بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب طبایع الاستبداد یا سرشتهای خودکامگی,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 - طبايع الاستبداد يا سرشتهاى خودكامگى
     02 - طبايع الاستبداد يا سرشتهاى خودكامگى
     03 - طبايع الاستبداد يا سرشتهاى خودكامگى
     04 - طبايع الاستبداد يا سرشتهاى خودكامگى
     05 - طبايع الاستبداد يا سرشتهاى خودكامگى
     06 - طبايع الاستبداد يا سرشتهاى خودكامگى
     07 - طبايع الاستبداد يا سرشتهاى خودكامگى
     08 - طبايع الاستبداد يا سرشتهاى خودكامگى
     09 - طبايع الاستبداد يا سرشتهاى خودكامگى
     10 - طبايع الاستبداد يا سرشتهاى خودكامگى
     fehrest - طبايع الاستبداد يا سرشتهاى خودكامگى
 

 

 
 

منابع نقد و تصحيح

1 - تشيع و مشروطيت در ايران، عبدالهادى حائرى، انتشارات‏اميركبير، تهران، 1360.

2 - طبائع الاستبداد و مصارع الاستعباد، (متن عربى) سيد عبدالرحمن‏الكواكبى، مؤسسه ناصرالثقافه، بيروت- لبنان، 1980. و نيز:دارالشرق العربى، دمشق - سوريه، 1990م.

3 - الاستبداد والاستعمار و طرق مواجهتهما عند الكواكبى‏والابراهيمى، نوشته احمد السحمرانى، دارالنفائس،بيروت - لبنان،1987.

4 - تنبيه الامه وتنزيه المله، ميرزا محمدحسين غروى نائينى، شركت‏انتشار، تهران 1357.

5 - حكومت اسلامى (ولايت فقيه) امام روح الله موسوى خمينى،انتشارات اميركبير، ايران، 1357.

6 - نهج الفصاحه، سخنان پيامبر اكرم، گردآورى و ترجمه ابوالقاسم‏پاينده، انتشارات جاويدان، تهران.

7 - بررسى اجمالى نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخير، استاد شهيدمرتضى مطهرى، انتشارات صدرا، چاپششم، تهران 1365.

8 - عبدالرحمن الكواكبى، عباس محمود عقاد، بيروت - لبنان، 1969.

9 - مجموعه حكمت، به كوشش سيد يحيى برقعى، سلسله مقالات‏مؤتمر اسلامى، به قلم آيت الله سيد محمودطالقانى، چاپ‏حكمت، قم، 1339ش.

10 - ام القرى، سيد عبدالرحمن الكواكبى، المطبعة العصريه، حلب -سوريه، بى‏تاريخ.

11 - ايدئولوژى نهضت مشروطيت ايران، فريدون آدميت، انتشارات‏پيام، تهران، 1355.

12 - نقش سيد جمال الدين اسدآبادى در بيدارى مشرق زمين، محيططباطبايى، انتشارات دارالتبليغاسلامى قم.

13 - سيرى در انديشه سياسى عرب، حميد عنايت، شركت‏سهامى‏كتابهاى جيبى، تهران 1356.

14 - زعماء الاصلاح فى العصر الحديث، احمد امين، دارالكتاب‏العربى، بيروت‏1روت، 2 - لبنان.

15 - انديشه اصلاحى در نهضتهاى اسلامى، محمدجواد صاحبى، چاپ‏سوم، قم، 1376.

16 - تاريخ نهضتهاى دينى - سياسى معاصر، على اصغر حلبى،انتشارات بهبهانى، تهران 1371.

17 - دفتر ايام، عبدالحسين زرين كوب، انتشارات علمى، تهران 1364.

18 - ميزان الحكمه، محمد محمدى رى‏شهرى، دفتر تبليغات اسلامى،قم.

19 - الحياة، محمدرضا حكيمى، محمد حكيمى، على حكيمى، دفترنشر فرهنگ اسلامى، تهران.

20 - المحجة البيضاء، ملامحسن فيض كاشانى، تصحيح على‏اكبرغفارى، دفتر انتشارات اسلامى، قم.

21 - وسائل الشيعه، شيخ حر عاملى، تصحيح عبدالرحيم ربانى‏شيرازى، انتشارات اسلاميه، تهران.

22 - تتمة المنتهى، محدث قمى، انتشارات اسلاميه، تهران.

23 - فرهنگ معين، محمدمعين، انتشارات اميركبير، تهران.

24 - پيرامون انقلاب اسلامى، مرتضى مطهرى، صدرا، 1358.

25 - پايگذار نهضتهاى اسلامى، صدر واثقى، شركت انتشار، تهران.

26 - شهاب الاخبار، تصحيح مير جلال‏الدين محدث ارموى، انتشارات‏دانشگاه تهران.

27 - رمز عقب ماندگى ما، امير شكيب ارسلان، ترجمه محمدباقرانصارى، انتشارات نويد، تهران.

28 - تهذيب الاحكام، ابوجعفر محمد بن الحسن الطوسى، دارالكتب‏الاسلاميه، تهران، 1390ق.

29 - الدر المنثور، جلال‏الدين السيوطى، مكتبة المرعشى، قم، 1404ق.

30 - الكافى، محمد بن يعقوب الكلينى، تصحيح على‏اكبر غفارى،دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1388ق.

31 - تحف العقول، ابن شعبة الحرانى، مكتبة بصيرتى، قم، 1394ق.

32 - مجمع الزوايد و منبع الفوايد، نورالدين الهيثمى، دارالكتاب‏العربى، بيروت 1404ق.

33 - بحارالانوار، محمدباقر المجلسى، دارالكتب الاسلاميه، تهران،1390ق.

34 - كنز العمال فى سنن الاقوال والافعال، علاءالدين على، مؤسسه‏الرساله، بيروت 1409ق.

35 - نورالدين محمود، عمادالدين خليل، دارالقلم، بيروت - لبنان،1980.

36 - نورالدين زنگى فى الادب العربى، محمود فايز ابراهيم سرطاوى،دارالبشير، عمان - اردن 1390ق.

مقدمه طبايع الاستبداد

سپاس پروردگار عالميان را، و درود و تحيت‏بر پيمبر ما محمد و برساير برادران او: فرستادگان خداى و پيروانايشان كه راهنمايان امتان‏به سوى حق آشكار، بودند.

و بعد، همى گويم در حالى كه بر حسب اقتضاى زمان، مجبوربپوشيدن نام و نشان بودم، اميد از مطالعهكنندگان كه به گفتار من اكتفانموده، گوينده آن را نخواهند.

همانا، در حدود سنه هزار و سيصد و هيجده، در عهد عزيز مصرو عزت دهنده آن، حضرت خديو، همنام عمرسول خداى يعنى عباس‏ثانى، كه علم آزادى بر اطراف ملك خويش برافراشته به شهر مصر اندرآمدم. و بعضىمقاله‏هاى علمى و سياسى در طبيعت استبداد و محل‏درافتادن بنده گرفتن عباد، در صفحات جرايد و مجلاتمنتشر ساختم‏كه بعضى از آنها زاده فكر خودم و بعضى ديگر را از سخنان ديگران فراگرفته بودم و خود مقصودمن از آن مقالات، ستمكارى بخصوص، ياسلطنتى معين نبود; جز اين كه خواستم غافلان را بياگاهانم، كه‏«دردپنهان‏» از كجا بيامده، مگر مشرقيان دريابند: كه خود ايشان اسباب‏برانگيخته، تا بدينحال در افتاده‏اند. پس روانباشد كه ديگران را عتاب،يا از قضا و قدر گله كنند. و شايد، آنان كه هنوز رمقى از حياتشان باقى‏است، پيش ازمرگ به حال خويش برخورند.

و از آن پس عزيزان مرا تكليف نمودند; كه آن مقاله‏هاى پراكنده راجمع آورم، تا فايدت آن عموم يابد. من نيزبعضى زيادتيها، بر آن‏افزوده به شكل اين كتابش درآوردم و آن را به حضرت برآمدگان ملت‏عربى هديه نمودم، كهملتى همايون و غيورند و اميدهاى ملت‏به‏ميمنت پيشانى تابناك ايشان بازبسته، و اين معنى عجبى نيست;چه‏جوانى جز با جوانان نباشد. و خداى ياور راه يافتگان است.

مقدمه اصل كتاب

مخفى نيست كه سياست علمى بس وسيع است و به فنون بسيار ومبحثهاى دقيق بيشمار، تقسيم شود. و كمترآدمى يافت مى‏شود كه‏بدين علم، به تمامى احاطه داشته باشد، همچنانكه كمتر آدمى باشد كه‏اين «خارخار» دروى حاصل نشده.

و در تمام ملتهاى متمدن، علماى سياسى يافت‏شدند كه در فنون‏سياست و مبحثهاى آن سخن راندند; ولى برسبيل صحبت، در ضمن‏كتب تاريخ يا اخلاق يا ادب يا حقوق ذكر آن نموده و از پيشينيان كتابى‏مخصوص درسياست، معروف نيست، جز از رومانيان; جمهورى.

جز اين كه: بعضى از قدما را، تاليفات سياسى اخلاقى بوده،همچون «كليله دمنه‏» و نوشتجات «غورى‏غوريوسيونانى‏» و سايرتحريرات سياسى مذهبى مانند نهج‏البلاغه و كتاب خراج.

اما در قرنهاى متوسط، اثرى از تاليفات در اين فن ديده نشده، جزاز علماى اسلام، كه ايشان اين علم را آميختهبه اخلاق تاليف و تدوين‏نموده‏اند، مثل: رازى و طوسى و غزالى وعلائى; و اين طريقه از عجمان‏فرا گرفتند. ياآميخته با ادب تاليف نمودند، همچون: معرى و متنبى; واين طريقه عرب بوده است.

يا آميخته به تاريخ، مانند ابن‏بطوطه و ابن‏خلدون، و اين طريقه‏مغربيان باشد.

اما متاخرين از اهل اروپا، اين علم را وسعت‏بدادند و تاليفات‏بسيار در آن پرداخته، تفصيلات مشبع در آن مذكورساختند، حتى‏آن كه بعضى مبحثهاى آن را در كتاب ضخيم تاليف نمودند.

و هر يك مبحث آن را از ديگرى بنامى تميز دادند همچون:سياست عمومى، سياست داخلى، سياست‏خارجى،سياست ادارى،سياست اقتصادى، سياست‏حقوقى، الى آخر. و هر يك از اينها را به‏باب‏هاى متعدد و اصلها و فرعهاتقسيم نمودند.

اما متاخرين از مشرقيان، پس در ميان تركان بسيارى پديد شدندكه در اكثر از مبحثهاى آن، تاليفهاى مستقليا ممزوج ايجادنمودند، مثل: احمد جودت پاشا، و كمال بيك، و سليمان پاشا، و حسن‏فهمى پاشا.

اما عربان، بسى اندك و تاليفشان نيز اندك باشد و از ايشان كسى‏قابل ذكر نشناسيم جز اين چند تن: رفاعه بكو خيرالدين پاشاى‏تونسى، و احمد فارس، سليم بستانى و مبعوث مدنى.

و ليكن اين اوقات، چنان هويدا گردد كه نويسندگان سياسى ازعرب فزونى گرفته به‏دليل آنچه از آثار قلم ايشاندر موضوعهاى‏متلف در روزنامه‏ها و مجلات منتشر است.

و از اين رو بخاطر اين عاجز رسيد، كه حضرات ايشان را به زبان‏روزنامه‏هاى عربى از موضوعى يادآورى نمايم كهمهمترين مبحثهاى‏سياسى مى‏باشد و كمتر كسى از ايشان تاكنون درب آن كوفته، پس آنان‏را به ميداناسب‏دوانى دعوت نمايم در راه نيكوترين خدمتى كه‏فكرتهاى برادران مشرقى خويش بدان روشن سازند وبرادران خود رابخصوص عربان را به چيزى كه از آن غفلت دارند بياگاهانند، يعنى مرايشان را با گفتگو و بيان ودليل و زدن امثال و تجربه معلوم دارند كه: آياحقيقت درد مشرق و دواى آن چيست؟ و چون تعريف علمسياست‏آن است كه: كارهاى مشترك به مقتضاى حكمت نمايند; طبعا و قهرااولين مبحثهاى آن و مهم‏ترين آنهابحث «استبداد» خواهد بود و معنى‏استبداد: تصرف نمودن در امورات مشترك به‏مقتضاى هوى مى‏باشد.

و مرا راى بر آن است كه تكلم كننده در اين بحث را لازم است كه‏ملاحظه تعريف و تفصيل اين چند چيز بنمايدو آنها اين است كه:استبداد چيست؟ سبب آن كدام است؟ عرضهاى آن چه چيز است؟تشخيص آن چگونه است؟سير آن چيست؟ ترسانيدن آن چسان‏است؟ دواى آن چه باشد؟ چه هر موضوعى از اينها گنجايش تفصيل‏بسياردارد بلكه بعضى از آنها را گنجايش دفترى بزرگ مى‏باشد.

و اين مبحثها من حيث المجموع و روى‏هم رفته، مشتمل برمسائل بسيار است كه من بعضى امهات و اصل‏هاىآن را ذكر مى‏نمايم‏و آن اصلها اين است كه: طبيعت استبداد چيست؟ از چه روى مستبدسخت ترسان باشد؟ ازبهر چه جبن بر رعيت مستبد، مستولى شود؟استبداد را چه تاثير بر دين مى‏باشد؟ چه تاثيرى بر علم مى‏باشد؟بربزرگى مى‏باشد؟ بر مال مى‏باشد؟ بر اخلاق مى‏باشد؟ بر ترقى مى‏باشد؟بر تربيت مى‏باشد؟ ياوران مستبد،كيان باشند؟ آيا تحمل استبداد توان‏نمود؟ آيا خلاصى از استبداد امكان دارد؟ استبداد را به چه چيز بايدبدلساخت؟ آيا طبع استبداد چيست؟ و از آن پس قبل از فرو شدن دراين مسائل نتيجه آنچه فكر گويندگان بر آنقرار يافته خلاصه نمايم وآن نتيجه‏ها را مدلول متحد و تعبير مختلف است‏برحسب اختلاف‏مشرب و نظر بحثكنندگان، چه مادى گويد: درد قوت است و دوامقاومت‏با آن قوت.

و سياسى گويد: درد، بنده گرفتن مردمان و دوا، برگردانيدن آزادى‏ايشان است. و حكيم گويد: درد قدرت برستمكارى است و دوا قدرت‏يافتن بر انصاف جستن. و حقوقى گويد: درد غلبه سلطنت‏بر شريعت،دوا غلبهشريعت‏بر سلطنت مى‏باشد. و ربانى گويد: درد انبازى با خدااست در جبروت و دوا توحيد اوست از روى حق.اينها سخنان‏اهل‏نظر بود در خصوص درد و دوا، اما اهل عزيمت را سخن بدينسان‏است.

چه غيرتمند گويد: درد كشيدن گردنها است‏به زنجير دونى و دواسر باز زدن از فزونى و زبونى.

و آزاد مرد گويد: درد برترى جستن بر مردمان است‏به باطل ودواخوار ساختن متكبران ناقابل.

و شخص استوار گويد: درد وجود رؤسا است‏بدون مهار و دوابستن ايشان است‏به قيد گرانبار.

و فدائى گويد: درد دوستى زندگى و دوا دوستى مرگ است.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation