من اكنون به ملتهاى شريف ستمديده و به ملت عزيز ايران توصيه مى كنم كه از اين راهمـسـتـقـيـم الهى كه نه به شرق ملحد و نه به غرب ستمگر كافر وابسته است بلكه بهصراطى كه خداوند به آنها نصيب فرموده است محكم و استوار و متعهد و پايدار، پاى بندبـوده و لحـظـه اى از شـكـر ايـن نـعـمـت غـفـلت نـكـرده و دسـت هـاى نـاپـاكعـمـال ابـرقدرت ها، چه عمال خارجى و چه عمال داخلى بدتر از خارجى ، تزلزلى در نيتپاك و اراده آهنين آنان رخنه نكند و بدانند كه هر چه رسانه هاى گروهى عالم و قدرت هاىشـيـطـانـى غـرب و شـرق اشـتلم مى زنند دليل بر قدرت الهى آنان است و خداوند بزرگسـزاى آنـان را هـم در ايـن عـالم و هـم در عـوالم ديـگـر خـواهد داد (انه ولى النعم و بيدهمـلكـوت كـل شـى ء) و با كمال جد و عجز از ملت هاى مسلمان مى خواهم كه از ائمه اطهار وفـرهنگ سياسى ، اجتماعى ، اقتصادى ، نظامى اين بزرگ راهنمايان عالم بشريت به طورشايسته و به جان و دل و جان فشانى و نثار عزيزان پيروى كنند. از آن جمله دست از فقهسنتى كه بيانگر مكتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملت ها است چه احكام اوليهو چـه ثـانـويـه كـه هـر دو مـكـتـب فـقه اسلامى است ، ذره اى منحرف نشوند و به وسواسخـنـاسـان معاند با حق و مذهب گوش فرا ندهند و بدانند قدمى انحرافى مقدمه سقوط مذهب واحكام اسلامى و حكومت عدل الهى است و از آن جمله از نماز جمعه و جماعت كه بيانگر سياسىنـمـاز اسـت هـرگـز غـفـلت نـكـنند كه اين نماز جمعه از بزرگترين عنايات حق تعالى برجـمهورى اسلامى ايران است و از آن جمله مراسم عزادارى ائمه اطهار و بويژه سيد مظلومانو سرور شهيدان حضرت ابى عبدالله الحسين صلوات وافر الهى و انبياء و ملائكه الله وصلحاء بر روح بزرگ حماسى او باد هيچ گاه غفلت نكنند. و بـدانند آنچه دستور ائمه !!! عليهم السلام !!! براى بزرگداشت اين حماسه تاريخىاسـلام اسـت و آنـچـه لعـن و نـفـريـن بـر سـتـمـگـرانآل بـيـت اسـت تـمـام فـريـاد قـهـرمـانـه مـلت هـا اسـت بـر سـردمـداران سـتـم پـيـشـه درطـول تـاريـخ الى الابـد. و مى دانيد كه لعن و نفرين و فرياد از بيداد بنى اميه !!! لعنتالله عليهم !!! با آن كه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شده اند فرياد بر سر ستمگرانجهان و زنده نگهداشتن اين فرياد ستم شكن است . و لازم است در نوحه ها و اشعار مرثيه واشـعـار ثـنـاى از ائمـه حـق عـليـهـم سـلام الله بـه طـور كـوبـنده فجايع و ستمگرى هاىسـتـمـگـران هر عصر و مصر يادآورى شود و در اين عصر كه عصر مظلوميت جهان اسلام بهدسـت امـريـكـا و شـوروى و سـايـر وابـسـتـگـان بـه آنـان و از آن جـمـلهآل سـعـود ايـن خـائنين به حرم بزرگ الهى !!! لعنت الله و ملائكته و رسله عليهم !!! استبـه طـور كـوبـنده يادآورى و لعن و نفرين شود. و همه بايد بدانيم كه آنچه موجب وحدتبـيـن مـسـلمـين است اين مراسم سياسى است كه حافظ مليت مسلمين بويژه شيعيان ائمه اثنىعشر !!! عليهم صلوات الله و سلم !!!. و آنـچـه لازم اسـت تـذكـر دهـم آن اسـت كه وصيت سياسى الهى اين جانب اختصاص به ملتعـظـيـم الشـان ايـران نـدارد بـلكـه تـوصـيـه بـه جـمـيـعملل اسلامى و مظلومان جهان از هر ملت و مذهب مى باشد. از خداوند عزوجل عاجزانه خواهانم كه لحظه اى ما و ملت ما را به خود واگذار نكند و از عنايات غيبى خود به اين فرزندان اسلام و رزمندگان عزيز لحظه اى دريغ نفرمايد. روح الله الموسوى الخمينى بسم الله الرحمن الرحيم اهـميت انقلاب شكوهمند اسلامى كه دست آورد ميليون ها انسان ارزشمند و هزاران شهيد جاويدآن و آسـيـب ديدگان عزيز، اين شهيدان زنده است و مورد اميد ميليون ها مسلمانان و مستضعفانجـهـان اسـت بـه قـدرى اسـت كـه ارزيـابـى آن از عـهـده قلم و بيان والاتر و برتر است .ايـنـجـانـب روح الله مـوسـوى خـمـيـنـى كـه از كـرم عـظـيـم خـداونـدمتعال با همه خطايا ماءيوس نيستم و زاد راه پرخطرم همان دلبستگى به كرم كريم مطلقاسـت بـه عنوان يك نفر طلبه حقير كه همچون ديگر برادران ايمانى اميد به اين انقلاب وبـقـاء دسـت آوردهـاى آن و بـه ثـمـر رسـيـدن هـر چـه بـيـشتر آن دارم به عنوان وصيت بهنـسـل حـاضـر و نسل هاى عزيز آينده مطالبى هر چند تكرارى عرض مى نمايم و از خداوندبخشاينده مى خواهم كه خلوص نيت در اين تذكرات عنايت فرمايد. 1!!! ما مى دانيم كه اين انقلاب بزرگ كه دست جهانخواران و ستمگران را از ايران بزرگكوتاه كرد. با تاءييدات غيبى الهى پيروز گرديد. اگر نبود دست تواناى خداوند امكاننـداشـت يـك جـمـعـيـت سـى و شـش مـيـليـونـى با آن تبليغات ضد اسلامى و ضد روحانى ،خـصـوص در ايـن صـد سـال اخير و با آن تفرقه افكنى هاى بى حساب قلم داران و زبانمـردان در مـطـبـوعـات و سـخـنـرانـى هـا و مـجـالس ومـحافل ضداسلامى و ضدملى به صورت مليت و آن همه شعرها و بذله گويى ها و آن همهمـراكـز عـيـاشـى و فـحـشـاء و قـمـار و مـسـكـرات و مـواد مـخدره كه همه و همه براى كشيدننـسـل جـوان فـعـال كـه بـايـد در راه پـيـشرفت و تعالى و ترقى ميهن عزيز خود فعاليتنـمـايـند، به فساد و بى تفاوتى در پيش آمدهاى خائنانه كه به دست شاه فاسد و پدربى فرهنگش و دولت ها و مجالس فرمايشى كه از طرف سفارتخانه هاى قدرتمندان برمـلت تـحـميل مى شد و از همه بدتر وضع دانشگاه ها و دبيرستان ها و مراكز آموزشى كهمـقدرات كشور به دست آنان سپرده مى شد، با به كار گرفتن معلمان و استادان غرب زدهيا شرق زده صد در صد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامى بلكه ملى صحيح ، با نام مليت وملى گرايى گرچه در بين آنان مردانى متعهد و دلسوز بودند لكن با اقليت فاحش آنان ودر تـنـگـنـا قـراردادنـشـان كـار مـثـبـتـى نـمـى تـوانـسـتـنـد انـجـام دهند و با اين همه و ده هامـسـائل ديـگـر از آن جـمـله بـه انـزوا و عـزلت كـشيدن روحانيان و با قدرت تبليغات بهانـحـراف فـكـرى كـشـيدن بسيارى از آنان ، ممكن نبود اين ملت با اين وضعيت يكپارچه قيامكـنـنـد و در سـرتاسر كشور با ايده واحد و فرياد الله اكبر و فداكارى هاى حيرت آور ومعجزه آسا تـمام قدرت هاى داخل و خارج را كنار زده و خود مقدرات كشور را به دست گيرد. بنابراينشـك نـبـايـد كـرد كه انقلاب اسلامى ايران از همه انقلاب ها جداست ، هم در پيدايش و هم دركـيـفـيـت مبارزه و هم در انگيزه انقلاب و قيام . و ترديد نيست كه اين يك تحفه الهى و هديهغيبى بوده كه از جانب خداوند منان بر اين ملت مظلوم غارت زده عنايت شده است . 2!!! اسـلام و حـكـومـت اسـلامى پديده الهى است كه با به كار بستن آن سعادت فرزندانخود را در دنيا و آخرت به بالاترين وجه تاءمين مى كند و قدرت آن دارد كه قلم سرخ برسـتـمـگـرى هـا و چـپـاولگـرى هـا و فـسـادهـا و تـجـاوزهـا بـكـشـد و انـسـان هـا را بـهكمال مطلوب خود برساند و مكتبى است كه بر خلاف مكتب هاى غير توحيدى در تمام شؤ ونفـردى و اجـتـمـاعـى و مـادى و مـعـنـوى و فـرهنگى و سياسى و نظامى و اقتصادى دخالت ونظارت دارد و از هيچ نكته ولو بسيار ناچيز كه در تربيت انسان و جامعه و پيشرفت مادىو مـعـنـوى نـقـش دارد فـروگـذار نـنـمـوده اسـت و مـوانـع و مـشـكـلات سـر راهتـكـامـل را در اجـتـمـاع و فـرد گـوشـزد نـموده و به رفع آنها كوشيده است . اينك كه بهتـوفـيق و تاءييد خداوند، جمهورى اسلامى با دست تواناى ملت متعهد پايه ريزى شده وآنـچـه در ايـن حكومت اسلامى مطرح است اسلام و احكام مترقى آن است ، بر ملت عظيم الشانايـران اسـت كـه در تـحـقـق مـحـتواى آن به جميع ابعاد و حفظ و حراست آن بكوشند كه حفظاسـلام در راءس تـمـام واجـبـات اسـت ، كـه انـبياء عظام از آدم !!! عليه السلام !!! تا خاتمالنـبـيـيـن !!! صلى الله عليه و آله و سلم !!! در راه آن كوشش و فداكارى جانفرسا نمودهاند و هيچ مانعى آنان را از اين فريضه بزرگ باز نداشته و همچنين پس از آنان اصحابمـتعهد و ائمه اسلام عليهم صلوات الله !!! با كوشش هاى توانفرسا تا حد نثار خون خوددر حـفـظ آن كـوشـيـده اند. و امروز بر ملت ايران خصوصا و بر جميع مسلمانان عموما واجباسـت ايـن امـانـت الهـى را كـه در ايران به طور رسمى اعلام شده و در مدتى كوتاه نتايجعـظـيـمـى بـه بـار آورده با تمام توان حفظ نموده و در راه ايجاد مقتضيات بقاء آن و رفعموانع و مشكلات آن كوشش نمايند و اميد است كه پرتو نور آن بر تمام كشورهاى اسلامىتـابـيـدن گـرفته و تمام دولت ها و ملت ها با يكديگر تفاهم در اين امر حياتى نمايند ودسـت ابـرقـدرت هـاى عـالم خـوار و جـنـايـتـكـاران تـاريـخ را تـا ابـد از سـر مـظـلومـان وستمديدگان جهان كوتاه نمايند. اينجانب كه نفس هاى آخر عمر را مى كشم ، به حسب وظيفه ، شطرى از آنچه در حفظ و بقاءاين وديعه الهى دخالت دارد و شطرى از موانع و خطرهايى كه آن را تهديد مى كنند براىنـسـل حـاضـر و نـسـل هـاى آيـنـده عـرض مـى كـنـم و تـوفـيـق و تـاءييد همگان را از درگاهپروردگار عالميان خواهانم . الف !!! بـى تـرديـد رمـز بـقاء انقلاب اسلامى همان رمز پيروزى است و رمز پيروزى رامـلت مـى دانـد و نـسل هاى آينده در تاريخ خواهند خواند كه دو ركن اصلى آن انگيزه الهى ومقصد عالى حكومت اسلامى و اجتماع ملت در سراسر كشور با وحدت كلمه براى همان انگيزهو مقصد. اينجانب به همه نسل هاى حاضر و آينده وصيت مى كنم كه اگر بخواهيد اسلام و حكومت اللهبـرقـرار بـاشـد و دسـت اسـتـعـمـار و اسـتـثـمـارگـران خـارج وداخل از كشورتان قطع شود، اين انگيزه الهى را كـه خـداونـد تـعـالى در قـرآن كـريـم بـر آن سـفـارش فـرموده است از دست ندهيد و درمقابل اين انگيزه كه رمز پيروزى و بقاء آن است فراموشى هدف و تفرقه و اختلاف است .بـى جـهـت نـيـسـت كـه بوق هاى تبليغاتى در سراسر جهان و وليده هاى بومى آنان تمامتوان خود را صرف شايعه ها و دروغ هاى تفرقه افكن نموده اند و ميلياردها دلار براى آنصرف مى كنند. بى انگيزه نيست سفرهاى دائمى مخالفان جمهورى اسلامى به منطقه و معالاسـف در بـيـن آنـان از سـردمـداران و حكومت هاى بعض كشورهاى اسلامى كه جز به منافعشـخـصـى خـود فـكر نمى كنند و چشم و گوش بسته تسليم امريكا هستند، ديده مى شود وبـعض از روحانى نماها نيز به آنان ملحقند. امروز و در آتيه نيز آنچه براى ملت ايران ومـسـلمـانـان جـهـان بـايـد مـطـرح بـاشد و اهميت آن را در نظر گيرند، خنثى كردن تبليغاتتـفرقه افكن خانه برانداز است . توصيه اينجانب به مسلمين و خصوص ايرانيان بويژهدر عـصـر حـاضـر آن اسـت كـه در مـقـابـل ايـن تـوطـئه هـا عـكـس العـمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود به هر راه ممكن افزايش دهند و كفار و منافقان راماءيوس نمايند. ب !!! از تـوطئه هاى مهمى كه در قرن اخير، خصوصا در دهه هاى معاصر و بويژه پس ازپـيـروزى انـقـلاب آشـكـارا بـه چـشـم مـى خورد، تبليغات دامنه دار با ابعاد مختلف براىمـاءيـوس نـمودن ملت ها و خصوص ملت فداكار ايران از اسلام است . گاهى ناشيانه و باصـراحـت بـه ايـنـكـه احـكـام اسـلام كـه هـزار و چـهـارصـدسـال قـبـل وضع شده است نمى تواند در عصر حاضر كشورها را اداره كند يا آن كه اسلاميـك ديـن ارتـجاعى است و با هر نوآورى و مظاهر تمدن مخالف است و در عصر حاضر نمىشـود كـشـورهـا از تـمـدن جـهـانـى و مـظـاهـر آن كـنـاره گـيـرنـد وامثال اين تبليغات ابلهانه و گاهى موذيانه و شيطنت آميز، به گونه طرفدارى از قداستاسلام كه اسلام و ديگر اديان الهى سر و كار دارند با معنويات و تهذيب نفوس و تحذيراز مـقـامات دنيايى و دعوت به ترك دنيا و اشتغال به عبادات و اذكار و ادعيه كه انسان رابه خداى تعالى نزديك و از دنيا دور مى كند و حكومت و سياست و سررشته دارى بر خلافآن مـقـصـد و مقصود بزرگ و معنوى است . چه اينها تمام براى تعمير دنيا است و آن مخالفمـسـلك انـبياء عظام است و مع الاسف تبليغ به وجه دوم در بعض از روحانيان و متدينان بىخـبـر از اسلام تاثير گذاشته كه حتى دخالت در حكومت و سياست را به مثابه يك گناه وفـسـق مـى دانستند و شايد بعضى بدانند و اين فاجعه بزرگى است كه اسلام مبتلاى بهآن بـود. گـروه اول كـه بـايـد گـفـت از حـكـومـت و قـانـون و سـيـاسـت يا اطلاع ندارند ياغـرضـمـنـدانـه خـود را بـه بـى اطـلاعـى مـى زنـنـد زيـرا اجـراء قـوانين بر معيار قسط وعـدل و جـلوگـيـرى از ستمگران و حكومت جائرانه و بسط عدالت فردى و اجتماعى و منع ازفـسـاد و فـحـشـاء و انـواع كـجـروى هـا و آزادى بـر مـعـيـارعـقـل و عـدل و اسـتـقـلال و خـودكفايى و جلوگيرى از استعمار و استثمار و استعباد و حدود وقصاص و تعزيرات بر ميزان عدل براى جلوگيرى از فساد و تباهى يك جامعه و سياستو راه بـردن جـامـعـه بـه مـوازيـن عـقـل و عـدل و انـصـاف و صـدهـا از ايـنقبيل ، چيزهايى نيست كه با مرور زمان در طول تاريخ بشر و زندگى اجتماعى كهنه شود.ايـن دعـوى بـه مـثـابه آن است كه گفته شود قواعد عقلى و رياضى در قرن حاضر بايدعوض شود و به جاى آن قواعد ديگر نشانده شود. اگـر در صـدر خـلقـت ، عـدالت اجـتـمـاعـى بـايـد جـارى شـود و از سـتـمـگـرى وچـپاول و قتل بايد جلوگيرى شود، امروز چون قرن اتم است آن روش كهنه شده و ادعاى آنكـه اسـلام با نوآوردها مخالف است ، همان سان كه محمدرضا پهلوى مخلوع مى گفت (كهايـنـان مـى خـواهـنـد بـا چارپايان در اين عصر سفر كنند). يك اتهام ابلهانه بيش نيست .زيرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات و ابتكارات و صنعت هاى پيشرفته كهدر پـيـشـرفـت و تمدن بشر دخالت دارد، هيچ گاه اسلام و هيچ مذهب توحيدى با آن مخالفتنكرده و نخواهد كرد، بلكه علم و صنعت مورد تاكيد اسلام و قرآن مجيد است . و اگر مراد ازتـجـدد و تمدن به آن معنى است كه بعضى روشنفكران حرفه اى مى گويند كه آزادى درتـمـام مـنـكـرات و فـحـشـاء حـتـى هـم جـنـس بـازى و از ايـنقبيل ، تمام اديان آسمانى و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند، گر چه غرب و شرق زدگانبـه تـقـليـد كوركورانه آن را ترويج مى كنند. و اما طايفه دوم كه نقشه موذيانه دارند واسلام را از حكومت و سياست جدا مى دانند، بايد به اين نادانان گفت كه قرآن كريم و سنترسـول الله صـلى الله عـليـه و آله آن قـدر كـه در حـكومت و سياست احكام دارند در سايرچـيزها ندارند، بلكه بسيار از احكام عبادى اسلام ، عبادى سياسى است كه غفلت از آنها اينمـصـيـبـت هـا را بـه بـار آورده . پـيـغـمـبـر اسـلام (ص )تـشـكيل حكومت داد مثل ساير حكومت هاى جهان لكن با انگيزه بسط عدالت اجتماعى ، و خلفاءاول اسـلامـى حـكـومت هاى وسيع داشته اند و حكومت على بن ابى طالب !!! عليه السلام !!!نـيـز با همان انگيزه به طور وسيعتر و گسترده تر از واضحات تاريخ است و پس از آنبـه تـدريـج حـكومت به اسم اسلام بوده و اكنون نيز مدعيان حكومت اسلامى به پيروى ازاسلام و رسول اكرم !!! صلى الله عليه و آله !!! بسيارند. ايـنـجـانـب در ايـن وصـيـتنامه با اشاره مى گذرم ولى اميد آن دارم كه نويسندگان و جامعهشـنـاسان و تاريخ نويسان ، مسلمانان را از اين اشتباه بيرون آورند. و آنچه گفته شده ومى شود كه انبياء عليهم السلام به معنويات كار دارند و حكومت و سر رشته دارى دنيايىمـطـرود اسـت و انـبياء و اولياء و بزرگان از آن احتراز مى كردند و ما نيز بايد چنين كنيماشـتـبـاه تـاسف آورى است كه نتايج آن به تباهى كشيدن ملت هاى اسلامى و باز كردن راهبـراى اسـتـعـمـارگـران خـونـخـوار اسـت . زيـرا آنـچـه مـردود اسـت حـكـومت هاى شيطانى وديـكـتاتورى و ستمگرى است كه براى سلطه جويى و انگيزه هاى منحرف و دنيايى كه ازآن تـحـذيـر نـمـوده انـد جـمـع آورى ثـروت و مال و قدرت طلبى و طاغوت گرايى است وبـالاخـره دنـيـايـى اسـت كـه انـسـان را از حـق تـعـالىغـافـل كـنـد. و امـا حـكومت حق براى نفع مستضعفان و جلوگيرى از ظلم و جور و اقامه عدالتاجتماعى همان است كه مثل سليمان بن داود و پيامبر عظيم الشان اسلام !!! صلى الله عليهو آله !!! و اوصياء بزرگوارش براى آن كوشش مى كردند از بزرگترين واجبات و اقامهآن از والاتـريـن عـبـادات است . چنانچه سياست سالم كه در اين حكومت ها بوده از امور لازمهاسـت . بـايـد مـلت بـيـدار و هـشـيـار ايـران با ديد اسلامى اين توطئه ها را خنثى نمايند وگـويـنـدگـان و نـويـسـندگان متعهد به كمك ملت برخيزند و دست شياطين توطئه گر راقطع نمايند. ج !!! و از همين قماش توطئه ها و شايد موذيانه تر، شايعه هاى وسيع در سـطـح كشور و در شهرستان ها بيشتر بر اين كه : (جمهورى اسلامى هم كارى براىمـردم انـجـام نـداد. بـيـچـاره مردم با آن شوق و شعف فداكارى كردند كه از رژيم ظالمانهطـاغـوت رهـايـى يابند، گرفتار يك رژيم بدتر شدند، مستكبران مستكبرتر و مستضعفانمـسـتـضعف شدند، زندان ها پر از جوانانى كه اميد آتيه كشور است ، مى باشد و شكنجه هااز رژيـم سـابـق بـدتـر و غـيـرانسانى تر است . هر روز عده اى را اعدام مى كنند به اسماسلام ، و اى كاش اسم اسلام روى اين جمهورى نمى گذاشتند، اين زمان از زمان رضاخان وپـسـرش بـدتـر اسـت ، مـردم در رنـج و زحـمـت و گـرانـى سـرسام آور غوطه مى خورند وسـردمـداران دارنـد ايـن رژيـم را بـه رژيـمـى كـمـونـيـسـتـى هـدايـت مـى كـنـنـدامـوال مردم مصادره مى شود و آزادى در هر چيز از ملت سلب شده ) و بسيارى ديگر از اينقـبـيـل امـور كه با نقشه اجرا مى شود. و دليل آن كه نقشه و توطئه در كار است آن كه هرچـنـد روز يـك امـر در هـر گـوشـه و كـنـار و در هر كوى و برزن سر زبان ها مى افتد. درتـاكـسـى هـا هـمـيـن مـطـلب واحد و در اتوبوس ها نيز همين و در اجتماعات چند نفره باز همينصـحـبـت مـى شـود و يكى كه قدرى كهنه شد يكى ديگر معروف مى شود و مع الاسف بعضروحـانـيـون كـه از حـيـله هـاى شـيـطـانـى بـى خـبـرنـد بـا تـمـاس يـكـى دو نـفـر ازعوامل توطئه گمان مى كنند مطلب همان است و اساس مساءله آن است كه بسيارى از آنان كهايـن مـسـائل را مـى شـنوند و باور مى كنند اطلاع از وضع دنيا و انقلاب هاى جهان و حوادثبـعد از انقلاب و گرفتارى هاى عظيم اجتناب ناپذير آن ندارند، چنانچه اطلاع صحيح ازتـحـولاتـى كـه هـمـه بـه سـود اسـلام اسـت نـدارنـد و چـشـم بـسـتـه و بـى خـبـرامثال اين مطالب را شنيد و خود نيز با غفلت يا عمد به آنان پيوسته اند. ايـنـجـانـب تـوصـيـه مـى كـنم كه قبل از مطالعه وضعيت كنونى جهان و مقايسه بين انقلاباسـلامى ايران با ساير انقلابات و قبل از آشنايى با وضعيت كشورها و ملت هايى كه درحـال انـقـلاب و پـس از انـقـلابـشـان بـر آنـان چـه مـى گـذشـتـه اسـت وقـبـل از تـوجـه به گرفتارى هاى اين كشور طاغوت زده از ناحيه رضاخان و بدتر از آنمـحـمـدرضـا كـه در طـول چـپـاولگـرى هـايشان براى اين دولت به ارث گذاشته اند، ازوابـسـتـگـى هـاى عـظيم خانمان سوز تا اوضاع وزارتخانه ها وادارات و اقتصاد و ارتش ومـراكـز عـيـاشـى و مـغـازه هـاى مـسـكـرات فروشى و ايجاد بى بندوبارى در تمام شؤ ونزندگى و اوضاع تعليم و تربيت و اوضاع دبيرستان ها و دانشگاه ها و اوضاع سينماها وعـشـرتكده ها و وضعيت جوان ها و زن ها و وضعيت روحانيون و متدينين و آزادى خواهان متعهد وبـانـوان عـفـيـف سـتمديده و مساجد در زمان طاغوت و رسيدگى به پرونده اعدام شدگان ومـحـكـومـان بـه حـبـس و رسـيـدگـى بـه زندان ها و كيفيت عملكرد متصديان و رسيدگى بهمـال سـرمـايـه داران و زمـيـن خـواران بـزرگ و مـحـتـكران و گرانفروشان و رسيدگى بهدادگـسـتـرى هـا و دادگـاه هـاى انـقـلاب و مـقـايـسـه با وضع سابق دادگسترى و قضات ورسيدگى به حال نمايندگان مجلس شوراى اسلامى و اعضاى دولت و استاندارها و سايرمـاءمورين كه در اين زمان آمده اند و مقايسه با زمان سابق و رسيدگى به عملكرد دولت وجهادسازندگى در روستاهاى محروم از همه مواهب حتى آب آشاميدنى و درمانگاه و مقايسه باطـول رژيـم سـابـق بـا در نـظـر گـرفـتـن گـرفـتارى به جنگ تحميلى و پيامدهاى آن ازقبيل آوارگان ميليونى و خانواده هاى شهدا و آسيب ديدگان در جنگ و آوارگان ميليونى افغانستان و عراق و با نظر به حصر اقتصادى و توطئه هاى پى در پى آمريكاو وابـسـتـگـان خـارج و داخـلش ، اضـافـه كـنـيـد فـقـدان مـبـلغ آشـنـا بـهمـسـائل بـه مـقـدار احتياج و قاضى شرع و هرج و مرج هايى كه از طرف مخالفان اسلام ومـنـحـرفـان و حـتـى دوسـتـان نـادان در دسـت اجـراسـت و ده هـامـسـايـل ديـگـر. تـقـاضـا ايـن اسـت كـه قـبـل از آشـنـايـى بـهمـسـايـل بـه اشـكـال تـراشـى و انـتـقـاد كـوبـنـده و فـحـاشـى بـرنـخـيـزيـد و بـهحـال ايـن اسـلام غـريـب كـه پـس از صـدهـا سـال سـتـمـگـرى قـلدرهـا وجـهـل تـوده هـا امـروز طـفـلى تـازه پـا و وليـده ئى اسـت مـحـفـوف بـه دشـمـن هـاى خارج وداخـل رحـم كـنـيـد و شـمـا اشـكـال تـراشـان بـه فـكـر بنشينيد كه آيا بهتر نيست به جاىسـركـوبـى بـه اصـلاح و كـمـك بـكـوشيد و به جاى طرفدارى از منافقان و ستمگران وسـرمـايـه داران و مـحتكران بى انصاف از خدا بى خبر، طرفدار مظلومان و ستمديدگان ومـحـرومـان بـاشـيـد و بـه جـاى گـروه هـاى آشـوب گر و تروريست هاى مفسد و طرفدارىغـيـرمـسـتـقـيـم از آنان توجهى به ترورشدگان از روحانيون مظلوم تا خدمت گزاران متعهدمظلوم داشته باشيد؟ ايـنـجانب هيچ گاه نگفته و نمى گويم كه امروز در اين جمهورى به اسلام بزرگ با همهابعادش عمل مى شود و اشخاصى از روى جهالت و عقده و بى انضباطى بر خلاف مقرراتاسـلام عـمـل نـمـى كـنـنـد، لكن عرض مى كنم كه قوه مقننه و قضاييه و اجراييه با زحماتجـانـفـرسـا كوشش در اسلامى كردن اين كشور مى كنند و ملت ده ها ميليونى نيز طرفدار ومـددكـار آنـان هـستند و اگر اين اقليت اشكال تراش و كارشكن به كمك بشتابند، تحقق اينآمـال آسـان تر و سريع تر خواهد بود و اگر خداى نخواسته اينان به خود نيايند، چونتـوده مـيـليـونـى بـيـدار شـده و مـتـوجـه مـسـايـل اسـت و در صـحـنـه حـاضـر اسـت ،آمـال انـسـانـى اسـلامـى بـه خـواسـت خـداونـد مـتـعـال جـامـهعـمـل بـه طـور چـشـم گـيـر خـواهـد پـوشـيـد و كـجـروان واشـكـال تـراشـان در مقابل اين سيل خروشان نخواهند توانست مقاومت كنند. من با جرات مدعىهـسـتـم كـه مـلت ايـران و تـوده مـيـليـونـى آن در عـصـر حـاضـر بهتر از ملت حجاز در عهدرسـول الله !!! صـلى الله عـليـه و آله !!! و كوفه و عراق در عهد اميرالمومنين و حسين بنعـلى !!! صـلوات الله و سـلامـه عـليـهـمـا!!! مـى بـاشـنـد. آن حـجـاز كـه در عـهـدرسـول الله !!! صـلى الله عـليـه و آله !!! مـسلمانان نيز اطاعت از ايشان نمى كردند و بابـهـانـه هايى به جبهه نمى رفتند كه خداوند تعالى در سوره توبه با آياتى آنها راتـوبـيـخ فـرمـوده و وعـده عـذاب داده اسـت . و آن قـدر بـه ايـشان دروغ بستند كه به حسبنـقـل در مـنـبـر بـه آنـان نفرين فرمودند و آن اهل عراق و كوفه كه با اميرالمؤ منين آن قدربـدرفـتـارى كـردنـد و از اطـاعـتـش سـر بـاز زدنـد كه شكايات آن حضرت از آنان در كتبنـقـل و تـاريـخ مـعـروف اسـت . و آن مـسـلمانان عراق و كوفه كه با سيدالشهداء !!! عليهالسلام !!! آن شد كه شد و آنان كه در شهادت دست آلوده نكردند يا گريختند از معركه ويـا نـشـستند تا آن جنايت تاريخ واقع شد. اما امروز مى بينيم كه ملت ايران از قواى مسلحنظامى و انتظامى و سپاه و بسيج تا قواى مردمى از عشاير و داوطلبان و از قواى در جبهههـا و مردم پشت جبهه ها با كمال شوق و اشتياق چه فداكارى ها مى كنند و چه حماسه ها مىآفرينند. و مى بينيم كه مردم محترم سراسر كشور چه كمك هاى ارزنده مى كنند. و مى بينيمكه بازماندگان شهدا و آسيب ديدگان جنگ و متعلقان آنان با چهره هاى حماسه آفرين و گفتار و كردارى مشتاقانه و اطمينان بخشبـا مـا و شـما روبرو مى شوند و اينها همه از عشق و علاقه و ايمان سرشار آنان است بهخـداونـد مـتـعـال و اسـلام و حـيـات جـاويـدان . در صـورتـى كـه نـه در مـحـضـر مـبـاركرسـول اكـرم !!! صـلى الله عـليـه و آله و سـلم !!! هـسـتـنـد و نـه در محضر امام معصوم !!!صلوات عليه . و انگيزه آنان ايمان و اطمينان به غيب است . و اين رمز موفقيت و پيروزى درابـعـاد مـخـتـلف اسـت و اسـلام بـايد افتخار كند كه چنين فرزندانى تربيت نموده و ما همهمفتخريم كه در چنين عصرى و در پيشگاه چنين ملتى مى باشيم . و ايـنـجـانـب در ايـنـجـا يك وصيت به اشخاصى كه به انگيزه مختلف با جمهورى اسلامىمـخالفت مى كنند و به جوانان ، چه دختران و چه پسرانى كه مورد بهره بردارى منافقانو مـنـحـرفان فرصت طلب و سودجو واقع شده اند، مى نمايم كه بى طرفانه و با فكرآزاد بـه قـضـاوت بـنـشـينيد و تبليغات آنان كه مى خواهند جمهورى اسلامى ساقط شود وكـيـفـيـت عـمـل آنـان و رفـتـارشـان با توده هاى محروم و گروه ها و دولت هايى كه از آنانپـشـتـيـبـانـى كـرده و مـى كـنـنـد و گـروه هـا و اشـخـاصـى كـه درداخـل بـه آنـان پـيـوسـتـه و از آنان پشتيبانى مى كنند و اخلاق و رفتارشان در بين خود وهـوادارانـشـان و تـغـيـيـر مـوضـع هايشان در پيشامدهاى مختلف را با دقت و بدون هواى نفسبـررسـى كـنـيد. و مطالعه كنيد حالات آنان كه در اين جمهورى اسلامى به دست منافقان ومـنـحـرفـان شهيد شدند. و ارزيابى كنيد بين آنان و دشمنانشان . نوارهاى اين شهيدان تاحـدى در دسـت ، و نوارهاى مخالفان شايد در دست شماها باشد. ببينيد كدام دسته طرفدارمحرومان و مظلومان جامعه هستند. بـرادران ! شما اين اوراق را قبل از مرگ من نمى خوانيد. ممكن است پس از من بخوانيد. در آنوقـت مـن نزد شما نيستم كه بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان براى كسب مقام و قدرتىبـا قـلب هـاى جـوان شما بازى كنم . من براى آن كه شما جوانان شايسته اى هستيد علاقهدارم كـه جـوانـى خـود را در راه خـداونـد و اسـلام عزيز و جمهورى اسلامى صرف كنيد، تاسـعـادت هـر دو جـهـان را دريـابـيـد. و از خـداونـد غـفور مى خواهم كه شما را به راه مستقيمانسانيت هدايت كند و از گذشته ما و شما با رحمت واسعه خود بگذرد. شماها نيز در خلوت هااز خداوند همين را بخواهيد، كه اوهادى و رحمان است . و يـك وصـيـت بـه مـلت شـريـف ايران و ساير ملت هاى مبتلا به حكومت هاى فاسد و دربندقدرت هاى بزرگ مى كنم . امـا بـه مـلت عـزيـز ايـران تـوصـيـه مى كنم كه نعمتى كه با جهاد عظيم خودتان و خونجـوانـان بـرومـنـدتـان بـه دسـت آورديد، همچون عزيزترين امور قدرش را بدانيد و از آنحـفـاظـت و پاسدارى نماييد و در راه آن كه نعمتى عظيم ، الهى و امانت بزرگ خداوندى استكـوشـش كـنـيـد و از مـشـكـلاتـى كـه در ايـن صـراط مستقيم پيش مى آيد، نهراسيد كه (انتـنـصـرواالله يـنـصركم و يثبت اقدامكم ). و در مشكلات دولت جمهورى اسلامى با جان ودل شـريـك و در رفع آنها كوشا باشيد و دولت و مجلس را از خود بدانيد و چون محبوبىگـرامى از آن نگهدارى كنيد. و به مجلس و دولت و دست اندركاران توصيه مى نمايم كهقدر اين ملت را بدانيد و در خدمتگزارى به آنان خـصـوصـا مستضعفان و محرومان و ستمديدگان كه نور چشمان ما و اولياء نعم همه هستند وجمهورى اسلامى ره آورد آنان و با فداكارى هاى آنان تحقق پيدا كرد و بقاء آن نيز مرهونخـدمـات آنـان اسـت ، فروگزار نكنيد و خود را از مردم و آنان را از خود بدانيد و حكومت هاىطـاغـوتـى را كـه چـپـاولگـرانـى بى فرهنگ و زورگويانى تهى مغز بودند و هستند راهميشه محكوم نماييد، البته با اعمال انسانى كه شايسته براى يك حكومت اسلامى است . و امـا بـه مـلت هـاى اسـلامـى توصيه مى كنم كه از حكومت جمهورى اسلامى و از ملت مجاهدايـران الگـو بـگـيـريـد و حـكـومت هاى جائر خود را در صورتى كه به خواست ملتها كهخـواسـت مـلت ايـران اسـت ، سـر فرود نياوردند، با تمام قدرت به جاى خود بنشانيد كهمايه بدبختى مسلمانان ، حكومت هاى وابسته به شرق و غرب مى باشند. و اكيدا توصيهمـى كـنم كه به بوق هاى تبليغاتى مخالفان اسلام و جمهورى اسلامى گوش فرا ندهيدكـه هـمـه كـوشـش دارند كه اسلام را از صحنه بيرون كنند كه منافع ابرقدرت ها تاءمينشود. د !!! از نـقـشـه هـاى شـيـطـانـى قـدرت هـاى بـزرگ اسـتـعـمـار و اسـتـثـمـارگـر كـهسـال هـاى طـولانـى در دست اجراء است و در كشور ايران از زمان رضاخان اوج گرفت و درزمـان مـحـمدرضا با روش هاى مختلف دنباله گيرى شد، به انزواكشاندن روحانيت است كهدر زمان رضاخان با فشار و سركوبى و خلع لباس و حبس و تبعيد و هتك حرمات و اعدام وامـثـال آن و در زمـان مـحمدرضا با نقشه و روشهاى ديگر كه يكى از آنها ايجاد عداوت بيندانـشگاهيان و روحانيان بود، كه تبليغات وسيعى در اين زمينه شد و مع الاسف به واسطهبى خبرى هر دو قشر از توطئه شيطانى ابرقدرت ها نتيجه چشم گيرى گرفته شد. ازيـك طـرف از دبـستانها تا دانشگاه ها كوشش شد كه معلمان و دبيران و اساتيد و رؤ ساىدانشگاه ها از بين غرب زدگان يا شرق زدگان و منحرفان از اسلام و ساير اديان انتخابو به كار گماشته شوند و متعهدان مؤ من در اقليت قرار گيرند كه قشر مؤ ثر را، كه درآتـيـه حـكـومـت را بـه دست مى گيرند، از كودكى تا نوجوانى و تا جوانى طورى تربيتكـنند كه از اديان مطلقا و اسلام بخصوص و از وابستگان به اديان خصوصا روحانيون ومـبـلغـان مـتـنـفـر باشند. و اينان را عمال انگليس در آن زمان و طرفدار سرمايه داران و زمينخواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالى در بعد از آن معرفى مى نمودند. و ازطـرف ديـگـر بـا تـبـليـغـات سوء روحانيون و مبلغان و متدينان را از دانشگاه و دانشگاهيانتـرسـانـيده و همه را به بى دينى و بى بند و بارى و مخالفت با مظاهر اسلام و اديانمـتـهـم مـى نـمـودنـد. نـتـيجه آن كه دولتمردان مخالف اديان و اسلام و روحانيون و متدينانباشند، و توده هاى مردم كه علاقه به دين و روحانى دارند مخالف دولت و حكومت و هر چهمـتـعـلق بـه آن اسـت بـاشـنـد. و اختلاف عميق بين دولت و ملت و دانشگاهى و روحانى راه رابـراى چـپـاولگـران آنـچـنـان بـاز كند كه تمام شؤ ون كشور در تحت قدرت آنان و تمامذخـايـر مـلت در جـيب آنان سرازير شود، چنانچه ديديد به سر اين ملت مظلوم چه آمد و مىرفت كه چه آيد. اكنون كه به خواست خداوند متعال و مجاهدت ملت ، از روحانى و دانـشـگـاهـى تـا بـازارى و كـارگـر و كشاورز و ساير قشرها، بند اسارت را پاره و سدقـدرت ابـرقـدرت هـا را شـكـسـتـنـد و كـشـور را از دسـت آنان و وابستگانشان نجات دادند،تـوصـيه اينجانب آن است كه نسل حاضر و آينده غفلت نكنند و دانشگاهيان و جوانان برومندعزيز هر چه بيشتر با روحانيان و طلاب علوم اسلامى پيوند دوستى و تفاهم را محكم ترو اسـتـوارتـر سـازنـد و از نـقـشـه هـا و تـوطـئه هـاى دشـمـن غـدارغـافـل نـبـاشـند و به مجرد آن كه فرد يا افرادى را ديدند كه با گفتار و رفتار خود درصدد است بذر نفاق بين آنان افكند او را ارشاد و نصيحت نمايند و اگر تاثير نكرد از اوروگـردان شوند و او را به انزوا كشانند و نگذارند توطئه ريشه دواند كه سرچشمه رابـه آسـانـى مـى تـوان گـرفـت و مخصوصا اگر در اساتيد كسى پيدا شد كه مى خواهدانـحـراف ايـجـاد كـند او را ارشاد و اگر نشد از خود و كلاس خود طرد كنند. و اين توصيهبيشتر متوجه روحانيون و محصلين علوم دينى است و توطئه ها در دانشگاه ها از عمق ويژه اىبرخوردار است و هر قشر محترم كه مغز متفكر جامعه هستند بايد مواظب توطئه ها باشند. ه !!! !!! از جـمـله نـقـشـه هـا كـه مـع الاسـف تـاثـيـر بزرگى در كشورها و كشور عزيزمانگذاشت و آثار آن باز تا حد زيادى به جا مانده ، بيگانه نمودن كشورهاى استعمار زده ازخـويـش و غـرب زده و شـرق زده نـمودن آنان است ، به طورى كه خود را و فرهنگ و قدرتخود را به هيچ گرفتند و غرب و شرق ، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان راوالاتـر و آن دو قـدرت را قـبـله گـاه عـالم دانـسـتـنـد و وابـستگى به يكى از دو قطب را ازفـرايـض غـيـرقـابـل اجـتـناب معرفى نمودند. و قصه اين امر غم انگيز طولانى و ضربههـايـى كـه از آنان خورده و اكنون نيز مى خوريم كشنده و كوبنده است . و غم انگيزتر اينكه آنان ملت هاى ستمديده زير سلطه را در همه چيز عقب نگه داشته و كشورهايى مصرفىبـار آوردنـد و به قدرى ما را از پيشرفت هاى خود و قدرت هاى شيطانيشان ترسانده اندكـه جـراءت دسـت زدن بـه هـيـچ ابـتـكـارى نـداريـم و هـمه چيز خود را تسليم آنان كرده وسـرنـوشت خود و كشورهاى خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطيع فرمانهـسـتـيم و اين پوچى و تهى مغزى مصنوعى موجب شده كه در هيچ امرى به فكر و دانش خوداتـكاء نكنيم و كوركورانه از شرق و غرب تقليد نماييم ، بلكه از فرهنگ و ادب و صنعتو ابـتـكار اگر داشتيم ، نويسندگان و گويندگان غرب و شرق زده بى فرهنگ ، آنها رابـه بـاد انـتـقاد و مسخره گرفته و فكر و قدرت بومى ما را سركوب و ماءيوس نموده ومـى نـمـايـنـد و رسـوم و آداب اجـنـبـى را هـر چـنـد مـبـتـذل و مـفـتـضـح بـاشـد بـاعمل و گفتار و نوشتار ترويج كرده و با مداحى و ثناجويى آنها را به خورد ملت ها داده ومـى دهـنـد. فـى المـثـل اگـر در كتاب يا نوشته يا گفتارى چند واژه فرنگى باشد بدونتـوجـه به محتواى آن با اعجاب پذيرفته و گوينده و نويسنده آن را دانشمند و روشنفكربـه حـسـاب مـى آورنـد و از گـهـواره تـا قـبـر به هر چه بنگريم اگر با واژه غربى وشـرقـى اسم گذارى شود مرغوب و مورد توجه و از مظاهر تمدن و پيشرفتگى محسوب واگـر واژه هـاى بـومـى خودى به كار رود مطرود و كهنه و واپس زده خواهد بود. كودكان مااگر نام غربى داشته باشند مفتخر و اگر نام خودى دارند سر به زير و عقب افتاده اند.خـيـابان ها، كوچه ها، مغازه ها، شركت ها، داروخانه ها، كتابخانه ها، پارچه ها و ديگر متاعها، هر چند در داخل تهيه شده ، بايد نام خارجى داشته باشد تا مردم از آن راضى و به آناقبال كنند. فرنگ ما بى از سرتاپا و در تـمـام نـشـسـت و بـرخـاسـت ها و در معاشرت ها و تمام شؤ ون زندگى موجب افتخار وسـربـلنـدى و تـمـدن و پـيـشرفت ، و در مقابل ، آداب و رسوم خودى ، كهنه پرستى و عقبافـتـادگـى اسـت . در هـر مـرض و كـسـالتـى ولو جـزيـى وقـابل علاج در داخل ، بايد به خارج رفت و دكترها و اطباء دانشمند خود را محكوم و ماءيوسكـرد. رفتن به انگلستان و فرانسه و آمريكا و مسكو افتخارى پرارزش و رفتن به حج وسـاير اماكن متبركه كهنه پرستى و عقب ماندگى است ، بى اعتنايى به آنچه مربوط بهمـذهـب و مـعـنـويـات اسـت از نـشـانـه هـاى روشـنـفـكـرى و تـمـدن و درمقابل تعهد به اين امور نشانه عقب ماندگى و كهنه پرستى است . ايـنـجـانـب نـمـى گـويـم مـا خـود هـمـه چـيـز داريـم . مـعـلوم اسـت مـا را درطول تاريخ نه چندان دور خصوصا و در سده هاى اخير از هر پيشرفتى محروم كرده اند ودولتـمـردان خـائن و دودمـان پـهلوى خصوصا مراكز تبليغاتى عليه دستاوردهاى خودى ونـيـز خـود كـوچـك ديـدن ها و يا ناچيز ديدن ها، ما را از هر فعاليتى براى پيشرفت محرومكـرد. وارد كـردن كـالاها از هر قماش و سرگرم كردن بانوان و مردان خصوصا طبقه جوانبـه اقـسـام اجـنـاس وارداتـى از قـبـيـل ابـزار آرايـش و تـزئيـنـات و تجملات و بازى هاىكـودكـانـه و بـه مـسـابقه كشاندن خانواده ها و مصرفى بار آوردن هر چه بيشتر كه خودداسـتـان هـاى غـم انـگـيـز دارد و سـرگـرم كـردن و بـه تـبـاهـى كشاندن جوان ها كه عضوفـعـال هـستند با فراهم آوردن مراكز فحشاء و عشرتكده ها و ده ها از اين مصائب حساب شدهبراى عقب نگهداشتن كشورهاست . من وصيت دلسوزانه و خادمانه مى كنم به ملت عزيز كهاكـنـون كـه تـا حـدود بـسـيـار چـشـم گـيـرى از بـسـيـارى از ايـن دام هـا نـجـات يـافـتـه ونـسـل مـحروم حاضر به فعاليت و ابتكار برخاسته و ديديم كه بسيارى از كارخانه ها ووسـائل پـيـشـرفـته مثل هواپيماها و ديگر چيزها كه گمان نمى رفت متخصصين ايران قادربه راه انداختن كارخانه ها و امثال آن باشند و همه دست ها را به سوى غرب يا شرق درازكـرده بـوديـم كه متخصصين آنان اينها را به راه اندازند، در اثر محاصره اقتصادى و جنگتـحـمـيـلى خود جوانان عزيز ما قطعات محل احتياج را ساخته و با قيمت هاى ارزانتر عرضهكرده و رفع احتياج نمودند و ثابت كردند كه اگر بخواهيم مى توانيم . بـايـد هـشـيـار و بـيـدار و مـراقـب بـاشيد كه سياست بازان پيوسته به غرب و شرق باوسـوسـه هـاى شـيـطـانـى شـما را به سوى اين چپاولگران بين المللى نكشند و با ارادهمـصمم و فعاليت و پشت كار خود به رفع وابستگى ها قيام كنيد و بدانيد كه نژاد آريا وعرب از نژاد اروپا و امريكا و شوروى كم ندارد و اگر خودى خود را بيابد و ياءس را ازخـود دور كند و چشم داشت به غير خود نداشته باشد، در دراز مدت قدرت همه كار و ساختنهـمه چيز را دارد و آنچه انسان هاى شبيه به اينان به آن رسيده اند، شما هم خواهيد رسيد.بـه شـرط اتـكـال بـه خـداونـد تـعـالى و اتكاء به نفس و قطع وابستگى به ديگران وتحمل سختى ها براى رسيدن به زندگى شرافتمندانه و خارج شدن از تحت سلطه اجانب. و بـر دولت هـا و دسـت انـدركـاران اسـت ، چـه درنـسـل حـاضر و چه در نسل هاى آينده ، كه از متخصصين خود قدردانى كنند و آنان را با كمكهاى مادى و مـعـنـوى تشويق به كار نمايند و از ورود كالاهاى مصرف ساز و خانه برانداز جلوگيرىنمايند و به آنچه دارند بسازند. تا خود همه چيز بسازند. و از جوانان ، دختران و پسرانمـى خـواهـم كـه اسـتـقـلال و آزادى و ارزش هـاى انـسـانـى را ولو بـاتـحـمـل زحـمـت و رنج ، فداى تجملات و عشرت ها و بى بند و بارى ها و حضور در مراكزفحشاء كه از طرف غرب و عمال بى وطن به شما عرضه مى شود نكنند. كه آنان چنانچهتجربه نشان داده جز تباهى شما و اغفالتان از سرنوشت كشورتان و چاپيدن ذخائر شماو بـه بـند استعمار و ننگ وابستگى كشيدنتان و مصرفى نمودن ملت و كشورتان به چيزديـگـر فـكـر نـمـى كـنـنـد و مـى خـواهـنـد بـا ايـن وسـايـل وامثال آن شما را عقب مانده و به اصطلاح آنان نيمه وحشى ، نگهدارند. و !!! از تـوطـئه هـاى بـزرگ آنـان ، چـنـانـچـه اشـاره شد و كرارا تذكر داده ام ، به دستگـرفـتـن مـراكـز تـعـليـم و تـربـيـت خصوصا دانشگاه ها است كه مقدرات كشورها در دستمـحـصـولات آنها است . روش آنان با روحانيون و مدارس علوم اسلامى فرق دارد با روشىكـه در دانشگاه ها و دبيرستان ها دارند، نقشه آنان برداشتن روحانيون از سر راه و منزوىكـردن آنـان اسـت ، يـا بـا سـركـوبـى و خـشـونـت و هـتـاكـى كـه در زمـان رضـاخـانعـمـل شـد ولى نتيجه معكوس گرفته شد، يا با تبليغات و تهمت ها و نقشه هاى شيطانىبـراى جـدا كـردن قـشر تحصيل كرده و به اصطلاح روشنفكر كه اين هم در زمان رضاخانعمل مى شد و در رديف فشار و سركوبى بود و در زمان محمدرضا ادامه يافت بدون خشونتولى مـوذيـانه . و اما در دانشگاه ، نقشه آن است كه جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزش هاىخـودى مـنـحـرف كـنـنـد و بـه سـوى شـرق يـا غرب بكشانند و دولتمردان را از بين اينانانـتـخـاب و بـر سـرنوشت كشورها حكومت دهند تا به دست آنها هر چه مى خواهند انجام دهند.ايـنـان كـشـور را بـه غـارت زدگـى و غـرب زدگـى بـكشانند و قشر روحانى با انزوا ومـنـفـوريت و شكست قادر بر جلوگيرى نباشد. و اين بهترين راه است براى عقب نگهداشتن وغـارت كـردن كـشـورهاى تحت سلطه ، زيرا براى ابرقدرت ها بى زحمت و بى خرج و درجـوامـع مـلى بـى سـروصـدا هـر چه هست به جيب آنان مى ريزد. پس اكنون كه دانشگاه ها ودانـشـسـراهـا در دسـت اصـلاح و پاكسازى است بر همه ما لازم است با متصديان كمك كنيم وبـراى هـمـيـشه نگذاريم دانشگاه ها به انحراف كشيده شود و هر جا انحرافى به چشم مىخـورد بـا اقـدام سـريـع بـه رفـع آن كـوشـيـم و ايـن امـر حـيـاتـى بـايـد در مـرحـلهاول بـا دست پرتوان خود جوانان دانشگاه ها و دانشسراها انجام گيرد كه نجات دانشگاه ازانحراف ، نجات كشور و ملت است . و ايـنـجـانـب بـه هـمـه نـوجـوانـان و جـوانـان در مـرحـلهاول و پـدران و مـادران و دوسـتان آنها در مرحله دوم و به دولتمردان و روشنفكران دلسوزبراى كشور و در مرحله بعد وصيت مى كنم كه در اين امر مهم كه كشورتان را از آسيب نگهمـى دارد بـا جـان و دل كـوشـش كـنـيـد و دانـشـگـاه هـا را بـهنسل بعد بسپريد. و به همه نسل هاى مسلسل توصيه مى كنم كه براى نجات خود و كشورعـزيـز و اسـلام آدم ساز، دانشگاه ها را از انحراف و غرب و شرق زدگى حفظ و پاسدارىكـنيد، و با اين عمل انسانى اسلامى خود دست قدرت هاى بزرگ را از كشور قطع و آنان رانااميد نماييد. خدايتان پشتيبان و نگهدار باد. ز!!! از مهمات امور تعهد وكلاى مجلس شوراى اسلامى است . ما ديديم كـه اسـلام و كـشـور ايـران چـه صـدمات بسيار غم انگيزى از مجلس شوراى غير صالح ومـنـحـرف ، از بـعـد از مـشـروطـه تـا عـصـر رژيـم جـنـايتكار پهلوى و از هر زمان بدتر وخـطـرناكتر در اين رژيم تحميلى فاسد خورد و چه مصيبت ها و خسارت هاى جانفرسا از اينجـنـايـتـكـاران بـى ارزش و نـوكـرمـآب بـه كـشـور و مـلت وارد شـد. در ايـن پـنـجـاهسـال يـك اكـثـريـت قـلابى منحرف در مقابل يك اقليت مظلوم موجب شد كه هر چه انگلستان وشوروى و اخيرا آمريكا خواستند با دست همين منحرفان از خدا بى خبر انجام دهند و كشور رابـه تـبـاهـى و نـيـسـتـى كـشـانـند. از بعد از مشروطه هيچ گاه تقريبا به مواد مهم قانوناسـاسـى عمل نشد. قبل از رضاخان با تصدى غرب زدگان و مشتى خان و زمين خواران و درزمان رژيم پهلوى به دست آن رژيم سفاك و وابستگان و حلقه به گوشان آن . اكـنـون كـه بـا عـنـايـت پروردگار و همت ملت عظيم الشاءن سرنوشت كشور به دست مردمافتاد و وكلاء از خود مردم و يا انتخاب خودشان بدون دخالت دولت و خان هاى ولايات بهمـجـلس شـوراى اسلامى راه يافتند و اميد است كه با تعهد آنان به اسلام و مصالح كشورجـلوگـيـرى از هـر انـحـراف بـشـود، وصـيـت ايـنـجـانـب بـه مـلت درحـال و آتـيه آن است كه با اراده مصمم خود و تعهد خود به احكام اسلام و مصالح كشور درهـر دوره از انـتـخـابـات وكـلاء داراى تـعـهـد بـه اسـلام و جمهورى اسلامى كه غالبا بينمـتـوسـطـيـن جـامـعـه و محرومين مى باشند و غير منحرف از صراط مستقيم به سوى غرب ياشـرق و بـدون گـرايـش بـه مـكـتـب هـاى انـحـرافـى و اشـخـاصتحصيل كرده و مطلع بر مسايل روز و سياست هاى اسلامى به مجلس بفرستند. و به جامعهمـحـتـرم روحـانـيـت خـصـوصـا مـراجـع مـعـظـم وصـيـت مـى كـنـم كـه خـود را درمـسـائل جـامـعـه خـصـوصـا مثل انتخاب رئيس جمهور و وكلاء مجلس كنار نكشند و بى تفاوتنـبـاشـنـد. هـمه ديديد و نسل آتيه خواهد شنيد كه دست سياست بازان پيرو شرق و غرب ،روحـانـيـون را كـه اسـاس مـشروطيت را با زحمات و رنجها بنيان گذاشتند از صحنه خارجكـردنـد و روحـانـيون نيز بازى سياست بازان را خورده و دخالت در امور كشور و مسلمين راخارج از مقام خود انگاشتند و صحنه را به دست غرب زدگان سپردند و به سر مشروطيت وقانون اساسى و كشور و اسلام آن آوردند كه جبرانش احتياج به زمان طولانى دارد. اكـنـون كـه بحمدالله تعالى موانع رفع گرديده و فضاى آزاد براى دخالت همه طبقاتپـيـش آمـده است ، هيچ عذرى باقى نمانده و از گناهان بزرگ نابخشودنى ، مسامحه در امرمـسلمين است . هر كس به مقدار توانش و حيطه نفوذش لازم است در خدمت اسلام و ميهن باشد وبا جديت از نفوذ وابستگان به دو قطب استعمارگر و غرب يا شرق زدگان و منحرفان ازمـكـتـب بزرگ اسلام جلوگيرى نمايند و بدانند كه مخالفين اسلام و كشورهاى اسلامى كههمان ابرقدرتان چپاولگر بين المللى هستند با تدريج و ظرافت در كشور ما و كشورهاىاسـلامـى ديـگـر رخـنـه و با دست افراد خود ملت ها، كشورها را به دام استثمار مى كشانند.بايد با هوشيارى مراقب باشيد و با احساس اولين قدم نفوذى به مقابله برخيزيد و بهآنان مهلت ندهيد. خدايتان يار و نگهدار باشد. و از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى در اين عصر و عصرهاى آينده مى خواهم كه اگر خـداى نـخـواسـتـه عـنـاصـر مـنحرفى با دسيسه و بازى سياسى وكالت خود را به مردمتحميل نمودند، مجلس اعتبارنامه آنان را رد كنند و نگذارند حتى يك عنصر خرابكار وابستهبـه مـجـلس راه يـابـد. و بـه اقـليت هاى مذهبى رسمى وصيت مى كنم كه از دوره هاى رژيمپـهـلوى عـبرت بگيرند و وكلاء خود را از اشخاص متعهد به مذهب خود و جمهورى اسلامى وغـير وابسته به قدرت هاى جهان خوار و بدون گرايش به مكتب هاى الحادى و انحرافى والتـقـاطـى انـتـخـاب نـمـايـنـد. و از هـمـه نـمـايـنـدگـان خـواسـتـارم كـه بـاكـمـال حـسـن نـيت و برادرى با هم مجلسان خود رفتار و همه كوشا باشند كه قوانين خداىنـخـواسـتـه از اسـلام منحرف نباشد و همه به اسلام و احكام آسمانى آن وفادار باشيد تابه سعادت دنيا و آخرت نائل آييد. و از شوراى محترم نگهبان مى خواهم و توصيه مى كنم، چـه در نـسـل حـاضـر و چـه در نـسـل هـاى آيـنـده ، كـه بـاكـمـال دقـت و قـدرت وظـايـف اسـلامـى و مـلى خـود را ايفاء و تحت تاثير هيچ قدرتى واقعنـشـونـد و از قوانين مخالف با شرع مطهر و قانون اساسى بدون هيچ ملاحظه جلوگيرىنمايند و با ملاحظه ضرورات كشور كه گاهى با احكام ثانويه و گاهى به ولايت فقيهبايد اجراء شود و توجه نمايند. و وصـيـت مـن بـه مـلت شـريف آن است كه در تمام انتخابات رئيس جمهور و چه نمايندگانمـجـلس شـوراى اسـلامـى و چـه انـتـخـاب خبرگان براى تعيين شوراى رهبرى يا رهبر، درصحنه باشند و اشخاصى كه انتخاب مى كنند روى ضوابطى باشد كه اعتبار مى شود،مـثـلا در انـتخاب خبرگان براى تعيين شوراى رهبرى يا رهبر توجه كنند كه اگر مسامحهنمايند و خبرگان را روى موازين شرعيه و قانون انتخاب نكنند چه بسا كه خساراتى بهاسـلام و كـشـور وارد شـود كه جبران پذير نباشد و در اين صورت همه در پيشگاه خداوندمـتـعـال مـسـوول مـى باشند. از اين قرار عدم دخالت ملت ، از مراجع و علماء بزرگ تا طبقهبـازارى و كـشـاورز و كـارگـر و كـارمـنـد، هـمـه و هـمـهمـسـوول سـرنـوشـت كـشـور و اسـلام مـى بـاشـنـد چـه درنـسـل حـاضـر و چـه در نسل هاى آتيه . و چه بسا كه در بعض مقاطع عدم حضور و مسامحه ،گناهى باشد كه در راءس گناهان كبيره است . پـس عـلاج واقـعـه را قـبـل از وقـوع بـايـد كرد و الا كار از دست همه خارج خواهد شد و اينحـقـيـقـتـى اسـت كـه بـعد از مشروطه لمس نموده ايد و نموده ايم . چه هيچ علاجى بالاتر ووالاتـر از آن نـيـسـت كـه مـلت در سـرتـاسـر كـشـور در كـارهـايـى كـهمـحـول بـه اوسـت بـر طـبـق ضـوابط اسلامى و قانون اساسى انجام دهد و در تعيين رئيسجمهور و وكلاء مجلس با طبقه تحصيل كرده متعهد و روشنفكر با اطلاع از مجارى امور و غيروابـسـتـه بـه كـشـورهـاى قـدرتـمـند استثمارگر و اشتهار به تقوى و تعهد به اسلام وجـمـهـورى اسـلامـى مـشـورت كـرده و بـا عـلمـاء و روحـانيون با تقوى و متعهد به جمهورىاسـلامـى نـيـز مشورت نموده و توجه داشته باشند رئيس جمهور و وكلاء مجلس از طبقه اىباشند كه محروميت و مظلوميت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فكر رفاه آنانبـاشند نه از سرمايه داران و زمين خواران و صدرنشينان مرفه و غرق در لذات و شهواتكه تلخى محروميت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمى توانند بفهمند. و بـايـد بـدانـيـم كـه اگـر رئيس جمهور و نمايندگان مجلس شايسته و متعهد به اسلام ودلسوز براى كـشـور و مـلت باشند، بسيارى از مشكلات پيش نمى آيد و مشكلاتى اگر باشد. رفع مىشـود و هـمـيـن مـعـنـى در انـتخاب خبرگان براى تعيين شوراى رهبرى يا رهبر با ويژگىخاص بايد در نظر گرفته شود كه اگر خبرگان كه با انتخاب ملت تعيين مى شوند ازروى كـمـال دقـت و يـا مـشـورت بـا مراجع عظام هر عصر و علماء بزرگ سرتاسر كشور ومـتـديـنـيـن و دانـشـمـنـدان مـتـعهد به مجلس خبرگان بروند بسيارى از مهمات و مشكلات بهواسطه تعيين شايسته ترين و متعهدترين شخصيت ها براى رهبرى يا شوراى رهبرى پيشنـخـواهـد آمـد، يـا بـا شـايـسـتـگـى رفـع خـواهـد شـد. و بـا نـظـر بـهاصـل يـكـصـد و نهم و يكصد و دهم قانون اساسى ، وظيفه سنگين ملت در تعيين خبرگان ونمايندگان در تعيين رهبر يا شوراى رهبرى روشن خواهد شد كه اندك مسامحه در انتخاب ،چـه آسـيـبـى بـه اسـلام و كـشـور و جـمـهـورى اسـلامـى وارد خـواهـد كـرد كـهاحتمال آن كه در سطح بالاى از اهميت است براى آنان تكليف الهى ايجاد مى كند. و وصـيـت ايـنـجـانب به رهبر و شوراى رهبرى در اين عصر كه عصر تهاجم ابرقدرت ها ووابستگان به آنان در داخل و خارج كشور به جمهورى اسلامى و در حقيقت به اسلام است درپـوشـش جـمـهـورى اسـلامى و در عصرهاى آينده آن است كه خود را وقف در خدمت به اسلام وجـمـهـورى اسـلامـى و مـحـرومان و مستضعفان بنمايند و گمان ننمايند كه رهبرى فى نفسهبـراى آنـان تـحفه اى است و مقام والايى ، بلكه وظيفه سنگين و خطرناكى است كه لغزشدر آن اگر خداى نخواسته با هواى نفس باشد ننگ ابدى در اين دنيا و آتش غضب خداى قهاردر جـهـان ديـگـر در پـى دارد. از خـداونـد مـنـان هـادى بـا تـضـرع وابـتـهـال مـى خـواهـم كـه مـا و شـمـا را از ايـن امتحان خطرناك با روى سفيد در حضرت خودبـپـذيـرد و نـجـات دهـد و ايـن خـطـر قـدرى خـفـيـف تـر بـراى روسـاء جـمـهـورحـال و آيـنـده و دولت ها و دست اندركاران به حسب درجات در مسووليت ها نيز هست كه بايدخـداى مـتـعـال را حـاضـر و نـاظـر و خـود را در مـحـضـر مـبـارك او بـدانـنـد. خـداونـدمتعال راهگشاى آنان باشد. ح !!! از مـهـمـات امـور مـسـاله قـضـاوت اسـت كـه سـر و كـار آن بـا جـان ومـال و نـامـوس مـردم اسـت . وصـيـت اينجانب به رهبر و شوراى رهبرى اين است كه در تعيينعـاليـتـريـن مـقـام قـضـايى كه در عهده دارند، كوشش كنند كه اشخاص متعهد سابقه دار وصـاحـب نـظـر در امـور شـرعـى و اسـلامـى و در سـيـاست را نصب نمايند و از شوراى عالىقضايى مى خواهم امر قضاوت را كه در رژيم سابق به وضع اسفناك و غم انگيزى در آمدهبـود، بـا جـديـت سـر و سـامـان دهـنـد و دسـت كـسـانـى كـه بـا جـان ومـال مـردم بـازى مـى كنند و آنچه نزد آنان مطرح نيست عدالت اسلامى است ، از اين كرسىپـر اهـمـيـت كـوتـاه كـنـنـد و بـا پـشـتـكـار و جـديـت بـتـدريـج دادگـسـتـرى رامـتـحول نمايند و قضات داراى شرايطى كه انشاء الله با جديت حوزه هاى علميه مخصوصاحوزه مباركه علميه قم تربيت و تعليم مى شوند و معرفى مى گردند، به جاى قضاتىكـه شـرايـط مـقـرره اسـلامـى را نـدارنـد، نـصـب گردند كه انشاء الله تعالى به زودىقضاوت اسلامى در سراسر كشور جريان پيدا كند. و به قضات محترم در عصر حاضر واعـصـار آيـنـده وصيت مى كنم كه با در نظر گرفتن احاديثى كه از معصومين صلوات اللهعـليـهـم در اهـمـيـت قـضـا و خطر عظيمى كه قضاوت دارد و توجه و نظر به آنچه در بارهقضاوت به غير حق وارد شده است ، اين امر خطير را تصدى نمايند و نـگـذارنـد ايـن مـقـام بـه غـيـر اهـلش سـپـرده شـود و كـسـانـى كـهاهـل هـسـتـنـد از تـصـدى ايـن امـر سـربـاز نـزنـنـد و بـه اشـخـاص غـيـراهـل مـيـدان نـدهـنـد و بـدانـنـد كـه هـمـان طـور كـه خـطـر ايـن مـقـام بـزرگ اسـت ، اجـر وفضل و ثواب آن نيز بزرگ است و مى دانند كه تصدى قضا براى اهلش واجب كفايى است.
|