بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اصول و مبانی مداحی, ابوالفضل هادى منش   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     MADAHI01 -
     MADAHI02 -
     MADAHI03 -
     MADAHI04 -
     MADAHI05 -
     MADAHI06 -
     MADAHI07 -
     MADAHI08 -
     MADAHI09 -
     MADAHI10 -
     MADAHI11 -
     MADAHI12 -
     MADAHI13 -
     MADAHI14 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

الف ) حفظ كردن شعر 
همان گونه كه اشاره شد، شعر از بهترين ابزار مداحى است و اگر خواننده اى مجلس رابا شعرخوانى اداره كند بهتر از حرف زدن است و در واقع مجلس حالت جاافتاده ترى بهخود مى گيرد.
البته اين مقوله در مجالس مختلف ، فرق مى كند اما در هرحال اگر مداح ، مجلس را با شعر بگرداند، در واقعمحفل ، حالت دو طرفه پيدا مى كند و مداح ، مستمع را در پيشبرد مجلس ، شريك مى نمايد ومستمع نيز با اين تشريك مساعى ، خود را در مجلس سهيم مى كند و مستمع بهتر زبان(78) گرفته و هر چه از شعر بفهمد را با زبانحال خود همراه مى كند. اما اگر مداح فقط حرف بزند و كمتر شعر بخواند، مجلس حالتيك طرفه پيدا كرده و مستمع زبان نمى گيرد و همه كار به دوش مداح گذاشته شده ومستمع فقط جنبه شنونده و ((گريه كن )) پيدا مى كند. اما در حالتقبل با مداح همزبانى مى نمايد. و چه زيباست كه اشعارى كه خوانده مى شود از حفظباشد تا تسلط مداح در بهتر پياده كردن آن بيشتر گردد. تجربه به خوبى ثابتكرده ، مداحى كه از بر شعر مى خواند، تسلط بيشترى براحوال خود و مستمع اش دارد، اما كسى كه شعر را حفظ نيست خيلى نمى تواند روى شعرمانور دهد و اشك بگيرد و به قول استاد ما: ((كسى كه شعر را حفظ نيست ، توى چراغ قوهو نوشته و ميكروفون گير است )).
در اين قسمت به برخى محاسن حفظ اشعار مى پردازيم ؛
اول
كسى كه شعر را از بر كرده است با خاطرى آسوده تر و مطمئن تر ميكروفون را در دستمى گيرد و اضطراب او به مراتب كمتر از كسى است كه شعر را حفظ نكرده و بر آن مسلطنيست ، به همين دليل راحت تر با مستمع ارتباط برقرار مى كند و همراه با او جلو مى رود.در نتيجه بيشتر متوجه مستمع است تا خود. و او را بهتر زير نظر دارد و همين باعث مى شودكه اگر احساس كرد شعرش ، خوب جا نيافتاده است ، دوباره تكرار كند و يا اگر به هردليلى شعر را خوب تحويل نمى گيرد، زود رد شود.
دوم
حفظ شعر اين قدرت را به مداح مى دهد كه از همه حركات دست خود براى استفاده رساندنبه مستمع كمك گيرد، اما از دستانى كه در آن ميكروفون ، چراغ قوه و كاغذ شعر است ،اين كار بر نمى آيد و مدام بايد نگاه ذاكر در نور ضعيف چراغ قوه ، روى كاغذ باشد و هماز مستمع خود غافل شود و هم نتواند با حركات دست و سر، بهتر ايفاى نقش ‍ نمايد.
سوم
حفظ شعر باعث شناختن بيشتر خود شعر نيز مى شود به اين ترتيب كه با تسلط بيشتربر آن ، ((بزنگاه )) شعر مشخص شده و به موقع خوانده مى شود و به اصطلاح ((شعرحرام نمى شود)) و مداح هر بيت را در جاى خود و مناسب باحال مجلس مى خواند و بيشترين استفاده را از شعرى كه خوانده به خود و مستمع مى دهد.
چهارم
اگر مداح شعر را حفظ باشد موجب مى شود كه وقتى روضه اى مى خواند، هر جا كهروضه با شعرى كه حفظ است ، مطابقت پيدا كرد، آن شعر را بخواند و اثر بيشترى درمجلس به جا بگذارد. بر عكس اين مسئله هم صادق است . يعنى آن شعر سبب مى شود كهخيلى از تكه هاى روضه به ياد شخص بيايد و آن روضه را خوانده و با آن شعر عجينسازد.
البته مطالبى كه تا اينجا گفته شد حالت بسيار مطلوب خوانندگى است و اين حالتهميشه ايجاد نمى شود و به عوامل ديگرى نيز بستگى دارد كه متعاقباً گفته خواهد شد.
ب ) انتخاب شعر 
حال ببينيم چگونه شعرى بايد انتخاب شود و خصوصيات يك شعر خوب چيست و مداح بعداز يافتن آن چه كارهائى را بايد روى آن انجام بدهد. گفتنى ها در وادى شعر بسيار است .اينكه چه شعرى را انتخاب كنيم و چگونه آن را بخوانيم ، را به ذوق و سليقه خودتانواگذار مى كنيم . چون مقتضاى هر مجلس ، هر مستمع و هر منطقه اى با هم فرق مى كند وفقط به بيان كلياتى در اين زمينه بسنده مى كنيم .
از خصوصيات برجسته شعر خوب اين است كه با مقتضيات سنى و شاءنى مجلسسازگارى داشته باشد و از وظايف مداح است كه اين مقتضيات را رعايت كند و مثلاً درمجلسى كه از علما و بزرگان تشكيل شده از خواندن اشعارى كه سنگينى لازم را نداردبپرهيزد و يا در مجلسى كه جمعى از سالمندان و پيرغلاماناهل بيت عليهم السّلام حضور دارند از خواندن اشعار ((فولكولوريك ))(79) اجتناب ورزدتا هم احترام آنها را حفظ نموده و هم ، شاءن خود را نگه داشته باشد.
بنابراين يكى از فاكتورهاى مهم انتخاب شعر، متناسب بودن با مجلس است .
خصوصيت ديگرى كه بايد در انتخاب شعر لحاظ شود قوى بودن و كلاسيك بودن آناست و كلاً بايد سعى شود از اين گونه اشعار در مجالس استفاده كرد تا شعر قوىهميشه جايگاه خود را حفظ كند و شعرهائى كه داراى جوهره ادبى منسجم هستند، انتخابشوند. خوشبختانه در فرهنگ و ادبيات ما، شعر جايگاه بالا و والائى دارد و ادبياتشعرى ، شناخته شده ترين و منسجم ترين شاكله را در دنيا دارد. بخصوص شعر مذهبىكه در ادبيات ما از جايگاه رفيع و منيع خود برخوردار است و به عنوان يك مقولهمستقل در ادبيات شعرى ما مى باشد. شعرى كه در آن نقش عرفان انكارناپذير است . اگرچه تعارضات زيادى در طول تاريخ بين علماى عرفان و فلسفه بوده اما با ظهور تفكرعارفانه معجزه قرن ما، حضرت امام خمينى (رحمة الله عليه ) خط پايان و بطلانى برتمام اين تعارضات كشيده شد. انديشه والاى حضرت امام (رحمة الله عليه ) اثر عميقى درادبيات دينى و مذهبى ما گذاشت . نقطه نظرات ارزشمند عرفانى ايشان باعث پردهبرداشتن از اسرار واژه هاى عرفانى و اوهام و پيچيدگى هائى كه در آن وجود داشت ،گرديد كه امروز تاءثير ژرف انديشه آن پير مراد به سبب معرفت والا و حالات عرفانىايشان به خوبى در ادبيات بعد از انقلاب مشهود و ملموس است .
ايشان با درك عميق خود در مسائل عرفانى ، تعارض ظاهريى كه درتعزل ها و شطحيات و واژه هاى دوپهلو آن وجود داشت را از بين برده و به تمامى آنهامعنائى عرفانى و خداجويانه بخشيد. ايشان به تمامى اشعارى كه ساده انديشان ونامحرمان بزم عشق ، آن را كفرآلود و عصيان آميخته مى پنداشتند، رنگ و بوئى خدائى داد وباده محبت لايزال الهى را در جام ادب بر همگان نوشانيد.
بعضى از راه نيافتگان و نامحرمان ، بكار بردن اصطلاحاتى چون مى ، مستى ، ساقى ،معشوق و... را حمل بر معناى ظاهرى آنها نموده و بكار بردن آن را در الفاظ عرفانى جايزنمى دانستند و عرفانى را كه به قول خود ((مِى آلوده ))؟! بود را مورد مذمت و سرزنشقرار مى دادند. چنانچه ((امير حسين سادات هروى )) در ضمن نامه اى شكايت ماءبانه بهعارف وارسته و استاد كبير ((شيخ محمود شبسترى )) مى نويسد:

چه خواهد مرد معنى زان عبارت
كه دارد سوى چشم و لب اشارت ؟
چه جويد از رخ و زلف و خط و خال
كسى كاندر مقامات است و احوال
و بدين ترتيب استعمال اين الفاظ را براى يك عارف ، ناپسند مى شمارد كه شيخ درجواب او مى نويسد:
هر آن چيزى كه در عالم عيان است
چو عكسى ز آفتاب آن جهان است
جهان چون خط و خال و زلف و ابروست
كه هر چيزى به جاى خويش نيكوست
تجلى گه جمال و گه جلال است
رخ و زلف آن معانى را مثال است
صفات حق تعالى لطف و قهر است
رخ و زلف بتان را زان دو بهر است
بحمدالله امروزه دامنه اين تعارضات برچيده شده و اشعارى اين گونه به خوبى ، جاافتاده است . غرض اينكه يك مداح بايد به خوبى با شعر آشنائى داشته باشد و بهقول يكى از اساتيد؛ ((مداح هميشه نبايد مصرف كننده باشد، بايد خود نيز روزى قدرتبر گفتن شعر پيدا نمايد)) و همان طورى كه گفته شد اين شعرا بودند كه در واقعاساس و پايه ستايشگرى و مداحى اهل بيت عليهم السّلام ا بنا نمودند. بزرگانى چون((حسان بن ثابت ))، ((ابوعلى دعبل خزاعى ))، ((فرزدق ))، ((بشير))، ((كميت بن زيداسدى )) و... كه شالوده ستايشگرى را بنا