بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اسلام پزشک بی دارو, احمد امین شیرازى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     ESLA0001 -
     ESLA0002 -
     ESLA0003 -
     ESLA0004 -
     ESLA0005 -
     ESLA0006 -
     ESLA0007 -
     ESLA0008 -
     FOOTNT01 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

فهرست مطالب  
 مقدمه
 گرسنگى
 كمبود مواد غذايى
 غذا شناس
 پزشك
 اهميت كار غذا شناسان
 اسلام و تغذيه
 اهميت اسلام به سلامت جسم
 قسمت اول شامل شش بخش
 الف - شراب
  1 - امراض معدى :
  2 - امراض دستگاه تنفس
  3 - گردش خون
  4 - امراض قلب
  5 - بيماريهاى عصبى
  6 - بيماريهاى مغز
  7 - بيماريهاى كبد
  8 - امراض كليه
  9 - امراض جلدى
  10 - حنجره و دستگاه صوت
  11 - امراض مثانه
 يك جرعه يا چند بطرى
 تاءثير شراب در نسلها
 اعتراف ديگران
 ب - خون و مردار
 زيانهاى خون خوارى
 مردار
 چرا مردار حرام است ؟
 پ - گوشت خوك
 يك معجزه
 كرم تريشين
 مرض لادررى
 زيانهاى ديگر
 ت - سگ
 روش نگهدارى سگ
 انواع بيماريها
 1 - امراض جلدى
 2 - هارى
 3 - كرم كدوى سگ
 4 - بيمارى ديگرى به نام ((echinococcosemu11itocutaire))
 5 - سرايت سل
 بيماريهاى بى سابقه
 ث - استمنا
 زيانهاى استمنا
 ج - ميكروبها
 وبا
 جذام
 دستور ضد عفونى در اسلام
 چ - بهداشت كبد، معده و روده
 پر خورى - تند خورى
 غذاى كافى
 صبر كنيم تا گرسنه شويم !
 تند خورى
 ح - دندان
 بهداشت دندان
 سنگ دندان
 كرم خوردگى
 پيوره
 خلال و مسواك
 تاءكيد بيشتر
 چگونه مسواك كنيم ؟
 چوب مسواك
 زياد هم مسواك نكنيم !
 شيرينى ها و فساد دندان
 بخش دوم : غذاشناسى اسلام
 گوشت
 گوشت خوارى
 گوشت نپخته (نيمه خام )
 گوشتهاى مانده و كهنه
 انواع گوشتها
 ماهيها
 شير
 ناسازگارى شير
 عسل
 شفاء مردم در عسل است .
 آب
 آبتنى و شناورى
 آب زياد ننوشيد
 چگونه آب بياشاميم ؟
 نان
 نان گندم
 نان سياه
 خمير ترش
 كود شيميايى
 نان جو
 غذاى پيشوايان ما
 نان برنجى
 ماست
 پنير
 تخم مرغ
 مقدار موادى كه در زرده تخم مرغ موجود است
 مقدار موادى كه در سفيده تخم مرغ موجود است
 مصارف تخم مرغ
 نمك
 عمل شيميايى
 عمل فيزيكى :
 سركه
 بخش سوم : ميوه ها
 ميوه منبعى از املاح معدنى اند
 ميوه ها را پوست نكنيد
 ميوه ها را بشوئيم
 ميوه هاى بهشتى
 انار
 تجزيه انار
 خواص انار
 رابطه انار با زيبايى فرزند
 سيب و تركيبات آن
 خواص سيب
 سيب ، پماد زخمها
 سيب دواى چشم
 سيب دواى درد گوش
 سيب براى رفع جرب و كچلى
 سيب دواى سرفه
 به
 انگور
 ويتامين هاى انگور
 انگور و شير مادر
 مويز، كشمش
 خرما
 مقدار تركيبات خرما
 خرما از سرطان جلوگيرى مى نمايد
 اول ، تاءثير خرما بر هضم غذا:
 دوم ، تاءثير خرما بر ازدياد قوه باه :
 سوم ، تاءثير خرما در رفع خستگى :
 چهارم ، خاصيت ضد گرسنگى خرما:
 و باز هم خرما
 گلابى
 بخش چهارم : سبزيها
 سبزيها در احاديث
 انواع سبزيها
 كاسنى
 كاهو
 تره
 پياز
 شلغم
 چغندر
 شاهى
 آويشن شيرازى
 بخش پنجم :گلها و روغنها
 روغنهاى حيوانى
 الف : تصلب شرائين
 ب : كبد و كيسه صفرا
 روغن زيتون
 روغن زيتون خوراكى
 مصارفى خارجى
 گل بنفشه
 بنفشه چه دارد؟
 اسلام و بنفشه
 درمان برونشيت
 روغن بنفشه
 گل ختمى
 حمام تسكين دهنده
 بخش ششم : عوامل مرگ تدريجى
 دخانيات
 قندهاى مصنوعى
 چاى - قهوه - انواع كولاها
 قسمت دوم تاءثير اخلاق بر جسم و بدن
 اخلاق سرمايه سلامتى است
 حسد
 نااميدى
 اضطرابها را در هم شكنيم ؟
 اعتدال در زندگى
 شخصيت معتدل
 احساسات معتدل
 دوستيهاى معتدل
 تفريحات معتدل
 ورزش
 شنا
 اسب سوارى
مقدمه 
بسم الله الرحمن الرحيم
علم غذاشناسى از علومى است كه امروز توسعه بيشترى يافته و مورد علاقه عموم طبقاتمردم قرار گرفته است .
اين علم در زمان قديم هم متداول بوده است . و بهترين سند آن ، كتابهايى است مانند((مخزن الاويه )) و امثال آن كه در اين باره تدوين شده است . امروز غذاشناسان ، باالهام از اين كتب و تجربيات و زحماتى كه خود در اين قسمت به كمك آزمايشهامتحمل گشته اند سبب تكميل و گسترش بيشتر اين علم شده اند.
البته اگر افراد اجتماع در حد استعداد خود نسبت به غذاها شناسايى پيدا كنند و به كاربندند بهمان اندازه به بهداشت عمومى كمك نموده و متقابلا به همان نسبت از مصرف داروهاو مخارج هنگفت مربوط به آن و بيماريها كاسته خواهد شد.
اسلام همانگونه كه از هر نظر كامل است ، از نظر جنبه هاى بهداشتى نيز مكتبى غنى ونيرومند دارد. شاهد اين مدعا اسناد زنده اى است كه اين كتاب قسمتى از آنها را نشان خواهدداد.
راستى جاى شگفتى است كه در چهارده قرن قبل ، پيشوايان اسلام درباره يك گياه يا يكميوه حقيقتى را بيان كرده اند كه در آن روز شايد باور كردنى نبوده اما امروز كه روزشكوفا شدن مطالب پيچيده و روشن گشتن حقائق نهفته است در پرتو آزمايشها و زحماتپى گير دانشمندان ، حقيقت آنها كاملا روشن گرديده است .
