ID5148
bookidجامعه و تاریخ, استاد شهید آیت الله مطهرى
file197
Titleجامعه و تاريخ - صفحه : 197
content
در زبور ، پس از آنكه يك بار ديگر ( در كتابی ديگر ) يادآوری كرده‏
بوديم نوشتيم كه وراثت زمين به بندگان شايسته كار من خواهد رسيد .
در اين زمينه آيات ديگر نيز هست .
اكنون چه بكنيم ؟ مفاد آيه استضعاف را بگيريم و يا مفاد آيه استخلاف و
چند آيه ديگر را ؟ آيا می‏توانيم بگوييم اين دو تيپ آيات گرچه بر حسب‏
ظاهر دو مفاد دارند ولی يك حقيقت را می‏گويند به اين بيان كه مستضعفان‏
همان مؤمنان و صالحان و متقيان‏اند و برعكس ، استضعاف عنوان اجتماعی و
طبقاتی آنهاست و ايمان و عمل و صلاح و تقوا عنوان ايدئولوژيكی آنهاست ؟
البته نه ، زيرا :
اولا در پيش ثابت كرديم كه نظريه تطابق عناوين به اصطلاح روبنايی ايمان‏
و صلاح و تقوا با عناوين به اصطلاح زيربنايی استضعاف شدگی و محروميت و
غارت شدگی ، از نظر قرآن صحيح نيست . از نظر قرآن ممكن است گروه‏هايی‏
مؤمن باشند و مستضعف نباشند و ممكن است مستضعف باشند و مؤمن نباشند و
قرآن هر دو گروه را معرفی كرده است . البته همان‏طور كه سابقا هم اشاره‏
كرديم در يك جامعه طبقاتی ، آنگاه كه يك ايدئولوژی توحيدی مبنی بر
ارزشهای خدايی عدل و ايثار و احسان عرضه می‏شود ، بديهی است كه اكثريت‏
پيروان آن را مستضعفان تشكيل می‏دهند ، زيرا موانعی كه در راه فطرت طبقه‏
مخالف هست در آنها نيست ، ولی هيچ گاه طبقه مؤمن منحصر به طبقه‏
مستضعف نيست .
ثانيا هر كدام از اين دو آيه دو مكانيسم مختلف از تاريخ ارائه می‏دهند
. آيه استضعاف بستر و مسير تاريخ را جنگ طبقاتی معرفی می‏كند و مكانيسم‏
حركت را فشار وارده از ناحيه استضعافگران