ID15561
bookidستاره درخشان شام رقیه, حجت الاسلام شیخ على ربانى خلخالى
fileSET00015
Title
content

 

fehrest page

back page

5. مقداد بن اسود كندى بهرانى - مقداد بن عمرو - شام  
مقداد از سابقين در اسلام و از مجاهدين بزرگ است كه در جنگها شركت جسته ، حكم بنكيسان را وى اسير و دعوت به اسلام نمود.
در آغاز رنج فراوان برد، چنانكه خودش گويد: در آغاز مسلمانى كه به مدينه آمديمپيغمبر ما را به گروههاى ده نفرى تقسيم كرده بود كه در يك خانه زندگى مى كرديم ومن با رسول خدا صلى الله عليه و آله بودم .
مقداد از دسته هاى سه يا چهار يا هفت نفرى اوليه است كه به زبان خاندان نبوت تمجيدشده اند. وى در يارى و همبستگى با اهل بيت گوى سبقت را ربوده و پس از سلمان فارسىكسى به پايه او نمى رسد. چنانكه درباره اش ‍ فرموده اند:
(ما بقى احد الا و قد جال جوله الا مقداد بن الاسود فان قلبه كانمثل زبر الحديد)
رسول خدا صلى الله عليه و آله دختر عمويش زبير بن عبدالمطلب را به همسرى مقداد درآورد.
گرچه محدث قمى نوشته است كه قبر مشهور در شهر وان به نام مقداد، قبر شيخجليل معظم فاضل مقداد است كه از علماى جليل الشان شيعه و صاحب مولفات نفيسه مىباشد و قبر مقداد را در جرف نزديكى مدينه مى داند، ولى در بازگشت از زينبيه بهطرف شام در سمت دست راست تابلو سبز رنگى وجود دارد كه نوشته است : (سيدىمقداد). در كنار جاده ، مسجد زيبايى است به نام مقداد و مقبره اى در صحن مسجد و جود داردكه اطراف آن نرده آهنى دارد و قبر با سنگهاى مرمر زيبايى نوسازى شده و اين اشعاربر روى سنگ نقش بسته است :
انا المقداد بو معبد
انا بن السيد الاسود
تهز الارض حملاتى
و ابواب السما ترعد
انا المقداد فى يوم القتال
ابيد البيض بالسمر العوالى
و سيفى فى الوغا ابيض صقيلا
طليق الحد فى اهل الضلال
6. بلال بن رباح موذن رسول الله صلى الله عليه و آله - باب الصغير شام-
بلال از سابقين در اسلام است . نخست غلام اميه بن خلف بود، ابوبكر او را خريد و آزادكرد. وى موذن رسول خدا صلى الله عليه و آله بود ولى بعد از پيغمبر صلى الله عليهو آله در مدينه نماند و براى ابوبكر و عمر اذان نگفت و به شام مسافرت كرد و درسال بيستم يا بيست و يكم در سن 63 يا 70 سالگى در شام درگذشت و در بابالصغير دفن شد و اكنون با عبدالله بن جعفر در يك بقعه قرار گرفته است .
شبلنجى در نور الابصار مى نويسد: بلال اولين موذنرسول خدا صلى الله عليه و آله بود و بعد از آن براى هيچكدام از خلفا اذان نگفت و درسال 17 يا 18 هجرى درگذشت . (377)
7. اويس قرنى پسر انيس ، سوريه - رقه  
اويس يكى از چهارمين فرد ممدوح از زهاد ثمانيه در اسلام است . دوستى دو جانبه ميانپيغمبر صلى الله عليه و آله و اويس ضربالمثل است . او در طول مدت عمر نتوانست پيغمبر صلى الله عليه و آله را ببيند ولى در عينحال ، چنان شمايل پيغمبر صلى الله عليه و آله را توصيف مى نمود كه ياران چند سالهپيامبر صلى الله عليه و آله از آن درمانده شده بودند. او از مادرش ‍ اجازه گرفته بودكه براى ديدن پيغمبر صلى الله عليه و آله به مدينه برود، به شرط اينكه اگرحضرت در مدينه نبود فورى برگردد. اويس نيز با اشتياق به مدينه آمد ولى پيامبرصلى الله عليه و آله را زيارت نكرد و برگشت وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله بهمدينه آمد فرمود: (انى لا جد نفس ‍ الرحمن منقبل اليمن ) من بوى خوش رحمان را از جانب يمن استشمام مى كنم .
اويس قرنى از اكابر تابعين و از حواريون حضرت امير المومنين عليه السلام است و درزهد و جلالت شان و رفعت مقام و تقوايش همه مسلمانان اتفاق دارند و كتابها مشحون ازفضائل اوست . پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: او راهب اين امت است ، و نيزفرموده است : اويس قبايل بزرگى از ربيعه و مضر را شفاعت مى كند.
اويس در جنگ صفين به يارى حضرت امير المومنين على عليه السلام شتافت و با وى بيعتكرد و در همين جنگ به شهادت رسيد و در صفين مدفون گشت .
قبر وى اكنون در شهر رقه واقع در 200 كيلومترى حلب و 450 كيلومترى شام نزديك قبرجناب عمار واقع شده است .
2 - عمار ياسر: شهر رقه - نزديك قبر اويس قرنى
3 - زكرياى پيغمبر: شهر رقه جامع زكريا
8. عبدالله بن ام مكتوم عامرى موذن پيغمبر صلى الله عليه و آله - بابالصغير
برخى نام او را عمرو نوشته اند. مادرش ام كلثوم و پدرش قيس است عبدالله قديم الاسلامو مهاجر است و چون نابينا بود سيزده بار پيغمبر صلى الله عليه و آله او را در مدينهگذاشت كه به جايش نماز بخواند و لذا به غزوات نرفت . او در جنگ قادسيه حاضربود.
بعضى مفسرين ، فرد اعماى مذكور در سوره عبس را همين شخص مى دانند و به مناسبتهاىديگر نيز نام وى در تارخ اسلام آمده است . نيز آورده اند كه وى بعد از جنگ بدر بهمدينه آمد و نابينا بود و حضرت رسول صلى الله عليه و آله در تمام غزواتى كه ازمدينه خارج مى شد وى را به پيشنمازى مدينه معرفى مى فرمود. عبدالله در قادسيه دوزره پوشيده و پرچم سياهى نيز به دست داشت و پس از جنگ به مدينه مراجعت و در آنجا درگذشت .
ولى اكنون آرامگاهى در كنار حضرت عبدالله الباهر به نام وى در باب الصغير مشهوراست و نزديك بقعه او اطاقى وجود دارد كه به يكى از همسرانرسول خدا صلى الله عليه و آله منسوب است . (378)
9. قبر اوس بن اوس  
(اوس بن اوس ) يكى ديگر از صحابه جليل القدررسول خدا صلى الله عليه و آله است . وى از كسانى بود كه در مسجد النبى صلى اللهعليه و آله و بر (ايوان صفه ) زندگى مى كرد. اوس بن اوس در نهايت فقر وتنگدستى روزگار مى گذرانيد و همواره در مسجدرسول خدا صلى الله عليه و آله مشغول تهجد و عبادت و اعتكاف بود. وى به شام هجرتكرد و پس از وفات در دوران خلافت عثمان ، در باب الصغير مدفون شد. (379) مقبرهوى اكنون در مقابل مدرسه صابونيه در سمت ديواره غربى باب الصغير است .
10. وائله بن الاسقع  
يكى ديگر از صحابه رسول خدا صلى الله عليه و آله كه همراه اوس بن اوس ‍ و عماربن ياسر و ديگران بر ايوان صفه در مسجد النبى صلى الله عليه و آله زندگى مىكرد وائله بن الاسقع بود. وى عمرى بالنسبه طولانى داشت و گويند در سن 150سالگى - در خلافت عبدالملك مروان (سال 83 هجرى ) - در دمشق از دنيا رفت و در بابالصغير مدفون شد. او آخرين صحابه اى بود كه در اين شهر وفات يافت . (380)وائله پس از شهادت امام حسين عليه السلام به شدت خشمگين بوده و همواره بهنقل آيه تطهير كه در شان خاندان رسول خدا صلى الله عليه و آلهنازل شده مى پرداخته (381)
است .
11. فضاله بن عبيد  
(فضاله بن عبيد) يكى از صحابه رسول خدا صلى الله عليه و آله بود كه پس ازفتح دمشق به اين شهر آمد و در آنجا سكونت گزيد. در دوران معاويه ، كرسى قضاوت دراين شهر را بر عهده داشت و در سال 53 هجرى در گذشت . وى را در كنار ابى درداء وامدرداء مدفون ساختند. (382)
12. سهل بن ربيع انصارى  
(سهل بن ربيع انصارى ) يكى ديگر از صحابه بزرگوار و از قبيله اوس بود كهدر مشق ساكن شده و در اوائل خلافت معاويه وفات يافت . او را در باب الصغير (جنوبقبرستان ) به خاك سپردند. (383)
13. حجر بن عدى كندى يمنى  
- شهيد ولاى على عليه السلام - دمشق 20 كيلومترى دمشق در قريه عذرا كه اكنون درمحل عدر تلفظ مى شود و از توابع دوما كه بعد از حرستا در سمت راست دوما مى باشد.ايستگاه اتوبوسهاى آن در شارع الثوره است .
حجر از تابعين كبار و سران زهاد و از ابدال ياران على عليه السلام و معروف به حجرالخير است .
حضرت به او فرمود: ترا امر مى كنند كه به من لعنت كنى ، در آن موقع چه خواهى كرد؟پرسيد: چه كنم ؟ فرمود: لعن بكن ولى بيزارى مجوى كه من بر دين خداوندم .
پس از شهادت حضرت امير عليه السلام محمد بن يوسف ،عامل يمن ، حجر را بر در مسجد صنعا نگه داشت . او را كتك زيادى زدند تا مولا را لعن كند،و وى در انظار مردم گفت :
(ان الامير امرنى ان العين عليا. فالعنوه لعنه الله ) (384)
امير مرا فرمان مى دهد كه على را لعنت كنم . پس او را (منظورش محمد بن يوسف بود)لعنت كنيد كه خدايش لعنت كند.
حجر به كثرت نماز و زيادى زهد معروف بود. وى در آخرين دقايق نزديك به شهادتحضرت اميرالمومنين عليه السلام شعرى خواند، حضرت چشم گشود و فرمود: اى حجر، چهمى كنى زمانى كه ترا به بيزارى جستن از من بخوانند؟ عرض كرد: به خدا سوگند اىامير مومنان ، اگر مرابا شمشير پاره پاره كنند و در آتشم افكنند و بسوزانند،تحمل همه ناگواريها را بر برائت از تو ترجيح مى دهم .
حضرت فرمود: (و فقت لكل خير يا حجر جزاك الله خيرا عناهل بيت نبيك ) (385)
عايشه به معاويه گفت : از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: پس ازمن در (عذرا) مردانى كشته مى شوند كه خداوند واهل آسمانها به خاطر آنها خشمناك مى شوند. (386)
مرگ حجر چنان كشورهاى اسلامى را تكان داد كه معاويه را رسوا كرد. ربيع بن زياد،استاندار و فرمانده ارتش معاويه در خراسان ، پس از نماز موضوع را در منبر بيان كرد واز خداوند مرگ خود را طلب كرد و دعايش مستجاب گرديد. (387) ابن اثير گفته است :قبر حجر در عذرا معروف و مستجاب الدعوه است (قبر مزبور در كنار مسجدى است كه ماذنهقديمى دارد و اخيرا به همت مردم مسلمان صحن و بارگاهى براى آن مى سازند)
حجر با وجود سن كمش از بزرگان ياران على عليه السلام محسوب مى شود و در صفينفرمانده قبيله كنده و در نهروان فرمانده ميسره لشگر حضرت اميرالمومنين عليه السلامبود. ماجرا جويانى دنيا پرست مانند: ابو براده پسر ابوموسى اشعرى ، شمر بن ذىالجوشن ، شبث بن ربعى و عمر بن سعد استشهاديه اى تنظيم كردند كه حجر و يارانشخليفه را لعن كرده و از مردم خواسته است عليه معاويه وارد جنگ شوند. مامورين حكومتىآنها را به طرف شام حركت دادند. هنگامى كه آن ان را از كنارمنزل قبيصه يكى از همراهان حجر عبور مى دادند، دخترانش مى گريستند، آنها را امر بهسكوت كرد و گفت : من يا به فيض شهادت مى رسم كه خداوند نگهدار شماست ، و ياآنكه بر مى گردم ...
ايشان را به مرج عذرا (نزديك دمشق ) بردند، قبرهاى آنان را كنده و با شمشير برهنه دربرابرشان ايستادند. 6 نفر به درخواست بستگانشان آزاد شدند. هشت نفرشان تا صبحنماز خواندند، بامداد خواستند آنها را بكشند دو نفر را به نزد معاويه بردند، وى يكى رابه شرط آنكه به كوفه نرود آزاد كرد و ديگرى را به نام عبدالرحمان به كوفهفرستاد تا با شديدترين وجه او را شهيد نمايند.
حجر اجازه گرفت و دو ركعت نماز طولانى خواند و فرود: اين كوتاهترين نمازى بود كهدر مدت زندگيم خوانده ام . جلاد پرسيد: چرا بدنت مى لرزد؟
فرمود: چرا نترسم و حال آنكه قبر آماده و كفن حاضر و شمشير كشيده شده است ، ولى بهخدا سوگند اگر چه بدنم مى لرزد اما چيزى نمى گويم كه خداوند را به خشم بياورم .
تعداد شهدا: 1 - حجر بن عدى 2 - شريك بن شداد حضرمى 3 - صيفى بنشبل شيبانى 4 - قبيصه بن ضبيعه عبسى 5 - محرز بن شهاب منقرى 6 - كدام بن نحيانعنزى 7 - عبدالرحمان حسان عنزى
در شمال شرقى قبر حضرت رقه عليه السلام ، مسجد قصب معروف به مسجد ساداتواقع است كه مى گويند قبور شهداى مرج عذرا در آنجا واقع شده است ، يا بعضى ازاعضاى بدن آنان در آنجا مدفون شده است . (388)
14. محمد بن ابى ابكر - باب الصغير شام  
وى فرزند ابوبكر، ولى پرورش يافته و (ربيب ) على عليه السلام است و مادرشاسماء بنت عميس از زنان پاك طينت روزگار بود كه فرزندان رشيدىتحويل جامعه اسلامى داد. محمد علاوه بر فضايل و مكارمى كه داشت جد مادرى حضرت امامصادق محسوب مى شود. بدين گونه كه پسرى به نام قاسم فقيه حرمين داشت كه دختراو ام فروه همسر امام باقر عليه السلام و مادر حضرت امام صادق عليه السلام است .
محمد و عبدالله و عون فرزندان حضرت جعفر طيار، و يحيى پسر حضرت على عليهالسلام ، برادران مادرى محمد مى باشند. محمد از طرف حضرت امير المومنين دوبار بهاستاندارى مصر منصوب شد، يكبار قبل از مالك اشتر و بار ديگر بعد از مالك . در مرتبهدوم ، معاويه بن خديج و عمر و عاص ‍ به دستور معاويه او را به شهادت رسانيده و نعشمطهرش را در شكم الاغى مرده گذاشته و آتش زدند و سرش را براى معاويه به شامفرستادند (اكنون مدفن سر مقدسش در باب الصغير شام مشهور است )
گويند عايشه در شهادت محمد گريست و در قنوت هر نماز بر معاويه و عمرو عاص ومعاويه بن خديج لعن مى كرد.
اميرالمومنين عليه السلام نيز سخت بر محمد گريست و فرمود: (محمد ابنى من ظهرابى بكر) ع : محمد پسر من است از پشت ابوبكر. محمد به هنگام شهادت بيست و هشتساله بود و پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از ولادت از شهادت وى خبر داده بود. قبروى در مصر خيابان حيضان جنب جامع الدعا در پشت دانشگاه الازهر واقع شده است .
والسلام
قم - حرم اهل بيت عليه السلام
على ربانى خلخالى

fehrest page

back page