نهادند و همان گونه كه آمد، در گذشتهكسانى به مداحى اين ذوات مقدسه مى پرداختند كه قريحه شاعرى در آنها وجود داشت وگذشت زمان باعث شد كه رفته رفته پاى ساير عاشقان و شيفتگان مدح ائمه اطهارعليهمالسّلام نيز به اين سرا باز شود و جامعه مداحان را كسانىتشكيل دادند كه داراى ذوق سرشارى در زمينه حفظ و بارور كردن شعر و همچنين نفسىمسيحائى و صدائى خوش بودند. اما امروزه مقوله شاعرى و ستايشگرىاهل بيت عليهم السّلام دو فن جداى از هم شناخته مى شود ولى روى هم رفته با توجه بهاين پيشينه ، مداح نبايد با شعر و شاعرى بى رابطه باشد و حتى المقدور با صنايعشعرى ، قافيه و عروض و ساير فنون شاعرى ، آشنائى اجمالى داشته باشد. زيرااولين شكست يك مداح ، عدم آشنائى او با سبك هاى شعرى و آرايه هاى ادبى آن مى باشدكه عيب بزرگى براى او محسوب مى شود. بالاخص در زمان حاضر كه اكثر مستمعين ،افراد تحصيل كرده و آشنا با ادبيات مى باشند. ناگفته نماند، سروكار داشتن با شعرو مطالعه ديوان هاى اشعار، بالاخص ديوان خواجه شيراز و همچنين ديوان صائب تبريزىكه مورد توصيه مقام معظم رهبرى نيز مى باشد، در بارور شدن اين حس ، به مداح كمكشايانى مى نمايد و حتى اگر اين كار به صورت تفنّنى هم باشد، خالى از لطف نخواهدبود.
البته سبك هاى شعرى كه در مداحى مورد استفاده دارد، بسيار محدود است و بيشتر در سبكعراقى و خراسانى خلاصه مى شود. از خصوصيات سبك عراقى ،تغزل و تشبيب در شعر مانند غزل هاى حضرت امام (رحمة الله عليه ) و از خصوصيات سبكخراسانى كه امروزه كمتر مورد استفاده قرار مى گيرد، ساده گوئى ، استفاده از عبارات وتشبيهات روان و سنتى بودن آن است مانند ديوان آقاى سازگار كه شعرى وزين تر وساده فهم تر است و در مجالسى كه بايد سنگينى و متانت در آن بيشتر حفظ شود، استفادهاز اين اشعار بهتر و شايسته تر خواهد بود،مثل مجلس علما و بزرگان . مقام معظم رهبرى نيز در اين باره مى فرمايند:
((كوشش كنيد شعرهاى خوب و مايه هاى شعرى خوب را انتخاب كنيد. مبادا به شعر كممايه قانع شويد، ما شعراى خوبى داريم )).
تتبّع بيشتر در اين زمينه را بر عهده خود شما عزيزان مى گذاريم تا از موضوع بحثخارج نشويم . براى كاوش تحقيق بيشتر در حيطه شعر مى توانيد به كتاب هائى كه دراين زمينه نوشته شده مراجعه فرمائيد.
سخن را در اين مقوله كوتاه كرده و به قسمت دوم در اين بحث مى پردازيم كه مداح بعد ازيافتن شعر مناسب ، چه فعاليت هائى را بايد روى آن انجام دهد و اصولاً خود را چگونهبا آن شعر مهيّاى مجلس نمايد؟
بعد از يافتن شعرى كه داراى تمام خصوصيات فوق الذكر، اعم از تناسب با مجلس وقوى بودن و مايه داشتن شعر از نظر ادبى و تناسب داشتن با روضه اى كه قرار استخوانده شود، نوبت مى رسد به پرداختن به خصوصيات و ويژگى هاى ظاهرى شعر.
اولين كار اين است كه مداح ، وقف و ابتداها را در شعر بيابد. يعنى با چند بار خواندن آن، در يابد كه كجا بايد به وقف بخواند و كجا ابتدا كند و اگر اين وقف و ابتداها زيادبود، حتماً آن را با علامت زدن مشخص نمايد تا موقع خواندن ((گير)) نكند. زيرا گيركردن مداح در شعر و اشتباه خواندن حركات ، حاكى از عدم تسلط او بر شعر مى باشد.
نكته دوم اين است كه با يك مرتبه با لحن خواندن شعر، مقام اوج و فرود آن را بشناسدكه در كدام بيت بالا رفته و در كجاى آن فرود آيد. در واقع بايد شاه بيت آن را پيدا كندو اوج صدا را روى آن بگذارد تا شعر هدر نرود و در بيتى كه مطلب شعر در آن تمام مىشود، فرود آيد.شخص نبايد در آن اشتباه كند زيرا در اين صورت شعر، اثر خود را درمجلس نمى گذارد.
نكته سوم اينكه محل ((گريز زدن )) شعر را پيدا كند. يعنى جائى كه مى شود مطلبديگرى را با شعر تلفيق كرد را بيابد وآن را به عنوان بزنگاه مطلب ، در دست داشتهباشد تا وقتى كه مجلس آمادگى قبول را پيدا كرد،آن را بيان كند.
نكته بعدى اينكه شعر را با روضه اى كه مى خواهد بخواند، عجين كند و هر بند از شعررا با روضه مربوط به آن همراه سازد. نه اينكه شعر را تا آخر بخواند و بعد دوبارهبرگردد و روضه مربوط به آن را ارائه دهد. حتى اگر لازم شد كنار هر بيتى ، يككلمه را به صورت اشاره بنويسد تا موقع خواندن آن بيت ، آن مطلب هم يادش بيايد كههيچ چيز از قلم نيفتد و از دوباره گوئى مطالب نيز پرهيز شود.
نكته ديگر اينكه شعرش را به دو دسته ابيات اصلى و ذخيره تقسيم بندى كند تا اگرخواست بيتى را به مقتضاى محدوديت در وقت حذف نمايد، بيت اصلى نبوده باشد تا شعربى معنى نگردد كه مى تواند ابيات اصلى را با علامتى مشخص نمايد.
براى سازگارى ابيات با پرده هاى صدا و نحوه خواندن ، بايد ترتيب ابيات را بااوج و فرود، هماهنگ ساخت به طورى كه شاه بيتها در اوج و ابيات ابتدائى و ابياتفرعى ، پائين خوانده شود، مثلاً شاه بيت شعر نبايد در دو سه بنداول باشد زيرا اول شعر را بايد پائين خواند و شاه بيت با پرده پائين سازگارىندارد.
اين چكيده و گزيده اى از كليّات مسائلى كه در انتخاب شعر و كار روى آن بايد توجهشود. ناگفته نماند كه مسائلى كه تذكر داده مى شود، جنبه كلى دارد و ما در اين كتاببه بيان كليات و فاكتورهاى كلى مى پردازيم و پى بردن به ويژگى هاى منطقه اى وذوقى افراد و مستمعين را به عهده خود مداح مى گذاريم .
ج ) سلام و صلوات  
در احاديث و روايات معتبر داريم ؛ دعايى كه بدون حمد و ثناى الهى و ذكر نام خدا و سلامو صلوات بر محمد و آل محمدعليهم السّلام شروع شود، پذيرفته نخواهد شد. از آنجائىكه هدف از برپائى اين گونه از مجالس ،توسل به ائمه اطهارعليهم السّلام و نتيجه گرفتن از آن است ، بايد به فرمودهخودشان ، با حمد و ثناى الهى و درود فرستادن بر خاندان عصمت و طهارت شروع مىشود. تفاوتى نمى كند كه مجلس عزادارى باشد و يا مجلس جشن و ميلاد ائمه هدى عليهمالسّلام در هر دو صورت بايد مجلس به كيفيت فوق آغاز گردد.
اين سلام و ثنا مى تواند بسيار ساده و به صورت فرستادن سه صلوات و گفتن ((بِسمِ اللّه الرّحمنِ الرّحيمِ)) باشد و يا قسمتى از دعا يا مناجات ماءثوره از ائمهمعصومين مثل : (( السّلامُ عَلَيكُم يا اَهلَبَيت النَّبُوَة )) و... يا خواندن صيغه توبه ((اَستَغفِرُ اللّهَ الّذِى لا اِلهَ الاّ هُو، الحَىُّ القَيّوم ، الرّحمنُ الرّحيم ، ذُوالجَلالِ وَ الا كرَام ، مِنجَمِيعِ ظُلمِى وَ جُرمِى وَ اِسرَافِى عَلَى نَفسِى وَ اَتوُبُ اِلَيهِ)) و يا خواندن دعاى فرجامام زمان (( اللَّهُمَّ كُن لِوَلِيِكَ الحُجَّةِ بنِ الحَسَنِ...)) باشد. كه به فراخور مجلسانتخاب مى شود. مثلاً اگر شب شهادت بود، بهتر است ذكر شروع مجلس نيز با آن امام همامرابطه داشته باشد مثلاً شب شهادت امام حسن مجتبى عليه السّلام همان قطعه اى كه دردعاى توسل براى ايشان مى خوانيم ، قرائت شود و يا اگر مجلس در محرم است از لعن وسلام زيارت مقدسه عاشورا استفاده نمائيم و اگر مجلس مناجات مى باشد. از خواندنصيغه توبه و يا خواندن گوشه هايى از دعاىكميل و يا قرائت فرازهائى از مناجات خمس عشر (مناجاة التائبين ) كه در مفاتيح الجنان مىباشد، بهره مند شويم .
نكته اى كه در اينجا وجود دارد اين است كه اگر مجلس عزادارى و روضه است ، خواندنخطبه اول آن و دادن سلام و صلوات نبايد خيلى طولانى بشود زيرا موجب خستگى وملال مستمع مى گردد. مداح خوب كسى است كه هر وقت در محدوديت زمانى قرار گرفت ،وقت را طورى تنظيم نمايد كه به اكثر قسمت هاى مهم برنامه خود پرداخته باشد نهاينكه كلاً يك قسمت از آن را حذف كند مثلاً بگويد چون وقت نيست من ازاصل روضه شروع كنم و بدون سلام دادن ، شروع به روضه خوانى نمايد. بايد ازحواشى هر قسمت از برنامه اش مقدارى بزند تا ناهماهنگى پيش نيايد. چه بسا سلام دادناول مجلس ، كارى كوچك شمرده شده و بيشتر به روضه خواندن و سينه زدن بها داده مىشود. اما توجه داشته باشيم كه ادب مجلس بايد رعايت شود و سلامى هر چند كوتاه ،فرستاده گردد.
در محدوديت هاى زمانى ، مداح مى تواند از برنامه هائى كه در حاشيهتوسل وجود دارد، كسر بگذارد مثل سينه واحد زدن و ايستاده سينه زنى كردن و... نه اينكهاز سلام دادن صرف نظر كند.
د) شعر شروع مجلس  
بعد از دادن سلام و صلوات و حمد ثناى الهى ، مداح ، مجلس را با شعر شروع مى كند. اينبهترين حالت مجلس است كه وقتى سلام داد، شعرى را با عنوان مقدمه مجلس ‍ شروع مىكند كه پسنديده تر از حالتى است كه بعد از سلام دادن ، مداح شروع به صحبت كردن وروضه خواندن كند. سعى كنيد هميشه مجلس (حتى مجالس ‍ كوچك و توسلات مختصر) را باشعر آغاز نمائيد تا حالت وزين ترى به خود بگيرد. شعرى كه ابتداى مجلس خوانده مىشود مى تواند اشعارى از آقا امام زمان عليه السّلام باشد كه درحال حاضر، مجالس بيشتر به اين شكل شروع مى شوند و مى توان از اشعارى كه در اينزمينه سروده شده است استفاده نمود و از غزل هاى حافظ و ياغزل هاى حضرت امام (رحمة الله عليه ) استفاده كرد مثلاً:
روى تو كس نديد و هزارت رقيب هست
در غنچه اى هنوز و صدت عندليب هست
هر چند دورم از تو كه دور از تو كس مباد
اما اميد وصل تواءم عن قريب هست
گر آمدم به كوى تو چندان غريب نيست
چون من در اين ديار هزاران غريب هست
عاشق كه شد يار به حالش نظر نكرد
اى خواجه درد نيست و الا طبيب هست
و يا از اشعار اخلاقى ، كه در مذمت نفس سروده شده و يا اشعار مناجاتى استفاده كرد كهاين گونه ، اشعار مناسب مجالس دعا و زيارات مى باشد مثلاً در شبهاى ماه مبارك رمضان ويا قبل از دعاى كميل و... مثلاً اين شعر:
يا رب ار نگذرى از جرم و گناهم چه كنم
ندهى گر به در خويش پناهم چه كنم
گر برانى و نخواهى و كنى نوميدم
به كه روى آرم و حاجت زكه خواهم چه كنم
گر بخشى گنهم شرم مرا آب كند
ور نبخشى تو بدين روى سياهم چه كنم
نتوانم كنم انكار گنه يك ز هزار
تو كه بودى به همه حال گواهم چه كنم
بارلها! كرمى مرحمتى امدادى
كاروان رفته و من مانده به راهم چه كنم
و يا از اشعارى استفاده نمايد كه در مدح ائمه معصومين عليهم السّلام سروده شده كه درگذشته خواندن اين گونه اشعار، جايگاه بهترى در مجالس داشته است . اشعارى كه درمدح اهل بيت عليهم السّلام سروده شده و بسيار ساده و بى پيرايه است و بيشتر در مدحاباعبدالله الحسين عليه السّلام سروده مى شده كه البته هنوز هم در هيئاتى كه به سبكسنتى عزادارى مى نمايند، اين اشعار به چشم مى خورد،مثل اين شعر:
اى چراغ شام تارم يا حسين
اى اميد روزگارم يا حسين
اى قرار قلب زار عاشقان
من ز هجرت بى قرارم يا حسين
من گداى لطف و احسان تواءم
اى تو لطف بى شمارم يا حسين
من به درگاهت غلامى روسياه
يا كه عبدى شرمسارم يا حسين
چشم اميدم قيامت سوى توست
اى به محشر غمگسارم يا حسين
در قيامت من چه غم دارم به دل
گر تو باشى در كنارم يا حسين
من دل افگار و پريشان تواءم
اى شفاى قلب زارم يا حسين
و يا اين شعر:
مهر تو را به عالم امكان نمى دهم
اين گنج پر بهاست كه من ارزان نمى دهم
نام تو را نزد اجانب نمى برم
چون اسم اعظم است به ديوان نمى دهم
گر انتخاب جنت و كويت به من دهند
كوى تو را به جنت و رضوان نمى دهم
جان مى دهم به شوق وصال تو يا حسين
تا بر سرم قدم ننهى جان نمى دهم
اى خاك كربلاى تو مهر نماز من
اين مهر را به مهر سليمان نمى دهم
من را غلامى تو بود تاج افتخار
اين تاج را به افسر شاهان نمى دهم
شعر اول مجلس ، هر قسمى از اين سه دسته كه باشد بايد به عنوان مقدمهتوسل از آن بهره جست و بايد توجه داشت كه نبايد آن رااصل قرار داد، تا جا براى اشعار روضه هم وجود داشته باشد. البته اين بدان معنىنيست كه با اين اشعار نمى شود مجلس گردانى كرد، خير. مقصود اين مى باشد كه اگرقرار است بعد از اين اشعار، شعر ديگرى خوانده شود، بايد از اطاله دادن آن پرهيز كردتا سبب خستگى مستمع نشود و بار شعر را در اشعار بعدى بيشتر كرد. چون خواندن ايناشعار، جنبه مقدمه دارد و به سبب آماده شدن مستمع ، براى گوش دادن روضه خوانده مىشود زيرا در اول مجلس ، مستمع هنوز، آمادگى روضه گوش كردن را ندارد و بايد او راآماده ساخت و هر كجا كه مداح احساس كرد مستمعش آماده شده ، بايد مقدمه را تمام كند و بهخواندن روضه و اشعار مربوط به آن بپردازد.
ه‍) روضه خوانى  
به جراءت مى توان گفت كه مهم ترين و خطيرترين بحث در مداحى ، ((روضه خوانى ))است . روضه خوانى ، فنى در مداحى اهل بيت عليهم السّلام كه بعد ازسال ها تجربه و ديدن مجالس ‍ گوناگون بدست مى آيد. چون روضه از حساسيت ويژهاى برخوردار است نبايد در ارائه دادن آن عجله نمود و بايد سعى داشت بعد از يافتنتجربه زياد در امر مداحى به آن پرداخت و در واقع آن را در رديف فنونى قرار داد كهبعد از سال ها تلاش مستمر بدست مى آيد. چون روضه خوانى يك كار عميق و معنوى استكه با روح و جان مستمع سروكار دارد و به دليل همين حساسيت نبايد در ((روضه خوان ))شدن عجله نمود، اگر چه از تمرين آن نيز نبايدغافل شد.
يك روضه خوان بايد به نكاتى از قبيل ذيل توجه داشته باشد؛
1- حتماً روضه اى را كه مى خواهيد بخوانيد از يك منبع معتبر بدست آورده باشيد كه ياخودتان آن را در مقتلى خوانده و يا از مداح معتبرى كه بى سند و غير مستدرك نمى خواندشنيده باشيد. چون همان طورى كه در بخش تحريفات و بدعت ها نيز به آن پرداخته ايم ،اكثر كج روى ها و بدعت گذارى ها به دليل غير مستند خواندن روضه بوده است . براىاينكه فرهنگ خرافى پرستى ، جا نيفتد بايد هميشه اين مسئله را مدّ نظر داشته باشيم كههدف ما ((گرياندن )) مستمع نيست ، هدف اشاعه فرهنگ عزادارى و احياء ارزش ها بهواسطه آن است . اگر چه روضه اى كه همراه با گريه باشد بسيار بهتر است .
2- براى اينكه مداح بتواند به خوبى از عهده روضه خوانى برآيد شرط آن ، تسلّط برواقعه است . زيرا تسلط نداشتن بر روضه باعث عواقبى چون اشتباه خواندن ، اضطراب ،جا انداختن قسمتى از روضه ، جابه جا خواندن وقايع و... مى شود. مداحى كه بر روضهتسلط دارد هيچ وقت آن را جابه جا نمى خواند و ترتيب روضه را بر هم نمى زند و ياروضه را از آخر به اول نمى خواند. كما اينكه اين مسئله زياد ديده شده است كه مداحى بهدليل عدم تسلط بر روضه ، يا قسمتى از آن را فراموش كرده و جا انداخته است و ياترتيب آن را بر هم زده .
3- براى اينكه كسى بر روضه تسلط پيدا كند، راهى جز تمرين ندارد. تمرين كردنروضه ، ابتدا با گوش كردن نوار و شركت زياد در مجالس و سپس خواندن روضه دراتاقى خلوت ، براى خود مى باشد با اين ترتيب كه تصور شود در مجلس ، براىمستمعين مى خواند و آنچه را كه مى خواند ضبط نموده و سپس گوش كند. نتيجه تمرينزياد اين است كه در روضه خوانى قوى شده و اولين فايده آن اين است كه مى تواند درمدت زمانى كه به او داده مى شود، روضه خود را بگنجاند. خواه سه دقيقه باشد خواهسى دقيقه .
4- قبل از اينكه مداح روضه بخواند بايد خوب به جوانب و حواشى آن فكر كرده و دقيقاًسير روضه را در ذهن خود ترسيم نمايد. با اين كار مى تواند به زواياى دست نيافتهاى از روضه دستيابى پيدا كند و جملاتى را به عنوان شاخ و برگ روضه ، به آناضافه نمايد. البته اين كار تجربه زيادى هم احتياج دارد و خيلى از اين زواياىناشناخته ، با تفكر تنها بدست نمى آيد و لازمه اش اين است كه انسان ، خود را درحال و هواى روضه قرار داده و داراى ارتباطى قوى با روضه و اشك بوده باشد. اصولاًنبايد روضه را خام تحويل مستمع داد. بايد با شاخ و برگ دادن آن ، در موفقيت بيشتردر راستاى جا افتادن و گرفتن روضه ، كوشيد.
5- بايد شعر را با روضه تلفيق نمود و همراه با شعر، روضه را جلو برد، تا ازدوباره گوئى مطالب جلوگيرى شود. حسن ديگرى كه اين كار دارد اين است كه با اينكار روضه ، جان مى گيرد و ((اوقع فى النفوس )) واقع مى شود. يعنى مداح با روضهخواندن ، مطلب را به اوج برساند اما اوج روضه را با شعر،تحويل مستمع بدهد كه اثر آن بسيار بيشتر از خواندنمستقل روضه خواهد بود كه مستلزم دقت و ظرافت و تجربه زياد مى باشد.
6- يكى ديگر از نكات قابل توجه اين كار، روضه خوانى به صورت ((طولى )) استيعنى اگر كسى قبل از شما روضه اى خواند و مجلس راتحويل شما داد، شما ديگر نبايد همان روضه را مجدداً تكرار نمائيد. لاجرم بايد بهقسمت هائى كه در روضه اى قبلى بدانها اشاره اى نشده بپردازيد تامكمل روضه قبلى باشد.
7- مسئله بسيار مهمى كه بايد رعايت شود و هميشه مدّ نظر قرار داشته باشد، كم خواندنروضه و مصيبت است زيرا طول دادن روضه باعث خستگى ، كدورت و در بيشتر اوقات ،موجب زدگى مستمع از مجلس روضه مى گردد. بايد با كوتاه خواندن روضه ، مستمع راتشنه گذاشت تا علاقه او هميشه نسبت به مجالس مذهبى پايدار باشد. بهقول يكى از اساتيد بزرگوار تهران (80) ؛ ((كم خواندن هميشه چيز خوبى است چراكه اگر بد خواندى ، همه مى گويند: بد خواند اما خدا پدرش را بيامرزد كه زود تمامكرد و اگر خوب خواندى ، مى گويند: خوب خواند اما حيف كه زود تمام كرد)). پس در هردو صورت بايد اين مسئله رعايت شود.
8- يكى از وظايف شخصى مداح ، همان طورى كه در كلام مقام معظم رهبرى نيز بدان اشارهشده بود بحث پيام داشتن روضه است . مداح اهل بيت عليهم السّلامدليل جايگاه بلندى كه در بين مردم دارد، رسالت سنگينى هم بدوش مى كشد. يكى از اينرسالت ها، پيام رسانى و هدايت جمع است و لذا بايد سعى شود در اثناى خواندن ، بهمسائل اعتقادى ، چون انجام واجبات ، ترك محرمات ، اطاعت از رهبرى ، نيكى به والدين ، ادب، تقوى ، بردبارى در برابر مصائب ، عشق بهاهل بيت عليهم السّلام امر به معروف و نهى از منكر و... اشاره شود و توصيه پير مرادمانرا دوباره متذكر مى شويم كه ؛
((اولين چيزى كه بايد مورد توجه قرار گيرد، پيام است و پيام بايد هم در مصيبت هم درمدح و هم در اخلاقيات وجود داشته باشد))(81) .
9- خواندن هر روضه و مصيبت جاى خود را دارد. بعضى از روضه ها هستند كه به جهت حفظقداست و حرمت آنها، فقط بايد در شب مخصوص خود خوانده شوند مثلاً خواندن روضه وداعو قتلگاه البته با آن شور و التهاب شب عاشورائى ، در دعاىتوسل هاى هفتگى و اين گونه مجالس درست نيست و به اعتقاد بعضى بزرگان اينروضه ها را فقط بايد شب عاشورا خواند.
10- در روضه خوانى نبايد فقط به ارائه داستان پرداخت و بهنقل جريان تاريخى آن بسنده كرد كه مثلاً بله ، در چنين روزى حضرت رفت جنگيد وچگونه به شهادت رسيد. بلكه مانور دادن روى شخصيت هاى داستان از ارزش بالاترىبرخوردار است تا محدود به نقل داستان نشده باشد و مقام امامت و مظلوميت ائمه به خوبىبه تصوير كشيده شود كه در راستاى شناخت ائمه اطهارعليهم السّلام و نزديك شدن بهآنها از آن استفاده معنوى بشود. پس نبايد روضه خوان حالت قصه گو پيدا كند. بايدبا روضه خوانى به ترسيم مظلوميّت ائمه بپردازد.
11- چه زيبا و پسنديده است كه مداح در حين اجراى برنامه ، خود نيزتوسل داشته باشد و فقط به مردم فيض نرساند و خود بى بهره باشد. مداح بايدخود نيز از فيض معنوى روضه خوانى بهره مند شود و اشكى بريزد اما بهتر است كه حظبردن مداح ، سبب خارج شدن نظم مجلس از دست او و عدم توانائى در ادامه دادن آن نگردد وبيشتر به وظيفه خود بپردازد، اگر چه عزيزان مداح حظ كافى و وافى را مى برند.
12- يكى ديگر از مسائلى كه بايد در روضه خواندن رعايت گردد، همسان بودن و مطابقبودن لحن خواننده با روضه است . يعنى جملات را طورى ادا نمايد كه خطابى بودن ،سئوالى بودن ، خواهشى بودن ، منفور بودن و... از لحن آن مشخص باشد، طورى كهمستمع از لحن روضه خوان ، غرض جملات را بفهمد، نه اينكه در كلمات خُرد شود تامقصود مداح را متوجه گردد و بدين ترتيب رشته كلام از دستش خارج نگردد و متوجهگردد كه مداح در آن سر و صدا، چه مى خواهد بگويد.
13- به عزيزان مداح توصيه مى شود كه فقط مستمع شان را مورد خطاب قرار ندهند وتمام جملاتى كه مى گويند، حالت تخاطب نداشته باشد بلكه خود را نيز مخاطب قرارداده و حديث نفس كنند. اين شيوه در مجالس دعا و زيارات حتماً بايد رعايت شود تا موجبدلخورى و ناراحتى كسى نشود. بهتر است چه در تعريف و تمجيدها، و چه در سرزنش هاخود را هم مخاطب قرار دهد.
14- گاهى ديده مى شود وقتى عزيزى ، جائى از روضه را اشتباه مى خواند و يا به هرترتيبى نمى تواند به خوبى از پس روضه خوانى برآيد، ناراحت شده و خود راسرزنش ‍ مى نمايد. مداح اهل بيت عليهم السّلام بايد باتوكل و استمداد از اهل بيت عليهم السّلام الاخص آن امامى كه مجلس به نام او برپاده شدهاست ، وظيفه خود را انجام دهد و به هيچ وجه از نتيجه كار هراس نداشته باشد كه ما موظفبه تكليفيم نه ماءمور به نتيجه . البته اين بدان معنى نيست كه اگر نمى تواند هم ،بايد روضه بخواند، بلكه اگر تسلط كافى ندارد به هيچ وجه نبايد مبادرت به آنورزد زيرايك كلمه كم و زياد در آن ، مى تواند اثر سوئى داشته باشد.
15- مقتضيات مجلس را بايد هميشه و در همه حال رعايت نمود و مداح خوب بايد هميشه رعايتآن را بند اول كار بداند. از مقتضيات مجلس مى توان مقتضيات سنى ، فرهنگى ، زمانى ،مكانى و معنوى را نام برد كه هر يك از اينها جداگانه ، تاءثير خاص خود را بر مجلسدارد و بايد به همگى آنها توجه داشت كه مثلاً چه گروه سنى هستند،تحصيل كرده اند، از چه قشرى از جامع هستند، مجلس چه شبى است ، در كجا برپا شده وآيا مستمع ، هيئتى است و يا غير هيئتى و به تناسب آنها روضه را تنظيم نمايد.
16- مسئله بعدى همراه بودن مداح و مستمع است يعنى مداح بايد روضه را به تناسبحال مجلس جلو برد و هر جا كه حس كرد مستمع اشباع شده ، همانجا روضه را قطع نمايد.همچنين در جواب گرفتن ها و زمزمه كردن ها بايد ببيند كه روحيه مستمع چگونه است .اگر حال ندارد، جواب را پائين بگيرد و يا اصلاً زمزمه نكند و روضه را زودتر بهاتمام رساند زيرا در حال حاضر مستمع شما گنجايش پذيرائى روضه را ندارد كهدلايل زيادى مى تواند داشته باشد كه بعداً به ذكر آنها خواهيم پرداخت .
17- روضه خوانى به سه قسمت تقسيم بندى مى شود: ((مقدمه ))، ((اوج ))، ((فرود)).مقدمه روضه ، همان اشعار ابتداى روضه است كه بايد در پرده هاى پائين خوانده شود.كم كم مداح صداى خود را بالا برده و بر سرعت اداء جملات مى افزايد تا جائى كه بهبالاترين سطح خود مى رسد كه ((اوج روضه )) نام دارد. مستمع را نبايد زياد در اينحال نگه داشت و بعد از گفتن جملات متناسب اين قسمت كه معمولاً سوزناك ترين جملاتروضه است ، بايد با يك مكث كوتاه و فرود آوردن صدا، روضه را كم كم به اتمامرساند. نكته كه مهمى در اينجا وجود دارد اين است كه مستمع را نبايد زياد در اوج روضهنگه داشت ، البته به تغيير مقتضيات مجلس ، اين مسئله نيز متفاوت مى شود. چون اگرمستمع هيئتى است و مجلس نيز شب شهادت برپا شده و مقدمات اشك گرفتن فراهم است ، مىتوان آن را به ميزان حال مجلس ، حتى تا يك ساعت هم افزايش داد،مثل مجالس شب عاشورائى .
18- يك مداح خوب بايد از تمام توانائى هاى خود بهره گرفته تا از مستمع اشكبگيرد. يكى از اين توانائى ها، تحريك احساسات و عواطف روحى است كه مداح مى تواندبه اصطلاح براى ((داغ ))تر نمودن روضه از آن كمك بگيرد مثلاً با ترسيم صحن وسراى مولايمان امام حسين عليه السّلام و بيان كيفيت مجلسى كه در آنجا برپا شود و ياقرار دادن مستمع در حال و هواى حرم امام حسين عليه السّلام وى را براى پذيرش آن آمادهتر نمايد و از احساسات او براى جلو بردن مجلس كمك بگيرد كه اثر شايان ذكرى درتعميق روضه و زياد شدن تاءثير آن بر مستمع خواهد داشت . اما برانگيختن احساسات وعواطف ، نبايد حالت وهن به روضه پيدا كند و سبب سبك شدن آن گردد.
19- مسئله اى كه مداح بايد در دهه هاى عزادارى بداند، ترتيب شب هاى آن مى باشد. همانطورى كه مى دانيد هر شب از دهه هاى محرم ، فاطميه و شهادت حضرت على عليه السّلام ،داراى يك نام بخصوص مى باشد كه مداح بايد آن را بداند تا هماهنگ با بقيه همكارانخود باشد و مطالب مربوط به همان شب را آماده و مهيا سازد و سعى داشته باشد كهعلاوه بر ياد گرفتن نام شب هاى هر دهه ، ترتيب آن را نيز حفظ نمايد.

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation