بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اندیشه های اقتصادی در نهج البلاغه, دکتر سید محسن حائری   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     Fehrest -
     67406700 -
     67406701 -
     67406702 -
     67406703 -
     67406704 -
     67406705 -
     67406706 -
     67406707 -
     67406708 -
     67406709 -
     67406710 -
     67406711 -
     67406712 -
     67406713 -
     67406714 -
     67406715 -
     67406716 -
     67406717 -
     67406718 -
     67406719 -
     67406720 -
     67406721 -
 

 

 
 


next page

fehrest page

back page


انسان اگر هم غنى باشد فقر او را تهديد مى‏كند.
لا ينبغى للعبد أن يثق بخصلتين العافية و الغنى بينا تراه معافيا اذا سقم بينا تراه معافيا غينا اذا فقر

آدمى را به دو خصلت اعتماد نشايد يكى تندرستى و يكى توانگرى چه بسا هنگامى كه او را تندرست مى‏بينى بناگاه بيمار شود و هنگامى كه او را توانگر مى‏بينى بناگاه فقير گردد.- كلمات قصار:418. ?
پيشگيرى از فقر بهتر از درمان آن است زيرا درمان نسبت به پيشگيرى تلاش بيشترى مى‏طلبد در نهج البلاغه هم از درمان فقر سخن به ميان آمده و هم راه پيشگيرى نشان داده شده است.
مهمترين راههاى پيشگيرى فقر عبارتند از:
1- صدقه دادن‏
2- امانتدارى‏
3- پرهيزگارى و استغفار
4- تواضع(فروتنى)و اخلاق پسنديده‏
5- درستكارى‏
6- مهاجرت و سفر
1- صدقه‏

صدقه مقدارى از مال است كه صرف فقرا و نيازمندان مى‏شود و گونه‏اى هميارى اجتماعى است و داراى مزاياى بسيار از جمله اقتصادى و روحى است.
مزيت اقتصاديش اين است كه اين مال هر چند اندك هم باشد در حيات اقتصادى موثر است و قدرت خريد قشرى از مردم را بالا مى‏برد و اين امر به نوبه خود در تقويت اقتصاد سهيم است.
مزيت روحيش آن است كه حس مشاركت اجتماعى انسان را در اوج سرخوشى قرار مى‏دهد چون بخشى از مالش را براى سير كردن شكمهاى گرسنه‏اى كه در انتظار دستهاى مهربانند صرف كرده است.
و صدقه بنا به فرموده امام داروى شفابخش(دواءمنحج) است داروى‏- كلمات قصار:7. ? اقتصادى روحى و اجتماعى است كه بسيارى از بيماريهاى اقتصادى روانى و روحى جامعه و حتى بيماريهاى جسمى را شفا مى‏بخشد.چون درمان بيماريهاى جسمى نيز نياز به تهيه دارو دارد.
جوامعى كه در آن صدقه جارى است جوامعى سالمند كه در آن از فقر و تنگدستى خبرى نيست و بدبخت و بيچاره‏اى پيدا نمى‏شود زيرا صدقه روح انسان دوستى را در جامعه ريشه دار مى‏كند و انسان وقتى وارد چنين جامعه‏اى مى‏شود گويى كه وارد خانه‏اى شده و در پيش روى خود يك خانواده را مى‏بيند كه به يكديگر مهر مى‏ورزند و يكديگر را دوست دارند امام على عليه‏السلام مى‏فرمايد:
الصدقة جنه عظيمة و حجاب للمومن من النار و وقاية للكافر من تلف المال و يجعل له الخلف يدفع السقم عن بدنه و ماله فى الاخرة من نصيب‏- تحف العقول:ص 82. ?

صدقه سپر بزرگى است مؤمن را از آتش جهنم نگاه مى‏دارد از تلف شدن مال كافر جلوگيرى مى‏كند و مالش را به زودى جبران مى‏كند و بلا را از بدنش دور مى‏كند و در آخرت او كافر را بهره و نصيبى نباشد.
از اينرو صدقه دادن مطلوب است حتى توسط خود فقيران امام عليه‏السلام مى‏فرمايد:اذا أملقتم فتاجروا الله بالصدقة؛ هر گاه تنگدست شديد با- كلمات قصار:250. ? دادن صدقه با خداى تعالى سودا كنيد صدقه‏اى كه فقير مى‏پردازد از دردهايش مى‏كاهد زيرا اين كار به او مى‏فهماند كه كسانى فقيرتر و ضعيفتر از او نيز هستند.
و مال هر چند كم باشد وجودش در بازار تأثير زيادى بر حيات اقتصادى خواهد داشت امام على عليه‏السلام مى‏فرمايد:
لا تستح من اعطاء القليل فان الحرمان أقل منه - كلمات قصار:64. ?

از بخشش اندك شرمنده مباش زيرا نوميد ساختن اندكتر از آن است.
مال چه كم باشد يا زياد موجب رونق بازار مى‏گردد و همچون دارويى نيرو بخش بدن را فعال مى‏كند و آن را براى مقابله با بيماريها توانا مى‏سازد و از آنجا كه روزى از جانب خدواند تبارك و تعالى است پس هر گاه بندگان به يكديگر مهر بورزند خداوند نيز آنان را مورد لطف و مرحمت خويش قرار مى‏دهد و خداوند بخشنده به بخشندگان رحمت آورد. من فى الارض يرحمكم من فى السماء؛ به اهل زمين رحمت آوريد تا آنكه در آسمان است شما را رحمت كند و رحمت الهى به صورت باران فرو مى‏ريزد و زمين مرده را جان مى‏بخشد و از آن كشت و زرع مى‏رويد و مصداق اين فرمايش امام است كه فرمود:استنزلوا الرزق بالصدقه روزى را به صدقه دادن فرود- كلمات قصار:132. ? آوريد.
زندگى محل داد و ستد و مبادله است بايد ببخشى تا به تو ببخشند و نبايد هميشه منتظر بخشش ديگران شد پس بايد بخشش كرد سپس انتظار كمك و بخشش از ديگران داشت و اگر بخشش كم بود اهميتى ندارد زيرا هر كس مالى را در راه خدا مى‏بخشد هر چند اندك باشد خداى تعالى پاداش او را فراوان خواهد داد و آيا بخشنده‏تر از خداوند كسى هست كه بى منت ببخشد خداوندى كه گسترده رحمت و كرمش همه جا حتى دورترين نقطه درياها و اقيانوسها را فرا گرفته است.
2- امانتدارى‏

امانتدارى ارزشى حياتى است كه اعتماد متقابل را در جامعه ريشه دار مى‏كند و داراى ارزش اقتصادى نيز هست انسان امانتدار در جامعه محبوب است و همه دوست دارند در كارها با او مشاركت داشته باشند زيرا هيچگاه به مال و ناموسشان خيانت نمى‏كند.خيانتكاران در جامعه‏اى كه روح امانتدارى بر آن حاكم است جايى ندارد زيرا بعنوان يك نقطه ضعف در جامعه محسوب مى‏شود در حالى كه انسان امانتدار بدنه اصلى جامعه با ايمان است و به سبب برخوردارى از روحيه امانتدارى به مراتب گوناگونى در زندگى دست مى‏يابد امام على عليه‏السلام مى‏فرمايد:
اداء الامانة مفتاح الرزق؛ امانتدارى كليد روزى است و نيز مى‏فرمايد:- شرح نهج البلاغه:20/318 ح 650 ?
و الامانة تجر الرزق و الخيانة تجر الفقر - تحف العقول:255. ?

امانتدارى روزى به دنبال دارد و خيانت مايه فقر و تنگدستى است به راستى امانتدارى كليد روزى است زيرا هر كس كه امانتدار نباشد درهاى زندگى به رويش گشوده نمى‏شود و از همه جا طرد خواهد شد.
3- پرهيز گارى و استغفار

گناه مانعى است كه جامعه را از پيشرفت و ترقى باز مى‏دارد جامعه سالم و پاك جامعه‏اى است كه افراد آن پاك باشند و دامنشان به هيچ گناهى آلوده نباشد اگر انسان خود را از گناهان پاك كند محيط وى نيز از گناه پاك مى‏گردد و اگر همه افراد جامعه چنين جامعه‏اى به سلامت و به دور از هر گونه كجرويى به پيش خواهد رفت گناه همانطور مانع جامعه از پيشرفت و ترقى و رسيدن به درجات كمال انسانى مى‏گردد مانع حركت اقتصادى جامعه نيز مى‏باشد.
گناهى كه از پيروى خواهشهاى نفسانى ناشى مى‏شود و در برابر عقل مى‏ايستد بخشى از قواى انسان را از كار مى‏اندازد و او را به ورطه شهوتها و خواهشها در مى‏افكند و از اينجا مراحل انحطاط و سقوط انسان آغاز مى‏شود نيرو و اموالش به هدر مى‏رود بنابراين گناه اولين مانع رزق و روزى است زيرا توانمنديهاى انسان را نابود مى‏كند و او را از مسير درست كمال منحرف مى‏سازد امام مى‏فرمايد:
ان الرجل ليحرم الرزق بالذنب يصيبه؛ انسان با گناهى كه مرتكب مى‏شود- شرح نهج البلاغه:20/259 ح 33. ? از روزى محروم مى‏گردد.
و انسان تنها با استغفار و توبه مى‏تواند از اين بند آزاد گردد.استغفار پشتوانه‏اى است كه انسان مى‏تواند به وسيله آن قيد و بندهايى را كه تواناييهاى خلاق او را به بند كشيده است بشكند تا از اين راه نيروى خود را فعال سازد و با هميارى دستهاى خير،در سازندگى جامعه سهيم باشد امام على عليه‏السلام مى‏فرمايد:
توقوا الذنوب فما بلية و لا نقص رزق الا بذنب حتى الخدش و النكبة و المصيبة - تحف العقول:ص 70. ?

از گناهان دورى كنيد هر گرفتارى و نقصان روزى از گناهست حتى خراش پيشامد ناگوار و مصيبت.
ونيز مى‏فرمايد:
و قد جعل الله سبحانه الاستغفار سببا لدرور الرزق‏

و خداوند استغفار(امرزش خواستن)را سبب فراوانى روزى قرار داده است.- خطبه‏ها:143. ?
و منسوب به اوست كه فرمود:
استغفر الله مما أملك و أستصلحه فيما لا أملك‏

از آنچه كه در اختيار دارم از خداوند آمرزش مى‏طلبم و از آنچه در اختيار ندارم و اصلاح مى‏خواهم.- شرح نهج البلاغه:20/300/ ح 425. ?
مال وسيله‏اى براى خير و شر است و اگر مسلمان خود را به ايمان واقعى عليه گناهان مسلح كند مالش نيز در راه خير و صلاح او و جامعه قرار مى‏گيرد اما اگر از خواهش نفس پيروى كند ناگزير به فقر و تنگدستى دچار گردد و مالش از مسير خير خارج شود و به مرور زمان ارزش خود را از دست مى‏دهد و از بين مى‏رود.
بنابر اين فقر عذابى حتمى است كه در دنيا دامنگير ثروتمندان گستاخ مى‏گردد پيش از آنكه به عذاب آخرت گرفتار آيند امام مى‏فرمايد:
خير الدنيا و الاخرة فى خصلتين الغنى و التقى و شر الدنيا و الاخرة فى خصلتين الفقر و الفجور

خير دنيا و آخرت در دو چيز است؛ ثروتمندى و پرهيز گارى و شر دنيا و آخرت در فقر و بى بند و بارى است.- همان:20/300/ ح 444. ?
4- فروتنى و اخلاق پسنديده‏

اخلاق خوب و پسنديده و به ويژه فروتنى درهاى جامعه را به روى انسان مى‏گشايد و فرد موفق در جامعه كسى است كه رمز گشايش اين درها كه اخلاق نيكو و به ويژه فروتنى و تواضع است داشته باشد در فعاليت اقتصادى انسان به اخلاق بيش از هر چيز ديگر نيازمند است زيرا به وسيله اخلاق خوش همه را به خود جذب مى‏كند به همين سبب مى‏بينيم كه تاجرى موفق است كه داراى فضايل اخلاقى باشد و فروشنده خوش اخلاق مى‏تواند مشتريهاى بيشترى را جلب كند و اين ضابطه قطعى در همه جوامع است و در دوايت آمده است:
ان لم تسعوا الناس بأموالكم فسعوهم بأخلاقكم‏

اگر نمى‏توانيد با اموالتان به مردم كمك كنيد با اخلاق خوش با آنان رفتار كنيد.
بنابر اين اخلاق سرمايه فقير براى كسب ثروت اجتماعى است و راهى براى دستيابى به ثروت اقتصادى است امام على عليه‏السلام مى‏فرمايد:
سعة الاخلاق كيمياء الارزاق؛ اكسير روزى در خوش اخلاقى است.- شرح نهج البلاغه:20/339 ح 884. ?
همچنين در جاى ديگر تبيين مى‏كند كه در اخلاق اقتصادى چگونه باشيم تا گرفتار فقر و تنگدستى نگرديم؛ مى‏فرمايد:
بالرفق تنال الحاجة و بحسن التأنى تسهل المطالب‏

با خلق و خوى نرم نيازها برآورده گردد و با بردبارى نيكو خواسته‏ها آسان بدست آيد.- شرح نهج البلاغه 20/263 ح 75. ?
ولى انسان از نظر اقتصادى چگونه پيشرفت مى‏كند طبيعتا يكى از عوامل پيشرفت اخلاق خوب است امام عليه‏السلام مى‏فرمايد:
من لان عوده كثفت أعضانه؛ آنكس كه چوبش نرم و تازه است داراى خلق و خوى نرم و خوش است شاخ و برگش فراوان بود.- كلمات قصار:205. ?
تواضع اداى احترام و ارزشگذارى به ديگران است و انسان به هر كس كه احترامش كند و ارج بگذارد به او علاقمند مى‏شود و جذب او مى‏كرد و بر عكس از كسانى كه تكبر بورزند و بى احترامى كنند دورى مى‏كند.
به كمك تواضع انسان به نعمت و آسايش در روزى دست مى‏يابد تواضع كليد خير است و با تواضع مى‏توان به قلبها نفوذ كرد امام مى‏فرمايد:
و بالتواضع تتم النعمة؛ با تواضع نعمتها به كمال رسد.- كلمات قصار:215. ?
5- درستكارى‏

يكى از اسباب ثروتمندى و كسب روزى محكم كارى و درستى در كار است زيرا كالاى خوب مشترى را جذب مى‏كند در حالى كه كار سطحى و بى دقتى هيچگاه مشترى پيدا نمى‏كند و حتى كسى به آن نزديك نمى‏شود اگر انسان شهرت خوب كسب كند مورد اعتماد تاجر و مشترى واقع شود امام على عليه‏السلام مى‏فرمايد:
من قصر فى العمل أبتلى بالهم؛ كسى كه در عمل كوتاهى كند به اندوه دچار گردد.- كلمات قصار:112. ?
و فقر بزرگترين اندوه انسان است و كار انسان همان شهرت اوست و كسى كه مى‏خواهد كالايى را بخرد هيچگاه اسم سازنده آن را نمى‏پرسند بلكه از خوبى و مرغوبيت جنس سئوال مى‏كند و مردم همه علاقمند كالاى خوب و مرغوب هستند امام على عليه‏السلام مى‏فرمايد:من أبطأ به عمله يسرع به حسبه،هر كه در كارها درنگ كند شرف نسب سبب سرعت در كارش نشود.
بنابر اين از انسان انتظارى مى‏رود كه كارش را به مردم عرضه كند نه حسب و نسب خود را پس كار انسان بيانگر شخصيت اوست كه آيا انسان درستكارى است يا خير.
ميان كار خوب و ايمان رابطه نزديكى وجود دارد امام على عليه‏السلام مى‏فرمايد:
لا يذوق المرء حقيقة الايمان حتى يكون فيه ثلاث خصال:الفقه فى الدين الصبر على المصائب؛ حسن التقدير فى المعاش‏

انسان حقيقت ايمان را نمى‏چشد؛ مگر اينكه در او سه خصلت باشد:
فقه و آگاهى در دين شكيبايى و تحمل مصائب و برنامه ريزى درست در زندگى.- بحار الانوار:1/211. ?
محمد جواد مغنيه در شرح اين گفتار مى‏گويد:امام حقيقت ايمان و حل مسأله معيشت در اين دنيا را با هم مرتبط دانسته است زيرا برنامه ريزى درست در زندگى به معنى انجام كار به بهترين وجه و جهت دهى توليد در مسير سودمند و نافع آن است.- تفسير كاشف:2/255. ?
6- مهاجرت و سفر

گاهى براى انسان به دلايلى دشوار است كه در يك جا كار كند لذا در اين صورت بايد به جاى ديگر برود تا در آنجا گشايش و راحتى ببيند:
و من يهاجر فى سبيل الله يجد فى الارض مرغما كثيرا وسعة؛ هر كس كه در راه خدا مهاجرت كند در روى زمين برخورداريهاى بسيار و گشايش خواهد يافت.- نساء:آيه 100. ?

هميشه كشورهايى هستند كه بنا به دلايلى كه بخشى از آن را ذكر كرديم بعضى تاز انسانها را به خود جذب نمى‏كنند و در كنار آن كشورهايى ديگرى هستند كه انسان را به خود جذب مى‏كنند و زندگى خوب و راحتى را براى او فراهم مى‏آورند امام عليه‏السلام در اين باره مى‏فرمايد:
خير البلاد ما حملك؛ بهترين شهرها شهرى است كه تو را بپذيرد و در آن آسوده باشى.- كلمات قصار:434. ?
گويى كه سرزمين‏ها و شهرها موجودى زنده با شعور و با احساسند و لذا انسان را مى‏پذيرند و تحمل مى‏كنند بنابر اين در چنين سرزمين هايى معمولا انسان مى‏تواند به خوبى و آسايش زندگى كند.
لذا وقتى كه انسان به جاى ديگر مى‏رود و مى‏تواند در آنجا زندگى راحتى داشته باشد هيچگاه احساس غربت نخواهد كرد بلكه غريب كسى است كه نتواند روزى و معاش خود را فراهم كند گاهى انسان در وطن خود غريب است و نمى‏تواند روزى خود و خانواده‏اش را تأمين كند امام عليه‏السلام مى‏فرمايد:
الغنى فى الغربة وطن و الفقر فى الوطن غربة

توانگرى در غربت وطن است و فقر در وطن غربت است.- كلمات قصار:53. ?
و اين سخن از گفتارهاى جاودانه است كه حقيقت انسان را آشكار مى‏كند؛ حقيقتى كه حاكى از تمايل انسان به تلاش و جنبش است و نه به آرامش و سستى انسان هميشه براى بدست آوردن روزى در تلاش است و با اين حركت و تلاش است كه خود را مى‏يابد و آينده‏اش را در دنيا و آخرت رقم مى‏زند.
امام عليه‏السلام در اين گفتارها از سنتهاى ثابت قرآنى الهام مى‏گيرد:
ان الذين توفاهم الملائكة ظالمى أنفسهم قالوا فيم كنتم قالوا كنا مستضعفين فى الارض قالوا ألم تكن أرض الله واسعة فتها جروا فيها

كسانى هستند كه فرشتگان جانشان را مى‏ستانند در حالى كه بر خويشتن ستم كرده بودند از آن‏ها مى‏پرسند:در چه كارى بوديد؟گويند:ما در روى زمين مردمى بوديم زبون گشته فرشتگان گويند آيا زمين خدا پهناور نبود كه در آن مهاجرت كنيد؟- نساء:97 ?
يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقيه‏

اى انسان تو رد راه پروردگارت رنج فراوان مى‏كشى؛ پس پاداش آن را خواهى ديد.- انشاق:5 ?
و أن ليس للانسان الاما سعى و أن سعيه سوف يرى‏

براى مردم پاداشى جز آنچه خود كرده‏اند نيست؟و زودا كه كوشش او در نظر آيد. - نجم:39 ?


next page

fehrest page

back page


 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation