بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب آیینه داران حقیقت, مجله حوزه   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     KSSK0001 -
     KSSK0002 -
     KSSK0003 -
     KSSK0004 -
     KSSK0005 -
     KSSK0006 -
     KSSK0007 -
     KSSK0008 -
     KSSK0009 -
     KSSK0010 -
     KSSK0011 -
     KSSK0012 -
     KSSK0013 -
     KSSK0014 -
     KSSK0015 -
     KSSK0016 -
     KSSK0017 -
     KSSK0018 -
 

 

 
 

 

1)مجلّه حوزه ، شماره 3. تاريخ نشر: اسفند 1362. ش : تير1361
احزاب ، آيه 36 ر.ك : الميزان ج 16 / 321؛ تفسير صافى ، ج 4 / 190 و...
2)نساء: آيه 65 ر. ك : الميزان ج 4 / 604؛ تفسير صافى ، ج 2 / 432؛تبيان ، ج3 / 245؛ مجمع البيان ، ج 3 / 69.
3)الغيبة ، شيخ الطوسى / 177؛ كمال الدين و تمام النعمة ، ج 2 / 482؛وسائل الشيعة ، ج 18 / 98 باب 11 من ابواب صفات القاضى ، ح 9.
4)مستدرك الوسائل ، ج 3 / ص 188، باب 11 من ابواب صفات القاضى ، ح 16؛تحف العقول / 169، چاپ قم .
5)قسمتى است از روايت مقبوله عمر بن حنظلة . ر.ك :
6)وسائل الشيعة ، ج 18 / 100؛ الكافي ، ج 1/ 412؛ تهذيب الاءحكام ، ج 6/ 301؛الاحتجاج ، ج 2 / 106؛ مستدرك الوسائل ، ج 3/ 187 و جواهر، ج 40 / 32.
7) مجلّه حوزه ، شماره 9. تاريخ نشر: فروردين 1364. م 23 خرداد 1377.
8) مجلّه حوزه ، شماره 11. تاريخ نشر: مهر 1364.
9)يس ، آيه 60.
10)كهف ، آيه 18.
11)مجلّه حوزه ، شماره 12. تاريخ نشر: دى 1364. م : آذز 1373.
مجلّه حوزه ، شماره 13. تاريخ نشر: اسفند 1364.
12)مجلّه حوزه : شماره 15. تاريخ نشر: تير 1365. م : 22 اسفند 1367.
13)سده : قصبه مركزى بخش شهرستان اصفهان در دوازده هزار گزى باختراصفهان واقع شده است . قصبه سده عبارت است از سده ده (فروشان ، ورنوسفاداران ،خوزان ) كه سابقه بناى اين سه ده به 2500سال پيش مى رسد (لغت نامه دهخدا)
14) مرحوم همائى را به راستى مى توان فرزند رنج و زحمت و تلاش خويشدانست . در پنج سالگى به مكتب زن همسايه رفت . در هشت نه سالگى وارد مدرسهقدسيه اصفهان شد. سيزده ساله بود كه پدرش رخت به ديار آخرت برد و از اينتاريخ عهده دار زندگى خود و مادر و برادر كوچك تر از خود گرديد. ديرى نپاييد كهبا مدارس قديمه آشنا شد و دوران طلبگى را آغاز كرد. حدود بيستسال طلبه و حجره نشين مدرسه نيم آورد بود. و در اين دوران از چراغ علم و معرفت نادرهمردانى چون آخوند كاشى ، جهانگير خان قشقائى ، آقا سيد محمد باقر درچه اى ، آقا شيخمحمد حكيم و حاج آقا رحيم ارباب پرتو مى گرفت . همائى ، كه از بعضى از اساتيدخود اجازه روايت و اجتهاد داشت ، در همه اوقات عمر خويش از آن هنگام كه يك طلبه سادهمدرسه نيم آورد بود تا آن هنگام كه خود يكى از استادان شناخته شده ادبيات عرب درحوزه علميه اصفهان گرديد و تا آن زمان كه به كرسى تدريس فقه وادبيات عرب دردانشگاه نشست ، هيچ گاه خصائص يك طلبه كامل عيار را در ساده زيستن و آبرومند زيستن وقناعت و تسليم و رضا و تلاش و سخت كوشى مستمر از دست نداد. از مرحوم همائى حدود24 اثر مكتوب به جا مانده است .
15) مدرسه نيم آورد، در محله نيم آورد يا نمارود در انتهاى بازار بزرگ اصفهانقرار دارد. به تقويت بيست سال دوران طلبگى مرحوم همايى در حجره اى در همين مدرسهگذشته است . اتفاقا حجره ايشان هنوز هم معلوم و مشخص است ؛ زيرا تنها حجره اى است كهبر بالاى سر در آن به خط ثلث عالى مرحوم ميرزا عبدالحسين قدسى ، جمله : بسم اللّهالرحمن الرحيم ، نوشته شده است .
16)مسجدى واقع در اواسط بازار بزرگ اصفهان .مطول گفتن آقا ميرزا جلال شاعر (به قول طلبه هاى آن روز) در اين مسجد كم تر نظيرداشت ؛ زيرا درس ‍ ايشان توام با شواهد و مثالهاى فارسى بود.
مرحوم آقا شيخ على يزدى ، آن گونه در ادبيات مسلط بود كه به نحو رجز درس مى گفت.
17)  يعنى با عبارات مسجّع و مقفّى .
18)جهانگير خان قشقائى ، كه در حوزه هاى علميه ،مطلقا به نام خان شهرت داشته ودارد، از اعاظم حكما و اجله فلاسفه متاءلهين به شما مى رود. وى فرزند محمد خان و منسوببه ايل دره شورى است . خان از شاگردان معروف آقا محمد رضا قمشه اى و آقا ميرزا محمدحسن نجفى بوده است ولادت آن حكيم الهى را سال 1243 قمرى نوشته اند و وفاتش درشب يكشنبه 13 رمضان 1328 در اصفهان اتفاق افتاد. مزار كثيرالانوارش در تكيه آقاسيد محمد تركه ، در اول تخت فولاد واقع است .

19)اهل علم و آشنايان با حوزه علميه اصفهان مرحوم ارباب را مى شناسند. و از مقامرفيع و جايگاه منيعى كه آن مرحوم در علم و فضل و فضيلت اخلاقى و زهد و تقوى داشتآگاهى دارند. آن يكتاى روزگار آيتى و حكايتى از جامعيت علمى و اخلاقى بود. ارباب ازخصيصين شاگردان آخوند كاشى و جهانگير خان بود، مرحوم ارباب در سحرگاه عيدغدير سال 1396 قمرى به عالم بقاء تحويل نمود.

20)حاج ميرزا على آقاى شيرازى در تقوى و علم از نوادر روزگار بود. تفسير وشرح نهج البلاغه را با ممارستى كه مخصوصا در آن كتاب مستطلاب داشت ، بهحال و كيفيتى بيان مى كرد كه تصوير و تصور ان جز براى كسانى كه ديده اندمشكل است . مرحوم شهيد، مطهرى در مقدمه كتاب سيرى در نهج البلاغه درباره ايشانشرحى دلپذير و خواندنى دارند، به اين شرح :
به خود جراءت مى دهم و مى گويم او به حقيقت يك عالم ربانى بود. در برخوردبا او همواره اين بيت سعدى در ذهنم جان مى گرفت :

عابد و زاهد و صوفى همه طفلان رهند
مرد اگر هست به جز عالم ربّانى نيست
21)آية اللّه العظمى مرحوم آقا سيد محمد باقر درچه اى حالات و رفتار و مراتب زهدو قدس و تقوى كم مانندى داشت كه همواره در تربيت اخلاقى طالب علمان مستعد تاءثيرىشگرف و عظيم مى گذاشت . ايشان كه از اكابر علماء و مجتهدين و اعاظم فقها و مدرسينبه حساب مى آمد، در سال 1264 متولد ودر شب 28 ربيع الثانى 1342 هجرى قمرىوفات يافت . حوزه درس آن مرحوم در فقه و اصول از هر نظر ممتاز بود كه مجتهدانبزرگى از حوزه ايشان تحويل عالم اسلام گرديد، از جمله مرحوم آيت اللّه بروجردى .
مرحوم درچه اى ، داراى تاءليفاتى هستند از جمله يك دوره فقهواصول در شانزده مجلد حاشيه بر متاجر، حاشيه بر مناسك ، رساله اى در جبر و تفويض، حواشى بر رسائل عمليه حاشيه بر اصول دين تاءليف شيخ جفر شوشترى .

22)استاد برزگ معقول و رياضيات قديم حكيم مدرس مرحوم آقا شيخ محمد خراسانىبهترين شاگرد جهانگيرخان قشقائى و آخوند كاشى بود. ايشان را بزرگ ترين مدرسفلسفه بعد از استادش جهانگير خان به حساب مى آورند. ايشان تا آخر عمر زندگىزاهدانه خود در حجره مدرسه صدر و حلقه درس طلبگى خود را به نعمت جهانى نداد.وفات آن مرحوم در غره ذى حجه 1355 قمرى اتفاق افتاد.
23)يادآورى : تمام پاورقيها به جز شماره 1، از مقدمه رساله شعوبيه تاءليف استادجلال الدين همائى كه به اهتمام جناب منوچهر قدسى ، به مناسبت سومين سالگرد درگذشت استاد جلال الدين همائى منتشر شده است ، اخذ گرديده است .
مجلّه حوزه ، شماره 16. تاريخ نشر: 1365. م : 28 تير 1376.
24)ترجمه : حضرت آية اللّه حاج شيخ عبدالكريم حائرى ، بنيان گذار حوزه علميّه(در حدود سال 1340 ه‍ ق ) فقيهى انديشمند، استادى كنكاش گر، درفقه ،اصول و اخلاق بود.
آن مرحوم ، همواره با اهل علم و طلّاب ، مانند پدرى مهربان نسبت به فرزند، مهربان بود.پاسدار مصالح علم و محصلّين بود. هر يك از طلّاب را كه براىتحصيل سودمند مى ديد، ترغيب به ماندن وى مى كرد. و هر كه را، در حوزه منشاء اثر نمىيافت در جايگاه مناسبى ، به تبليغ وادارش مى كرد.
در برپايى شعائر مذبى ، مراسم دينى ، مجالستوسّل و يادآورى اهل البيت (ع )، خود مى كوشيد، و حتى هنگام درس نيز به آن اقدام مىكرد.
در برپايى شعائر مذهبى ، مراسم دينى ، مجالستوسّل و يادآورى هاى اهل البيت (ع ) خود مى كوشيد، و حتى هنگام درس نيز به آن اقدام مىكرد.
همواره در برابر ستمگران زمانش ، مبارز و مقاوم بود خداى اين ستمگران را به كيفركردارشان رسانده ، وادى هلاكت و جهنّمش را نصيب ايشان بگرداند، جهنمى كه در آن فروافكنده شوند كه بد جايگاهى است . (سوره ابراهيم 28 29).
از ابتداى كار، در شناخت اشخاص و استعدادها، فراست و زيركى خاص داشت . (كه اينحقيقت را از راستى گفتارش دريافتيم و تجربه كرديم ) به گونه اى كه افراد به وى، انس و آرامش مى يافتند. در نهايت انصاف با مردم مدارا مى كرد، اگر چه آن طرف خادمشبود.
در رفتار فروتن بود. در اياب و ذهاب ، خودمانى بود، تشريفات و بلند پروازيهاىخيالى را به كنارى گذاشته بود. همواره و در همهحال ، به ياد خداوند بود.
نگهبان نفس ، و رها كننده هواهاى نفسانى بود، چنانكه شاءن فقيه اسلام شناس چنين است .گرفتار مشكلات و حوادث ناگورا زمانه بود زمانه اى كه همواره چنين دشواريهايى رادارد مشكلاتى كه با مهاجرت علماء و روحانيون ، از شهرهاى خود براى مبارزه باستمگران ؛ پديد آمده بود.
در امور زندگى ميانه رو و كم مؤ ونه بود.
در سرانجام كارها، درست مى انديشيد.
همواره بر، دشواريها و ستمگرى ستمگران پايدارى كرد تا وفات يافت .
خداوند باخاندان عصمت و طهارت محشورش گرداند، آن خاندانى كه منشاءتحوّل فكرى ، براى نفوس آدمى هستند. تحوّلى كه از انحطاط فكرى به اوج معارفالهى ، فقه ، اخلاق ، سياست و خلافت اسلامى ، پيدا شد.
خلافت اسلامى كه مبداء حركت اجتماعى و سرافرازى اسلام بر تمامى اديان و مذاهبگرديد. سرافرازى كه با حسن تفاهم انجام گرفت ، آن حُسن تفاهمى كه در حياتانسانى ، ضرورى است .
اين تحوّل فكرى است كه آرزوى ديرينه آدمى است ، نه آنچه كه شرق و غرب ازتجهيزات مدرن (اگر چه به آنچه بايد برسند رسيده باشند)، گمان مى كنند.
از اين رو است كه هجرت مبداء تاريخى براى اسلام و مسلمين گشته ، و منشاء در درخششانوار و هدايت شد.


25)ترجمه : آيت اللّه حاج آقا مصطفى خمينى (ره ) دانشهاى عقلى ، نقلى ، سياستاسلامى ، و دينى را، در جوانى فراهم آورده بود. و به آن جا كه بايد برسد، رسيدهبود.
از نخبگان زمان ما، بلكه عصرها و زمانها بود.
درست گفتار و نيك سيرت بود.
با كمال زيركى و هوشيارى به نفوس ، آگاهى داشت .
سهم فراوانى در انقلاب و حوادث آن داشت .
فرزند امام بود، بلكه خود امامى بود. پدرى بمانند امام داشت . امام او را دوست مى داشت ،نه به خاطر فرزند بودنش و او نيز امام را دوست مى داشت ، نه به خاطر پدر بودنش ،بلكه به خاطر كمالات وانگيزه هاى ديگرى كه جاى بيان آنها نيست .

26)مرحوم سيّد محسن امين ، در احوالات ايشان چنين مى نويسد:
شيخ ابوالقاسم قمى (ره ) در اواسط سال 1353 ق ، حدود هفتاد سالگى ، وفاتيافت ، [و در قم ، نزديك قبر حاج شيخ عبدالكريم مدوفون شد.] ايشان ، دانشمندىفاضل ، پژوهشگر، فقيه ، اصولى ، با تقوى ، زاهد، مشهور بهفضل ، گستردگى اطّلاعات و دقّت نظر بود.
از مرحوم حاج شيخ عبدالكريم ، كه رئيس حوزه علميّه بود، برتر شمرده مى شد. هر دو دريك زمان مى زيستند، امّا رياست با مرحوم حاج شيخ عبدالكريم بود.
در برخوردى كه بين من و ايشان پديد آمد، پيرامون برخىمسائل فقهى گفت و گو كرديم ، او را به فضل و دقت نظر يافتيم .
سپس در باختران ، خير فوت ايشان را شنيدم ، فضلاء قم و غيره ، وى را مى ستودند.
از خدمت استادانى مانند: شيخ محمّد جواد قمى كه از بزرگان قم بود، شيخ ميرزا حسينتهرانى نجفى ، و از خدمت استاد ما: آقا رضا همدانى ، صاحب مصباح الفقيه ، و شيخ ملاكاظم خراسانى و سيد كاظم يزدى و غير ايشان ، بهره برد.
از ايشان تاءليفى پيرامون اصول باقى مانده است
.
اعيان الشيعه ، جزء 7/ 86 (شماره 874) و چاپ جديد، ج 2 / 410.
27)مرحوم شيخ محمد بافقى . در سال 1250 شمسى ، در روستاى بافق (دهفرسنگى يزد) به دنيا آمد. پس از 14 سالتحصيل ، در حوزه علميّه يزد، راهى نجف شد و از محضر آخوند ملّا محمد كاظم و آقا سيد كاظميزدى بهره برد. و در اين زمان نزد استاد اخلاق ، سيد احمد كربلايى ، به خود سازىپرداخت .
در سال 1286 ش ، به قم آمد، و در سال 1301 ش (يعنى : دوسال پس از كودتا) پيشنهاد اقامت و بازسازى حوزه قم را به مرحوم حاج شيخ عبدالكريمداد، و خود با اداره بخشى از حوزه به مدد وى شتافت . مرحوم بافقى ، همراه با اين خدمات، مبارزه دلاورانه و نهى از منكر را، عليه رضاخان آغاز كرد. و با سخنرانى ، نامهنويسى ، اعلاميّه و غيره به افشاگرى توطئه هاى رضاخان ، دست مى بازيد.
از اين روى ، توسّط خود وى دستگير شد، و به زندان شهربانى تهران افتاد، پس ازچند ماه به شهر رى تبعيد گشت ، كه در آن جا نيز به مبارزه دلاورانه خويش ادامه داد.
در سال1314 ش ، پس از واقعه گوهرشاد، براى مشاهده جنايات و همدردى با شهيد دادگان ،(على رغم ممنوعيّت ) راهى مشهد شد. پيرامون شخصيّت وىنقل شده است كه :
امام خمينى ، مدّظله ، در درس اخلاق ، هرگاه مى خواستند، يك مرد مجاهد و يك مؤ منحقيقى و يك انسان نمونه و آدم واقعى و پرهيزكار با حقيقت را معرّفى كنند، مرحوم بافقىرا نشان داده و مى فرمودند: هر كس بخواهد در اين عصر مؤ منى را زيارت و ديدار كند كهشياطين تسليم او و به دست وى ايمان مى آورند، مسافرتى به شهر رى نموده و بعد اززيارت حضرت عبدالظيم (ع ) مجاهد بافقى را ببيند. و گاهى شعر معروف را كه براىهمين موضوع سروده شده بود، مى خواند:
چه خوش بود كه برآيد به يك كرشمه دو كار
زيارت شه عبدالعزيم وديدن يار
امام ، از مريدان و علاقه مندان خاص ايشان بود، بسيار مواقع ، در نماز به ايشان اقتدا مىكرد. ماهى يكى دوبار به ديدار ايشان مى رفت و خود ايشان نيز توجه خاصّى به امامداشته و سفارش ايشان را به مرحوم حائرى و ديگران مى كرد.
به سال 1322 ش . در تبعيدگاه خود(شهر رى ) به لقاء اللّه پيوست و در كنار مرقدمرحوم حاج شيخ عبدالكريم در حرم حضرت معصومه (ع ) مدفون شد.
شهداى روحانيّت شيعه ، ج 1/155؛ نهضت روحانيّون ايران ، ج 2/156، و گنجينهدانشمندان .
28)اصول كافى با تصحيح و تعليق از على اكبر غفّارى ، ج 2/18،باب دعائم الاسلام .
29)لازم به يادآورى است كه برخى از اين مصاحبه پس از پيروزى دلاوران اسلام ،در منطقه مهران ، انجام گرفت .
30) مجلّه حوزه ، شماره 17. تاريخ نشر: آبادان 1365. م : 17 مرداد1379.
31)آيت اللّه سيد عبدالحسين لارى ، در سال 1226 هجرى قمرى ، همزمان با استبدادفتحعلى شاه قاجار، در خانواده اى روحانى ، در نجف اشرف ، ديده به جهان گشود.
ايشان در دوران تحصيلات عالى اسلامى ، موفق به درك استفاده از محضر اساتيدبزرگى ، همچون ميرزاى شيرازى ، فاضل ايروانى ، محمد هاشم الكاظمينى ، شيخ لطفاللّه مازندرانى و آخوند همدانى شد. اين اساتيد، مراتب علمى سيد را تاءييد و ايشان را،با عباراتى چون ، عالم ربّانى ، فاضل صمدانى ستوده و به اجتهاد وى نيز، تصريحكرده اند. اين مرجع مجاهد شيعه ، از سياستمداران و بنيادگذاران و پيشگامان نهضتمشروطه بود و در جنوب ايران ، حركت وسيعى براى اجراى موازين قانون اسلام و حكومتاسلامى ، به وجود آورد و سالهاى سال ، به حمايت محرومان و مستضعفاناشتغال داشت و با فكر جدايى دين از سياست ، مبارزه مى كرد.

32)آيت اللّه سيد عبدالمحمد موسوى لارى ، فرزند ارشد سيد عبدالحسين موسوى لارى، در سال 1306 هجرى قمرى ، در نجف اشرف ، ديده به جهان گشود و پس ازتحصيل مقدمات و به پايان رساندن سطح ، از محضر اساتيد بزرگى ، همچون : آخوندخراسانى ، سيد كاظم يزدى و پدر بزرگوارش ، استفاده هاى بسيار برد و به مقاماجتهاد رسيد. پس از رحلت پدرش كه يكى از مراجع بزرگ تقليد بود، تدريس ‍ دروسعاليه فقه و اصول و تشكيل حوزه علميه ، اجرا حدود و دادرسى و حلّ وفصل مسائل و مشكلات اجتماعى مردم ، بخشى از فعاليّتهاى او را،عمّال رضاخان ، خانه او را غارت كردند و بعد از ضرب و شتم ، ايشان را در شيراز، بهزندان افكندند. از ايشان ، آثار علمى زيادى ، به جاى مانده است ، كه بعضى از آنها بهچاپ رسيده است ، از جمله :
الف . رساله ذخيره العباد اليوم المعاد.
ب . حاشيه بر كتاب وافى .
ج . حاشيه بر تفسير ملامحسن فيض كاشانى .
د. حاشيه و شرح بر خلاصة الحساب شيخ بهائى .
ه‍. شرح استدلالى بر عروة الوثقى .
و. شرح بر ديوان شيخ كاظم اُزرى .
سرانجام ايشان در سوم شوال 1393 در شيراز رحلت كرد و در همان جا، كنار مرقد پدربزرگوارش ، به خاك سپرده شد.

33)آيت اللّه ميرزا مهدى اصفهانى ، از شاگردان ميرزا سيد كاظم يزدى و مرحومنائينى بود. وى در مسائل اعتقادى ، مشربى خاص داشت و با فلسفه و حكمت مخالف بود.ايشان در مدت اقامت خود در مشهد، شاگردان مبرّزى را پرورش داد، از جمله : شيخ مجتبىقزوينى ، شيخ هاشم قزوينى وميرزا جواد آقا تهرانى .
نقد تفكر خاص وى ، در اين محدوده بر نمى آيد و احتياج به تحقيق و بررسىمستقل دارد. براى آگاهى بيش تر، ر.ك : به مصاحبه آقاى مصطفوى ، در كيهان فرهنگىسال 2، شماره 12 نقد تهافت غزالى از جلال الدين آشتيانى در كيهان انديشه شماره 3.
34)ميرزا عسكرى شهيدى مشهدى ، معروف به آقابزرگ حكيم ، از احفاد مرحوم ميرزاىمهدى شهيدى است ، كه هم طبقه ملّا على نورى است . بيت شهيدى در مشهد، حدود صد و پنجاهسال بيت علم و حكمت و روحانيت بود. از تحصيلات آقا بزرگ اطلاع درستى نداريم .گويا ابتدا شاگرد پدرش و مرحوم ملا غلامحسين شيخ الاسلام و ميرزا محمد سروقدى ، درمشهد بوده و بعد به تهران آمده و اندكى زمان مرحوم جلوه را درك كرده و نزد حكيماشكورى و حكيم كرمانشاهى نيز درس خوانده است . مرحوم آقا بزرگ ، به وارستگىوصراحت لهجه و آزادگى و آزادمنشى ، شهره بود. با اين كه در نهايت فقر مى زيست ، ازكسى چيزى نمى گرفت . يكى از علماء مركز كه با او سابقه درويشى داشت ، پس ازاطلاع از فقر او، در تهران ، با به آقابرگ داده مى شود. ايشان ضمن ناراحتى فراواناز اين عمل دوست خود، در پشت پاكت مى نويسد: ((ما آبروى فقر و قناعت را نمى بريم...)) و پاكت را همراه محتوايش ، پس مى فرستد. ايشان سرانجام درسال 1355 در مشهد، چشم از جهان فرو مى بندد و به سوى ملكوت اعلى پرواز مى كند.خدمات متقابل اسلام وايران ، شهيد مطهرى . 35)ميرزا مهدى شهيدى مشهدى ، فرزندآقا بزرگ حكيم ، يكى از اساتيد بزرگ حوزه علميه مشهد بود در آن زمان كه حوزه مشهدپررونق و عظيم بود، در تمام حوزه ميرزا مهدى ، از نظرفضل و فضيلت مانند يك ستاره مى درخشيد. استاد شرح منظومه ، اسفار و كفايه بود.ايشان در 40 سالگى ودر سال 1354 هجرى قمرى ، يكسال قبل از فوت پدر، در مشهد جهان فانى را وداع گفت و به سوى معبود خويش شتافت .
خدمات متقابلاسلام و ايران ، ج 2/614.
36)آيت اللّه ضياء الدين عراقى ، معروف به آقا ضياء درسال 1278 هجرى قمرى ، در سلطان آباد اراك ، متولد شد. وى براى ادامه تحصيلات ،به عتبات مقدسه در عراق ، عزيمت كرد و در حوزه نجف ، از محضر اساتيدى ، همچون :آخوند خراسانى ، سيد محمد كاظم يزدى ، شيخ الشريعه اصفهانى ، استفاده هاى بسياركرد. ايشان جزء بزرگان محفل درسى آخوند خراسانى ، به شمار مى رفت و آراىاصولى باقى مانده از ايشان ، يكى از متون اساسى بحثهاى عالى حوزه را، در اين زمينهتشكيل مى دهد. شاگردان مبرّزى كه از حوزه درسى ايشان برخاستند، عبارتند از: مرحومسيد عبدالهادى شيرازى ، آيت اللّه حكيم ، شيخ محمد تقى بروجردى ، سيد حسن بجنوردى ،ميرزا هاشم آملى و سرانجام ايشان ، در سال 1361، در شهر نجف ، چشم از جهان فرو بست.

37)آيت اللّه محمد حسين اصفهانى ، معروف به كمپانى ، در دوّم محرم 1296 هجرىقمرى متولد شد. ايشان بعد از اتمام مقدمات و سطح ، در درس مرحوم آخوند خراسانىحضور يافت و از شاگردان اختصاصى وى شد و حدود 13سال ، از محضر آن استاد بزرگ ، استفاده هاى علمى و معنوى برد. دوره هاى زيادى از فقهو اصول را تدريس كرد و آخرين دوره تدريس او دراصول ، مدت پانزده سال به طول انجاميد. وى به تهذيب و تنقيحاصول از زوائد، توجه بسيار داشت و به گفته شاگرد ايشان ، مرحوم محمد رضا مظفرهمواره به آن شعر و شاعرى ، مايه فراوان داشت . به جا گذاشتن رساله ها و كتابهاىزياد و همچنين تربيت شاگردان مبرّز، دستاورد بخشى از عمر بابركت ايشان را نشان مىدهد.
مقدمه مرحوم محمد رضا مظفر بر تعليقه مكاسب كمپانى .
38)آيت اللّه سيد ابوالحسن اصفهانى ، درسال 1277 هجرى قمرى ، در يكى از قراء لنجان اصفهان ، متولد شد. تحصيلاتابتدايى خويش ‍ را، در مدرسه نيماورد اصفهان ، گذرانيد و درسال 1307 عازم نجف اشرف گرديد و در آن جا از محضر پرفيض علماى بزرگ ، همچون. آخوند خراسانى ، بهره ها برد و در حوزه درس ايشان ، به درجه عالى اجتهاد، درمعرفى شخصيّت فقهى و علمى ايشان همين كافى است كه آيت اللّه ميرزا محمد تقىشيرازى ، احتياطات خويش را به ايشان ، ارجاع مى داده است و رساله فقهى ايشان ، بهنام وسيله النجاة ، به سبب جامعيّت و دقت نظر، بسيارى از بزرگان ، از جمله حضرت امام، مدظله ، بر آن حاشيه زده اند. ايشان نسبت به سرنوشت اسلام ، بسيار تيزبين و حساسبود در قيام مردم عراق بر عليه حكومت انگلستان ، نقش فعالى داشت و از آيت اللّه حاج آقاحسين قمى كه عليه رضاخان قيام كرد، به حمايت برخاست . پس از عمرى تلاش و به جاگذاشتن آثارى ارزنده و تربيت شاگردان مبرّز، سرانجام در غروب دوشنبه ، نهم ذيحجه1365 چشم از جهان فانى ، فرو بست .
39)آيت اللّه حكيم ، در سال 1306 هجرى قمرى ، در عراق متولد شد و در حوزه هاىدرسى عتبات مقدسه ، از محضر اساتيد بزرگى ، همچون : شيخ محمد كاظم خراسانى ،آقا ضياء عراقى ، شيخ على جواهرى ، مرحوم نائينى ، بهره هاى فراوان گرفت . درسال 1333 همراه با ديگر علماى مجاهد، در جهاد عليه انگليس و استبداد شركت كرد و درسال 1379، فتوى به كافر بودن سران حزب بعث عراق داد و درسال 1383، به مبارزه با سران اين حزب كافر، برخاست . از ايشان ، آثارى با اينعنوانهابه جا مانده است :
1. مستمسك عروه در 14 جلد.
2. حقايق الاصول فى شرح كفايه 2 جلد.
3. نهيج الفقاهه (حاشيه بر مكاسب ).
4. منهاج الصالحين .
و....

40)آيت اللّه ميرزا عبدالهادى شيرازى ، درسال 1305 در سامرا، چشم به جهان گشود. مقدمات و سطح را در همان شهر، به اتمامرسانيد و در سال 1326 به نجف مهاجرت كرد و در درس آخوند خراسانى و شريعتاصفهانى ، شركت كرد. سيّد عبدالهادى ، از استوانه هاى فقه و صاحب نظران بزرگ بودو در ميان مراجع هم عصر خود، از موقعيّت ويژه اى برخوردار بود. پس از فوت سيدابوالحسن اصفهانى ، از مراجع برجسته تقليد گرديد و سرانجام در صفر 1382 بهديار محبوب شتافت . از ايشان نوشته هاى زيادى به جا مانده است .

41)سوره كهف ، آيه 16.
42)مرحوم آيت اللّه ميلانى ، در هشتم محرم 1313 هجرى قمرى متولد شد. و از سنينكودكى ، تحصيل علم را آغاز كرد. پس از طىّ مقدّمات و به پايان رساندن سطح ، ازمحضر اساتيد بزرگ حوزه نجف ، بهره مند شد. ايشان موفق شدند، كه يك دورهاصول ، نزد مرحوم شيخ الشريعه اصفهانى ، دو دوره نزد آقا ضياء عراقى ، دو دورهنزد مرحوم نائينى ، و دو دوره نزد مرحوم كمپانى بگذارنند. همچنين ايشان ، مراتب عالىفقه را، خدمت مرحوم نائينى و آقا ضياء و كمپانى گذراندند.
به مناسبتى ، مرحوم كمپانى به محمد على اردوبادى گفته بودند كه ان السيدالميلانى ادق من سائر اقرانه فى الفقه و الاصول . مرحوم ميلانى نزد سيد حسينبادكوبى و مرحوم كمپانى ، فلسفه خواند. همچنين ايشان علم كلام و مناظره را، نزد شيخمحمد جواد بلاغى و اخلاق را نزد ميرزا على قاضى و سيّد عبدالغفار مازندرانى خواند واستاد رياضيات ايشان ، سيّد ابوالقاسم خوانسارى بوده است .
مرحوم ميلانى ، داراى ذوق ادبى بود. در سال 1373 براى زيارت به مشهد مقدسمسافرت كرد، كه با اصرار زياد علماء، در آن جا مقيم شد. ايشان درطول زندگى ، فعاليتهاى فرهنگى زياد داشته و شاگردان برجسته اى تربيت كرده ست. ايشان با نهضت خرداد 42 موافق بوده ، در چندين مورد، در جواب استفتاءات يا پاسخ بهنامه ها، از حضرت امام خمينى ، حمايت كردند.
43)شيخ مجتبى قزوينى ، فرزند حجت الاسلام شيخ احمد تنكابنى قزوينى ، درسال 1318 هجرى قمرى ، در قزوين ديده به جهان گشود. تحصيلات مقدماتى را در همانشهر، به اتمام رساند و در سال 1330، همراه پدرش به عراق رفت و مدت 7سال در نجف اشرف ، اقامت گُزيد. سپس به قم آمد و 2سال نيز در اين شهر علم ، عمر گذرانيد و از جمله از محضر درس مؤ سس حوزه علميّه قم ،مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى ، استفاده كرد. و درسال 1341 به مشهد آمد و از محضر اساتيد بزرگ آن حوزه هم ، چون مرحوم آقا بزرگحكيم ، حاج ميرزا محمد آقازاده خراسانى ، ميرزا مهدى اصفهانى ، حاج آقا حسين طباطبايىسود جست . ايشان حدود 40 سال ، در مركز علمى مشهد به تدريس و تربيت طلّاب ،اشتغال ورزيد. مجله حوزه 5/44.
44) مجلّه حوزه ، شماره 18، تاريخ نشر: دى 1365. م : ذيقعده 1407.
45)مجّله حوزه 16/41.
46)براى شرح حال ايشان ، ر.ك : مجلّه حوزه ، شماره 17، مصاحبه .
47)همان .
48)همان .
49)آيت اللّه حاج سيد ابوالحسن اصفهانى ، در اصفهان به دنيا آمد و در نجف زندگىكرد. وى ، پس از پيمودن مراحل علمى ، در فقه ،اصول ، رجال و دانشهاى عقلى و نقلى تبحّر يافت . وى را به سعه نظر، حافظه توانا،جودت ذهن و سرعت انتقال ، ستوده اند. تا زنده بود، به گونه اى آبرومندانه حوزه وزندگى اهل علم را اداره كرد. با داشتن حوزه درسى بسيار شكوهمند و گرم ، از قلمرووسيعى نيز در مرجعيّت و زعامت ، برخوردار بود.

50)وى در شرح زندگانى خود نوشته است : به خواندن كتاب از همان كودكى عشقمى ورزيدم ... در حدود يازده دوازده سالى بهتحصيل زبان عربى پرداختم ، ولى همواره لطف پروردگار بدرقه راهم بود، و حينتحصيل هم گاهى ، حالات خوش و نورانى نصيبم مى شد، تا اين كه به نوشتن كتاباربعين موفّق شدم . علماى نجف كه از نوشتن اربعين اطلاعحاصل كردند، سؤ الاتى راجع به فقه كتبا از من كردند وپس از آن كهجواب ايشان را دادم ، درجه اجتهاد به من عطا فرمودند. از آن به بعدمشغول تاءليف كتاب بوده ام و به تربيت كتابهاى : مخزن اللثانى ، سيرو سلوك، معاد، روش خوشبختى و اخلاق و سرانجام به تاءليف : تفسير مخزن العرفان پرداختم....
به نقل از كتاب اخلاق / يازده ؛ و علماء معاصرين / 311.
51)تذكرة القبور/190.
52)مجلّه حوزه ، شماره 15، مصاحبه . و شعوبيه ،جلال همائى ، مقدمه / 98.
53)همان .
54)مجله حوزه ، شماره /15، مصاحبه ؛ شعوبيّه ؛سيرى در نهج البلاغه ،/ مقدمه .
55)شعوبيّه /يكصدو دو؛ مجلّه حوزه ، شماره /15، مصاحبه .

56)شيخ محمد محسن ، معروب به : شيخ آقا بزرگ تهرانى ، صاحبالذّريعة ، در1293 ه‍ ق ، در تهران متولّد شد. در ده سالگى پس از طىّ مراحلى از مقدمات ، توسّطپدر فاضل وارجمند خود، ملبّس به لباس روحانيّت شد. پس از اين ، به مدّت 12سال ، در تهران نزد استادان بزرگوارى ، به تعليم ادبيات ، خطّ، تجويد، منطق ، فقه، اصول و رياضيات پرداخت .
در سال 1315 ه‍ ق ، راهى نجف شد. و نزد استادان بزرگ و علماى دين ، بهتحصيل مراحل عالى معارف اسلامى پرداخت و مراتب اجتهادى فقهواصول و حديث و اخلاق و معرفةُ الكتب و اجازات را نزد گروهى از بزرگان مانند: حاجميرزا حسين نورى ، آخوند ملا محمد كاظم خراسانى ، سيد محمّد كاظم يزدى ، ميرزا محمّدتقى شيرازى و شريعت اصفهانى ، آموخت .
در سال 1329 ه‍ ق ، براى بهره ورى از محضر درس ميرزا محمد تقى شيرازى ، تاءليفكتاب بزرگ الذريعة و ديگر كارها، راهى سامرا شد، و جمعا در حدود 24سال در سامرا زيست . و در اين مدت مقدارى از كارهاى علمى خويش را، به سامان رسانيد وتاءليفات خود را به تكميل نزديك كرد. آن گاه بهسال 1354 به نجف بازگشت و تا پايان عمر (1389 ه‍)در اين جامع بزرگ علمى ، مقيمبود.
و اولين جلد الذريعه را در سال 1355 ه‍ ق به طبع رسانيد .شيخ در اخلاق اسلامى وتقواى نفس و طهارت ضمير نيز از نمونه هاى اندكيابى بود كه احوالات آنان ، اصحابائمّه طاهرين و علماى بزرگ شيعه را، به ياد مى آورد. به تعبير علّامه امينى (الغدير، ج10/ح )، او بقيّة السّلف الصالح بود.

57)ملا محمد حسين فشاركى ، از علماى بزرگ ، فقيه ، اصولى ، اديب ، متكلّم و رجالىبود.
از بزرگانى مانند: شيخ زين العابدين مازندرانى ، حاج ميرزا حبيب اللّه رشتى و ميرزاىشيرازى بهره برد. تاءليفاتى مانند: حاشيهرسائل و حاشيه طهارت شيخ انصارى از خود به جاى گذاشت وشب سه شنبه ، 8 ذيقعده1353 ه‍ ق در اصفهان وفات يافت . رك : ريخانة الاءدب ، ج 4/342، تذكرة القبور،84.
58)آيت اللّه شيخ محمّد ابراهيم بن حاج محمد حسن خراسانى اصفهانى ، مشهور بهكلباسى (كرباسى )، فقيه و اخلاقى بلند مرتبه ، از دست پروردگان حكيم متاءله ،عارف و اصل و فقيه بيداردل ، حضرت آيت اللّه حاج آقا محمّد بيدادآبادى است ، كه حياتطيّبه و سرمشق هدايت را، از اين عارف و حكيم بزرگ ، فرا گرفت . نه تنها شاگرد وىدر سير و سلوك معنوى بود؛ بلكه پس از فوت پدر، در كودكى ، تحتتكفّل و تربيت وى نيز قرار داشت .
در سال 1180 ه‍ ق در اصفهان متولّد شد. (تدكرة القبور،سال تولد وى را 19 ربيع الثانى 1190 ه‍ ق در كاخ خراسان نوشته است ) بااستوارى ، مقدمات دانش را فرا گرفت ؛ سپس راهى نجف شد. از محضر بزرگانى مانند:سيّد ميرعلى طباطبائى ، صاحب كتاب الرياض ، ملا محمد مهدى نراقى ، م : 1209 ه‍ ق .صاحب كتاب جامع السعادت ، آية اللّه كاشف الغطاء، م 1228 ه‍ ق . آخوند ملّا على نورى م :1248 ه‍ ق و...؛ بهره گرفت و پس از دريافت اجازات روايى و اجتهادى راهى ايران وحوزه قم شد، و در خدمت ميرزاى قمى ، صاحب قوانينالاصول نيز به بهره ورى پرداخت . سپس راهى موطن خود، اصفهان شد و در شب پنجشنبه ، 8 جمادى الاوّل 1261 ه‍ ق چشم از جهان فرو بست و در مسجد حكيم (كه فرزندانشنيز همگى ، آن جا دفن شده اند) به خاك سپرده شد.آثار گرانقدر و ارزشمندى مانند:اشارات الاصول ، در دو جلد، الايقاظات ، در اصول ، شوارع الهداية في شرح الكفاية ،كه در فقه و شرح كفاية مرحوم محقق سبزوارى است و منهاج الهداية و... از خود به جاىگذاشت . وى فرزندان فاضل و بزرگوارى داشت مانند: ملا محمد مهدى ، فرزند بزرگوى م : 1292 ه‍ ق كه از علما و بزرگان عصر خويش و مانند پدر، در زهد، عبادت و تقوا،زبانزد خاص و عام گشته بود. تاءليفات گرانقدرى از وى به جا مانده است .
فرزند ديگر وى : محمّد ابوالمعالى : 1247 1315 ه‍ ق است ، كه بسيار انديشمند،متبحّر، متّقى و داراى آثار علمى ارزشمند بود.
فرزند ديگر وى : ميرزا جمال الدين ، م : 1350 ه‍ ق .
فرزند ديگر وى : مرحوم حاج ميرزا ابوالهدى است ، كه آثار بسيار ارزشمندى از خود بهجاى نهاده است ، مانند: سماء المقال في تحقيق علمالرّجال ، الحاشية على كفاية الاصول ، الفوائد الرجاليّة ، و....
ر.ك : معارف الرّجال ، ج 2/190، كتاب جوانان اصفهان /22؛ ريحانة الادب ، ج 5/42؛ ج7/269؛ روضات الجنّات ، ج 1/34؛ تذكرة القبور، /155، 43 و 40 و سماءالمقال /مقدمه .
59)نهج البلاغه ، صبحى صالح ، حكمت 73.
60) مجله حوزه ، شماره 19. تاريخ نشر: ارديبهشت 1366.م : 25 آبادان 1377.
61)در تعريف بسيار جامعى كه از صدر المتاءلهين ، رحمة اللّه عليه ، دربارهفلسفه آمده است ، اين معنى با صراحت كامل ديده مى شود: اعلم ان الفلسفهاستكمال النفس الانسانية بمعرفة حقائق الموجوداتعلى ماهى عليها و الحكم بوجودها تحقيقابالبراهين لا اخذا بالظن و التقليد بقدر الوسع الانسانى ، و ان شئت قلت : نظم العالمنظما عقليا على حسب الطاقة البشرية ...
62)[الاسفار الاريعة السفر الاول المسلك الاول ج 1 ص 20]
بدان كه فلسفه عبارت است از طلب كمال نفس انسانى با معرفت حقائق موجودات ، آنچنانكه هستند و حكم به وجود (واقعيت ) آنهابر مبناى تحقيق با براهين ، نه گرفتن معرفتبا ظن و تقليد به قدر قدرت انسانى و اگر بخواهى [اين گونه ] تعريف كن : فلسفهعبارت است از نظم عقلانى عالم بر حسب طاقت بشرى .
چنانكه ملاحضه مى شود در تعريف دوم فعاليت عقلى را در فلسفه مورد تصريح قرار دادهاست .
جله حوزه، شماره 20. تاريخ نشر: تير 1366. م : 25 آبان 1377.
63)علم در تاريخ . جان برنال ترجمه : اسدپور پيرانفر، كامران فانى ، 1/209.
64)تاريخ علم ، پى يرروسو، حسن صفارى /119.
65)براى توضيح بيش تر در اين كه ريشه ها يا مبادى اوّليه مقدارى بسيارفراوان از علوم و اكثر علوم انسانى ، سابقه شرق اسلامى دارد. رجوع فرماييد بهكتابهاى : علم در نزد عرب و مسلمين تاءليف الدومييلى ؛ تاريخعلوم پى يرروسو؛ آفتاب عرب (مسلمين ) به غرب مى آيد كه تحتعنوان فرهنگ اسلام در اروپابه وسيله آقاى رهبانى ترجمه شده است ؛علم تاريخ ، تاءليف جان برنال ؛ سر گذشت انديشه ها، تاءليف و ايتهد؛تمدن اسلام و عرب تاءليف گوستاولوبون ؛ مقدمه اى بر تاريخعلم تاءليف جورج سارتون و رساله درباره علم از ديدگاه اسلام 66)تاءليف اين جانب .
67) مجلّه حوزه ، شماره 21. تاريخ نشر: شهريور 1366.
68)مجلّه حوزه ، شماره 22، تاريخ نشر: آبان 1366.
69) مجّله حوزه ، شماره 23، تاريخ نشر: دى 1366.
70) مجلّه حوزه ، شماره 24، تاريخ نشر: اسفند 1366.
71) مجلّه حوزه ، شماره 25، تاريخ نشر: ارديبهشت 1367.
72)مجلّه حوزه ،شماره 26. تاريخ نشر: تير 1367.م : 14 خرداد 1371.
73)مجلّه حوزه ، شماره 27، تاريخ نشر: شهريور 1367.
مجلّه حوزه ، شماره 27، تاريخ نشر: آبان 1367.
74)اين چكامه : مجموعا 18 بيت است ، كه علاوه بر مقدّمه جالب و اميد آفرين و نتيجهاى كه در پايان از آن گرفته شده است ، از تمام شهرهايى كه در نهضت وحركت عليهدستگاه ستمشاهى سهم داشتند نام برده شده است ؛ كه ما بخشى از آن را براى نمونه دراين جا ذكر مى كنيم :
زهر سو انفجار آيد
صداى انزجار آيد
خزان رفت و بهار آيد
هدف نزديك مى گردد
نماند اين نظام آخر
كند ملّت قيام آخر
بگيرد انتقام آخر
هدف نزديك مى گردد
روان شد جوى خون در قم
بناحق كشته شد مردم
ولى خونها نگردد گُم
هدف نزديك مى گردد
خيابان اِرَم پر خون
صفائيّه شده جيحون
تمام چهره ها گلگون
هدف نزديك مى گردد
همه كشور تلاطم شد
به پشتيبانى از قم شد
به فكر يك تهاجم شد
هدف نزديك مى گردد
همه كشور تلاطم شد
هدف نزديك مى گردد
منور مردم تهران
زغيظ و خشم چون شيران
ببسته حجره و دكّان
هدف نزديك مى گردد
زغيظ قهر روز و شب
شعار مرگ را بر لب
تو گوئى كرده تهران تب
هدف نزديك ميگردد
چه جالب نهضت شوشتر
زده بر قلب شه نشتر
به اميد دل خوشتر
هدف نزديك مى گردد
اسير دست جلّادم
نشان تير صيّادم
ولى از كار خود شادم
هدف نزديك مى گردد
غريب شهر خلخالم
مكن باور كه بد حالم
زكار خويش خوشحالم
هدف نزديك مى گردد
جهاد مابود دائم
نبرد خصم شد لازم
خمينى مى شود حاكم
هدف نزديك مى گردد
ره ما راه خونين است
ره مردان حق بين است
ره عشق و ره دين است
هدف نزديك مى گردد
در اين ره مقصد اللّه است
نه كسب مال و نه جاه است
هدف نابودى شاه است
هدف نزديك مى گردد
هدف تاءسيس يك كشور
كه باشد دين در آن داور
بود آزادگى پرور
هدف نزديك مى گردد
75)سوره اعراف ، آيه 31.
76)خطبه 209.
77) مجلّه حوزه ، شماره 29، تاريخ نشر: دى 1367.
78) اصول كافى ، ج 1 / 47.
79) همان .
80) همان .
81) همان .
82) نهج البلاغه ، صبحى صالح ، كلمات قصار، 432.
83) اصول كافى ، ج 1 / 46.
84) همان / 47.
85) همان / 44.
86) همان .
87) همان / 36.
88) بحار الانوار، ج 2 / 32.
89) همان / 34 35.
90) همان / 33؛ اصول كافى ، ج 2 / 128.
91) بحارالانوار، ج 2 / 37.
92) اصول كافى ، ج 2 / 128.
93) همان ، ج 322.
94) همان ، ج 322.
95) همان ج 2 / 26.
96) همان ج 2 / 26.
97) سنن ابن باجه ، حديث 3170 / 1058.
98) امالى صدوق / 344.
99) كشف الخفا ج 1 / 513 حدث 1369.
100) جامع الاصول ، ج 11 / 185 حديث 8716.
101) سوره احزاب ، آيه 23.
102) روضات الجنات ، ج 7 / 54.
103) جواهر، ج 7 / 198 199.
104) نهج البلاغه ، خطبه 18.
105) سوره نساء، آيه 141.
106) مجلّه حوزه ، شماره 30، تاريخ نشر: اسفند 1367. م : 8 مهر 1375.
107) يكى از ادوات ورزشى تابستانى ، كهتشكيل شده از كمانى آهنين وحلقه زنجيرهايى آهنين كه به جاى زه كمان باشد و آن را هنگامعمليات ورزشى ، به آهنگ ضرب مرشد، با هر دو دست ، بالاى سرگرفته ، به چپ وراست حركت دهند.
108) مجله حوزه ، شماره 31. تاريخ نشر: ارديبهشت 1368، م : 22 خرداد 1369.
109) مجلّه حوزه شماره 32. تاريخ نشر: 1368. م : مهر 1371.
110) مجله حوزه ، شماره 32، تاريخ نشر: تير 1368. م : 8 مهر 1375.
111) مجلّه حوزه ، شماره 32. تاريخ نشر: تير 1368.
112) سوره آل عمران ، آيه 103.
113) مجلّه حوزه ، شماره 32. تاريخ نشر: تير 1368.
114) مجله حوزه ، شماره 32. تاريخ نشر تير 1368.
115) مجلّه حوزه شماره 32، تاريخ نشر تير 1368.

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation