1- بحارالانوار، ج 22، ص 83. 2- بحار، ج 43، ص 283. 3- حضرت يونس به رسالت مبعوث شد و در شهر نينوا به تبليغ قوم خويشپرداخت مردم حقيقت را از او نپذيرفتند. يونس گمان كرد وظيفه اش به پايان رسيده ، پيشاز آنكه فرمان الهى برسد، خشمگين شهرش را ترك نمود و از ميان قومش بيرون رفتهمچنان راه مى پيمود تا به كنار دريا رسيد و در دريا گرفتار شكم ماهى شد يكدفعهبه خود آمد كه بايد صبر و تحمل مى كرد و بدون فرمان خداوند از ميان قومش بيروننمى آمد شايد گوش شنوا و دلى حقيقت پذيرى در ميان ايشان پديد مى آمد از اين جهت درميان ظلمت ها به مناجات پرداخت و نجاتش را از خداوند منان خواست ، خداوند نيز دعاى يونسرا پذيرفت و او را نجات داد. 4- بحار، ج 16، ص 217. 5- بحار، ج 104، ص 37. 6- بحار، ج 6، ص 220 و ج 22، ص 107 و ج 73، ص 298 با كمى تفاوت . 7- بحار، ج 16، ص 214. 8- بحار، ج 77، ص 136. 9- بحار، ج 20، ص 63. 10- بحار، ج 77، ص 182. 11- بحار، ج 75، ص 108 12- بحار، ج 41، ص 108 و 111. 13- ترجمه آيات : سوگند به اسبان دونده كه نفس زنان (به سوى ميدان جهاد)پيش رفتند. و سوگند به آنها (كه بر اثر برخورد سمهايشان به سنگ هاى بيابان )جرقه هاى آتش افروختند و با دميدن صبح بر دشمن يورش بردند. و گرد و غبار به هرسو پراكنده كردند، ناگهان در ميان دشمن ظاهر شدند و ... 14- بحار، ج 21، ص 72. 15- بحار، ج 40، ص 113. 16- بحار، ج 41، ص 135. 17- بحار، ج 41، ص 52. 18- بحار، ج 2، ص 52 - ج 41، ص 73، با مختصرى تفاوت . 19- بحار، ج 43، ص 93. 20- بحار، ج 43، ص 94. 21- در برخى روايت 34 مرتبه الله اكبر و 33 مرتبه الحمدلله و 33 مرتبهسبحان الله نقل شده است . 22- بحار ج 43، ص 82 و 134، با كمى تفاوت . 23- بحار، ج 43، ص 85. 24- بحار، ج 2، ص 3 25- بحار، ج 2، ص 8 26- بحارالانوار، ج 43، ص 81 و ج 89، ص 313 و ج 93، ص 388 با كمىتفاوت . 27- بحار، ج 43، ص 25 28- فرو خورندگان خشم . 29- عفو كنندگان مردم . 30- خداوند نيكوكاران را دوست دارد. 31- بحارالانوار، ج 43، ص 352 32- بحار، ج 43، ص 345 33- بعضى روايت هاى نام اين دختر را ام كلثوم و به جاى امام حسن (ع ) امام حسين (ع )ذكر كرده اند. 34- 400 يا 450، به نقلى 500 درهم است . 35- بحار، ج 44، ص 119، 120 36- بحار، ج 43، ص 352 37- بحار، ج 44، ص 292 38- بحار، ج 87، ص 126 39- بحار، ج 44، ص 394 40- بحار، ج 45، ص 335 41- بحار، ج 46، ص 116 42- بحار، ج 46، ص 142 43- بحار، ج 46، ص 67 44- خلق الله الجنه لمن اطاعه و احسن ولو كان عبدا حبشيا و خلق النار لمن عصاهو لو كان سيدا قرشيا. 45- هنگامى كه صور دميده شد ديگر خويشاوندى بين مردم نيست و از كسى سؤال نمى شود با چه كسى نسبت دارى ؟ مؤ منون - آيه 101 46- بحار، ج 46، ص 81 47- بحار، ج 46، ص 65 48- بحار، ج 46، ص 247 49- بحار، ج 2، ص 236 50- بحار، ج 52، ص 126 51- بحارالانوار، ج 47، ص 134 52- بحار، ج 47، ص 123 53- بحار ج 48 ص 118 54- سايبانى كه مردم روزها براى در امان بودن از گرماى طاقت فرسا به زير آنجمع مى شدند و شب هنگام مكان مناسبى بود براى فقرا و افراد غريب كه در آنجابخوابند. 