بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب دستور العملهای عرفانی,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     Fehrest -
     1 -
     10 -
     11 -
     12 -
     13 -
     2 -
     3 -
     4 -
     5 -
     6 -
     7 -
     8 -
     9 -
     foot -
     foot1 -
     hs~Fehrest -
 

 

 
 

ميرزا جواد آقاملكى (ره )

زندگى نامه

بسم الله الرحمن الرحيم

خورشيد قرن سيزدهم هجرى رو به افول بود كه تبريز لبريز از شادى و سرور شد.((لطف )) الهى پسرى زيبا به خاندان ((حاج ميرزا شفيع )) داد كه ((جواد))ش نام نهادند.
ايشان مدارج علمى و عرفانى را نزد اساتيد گرانبهايى پشت سر گذاشتند.
آنان كه با حالات ملكوتى و عبادى اين فرزانه عارف آشنا بودند ايشان را از بكائون(177) مى شمردند. عبدى صالح كه سه ماه رجب ، شعبان و رمضان را پى در پى روزه مىگرفت و در قنوت نمازهاى نافله اين بيت حافظ را مكرر مى خواند:
ما راز جام باده گلگون خراب كن زان پيشتر كه عالم فانى شود خراب (178)
برخى از شاگردان مرحوم ملكى (ره ) عبارتنداز:
1.امام خمينى قدس سره الشريف
3. آخوند ملا على همدانى
2.حاج آقا حسين فاطمى قمى 4. حاج شيخ عباس تهرانى
5. سيد محمود مدرسى
6. حجة الاسلام سيد محمود يزدى
7. محمود مجتهدى
8. شيخ اسماعيل بن حسين (تائب )
9. حاج ميرزا عبدالله شالچى

و آثار وى عبارتند از:
اسرار الصلاة ، المراقبات يا ((اعمال السنه ))، رساله لقاء الله ، حاشيه فارسى بر((غاية القصوى )) و...
مرحوم حاج ميرزا عبدالله شالچى درباره استاد خود مى گويد:
((مرحوم استادم ، آية الله ملكى ، اجتهاد فكرى و درونى داشت ، در برداشتهاى درونى قوىبود. ايشان دستورهايى در خوردن و خوابيدن و اعمال و رفتار ارائه مى دادند كه بسيار مؤ ثربود و شخص را پاك و آراسته مى كرد و به سوى حق رهنمون مى ساخت .))
و سرانجام حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى در يازدهم ذيحجهسال 1343 قمرى به نداى حق لبيك گفت و مزار شريفش هماكنون در قبرستان شيخان قممحل زيارت عاشقان الله است .
دستورالعملها

بسم الله الرحمن الرحيم

بدان : مهمترين وظيفه علماء در ماه مبارك رمضان (و ايام تبليغى ديگر) پيشنمازى و موعظه است .
عالمى كه با مبارزه طولانى ، نفس خود را (در برابر آفات اخلاقى ) نيرومند ساخته و دام هاىفريب هوا را نيك دريافته است ، بايسته است كه در بر پائى اين دو مهم بكوشد، بويژه((موعظه كردن )) كه هيچ كارنيكى با آن برابرى نتواند، و اينمقال را گنجايش برشمارى و تبيين بهره هاى آن نيست .
بر (واعظ و پيشنماز) در راس همه كارها، نيت پاك و اخلاصى راستين لازم است تا از آفت هاى آندرامن مانند.
بايد خو را بيازمايد: انگيزه او از ارشاد و موعظه چيست ؟ اگر دين است بكار موعظه پردازد واگر خداى نخواسته انگيزه او آلوده به خواهش هاى نفسانى است ، يا اخلاص كارش بر او،روشن نيست ، موعظه خلق را ترك كرده ، به سازندگى خويش پردازد، و در پى كسب دو گوهرگرانسنگ ((صدق و اخلاص )) بر آيد. چنانچه در اين تلاش ، راستى و خلوص ‍ داشته باشد،خداوند او را راه نمايد كه خود فرموده : ((و من جاهدفينا لنهدينهم سبلنا)) اگربخواهد به ارزيابى خلوص خود در پيشنمازى پردازد به بررسى نفس خويش و انگيزه او درپيشنمازى پردازد.
آيا كار او جهت مقام امامت مردم و شرف اين عمل نزد مردم است ، يا بخار فرمان خدا و رشاى او است ؟
آيا كم شدن مامومين يا شركت نكردن علماء و طلاب در نماز او،ميل او را به پيشنمازى كم مى كند، و از سوى ديگر شركت بزرگان و اشراف در نماز او، او رادل خوش مى سازد؟ اگر چنين است بداند كه پيشنمازى او فقط براى مقام است و يا آلوده به جاهطلبى است .
اگر نفس به توجيه پردازد كه ، شادمانى من از شركت بزرگان ، و جمعيت زياد، از تعظيمشعائر، ترويج دين و بيشتر شدن ثواب است ، زينهار از اين گونه دسيسه ها. اگر بخواهى ،راست روى خود را در اين امر بيايى ، فرض كن شرايطى را كه امامت تو بر يك يا دو نفرثواب بيشترى از امامت بر جمعيت انبوهى دارد، آيا رغبت تو بر امامت اين دو نفر بيشتر است يا آنانبوه جمعيت ؟
افزون بر اين : ببين حال خود را در صورتى كه پيشنمازى و پيش افتادن ديگرى و اقتدا وپيروى تو، بيشتر خلق را ارشاد و دين را ترويج مى كند آيا همانند وقتى كه خود پيشنمازباشى در شكوه اين مسجد و اين نماز جماعت تلاش مى كنى ؟
اگربازهم نفس به توجيه پرداخت كه : ((ميل من در ترويج دين به امامت خدم براى بهره ورى اماز ثواب امامت جماعت است و مسابقه در تحصيل اين امور شايسته است )) زينهار بدون آزمايش خودكه فريفته اين گونه توجيه ها، گردى . بنگر كه اگر ترويج دين به ماموريت تو است نهامامت ، بازهم با نشاط در پائى جماعت مى كوشى ؟
خلاصه ، مسئله در صدق و اخلاص از موى باريك تر است . (بزرگان در اين صراط لغزيده اندچه بسا بعد از سالها عبادت به بى اخلاصى خويش پى برده اند.
از بعضى بزرگان نقل كرده اند كه : ((او مدت سىسال در صف اول جماعت شركت مى جست و بر انجام اين عبادت شادمان بود، روزى بخاطر مانعى درصف دوم قرار گرفت ، بناگاه حالت شرمندگى در خويش ‍ ديد، و بر او معلوم شد كه مراقبت اوبر حضور در صف اول در اين سى سال آلوده به ((رياء)) بوده اغست ، همه نمازهاى سى سالهرا دو باره قضا كرد)).
برادرم بنگر به اين عالم مجاهد و در مقام او مطالعه كن : چگونه با وجود كه خود امام جماعت نبودبر حضور در صف اول مواظبت كرد و براى تاديب نفس خود به ((قضاء نمازها)) داشته اند.
از همين جا، حال واعظى را بفهم ، افزون برآفات ياد شده واعظى را آفت هاى ويژه اى است ،فراوان و ظريف . اين آفت ها، همان آفت هاى زبان است كه بزرگان از ترس آنها به سكوتپناه مى بردند و با وجود برترى كلام بر سكوت چه تمام خوبى ها بوسيله كلامنازل و استوار گشته است و با كلام خوبيها در زمين منتشر مى شود سكوت را بر كلام ترجيحداده اند.
بر واعظ است كه تمام ريزه كارى هاى بيان شده در امامت جماعت را براى كسب صدق و اخلاصمراعات كند و افزون بر صدق و اخلاص در وعظ، مراقب ربان خويش باشد.
مطلبى را بدون دليل به خدا نبندد، بدون آگاهى و علم سختى نگويد، به هنگام موعظه ديگرانخود را مبر انسازد، ديگران را نادان و خود را بربر نپندارد، فتنه ايجاد نكند، مردم را در جهتكشت و كشتار و ديگر چيزهائى كه مسلمين ضرر مى زند برنانگيزد.
زينهار كه سخنى گويد كه باعث انحراف عقيده مردم شود ولو بدين صورت كه شبهات ابليسو پاسخ آنها را باز گويد، ولى شنونده پاسخ شبهات را درست درنيابد.
در ترسانيدن و يا اميدوار ساختن ، ميانه روى را مراعات كند، و مردم را به ياس يا غرور درانجام گناه مبتلا نسازد.
چيزهايى را كه شنونده در غلو افتد، يا اعتقاد او به انبياء و اولياء سست مى شود نگويد. ازبردن آبروى اشخاص بويژه خواص غواص گذشتگان ، افترا به پيامبران ، اوصياء ودانشمندان بپرهيزد.
زينهار كه با سخت گيرى بر مردم ، و وادار كردن آنان به پذيرش چيزهايى كه ظرفيت آن راندارند، مردم را به خير، شريعت ، عبادت ، انبياء، علم و عالم بد بين سازد. از نشر بديها بانقل داستانهاى فاسقان و بدكاران بپرهيزد.
حيله هاى شرعى كه بايسته نيست ، بر مردم نياموزد، از مانور دادن در منبر بويژه اگر زنان درمجلس حضور دارند، بپرهيزد، و گفتار زشت يا رفتار زشت را در منبرنداشته باشد.
شنيده شده است كه واعظى بر منبر، ((عمل استبراء)) را بگونه اى زننده به مردم تعليم دادهاست ، واعظى ديگر گناهكاران را بر منبر با الفاظ ركيك و زننده فحش مى داده است . همه اين هاآفت هاى واعظى اند. موعظه را، آفت هاى بسيارى ديگر نيز هست .
بر واعظ است كه مراقبت كند بعد ازتكميل مراتب اخلاص و صدق فرمان خدا: ((اتا مرونبالبر و تنسون انفسكم )) را.
نخست به موعظه خود پردازد، آنگاه با رفق و مدارا و حكيمانه مردم را موعظه كند، حالاتشنوندگان را مراعات سازد. اگر شنونده ويژه اى ندارد، جانب ترس را در موعظه اش بيشترآرد، و اگر شنونده اى دارد، كه انذار و ترساندن او را مايوس مى كند، يا حالت ديگر در اوپديد مى آورد، مراعات حال آن شنونده را بنمايد.
گفته اند حضرت زكريا(ع ) به هنگام حضور حضرت يحيى (ع ) در مجلس ‍ وعظ او، نامى از آتش، عذاب و جهنم بميان نمى آورد، همچنين اگر شنونده هتاكى حضور داشته باشد، از اميد و عفوسخن گفتن او را بر نافرمانى خداوند جرئت مى دهد، و به هلاكت افكند.
كوتاه سخن : واعظ، با شنوندگان خود بايد حالت پدرى حكيم را داشته باشد. آنچه رابرآنان سودمند است دريغ ندارد و آنچه را زيان آور است دفع كند.
بدان : سودمندترين و موثرترين موعظه آن است كه باعمل همراه باشد، لقلقه زبان نباشد، چه بسا فاصله بين گفتار و رتار واعظ، مردم رابرانجام گناهان جرئت داده و آنان را به علماء و انبياء بدبين ساخته و از دين خارج كند.
از بيان امور غربيه اى كه با عقل عرفى مردم سازگار نيست بپرهيزد. مثلا ثواب هاى زيادى راكه در روايات بر يك كار كوچك آمده است ، مجرد و بدون توضيح نگويد: بلكه بهمراه آنقدرت خدا، و فلسفه اين مقدار ثواب بر اين عمل را، نيز بيان كند تاعقل به انكار روايات نپرداخته و وعظ او موثر افتد، بويژه در دورانى كه ملحدين با القاءشكوك و شبهه ها و ايرادها در پى بيرون كردن مسلمان ها از دين شان مى باشند.
نمى گويم كه به طور كلى اين اخبار را نگويد، بلكه بگونه اى بيان كند كهعقل آن را بپذيرد دو آنچه را كه سبب از بين رفته استبعاد عقلى مى شود با آن همراه كند.
براى نمونه در تبيين ثواب دو ركعت نماز كه خداوند تعالى شانه در برابر هر حرفى كهمى خواند كاخى از دروز بر جد در بهشت به او مى دهد، گويد: عالمخيال ربا بنگريد كه بدون عمل و پرسش در آن عالم آنچه بخواهد به او مى دهد، درخيال خود مى توان در عرض يك ساعت هزار شهر از لولو و مرجان را خلق كرد. آن خدايى كه بهعالم خيال اين قدرت را داده است ، قدرت آن دارد كه برعمل خيال آمده است عينيت بخشد. چنانچه درباره اهل بهشت آمده است كه آنان هر آنچه اراده كنند مىيابند و اين برخاسته از قوت وجودى و توانائى آنها بر عينيت دادن به صورتهاى خيالى استاينكه خداوند بندگان مومن خود را در آخرت چنين توانى بخشد، ازعقل بدور نيست ؛ حال اينكه در همين دنيا به بعضى از بندگانش اين قدرت را بخشيده استهمانگونه كه برخى اولياء اين قدرت را در موارد لازم ابراز كرده اند.
چنانچه حضرت ثامن الائمه (ع ) عكس شير را تبديل به شير خارجى مى كند. حضرت موسىعصا را به اژده ها تبديل مى سازد، حضرت عيس (ع ) مردگان را زده مى كند و حبيب خدا پيامبرما(ص ) ماه را مى شكافد، مرده را زنده مى كند، سنگريزه را به سخن مى آورد، و بيماران را شفامى بخشد و...
افزون بر اين ها، خود تو، بر خلق صورت هاى بسيارى در علم خواب وخيال توانائى ، كه اگر بعضى موانع كنار رود، آنها دقيقا همانند موجودات خارجى را گاهى ازاوقات ببينى امر معكوس شده ، موجودات خارج را خيالى و صورت هاى خواب وخيال را عينى مى پنداشتى .
بنابراين ((ثواب زياد)) نه نامقدور است بر خداوند، كرم او را پايانى است ، چگونه برمومنان كرم و بخشش بسيار نكند، آنكه كرامت و عطاهاى او بر كفار و معاندين در دنيا بى شماراست .
كوتاه سخن : اگر واعظ ثواب عبادات ها و كارها را همراه با اين مقدمات بيان كند، خردهاىناتوان اين مطالب را دور نپنداشته و موعظه او زيانى بر دين و اعتقاد شنوندگان او نخواهدداشت .
برواعظ است : شنوندگان را بيمارانى برخوردار از مرض هاى گوناگون ؛ خود را طبيبىمعالج ؛ گفتار، مطالب و مواعظ را داروها و معجون هايى كه با آن بيماران را معالجه مى كندبشمار آرد.
بايد احتياط و مراقبت او از طبيبى كه مريض صعب العلاج را معالجه مى كند، بيشتر و دقيق ترباشد، چون امور روحانى والاتر و دقيق تر است ، و خطر آن دائمى و تباهى آن بزرگتر است .
بر واعظ است كه براى انجام اين امر مهم خود و كارهاى خود را به امامان معصوم (ع ) واگذاركند. (بياد آرد كه موعظه او و حال او بهرگونه اى باشد به آنان عرضه و تسليم مى شود.)
پيش از شروع منبر خدا را بخواند و توجه به او داشته باشد، وقبل از شروع سخن با قرائت ((بسم الله )) از خداوند يارى جويد. پس از آن سپاسى كوتاهگويد و با پناه بردن از شر شيطان و هواى نفس به پروردگار، موعظه را آغاز كند و سعىكند خويش را از اشتباهات حفظ كند.
بيقين خداوند او را نگاه دارد، و گفتار و مواعظ او را سودمند، موثر، نور و حكمت ، قرار دهد.
هدف او از موعظه بايد: استوارى عقيده شنوندگان در دين ، ايجاد عشق خداوند، پيامبر و اولياء(ع) در دلها باشد، و در اين راستا نعمت هاى بى پايان الهى را بر شمارد، و فرمان او را خطير وعظيم جلوه دهد، و شدت خشم و سختى عقاب او را به يادها آرد.
بر شنوندگان ، ادب مراقبت با خدا و انبياء و اولياء را بياموزد، و آنان را از زيبايى اينزندگى دنيوى ، و زيور و زينت آن بر حذر دارد و پارسائى شان بخشد.

حالات اهل مراقبت ، خوفى كه آنان از خداوند داشتند، عبادات ها و مراقبت هاى آنان ، عشق و شوق آنهابه ديدار خدا، لطف پروردگار به آنها، كرامت هاو عطاهايى كه خداوند به آنان داده است برشنوندگان بر شمارد.
در لابلاى سخنان خود برخى از معارف بلند و استوار را با نرمى و بيان ساده در قالبالفاظى مانوس با زبان آنان و با استناد به باورهاى آنان همانند انبياء(ص ) بازگويد.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation