بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب عاشورا, آیت الله ناصر مکارم شیرازى ( )
 
 

بخش های کتاب

     001 - عاشورا
     002 - عاشورا
     003 - عاشورا
     004 - عاشورا
     005 - عاشورا
     006 - عاشورا
     007 - عاشورا
     008 - عاشورا
     009 - عاشورا
     010 - عاشورا
     011 - عاشورا
     012 - عاشورا
     013 - عاشورا
     014 - عاشورا
     015 - عاشورا
     016 - عاشورا
     017 - عاشورا
     018 - عاشورا
     019 - عاشورا
     020 - عاشورا
     021 - عاشورا
     022 - عاشورا
     023 - عاشورا
     024 - عاشورا
     025 - عاشورا
     026 - عاشورا
     027 - عاشورا
     028 - عاشورا
     029 - عاشورا
     030 - عاشورا
     031 - عاشورا
     FEHREST - عاشورا- فهرست
 

 

 
 

 

 

 

[ 1 ]

 

   عاشورا

 

به کوشش حجج اسلام آقايان سعيد داوودي و مهدي رستم نژاد

زير نظر آيت الله العظمي مکارم شيرازي مدظله

[ 2 ]

[ 3 ]

[ 17 ]

عاشورا حماسه بزرگ تاريخ

 

مراسم عزادارى عاشوراى حسينى كه هر سال باشكوه تر و فراگيرتر از سال قبل، در ميان «اشك و آه» عاشقان مكتب سالار شهيدان برگزار مى شود، نبايد ما را از روح حماسى آن غافل سازد.

اگر يك نگاه اجمالى ـ ولى با دقّت ـ به تاريخ كربلا از روز نخست تا امروز بيفكنيم، شاهد تغيير فاحشى در برداشت هاى پيرامون اين مكتب از اين تاريخ خواهيم بود.

در آغاز، عاشورا به صورت يك حماسه ظهور كرد; سپس فقط به صورت يك حادثه غم انگيز توأم با اشك و آه درآمد، و در قرن اخير بار ديگر چهره آغازين خود را بازيافت، يعنى در ميان سيل اشك و آه عاشقان مكتب حسينى، روح حماسى خود را نيز آشكار ساخت و توده هاى مسلمين را به حركت درآورد.

شعارهاى انقلابى «هيهات منّا الذلّة» و «إنّ الحياة عقيدة و جهاد» كه برگرفته از تاريخ كربلا بود، در كنار اشعار پر اشك و آه محتشم:

در بارگاه قدس كه جاى ملال نيست *** سرهاى قدسيان همه بر زانوى غم است

جنّ و ملك بر آدميان نوحه مى كنند *** گويا عزاى اشرف اولاد آدم است

[ 18 ]

چرخشى را در افكار خطبا و شعرا و مدّاحان پديد آورد و ضمن عزادارى با ارزش سنّتى ـ كه هرگز نبايد فراموش شود ـ ابعاد حماسه كربلا نيز تشريح گرديد. اين حماسه مخصوصاً در انقلاب اسلامى و برنامه هاى حزب الله جنوب لبنان و اخيراً در عاشوراها و اربعين هاى عراق نقش بسيار مؤثّرى ايفا كرد، و نداى «كلّ أرض، أرض كربلا» و «كلّ يوم عاشورا» در فضاى كشورهاى اسلامى طنين انداز شد.

آرى! به حق عاشورا يك حماسه بود، زيرا آن روز كه امام حسين(عليه السلام) مى خواست مكه را به قصد عراق ترك گويد، فرمود:

«مَنْ كَانَ فِينا باذِلا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللهِ نَفْسَهُ فَلْيَرْحَلْ مَعَنا; هر كس آماده جانبازى و شهادت و لقاءالله است، با من حركت كند».(1)

در نزديكى كربلا تأكيد ديگرى بر آن نهاد و فرمود:

«اَلا وَ إِنَّ الدَّعِىَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ تَرَكَني بَيْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ، هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة; ناپاك زاده، فرزند ناپاك زاده مرا در ميان شمشير و ذلّت مخيّر ساخته، به استقبال شمشيرها مى روم و هرگز تن به ذلّت نمى دهم».(2)

و ياران حسين(عليه السلام) در شب عاشورا اين سند را امضا كرده و گفتند: اگر يك بار نه، هفتاد بار، بلكه هزار بار كشته شويم و زنده شويم، باز هم دست از يارى تو بر نمى داريم.(3)

فرزند شجاع آن حضرت(عليه السلام)، على اكبر(عليه السلام) در مسير كربلا با جمله «اِذَنْ لا نُبالي بِالْمَوْتِ ; چون برحق هستيم از شهادت باك نداريم»(4)، بر اين حماسه صحّه نهاد.


1. بحارالانوار، ج 44، ص 367 .

2 . احتجاج طبرسى، ج 2، ص 24 .

3 . رجوع كنيد به: ناسخ التواريخ، ج 2، ص 180 .

4 . بحارالانوار، ج 44، ص 367 .

[ 19 ]

ياران آن حضرت هر كدام در رجزهايشان در صحنه قتال عاشورا، روح تسليم ناپذيرى خود را در برابر دشمن، در قالب الفاظ ريختند و دشمن را در شگفتى فرو بردند.

خواهرش زينب كبرى(عليها السلام) در كنار پيكر خونين برادر زانو زد و پيكر خونين را با دو دست خود از زمين بلند كرد و گفت: «خداوندا اين قربانى را از ما، (خاندان پيامبرت) قبول فرما!».(1)

در خطبه آتشين شير زنِ ميدانِ كربلا در كوفه، با صراحت آمده است : «گريه مى كنيد و ناله سر مى دهيد، بخدا بسيار بگرييد و كمتر بخنديد، لكّه ننگى بر دامان شما نشست كه با هيچ آبى پاك نمى شود. شما چگونه اجازه داديد سلاله پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و پناهگاه شما در مشكلات كشته شود و چراغ فروزان جامعه شما را خاموش كنند؟!»(2)

و در پاسخ ابن زياد، آن مرد سفّاك بى رحم و خطرناك، با يك دنيا شجاعت فرمود: «ما رَأَيْتُ إِلاّ جَميلا ; جز خوبى (و شجاعت و عظمت) در كربلا نديدم». «هؤُلاءِ قَوْمٌ كَتَبَ اللهُ عَلَيْهِمُ الْقَتْلَ، فَبَرزُوا إلى مَضَاجِعِهِمْ...; آنها گروهى بودند كه شهادت در سرنوشت شان رقم زده شده بود و به آرامگاه ابدى خود شتافتند و به زودى در دادگاه عدل الهى در برابر آنها ظاهر خواهى شد».(3)

و در خطبه آتشين ديگرش در شام در برابر يزيد گفت: «اگر حوادث سخت روزگار، مرا در شرايطى قرار داد كه مجبور شوم با تو صحبت كنم، من تو را موجودى كوچك و بى مقدار مى دانم و در خور هر گونه توبيخ و سرزنش...  . آنچه در توان دارى انجام ده ; ولى هرگز نمى توانى نور ما را خاموش كنى و آثار ما را محو نمايى!».(4)


1 . مقتل الحسين مقرم، ص 307 .

2 . رجوع كنيد به: بحارالانوار، ج 45، ص 109 و 165 .

3 . همان مدرك، ص 116 .

4 . رجوع كنيد به: همان مدرك، ص 133-135 .

[ 20 ]