كدام دانشمند و محقق است كه بتواند حقايق علمى قرآن را درباره جنين و نطفه تا غرائز وفطرت ها و تابيولوژى و فيزيولوژى منكر شود؟
كدام دانشمندان و فيلسوف است كه نظريات اسلام را درباره سيارات و زمين و سايركواكب آسمانى و طريقه گردش آنان را با ديده تحقير نگردد؟ بلكه همين نظريات زيربناى علوم و سرنخ دقتها و مطالعات دانشمندان تا زمان ما گرديده است و از همين نظر استكه ((انشتين ))در كتاب ((دنيايى كه من مى بينم ))(1) و بطور كلى مذهب را محركتحقيقات و مطالعات علمى بشر ميداند بويژه مذهبى كه مرام و شعارش تفكر است ، همانتفكرى كه بالهاى قوى انسانها به سوى بهشت مينو سرشت علم و تحقيق معارف بشرىاست (2)
تحركى كه اسلام براى بشريت بوجود آورد تنها مخصوص مسلمانان نبود بلكه شعاع وپرتو آن غرب را نيز فرا گرفت .
((دنياى اسلام در جهان مسيحى نفوذهاى گوناگون داشت اروپا از ديار اسلام ؛ غذاها،شربت ها، دارو، درمان ، اسلحه و نشانه هاى خانوادگى ؛ سليقه و ذوق هنرى ، صنعت وتجارت و قوانين و رسوم دريانوردى را فراگرفت ، و غالبا لغات آن را نيز از مسلماناناقتباس كرد. ابن سينا و ابن رشد ازمشرق بر فلاسفه مدرسى اروپا پرتو افكندند...
اين نفوذ اسلامى از راه بازرگانى و جنگهاى صليبى و ترجمه هزاران كتاب از عربىبه لاتين و مسافرت دانشجويى از قبيل ((كربرت ))و... به اندلس ‍ اسلامى انجامگرفت ))(3)
خوب است شاهد زنده را براى اثبات اين قسمت از كتب غذائى غربيها با اعتراف جالب آنانبنويسيم .
((لونس كاراليه )) ((اريك نيژل )) دكتر پروفسور لهارمو )) ((ليموندد دكسترت)) درباره شكر تيغال اينطور مى نويسد:
((بعقيده حكيم مؤ من (4)، شكر تيغال (5) ؛ خاصيت ملين و مسكن دارد. و براى حدتاخلاط و سوزش مرى و خشونت سينه و معالجه سرفه و صاف كردن آواز و رفع خشكىگلو و معده نافع است .
آزمايشها و تحيقات علمى امروز هم خواص درمانى و آثار شفابخش شكرتيغال را - همانطوريكه حكيم مؤ من نوشته است - تاءييد كرده ))(6)
از جمله چيزهاى كه به همراه علوم مسلمين از طريق جنگهاى صليبى از آسيا رفت ، گياهانمختلف بود همان نويسندگان مزبور ((لونس كاراليه ، اريكنيژل و... ))درباره گل گاوزبان ))مى نويسند:
گهواره اصلى ((گل زبان )) آسياى صغير بوده است كه امروز در همان جا بحالت وحشىو خودرو ميرويد در قرن شانزدهم ميلادى جنگ جويان صليبى كه از دمشق به اروپا گشتندتخم گل گاوزبان را به اروپا آورند و كشت كردند كشت گاوزبان به زودى در سراسراروپا رواج يافت و حتى در قرن وسطى آنرا يكى از سبزيها خوردنىمثل جعفرى ميدانستند (7)
با توجه به اين مطالب ارزش و اهميت غذاشناسى در ميان دانشمندان اسلامى بويژهايرانيان مسلم ميگردد. كتاب حاضر تطبيق و سنجشى است كه بين غذاشناسى اسلامى وعذاشناسى روز شده و در كنار آيات و روايات اسلامى كه تكيه گاه اساسى اين كتاباست به مقالات دانشمندان علوم بهداشتى و غذايى نيز اشاره شده كه خواننده با مطالعه آنوسعت و عظمت مكتب آسمانى اسلام پى ميبرد وبخوبى ميشود چگونه اولياء گرامى اين آئيندر 14 قرن قبل نكات دقيق غذاشناسى و بهداشتى را به پيروان خود خاطر نشان كرده وبراى مداواى مردم از آنها استفاده نموده اند.
انتخاب نام (( اسلام پزشك بى دارو )) براى اين كتاب به همين مناسبت است .
و منظور از ((پزشك بى دارو )) طبيب غذاشناسى است كه او به جاىآمپول ، قرص ، كپسول هاى رنگارنگ و احيانا شربتهاى تلخ ، بيمار را با غذاهاى لذيذ وميوه هاى شيرين مدارا مى كند. دين مقدس اسلام چون اين روش را به مردم آموخته پس اوپزشك بى دارو است . مطالب كتابى كه در دست شماست ، بيانگر همين حقيقت است .
قم - ارديبهشت 1373
احمد امين شيرازى
گرسنگى 
يكى از حالات انسان ، گرسنگى است كه مى توان آن را دو قسمت دانست .
1 - داشتن اشتها براى صرف غذاهاى متنوع .
2 - كمبود مواد غذايى .
كسى كه دچار كمبود مواد غذايى گشته ممكن است سير باشد و غذاهاى ايدهآل خود را هم بخورد؛ بنابراين گرسنگى قسم دوم به معناى اين است كه مواد لازم وضرورى بدن به آن نرسيده و به همين جهت نوع دوم را فقط غذاشناس مى توانندتشخيص بدهد.
((بوسيله اكتشافات فراوان ، بشر امروز ميدانيد كه در خوراكيها اسرار ديگرى غير ازپر كردن شكم وجود دارد و تنها با سير كردن معده نمى توان نيروى لازم براى بدن رابدست آورد. ممكن است شما غذا بخوريد، زايد هم بخوريد، ولى سوخت ماشين بدنتان لنگباشد.
پس غير از گرسنگى ظاهرى ، يك گرسنگى ديگرى هم وجود دارد كه حس ‍ گرسنگىظاهرى ، يك گرسنگى ديگرى هم وجود دارد كه حس گرسنگى قادر به درك آن نيست وبايد با وسائل ديگر به وجود آن پى برد))(8)
كمبود مواد غذايى 
در اثر گرسنگى قسم دوم كه همان كمبود مواد غذايى است مرگ تدريجى براى اشخاصپيدا مى شود زيرا بواسطه نرسيدن غذاى مورد احتياج به بدن ، رفته رفته جسم انساننيرو و مواد لازم را از دست مى دهد و در صورت تهاجم ميكرب ، بدن تاب مقاومت و مبارزه راندارد و بالاخره شكست مى خورد و از پاى در مى آيد.
براى كسانى كه مى خواهند ملتى را از پاى در آورند گرسنگى قسم دوم حربه خطرناكو كشنده اى است زيرا بدون جنجال و هياهو، مردمى را ندانسته و نفهميده با پاى خودشانبه گور مى فرستند.
((فلسفه هاى گمراه كننده و بيگانه و فساد انگيز، عقيده دارند كه براى از پاى درآوردن ملتى نخست بايد سلامت و تندرستى او را ضعيف كرد و مبانى اخلاقى او را درهمشكست پس از آن به آسانى مى توان او را طعمه خويش ساخت )).
بعنوان مثال مى توان از نان سفيد، قند سفيد و مواد شيميايى نام برد، سفيدى اينها ظاهرافريبنده است ؛ و رنگشان براى مشكل پسندان بسيار مطلوب و مطبوع است اما در واقع فاقدمواد حياتى و غذايى است .
زيرا در نان سفيد:
((سبوس كه جدار خارجى گندم است و دائما در هوا و در آفتاب غوطه ور مى باشد، وداراى مقدار زيادى ويتامين ها و عوامل فعاله است در اثراعمال سفيدگرى نابود ميشود))(9)
بنابراين نانى كه از اين راه تهيه مى شود تنها گرسنگى قسماول را از بين مى برد در حالى كه گرسنگى قسم دوم يعنى كمبود مواد غذايى بهحال خود باقى است .
((در كشورهايى كه مثل كشور بلژيك در زمان جنگاول جهانى ، نرم و الك كردن نان را ممنوع كرده بودند، تلفات ناشى از بيماريهاىقلبى ، تصلب شرائين ، مرض قند و فشار خون بفاصلهيكسال تقليل فراوان يافت . تلفات همه طبقات مردم در هر سنى مخصوصا كسانى كهبيش از هفتاد همه طبقات مردم در هر سنى مخصوصا كسانى كه بيش از هفتاد و پنجسال داشتند تنزل محسوس يافت اين نكته بطور مسلم ثابت مى كند كه سرچشمه بسيارىاز امراض ناگوار پيرى ، ناشى از كيفيت تغذيه است (10)))
در رديف چيزهايى كه باعث فقر غذايى مى شود و موادفعال غذاها را نابود مى سازد و در نتيجه ، گرسنگى قسم دوم را به وجود مى آورد مىتوان از عمل سفيدگرى و كود شيميايى استفاده مى كنند كه در بعضى اوقات با گازهاىسمى تواءم است .
((آردهاى سفيد، تنها آرد الك كرده ساده نيستند بلكه در بعضى كارخانه ها آنها را با موادشيميايى سفيد مى كنند و اين عمل سفيد گرى با گازهاى سمى انجام مى گيرد، مضحك ترآن كه بجاى خمير ترش هم مواد شيميايى بكار ميبرند كه كارخانجات شيميايى آنرابجاى خمير ترش ساخته اند.
اين خمير ترش مصنوعى ساخت آمريكا كه در اغذيه فروشيها موجود است و متجدد آمريكارفته آن را براى پختن كيك و شيرينى مصرف مى كنند از تركيبات زاج سفيد است وبايستى از آن جدا اجتناب كرد، زيرا در بنگاه فيزيولوژى دانشكده طب پاريس و بنگاهبهداشت غذايى به دقت مورد مطالعه قرار گرفت و مضر تشخيص داده شد و نيز در همانمؤ سسات ، زاج را در سگ امتحان كرديم معلوم شد كه مولد زخمهاى سخت معدى و رودى استاين امراض در شهرهايى كه خمير مايه شيميايى مصرف مى شود و زياد ديده مىشود(11)))
كود شيميايى هر چند از نظر تميزى و صرفه و فراوانى و آسانىحمل و نقل آن مورد توجه كشاورزان قرار گرفته ولى نبايدغافل از خطراتى كه مستقيما از اين راه متوجه مواد غذايى ما مى شود باشيم .
((در اينجا بى اختيار به ياد كودهاى مصنوعى مى افتم كه دانشمندان مضرات آن را بهوسيله آزمايش نشان داده اند از نظر شيميايى گندمى كه با كودهاى مصنوعى بهعمل آمده است ممكن است گندمى طبيعى شناخته شود ولى تركيبات آن از نظر املاح معدنى باگندم طبيعى يكسان نيست سلولهاى سرطانى داراى مقدار زيادى پتاسيم هستند و كودهاىمصنوعى اين فلز را بحد زيادترى دارند))(12)
قبلا از قند سفيد نامى برده شد البته يكى از مواد ضرورى بدن ، مواد قندى اند كه درشيرينى هاى طبيعى مانند عسل ، خرما، كشمش ، چغندر و.... به مقدار زياد يافت مى شودولى قند سفيدى كه ساخته شده دست انسانهاست و علم صنعت در آن دخالت كرده باعث مرگتدريجى و مصنوعى ماست .
((مصرف قند در آمريكا از پنجاه سال به اين طرف دو برابر شده و به همين نسبت مرضقند و ديابت و عوارض آن افزايش يافته است .
طبق آمار دقيقى كه بدست آمده پنجاه و هشت سال پيش يعنى درسال 1900 هر فرد آمريكايى بطور متوسط هرسال پنج كيلو قند سفيد صنعتى مصرف مى كرد ولى امروز با شيرينى هاى مختلف وشربتهاى قندى كه مثل اقيانوس جريان دارد هر فرد آمريكايى به طور متوسط بيش از50 كيلو قند سفيد صنعتى مصرف مى كند و از ضرر و زيان آن هم بى خبر است اين بىخبرى نه تنها در آمريكا بلكه در تمام كشورهاى دنيا وجود دارد))(13)
غذا شناس 
غذا شناس به معناى كسى است كه خاصيت خوراكى و انواع ميوه ها و سبزيها را دانستهباشد و بتواند آنچه را كه مورد نياز بدن هر كس از غذاهاى گوناگون است معين كند.
بدن ما مانند ماشينى است كه سوخت مخصوصى مى خواهد و ظرفيت و قدرت آن محدود است .
بديهى است كه اگر صاحب ماشين بيش از اندازه بر آنحمل نكند و سوخت مناسب را براى آن تعيين نمايد كمتر ممكن است به درد سر و ناراحتىبيفتد و از كار بى كار شود.
هر كس اگر غذاى خود را بيابد و بداند كمبود بدنش از چه جهت است و از خواص ميوه ها،سبزيها و انواع خوراكيها با اطلاع باشد و در موقع مناسب هر كدام را بكار ببرد، بهطور حتم از بسيارى از امراض ، محفوظ و مصون خواهد ماند ولى بايد توجه داشت كه اينكار يك غذاشناس ماهر و استاد است كه بتواند بدين وسيله از كمبودهاى بدن ، جلوگيرىنمايد، و راه را براى هجوم انواع ميكربها مسدود نمايد، و نيز اگر مريضى به او مراجعهكرد، از همين سبزيها، ميوه ها و غذاهاى مخصوص و عرضه داشتن يك رژيم غذايى خاص ، باخرج كم و زحمت كمتر؛ او را از چنگال مرض و عفريت مرگ نجات دهد.
پزشك 
پزشك به كسى گفته مى شود كه بعد از سالها رنج و زحمت فورمولهايى از تركيباتداروها را بداند و از دستگاههاى مختلف بدن آگاه باشد؛ و به چگونگى تاءثير دارو بربدن وارد باشد و نيز بيماريها را بشناسد تا امراض ‍ گوناگون را به وسيله داروهاىمختلف كه به صورتهاى متفاوتند مداوا نمايد.
اهميت كار غذا شناسان 
ارزش بيشتر كار غذاشناسان را مى توان با يك مقايسه اجمالى غذا و دارو درك كرد.
1 - مداواى غذا شناس به وسيله گياهان ، ميوه ها، سبزيها، و غذاهاى متنوع است كه معمولا دراختيار همگان قرار دارد.
به خلاف داروهاى گوناگون كه با در نظر گرفتن مقدمات تهيه و توزيع آن غالبا ازدسترس عده اى از مردم به دور است .
2 - غذاهاى رنگارنگ يا ميوه هاى شيرين و خوش مزه و يا سبزيهاى معطر، مطبوع طبع همهكس و غذاى طبيعى بشر است ولى داروها چنين نيستند مثلا تزريق يكآمپول علاوه بر ايجاد درد و ناراحتى و گاه سرگيجه و خفقان قلب براى بيمار ترس وتشويق را همراه دارد.
3 - از نظر اقتصادى ، مخارج نسخه يك پزشكقابل مقايسه با آنچه كه يك غذاشناس دستور مى دهد نيست .
4 - دستورهاى غذا شناس عنوان پيش گيرى دارد يعنى نمى گذارد كه ميكروب در نهادمريض نفوذ كند در صورتى كه بيشتر داروها براى از بين بردن درد و مرض است و كمتراتفاق مى افتد كه داروهايى براى پيشگيرى داده مى شود.
5 - اغلب داروهاى پزشك ، مخدر و مسكن است ، براى اعصاب و قلب مريض مضر است درصورتيكه غذاها و ميوه ها معمولا اثرات سوء و زيان بخش نخواهد داشت .
6 - در صورت اشتباه پزشك در تشخيص ، ممكن است مريض بيچاره با استفاده از داروهاىعوضى به استقبال مرگ رود ولى اگر غذاشناس در تجويز سبزى مخصوص يا ميوهخاص ، اشتباه كند حال مريض به آن شدت و وخامت نمى رسد.
اسلام و تغذيه 
اگر تمام قوانين و دستورات اسلام را بررسى نمائيم با اين حقيقت روبرو خواهيم شد كهدستورات اسلام منحصر به يك رشته از احتياجات خواسته هاى بشرى نيست بلكه اسلامجنبه هاى روانى و جسمى هر دو را در نظر داشته و برنامه هاىمفصل و دقيقى براى هر دو قسمت معين نموده است .
اين موضوع با مطالعه همه جانبه قرآن مجيد و روايات پيامبر و ائمه اطهار عليهم السلامكاملا روشن و واضح مى شود و بخوبى معلوم مى گردد كه دين اسلام جامع همه جهات استدر قسمت اهميت سلامت جسم و دستورات بهداشتى و خواص ميوه ها و سبزيها و غذاها و تغذيهمى توان فصل بزرگى را در اسلام پيدا كرد كه بعضى از آنها در اين زمان عنوان معجزهپيدا كرده و براى نمونه به اين مطلب كه نويسنده كتاب ((خواب و خوراك )) ازقول امام صادق (ع ) آورده توجه فرماييد وى مى نويسد:
((امروز ثابت شده است كه كاهو سرشار از كلسيم بوده و ويتامين هاى آ - ب - ث - د (ى1) زياد دارد و به همين جهت خلقت گويچه هاى قرمز خون را زياد مى نمايد.(14)
اهميت اسلام به سلامت جسم 
از آنجا كه تا جسم ، توانا و سالم نباشد روح وعقل و فكر نمى تواند به درستى ترقى و پيشرفت نمايد و از طرفى هم ترقى هرانسانى به وسيله عقل و فكر او مى باشد، بايد دانست كه سلامت بدن سهم بسزايى درعظمت انسان از نظر جنبه هاى علمى و صنعتى دارد.
لذا على (ع ) مصيبت بشر را در سه چيز ترتيب اهميت آن خلاصه نموده 1 - فقر وتنگدستى 2 - كسالت بدن و عليل بودن جسم 3 - امراض روانى ازقبيل حسد، بخل و تكبر و و در مقابل ، سه چيز را از نعمت هاى بزرگ براى انسان و انسانيتمى شمارد.
1 - عدم احتياج به مردم يعنى داشتن مال و كسب كافى براى اداره امور زندگى .
2 - صحت و سلامتى جسم ، و نيرومندى و توانايى بدن .
3 - سلامت روان از جهت داشتن صفات خوب انسانى و آلوده نبودن به اخلاقيات زشت وناپسند.
الاوان من البلاء الفاقة ، و اشد من الفاقة مرض البدن ، و اشد من مرض ‍ البدنمرض القلب الاوان من النعم سعة المال ، و افضل من سعةالمال صحة البدن و افضل من صحة البدن تقوى القلب (15)
پيامبر اسلام (ص ) مى فرمايد خوشا به حال كسيكه اسلام بياورد، و درآمدش براى معاشاو كافى و بدنش نيرومند باشد))
طوبى لمن اسلم و كان عيشه كفافا و قواه شدادا)) (16)
على (ع ) در روايت ديگر سلامتى انسان را از بزرگترين نعمتها براى او شمرده استچنانكه مى فرمايد.
الصحة افضل النعم (17)
امام سوم (ع ) در ضمن ((دعاى عرفه )) مى فرمايد:
و متعنى بجوار حى واجعل سمعى و بصرى الوراثين منى
مرا از تمام اعضا و جوارحم بهره مند فرما، و چشم و گوش مرا وارث من قرار بده ، يعنىتا وقت مرگ مرا از كورى و كرى و نقص عضو، مصون و محفوظ بدار.
اسلام براى نيرومند شدن جوانان ؛ و برخوردارى آنان از سلامت جسم ، آموختن شنا و تيراندازى را، و دو وظيفه پدر نسبت بفرزندش دانسته است ؛ پيغمبر اكرم مى فرمايد؛
علموا ابنائكم الرمى و السباحه (18)
(تير اندازى و شنا را به فرزندان خود بياموزيد)
با توجه به آنكه دين مقدس اسلام هر دو جنبه روان و جسم را در نظر داشته تاءثير هريك را بر ديگرى مسلم دانسته و از طرفى دانشهاى پزشكى و روانى در اين زمان مويد ايننظريه اند يعنى روان آرام بدون بدن سالم امكان ندارد و بدن سالم بدون فكر وانديشه و اخلاق نيكو ميسر نخواهد شد اين كتاب نيزشامل هر دو قسمت است قسمت اول در سلامت بدن ، دستورات بهداشتى و انواع غذاها و ميوه هاو.... قسمت دوم : تاءثير حالات و اخلاق نيكوبر رژيمهاى رشد و صحت و يك سلامتىهميشگى .
قسمت اول شامل شش بخش 
1 - دستورهاى بهداشتى اسلام
2 - غذاشناسى اسلام (خوردنيها و آشاميدنيها)
3 - ميوه ها
4 - سبزيها
5 - گلها و روغنها
6 - عوامل مرگ تدريجى
اسلام براى پيشگيرى از بيماريها دستورات بهداشتى ارزنده اى در ضمن محرمات ،مكروهات ، و مستحبات بيان نموده كه گذشت قرنها، حقايق نهفته آنرا آشكار ساخته است .
الف - شراب  
از چيزهايى كه آشاميدن آن ممنوع اعلام شده شراب است كه در قرآن چنين مى خوانيم :
انما يريد الشيطان ان يوقعبينكم العدواة و البغضاء فى الخمر و الميسر و يصدكمعن ذكر الله و عن الصلوة فهل انتم منتهون (19)
شيطان خصومت و دشمنى را به وسيله شراب و قمار در ميان شما قرار مى دهد، و شما را ازنماز و ياد خدا باز مى دارد.
و در جاى ديگر مى فرمايد: ((شراب و قمار و بتها پليدند و ازاعمال شيطانند از آن اجتناب كنيد))(20) زيانهاى همه جانبه شراب به قدرى زياد استنه :
رسول اكرم آنرا ريشه جنايات و زشتيها معرفى فرمودند.
قالرسول الله (ص ): الخمر ام الخبائب (21)
مردى به على (ع ) گفت به نظر شما معصيت شراب خورى از زنا و دزدى بيشتر است ؟فرمود آرى ، زيرا زناكار ممكن است به همين گناه اكتفا كند، خود را بگناه ديگر آلودهنسازد ولى شراب خوار با آنكه به يك گناه آلوده شده به گناهان ديگرى نيز مانندزنا، دزدى ، آدم كشى و ترك نماز.... آلوده خواهد شد.
قيل لامير المومنين (ع ) انك تزعم ان شرب الخمر اشد من الزنا و السرقة ؟فقال (ع ) نعم ، ان صاحب الزنا لعله لا يعدوه الى غيره و ان شارب الخمر اذا شرب الخمرزنى و سرق و قتل النفس التى حرم الله عزوجل و ترك الصلوة (22)

زيانهاى شراب منحصر به جنبه هاى بهداشتى نيست بلكه از جنبه هاى معنوى و اجتماعىقابل توجه است .
مردى از امام پنجم (ع ) علت حرام شدن شراب را سؤال مى كرد. آنحضرت اينطور فرمودند:
ان مدمن الخمر كعابد و ثن و يورثه الارتعاش ، و يهدم مروءته ، و تحمله علىالتجسر على المحارم ، منسفك الدماء و ركوب الزنا، حتى لايومن اذا سكر ان يثبت على حرمه، وهو لا يعقل ذلك ، و الخمر لا تزيد شاربها الاكل شر(23)
دائم الخمر مانند بت پرست است شراب برايش رعشه بدن پديد مى آورد، مردانگى وانصاف و مروتش را نابود مى كند تشراب است كه كه شراب خوار را وادار بر جسارتبر نزديكان و اقوام و خويشان و خون ريزى و زنا مينمايد حتى از زناى با محارم ايمننمى تواند بود او پس از مستى اين كار را بى توجه انجام مى دهد و خلاصه شراب واداركننده به هر نوع شر و اعمال ضد انسانى است .
در اين روايت به يك قسمت از ضررهاى الك از نظر جنبه هاى جسمانى ، اخلاقى ، و اجتماعىتصريح شده است دانشمندان تعداد امراضى را كهعامل اصلى آنها شراب و عرق است تقريبا 11 نوع شمرده اند.
1 - امراض معدى : 
الف - ((گاستريت )) ساده و مزمن كه بالاخره به ضعف و نابودى قوا منجر مى شود.
ب - ((فلگمن معده ))
ج - ((انتتريت )) سخت و اغلب ((اسفلگيت ))دل دردهاى مختلف و درد معده كه بيشتر در وقت اعتياد به وقوع مى رسد و درددل هاى دايمى اثر ديگر آن در معده اتساع معدى است كه گاهى چنان اين عضو را بزرگ مىكند كه مانند كيسه اى شده و پنج برابر موقع عادى گنجايش پيدا ميكند يعنى ممكن است دهتا 12 ليتر آب بيشتر جا بگيرد.
بطور كلى الكل باعث التهاب جهاز هاضمه مى شود، در روده ها نيز تاءثير سخت نمود،باعث خراشيدگى جدار آنها، و دفع خون ، و ضعيف ساختن قوا ميشود، و بالاخرهاسهال سخت توليد مى كند، و گاهى نيز يبوست مى آورد در اثراستعمال نوشابه ((قولون )) (روده بزرگ ) لطمه ديده ، يبوست و لينت پشت سر همبه وجود مى آورد.
الكل زبان را ضخيم و سخت مى كند و سلولهاى مخصوص ذائقه را ضعيف و بالاخره محو مىنمايد، بطوريكه شخص دائم الخمر ديگر طعم غذاها را درست حس نمى كند، و اين خود يكىاز علل بى اشتهايى در شخص الكى مى باشد و بيشتر از همه باعث خرابى دستگاههاضمه مى شود.
الكل ، شيره هاى دهان (بزاق ) و شيره هاى معدى و ساير شيره هاى بدن را كم كرده از بينمى برد.
2 - امراض دستگاه تنفس  
الكل از بزرگترين علل ابتلاى به مرض سل ، مى باشد ريه ها در اثرالكل تورم يافته ؛ لكه هاى بنفش يا سفيدى روى آنها ظاهر مى گردد، و لخته هاى خوندر خلط شرابخوار ظاهر ميشود كه نتيجه خرابى ريه است ، شرابخوار هر صبح دررختخواب مدتى سرفه مى كند خود مى اندازد و گاهى لخته هاى خون يا صفراء بهحال تهوع از دهانش بيرون مى آيد و بدون استثنا در اشخاص الكلىعمل تنفس سخت و پر زحمت است .
3 - گردش خون 
در اثر شراب مواد اصلى خون از جمله فيبرين و گلبولهاى قرمز و غيره خيلى كم شده واز دست رفته ، مايع خون ، آهكى و خراب شده است ، چون خون فاسد شود كليه بدن دچاراختلال و كم غذايى و ضعف مى گردد، گلبولهاى سرخ و سفيد را از بين برده شخص راآماده براى سكته مى نمايد.
هر نوع نوشابه الكلى ؛ از جمله آبجون ، رگها را سخت و شكننده مى كند و مرونت ياارتجاع آنها را از دست مى دهد و موجب مى شود در در اثر جزئى فشار مانند عصبانيت ، كارزياد، سرما، يا گرماى فوق العاده پاره شده و سكته ناقص ياكامل بوجود آورد؛ عروق در اثر الكل ، تصلب و شريان ، تكلس پيدا مى كند.
4 - امراض قلب  
در نتيجه خرابى خون ، عمل قلب مختل شده كم كم چربى و پيه دور آنرا مى گيرد، و آن راسنگين و بزرگ مى كند، و چون قلب در حين ضربان ، با قوت حركت مى كند سنگينىمزبور موجب كندى حركت و نامرتبى مى گردد، و روى ايناصل نبض اشخاص الكلى ، آهسته و نامرتب مى زند.
5 - بيماريهاى عصبى 
الكل وضع اعصاب را فلج مى سازد اعصاب آخذ، و محركه ضعيف شده ، فلج و رعشه پيدامى كند، در تمام بدن حالت خارشى به وجود مى آيد و الكى بدون سبب احساس حرارتمى كند، بدنش مخصوصا دستها و سر، مى لرزد سخنش نامفهوم و بى معنى مى شود، وعلائم روحى ، عصبانيت ، حالت قيافه حيوانى ، ترس و سردرد، در او به وجود مى آيد.
در اثر ضعيف شدن اعصاب ، در معرض برخى امراض عصبى ، واقع مى شود، و راه براىسكته و خونريزى باز مى گردد.
الكل در اثر داخل كردن ((اسيد اوريك )) در خون توليد درد اعصاب و رماتيسم مى كند.
6 - بيماريهاى مغز 
الكل در مغز اثر كرده و موجب خونريزى مى شود به اين معنى كه شريان پاره شده ، خوندر مغز مى ريزد و شخص سكته ناقص يا كامل مى كند مريض يا فورى مى ميرد يا آنكهخونهاى ريخته ، لخته شده و جلو جريان خون را مى گيرد، و قسمتى از مغز بدون خون ونرم شده يا اعضاى مربوط به آن قسمت در بدن فلج مى شود يا اينكه موجب تشنج وصرع مى گردد.
الكل موجب آماس مغز، و فشار خون در سر مى شود، و گاهى نيز مغز را لاغر كرده ، توليدجنون وبله ، و ياكم عقلى مى نمايد.
7 - بيماريهاى كبد 
بعد از معده اولين اثر شوم الكل بر كبد ظاهر مى شود، ساده ترين بيمارى كبد از اينجهت آن است كه سلولهايش كشته مى شوند و در اثر اجتماع سلولهاى مرده از حد معمولىبزرگتر مى گردد و گاه چنان رشد غير طبيعى پيدا مى كند كه شخص را مى كشد.
كبد چون مركز تصفيه بدن است ، سعى مى كند هر نوع سمى كه وارد بدن شود دفعنمايد الكل را هم كه نوعى سم است هر وقت وارد خون شود خارج مى كند ولى وقتى اينعمل زياد ادامه يابد؛ متورم شده و از حد معمول بزرگتر مى شود، صلابتى خارج از حدعادى پيدا مى كند.
در اين هنگام شخص الكلى در پهلوى راست خود احساس درد و تورم مى كند، در اين موقعممكن است كه يرقان يعنى زردى به شخص دست بدهد و تمام بدن حتى سفيدى چشمش مانندزرد چوبه ، زرد شود كبد تمام اشخاص دائم الخمر آغشته به نوعى چربى و مواد كثيفاست ، و اين نوع مرض به نام سيروز كبد مشهور است .
8 - امراض كليه 
نوعى مرض كليه بنام ((سيستيت مزمن )) در اثراستعمال الكل تشديد مى شود خفقان بولى در كليتين نيز نتيجهالكل است .
طبق آمارى كه به دست آمده نزديك 90 درصد از امراض كليه ، در اثرالكل است .
9 - امراض جلدى 
گاهى الكل در بدن قرمزى غير طبيعى و زشتى به وجود مى آورد، و مخصوصا بينى وگونه ها را به شكل نامطلوبى سرخ مى كند.
امراض جلدى ، مانند خارش هاى بى جهت ، اگزما، جوش صورت و چاقى بى مورد وخطرناك نيز از عوارض الكل است .
10 - حنجره و دستگاه صوت  
حنجره التهاب پيدا مى كند، و صدا درشت و گرفته مى شود گاهى صداى گرفته وشبيه آن كه از دهان الكلى شنيده ميشود علامت خرابى ريه است .
11 - امراض مثانه 
((شرب الكل مثانه را تحريك مى كند و علت آن بيشتر به واسطه افزايش ‍ ادرار و مادهسمى الكل است ، كه مخاط عضله مزبور را مى سايد و ضعيف مى سازد،الكل توليد ينگ مثانه مى نمايد و گاهى سبب بروز قند در ادرار مى شود))(24)
يك جرعه يا چند بطرى 
بعضى خيال مى كنند اگر مشروبات الكلى كم مصرف شود، مضر كه نيست بلكه بهحال اعصاب هم مفيد است .
ولى اسلام باتوجه به فسادها و مضرات همه جانبه آن يك جرعه بلكه كمتر از يك جرعهآن را حرام و نجس دانسته است و راه سوء استفاده را به روى همه بسته است .
امام هشتم (ع ) از قول پيامبر نقل مى فرمايد:
هر نوع آشاميدنى كه باعث تغيير عقل شود، كم و زيادش حرام است :
عن رسول الله ص : قال : كل شراب يتغير منهالعقل كثيره و قليله حرام (25)
دانشمندن و غذاشناسانى كه تحقيقات و مطالعات بيشتر درباره شراب داشته اند،الكل را مطلقا سمى مهلك دانسته اند.
((براى قضاوت در اين زمينه بايد خاصيت الكل را در بدن بررسى نمودالكل در بدن هيچگونه تغيير شكل پيدا نمى كند، و تمام الكلى كه نوشيده مى شود از راهتنفس و تعريق و ادرار دفع مى گردد، و تا زمانيكهالكل در بدن است ، دهان نوشنده بوى الكل مى دهد.
ثانيا خاصيت اصلى الكل آن است كه جريان خون را سريع مى كند، و چرخهاى بدن را ازحد معمولى بيشتر تحريك مى نمايد، و در نتيجه سوخت بيشترى مصرف مى گردد، و اينسوخت از اصل بعد از خوردن الكل ، اشخاص علاقه زيادى بخوردن مواد خوراكى تحتعنوان مزه دارند.
((همين كه الكل دفع شد، سرعت خون آهسته مى گردد، و شخص حالت سستى و رخوت درخود حس مى نمايد ميل مجدد به خوردن مشروب پيدا مى كند انسان دو حس نزديك بهم دارديكى حس گرسنگى ، و ديگرى حس ‍ تشنگى نخستين اثراكلل روى ايندو حس مى باشد و شخص را مبتلا به گرسنگى و تشنگى كاذب مى نمايد، وآدم مست بدون داشتن احتياج ، مقادير زيادى غذا و آب مى خورد؛ همينكه مدت زيادى از اين سمنوشيد اين دو حس ضعيف مى شوند و ديگر گرسنگى و تشنگى را به موقع حس ‍ نمىنمايد، دائما براى رفع رخوت كه در نتيجه نخوردى غذاى به موقع ، و خوردن مشروبايجاد مى شود، هوس مجدد مشروب مى كند، و سرانجام تلف مى شود))(26)
تاءثير شراب در نسلها 
زيانهاى الكل تنها گريبانگير نوشنده آن نمى شود، بلكه در نسلهاى الكليسم ، وفرزندان او نيز اثرات بد مى گذارد. به همين مناسبت دين مقدس اسلام ، براى نگهدارى وحفظ جامعه از مواليد معلول و ناقص الخلقه به پيروان خود كاملا توصيه كرده است كهبا شارب الخمر ازدواج نكنند، و دختران پاك خود را به همسرى افراد الكليست درنياورند.
امام ششم (ع ) مى فرمايد: هر كس دختر خود را شراب خوار بدهد، ارتباط او را با خويشقطع كرده است .
((من زوج كريمته من شارب خمر فقد قطع رحمها))(27)
((دكتر كارل مى گويد: مستى زن يا شوهر در موقع آميز جنايت واقعى است ؛ زيراكودكانى كه در اين شرايط به وجود مى آيند، اغلب از عوارض عصبى يا روانى درمانناپذير رنج مى برند)).(28)
((اطفاليكه از پدران الكليست بوجود آمده و زنده بمانند؛ غالبا ضعيف ،عليل ، و مبتلا به تشنجات شديد بوده ، و قدرت دفاعى آنان در مبارزه با مشكلات حياتناچيز و در برابر عفونتهاى مختلف بسيار حساس خواهند بود؛ نقص بدنى مانند عدمتقارت صورت ، انحراف ستون فقرات ، كر و لالى ، كودك نمائى ، و عوارض ناشى ازنارسائى قوه تيروئيد و همچنين ضايعات دماغى ، مانند عقب ماندگى بلاهت ؛ عدم رشد،تصلب مغزى ، داء الرقص ، ماليخوليا؛ ديوانگى هاى حاد، هيسترى و غيره در آنان فراوانديده مى شود.))(29)
تاءثيرات سوء الكل نه تنها روى يك نسل خواهد بود بلكه تا سهنسل و حتى گاهى به 7 تا 8 نسل نيز منتقل مى گردد.
((يكى از اطبا آلمان ثابت كرده كه تاءثيرالكل تا سه نسل بطور حتم باقى است ؛ بشرط اينكه اين سهنسل الكلى نباشند))(30)
((نيكلو))(31) - مى گويد: حتى در حالت مستى ممكن است آثارالكل را در منى پيدا كرد. اغلب افراد الكى عجيب الخلقه بوده و گاهى پيش از موقعزائيده ميشوند، مرگ اطفال در اولاد الكلى سه برابر پيش ازمعمول است ، بچه هاى الكلى هميشه لاغرى ، ضعف ، حساسيت فوق العاده در بيماريها ونقص هاى جسمانى و روحانى را به ارث ميبرند، و طبق آمار ((فره ))(32) حالات زير دراغلب آنها پيدا مى شود:
عدم تقارن قيافه ، كجى ستون فقرات ، فلج عضو، كرى و لالى ، ماندنبحال بچگى ، تشنج ، سكته ، هيسترى ، توقف رشد، حماقت ، استعداد به جنابت و حزندائمى . طبق عقيده ((لو گرز)) از 761 و ارث الكليك 322 نفر فساد، 155 ديوانه و131 مستعد به سكته بوجود مى آيد)).(33)
اعتراف ديگران 
چيزهائى را كه اسلام ممنوع شمرده مانند، شراب ، سگ ، خوك و مردار سبب جلب توجه نظردانشمندان غير مسلمان گشته است ، زيرا آنان نيز اعتراف مى نمايند كه اسلام در 14 قرنقبل باديد عميق خود سلامت جسم و روان ملتها را در نظر گرفته وامثال مسكرات را حرام نموده است ((بتنام ))(34) انگليسى در كتاباصول شرايع مى گويد: ((از محاسن دينات ممحمد(ص ) اين است كه تمام مسكرات را حرامكرده است )).
((ادوارد ويليام لين )) مى گويد:
((برخى حرامها در قرآن نامبرده شده كه چون بشدت در اخلاق و شرائط اجتماعى مسلمانانتاءثير نكيو داشته ، بايد اينجا نام برده شود، شراب و هر گونه مسكرى ممنوعگرديده به اين معنى كه ضررهاى آن خيلى بيش از منافعش مى باشد...))
((ارنست - رنان )) مورخ فرانسوى مى گويد:
((دين اسلام پيروان خويش را از بلاهاى چندى از جمله شراب ، خوك و لعاب دهان سكنجات داده است )).(35)
ب - خون و مردار 
((خون ، مايع سرخ رنگى است كه در تمام رگها جريان دارد و بدن به وسيله آن تغذيهمى شود طعمش اندكى شور و داراى بوى مخصوص ؛ و مركب از گلبولهاى سفيد و سرخ وپلاسما مى باشد مقدار آن در حيوانات پستاندار يك سيزدهم وزن بدن آنها است انسانىكه وزن بدنش 65 كيلوگرم باشد، تقريبا 5 كيلوگرم خون دارد. در هر ميليمتر مكعب خون5 ميليون گلبول سرخ وجود دارد))(36)
خوردن خون و مردار در اسلام ممنوع اعلام شده است آنجا كه مى فرمايد:
((يا ايها الذين آمنوا كلو امن طيبات ما رزقنا كم و اشكرو الله ان كنتم اياه تعبدون .انما حرم عليكم الميتة و الدم و لحم الخنزير...))(37)
اى كسانيكه ايمان آورده ايد از خوراكهاى پاكيزه اى كه روزى شما قرار داديم بخوريد.سپاسگزار خدا باشيد اگر او را عبادت مى كنيد. همانا او مردار، خون و گوشت خوك را برشما حرام كرده است .
خداوند از غذاهاى پاكيزه بنام ((طيبات )) نام برده و امر بخوردن آنها نموده ، و متقابلااز ميته و خون و گوشت خوك نهى فرموده است .
زيانهاى خون خوارى 
مضرات خون خوارى فقط جنبه جسمى ندارد. بلكه ضررهاى روانى آن بيش از جسمى استامام ششم (ع ) علت حرمت خون را بيان فرموده و اشاره به زيان هر دو قسمت روان و بدنكرده است .
قال : فلم حرم الدم المسفوح ؟ قال لانه يورث القساوة و يسلب الفواد رحمته . ويعفن البدن و يغير اللون ، و اكثرما يصيب الانسان الجذم يكون مناكل الدم .))(38)
مردى پرسيد، چرا خداوند خوردن خون را حرام نموده ؟ امام صادق (ع ) فرمودند: براىآنكه خوردن خون باعث قساوت قلب و رفتن مهر و عاطفه است و نيز براى آنست كه خونخوارى سبب تعفن بدن و تغيير رنك چهره و پوست انسان و بسيارى از مبتلايان به بيمارىجذام بواسطه خوردن خون گرفتار اين بلاى خانمانسوز گشته اند.
در قسمت اول روايت به مضرات روانى خون خوارى و در قسمت دوم آن به مضرات جسمى آنتذكر داده اند.
((خون در كشور بدن همانند نهرى است كه در كوچه و خياباهاى شهر جارى است كه درآغاز صاف و گوارا و سر انجام به كثافات آلوده مى شود. خون هم بعد از گذشت از ريهو كبد و مشروب ساختن بدن به هنگام عبور از وريدها مسموم كننده است .
مهم تر از زيانهاى خون خوارى بر جسم ضررهاى آن بر روان است . چوپانان هميشهبراى اينكه سگ گله سبعيت بيشترى پيدا كند مدتى به او خون ميخوارند)).(39)
در سخن امام (ع ) اين نكته ديده مى شود كه بيمارى جذم از راه خون خوارى به انسانمنتقل ميشود بدنيست بدانيكه بيشتر بيماريها بهشكل عفونت خونى يا (سپتى سمى ) بروز مى نمايد، يعنى ابتدا ميكرب به خون نفوذكرده ، سپس عوارض مخصوص بيمارى به وجود مى آيد.
((در حالات حملات ميكرب به بدن سربازان مدافع ، گويچه هاى سفيد خون مى باشند؛و در مواقع بيمارى به تعداد آنان افزوده مى شود، و از گويچه هاى قرمز خون كاستهمى گردد، بنابراين اثر ميكربهاى بيمارى زا در خون است ، و در خوردن خون ، مساوى باخوردن آنها همه ميكروبها است ، دستور ذبح حيوانات نيز از اين نظر است كه اگير اينحيوانات در معرض ‍ حمله ميكربى قرار گرفته اند و درحال ابتدايى و كمون بيمارى باشد، چون خون در اين موقع آلوده است ؛ و نشانه هاىخارجى نزد حيوان نيست لذا در اسلام از نظر كاستن سميت چنين گوشتى دستور ذبح دادهاست .))(40)
مردار 
- مردار حيوانى است كه يا بدستور شرع ذبح نشده باشد، و يا آنكه خود بخود مردهباشد طبق آيه مزبور مردار يكى از چيزهاى است كه جزء ليست غذاهاى ممنوع اسلامى قرارداده شده است .
چرا مردار حرام است ؟ 
شخصى از امام هشتم (ع ) علت حرام بوده ميته راسئوال نمود آنحضرت در جواب او نوشتند:
((حرمت الميته لما فيها من افساد الا بدان و الافة ... و لا نه يورث الماء الا صفر ويبخر الفم و ينتن الريح و يسيى الخلق ، و يورث القسوة للقلب ، و قلة الرافة والرحمة حتى لا يومن ان يتقل ولده و والده و صاحبه )).(41)
حرام شدن مردار براى آن است كه باعث فساد بدنها است و نيز براى اين است كه باعثايجاد صفراء است . خوردن ((ميته )) اصولا بدن را بدبو مى نمايد.
((ميته )) باثع بد اخلاقى ، عصبانيت ، قساوت قلب ، و از بين رفتن مهر و عطوفت مىشود و تا آنجا كه نمى توان در مورد شخصى كه گوشت مردار مى خورد از كشتن فرزندو پدر و رفيق خود ايمنى داشت )).
در اين روايت امام (ع ) دو قسمت از زيان هاى مردار را بيان فرموده اند هم قسمت جسمى و همتاثيرات آن بر روى روان و روح و اخلاق و خوى انسانها.
يكى از علل تحريم مردار اين است كه :
((پس از مرگ حيوان ، ميكربها و باكتريهاى به خون ولنف وارد شده ، شروع به نمو مىنمايند، البته ابتدا باكتريهاى هوا خواه و هوا نخواه توليد فساد مى نمايند، باكتريهاىهوا خواه مواد سفيده اى را تجزيه كرده و تبديل به عناثر شيميائى و گازهايى چون اسيدكربنيك ، هيدروژن سولفورده و آمونياك و غيره مى نمايند كه اينها بذاته توليدمسموميمت مى كنند. باكتريهاى هوا خواه از بيرون به روى اجساد موثرترند، و بعضىحشرات بويژه انواع مگس ها در كار عفونت اثر مهمى دارند، و در فساد آنها كمك مى نمايند.
بارى به طور خلاصه گوشت فاسد سخت ترين و خطرناك ترين مسموميت (يتوماتين ) وغيره را به انسان مى دهد، اين سمومات در شخص ، توليد عوارضى ازقبيل التهاب حاد معده و روده ها، قى ، شكم روشى ، تب زياد، ناتوانى شديد، سر گيجه، اتساع مردمك و پائين افتادن پلك چشم مى نمايند)).(42)
در سخن ديگرى امام صادق (ع ) علت حرام بودن مردار را چنين بيان مى فرمايند:
((و الميته قد جمد فيها الدم و تراجع الى بدنها فلحمهاثقبل غير مرى ء لانها يوكل لحمها بدمها)).(43)
در مردار خونها منجمد مى شوند، آن خونها در بدن مردار مى مانند و خارج نمى شوند.بنابراين گوشت مردار ثقيل و غير گوارا است ، زيرا مردار چيزى است كه گوشت آن را باخونش مى خوردند.
مضراتى كه براى خون خوارى نوشتيم براى مردار خوارى نيز هست .
((مردار خوارى به خون خوارى بستگى دارد؛ زيرا تا شاه رگهاى مخصوص ‍ حيوان قطعنشود به اندازه كافى خون از بدنش خارج نمى شود، و كمتر مردارى است كه خون بدنشكاملا خارج شده باشد))(44)
پ - گوشت خوك  
زيانهاى اين گوشت منحصر به جنيه هاى بهداشتى نيست بلكه از جهات اخلاقى نيزقابل توجه است كه به مناسبت اين كتاب فقط از جنبه غذايى آن بحث مى شود. قرآن مجيددر باره گوشت اين حيوان فرموده است :
((انما حرم عليكم الميتة و الدم و لحم الخنزير))(45)
خداوند مردار و خون و گوشت خوك را بر شما حرام كرده است ...
يك معجزه 
مطالعات دانشمندان بعد از قرنها درباره اين حيوان ، و پيدا كردن چندين نوع ميكرب درگوشت آن يك نوع معجزه قرآن مجيد است كه از قرن هاقبل خوردن گوشت خوك را حرام فرموده است .
كرم تريشين 
((كرم تريشين تنها بوسيله گوشت خوك به انسانمنتقل ميشود. كرم تريشين به ماهيچه هاى بدن نفوذ كرده ، و به آسانى از بين نمى رود، ويك گرم گوشت خوك ممكن است هزارها عدد از اين كرم همراه داشته باشد، و يك تريشين مادهتقريبا 1500 كرم جوان مى زايد، اين كرم مى تواند به قلب نيز نفوذ كرده ؛ توليدسكته هاى قلبى نمايد، پختن گوشت ، اين كرمها را نابود نمى سازد زيرا وقتى گوشترا حرارت مى دهند، مواد سفيده اى گوشت ، منعقد مى شود، و كرم در وسط اين اجرام منعقد ازآسيب حرارت مصون مى ماند، اين قسمتهاى منعقده كه كرمها را در وسط خود محفوظ كرده اند،در معده حل نمى شوند و به روده ها مى روند))(46)
اول مرتبه يك نفر انگليسى به نام ((سر جيمز پاژت )) درسال 1835 وجود اين حيوان را كشف كرد چند سال بعد يعنى درسال 1860 در اثر مرگ كسى در شهر ((سدن )) (از شهرهاى آلمان ) يك نفر طبيبآلمانى بنام ((فرديك يون زنكر)) زيانهاى تريكين را كشف كرده و بعدا ديگران نيزدرباره آن بررسى هاى بسيار كردند.
تريكين كرم كوچكى است كه نر آن تا يك ميليمتر و نيم و ماده آن تا 3 ميليمتر قطر دارد،در عرض يك ماده مى تواند از ده تا 15 هزار عدد تخم گذارى كند.
با خوردن گوشت خوك تريكين نيز وارد بدن انسان مى شود، گلبولهاى سرخ خون ابتداشروع به زيادى كرده و بعد كم كم از بين مى روند و كار بجايى مى رسد كهگلبول خون خيلى كم مى شود و انسان دچار مرض كم خونى يا ((ahemie)) مى گردد، وممكن است اين حالت او را به مرگ بكشد.
هنگاميكه تريكين ها وارد معده شدند، جدار آهكى خود را در اثر دخالت شيره ها و اسيدهاىمعدى از دست مى دهند؛ و به سرعت زياد توليدمثل نموده ، از راه معده و خون داخل بدن مى شوند؛ اولين اثر آن سر گيجه و تب هاىمخصوص ، از جمله تب هاى مربوط به دستگاه هضم مى باشد بعدااسهال دست مى دهد، تب حاصله از اين حالت ابتدا ضعيف است ؛ ولى رفته رفته سخت ومزمن مى گردد.
دردهاى ديگر از قبيل روماتيسم هاى مختلف ، كشش اعصاب ، خارش ‍ داخلى بدن ، تراكم پىها؛ كوفتكى و خستگى سخت در تمام كالبد، جمع شدن عضلات صورت ، و بالاخره دردهاىناشى از ضعف فوق العاده بدن به وجود آمده ، پس از چهار پيدا مى شود به نام((trihieose)) مشهور است . تريكين كه داخل معده شود، هيچ دواى كرم كش يا ((ورميفوژى)) قادر به دفع آن نيست .

next page

fehrest page