55- بحار، ج 47، ص 20 56- بحار، ج 47، ص 39 57- بحار، ج 47، ص 77 58- بحار، ج 104، ص 37 59- بحارالانوار، ج 47، ص 79 و ج 68، ص 118 60- شورى ، 52. تو پيش از اين نمى دانستى كتاب و ايمان چيست (از محتواى قرآنآگاه نبودى ) ولى ما آن را نورى قرار داديم كه بوسيله آن هر كس از بندگان خويش رابخواهيم . 61- بحار، ج 47، ص 374 62- بحار، ج 47، ص 117. 63- خدا ستمكاران تو را لعنت كند اى فاطمه ! 64- بحار، ج 100، ص 441. 65- بحار، ج 47، 59 66- خداوند داناتر است به اينكه رسالتش را در كدام خانواده قرار دهد. 67- بحار، ج 48، ص 103 68- بحار، ج 48، ص 174 و 313 69- مقيم و مسافر در آن يكسانند. (سوره حج ، آيه 24) 70- اگر به مقدار سنگينى يك دانه خردل (كار نيك و بدى باشد) آنرا حاضر مىكنم و كافى است كه ما حساب كننده هستيم (سوره انبيا، آيه 47) 71- خنفساء حشره اى است سياهرنگ كه از فضله حيوانات استفاده مى كند. 72- بحار، ج 48، ص 141 73- انفال / 41 74- حشر/ 7 75- بقره / 44 76- بحار، ج 49، ص 288 77- در بعضى كتب آمده است : ماءمون باز شكارى را كه بر روى دستش بودبدنبال دراجى (پرنده ) رها كرد باز پس از مدتى بازگشت در حالى كه ماهى كوچكى راكه هنوز زنده بود در منقار داشت ماءمون آن ماهى را در كف گرفت و برگشت ، چون نزد امامجواد عليه السلام رسيد از او پرسيد اين چيست كه در دست دارم ؟ حضرت فرمود: خداوند درياهايى آفريده است ، هنگامى كه ابرها از آن به سوى آسمان بالا مى رود ماهيانريز را همراه خود مى برد و بازهاى شكارى پادشاهان آنها را شكار مى كنند، و شاهان آنهارا در كف مى گيرند و بزرگان علم و دانش ازنسل نبوت را با آنها امتحان مى نمايند. ماءمون از شنيدن اين پاسخ سخت تعجب كرد و اظهار داشت : به راستى كه تو فرزند امام رضا عليه السلام هستى و از فرزند آن بزرگوار چنينجواب شگفت انگيز، دور نيست . 78- بحار، ج 50، ص 56 79- طرسوس از نواحى مرزى ميان سرزمين اسلام و كشور روم بود. 80- از قضات ماءمون . 81- پس از آن (خاك ) بر صورت ها و دست هاى خود مسح كنيد. مائده / 6 82- بحار، ج 50، ص 5 83- بحار، ج 50، ص 154 84- بحار، ج 50، ص 144 85- بحار، ج 50، ص 311. 86- بحار، ج 51، ص 2. 87- بحار، ج 52، ص 175 88- يكى از شهرهاى عراق كه در نزديك نجف اشرف واقع است . 89- بحار، ج 52، ص 70 90- بحار، ج 42، ص 142 91- بحار، ج 45، ص 311 92- بحار، ج 46، ص 118 93- بحار، ج 46، ص 336. 94- لقب اميرالمؤ منين نزد شيعه مخصوص به حضرت على بن ابى طالب است كهپيغمبر صلى الله عليه و آله وسلم او را در غدير خم به خلافت نصب فرموده واهل سنت همه خلفا را حق يا ناحق به امارت رسند اميرالمؤ منين گويند. 95- بحار، ج 48، ص 177 - 176 96- بحار، ج 77، ص 169 97- بحار، ج 14، ص 111 98- در بعضى مدارك زبان گاو آمده است . 99- بحار، ج 13، ص 262 100- بحار، ج 14، ص 322. 101- بحار، ج 14، ص 487 102- بحار، ج 14، ص 489 103- بحار، ج 16، ص 113. 104- بحار ج 1، ص 84 و ج 14، ص 506. 105- بحار: ج 14، ص 421، 427 و ج 70، ص 244، 380 با كمى اختلاف 106- بحار: ج 14، ص 485. 107- بحار: ج 75، ص 373. 108- بحار: ج 14، ص 254.
|