بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب داستانهای بحارالانوار جلد 4, محمود ناصرى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     BAH40001 -
     BAH40002 -
     BAH40003 -
     BAH40004 -
     BAH40005 -
     FOOTNT01 -
 

 

 
 

 

1-  بحار ج 82، ص 319.
2-  منظور ترك اولى است .
3-  بحار: ج 17، ص 257 و 287.
4-  بحار: ج 16، ص 383 و ج 73، ص 68 و ج 16، ص 263 و 256 و 282 و ج73، ص 123 و 126 و ج 79، ص 322.
5-  بحار: ج 22، ص 60 99 و ج 96، ص 117 و ج 103، ص : 127، از سه روايتاستفاده شده .
6-  بحار: 18، ص 108 و ج 69، ص 383 و ج 71، ص 384.
7-  بحار: ج 72، ص 258.
8-  بحار: ج 71، ص 296.
9-  بحار: ج 22، ص 75 و ج 68، ص 282.
10-  بحار: ج 7، ص 33 و ج 9، ص 218 و ج 18، ص 202 با اندكى تفاوت .
11-  بحار: ج 6، ص 306.
12-  صلى الا له على جسم تضمنها قبر فاصبح فيهالعدل مدفونا
قد حالف الحق لا يبغى به بدلا فصار بالحق و الايمان مقرونا
13-  بسم الله الرحمن الرحيم قد جاء تكم بينة من ربكم فافواالكيل و الميزان و لا تبخسوا الناس ‍ اشياء هم لا تفسسدوا الارض بعد اصلاحها...
14-  بحار: ج 41، ص 119.
15-  بحار، ج 32، ص 245 و ج 100، ص 96.
16-  بحار: ج 32، ص 245 و ج 100، ص 96.
17-  سوره ق آيه 37. حقا در اين موضوع ياد آورى است براى آن كس كه داراى قلبهوشيار است يا گوش دل به كلام خدا سپرده و به حقانيتش توجهكامل دارد.
18-  بحار: ج 36، ص 191.
19-  بحار: ج 40، ص 297.
20-  شريح مردى بود كوسه كه مو در صورت نداشت بسيار هشيار و زيرك بود وشناخت عجيبى در امور قضايى و حل و فصل اختلاف مردم داشت . نخست عمرابن خطاب او رابراى كوفه قاضى قرار داد و در آن ديار به قضاوتاشتغال داشت اميرالمؤ منين خواست او را عزل نمايداهل كوفه اعتراض ‍ كردند و گفتند: نبايد شريح راعزل كنى ، زيرا او را عمر نصب كرده است و ما با اين شرط با تو بيعت كرديم كه آنچهابوبكر و عمر انجام داده اند تغير ندهى !
هنگامى كه مختار ثقفى به حكومت رسيد، او را از كوفه بدهى كه همه ساكنين آن يهودىبودند تبعيد نمود و چون حجاج حاكم كوفه گشت او را به كوفه آورد با اين كه پير وسالخورده بود، دستور داد به قضاوت مشغول گردد ولى شريح عذر خواست و عذرشپذيرفته شد. داستانى از او نقل شده ، مى گويند:
شريح مدتى در نجف اشرف ساكن بود وقتى كه به نماز و عبادت مى پرداخت . روباهىمى آمد و در اطراف او بازى مى كرد و فكر او را پرت مى نمود. (البته در محلى بيرون ازشهر)
اين قضيه مدتى تكرار شد تا اين كه شريح آدمكى درست كرد و در جايى گذاشت ، پساز آن روباه مى آمد كنار آن آدمك (به خيال اين كه آدم واقعى است ) بازى مى كرد. يك وقتشريح از پشت سر آن روباه آمد و او را گرفت . به اين جهت در ميان عرب ضربالمثل ماند كه مى گفتند: شريح ادهى من الثعلب (شريح از روباه زيركتر و حيله بازتراست .
شريح هفتاد و پنج سال قاضى بود دو سال آخر عمر بركنار ماند و در سن صد و بيستسالگى از دنيا رفت .(م )
21-  بحار: ج 33، ص 458 و ج 41، ص 155 و ج 77،ص 279.
22-  بحار: ج 93، ص 277.
23-  بحار ج 41، ص 202.
24-  بحار: ج 6، ص 242.
25-  بحار: ج 42، ص 117 اين قضيه پيش از مقام امامت امام حسين بوده و در ج 41،ص 112 به امام حسن نسبت داده شده است .
26-  بحار: ج 42، ص 117.
27-  اسماء از نزديكان حضرت فاطمه عليهاالسلام و از مهاجران حبشه بود وى نخستهمسر جعفر بن ابيطالب بود، چون جعفر در جنگ موته شهيد شد ابوبكربن ابى قحافهاو را تزويج نمود. ظاهرا در شستشوى حضرت زهرا عليهاالسلام به اميرالمؤ منين عليهالسلام كمك مى كرده و شكل تابوتهاى كنونى از پشنهاد او مى باشد. چون در گذشتهشايد هنوز هم در بعضى جاها هست ، جنازه را روى چند چوب مى گذاشتند و به سوىمغسل و قبرستان مى بردند. (م )
28-  بحار: ج 43، ص 189.
29-  بحار: ج 43، ص 87. آيات به ترتيب : زخرف 89، زمر 38، اعراف 29،فصلت 44، آل عمران 91 ق 37، انبيا 22، زخرف 12، ص 25،آل عمران 128، مريم 13، طه 11 و 13، كهف 44، قصص 26، بقره 263، حجر 43 و 44.
در گذشته اين داستان براى بعضى باور كردنى نبود ولى ظهور دكتر محمد حسينطباطبايى مساءله را حل كرد و امروز بسيارى از مردم از نزديك و يا در رسانه ها اين نابغهكوچك قرن را كه اكنون تقريبا نه بهار از عمر پر بركتش مى گذرد، ديده و از حالاتوى كم و بيش آگاهند.
30-  بحار: ج 43، ص 331.
31-  بحار: ج 43، ص 339.
32-  بحار: ج 43، ص 338.
33-  شنشنة اعفها من اخزم هل تلد حية الا الحية اين جمله در ميان عربها ضربالمثل است معمولا به افراد شجاع و زيرك گفته مى شود.
34-  بحار: ج 45، ص 143.
35-  بحار: ج 44، ص 110.
36-  لم يخب الان من رجاك و من حرك من دون بابك الحلقه
انت جواد و انت معتمد ابوك قد كان قاتل الفسقه
لو الذى كان من اوائكم كانت علينا الجهيم منطبقه

37-  خدها فانى اليك معتذر و اعلم بانى عليك ذو شفقه
لو كان فى سيرنا الغداة امست سمانا عليك مندفقة
ولكن ريب الزمان ذو غير و الكف منى قليلة النفقه

38-  بحار: ج 44، ص 190.
39-  بحار: ج 44، ص 371.
40-  بحار: ج 101، ص 16.
41-  بحار: ج 46، ص 68.
42-  بحار: ج 78، ص 160.
43-  سوره انفال : آيه 41.
44-  سوره احزاب : آيه 33.
45-  بحار: ج 45، ص 155 166 با اندكى تفاوت .
46-  بحار: ج 46، ص 237 و 249 با اندكى تفاوت .
47-  بحار: ج 46، ص 244.
48-  بحار: ج 27، ص 19 برگرفته شده از روايت 7 8 و ج 47، ص 158 و ج63، ص 66 و 103.
49-  بحار: ج 46، ص 238.
50-  بحار: ج 46، ص 300.
51-  بحار: ج 47، ص 42.
52-  بحار: ج 7، ص 285. و ج 12 ص 341.
53-  بحار: ج 47، ص 238.
54-  بحار، ج 78، ص 202
55-  بحار: ج 47، ص 139 و ج 71، ص 191.
56-  بحار: ج 47، ص 57.
57-  محمد پسر منصور و لقبش مهدى بود.
58-  خداوند هر چرا بخواهد محو و هر چه را بخواهد اثبات مى كند و ام كتاب نزداواست (29 سوره رعد)
59-  بحار: ج 47، ص 163 و ج ، 74 ص 93.
60-  بحار: ج 47، ص 34
61-  هر چه را انفاق كنيد خداوند عوضش را مى دهد او بهترين روزى رسان است .
62-  بحار: ج 74، ص 76.
63-  بحار: ج 69، ص 5.
64-  آنان كه پيوندهايى كه خداوند به آن امر كرده است برقرار مى كنند و ازپروردگارشان مى ترسند و از بدى حساب (روز قيامت ) بيم دارند. رعد: آيه 21.
65-  بحار: ج 74، ص 96.
66-  ظاهرا امام عليه السلام اين سجده ها را در زندان انجام مى داده است .
67-  خدايا! از تو هنگام مرگ ، راحتى و در وقت حساب ، گذشت را خواهانم .
68-  بحار: ج 48، ص 101.
69-  بحار: ج 48، ص 137.
70-  بحار: ج 48، ص 115.
71-  بحار: ج 75، ص 376.
72-  نحن اقرب اليه من حبل الوريد. سوره ق آيه 16.
73-  بحار: ج 10، ص 204 و ج 48، ص 171 و ج 83، ص 297 و 299.
74-  بحار: ج 49، ص 101.
75-  بحار: ج 49، ص 106.
76-  بحار: ج 50، ص 55.
77-  بحار: ج 50، ص 104.
78-  بحار: ج 50، ص 105.
79-  بحار: ج 50، ص 197. در تولد، وفات و امامت آن حضرتاقوال ديگرى نيز نقل شده است .
80-  بحار: ج 50، ص 199.
81-  بحار: ج 50، ص 199.
82-  بحار: ج 50، ص 129.
83-  از سرداران قدرتمند متوكل عباسى بود.
84-  بحار 50، ص 125.
85-  بحار: ج 50، ص 308.
86-  بحار: ج 50، ص 317. نامه آن حضرت در كتب ديگر بيش از اين مقدارنقل شده .
87-  بحار: ج 36، ص 337 و ج 51، ص 108.
88-  بحار: ج 44، ص 20 و ج 52، ص 280.
89-  بحار: ج 51، ص 295.
90-  بحار: ج 52، ص 174.
91-  بحار: ج 22، ص 117.
92-  بحار: ج 6، ص 232 و 241 و ج 35، ص 81
93-  عمرو بن عبيد (12880 ه.ق ) در عصر امام صادق عليه السلام ، از بزرگان واساتيد فرقه معتزله بود و از نزديكان دومين خليفه عباسى (منصور دوانيقى ) به شمارمى رفت . شاگردان بسيار در جلسه درس ايشان مى نشست و او مطابق راى خود (برخلافعقايد شيعه بود) درس مى گفت . هشام بن حكم كه يكى از شاگردان نوجوان و محققبرجسته و دانشمند زبر دست امام صادق بود، روزى در جلسه درس عمرو شركت نموده ومناظره مذكور را با ايشان انجام داده است . (م )
94-  بحار: ج 61، ص 248.
95-  بحار: ج 22، ص 385.
96-  بحار ج 22، ص 402
97-  بحار: ج 6، ص 32 و 33.
98-  بحار: ج 42، ص 122 و ج 75، ص 433.
99-  بحار: ج 20، ص 57.
100-  بحار: ج 44، ص 130.
101-  بحار: ج 27، ص 23 و ج 46، ص 282 با اندكى تفاوت .
102-  بحار: 16. ص 179.
103-  نام زنى است از قبيله يمن ، وى از بانوان پرهيزگار با فضيلت بوده و امامرضا او را با لباس خود كفن نمود و دفن كرد.
104-  بحار: ج 25، ص 175.
105-  بحار: ج 42، ص 114.
106-  بحار: ج 42، ص 116.
107-  بحار: ج 50، ص 218.
108-  سوره نور: آيات 11 - 16.
109-  بحار: ج 20، ص 310.
110-  بحار: ج 12، ص 76.
111-  بحار: ج 12، ص 13.
112-  بحار: ج 13، ص 413 و ج 73، ص 68.
113-  بحار: ج 93، ص 377.
114-  بحار: ج 14، ص 488.
115-  بحار: ج 14، ص 330 و ج 77، ص 149.
116-  بحار: ج 75، ص 250.
117-  بحار: ج 14، ص 402.
118-  بحار: ج 13، ص 321.