كتاب روح مجرد از مولوى نقل مى كند كه اميرالمؤمنين(عليه السلام)قاتلشان را در كشتن خويش، معذور و مجبور مى دانسته و خودشان او را شفاعت خواهند نمود و در اين باره چنين مى آورد:
من همى گويم برو جفّ القلم | زين قلم بس سرنگون گردد علم |
هيچ بغضى نيست در جانم ز تو | زانكه اين را من نمى دانم ز تو |
آلت حقى تو، فاعل دست حق | چون زنم بر آلت حق طعن و دق؟! (2) |
ليك بى غم شو شفيع تو منم | خواجه روحم نه مملوك تنم(3) |
| |
لاهيجى در شرح گلشن راز مى نويسد:«سالكِ صاحب تجلى، جميع افعال و اشيا را در افعال حق فانى يابد و در هيچ مرتبه و هيچ شيئى غير حق، فاعل نبيند و غير او را موثر نشناسد و . . . اين را مقام محو مى نامند».(4)
ب) نفى جبر در معارف خاندان وحى
امام صادق(عليه السلام)مى فرمايند:
«اَللَّهُ أَعْدَلُ مِنْ أَنْ يُجْبِرَ عَبْداً عَلَى فِعْل ثُمَ يُعَذّبَهُ عَلَيْهِ».(5)
«خداوند عادل تر از اين است كه بنده اى را بر كارى مجبور كند، سپس بخاطر آن عذابش نمايد».
امام باقر(عليه السلام)مى فرمايند:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَرْحَمُ بِخَلْقِهِ مِن أن يُجْبِرَ خَلْقَهُ عَلَى الذُّنُوبِ ثُمَّ يُعَذِّبَهُم عَلَيْهَا».(6)
«خداوند به خلق خود مهربان تر از آن است كه ايشان را به انجام گناهان مجبور كند و سپس به جهت گناه، عذابشان نمايد».
رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايند:
«يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ يَعْمَلُونَ الْمَعَاصي وَيَقُولُونَ إِنَّ اللَّهَ قَدْ قَدَّرَهَا عَلَيْهِمْ، اَلرّادُّ عَلَيْهِمْ كَشاهر سَيْفه في سَبيِلِ اللّهِ».(7)
«در آخرالزمان گروهى باشند كه گناهان را انجام دهند و گويند خداوند آنرا بر ايشان مقدر فرموده است. كسى كه بر ايشان رد كند مانند كسى است كه در راه خداوند شمشير كشيده باشد».
حضرت رضا(عليه السلام)مى فرمايند:
«مَنْ قَالَ بِالتَّشبيهِ وَالجَبْرِ فَهُوَ كَافِرٌ مُشْرِكٌ، ونَحن منه بُراءٌ في الدنيا والآخِرة».(8)
«هر كس به تشبيه و جبر اعتقاد داشته باشد مشرك است و ما در دنيا و آخرت از او بيزاريم».
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ همان: 150.
2 ـ روح مجرد: 498.
3 ـ همان: 500.
4 ـ محمد لاهيجى، شرح گلشن راز: 268.
5 ـ بحارالانوار: 5 / 51، به نقل از توحيد شيخ صدوق.
6 ـ همان.
7 ـ بحارالانوار: 5 / 47.
8 ـ بحارالانوار: 25 / 266، به نقل از عيون الاخبار شيخ صدوق.
و مى فرمايند:
«من شبّه اللّه تعالى بخَلقِهِ فهو مشركٌ و من نسبَ إِليه ما نَهَى عنهُ فهو كافرٌ».(1)
«هر كس خداوند تعالى را به خلقش تشبيه كند مشرك است، و هر كس آنچه را از آن نهى فرموده است به او نسبت دهد كافر است».
نزد حضرت رضا(عليه السلام) سخن از جبر و تفويض به ميان آمد، آن حضرت فرمودند:
«ألا أُعطيكم في هذا أصلا لا تختلفونَ فيه ولا يخاصمُكم عليه أحدٌ إلاّ كسرتُموه؟ قلنا: إن رأيتَ ذلكَ.
فقال: إن اللّه تعالى لم يُطع بإكراه، ولم يُعصَ بغلبة، ولم يُهملِ العبادَ في ملكِهِ، هو المالكُ لما ملّكهم، والقادرُ على ما أقدرهم عليه، فإن ائتمرَ العبادُ بطاعتِهِ لم يكنِ اللّه عنها صادّاً ولا منها مانعاً، وإن ائتمروا بمعصيته فشاءَ أن يحولَ بينهم وبين ذلك فعلَ، وإن لم يحلْ ففعلوا فليسَ هو الذي أدخلَهم فيه. ثم قال(عليه السلام): من يضبطْ حدودَ هذا الكلامِ فقد خاصَمَ من خالَفَه».(2)
«آيا در اين باره اصلى به شما اعطا نكنم كه هرگز در آن اختلاف پيدا نكنيد و هيچ كس در مورد آن با شما مخاصمه نكند مگر اينكه او را درهم شكنيد؟ گفتيم: اگر دوست داريد.
حضرت فرمودند:
اطاعت خداوند تعالى به اجبار نيست، معصيت و نافرمانى نيز به مغلوبيت خداوند انجام نمى يابد و او بندگان را در ملك خويش مهمل رها نكرده است.
اوست مالك آنچه كه به ايشان تمليك نموده است، و اوست قادر بر آنچه ايشان را بر آن قدرت عطا فرموده است.
اگر بندگان پذيراى فرمان طاعت او باشند مانع و جلوگير ايشان نخواهد بود، و چنانچه راه معصيت او پويند، اگر بخواهد بين ايشان و گناهان حائل شود انجام مى دهد. و در صورتى كه حائل و مانع نشود و ايشان معصيت كنند، او نيست كه ايشان را داخل گناهان كرده است». سپس فرمودند: «هر كس حدود اين گفتار را ضبط كند، بر مخالفين خود غالب آيد».
امام كاظم (عليه السلام) مى فرمايند:
«من زعم أنّ اللّهَ تعالى يجبر عبادَه على المعاصى أو يكلّفُهم ما لا يطيقون فلا تأكلوا ذبيحتَه، ولا تقبلوا شهادتَه، ولا تصلّوا وراءَه، ولا تعطوه من الزكاةِ شيئاً».(3)
«هر كس گمان كند كه خداوند تعالى بندگانش را مجبور به انجام گناهان مى سازد، يا ايشان را به چيزهايى تكليف مى كند كه قدرت بر آن را ندارند، نه ذبيحه اش را بخوريد، و نه شهادتش را قبول كنيد، و نه پشت سرش نماز بخوانيد، و نه به او زكات بدهيد».
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ عيون اخبار الرضا(عليه السلام): 1/93.
2 ـ عيون اخبار الرضا(عليه السلام): 1/119.
3 ـ عيون اخبار الرضا(عليه السلام): 1/101.