مفاتیح الجنان

پایگاه اینترنتی انهار | کتابخانه الکترونیکی انهار | گنجینه صوتی انهار

 استخاره اینترنتی | مشاوره اینترنی | پاسخ به احکام شرعی | توضیح المسائل مراجع


بازگشت به فهرست مفاتیح الجنان


وَلا اَرى لِكَسْرى غَيْرَكَ جابِراً وَقَدْ خَضَعْتُ بِالاِْنابَةِ اِلَيْكَ وَعَنَوْتُ

و براى شكستگيم جز تو شكسته بندى نبينم و من بوسيله آه و ناله كردن بسوى تو بدرگاهت خاضع گشته و با زارى كردن

بِالاِْسْتِكانَةِ لَدَيْكَ فَاِنْ طَرَدْتَنى مِنْ بابِكَ فَبِمَنْ اَلوُذُ وَاِنْ رَدَدْتَنى

در برابرت خود را به خوارى كشاندم پس اگر توام از درگاه خويش برانى در آن حال به كه روآورم ؟ و اگر توام

عَنْ جَنابِكَ فَبِمَنْ اَعُوذُ فَوا اَسَفاهُ مِنْ خَجْلَتى وَافْتِضاحى وَوا لَهْفاهُ

از نزد خويش بازگردانى به كه پناه برم ؟ و بس افسوس از شرمندگى و رسواييم و اى دريغ

مِنْ سُوَّءِ عَمَلى وَاجْتِراحى اَسْئَلُكَ يا غافِرَ الذَّنْبِ الْكَبيرِ وَيا جابِرَ

از كار بد و گناهانى كه بدست آورده ام از تو خواهم اى آمرزنده گناه بزرگ و اى شكسته بند

الْعَظْمِ الْكَسيرِ اَنْ تَهَبَ لى مُوبِقاتِ الْجَراَّئِرِ وَتَسْتُرَ عَلَىَّ فاضِحاتِ

استخوان شكسته كه ببخشى بر من گناهان نابود كننده ام را و بپوشى بر من كارهاى پنهانى

السَّراَّئِرِ وَلا تُخْلِنى فى مَشْهَدِ الْقِيامَةِ مِنْ بَرْدِ عَفْوِكَ وَغَفْرِكَ

رسواكننده را و مرا در بازار قيامت از نسيم جان بخش عفو و آمرزشت محروم نفرمايى و از

وَلاتُعْرِنى مِنْ جَميلِ صَفْحِكَ وَسَتْرِكَ اِلهى ظَلِّلْ عَلى ذُنُوبى

لباس زيباى گذشت و چشم پوشى خود برهنه ام نكنى خدايا سايه ابر رحمتت را بر گناهانم بينداز

غَمامَ رَحْمَتِكَ وَاَرْسِلْ عَلى عُيُوبى سَحابَ رَاْفَتِكَ اِلهى هَلْ

و ابرريزان مهربانى و راءفتت را براى شستشوى عيبهايم بفرست خدايا آيا

يَرْجِعُ الْعَبْدُ الاْبِقُ اِلاّ اِلى مَوْلاهُ اَمْ هَلْ يُجيرُهُ مِنْ سَخَطِهِ اَحَدٌ سِواهُ

بنده فرارى جز به درگاه مولايش به كجا بازگردد يا آيا كسى جز او هست كه وى را از خشم او پناه دهد

اِلهى اِنْ كانَ النَّدَمُ عَلَى الذَّنْبِ تَوْبَةً فَاِنّى وَعِزَّتِكَ مِنَ النّادِمينَ

معبودا اگر پشيمانى بر گناه توبه محسوب شود پس به عزتت سوگند كه براستى من از پشيمانانم

وَاِنْ كانَ الاِْسْتِغْفارُ مِنَ الْخَطيَّئَةِ حِطَّةً فَاِنّى لَكَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرينَ

و اگر آمرزش خواهى از خطا آنرا پاك كند پس براستى من از آمرزش خواهانم

لَكَ الْعُتْبى حَتّى تَرْضى اِلهى بِقُدْرَتِكَ عَلَىَّ تُبْ عَلَىَّ وَبِحِلْمِكَ

خدايا تو را سزد كه مرا مؤ اخذه كنى تا گاهى كه خوشنود شوى خدايا به همان قدرتى كه بر من دارى توبه ام بپذير و به بردباريت

عَنّىِ اعْفُ عَنّى وَبِعِلْمِكَ بى اِرْفَقْ بى اِلهى اَنْتَ الَّذى فَتَحْتَ

از من بگذر و به همان علمت كه به احوالم دارى با من مدارا كن خدايا تويى كه درى از عفو خود

لِعِبادِكَ باباً اِلى عَفْوِكَ سَمَّيْتَهُ التَّوْبَةَ فَقُلْتَ تُوبُوا اِلَى اللّهِ تَوْبَةً

بسوى بندگانت باز كردى و نامش را توبه گذاردى و فرمودى ((بسوى خدا بازگرديد با توبه

نَصُوحاً فَما عُذْرُ مَنْ اَغْفَلَ دُخُولَ الْبابِ بَعْدَ فَتْحِهِ اِلهى اِنْ كانَ

صادقانه )) پس ديگر چه عذرى دارد آن كس كه از وارد شدن در اين در باز شده غفلت ورزد خدايا اگر براستى

قَبُحَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ اِلهى ما اَنَا بِاَوَّلِ

سرزدن گناه از بنده ات زشت است ولى گذشت نيز از نزد تو نيكو است معبودا من نخستين كسى نيستم

مَنْ عَصاكَ فَتُبْتَ عَلَيْهِ وَتَعَرَّضَ لِمَعْرُوفِكَ فَجُدْتَ عَلَيْهِ يا مُجيبَ

كه نافرمانيت كرده و توبه پذيرش گشته اى و خواستار احسانت گشته و تو بر او احسان

الْمُضْطَرِّ يا كاشِفَ الضُّرِّ يا عَظيمَ الْبِرِّ يا عَليماً بِما فِى السِّرِّ يا

كرده اى ، اى پذيرنده بيچاره اى غمزدا اى بزرگ احسان اى داناى اسرار نهان اى

جَميلَ السِّتْرِ اِسْتَشْفَعْتُ بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ اِلَيْكَ وَتَوَسَّلْتُ بِجَنابِكَ

نيكو پرده پوش شفيع گردانم نزد تو جود و كرمت را و توسل جستم به حضرتت و به مهربانيت

[بِجَنانِكَ]وَتَرَحُّمِكَلَدَيْكَ فَاسْتَجِبْ دُعاَّئى وَلا تُخَيِّبْ فيكَ رَجاَّئى

در پيش تو پس دعايم مستجاب كن و اميدم را درباره خودت به نوميدى مبدل مكن

وَتَقَبَّلْ تَوْبَتى وَكَفِّرْ خَطيَّئَتى بِمَنِّكَ وَرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

و توبه ام را بپذير و گناهم را به كرم و مهربانى خود ناديده گير اى مهربانترين مهربانان

دوم : مناجات شكوه كنندگان
به نام خداى بخشنده مهربان

اِلهى اِلَيْكَ اَشْكُو نَفْساً بِالسُّوَّءِ اَمّارَةً وَاِلىَ الْخَطيئَةِ مُبادِرَةً

خدايا به سوى تو شكايت آورم از نفسى كه مرا همواره به بدى وادارد و به سوى گناه شتاب دارد

وَبِمَعاصيكَ مُولَعَةً وَلِسَخَطِكَ مُتَعَرِّضَةً تَسْلُكُ بى مَسالِكَ

و به نافرمانيهايت حريص است و به موجبات خشمت دست درازى كند مرا به راههايى كه

الْمَهالِكِ وَتَجْعَلُنى عِنْدَكَ اَهْوَنَ هالِكٍ كَثيرَةَ الْعِلَلِ طَويلَةَ الاْمَلِ اِنْ

منجر به هلاكت مى شود مى كشاند و بصورت پست ترين نابودشدگان درم آورد بيماريهايش بسيار و آرزويش دراز

مَسَّهَا الشَّرُّ تَجْزَعُ وَاِنْ مَسَّهَا الْخَيْرُ تَمْنَعُ مَيّالَةً اِلَى اللَّعِبِ وَاللَّهْوِ

است اگر شرى به او رسد بى تاب شود و اگر خيرى نصيبش گردد سركشى كند به اسباب بازى و سرگرميهاى بيهوده

مَمْلُوَّةً بِالْغَفْلَةِ وَالسَّهْوِ تُسْرِعُ بى اِلىَ الْحَوْبَةِ وَتُسَوِّفُنى بِالتَّوْبَةِ

بسيار متمايل و از بى خبرى و فراموشى انباشته است مرا به سوى گناه شتاب دهد و به نوبت توبه به امروز و فردايم كند

اِلهى اَشْكُو اِلَيْكَ عَدُوّاً يُضِلُّنى وَشَيْطاناً يُغْوينى قَدْ مَلاَ

خدايا به تو شكايت آورم از دشمنى كه گمراهم كند و شيطانى كه مرا از راه بدر برد سينه ام را پر از

بِالْوَسْواسِ صَدْرى وَاَحاطَتْ هَواجِسُهُ بِقَلْبى يُعاضِدُ لِىَ الْهَوى

وسوسه كرده و تحريكات زهرآگينش قلبم را احاطه كرده به هوا و هواسم كمك كند

وَيُزَيِّنُ لى حُبَّ الدُّنْيا وَيَحُولُ بَيْنى وَبَيْنَ الطّاعَةِ وَالزُّلْفى اِلهى

و دوستى دنيا را پيش چشمم آرايش دهد ميان من و فرمانبردارى و تقرب به درگاهت حائل گردد خدايا

اِلَيْكَ اَشْكُو قَلْباً قاسِياً مَعَ الْوَسْواسِ مُتَقَلِّباً وَبِالرَّيْنِ وَالطَّبْعِ مُتَلَبِّساً

پيش تو شكوه آرم از دلى كه سخت شده و بدست وسوسه ها بگردد و به زنگ (خودبينى ) و خوى زشت پوشيده شده ،

وَعَيْناً عَنِ الْبُكاَّءِ مِنْ خَوْفِكَ جامِدَةً وِ اِلى ما تَسُرُّها طامِحَةً اِلهى

و از ديده اى كه به هنگام گريه كردن از خوف تو خشك است ولى براى نگريستن به مناظر خوش آيندش خيره و حريص است خدايا

لا حَوْلَ لى وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِقُدْرَتِكَ وَلا نَجاةَ لى مِنْ مَكارِهِ الدُّنْيا اِلاّ

جنبش و نيرويى براى من نيست جز به نيروى تو و راه نجاتى از گرفتاريهاى دنيا ندارم جز

بِعِصْمَتِكَ فَاَسْئَلُكَ بِبَلاغَةِ حِكْمَتِكَ وَنَفاذِ مَشِيَّتِكَ اَنْ لا تَجْعَلَنى

نگهدارى تو پس از تو مى خواهم به حكمت رسايت و به مشيت جارى و گذرايت كه مرا تنها در معرض

لِغَيْرِ جُوْدِكَ مُتَعَرِّضاً وَلا تُصَيِّرَنى لِلْفِتَنِ غَرَضاً وَكُنْ لى عَلَى

جود و بخشش خود درآورى و هدف تيرهاى بلا و آزمايش قرارم ندهى و مرا در پيروزى

الاْعْداَّءِ ناصِراً وَعَلَى الْمَخازى وَالْعُيُوبِ ساتِراً وَمِنَ الْبَلاَّءِ و اقِياً

بر دشمنان يارى كنى و رسوائيها و عيوبم را بپوشانى و از بلا محافظتم كنى

وَعَنِ الْمَعاصى عاصِماً بِرَاءْفَتِكَ وَرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

و از گناهان نگاهم دارى به مهر و رحمتت اى مهربانترين مهربانان

سوم : مناجات خائفان
به نام خداى بخشاينده مهربان

اِلهى اَتَراكَ بَعْدَ الاْيمانِ بِكَ تُعَذِّبُنى اَمْ بَعْدَ حُبّى اِيّاكَ تُبَعِّدُنى اَمْ

خدايا آيا چنان مى بينى كه پس از ايمان آوردنم به تو مرا عذاب كنى يا پس از دوستيم به تو مرا از خود دور

مَعَ رَجاَّئى لِرَحْمَتِكَ وَصَفْحِكَ تَحْرِمُنى اَمْ مَعَ اسْتِجارَتى بِعَفْوِكَ

كنى يا با اميدى كه به رحمت و چشم پوشيت دارم محرومم سازى يا با پناه آوردنم به عفو و گذشتت

تُسْلِمُنى حاشا لِوَجْهِكَ الْكَريمِ اَنْ تُخَيِّبَنى لَيْتَ شِعْرى اَلِلشَّقاَّءِ

مرا بدست دوزخ سپارى ؟ هرگز! از ذات بزرگوار تو دور است كه محرومم كنى ، اى كاش مى دانستم كه آيا مادرم مرا

وَلَدَتْنى اُمّى اَمْ لِلْعَناَّءِ رَبَّتْنى فَلَيْتَها لَمْ تَلِدْنى وَلَمْ تُرَبِّنى وَلَيْتَنى

براى بدبختى زائيده يا براى رنج و مشقت مرا پروريده ؟ كاش مرا نزائيده و بزرگ نكرده بود

عَلِمْتُ اَمِنْ اَهْلِ السَّعادَةِ جَعَلْتَنى وَبِقُرْبِكَ وَجِوارِكَ خَصَصْتَنى

و كاش مى دانستم اى خدا كه آيا مرا از اهل سعادت قرارم داده و به مقام قرب و جوار خويش مخصوصم گردانده اى

فَتَقَِرَّ بِذلِكَ عَيْنى وَتَطْمَئِنَّ لَهُ نَفْسى اِلهى هَلْ تُسَوِّدُ وُجُوهاً خَرَّتْ

تا چشمم بدين سبب روشن گشته و دلم مطمئن گردد خدايا آيا براستى سياه كنى چهره هايى را كه در

ساجِدةً لِعَظَمَتِكَ اَوْ تُخْرِسُ اَلْسِنَةً نَطَقَتْ بِالثَّناَّءِ عَلى مَجْدِكَ

برابر عظمتت به خاك افتاده يا لال كنى زبانهايى را كه به ثناگويى درباره مجد

وَجَلالَتِكَ اَوْ تَطْبَعُ عَلى قُلُوبٍ انْطَوَتْ عَلى مَحَبَّتِكَ اَوْ تُصِمُّ

و شوكتت گويا شده يا مُهر زنى بر دلهايى كه دوستى تو را در بردارد يا كَر كنى

اَسْماعاً تَلَذَّذَتْ بِسَماعِ ذِكْرِكَ فى اِرادَتِكَ اَوْ تَغُلُّ اَكُفّا رَفَعَتْهَا

گوشهايى را كه به شنيدن ذكرت در ارادت ورزى به تو لذت برند يا ببندى به زنجير كيفر دستهايى را

الاْمالُ اِلَيْكَ رَجاَّءَ رَاْفَتِكَ اَوْ تُعاقِبُ اَبْداناً عَمِلَتْ بِطاعَتِكَ حَتّى

كه آمال و آرزوها به اميد مِهرت آنها را به سوى تو بلند كرده يا كيفر كنى بدنهايى را كه در طاعتت كار كرده تا

نَحِلَتْ فى مُجاهَدَتِكَ اَوْ تُعَذِّبُ اَرْجُلاً سَعَتْ فى عِبادَتِكَ اِلهى لا

به جايى كه در راه كوشش براى تو نزار گشته يا شكنجه دهى پاهايى را كه در پرستشت راه يافته خدايا

تُغْلِقْ عَلى مُوَحِّديكَ اَبْوابَ رَحْمَتِكَ وَلا تَحْجُبْ مُشْتاقيكَ عَنِ

درهاى رحمتت را به روى يكتا پرستانت مبند و مشتاقانت را از

النَّظَرِ اِلى جَميلِ رُؤْيَتِكَ اِلهى نَفْسٌ اَعْزَزْتَها بِتَوْحيدِكَ كَيْفَ

مشاهده جمال ديدارت محروم مكن خدايا نفسى را كه به وسيله توحيد و يگانه پرستيت عزيز داشته اى چگونه

تُذِلُّها بِمَهانَةِ هِجْرانِكَ وَضَميرٌ انْعَقَدَ عَلى مَوَدَّتِكَ كَيْفَ تُحْرِقُهُ

به خوارى هجرانت پست كنى و نهادى را كه با دوستى تو پيوند شده چگونه به

بِحَرارَةِ نيرانِكَ اِلهى اَجِرْنى مِنْ اَليمِ غَضَبِكَ وَعَظيمِ سَخَطِكَ يا

حرارت آتشت بسوزانى خدايا پناهم ده از خشم دردناك و غضب بزرگت اى

حَنّانُ يا مَنّانُ يا رَحيمُ يا رَحْمنُ يا جَبّارُ يا قَهّارُ يا غَفّارُ يا سَتّارُ

مِهرورز اى پربخشش اى مهربان اى بخشاينده اى داراى بزرگى و عظمت اى به قهر گيرنده اى پرده پوش

نَجِّنى بِرَحْمَتِكَ مَنْ عَذابِ النّارِ وَفَضيحَةِ الْعارِ اِذَاامْتازَ الاْخْيارُ

نجاتم ده به رحمت خود از عذاب دوزخ و رسوايى ننگ (يا برهنگى ) در آن هنگام كه نيكان

مِنَ الاْشْرارِ وَحالَتِ الاْحْوالُ وَهالَتِ الاْهْوالُ وَقَرُبَ الْمُحْسِنُونَ

از بدان جدا گردند و احوال دگرگون شود و هراسها مردم را فراگيرد و نزديك و مقرب شوند نيكوكاران

وَبَعُدَ الْمُسيَّئُونَ وَوُفّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَهُمْ لا يُظْلَمُونَ

و دور گردند بدكاران و به هر كس هر چه كرده است داده شود و ستم به ايشان نشود

چهارم : مناجات اميدواران
به نام خداى بخشاينده مهربان

يا مَنْ اِذا سَئَلَهُ عَبْدٌ اَعْطاهُ وَاِذا اَمَّلَ ما عِنْدَهُ بَلَّغَهُ مُناهُ وَاِذا اَقْبَلَ

اى كه هرگاه بنده اى از او درخواست كند دهدش و هرگاه چيزى را كه نزد او است آرزو كند بدان آرزو رساندش و چون بدو رو كند

عَلَيْهِ قَرَّبَهُ وَاَدْناهُ وَاِذا جاهَرَهُ بِالْعِصْيانِ سَتَرَ عَلى ذَنْبِهِ وَغَطّاهُ وَاِذا

به مقام قرب و نزديكى خويشش ببرد و چون به آشكارى گناهش كند پرده بر گناهش كشد و آن را بپوشاند و چون بر

تَوَكَّلَ عَلَيْهِ اَحْسَبَهُ وَكَفاهُ اِلهى مَنِ الَّذى نَزَلَ بِكَ مُلْتَمِساً قِراكَ

او توكل كند كفايتش كند و بسش باشد خدايا كيست كه بر درگاه تو بار اندازد و ميهمان نوازيت خواهد

فَما قَرَيْتَهُ وَمَنِ الَّذى اَناخَ بِبابِكَ مُرْتَجِياً نَداكَ فَما اَوْلَيْتَهُ اَيَحْسُنُ

و تو پذيرائيش نكنى و كيست كه مركب نياز خود به دربارت خواباند و اميد بخششت داشته باشد و تو احسانش

اَنْ اَرْجِعَ عَنْ بابِكَ بِالْخَيْبَةِ مَصْرُوفاً وَلَسْتُ اَعْرِفُ سِواكَ مَوْلىً

نكنى آيا خوبست كه من نااميد از درگاهت باز گردم با اينكه جز تو مولايى را كه به احسان نامور باشد

بِالاِْحْسانِ مَوْصُوفاً كَيْفَ اَرْجُو غَيْرَكَ وَالْخَيْرُ كُلُّهُ بِيَدِكَ وَكَيْفَ

نشناسم چگونه به جز تو اميد داشته باشم با اينكه هر چه خير است بدست تو است و چگونه

اُؤَمِّلُ سِواكَ وَالْخَلْقُ وَالاْمْرُ لَكَ اءَاَقْطَعُ رَجاَّئى مِنْكَ وَقَدْ اَوْلَيْتَنى

به جز تو آرزومند باشم با اينكه خلقت و فرمان از آن تو است آيا براستى اميدم را از تو قطع كنم با اينكه تو

ما لَمْ اَسْئَلْهُ مِنْ فَضْلِكَ اَمْ تُفْقِرُنى اِلى مِثْلى وَاَنَااَعْتَصِمُ بِحَبْلِكَ يا

از فضل خويش به من عطا كردى چيزى را كه من درخواست نكرده بودم يا مرا بمانند خودم نيازمند سازى با اينكه من به رشته تو

مَنْ سَعَدَ بِرَحْمَتِهِ الْقاصِدُونَ وَلَمْ يَشْقَ بِنَقْمَتِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ كَيْفَ

چنگ زدم اى كه به رحمتش سعادتمند گردند قاصدان او و دچار بدبختى و عذاب و كيفرش نشوند آمرزش خواهانش چگونه

اَنْسيكَ وَلَمْ تَزَلْ ذاكِرى وَكَيْفَ اَلْهُو عَنْكَ وَاَنْتَ مُراقِبى اِلهى

فراموشت كنم با اينكه تو هميشه به ياد منى و چگونه از ياد تو بيرون روم با اينكه تو هميشه مراقب من هستى خدايا

بِذَيْلِ كَرَمِكَ اَعْلَقْتُ يَدى وَلِنَيْلِ عَطاياكَ بَسَطْتُ اَمَلى فَاَخْلِصْنى

من به ذيل كرمت دست انداختم و براى دريافت عطاهايت دامن آرزويم را گسترده ام پس مرا بوسيله يگانگى

بِخالِصَةِ تَوْحيدِكَ وَاجْعَلْنى مِنْ صَفْوَةِ عَبيدِكَ يا مَنْ كُلُّ هارِبٍ اِلَيْهِ

خالص خود خالص گردان و از زمره بندگان برگزيده ات قرارم ده اى كه هر گريخته اى به او

يَلْتَجِئُ وَكُلُّ طالِبٍ اِيّاهُ يَرْتَجى يا خَيْرَ مَرْجُوٍّ وَيا اَكْرَمَ مَدْعُوٍّ وَيا

پناه برد و هر جوينده اى به او اميد دارد اى بهترين مايه اميد و اى بزرگوارترين خوانده شده و اى

مَنْ لا يَرُِدُّ ساَّئِلَُهُ وَلا يُخَيَِّبُ امِلَُهُ يا مَنْ بابُهُ مَفْتُوحٌ لِداعيهِ وَحِجابُهُ

كسى كه خواهنده اش را دست خالى باز نگرداند و آرزومندش را نوميد نسازد اى كه درگاه او به روى خوانندگانش باز و پرده اش

مَرْفُوعٌ لِراجيهِ اَسْئَلُكَ بِكَرَمِكَ اَنْ تَمُنَّ عَلَىَّ مِنْ عَطاَّئِكَ بِما تَقِرُّ بِهِ

براى اميدوار به او بالا زده است از تو خواهم به بزرگواريت كه بر من بخشى از عطاى خويش به حدى كه ديده ام بدان

عَيْنى وَمِنْ رَجاَّئِكَ بِما تَطْمَئِنُّ بِهِ نَفْسى وَمِنَ الْيَقينِ بِما تُهَوِّنُ بِهِ

روشن گردد و از اميدت بدان مقدار كه خاطرم اطمينان يابد و از يقين بدان اندازه كه پيش آمدهاى

عَلَىَّ مُصيباتِ الدُّنْيا وَتَجْلُو بِهِ عَنْ بَصيرَتى غَشَواتِ الْعَمى

ناگوار دنيا بر من آسان گردد و بوسيله آن پرده هاى سياه كوردلى از ديده دل دور شود

بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

به رحمتت اى مهربانترين مهربانان

پنجم : مناجات مشتاقان
به نام خداى بخشاينده مهربان

اِلهى اِنْ كانَ قَلَّ زادى فِى الْمَسيرِ اِلَيْكَ فَلَقَدْ حَسُنَ ظَنّى بِالتَّوَكُّلِ

خدايا اگر توشه ام براى پيمودن راه بسوى تو اندك است ولى گمانم به توكل و اعتماد

عَلَيْكَ وَاِنْ كانَ جُرْمى قَدْ اَخافَنى مِنْ عُقُوبَتِكَ فَاِنَّ رَجاَّئى قَدْ

بر تو نيكوست و اگر جرم و گناهم مرا از كيفر تو ترسناك كرده ولى اميدم به من

اَشْعَرَنى بِالاْمْنِ مِنْ نِقْمَتِكَ وَاِنْ كانَ ذَنْبى قَدْ عَرَضَنى لِعِقابِكَ فَقَدْ

نويد ايمنى از انتقامت را مى دهد و اگر گناهم مرا در سر راه كيفرت قرار داده ولى

اذَنَنى حُسْنُ ثِقَتى بِثَوابِكَ وَاِنْ اَنا مَتْنِى الْغَفْلَةُ عَنِ الاِْسْتِعْدادِ

اعتماد خوبى كه به تو دارم مرا به پاداش نيكت آگاه كرده و اگر غفلت و بى خبرى مرا از آمادگى

لِلِقاَّئِكَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِى الْمَعْرِفَةُ بِكَرَمِكَ وَ الاَّئِكَ وَاِنْ اَوْحَشَ م ا بَيْنى

براى شرفيابى درگاهت به خواب عميقى فرو برده ولى معرفت و آگاهى از كرم و بخششهايت مرا بيدار كرده و اگر زياده روى

وَبَيْنَكَ فَرْطُ الْعِصْيانِ وَالطُّغْيانِ فَقَدْ انَسَنى بُشْرَى الْغُفْرانِ

در نافرمانى و سركشى ميان من و تو را تيره ساخته ولى مژده آمرزش و خوشنود شدنت مرا به همدمى و انس با

وَالرِّضْوانِ اَسْئَلُكَ بِسُبُحاتِ وَجْهِكَ وَبِاَنْوارِ قُدْسِكَ وَاَبْتَهِلُ اِلَيْكَ

تو كشانده از تو خواهم به تابشهاى جمالت و به انوار ذات مقدست و زارى كنم به درگاهت براى

بِعَواطِفِ رَحْمَتِكَ وَلَطاَّئِفِ بِرِّكَ اَنْ تُحَقِّقَ ظَنّى بِما اُؤَمِّلُهُ مِنْ

جلب عواطف مِهرت و دقائق احسانت كه حقيقت بخشى به گمانم در آنچه از تو آرزومندم از

جَزيلِ اِكْرامِكَ وَجَميلِ اِنْعامِكَ فِى الْقُرْبى مِنْكَ وَالزُّلْفى لَدَيْكَ

بخشش فراوان و احسان نيكو در مورد تقرب به تو و نزديكى به حضرتت

وَالتَّمَتُّعِ بِالنَّظَرِ اِلَيْكَ وَها اَنَا مُتَعَرِّضٌ لِنَفَحاتِ رَوْحِكَ وَعَطْفِكَ

و بهره مند شدن از تماشاى جمالت و اينك من خود را در معرض نسيم جانبخش لطف و توجهت درآورده

وَمُنْتَجِعٌ غَيْثَ جُودِكَ وَلُطْفِكَ فاَّرُّ مِنْ سَخَطِكَ اِلى رِضاكَ هارِبٌ

و خواهان باران جود و احسانت هستم و از خشمت به سوى خوشنوديت گريخته و از خودت بدرگاه خودت فرار كرده ام

مِنْكَ اِلَيْكَ راجٍ اَحْسَنَ ما لَدَيْكَ مُعَوِّلٌ عَلى مَواهِبِكَ مُفْتَقِرٌ اِلى

و اميد بهترين چيزى را كه نزد تو است دارم و بر بخششهاى تو اعتماد و توكل كرده ام و نيازمند به سرپرستى

رِعايَتِكَ اِلهى ما بَدَاْتَ بِهِ مِنْ فَضْلِكَ فَتَمِّمْهُ وَما وَهَبْتَ لى مِنْ

و نگهدارى توام خدايا بدانچه از فضل خود درباره من دست زدى به پايانش رسان و آنچه از كرمت بر من

كَرَمِكَ فَلا تَسْلُبْهُ وَما سَتَرْتَهُ عَلَىَّ بِحِلْمِكَ فَلا تَهْتِكْهُ وَما عَلِمْتَهُ

بخشيدى آن را از من مگير و آنچه را به بردبارى خويش بر من پوشانده اى آشكارش مكن و كارهاى

مِنْ قَبيحِ فِعْلى فَاغْفِرْهُ اِلهى اِسْتَشْفَعْتُ بِكَ اِلَيْكَ وَاسْتَجَرْتُ بِكَ

زشتى را كه من انجام داده ام برايم بيامرز خدايا خودت را به درگاهت شفيع آورم و از تو به خودت

مِنْكَ اَتَيْتُكَ طامِعاً فى اِحْسانِكَ راغِباً فِى امْتِنانِكَ مُسْتَسْقِياً وابِلَ

پناه برم به درگاهت آمده ام در حالى كه آزمندم به احسانت مشتاقم به دريافت بخششت تشنه ام به باران رحمتت

طَوْلِكَ مُسْتَمْطِراً غَمامَ فَضْلِكَ طالِباً مَرْضاتَكَ قاصِداً جَنابَكَ

باران جويم از ابر فضل و احسانت جوياى اسباب خشنوديت هستم و عازم تشرف به آستانت گشته ام

وارِداً شَريعَةَ رِفْدِكَ مُلْتَمِساً سَنِىَّ الْخَيْراتِ مِنْ عِنْدِكَ وافِداً اِلى

در جويبار عطايت وارد گشته و خواهشمند بهترين نيكيهاى تو هستم بار نياز به درگاه

حَضْرَةِ جَمالِكَ مُريداً وَجْهَكَ طارِقاً بابَكَ مُسْتَكيناً لِعَظَمَتِكَ

حضرت تو فرود آورده و ذات تو را خواهانم كوبنده ام در رحمتت را و خوارم در برابر عظمت

وَجَلالِكَ فَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ مِنَ الْمَغْفِرَةِ وَالرَّحْمَةِ وَلا تَفْعَلْ بى

و جلالت پس انجام ده در باره ام آنچه را تو شايسته آنى از آمرزش و مهربانى و انجام مده درباره ام

ما اَنَا اَهْلُهُ مِنْ الْعَذابِ وَالنِّقْمَةِ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

آنچه را من سزاوار آنم از عذاب و انتقام به مهربانيت اى مهربانترين مهربانان

ششم : مناجات سپاسگزاران
به نام خداى بخشاينده مهربان

اِلهى اَذْهَلَنى عَنْ اِقامَةِ شُكْرِكَ تَتابُعُ طَوْلِكَ وَاَعْجَزَنى عَنْ

خدايا بخشش پى در پى تو انجام دادن سپاسگزاريت را از ياد من برد و ريزش فضل و احسانت مرا از

اِحْصاَّءِ ثَناَّئِكَ فَيْضُ فَضْلِكَ وَشَغَلَنى عَنْ ذِكْرِ مَحامِدِكَ تَرادُفُ

شمردن ثنا و ستايشت عاجز كرد و پشت سر هم آمدن نيكيهايت مرا از ذكر ستودنيهايت بازداشت و پياپى

عَواَّئِدِكَ وَاَعْيانى عَنْ نَشْرِ عَوارِفِكَ تَوالى اَياديكَ وَهذا مَقامُ مَنِ

رسيدن نعمتهايت مرا از نشر دادن نيكوئيهايت درمانده كرد و اينجا كه من هستم جاى كسى است كه

اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النَّعْماَّءِ وَقابَلَها بِالتَّقْصيرِ وَشَهِدَ عَلى نَفْسِهِ

اعتراف به وفور نعمتهاى تو و در مقابل آنها به كوتاهى كردن خود دارد و به اهمال كارى و تلف كردن

بِالاِْهْمالِ وَالتَّضْييعِ وَاَنْتَ الرَّؤُفُ الرَّحيمُ الْبَّرُ الْكَريمُ الَّذى لا

عمر خويش گواهى دهد و تو اى خداى با عطوفت و مهربان و نيكوكار و بزرگوارى كه روآورندگان بسويت را نوميد

يُخَيِّبُ قاصِديهِ وَلا يَطْرُدُ عَنْ فِناَّئِهِ امِليهِ بِساحَتِكَ تَحُطُّ رِحالُ

نسازى و آرزومندات را از درگاهت نرانى ، اميدواران به آستانه تو بار اميد خود را بيندازند

الرّاجينَ وَبِعَرْصَتِكَ تَقِفُ امالُ الْمُسْتَرْفِدينَ فَلا تُقابِلْ امالَنا

و آرزوهاى عطاخواهان به ميدان وسيع كرم تو توقف كنند پس اى خدا تو آرزوهاى ما را

بِالتَّخْييبِ وَالاْياسِ وَلا تُلْبِسْنا سِرْبالَ الْقُنُوطِ وَالاِْبْلاسِ اِلهى

با نوميدى و ياءس روبرو مگردان و جامه نااميدى و دل شكستگى بر ما مپوشان خدايا

تَصاغَرَ عِنْدَ تَعاظُمِ الاَّئِكَ شُكْرى وَتَض اَّئَلَ فى جَنْبِ اِكْر امِكَ اِيّ اىَ

در برابر نعمتهاى بزرگت سپاسگزارى من كوچك است و در جنب اكرام و بزرگوارى تو ثنا و

ثَناَّئى وَنَشْرى جَلَّلَتْنى نِعَمُكَ مِنْ اَنْوارِ الاْيمانِ حُلَلاً وَضَرَبَتْ

ستايش من خُرد و ناقابل است نعمتهاى تو زيورهايى از انوار ايمان بر من پوشانده و ريزه كاريهاى

عَلَىَّ لَطاَّئِفُ بِرّكَ مِنَ الْعِزِّ كِلَلاً وَقَلَّدَتْنى مِنَنُكَ قَلاَّئِدَ لا تُحَلُّ

نيكيت خيمه هايى از عزت برسرم زده و احسانهايت گردن بنده هايى به گردنم انداخته كه باز نشود

وَطَوَّقَتْنى اَطْواقاً لا تُفَلُّ فَاَّلاَّئُكَ جَمَّةٌ ضَعُفَ لِسا نى عَنْ اِحْص اَّئِه ا

و طوقهايى بدان آويخته كه نگسلد، نعمتهاى بسيار تو زبان مرا از شمردنش ناتوان كرده

وَنَعْماَّؤُكَ كَثيرَةٌ قَصُرَ فَهْمى عَنْ اِدْراكِها فَضْلاً عَنِ اسْتِقْصاَّئِها

و بخششهاى فراوانت خِرد و فهم مر از ادراكش كوتاه كرده تا چه رسد به پى بردن به پايانش و با اين

فَكَيْفَ لى بِتَحْصيلِ الشُّكْرِ وَشُكْرى اِيّاكَ يَفْتَقِرُ اِلى شُكْرٍ فَكُلَّما

ترتيب من چگونه مى توانم تو را سپاسگزارى كنم و همان سپاسگزارى من تازه احتياج به سپاسگزارى ديگرى دارد و هرگاه

قُلْتُ لَكَ الْحَمْدُ وَجَبَ عَلَىَّ لِذلِكَ اَنْ اَقُولَ لَكَ الْحَمْدُ اِلهى فَكَما

بگويم ستايش مخصوص تو است براى همين جمله لازم است دوباره بگويم ستايش مخصوص تو است خدايا چنانچه

غَذَّيْتَنا بِلُطْفِكَ وَرَبَّيْتَنا بِصُنْعِكَ فَتَمِّمْ عَلَيْنا سَوابِغَ النِّعَمِ وَادْفَعْ عَنّا

به لطف خويش ما را خوراك دادى و به پرورش خود پروريدى پس نعمتهاى فراوانت را بر ما كامل كن و ناگواريهاى

مَكارِهَ النِّقَمِ وَآتِنا مِنْ حُظُوظِ الدّارَيْنِ اَرْفَعَها وَاَجَلَّها عاجِلاً

سخت و بد را از ما دور كن و عطا كن به ما از بهره هاى دو جهان برترو بهترش را چه اكنون

وَآجِلاً وَلَكَ الْحَمْدُ عَلى حُسْنِ بَلاَّئِكَ وَسُبُوغِ نَعْم اَّئِكَ حَمْداً يُو افِقُ

و چه در آينده و ستايش تو را است براى آزمايش نيكويت و نعمتهاى فراوانت ستايشى كه برابر

رِضاكَ وَيَمْتَرِى الْعَظيمَ مِنْ بِرِّكَ وَنَداكَ يا عَظيمُ يا كَريمُ بِرَحْمَتِكَ

خوشنوديت باشد و احسان و بخشش بزرگ تو را به سوى ما جلب كند اى بزرگ و اى بزرگوار به رحمتت

يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

اى مهربانترين مهربانان

هفتم : مناجات فرمانبرداران خدا
به نام خداى بخشاينده مهربان

اَللّهُمَّ اَلْهِمْنا طاعَتَكَ وَجَنِّبْنا مَعْصِيَتَكَ وَيَسِّرْ لَنا بُلُوغَ ما نَتَمَنّى مِنْ

خدايا طاعتت را بر ما الهام كن و از نافرمانيت ما را دور كن و آسان كن بر ما راه رسيدن بدانچه

اِبْتِغاَّءِ رِضْوانِكَ وَاَحْلِلْنا بُحْبُوحَةَ جِنانِكَ وَاقْشَعْ عَنْ بَصاَّئِرِنا

آرزومنديم از تحصيل آنچه موجب خوشنودى تو است و ما را در وسط بهشتهايت جاى ده و پراكنده ساز از پيش ديدگان ما

سَحابَ الاِْرْتِيابِ وَاكْشِفْ عَنْ قُلُوبِنا اَغْشِيَةَ الْمِرْيَةِ وَالْحِجابِ

ابرهاى شك و شبهه را و بردار از دلهاى ما پرده هاى ترديد و تاريكى را

وَاَزْهِقِ الْباطِلَ عَنْ ضَماَّئِرِنا وَاَثْبِتِ الْحَقَّ فى سَراَّئِرِنا فَاِنَّ

و دور كن باطل را از نهاد ما و پابرجا كن حق را در درون ما زيرا اين

الشُّكوُكَ وَالظُّنُونَ لَواقِحُ الْفِتَنِ وَمُكَدِّرَةٌ لِصَفْوِ الْمَنايِحِ وَالْمِنَنِ

شك و ترديدها و گمانها فتنه انگيز و تيره كننده عطاها و بخششهاى زلال و صافى است خدايا

اَللّهُمَّ احْمِلْنا فى سُفُنِ نَجاتِكَ وَمَتِّعْنا بِلَذيذِ مُناجاتِكَ وَاَوْرِدْنا

خدايا ما را در كشتى هاى نجاتت جاى ده و از لذت مناجاتت بهره مند ساز و ما را بر لب درياچه هاى

حِياضَ حُبِّكَ وَاَذِقْنا حَلاوَةَ وُدِّكَ وَ قُرْبِكَ وَاجْعَلْ جِهادَنا فيكَ و

محبتت وارد كن و شيرينى دوستى و مقام قربت را به ما بچشان و جهد و كوشش ما را در راه خودت و

هَمَّنا فى طاعَتِكَ وَاَخْلِصْ نِيّاتِنا فى مُعامَلَتِكَ فَاِنّا بِكَ وَلَكَ وَلا

همت مان را در طاعت خودت قرار ده و نيتهاى ما را در مورد كارهايى كه برايت انجام دهيم خالص گردان زيرا ما با تو و

وَسيلَةَ لَنا اِلَيْكَ اِلاّ اَنْتَ اِلهى اِجْعَلْنى مِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الاْخْيارِ

از آن توئيم و وسيله اى به درگاهت نداريم جز خودت خدايا مرا از برگزيدگان نيكوكار قرارم ده

وَاَلْحِقْنى بِالصّالِحينَ الاْبْرارِ السّابِقينَ اِلىَ الْمَكْرُماتِ الْمُسارِعينَ

و به شايستگان نيك رفتارم ملحق كن آنان كه به كارهاى نيك پيشى جسته و به سوى خيرات

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir