بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب عرفان اسلامی جلد 1, استاد حسین انصاریان ( )
 
 

بخش های کتاب

     1 - مقدّمه مؤلّف
     10 - كيفر گناهان در روايات
     11 - 5 ـ خوف از نقصان در عبادت
     12 - گفتگوى حضرت سجّاد با جابر در مسئ
     13 - از عبوديّت تا ربوبيّت
     14 - آري بندگيهاي ما هر چند زياد باشد
     2 - بسم الله الرحمن الرحيم
     3 - در بيان حالات عارفان
     4 - اوصاف عارفان
     5 - نفس و هفت مرحله ى آن
     6 - عرفان از زبان پيشواى عارفان
     7 - اقسام حجاب
     8 - نَجْوَى الْعارِفينَ تَدُورُ عَلى
     9 - كيفر گناهان در قرآن
     FEHREST - عرفان اسلامي جلد اول
 

 

 
 
فهرست بعد

مقدّمه مؤلّف

عرفان اسلامى / ج1

 

كتاب

مصباح الشريعة ومفتاح الحقيقة

 

بسم الله الرحمن الرحيم

مؤلّف كتاب« مصباح الشريعة »تاكنون ناشناخته مانده است .شايد علّت ناشناخته ماندنش از شدّت خلوص او بوده كه نخواسته نامش معلوم شود .اين كتاب داراى صد فصل است و در هر فصلى روايتى ، از قول امام جعفر صادق (عليه السلام) ، آن درياى حقايق كه حاوى عالى ترين مسائل عرفانى و اخلاقى است نقل شده است .يادگيرى مسائل مطرح شده در اين كتاب آسان و عمل به آن در خور قدرت هر مكلّفى است .

برخى از كتاب هايى كه تحت عنوان عرفان تنظيم شده است ، خالى از مسائل وارداتى ، يا قصّه هاى عجيب و غريبى كه به دور از منطق است ، يا برنامه هايى كه زمينه اى براى عمل ندارد ، نيست . كتاب هايى به عنوان عرفان موجود است كه مخلوطى از فرهنگ بشرى و الهى است و نمى توان به تمام مطالب آن تكيه كرد .

امّا كتاب« مصباح الشّريعه »كتابى است كه بيشتر مطالب آن با آيات قرآن و رواياتِ مستندِ وارده از رسول حق و امامان معصوم مطابقت دارد و به گونه اى نيست كه نتوان به آن اعتماد كرد .

اين كتاب همواره به عنوان منبعى عرفانى و اخلاقى كه مطالبش از سرچشمه ى حقيقى عرفان و اخلاق ;يعنى درياى بيكرانه اى دانش امام معصوم گرفته شده است ، مورد توجّه بسيارى از بزرگان دين بوده و بعضى از عاشقان سير و سلوك بر آن شرح نوشته ا ند . بعضى از شروح مبسوط و بعضى نيمه تمام و تعدادى هم به عنوان ترجمه كه در بعضى از فصول همراه با شرح مختصرى است به چاپ رسيده است .

پس از انقلاب اسلامى ايران ، گرايش مردم ، به ويژه نسل جوان ، از طريق سخنرانى هاى بنيان گذار نهضت ، به عرفان و اخلاق شديد شد .در مجالسى كه در ماه رمضان و محرّم و صفر منبر مى رفتم ، كراراً درباره ى كتاب هاى عرفانى و اخلاقى ، به خصوص مسائلى از قبيل ورد و ذكر ، عارف و عاشق ، خانقاه و صوفى ، قطب و مرشد ، مريد و مراد از طرف نسل جوان تشنه ى معارف ، مورد پرسش قرار گرفتم . بى ترديد هر مركزى را به نام مركز عرفان و هر كتابى را به نام كتاب عرفان و هر مدّعيى را به نام عارف ، به خصوص كسانى كه قبل از انقلاب با ساواك سروسرّى داشتند و به دست بوسى پهلوى افتخار مى كردند ، نمى توانستم به عنوان مراكز و منابع عرفان معرّفى كنم . چاره اى نديدم جز اين كه بر كتاب« مصباح الشّريعه »با كمك آيات قرآن و روايات و گوشه هايى از حيات پر فروغ اولياى حقيقى الهى ، شرح مفصّلى بزنم و از اين طريق در حد توان خود اداى تكليفى كنم .

اين كار را با عنايت خدا شروع كردم و قبل از آنكه قلم به دست بگيرم و سطرى از سطرهاى شرح را بنويسم وضو گرفته و رو به قبله مى نشستم و سپس وارد نوشتن مى شدم .سرانجام با خواست خدا اين شرح در دوازده جلد كه تمام آن با وضو و رو به قبله نوشته شده به پايان رسيد .

خدايم شاهد است كه عنوان كردن مسئله ى وضو و رو به قبله بودن كار ، جنبه ى تعريف از عمل ندارد ; بلكه مى خواهم به مؤلّفان كتابهاى مذهبى بگويم كه اوّلاً نوشتن با طهارت و رو به قبله بودن هنگام كار سخت نيست ، ثانياً اثر عجيبى در معنويّت كتاب دارد و چه نيكوست كه تمام امور تأليفى بدين صورت انجام بگيرد .روزى كه شروع به نوشتن شرح كردم از طرف زورگويان زمان به وسيله ى صدّام كافر جنگ سخت و خونينى به ايران اسلامى تحميل شده بود .گذشته ى از اين منافقانِ داخلى حمله هاى ناجوانمردانه اى خود را متوجّه روحانيّت شيعه كرده و در اندك مدّتى بسيارى از بزرگان دين را به شهادت رساندند .

من كه فكر مى كردم به توسّط بمبارانهاى عراق و موشك اندازيهاى گرگى مانند صدّام ، يا گلوله هاى منافقين به عمرم خاتمه داده شود ، براى اتمام شرح عجله داشتم ، و با اينكه در ميان آن همه حوادث داخلى در اكثر عمليّات رزمى هم همگام با رزمندگان و بسيجيان دلاور در نبرد حق و باطل شركت كردم ولى توفيق رفيقم نشد و در عوض شهادت ، خداوند مهربان عنايتش را رفيق راهم كرد تا اين شرح به پايان برسانم .اكنون كه اين مقدّمه را مى نويسم دو سالى است كه جنگ خاتمه يافته و مصيبت عظيم ارتحال حضرت امام خمينى پشت مسلمانان را شكسته است .و اين نوشتار براى چاپ سوم آماده مى شود ، اميد است اين برنامه جامه اى عمل بپوشد ، و پس از آن با عنايت حضرت محبوب ده جلد ديار عاشقان شرح صحيفه ى حضرت زين العابدين (عليه السلام) به زينت چاپ آراسته شود .

از ديدگاه مصباح الشريعه بزرگان

شايان ذكر است اين كتاب از نظر علماى بزرگ شيعه مورد توجّه قرار گرفته است .در يك جمع بندى نظر بزرگان را در جهت گيرى به آن پنج دسته مى بينيم .

1 . گروهى كه در نفى و اثبات و ردّ و قبولش سكوت كرده اند .

2 . دانشمندان و بزرگانى كه عقيده دارند ، مؤلّف عارف اين كتاب ، از فرهنگ به جامانده ى حضرت صادق (عليه السلام) ، اين صد باب را تنظيم كرده و انشاى آن از خود مؤلّف است نه كلمات مستقيم امام (عليه السلام) .

3 . بيشتر بزرگان دين و پرچمداران تربيت و اخلاق و عرفان به اين كتاب به ديده ى احترام نگريسته و آن را قابل قبول و عمل دانسته و عقيده دارند كه مؤلّف كتاب از مجموع روايات حضرت صادق (عليه السلام) اين كتاب را تأليف كرده است ;چيزى كه هست از ده ها روايت جملاتى انتخاب كرده و آن جملات را به هم پيوسته تا براى هر فصلى روايتى تنظيم كرده باشد .

4 . عدّه اى كه به اين كتاب با نظر بدبينى نگريسته و آن را از ساخته هاى صوفيّه يا دست پخت فضيلِ عياض دانسته اند و به طور كلّى اين مجموعه را مردود شمرده اند .

5 . دسته اى از دانشمندان كه در قبول و ردّش جانب احتياط را مراعات كرده و فرموده اند :گرچه سند آن قطعى نيست ولى عمل به محتويّات آن ـ كه قسمت مهمّى از مطالبش موافق آيات و روايات مستند است ـ مانعى ندارد .علاّمه ى مجلسى (قدس سره) از اين گروه است و اين فقير بى مايه هم پس از بررسى هاى لازم اين نظر را انتخاب كرده ام .

از آنان كه اين كتاب را مردود دانسته اند شيخ حرّ عاملى صاحب وسائل در كتاب« هداية الامّه »و ديگر صاحب رياض « رياض العلماء »است .و از آنان كه به اين خزانه ى پر گوهر به ديده احترام نگريسته و آن را قابل اعتماد و عمل دانسته و در صدورش از سرچشمه ى ولايت ترديدى به خود راه نداده اند يكى سيّد رضى الدّين علىّ بن طاووس رضوان الله عليه است كه در فصل هفتم از باب ششم كتاب« امان الاخطار »اين چنين فرموده است :

« مسافر با خود بردارد كتاب« مصباح الشّريعه و مفتاح الحقيقه »را كه از حضرت صادق (عليه السلام) است ; زيرا آن كتابى است لطيف و شريف كه راه و رسم سير و سلوك به سوى خدا را براى سالكان آن راه معرّفى مى كند و روش اقبال به خدا را به انسان ياد مى دهد و اسرار مطويّه در خود را در اختيار و دسترس خواننده مى گذارد .خلاصه ى كلام آن كه فوايد اين كتاب بسيار و حجم آن كم است . به عبارت ديگر كثيرالمعنى و قليل اللفظ است » .

از كسانى كه در قبول اين كتاب به خود ترديد راه نداده شهيد ثانى است .او در كتاب« التّنبيهات العلّيه على اسرار الصّلاة »و در« كشف الرّبيه »و در« منية المريد » و همچنين در « مسكِّن الفؤاد »از« مصباح الشّريعه »مطالبى را نقل مى كند و به طورى كه از دقّت در موارد نقل برمى آيد ، فهميده مى شود كه وى بر اين كتاب اعتماد داشته و اخبار آن را از حضرت صادق (عليه السلام) مى دانسته و در صحّت آن كتاب و ثبوت انتساب اين گوهر به آن حضرت ترديد و اضطرابى نداشته است .

فيض كاشانى نيز از كسانى است كه در كتاب هاى اخلاقى و عرفانى خود از اين كتاب مطالبى را نقل كرده و از ملاحظه در موارد نقل استفاده مى شود كه آن مرحوم نيز كتاب را معتبر دانسته و نسبت آن را به امام ششم مسلّم و قطعى تلقّى مى نمايد و هيچ شك و شبهه اى در اين موضوع ندارد .

حاج ميرزا ابوالقاسم ذهبى شيرازى ، نظر عالم بزرگوار مرحوم مجلسى را نسبت به كتاب عرفانى و اخلاقى« مصباح الشّريعه »چنين نقل مى كند :

« بر تو باد كه بر كتاب« مصباح الشّريعه »ملازمت نمايى ، شهيد ثانى آن را به اِسناد خود از حضرت صادق (عليه السلام) نقل كرده و حاجت به نقل سند نيست ; زيرا متن آن دلالت بر صحّت اين كتاب دارد » .

گروه بسيارى از علماى شيعه و از معتبرترين و موثّق ترين دانشمندان بزرگوار و كم نظير از جمله : ابن فهد حلّى در« عدّة الدّاعى » ، كفعمى در « مجموع الغرائب » ، سيّد هاشم بحرانى در مقدّمه ى« برهان » ، نراقى در « جامع السّعادات » ، مرحوم سيّد حسين قزوينى در بحث پنجم« جامع الشّرايع » ، سيّد على خان در « شرح صحيفه ى سجّاديّه » ، عالم عارف شريف لاهيجى در تفسير نفيس خود ، و حضرت امام خمينى رضوان الله عليه در كتابهاى اخلاقى و عرفانى خويش احاديثى از اين خزانه ى پر مايه نقل كرده اند .

ذهبى شيرازى در ابتداى« مناهج انوار المعرفه »كه نام شرح او بر« مصباح »است مى فرمايد :

« پس از تفحّص در آثار حضرت سيّدالمرسلين ، و اخبار آل طه و يس عليهم سلام الله ربّ العالمين ، مجموعه اى جامع تر از رساله ى« مصباح الشّريعه و مفتاح الحقيقه » كه حاوى اسرار و بطون و حقايق شريعت مقدّسه باشد نيافتم و چون اين رساله منسوب و مستند به حضرت امام بحقّ ناطق جعفر بن محمّد الصّادق (عليه السلام)است ، لهذا بزرگان اهل دين و معرفت را بهترين سند است » .

از بزرگانى كه در صحّت و اعتبار اين كتاب ترديد نكرده است ، پرچمدار دانش حديث و درايت و روايت مرحوم حاج « ميرزا حسين نورى طبرسى »است .

اين مرد بزرگ در جلد سوّم« مستدرك »در خاتمه ى كتاب كه داراى فوايد عظيمه اى است از صفحه ى 328 تا صفحه ى 333 بحث گسترده و مبسوطى دارد و دلايل آنان كه كتاب را مردود دانسته يا در صحّت آن ترديد كرده اند نقل مى كند و با براهين آشكار و دليل هاى روشن و منطق محكم جواب داده و اين كتاب شريف را معتبر دانسته و اخبار آن را در كتاب با عظمت« مستدرك »روايت نموده است .

اين مرد بزرگ در پايان بحث خود درباره ى« مصباح الشّريعه »مى فرمايد :

« وَقَدْ أَطْنَبْنا الكلامَ في شرح حالِ المِصْباح ، مَع قِلّةِ ما فيه مِن الأَحْكامِ حِرْصاً عَلى نَثْرِ الآثِر الْجَعْفَريَّة وَالآدابِ الصّادِقيّة وَحِفْظاً لابنِ طاووسَ وَالشّهيْد وَالْكَفْعَمي (رحمهم الله) عَن نِسْبَةِ الوَهْمِ وَالإِشْتِباهِ إِلَيْهِمْ وَاللهُ الْعاصِمْ ».

قاطع و جازم مى گويم كه درباره ى كتاب « مصباح الشّريعه »با اينكه كتاب فقهى نيست ، سخن را گسترده كردم و تحقيقم را طولانى نمودم و اين به خاطر حرص و ولعى است كه به پخش آثار اهل بيت و آداب مكتب حضرت صادق دارم و براى اينكه بگويم بزرگانى چون سيّد بن طاووس و شهيد و كفعمى كه از طرف عدّه اى به خاطر اين كتاب ، متّهم به خيال و اشتباه شده اند ، دامن علم و عمل و آبرو و اعتبارشان منزّه و پاك از اين تهمت است . بزرگانى چون اينان در قبول صحّت اين كتاب به اشتباه نرفته و دچار اوهام غلط نشده اند .

از كسانى كه به اين كتاب اعتماد كرده ، عارف كم نظير ، صاحب اخلاق ملكوتى ، و دارنده ى ملكات فاضله و آراسته به محامد الهيّه مرحوم حاج « ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى » است .

وى در كتاب« اسرار الصّلاة »آن قسمت از روايت« مصباح »را كه متناسب با كتاب خود ديده آورده و بر آنها اعتماد كرده است .

عالم پرهيزكار حاج « شيخ حسن مصطفوى »در مقدّمه ى شرح مختصرش بر اين كتاب مى نويسد :

« اين كتاب به طور مسلّم از مراكز وحى و الهام گرفته شده و به وسيله ى شخصيّتى كه ارتباط با عالم غيب داشته تأليف شده است .

در اين كتاب دقايق معارف و اسرار حقايق و لطايف اخلاقيّات ، مراحل سير و سلوك و خصوصيّات مراتب ايمان ، به اندازه اى دقيق و تحقيقى و عميق ذكر شده است كه كم ترين نقطه ى ضعف و انحراف و سستى در خلال جملات و مطالب آن ديده نمى شود و آن چه مسلّم است اين كتاب در مرتبه ى فوق كتب مؤلّفه ى متداوله ى علما و محقّقين و عرفا است » .

اين بود بخشى از نظريّات محقّقين و بزرگان شيعه درباره ى كتاب « مصباح الشّريعه »كه من آن را به عنوان يك منبع اصيل عرفانى و اخلاقى انتخاب كرده و به وسيله ى مطالب آن ، عارف و عرفان را شناسانده و ثابت كرده ام كه عرفان ; حالى الهى و احوالى ملكوتى بارقه اى آسمانى در عمق جان انسان است كه رشد و ظهور آن در گرو معرفت ، ايمان ، تبعيّت از انبيا و امامان و عبادت خالصانه است و نبايد براى اهل ايمان اصطلاح عارف و عرفان موجب وحشت و ترس باشد ، تا بدون تحقيق و بررسى از آن فرار كرده و اهلش را مورد تهمت قرار داده و خداى ناخواسته آنچه خدا راضى نيست در حق آنان بگويند .

به آنان كه كتاب را مردود دانسته اند ، بايد گفت اگر به دقّت در تمام مطالب آن توجّه مى كردند ، حدّاقل مانند علاّمه ى مجلسى نظر مى دادند ، و از مردود دانستن تمام آن يا نسبت دادنش به صوفيّه امتناع مىورزيدند .

خلاصه مى توان گفت عمده ى مطالب كتاب « مصباح الشّريعه »از چشمه ى جوشان ولايت مطلقه و درياى علوم اوّلين و آخرين ، حضرت صادق (عليه السلام) است و جاى هيچ گونه ترديد و شك نيست و لازم است هر مؤمن متعهّدى و هر عاشق سالكى ، براى رشد حال عرفانى خود به اين مجموعه مراجعه كند و تا جايى كه در قدرت اوست به آن عمل كند .

برنامه اى كه اين فقير در شرح اين درياى با عظمت دارد اين است :

نقل تمام روايت هر فصل در ابتد ، شرح جمله به جمله اى آن با كمك قرآن ، روايات ، كتاب هاى اخلاقى ، اشعار حكيمانه اى كه با متن مطالب تناسب دارد .البتّه در ضمن تفسير و شرح ، آن چه از جانب حق به قلبم اشراق شود و از سوى حضرت محبوب ملهَم گردم متذكّر مى شوم و از حضرت ربّ العزّه مى خواهم كه مرا از لغزش و خطا مصون بدارد و خوانندگان را جهت تأمين خير دنيا و آخرتشان توفيق عمل دهد و آنان را در حدّ اعلا از اين معارف ملكوتى بهره مند سازد .

حسين انصاريان

15/7/1370

بعدفهرست