بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب فاطمة الزهرا علیهاسلام, گفتار علامه امینى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FA000001 -
     FA000002 -
     FA000003 -
     FA000004 -
     FA000005 -
     FA000006 -
     FOOTNT01 -
 

 

 
 

 

fehrest page

back page

منقبت نهم :
((اشتراكها فى الاهتداء، والاقتداء، و التمسك بها، ردف ابيها و بعلها و بنيها))
هر فرد مسلمان و مؤ منى كه با محمدبن عبدالله (ص ) بيعت كرده ، و به او ايمان آورده ، ورسالت و اطاعتش را پذيرفته ، و آن حضرت را پيام آور از جانب خداى خود مى داند، وپيشوايانش على (ع ) و اولاد على (ع ) هستند، ناگزير حضرت زهراسلام عليها ((وليه ))او، رهنماى او، و مرجع او، و در مشكلات ((همانند پدر و همسر و فرزندانش ) دستاويز وپناهگاه اوست .
منقبت دهم :
((اشتراكها فى العصمة ، و دخولها فى آية التطهير))
اشتراك فاطمه عليهاسلام با پيامبراكرم (ص ) و اميرالمؤ منين (ع ) و حسين (ع ) در مقامعصمت و طهارت ، كه او نيز عصمت الله و مورد خطاب آيه تطهير مى باشد.
منقبت يازدهم :
((كونها من الامانة المعروضة على السموات و الارض والجبال ))
ان امانيت كه از جانب خداى تعالى بر آسمانها و زمين كوهها عرضه شد، و آنها زير بار آنامانت وزين (و مسئوليت سنگين ) نرفته ، و از قبولش امتناع نمودند ولى بشر آنرا پذيراشد، همانا ولايت پنج تن عليهم السلام بوده است ، و وجود مقدس زهراسلام الله عليهاولية الله و جزء امانت معروضه مى باشد.
منقبت دوازدهم :
((اشتراكها مع رسول الله فى الركنية لعلى ابن ابيطالب ))
فاطمه عليها سلام ، در مقام ركن بودن نسبت به اميرالمؤ منين عليه السلام با پيامبر اكرم(ص ) همسان و همتا بوده است ، و اين منقبت منحصر است بهرسول خدا(ص ) و صديقه زهرا(ع ) و مقصود از (ركنيت ) درذيل روايات مربوطه اش به طور تفصيل بيان گرديد.
منقبت سيزدهم :
((اشتراكها فى تطهير مسجد رسول الله لها نظير ابيها و بعلها و بنيها))
اشتراك فاطمه سلام الله عليها با پدر و همسر و فرزندانش در مجاز بودن به ورود بهمسجد پيغمبراكرم (ص ) و پاك بودنش در هر زمان و در هرحال .
منقبت چهاردهم :
((كونها محدثة كالائمة ، امير المؤ منين و اولاده ))
(محدثه ) بودن فاطمه عليهاسلام است ، به اين معنى كه فرشتگان با او سخن مىگفتند، و اين مقام شئون اميرالمؤ منين (ع ) و يازده اولاد معصوم اوست ، و با وجود اينكهحضرت زهرا(ع ) منصب امامت نداشت ، هم صحبت ملائك بوده است .
منقبت پانزدهم :
((اشتراكها مع اميرالمؤ منين و اولاده فى التبشير بشيعتها و محبيها))
چنانكه رسول اكرم (ص ) به شيعيان و دوستان امير المؤ منين (ع ) و يازده اولادش ، مژدهرستگارى داده است ، در موارد بسيار به شيعيان و محبان فاطمه عليهاسلام نيز بشارتنجات و رهائى از عذاب داده است ، و اين خود از شئون مخصوص صاحبان ولايت است .
منقبت شانزدهم :
((ركوبها يوم القايمة كبايها و بعلها و بنيها))
سواره محشور شدن زهرا عليهاسلام ، همانند پدر و همسر و فرزندانش .
منقبت هفدهم :
رسول اكرم (ص ) مى فرمايد: در روز قيامت من دست به دامانجبرئيل مى شوم (گويا مقصود پيامبر(ص ) اين باشد كهجبرئيل نماينده خداى متعال است و من متمسك به دامان رحمت الهى هستم )، سپس در ادامه سخنچنين مى فرمايد: دخترم زهرا(ع ) دست به دامان من ، و على ابن ابيطالب متمسك به فاطمهعليهاسلام است ، و يازده فرزندش ‍ دست به دامان على (ع ) هستند.
منقبت هجدهم :
((كانت تحدث امها و هى فى بطنها، و تصبرها))
سخن گفتن فاطمه عليهاسلام با مادرش ، آنگاه كه در رحم مادر بود، و او را به شكيبائىدعوت مى فرمود، و اين خود از نشانه هاى مقام ولايت مى باشد.
منقبت نوزدهم :
((تكلمها بالشهاد تين حين الولادة و بذكر امير المؤ منين و اولاده الاسباط كاالائمة))
حضرت صديقه زهراسلام الله عليها نيز همانند اميرالمؤ منين (ع ) و فرزندان معصومش ،در هنگام ولادت لب به شهادتين گشوده است ، و اين خود از شئون مخصوص ‍ صاحبانولايت است .
منقبت ششم :
((اشتراكها مع ابيها و بعلها و بنيها فى العلم بما كان و ما يكون و ما لم يكن الىيوم القيامة ))
اشتراك فاطمه عليهاسلام با پدر و همسر و فرزندانش در علم به آنچه در گذشته واقعشده است و آنچه در آينده بوقوع خواهد پيوست ، و آنچه تا روز قيامت واقع شدنى نيست واين دانش نيز مخصوص اولياء خداست و دارا بودن چنين علمى از نشانه هاى مقام ولايت مىباشد.
منقبت بيست و يكم :
((ولادتها طاهرة مطهرة زكية ، ميمونة تقية ، كما يعتقد فى الائمة الاطهار))
فاطمه عليهاسلام همانند ائمه اطهار(ع ) مبارك و با طهارت و پاك و پاكيزه از مادر تولديافته است .
منقبت بيست و دوم :
((نموها فى اليوم و الشهر مثل ما جاء فى نمو الائمة الاطهار))
رشد حضرت صديقه زهرا عليها السلام ، همسان با ائمه اطهار(ع ) در هر ماه به قدريكماه ، و در هر ماه به اندازه يكسال .
ممكن است در اينجا مقصود نمو معنوى و روحى باشد نه رشد جسمانى ، در هرحال و به هر معناى كه درباره ائمه اطهار عليهم السلام متصور است عينا در فاطمهعليهاسلام نيز آن چنان است .
منقبت بيست و سوم :
((دخول نورها حين ولدت بيوتات مكه كولاده ابيها))
هنگام ولادت فاطمه عليهاسلام نور او تمام خانه هاى مكه ، شرق و غرب را فرا گرفتچنان كه در تولد پيامبر اكرم (ص ) نيز تمام جهان از نور مباركش روشن شد، گوئى بانور افشانى اين موجود مقدس ، خداى تعالى بهاهل آسمان و زمين ، به فرشتگان و تمام مخلوقات اعلام مى فرمايد: اينك تولد يافت ، آن ،بشرى كه نور جهانيان از اوست ، و سبب خلقت علميان و علت آفرينش تمام مخلوقات بودهاست ، آن وجود مقدسى كه باعث شد موجودات از ظلمات عدم به عالم نور ظهور چشم گشايندو به لباس آفرينش مزين گردند.
منقبت بيست و چهارم :
((تبشير اهل السماء بعضهم فعضا كما فىرسول الله و الائمه ))
در آن هنگام كه حضرت زهراسلام الله عليها از جانب خديجه عليهاسلام ولادت يافت ،فرشتگان ميلاد او را به يكديگر بشارت مى دادند و تهنيت مى گفتند، چنانكه در تولدپيامبر اكرم (ص ) و ائمه اطهار نيز ملائك مقدم مباركشان را به يكديگر مژده مى دادند، وبايد اين چنين باشد، زيرا فاطمه عليهاسلام يكى از اسباب آفرينش و علتالعلل بوده است ، و فرشتگان نيز همانند ساير موجودات در سايه خلقت او و از يمنوجودش آفريده شده اند.
منقبت بيست و پنجم :
((فى وجوب حبها كحب بعلها و بينها اجرا للرسالة الخاتمه ))
حب فاطمه عليهاسلام همانند حب همسر و فرزندان معصومش (كه اجر رسالت خاتم الانبياءاست ) بر همگان واجب است حتى به رسول خدا(ص ).
پيامبر اكرم (ص ) مى فرمايد: خداى تعالى مرا به دوستى اين چهار نفر فرمان داده است :على (ع )، فاطمه (ع )، حسن (ع ) و حسين (ع ).
البته وجوب دوستى و محبت آنان نه به انى جهت است كه آن چهار نفر داماد و دختر وفرزندان پيامبرند بلكه رسول خدا نيز همانند ساير بندگان مؤ من ، بايد معتقد و معترفبه مقام ولايت فاطمه عليهاسلام بوده و به اين امر شهادت دهد.
منقبت بيست و ششم :
((اشتراكها مع ابيها و بعلها و بنيها فى درجة الوسيلة فى الجنة ))
اشتراك زهراسلام الله عليها و همرديف و همدرجه بودن اوست ، با پدر و همسر وفرزندانش در قبد الوسيله يا درجة الوسيله بهشت ، آنجا كه پايتخت (عظمت ) حضرت حقتبارك و تعالى است وجز پنج تن عليهم السلام از انبياء و مرسيلن و صالحين وفرشتگان مقرب كسى را به آن مقام والا راه نيست .
منقبت بيست و هفتم :
((اشتراكها مع ابيها و بعلها و بنيها يوم القيامة فى قبة تحت العرش ))
اشتراك فاطمه عليهاسلام با پدر و همسر و فرزندانش در قبه اى از نور كه زير عرشبر پا مى شود و جز پنج تن عليهم السلام كسى را به آن رتبه والا راه نيست ، و اين مقامغير از ((درجه الوسيه )) است كه قبلا بيان شد.
منقبت بيست و هشتم :
((فى الدخول الى الجنة قبل الناس مع ابيها و بعلها و بنيها و هىقبل الجميع ))
ورود پنج تن عليهم السلام به بهشت قبل از همه ، درحالى كه فاطمه عليهاسلام درپيشاپيش پدر و همسر و فرزندانش ، نخستين كسى است كه وارد بهشت مى شود.
منقبت بيست و نهم :
((فى انها من الكمات التى تلقيهاآدم بها ابراهيم ربه ))
فاطمه عليهاسلام يكى از كلماتى است كه حضرت آدم (ع ) فراگرفت ، و حضرت ابراهيمنيز با همان كلمات امتحان شد، يعنى با كلمات : محمد، على ، فاطمه ، حسن ، و حسين عليهمالسلام .
منقبت سى ام :
((دخولها فى اية المباهلة بين ابنائنا و انفسنا))
فاطمه عليهاسلام يكى از افرادى است كه آيه مباهله درشان آنهانازل شده است و آن وجود مقدس ، بين چهار معصوم قرار گرفته است يعنى انفسنا محمد(ص) و على (ع ) و ابنائنا حسن (ع ) و حسين (ع )))
منقبت سى و يكم :
((وحدتها مع رسول الله و على و بنيه فى حكم الحب و البعض والولاء و العداء وفى حكم السلم و الحرب و فى السب والاذى ))
سنى و شيعه و اين موضوع متفق القول و هم عقيده هستند: احكامى كه در اسلام در مورد محبت ويا عاوت ، صلح و يا جنگ ، دشنام دادن و اذيت كردن نسبت به پيامبر اكرم (ص ) جارى است، عينا نسبت به زهرا اسلام الله عليها نيز معتبر و واجب الاجر است ، يعنى اگر كسى نسبتبه رسول خدا(ص ) دشمنى ورزد و يا آن حضرت را بيازارد، و يا دشنام دهد چنان كهمجازاتش حد زدن بر او و يا كشتن او، و يا موجب كفر اوست ، عينا در اين موارد حضرت زهرا(ع ) با پيامبر اكرم (ص ) يكسان و برابر است .
منقبت سى و دوم :
((فى كفويتها مع على فى الملكات و النفسانيات ن ولو لم يخلق على لم يكن لهاكفو من آدم و من دونه ))
همتا بودن فاطمه عليهاسلام با على عليه السلام در صفات و ارزشهاى معنوى .
پيامبر اكرم (ص ) مى فرمايد: اگر فاطمه (ع ) آفريده نمى شد، هرگز براى على (ع )همتائى وجود نداشت ، همچنين اگر على (ع ) خلق نمى شد، فاطمه را در جهان نظير ومانندى نبود، سپس براى روشن شدن مطلب ، و رفع اين اشتباه احتمالى كه مبادا تصورشود مقصود پيامبر اكرم (ص ) اين بوده است : ديگران كه خواستار همسرى با فاطمه (ع )شدند، كفو و هم شان او نبودند، رسول خدا (ص ) تصريح مى فرمايند، نه تنها فاطمه(ع ) را در زمان حاضر جز على (ع ) نظير و مانندى نيست ، بلكه از آدم و اولاد آدم (يعنىانبياء ((جز پيامبر اسلام )) اوصياء، اولياء، صديقون ، علماء و حكماء) هرگز كسىهمتاى زهرا(ع ) نيست ، و تنها على (ع ) است كه كفو و همانند اوست ، على (ع ) كه چونفاطمه (ع ) بى نظير است ، و بشرى در ملكات فاضله و مقامات عاليه برابر او نيست واين دو وجود مقدس در اين منقبت بطور يكسان شريكند.
اگر بجز اين فرمايش از جانب پيامبر اكرم (ص ) تصريحى در اين مورد در دسترس مانبود (با اينكه وجود دارد) همين حديث شريف براى اثبات برترى حضرت صديقه زهرا(ع) بر جميع انبياء (جز پدر بزرگوارش )، كافى بود.
منقبت سى و سوم :
((كفر من ابغض فاطمه كابيها و بعلها))
حكماء ودانشمندان چنين فتوى داده اند كه هر كس پيامبر اكرم (ص ) و يا على (ع ) را دشمنبدارد كافر است ، فاطمه عليهاسلام نيز در اين مورد با پدر و همسرش شريك است ومشمول اين حكم مى شود، آيا چگونه ممكن است بشرى صاحب مقاوم ولايت نباشد، و دشمنى بااو موجب كفر گردد؟
منقبت سى و چهارم :
((فى الامر بالتوسل اليها كابيها و بعلها و بنيها فى الحوائج و عندكل مسئلة و الامر بحبها والصلوة عليها و زيارتها))
چنانكه پيامبر اكرم (ص ) و امير المومنين (ع ) و فرزندان معصوم او ملجا و مرجعتوسل جميع انبياء بوده اند، بشر از آدم تا خاتم مامور بهتوسل به حضرت صديقه زهرا عليهاسلام بوده است .
از همان وقتى كه آدم عليه السلام آفريده شد، و براى استجابت دعا و رفع مشكلاتشتوسل به پنج تن عليهم السلام و شفيع قرار دادن آنها در پيشگاه پروردگار بى همتاتوسط جبرئيل به او آموخته شد تكليف بنى آدم روشن گرديد.
انسان كه در جهانى پر از شدائد و مشكلات قدم مى نهد، دنيائى كه دائما در آغوش امواجبلا و گرداب حوادث عظيمه است ، رحمت بى كران الهى ايجاب مى كند كه دست آويزهاىمحكم و عروة الوثقاى ناگستنى در اختيار اين بشر سرگردان قرار دهد تا در مسيرناهموار زندگانيش ، اميد گاهى خداپسند، و پناهگاهى دور از گزند داشته باشد و باتوسل و تمسك و چنگ زدن به ريسمان رحمت واسعه الهى ، فرزندان آدم نيز همانند حضرتآدم (ع ) به ساحل نجات دست يابند.
اكنون با قلبى سرشار از خلوص ، و اميدوار (همانگونه كه خداوند يكتا به پيامبرانشراه نجات را نشان داده است و به آنها طريق دعاى خداپسند را آموخته است ) ما نيز بهدرگاه ((الله )) روى نياز مى آوريم ، و وجود مقدس آبرومند زهرا(ع ) را شفيع و راهگشا و واسطه فيض خدائى قرار مى دهيم و عرضه مى داريم : يا فاطمة اغيثينى ، يافاطمة اغيثينى ...
چنان كه به صلوات بر پيامبر اكرم (ص ) و ائمه اطهار(ع ) و زيارت آنان به عنوان يكفرمان الهى و امر اسلامى دستور داده است ، عينا به صلوات بر فاطمه عليهالسلام وزيارتش تصريح و تاكيد گرديده است .
منقبت سى و پنجم :
((دخولها فى فضل سورة هل اتى ، مع بعلها و بنيها))
فاطمه زهرا سلام الله عليها همسان با اميرالمؤ منين و حسنين عليهم السلام در فضيلتسوره ((هلى اتى)) شريك و سهيم است .
منقبت سى و ششم :
((عرفانها رسل اليها عند ولادتها والتسليم عليها باسمائها))
فاطمه عليهالسلام در هنگام ولادتش حورالعين و بانوان عاليمقامى را كه از جانب خداىمتعال به نزد آن حضرت ارسال شده بودند كه كاملا مى شناخت ، وقبل از سلام و احوالپرسى با ذكر نام ، يك يك آنان را مخاطب قرار داد:
((يا ساره السلام عليك ، يا مريم السلام عليك ...))
از اين مطلب معلوم مى شود كه ملاقات و آشنائى زهرا(ع ) با آنان بى سابقه نبوده ، و آنوجود مقدس قبلا عوالمى را طى كرده است كه در مسير ملكوتى خويش آن فرستادگانآسمانى را ديده و شناخته است ، و بايد اينچنين باشد، زيرا مقام شامخ ولايت ايجاب مىكند كه هر ولى الله (يا ولية الله ) شيعيان خود را (با آگاهى خدادادش ) يك يك بشناسد.
منقبت سى و هفتم :
((اطلاع الله على الارض و اختيارها على نساء العالمين كاطلاعه على الارض و اختيارابيها و بعلمها و ولدها الائمة ))
پيامبر اكرم (ص ) با كمال صراحت مى فرمايد: خداى تبارك و تعالى يك بار بر زميننظر افكند و از اولين و آخرين مرا برگزيد، و دفعه دوم على (ع ) را، و در سومين نظر،اولاد معصوم او را، و در چهارمين بار زهرا(ع ) را از ميان جميع زنان عالم و از اولين و آخرينانتخاب فرمود.
پس همانگونه كه پيامبر اكرم (ص ) مصطفى است ، و چنان كه على (ع ) مرتضى است ، وهمان سان كه حسن (ع ) و حسين (ع ) برگزيده و مختارند، زهرا سلام الله عليها (همتاىآنان ) مصطفاة ، مرتضاة ، مختاره برگزيده خداوند تبارك و تعالى است .
منقبت سى و هشتم :
((كونها شفيعة كبرى يوم القيامة لشيعتها و محبيها كابيها و بعلها و بنيها))
بزرگترين مقام شفاعت را در روز قيامت حضرت صديقه سلام الله عليها همسان با پيامبراكرم (ص ) و اميرالمؤ منين (ع ) حائز مى باشد، بلكه مى توان گفت آن حضرت را در اينرتبه و مقام امتيازاتى است مخصوص به خود و بى نظير.
بزرگداشت تشريف فرمائى او به محشر و پيشگاه عرش الهى به نحوى است كه تمامتوجهات بسوى آن وجود مقدس معطوف خواهد شد، و امام سلام الله عليه در اين باره مىفرمايد: مقام شامخ حضرت صديقه زهرا(ع ) در روز قيامت چنان است كه حتى از نظر يكنفر هم پنهان نمى ماند.
منقبت سى و نهم :
((يعرف الله قدرها كما يعرف قدر ابيها و بعلها و بنيها يوم القيامة ))
در روز قيامت از نور بر پا مى شود كه پيامبر اكرم (ص ) بر آن جلوس مى نمايد، درحالى كه جبرئيل و انبياء و اولياء گرد آمده اند خداوند تبارك و تعالى مقام و منزلت زهراسلام الله عليها و پدر و همسر و فرزندان معصومش را بهاهل محشر معرفى مى فرمايد، و هنگام ورود فاطمه عليهالسلام به صحنه محشر از جانبحضرت حق تبارك و تعالى ندا مى شود:
((يا اهل المحشر غضوا ابصاركم حتى تجوز فاطمه ))
اى اهل محشر نگاهتان را فرو افكنيد، تا فاطمه (ع ) عبور نمايد....
منقبت چهلم :
((فى افضليتها على الملائكة والجن والانس كابيها و بعلها وبنيها))
چنانكه برترى رسول اكرم (ص ) بر انبيا و مرسلين و ملائكه ، با تفحص و تحقيق درروايات معتبر، ثابت شده است ، به همان طريق افضليت زهرا سلام الله عليها نيز برجميع مخلوقات از انس و جن و ملك ، منصوص و مسلم است .
اين چهل منقبت فاطمه عليهالسلام ، خلاصه پانزده موضوع اين كتاب است ، كه با آياتقرآن ، و روايات معتبر مربوطه و با ذكر اسناد بسيار مدارك اطمينان بخش ، آنها را قبلابه طور بيان كرده بوديم .
اگر بخواهيم با قلبى حقيقت جو، منصفانه قضاوت نمائيم ، يقينا در مى يابيم ، كه اينچهل منقبت از شئون مخصوص صاحبان ولايت ، و لازم و ملزوم يكديگرند، مناقبى كه مبناىآنها آيات انكار ناپذير كلام الله ، و گفتار معصوميندل آگاه است . بشرى كه خداوند يكتا او را به اقتضاى حكمتش از ابتداء خلقت جهان تابرچيده شدن بساط آن ، در كنار سفره رحمت خويش نشانده ، و او را درمراحل مختلف و مواقف بسيار سير داده است ، منزلت والاى اين بانوى بانوان و خاتون دوجهان ، در عالم اظله اش ، در عالم ميثاقش ، در عالم خلقتش ، در عالم علوى و سفلى اش ، درعالم رحم مادرش ، در ولادت و روز قيامت و محشرش ، در ورود به جنتش ، همه و همه ، حاكىاز مقام اعلاى ((ولية الله )) اوست .
هرگز معقول نيست كه موجودى داراى مقام ولايت كبرى نباشد، ولى علت آفرينش بوده ، واعتقاد به قدر و مرتبه خداداد او از شرايط ايمان بشمار آيد و وجود مقدسش با پيامبر اكرم(ص ) در مناقب چهل گانه مذكور بطور همسان شريك و سهيم باشد.
اما قسمت دوم مناقب زهرا سلام الله عليها، احاديثى است كه مربوط و مخصوص است به خودآن حضرت ، درباره مكارم الاخلاقش ، زهدش ، عبادتش ، ايثارش ، پرورش ‍ فرزندانششوهرداريش ، نگاهدارى از پدرش ، و كمالات وفضايل بى شمار ديگرش ، كه در كتب شيعه و سنى مسطور است ، كه در اينجا مورد بحثو بررسى ما نيست .
خداوند تعالى بحق محمد و آل محمد(ص ) ما را در سايه ولايت حضرت صديقه زهراعليهالسلام محشور نمايد، و دستمان را از دامان ولاى اين خاتون دو جهان كوتاه نفرمايد، واز مؤ منين به رسول اكرم (ع ) و اولاد معصومش قرار دهد، خدا پدر شما را نيز بيامرزد، وانشاءالله عزيزتان بدارد، كه شما باب اين بحث را گشوديد.
الحمدلله رب العالمين

fehrest page

back page