ID5060
bookidجامعه و تاریخ, استاد شهید آیت الله مطهرى
file117
Titleجامعه و تاريخ - صفحه : 117
content
شق دوم را انتخاب می‏كند .
از اينجا تفاوت نظريه ماركس با ساير ماديين درباره هويت تاريخ روشن‏
می‏شود . هر متفكر مادی خواه‏ناخواه به حكم اينكه انسان را و تجليات وجودی‏
انسان را مادی می‏داند ، هويت تاريخ را مادی می‏شمارد ، اما آنچه ماركس‏
می‏گويد بيش از اين است . ماركس می‏خواهد بگويد هويت تاريخ ، اقتصادی‏
است و در اقتصاد نظر به اينكه روابط توليدی اقتصادی ، يعنی روابط
مالكيت انسان و محصول كار را امری قهری و ضروری و به صورت انعكاسی از
مرحله رشد " ابزار توليد " يعنی كار تجسم يافته تلقی می‏كند ، در حقيقت‏
می‏خواهد بگويد هويت تاريخ ، ابزاری است . پس تنها اينكه بگوييم هويت‏
تاريخ مادی است و حتی اگر بگوييم هويت تاريخ اقتصادی است ، كاملا
بيانگر نظريه ماركس نيست . بايد توجه داشته باشيم كه روح و هويت تاريخ‏
از نظر ماركس " ابزاری " است . اين است كه ما در برخی نوشته‏های خود
( 1 ) ماترياليسم تاريخی ماركس را " نظريه ابزاری " اصطلاح كرده‏ايم در
مقابل نظريه خودمان كه " نظريه انسانی " تاريخ است و برای تاريخ‏
ماهيت انسانی قائل شده‏ايم .
حقيقت اين است كه ماركس آنچنان غرق در " فلسفه كار " است و
آنچنان برداشتی از كار اجتماعی دارد كه دقيقا بايد طبق اين فلسفه چنان‏
انديشيد كه انسانها آنها نيستند كه در كوچه‏ها و خيابانها راه می‏روند و
می‏انديشند و تصميم می‏گيرند ، انسانهای واقعی آن ابزارها و ماشينها هستند
كه كارخانه‏ها را فی‏المثل می چرخانند .

پاورقی :
. 1 قيام و انقلاب مهدی از ديدگاه فلسفه تاريخ .