كـتـاب هـاى فـقهاء بزرگوار اسلام پر است از اختلاف نظرها و سليقه ها و برداشت ها درزمينه هاى مختلف نظامى ، فرهنگى و سياسى و اقتصادى و عبادى ، تا آن جا كه در مسائلىكـه ادعـاى اجـمـاع شـده اسـت قـول و يـا اقـوال مـخـالف وجـود دارد و حـتـى درمسائل اجماعى هم ممكن است قول خلاف پيدا شود، از اختلاف اخبارى ها و اصولى ها بگذريم. از آن جا كه در گذشته اين اختلافات در محيط درس و بحث و مدرسه محصور بود و فقطدر كـتـاب هـاى عـلمـى آن هـم عـربـى ضـبط مى گرديد، قهرا توده هاى مردم از آن بى خبربـودنـد و اگـر بـا خـبـر هـم مـى شـدنـد، تـعـقـيـب ايـنمـسـائل بـرايـشـان جـاذبـه اى نـداشـت . حـال آيـا مـى توان تصور نمود كه چون فقها بايـكـديـگـر اخـتـلاف نـظـر داشـتـه انـد نـعـوذبـالله خـلاف حـق و خـلاف ديـن خـداعـمـل كـرده انـد؟ هـرگز. اما امروز با كمال خوشحالى به مناسبت انقلاب اسلامى حرف هاىفـقـها و صاحب نظران به راديو و تلويزيون و روزنامه ها كشيده شده است ، چرا كه نيازعملى به اين بحث ها و مسائل است . مثلا در مساله مالكيت و محدوده آن ، در مساله زمين و تقسيمبـنـدى آن ، در انـفـال و ثـروت هـاى عـمـومـى ، در مـسـائل پـيـچـيـدهپول و ارز و بانكدارى ، در ماليات ، در تجارت داخلى و خارجى ، در مزارعه و مضاربه واجـاره و رهـن ، در حـدود و ديـات ، در قـوانـيـن مـدنـى ، درمـسـائل فـرهنگى و برخورد با هنر به معناى اعم . چون عكاسى ، نقاشى ، مجسمه سازى ،مـوسـيقى ، تئاتر، سينما، خوشنويسى و غيره ، در حفظ محيط زيست و سالم سازى طبيعت وجـلوگـيـرى از قـطـع درخـت هـا حـتـى در مـنـازل و امـلاك اشـخـاص ، درمـسـائل اطـعـمـه و اشـربـه ، در جـلوگـيـرى از مـواليـد در صـورت ضـرورت و يـا تـعيينفـواصل در مواليد، در حل معضلات طبى همچون پيوند اعضاى بدن انسان و غير به انسانهـاى ديـگـر، در مـسـاله مـعـادن زيـرزمـيـنـى و روزمـيـنـى و مـلى ، تـغـيير موضوعات حرام وحلال و توسيع و تضييق بعضى از احكام در ازمنه و امكنه مختلف ، در مسائل حقوقى و حقوق بين المللى و تطبيق آن با احكام اسلام ، نقشسـازنـده زن در جـامـعـه اسـلامـى و نـقش تخريبى آن در جوامع فاسد و غيراسلامى ، حدودآزادى فـردى و اجتماعى ، برخورد با كفر و شرك و التقاط و بلوك تابع كفر و شرك ،چـگـونـگـى انـجام فرايض در سير هوايى و فضايى و حركت بر خلاف جهت حركت زمين يامـوافـق آن بـا سـرعـتـى بيش از سرعت آن و يا در صعود مستقيم و خنثى كردن جاذبه زمين ومـهـمـتـر از هـمـه ايـنـهـا، ترسيم و تعيين حاكميت ولايت فقيه در حكومت و جامعه كه همه اينهاگـوشـه اى از هـزاران مساله مورد ابتلاى مردم و حكومت است كه فقهاى بزرگ در مورد آنهابـحـث كـرده انـد و نـظـراتـشـان بـا يـكـديـگـر مـخـتـلف اسـت و اگـر بـعـضـى ازمـسـائل در زمان هاى گذشته مطرح نبوده است و يا موضوع نداشته است ، فقها امروز بايدبراى آن فكرى بنمايند. لذا در حـكـومـت اسـلامـى هـمـيـشه بايد باب اجتهاد باز باشد و طبيعت انقلاب و نظام هموارهاقـتـضـا مـى كـنـد كـه نـظـرات اجـتهادى فقهى در زمينه هاى مختلف ولو مخالف با يكديگرآزادانـه عـرضـه شـود و كـسـى تـوان و حق جلوگيرى از آن را ندارد ولى مهم شناخت درستحكومت و جامعه است كه بر اساس آن نظام اسلامى بتواند به نفع مسلمانان برنامه ريزىكـند كه وحدت رويه و عمل ضرورى است و همين جا است كه اجتهاد مصطلح در حوزه ها كافىنـمـى بـاشـد بـلكه يك فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه ها هم باشد ولى نتواند مصلحتجـامعه را تشخيص دهد و يا نتواند افراد صالح و مفيد را از افراد ناصالح تشخيص دهد وبـه طـور كـلى در زمـيـنـه اجـتـماعى و سياسى فاقد بينش صحيح و قدرت تصميم گيرىبـاشـد، ايـن فـرد در مـسـايل اجتماعى و حكومتى مجتهد نيست و نمى تواند زمام جامعه را بهدست گيرد. اما شما بايد توجه داشته باشيد تا زمانى كه اختلاف و موضع گيرى ها درحريم مسائل مذكور است ، ترديدى متوجه انقلاب نيست . اختلاف اگر زيربنايى و اصولىشـد، مـوجـب سـسـتـى نـظام مى شود و اين مساله روشن است كه بين افراد و جناح هاى موجودوابـسـتـه بـه انـقـلاب اگـر اخـتـلاف هـم بـاشـد، صـرفـا سـيـاسـى اسـت ولو ايـن كـهشـكـل عـقـيـدتـى بـه آن داده شـود، چـرا كـه هـمـه دراصـول با هم مشتركند و به همين خاطر است كه من آنان رامى نمايم . آنها نسبت به اسلام وقـرآن و انـقـلاب وفـادارنـد و دلشـان بـراى كشور و مردم مى سوزد و هر كدام براى رشداسلام و خدمت به مسلمين طرح و نظرى دارند كه به عقيده خود موجب رستگارى است . اكثريتقـاطـع هـر دو جـريـان مـى خـواهـنـد كـشـورشان مستقل باشد، هر دو مى خواهند سيطره و شرزالوصـفـتان وابسته به دولت و بازار و خيابان را از سر مردم كم كنند، هر دو مى خواهندكـارمـنـدان شـريـف و كـارگران و كشاورزان متدين و كسبه صادق بازار و خيابان زندگىپـاك و سـالمـى داشـتـه بـاشند، هر دو مى خواهند دزدى و ارتشاء در دستگاه هاى دولتى وخـصـوصـى نـبـاشـد، هر دو مى خواهند ايران اسلامى از نظر اقتصادى به صورتى رشدنمايد كه بازارهاى جهان را از آن خود كند، هر دو مى خواهند اوضاع فرهنگى و علمى ايرانبـه گـونـه اى بـاشـد كه دانشجويان و محققان از تمام جهان به سوى مراكز تربيتى وعلمى و هـنـرى ايـران هـجوم آورند، هر دو مى خواهند اسلام قدرت بزرگ جهان گردد. پس اختلافبـر سر چيست ؟ اختلاف بر سر اين است كه هر دو عقيده شان است كه راه خود باعث رسيدنبـه ايـن هـمـه اسـت . ولى هـر دو بـايد كاملا متوجه باشند كه موضع گيرى ها بايد بهگـونـه اى بـاشـد كـه در عين حفظ اصول اسلام براى هميشه تاريخ ، حافظ خشم و كينهانقلابى خود و مردم عليه سرمايه دارى غرب و در راءس آن آمريكاى جهانخوار و كمونيسمو سوسياليزم بين الملل و در راءس آن شوروى متجاوز باشند. هـر دو جـريـان بـايـد بـا تـمام وجود تلاش كنند كه ذره اى از سياست (نه شرقى و نهغـربـى جـمـهـورى اسـلامـى ) عـدول نـشـود كـه اگـر ذره اى از آنعـدول شـود، آن را با شمشير عدالت اسلامى راست كنند. هر دو گروه بايد توجه كنند كهدشـمـنـان بزرگ مشترك دارند كه به هيچ يك از آن دو جريان رحم نمى كنند. دو جريان باكمال دوستى مراقب امريكاى جهانخوار و شوروى خائن به امت اسلامى باشند. هر دو جريانبـايـد مـردم را هـوشـيار كنند كه درست است كه امريكاى حيله گر دشمن شماره يك آنها استولى فرزندان عزيز آنان زير بمب و موشك شوروى شهيد گشته اند. هر دو جريان از حيلهگـرى هـاى ايـن دو ديـو اسـتعمارگر غافل نشوند و بدانند كه امريكا و شوروى به خوناسلام و استقلالشان تشنه اند. خـداونـدا! تـو شـاهـد بـاش مـن آنـچـه بـنـا بـود بـه هـر دو جـريـان بـگـويـم گـفـتـم ،حـال خـود دانـنـد. البـته يك چيز مهم ديگر هم ممكن است موجب اختلاف گردد كه همه بايد ازشـر آن بـه خـدا پناه ببريم كه آن حب نفس است كه اين ديگر اين جريان و آن جريان نمىشـنـاسـد. رئيـس جـمـهـور و رئيـس مـجـلس و نـخـسـت وزيـر،وكـيـل ، وزيـر و قـاضـى و شـوراى عالى قضايى و شوراى نگهبان ، سازمان تبليغات ودفـتر تبليغات ، نظامى و غيرنظامى ، روحانى و غيرروحانى ، دانشجو، غيردانشجو، زن ومرد نمى شناسد و تنها يك راه براى مبارزه با آن وجود دارد و آن رياضت است ، بگذريم . اگـر آقـايـان از ايـن ديـدگـاه كـه هـمـه مـى خـواهـنـد نـظـام و اسلام را پشتيبانى كنند بهمسائل بنگرند، بسيارى از معضلات و حيرت ها برطرف مى گردد ولى اين بدان معنا نيستكه همه افراد تابع محض يك جريان باشند. با اين ديد گفته ام كه انتقاد سازنده معنايشمخالفت نبوده و تشكل جديد مفهومش اختلاف نيست . انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه مىشود. انتقاد اگر به حق باشد، موجب هدايت دو جريان مى شود. هيچ كس نبايد خود را مطلق ومبراى از انتقاد ببيند. البته انتقاد غير از برخورد خطى و جريانى است . اگر در اين نظامكـسـى يـا گروهى خداى ناكرده بى جهت در فكر حذف يا تخريب ديگران برآيد و مصلحتجناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتما پيش از آن كه به رقيب يا رقباى خودضـربـه بـزنـد بـه اسـلام و انـقـلاب لطـمـه وارد كـرده اسـت . در هـرحـال يـكـى از كـارهـايـى كـه يـقـيـنـا رضـايـت خـداونـدمـتعال در آن است ، تاليف قلوب و تلاش جهت زدودن كدورت ها و نزديك ساختن مواضع خدمتبـه يكديگر است . بايد از واسطه هايى كه فقط كارشان القاء بدبينى نسبت به جناحمـقـابـل اسـت ، پـرهـيـز نـمـود. شما آن قدر دشمنان مشترك داريد كه بايد با همه توان دربـرابـر آنـان بـايـسـتـيـد، لكـن اگـر ديـديـد كـسـى ازاصول تخطى مى كند، در برابرش قاطعانه بايستيد. البته مى دانيد كه دولت و مـجـلس و گـردانـنـدگـان بـالاى نـظـام هـرگـزاصـول و داربست ها را نشكسته اند و از آن عدول نكرده اند. براى من روشن است كه در نهادهـر دو جـريـان اعـتـقـاد و عـشـق بـه خـدا و خـدمـت بـه خـلق نـهـفـتـه اسـت . بـاتـبـادل افـكـار و انـديـشه هاى سازنده مسير رقابت ها را از آلودگى و انحراف و افراط وتفريط بايد پاك نمود. من باز سفارش مى كنم كشور ما در مرحله بازسازى و سازندگىبه تفكر و به وحدت و برادرى نياز دارد. خداوند به همه كسانى كه دلشان براى احياىاسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم و نابودى اسلام امريكايى مى طپد، توفيقعـنـايت فرمايد و شما و همه را در كنف عنايت و حمايت خويش محافظت فرمايد و انشاءالله ازانصار اسلام و محرومين باشيد. روح الله الموسوى الخمينى تاريخ 13/8/67 انـــتـصـاب حـجـت الاسـلام جـاج شيخ محمد على صدوقى به سمت نماينده امام و امام جمعهيزد جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد على صدوقى دامت افاضاته بسم الله الرحمن الرحيم بـا تـاثـر عـمـيـق از ارتـحـال عـالم بـزرگـوار مرحوم حجت الاسلام والمسلمين آقاى خاتمىرضـوان الله تـعـالى عـليـه جـنـاب عـالى را كـه فـرزند سومين شهيد محراب ، مرد علم وعـمـل ، صـدوقـى عـزيز رحمه الله عليه مى باشيد و خود فردى با كفايت ، متدين و مدبرهـستيد، به سمت نماينده خويش و امام جمعه يزد منصوب مى نمايم و با شناختى كه از شمادارم انـشـاءالله در رفـع نـيـازمـندى ها و مشكلات آن ديار موفق خواهيد بود و مردم شريف ومـتـديـن يـزد را بـه وظـايـف اسلامى شان آشنا نموده و چون گذشته به آنان در زمينه هاىمـخـتـلف خـدمـت خـواهـيـد كرد. اميدوارم اهالى يزد عموما و روحانيون و علماى اعلام آن استان ونـهـادهاى انقلابى همكارى هاى لازم را در برگزارى هر چه باشكوهتر اين فريضه وحدتآفرين و دشمن شكن انجام دهند. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته روح الله الموسوى الخمينى پاسخ به نامه يك اسير در بند رژيم عراق بسمه تعالى فـرزنـد بـسيار عزيزم ! از نامه دلسوزانه شما بسيار متاثر گرديدم ، من ناراحتى شماعزيزان در بند را احساس مى كنم ، شما هم ناراحتى پدرتان را كه فرزندان عزيزش دوراز وطن هستند، احساس كنيد. عـزيـزان مـن سيد و مولاى همه ما حضرت موسى بن جعفر بيش از همه شماها و ماها در رنج وگـوشـه زنـدان بـه سـر بـردنـد بـراى اسلام عزيز. شما صبر كنيد خداوند فرج را انشـاءالله تـعالى نزديك مى نمايد و پدر پير شما را با ديدن شما شاد مى فرمايد. بههـمـه عـزيـزان در بند سلام مرا برسانيد. من از دعاى خير فراموشتان نمى كنم . خداحافظشما باشد. پدرپيرت (خ ) تاريخ 2/9/67 پيام امام خمينى در آستانه ى سالگرد بسيج مستضعفين بسم الله الرحمن الرحيم تـشـكـيـل بـسـيـج در نـظـام جـمـهورى اسلامى ايران يقينا از بركات و الطاف جليه خداوندتعالى بود كه بر ملت عزيز و انقلاب اسلامى ايران ارزانى شد. در حـوادث گـونـاگـون پس از پيروزى انقلاب خصوصا جنگ ، بودند نهادها و گروه هاىفـراوانـى كـه بـا ايـثـار و خلوص و فداكارى و شهادت طلبى ، كشور و انقلاب را بيمهكردند. ولى حقيقتا اگر بخواهيم مصداق كاملى از ايثار و خلوص و فداكارى و عشق به ذاتمـقـدس حـق و اسـلام را ارائه دهـيـم ، چـه كسى سزاوارتر از بسيج و بسيجيان خواهند بود!بـسـيـج شـجـره طـيـبـه و درخـت تـنـاور و پـرثـمـرى اسـت كـه شكوفه هاى آن بوى بهاروصـل و طـراوات يقين حديث عشق مى دهد. بسيج مدرسه عشق و مكتب شاهدان و شهيدان گمنامىاسـت كـه پـيـروانش بر گلدسته هاى رفيع آن ، اذان شهادت و رشادت سر داده اند. بسيجمـيـقات پابرهنگان و معراج انديشه پاك اسلامى است كه تربيت يافتگان آن ، نام و نشاندر گـمـنـامـى و بـى نـشـانـى گـرفـتـه انـد. بـسـيـج لشـكـر مـخـلص خـداسـت كـه دفـترتشكل آن را كه همه مجاهدان از اولين تا آخرين امضاء نموده اند. مـن هـمواره به خلوص و صفاى بسيجيان غبطه مى خورم و از خدا مى خواهم تا با بسيجيانممـحـشور گرداند، چرا كه در اين دنيا افتخارم اين است كه خود بسيجى ام . من مجددا به همهملت بزرگوار ايران و مسوولين عرض مى كنم چه در جنگ و چه در صلح بزرگترين سادهانـديـشـى ايـن اسـت كـه تـصـور كنيم جهانخواران خصوصا آمريكا و شوروى از ما و اسلامعـزيـز دسـت بـرداشـتـه انـد لحـظـه اى نـبـايـد از كـيـد دشـمـنـانغـافل بمانيم ، در نهاد و سرشت آمريكا و شوروى كينه و دشمنى با اسلام ناب محمدى !!!صلى الله عليه و آله و سلم !!! موج مى زند بايد براى شكستن ، امواج طوفان ها و فتنههـا و جـلوگيرى از سيل آفت ها به سلاح پولادين صبر و ايمان مسلح شويم . ملتى كه درخـط اسـلام نـاب مـحـمـدى !!! صـلى الله عـليـه و آله و سـلم !!! و مـخـالف بـا اسـتـكبار وپـول پرستى و تحجرگرايى و مقدس نمايى است ، بايد همه افرادش بسيجى باشند وفنون نظامى و دفاعى لازم را بدانند، چرا كه در هنگامه خطر ملتى سربلند و جاويد استكه اكثريت آن آمادگى لازم رزمى را داشته باشد. خلاصه كلام ، اگر بر كشورى نداى دلنشين تفكر بسيجى طنين اندازد، چشم طمع دشمنانو جهانخواران از آن دور خواهد گرديد و الا هر لحظه بايد منتظر حادثه باشيم . بـسـيـج بايد مثل گذشته و با قدرت و اطمينان خاطر به كار خود ادامه دهد. امروز يكى ازضـرورى تـريـن تـشـكـل هـا، بـسـيج دانشجو و طلبه است . طلاب علوم دينى و دانشجوياندانشگاه ها بايد با تمام توان خود در مراكزشان از انقلاب و اسلام دفاع كنند، فرزندانبـسـيـجـى ام در ايـن مـراكز، پاسدار اصول تغيير ناپذير (نه شرقى و نه غربى )بـاشـنـد. امـروز دانـشـگـاه و حـوزه از هـر مـحـلى بيشتر به اتحاد و يگانگى احتياج دارند.فـرزنـدان انـقـلاب بـه هـيـچ وجـه نـگـذارنـد ايـادى آمـريـكـا و شـوروى در آن دومـحـل حـسـاس نـفـوذ كـنـنـد. تـنـهـا بـا بـسـيـج اسـت كـه ايـن مـهـم انـجـام مـى پـذيـرد. ومـسـائل اعـتـقـادى بـسـيجيان به عهده اين دو پاسگاه علمى است . حوزه علميه و دانشگاه بايدچـهـارچـوب هـاى اصـيل اسلام ناب محمدى را در اختيار تمامى اعضاء بسيج قرار دهند. بايدبـسـيـجيان جهان اسلام در فكر ايجاد حكومت بزرگ اسلامى باشند و اين شدنى است ، چراكـه بـسـيج تنها منحصر به ايران اسلامى نيست ، بايد هسته هاى مقاومت را در تمامى جهانبـه وجـود آورد و در مـقـابـل شـرق و غـرب ايـستاد. شما در جنگ تحميلى نشان داديد كه بامديريت صحيح و خوب مى توان اسلام را فاتح جهان نمود. شما بايد بدانيد كه كارتانبه پايان نرسيده است ، انقلاب اسلامى در جهان نيازمند فداكارى هاى شماست ؟ مسؤ ولينتـنـهـا بـا پشتوانه شماست كه مى توانند به تمامى تشنگان حقيقت و صداقت اثبات كنندكـه بـدون آمـريـكـا و شـوروى مـى شـود بـه زندگى مسالمت آميز تواءم با صلح و آزادىرسيد. حضور شما در صحنه ها موجب مى شود كه ريشه ضدانقلاب در تمامى ابعاد از بيخو بن قطع گردد. مـن دسـت يـكـايـك شـمـا پـيـشـگامان رهايى را مى بوسم و مى دانم كه اگر مسؤ ولين نظاماسـلامى از شما غافل شوند، به آتش دوزخ الهى خواهند سوخت . بار ديگر تاكيد مى كنمكـه غـفـلت از ايـجـاد ارتـش بـيـسـت مـيـليـونـى ، سـقـوط در دام دو ابرقدرت جهانى را بهدنـبال خواهد داشت . من از تمامى بسيجيان خصوصا از فرماندهان عزيز آن تشكر مى كنم واز دعـاى خير براى اين فرزندان با وفاى اسلام غفلت نخواهم نمود. خداوند شهداى عزيزو گمنام بسيج را كه به نعمت همجوارى اهل بيت !!! عليهم السلام !!! مغتنم و جانبازان عزيزرا شـفـا و اسـرا و مفقودين عزيز را سالما به اوطانشان بازگرداند و هر روز بر عظمت وشـوكـت اين نهاد مقدس و مردمى كه پيروان اسلام عزيز و حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنالمقدمه الفداء هستند بيفزايد. والسلام عليكم و رحمه الله روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 2/9/67 انـتـصـاب حـجـت الاسـلام ابـراهـيـم فـاضـل فـردوسـى بـه سمت نماينده امام و امام جمعهبوشهر بسم الله الرحمن الرحيم جـنـاب حـجـت الاسـلام آقـاى حاج شيخ ابراهيم فاضل فردوسى دامت افاضاته با تشكر وقدردانى از زحمات چند ساله جناب حجت الاسلام آقاى مدنى دامت افاضاته كه اكنون ايشانبه خاطر گرفتارى هاى شخصى از امامت جمعه بوشهر استعفا داده اند، جناب عالى را بهسمت امام جمعه بوشهر و نماينده خود در آن استان منصوب مى نمايم كه انشاءالله تعالىضـمـن برگزارى نماز پرصلابت جمعه ، مردم را به وظايف اسلامى و انقلابى خود آشناساخته و به وحدت و همبستگى در برابر دشمنان اسلام دعوت نماييد. اميد است با همكارىاهـالى مـحترم و نهادها و مسؤ ولين جمهورى اسلامى در آن شهر بتوانيد هر چه باشكوه ترنماز جمعه را برگزار نماييد. والسلام عليكم و رحمه الله روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 3/9/67 انـــتـــصـــاب آقـــاى مـــيـــر حـــســـيـــن مـــوســـوى بـه مـسـؤول ايجاد تشكيلات و رسيدگى به امورجانبازان بسم الله الرحمن الرحيم جناب آقاى مهندس ميرحسين موسوى نخست وزير محترم ايده الله تعالى از آن جا كه چندى قبل جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ مهدى كروبى طى نامه اى درخواستنـمـودند كه براى رسيدگى هر چه بيشتر و بهتر به امور جانبازان و خانواده هاى شهدا،اداره امـور جـانـبـازان انـقـلاب اسـلامـى و جنگ تحميلى به نهاد يا تشكيلات ديگرى سپردهشـود، ايـن جـانـب ضـمـن تـقـديـر و تـشـكـر فـراوان از ايـشان و از كليه مسؤ ولين و دستانـدركـاران بـنـيـاد شـهـيـد انـقلاب اسلامى و مركز پزشكى بنياد، خصوصا سركار خانمكـروبـى كـه در شـرايـط جـنـگ كمال ايثار و فداكارى را نسبت به اين عزيزان نموده اند،جـنـاب عـالى را مـسـؤ ول اداره كـليه امور جانبازان عزيز نمودم كه با استفاده از همكارى وتـجـربـيـات بنياد شهيد انقلاب اسلامى و جانبازان و نيز اختصاص بهترين امكانات بنيادمستضعفان به ايجاد تشكيلات جديدى در اين امر مقدس و بزرگ همت گماريد. و اميد است بادرايت و تقوا و تعهدى كه در شما سراغ دارم به تمامى امور اين حماسه سازان و شهيدانزنـده انـقـلاب رسـيدگى كامل گردد. و بنياد شهيد انقلاب اسلامى نيز همچون گذشته بافـراغـت و امـكـانـات بـيـشـتـر امـور خـانـواده هـاى مـعـظـم شـهـدا و مـفـقـوديـن و اسـرا رادنبال نمايد. از آن جـا كـه مـمـكـن اسـت ايـن روزهـا افـرادى بـخـواهـند نسبت به دولت خدمتگزار شبهات والقـائاتـى در اذهـان عـامـه بـه وجـود آورند و زحمات بى شائبه و طاقت فرساى شما راخصوصا در مساءله جنگ خدشه دار نمايند، لازم است كه اين نكته را تذكر دهم كه من همچونگـذشـتـه شـما را فردى لايق و دلسوز براى انقلاب اسلامى مى دانم و زحمات شما را دردوران جـنگ و تجهيز سپاهيان اسلام فراموش نمى كنم و الان نيز شما را تاييد و حمايت مىكنم . از آن جـا كـه سـران كـشـور و هـيـات مـشـورتـى بـازسـازى كـشـور در چـنـد روز آيـنـدهاصـول و سـيـاسـت بـازسـازى را بـه دولت ابلاغ مى نمايند، جناب عالى و اعضاى محترمهـيـات دولت بـايـد بـا قـدرت و قـاطـعـيـت و بـا اسـتـقـلالكـامـل بـه امر بازسازى كشور و ترميم خرابى ها پرداخته و رسيدگى به محرومين را درصـدر بـرنـامه هاى خود قرار دهيد و مردم عزيز و شريف ايران نيز كه همه چيز خود را درطـبـق اخـلاص و بـنـدگـى خـدا نـهـاده انـد، تـوجـه دارنـد كـه تـا رسـيـدن بـهاسـتـقـلال واقـعـى راه طـولانـى پـيـش رو دارند و همه مى دانند كه با توجه به حجم عظيمخرابى ها نبايد انتظار اصلاح و بازسازى سريع امور را داشت . مـا هـنـوز در آغاز راه هستيم و سال ها وقت لازم است كه با همت و تلاش همه دست اندركاران ومـردم عـزيـز، مـيـهـن اسـلامى مان بازسازى شود و مشكلات برطرف گردد. چه بسا افرادمـغـرض و مـخـالف با انقلاب كه از هيچ راهى نتوانسته اند به اسلام و انقلاب لطمه واردنـمـايـنـد، امروز در قالب شعارها و بالا بردن سطح توقعات در مردم ، بخواهند به هدفهـاى شـوم خـود نـايـل شـونـد و بـا انـگـشـت نـهـادن روى مـشـكـلاتـى كـه نـتـيـجـهتـحـمـيـل چـنـديـن سـاله جـنگ بوده است ، مردم را نسبت به مسؤ ولين بدبين كنند و اين طورتـبـليـغ نـمـايـنـد كـه بـعـد از قـبـول قـطـعـنـامـه و نـبـودن جـنـگ ، چـرا مـشـكـلاتحـل نـمـى شود؟ بايد به اين افراد گفت مگر اين كار به سادگى امكان پذير است ؟ مگركـشـور مـا از مـحـاصـره هـا بـيـرون آمـده اسـت ؟ مـگـر همه مراكز آسيب ديده برق و سوخت وكـارخـانـجـات را يـك روزه مى توان راه اندازى نمود كه ما بگوييم ديروز جنگ بود، عذرهاموجه ولى امروز كه جنگ نيست چرا كمبود است ؟ البته اين سخن ها از باب تذكر به مؤ منيناسـت و الا مـردم وفـادار و انـقـلابـى كـشـورمـان بـراى بـه دسـت آوردناستقلال واقعى و رسيدن به خودكفايى ، خيلى بيش از اينها آماده صبر و فداكارى هستند. ومـن مـطـمـئنـم كـه مـلت عـزيـز ايـران يـك لحـظـه اسـتـقـلال و عـزت خـود را بـا هـزارسال زندگى در ناز و نعمت ولى وابسته به اجانب و بيگانگان معاوضه نمى كند. در خاتمه بار ديگر از زحمات دلسوزانه و مخلصانه دوست خوبم جناب حجت الاسلام آقاىكـروبى تشكر مى نمايم و اميدوارم تمامى افرادى كه در خدمت معلولين جنگ تحميلى بودهاند، با صميميت با آقاى نخست وزير همكارى نمايند. خـداونـد بزرگ به همه مسؤ ولين و دولت خدمتگزار و مردم شريف ايران ، توفيق صبر وايثار در راه اسلام را عنايت فرمايد. والسلام عليكم و رحمه الله روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 7/9/67 رهـــنـــورد امـــام خـــمـينى در پاسخ به استفسار جمعى از نمايندگان مجلس در خصوصكيفيتكار و محدوده اختيارات (مجمع تشخيص مصلحت نظام ) بسم الله الرحمن الرحيم با سلام مطلبى كه نوشته ايد، كاملا درست است ، انشاءالله تصميم دارم در تمام زمينه هاوضـع بـه صـورتـى درآيـد كـه هـمـه طـبـق قـانـون اسـاسـى حـركـت كـنـيم . آنچه در اينسـال هـا انجام گرفته است ، در ارتباط با جنگ بوده است . مصلحت نظام و اسلام اقتضا مىكـرد تا گره هاى كور قانونى سريعا به نفع مردم و اسلام باز گردد. از تذكرات همهشما سپاسگزارم و به همه شما دعا مى كنم . روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 14/9/67 پيام به سمينار مسؤ ولين و اعضاى شوراى مركزى جهاد سازندگى بسم الله الرحمن الرحيم زحـمـات بى وقفه جهاد، اين سنگرسازان بى سنگر در دفاع مقدسمان از جمله مسائلى استكـه تـرسـيـم آن در قـالب الفـاظ نـمـى گـنجد، عشق جهاد در خدمت به اسلام و مردم ، چشمدل عشاق خدمت به دين و مردم را روشن نموده است . شجاعت دليرمردان و شيرزنان جهادى ماندر جـهادمان عليه كفر و بيداد زبانزد خاص و عام است . وسعت دامنه گذشت و ايثار مردان وزنان جهاد، جنگ و صلح ، بزرگ و كوچك ، فقير و غنى اين مرز و بوم را فرا گرفته است. جـهـاد شـمـايـل دنـيـاى آزادى و اسـتـقـلال در عـرصـه كـار و تـلاش و پـيكار عليه فقر وتنگدستى و رذالت و ذلت است . فـرزنـدان عـزيـز جـهـادى ام ! به تنها چيزى كه بايد فكر كنيد به استوارى پايه هاىاسـلام نـاب محمدى !!! صلى الله عليه و آله و سلم !!! است . اسلامى كه غرب و در راءسآن آمريكاى جهانخوار و شرق در راءس آن شوروى جنايتكار را به خاك مذلت خواهد نشاند.اسـلامـى كـه پـرچـمـداران آن پـابرهنگان و مظلومين و فقراى جهانند و دشمنان آن ملحدان وكـافـران و سـرمـايـه داران و پـول پـرستانند. اسلامى كه طرفداران واقعى آن هميشه ازمـال و قـدرت بـى بـهـره بـوده اند و دشمنان حقيقى آن زراندوزان حيله گر و قدرت مدارانبازيگر و مقدس نمايان بى هنرند. شـمـا عـزيـزان بـا خـدمـات شـايـسـتـه خـود در پـشـت جـبـهـه هـا، چـون جـبـهـه هـا،دل امـام زمـان !!! روحى له الفداء !!! را شاد كرده ايد. اميدوارم از سياست صحنه هاى سخت(نـه شـرقـى نـه غـربـى جـمـهـورى اسـلامى ) عبور كنيد كه اگر ايران را بر پايهاستقلال واقعى پايه ريزى نكنيم ، هيچ كارى نكرده ايم . چشم اميد من به شما سازندگانپرشور و نشاط اسلامى است . والسلام عليكم روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 8/10/67 پيام به اعضاى مجمع تشخيص مصلحت بسم الله الرحمن الرحيم خـدمـت حـضرات آقايان اعضاى محترم مجمع تشخيص مصلحت دامت افاضاتهم با سلام و دعا وآرزوى مـوفـقـيت براى آن مجمع محترم از آن جا كه وضعيت جنگ به صورتى درآمده است كههـيـچ مـسـاءله اى آن چـنـان فوريتى ندارد كه بدون طرح در مجلس و نظارت شوراى محترمنگهبان ، مستقيما در آن مجمع طرح گردد، لازم ديدم نكاتى را متذكر شوم : 1 !!! آنچه تاكنون در مجمع تصويب شده است ، مادام المصلحه به قوت خود باقى است . 2 !!! آنـچـه در دسـت تـصـويب است ، اختيار آن با خود مجمع است كه در صورت صلاحديدتصويب مى نمايند. 3 !!! پـس از آن ، تـنـهـا در مواقعى كه بين مجلس و شوراى نگهبان اختلاف است ، به همانصـورتـى كـه در آئيـن نـامـه مـصـوب آن مـجـمـع طـرح شـده بـودعمل گردد. البـتـه مـاده 5 بـه همان صورتى كه اصلاح كرده بودم !!! جلسه با 7 نفر رسميت پيدامـى كـنـد !!! بـاقـى بـاشـد و مـاده 10 بدين صورت اصلاح گردد: كلمه (مجددا) حذفگردد و به جاى آن (تنها يكبار) گذارده شود. تـذكـرى پـدرانـه بـه اعـضـاى عـزيـز شـوراى نـگـهـبـان مـى دهـم كـه خـودشـانقـبـل از ايـن گـيـرهـا، مـصـلحـت نـظـام را در نـظـر بـگـيـرنـد، چـرا كـه يـكـى ازمـسـائل بـسـيـار مـهـم در دنياى پرآشوب كنونى ، نقش زمان و مكان در اجتهاد و نوع تصميمگـيـرى هـا است . حكومت ، فلسفه عملى برخورد با شرك و كفر و معضلات داخلى و خارجىرا تـعـيـين مى كند. و اين بحث هاى طلبگى مدارس كه در چارچوب تئورى ها است ، نه تنهاقـابـل حـل نـيـسـت كـه مـا را بـه بـن بست هايى مى كشاند كه منجر به نقض ظاهرى قانوناساسى مى گردد. شما در عين اين كه بايد تمام توان خودتان را بگذاريد كه خلاف شرعى صورت نگيرد!!! و خدا آن روز را نياورد !!! بايد تمام سعى خودتان را بنماييد كه خداى ناكرده اسلامدر پـيـچ و خـم هـاى اقـتـصـادى ، نظامى ، اجتماعى و سياسى متهم به عدم قدرت اداره جهاننگردد. خداوند به همه اعضاى محترم مجمع تشخيص مصلحت توفيق دهد تا هر چه بهتر بهاسلام خدمت كنيد. تاريخ : 11/10/67 پيام به گورباچف رهبر شوروى بسم الله الرحمن الرحيم جـنـاب آقـاى گـوربـاچـف صدر هياءت رئيسه اتحاد جماهير سوسياليستى شوروى با اميدخـوشـبختى و سعادت براى شما و ملت شوروى از آن جا كه پس از روى كار آمدن شما چنيناحـسـاس مـى شـود كـه جـناب عالى در تحليل حوادث سياسى جهان خصوصا در رابطه بامـسـائل شـوروى در دور جـديـدى از بـازنـگـرى وتـحـول و بـرخـورد قـرار گرفته ايد و جسارت و گستاخى شما در برخورد با واقعياتجـهـان چـه بـسـا منشاء تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلى حاكم بر جهان گردد،لازم ديـدم نـكـاتى را يادآور شوم هر چند ممكن است حيطه تفكر و تصميمات جديد شما تنهاروشـى بـراى حـل مـعـضـلات حـزبـى و در كـنـار آنحـل پـاره اى از مـشـكـلات مردمتان باشد، ولى به همين اندازه هم شهامت تجديدنظر در موردمـكـتبى كه ساليان سال فرزندان انقلابى جهان را در حصارهاى آهنين زندانى نموده بود،قابل ستايش است . و اگر به فراتر از اين مقدار فكر مى كنيد، اولين مساله اى كه مطمئنابـاعـث مـوفقيت شما خواهد شد، اين است كه در سياست اسلاف خود داير بر خدازدايى و دينزدايـى از جـامـعـه كـه تـحـقـيـقا بزرگترين و بالاترين ضربه را بر پيكر مردم كشورشـوروى وارد كـرده اسـت ، تـجـديد نظر نماييد و بدانيد كه برخورد واقعى با قضاياىجهان جز از اين طريق ميسر نيست . البـتـه ممكن است از شيوه هاى ناصحيح و عملكرد غلط قدرتمندان پيشين كمونيسم در زمينهاقتصاد، باغ سبز دنياى غرب رخ بنمايد ولى حقيقت جاى ديگرى است . شما اگر بخواهيددر ايـن مـقـطع تنها گره هاى كور اقتصادى سوسياليسم و كمونيسم را با پناه بردن بهكـانـون سـرمـايـه دارى غـرب حـل كـنيد، نه تنها دردى از جامعه خويش را دوا نكرده ايد كهديگران بايد بيايند و اشتباهات شما را جبران كنند. چرا كه امروز اگر ماركسيسم در روشهـاى اقـتـصـادى و اجـتـمـاعـى بـه بـن بـسـت رسـيـده اسـت ، دنـيـاى غـرب هـم در هـمـيـنمسايل !!! البته به شكل ديگر !!! و نيز در مسائل ديگر گرفتار حادثه است . جناب آقاى گورباچف ! بـايـد بـه حـقـيـقـت رو آورد: مـشـكـل اصلى كشور شما مساله مالكيت و اقتصاد و آزادى نيست .مـشـكـل شـمـا عـدم اعـتـقـاد واقـعـى بـه خـداسـت ، هـمـان مـشـكـلى كـه غـرب را هـم بـهابتذال و بن بست كشيده و يا خواهد كشيد. مشكل اصلى شما مبارزه طولانى و بيهوده با خدا ومبدا هستى و آفرينش است . جناب آقاى گورباچف ! بـراى هـمـه روشن است كه از اين پس كمونيسم را بايد در موزه هاى تاريخ سياسى جهانجـسـتـجـو كرد؛ چرا كه ماركسيسم جوابگوى هيچ نيازى از نيازهاى واقعى انسان نيست ، چراكـه مـكـتـبـى است مادى و با ماديت نمى توان بشريت را از بحران عدم اعتقاد به معنويت كهاساسى ترين درد جامعه بشرى در غرب و شرق است ، به در آورد. حضرت آقاى گورباچف ! ممكن است شما اثباتا در بعضى جهات به ماركسيسم پشت نكرده باشيد و از اين پس هم درمـصـاحـبـه هـا، اعـتـقـاد كامل خودتان را به آن ابراز كنيد، ولى خود مى دانيد كه ثبوتا اينگونه نيست . رهبر چين اولين ضربه را به كمونيسم زد و شما دومين و على الظاهر آخرينضـربـه را بـر پـيـكـر آن نواختيد. امروز ديگر چيزى به نام كمونيسم در جهان نداريم ،ولى از شما جدا مى خواهم كه در شكستن ديوارهاى خيالات ماركسيسم ، گرفتار زندان غربو شيطان بزرگ نشويد. اميدوارم افتخار واقعى اين مطلب را پيدا كنيد كه آخرين لايه هاىپـوسـيـده هـفـتـاد سال كژى جهان كمونيسم را از چهره تاريخ و كشور خود بزداييد. امروزديـگـر دولت هـاى هـمـسـو بـا شما كه دلشان براى وطن و مردمشان مى طپد، هرگز حاضرنـخـواهـنـد شـد بـيـش از اين منابع زيرزمينى و روزمينى كشورشان را براى اثبات موفقيتكـمـونـيسم !!! كه صداى شكستن استخوان هايش هم به گوش فرزندانشان رسيده است !!!مصرف كنند. آقاى گورباچف ! وقـتـى از گـلدسـتـه هـاى مـسـاجـد بـعـضـى از جـمـهـورى هـاى شـمـا پـس از هـفـتـادسال بانگ الله اكبر و شهادت به رسالت حضرت ختمى مرتبت !!! صلى الله عليه و آلهو سـلم !!! بـه گـوش رسـيـد، تـمامى طرفداران اسلام ناب محمدى (ص ) را از شوق بهگريه انداخت . لذا لازم دانستم اين موضوع را به شما گوشزد كنم كه بار ديگر به دوجـهـان بـيـنى مادى و الهى بينديشيد. ماديون معيار شناخت در جهان بينى خويش را (حس )دانـسـتـه و چـيـزى را كه محسوس نباشد، از قلمرو علم بيرون مى دانند و هستى را همتاى مادهدانسته و چيزى را كه ماده ندارد، موجود نمى دانند. قهرا جهان غيب مانند وجود خداوند تعالىو وحى و نبوت و قيامت را يكسره افسانه مى دانند. در حالى كه معيار شناخت در جهان بينىالهـى اعـم از (حـس و عـقـل ) مـى بـاشـد و چـيـزى كـهمـعـقـول بـاشـد، داخـل در قلمرو علم مى باشد گرچه محسوس نباشد. لذا هستى اعم از غيب وشهادت است و چيزى كه ماده ندارد، مى تواند موجود باشد. و همان طور كه موجود مادى به(مجرد) استناد دارد، شناخت حسى نيز به شناخت عقلى متكى است . قـرآن مـجـيـد اسـاس تـفكر مادى را نقد مى كند و به آنان كه بر اين پندارند كه خدا نيستوگـرنـه ديـده مـى شد. (لن نومن لك حتى نرى الله جهرة ). مى فرمايد: (لا تدركهالابصار و هو يدرك الابصار و هواللطيف الخبير). از قرآن عزيز و كريم و استدلالات آندر مـوارد وحـى و نـبـوت و قـيـامـت بـگـذريـم كـه از نـظـر شـمـااول بـحـث اسـت . اصـولا مـيـل نـداشـتـم شـمـا را در پـيـچ و تـابمسائل فلاسفه بخصوص فلاسفه اسـلامـى بـيـنـدازم . فـقـط بـه يكى دو مثال ساده و فطرى و وجدانى كه سياسيون هم مىتـوانـنـد از آن بهره اى ببرند، بسنده مى كنم : اين از بديهيات است كه ماده و جسم هر چهباشد از خود بى خبر است . يك مجسمه سنگى يا مجسمه مادى انسان ، هر طرف آن از طرفديگرش محجوب است ، در صورتى كه به عيان مى بينيم كه انسان و حيوان از همه اطرافخـود آگـاه اسـت . مى داند كجاست ، در محيطش چه مى گذرد، در جهان چه غوغايى است . پسدر حـيـوان و انسان چيز ديگرى است كه فوق ماده است و از عالم ماده جدا است و با مردن مادهنمى ميرد و باقى است . انسان در فطرت خود هر كمالى را به طور مطلق مى خواهد و شماخـوب مـى دانـيـد كه انسان مى خواهد قدرت مطلق جهان باشد و به هيچ قدرتى كه ناقصاسـت ، دل نـبـسـتـه است . اگر عالم را در اختيار داشته باشد و گفته شود جهان ديگرى همهست ، قطرتا مايل است آن جهان را هم در اختيار داشته باشد. انسان هر اندازه دانشمند باشدو گـفـتـه شـود عـلوم ديـگـرى هم هست ، فطرتا مايل است آن علوم را هم بياموزد. پس قدرتمـطـلق و عـلم مـطـلق بـايـد بـاشـد تـا آدمـى دل بـه آن بـبـنـدد. آن خـداونـدمـتـعـال اسـت كه همه به آن متوجهيم گرچه خود ندانيم . انسان مى خواهد به (حق مطلق )برسد تا فانى در خدا شود. اصولا اشتياق به زندگى ابدى در نهاد هر انسانى نشانهوجود جهان جاويد و مصون از مرگ است . اگـر جـنـاب عـالى ميل داشته باشيد در اين زمينه ها تحقيق كنيد، مى توانيد دستور دهيد كهصـاحـبـان ايـن گـونـه عـلوم عـلاوه بـر كـتـب فلاسفه غرب ، در اين زمينه به نوشته هاىفـارابى و بوعلى سينا !!! رحمة الله عليهما !!! در حكمت مشاء مراجعه كنند تا روشن شودكـه قـانـون عـليـت و مـعـلوليـت كـه هـر گـونـه شـنـاخـتـى بـر آن اسـتـوار اسـت ،مـعـقـول اسـت نـه مـحـسـوس ، و ادراك مـعـانـى كـلى و نـيـز قـوانـيـن كـلى كـه هـرگـونـهاستدلال بر آن تكيه دارد، معقول است نه محسوس ، و نيز به كتاب هاى سهروردى !!! رحمةالله عـليـه !!! در حـكـمت اشراق مراجعه نموده و براى جناب عالى شرح كنند كه جسم و هرمـوجـود مـادى ديـگـر به نور صرف كه منزه از حس مى باشد، نيازمند است و ادراك شهودىذات انـسان از حقيقت خويش ، مبرا از پديده حسى است . و از اساتيد بزرگ بخواهيد تا بهحـكـمـت مـتـعـاليـه صـدرالمـتـالهين !!! رضوان الله تعالى عليه و حشره الله مع النبيين والصـالحـين !!! مراجعه نمايند تا معلوم گردد كه حقيقت علم همانا وجودى است مجرد از ماده وهر گونه انديشه از ماده منزه است و به احكام ماده محكوم نخواهد شد. ديـگـر شـمـا را خسته نمى كنم و از كتب عرفا و بخصوص محيى الدين بن عربى نام نمىبـرم كـه اگـر خـواسـتـيـد از مـبـاحـث ايـن بـزرگـمـرد مطلع گرديد، تنى چند از خبرگانتيزهوش خود را كه در اين گونه مسائل قويا دست دارند، راهى قم گردانيد تا پس از چندسـالى بـا تـوكـل بـه خـدا از عـمـق لطـيـف بـاريـكـتـر ز مـوىمنازل معرفت آگاه گردند كه بدون اين سفر آگاهى از آن امكان ندارد. جناب آقاى گورباچف ! اكـنـون بـعـد از ذكـر ايـن مـسائل و مقدمات از شما مى خواهم درباره اسلام به صورت جدىتـحـقـيـق و تفحص كنيد و اين نه به خاطر نياز اسلام و مسلمين به شما، كه به جهت ارزشهاى والا و جهان شـمـول اسـلام اسـت كـه مـى تواند وسيله راحتى و نجات همه ملت ها باشد و گره مشكلاتاساسى بشريت را بازگو نمايد. نگرش جدى به اسلام ممكن است شما را براى هميشه ازمساله افغانستان و مسائلى از اين قبيل در جهان نجات دهد. ما مسلمانان جهان را مانند مسلمانانكشور خود دانسته و هميشه خود را در سرنوشت آنان شريك مى دانيم . با آزادى نسبى مراسم مذهبى در بعضى از جمهورى هاى شوروى ، نشان داديد كه ديگر اينگـونـه فـكـر نـمـى كـنـيـد كـه مـذهـب مـخـدر جـامـعـه اسـت . راسـتـى مـذهبى كه ايران را درمـقـابـل ابـرقـدرت هـا چـون كوه استوار كرده است ، مخدر جامعه است ؟! آيا مذهبى كه طالباجـراى عدالت در جهان و خواهان آزادى انسان از قيود مادى و معنوى است ، مخدر جامعه است ؟!آرى مذهبى كه وسيله شود تا سرمايه هاى مادى و معنوى كشورهاى اسلامى و غير اسلامى دراخـتـيـار ابرقدرت ها و قدرت ها قرار گيرد و بر سر مردم فرياد كشد كه دين از سياستجداست ، مخدر جامعه است . ولى اين ديگر مذهب واقعى نيست بلكه مذهبى است كه مردم ما آن رامذهب امريكايى مى نامند. در خـاتـمـه صـريـحـا اعـلام مـى كـنـم كه جمهورى اسلامى ايران به عنوان بزرگترين وقدرتمندترين پايگاه جهان اسلام به راحتى مى تواند خلا اعتقادى نظام شما را پر نمايدو در هـر صـورت كـشـور مـا هـمـچـون گـذشـتـه بـه حـسـن هـمـجـوارى و روابـطمتقابل معتقد است و آن را محترم مى شمارد. والسلام على من اتبع الهدى روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 20/10/67 پـــيـــام بـــه كـاركـنـان صـنـعـت نـفـت و ديـگـر بـحـش هـاى صنعتى و توليدى در موردبازسازىكشور بسم الله الرحمن الرحيم ملت بزرگ و شريف ايران ، در دوران مبارزه و پيروزى انقلاب و نيز از آغاز جنگ تاكنون ،شاهد صداقت و تلاش و مجاهدات كارگران عزيز و مسؤ ولين محترم صنايع و كارخانجاتخـصـوصـا عـزيـزان شـركـت و صـنـعـت نـفـت بوده است ، كه به حق در حساسترين شرايط،شـايـسـته ترين خدمات را به انقلاب و ميهن اسلامى نموده اند. ارزش مبارزه آنان با رژيمطـاغـوتـى شـاه در اعـتصاب و بستن شيرهاى نفت به روى بيگانگان و وارد كردن ضربهقـاطـع بـر آنـان فـرامـوش نـخـواهـد شـد. امـا مـهـمـتـر از آن ايـن كـه درطـول جـنـگ تـحـمـيلى على رغم احتمال خطرات فراوان و بمباران هاى مكرر مراكز صنعتى ونـفتى ، مسؤ ولين و كارگران متعهد و دلسوز انقلاب با تكيه بر ايمان به خداى بزرگو اعـتماد به نفس هيچ گونه سستى اى به خود راه نداده و با اراده اى محكم آبروى انقلابرا حـفـظ نـمـوده و اسلام و ايران را سرافراز نموده اند و در سخت ترين مواقع و شرايط،توليد و صادرات نفت را در بالاترين حد نياز حفظ و علاوه بر ترميم مراكز آسيب ديده دراعماق آب ها و دل درياها و بستر زمين ها و قلل كوه ها، به توسعه اين صنعت مهم و اكتشافادامـه دادند كه براى بسيارى از صاحب نظران امور شگفت آور است ، چرا كه در اوج حملاتبى وقفه دشمنان حتى يك روز هم توليد و صادرات نفت اين كشور قطع نگرديد، اين نيستجـز عـنـايـت پـروردگـار و تـوجـه حـضـرت بـقـية الله !!! ارواحنا فداه !!! و عشقى كه دردل اين عزيزان ، همانند عشق بسيجيان به دفاع مقدس نهفته است . من موارد متعددى از تلاش و مجاهدات اين هنرمندان عاشق را در گزارشات و تصاوير ديده ام .اطـمينان دارم كه اگر عشق به خدا و مكتب نبود، هيچ گاه آنان حاضر نمى شدند در مراكز وكـارخـانـجات و پالايشگاه هايى كه محاط به انواع خطرها و مملو از مواد آتش زا بوده اند،بـه كار خود ادامه دهند. آفرين بر شما كارگران و كارفرمايان و متفكرينى كه آتش دنيارا به خاطر جلب رضايت حق بر خود خريدند. مـن ضمن تشكر از گردانندگان صنايع كشور خصوصا صنعت نفت و گاز، از همه آنان مىخواهم كه با تلاش خود به دنيا ثابت كنند كه مى توانند با فكر و تلاش خود چرخ هاىاقـتـصـادى كـشـور را بـه حـركـت درآورنـد و انـشـاءالله آنـهـا بـا مـژده راه انـدازىكـامـل صـنـايـع نـفـت و گـاز و پـتـروشـيـمـى !!! در آيـنـده اى نـه چـنـدان دور !!! چـشـم ودل مردم ايران را روشن و شاد خواهند كرد. شما با تلاش در اين امر مقدس به جهانيان ثابت خواهيد كرد كه فشارهاى اقتصادى پس از جنگ ، ما را به هيچ كشورى وابستهنـخـواهـد كـرد. ضد انقلاب داخل و خارج و استعمار چپ و راست در تمامى زمينه ها تبليغ مىكـنند كه فشارهاى اقتصادى پس از جنگ ، كمر نظام نوپاى اسلامى را خواهد شكست ؛ بايدآنها اين آرزو را به گور ببرند. مردمى كه در زير بمباران ها و در تمامى مصايب خود رابـراى يـك مـبـارزه طـولانـى آمـاده كـرده انـد، هـرگـز حـاضـر نـيستند كوچكترين نرمشى درمـقـابل جهان استكبار داشته باشند. اين از بديهيات است كه نارسايى هاى پس از جنگ بهسـرعت برطرف نمى شود و چند سالى وقت لازم است تا كمبودها برطرف شود. عزيزانىكه در كارخانه هاى وابسته به صنايع سبك و سنگين و نفت و گاز و معادن و نيرو و پستو تلگراف و تلفن و راه و ترابرى و ساير مراكز كار مى كنند، خدا را در نظر بگيرندو گـوش بـه تـبـليغات دشمنان ندهند و استوار و مقاوم در راه اندازى چرخ هاى اقتصادى وصنعتى كشور كوشش نمايند. امـروز دنـيـا اعـمال ما و شما را زير ذره بين گذاشته است تا ببيند چكاره ايم و چقدر توانمـقـابـله بـا مـشـكـلات را داريـم . امـروز پـدر پـيـر شما خمينى از تمامى شما كارگران وصـنـعـتـگـران و مـتـخـصـصـان مى خواهد كه با تمام قدرت مواظب باشيد كه دوباره مردم ماگـرفـتـار ابرقدرت ها و قدرت ها نشوند. مشكلات پس از جنگ يكى پس از ديگرى رخ مىنـمـاياند و نظام نوپاى ما انشاءالله در مقابل آنها چون كوه ايستاده است و مردم عزيز زيرفـشـار چـرخ هـاى زنـدگـى و اقـتـصـادى هـمـان گـونـه كـه تـا بـهحال براى خدا و دين او مقاومت كرده اند، بعد از اين نيز با تمام توان استقامت مى كنند، و الاهـمـه زحمات اين ساليان پر درد و اضطراب و افتخار از بين خواهد رفت . هشيارى مردم دروضـع فـعـلى يكى از عوامل پيروزى آنان بر باطل است و مردم تصور نكنند ايادى نفوذىاسـتـكـبـار و آمـريـكـا دسـت از شـيـطـنـت بـرداشـتـه انـد، در هـر جـا و در هـر مـقـوله اىاحتمال حضور و كارشكنى آنان هست . بايد با دقت مراقب بود كه نكند دستى در كار باشدكـه تـبـليـغ كـنـد جـنـگ تـمـام شـد و وضع كشور فرق نكرد. مگر آثار جنگ ظرف يكى دوسـال تـمـام مـى شـود؟ مـن دسـت و بـازوى هـمـه كـسـانـى كه بى ادعا و مخلصانه در صدداستقلال و خودكفايى كشورند، مى بوسم . باز سفارش مى كنم كه به خدا متكى باشيد وبراى هميشه زير بار شرق و غرب نرويد. مردم بايد تصميم خود را بگيرند. يا رفاه ومـصـرف گـرايـى يـا تـحـمـل سـخـتـى و اسـتـقـلال . و ايـن مـسـاءله مـمـكـن اسـت چـند سالىطول بكشد ولى مردم ما يقينا دومين راه را كه استقلال و شرافت و كرامت است ، انتخاب خواهندكرد. ضـرورتـى بـه گـوشـزد كـردن اهـمـيـت نـفـت در مـعـادلات جـهـان و اقـتـصـاد بـيـنالمـلل و نيز نقش عظيم صنعت نفت و انرژى را در كشورها و سياست ها نمى بينم . انشاءاللهمـسـؤ وليـن امـر بـا تـوجـه كـافـى و بـصـيـرت و دقـت از ايـن گـنـج هـا و ذخـايـرسـيـال خـدادادى پـاسدارى نمايند و در توسعه و استفاده هر چه بيشتر و بهتر آنها تلاشنـمـايـنـد و در تـاءمـيـن نـيـازهـاى جامعه و پابرهنگان و اولويت دادن به مناطق محروم موفقبـاشـنـد. خـداونـد تـعـالى اين روحيه مقدس سربازى و فداكارى را در كليه كارگران وكـارمـنـدان و مـتـخـصـصـان تـا رسـيـدن بـه اسـتـقـلال و خـودكـفـايـىكـامـل حـفـظ فـرمـايد. خداوند شهداى عزيزشان را غريق الطاف و عنايت خود فرمايد و بهجانبازان شفا دهد و مفقودين و اسرا را به وطن و آغوش خانواده هاى عزيز خويش برگرداند. والسلام عليكم و رحمه الله روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 25/10/67 نامه به آقاى سيد حميد روحانى در مورد تدوين تاريخ انقلاب اسلامى بسم الله الرحمن الرحيم جناب حجت الاسلام آقاى آسيد حميد روحانى (زيارتى ) دامت افاضاته بـا تـشـكـر از زحـمـات جـنـاب عـالى در بـه ثـمـر رسـيـدن انـقـلاب اسـلامـى و تـلاشقـابـل تـقـديـرتـان در تـدويـن تـاريـخ انقلاب اسلامى ، اميدوارم بتوانيد با دقت تاريخحـمـاسـه آفرين و پرحادثه انقلاب اسلامى بى نظير مردم قهرمان ايران را بدان گونهكه هست ثبت نماييد. شـمـا بـه عنوان يك مورخ بايد توجه داشته باشيد كه عهده دار چه كار عظيمى شده ايد.اكـثر مورخين تاريخ را آن گونه كه مايلند و يا بدان گونه كه دستور گرفته اند مىنـويـسـنـد، نـه آن گـونـه كـه اتـفـاق افـتـاده اسـت . ازاول مى دانند كه كتابشان بنا است به چه نتيجه اى برسد و در آخر به همان نتيجه هم مىرسند. از شـمـا مـى خـواهـم هـر چـه مـى تـوانـيد سعى و تلاش نماييد تا هدف قيام مردم را مشخصنـمـايـيـد، چـرا كـه هميشه مورخين اهداف انقلاب ها را در مسلخ اغراض خود و يا اربابانشانذبح مى كنند. امروز هم چون هميشه تاريخ انقلاب ها، عده اى به نوشتن تاريخ پرافتخارانقلاب اسلامى ايران مشغولند كه سر در آخور غرب و شرق دارند. تاريخ جهان پر استاز تـحـسـيـن و دشنام عده اى خاص له و يا عليه عده اى ديگر و يا واقعه اى در خور بحث .اگـر شـما مى توانستيد تاريخ را مستند به صدا و فيلم حاوى مطالب گوناگون انقلاباز زبـان تـوده هاى مردم رنجديده كنيد، كارى خوب و شايسته در تاريخ ايران نموده ايد.بـايـد پايه هاى تاريخ انقلاب اسلامى ما چون خود انقلاب بر دوش پابرهنگان مغضوبقدرت ها و ابرقدرت ها باشد. شـمـا بـايـد نـشـان دهـيـد كـه چـگونه مردم عليه ظلم و بيداد، تحجر و واپس گرايى قيامكـردند و فكر اسلام ناب محمدى را جايگزين تفكر اسلام سلطنتى ، اسلام سرمايه دارى ،اسلام التقاط و در يك كلمه اسلام امريكايى كردند. شـمـا بـايد نشان دهيد كه در جمود حوزه هاى علميه آن زمان كه هر حركتى را متهم به حركتمـاركسيستى و يا حركت انگليسى مى كردند، تنى چند از عالمان دين باور دست در دست مردمكـوچـه و بـازار، مـردم فـقـير و زجركشيده گذاشتند و خود را به آتش و خون زدند و از آنپيروز بيرون آمدند. شـمـا بـايـد بـه روشـنـى تـرسـيـم كـنـيـد كـه در سـال 41،سال شروع انقلاب اسلامى و مبارزه روحانيت اصيل در مرگ آباد تحجر و مقدس مابى چه ظلم ها بر عده اى روحانى پاكباخته رفت ، چهنـاله هـاى دردمـندانه كردند، چه خون دل ها خوردند، متهم به جاسوسى و بى دينى شدندولى با توكل بر خداى بزرگ كمر همت را بستند و از تهمت و ناسزا نهراسيدند و خود رابـه طـوفـان بـلا زدنـد و در جـنـگ نـابرابر ايمان و كفر، علم و خرافه ، روشن فكرى وتحجرگرايى سرافراز ولى غرقه به خون ياران و رفيقان خويش پيروز شدند. حرف بسيار است ولى حال نوشتن بيش از اين را ندارم . خداوند به شما كه مورد علاقه منهـسـتـيـد و خود از ستم كشيده هاى اين انقلابيد، توفيق بندگى دهد تا بتوانيد با در نظرگرفتن او، جل و علا واقعيت ها را براى نسل آينده ثبت كنيد من به شما دعا مى كنم و از واحدفرهنگى بنياد شهيد تشكر مى كنم كه به شما كمك مى كند تا انشاءالله بتوانيد كارتانرا به پايان برسانيد. والسلام روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 9/11/67 نـامـه بـه مـديـر عـامـل صـدا و سـيـمـا در ارتـبـاط بـا پـخـش يـك برنامه توهين آميز ازراديو بسمه تعالى آقاى محمد هاشمى مدير عامل صدا و سيماى جمهورى اسلامى بـا كـمـال تـاءسف و تاءثر روز گذشته (روز شنبه 8 بهمن ) از صداى جمهورى اسلامىمطلبى در مورد الگوى زن پخش گرديده است كه انسان شرم دارد بازگو نمايد. فردىكـه ايـن مـطـلب را پـخش كرده است تعزير و اخراج مى گردد و دست اندركاران آن تعزيرخواهند شد. در صورتى كه ثابت شود قصد توهين در كار بوده است ، بلاشك فرد توهينكننده محكوم به اعدام است . اگر بار ديگر از اين گونه قضايا تكرار گردد، موجب تنبيهو توبيخ و مجازات شديد و جدى مسؤ ولين بالاى صدا و سيما خواهد شد. البته در تمامىزمينه ها قوه قضاييه اقدام مى نمايد. روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 9/11/67 نـــامـــه بـــه ريـــاسـت قـوه قـضـايـيـه در مـورد رسيدگى هر چه بيشتر و دقيقتر بهامورقضايى و كمى ها و كاستى ها بسم الله الرحمن الرحيم جـنـاب حـجـت الاسـلام آقـاى حـاج سيد عبدالكريم موسوى اردبيلى رياست قوه قضاييه دامتافاضاته بـا سلام و دعا براى شما و تمامى دست اندركاران قوه قضاييه و اميد موفقيت براى همه .شـنـيـده مـى شـود كـه مـسـائل و نـصايح پدرانه پدر پيرتان موجب رنجش بعضى از دستاندركاران قضاء كشور شده است و آنان كه با فرهنگ حوزه سر و كار نداشته اند، گمانبرده اند تلخى و شيرينى اين گونه بحث ها و گوشزدها موجب شده است كه علاقه من بهشما و ساير عزيزان شوراى عالى قضايى و دست اندركاران دستگاه قضاء كم شده است .ايـن گـونه نيست ، من شما را مردى صالح و متدين و از ياران خوب خود و انقلاب مى دانم واز شـما و ساير اعضاء شوراى عالى قضايى كه مورد علاقه من هستيد مى خواهم تا هر چهبيشتر و بهتر و دقيقتر به امور قضايى رسيدگى نماييد و كمى ها و كجى ها را با جديتبـرطـرف نـماييد. انقلاب اسلامى ما انقلاب خود شماهاست . من هم مانند شما در خدمت انقلابهـسـتـم ، در جـمـهـورى اسـلامـى هـمـه بـايـد بـا انـتـقـادهـا و طـرحاشكال ها راه را براى سعادت جامعه باز كنند. خـداونـد بـه جـنـاب عـالى و حـجـج اسـلام آقـايـان دادسـتـانكـل كـشور موسوى خوئينى ها و اعضاء شوراى عالى قضايى مقتدايى و بجنوردى و همچنينآقـاى مـرعشى كه با موافقت اين جانب در جاى ديگرى تصميم دارند خدمت كنند، اجر و ثوابعـنـايـت فـرمـايـد و بـه هـمـه نيرويى عطا فرمايد كه هر چه زودتر اشكالات بسيار قوهقضاييه را برطرف نمايند. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 17/11/67 فـرمـان امام خمينى به حجت الاسلام آقاى سيد ساجد على نقوى (از علماى شيعه پاكستان) بسم الله الرحمن الرحيم الحـمـدلله رب العـالمـيـن والصـلوه والسـلام عـلى مـحـمـد و آله الطاهرين و لعنه الله علىاعـدائهـم اجـمـعـيـن . و بـعد جناب حجت الاسلام آقاى آسيد ساجد على نقوى دامت افاضاته ازطـرف ايـن جـانب نمايندگى و وكالت دارند در تصدى امور حسبيه كه در زمان غيبت حضرتولى عصر !!! ارواحنا فداه !!! از مختصات فقيه جامع الشرايط است و همچنين مجازند در اخذوجوه شرعيه از قبيل مظالم عباد و زكوات و كفارات و صرف آنها در مصارف مقرره شرعيه ودر مورد سهمين مباركين نيز مجازند در اخذ و صرف آن در مصارف خودشان به نحو اقتصادو در مورد مازاد نيز مجازند نصف سهم مبارك امام عليه السلام را در ترويج شريعت مقدسهصـرف نـمـوده و نـصف سهم سادات را نيز به سادات مستحق بپردازند و مابقى را نزد اينجانب ارسال دارند. و اوصيه ايده الله تعالى بما اوصى به السلف الصالح من التجنبعـن الهوى و ملازمه التقوى و رعايه الاحتياط فى امورالدين والدنيا والسلام عليه و رحمهالله و بركاته . روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 19/11/67 موافقت با پيشنهاد وزير اطلاعات در مورد عفو زندانيان گروهكى بسمه تعالى جناب حجت الاسلام آقاى رى شهرى وزير محترم اطلاعات دامت افاضاته بـا پيشنهاد شما مبنى بر عفو عمومى زندانيان گروهكى موافقت مى شود و اميدوارم خانوادههـاى محترم زندانيان گروهكى ، فرزندان خود را نصيحت كنند تا دست به كارهايى نزنندكه موجب ناراحتى مجدد خود و خانواده هايشان گردد. انـشـاءالله مـسـؤ وليـن نـظام اسلامى با مهربانى و برادرى با آنها برخورد نموده و باايـجـاد تـسـهـيـلات شـغـلى مـوجـب دلگـرمـى آنـان گـردنـد. از خـداونـدمتعال مى خواهم راه هدايت و درستى را نصيب همه بفرمايد. والسلام عليكم روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 24/11/67
|