بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب پرتوی از اسرار حج, عباسعلى زارعى سبزوارى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     PARTO001 -
     PARTO002 -
     PARTO003 -
     PARTO004 -
     PARTO005 -
     PARTO006 -
     PARTO007 -
     PARTO008 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

چگونه وارد مكّه شويم 
شهر مكه ، شهر عظمت و شوكت و شهر رحمت و بركت است . شهر آمرزش و مغفرت است . ولذا از احترام و حرمت ويژه اى برخوردار مى باشد.
ورود به شهر مكه ، وارد شدن به شهر خدا ورسول اوست ، وارد شدن به شهر صفا و مروه ، وارد شدن به ((ام القرى )) است ، لذاائمه معصومين عليهم السّلام در زمينه ورود به شهر مكه ، دستورات و سفارشاتى دارندكه شايسته است حجاج محترم آنها را رعايت كنند.
يكى از آداب در هنگام وارد شدن به شهر مكه ، ((تواضع و فروتنى حجاج )) است . انسان، هنگام ورود به اين شهر بايد بداند كه وارد شهرى مى شود كه خانه خداوند در آنجاست. خداوند كه هر شب و روز در برابر او و به سمت خانه او پيشانى خود را برخاك مىگذاريم . تكبّر و تفاخر در شهر مكه ، هيچ ثمره اى ندارد. آنجا همه بندگان خدا هستند وهمه در برابر خدا و مهمان او مى باشند. اسحاق بن عمار مى گويد: امام صادق عليهالسّلام فرمود:
((لايَدْخُلُ مَكَّةَ رَجُلٌ بِسَكيِنَةٍ إِلا غَفَرَ لَهُ، قُلْتُ: مَاالسَّكينَة ؟ قالَ يَتَوُاضَعُ)).(40)
يعنى : ((مردى نيست كه با سكينه وارد مكه شود مگر اينكه خداوند گناهان او را مى بخشد،من به امام عليه السّلام عرض كردم : سكينه چيست ؟ فرمود: سكينه اين است كه مرد دربرابر خداوند تواضع و فروتنى كند)).
يكى ديگر از آداب ورود به شهر مكه اين است كهقبل از ورود، حمام نموده و با بدنى تميز و پاكيزه وارد شود. امام صادق عليه السّلام مىفرمايد:
إِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ فى كِتابِهِ: (... وَطَهِّرْ بَيْتِى لِلطائفينَ وَالعاكِفينَ والرُّكِّالسُجُودِ(41) فَيَنْبَغِى لِلْعَبْدِ اءَنْ لايَدْخُلَ مَكَّةَ إ لاّ وَهُو طاهِرٌ قَدْ غَسَلَ عَرَقَهُ وَالا ذْىَوَتَطَهَّرَ).(42)
يعنى : ((خداوند در قرآن كريم به ابراهيم فرموده است : ((و خانه مرا پاك گردان براىطوف كنندگان ، بپاى ايستادگان ، ركوع كنندگان و سجود كنندگان ، پس ‍ شايسته استبنده خدا وارد مكه نشود مگر اينكه پاك و تميز باشد و عرق بدنش را شستشو بدهد و پاككند)).
اقامت در شهر مكه 
در روايات زيادى ، اقامت در شهر مكه را براى حجاج مكروه دانسته اند و چنانچه كسىبخواهد از شهر و كشور خودش هجرت نموده و در مكه سكونت كند، مكروه است . فلسفه وسرّ كراهت داشتن اقامت در مكه آنگونه كه از فرمايشات ائمه معصومين عليهم السّلام استفادهمى شود سه امر است :
1- چنانچه قبلاً ذكر كرديم ، عظمت و احترام شهر مكّه در حدّى است كه ثواب و پاداشاعمالى كه در آنجا انجام پذيرد، بيشتر از پاداش آنها در غير شهر مكه است . همينطوركيفر گناه و معصيت كسى كه در شهر مكه مرتكب شود، چندين برابر كيفر آن گناه در غيرشهر مكه است . و علّت اينكه اقامت در شهر مكه مكروه دانسته شده اين است كه انسان وقتىدر اين شهر اقامت كند، ممكن است مرتكب گناه و معصيت شود و حرمت شهر مكه را هتك نمايد.
((ابوالصحاح كنانى )) مى گويد: ((از امام صادق عليه السّلام پيرامون تفسير آيهمباركه :
(... وَمَنْ يَرِدُ فيه بِإ لْحادٍ نَذِقْهُ مِنْ عَذابٍ اءليم )(43) پرسيدم ؛ آن حضرت عليهالسّلام فرمود: ((كُلُّ ظُلمُ بِهِ الرَّجُلُ نَفْسَهُ بِمَكَّة مِنْ سِرْقَةٍ اءَوْ ظُلْم اءَحَدٍ اءَوْ شَى ءٍ مِنَالظُّلْمِ فَانّى اءراه اِلحاداً وَلِذلِكَ كانَ يَنهى اءنْ يَسْكُنَ الحَرَمَ))(44)
يعنى : ((هر ظلمى را كه مردى در مكه روا دارد، ازقبيل دزدى ، يا ستم به كسى ، يا هر نوع ظلمى ، من آن را الحاد مى دانم و لذا نهى شدهاست از اينكه در حرم خدا سكونت كنند)).
