بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب الگوی شخصیت, هیئت تحریریه موسسه در راه حق ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     SHAKHS01 -
 

 

 
 

 

fehrest page

شخصيت چيست ؟
اكنون بايد ديد، اصولا شخصيت چيست كه همه طالب آنند؛ هر كس آنرا در چيزى به اشتباهيا به واقعيت مى جويد، و موضوع يا نمونه ويژه اى را ملاك منش و شخصيت ايدهآل خويش مى پندارد و با همه وجودش خواستار آن است ؟ چنانچه مى بينيم : گروهى ،داشتن لباس گران قيمت و گلوبندهاى چند ميليون تومانى يا پالتو پوستى چند هزاردلارى (1) را ملاك عظمت و شخصيت خود مى دانند و برخى ديگر داشتن طرفداران زياد رابراى كسى ، نشانه بزرگى منش او مى دانند تا آنجا كه به خاطر مرگ چنين كسى ،هزاران نفر خود كشى مى كنند يا ته سيگار و چند تار موى او را صدها هزاران تومانخريدارى مى نمايند و يا به داشتن يك عكس يا يك امضاء و يا به ديدن او حتى در لحظهاى كوتاه بر خود مى بالند...!
آيا واقعا شخصيت چيست ؟
آنچه از وارسى كتاب هاى گوناگون به ويژه كتاب هاى روانشناسى بر مى آيد و درمجموع ، تعريف نسبتا جامعى است ؛ اينست : ((شخصيت مجموعه اى از صفات طبيعى واكتسابى ويژه هر فرد است كه مسير او را در زندگى و در روابط عمومى و سازش هاىاجتماعى ، تعين مى كند.))اما اسلام ، از آنجا كه از ديدگاه واقع بينانه تر، به پديده مىنگرد، در اين زمينه نيز، نظر اصلى آن ، به صفات روحى وفضائل ارزنده انسانى است و شخصيت فرد را به تقوا و پرهيزگارى و پاكدامنى و دانشمى داند و داشتن ثروت ، شوكت ، مقام و لباس و...را ملاك شخصيت نمى داند و مزيتىبراى آنها قائل نمى باشد و تنها مى گويد: (( عنداكرمكم عندالله اتقيكم )) (2) يعنىگرامى ترين مردم نزد خداوند، پرهيز كارترين شماست . پيشواى اسلام مى فرمايد:لافضل للعرب على العجم و لا للابيض على الاسود؛ الا بالتقوى (3) عرب را بهغير عرب و سپيد را به سياه برترى نيست . مگر به تقوى و پرهيزگارى . از ديدگاهاسلام ، شخصيتى كه از تقوى تهى باشد، ارزشمند نيست ، چرا كه پرهيزگارى ، باعثبه وجود آمدن شخصيت حقيقى و ژرف مى گردد آنكه از خدا بيم دارد، در كردار وبرخوردها، آنچه را كه او و جامعه اى را به نيكبختى مى رساند، رعايت مى كند. آويزهاىديگرى كه شخصيت افراد بدان آذين مى يابد، همه از لوازم پرهيزگارى است .پرهيزگار: بد كردار و بد رفتار و تند خو و خشن و كثيف نمى تواند بود. پلشتى وناپاكى و رذالت و خشونت با پرهيزكارى جمع نمى گردد. اسلام ، اين مكتب برترتربيت و عمل ؛ اهتمامى ويژه دارد كه افرادى با منش بلند پرورش دهد تا بتواند در همهمراحل زندگى ، سرافراز و مشخص و نمونه زيست كند، پس همهمراحل زندگى را تحت كنترل گرفته است .
پى ريزى هاى اسلام
بنابر آنچه گفته آمد، اسلام ز گهواره تا گور، با چشمانى نگران و بينا همه كردارهاىافراد را زير نظر گرفته است . و از آغاز انعقاد نطفه و حتىقبل از آن راهنمايى مى كند و دستورهايى مى دهد و اين دستورها در همهمراحل ؛ باردارى مادر، شيرخوارگى طفل ، محيط تربيتى خانه ، محيطتحصيل و...ادامه دارد. رعايت اين دستورهاست كه منش بلند و عالى مى سازد، اينك بانمونه هايى از اين دستورات آشنا مى شويم :
مرحله انعقاد نطفه و جنين ؛
مرحله بسيار حساس است . دانشمندان نظر مى دهند كهعامل وراثت در اين مرحله ، صفاتى را در نسل انسان به وديعه مى گذارد كه مشابه باصفات و ويژگيهاى پدر و مادر است . بنابر اين اسلام ، با دستورهاى لازم توجه والدينرا به اهميت اين مرحله جلب مى كند.
مثلا مى گويد: اگر يك الكلى به خواستگاريت آمد با او ازدواج نكن . (4) به بد اخلاقزن ندهيد. (5) از ازدواج با زن بى شعور بپرهيزيد؛ كه همنشينى او گرفتارى وفرزندان او تباه و فاسد خواهند بود.(6) بهترين زنان شما كسانى هستند كه عقيمنباشند، مهربان ، پاكدامن ، محترم ، فروتن در برابر شوى : و نسبت به ديگران سنگينو بى اعتنا باشد. (7) از ازدواج با زيبا رويانى كه در خانواده آلوده پرورش يافتهاند بپرهيزيد. اياكم وخضراء الدامن ... (8) تلائلو اين همه باريك بينى و ژرف نگرى، جز در چشم مهربان اسلام به هم نمى رسد. اين همه دقت آشكار مى كند كه اسلام چگونهبا همه ريزه كارى هايى كه در ساختن منش كودك از آغاز بسته شدن جنين ، موثر مى باشدآشنا است و بدانها توجه دارد. در مراحل ديگر نيز چون ايام باردارى مادر، شير خوارگىنوزاد و كودكى ، دستورالعملهاى مفيدى در زمينه خوراك ، بهداشت ، خواب ، استراحت و همدر رفتار و كردار و روابط زناشويى داده است . حتى در گزينش دايه و پرستار و شيرىكه نوزاد مى نوشد، شرايطى را گوشزد كرده است . اسلام كردار و رفتار والدين را بدآموزى يا تربيت صحيح كودك ، بسيار موثر مى داند تا آنجا كه آنان را از از آميزش وعشق بازى در برابر كودكان باز مى دارد. اين نكات ارزنده را روانكاوان و دانشمندانزيست شناس و روانشناس به تازگى دريافته اند: (( دوران كودكى بايد پاك و سالم وجدا از تحركات جنسى باشد، كودك حساس است و اين را همه مى دانند كه مبارزه با حساسيتكودك دشوار مى نمايد. هيچ چيز براى روانكاو دشوارتر از اين نيست كه ببيند از آغازكودكى ، تحريكهاى جنسى يا چيزى شبيه آن ، با سلسله اعصاب كودك ، روياروى بودهاست . ريشه همه اين تحريك ها در زمان كودكى است كه بعد به گونه عقده روانى بروزمى دهد. بيشتر كودكان را، پدران و مادران به سوى فساد جنسى و طغيان غريزه مىكشانند چون در برابر ديدگان آنان آميزش ‍ مى كنند)) (9)
تاثير محيط
محيط از عوامل بسيار مهم سازنده منش هر فردى است . و منظور همه محيط هايى است كه فرداز آغاز تا پايان زندگى ، در آن به سر برده است ، چون محيط خانه ، آموزش و پرورش، كار، معاشرت هاى فردى و سرانجام محيط اجتماعى . وضع ظاهر، طرز گفتار و رفتار،پوشاك ، و حتى سلامت و دانش بسيارى از جنبه هاى ديگر منش انسان ، تابع محيط است .به ويژه كودك كه همچون نهال نورس مى باشد. همچنانكه رشد و باليدن و ثمر دادننهال ، وابسته به اين است كه در كجاى باغ و بوستان قرار گرفته است و چقدر از نورآفتاب و چقدر آب به او مى رسد، و چگونه و از چه منبع ، آبيارى مى شود. كودك نو پانيز، از عوامل محيطى خود، بسيار تاثيرپذير است و بلكه بيشتر. اسلام به اين نكتهحساس نيز، بسيار توجه دارد. پيرامون خود را از رفتن به مراكز آلوده باز مى دارد و بهرفتن در محافل دانشمندان ، ترغيب مى كند و مى گويد: با هركس ، طرح دوستى ميفكن كهصفات دوست ، به دوست سرايت مى كند. حتى اسلام شركت در بزمى را كه در آن ميخوارىنشسته است ، نهى مى كند. درود بر اسلام با اينهمه واقع بينى و باريك بينى .
دو نمونه از شخصيت هاى برجسته اسلام
اينك هنگام انست كه نمونه اى از الگوهاى شخصيتى اسلام را بشناسيم :
1-بلال حبشى
بلال از نمونه هاى سترگ است كه با منشى اسلامى ، تربيت يافته است . آثار اين عظيمتو تربيت را در اين گوشه از زندگى او بخوانيد: روزى به فرمان پيامبر، بر آن شدكه به خواستگارى دختر يكى از بزرگان قبائل برود. او و برادرش نزديك خانواده اىنسبتا بزرگ رفتند. بلال بجاى چرب زبانى و چابلوسى فقط گفت : ان ترجونافالحمدلله و ان تمنعونا، فالله اكبر.(10)اگر با ما وصلت كنيد، خداى را سپاسخواهيم گفت و گرنه خدا بزرگ است . او مى داند كه عزت و بزرگى منش ، ويژه بندگانراستين خداست او تربيت شده مكتبى است كه مى گويد: و الله العزه وللرسوله وللمومنين . (11)او به خود اجازه نمى دهد در برابر خواستهدل خود يا قدرت مالى دختر، خود را كوچك كند و زبان به تملق باز كند. روح سترگ اوزير بار خواريهايى در لفاف جمله هايى نظير: ما را به غلامى بپذيريد نمى رود
2- عبدالله بن حذاقه
از ياران پيامبر (ص )بود. در زمان عمر با گروهى از مسلمانان گرفتار روميان شد.دشمن ، ديگهايى آكنده از روغن زيتون به جوش آورده بود و با سنگدلى يكى از مسلمانانرا كه تن به نصرانى شدن ، در نداد، به درون ديگ افكند.لحظه اى بعد استخوانهايشروى سطح روغن ، در ديگ نمايان شد. پس از او عبدالله را در آوردند. بدو نيز پيشنهادكردند كه : دست از اسلام بردار اگر جانت را دوست دارى ؟ گفت : هرگز. پس او را بهسوى ديگ بردند، اما ديدند كه او اشك مى ريزد. از سران سپاه دشمن يكى گفت :برگردانيدش پشيمان شده است . عبدالله گفت : هرگز. - پس چرا گريه مى كنى ؟ -گريه شوق و حسرت است . شوق شهادت و حسرت آنكه بيش ‍ از يك جان ندارم تا در راهايده خويش ، فدا كنم .... آن سردار از دليرى او به شگفت آمد و دردل او را بسيار ستود؛ و گفت : بيا سر مرا ببوس و آزاد باش ! هرگز. - نصرانى شوتا دخترم را به عقد تو در آورم و نيمى از آنچه كه دارم نيز به تو واگذارم . - هرگز! -پس سرم را ببوس تا تو و هشتاد تن از مسلمانان را نيز با تو آزاد كنم . عبدالله چون ديدجان ديگران را نيز خواهد خريد حاضر شد و سر او را بوسيد و همه آزاد شدند.... (12)اين نمونه است از منش ‍ يك جوان كه تربيت اسلامى يافته است و در پرتو تربيت ،شخصيتى چنان عظيم به هم رسانده كه بى اختيار، همه ستايش آدمى را به كرنش خويشبر مى انگيزد درود بر او باد و بر شخصيت پولادين و منش بلند او.
گناه مهمترين عامل تخريب شخصيت
آدمى به جز آنكه زير بناى موقعيت ، آبروى و منش ظاهرى او را مى سازد؛ بايد در صددبه دست آوردن عوامل ديگرى بر آيد كه بنيانگذار ارزش هاى معنوى مى شود. ترك گناهاز بزرگترين اين عوامل است كه سازنده شخصيت حقيقى هر فرد است . امام باقر عليهالسلام مى فرمايد: شوربختى و حادثه ها و نكبت و شكست ، همه به دست انسان و بر اثرگناه آلودگى ، پيش مى آيد....(13)هلك من اضله الهوى ... (14) آنكه خواهشهاى تنگمراهش ‍ سازد، به هلاكت خواهد رسيد.بزرگترين و در همانحال دلفريب ترين الگوى منش الگوى نهايى شخصيت است كه هر كسى در وجدان و ذاتخود، بدان مى رسد. و گناه هر چند پنهانى ، اين پيكره بلند و دلفريب را از درون مىشكند و گرچه در بيرون ، مردم آنرا سالم مى پندارند. و نيز آن گرامى مى فرمايد:((كسى كه براى خود، شخصيتى قائل نيست و خويشتن را حقير و پست مى كند، از او اميدنيكى مداريد و چنين كس ، از ارتكاب پليدى ها باكى ندارد)). من هانت عليه نفسه فلاترج خيره .(15) اصلا اجازه نمى دهد كه مسلمانان به پلشتى گناه آلوده گردند وبا نادانان و ناشايستگان در آميزند.

fehrest page