بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اماکن سیاحتی و زیارتی دمشق, اصغر قائدان ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     DAMESH01 -
     DAMESH02 -
     FOOTNT01 -
 

 

 
 

next page fehrest page

 

فهرست مطالب 
سرآغاز
موقعيت جغرافيايى و طبيعى سوريه
وجه تسميه شام و سوريه
وجه تسميه دمشق و بناى نخستين آن
شام و سوريه در بستر تاريخ
الف - قبل از اسلام
ب - پس از اسلام
ج - دوران معاصر
مذاهب و فرق مذهبى در سوريه
ابواب تاريخى دمشق
1-باب توما:
2- باب شرقى :
3- باب الفراديس :
4- باب الصغير:
5- باب السلام :
6- باب الفرج :
7- باب كيسان :
8-باب الجناز:
9- باب الحديد:
10- باب الجابيه :
مرقد و مزار عقيله بنى هاشم زينب كبرى عليه السلام
مقام و مقبره حضرت رقيه عليهاالسلام
مسجد اموى دمشق (جامع اموى )
1- قبه المال
2- قبه الغواره
3- قبه الساعات
4- قبه النسر يا عقاب
ابواب مسجد اموى
1- باب الزياده :
2- باب جيرون :
3-باب الناطفين :
ماءذنه ها و مناره هاى جامع اموى
1- مناره شرقى :
2- مناره شمالى :
3- مناره غربى :
آثار و مقام انبيا در جامع اموى
الف - قبر و مقام هود عليه السلام
ب - مقام حضرت خضر عليه السلام
ج - مكان نزول عيسى عليه السلام
د- مقام و محل دفن سر يحيى عليه السلام
شبستان جامع اموى
محرابهاى چهارگانه
محلغسل تعميد مسيحيان
مقام راءس الحسين عليه السلام
محراب و مقام حضرت زين العابدين عليه السلام
مسجد الاقصاب = القصب
قبرستان باب الصغير
الف - قبور فرزندان گرامى ائمه اطهار عليهم السلام در باب الصغير:
1- قبر سكينه دختر امام حسين عليه السلام
2- قبر ام كلثوم دختر امام على عليه السلام
3- قبر منسوب به فاطمه صغرى دختر امام حسين عليه السلام
4- قبر عبدالله بن جعفر الصادق عليه السلام
5- قبر عبدالله بن سجاد عليه السلام
ب - مدفن سرهاى شهداى كربلا در باب الصغير
ج - مقابر صحابه رسول خدا صلى الله عليه و آله در باب الصغير
1- قبر منسوب به بلال حبشى
2- قبر منسوب به عبد الله بن ام مكتوم
3- قبر منسوب به عبد الله بن جعفر بن ابيطالب عليه السلام
4- قبر اوس بن اوس
5- وائله بن الاسقع
6- قبر ابان بن عثمان
7- فضاله بن عبيد
8- ابو درداء و ام درداء
9- سهل بن ربيع انصارى
د- مقابر زنان بنى هاشم و منسوبان به خاندان رسالت
1- قبر فضه ، خادمه بزرگوار فاطمه عليها السلام
2- اسماء بنت عميس همسر جعفر بن ابيطالب عليه السلام
3- ميمونه دختر امام حسن عليه السلام
4- حميده دختر مسلم بن عقيل
5 و 6- قبور منسوب به ام سلمه و ام حبيبه ،همسرانرسول خدا صلى الله عليه و آله
ه - قبور دانشمندان و زهاد معروف دمشق در باب الصغير
ى - قبور سلاطين مشهور دمشق
1- معاويه بن ابى سفيان
2- قبر معاويه بن يزيد بن معاويه (معاويه ثانى )
4- مقبره صلاح الدين ايوبى
5- مقبره ملك عادل ايوبى
6- مقبره نور الدين محمود زنگى شهيد
بازارهاى تاريخى و مشهور دمشق
1- بازار حميديه
2- بازار مدحت پاشا
3- بازار درويشيه
4- بازار العماره = بازار نطافين
قصرالعظم (قصر اسعد پاشا) از قصرهاى تاريخى دمشق
قلعه تاريخى ، نظامى دمشق
بيمارستان نوريه
قاسيون و آثار تاريخى آن
الف - آثار تاريخى قاسيون (صالحيه )
1- مغاره الدام :
2- مغاره الجوع = الاربعين
3- غار منسوب به اصحاب كهف
ب - آثار اسلامى قاسيون (صالحيه )
جامع و مقبره محيى الدين ابن عربى
آثار و مقابر انبياء در حومه دمشق
1- قبر حضرت هابيل عليه السلام
2- قبر منسوب به حضرت موسى عليه السلام در قريه نيرب
3- محل سكونت حضرت مريم و عيسى عليه السلام در ربوه
4- مكان تولد يا حضور ابراهيم عليه السلام در برزه
5- مرج عذراء = مرقد مطهر حجر بن عدى و يارانش
6- قنيطره و جولان

سرآغاز 
سوريه كنونى كه در گذشته همراة با كشورهاى اردن ، لبنان ، فلسطين اشغالى ،بخشى از سرزمين شام محسوب مى شد، سابقه اى بس دراز در تاريخ دارد كه مورخان ،اين قدمت را به حدود پنج هزار سال پيش ‍ مى رسانند. از آنجا كة اين سرزمين درطول مدت ياد شده ، از فرهنگ و تمدن درخشانى برخوردار بوده ، آثار و نشانه هايى ازاين تمدن بر جاى گذاشته است . قبل از فتح اين كشور به دست مسلمانان ، اقوام مختلفىاز جمله ، اقوام سامى آمورى ، آرامى ، مصرى ، آشورى ، بابلى ، يونانى ، رومى وايرانى كه هر از چند گاهى اين كشور را سكونت گاه خويش نموده و يا آن را در معرضتاخت و تاز قرار داده اند، نشانه هايى از تمدن خاص خويش را براى اعصار بعدى بهيادگار گذاشته اند. با فتح شام در سال سيزده يا شانزده هجرى به وسيله سپاه اسلام، فرهنگ غنى اين دين جديد بر تمدن هاى چندين سده اقوام مذكور غلبه يافت .
در قرنهاى پنجم و ششم هجرى كه مقارن با جنگهاى صليبى بود، حكام بسيار مقتدر وديندارى در اين كشور بر اريكه سلطنت نشسته و پرچم جهاد عليه صليبى ها و روميان رابرافراشتند. كسانى چون نورالدين محمود زنگى شهيد. سلطان صلاح الدين ايوبى ،ملك عادل ايوبى ، ملك ظاهر بيبرس ، سيف الدوله حمدانى و... از افتخارات عالم اسلامىبودند كه نه تنها امور جنگى و نظامى را در راس اقدامات خود قرار داده و به ايجادپايگاههاى نظامى ، ساخت قلعه ها، حفر خندق ها و... پرداختند بلكه بخاطر عشق وافرىكه به گسترش و تحكيم اسلام و تمدن افتخار آفرين آن داشتند نسبت به ايجاد ابنيههاى مذهبى و فرهنگى ، اعم از مساجد، مدارس و...اهتمامى جدى ورزيدند كه امروزه وجودصدها اثر تاريخى از آن دوران بيانگر اين مدعاست .
در قرون بعدى ، مماليك و سرانجام تركان عثمانى پس از استيلا بر اين سرزمين ،سياست پيشگامان خود را تداوم بخشيده و ضمن حفاظت و بازسازى آن آثار اسلامى ، بهاحداث بناهاى ديگرى نيز پرداختند.
موقعيت جغرافيايى و طبيعى سوريه 
سوريه با كيلو متر مربع وسعت ، هشتاد و سومين كشور جهان است كه در جنوب غربى قارهآسيا، كنار درياى مديترانه و در همسايگى كشورهاى تركيه درشمال ، عراق در شرق و جنوب شرقى ، اردن در جنوب ، فلسطين اشغالى در جنوب غربىو لبنان در غرب واقع شده است .
آب و هواى آن در كناره ها و نواحى جنوب غربىمعتدل و مرطوب (مديترانه اى )و در ساير نقاط گرم و خشك است . بلندترين نقطه آن ازدريا، جبل شيخ با 2814 متر ارتفاع است . از رودهاى مهم آن مى توان به فرات ، خابور،عاصى ، عفرين ، قوين و دجله اشاره داشت كه رود فرات ، با 696/2 كيلومتر طولانىترين آنها و حدود نيمى از آن در تركيه و عراق جارى است .
بنادر مهم سوريه عبارتند از لاذقيه ، طرطوس و بانياس كه در كنار درياى مديترانهواقع شده اند. سوريه بر اساس آخرين تقسيمات كشورى از(13) استان به اضافهشهر مستقل دمشق تشكيل شده كه زير نظر فرماندار و يك شوراى منتخب اداره مى شود واستانهاى آن به ترتيب وسعت عبارتند از:
1- حمص 2- ديرالزور3- حسكه 4- رقه 5- حلب 6- دمشق 7- حماه 8- سويدا 9- درعا 10-ادلب 11-لاذقيه 12- قنيطره 13- طرطوس .
وجه تسميه شام و سوريه 
سوريه كنونى در گذشته بخش عمده اى از شام بوده است .سرزمين شام ، كشورهاىكنونى سوريه ، لبنان ، فلسطين و اردن را در بر مى گرفته است (1) و در حقيقت(الشام والشام )(2) نامى بوده كه جغرافيدانان عرب بر منطقه اى كه از طرفى بهدرياى روم و بيابان ممتد- از ايله تا فرات - و از طرفى ديگر - از فرات تا مرز روم -محدود مى شود نهاده اند؛
فضائل فراوانى در مورد شام ذكر كرده اند و بعضى از مورخان نيز احاديثى ازرسول خدا صلى الله عليه و آله در مورد فضائل آن ارائه كرده اند (3) كه بنظر مىرسد اين احاديث را وابستگان و محدثان اموى ساخته اند تا به نحوى سرزمين شام را درمقابل شهر پيامبر صلى الله عليه و آله يعنى مدينه النبى صلى الله عليه و آله مطرحنمايند زيرا اين سرزمين ، مقر حكومتى بنى اميه بوده است .
وجه تسميه دمشق و بناى نخستين آن 
از آنجا كه دمشق ، قديمى ترين شهرهاى آباد جهان و از مهمترين پايتخت هاى تمدن قديممحسوب مى شده ؛ در طول قرون متمادى نام هاى خاصى داشته است . اين امر بيانگر قدمتتاريخى آن كه حدودا به پنج هزار سال پيش مى رسد مى باشد.
براى دمشق اسامى زيادى ذكر شده است .
اولين نام آن (جلق ) و سپس به علت انتساب به جيرون بن سعد بن عاد بن ارم بن سام بننوح جيرون بوده است . پس از آن ارم ذات العماد كه در قرآن كريم آمدهاست و همچنين عذرا، بيت رامون ، عين الشرق ، باب الكعبه ، فسطاط المسلمين نيز از نامهاىديگر آن است .
دمشق بود.
اما به اتفاق بيشتر مورخان ، اولين كسى كه دمشق را بنا كرد (ارم بن سام بن نوح - بودكه در آن زمين باغى ساخت و طرح عمارت انداخت . چون بى نظير و ضربالمثل بود آن را باغ ارم گفتند.
شام و سوريه در بستر تاريخ 
الف - قبل از اسلام  
شام و سوريه كنونى يكى از قديمى ترين مناطق (4) مسكونى آسيا محسوب شده و درهزاره سوم قبل از ميلاد قوم (سامى آمورى ) در اين سرزمين ساكن و حكومتى در آنتشكيل داده اند كه تا سال 1700 قبل از ميلاد دوام آورد.
در اواخر قرن يازدهم قبل از ميلاد، قوم ديگرى نيز (به نام آرامى ) در اين كشور مستقرشدند.
در سال 395 ميلادى پس از تجزيه دولت روم شرقى و غربى ، اين كشور جزو قلمرو وامپراطورى روم شرقى (بيزانس ) گرديد.(5)به تدريج استيلاى بيزانس بر سوريهضعيف شد تا اينكه در قرن اول هجرى (هفتم ميلادى ) در زمان خلافت ابوبكر، خالد بنوليد مامور فتح آن گرديد.
ب - پس از اسلام  
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مدت حيات خويش دو بار مرزهاى امپراطورى روم درسرزمين شام را مورد تهاجم نيروهاى نظامى خويش قرار آن حضرت در واپسين ايام حياتخويش (سال يازدهم هجرى )، سپاهى به فرماندهى اسامه بن زيد و تمامى بزرگانصحابه براى هجوم به سرزمين شام تدارك ديده و اعزام ساخت ليكن در اين روزها بهملكوت اعلى پيوست و خليفه و جانشين انتخابى او يعنى ابوبكر اعزام آن سپاه رادنبال كرد.
ج - دوران معاصر  
سوريه در سال 1799 ميلادى با فتح مصر توسط ناپلئون بنا پارت بهاشغال فرانسه در آمد. با استقلال نسبى مصر، سوريه نيز دوباره به عثمانى واگذارگرديد. آزار مسيحيان و سركوبى شورشهاى آنان در اين شهر، راه مداخله دولتهاىاروپايى را بيش از پيش به اين كشور باز كرد و سرانجام درسال 1860 م فرانسه بعنوان كمك به سلطان عثمانى در اداره سوريه ، نيروهاى نظامىخود را در بيروت (كه آن زمان جزو سوريه بود)پياده كرد. (6) با ورود دولت اسلامىدر سال 1914 م به جنگ جهانى اول ، مليون عرب ، زمينه را براى اجراى مقاصداستقلال طلبانه خود مساعد ديده و شروع به فعاليت كردند. در همين زمانها نيز زمينهبراى ايجاد يك دولت يهودى در فلسطين آغاز شده بود. در پايان جنگاول جهانى و شكست عثمانى ، امير فيصل بن حسين (كه بعدها پادشاه عراق شد) از سوىكنگره مردم سوريه به پادشاهى اين كشور انتخاب گرديد. (7) درسال 1918م با حكومت وى ، موقعيت و مركزيت سياسى دمشق تثبيت شد. درسال 1920م ، نيروهاى فرانسه و متفقين اين كشور رااشغال كردند و سوريه و لبنان با راى جامعهملل ، تحت قيموميت فرانسه قرار گرفت .؛ درسال 1926م لبنان از سوريه تجزيه و كشورى جداگانه شد. پس از مذاكرات طولانىدر سالهاى 1930م و 1932م توافق هايى براى تاسيس سوريه خود مختاربعمل آمد. در سال 1914م نيروهاى انگليس و فرانسه آزاد، سوريه رااشغال كردند. ژنرال كاترو، فرمانده نيروهاى فرانسه آزاداستقلال و سپس تاسيس جمهورى سوريه را در شانزدهم سپتامبر 1941م اعلام كرد و(شيختاج الدين حسنى ) رئيس جمهور شد.
در سال 1967م پس از جنگ با اسرائيل ، قسمتى از خاك سوريه - از جمله ارتفاعات جولانو بخشى از قنيطره - اشغال شد. سرانجام درسال 1970م ژنرال حافظ اسد با كودتايى قدرت را به دست گرفت و به رياستجمهورى انتخاب شد.
در سال 1973م سوريه دوباره در جنگ اعراب واسرائيل شركت كرد و خسارات زيادى بر اسرائيل وارد آورد.
در سال 1982م سوريه بدنبال هجوم صهيونيستها به جنوب آن تا حدى درگير نبردلبنان بود. (8) در حال حاضر 1994م هنوز پس از 24سال ، رياست جمهورى بر عهده حافظ اسد مى باشد. فرزند او ملقب به(اباباسل ) كه همه مقدمات براى جانشينى او به قدرت آماده بود در يك سانحه كشته شد.
مذاهب و فرق مذهبى در سوريه 
مسلمانان اين كشور 86كل جمعيت را تشكيل مى دهند و مسيحيان كه 5/13جمعيت آن را بخود اختصاص مى دهند اقليت نسبهقابل توجهى در اين كشور مى باشند. حدود پنج هزار يهودى نيز در دمشق و اطراف آنزندگى مى كنند.
ابواب تاريخى دمشق 
در قرون و ازمنه بسيار دور، شهرهايى كه موقعيت خاص نظامى و جغرافيايى داشته اندبوسيله ديوارهايى كه گرداگرد آن كشيده مى شده حفاظت مى شده اند، زيرا هر لحظهامكان هجوم نيروهاى دشمن به آن شهر مى رفته است . دمشق نيز به لحاظ وضعيت خاصخود، همواره در معرض ‍ تهاجم ها و تاخت و تازهاى مكرر بوده و به همين منظور گرداگردآن ، دو حصار كشيده شده بود. در اين دوران ابعاد شهر بطورمستطيل بوده كه از شرق به غرب آن يعنى از باب الجابيه تا باب الشرقى 1500 مترو از شمال تا جنوب آن يعنى از باب الفراديس تا باب الصغير حدود 7500 متر مساحتداشت . چون اين ابعاد با ديوار بطور كامل محصور گشته بود؛ لذا براى ورود و خروجمردم ابواب و درهايى قرار داده بودند. 4قسمتهايى از اين ديوارها در دوره روميها ساختهشده و ابواب آن نيز متعلق به آن دوران بود كه تاكنون نيز باقى مانده و قسمتهايى ازآن نيز به دورانهاى اسلامى تعلق دارد. ابواب اصلى شهر عبارتند از:
1-باب توما:  
اين دروازه در سمت شمال شرقى شهر واقع شده واز بناهاى دوران روميها است .
2- باب شرقى :  
يكى ديگر از ابواب اصلى بازمانده از دوران روميها است كه در سمت شرق شهر قرارداشته و داراى سه دهانه بوده (9) كه دهانه بزرگ در وسط و دو دهانه كوچك نيز در دوطرف آن واقع شده است .(باب شرقى ) در نزديكى باب توما بوده و داراى يك ماذنه وديواره اى بزرگ است كه تا ميدان مجاور نيز كشيده شده است .
3- باب الفراديس :  
در سمت شمال دمشق بوده و به باب العماره نيز معروف است .(باب الفراديس ) در كنارحرم حضرت رقيه (شمال غربى ) و در مدخل سوق (العماره ) قرار دارد. ديوارهاى سنگىاين دروازه به سختى قابل رويت است زيرا درداخل بازار و دكانها محو شده است .
4- باب الصغير:  
اين دروازه بيشتر به علت مقبره (باب الصغير) مشهور و چون از ساير ابواب دمشق كوچكتر بوده به (باب الصغير) معروف گشته و همين نام نيز بر مقبره كنار آن كهمحل دفن بسيارى از صحابه و فرزندان ائمه و سادات و... مى باشد اطلاق شده است.(10)
5- باب السلام :  
در شمال دمشق و حدود پانصد متر پائين تر از(باب توما) يعنى انتهاى ديوارهشمال غربى آن كه در جوار نهرى كوچك مى باشد قرار دارد.
6- باب الفرج :  
كمى پائين تر از باب الفراديس (در شمال شهر) و درداخل بازار(النماخليه ) قرار دارد.
7- باب كيسان :  
اين دروازه در جنوب شرقى شهر و در غرب باب شرقى بوده كه عمدتا مسدود مى شدهاست .
8-باب الجناز:  
در غرب دمشق قرار داشت و به باب النصر و باب دارالسعاده نيز معروف بوده است .
9- باب الحديد:  
اين دروازه مخصوص قلعه دمشق بود كه از آهن خالص ساخته شده و لذا نام (باب الحديد)بر خود گرفته است .
10- باب الجابيه :  
اين دروازه همانند باب شرقى سه دهانه داشت كه دو تاى آن بسته مى شد. باب الجايبهكه از سه طريق به باب شرقى متصل بود(11)، در غرب شهر قرار داشته و بهشارع مستقيم (بازار مدحت پاشا) متصل است .
مرقد و مزار عقيله بنى هاشم زينب كبرى عليه السلام 
يكى از زيارتگاههاى بسيار مهم و مورد توجه همه مذاهب اسلامى در دمشق ، مرقد و آرامگاهزينب كبرى ، دختر اميرالمومنين عليه السلام است كه هموارهخيل مشتاقان و ارادتمندان بانوى فداكار و بزرگ وار از سرزمين هاى اسلامى به ويژهايران ، باى زيارت قبر او عازم اين سرزمين هستند.
(زينب كبرى )ملقب به ام كلثوم در سال ششم هجرى - پس از صلح حديبيه - و دوسال بعد از تولد حسين ابن على عليه السلام پا به عرصه وجود گذاشت ، محيطى كه اودر آن رشد كرد مهبط جبرئيل امين و جايگاه وحى سرمدى بود و روزى كه خداوند بهرسولش فرمان داد تا تمامى درهايى كه به مسجدالنبى صلى الله عليه و آله باز مىشدند را مسدود كند، زادگاه او را مستثنى ساخت . مادرش پاره تنرسول الله صلى الله عليه و آله ، پدرش ‍ بهترين صحابه و نخستين مرد مسلمان دراسلام ؛ و خاندان او افضل خاندان عالم بود كه خداوندمتعال رجس و پليدى را از آنان دور كرده و تحت (كسا) رسولش ، درظل حمايت خويش وارد ساخته بود.
زينب عليه السلام تحت تربيت چنين خاندان استثنائى رشد كرد. از همان ابتدا با مصيبتهاىفراوانى روبرو شد كه تحمل آن بر بسيارى امكان پذير نبوده و نخواهد بود. زينبعليهاالسلام پس از آن كه به سن ازدواج رسيد، طبق گفتهرسول خدا صلى الله عليه و آله كه روزى به فرزندان على عليه السلام و جعفر نگاهكرده و فرموده بود: دختران ما براى پسران ما و پسران ما براى دختران ما؛ ازميان آن همه خواستگارانى كه داشت به همسرى برادرزاده اش ، عبدالله بن جعفربنابيطالب عليه السلام - كه پنج سال از او بزرگتر بود- درآمد. زينب كبرىعليهاالسلام در فاجعه كربلا دهها تن از بهترين و عزيزترين كسانش را از دست داد.
آن معصومه فداكار پس از چند روز توقف در دمشق ، همراه ساير زناناهل بيت و كاروان اسراى كربلا به مدينه بازگشت و چنانچه خواهيم گفت در واقعه حرهبه سال 62 هجرى و يا سال قحطى مدينه ، همراه عبدالله جعفر كه در دمشق زمين هايىداشت به اين شهر مهاجرت و در همان جا وفات يافت .
قريه اى كه حضرت زينب عليهاالسلام در آن مدفون هستند در گذشته به راويه و اكنون به زينبيه مشهور است . در حال حاضر اين قريه به شهرمتصل و در هفت كيلومترى شرق دمشق قديم به طرف فرودگاه واقع مى باشد.
در خيابان اصلى اين شهرك از دور، گنبد و ماذنه هاى مقبره آن بانوى گرامى و دخت امامعلى عليه السلام ديده مى شود. گنبد اين مرقد طلائى است و در سمت شرقى و غربى آندو مناره كاشيكارى شده قرار دارد.
در مدخل در غربى حرم و سمت راست آن داخل اطاق كوچكى سه قبر وجود دارد كه يكى از آنهاقبر آيه الله سيد حسين يوسف مكى عاملى متوفى 1397 هجرى و ديگرى مرحوممحسن الامين عاملى ، صاحب تاليف معروف اعيان الشيه و سومين آنها نيزدختر ميرزا تقى بهبهانى مى باشد.
فضاى حرم حضرت زينب و صحن آن بصورت مربعمستطيل مى باشد كه شبستان و گنبد و حرم در وسط آن قرار گرفته و داراى چهار درورودى مى باشد سقف شبستان و حرم از سه قسمتتشكيل شده كه به صورت پله اى بر روى هم قرار دارند و گنبد نيز در وسط آن قراريافته است . بر روى اين گنبد آياتى از قرآن نوشته شده و طلاكارى آن در سالهاىاخير به وسيله ايران انجام شده است .
در سمت شرق صحن مطهر، مصلاى زينبيه به همت آيه الله فهرى زنجانى نماينده مقام معظم ولى فقيه در سوريه ساخته شده و مراسم نماز جماعت ، دعاىكميل و نماز جمعه در آن برقرار مى گردد. اين شبستان بسيار بزرگ مى باشد. مساحتكل صحن ، حرم و ساير مراكز وابسته حدود ده هزار متر مربع است . در حرم جمعا 114 اطاقوجود دارد كه 64 اطاق آن در صحن بزرگ و بقيه در صحن دوم و حسينيه هاى اطراف است .

مقبره آن بانوى بزرگوار زينب كبرى عليهاالسلام در وسط حرم با ضريحى نقره اى واطراف آن هشت ستون كاشيكارى شده كه گنبد حرم بر آن استوار شده وجود دارد. ديوارهاىحرم مطهر تا نصف آن سنگ سفيد و بقيه آئينه كارى بوده و جلوه اى از هنر و معمارىايرانى اسلامى است . بناى داخل و خارج حرم و همچنين مناره ها و گنبد از حدود بيستسال پيش است ولى توسعه هاى اطراف صحن و تزئينات آنها همگى از سوى جمهورىاسلامى انجام شده است .
مقام و مقبره حضرت رقيه عليهاالسلام 
يكى از زيارتگاههايى كه پس از مقبره حضرت زينب كبرى عليهاالسلام
مورد توجه مذاهب اسلامى و بويژه شيعه مى باشد، مقبره و حرم رقيه عليهاالسلام، دختر معصوم و كودك خردسال امام حسين عليه السلام است .

آن معصومه را كنار آن مكان كه مقبره اى عمومى به نام مقبره باب الفراديس بودبه خاك سپردند. اين مقبره در شمال غربى محله قديمى دمشق و كنار باب الفراديس قرارداشت . در ابتدا سلاطين ايوبى بر قبر او مقبره اى كوچك ولى زيبا ساختند؛ سنگ قبرى كهبر وى نهاده شد از سنگ موزائيك تزئين شده و بوسيله عاج و مرمر بود كه اطراف آن راضريح زيبايى احاطه كرده بود و بر فراز آن نيز گنبد و عمارتى بنا شد. مكان يادشده كه از همان ابتدا بصورت

مسجد و مقبره بود، در سال 1125 هجرى مورد بازسازى قرار گرفت و درسال 1323 هجرى نيز (12) بوسيله ميرزا على اصغر خان امين السلطان صدراعظم مظفرالدين شاه دوباره ترميم شد. در آن زمان سه كتيبه سنگى درداخل حرم در سمت محراب شبستان آن ديده مى شد. در كتيبهاول چند حديث در فضايل اهل بيت و نام ميرزابابا مستوفى گيلانى بعنوان تعميركنندهبقعه مقام رقيه به تاريخ 1125 هجرى ديده مى شد. در كتيبه دوم به مكان دفن ملككامل ناصرالدين كه در سال 880 هجرى در اين مكان مدفون شده بود اشاره و بر كتيبهسوم نيز چند بيت شعر نوشته شده بود.(13)
مسجد اموى دمشق (جامع اموى ) 
مسجد اموى يكى از شاهكارهاى درخشان تمدن و فرهنگ اسلامى است كه نه تنها قدمت وسابقه آن به دوران هزار و چهارصد ساله اسلامى محدود نمى شود بلكه ريشه و بنيانىديرينه ، به بلنداى چهار هزار سال در تاريخ بشريت داشته و در حقيقت بيانگر سير وتاريخچه تحول و دگرگونى اديان و مذاهب است .
مكان اين مسجد در چهار هزار سال پيش معبد آتش پرستان بوده و خداى آنان يعنىآذر مورد پرستش قرار مى گرفته است .
پس از يونانى ها، روميان با حضور و سلطه بر اين سرزمين ، اين معبد را توسعه داده وآن را به محل عبادت خداى خويش ژوپيتر تغيير دادند.باگسترش مسيحيت در جهان وبويژه در شام ، قسمت كوچكى از معبد ژوپيتر به كنيسهتبديل گشت كه به نام قديس يوحنا يا مارى يوحنا خوانده مى شد.سرانجام در سال هفده هجرى با فتح دمشق به وسيله مسلمانان ، اين آتشكده و بتكده بهمسجد و محل عبادت ذات باريتعالى و خداى واحدتبديل گشت كه البته نيمى از آن بر اساس مصالحى كه صورت پذيرفته بود همچنانبصورت كليسا باقى ماند. مساحت اوليه آن بر اساس آنچه كه ابن جبيرنقل كرده است از شرق به غرب يعنى در طول دويست قدم (حدود 150 متر) و از سمت جنوببه شمال يعنى در عرض ‍ 135 قدم (حدود صد متر) بوده و در مجموع به پانزده هزار مترمربع مى رسيده است . (14)
هنگامى كه دمشق به وسيله سپاه اسلام فتح شد، كليساهاى فراوانى در اين شهر بود كهبعضى از آنها طبق معاهده صلح در مقابل نيمى از كليساى اصلى شهر در دست مسيحيان ماندو مسلمانان نيمه مذكور را تبديل به مسجد كرده و در آن به نماز مى پرداختند كه بعدهاجامع اموى بجاى آن ساخته شد. مسيحيان كه نسبت به دين جديد با بى اعتنايى مىنگريستند با ايجاد سر و صداى عمدى در مراسم خود از جمله صداى مهيب ناقوس به هنگاماقامه نماز جماعت ، خواندن سرودها با صداى بلند، نسبت به عبادت مسلمانان مزاحمت فراهممى كردند.
وقتى معاويه بن ابى سفيان در شام ولايت و حكومت يافت ، تصميم به الحاق نيمهباقيمانده از كنيسه به مسجد نمود ولى مسيحيان نپذيرفتند؛ پس ‍ از وى عبدالملك بنمروان مال فراوانى به آنان داد تا اجازه دهند اين قسمت نيز به مسجد ملحق ولى ايشاننپذيرفتند؛ تا اينكه وليد بن عبدالملك كه مردى شجاع و جسور بودمال فراوانى به مسيحيان داد و حتى گفت اگر نپذيرفتند، كنيسه باب توما را كه با زورو اين قسمت را با صلح گرفتيم ، به جاى آن تخريب خواهم كرد.(آن كليسا بزرگتر ازكليساى داخل شهر يعنى مكان مسجد اموى بود) لذا مسيحيان راضى شدند كه نيمهباقيمانده نيز به مسجد اضافه شود. (15) مسجد جامع اموى يكى معجزات هنر معمارىاسلامى و رومى است (16) زيرا در ساخت آن از مهندسان رومى نيز كمك گرفته شد.وليد در ابتدا طرح بناى آن را به روم فرستاد و دوازده هزار نفر از معماران و مهندسان آنسرزمين را براى ساخت آن به دمشق دعوت كرد. عمليات بناى آن ازسال 86 هجرى آغاز (17) و بهترين زينت ها و سنگهاى مرمر براى تزئين آن بكار رفتهاست .
بر فراز شبستان ، مسجد گنبدى به نام نسر يا عقاب ساخت و ستونهايى درزير آن قرار داد و آن را با طلا و جواهر و پوششهاى حرير مزين كرد. محراب مسجد را باجواهر قنديلهاى طلا و نقره ، و معرقهاى زيبا و زنجيرهاى طلا آراست .

قابل گفتن است كه بناى مسجد در دوران وليد بن عبدالملك هفتسال طول كشيد ولى نيمه تمام ماند و بقيه قسمتهاى آن را سليمان بن عبدالملك تمام كرد.در طول قرون مختلف تعميرات و توسعه هايى در آن انجام شده و همچنين بر اثر چندينآتش سوزى ، بسيارى از قسمتهاى آن در آتش سوخته است كه به شرح آن مى پردازيم .
اكنون جامع اموى پس از مختصر تعميراتى كه در اواخر حكمرانى مماليك يعنى تا قرنهشتم در آن صورت گرفته به همان حال باقيمانده است . صحن حياط به كلى از سنگهاىدوران مماليك بوده و ديواره ها نيز از سنگ هاى بسيار بزرگ است . نيمى از ديوارهاىشمالى ، شرقى و غربى از كليسا و معبد باقيمانده از دورانقبل از اسلام است و نيمه فوقانى ديواره ها در دوره وليد و دوره هاى بعد اضافه شدهاست كه تفاوت سنگ هاى آن مشخص است . وليد ديواره ها را مسقف نموده و ديواره هاى شرقىو شمالى و غربى را با ستونهاى سنگى بصورت كنگره اى بر زير سقف هاى مذبورقرار داده است . در دوره مماليك سقف ديوارهاى غربى با نقاشيهايى به رنگ طلائى كهبه آن فسيفا مى گفته اند تزئين گرديد. متاسفانه فسيفا بيشتر سقف ها بهمرور تخريب شده و اكنون اثرى از آنها نيست .
در صحن سه قبه و گنبد كوچك ساخته شده است .
1- قبه المال  
اين قبه در سال 172 هجرى به وسيله امير دمشقفضل بن صالح بن على العباس پسر عموى منصور عباسى ساخته شد و چوناموال و ذخائر مسجد در آن نگهدارى مى شد به قبهالمال معروف گرديد. (18)
2- قبه الغواره  
اين قبه در وسط صحن قرار دارد و در 369 هجرى ساخته شد. در زلزلهسال 1173 هجرى تخريب گرديد و عثمان پاشا بهسال 1182 هجرى آن را بازسازى كرد. اين گنبد كوچك بر شش ستون از سنگ مرمر قراردارد.
قبه ياد شده به صخره قربان نيز معروف بوده است . گويند حضرتهابيل قربانى خويش را كه گوسفندى بود بر اين صخره قرار داد چون موردقبول حق قرار گرفت به وسيله آتش سوخت و قربانىقابيل كه گندم بود پذيرفته نشد و به همانحال باقى ماند لذا به برادرش حسادت ورزيد و او را در كوه قاسيون بهقتل رسانيد. از آن روز اين مكان به صخره قربان معروف شد. (19)
3- قبه الساعات  
اين قبه در شرق صحن اموى و كنار باب الساعات قرار دارد كه در قرن پنجمهجرى ساخته شده و محل استقرار ساعت مسجد بوده است . (20)
4- قبه النسر يا عقاب  
يكى از بزرگترين بناهاى فوقانى مسجد اموى است كه

بر فراز شبتسان قرار داشته و از سنگ مرمر مى باشد.
ابواب مسجد اموى 
از هنگام بناى مسجد براى ورود و خروج در چهار سمت آن درهايى قرار داده شد كه عبارتبودند از:
1- باب الزياده : 
در سمت ديوار قبله و جنوب مسجد بوده كه در دوره عثمانى به باب العنبرانيين وبعدها نيز به باب القوافين مشهور شد.
2- باب جيرون : 
در شرق مسجد و از بزرگترين درهاى آن بوده است . اين در بعدها به باب الساعات معروف گشت و باب الكلاسه و باب اللبادين نيز به آن گفتهمى شد. در كنار آن راس الحسين عليه السلام قرار دارد.
3-باب الناطفين : 
در سمت شمال مسجد بوده و به باب الفراديس و باب العماره نيزمعروف گشته است . (21)
ماءذنه ها و مناره هاى جامع اموى 
اين مسجد داراى سه ماذنه بزرگ است كه از سنگ و بصورت مربع ساخته شده و در سمتشمال ، جنوب غربى و جنوب شرقى قرار گرفته اند.
1- مناره شرقى :  
اين ماذنه به مناره البيضاء و مناره عيسى معروف است . گويند درآخرالزمان حضرت عيسى عليه السلام بر اين مناره فرود خواهد آمد.
2- مناره شمالى : 
اين ماذنه به العروس مشهور است . آن را بدين جهت مناره عروس ‍ گفته اند كه درزمانهاى قديم ، مردم به هنگام اجراى مراسم عروسى و جشن ها،با نصب چراغ و آويزانكردن دستمال ها و پارچه هاى رنگارنگ آن را تزئين مى كرده اند و معتقد بودند اينعمل باعث بركت خواهد شد.
3- مناره غربى : 
به ماذنه آق باى معروف است . (22)
آثار و مقام انبيا در جامع اموى 
الف - قبر و مقام هود عليه السلام  
بسيارى از مورخان دمشق گفته اند كه قبر هود در اينجا است . اين مكان در سمت چپ مقامراءس يحيى يعنى در مقابل ستون چهارم در ديوار قبله از سمت شرق شبستان قراردارد و بر سنگ ديوار، قبله به خطى زيبا در زمينه سبز نوشته شده است هذا مقام هودالنبى عليه السلام در اين مكان كتيبه اى در دوران وليد يافت شد كه وقتى ترجمهكردند پند و اندرز هايى از حضرت هود بوده است . (23)
ب - مقام حضرت خضر عليه السلام  
گويند حضرت خضر نبى عليه السلام در مسجد اموى همواره نماز مى گذاشته است(24) مكان نماز ايشان در سمت شرقى قبله (جنوب شرقى ) نزديك مناره شرقى بودهاست . اكنون نزديك به محراب اصلى مسجد و به موازات مقام هود بر ديوار قبله عنوانهذا مقام خضر النبى بر تابلويى سبز ديده مى شود.
ج - مكان نزول عيسى عليه السلام  
مسلم از اوس بن اوس و از رسول خدا صلى الله عليه و آلهنقل كرده است كه حضرت عيسى بن مريم ، كنار مناره شرقى دمشق يعنى جامع اموىنزول ارخواهد كرد و كنار آن مناره ، قطعه سنگى كه حضرت موسى در كوه طوربا عصاى خود بر آن زد و دوازده چشمه جارى شده وجود دارد. (25)
د- مقام و محل دفن سر يحيى عليه السلام  
حضرت يحيى عليه السلام به قدرت الهى از پدر و مادر پيرى كه اميد بهفرزند نداشتند بدنيا آمد. خداوند يحيى

را در كودكى علم و حكمت عنايت فرمود و آتينا الحكم صبيا. وى از دوران جوانى باعفت و با تقوى بود، همواره در مسجد الاقصى به عبادت و رياضتمشغول و از اختلاط با اهل دنيا پرهيز مى كرد. او به هنگام بعثت عيسى عليه السلام نبوتايشان را شهادت داد و در همين دوران بود كه به دستور پادشاه بنىاسرائيل به قتل رسيد.
شبستان جامع اموى 
شبستان مسجد داراى بيست ستون در سمت شرق و بيست ستون در سمت غرب بوده و چهارستون اصلى و بزرگ به ابعاد 2*3 متر در وسط آن قرار دارد كه پايه هاى گنبدبزرگ مسجد يعنى قبه النسر مى باشد. ارتفاع داخلى اين گنبد بيش از سى متربوده و تماما از سنگ و با گچ سفيد

تزئين و بازسازى شده است . بر روى چهل ستون مذكور،چهل ستون كوچك ديگر قرار دارد. اين ستونها بصورت هلالىشكل هستند كه سقف مسجد را- كه شايد بتوان گفت بلندترين سقف موجود در ميان مساجدجهان است - را نگه داشته اند.
محرابهاى چهارگانه 
در شبستان مسجد اموى چهار محراب قرار دارد كه هر يك مخصوص يكى از فرق چهار گانهاهل سنت است . يكى از آنها در وسط دو محراب ديگر در سمت راست آن و محرابى نيز در سمتچپ آن قرار دارد. محراب وسط كه اصلى و بزرگتر از بقيه است مخصوص مالكى ها است .محراب هاى سمت راست از حنفى ها و حنبلى ها و محراب سمت چپ نيز از آن شافعى ها است . درعصر مماليك در هر چهار محراب نماز مى گذاشته اند. (26)
محلغسل تعميد مسيحيان
همانگونه كه در شرح تاريخ جامع اموى گفته شد نيمى از جامع كنونى اموى (نيمهشرقى ) كليسا بود و سپس به وسيله وليد به نيمه ديگر آن الحاق و كليساى مذكورتخريب شد. در اين نيمه و كنار درب ورودى شرقى شبستان به فاصله بيست مترى ،بقاياى استوانه و چاهى است كه گويند مسيحيان فرزندان خود را در آنغسل تعميد مى داده اند. اين مكان در نزد آنان از ارزش خاصى برخوردار بوده است . اكنوناين چاه و استوانه هاى آن كه از مرمر ساخته شده موجود بود ولى چاه آن پوشيده شده است.
مقام راءس الحسين عليه السلام 
هنگامى كه كاروان اسرا و سرهاى بريده شهدا به سمت دمشق در حركت بود، سر مبارك امامحسين عليه السلام در پايان همه سرها و مقابل زنان واهل بيت حركت داده مى شد. آنگاه به فرمان يزيد سر مبارك را از مجلس ‍ بيرون برده و بههمراه ساير سرهاى شهدا سه روز بر باب القصر آويزان كردند. (27)پس از آن مدت، سر مبارك امام حسين عليه السلام را پائين آورده و در گوشهشمال شرقى مسجد در اطاقكى دادند. اين سر چند روز در اين مكان قرار داشت . بعدها درآنجا بقعه اى به يادبود اين حادثه غم انگيز ساختند كه به راءس الحسين عليهالسلام مشهور شد. (28)
اين مكان پس از محراب و مسجد امام زين العابدين عليه السلام درداخل اطاقى به ابعاد 3*4 متر قرار دارد و در جدار داخلى گنبد آن اسامى ائمه نقش بستهاست . در داخل شبستان مقام امام سجاد عليه السلام محفظه اى از نقره و بسيار كوچك بهاندازه سر يك انسان در داخل ديوار به ياد محل قرار دادن سر مبارك حضرت جا سازى شدهاست . در سمت چپ اين محفظه نقره اى ، شبستان و يا اطاقى كه از آن ياد كرديم به وسيلهدرى آهنين جدا مى شود. در سمت چپ آن ضريحى كوچك از نقره و بصورتمستطيل با ابعاد 5/1*1 متر مى باشد. داخل اين مكان يا ضريح ، پايه اى مستقر شده وبالاى آن چيزى به شكل سر با پوشش قرمز رنگ كه گويا از چوب و يا سنگ ساخته اندقرار داده شده است .

محراب و مقام حضرت زين العابدين عليه السلام 
هنگامى كه امام سجاد عليه السلام در حال اسارت در مسجد اموى حضور داشتند، درشمال شرقى جامع و در مكانى به تهجد و عبادت مى پرداختند. اين عساكر گويد آنحضرت هر شب و روز در اين مكان هزار ركعت نماز مى گذاشته اند (29) اين مكان مقدس درطول قرون مختلف مورد تبرك و زيارت قرار مى گرفته و مى گيرد. نماز گاه امام سجادعليه السلام در سمت شمال شرقى مسجد اموى و كنار در

شرقى آن است كه پس از شبستان بزرگى قرار داشته و داراى محرابى زيبا از سنگ مىباشد.
مسجد الاقصاب = القصب 
اين مسجد در سمت باب الفراديس و خيابان اصلى مسير حرم حضرت رقيه و حدودپانصد متر پائين تر از سوق العماره قرار دارد. در اين مكان سرهاى شهداىمرج عذرا يعنى حجر بن عدى و يارانش ‍ بخاك سپرده شده اند. (30) اسامى هفتتن از شهدا بر كتيبه اى در بالاى اين حجره كه در سمت راست راهروى مسجد است ديده مىشود. اين مسجد امروزه به مسجد القصب و جامع منجك معروف است . بناى آن را بهامير ناصرالدين ابن منجك نسبت مى دهند كه وى مكان آن را تخريب و جامع بزرگى درسال 721 بجاى آن ساخته است . (31) شايان ذكر است بدنهاى اين شهدا در مرج عذراكنونى در36 كيلومترى دمشق قرار دارد.
قبرستان باب الصغير 
قبرستان باب الصغير يكى از قبرستانهاى بسيار مهم و تاريخى دمشق است . اينقبرستان در نزديكى باب الصغير كه يكى از دروازه هاى اصلى شهر قديمىدمشق است قرار داشته و وجه تسميه آن نيز به همين علت است .
الف - قبور فرزندان گرامى ائمه اطهار عليهم السلام در باب الصغير:
1- قبر سكينه دختر امام حسين عليه السلام  
آمنه ، ملقب به سكينه يكى از دختران حضرت امام حسين عليه السلام بودكه در حادثه جان فزاى كربلا حضور داشت . مادر وى رباب بنت امراء القيس بن عدىبن اوس بن جابر بن كعب بن عليم بن جناب بوده است . (32)
قبر السكينه در باب الصغير ابتداى در اصلى است و داراى گنبدى بزرگ به رنگ سبزمى باشد كه دو گنبد ديگر نيز اطراف آن هستند. بر فراز اين مرقد مناره اى نيز برنگسبز ديده مى شود. قبر سكينه عليهاالسلام و ام كلثوم زينب صغرى دختر امام على عليهالسلام هر دو داخل يك حجره و شبستان بزرگى است . نماى اين مرقد ازقبل از دوران عثمانى است كه به احتمال زياد در آن دوران تجديد بنا شده و بر اساستابلويى كه بر در ورودى نصب گرديده درسال 1330 قمرى نيز مرمت شده است .
2- قبر ام كلثوم دختر امام على عليه السلام  
در كنار مرقد سكينه - دختر امام حسين عليه السلام - قبر ام كلثوم ، دختر امام على عليهالسلام است .

ام كلثوم وقتى همراه كاروان اسرا وارد كوفه شد، چون مردم به زناناهل بيت نگاه مى كردند فرياد زد: آيا از خدا و رسولش شرم نمى كنيد كه اين گونه بهحرم پيامبر صلى الله عليه و آله نگاه مى كنيد ايشان همچنينقبل از ورود دمشق نزد عمربن سعد رفته و از وى خواست تا زنان حرم را از درى كه مردمكمترى حضور داشته باشند وارد شهر كنند ولى او نپذيرفت . (33)
3- قبر منسوب به فاطمه صغرى دختر امام حسين عليه السلام  
فاطمه صغرى - دختر امام حسين عليه السلام - از ام اسحاق بنت طلحه بن عبيدالله بنتيميه بوده است . (34) وى در سال سى ام هجرى به دنيا آمد و در واقعه كربلانيز حدود سى سال سن داشته است . (35) لذا مى توان گفت از خواهرش سكينهبزرگتر بوده است .
به نظر مى رسد اين قبر متعلق به فاطمه دختر امام حسين عليه السلام باشد چراست كهدر پائين كتيبه كوفى كه بر ديواره سنگ قبر او قرار دارد جمله اى با اين عنوان مهدىهذا القبر فاطمه بنت احمد بن الحسين الشهيد عليه السلام و تاريخ 439 هجرىديده مى شود. ليكن در نظر عامه و خادمين اينمحل ، قبر، از فاطمه دختر امام حسين عليه السلام است در حالى كه نوشته روى آن حاكى ازچيز ديگرى است . از طرف ديگر بيشتر منابع روايت مى كنند كه فاطمه صغرى درمنزل خود يعنى در پشت مسجد النبى عليه السلام وفات يافت و در بقيع به خاك سپردهشد. (36) پس به احتمال زياد چون روايتى نيز مبنى بر سكونت فاطمه صغرى در دمشقنداريم قبر مذكور بايد متعلق به نواده امام حسين عليه السلام - نه دختر او - باشد واللهاعلم .
4- قبر عبدالله بن جعفر الصادق عليه السلام  
قبر فرزند گرامى امام صادق عليه السلام ، كمى بالاتر از قبر فاطمه صغرى و درسمت چپ آن قرار دارد كه داراى گنبدى كوچك به رنگ سبز بوده وداخل آن تابوتى چوبين با محفظه اى فلزى ديده مى شود؛ اين جا قبر فرزند امام ششمشيعيان است .
5- قبر عبدالله بن سجاد عليه السلام  
قبر عبدالله بن امام زين العابدين عليه السلام - معروف به عبدالله بن باهر- در كنارديواره شرقى باب الصغير قرار دارد كه از قبرستانمستقل و راه آن پس از در اصلى قبرستان مى باشد. داراى صحن و گنبد سبز و شبستاننسبتا بزرگى است . اطراف مقبره و مرقد او كه درسال 1330 ه باز سازى شده (37) ديوارى كشيده اند كه آن را از قبرستانمستقل و مجزا ساخته اند.
ب - مدفن سرهاى شهداى كربلا در باب الصغير  
پس از آنكه اهل بيت رسول خدا صلى الله عليه و آله را در كربلا به خاك و خون كشيدند،عمر بن سعد دستور داد تا سرهاى شهدا را قطع نمايند. پس ‍ از اين اقدام شنيع ، سرها رابين قبايل قسمت نمود تا آنان بدين وسيله به ابن زياد تقرب جويند. لذا قبيله كنده سيزدهسر، به رياست قيس بن اشعث كندى ، قبيله هوازن دوازده سر، به رياست شمر بن ذىالجوشن ، تميم هفت سر، بنى اسد شانزده سر بر نيزه كرده ، و در مجموع با 71 سربريده وارد كوفه شدند. (38)
هنگام طلوع آفتاب سرهاى مقدس شهدا و كاروان اسراست از باب الساعات واردمسجد اموى شد. آنگاه به دستور يزيد لعنة الله ، تمامى سرها به مدت سه روز بردروازه هاى شهر و مسجد اموى آويزان گرديد. امام زين العابدين عليه السلام پس از چندىموافقت يزيد را گرفت تا سرها را به بدنها ملحق سازد و لذا سر امام حسين عليه السلامو ساير شهدا را به كربلا برده و به اجساد مطهرشان ملحق فرمود. (39)
در عين حال چند سر از شهداء را در باب الصغير به خاك سپردند. اين سرهاعبارتند از 1- سر مقدس حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام . 2 - سر مقدس علىاكبر عليه السلام 3 - سر مقدس حبيب بن مظاهر عليه السلام .
محسن الامين در سال 1331 هجرى كتيبه اى بر بالاى در ورودى اين مقام با اين عبارت ديدهبود هذا راس عباس و على بن الحسين عليه السلام و حبيب بن مظاهر. بعدها كهضريحى بر روى اين محل گذاشته شد نام شانزده تن ذكر گرديد. (40) با توجهبه اينكه منابع تاريخى شيعه اذعان دارند بيشتر سرهاى كربلا به بدنهاى آنان ملحقشد به نظر نمى رسد در اين مكان بيش از سه سر بخاك سپرده شده باشد. والله اعلمبالصواب .
ج - مقابر صحابه رسول خدا صلى الله عليه و آله در باب الصغير
1- قبر منسوب به بلال حبشى  
بلال پس از رحلت رسول خداست صلى الله عليه و آله وقتى لشكر اسلام براى فتحشام در مدينه آماده عزيمت شد به گفته ابن اعثم نزد خليفه آمد و گفت تو مرا آزاد كردىتا كنار تو باقى بمانم و در مسجد رسول خدا صلى الله عليه و آله اذان بگويم چنينكردم ، ماندم و براى او اذان گفتم ، اكنون رسول خدا صلى الله عليه و آله از دنيا رفتهاست و من دوست ندارم پس از او براى كسى اذان بگويم ، از تو مى خواهم كه اجازه دهىهمراه اين لشكر به جهاد در راه خدا بروم كه آن را از ماندن بهتر دوست مى دارم . ابوبكرگفت : هر آنچه خواهى بكن ولى دوست داشتم نزد من در مدينه مى ماندى و اذان مى گفتى ،بلال نپذيرفت و همراه سعيد بن عامر وارد لشكر شد.(41)بلال به دمشق آمد و در آنجا و بقولى در داريا يكى از قريه هاى اطرافدمشق ساكن شده و سرانجام در سال بيست هجرى (42)يا به روايتى هفده هجرى (43)در خلافت عمر بن خطاب - در سن 63 سالگى - وفات يافت و در باب الصغير بخاكسپرده شد. (44)
در محل دفن بلال اختلاف است . ابن كثير قبرى كه در باب الصغير به او منسوب است راصحيح ندانسته و محل دفن وى را همان قريه داريا مى داند. او مى گويد قبرى كهدر باب الصغير از او نيست بلكه قبر بلال بن ابى الدردا قاضى دمشق است كهفردى عابد و زاهد بوده است . (45) در هر حال ، قبرى كه اكنون به نامبلال در باب الصغير معروف است كمى بالاتر از سكينه و ام كلثوم مى باشد؛ اين قبردر كنار قبر منسوب به عبد الله بن جعفر طيار است و هر دو در يك بقعه قرار گرفته اند.
2- قبر منسوب به عبد الله بن ام مكتوم  
عبد الله بن ام مكتوم يكى از صحابهجليل القدر رسول خدا صلى الله عليه و آله ، و از مسلمانان است . وى كاتب و حافظ قرآنبوده و اغلب به هنگام غزوات رسول خدا صلى الله عليه و آله جانشينى آن حضرت درمدينه را بر عهده داشته است .
3- قبر منسوب به عبد الله بن جعفر بن ابيطالب عليه السلام  
در باب الصغير قبرى منسوب به عبد الله بن جعفر همسر حضرت زينبعليهاالسلام وجود دارد كه قطع به يقين صحت تاريخى ندارد؛ زيرا عبد الله درسال حجاف در مكه وفات يافته (46) و در قبرستان بقيع بخاك سپرده شده است .(47)
4- قبر اوس بن اوس  
اوس بن اوس يكى ديگر از صحابهجليل القدر رسول خدا صلى الله عليه و آله است . مقبره وى اكنون درمقابل مدرسه صابونيه در سمت ديواره غربى مقبره باب الصغير است .
5- وائله بن الاسقع  
يكى ديگر از صحابه رسول خدا صلى الله عليه و آله كه همراه اوس بن اوس ‍ و عماربن ياسر و ديگران بر ايوان صفه در مسجد النبى صلى الله عليه و آله زندگى مىكرد واثله بن الاسقع بود. او آخرين صحابه اى بود كه در اين شهر وفات يافت .(48) واثله پس از شهادت حسين عليه السلام به شدت خشمگين بوده و همواره بهنقل آيه تطهير كه در شاءن خاندان رسول خدا صلى الله عليه و آلهنازل شده مى پرداخته است . (49)
6- قبر ابان بن عثمان  
ابان بن عثمان فرزند خليفه سوم و از تابعين است . وى و سه تن ديگر از محدثان ومورخان مشهور مدرسه مدينه در قرن اول هجرى ، پدران تاريخ نگارى اسلامى محسوب مىشده و بيشتر محدثان و مورخان از نسل تابعين و غيره . به روايات آن استناد مى كردند.
در منابع تاريخى نام وى در ميان مدفونين در باب الصغير ديده نشد ولى در سمت چپمقابر سكينه و عبد الله و حدود دويست متر بالاتر از آنان يعنى پشت مقبره فضه ، حجرهكوچكى است كه بر روى آن نام ابان بن عثمان ديده مى شود. وداخل آن قبرى بوده و بر بالاى حجره نيز گنبدى سبز است كه رنگ آن ريخته شده است .

next page fehrest page