2- شهر مكّه و خانه خدا از احترام ويژه اى برخوردار است . و چنانچه انسان در آنجا اقامتكند و سكنى گزيند، ممكن است با گذشت زمان ، نسبت به شهر مكّه و خانه خدا انس پيداكرده و به آنها اهميّتى ندهد. در نتيجه باعث مى شود احترامى كه شايسته مكّه و خانه خداهست مورد توجه او قرار نگيرد و در واقع به آنها احترامى كند. و به تعبير ديگر: اقامت درشهر مكّه موجب مى شود انسان نسبت به مكه و خانه خداسنگدل و بى عاطفه شود.
امام صادق عليه السّلام فرموده است :
((اِذا قَضى اَحَدُكُمْ نُسُكَهُ فَلْيَرْكَبُ راحِلَتَهُ وَلْيَلْحَقُ بِاءَهْلِهِ فِاِنَّ المَقامَ بِمَكَّة يَسقِىالقَلْبَ))(45)
يعنى : ((هرگاه يكى از شما مناسك حج را انجام داد، سوار بر راحله اش ‍ شود و بهخانواده اش ملحق گردد؛ زيرا اقامت در مكه ، قلب را بى عاطفه مى كند)).
3- اقامت در شهر مكه باعث بى رغبتى به زيارت خانه خدا و دورى از مكه ، موجب شوقبسيار به زيارت بيت اللّه الحرام مى شود، لذا اقامت در شهر مكه مكروه است .
امام صادق عليه السّلام فرموده است :
(اِذا فَرَغْتَ مِنْ نُسُلِكَ فَارْجَعْ فَاِنّهُ اءَشْوَقَ لَكَ إ لى الرُّجُوعِ).(46)
يعنى : ((هرگاه از انجام مناسك حج فارغ شدى ، برگرد؛ زيرا اين امر تو را بهبرگشتن (به سوى خانه خدا) تشويق مى كند)).
اينجا ممكن است كسى بگويد: مكروه بودن اقامت در مكه با عظمت و شوكت آن منافات دارد؛زيرا چگونه ممكن است مكانى داراى عظمت و نورانيت باشد ولى ايستادن در آن مكان كراهتداشته باشد؟ به دست آوردن و استفاده كردن از عظمت و معنويت چنين مكانى ، متوقف بربودن و ايستادن در آن مكان است .
در پاسخ مى گوييم : مكروه بودن اقامت در مكانى ، دو حيثيت دارد:
1- گاهى بودن در يك مكان و انجام عبادتى در آنجا از آن جهت مكروه است كه آن مكانگنجايش و قابليت پذيرش آن عبادت را ندارد و در واقع آن مكان ، يك مكان پستى است كهبا عظمت عبادت ، سازگار نيست ؛ مانند خواندن نماز در حمام .
2- اما گاهى مكان عبادت فى نفسه بسيار باعظمت است و عبادت در آن مكان نيز بسيار مهماست ، ولى كسانى كه در آن مكان هستند، ضعيف مى باشند و نمى توانند حق آن مكان راآنچنانكه شايسته اش هست رعايت كنند، پس علّت كراهت ، امامت در مكّه ، عظمت احترام مكه وضعف افراد در رعايت حق آن است .
وداع با مكه 
وقتى كه وداع با مكه فرا مى رسد، كمتر كسى است كه به اين شهر برود و هنگام خروجاز آن خوشحال باشد. كسانى كه عظمت و شكوه اين شهر را درك كنند و عاشق آن شوند،پيوسته در آروزى ديدار دوباره آن هستند.
آروزى برگشتن به شهر مكه ، موجب طولانى شدن عمر مى گردد و لذا در روايات ،سفارش شده است كه هنگام خداحافظى با شهر مكه ، نيت كنند كه دوباره برگرديد. وكسانى كه در هنگام وداع با مكه نيت برگشتن به مكه را ندارند، مرگشان نزديك مى شود.رسول خداصلّى اللّه عليه و آله فرموده است :
((مَنْ اَرادَ دُنيا وَآخَرَةَ فَلْيَؤْمِ هذا البَيْت وَمَنْ رَجَعَ مِنْ مَكَّة وَهُوَ يَنْوى الحَجَّ مِنْ قابِلٍ زيدَفى عُمْرِهِ وَمَنْ خَرَجَ مِنْ مَكَّة وَهُوَ لايَنْوى العَوْدَ إِلَيْها فَقَدْ قَرُبَ اَجَلُهُ وَدناعَذابُهُ))(47)
يعنى : ((هركسى كه دنيا و آخرت بخواهد بايد اين خانه را قصد كند. و كسى كه از مكهبرگردد و نيت كند در سال آينده هم حج انجام دهد، عمر او فزونى مى يابد و كسى كه ازمكّه برگردد ولى نيت برگشتن به آن را نكند، مرگ و عذاب او نزديك خواهد شد)).
و از امام صادق عليه السّلام روايت شده است كه آن حضرت عليه السّلام به كسانى كههمراه او بودند فرمود:
((اين ((كوه ثافل )) را مى بيند؟ يزيدبن معاويه هنگامى كه از حج برگشت و قصد رفتنبه شام را كرد، شعرى سرود و گفت :

اذا انزلنا ثافلاً(48) يميناً
فلن نعود بعدَه سنيناً
للحجّ والعمرة مابقينا
يعنى :
((وقتى از اين كوه ثافل كه در سمت راست ما هست بگذريم تا زمانى كه زنده هستيم ،هرگز براى حج و عمره برنمى گرديم .
((يزيد پس از اينكه به شام رسيد، قبل از اينكه مرگ (طبيعى ) او فرا رسد، از دنيا رفت)).(49)
امام رضاعليه السّلام درباره آداب خروج از مكه ، رعايت چند امر را سفارش كرده اند:
1- هفت بار طواف خانه خدا كه اين طواف را ((طواف وداع )) مى نامند.
2- استلام حجرالاسود و اركان خانه خدا در هر هفت بار از طواف .
3- از خدا بخواهد كه اين زيارت را آخرين زيارت او قرار ندهد.
4- خواندن دعا و گفتن جمله : ((آئِبونَ تائِبُونَ لِرَبَّنا حامِدُون وَإ لى اللّه راغِبُون وَإلَيهِ راجِعُونَ)).
5- خارج شدن از درب حنّاطين .
6- سجده كردن در درب مسجدالحرام .(50)
يكى ديگر از امورى كه در هنگام وداع با مكه ، بسيار سفارش شده است ، ((دادن صدقه ))مى باشد. امام رضاعليه السّلام فرموده است :
((اِذا فَرَغْتَ مِنَ المَناسِكِ كُلِّها وَاءَرْدْتَ الخُرُوجَ تُصَدِّقُ بِدَرْهَمْ تَمْراً. حَتّى تَكُونَ كَفّارَةًلِمادَخَلَ عَلَيْكَ فى اِحرامِكَ مِنَ الخَلَلِ وَالنُقْصانِ وَاءنتَ لاتَعْلَمُ)).(51)
يعنى : هرگاه تمام مناسك حج را انجام دادى و خواستى از مكّه خارج شوى ، يك درهم خرماخريدارى كن و صدقه بده . تا اين صدقه كفّاره اى باشد براى امور ناقصى كه گاه درهنگام احرام از تو صادر شده است ولى تو آنها را نمى دانى )).
مانند همين روايت از امام صادق عليه السّلام نيزنقل شده است .(52)
بخش دوّم : كعبه و اسرار آن 
قداست خانه كعبه 
خانه كعبه نخستين و برترين خانه در روى زمين است . اين خانه در جايگاهى بسيار مقدسواقع شده است و مورد احترام خاص پروردگار مى باشد.رسول خداصلّى اللّه عليه و آله ى فرمايد:
((اِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ اَخْتارَ مِنْ كُلِّ شَىٍّْءٍ شَيْئاً، اَخْتارَ مِنَ الا رْضِ مَكَّةَ وَاخْتارَ مِنْ مَكَّةالمَسْجِدَ وَاخْتارَ مِنَ المَسْجِدِ المَوْضِعَ الَّذِى فيهِ الكَعْبَة )).(53)
يعنى : ((خداوند (عزّوجل ) از هر چيزى ، يكى را به عنوان بهترين برمى گزيند، از زمين ،مكه را و از مكه ، مسجد را و از مسجد، محلّ كعبه را برگزيده است )).
از امام صادق عليه السّلام نيز روايت شده است :
((اِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ اَخْتارَ مِنْ كُلِّ شَي ءٍ شَيئاً، اَخْتارَ مِنَ الاَرْضِ مَوْضِعَ الكَعْبَةِ))(54)
يعنى : ((خداوند (عزوجل ) از هر چيزى يكى را به عنوان ديگرى نيز از امام صادق عليهالسّلام قل شده است كه آن حضرت در حالى كه به كعبه اشاره مى نمود فرمود:
((خداوند در روى زمين هيچ خانه اى نيافريده است كه محبوبتر و ارجمندتر از كعبه در نزدخودش باشد. خداوند به احترام كعبه ، ماههاى حرام را حرمت بخشيده است )).(55)
پس خانه كعبه ، از احترام ويژه اى برخوردار است و هتك حرمت آن جايز نيست . لذا خداوندبيرون نمودن كسى را كه به آنجا پناه برده ، حرام كرده است . ((كعبه ))، ستون دين واساس پايدارى شريعت است . از امام صادق عليه السّلامنقل شده است كه آن حضرت فرمود:
((لايَزالُ الدّين قائِماً ماقامَتْ الكَعْبَةُ)).(56)
يعنى : ((تا هنگامى كه كعبه برپاست دين نيز پايدار مى باشد)).
سير پيدايش خانه كعبه 
سخن درباره چگونگى پيدايش و بناى خانه كعبه است . بعضى از روايات بيانگر اينمطلب است كه خانه خدا و بيت اللّه الحرام به امر خداوند و به وسيله ملائكه ساخته شدهاست و پس از طوفان نوح ، آن خانه به آسمان برده شد و هر روز هفتاد هزار فرشته آنرا طواف مى كنند. و سپس حضرت ابراهيم عليه السّلام دوباره آن را در زمين ، تجديد بنانمود.
امام باقرعليه السّلام فرموده است : ((خداوند در زير عرش ، چهار اسطوانه ساخت و آن را((ضرّاح )) ناميد و او ((بيت المعمور)) است . سپس به ملائكه فرمود: آن را طواف كنيد. وسپس ملائكه را برانگيخت و به آنان فرمود: در زمين خانه اى بنا كنيد مانند بيت المعمور.و بعد به كسانى كه در زمين بودند امر نمود كه آن خانه را طواف نمايند. و وقتىحضرت آدم عليه السّلام از بهشت به زمين هبوط كرد، خداوند به او فرمود: ((من به همراهتو خانه اى را فرستادم تا پيرامون آن طواف كنى آنچنانكه ملائكه پيرامون عرش طوافمى كنند و كنار آن خانه نماز بخوانى آنگونه كه در كنار عرش خوانده مى شود. و وقتىزمان طوفان نوح فرا رسيد، اين خانه به آسمان برده شد و پيامبران عليهم السّلاممناسك حج را انجام مى دادند بدون اينكه از مكان آن خانه اطلاعى داشته باشند، تا هنگامىكه خداوند آنجا را براى ابراهيم عليه السّلام سكنى قرار داد و جايگاه خانه را به اونشان داد و ابراهيم عليه السّلام آن خانه را از سنگها پنج كوه تجديد بنا كرد:
1- كوه حرا.
2- كوه ثبير.
3- كوه لبنان .
4- كوه طور.
5- و كوه حمر)).(57)
روايات ديگرى نيز وجود دارد كه مضمن روايت مذكور را دلالت دارند.
و از بعضى روايات استفاده مى شود كه نخستين سازنده خانه كعبه حضرت آدم عليهالسّلام وده است . امام صادق عليه السّلام مى فرمايد:
((إ نّ آدَمَعليه السّلام هُوَ الَّذى بَنى البَيْتَ وَوَضَعَ اَساسَهُ...))(58)
يعنى : ((حضرت آدم عليه السّلام خانه كعبه را ساخت و آن را پايه گذارى نمود...)).
اگرچه پيدايش ابتدايى و سازنده اوّلى خانه خدا قدرى نامعلوم است ، ولى تجديد بناىخانه خدا به وسيله حضرت ابراهيم و اسماعيل عليهماالسّلام امرى روشن و معلوم است ؛زيرا در قرآن كريم مى فرمايد:
(وَاِذْ يَرْفَعُ اِبراهِيمُ القَواعِدَ مِنَ البَيْتِ وَاِسماعِيلُ...)(59)
يعنى : ((آنگاه كه ابراهيم عليه السّلام و اسماعيل ، پايه هاى خانه كعبه را بالابردند)).
در تفسير قمى ، روايتى را از امام صادق عليه السّلام پيرامون آمدن حضرت ابراهيم بهسرزمين مكّه و ساختن خانه كعبه نقل مى كند. در اين روايت ، امام صادق عليه السّلام فرمودهاست :
((وقتى اسماعيل به سن مردان رسيد، خداوند به ابراهيم عليه السّلام امر نمود تا خانهكعبه را بنا كند، حضرت ابراهيم عليه السّلام فرمود: پروردگارا! در كدام مكان آن را بناكنم ؟ خداوند فرمود: در همان مكانى كه قبّه (بهشتى ) بر حضرت آدم عليه السّلام فرودآمد و حرم خدا به وسيله آن قبله ، نورانى شد. قبه اى كه خداوند بر حضرت آدم عليهالسّلام نازل فرموده بود تا روزگار طوفان نوح عليه السّلام ثابت و استوار بود.وقتى با طوفان تمام دنيا در آب غرق شد، خداوند آن قبه را به آسمان برد و تمام دنياجز محدوده خانه خدا غرق شده بود. و لذا آن را ((بيت عتيق )) ناميده اند؛ چون از غرق شدنرهايى يافت . وقتى خداوند به حضرت ابراهيم عليه السّلام امر نمود تا خانه كعبه رادوباره بسازد، او نمى دانست در چه مكانى آن را بسازد، لذاجبرائيل عليه السّلام ظاهر شد و محلّ خانه خدا را مشخص كرد. و سپس ‍ خداوند ستونهاىخانه را از بهشت براى حضرت ابراهيم عليه السّلام فرستاد. سنگى كه خداوند براىحضرت آدم عليه السّلام فرستاد از برف سفيدتر بود، ولى چون كفار آن را لمس كردند،سياه شد و حضرت ابراهيم عليه السّلام خانه كعبه را بنانهاد...)).(60)
فلسفه و آثار وجود كعبه 
در ابتداى كتاب گفتيم كه هر وجودى را سرّى است ، خانه كعبه ، ظاهر و باطنى دارد. اينخانه در ظاهر مانند ساير خانه هاى زمينى ، درب و ديوار و سقفى دارد، ولى در واقع ،سرزمين آن الهى و ديوارهاى آن بهشتى و فضاى آن ملكوتى است . پس در خلقت خانه خداحكمتى است ؛ چنانكه در خلقت ساير موجودات نيز سرّ و حكمتى وجود دارد. مراجعه بهمنابع و روايت اسلامى ، بيانگر اين واقعيت است كه در خلقت و پيدايش خانه كعبه ، اسرارگوناگونى وجود دارد:
1- يكى از اسرار وجودى كعبه اين است كه كعبه ، محلّ آمرزش گناهان قرارداده شده است .از آنجا كه فلسفه خلقت بشر، عبادت و رسيدن به سعادت ابدى هست و شيطان هميشه درراه رسيدن بشر به سعادت ابدى مزاحمت ايجاد نموده و پيوسته موانعى را براى بشربه وجود مى آورد، به طورى كه گاه بر انسانها غلبه پيدا نموده و آنان راغافل مى كند و آنان نيز مرتكب گناه مى شوند، خداوند مهربان كعبه را خلق نمود تابتوانند در كنار آن استغفار نموده و از خداوند آمرزش گناهانشان را بخواهند تا خداوندآنان را ببخشد.
از امام محمد باقرعليه السّلام روايت شده است كه آن حضرت عليه السّلام درباره تفسيرآيه شريفه :
(إ نّى جاعِلٌ فِى الاَرْضِ خَليفَةً قالُوا اءَتَجْعَلَ فيها مَنْ يَفْسِدَ فيها وَيَسْفِكُ الدَّماءَ وَنَحْنُنُسَّبِحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ...)(61)
فرمود: ((ملائكه با اين سخن خواستند بر خداوند منّت بگذارند. و اين سخن را بعضى ازملائكه گفتند چون نسبت به گذشته كسانى كه قبلاص در زمين بودند، آگاهى داشتند.وقتى اينان چنين گفتند، خداوند از آنان روى گردان شد و آدم را خلق كرد و تمام اسماء رابه او آموخت .
پس آن اسماء را از ملائكه پرسيد. آنان گفتند: (لاعِلْمَ لَنا اِلاّ عَلَّمْتَنا)(62)
خداوند به آدم عليه السّلام فرمود:
(يا آدَمُ اَنْبِئهُمْ بِاءَسْمائِهِمْ)
يعنى : ((اى آدم ! نامهاى ملائكه را به آنان اطلاع بده )).
وقتى نامهاى آنان را گفت ، خداوند به ملائكه فرمود: (اُسْجُدُوا لا دَمَ)(63) آنان سجدهكردند و در حال سجده با خود مى گفتند:
((ما فكر نمى كرديم كه خداوند كسى بزرگوارتر از ما را بيافريند در حالى كه ماهمسايگان او نزديكترن خلق به او هستيم )).
وقتى ملائكه سجده نموده و سرهايشان را بلند كردند، خداوند فرمود:
(اِنّى اَعْلَمُ غَيْبَ السَّماواتِ...)(64) آنگاه ملائكه فهميدند كه اشتباه كرده اند، لذا بهعرش خداوند پناهنده شدند و پيرامون آن طواف مى كردند و از خداوند طالب عفو و رضايتمى نمودند. خداوند از آنان راضى شد و به ملائكه امر نمود در روى زمين خانه اى بسازندتا هر كس از فرزندان آدم عليه السّلام مرتكب گناهى شد همانطور كه ملائكه پيرامونعرش و طواف مى كنند، او نيز پيرامون آن خانه طواف كند تا خداوند از او راضى شود؛چنانكه از ملائكه راضى شده ...)).(65)
در ادامه اين روايت ، امام باقرعليه السّلام مى فرمايد:
((وقتى حضرت آدم عليه السّلام به سوى خانه كعبه رفت و همانطور كه ملائكه پيرامونعرش طواف مى كنند، او نيز هفت مرتبه پيرامون خانه كعبه طواف نمود، سپس نزد((مستجاد)) توقف نمود و فرياد زد: (ربّ اغفرلى ). در پاسخ ندا آمد: (يا آدَمُ قَدْ غَفَرُاللّهلَكَ). و حضرت آدم عليه السّلام فرمود: (يارَبِّ! وَلِذُرِيَّتى ).
يعنى : ((خداوندا! اولاد من را نيز ببخش )).
در پاسخ ندا آمد:
((يا آدَمُ! مَنْ باءَ بِذَنْبِهِ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ حَيْثُ بُؤْتَ اءَنْتَ بِذَنْبِكَ هاهُنا غَفَرَاللّه لَهُ)).
يعنى : اى آدم ! هر فردى از فرزندان كه مانند تو در خانه كعبه با اعتراف به گناهشبه سوى خدا برگردد، خداوند او را مى بخشد)).(66)
در تفسير عياشى (67) مانند همين حديث از امام سجادعليه السّلام با كمى تغيير روايتشده است .
پس خانه كعبه ((خانه مغفرت )) است و هر كسى كه با حفظ تمام شرايط و اخلاص در كنارخانه كعبه آمرزش گناهان را از خداوند بخواهد، خداوند او را مى آمرزد. و در واقع اين يكفرصت ديگرى براى پاك ساختن درون و نزديك شدن به سعادت ابدى است .
2- خداوند كعبه را محلى براى آزمودن انسانها قرار داد؛ زيرا كعبه را در بيابانى بدونآب و در ميان كوههايى ناهموار و دور از آبادى ، با گرمايى سوزان قرار داد و به آناندستور داد براى عبادت خويش به آنجا رفتهو به راز و نياز بپردازند. اميرالمؤ منين علىعليه السّلام مى فرمايد:
((اءلا تَرَوْنَ اءنّ اللّه اخْتَبَرَ الا وَّلينَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ اِلىَ الاخِرينَ مِنْ هذَا العالَمِ بِاءحجارٍلاتَضُرُّ وَلاتَنْفَعُ وَلاتُبْصِرُوا وَلاتَسْمَعُ، فَجَعَلَها بَيْتَهُ الحَرامَ الَّذِى جَعَلَهُ اللّهلِلنّاسِ قِياماً...))(68)
يعنى : ((آيا نمى بينيد كه خداوند سبحان پيشينان از زمان آدم عليه السّلام تا آخرين نفراز اين جهان را به وسيله سنگهايى كه (در ظاهر) نه زيان دارد و نه سود بخشد و نه مىبيند و نه مى شنود، آزموده است ، سپس آن سنگها را بيت الحرام خود قرار داد، خانه اى كهآن را براى مردم برپا گردانيد...)).
3- يكى ديگر از اسرار وجود خانه خدا اين است كه اين خانه پيام آور توحيد محض است .خداوند در قرآن كريم مى فرمايد:
(وَإ ذْ بَوَّاءْنا لاِبْراهِيمَ مَكانَ البَيْتً اءَنْ لا تُشْرِكْ بى شَيْئاً)
يعنى : و ياد كن آنگاه كه جاى آن خانه را براى ابراهيم مكان عبادت ساختيم [و گفتيم ] كههيچ چيزى را با من شريك مگير)).
خانه كعبه به همان علت آفريده شد كه ((بيت المعمور)) براى فرشتگان آفريده شد.((بيت المعمور)) براى عبادت يكتا وجود مطلق و يگانه پروردگار جهان توسط فرشتگانعالم قدس آفريده شد. پس ((بيت اللّه )) و ((كعبه )) نيز براى عبادت خداوند يگانهتوسط حضرت آدم عليه السّلام فرزندانش آفريده شد. پس غرض از آفرينش خانه كعبهاين است كه اهل زمين با اهل ملكوت هماواز شده و خداى واحد، و احد را بخوانند.
نامهاى خانه خدا 
در قرآن كريم و روايات اسلامى ، از خانه خدا با نامهاى متفاوتى تعبير شده است . وقطعاً در هر يك از اين نامها و نامگذارى خانه خدا به آنها سرّى و حكمتى است .
1 كعبه 
قرآن كريم در دو مورد از خانه خدا با نام ((كعبه )) تعبير كرده است .
(يا اَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاتَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَاَنْتُمْ حُرُمٌ وَمَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثْلُماقَتْلَ مِنَ النَّعَمْ يَحْكُمُ بِهِ ذُوا عَدْلٍ مِنْكُمْ هَدْياً بالِغَ الكَعْبَةِ...).(69)
(جَعَلَ اللّه الكَعْبَةَ الْبَيْتَ الحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ...).(70)
از روايات ، استفاده مى شود كه علّت نامگذارى خانه خدا به ((كعبه )) اين است كه اينخانه به شكل مربع است .
از امام صادق عليه السّلام پرسيدند: چرا خانه كعبه ، كعبه ناميده شده است ؟ آن حضرتعليه السّلام رمود: زيرا اين خانه به شكل مربع است .
پرسيدند: چرا به صورت مربع آفريده شده ؟ امام عليه السّلام فرمود: چون خانه كعبهدر برابر بيت المعمور قرار دارد و بيت المعمور بهشكل مربع است .
پرسيدند: چرا بيت المعمور به شكل مربع آفريده شد؟ فرمود: چون بيت المعمور دربرابر عرش قار گرفته است و عرش به شكل مربع است .
پرسيدند: چرا عرش به شكل مربع آفريده شد؟ امام عليه السّلام فرمود: زيرا كلماتىكه اسلام بر آنها پايه ريزى شده ، چهار كلمه است و آنها عبارتند از: ((سبحان اللّهوالحمدللّه ولااله الاّ اللّه واللّه اكبر)).(71)
2 بكّه 
در قرآن كريم مى فرمايد: (انَّ اَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لِلَّذى بِبَكَّةِ...).(72)
از بعضى روايات استفاده مى شود كه كلمه ((بكّه )) به محلّى كه خانه خدا آنجا واقعشده اطلاق مى شود، و كلمه ((مكّه )) به تمام شهر يا حرم اطلاق مى شود.
از امام باقرعليه السّلام روايت شده است كه آن حضرت عليه السّلام فرمود:
((اِنَّ بَكَّةَ مَوْضِعُ البَيْتِ وَاِنَّ مَكَّةً جَمِيعُ مااكْتَنَفَهُ الحَرَمُ))(73)
يعنى : ((بكّه محلى است كه خانه خدا در آنجا واقع شده و مكه تمام جاهايى است كه حرم ،آن را فرا مى گيرد)).
و از امام صادق عليه السّلام روايت شده است كه آن حضرت فرمود:
((مَوْضِعُ البَيْتِ بَكَّةُ وَالقِرْيَةُ مَكَّة )).(74)
يعنى : ((مكان خانه ، بكّه و خود شهر، مكه است )).
و اما فلسفه نامگذارى خانه خدا به اين نام چيست ؟ عبداللّه بن سنان مى گويد: از امامصادق عليه السّلام پرسيدم چرا ((كعبه )) را ((بكّه )) ناميده اند؟ امام عليه السّلامفرمود:
((لبكاء الناس حولها وفيها))(75)
يعنى : ((چون مردم پيرامون خانه كعبه و در درون آن گريه نموده و اشك مى ريزند)).
3 البيت العتيق 
يكى ديگر از نامهاى خانه خدا ((البيت العتيق )) است . و در قرآن كريم نيز از خانه خدابه اين نام تعبير شده است . در قرآن مى فرمايد:
(ثُمَّ ليَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُرَهُمْ وَلْيَطَوَّفُوا بِالبِيْتِ العَتِيقِ).(76)
و نيز مى فرمايد: (لَكُمْ مَنافِعُ اِلى اَجَلٍ مُسَمّى ثُمَّ مَحِلُّها اِلى البَيْتِ العَتيقِ).(77)
در اين دو آيه شريفه از خانه كعبه به عنوان ((البيت العتيق )) نام برده شده است . و سرّنامگذارى خانه خدا به اين نام ، يكى از اين سه امر است :
1 كلمه ((عتيق )) به معناى ((آزاد شده )) است ؛ يعنى كسى ادعاى ملكيت آن را ندارد. ((العبدالعتيق ؛ يعنى بنده اى كه آزاد شده است )) و چون خانه كعبه از قيد مملوكيت آزاد خست و كسىادعاى ملكيت آن را ندارد لذا خانه كعبه را ((البيت العتيق ))، يعنى : خانه آزاد)) ناميده اند.
((ابوحمزه ثمالى )) مى گويد: از امام محمد باقرعليه السّلام در مسجدالحرام پرسيدم :چرا خداوند خانه كعبه را ((العتيق )) ناميده است ؟
آن حضرت پاسخ داد: ((هيچ خانه اى در روى زمين وجود ندارد كه خداوند آن را آفريدهباشد مگر اينكه داراى آقا و كسانى باشد كه در آن مى نشينند، فقط خانه كعبه است كهكسى در آن سكونت ندارد و كسى جز خداوند، آقاى آن نيست ، پس خانه كعبه آزاد است)).(78)
2- كلمه ((عتيق )) به معناى ((قديمى )) هم آمده است . و ممكن است علت نامگذارى خانه كعبهبه ((البيت العتيق )) اين باشد كه خانه كعبه ، قديميترين و نخستين خانه اى است كه درروى زمين بنا نهاده شده است . در ادامه روايت قبلى نيز امام باقرعليه السّلام به همينمطلب اشاره نموده و مى فرمايد:
((اِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ خَلَقَهُ قَبْلَ الاَرْضِ ثُمَّ خَلَقَ الاَرْضَ مِنْ بَعْدِهِ...))(79)
يعنى : ((خداوند خانه كعبه را قبل از زمين آفريد و سپس زمين را خلق كرد)).
3- در بحث سير پيدايش خانه كعبه گفتيم : روايات اسلامى بيانگر اين واقعيت است كهخداوند، خانه كعبه را توسط ملائكه با حضرت آدم عليه السّلام بنا نهاد. و اين خانه تامدتها در همين مكان كنونى بود، ولى پس از طوفان نوح عليه السّلام كه تمام زمين را آبفراگرفت ، خداوند بارى تعالى آن خانه را از مكان كنونى برداشته و به آسمان وعالم قدس منتقل نمود. و در واقع خانه كعبه را از غرق شدن نجات داد. و علت نامگذارىخانه كعبه به ((البيت العتيق )) اين است كه اين خانه در آن زمان از غرق شدن نجات پيداكرده است .
از امام صادق عليه السّلام روايت شده است كه آن حضرت فرمود:
((اِنَّما سُمِّىَ البَيْتَ العَتيقَ لاَنَّهُ اُعْتِقَ مِنَ الفَرْضِ...))(80)
يعنى : ((خانه كعبه را ((البيت العتيق )) ناميده اند چون از غرق شدن نجات داده شد)).
4 بيت الحرام 
در قرآن كريم ، خداوند كلمه ((بيت )) را در چند مورد به ذات اقدسش اضافه نموده است ؛مانند آيه 125 از سوره بقره و آيه 26 از سوره حج ، ولى از خانه كعبه ((بيت اللّهالحرام )) نام نبرده است .
اما در روايات در موارد زيادى از خانه كعبه با اين عنوان نام برده شده است . و از امامصادق عليه السّلام كه راجع به فلسفه نامگذارى خانه كعبه به اين نام پرسيده اند،آن حضرت فرموده است :
((لاَنَّهُ حُرِمَ عَلَى المُشْرِكينَ اءَنْ يَدْخُلُوه )).(81)
يعنى : ((خانه كعبه را ((بيت اللّه الحرام )) ناميده اند؛ چون بر مشركين حرام شده است كهداخل كعبه روند)).
عظمت و حرمت كعبه 
((خانه كعبه )) از حرمت ويژه اى برخوردار است . خداوند بارى تعالى به اين خانه نظرخاصى دارد. و هيچ كس جراءت جسارت و بى احترامى به اين خانه را ندارد؛ زيرا كسى كهبه خانه كعبه بى احترامى كند و حرمت آن را هتك نمايد، قطعاً مورد عقوبت دنيوى و اخروىخداوند قرار خواهد گرفت . در زمانهاى گذشته وقبل از ظهور اسلام ، بعضى از قبائل ، قصد هتك حرمت و انهدام خانه كعبه را نمودند، ولىخداوند از عملى شدن قصد آنان جلوگيرى نمود و بر آنان عذابنازل كرد. همانطور كه در داستان اصحاب فيل و ابرهه ، گوياى اين واقعيت است ، خداونددر قرآن كريم درباره اين مطلب ، سوره اى رانازل كرده و مى فرمايد:
(اءَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِاَصْحابِ الفيل اءَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فيتَضليل وَاءَرسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً اَبابِيل تَرمْيهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْسِجِّيل فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَاءَكُولٍ)(82)
يعنى : ((يا نديدى كه پروردگارت با اصحابفيل چه كرد؟ آيا نيرنگ آنان را تباه نساخت ؟ وبر آنان پرندگانى را گروه گروهفرستاد كه انسان را سنگى از گل مى انداختند و سپس آنان را مانند كاهبرگهاى خورده شدهگردانيد)).
داستان ابرهه و اصحاب فيل به صورت مفصّل در بعضى از كتب حديثى و تاريخىنقل شده است .(83)
ساختمان كعبه و اجزاى آن 
ساختمان خانه كعبه متشكل از چند جزء است :
1 داخل كعبه 
گويند داخل خانه كعبه با سنگ مرمر سفيد و سياه ، فرش شده و در وسط خانه ، سهستون چوبى منبت كارى شده وجود دارد. ديوارها و سقف آن نيز با پارچه حرير قرمزرنگى پوشيده شده است و روى آن پارچه ها اسامى خداوند و جملاتى مانند ((لااله الاّاللّهو محمد رسول اللّه )) نوشته شده است . در داخل خانه كعبه ، لوحهايى از اسامى هديهكنندگان وجود دارد.
2- اركان كعبه
خانه كعبه داراى چهار ركن است :
الف ((ركن اسود)): و آن عبارت است از زاويه شرقى خانه كعبه و جايى كه((حجرالاسود)) نصب گرديده است .
ب ((ركن شامى )): و آن عبارت است از زاويه شمالى خانه كعبه كه در سمت حجراسماعيل قرار گرفته است .
ج ((ركن غربى )): و آن زاويه غربى خانه كعبه است كه در سمت ديگر حجراسماعيل مى باشد.
د ((ركن يمانى )): و آن زاويه جنوبى خانه كعبه است كه در سمت كشور يمن واقع شده است.

next page

fehrest page

back page