بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب زیارت, جواد محدثى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     ZEA00001 -
     ZEA00002 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

سخن ناشر
كتاب ارزشمند و عظيم (الغدير)، اثر محقق بزرگوار و عاشقاهل بيت و مدافع بزرگ حريم ولايت و امامت ، علامه عبدالحسين امينى (1320 - 1390 ق ) ازذخائر گرانقدر شيعه است كه بر اساس قرآن و حديث و منابع تاريخى به دفاع از حقو رفع و دفع شبهات مخالفان پرداخته و از چنان تتبع و كاوشى عميق برخوردار استكه براى بعضى باور اين نكته كه اين كار بزرگ و سترك از عهده يك نفر برآيد،دشوار است . مباحث سودمند و ابتكارى كه در الغدير آمده ، سزاوار آگاهى عموم است .اصل كتاب به زبان عربى است و به فارسى هم ترجمه شده است . اما شايد بسيارى ازعلاقه مندان ولايت ، حوصله يا مجال مطالعه مجموعه عظيم و چند جلدى الغدير را نداشتهباشند.
از اين رو اين موسسه بر آن شد كه برخى از موضوعات بحث شده در (الغدير) را،بصورت گزينشى و خلاصه ، تدوين و در اختيار عموم قرار دهد، تا ازاين چشمه فيض ،بهره مند شوند. در اين كار، علاوه بر ترجمه ، نوعى تلخيص و چكيده نويسى به كاررفته است ، تا مباحث مبسوط و فنى و نقلهاى فراوان يك مساله از منابع بيشمار، براىخواننده فارسى زبان خسته كننده نباشد.
اميد است كه اين سلسله جزوات ، پيروان اهل بيت (ع ) را با معارف شيعى و ديدگاه ها وتحقيقات علامه امينى در اثر ماندگارش (الغدير) آشناتر سازد و گامى در تقدير ازخدمات و زحمات اين بزرگ مدافع ولايت علوى محسوب گردد و عنايات خاصه مولىالموحدين ، اميرالمؤ منين على بن ابيطالب (ع ) را فراهم آورد. ان شاء الله .
معاونت پژوهشهاى فارسى
پيشگفتار مترجم
زيارت ، نوعى رابطه عاطفى و پيوند قلبى ميان (زائر) و (مزور) است .
وادى زيارت ، پيش از آن كه وادى معقولات و محاسبات عقلى باشد، وادىدل و جذبه درون است . زائر، اگر بداند و بشناسد كه مورد زيارت (كيست ؟) ديگرنمى پرسد: (كجاست ؟). به راه مى افتد و همچون خضر بهدنبال آب حيات و چون موسى (ع ) در پى (عبد صالح ) روان مى گردد، تا برسد،بيابد، بهره برگيرد و كامياب شود.
اينجا (دل ) است كه فرمان مى دهد.
گامهاى زائر، به فرمان عشق و ارادت ، راه مى پويد.
آن چه زائر را به پيمودن راهها و طى مسافتها وتحمل رنج سفر و بيم باديه و استقبال از خوف و خطر وا مى دارد، كشش درونى و علاقهقلبى اوست .
شوق ، انسان راكد را حركت مى بخشد و ساكن را (مهاجر) مى كند.
عشق ، معلم انسان و معمار جهان است .
عشق ، آباد كننده دل است و تحمل را مى افزايد.
وقتى داغ محبت خدا و رسول و اهل بيت (ع ) را بر سينه داشتى ، از دشتها و باديه ها بهشوق ديدن و حضور در محضر محبوب مى گذرى و تيغ بيابان و خار مغيلان و ملامتحسودان و نامحرمان را هم به جان مى خرى . و... اين ، خصيصه محبت است .
معشوق برين و محبوب راستين در فرهنگ دينى ، خدا ورسول و ائمه معصومين و پاكمردان و صديقان و شهيدانند كه لايق محبت اند. و همين محبت ودلدادگى است كه به همرنگى و همسويى و سنخيت يافتن و حركت در جهت معشوق و دلدار مىانجامد.
اگر محبت آمد، طاعت و تبعيت و همراهى هم در پى آن است .
آن كه عشق و شوق داشته باشد، به زيارت هم مى رود.
زيارت ، دليل وبرهان نمى خواهد! چه برهانى استوارتر از (محبت )؟
چگونه مى شود دوستدار پيامبر و اهل بيت و محب صالحين و صديقين و شهدا و اولياء خدابود و شوق ديدارشان يا زيارت مزارشان يا ديدن رد پا و نشان از كويشان نداشت ؟
زيارت ، نمودى از احساس شوق درونى انسان است .
زيارت ، زبان علاقه و ترجمان عشق و وابستگى قلبى است .
براى عاشق ، حتى خانه اى كه روزى معشوق در آن ساكن بوده يا كوچه اى كه روزىمحبوب از آن گذشته است ، يا زمينى كه بر آن گام نهاده و شهرى كه در آن زيسته ،دلربا و جاذب است و دوست داشتنى و شوق انگيز.
اين از يك سو.
از ديگر سوى ، ديدار و زيارت ، معرفت را مى افزايد، محبت را ريشه دارتر مى كند وقرب مادى قرب معنوى مى آورد. قرار گرفتن درفضاى خاطره آميز، وجود سرد را حرارتمى بخشد و خانه دل را روشن مى سازد.
وقتى كسى در مدار عشق و در حيطه و قلمرو محبت اولياء الهى قرار گرفت ، خود اين محبتچاره ساز و هدايتگر و حركت آفرين است . وقتى به زيارت انجاميد، خود ديدار، زمينه سازارتقاى روحى است .
زيارت ، الهام گرفتن از اسوه هاست ،
تعظيم شعائر و تقدير از فداكاريها و پاكيهاست ،
زمينه ساز شناخت و تربيت است ،
وقتى امام احمد حنبل ، پيراهنى را كه متعلق به شافعى بوده است مى شويد و آب آن را مىنوشدتا ازمقام علم تجليل كرده باشد،(1) پس ارزش صحابه پيامبر و تكريم آثاربر جاى مانده از انبيا و امامان و بوسه زدن بر بارگاه امام معصوم و حجت الهى جاى خوددارد.
زيارت ، خود رامحك زدن و بر (ميزان ) عرضه كردن است .
آن كه كنار مرقد يك شهيد يا ولى خدا يا پيامبر و امام مى ايستد، گويا در برابر آينه اىتمام قد ايستاده است كه (سيماى حق ) و (قامت فضيلت ) را نشان ميدهد.
دل را برداشتن و به حضور يك پيشواى معصوم بودن ،
شوق را در يك ديدار عاشقانه ، با (خشوع قلب ) و (خضوع تن )، تسليم حجت خداكردن ،
و به ديدار مزار، با پاى دل ره سپردن و بابال عشق پرواز كردن و بر موج عرفان نشستن و به اوج پيوند رسيدن .
اينها نه تعابيرى شاعرانه ، بلكه مضامينى است كه در زيارت ، اگر (عارفا بحقه) باشد، تحقق مى يابد و زائر، نشسته برمحمل شوق و در كاروان اشك و شوق ، از (قال ) مى گذرد و به(حال ) مى رسد.
وگرنه ، جز اينگونه زيارت ، حضور (تن ) است و غيبت (جان ).
زيارت ، شاهد صدقى بر ارادت است .
و... حتى نشان (خط سياسى ) و (جناح فرهنگى ) زائر است ، كه به كجا وابستهاست و به ديدار چه كسانى مى رود و كجايى است .
و... زمينه ساز طهارت روح و توبه از بديها و گناهان و برگزيدن راهى به سوىپاكيها و گشودن پنجره اى به سوى نور.
(برنامه زيارت )، تعليم رسول خدا و امامان است و جزء (فرهنگ دينى ) است .

***
يكى ازموضوعاتى كه پيوسته دستاويز مغرضان و دشمنان شيعه ، به ويژه (وهابيت) براى تاختن به شيعه بوده است ، مساله (زيارت ) است . آنان كوشيده اند تازيارت قبور ائمه و اولياء دين و دعا و تضرع كنار مرقد معصومين را بدعت و شركمعرفى كنند و از اين رهگذر، پيروان اهل بيت (ع ) را مشرك قلمداد كنند.
مرحوم علامه امينى در (الغدير)، با تكيه به منابع متعدد و روايات فراوان خوداهل سنت و استناد به سيره رفتارى بزرگان مذاهب اربعه و علماى آنان نسبت به (زيارت)، كوشيده است تا بى پايه بودن ادعاهاى وهابيون ، بالاخص (ابن تيميه ) وشاگردش (قصيمى ) را اثبات كند و نتيجه بگيرد كه اگر رفتن به زيارت حرمهاىمطهر و بقاع متبرك و زيارت قبور، شرك باشد و با توحيدناسازگار، پس همه مسلمين وصحابه و ائمه مذاهب چهارگانه درطول تاريخ اسلام ، از زمان صحابه تاكنون مشركبودند و تنها ابن تيميه مسلمان خالص بوده است !....
محتواى اين جزوه ، ترجمه اى خلاصه شده از مبحث (زيارة مشاهد العترة الطاهرة ) استكه در جلد 5 (الغدير) از ص 86 تا 207 آمده است . در اين جا نيز چون بنا بر اختصارو ارائه مفاهيم كتاب با زبانى ساده و روان براىنسل جوان و فارسى زبان بوده است ، از آن چه كه به پر حجم شدن جزوه مى انجاميد،چشم پوشيديم .
اميد است كه اين گام كوچك نيز، در آشنايى جوانانواهل مطالعه به كار عظيم علامه امينى در كتاب الغدير، مفيد و ثمربخش باشد.
با آرزوى علو مرتبه براى روح بلند فدايى ولايت و شيفته اميرالمؤ منين (ع ) كه باتاليف الغدير، دريايى را در بركه اى گنجانيد و همه را به سيراب ساختن جان درچشمهولايت فراخواند.
قم - جواد محدثى
اسفند 75
بدعتهاى بى ريشه
از صدر اسلام ، از زمان صحابه نخستين و تابعين سيره بر اين جارى بوده است كهمزارهايى را كه در بردارنده پيامبرى يا امامى يا يكى از اولياء خدا و بزرگان دين است، زيارت كند. قبر مطهر پيامبر اكرم (ص ) پيشتر از همه آنها مورد زيارت بوده است .
همه فرقه هاى اسلامى ، نماز و دعاخواندن نزد اين قبور و تبركوتوسل جستن به آنها و تقرب به خدا به وسيله زيارت آنها راقبول داشته اند و با همه تفاوتهاى مذهبى ، در اين مساله اتفاق نظر داشته اند. تا آن كه(ابن تيميه )(2) پديد آمد و همه اينها را به سخره گرفت و آن سنت جارى و مستمر راانكار كرد و مخالفت نمود، آن هم با زبانى گزنده و نيشدار و گستاخانه و دور از ادب !وى فتوا داد كه رفتن به زيارت پيامبر (ص ) حرام است و اين سفر، سفر معصيت است ومسافر زائر بايد نمازش را شكسته نخواند.
علماى هم عصرش و بستگان وى به مخالفت با او برخاستند و بشدت در رد او سخنهاگفتند و كتابها نوشتند و آراء او را باتاليف آثار گرانبهايى نقد عالمانه كردند.اهل شام نيز به كفر او فتوا دادند و در پاسخ استفتاءاتى از آنان درباره زيارت قبرپيامبر، بر فضيلت آن و سنت بودنش و اجتماعى بودن مساله تاكيد كردند و اظهار كردندكه بايد ابن تيميه را از چنين فتواهايى برحذر داشت و اگر دست بر نداشت ، زندانىاش كنند و او را به مردم بشناسانند، تا مردم دنبال او نيفتند.(3)
از جمله معاصران او (ذهبى ) بود كه او را از اين گمراهى نهى كرد و درنامه مفصلىخطاب به او چنين نگاشت : (4)
(...افسوس و اندوه ، بر از دست رفتن آنان كه چون چراغ هدايت و گنجينه خيرات بودند!دريغ از يك درهم حلال و برادرى همدم ... تا كى خار را در چشم برادرت مى بينى و درخترا در چشم خويش نمى بينى ؟تا چند خود را مى ستايى و از علما بد مى گويى و در پىعيوب ديگرانى ؟با آن كه پيامبر فرمود: مردگان را به نيكى ياد كنيد... اى مرد! تو رابه خدااز ما دست بردار. تا چند اين همه پرگويى و پرحرفى در كفرياتى كه دلها راكور مى كند؟ تا چند بدگويى به صالحان و نيكان ؟شمشير حجاج و زبان ابن حزم دوبرادر بودند كه تو به آنان پيوستى ... واى بر آنان كه در پى تو افتاده اند و درمعرض ‍ بيدينى قرار گرفته اند، بخصوص آنان كه كم سواد و بى دينند. بيشترپيروان تو يا كم خردان يا دروغ بافان كودن اند يا حيله گران يا ساده دلان . تا چندخودستايى و بدگويى از نيكان و تحقير بندگان و دشمنى با زاهدان ؟ تا كى سخن خودرا بيش از احاديث صحيح مى ستايى و احاديث صحيحين را تضعيف ياتاويل مى كنى ؟.... آيا وقت آن نرسيده كه بازگردى و توبه كنى ؟پاى تو لب گوراست . هرچند فكر نمى كنم به ياد مرگ باشى ، يا پند مرا به گوش بگيرى ، بلكهخواهى كوشيد كه اين چند صفحه نوشته مرا با چند جلد كتاب ، نقض كنى ... من به اينراضيم كه آشكارا مرا ناسزا گويى ولى در نهان ، از سخنم بهره گيرى !...)(5)
ديگران نيز از اين سو و آن سو بر او و بدعتهايش تاختند و آراء او را كه دور از قرآن وحديث و اجماع و قياس بود، بدعت شمردند و در دمشق ، عليه او چنين فرياد برآوردند: (هركس پيرو عقايد ابن تيميه باشد، مال و جانش ‍ هدر است .)(6)
در نتيجه آن بدعتها از بين رفت و حق روشن گشت و پايدار ماند. خداوند پيوسته در هرقرنى كسانى را به يارى حق و زدودن باطل و گمراهى مى گمارد، تا بادلايل قوى ، آن ضلالتهاى پديد آمده را رسوا و نابود كنند و راه روشن حق ، براىپويندگان هموار گردد و شعائر الهى ، بزرگ داشته شود.
اما باز هم روزگار، زاده جهل ديگرى به عرصه آورد كه به گمراه ساختن مردم وبازداشتن از راه خدا بپردازد. در قرن بيستم ، (قصيمى )(7) مولف (الصراع )پيدا شد كه گام جاى گام ابن تيميه نهاد و به اغواى مردم پرداخت و مخالفانش را بهكفر و ارتداد منسوب كرد و كارهايى از قبيل زيارت ،توسل ، دعا و نماز كنار قبور مطهر، تبرك جستن و شفاعت خواستن را از آفتهاى شيعه دانستو شيعيان را به خاطر اين كارها ملعون و خارج از اسلام دانست ، آن هم بازبانى دور از عفتكلام و ادب بحث . در جايى مى نويسد: با اين غلوى كه از شيعه درباره امامانشان ديدم وآن عشقى كه به على و فرزندانش دارند، قبرها و مدفونين قبور را مى پرستند، حرمها رامى سازند و از هرجا به زيارت آنها مى آيند و نذر و نياز و قربانى و اشك ، نثار آنهامى كنند و همه خضوع و خشوع خود را مخصوص اين قبور مى سازند، نه براى خداىيكتاپرستان .(8) و نيز مى نويسد: در كارهاى مشروعمثل درود و سلام بر پيامبر اكرم (ص ) فرقى ميان دور و نزديك نيست . ديدن خود قبر وسنگهاى آن نه فضيلتى دارد، نه ثوابى . بلكه حتى ديدن خود پيامبر هم درحال حيات ، فضيلتى ندارد، فضيلت در ايمان به او و پيروى از اوست . هيچ مسلمانى نمىتواند براى زيارت قبر آن حضرت ، فضيلتى اثبات كند و اين از سيره مسلمانان نخستينآشكار است ...(9)
شايد خواننده محترم از اين همه شدت و حدت او در رد زيارت ، بپندارد كه لابد نشانى ازصدق و راستى در كلام او هست . در حالى كه بزرگان مذاهب اسلامى در قرون گذشته ، ازقرن هشتم و روزگار ابن تيميه تا زمان محمد بن عبدالوهاب كه آن حرفهاى كهنه رادوباره زنده كرد، تا زمان حاضر، اين سفسطه ها و بافته ها را رد كرده و به كفرپيروان آن انديشه هاى دور از سيره مسلمانان حكم كرده اند. اينگونه لحن و لهجه تند وبى ادبانه شايسته مسلمانى كه به خدا و رسول و قرآن و سنت معتقد است ، نيست و دور ازاخلاق و ادب اسلامى است .
آيا يك مسلمان مى تواند ديدار يك سنگ يا ديدنرسول خدا را در حال حيات ، يكسان بدانند، يا آن كه براى زيارت او چه درحال زنده بودن يا پس ‍ از مرگ ، هيچ ارزش و كرامتى نشناسد و اين سخن را آشكارا در ملاءعام مؤ منان جار بزند؟
مگر نه اين كه همه ملتها و جوامع بشرى ، زيارت بزرگان و رهبرانشان را بزرگ مىشمارند و آن را فضيلت و شرف دانسته و براى زائر، افتخار مى دانند و به خاطر همينارزش و كرامت ، ديگران هم مشتاق زيارت مى شوند؟ اين سيره ، ميان همه جوامع و نسلها ودوره ها رايج بوده و بزرگانشان را مورد احترام و تبرك قرار مى دادند.
وقتى عبدالاعلاى دمشقى (متوفاى 218) به مسجد مى رفت ، مردم صف مى كشيدند تا به اوسلام دهند و دستش را ببوسند.(10)
ابوالقاسم سعد بن على زنجانى ، شيخ مسجد الحرام (متوفاى 471) وقتى بهمسجدالحرام مى رفت ، مطاف خالى مى شد و دست او را بيش از حجرالاسود مى بوسيدند وبه آن تبرك مى جستند.(11)
ابواسحاق ابراهيم بن على شيرازى (متوفاى 476) به هر شهرى مى گذشت ، مردم آن جابا زنها و فرزندانشان به استقبال مى آمدند و به او تبرك مى جستند و دست به ركاب اومى كشيدند و از خاك زير سم استر او بر مى داشتند.(12)
ابوجعفر حنبلى (متوفاى 476)، فقها و ديگران به محضرش رفته ، دست و سرش را مىبوسيدند.(13)
عبدالغنى مقدسى حنبلى (متوفاى 600) در مصر وقتى روز جمعه به مسجد جامع مى آمد، ازكثرت جمعيت كه گرد او جمع مى شدند و به او تبرك مى جستند، نمى توانست راهبرود.(14)
عبدالكريم بن عبدالله حنبلى (متوفاى 635) درروستايى دور از مردم مى زيست ، مردمبراى زيارت و تبرك نزد او مى رفتند.
جزرى محمد بن محمد (متوفاى 832) چون درشيراز درگذشت ، جنازه اش ‍ را بزرگان وخواص و عوام بر دوش كشيدند و مى بوسيدند و لمس مى كردند تا متبرك شوند. و كسىكه دستش به تابوت نمى رسيد، به كسانى تبرك مى جست كه به جنازه تبرك جستهبودند.(15)
مردم دمشق به شيخ مسعود بن عبدالله مغربى (متوفاى 985) اعتقاد بسيارى داشتند و به اوتبرك مى جستند و دستانش را مى بوسيدند. نجم غزى مى گويد: وى در حق من دعا كرد ودست بر سرم كشيد و من تاكنون بركت دعاى او را مى يابم .(16)
وقتى درباره اين افراد چنين باشد، درباره سرور كائنات و فخر اولاد آدم چه خواهىپنداشت ، كسى كه هر روز، فرشتگان آسمانهاقبر شريفش را زيارت مى كنند و هرصبحدم هفتاد هزار ملائكه فرود آمده و گرد قبر آن حضرت مى چرخند و بر او درود مىفرستند، غروب به آسمان بالا مى روند و همان اندازه فرشتگان ديگر به جاى آن ها آمده، همان كار را مى كنند، تا زمان رستاخيز.(17)
و چه بسيار تفاوت است ميان نظر فاسد قصيمى و سخن شيخ تقى الدين سبكى كه :سيره صالحان گذشته و سنت دينى ، تبرك به برخى از مردگان صالح است ، تا چهرسد به پيامبران الهى !كسى كه مدعى شود قبور پيامبرانمثل مرده هاى ديگر مسلمان است ، حرفى نادرست گفته و مقامرسول خدا را تا مرتبه مسلمانان ديگر پايين آورده است و اين كفرى آشكار و قطعى است.(18)
زشتى و درد بزرگ اين است كه قصيمى دراين بافته ها پيرو ابن تيميه است و بدعتها وگمراهيهاى خود را جزء سيره مسلمانان اوليه مى پندارد و گويا درطول زمان تنها قصيمى و استادش ابن تيميه به سيره مسلمينعمل كرده اند!او زيارت قبور و دعا نزد آن ها را ارتداد و كفر نزد همه مسلمانان مى داند كهاز غلو شيعه درباره على و فرزندانش سرچشمه گرفته و ادعا مى كند كه شيعيان ، علىو فرزندانش را پيامبرانى مى دانند كه به آنان وحى مى شود. همه اينها دستاورد دشمنىو كينه اى است كه هر اموى آن را بر ضد شيعه وائمه شيعه ساخته و پرداخته است .
اينك سيره مسلمانان نخستين را، از دوران صحابه اوليه و تابعين تا عصر حاضر، نسبتبه زيارت پيامبر اكرم (ص ) تقديم شما خوانندگان مى كنيم ، تا حجت تمام شود.
تشويق به زيارت پيامبر (ص )
جمع بسيارى از راويان ، همچنين مجموعه فراوانى از مؤ لفان ، بهنقل احاديث مربوط به زيارت قبر رسول خدا (ص ) و فضيلت و ثواب آن پرداخته اند.اينگونه احاديث ، با عبارتهاى گوناگونى از پيامبر اكرم (ص )نقل شده است . از جمله :
1 - هر كس قبر مرا زيارت كند، شفاعت من براى او واجب است .(19)
2 - هركس به زيارت من آيد و جز زيارت من قصد و انگيزه اى نداشته باشد، بر من استكه روز قيامت شفيع او باشم .(20)
3 - هركس حج به جا آورد و پس از وفات من قبر مرا زيارت كند، همچون كسى است كه درحال حياتم مرا ديدار كرده است .(21)
4 - هر كس به زيارت حج رود، ولى مرا زيارت نكند، بر من جفا كرده است .(22)
5 - هركس قبر مرا (يا: مرا) زيارت كند، براى او شفيع و شاهد خواهم بود و هركس در يكىاز دو حرم (مكه و مدينه ) بميرد، خداوند روز قيامت او را در زمره ايمنان بر مىانگيزد.(23)
6 - هركس پس از مرگم مرا زيارت كند، چنان است كه در حياتم مرا زيارت كرده است وهركس در يكى از دو حرم درگذرد، در قيامت جزء ايمنان برانگيخته مى شود.(24)
7 - هركس حج واجب گزارد و قبر مرا زيارت كند و در جنگى شركت كند و در بيت المقدسبر من درود فرستد، خداوند از او درباره واجبات ، سؤال نمى كند.(25)
8 - هركس پس از فوت من ، به زيارت من آيد، گويا درحال حيات ، مرا ديدار كرده است و هركه مرا زيارت كند، در روز قيامت ، شفيع و شاهد اوخواهم بود.(26)
9- هركس مرا در مدينه زيارت كند و اين زيارت را به حساب خدا بگذارد، شفيع او خواهمبود.(27)
10 - هركس به قصد زيارت من به مدينه آيد، روز قيامت شفاعت من براى او واجب و حتمىاست و هركس در يكى از دو حرم بميرد، ايمن برانگيخته مى شود.(28)
11 - كسى كه به قصد حج ، به مكه آيد، سپس در مسجد من مرا قصد كند، براى او دو حجپذيرفته شده نوشته مى شود.(29)
12 - هركس پس از وفاتم به زيارت من آيد و بر من سلام دهد، من ده بار پاسخش را خواهمداد و ده نفر ازفرشتگان او رازيارت مى كنند و همه بر او سلام مى دهند و هركس در خانهاش بر من سلام دهد، خداوند روحم رابه من بر مى گرداند تا بر او سلام دهم .(30)
13 - ابوعبدالله محمد به علاء مى گويد: وارد مدينه شدم ، در حالى كه گرسنگى برمن چيره شده بود. قبر پيامبر را زيارت كرده بر او سلام دادم و بر دو خليفه نيز. و گفتم: يا رسول الله ! آمده ام ، در حالى كه تهيدستى و گرسنگى ام را جز خداوند كسى نمىداند و من امشب مهمان تو هستم . آن گاه خواب مرا ربود. در خواب پيامبر را ديدم كه گردهنانى به من بخشيد. نصف آن را خوردم . از خواب كه بيدار شدم نيم ديگر نان در دستمبود. اينچنين درستى كلام پيامبر برايم ثابت شد كه فرموده است : هركس مرا در خوابببيند، مرا به حق ديده است ، چون شيطان به قيافه من در نمى آيد، سپس ندايى رسيد كه: اى ابوعبدالله ! هيچ كس نيست كه قبر مرا زيارت كند، مگر آن كه آمرزيده شود و فرداىقيامت به شفاعتم نائل آيد.(31)
سخن پيشوايان مذاهب چهارگانه
پيرامون زيارت قبر پيامبر اكرم (ص )از ديرباز تاكنون ، پيشوايان مذاهب چهارگانهسخنانى گفته اند كه كلام آنان قابل توجه است .
برخى از اين سخنان روشن و گويا را مى آوريم :(32)
1 - حسين بن حسن حليمى جرجانى شافعى (متوفاى 403): امروز، از جمله كارهاى مربوطبه گراميداشت پيامبر، اكرم ، زيارت اوست .(33)
2 - احمد بن محمد محاملى شافعى (متوفاى 425): مستحب است حاجى وقتى ازاعمال حج درمكه فارغ شد، قبر پيامبر (ص ) را زيارت كند.(34)
3 - قاضى طاهر بن عبدالله طبرى (متوفاى 450): مستحب است كه حاجى پس از انجام حج وعمره ، پيامبر (ص ) را زيارت كند.
4 - ابوالحسن ماوردى (متوفاى 450): سرپرست حجاج ، هنگام بازگشت از حج ، بايدزائران را از راه مدينه برگرداند تا قبر رسول خدا (ص ) را زيارت كنند، تا خداوندنيز پاداش حج بيت الله و زيارت قبر رسول الله را براى آنان جمع كند، اين براىرعايت احترام و اداى حقوق طاعت اوست . اين گرچه از واجبات حج نيست ، ولى از مستحبات دينو از كارهاى پسنديده حجاج است .(35)
5 - ابواسحاق شيرازى شافعى (متوفاى 476): زيارت قبررسول خدا (ص ) مستحب است .(36)
6 - قاضى عياض مالكى (متوفاى 544): زيارت قبر پيامبر (ص ) سنتى است اجماعى وفضيلتى است كه به آن تشويق شده است .
وى پس از نقل تعدادى از احاديث اين موضوع ، گفته است : فقيهاسماعيل بن ابراهيم گفته است : همواره از جمله شؤ ون كسى كه به حج مى رود، زيارتمدينه و آهنگ نماز در مسجد رسول خدا (ص ) است و نيزتبرك به ديدن حرم پيامبر و منبر ومرقد او و جايى كه آن حضرت مى نشسته و دست مى كشيده و گام مى نهاده است و ستونىكه به آن تكيه مى داد و خانه اى كه جبرئيل در آن جا بر پيامبر وحى مى آورد و نيز ديدنو تبرك جستن به قبر كسانى از صحابه و پيشوايان اسلام كه اين مسجد و حرم را آبادكرده و به ديدارش آمده اند. همه اينها مورد نظر است .(37)
7 - محمد عبدالكريم بن عطاء مالكى (متوفاى 612): هر گاه حج و عمره تو به نحوى كهدر دين بيان شده به پايان رسيد، ديگر اعمالى باقى نمانده است مگر رفتن به مسجدپيامبر (ص ) و سلام دادن بر او و دعا در كنار مرقدش و سلام به دو همراهش و رفتن بهبقيع و زيارت قبور صحابه و تابعينى كه در آن جاست و نماز خواندن در مسجد پيامبر.كسى كه بتواند، شايسته نيست اينها را ترك كند.(38)
8 - ابن ابى سنينه ، محمد بن عبدالله سامرى حنبلى (متوفاى 616): وى فصلى دربارهزيارت قبر پيامبر اكرم (ص ) گشوده است و گفته است : كسى كه به مدينه وارد مىشود، مستحب است براى ورود به آن غسل كند. سپس ‍ آداب زيارت و كيفيت سلام بر پيامبر ودعا و وداع را بيان كرده است .(39)
9- ابن قدامه ، موفق الدين عبدالله بن احمد مقدسى حنبلى (متوفاى 620) وى فصلى دركتاب خود پيرامون استحباب زيارت قبر پيامبر گشوده و دو حديث معروف (ابن عمر) رادرباره زيارت آن حضرت نقل كرده است .(40)
10 - محيى الدين نووى شافعى (متوفاى حدود 677): پس از فراغت از حج ، مستحب استنوشيدن آب زمزم و زيارت قبر رسول خدا (ص ).(41)
11 - قاضى ابوالعباس احمد سروجى حنفى (متوفاى 710): هرگاه حجاج و عمره كنندگاناز مكه بازگشتند، روى به جانب مدينه منوره و زيارت قبررسول اكرم (ص ) كنند، كه اين از پسنديده ترين تلاشهاست .(42)
12 - امام محمد بن محمد عبدرى قيروانى مالكى (متوفاى 737): اما در آستانه بزرگوارپيامبران الهى ، زائر بايد از راههاى دور به سوى قبور آنان برود و زيارتش همراه باخاكسارى و تواضع و نيازمندى و خشوع باشد و در محضر آناندل و جان را حاضر سازد و آن بزرگواران را نه با چشم سر، كه با چشمدل بنگرد، چرا كه آنان نمى پوسند و تغيير نمى كنند، آن گاه خدا را ثنا گويد وپيامبران و اصحابشان را درود گويد و در برآمدن حاجتهايش و آمرزش گناهانش در پيشگاهخداوند به آنان توسل جويد و از آنان نيازهايش ‍ را بطلبد و يقين داشته باشد كه بهبركت آنان ، دعايش مستجاب و حاجاتش ‍ روا مى شود، چرا كه آنان درب گشوده الهى اند وسنت خدا بر اين جارى است كه حاجتها را به دست آنان برآورد... اين نسبت به زيارتپيامبران الهى ، اما در زيارت سرور اولين و آخرين ، پيامبراسلام (ص ) همه آن چه را ذكرشد، چند برابر انجام دهد، چرا كه او شفيع قيامت و قطب دايرهكمال است و هر كه به آستان او روى آورد، نوميد نمى گردد و حاجاتش برآورده مى شود.شاهد آن ، آثار و نشانه هاى تحقق يافته است . بايد درزيارت او ادب كلى داشت . زائربايد خود را در برابر آن حضرت و در حال حيات او احساس كند ؛ چرا كه براى او موت وحيات ، بى تفاوت است ، امت را مى بيند و از كارها و نيتها و خطورات ذهنى آنان آگاه است... توسل به آن حضرت ، بارهاى سنگين گناهان را فرو مى ريزد و شفاعتش بزرگترينگناهان را هم بخشوده مى سازد. مژده باد بر زائرش . هركه به زيارتش توفيق نيابد،به شفاعتش پناه آورد. خدايا ما را از شفاعتش محروم مكن . محروم كسى است كه عقيده اى جزاين داشته باشد... و جز معاندان با خدا و رسول و منكران دين ، در مقام شفاعت آن حضرتنسبت به گنهكاران ، شك نمى كنند.(43)
13 - شيخ تقى الدين سبكى شافعى (متوفاى 756) دررد اين تيميه كتابى دربارهزيارت پيامبر اكرم (ص ) نوشته است ، به نام (شفاء السقام فى زيارة خير الانام ) ودر فصلى از آن احاديث بسيارى در اين زمينه نقل كرده و در فصلى هم سخنان علماى مذاهبچهارگانه را پيرامون استحباب آن و اجماعى بودن مساله آورده است ، از جمله گفته است :وقتى علما نسبت به مساله اجماع دارند، نيازى به كاوش سخنانشان نيست و زيارت قبرپيامبر از برترين مستحبات و موجب قرب به خداوند است .(44)چگونه مى توان نسبتبه پيشينيان اين توهم را داشت كه از زيارت پيامبر منع كرده اند؟در حالى كه نسبت بهزيارت مردگان ديگر همه اتفاق نظر دارند! وقتى زيارت قبر ديگران مستحب باشد، پسزيارت قبر آن حضرت استحباب بيشترى دارد، چرا كه حق او بر امت بيشتر و احترامش لازمتراست ... زيارت آن حضرت براى تعظيم و تبرك جستن است و با سلام و درود ما، رحمت اوبه ما مى رسد و خود پيامبر به ما آموخته است كه بر او سلام و صلوات بفرستيم و او راوسيله قرار دهيم تا رحمت الهى به ما برسد... خود او فرموده است كه قبر مرا زيارت كنيدتا به شفاعتم نائل آييد. هركس از زيارت او منع كند، از پيش ‍ خود دينى ساخته وپرداخته است و هركس به تصور اينكه ترك بزرگداشت و تعظيم آن حضرت ، ادب باپروردگار است ، تكريم آن حضرت را ترك كند، بر خدا دروغ بسته و حق رسولان راتباه ساخته است . زيارت و تعظيم مشروع ، هيچ منعى ندارد...
مردم همواره قبل از حج يا بعد از حج به زيارت آن حضرت مى رفته اند و اگر مدينه سرراه آنان هم نبوده ، با پيمودن راه بسيار و خرجمال و فدا كردن جان به زيارتش مى رفتند و اين را طاعت و موجب قرب به خداوند مىدانستند و در ميان اين مردم ، عالمان و صالحان و ديگرانى هم بوده اند كه همه قربة الىالله اين كار را مى كردند و محال است كه همه بر خطا رفته باشند.(45)
14 - زين الدين ابوبكر بن حسين قريشى عثمانى مراغى (متوفاى 816): سزاوار است كههر مسلمان اعتقاد داشته باشد كه زيارتش قربت است ، هم به خاطر احاديث بسيار، هم آيه(ولو انهم اذ ظلموا...) و گراميداشت او با وفاتش پايان نمى پذيرد.(46)
15 - نورالدين سمهودى (متوفاى 911): همه علما بر استحباب زيارت قبور براى مرداناتفاق نظر دارند. قبر شريف پيامبر، دلائل ويژه اى دارد. درزيارت قبر آن حضرت ،فرقى ميان زنان و مردان نيست و بر زنان نيز مستحب است .(47)
16 - ابوالعباس قسطلانى مصرى (متوفاى 923): زيارت قبر شريف او از بزرگترين وبرترين عبادتها و راهى براى رسيدن به درجات عالى است و هر كه جز اين عقيده داشتهباشد از اسلام بيرون رفته و با خدا و رسول و علما مخالفت كرده است ... سفر براىزيارت قبر او موجب تقرب به خداست و اگر كسى نذر كند،عمل به آن واجب است . در اين مورد، اين تيميه سخن زشت و شگفتى دارد كه رفتن به زيارتپيامبر را منع كرده و آن را موجب قرب نمى داند.(48)
17 - ابن حجر مكى شافعى (متوفاى 973): پس از آن كهدلائل مبسوطى بر مشروعيت زيارت قبر پيامبر اكرم (ص ) آورده و ازجمله به اجماعاستدلال كرده است ، در پاسخ به اينكه چه اجماعى است كه ابن تيميه برخلاف آن نظرداده است ، مى نويسد: ابن تيميه كيست كه درمسائل دينى به حرفش ‍ توجه و اعتنا شود؟! او به تعبير علمايى كه حرفها واستدلالهايش را خوانده و آن ها را ابطال كرده اند، بنده اى گمراه و دروغگو است كهگرفتار حرمان و خوارى شده است . لغزش او خطايى جبران ناپذير است كه شومى آناستمرار يافته است و شگفت نيست ، چرا كه او فريب خورده شيطان و نفس ‍ اماره است و برخلاف همه علما سخن گفته است .(49)
18 - زين الدين عبدالرؤ وف مناوى (متوفاى 1031): زيارت قبر شريفرسول خدا (ص ) از كمالات حج است ، بلكه زيارت او نزد صوفيه واجب است و نزد ايشانهجرت به سوى قبر آن حضرت همچون هجرت به سوى اودرحال حيات اوست .(50)
19 - حسن بن عمار شرنبلانى : زيارت پيامبر از برترين مستحبات است كه به درجهواجبات نزديك است ، چرا كه آن حضرت با تاكيد به آن فراخوانده و فرموده است :(هركس بتواند ولى زيارتم نكند بر من جفا كرده است ...) نزد محققان چنين ثابت استكه او زنده است و از همه عبادتها بهره مى برد، جز اين كه از ديده كوته نظران پنهاناست .(51)
20 - محمد بن عبدالباقى زرقانى مالكى (متوفاى 1122): زيارت قبر پيامبر در زمانصحابه بزرگوار مشهور و ميان آنان رايج بوده است . حتى عمر بن خطاب هنگام صلح بامردم بيت المقدس كه كعب الاحبار مسلمان شد، به او گفت : مى خواهى با من به مدينه بروىو قبر پيامبر خدا را زيارت كرده و از اين زيارت بهره مند شوى ؟او هم گفت : آرى .(52)
21 - محمد بن على شوكانى (متوفاى 1250): در مورد زيارت پيامبر، سخن علما مختلفاست . اغلب ، آن را مستحب دانسته اند. برخى از مالكيه و بعضى از ظاهريه آن را واجبشمرده اند. حنفيان آن رانزديك به واجبات شمرده اند. ابن تيميه آن را حرام دانسته است .دليل قائلين به مشروعيت ، سيره مسلمانانى است كه پيوسته از ديرزمان از همه جاى عالمبه زيارت حج مى آمدند، سپس براى زيارت پيامبر اكرم (ص ) به مدينه مى رفتند و اينرا از بهترين كارها مى شمردند و كسى آن را رد نكرده است و مساله اجتماعى است .(53)
22 - محمد بن سيد درويش الحوث بيروتى (متوفاى 1276): زيارت پيامبر، مطلوب است، چرا كه او واسطه خلق است و زيارتش پس از وفات ، همچون هجرت به سوى او درحال حيات است و هر كه آن را انكار كند، خطايى عظيم كرده است و اگر ناآگاه است ، بايداو را آگاه ساخت .(54)
23 - شيخ حسن عدوى شافعى (متوفاى 1303): وى ضمن بحثىمفصل كه درباره زيارت پيامبر و مطلوب بودن آن از نظر قرآن و حديث و اجماع و قياسدارد و آداب زيارت را بيان كرده است ، پس ازنقل تعدادى از روايات مربوط به اينكه رسول خدا (ص ) سلام زائر را مى شنود و جوابمى دهد، مى گويد: اينكه پيامبر اكرم خودش سلام زائر را پاسخ مى گويد، امرى حتمى وبدون شك است . اين فضيلت ديگرى است كه زائران قبرش به آننائل مى شوند و اين افتخار را مى يابند كه پيامبر، صداى آنان را بى واسطه مى شنودو خودش جوابشان را مى دهد. با اين حال ، چگونه كسى كه اين افتخار را مى يابد، اززيارتش عقب بماند يا ازرسيدن به بارگاهش سستى كند؟به خدا قسم تنها آنان كه ازخيرها و ازطاعتهاى قرب آور دورند، در عين توانايى از زيارتش كوتاهى مى كنند!... مامعتقديم كه آن حضرت ، زنده است و روزى مى برد و زمين جسد مطهرش را نمى خورد.پيامبران ديگر نيز چنين اند.(55)
24 - سيد محمد بن عبدالله جردانى شافعى (متوفاى 1307): گفته اند كه براى زائرقبر رسول خدا (ص ) ده كرامت است : رتبه بالا، دست يافتن به خواسته ها، برآمدن حاجات، موهبت يافتن ، ايمنى ، پاكيزگى ازعيوب ، آسان شدن مصيبتها، برطرف شدنگرفتاريها، فرجام نيك ، رحمت پروردگار. زيارت قبر او از برترين طاعات و موجبقرب به خداست ، برخى هم آن را واجب شمرده اند. سزاوار است كه به آن تشويق شود واگر كسى بتواند، به ويژه پس از اعمال حج ، هرگز زيارت او را وانگذارد، چرا كه حقآن حضرت بر امت بسيار بزرگ است و اگر كسى از دورترين راهها با سر به زيارتشآيد، حق پيامبر را ادا نكرده است !...
وى سپس فصلى درباره زيارت مدينه و آداب آن و زيارت دو خليفه و حضرت فاطمه (ع )و اهل بقيع و مزارهاى مشهور مدينه را كه به سى مورد مى رسد، بحث كرده است .(56)
25 - مفتى بيروت ، شيخ عبدالباسط بن على فاخورى : زيارت پيامبر اكرم (ص ) بسيارموكد و مطلوب و مستحب است و زيارت آن حضرت درمدينه ، همچونحال حياتش سنت است و ازبهترين تلاشها و با فضيلت تريناعمال و پاكترين عبادات است و هر كه بخواهد زيارتش كند، بايد از هر چيز كه مخالفروش و سيره آن حضرت است توبه كند.(57)
26 - شيخ محمد زاهد كوثرى : احاديث در زيارت آن حضرت فراوان است و سيره امت نيزطبقهمين روايات جريان يافته است ، تا آن كه ابن تيميه راه خدا را از راه مسلمانان جدا كرد وسفر براى زيارت پيامبر را حرام دانست . تلاش او در منع مردم از زيارت آن حضرت ،نشانه كينه او با پيامبر است . نسبت به مسلمانانى كه آن حضرت را بنده و فرستاده خدامى دانند و در نمازهاى خود روزى دست كم نزديك به بيست بار به عبوديت و رسالت اوشهادت مى دهند چگونه مى توان آنان را مشرك دانست ؟ عالمان پيوسته مردم را به زيارتتشويق كرده و آنان را از بدعتها باز داشته اند. ابن تيميه اولين كسى بود كه مسلمين رابه خاطر زيارت قبر رسول ، به شرك متهم كرد و از خدا نترسيد كه سفر زائران قبرشرا سفر معصيت دانست كه بايد مسافر، نمازش را تمام بخواند!(58)
سه فرع فقهى
شكى نيست كه علماى مذاهب اهل سنت ، همگى بر استحباب زيارت قبر پيامبر (ص ) و محبوبيتسفر به آن ديار، از سرزمينهاى ديگر نظر داده اند. از سه مساله و فرع فقهى نيز، ايناتفاق نظرشان بر مى آيد:
1 - نظريه فقهاى مذاهب چهارگانه در اين كه كدام يك از حج خانه خدا يا زيارت قبررسول خدا (ص ) را بايد مقدم داشت ، مختلف است . بعضى فضيلت آغاز به زيارت مدينهقبل از مكه را بيشتر دانسته اند، برخى هم برعكس آن گفته اند. رواياتى كه گوياىشروع جمعى ازياران پيامبر از مدينه ، سپس رفتن به مكه است ،دليل گروهى از علماست . برخى هم مانند ابوحنيفه ، شروع از مكه را بهتر دانسته اند.آنان هم به پاره اى از احاديث استدلال كرده اند.(59) ولىاصل اينكه زيارت پيامبر، پسنديده و مستحب است ، موردقبول هر دو گروه است .
2 - از جمله مسائلى كه ميان همه مسلمانان از گذشته تا كنون ، جارى و موردقبول بوده است ، نايب يا اجير گرفتن براى زيارت پيامبر (ص )، براى كسى است كهخودش نمى تواند به حج برود. احاديث فراوانىنقل شده كه عمر بن عبدالعزيز، ازشام نايب مى گرفت كه در مدينه سلامش را به محضرپيامبر اكرم (ص ) برساند.(60)
نمونه هاى ديگرى هم نقل شده است . اين نيز دليل آن است كه زيارت مرقدرسول خدا، نزد مردم جايز و متداول بوده كه براى آن نايب مى گرفتند. شافعيه نيزبراى جواز اجاره و جعاله براى خواندن دعا نزد قبر پيامبر يا رساندن سلام به او، بهكار عمر بن عبدالعزيز، استناد كرده اند.(61) حتى جمله سلام به نيابت را هم گفته اندكه چنين باشد: السلام عليك يا رسول الله من فلان بن فلان ...
3 - نذر كردن براى رفتن پياده به سوى مسجد الحرام و مكه يا براى زيارت قبر پيامبردر مدينه ، مشروع است و چنين نذرى واجب است ادا شود و نذر پياده رفتن به زيارت قبرپيامبر، از كعبه و بيت المقدس با فضيلت تر است .
اين نيز از گفته هاى علماى اهل سنت است . ابن حجاج گفته است اين مطلب ، درست و مسلم استو جز مشرك يا دشمن خدا و رسول در آن شك نمى كند.(62)
پيش از همه اينها، آداب و سننى كه در مورد زيارت روايت شده است ، نشان دهنده جواز واستحباب زيارت و مشروعيت آن است . اگر اصل زيارت ، مستحب و مطلوب نبود، در آدابزيارت و زائر اين همه روايات نقل نمى شد.
ادب زائر
درباره زيارت و كيفيت و آداب آن ، در منابع اهل سنت و عبارات علماى آنان مطالب مفصلىبيان شده است . حتى برخى از علما درباره آن دست به تاليف مستقلى زده اند.(63)
در اين جا با استناد به متون ياد شده ، به اين آداب اشاره مى شود:
1 - اخلاص نيت در زيارت ، چرا كه ارزش كارها به نيت است . زائر نيز بايد قصد تقرببه خدا داشته باشد.
2 - شوق دائمى داشتن به زيارت پيامبر محبوب (ص ).
3 - دعا خواندن هنگام خروج از منزل : بسم الله و توكلت على الله و لاحول و لا قوة الا بالله ...
4 - در مسير و طول راه ، درود و سلام فراوان گفتن بر پيامبر اكرم (ص ) بلكه همه وقتخود را با اين كار پر كردن .
5 - در طول راه ، دنبال مساجد و آثار منسوب به پيامبر بودن و با زيارت و تبرك و نمازخواندن در آنها، به احيا و زنده نگهداشتن آنها پرداختن .
6 - خضوع و خشوع داشتن هنگام نزديك شدن به حرم مدينه و ديدن نشانه هاى شهر و اداىاحترام به حرم نبوى . مانعى ندارد كه از مركب فرود آيد و پياده رود، بعنوان تواضع درآستان خداوند و احترام به پيامبر اكرم . بعضى از بزرگان نيز در گذشته چنين مىكردند.
7 - هنگام رسيدن به مدينه ، دعاى ورود خواندن : اللهم هذا حرمرسول الله (ص )...
8 - اگر راهش ازذوالحليفه است ، هنگام عبور از معرس پياده شود.
9- غسل از چاه حره يا... براى وارد شدن به مدينه ، و پوشيدن بهترين لباسها و عطرزدن .
10 - دعاى هنگام ورود از دروازه شهر: بسم الله ما شاء الله لا قوة الا بالله ...
11 - خضوع و خشوع ، هنگام ديدن قبه حرم و عظمت آن را در نظر آوردن و جاى گامهاىرسول خدا (ص ) را در انديشه آوردن و قدم نهادن با وقار و آرامش .
12 - در حد توان امر به معروف و نهى از منكر كردن و براى هتك حرمت آن حضرت وتضييع حقوقش خشمناك شدن .
13 - با ديدن مسجد النبى ، خشوع بيشتر داشتن و تلاش براى اداى احترام و تعظيم .
14 - ورود از باب جبرئيل .
15 - لحظه اى ايستادن در مقابل در و اذن ورود طلبيدن .
16 - با قلبى آرام وارد شدن و پاى راست را نهادن و دعا خواندن .
17 - به طرف (روضه ) - بين قبر مطهر و منبر - رفتن و دو ركعت نماز و سپس سجدهشكر.
18 - هنگام زيارت ، به عنوان ادب ، سرپا ايستادن و اگرزيارت طولانى باشد، دو زانونشستن وخود را در محضر رسول الله ديدن .
19 - به عنوان ادب ، دست راست روى دست چپ نهادن .
20 - سيماى حضرت را در نظر آوردن ، پشت به قبله رو به روى او مؤ دبانه ايستادن وبه پايين ديواره مرقد نگريستن .
21 - در زيارت ، صدايى متعادل داشتن ، نه آهسته ، نه فرياد.
22 - زيارتنامه آن حضرت را خواندن : السلام عليك يارسول الله ... (64)
23 - دعا و زيارت در بالاى سر آن حضرت : اللهم انى قلت و قولك الحق ... (65)
24 - كنار قبر، بر آن حضرت صلوات و درود فرستادن با عبارتهاى مختلف از جمله:اللهم صل على محمد و آله و صحبه ... (66)
25 - به آن حضرت متوسل شدن و او را در پيشگاه خدا شفيع قرار دادن و از خداوند آمرزشخواستن و بسيار تضرع كردن به درگاه خدا و استغاثه وتوسل داشتن .
26 - تبرك جستن به قبر شريف و خود را بر آن ماليدن و بوسيدن . (بزرگان مذاهبچهارگانه هيچ كدام به حرمت آن فتوا نداده اند.امثال ابن تيميه و پيروانش كه حكم به حرمت داده اند، از راه حق بيرون رفته و بىدليل سخن گفته اند و به گفته هاى آنان اعتنايى و اعتبارى نيست ).
به نقل بسيارى از علماى اهل سنت ،(67) حضرت فاطمه (ع ) پس از فوترسول خدا (ص ) كنار قبر او آمده و مشتى از خاك آن برداشت و بر ديده نهاد و گريست و درسوگ پدر مرثيه خواند: ماذا على من شم تربةاحمد....بلال هم پس از رحلت پيامبر، در پى خوابى كه ديد و پيامبر او را به زيارتخود فراخواند، به مدينه آمد و چهره بر قبر آن حضرت نهاد و گريست و نمونه هاىديگرى كه نشان مى دهد مسلمانان در همان دوران با زيارت قبر پيامبر و تبرك جستن به آن، اداى احترام و ابراز شوق مى كردند.

next page

fehrest page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation