بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب صحیفه نور جلد 10, امام خمینی (ره)   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     SAHIFE01 -
     SAHIFE02 -
     SAHIFE03 -
     SAHIFE04 -
     SAHIFE05 -
     SAHIFE06 -
     SAHIFE07 -
     SAHIFE08 -
     SAHIFE09 -
     SAHIFE10 -
     SAHIFE11 -
     SAHIFE12 -
     SAHIFE13 -
     SAHIFE14 -
     SAHIFE15 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

سوال : حضرت امام به نظر بسيارى از ناظران از پيروزى انقلاب به اين سو، به نظرمى آيد كه نظم حكومت رو به انحطاط دارد، شما در اين باره چه فكر مى كنيد؟ جواب : اينمـنطق چپاولگر است . بايد ما مقايسه كنيم انقلاب اسلامى ايران را با انقلاب هائى كه دردنـيـا واقـع شـده است ، ببينيم كه آيا انقلاب هائى كه در دنيا واقع شده است ، به مجردىكه انقلاب شد و پيروز شد مردم نظم همه چيزها فورا برقرار شد يا اينكه اينطور نبودهاسـت ؟ مـا به مجردى كه انقلاب واقع شد و پيروز شديم تمام راه ها باز بود بر دنيا، وتـمـام احزاب آزاد بودند و تمام جمعيت ها آزاد بودند و تا پنج ماه تمام اين امور آزاد بود وايـران هـم مـشـغـول زنـدگـى خـودش بـود و نـظـمـش برقرار بود و بى نظمى به اينكهآنـطـورى كـه در مـثـل انـقـلاب اكـتـبـر واقـع شـد، مـثـل انـقـلاب فـرانـسـه واقـع شـد، ايـنقتل و غارت ها نبود در ايران و الان هم ايران نظمش محفوظ است و خود مردم حفظ مى كنند نظمرا و ايـن فـرقـى اسـت كه مابين انقلاب اسلامى با انقلاب هاى ديگر است . انقلاب اسلامىچـون مردم مسلمان هستند، بدون اينكه يك ارتباطى بين حكومتى باشد كه بخواهد يك نظمىرا ايـجاد بكند، مردم نظم را ايجاد كردند. به مجردى كه انقلاب واقع شد و اوضاع آشفتهشـد، خـود مـردم اوضاع را به دست گرفتند و نظم را ايجاد كردند. و ما نظم را بعدها بهطـور كامل ، خود ملت ايجاد مى كند. ملت ما موافق با حكومت اسلامى است ، راى داده به حكومتاسلامى ، راى قاطع قريب به اتفاق داده است به حكومت اسلامى و موظف مى داند ملت ما بهقـواعد اسلام عمل كند و يكى از قواعد اسلام حفظ نظم است ، حفظ نظم را خود مردم دارند مىكـنـنـد و ايـن كـه گفته مى شود كه حكومت دارد رو به انحطاط مى رود، نخير حكومت دارد روبـه اعـتـلا مى رود، اشتباه مى كنند آنها. ما يك ملتى بوديم كه در تحت فشار ابرقدرت هابوديم و الان از تحت فشار آنها بيرون آمديم و داريم به پيش مى رويم و اين اعتلاى ملتاسـت . اعـتـلا بـه ايـن نـيـسـت كـه شكم ما سير باشد، اعتلا به اين است كه ما مسلكمان را ومـكـتـبـمـان را بـه پـيـش بـبـريـم و مـا بـحمدالله داريم مكتب را پيش مى بريم و مكتبمان راگسترش خواهيم داد به همه ممالك اسلامى ، بلكه در همه جا كه مستضعفين هستند و ما رو بهاعـتـلا هـسـتيم و بشر را رو به اعتلا مى خواهيم ببريم . چطور گفته مى شود كه ما رو بهانـحـطـاط هستيم ؟ آنها خيال مى كنند كه انحطاط و اعتلا، سير شدن شكم است . انسان حيواننـيـسـت ، انـسـان هـسـت . انـسـان كـه بـعـد مـسـائل انـسـانـى را بـايـد مراعات بكند، مملكت مامـسـائل انـسـانى را دارد طرح مى كند، دارد رو به اعتلا مى رود، نه دارد رو به انحطاط مىرود، ايـنـهـا همه از تبليغاتى است كه امثال كارتر مى كنند. و آنها منطق آنها، اعتلا اين استكـه هـمـه نفت ها را ما به آنها بدهيم خودمان بنشينيم اينجا و تماشا كنيم و انحطاط اين استكه ما نفتمان را از آنها بگيريم و تو دهانشان بزنيم . اگر اين انحطاط است ما منحطيم لكناين انحطاط نيست ، اين اعتلاست و ما مملكتمان را به پيش مى بريم و دست
ظـالم هـا را كـوتـاه مـى كنيم از مملكت و اجازه نمى دهيم كسى دخالت در مملكتمان بكند و ايناعتلاست ، نه انحطاط.
سـوال : حـضـرت امـام در نـوفـل لوشـاتـو شـما وعده كرديد كه نه تنها آزادى ها حفظ مىشوند، بلكه تعميم نيز مى يابند، در صورتى كه بعد از پيروزى انقلاب ديده ايم كهتـظـاهـراتـى بـر ضـد زنـان شـد و اقـليـت هـاى قـومـىمثل كردها تحت فشار قرار گرفتند و روزنامه ها و احزاب سياسى ممنوع شد، آيا ممكن استاين تناقض هاى ظاهرى را براى ما روشن بفرماييد؟
جـواب : ايـن هـم از هـمـان ريـشـه هـمـان امـورى اسـت كـهامـثال كارتر پيش آوردند. بايد ديد كه اين تشنجاتى كه در ايران واقع مى شود، اين راچـه كـسـى دارد ايـجاد مى كند، قضيه كردستان را چه كسى دارد ايجاد مى كند و ايجاد كردهاسـت ؟ و چه كسى كوشش مى كند كه قضيه كردستان را خاتمه بدهد و برادران كرد را ازآن ظلم هائى كه بر ايشان شده است نجات بدهد؟ ما كوشش داريم كه تمام قشرهاى ملتماندر رفاه باشند و همانطورى كه اسلام طرح كرده است هيچ يك از افراد ملتمان مظلوم واقعنـشـونـد و هـيـچ يك از افرادمان ظلم نكنند اين يك مطلبى است اسلامى و ما در صدد همين معناهـسـتـيـم و مـا از اول كه انقلابمان واقع شد تمام آزادى ها در ايران بود و مجالى به تمامدسـتجات ما داديم و هيچ ابدا جلوگيرى از هيچى نشد، لكن توطئه ها شروع شد. وقتى كهديـدنـد آزادنـد تـوطـئه هـا شروع شد، توطئه قلمى كه مى خواستند مسير ملت ما را منحرفكـنـنـد و ايـنـهـا هـمـان اشـخـاصـى بـودنـد كه جيره خوار شاه سابق يا جيره خوار امريكا وامثال امريكا بودند و مى خواستند كه نهضت ما را به تباهى بكشند و ما بعد از پنج ماه كهبه همه فرصت داديم ، توطئه گرها را پيدا كرديم ، قلم هائى كه توطئه گر بودند ومى خواستند باز سلطه اجانب را بر مملكت ما مسلط كنند، آنها را گفتيم كه نبايد اين كار رابـكـنـنـد و بـايد محكمه ببيند كه آيا اينها چكاره هستند و ديديم كه بعد از اينكه بررسىشـد، ايـنـهـا از اسـرائيـل خـيـلى شـان ارتـزاق مـى كـردنـد و بـلنـدگـوىاسـرائيـل بـودند، بلندگوى امريكا بودند منتها با صورت هاى ديگر و يك ملتى حق داردكـه كـسـى كـه بـخـواهـد مـلتـش را بـه تـبـاهـى بـكـشـد و تـوطـئه كـنـد و بـاز هـمـانمسائل سابق را براى او پيش بياورد، از آن جلوگيرى بكند و الا ملت ما طرفدار آزادى است، طرفدار همه جور آزادى است وليكن طرفدار توطئه نيست ، طرفدار تباهى نيست .
زن هـايـى كـه تـظـاهـر كـرده انـد هـمـان زن هـايـى بـودنـد كـه از تـتـمـه آنمـسـائل بـودنـد، آنـهـائى بودند كه شاه آنها را به عنوان (آزاد زنان ) به ميدان آوردهبـود و آنـهـا را بـه تـبـاهـى كشيده بود، آنها هم چون از اين وضعى كه آن تباهى آورد، آنآزادى هـايـى كـه آنـهـا مـى خـواسـتند، مى خواستند كه جوان ها آزاد باشند كه هر كارى مىخواهند بكنند و مى خواستند با تباهى ها هم آغوش باشند،
مـى خـواسـتـند كارهاى برخلاف عفت بكنند و مى ديدند كه اسلام با كارهاى خلاف عفت ، باكـارهـائى كـه مـمـلكـت را بـه تـبـاهـى مى كشد و ملت را به عقب مى راند موافق نيست ، آنهابـودنـد كـه آمـدنـد در خـيابان ها و با آن صورت هايى كه مردم ديدند تظاهر كردند. والاجـلوى آزادى هـرگـز گرفته نشده است و نمى شود و مردم آزادند، الا آنجائى كه بخواهندتباهى بكنند و بخواهند ملت را به عقب برانند.
سـوال : مـسـاله سـفـارت ايـالات مـتـحده ، كشورهاى بسيارى را نگران كرده ، فكر مى كنندگـروگـانـگـيـرى يـك سـابـقـه خـطرناكى خواهد شد، آيا شما واقعا فكر مى كنيد كه باگـرفـتـن ايـن 50 گـروگـان فـشـارى مـى آوريـد و درمقابل ، شاه را مى گيريد؟
جـواب : كـشـورهـا مـعـلوم مـى شـود كـه در نـظر شما هم همان هست كه در نظر كارتر است .كـشـورهـا را ايـن ابـرقـدرت هـا خـيـال مـى كـنند همان دستگاه دولتى است كه وقتى دستگاهدولتـى از يـك چـيـزى نـاراضـى شـد، كشور ناراضى است . در صورتى كه دستگاه هاىدولتـى نـسبت به كشورها، نسبت به جمعيت هائى كه اساس كشورها بر آنهاست ، يك قطرهاى در مـقـابـل دريـاسـت . بـايـد ديـد كـه ايـن عـمـلى كه ما كرديم چه بوده است و اگر اينعـمـل مـنـعكس بشود در دنيا به طور صحيح ، ببينيم موافقين ما كيست ، مخالفين ما كيست . آيامـظـلوم هـا در دنـيـا بـيـشـتـر اسـت عـددشـان يـا ظـالم هـا؟ وقـتـى كـه مـطـالعـه بـكـنـنـد درحـال هـمـه كشورهاى دنيا مى بينيد كه اكثريت قاطع با مظلوم هاست ، ظالم ها يك عدد قليلىهـسـتـنـد مـجـهـز بـه جـهـاز شـيـطـانـى و مـظـلوم هـا عـدد كـثـيـرى هـسـتـنـد و هـمـيـشـه درطـول تـاريـخ ظـالم هـا عـدد مـحـدود بودند و مظلوم ها عددهاى بسيار زياد اگر مراد شما ازنـاراحـتـى ، نـاراحـتـى ظـالم هـاسـت ، مـطـلب صـحـيـحـى اسـت بـراى ايـنـكـه ظـالم هـا بـاامـثـال خـودشـان رفـيـق هـسـتـنـد و هـر كـسـى بـه آن جـنـسـى كـه داردمـتـمـايـل اسـت ، بـه اشـباه خودش متمايل است . ظالم ها با ظالم ها هميشه هستند و اينها اقليتهـسـتـنـد. اگـر مـطـلب ما بر دنيا منعكس بشود، آنى كه با آن مخالف است ظالم ها هستند كهاقليت دارند و آنى كه موافق است مظلومين هستند كه اكثريت قاطع دارند.
شـمـا كـه مـى گـوئيد كه ناراحت شدند و كشورها ناراحت شدند، همان منطق ابرقدرت ها راداريـد تـكـرار مـى كـنيد و تحت تاءثير حرف هاى ابرقدرت ها واقع شديد كه كشورها راعـبـارت از هـمـان عده ، همان پارك ها و همان عمارت هاى بزرگ و همان ها و همان كاخ نشين هاعـبـارت از مـلت اسـت و ايـن جمعيت كثير، بسيار كثيرى كه زاغه نشين هستند و خانه هاى گلىدارند، اينها اصلا از كشور نيستند و از ملت نيستند. اگر اين مقصود است ما اينها را از هم جداكـنـيـم و مى گوئيم كه آنى كه از اين عمل ناراحت است ، اين دسته كاخ ‌نشين و ابرقدرت وسرنيزه به دست است و آن كه اگر مطلب ما را در دنيا منعكس بشود با ما موافقند، و آن ملتها هستند،
مـلت هـا كـه مـثـل يـك دريـائى هـسـتـنـد و يـك سـيل هاى خروشان هستند، آنها با ما موافقند. مامـسـائلمـان ، مـسـائل مظلومين است و موافق با طبقات مظلوم و آنها با ما موافقند، اگر ظالم هابگذارند صداى ما به آنها برسد و اگر نگذاشتند يا منعكس جلوه دادند، اين مخالفت نيست، ايـن مـخـالف آن عـمـلى اسـت كـه شـده اسـت كـه مـا از آنعـمـل بـرى هـسـتـيـم . مـا تـمـام مـسـائلمـان ، مـسـائل مـظـلوم اسـت درمـقـابـل ظـالم ، غـارت شـده اسـت در مـقـابـل غـارتـگـر، كـشـتـه شـده اسـت درمـقـابـل كـشـنـده . ايـنـهـا مـسـائل مـاسـت و از ايـنـهـا خـارج نـيـسـت . مـا مـى خـواهـيـم مـمـلكتمانمـال خـودمـان بـاشـد، مستقل باشيم . ما مى خواهيم آزاد باشيم ، مطبوعاتمان آزاد باشد، قلمهـايـمـان آزاد بـاشد. ما مى خواهيم ذخائر مملكتمان خرج مملكتمان بشود، گرسنه ها را سيركـنـيـم ، بـرهـنه ها را لباس بدهيم ، بى خانه ها را خانمان دار كنيم . ظالم ها با اين منطقمخالفند، با اين مطلب كه لانه جاسوسى كه به اسم سفارت در ايران بوده است و جوانهـاى مـا لابـد مـطلع شدند بر اينكه مسائل جاسوسى در اينجاست و رفتند و آنجا را قبضهكردند، ظالم ها با اين مساله جاسوسى موافقند همه شان . ظالم ها همه مى خواهند كه مسالهجاسوسى رواج پيدا بكند و لانه هاى جاسوسى در ممالك مظلوم باشد لكن منطق مظلوم غيراز ايـن مـنـطـق اسـت . مـنـطـق مـظـلوم كـه اكـثـريـت قـاطـع دنـيـا راتـشـكـيـل مـى دهـد ايـن اسـت كـه بـايـد هـر مـمـلكـتـى آزاد بـاشـد، هـر مـمـلكـتـىمـستقل باشد، هر مملكتى ذخائرش خرج خودش بشود. اين منطق مظلوم هاست . منطق ظالم ها ايناسـت كـه بـايـد ايـنها را غارت كرد، اينها آدم اصلا نيستند. اين ابرقدرت ها ما را اصلا آدمنـمـى دانـنـد. مـظـلوم هـا را در هر جا هست ، در ممالك خودشان كه هست . مظلوم ها را جزء بشرحساب نمى كنند. حقوق بشر مى گويند، حقوق بشر يعنى حقوق ظالم ها، حقوق بشر يعنىايـنـكـه حـق دارنـد كـه تمام نفت هاى ما را ببرند و در ازاء آن چيزى ندهند الا براى خودشاننـفـع داشـتـه بـاشـد، بـايـد همه اين ملت ها بى چون و چرا تحت قدرت آنها باشند و نفسنـكـشند. اينها منطق ظالم هاست كه اقليت هستند و اينها كه ناچار بايد آنها نگران باشند ازايـن امرى كه در ايران پيدا شده است بر اينكه همه ظالم ها را ما اعلام مى كنيم كه در خطرهـسـتـند و از بين خواهند رفت و مملكت ها، مملكت هاى مظلومين است و خداى تبارك و تعالى ارادهفـرمـوده اسـت كه زمين را به اين مستضعفين بدهد و اين مستكبرين را از صحنه تاريخ خارجبـكـنـد و مـا ابـتداست كه قيام كرديم براى اين معنا و تمام ملت هاى مظلوم را پشتيبانى مىكـنـيـم و تـمام ملت هاى مظلوم بايد ظالم ها را از صفحه روزگار بيرون كنند و از تاريخبيرون برانند. آن كه با ما مخالف است طبقه ظالم است و طبقه ظالم يك اقليت ناچيزى استو آنـى كـه بـا مـا مـوافـق اسـت و اگـر مـطـلب مـا را بـشـنـود بـسـيـارخوشحال مى شود راجع به اين لانه جاسوسى ، آن عبارت از طبقه مظلوم است . شما ببينيدكـه الان در ممالكى كه دولت هايشان اگر اجازه به ايشان بدهند (الان هم كه اجازه ندادنددولت هـا) در بـسـيـارى از مـمالك مظلوم ها موافقت خودشان را با ما اظهار كردند، تظاهراتكردند بر ضد امريكا، تظاهر كردند و ظالم ها نمى گذارند كه آنها تظاهر كنند، پليس
