در جهان ، هم شاءن و همتايى ، كجا دارد بقيع
|
چون كه يك جا، چار محبوب خدا، دارد بقيع
|
نور چشمان رسول (ص ) و پور دلبند بتول
|
صادق و سجّاد و باقر مجتبى ، دارد بقيع
|
خلق شد عالم ، ز يُمن خلقت آل عبا
|
يك تن از پنج تن آل عبا، دارد بقيع
|
همدم دلدادگان و محرم محراب راز
|
هست زين العابدين ، بنگر چه ها دارد بقيع
|
حاصل آيات قرآن ، باقر علم رسول
|
وارث فضل و كمال انبياء، دارد بقيع
|
صادق آل محمّد(ص )، ناشر احكام حقّ
|
دين و دانش را، رئيس و پيشوا دارد بقيع
|
در نظر آيد زمين ، بر چرخ سنگينى كند
|
بسكه خاكش گوهر سنگين بها دارد بقيع
|
گرچه تاريك است و در ظاهر ندارد يك چراغ
|
همچو ايوان نجف نور و صفا دارد بقيع
|
سر به ديوارش نهد هركس از اين جا بگذرد
|
در سكوتش ، ناله ها و گريه ها دارد بقيع
|
مى كند محكوم ظالم را، به هر دور و زمان
|
گفته ها با زائران آشنا دارد بقيع
|
ناله اءُمّ البنين ، با اشك زهرا همدم است
|
در غبار غم جمال كربلا دارد بقيع
|
پنج درس آموزنده سعادت بخش
1 - مرحوم قطب الدّين راوندى در كتاب خود آورده است :
امام سجّاد صلوات اللّه عليه چون نماز صبح را به جا مى آورد؛ در جايگاه خود مى نشست ودعا مى خواند تا موقعى كه خورشيد طلوع نمايد؛ و پس از طلوع خورشيد، دو ركعت نمازبراى سلامتى خود و افراد خانواده اش مى خواند و سپس مختصرى مى خوابيد.
و چون از خواب بيدار مى شد، دندان هاى خود را مسواك مى نمود و بعد از آنمشغول صرف صبحانه مى گرديد.(54)
2 - مرحوم كلينى ، به نقل از حضرت صادق آل محمّد عليهم السّلام حكايت فرمايد:
هرگاه يكى از دامادهاى امام سجّاد عليه السّلامداخل منزل وى مى گرديد و بر حضرتش وارد مى شد، امام سجّاد عليه السّلام عباى خود رااز دوش بر مى گرفت و براى او پهن مى نمود تا روى آن بنشيند.
و سپس به داماد خود مى فرمود: خوش آمدى ، كه تو هم تاءمين كننده هزينه هاى خانواده خودو هم ، نگه دارنده ناموس خود از شرّ هواهاى نفسانى و اجانب هستى .(55)
3 - روزى امام سجّاد عليه السّلام مشغول خوندن نماز بود، كه در بين نماز عباى آنحضرت از روى شانه اش افتاد و حضرت بدون كمترين توجّهى نسبت به آن ، با همانحالت به نماز خود ادامه داد.
چون از نماز فارغ شد يكى از اصحاب آن حضرت جلو آمد و اظهار داشت : ياابنرسول اللّه ! چرا هنگامى كه عبا از روى شانه شما افتاد، بدون توجّه به آن ، به نمازخود ادامه دادى !؟
امام عليه السّلام فرمود: اين چه اعتراضى است كه مطرح مى كنى !؟
آيا مى دانى من در حال نماز، در مقابل چه كسى قرار داشتم ؛ و با چه كسى سخن مى گفتم؟
آيا توجّه ندارى ، هر مقدارى كه از نماز با خلوص و توجّهكامل به خداوند متعال باشد به همان مقدار مقبول درگاه الهى قرار مى گيرد.
آن شخص گفت : پس واى بر حال ما، كه بيچاره هستيم .
و حضرت فرمود: از لطف و رحمت پروردگار مهربان نااميد نباشيد، چون خداوندمتعال به وسيله نمازهاى نافله ، نواقص نماز راتكميل و جبران مى نمايد.(56)
4 - روزى شخصى حضرت سجّاد عليه السّلام را تعريف و تمجيد كرد واظهار علاقهشديدى نسبت به آن حضرت داشت .
امام عليه السّلام فرمود: خداوندا، به تو پناه مى برم از اين كه مبادا ديگران مرا دوستبدارند، در حالى كه تو مرا دشمن داشته باشى .
همچنين حكايت كره اند:
روزى كه عيد عرفه بود، آن حضرت از محلّى عبور مى نمود، عدّه اى را مشاهده كرد كه درحال گدائى بودند و از اين و آن تقاضاى كمك مى كردند.
حضرت با حالت تعجّب به آن ها نگاهى نمود و فرمود: واى بر شما، كه درمثل چنين روزى - روز عرفه - از غير خداوند متعال ، كمك مى طلبيد و چشم اميد به ديگرانبسته ايد.(57)
5 - مرحوم كلينى رحمة اللّه عليه در كتاب شريف كافى آورده است :
شخصى به نام سعيد بن مسيّب حكايت كند:
روزى به محضر مبارك امام سجّاد علىّ بن الحسين عليهماالسّلام وارد شدم در حالتى كه آنحضرت مشغول خواندن نماز بود، پس چون نماز خود را به پايان رساند، شخصى دربخانه را زد.
حضرت فرمود: سائلى - گدائى - آمده است و تقاضاى كمك دارد، او را نااميدمگردانيد.(58)
چهل حديث گهربار منتخب
1 - قالَ الاْ مامُ عَلىّ بنُ الْحسَين ، زَيْنُ الْعابدين عَلَيْهِ السَّلامُ:
ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فيهِ مِنَ الْمُؤ مِنينَ كانَ فى كَنَفِ اللّهِ، وَاءظَلَّهُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِفى ظِلِّ عَرْشِهِ، وَآمَنَهُ مِنْ فَزَعِ الْيَوْمِ الاْ كْبَرِ:
مَنْ اءَعْطى النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ ما هُوَ سائِلهُم لِنَفْسِهِ، ورَجُلٌ لَمْ يَقْدِمْ يَدا وَرِجْلاًحَتّى يَعْلَمَ اءَنَّهُ فى طاعَةِ اللّهِ قَدِمَها اءَوْ فى مَعْصِيَتِهِ، وَرَجُلٌ لَمْ يَعِبْ اءخاهُ بِعَيْبٍحَتّى يَتْرُكَ ذلكَ الْعِيْبَ مِنْ نَفْسِهِ.(59)
ترجمه :
فرمود: سه حالت و خصلت در هر يك از مؤ منين باشد در پناه خداوند خواهد بود و روزقيامت در سايه رحمت عرش الهى مى باشد و از سختى ها و شدايد صحراى محشر در اماناست .
اوّل آن كه در كارگشائى و كمك به نيازمندان و درخواست كنندگان دريغ ننمايد.
دوّم آن كه قبل از هر نوع حركتى بينديشد كه كارى را كه مى خواهد انجام دهد يا هر سخنىرا كه مى خواهد بگويد آيا رضايت و خوشنودى خداوند در آن است يا مورد غضب و سخط اومى باشد.
سوّم قبل از عيب جوئى و بازگوئى عيب ديگران ، سعى كند عيب هاى خود را برطرف نمايد.
2 - قال عليه السلام :
ثَلاثٌ مُنْجِياتٌ لِلْمُؤْمِن : كَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَاغتِيابِهِمْ، وَإ شْغالُهُ نَفْسَهُ بِمايَنْفَعُهُ لاَِّخِرَتِهِ وَدُنْياهُ، وَطُولُ الْبُكاءِ عَلى خَطيئَتِهِ.(60)
ترجمه :
فرمود: سه چيز موجب نجات انسان خواهد بود: بازداشت زبان از بدگوئى وغيبت مردم ،خود را مشغول به كارهائى كردن كه براى آخرت و دنيايش مفيدباشد.
و هميشه بر خطاها و اشتباهات خود گريان و ناراحت باشد.
3 - قال عليه السلام : اءرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فيهِ كَمُلَ إ سْلامُهُ، وَمَحَصَتْ ذُنُوبُهُ، وَلَقِيَرَبَّهُ وَهُوَ عَنْهُ راضٍ: وِقاءٌ لِلّهِ بِما يَجْعَلُ عَلى نَفْسِهِ لِلنّاس ، وَصِدْقُ لِسانِه مَعَ النّاسِ،وَالاْ سْتحْياء مِنْ كُلِّ قَبِى حٍ عِنْدَ اللّهِ وَعِنْدَ النّاسِ، وَحَسْنِ خُلْقِهِ مَعَ اءهْلِهِ.(61)
ترجمه :
فرمود: هركس داراى چهار خصلت باشد، ايمانشكامل ، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتى خداوند را ملاقات مى كند كه از او راضىوخوشنوداست :
1 - خصلت خودنگهدارى و تقواى الهى به طورى كه بتواند بدون توقّع و چشم داشتى ،نسبت به مردم خدمت نمايد.
2 - راست گوئى و صداقت نسبت به مردم در تمام موارد زندگى .
3 - حيا و پاكدامنى نسبت به تمام زشتى هاى شرعى و عرفى .
4 - خوش اخلاقى و خوش برخوردى با اهل و عيال خود.
4 - قال عليه السلام : يَا ابْنَ آدَم ، إ نَّكَ لاتَزالُ بَخَيْرٍ ما دامَ لَكَ واعِظٌ مِنْنَفْسِكَ، وَما كانَتِ الْمُحاسَبَةُ مِنْ هَمِّكَ، وَما كانَ الْخَوْفُ لَكَ شِعارا.(62)
ترجمه :
فرمود: اى فرزند آدم ، تا آن زمانى كه در درون خود واعظ و نصيحت كننده اى دلسوزداشته باشى ، و در تمام امور بررسى و محاسبه كارهايت را اهميّت دهى ، و در تمام حالات- از عذاب الهى - ترس و خوف داشته باشى ؛ در خير و سعادت خواهى بود.
5 - قال عليه السلام : وَاءمّا حَقُّ بَطْنِكَ فَاءنْ لاتَجْعَلْهُ وِعاءً لِقَليلٍ مِنَ الْحَرامِوَلا لِكَثيرٍ، وَاءنْ تَقْتَصِدَ لَهُ فِى الْحَلالِ.(63)
ترجمه :
فرمود: حقّى كه شكم بر تو دارد اين است كه آن را ظرف چيزهاى حرام - چه كم و چه زياد- قرار ندهى و بلكه در چيزهاى حلال هم صرفه جوئى كنى و به مقدار نياز استفادهنمائى .
6 - قال عليه السلام : مَنِ اشْتاقَ إ لى الْجَنَّةِ سارَعَ إ لى الْحَسَناتِ وَسَلاعَنِالشَّهَواتِ، وَمَنْ اءشْفَقَ مِنَ النارِ بادَرَ بِالتَّوْبَةِ إ لى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِهِ وَراجَعَ عَنِالْمَحارِمِ.(64)
ترجمه :
فرمود: كسى كه مشتاق بهشت باشد در انجام كارهاى نيك ، سرعت مى نمايد و شهوات رازير پا مى گذارد و هركس از آتش قيامت هراسناك باشد به درگاه خداوند توبه مى كندو از گناهان دورى مى نمايد.
7 - قال عليه السلام : طَلَبُ الْحَوائِجِ إ لىَ النّاسِ مَذَلَّةٌ لِلْحَياةِ وَمَذْهَبَةٌ لِلْحَياءِ،وَاسْتِخْفافٌ بِالْوَقارِ وَهُوَ الْفَقْرُ الْحاضِرِ، وَقِلَّةُ طَلَبِ الْحَوائِجِ مِنَ النّاسِ هُوَ الْغِنَىالْحاضِر.(65)
ترجمه :
فرمود: دست نياز به سوى مردم دراز كردن ، سبب ذلّت و خوارى در زندگى و در معاشرتخواهد بود.
و نيز موجب از بين رفتن حياء و ناچيز شدن شخصيت خواهد گشت به طورى كه هميشهاحساس نياز و تنگ دستى نمايد.
و هرچه كمتر به مردم رو بيندازد و كمتر درخواست كمك نمايد بيشتر احساس خودكفائى وبى نيازى خواهد داشت .
8 - قال عليه السلام : اَلْخَيْرُ كُلُّهُ صِيانَةُ الاْ نْسانِ نَفْسَهُ.(66)
ترجمه :
فرمود: سعادت و خوشبختى انسان در حفظ و كنترل اعضاء و جوارح خود از هرگونه كارزشت و خلاف است .
9 - قال عليه السلام : سادَةُ النّاسِ فى الدُّنْيا الاَسْخِياء، وَسادَةُ الناسِ فى الاخِرَةِ الاْ تْقياءِ.(67)
ترجمه :
فرمود: در اين دنيا سرور مرد، سخاوتمندان هستند؛ ولى در قيامت سيّد و سرور مردم ،پرهيزكاران خواهند بود.
10 - قال عليه السلام : مَنْ زَوَّجَ لِلّهِ، وَوَصَلَ الرَّحِمَ تَوَّجَهُ اللّهُ بِتاجِ الْمَلَكِيَوْمَ الْقِيامَةِ.(68)
ترجمه :
فرمود: هركس براى رضا و خوشنودى خداوند ازدواج نمايد و با خويشان خود صله رحمنمايد، خداوند او را در قيامت مفتخر و سربلند مى گرداند.
11 - قال عليه السلام : إ نَّ اءفْضَلَ الْجِهادِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَالْفَرْجِ.(69)
ترجمه :
فرمود: با فضيلت ترين ومهمترين مجاهدت ها، عفيف نگه داشتن شكم و عورت است - ازچيزهاى حرام و شبهه ناك -.
12 - قال عليه السلام : مَنْ زارَ اءخاهُ فى اللّهِ طَلَبا لاِ نْجازِ مَوْعُودِ اللّهِ، شَيَّعَهُسَبْعُونَ اءلْفَ مَلَكٍ، وَهَتَفَ بِهِ هاتِفٌ مِنْ خَلْفٍ اءلاطِبْتَ وَطابَتْ لَكَ الْجَنَّةُ، فَإ ذاصافَحَهُ غَمَرَتْهُ الرَّحْمَةُ.(70)
ترجمه :
فرمود: هركس به ديدار دوست و برادر خود برود و براى رضاى خداوند او را زيارتنمايد به اميد آن كه به وعده هاى الهى برسد، هفتاد هزار فرشته او را همراه و مشايعتخواهند كرد، همچنين مورد خطاب قرار مى گيرد كه از آلودگى ها پاك شدى و بهشتگوارايت باد.
پس چون با دوست و برادر خود دست دهد و مصافحه كند مورد رحمت قرار خواهد گرفت .
13 - قال عليه السلام : إ نْ شَتَمَكَ رَجُلٌ عَنْ يَمينِكَ، ثُمَّ تَحَوَّلَ إ لى يَس ارِكَفَاعْتَذَرَ إ لَيْكَ فَاقْبَلْ مِنْهُ.(71)
ترجمه :
فرمود: چنانچه شخصى تو را بدگويى كند، و سپس برگردد و پوزش طلبد،عذرخواهى و پوزش او را پذيرا باش .
14 - قال عليه السلام : عَجِبْتُ لِمَنْ يَحْتَمى مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ، كَيْفَلايَحْتَمى مِنَ الذَّنْبِ لِمَعَرَّتِهِ.(72)
ترجمه :
فرمود: تعجّب دارم از كسى كه نسبت به تشخيص خوب و بد خوراكش اهتمام مى ورزد كهمبادا ضررى به او برسد، چگونه نسبت به گناهان و ديگر كارهايش اهميّت نمى دهد، ونسبت به مفاسد دنيائى ، آخرتى روحى ، فكرى ، اخلاقى و... بى تفاوت است .
15 - قال عليه السلام : مَنْ اءطْعَمَ مُؤْمِنا مِنْ جُوعٍ اءطْعَمَهُ اللّهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّةِ، وَمَنْسَقى مُؤْمِنا مِنْ ظَمَاءٍ سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحيقِ الْمَخْتُومِ، وَمَنْ كَسا مُؤْمِنا كَساهُ اللّهُ مِنَالثّيابِ الْخُضْرِ.(73)
ترجمه :
فرمود: هركس مؤ من گرسنه اى را طعام دهد خداوند او را از ميوه هاى بهشت اطعام مى نمايد،و هر كه تشنه اى را آب دهد خداوند از چشمه گواراى بهشتى سيرآبش مى گرداند، وهركس برهنه اى را لباس بپوشاند خداوند او را از لباس سبز بهشتى - كه بهتريننوع و رنگ مى باشد - خواهد پوشاند.
16 - قال عليه السلام : إ نَّ دينَ اللّهِ لايُصابُ بِالْعُقُولِ النّاقِصَةِ، وَالاَّْراءِالْباطِلَةِ، وَالْمَقاييسِ الْفاسِدَةِ، وَلايُصابُ إ لاّ بِالتَّسْليمِ، فَمَنْ سَلَّمَ لَنا سَلِمَ، ومَنِاهْتَدى بِنا هُدِىَ، وَمَنْ دانَ بِالْقِياسِ وَالرَّاءْىِ هَلَكَ.(74)
ترجمه :
فرمود: به وسيله عقل ناقص و نظريه هاى باطل ، و مقايسات فاسد و بى اساس نمىتوان احكام و مسائل دين را به دست آورد؛ بنابراين تنها وسيله رسيدن به احكام واقعىدين ، تسليم محض مى باشد؛ پس هركس در مقابل مااهل بيت تسليم باشد از هر انحرافى در امان است و هر كه به وسيله ما هدايت يابدخوشبخت خواهد بود.
و شخصى كه با قياس و نظريات شخصى خود بخواهد دين اسلام را دريابد، هلاك مىگردد.
17 - قال عليه السلام : الدُّنْيا سِنَةٌ، وَالاَّْخِرَةُ يَقْظَةٌ، وَنَحْنُ بَيْنَهُمااءضْغاثُاءحْلامِ.(75)
ترجمه :
فرمود: دنيا همچون نيمه خواب (چرت ) است و آخرت بيدارى مى باشد و ما در اين ميانرهگذر، بين خواب و بيدارى به سر مى بريم .
18 - قال عليه السلام : مِنْ سَعادَةِ الْمَرْءِ اءنْ يَكُونَ مَتْجَرُهُ فى بِلادِهِ، وَيَكُونَخُلَطاؤُهُ صالِحينَ، وَتَكُونَ لَهُ اءوْلادٌ يَسْتَعينُ بِهِمْ.(76)
ترجمه :
فرمود: از سعادت مرد آن است كه در شهر خود كسب و تجارت نمايد و شريكان ومشتريانش افرادى صالح و نيكوكار باشند، و نيز داراى فرزندانى باشد كه كمكحال او باشند.
19 - قال عليه السلام : آياتُ الْقُرْآنِ خَزائِنُ الْعِلْمِ، كُلَّما فُتِحَتْ خَزانَةٌ،فَيَنْبَغى لَكَ اءنْ تَنْظُرَ ما فيها.(77)
ترجمه :
فرمود آيه هاى قرآن ، هر كدام آن ، خزينه علوم خداوند است ، هر آيه وخزينه اى را كهمشغول - خواندن مى شوى - در آن دقّت نظر كن كه چه در مى يابى .
20 - قال عليه السلام : مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ بِمَكَّة لَمْ يَمُتْ حَتّى يَرى رَسُولَ اللّهِصَلّى اللّهُ عَلَيهِ وَآلِهِ، وَيَرَى مَنْزِلَهُ فى الْجَنَّةِ.(78)
ترجمه :
فرمود: هر كه قرآن را در مكّه مكرّمه ختم كند نمى ميرد مگر آن كه حضرترسول اللّه 6و نيز جايگاه خود را در بهشت رؤ يت مى نمايد.
21 - قال عليه السلام : يا مَعْشَرَ مَنْ لَمْ يَحِجَّ اسْتَبْشَرُوا بِالْحاجِّ إ ذا قَدِمُوافَصافِحُوهُمْ وَعَظِّمُوهُمْ، فَإ نَّ ذلِكَ يَجِبُ عَلَيْكُمْ تُشارِكُوهُمْ فى الاْ جْرِ.(79)
ترجمه :
فرمود: شماهائى كه به مكّه نرفته ايد و در مراسم حجّ شركت نكرده ايد، بشارت بادشماها را به آن حاجيانى كه بر مى گردند، با آن ها - ديدار و - مصافحه كنيد تا درپاداش و ثواب حجّ آن ها شريك باشيد.
22 - قال عليه السلام : الرِّضا بِمَكْرُوهِ الْقَضاءِ، مِنْ اءعْلى دَرَجاتِالْيَقينِ.(80)
ترجمه :
شادمانى و راضى بودن به سخت ترين مقدّرات الهى از عالى ترين مراتب ايمان و يقينخواهد بود.
23 - قال عليه السلام : ما مِنْ جُرْعَةٍ اءَحَبُّ إ لى اللّهِ مِنْ جُرْعَتَيْنِ: جُرْعَةُ غَيْظٍرَدَّها مُؤْمِنٌ بِحِلْمٍ، اءَوْ جُرْعَةُ مُصيبَةٍ رَدَّها مُؤْمِنٌ بِصَبْرٍ.(81)
ترجمه :
فرمود: نزد خداوند متعال حالتى محبوب تر از يكى از اين دو حالت نيست :
حالت غضب و غيظى كه مؤ من با بردبارى و حلم از آن بگذرد و ديگرى حالت بلا ومصيبتى كه مؤ من آن را با شكيبائى و صبر بگذراند.
24 - قال عليه السلام : مَنْ رَمَى النّاسَ بِما فيهِمْ رَمَوْهُ بِما لَيْسَ فيِهِ.(82)
ترجمه :
فرمود: هركس مردم را عيب جوئى كند و عيوب آنان را بازگو نمايد و سرزنش كند، ديگراناو را متهّم به غير واقعيّات مى كنند.
25 - قال عليه السلام : مُجالَسَةُ الصَّالِحيِنَ داعِيَةٌ إ لى الصَّلاحِ، وَ اءَدَبُالْعُلَماءِ زِيادَةٌ فِى الْعَقْلِ.(83)
ترجمه :
فرمود: هم نشينى با صالحان انسان را به سوى صلاح و خير مى كشاند، معاشرت و همصحبت شدن با علماء، سبب افزايش شعور و بينش مى باشد.
26 - قال عليه السلام : إ نَّ اللّهَ يُحِبُّ كُلَّ قَلْبٍ حَزينٍ، وَيُحِبُّ كُلَّعَبْدٍشَكُورٍ.(84)
ترجمه :
فرمود: همانا خداوند دوست دارد هر قلب حزين و غمگينى را (كه در فكر نجات و سعادتخود باشد) و هر بنده شكرگذارى را دوست دارد.
27 - قال عليه السلام : إ نَّ لِسانَ ابْنَ آدَمٍ يَشْرُفُ عَلى جَميعِ جَوارِحِهِ كُلَّ صَباحٍفَيَقُولُ: كَيْفَ اءصْبَحْتُمْ؟
فَيَقُولُونَ: بِخَيْرٍ إ نْ تَرَكْتَنا، إ نَّما نُثابُ وَنُعاقَبُ بِكَ.(85)
ترجمه :
فرمود: هر روز صبحگاهان زبان انسان بر تمام اعضاء و جوارحش وارد مى شود و مىگويد: چگونه ايد؟ و در چه وضعيّتى هستيد؟
جواب دهند: اگر تو ما را رها كنى خوب و آسوده هستيم ، چون كه ما به وسيله تو موردثواب و عقاب قرار مى گيريم .
28 - قال عليه السلام : ما تَعِبَ اءوْلِياءُ اللّهُ فِى الدُّنْيا لِلدُّنْيا، بَلْ تَعِبُوافِى الدُّنْيا لِلاَّْخِرَةِ.(86)
ترجمه :
فرمود: دوستان و اولياء خدا در فعاليّت هاى دنيوى خود را براى دنيا به زحمت نمىاندازند و خود را خسته نمى كنند بلكه براى آخرت زحمت مى كِشند.
29 - قال عليه السلام : لَوْ يَعْلَمُ النّاسُ ما فِى طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُوَلَوْبِسَفْكِ الْمُهَجِ وَخَوْضِ اللُّجَجِ.(87)
ترجمه :
فرمود: چنانچه مردم منافع و فضايلتحصيل علوم را مى دانستند هر آينه آن را تحصيل مى كردند گرچه با ريخته شدن و يافرو رفتن زير آب ها در گرداب هاى خطرناك باشد.
30 - قال عليه السلام : لَوِ اجْتَمَعَ اءهْلُ السّماءِ وَالاْ رْضِ اءنْ يَصِفُوا اللّهَبِعَظَمَتِهِ لَمْيَقْدِرُوا.(88)
ترجمه :
فرمود: چنانچه تمامى اهل آسمان و زمين گِرد هم آيند و بخواهند خداوندمتعال را در جهت عظمت و جلال توصيف و تعريف كنند، قادر نخواهند بود.
31 - قال عليه السلام : ما مِنْ شَيْى ءٍ اءحبُّ إ لى اللّهِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ مِنْ عِفَّةِبَطْنٍ وَفَرْجٍ، وَما شَيْى ءٌ اءَحَبُّ إ لى اللّهِ مِنْ اءنْ يُسْاءلَ.(89)
ترجمه :
فرمود: بعد از معرفت به خداوند چيزى محبوب تر از دور نگه داشتن شكم و عورت - ازآلودگى ها و هوسرانى ها و گناهان - نيست ، و نيز محبوبترين كارها نزد خداوند مناجات ودرخواست نيازمنديها به درگاهش مى باشد.
32 - قال عليه السلام : إ بْنَ آدَم إ نَّكَ مَيِّتٌ وَمَبْعُوثٌ وَمَوْقُوفٌ بَيْنَ يَدَىِ اللّهِعَزَّ وَ جَلّ مَسْؤُولٌ، فَاءعِدَّ لَهُ جَوابا.(90)
ترجمه :
فرمود: اى فرزند آدم (اى انسان ، تو) خواهى مُرد و سپس محشور مى شوى و در پيشگاهخداوند جهت سوال و جواب احضار خواهى شد، پس جوابى (قانع كننده و صحيح درمقابل سؤ ال ها) مهيّا و آماده كن .
33 - قال عليه السلام : نَظَرُ الْمُؤْمِنِ فِى وَجْهِ اءخِيهِ الْمُؤْمِنِ لِلْمَوَدَّةِ وَالْمَحَبَّةِ لَهُعِبادَة .(91)
ترجمه :
فرمود: نظر كردن مؤ من به صورت برادر مؤ منش از روى علاقه و محبّت عبادت است .
34 - قال عليه السلام : إ يّاكَ وَمُصاحَبَةُ الْفاسِقِ، فَإ نّهُ بائِعُكَ بِاءكْلَةٍ اءَوْاءقَلّ مِنْ ذلِكَ وَإ يّاكَ وَمُصاحَبَةُ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإ نّى وَجَدْتُهُ مَلْعُونا فىكِتابِاللّهِ.(92)
ترجمه :
فرمود: بر حذر باش از دوستى و همراهى با فاسق چون كه او به يك لقمه نان و چهبسا كمتر از آن هم ، تو را مى فروشد؛ و مواظب باش از دوستى و صحبت كردن با كسىكه قاطع صله رحم مى باشد چون كه او را در كتاب خدا ملعون يافتم .
35 - قال عليه السلام : اءشَدُّ ساعاتِ ابْنِ آدَم ثَلاثُ ساعاتٍ: السّاعَةُ الَّتىيُعايِنُ فيها مَلَكَ الْمَوْتِ، وَالسّاعَةُ الَّتى يَقُومُ فيها مِنْ قَبْرِهِ، وَالسَّاعَةُ الَّتى يَقِفُ فىها بَيْنَ يَدَيِ اللّه تَبارَكَ وَتَعالى ، فَإ مّا الْجَنَّةُ وَإ مّا إ لَى النّارِ.(93)
ترجمه :
فرمود: مشكلترين و سخت ترين لحظات و ساعات دوران ها براى انسان ، سه مرحله است :
1 - آن موقعى كه عزرائيل بر بالين انسان وارد مى شود و مى خواهد جان او رابرگيرد.
2 - آن هنگامى كه از درون قبر زنده مى شود و در صحراى محشر به پامى خيزد.
3 - آن زمانى كه در پيشگاه خداوند متعال - جهت حساب و كتاب و بررسىاعمال - قرار مى گيرد و نمى داند راهى بهشت و نعمت هاى جاويد مى شود و يا راهى دوزخ وعذاب دردناك خواهد شد.
36 - قال عليه السلام : إ ذا قامَ قائِمُنا اءذْهَبَ اللّهُ عَزَوَجَلّ عَنْ شيعَتِنا الْعاهَةَ،وَجَعَلَ قُلُوبَهُمْ كُزُبُرِ الْحَديدِ، وَجَعَلَ قُوَّةَ الرَجُلِ مِنْهُمْ قُوَّةَ اءرْبَعينَ رَجُلاً.(94)
ترجمه :
فرمود: هنگامى كه قائم ما ( حضرت حجّت ، روحى له الفداء و عجّ) قيام و خروج نمايدخداوند بلا و آفت را از شيعيان و پيروان ما بر مى داردودل هاى ايشان را همانند قطعه آهن محكم مى نمايد، و نيرو و قوّت هر يك از ايشان به مقدارنيروى چهل نفر ديگران خواهد شد.
37 - قال عليه السلام : عَجَبا كُلّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناءِ وَتَرَكَدارَالْبقاء.(95)
ترجمه :
فرمود: بسيار عجيب است از كسانى كه براى اين دنياى زودگذر و فانى كار مى كنند وخون دل مى خورند ولى آخرت را كه باقى و ابدى است رها و فراموش كرده اند.
38 - قال عليه السلام : رَاءْيْتُ الْخَيْرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِى قَطْعِ الطَّمَعِ عَمّا فِىاءيْدِى النّاسِ.(96)
ترجمه :
فرمود: تمام خيرات و خوبى هاى دنيا و آخرت را در چشم پوشى و قطع طَمَع از زندگى واموال ديگران مى بينم (يعنى قناعت داشتن ).
39 - قال عليه السلام : مَنْ لَمْ يَكُنْ عَقْلُهُ اءكْمَلَ ما فيهِ، كانَ هَلاكُهُ مِنْ اءيْسَرِمافيهِ.(97)
ترجمه :
فرمود: كسى كه بينش و عقل خود را به كمال نرساند - و در رُكود فكرى بسر برد - بهسادگى در هلاكت و گمراهى و سقوط قرار خواهد گرفت .
40 - قال عليه السلام : إ نَّ الْمَعْرِفَةَ، وَكَمالَ دينِ الْمُسْلِمِ تَرْكُهُ الْكَلامَ فيمالايُغْنيهِ، وَقِلَّةُ ريائِهِ، وَحِلْمُهُ، وَصَبْرُهُ، وَحُسْنُ خُلْقِهِ.(98)
ترجمه :
فرمود: همانا معرفت و كمال دين مسلمان در گرو رهاكردن سخنان و حرف هائى است كه بهحال او - و ديگران - سودى ندارد.
همچنين از رياء و خودنمائى دورى جستن و در برابر مشكلات زندگى بردبار و شكيبابودن و نيز داراى اخلاق پسنديده و نيك سيرت بودن است .
در مدح سيّد الساجدين عليه السّلام
علىّ دوم ولد نبىّ، صفت خدا، خلف علىّ
|
به خدائيش همه آگهى ، به ولايتش ، نه به واجبى
|
صفتش عيان شده از نبىّ، بلغ العُلى بكماله
|
به نظر اگر چه بشر بود، ز بشر نه جنس دگر بود
|
دو هزار عالمش ار بود، همه اش به مدّ نظر بود
|
پدرى چه او، نه پير بود، كشف الدّجى بجماله
|
پدرش امام اءنام دين ، پسرش امام به حقّ مبين
|
خود او امام چهارمين ، ملكش خدم ، فلكش رهين
|
به حسب متين ، به نسب وزين ، حسنت جميع خصاله
|
شجر كرم ، ثمر ولا، پسر شهنشه كربلا
|
زندار اءلست بربّ صلا، همه در جواب بلا بلا
|
چو نكو بگفت ، ز جان ، صلّوا عليه و آله (99)
|