وصيّتى كه به ضرر وارث باشد الزامى نيست .(247)
O اگر مردى چند همسر داشت ، يك هشتم يا يك چهارم ارث ، ميان آنان به طور يكسان تقسيم مى شود.
O ديون و بدهى هاى متوفّى ، هم شامل ديون الهى است ، مثل حج ، خمس ، زكات و كفّاره ، و هم شامل ديون مردمى است .(248)
پيام ها 
1- پرداخت بدهى مردم ، آن قدر مهم است كه در اين دو آيه ، چهار بار مطرح شده است . (من بعد وصية ... اودين )(249)
2- داشتن فرزند اگر چه از همسر ديگر سهم هر يك از زن و شوهر را به نصف كاهش مى دهد، تا فرزندان نيز از متوفّى سهم ببرند، خواه فرزند دختر باشد يا پسر. (فان كان لهنّ ولد)
3- در وصيّت براى خود، بايد حال وارثان را مراعات كرد، تا به آنان زيان نرسد. (غير مضارّ)
4- اسلام ، نه فقط ضرر رسانى در زندگى ، بلكه زيان رساندن پس از مرگ را نيز مردود مى داند. (غير مضارّ)
5- تقسيم الهى ارث ، هم عالمانه است و هم اگر تخلّف كرديد، خداوند در قهر خود حليم است و شتابى ندارد. (وصيّةً من اللّه واللّه عليم حليم )
تفسير آيه :(13) تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّتٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهَرُ خَلِدِينَ فِيهَا وَذَ لِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
ترجمه :
آن (چه گفته شد،) حدود ومقررّات الهى است وهركس از خدا ورسولش پيروى كند خداوند او را به باغهايى وارد مى كند كه از زير درختانش نهرها جارى است ، آنان هميشه در آن مى مانند، و اين است كاميابى و رستگارى بزرگ .
پيام ها 
1- احكام ارث ، از حدود الهى است ، پس نبايد از مرز آن گذشت .(تلك حدوداللّه )
2- اطاعت از رسول خدا به منزله ى اطاعت از خداست . (يطع اللّه و رسوله )
3- سعادت و رستگارى ، در گرو حركت در مسير الهى است ، نه كام گيرى بيشتر از ارث . (ذلك الفوز)
تفسير آيه :(14) وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَاراً خَلِداً فِيهَا وَ لَهُ عَذَابٌ مُّهِينٌ
ترجمه :
و هركس خدا ورسولش را نافرمانى كند واز حدود الهى تجاوز نمايد، خدا او را وارد آتشى مى كند كه هميشه در آن مى ماند وبراى او عذابى خواركننده است .
پيام ها 
1- آنان كه به وصيّت نامه عمل نمى كنند، يا بدهى متوفّى را نمى پردازند، يا با انكار حقّ يا ندادن سهم بعضى وارثان ، سعى در تصاحب اموال مى كنند، براى هميشه در عذاب و قهر الهى اند. (تلك حدود اللّه ... تعدّ حدود اللّه )
2- ملاك سعادت وشقاوت ، اطاعت يا نافرمانى نسبت به خدا و رسول اوست ، نه چيز ديگر. (من يطع اللّه ... و من يعص اللّه )
3- نافرمانى رسول خدا، نافرمانى خداست . (يعص اللّه و رسوله )
4- نافرمانى مستمرّ، سبب خلود است . (من يعص اللّه ... يدخله نارا خادا فيها) ((يعص )) فعل مضارع و رمز استمرار است .
5- متجاوزان به حقوق ديگران ، در رديف كفّار، گرفتار عذاب جاويدان مى شوند. (خالداً فيها)
6- قهر خدا، هم عذاب جسمى دارد، هم خوارى روحى . (عذاب مهين )
تفسير آيه :(15) وَالَّتِى يَاءْتِينَ الْفَحِشَةَ مِنْ نِّسَآئِكُمْ فَاسْتَشْهِدُواْ عَلَيْهِنَّ اءَرْبَعَةً مِّنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُواْ فَاءَمْسِكُوهُنَّ فِى الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّهُنَّ الْمَوْتُ اءَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً
ترجمه :
واز زنان شما كسانى كه مرتكب زنا شوند، پس چهار نفر از ميان شما (مردان مسلمان ) را بر آنان شاهد بگيريد، پس اگر شهادت دادند، آن زنان را در خانه ها (ى خودشان ) نگاه داريد، تا مرگشان فرا رسد، يا آنكه خداوند، راهى براى آنان قرار دهد (و قانون جديدى بياورد).
نكته ها 
O امام صادق عليه السّلام فرمود: مراد از راه ديگر كه خداوند قرار مى دهد، حدود الهى و سنگسار و شلاق است .(250)
O بعضى آيه را شامل مساحقه و همجنس گرايى زنان نيز گرفته و از مجمع البيان روايتى را از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نقل كرده اند كه مؤ يّد آن است .(251)
O در روايتى مى خوانيم كه مسئله ى حبس در خانه نسبت به زن زناكار، در جاهليّت نيز بوده و اسلام در آغاز آن را پذيرفته است ، ولى بعد از تقويت اسلام مسئله از حبس به اجراى حدّ تبديل شده است .(252)
پيام ها 
1- براى حفظ آبرو و شرف ديگران ، اسلام براى اثبات زنا، چهار شاهد مقرّر كرده است ، و حتّى اگر سه شاهد گواهى دهند، هر سه شلاّق مى خورند، ولى براى اثبات قتل ، دو شاهد كافى است . (اربعة منكم )
2- شاهد بر زنا، هم بايد مرد باشد و هم مسلمان ، تا در اثبات جرم ، دقّت لازم صورت گيرد. (اربعة منكم )
3- گواهى بر زنا واجب نيست . (فاِن شهدوا)
4- در قضاوت به علم خود قناعت نكنيم ، گواهى لازم است . (فان شهدوا فامسكوهنّ)
5- كيفر زن زناكار، حبس در ((خانه )) است ، نه زندان هاى عمومى ، كه ممكن است فساد بيشتر بياموزد. (فامسكوهنّ فى البيوت )
6- حبس زن در خانه ، براى آنست كه افراد جامعه را فاسد نكند و از ازدواج محروم بماند و ميدانى براى لذّت پيدا نكند. (فاءمسكوهنّ)
7- براى سالم سازى و پاكسازى جامعه ، حبس مجرم لازم است . (فاءمسكوهنّ)
8- حبس ابد، كيفر زنان شوهردارى بوده است كه مرتكب زنا شده اند. (حتى يتوفّاهنّ الموت ) البتّه اين حكم موقّت بوده تا كيفر تازيانه وسنگسار كردن مطرح شود. (اءو يجعل اللّه لهنّ سبيلا)
تفسير آيه :(16) وَاللَّذَانِ يَاءْتِيَنِهَا مِنْكُمْ فَاَذُوهُمَا فَإِنْ تَابَا وَاءَصْلَحَا فَاءَعْرِضُواْ عَنْهُمَآ إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّاباً رَّحِيماً
ترجمه :
و آن دو نفرى از شما كه سراغ فحشا و زنا روند (زن يا مرد زناكار و بدون همسر) هر دو را آزار دهيد (و بر آنان حدّ جارى كنيد). پس اگر توبه كرده و خود را اصلاح كردند، از آنان درگذريد (زيرا) خداوند توبه پذيرِ مهربان است .
نكته ها 
O براى اين آيه در تفاسير، معانى گوناگونى گفته شده است ، ولى معناى فوق ، از تفسير نمونه گرفته شده است . البتّه معناى ديگرى نيز به ذهن مى رسد و آن اينكه :
هرگاه دو مرد تصميم به انجام فاحشه (لواط) بگيرند، ولى فقط كارهاى مقدّماتى را انجام دهند، به نحوى كه اطمينان به انجام آن در آينده است ، شما از باب نهى از منكر، آن دو را تنبيه و تعزير وتهديد كنيد. اگر شرمنده شده و دست كشيدند و گذشته را جبران كردند، شما هم از آنان بگذريد، كه خدا توبه پذير و رحيم است .
طبق اين معنى كلمه ى (اللّذان ) به معناى دو مرد آمده ، نه يك مرد ويك زن كه از باب تغليب باشد، و (آذوهما) به معناى آزار و تنبيه است ، نه اجراى حدّ. توبه و اصلاح هم به معناىِ صرف نظر واقعى است ، نه اينكه قبل از صدور حكم قاضى توبه كنند. (ياءتيانها) را هم مى توان به معناى انجام مقدّمات قريب الوقوع فحشا گرفت و اين در عرف رايج است كه كارى را به كسى نسبت دهند كه در آستانه ى انجام آن است . مثل اينكه به شخصى كه افراد را به مهمانى دعوت كرده و مشغول تهيه مقدّمات است ، مى گويند فلانى مهمانى مى كند، يا مهمان دارد. (واللّه العالم )
O توبه ى زناكار و صرف نظر نمودن از اجراى حد درباره او، تا وقتى است كه كار به دادگاه و اقامه ى شهود و صدور حكم نرسيده باشد، وگرنه پس از صدور حكم ، توبه مانع اجراى آن نمى شود.
تفسير آيه :(17) إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوَّءَ بِجَهَلَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَاءُوْلََّئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً
ترجمه :
بى گمان (پذيرش ) توبه بر خدا، براى كسانى است كه از روى جهالت كار بد مى كنند، سپس زود توبه مى كنند. پس خداوند توبه ى آنان را مى پذيرد و خداوند، دانا و حكيم است .
نكته ها 
O اين آيه به گوشه اى از شرايط قبولى توبه اشاره مى كند. از جمله آنكه :
الف : گناه ، از روى نادانى وبى توجّهى به عواقب گناه باشد، نه از روى كفر و عناد.
ب : زود توبه كند، پيش از آنكه گناه او را احاطه كند، يا خصلت او شود، يا قهر و عذاب الهى فرا رسد.
O امام صادق عليه السّلام فرمود: هر گناهى كه انسان مرتكب شود گرچه آگاهانه باشد در حقيقت جاهل است ، زيرا خود را در خطر قهر الهى قرار داده است .(253)
پيام ها 
1- پذيرفتن توبه ى واقعى ، از حقوقى است كه خداوند براى مردم ، بر عهده ى خودش قرار داده است . (التوبة على اللّه )
2- علمى كه در برابر هوس ها وغرائز پايدار نباشد، جهل است . (يعملون ... بجهالة )
3- تا گناه زياد نشده ، توبه آسان است . در اين آيه مى خوانيم : (يعملون السوء) كه مراد انجام يك گناه است ، ولى در آيه ى بعد مى خوانيم : (يعملون السيّئات ) كه مراد گناهان زياد است كه توبه از آن مشكل است .
4- خداوند، گناهكاران را به توبه ى فورى تشويق مى كند. (يتوبون من قريب )
5- سرعت در توبه ، كليد قبولى آن است . (يتوبون من قريب )
6- توبه بايد واقعى باشد، اگر تظاهر به توبه كنيم خدا مى داند. (كان اللّه عليماً)
7- پذيرش عذر گناهكاران بى عناد، مطابق با حكمت است . (عليماً حكيما)
تفسير آيه :(18) وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِئَاتِ حَتَّىَّ إِذَا حَضَرَ اءَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّى تُبْتُ الَْ نَ وَلاَ الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ اءُوْلََّئِكَ اءَعْتَدْنَا لهم عَذَاباً اءَلِيماً
ترجمه :
و پذيرش توبه ، براى كسانى كه كارهاى زشت مى كنند تا وقتى كه مرگ يكى از آنان فرا رسد، آنگاه مى گويد: همانا الا ن توبه كردم ، نيست . و نيز براى آنان كه كافر بميرند، بلكه براى آنان عذاب دردناك مهيّا كرده ايم .
پيام ها 
1- توبه در حال اختيار و آزادى ارزش دارد، نه در حال اضطرار يا مواجهه با خطر. (اذا حضر احدهم الموت قال انّى تبت الا ن )
2- اصرار بر گناه ، توفيق توبه را از انسان مى گيرد. كلمه ى (يعملون ) نشانه استمرار و كلمه ى (سيّئات ) به معناى تعدّد و تكرار گناه است .
3- توبه رانبايد به تاءخير انداخت . چون زمان مرگ معلوم نيست و توبه هنگام معاينه ى مرگ ، پذيرفته نمى شود. (اذا حضر احدهم الموت ...)
4- هنگام خطر ومرگ ، فطرت خداشناسى انسان آشكار مى شود. (انّى تُبت الا ن )
5- كافر مردن و بد عاقبتى ، همه ى اعمال نيك و از جمله توبه را تباه و حبط مى كند. (يموتون و هم كفّار)
تفسير آيه :(19) يَاءَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ اءَنْ تَرِثُواْ النِّسَآءَ كَرْهاً وَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُواْ بِبَعْضِ مَآ ءَاتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ اءَنْ يَاءْتِينَ بِفَحِشَةٍ مُّبَيَّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَىَّ اءَنْ تَكْرَهُواْ شَيْئاً وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْراً كَثِيراً
ترجمه :
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! براى شما حلال نيست كه زنان را به اكراه به ارث بريد و بر آنان سخت نگيريد تا بعضى از آنچه را به آنان بخشيده ايد، خود ببريد، مگر آنكه مرتكب فحشاء آشكار شوند و با آنان به نيكويى رفتار كنيد و اگر از همسرانتان خوشتان نيامد چه بسا شما چيزى را خوش نداشته باشيد، ولى خداوند، خير فراوان در آن قرار داده باشد.
نكته ها 
O بر خلاف سنّت جاهليّت ، كه گاهى زن نيز به ارث برده مى شد، ممكن است آيه اشاره به اين باشد كه تنها اموال قابل ارث است و همسرِ متوفّى ، ارثِ كسى نيست . او خودش مى تواند بعد از فوت شوهرش ، همسر ديگرى انتخاب كند.
پيام ها 
1- اسلام ، مدافع حقوق زن است . (لايحلّ لكم ان ترثوا النساء كَرهاً)
2- باز پس گرفتن مهريه با زور، حرام است . (لاتعضلوهنّلتذهبوا ببعض ما آتيتموهنّ)
3- تنها در صورتى كه زن در معرض بى عفّتى باشد، مرد حقّ سخت گيرى دارد. (لاتعضلوهنّ... الاّ ان ياءتين بفاحشة مبيّنة )
4- با زنان بايد خوش رفتارى كرد. (عاشروهنّ بالمعروف )
5- مرد، سنگ زيرين آسياى زندگى است و بايد با خوشرفتارى ، بر سختى ها شكيبا باشد. خطاب آيه به مرد است (لاتعضلوهنّ... عاشروهنّ)
6- بسيارى از خيرات ، در لابلاى ناگوارى هاى زندگى است . (يجعل اللّه فيه خيرا...)
7- حلّ مشكلات خانواده و داشتن حلم و حوصله ، براى سعادت فرزندان ، بهتر از جدايى و طلاق است . (فيه خيرا كثير)
8- هميشه خير و شرّ ما همراه با تمايلات ما نيست ، چه بسا چيزى را ناخوشايند داريم ، ولى خداوند خير زياد در آن قرار داده باشد. زيرا انسان به همه ى مصالح خويش آگاه نيست . (عَسى ان تكرهوا... فيه خيرا كثيرا)

next page

fehrest page

back page