نـمـى گـذارد كـه آنـهـا تـظاهر كنند. اگر اين سرنيزه برداشته بشود، تمام ممالكى كهمـظـلوم هـسـتـنـد و اكـثـريـت قـاطـعـى كـه مـظـلومين هستند، اينها بر وفاق ما هستند و اين لانهجـاسـوسـى را بـه مـنـطـق مظلومين اين است كه بايد بسته بشود و منطق ظالمين اين است كهبـايـد بـه حـقـوق خـودشان برسند و اين ظالم ها هستند كى مى گويند حقى براى مظلوميننـيـسـت . ايـن دسـتـگاه هايى كه براى حقوق بشر درست كردند، تمام دستگاه هايى است كهبـراى چـپـاول بشر است . اين دستگاه هاى شوارى امنيت كه با طمطراق اسمش را مى برند،ديشب بعد از اينكه اجازه داد آقاى كارتر به اينكه شوراى امنيت باشد، مى گويد كه فقطراجع به اين كسانى كه گرفتار هستند و گروگان هستند، فقط راجع به اينها، اما راجعبـه شـاه نـبـايـد شـوراى امنيت دخالت بكند. اما راجع به چيزهائى كه آنها از ما برده اند،مـظلوميتى كه براى ما واقع شده است و ظلمى كه بر ما شده است ، اجازه ندارد شوراى امنيتدخـالت بـكـنـد. شـوراى امـنـيـت را از اول تـكـليـف آن را مـعـيـن كـرده انـد كه بايد راجع بهگـروگان ها تو بحث بكنى و راجع به شاه نبايد تو بحث بكنى و راجع به اين مظلوميتهائى كه بر ما واقع شده و بر ملت ما واقع شده است نبايد دخالت بكنى . او مى داند كهاگـر دخـالت ، دخالت صحيح باشد خودش گرفتار خواهد شد، خودش به آن سرنوشتىكـه شـاه پـيـدا كـرده اسـت خـواهـد گـرفـتـار شـد، از ايـن جـهـت ازاول مـعـلوم كـرده اسـت كـه بـايـد ايـن نوكر مآب ها بنشينند و فقط گوش به فرمان آقاىكـارتـر بـدهـنـد كـه ايشان اجازه بدهند كه فقط راجع به اين گروگان ها بحث بكنند. ماهـرگـز هـمـچـو بـحثى را با آنها نمى كنيم و هرگز يك همچو شوراى امنيتى را پذيرفتهنداريم و نخواهيم پذيرفت .والسلام
تاريخ : 6/9/58
بيانات امام خمينى در جمع پاسداران مركز تهران  
در راس همه مسائل اسلامى ما، قضيه مواجهه با آمريكاست
بسم الله الرحمن الرحيم
شـمـا غـافـليـد كـه الان بـا امـريـكـا كـه مـجـهـز بـه هـمـه جـهـازهـاى درجـهاول دنـيـاسـت يـعنى يك قوه اى است كه در دنيا مقابل ندارد روبرو هستيد، اما ما مجهزيم بهيـك قدرت بالاتر از او و آن توجه به خدا و به اسلام است . ولى نبايد فراموش كنيم مامـواجـهـيـم بـا يك چنين قدرت بزرگ كه علاوه بر قدرت تسليحاتى ، قدرت هاى بزرگشـيـطـانـى هـم دارد كـه الان در هـمـه دنيا فعاليت و تبليغات مى كند و وادار مى كند ممالكديـگر را كه آنقدر كه بتوانند تجهيز كنند. از اين جهت من آن چيزى را كه به صلاح ملت وبه صلاح اسلام است و به صلاح شماست بايد عرض كنم و آن اينكه تشنج صحيح نيست. قـواى شـمـا بـايد الان همه مجتمع در يك راه باشد. قواى فكرى تان ، قواى غير فكرىتـان هـمـه بـايـد در يك راه برود شما مى خواهيد براى اسلام خدمت بكنيد. الان در راس همهمـسـائل اسـلامـى مـا، قـضـيـه مـواجـهـه بـا امـريـكـاسـت . امـروز اگـر قـواى مـا از هـممـنـفـصـل شـونـد، به نفع امريكاست و الان دشمن ما امريكاست و بايد تمام تجهيزات ما بهطـرف ايـن دشـمـن باشد. مبادا يك وقتى يك تبليغات سوئى بشود و نظرهاى ما تشتت پيداكـنـد و افـكـارمـان افـكـار مـختلف بشود و در نتيجه ما يك افكارى داشته باشيم و شما يكافكارى داشته باشيد و دستجات ديگر افكار ديگرى داشته باشند. بايد الان همه افكاريـك چـيـز بـاشند. چطور در آن وقتى كه ما مواجه با اين قدرت شيطانى داخلى بوديم هيچديـگـر تـشـتتى در كار نبود، همه با هم يك فكر داشتيد و همه الله اكبر گفتيد و مقابله بايك چنين قدرتى مى كرديد. شما الان مى دانيد كه مقابله ما با يك قدرتى است كه قدرتشصـدهـا بـرابر و بلكه زيادتر از آن قدرت قبلى است . شما امروز يك چنين حالى داريد ومـمـلكـت تان يك چنين حالى دارد. مملكت شما الان يك حالى دارد كه اگر دير بجنبيم ، براىهـميشه تا آخر از بين رفتيم . همه بايد يكصدا باشند. سروصداى امروز، فقط مقابله باامـريـكـاسـت . امـروز هـر سـروصـدائى بـلند بكنيد كه غير از اين مسير باشد، بدانيد كهبردش را آنها دارند. شما اين را بدانيد كه من به شماها علاقه دارم ، به پاسدارها علاقهدارم ، پـاسـدارهـا بودند كه مملكت ما را در چنين زمانى كه هيچ كس نمى توانست حفظ بكند،حـفـظ كـردنـد. الان هـم حفظ مى كنند، اين يك علاقه الهى است كه ما به شما داريم و اين رابـدانـيـد كـه يـك مطلبى كه برخلاف صلاح شما باشد، برخلاف صلاح اسلام است و مانخواهيم زد، لكن اگر يك مطلبى را من الان گفتم به شما كه
بايد راه را چطورى رفت ، بدانيد كه اين هم صلاح شماست و هم صلاح مملكت تان .
مملكت اسلامى بايد همه اش نظامى باشد بايد ما همه قواى مان را مجتمع كنيم براى نجاتدادن يـك كـشـور، بـايـد اگـر مـسـائلى بـراى مـا پـيـش بـيـايـد هـرچـه هـم سـخـت بـاشـدتـحـمـل كـنـيـم . باز من تكرار مى كنم كه بدانيد شما با يك قدرتى مواجه هستيد كه اگرغفلت بشود، مملكت تان از بين مى رود، غفلت نبايد بكنيد. غفلت نكردن به اين است كه همهقـوا را و هـر چـه فـريـاد داريد سر امريكا بكشيد، هر چه تظاهرات داريد بر ضد امريكابكنيد. قواى خودتان را مجهز بكنيد و تعليمات نظامى پيدا كنيد و به دوستانتان تعليمدهيد، به همه اشخاصى كه همين طورى راه مى روند تعليمات نظامى بدهيد. مملكت اسلامىبـايـد هـمـه اش نـظامى باشد و تعليمات نظامى داشته باشد. يكى از ابواب فقه بابرمى است ، باب تيراندازى است ، آن وقت تيراندازى بوده ، حالا هم تيراندازى هست به يكطور ديگرى .
در اسلام با اينكه رهان ، يعنى يك چيزى را بگذارند براى چيزى كه نظير قماربازى مىشـود حرام است ، براى تيراندازى حرام نيست ، براى اسب دوانى حرام نيست . سبق و رمايهيـكـى از مـسـائل فـقـه اسـت بـراى ايـنـكـه بـراى هـمه افراد مستحب است كه سوارى را يادبگيرند. حالا اتومبيل سوارى و رانندگى را ياد بگيرند و براى همه است كه تيراندازىرا ياد بگيرند، فنون جنگى را ياد بگيرند. بايد ملت ما جوان هاى شان مجهز باشند بههـمـيـن جهاز و علاوه بر جهاز دينى و ايمانى كه دارند مجهز به جهازهاى مادى و سلاحى همباشند و ياد گرفته باشند. اينطور نباشد كه يك تفنگى كه دست شان آمد ندانند كه باآن چه كنند. بايد ياد بگيرند و ياد بدهند. جوان ها را يادشان بدهيد، همه جا بايد اينطوربـشـود كه يك مملكتى بعد از چند سالى كه بيست ميليون جوان دارد، بيست ميليون تفنگدارداشـتـه باشد و بيست ميليون ارتش داشته باشد و يك چنين مملكتى آسيب پذير نيست و الانهـم الحـمـدلله آسيب پذير نيست . الان هم ما پشتيبانمان خداست و ما براى او نهضت كرديم ،بـراى پـياده كردن دين او نهضت كرديم ، و خدا با ماست و من اميدوارم كه شكست براى شمانباشد.
امروز بايد همه يك شعار بدهند
خـداونـد هـمـه تان را حفظ كند و اين معنائى را كه عرض كردم توجه به آن داشته باشيدبـه رفـقائى كه داريد، به دستجاتى كه هستند و هر جا كه هستند توجه بدهيد كه امروزيـك روزى اسـت كـه هـمـه با هم يك مطلب را بايد بگوئيم ، همان كه الان شعار مردم شده .الان محرم است و همه دستجات بيرون مى آيند و دستجات بايد عزادارى بكنند. عزادارى مهماسـت ، در ضـمـن عـزادارى هـمان شعارهائى هم كه مى دهند، بدهند ولى عزاداريشان هم بايدباشد. خداوند همه شما را انشاءالله حفظ كند. من دعاگوى همه شما هستم .
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
تاريخ : 6/9/58
پـــيـام امـام خـمـيـنى در رابطه با تشكيل شوراى امنيت براى رسيدگى به امر جاسوسهاىآمريكائى
بسم الله الرحمن الرحيم
اين روزها زمزمه آن است كه شوراى امنيت براى رسيدگى به امر گروگان ها كه نزد ملتمـا جـاسـوسـى آنـهـا ثـابـت اسـت تشكيل شود. آقاى كارتر پس از مانور نظامى و سياسىراضـى شـده انـد كـه شـوراى امـنـيـت فـقـط بـراى رسـيـدگـى بـه ايـن امـرتـشـكـيـل شـود، غـافـل از آنـكـه ملت ما مى دانند كه هر شورايى يا محكمه اى كه تحت نفوذمـسـتـقـيـم آمـريـكـا تشكيل شود، از اول راى آنان ديكته شده است و محكوميت ملت مظلوم ما مورداسـتـقـبـال آنـان اسـت . مـلت مـا بـا شـوراى امـنـيـت فـرمـايـشـى كـه ازاول تـكـليـف آن مـعـلوم شـده مـوافق نيست . رسيدگى به امر شاه مخلوع و امر جاسوسان درمـركـز جـاسـوسـى جـز در ايـران امـكـان نـدارد زيـرا عـلائم و شـواهد جرم در ايران است وقابل انتقال به غير از ايران نيست . ما قريب صدها هزار شهيد داديم و چندين ميليون شاهد وبـيـش از صـدهـزار مـعـلول داريـم كه امكان ندارد به خارج روند و عرضه شوند و شهادتدهـنـد. علاوه بر پرونده هاى بسيارى كه در اينجا هست و رسيدگى به امر لانه جاسوسىبـايـد در هـمـان مـحـل بـه اصـطـلاح سـفـارت صـورت گـيـرد زيـرا شـواهـد جـرم در هـمانمحل است با توجه به مراتب فوق تشكيل هر محكمه يا شورائى بر خلاف موازين قضائىو از نـظـر مـلت مـا مـردود اسـت . مـلت عـزيـز مـا بايد بدانند كه در اين ميدان پيروز و بهخـواسـت خـداونـد تعالى و با اتكاء به قدرت اسلام و ايمان ، نقشه هاى شوم قدرتمندانيكى پس از ديگر نقش برآب خواهند شد. من براى چندمين بار تكرار مى كنم كه در اين امرحياتى قشرهاى ملت با هر مسلكى كه دارند و با هر فكر سياسى يا مذهبى كه دارند لازماسـت وحـدت خـود را حـفـظ نـمـوده و عـليـه جـنـايات بيشمار دولت امريكا موضعى خصمانهگرفته و اشكال تراشى و تفرقه اندازى كه به سود دشمنان كشور ماست ، نباشد.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 6/9/58
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام ربانى املشى  
بسمه تعالى
جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ مهدى ربانى املشى دامت افاضاته
بـا تـوجـه بـا مشكلاتى كه در منطقه گيلان پيش آمده مقتضى است جنابعالى كه در منطقههـسـتـيـد مسافرتى به نقاط مختلف استان كرده و از نزديك مشكلات را بررسى كرده و بامـشـورت علماى اعلام محل جناب حجت الاسلام آقاى احسانبخش و آقايان محترم ديگر ايدهم اللهتـعـالى در رفـع آنـها سعى كافى را مبذول داريد، اهالى محترم منطقه را با اتحاد كلمه وپرهيز از اختلاف و تفرقه در اين موقعيت حساس دعوت نمائيد. بديهى است كه سازمان هاىمـخـتلف ديگر مانند سپاه پاسداران و ستاد جهاد سازندگى و گروه هاى ديگر نيز همكارىهـاى لازمـه را در ايـن مـورد بـا جـنـابعالى خواهند داشت و از ارشاد و راهنمائى هاى آن جناببهره مند خواهند شد از خداى تعالى موفقيت همگان را خواستارم .
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 7/9/58
پيام امام خمينى به ملت ايران پيرامون همه پرسى قانون اساسى  
بسم الله الرحمن الرحيم
خـواهران و برادران ! محرم ماهى است كه به وسيله سيد مجاهدان و مظلومان اسلام زنده شدهو از تـوطـئه عـنـاصر فاسد و رژيم بنى اميه كه اسلام را تا لب پرتگاه برده بودندرهـائى بـخـشـيد. اسلام از اول پيدايش ، با خون شهيدان و مجاهدان آبيارى شد و به ثمررسـيـد. اسـلام در كـشـور مـا مـى رفت تا به تباهى كشيده شود كه با خون شهيدان ملت ماحيات خود را باز يافت .
در ايـن مـوقع كه بحمدالله تعالى قانون اساسى را نوشتند و به تصويب علماء اعلام وروشـنـفـكـران رسـيـد، عـنـاصر توطئه گر كه با قدم و قلم مى خواستند جمهورى اسلامىتـصـويـب نـشـود و راى نـيـاورد، ايـنـك مى خواهند به ثمر نرسد. قانون اساسى يكى ازثـمـرات عظيم ، بلكه بزرگترين ثمره جمهورى اسلامى است و راى ندادن به آن به هدردادن خـون شـهـيـدان ماست . مبادا تحت تاثير دشمنان اسلام رفته و از راى دادن و حضور درحوزه هاى راى گيرى خوددارى كنيد. اسلام بزرگتر از آن است كه به واسطه يك اشكالىقـابـل رفع از اساس ‍ آن صرف نظر نمائيد. اگر اشكالى باشد ممكن است در متمم كه درنـظـر گـرفـتـه انـد رفـع شـود. عزيزان كرد و عرب و بلوچ و تركمن و ساير قشرهاىمـحـتـرم ! اسـلام بـراى هـمه و به نفع همه است و جمهورى اسلامى انشاءالله تعالى تامينتـمـام نـابـسامانى ها را مى كند. عناصرى كه در اطراف از آن جمله مناطق كردنشين و مناطقىكـه بـرادران اهل سنت هستند تبليغ مى كنند كه مانع از راى دادن به قانون اساسى شونددوسـتـان شـما نيستند، دلسوز براى شما و كشور شما نيستند از اين تكليف شرعى شما راباز ندارند، شما را باز در مقابل برادران خود قرار ندهند.
اينجانب در روز اخذ آراء راءى مثبت دهم و از تمام برادران و خواهران عزيز خود از هر قشرىو در هـر مـسـلكـى هـستند تقاضا مى كنم كه به اين قانون سرنوشت ساز راءى مثبت بدهند.عـزيـزان مـن ! امـروز كه ما در مقابل يك قدرت شيطانى قرار داريم ، كشور ما را مى خواهندبـه تـبـاهـى بـكـشـنـد، نگذاريد اساس جمهورى اسلامى سست شود و دشمنان اسلام دلشادشوند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين و توفيق همگان را خواستارم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 8/9/58
مصاحبه امام خمينى با پنج نفر از خبرنگاران مطبوعات اروپا 
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن آنـچـه از خـبـرنـگـارها انتظار دارم اين است كه مطالب من تصحيح نشود، همانطور كه منگفته ام بخواهند منتشر كنند، بى كم و زياد باشد، خودشان تصرف نكنند، عقايد خودشانرا داخـل نـكـنـنـد در آن چـيـزى كـه مـن گـفـتـه ام ، تـحت تاثير تبليغات سوء واقع نشوند،مسائل ايران را آنطورى كه من مى گويم ، همانطور منعكس كنند.
سـوال : ما از كشورهاى كوچك اروپائى مى آئيم كه ما هم در تحت فشار امپرياليسم امريكاهـسـتيم و خيلى از شما تشكر مى كنيم كه وقت داديد و اين كشورها را مخاطب قرار داديد. بعداز حـوادث اخـيـر بـه نـظـر مـى رسـد مداخله امريكا در ايران به نام حفظ جان گروگان هاتـهـديـدى جـدى بـراى صـلح جـهـانـى خواهد بود. آيا حضرت امام تصور مى فرمايند كهامـريـكـائيـان حاضر به مواجهه با چنين خطرى براى محمدرضاى جنابتكار باشند يا آنهامقاصد ديگرى دارند؟
جـواب : مـمـكـن اسـت كـه آنـهـا مـقـاصـد ديگرى داشته باشند چون ما آنطور بشردوستى دركـارتـر و آنـهـائى كه مصادر امورند سراغ نداريم كه حس بشردوستى آنها را وادار كردهبـاشـد كـه مـحـمـدرضـا را بـرنگردانند و دليل اين است كه اينها در همين موضوع هم اگرچنانچه بشر دوست بودند، اين معنا را نمى گفتند كه ما براى خاطر مثلا چند تا بشر، 35مـيـليـون بـشـر را يـا در مـحـاصـره اقـتـصـادى مـى گـذاريـم كـه بـهخـيـال آنـهـا، ايـنـهـا از گـرسـنـگى تلف بشوند، يا اينكه ما جنگ راه مى اندازيم كه مملكتخـودشـان و مـملكت ما و بسيارى از ممالك ديگر به خاك و خون كشيده بشود. اينها به نظرمـى آيـد كـه قـضـيـه ، قـضـيـه انـسـان دوسـتـى نـيست . قضاياى ديگر در كار است كه يكاحتمال كه شايد از احتمالات ديگر قوى تر باشد اين است كه آنها مى دانند كه به وسيلهايـن شـخـص فـاسـد، چـه جـرم هـائى ارتـكاب كرده اند، خودشان مطلع هستند از اين . شايدبـسـيارى از جرم هائى كه محمدرضا ارتكاب كرده است ، غير از او و رؤ ساى جمهور اطلاعنـداشـتـه بـاشـنـد، حـتـى شايد خود دستگاه دولتى هم ، نه دولتى ما و نه دولتى آنها،شـايـد، و ايـن اسـرارى بـاشـد، ايـن حـد جـرائم اسـرارى بـاشد پيش ‍ رئيس جمهور وقت ومحمدرضا. آنچه به نظر
مـى رسـد آقـاى كـارتـر خـوف اين معنا را دارد، وحشت زده شده الان كه اگر چنانچه محاكمهبـشـود مـحـمـدرضـا و ما او را محاكمه بكنيم ، علاوه بر جرائم خودش كه ثابت خواهد شد،جرائم ديگران كه روساى جمهور وقت بوده اند و خصوصا آقاى كارتر كه در اخير رئيس ‍جمهور بوده ، جرائم آنها هم ثابت خواهد شد و همانطورى كه ما تقاضاى محاكمه محمدرضارا كـرده ايـم و مـى كـنـيم و محاكمه انشاءالله خواهيم كرد، آنوقت تقاضاى محاكمه روساىجـمهور را هم خواهيم كرد. آنهائى كه در اين جرائم شريك بوده اند، هر مقامى كه مى خواهدبـاشد، كارتر باشد يا نيكسون باشد يا جانسون باشد و يا هر كه باشد، ما تقاضاىايـن را كـنيم كه آنها را محاكمه كنند و خوفى كه الان كارتر دارد اين است ، او خوف اين رادارد كـه جـرائمـش ثـابـت بـشـود و مـا تـعقيب كنيم او را براى جرائم و شانس او در رياستجـمـهـورى كـه طـمـعـش را دارد، از بـيـن بـرود. از ايـن جـهـت به دست و پا افتاده است ، بهوسائل مختلف الان او دست و پا كند. شايد روزى نباشد كه يكى ، دو تا، سه تا از وزارتخارجه ما براى ما اوراقى مى آيد كه از خارج آمده است ، از ممالك مختلف كه آنها تشبث كردهانـد و آنـهـا سـفـارش ايـنـكـه ايـن گـروگان ها را رها كنيد و يك قدرى مثلا چه بكنيد و اينمـسـائل . بـنابراين انگيزه اى كه آقاى كارتر دارند، ما شايد شك نداشته باشيم كه اينانـگـيـزه ، انـگـيـزه انسان دوستى نيست ، اين انگيزه ، انگيزه اين است كه خوف دارد، او الانوحشتزده شده است و حق هم دارد كه وحشتزده بشود براى اينكه آدمى كه خائن هست ، خائف است، مـى تـرسـد و ايشان خيال كرده بود كه با يك مانورهائى كه پيش بياورد مى تواند درامـريـكا براى خودش يك مقامى تحصيل كند و تمام نظرش هم به اين است كه در دوره آتيههـم رئيـس جـمـهـور بـشـود، تـمـام نـظـر او ايـن اسـت .اصـل ايـن ابرقدرت ها، ما آنطورى كه تجربه بر ايمان ثابت شده است ، اين قدرت هاىبـزرگ ، چه ابرقدرتها، چه قدرتهاى مادون آنها، اينها اصلش به اينكه به بشر نظرداشته باشند حتى به بشر مملكت خودشان ، اينها سودجو هستند، خودشان را مى بينند، غيرخـودشان چيزى را نمى بينند و براى خودشان فعاليت مى كنند، حالا يك عده اى هم از مملكتخودشان به باد فنا برود، از ممالك ديگر به باد فنا برود، اينها شانس پيدا بكنند درريـاسـت جـمـهـور چـنـد سـال ، ديـگـر عـالم هر چه مى خواهد بشود، شده است . از اين جهت مناحـتمال اين را مى دهم . من يك قصه اى دارم در پاريس ، يكى از مقامات بالا آمده بودند پيشمـن ، آنـجـا صـحـبت از اينكه يك وقت در چين كه شلوغى واقع شده بوده است ، چه شده بودهاسـت كـه ، حالا تفصيل را خوب يادم نيست و خوف اين را داشتند كه سفارتشان را كه در چينهـسـت آنـجا چه بكنند، آن شخص گفته بود، براى من ترجمه كرده بودند، اينطور ترجمهكردند كه مى گويد كه ما افرادى كه از خودمان در آنجا بود، برايمان خيلى مطرح نيست ،مـبـل هـا مهم است ، آنكه براى ما مهم است ، آن مبل ها قيمتى بودند و ما خوف اين را داشتيم كهآن مـبـل ها از بين برود اما افراد بروند، بروند. اينطورى است مساله ، آنهائى كه تربيتانسانى ندارند، آنهائى كه مهذب نيستند، آنهائى كه تحت فرمان هاى آسمانى تربيت
نـشـده انـد، آنـها غير از خودشان هيچ نمى بينند و تمام منافع را براى خودشان مى خواهندآقـاى كـارتـر هـم از آن اشـخـاصـى اسـت كـه تـربـيـت آسمانى ندارد. اگر چنانچه شنيدهبـاشـيـد، اين چند روز، يك دفعه رفته است كليسا و دعا كرده كه اين افراد خارج بشوند،شـمـا بـدانـيـد كـه اين دعاى او هم مثل دعاهاى محمدرضاست كه مشهد مى رفت و دعاكرد. اينهاهـمـان مـثلى است كه يكى از حكماى ما عبيد زاكان گفته است كه مژدگانى كه گربه عابدشـده اسـت ، همين است مساله . بنابراين هيچ احتمال اين معنا كه ايشان براى خاطر محمدرضايك كارى را بكند و انسان دوستى وادار كرده باشد كه آن كار را بكند، ما همچو احتمالى رانـمـى دهـيـم . حـالا ايـن امـر محول به خود اين آدم است كه ببينيم چطور تشخيص مى دهد، آياتشخيص مى دهد كه براى به دست آوردن رياست جمهورى اين است كه يك جنگى در دنيا راهبـيـنـدازد و مـمـلكت خودش را به خرابى بكشد؟ اينطور تشخيص مى دهد تا وارد بشود بهجنگ ؟ آن هم در جنگ شكست خواهد خورد. احتمال اينكه او در جنگ پيروز بشود نيست در كار و ياتـشخيص مى دهد كه اگر چنانچه روى موازين عقلى و عقلائى رفتار كند كه يك مجرمى كهبـه ايـن مـمـلكـت پنجاه و چند سال جرم كرده و جوان هاى ما را كشته و همه ذخائر ما را بردهاسـت و از بـيـن بـرد و مـمـلكـت را بـه تـبـاهـى كـشـيـده ، او راتحويل بدهد. وقتى تحويل داد ما هم اين اشخاصى را بر فرض اينكه اينها مجرم باشندكـه مـجـرم هـم هـسـتـنـد، ايـنـهـا را مـا مـجـرم مـى دانـيـم كـه در ايـنـجـا هـسـتند لكن اگر او راتحويل داد و اموال ما را هم تحويل داد، آنوقت ما مضايقه نداريم كه اينها را عفوشان كنيم .
سوال : مطبوعات غرب دائما در مورد ديكتاتورى و هرج و مرج در ايران گزارشات دروغينطـرح مـى نـمـايـنـد، از آنـجـائى كه اولين بار است كه شما اروپا را مخاطب قرار مى دهيد،پاسختان در مورد اين اكاذيب چيست ؟
جـواب : خـود شما داريد مى گوئيد كه دروغ دارند مى گويند. من متاسفم از اينكه غرب باآن هياهو كه در دنيا راه انداخته است راجع به تمدن ، راجع به انسانيت غرب و اينها، آنوقتاين دستگاه مخابراتى آنها كه حساسترين دستگاه است ، اينطور باشد كه مطالبى كه درايـران اصـلا وقـوع پـيـدا نـكـرده ، آنـها در آنجا تبليغ مى كنند و نشر مى دهند و اگر يكچـيـزى ايـنـجا يك طور تحقق پيدا كرده ، آنجا عكسش ‍ را منتشر مى كنند. اين چه ممالكى استكـه مطبوعاتشان اينطور است . اين آزادى كه اين آقايان به اين مطبوعات داده اند اين آزادىسـالم اسـت ؟ صـحيح است ؟ مطبوعاتى كه لسان يك مملكت است ، آبروى يك مملكت به آنهابـسـته است ، اينها بنا بگذارند اينطور اراجيف را بنويسند؟ دروغ ها را بنويسند؟ مملكت رابـگـويـند كه ديكتاتورى است ؟ كجاى مملكت ما ديكتاتورى است ؟ بيايند ببينند اشخاص ،ببينند كجاى اين مملكت ديكتاتورى است ؟
چـه ديـكـتـاتـورى كرده اند اينجا؟ اينجا همه دارند به آزادى رفتار مى كنند، همه كارى رادارنـد مـى كـنـنـد و مـا تـا پـنـج مـاه همچنين آزاد قرار داديم همه جبهه ها و همه جناح ها را كهاشـخـاصـى كـه خـيـانـتـى بـه ايـن مـمـلكـت كـرده بـودنـد،مـشـغـول فـعاليت و توطئه شدند. بعد از آنكه مشغول فعاليت و توطئه شدند كه الان درهمان لانه جاسوسى آمريكا جرم بعضى از اين روزنامه نويس ها، بعضى از اين مجله نويسهـا، تـوطـئه ، آنـهـا در اينجا پرونده دارند و منعكس خواهد شد. ما بعد از چهار، پنج ماه بهآنـهـا مهلت داديم ، همه احزاب آزاد، همه روزنامه ها آزاد، همه قلم ها و قدم ها و گفتارها آزاد.يـكـوقـت مـلتـفـت شـديـم كـه دسـت هـاى خـارجـى در كـار اسـت ،مـثل صهيونيسم و امريكا و اينها و دارند توطئه مى كنند و مى خواهند مملكت ما را به خرابىبـكـشـنـد و از ايـن جـهـت دادگاه ، بعضى از اين روزنامه هائى را كه ثابت شد كه اينها ازامريكا و از صهيونيسم الهام مى گيرند و توطئه مى كنند، آنها را جلوشان را گرفته اندتا محاكمه بشوند، آنها بعد بايد محاكمه بشوند اما گفته مى شود كه اينجا ديكتاتورىاسـت ، چـه ديـكـتاتورى در اينجا هست ؟ خوب شما كه الان آمديد و در اينجا هستيد، يك قدرىگـردش كـنـيـد اطـراف مـمـلكـت را، گردش كنيد، چه ديكتاتورى را شما ملاحظه مى كنيد درايـنـجـا؟ و امـا آشـفتگى !!! عرض مى كنم !!! كه اينطور امور، اين لازمه هر رژيمى است كهتـبـديـل به رژيم ديگر مى شود. مگر فرانسه كه ادعا مى كند كه متمدن ترين مثلا ممالكاست ، بعد از اينكه در آنجا انقلاب شد، مثل انقلاب ما به اين سفيدى و به اين خوبى بود؟چقدر آنجا كشته شده اند، در انقلاب شوروى چقدر آدم كشته شده است و ساير انقلابات . مامـدعى هستيم كه انقلاب ما در عالم نظير نداشته است براى اينكه اسلامى بوده است و چوناسـلامـى بود و تمام افراد ملت شركت در اين امر داشتند، يك انقلابى نبود كه يك حكومتىبيايد و حكومتى را ببرد، يا يك نظامى بيايد و يك حكومتى را ساقط كند، آنطور نبود. يكملتى قيام كرد و ملتى كه اسلامى بود، ملتى كه خودش را پايبند اخلاق و پايبند اسلاممـى دانـسـت و مـى دانـد، اينها قيام كردند و حريف خودشان را بيرون كردند و غلبه كردند.هـمـان روزى كـه غـلبه كردند، تمام پايگاه ها، تمام فرودگاه ها باز بود، در صورتىكـه در انـقـلابـات ديـگـر فـرودگـاه ها در آن بسته مى شود، تمام مطبوعات را از بين مىبـرند، تمام روزنامه ها را از بين مى برند و نمى گذارند منتشر بشوند. همين حالا هم كهگاهى جاها كه ما مى شنويم كه يك كودتائى شده است ، دنبالش اختناق تام است و ما مدعىايـن مـعنا هستيم كه هيچ انقلابى مثل انقلاب ما از باب اينكه ما تابع اسلام بوديم و اسلامدستور داشته و ما عمل مى كرديم به آن دستور، آنطور نبوده است به اين آرامى كه بعد ازپـيـروزى بـر يـك هـمچون قدرتى ، حتى آنها هم كه به اين ملت ، آنقدر زياد به اين ملتخيانت كردند، جنايت كردند، آنها را هم نريختند و بكشند، آنها را گرفتند و آوردند و آن همعـده اى شـان را آوردنـد و نـگـهـشـان داشتند و در حبس هم كه نگه داشتند، آنقدرى كه به مااطـلاع دادنـد و اشـخـاصـى كـه ما فرستاديم و ديدند كه در حبس هم با آنها خوشرفتارىكردند، در صورتى كه مجرم بودند، تا وقتى
محاكمه كردند و بعد از آنكه محاكمه ثابت شد كه اين يك آدم ، چقدر آدم كشته ، چقدر خيانتكرده ، آنوقت به جزاى خودش ‍ رساندند. و اما ساير قشرهاى ملت سر جاى خودشان هستندو مـا آشـفـتـگى كه نگرانى داشته باشد، ابدا نداريم . ما از همه انقلاب هايى كه در عالمشده است ، الان كم آشفته ترين هستيم و هيچ آشفتگى در مملكت ما نيست ولى خوب از آن تفالههاى سابق ، از آن اشخاصى كه ميل ندارند اين مملكت به آرامش خودش باقى باشد، از آنهاالبته هستند. از خارج هم به آنها الهام داده مى شود، به آنها كمك مى شود، اينها يك مقدارىهـسـتـنـد و لكـن مـا نـگـران از ايـنـهـا هيچ نيستيم براى اينكه اساس امور دست خود ماست و ماكنترل امور را داريم و ابدا نگرانى در اين كار نيست و اگر گفته اند كه يك خلاف نظم وايـنـهـاسـت ، ايـنها هم جزو همان هاست كه اين روزنامه نويس هائى كه اجيرند، اينهائى كهالان هـم از شـاه اجـرت مـى گيرند، الان هم الهام مى گيرند از ساير كشورها، آنها اينطوراراجيف را درست كرده اند و الا مسائل اينطور نيست .
سـوال : بـعضى احزاب سياسى در ايران چنين برداشت مى نمايند كه مجلس خبرگان طرحقـانـون اسـاسـى را بـر مـبـنـاى اصـول اسـلامـى تـدويـن نـموده ولى حقوق آنها را براىهرگونه فعاليت سياسى در آينده ناديده گرفته اند، نظر حضرت امام چيست ؟
جـواب : ايـن (بـعـضـى از احـزاب سياسى ) يا قانون اساسى را نگاه نكرده اند و بهخـودشان زحمت ندادند كه قانون اساسى را نگاه كنند و روى آن مقاصد فاسدى كه دارند،شـروع كـردنـد حـرف مـى زنـنـد و يـا ديـده انـد و عـمـدا مـى خـواهـنـد خـلاف بـگـويـنـد.اصـل بـيـسـت و شـشـم از قـانون اساسى موجود، اين قانون اساسى ما، احزاب و جمعيت ها وانـجـمـن هـاى سـيـاسـى و انـجـمن هاى اسلامى ، اقليت هاى مذهبى آزادند. و شرط اين است كهتـوطـئه نكرده باشند براى اينكه مملكت ما را، مليت ما را، جمهورى اسلامى ما را نقض كنند.ايـن مـتن قانون اساسى است لكن گرفتارى كه ما از اين ، بعضى از اين احزاب سياسى ،بـعـضـى از ايـنـهـا كـه مـنـحـرفـنـد، گـرفـتـارى كـه مـا ازاول داشـتـيـم ايـن بـوده اسـت كـه از اول كـه ايـن مـلت آمده است و با فرياد الله اكبر و بافـريـاد ايـنـكـه ما جمهورى اسلامى مى خواهيم ، قيام كرده است و همين ملت كه فرياد كرد وكـشـتـه داده اسـت ، ايـن مـلت غـلبـه كـرده اسـت ، از آناول كـه ايـنـهـا غـلبـه كـردنـد، دسـتـجـات ايـنـهـا روئيـدنـد، يـا از خـارج آمـدنـد و يـا درداخل كه در انزوا بودند بيرون آمدند. از سوراخ ‌ها بيرون آمدند و شروع كردند كارشكنى، تـا تـوانـستند، شروع كردند به اينكه اين جمهورى باشد، جمهورى اسلامى لازم نيست ،اسلاميش بيخود است ، بعد هم يك دسته ديگر جمهورى دموكراتيك باشد، اسلاميش لازم نيست، بعد هم يك دسته ديگر جمهورى اسلامى دموكراتيك باشد. مردم ما، ملت ما، صددرصد
اگـر نگوئيم ، 2/98 درصد راى داده اند به جمهورى اسلامى بعد يك دسته كه جزء همانكمتر از دو قسمتى كه از صد باقى مانده است ، اينها شروع كردند به اينكه مى خواستندكـه نـگـذارنـد اولا كـه راءى مـردم بـدهـنـد، حـالا كـه راءى دادنـد، شروع كردند به اينكهاخـلال كـنـنـد بعد از آنكه از آن مرحله گذشت ، همچنين قدم به قدم ، سياستشان سياست قدمبـه قـدم بـود، از آن مـرحـله گـذشـت و ديـدنـد كـه مـردم راءى شـان را داده انـد، آمـدنـددنـبـال ايـنـكـه نگذارند قانون اساسى نوشته بشود، قانون اساسى را خواستند نوشتهبـشـود. بـعـد كـه قـانـون اسـاسـى را شـروع كردند به نوشتن اينها باز شروع كردنداشـكالتراشى . بعد كه آراء مردم را جستجو كردند راجع به اينكه وكلاى تان را!!! مردممـى خـواسـتـنـد وكلايشان را تعيين بكنند، اينها شروع كردند به سمپاشى كه وكلا تعييننـشـونـد. بـعـد كه وكلا تعيين شدند و مجلس ، مجلس خبرگانى كه مردم با يك آراء زياد،اكـثـريـت قـاطـع تـعـيـيـن كـردنـد، ايـنـهـا شـروع كـردنـد بـه ايـنـكـه هـىاشـكـال كـنـنـد به خبرگان يا اشكال كنند به اصولى كه خبرگان گذرانده اند. بعد ازاينكه از آن هم گذشت و حالا مجلس خبرگان قانون را تدوين كرده است ، تثبيت كرده است وبـعـد هـم بـنـاسـت كـه بـه هـمـه پرسى گذاشته بشود يعنى دموكراسى بالاتر از همهدمـوكـراسـى دنـيـا، يـك دفـعـه راى عـمومى براى افراد، يك دفعه راى عمومى باز براىقـانـون ، الان هـم ايـنـهـا بـه دسـت و پـا افـتـاده انـد كـهاشكال بكنند به قانون اساسى يك اشكالشان اين است كه شما مى بينيد كه براى احزابسياسى در آتيه چيزى نمانده . ما مى خواهيم ببينيم احزاب سياسى و ساير جمعيت ها غير ازايـنـكه به آنها بگويند كه همه شما آزاد هستيد، سانسور هرگز نخواهد بود، اينها غير ازايـن چـه مـى خـواهـنـد؟ مـى خـواهـنـد كـه ، ايـنـكـه مـى گـويـنـد كـه بـراى مـامـجـال نـگذاشته ، براى آن شرط است كه نقض مليت ما را نكنند. اين آقايان مى خواهند نقضمـليـت مـا را بـكـنـند؟ نقض جمهورى اسلامى ما را بكنند، اين آقايان مى خواهند نقض جمهورىاسـلامـى بـكـنند؟ توطئه برضد اسلام نكنند. اين آقايان مى خواهند توطئه برضد اسلامبـكـنـنـد كـه مـى گـويند كه (براى ما جاى فعاليت نگذاشته اند) معلوم مى شود، ما ازايـنـجـا مـى شـنـاسـيـم اينها را و ملت ما بايد اينها را بشناسند كه در عين حالى كه قانوناسـاسى ما مى گويد كه همه احزاب ، همه جمعيت ها، اقليت هاى مذهبى و انجمن هاى اسلامى وانجمن هاى ديگر همه آزاد هستند، فقط گفته اند كه شرطش اين است كه شما نقض مليت ما رانـكـنـيـد، نـخـواهيد ملت ما را از بين ببريد، مليت ما را نخواهيد از بين ببريد، نقض جمهورىاسـلامى ما را نكنيد، نقض قانون اساسى ما را نكنيد، نقض ‍ اسلام را نكنيد، اين شرطى كهكـرده انـد ايـنـهـا را نـاراحت كرده كه اين آقايان اهل اين هستند كه مى خواهند ملت ما را از بينبـبـرنـد، مليت ما را از بين ببرند، مى خواهند مملكت ما را تجزيه كنند كه همچون آزادى بهآنـهـا نـداديـم ، مـى خـواهـنـد كـه قانون اساسى را بعد از اينكه تصويب هم شد و مردم همگـفـتـنـد، بـاز نـقـض بـكنند. اگر نمى خواهند نقض بكنند، پس شما آزادى داريد، اگر مىخـواهـيـد نقض بكنيد، خوب اظهار كنيد كه ما مى خواهيم نقض كنيم مليت مملكتمان را، اين مملكترا ما
مـى خـواهـيـم مـليـتـش را اصلا نقض بكنيم ، اين مملكت را ما مى خواهيم كه قانون اساسيش رانـقـض بـكـنيم ، ما مى خواهيم كه جمهورى اسلامى را نقض بكنيم ، جمهورى اسلامى كه مردمهمه قريب به اتفاق آراء راى به آن داده اند. شما چند نفر كه حالا تازه يا از خارج آمده ايديـا از ايـن سـوراخ ‌هـا كـه بـوديـد يـا خـيـر، بـسـيـارى از ايـنـهـا هـم در آن دسـتـگـاه جـزءعـمـال آنـهـا بـودنـد و جـزء سيا بودند كه بعدها يكى يكى پيدا خواهند شد و در اين لانهجـاسـوسـى هم اسماء بعضى از آنها پيدا شده است ، بسيارى از اينها از اين قماش مردمند.بـنـابـرايـن قـانـون اسـاسـى ما كه تصريح مى كند كه همه آزادند، اينها مى گويند كهبراى ما آزادى قرار نداده اند.
سـوال : مـذهـب اسـلام هـمـيشه به خداوند رحيم اشاره مى نمايد، آيا تصور مى فرمائيد كهعـدالت خـلق هـم نـسـبـت بـه سـرنـوشـت جـاسـوسـان آمـريـكـائىقبل يا بعد از محاكمه آنان با گذشت رفتار خواهد كرد؟
جـواب : مذهب اسلام عفو دارد، در موقعش گذشت هاى زيادى دارد، در موقعش براى مجرم هائىكـه جرمشان ثابت بشود حدود دارد، از آن طرف عفو دارد، از آن طرف براى مجرم در قوانيناسـلام حد قرار داده شده است و جزا قرار داده شده است . بنابراين اينها اگر چنانچه مجرمباشند و جرمشان ثابت باشد، به حسب اسلام جزا برايشان هست لكن بر ولى امر است كهدر بـعـضـى وقـت هـا كـه صـلاح مـى دانـد عـفـو بـكـند. ما هم اگر چنانچه امريكا مجرم ما راتحويل ما بدهد و اموالى كه در آنجاها هست و جلوگيرى كرده اند، يا در بانك هاى آنها هست، بـه مـا تـحـويـل بـدهـنـد، ما بر فرض اينكه اينها مجرم باشند، همچنين اختيارى از طرفشارع داريم به اينكه عفو بكنيم و ممكن است عفوشان بكنيم .
سـوال : آيـا حـضـرت امـام تـصـور مـى فـرمـايـنـد كـهدول عـربـى كـه از اعمال جنايتكارانه امريكائى ها حمايت مى كنند، توسط ملت هايشان كهبه اسلام وفادارند به مجازات خواهند رسيد؟
جـواب : مـا خـيلى مايل هستيم كه دول عربى كه ديده اند يك مملكتى ، مطلعند كه يك كشورىبـيـش از پـنـجـاه سـال و در زمـان مـحـمـدرضـا سـى و چـنـدسـال بـه آن تـبـاهـى كـشـيـده شـده اسـت و جـوان هـاى مـا را آنـطـورقـتـل عـام كـرده اسـت ، خانه هاى ما را آنطور خراب كرده است ، مملكت ما را آنطور به تباهىكـشـيـده ، اقتصاد ما را از بين برده ، فرهنگ ما را از بين برده ، ما متوقع بوديم كه دولتهـاى اسـلامـى بـا مـا در ايـن امـر مـوافـق باشند كه ما مى خواهيم يك مجرمى را از يك مجرمىبگيريم . ما ميل داشتيم كه اين ممالك اسلامى ، اين رؤ ساى ممالك اسلامى كه مطلعند از اينجـرم هـا، نـرونـد طـرف ظـالم و مـجـرم بـزرگ و خـودشـان را بـه اومـتـصـل كـنـنـد !!! بـيـايـند طرف !!! به حسب دستور اسلام بيايند طرف مظلومين و دادخواهىبكنند، بيايند و
بـبـيـنـنـد مـمـلكت ما چطور شده است و آنها طرفدارى از ما بكنند، آنها مسلمند و ما مسلميم . اينشـخـص مجرم است ، مجرم بزرگتر كارتر است كه دارد ظلم به ما مى كند چه شده است كهبـايـد دولت اسلامى بگويد من مسلم هستم و قرآن كريم او را وادار كرده است به اينكه بامـسـلمين يد واحد باشند و برادر باشند، چه شان شده است كه اينها اينطور خودشان را درمـقـابـل يـك قـدرتـى بـاخـته اند و بنابر اينكه بايد به حسب اسلام با ما موافق باشند،اظـهـار مـوافـقـت با آنها مى كنند؟ و بايد اين را بدانند كه ممكن است كه براى آنها هم همانپيش بيايد كه براى محمدرضا پيش آمد و بهتر اين است كه نصيحت ما را گوش كنند و باملت ما موافقت كنند و امريكا را محكوم كنند و اين حربه اى كه در دست آنهاست كه حربه نفتاسـت ، ايـن حربه را به كار ببرند. خارج به شما، اجانب به شما احتياج دارند، شما بهآنـهـا احـتـيـاج نـداريـد، چـرا خـودتـان را ذليـل مـى كـنـيـد درمـقـابـل اشخاص ديگر؟ خداى تبارك و تعالى مى فرمايد: عزت براى مؤ منين است ، مؤ منينبـايـد عـزيـز بـاشـنـد، چـرا خـودتـان را ذليـل مـى كـنـيـد بـراى يـكخيال هائى كه كرديد كه نمى شود اين ابرقدرت ها چه بشود؟ امروز ديگر آن روزها نيستكـه نـشود، همه كارى مى شود، از اين جهت محتمل است كه اگر چنانچه اينها برنگردند بهآن چيزى كه دستور اسلام است ، ملت هاى خودشان را هم ، خود آنها هم به آنها همان كنند كهملت ما به محمدرضا كرد.
سـوال : آيـا تـصـور فـرمـائيـد سـايـر تـمـايـلات و عـقـايـد مـذهـبـى و مـعـنـوى ازقـبـيـل كـليساى كاتوليك يا كليساى ارتدكس در مبارزه شما عليه بى عدالتى اجتماعى وستمگرى شما را يارى خواهند كرد؟
جـواب : آقـاى پـاپ يك كسى را فرستاد اينجا و با ما مذاكره كرد و نظرش اين بود كه ماايـن اشـخاصى را كه در اين لانه جاسوسى ، جاسوسى مى كردند رها كنيم . ما مسائلى رابـا آقـاى پـاپ در مـيـان گـذاشـتـيـم و جـرائمـى كـه در ايـنـجـا واقـع شـده بـود ومـحـتـمـل است كه مثلا به ايشان درست نرسيده باشد، به وسيله فرستاده اش براى ايشانشـرح داديـم و گله كرديم از ايشان كه شمائى كه يك پدر روحانى خودتان را حساب مىكنيد و خودتان را نايب مسيح ، عيسى مسيح مى دانيد بايد آنطورى كه عيسى مسيح رفتار مىكـرد، شـما بكنيد. اگر عيسى مسيح الان بود پيش ما، آقاى پاپ و ساير رؤ ساى روحانىاحـتـمـال ايـن را مى دادند كه او متصل بشود به كارتر و به شاه مخلوع و اين ملت مظلوم رارهـا كـنـد؟! ايـن احـتـمال را آقاى پاپ يا ساير روحانيون مسيح ، روحانيون همه مذاهب اين رااحـتـمـال مـى دادنـد كـه اگـر عـيـسـى مـسـيـح بـيـايـد در بـيـن مـاهـا، ايـن بـه طايفه مظلومينمـتـصـل مـى شـود يـا بـه طـايـفـه ظـالم هـا؟ مـا مـظـلومـيـن كـه پـنـجـاهسال جوان هاى ما كشته شده اند، ذخائر ما برده شده است ، فرهنگ ما به تباهى كشيده شدهاسـت ، اخـتـناق در اين مملكت واقع شده است ، همه چيز در زير سلطه اين پدر و پسر از بينرفته است
و حـالا مـلت مـا قيام كرده است و او را كنار گذاشته است و آقاى كارتر هم او را برده است ،مـجـرم مـا را برده است و آنجا نگه داشته است و ما از او مطالبه مى كنيم كه اين مجرم ما رابـدهـد. ايـن اشـخـاصـى هـم كـه گـروگـان هستند در اينجا، اينها هم معلوم نيست پيش ما كهاصـلش ايـنـكـه مـاءمـور سفارت باشند، سفير كه اينها نيستند، كاردارشان هم كه در اينجانـيـسـت ، اصل اينكه اينها از اجزاء سفارت باشند و از ديپلمات ها باشند، اين پيش ما اصلاثـابـت نـيست بلكه خلافش بيشتر واضح است . اين عده را ما عقيده مان اين است كه اينها آمدهانـد اينجا فقط براى جاسوسى و براى اينكه مملكت ما را به تباهى بكشند و شواهد زيادالان در همين لانه جاسوسى هست . خوب ما اگر چنانچه عيسى مسيح سلام الله عليه تشريفبياورند و اين مطالبى را كه ما به پاپ گفتيم ، خدمت ايشان عرض بكنيم ، ايشان ترتيباثـر بـه حـرف مـا نـمى دهند؟! ايشان طرفدارى از كارتر مى كنند؟! طرفدارى از شاه مىكـنـنـد؟! يـا طـرفـدارى از ايـن مـلت مـظلوم مى كنند؟ اگر اعتقاد ايشان اين است كه نه ، اينطرفدارى از ظالم مى كند، اين خلاف مذهب مسيح است . مذهب مسيح اين نيست . پس آقاى پاپ همهمچو اعتقادى ندارد. وقتى اعتقادشان اين شد كه پيغمبر بزرگ عيسى مسيح سلام الله عليهاگـر تـشـريـف داشتند، به داد اين ملت مظلوم مى رسيدند، دادخواهى مى كردند از دشمن هاىاين ملت مظلوم ، حالا اين روحانيون مسيح كه آقاى پاپ خودش را نايب حضرت مسيح مى داندو روحـانيون ديگر هم كه آنها هم معتقد به مسيح هستند و خودشان را روحانيون مذهب مسيح مىدانـنـد، تـابع مسيح مى دانند، بعد از اينكه مى دانند كه اگر مسيح بود، با ما بود، خوبحالا آنها هم بايد با ما باشند. قاعده اين است كه (به حسب مذهب مسيح من حرف مى زنم ، بهحسب مقام مسيح من دارم مى گويم ) مقام بزرگ مسيح اين اقتضا را مى كند كه اعتراض كند بهظـالم ، ظـالم را از ظـلمـش بـاز دارد. شـمـا هم كه روحانيت مسيح هستيد و ملت ها هم كه تابعحـضـرت مـسـيـح هستند، آن ملت ها هم بايد تبعيت از حضرت مسيح بكنند. مگر ملت ها هم عقيدهشان بر اين است كه حضرت مسيح نعوذ بالله موافق با ظالم هست ؟! و مخالف با مظلوم ؟!و مـن گمان ندارم يك نفر مسيحى پيدا بشود يك همچو حرفى بزند. وقتى اينطور شد، ما،مـلت امـريـكـا كـه مـسـيـحـى هـسـتـند، ملت هاى ديگرى كه مسيحى هستند، علاوه بر اينكه بهروحـانـيـت مـسيح توجه مى كنيم و اين حرف را مى زنيم به آنها هم مى گوئيم كه شما ملتهـائى كـه خـودتـان را مـسـيـحـى مـى دانـيـد و تـابـع عيسى مسيح سلام الله عليه مى دانيداحتمال اين را مى دهيد كه حضرت مسيح اگر اينجا بودند مخالفت با ما مى كردند و موافقتبـا كـارتـر؟! اين احتمال را مى داديد؟! احتمال مى دهيد كه اگر عيسى مسيح نعوذبالله بهجـاى كـارتر بود، اين اعمال را مى كرد؟ جوان هاى ما را تا حالا عده اى كشته اند، جوان هاىمـا را پـليـس آنـقـدر اذيـت كـرده ، سـگ هـا را بـه جـان آنـهـا انـداخـتـه اسـت ، ايـن مـلت مسيحاحـتـمـال ايـن را مـى دهـنـد كـه حـضرت مسيح راضى به اين امر باشند؟ يا نمى دهند؟ اگراحتمال مى دهند كه حضرت مسيح به ظلم راضى باشد، اين با مسيحيت منافات

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation